فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۵۵٬۶۳۸ مورد.
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
392 - 431
حوزههای تخصصی:
هدف: طبق ادبیات حسابداری مدیریت، سازه های مختلفی بر عملکرد مالی شرکت ها مؤثرند. یکی از سازه های مؤثر بر عملکرد مالی، تغییر و تحولات شبکه کنشگران نوآوری های حسابداری مدیریت است که به گونه ای مستمر، در محیط تجاری پیرامون شرکت ها در حال وقوع است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر شبکه های کنشگر نوآوری های حسابداری مدیریت، بر عملکرد مالی شرکت ها با توجه به دیدگاه های شرقی و غربی است. این پژوهش با استفاده از بررسی روند تکامل حسابداری مدیریت در دوره های مختلف و شناسایی روش های مورد استفاده در سال های مختلف، برای پیاده سازی حسابداری مدیریت، به دنبال تعیین کاراترین شیوه نوآوری های حسابداری مدیریت در غرب و شرق، برای دستیابی به بهبود عملکرد است.
روش: جامعه آماری این پژوهش را شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران و فرابورس، طی دوره مالی ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱ تشکیل می دهد. با توجه به اِعمال محدودیت هایی، ۲۱۵ شرکت (۲۵۸۰ سال شرکت) طی ده سال انتخاب شد و تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری، انجام گرفت.
یافته ها: شبکه کنشگران نوآوری حسابداری مدیریت بر عملکرد شرکت ها، در دو دیدگاه غربی و شرقی تأثیر مثبت و معناداری دارد. از آنجا که اختلاف شدیدی بین ضرایب تعیین متغیر وابسته در هر دو الگوی غربی و شرقی وجود ندارد، مشخص می شود که شرکت های فعال در بازار سرمایه ایران، از هر دو دیدگاه غربی و شرقی، کمابیش به یک نسبت استفاده می کنند. همچنین، نتایج آزمون فیشر نشان داد که از نظر آماری، بین رابطه شبکه کنشگران حسابداری مدیریت و عملکرد شرکت در هر دو الگوی غربی و شرقی، تفاوت معناداری وجود ندارد. به عبارتی، شبکه کنشگران حسابداری مدیریت، به طور کلی در هر دو الگو تأثیر یکسانی دارد و تفاوت معناداری در تأثیرگذاری آن ها دیده نمی شود. این نتایج بیانگر آن است که عوامل دیگری ممکن است در تفاوت های عملکردی بین الگوهای غربی و شرقی مؤثر باشند که باید بررسی شوند.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه بیانگر آن است که شبکه های کنشگران نوآوری در حسابداری مدیریت، بدون توجه به مرزهای فرهنگی، به طور معناداری بر بهبود عملکرد مالی شرکت ها مؤثرند. این نتایج تأکید می کنند که نوآوری های حسابداری مدیریت می تواند به عنوان یک عامل جهانی در نظر گرفته شود و قادر است کارایی مالی را در سطح بین المللی ارتقا دهد. افزون براین، از آنجا که بین رابطه شبکه کنشگران حسابداری مدیریت و عملکرد شرکت در هر دو الگوی غربی و شرقی، تفاوت معناداری وجود ندارد، تحلیل ها نشان می دهد که این تأثیرهای مثبت، مستقل از تفاوت های فرهنگی موجود بین دیدگاه های غربی و شرقی، یکسان هستند. این امر نشان دهنده پتانسیل یکپارچه سازی استراتژی های حسابداری مدیریت در سطح جهانی و اهمیت درک عمیق تر از نقش فرهنگ در توسعه و اجرای این نوآوری هاست. از طرفی، شدت اثرگذاری شبکه کنشگران «انسانی» حسابداری مدیریت بر عملکرد شرکت در دیدگاه شرقی، نسبت به دیدگاه غربی قوی تر است که نشان می دهد در بسیاری از کشورهای شرقی، فرهنگ سازمانی ممکن است بر مبنای ارزش ها و تعاملات انسانی بیشتری باشد. این می تواند شامل تأکید بر همکاری، هم بستگی اجتماعی، و اهمیت روابط انسانی در محیط کار باشد.
Employability and Digitalization: A Bibliometric Analysis with Future Research Directions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Digitalization is rapidly changing employment dynamics, demanding an understanding of how digital technologies impact employability. This study provides a comprehensive analysis of the relationship between digitalization and employability through a hybrid approach combining bibliometric analysis with a systematic theoretical review, based on the 4Ws framework (What, When, Where, and Why). Through the examination of thematic trends spanning the years 2010 to 2023, this study reveals significant domains in which digital transformation is influencing employability. The results underscore three primary thematic categories: the evolution of employment models catalyzed by digital technologies, the shift from Industry 4.0 to Industry 5.0, and theoretical advancements that concentrate on the informal economy alongside comparative analyses. This research contributes to addressing theoretical gaps regarding the lasting impact of digitalization on labor markets, with a particular focus on skill acquisition and job security. It presents targeted approaches for scholars, educators, and industry stakeholders to improve employability amid technological change. These include creating adaptive skill development programs, using AI in workforce management, and encouraging policies that enhance workers’ adaptability to new digital innovations. By presenting clear insights on how digitalization may affect employability, this research aims to enable more informed decisions for designing educational strategies and labor policies.
نقش تعدیل کننده ذهنیت رشد و ثابت در رابطه بین هیجان های منفی و مؤلفه های فرسودگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
121 - 140
حوزههای تخصصی:
ذهنیت افراد در مورد ویژگی های بنیادی اشان بر نحوه دریافت و واکنش آنها در موقعیت های مختلف اثر می گذارد و می تواند باعث تعدیل هیجان ها و پیامدهای ناشی ازآن از جمله فرسودگی شغلی شود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده ذهنیت در رابطه بین هیجان های منفی ومؤلفه های فرسودگی شغلی بود. روش پژوهش حاضر همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضرکلیه کارکنان شرکت های فعال در زمینه فناوری اطلاعات شهر تهران بودند که از میان آنها 160 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های فرسودگی شغلی (مزلش و جکسون، 1981)، هیجان مثبت و منفی (واتسون و همکاران ، 1988) و ذهنیت (دوک، 2006) پاسخ دادند. داده های پژوهش، با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد رابطه معناداری بین هیجان های منفی و مؤلفه های فرسودگی شغلی وجود دارد(05/0 P <)، به عبارتی دیگر نتایج این پژوهش نشان دادکه با افزایش هیجان های منفی، فرسودگی شغلی در کارکنان افزایش می یابد. همچنین نقش تعدیل کننده ذهنیت در این رابطه تأیید شد، بدین معنا که رابطه بین هیجان های منفی و فرسودگی شغلی در کارکنانی با ذهنیت ثابت نسبت به کارکنانی با ذهنیت رشد نیرومندتر بود. به طورکلی نتایج این پژوهش نشان داد که هیجان های منفی در فرسودگی شغلی نقش دارد و ذهنیت رشد با تعدیل هیجان های منفی می تواند باعث کاهش فرسودگی شغلی در کارکنان شود.
مدل سازی ساختاری- تفسیری رهبری استراتژیک در کسب وکار صنعت نفت جزیره سیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف مدل سازی ساختاری تفسیری رهبری استراتژیک در کسب وکار صنعت نفت انجام شد و روش پژوهش حاضر توصیفی پیمایشی است. بدین منظور جامعه آماری تحقیق حاضر را خبرگان صنعت نفت منطقه عملیاتی جزیره سیری تشکیل دادند و حجم نمونه تعداد خبرگان شرکت کننده در ISM، 25 نفر در نظر گرفته شد و برای سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه مقایسات زوجی که روایی و پایایی آن به تأیید رسیده، استفاده شد. نتایج نشان داد که هفت سطح اثرگذاری بر رهبری استراتژیک در کسب و کار صنعت نفت وجود دارد. با توجه به سطوح اثرگذاری، تعیین مأموریت و رسالت سازمان به عنوان متغیر مستقل و کلیدی، دارای بیشترین نفوذ و کمترین وابستگی در مدل بود. رهبری استراتژیک کارآمد به عنوان یکی از مهم ترین پشتوانه های رشد اقتصادی است که اهتمام به آن می تواند موجب شکل گیری روند مناسبی از رشد در تمامی عرصه های اقتصادی و اجتماعی کسب و کار صنعت نفت جزیره سیری شود.
بررسی نقش جهت گیری استراتژیک و آمادگی صنعت چهارم بر چیره دستی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
15 - 28
حوزههای تخصصی:
پیشرفت تکنولوژی و فضای رقابتی سازمان ها را ناچار به بهره برداری هم زمان از محصولات و خدمات فعلی و کشف پیوسته ارائه بهترین ها (چیره دستی سازمانی) ساخته است تا در عصر صنعتی جدید (چهارم) موفق شوند. در این میان جهت گیری استراتژیک به عنوان مبنایی برای اقدامات سازمان شناخته و ابزاری برای تحقق اهداف آن محسوب می شود. بنابراین پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش جهت گیری استراتژیک (بازارمحوری و کارآفرین محوری) و آمادگی صنعت چهارم بر چیره دستی سازمانی در شعبات شرکت بیمه البرز صورت گرفته است. داد ه ها به وسیله پرسشنامه گردآوری شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی و روایی آن به وسیله روایی صوری و روایی همگرا مورد تأیید قرار گرفته است. تحلیل داده ها نیز به کمک مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارSmart PLS انجام شده است. نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان می دهد بازارمحوری، کارآفرین محوری، و آمادگی صنعت چهارم تأثیر مثبت و معنادار بر چیره دستی سازمانی دارد. در نتیجه به مدیران توصیه می شود با تجزیه و تحلیل نیازهای مشتریان (بازارمحوری)، اصلاح فرایندها، و استفاده فعالانه از فرصت های بازار (کارآفرین محوری) در عین توسعه فناوری های نوظهور (آمادگی صنعت چهارم) و ترکیب آن ها مقدمات چیره دستی سازمانی را فراهم آورند.
بررسی نظام مند شبکه های علمی و روندهای پژوهشی در موضوع معرکه بودن برند با رویکرد بیبلیومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
198 - 218
حوزههای تخصصی:
معرکه بودن برند، به عنوان یک مفهوم نوظهور در حوزه بازاریابی و مدیریت برند، در سال های اخیر به دلیل تأثیرات قابل توجه آن بر رفتار مصرف کننده، ایجاد پیوندهای عاطفی و تقویت مزیت رقابتی برندها مورد توجه پژوهشگران و مدیران قرار گرفته است. این مفهوم با تمرکز بر اصالت، نوآوری و ارزش های اجتماعی و فرهنگی، برندها را از دیدگاه مصرف کنندگان متمایز و جذاب می سازد. این مطالعه با هدف بررسی نظام مند شبکه های علمی و روندهای پژوهشی مرتبط با معرکه بودن برند، به دنبال شناسایی روندهای کلیدی، خوشه های موضوعی اصلی، شبکه های همکاری علمی و شکاف های موجود در این حوزه است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت داده ها رویکردی کیفی دارد و با استفاده از روش بیبلیومتریک، ۲۹۳ مقاله منتشرشده بین سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۵ را از پایگاه داده Scopus استخراج کرده و با بهره گیری از نرم افزارهای VOSviewer و بسته Bibliometrix در RStudio تحلیل نموده است.نتایج تحلیل نشان داد که تولید علمی در این حوزه از سال ۲۰۱۹ به بعد با نرخ رشد سالانه ۲۵.۱۷ درصد افزایش چشمگیری داشته است. پژوهش ها در ۹ خوشه موضوعی اصلی از جمله برند و رفتار مصرف کننده، رسانه های اجتماعی و تعامل دیجیتال، گردشگری و صنعت مهمان داری، و پایداری و توسعه فناوری سازمان یافته اند. کشورهای ایالات متحده، هند و چین به عنوان پیشگامان همکاری های علمی شناخته شدند و موضوعات نوظهوری نظیر هوش مصنوعی و توسعه پایدار در سال های اخیر برجسته شده اند.این مطالعه نشان داد که معرکه بودن برند از یک مفهوم صرفاً احساسی و زیبایی شناختی به یک راهبرد چندوجهی با ابعاد فناورانه، اجتماعی و اقتصادی تکامل یافته است.
طراحی و اعتبار سنجی تجربه هوشمند مشتریان در بانک کشاورزی استان خراسان رضوی با رویکردی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و طراحی تجربه هوشمند مشتریان در بانک کشاورزی استان خراسان رضوی می پردازد. پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از نوع روش در حوزه پژوهش های توصیفی است که با رویکرد آمیخته انجام شده است. پژوهش به روش آمیخته و در دو فاز کیفی و کمی صورت گرفته است. این پژوهش دارای دو جامعه آماری، خبرگان و همچنین مدیران و کارکنان بانک کشاورزی است. در بخش کیفی 12 خبره و در بخش دلفی فازی 40 خبره با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در بخش آزمون مدل 290 نفر از کارکنان و مدیران بانک انتخاب شدند. در فاز کیفی، با استفاده از مصاحبه با 12 خبره، مؤلفه های کلیدی تجربه هوشمند مشتریان شناسایی شد که در قالب 54 کد باز استخراج گردید و سپس این کدها به 12 مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی سازمان دهی شدند. مقوله های اصلی شامل تجربه ناشی از شخصی سازی و پیش بینی، تعامل، پشتیبانی هوشمند، امنیت و حریم خصوصی، و احساس ایمنی و خوشایندی بودند. در فاز کمی، با استفاده از دلفی فازی و آزمون تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و دوم، نتایج فاز کیفی تأیید شد. این مقوله ها در قالب پرسشنامه ای به 290 نفر از کارکنان و مدیران بانک کشاورزی ارائه و مدل نهایی بررسی گردید. یافته ها نشان داد که مقوله هایی نظیر پیش بینی و پیش فعالی، تجزیه وتحلیل داده ها، شفافیت و دسترس پذیری تأثیر زیادی بر تجربه مشتری دارند، درحالی که مقوله هایی مانند خودمختاری و رضایت و لذت تأثیر نسبی تری دارند. نتایج پژوهش می تواند راهنمایی مهم برای بهبود خدمات بانکی هوشمند و افزایش رضایت و وفاداری مشتریان باشد.
توسعه گردشگری شهری و مدیریت تصویر مقصد،(مورد مطالعه: شهربوکان، ایران)
حوزههای تخصصی:
تصویر ذهنی گردشگران از مقصد یکی از عوامل کلیدی در انتخاب مقصدهای گردشگری است. مدیریت تصویر مقصد نیز شامل فعالیت هایی است که با هدف شکل دهی و تقویت تصویر مثبت یک مقصد در ذهن مخاطبان انجام می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و داده های لازم از طریق روش های میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش بر اساس فرمول کوکران شامل ۳۸۴ نفر است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی زوجی و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان می دهد که تصویر ذهنی گردشگران پیش و پس از سفر تفاوت معناداری دارد و این تصویر پس از سفر به طور قابل توجهی بهبود یافته است. تصویر جدید و تجربیات کسب شده به ویژه از طریق تعامل با جامعه نقش اساسی در تصمیم گیری برای سفر مجدد دارند. این نتایج با تحقیقات نشان دادند که سفر به بوکان تصویر مثبت تری در ذهن گردشگران ایجاد کرده و رابطه مثبتی میان تصویر پس از سفر و تمایل به سفر مجدد وجود دارد.
تأثیر بازاریابی رسانه های اجتماعی بر وفاداری مشتریان به برند
منبع:
پژوهش های کاربردی مدیریت بازار سال ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۸
70 - 79
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر وفاداری مشتریان به برند با تأکید بر مطالعه موردی برند ایکس ویژن در شبکه اجتماعی اینستاگرام است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را مشتریان برند ایکس ویژن در اینستاگرام تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای جدول مورگان، نمونه ای به حجم ۳۸۴ نفر انتخاب شد. داده ها از طریق پرسشنامه استاندارد گردآوری و با استفاده از مدل معادلات ساختاری (SEM) و نرم افزارهای SPSS و SmartPLS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری بر وفاداری مشتریان به برند دارد. همچنین، تعاملات مشتریان در رسانه های اجتماعی نقش مهمی در ایجاد ارزش ادراک شده و اعتماد به برند دارد که به نوبه خود، منجر به افزایش وفاداری مشتریان می شود. یافته های این تحقیق می تواند به مدیران بازاریابی و برندها در تدوین استراتژی های مؤثر در حوزه بازاریابی دیجیتال کمک کند.
درک کاربران از کاربردپذیری سیستم جامع مالی شهرداری تهران
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کاربردپذیری سیستم جامع مالی شهرداری تهران با اصول استاندارد ایزو 9241-10 صورت پذیرفت. برای بررسی مقایسه ای کاربردپذیری، از تأثیر چهار عامل (واحد سازمانی، محل اشتغال قائم مقامان ذیحساب 2، تحصیلات و رشته تحصیلی) بر درک کاربران از میزان کاربردپذیری سیستم جامع مالی شهرداری تهران استفاده شده است.روش شناسی: گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد ایزو 9241-10 انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 20 و با اجرای آزمون های کولموگرف اسمیرنف و تحلیل واریانس صورت پذیرفت. نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد سه عامل (واحد سازمانی، میزان تحصیلات و رشته تحصیلی) بر درک کاربران از کاربردپذیری سیستم جامع مالی شهرداری تهران تأثیر معناداری می گذارند و بین محل اشتغال قائم مقامان ذیحساب 2 و درک از کاربردپذیری سیستم جامع مالی شهرداری تهران تاثیر معنی داری وجود ندارد.نتیجه گیری: به طور کلی نتایج بیان کننده این است که، ارزیابی کاربران درباره کاربردپذیری سیستم جامع مالی شهرداری تهران طبق استاندارد ایزو 9241-10 یکسان نبوده و نیازمند توجه بیشتر بر سلایق و نیازهای کاربران، ارتقاء، راهبری، یکسان سازی و وحدت رویه استفاده از سیستم در واحدهای مختلف شهرداری تهران، تقویت کنترل های داخلی در سازمانها و شرکتهای وابسته شهرداری تهران، ارائه به موقع خدمات پشتیبانی و آموزش تخصصی زیر سیستم ها به کاربران می باشد.
آینده پژوهی کاربرد هوش مصنوعی در حسابرسی: از منظر علم و فناوری اطلاعات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی و کاربرد آن در حسابرسی صورت های مالی، پیامدهای عمیقی بر اهداف حسابرسی و راه های دستیابی به آن ها اعمال کرده است. بااین حال؛ در گذشته محدود به فناوری های موجود در این حرفه، اهداف حسابرسی صورت های مالی با انتطباق با اصول پذیرفته شده حسابداری، از طریق مشاهده عینی و بازرسی گزارش های حسابداری به عنوان تنها رویکرد محدود به شمار می رفت. باظهور فناوری های هوش مصنوعی، اهداف حسابرسی صورت های مالی باید بر اساس اطمینان از قابلیت اتکای اطلاعات حسابداری باشد تا انطباق گزارش های حسابداری با اصول پذیرفته شده استانداردهای حسابداری. لذا حسابرسی به عنوان یک حوزه در تحقیقات محققان مالی قرار گرفته است که تحت تاثیر عواملی از جمله هوش مصنوعی، داده های بزرگ، محیط نظارتی، پیشرفت های فناوری و اتخاذ ابزارهای نوآورانه است.روش پژوهش بر مبنای هدف کاربردی، بر مبنای جمع آوری داده توصیفی-پیمایشی و بر مبنای نوع داده، ترکیبی است و پیشران های آینده ساز تاثیرگذار بر حسابرسی در حوزه علم و فناوری اطلاعات در 15 سال آینده با استفاده از روش های پانل خبرگان، پرسش نامه باز، مصاحبه و دلفی فازی در سال 1403 شناسایی شدند. برای انتخاب خبرگان از استادان و متخصصان دانشگاه در ایران، از روش نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی استفاده گردید و نمونه گیری تا اشباع نظری ادامه یافت. نتایج نشان داد وضعیت سیستم های حسابرسی در ایران وضعیت مطلوبی ندارد و مطابق با نظر خبرگان توسعه سیستم های خبره و سیستم های حسابرسی هوشمند مهمترین پیشران های تاثیرگذار خواهند بود و دلالت بر این موضوع دارد که در آینده، فناوری در سیستم های خبره حسابرسی نفوذ کرده و سیستم های حسابرسی و حسابداری هوشمند خواهند شد.
رویکردی رفتاری به نقش ذی نفعان درالگوی حاکمیت شرکتی سازمان تأمین اجتماعی ایران و شرکت های وابسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
221 - 256
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای این پژوهش، تبیین نقش ذی نفعان در الگوی حاکمیت شرکتی سازمان تأمین اجتماعی ایران و شرکت های وابسته با رویکردی رفتاری است.
روش: الگوی پژوهش بر اساس روش آمیخته کمّی و کیفی و بر پایه روش نظریه زمینه بنیاد ترسیم و ارائه شده است. داده های بخش کیفی، از طریق مصاحبه با تعداد ۱۵ نفر از متخصصان و خبرگان به دست آمد.
یافته ها: نتایج نشان داد که در گروه های ذی نفع شرکت های مورد مطالعه، عوامل روابط قدرت سیاست، فرایند تصمیم گیری، چانه زنی سیاسی، حل تعارض، تعیین هدف ها، اعتمادسازی در هیئت مدیره، شاخص های رفتاری مشترک بین گروه های ذی نفع را به صورت کدهای محوری تبیین می کنند که با سایر پژوهش های رویکرد رفتاری هم راستاست. از میان گروه های ذی نفعان، سهام داران افزایش ثروت و منافع فردی را به طور خاص دنبال می کنند. ذی نفعان نهادی به اهداف کاهش هزینه نمایندگی و تقارن اطلاعاتی بیشتر توجه می کنند. دولت، بر اهداف برنامه توسعه و سیاست گذاری کلان توجه خاصی دارد. ذی نفعان اقتصادی روی اهداف افزایش ثروت، رشد و رقابت پذیری به طور خاص متمرکزند. ذی نفعان سیاسی نیز اهداف ائتلافی، افزایش نفوذ و قدرت سیاسی را در اولویت قرار می دهند و در نهایت، شبکه های اجتماعی اهداف منافع عمومی، اعتمادسازی اجتماعی و دسترسی به منابع را به طور خاص دنبال می کنند. طبق نتایج پژوهش، شرایط اقتصادی، اجتماعی، قانونی و مدیریتی شرایط علّی هستند که روی الگوی رفتاری ذی نفعان با ضریب نسبت 834/0 تأثیر مستقیمی می گذارند. افزون بر این مشخص شد که شاخص های رفتاری گروه های ذی نفع در سازمان مورد مطالعه و عوامل زمینه ای الگوهای رفتاری ذی نفعان، شامل عدم قطعیت محیطی، فرهنگ ملی، سازوکارهای کنترلی و پیچیدگی سازمانی (با نسبت 616/0-) بر راهبردهای بهبود الگوی حاکمیت شرکتی تأثیر معکوسی نشان داده اند. همچنین، بر اساس نتایج پژوهش، رابطه تأثیرگذاری رفتار ذی نفعان با راهبردهای بهبود 351/0- به دست آمد.
نتیجه گیری: برایند رفتاری ذی نفعان در این شرکت ها در راستای راهبردهای بهبود حاکمیت شرکتی نبوده است. این مفهوم یکی از یافته های مهم این پژوهش است و نشان می دهد که بازنگری تنظیم روابط و نقش مرکب ذی نفعان در سازمان تأمین اجتماعی و شرکت های وابسته به آن، برای اثرگذاری مثبت در راهبردهای بهبود حاکمیت شرکتی ضرورت دارد. علاوه براین، مطالعه حاضر نشان داد که کنترل تعارض منافع بین ذی نفعان از طریق نظارت، پایش ارزش، یکپارچه سازی منافع، پاسخ گویی و شفافیت، می تواند به هم سویی استراتژیک بین گروه های ذی نفع منجر شود و در نتیجه، پیامدهای بهبودی همچون نتایج عملکردی مثبت، خلق ارزش، تصمیم گیری عقلایی و پایداری را برای سازمان به ارمغان آورد. این پژوهش با روش پژوهش آمیخته و رویکرد رفتاری به موضوع حکمرانی شرکتی در سازمان پرداخت و بر اساس روش نظریه بنیاد، الگویی متفاوت با سایر پژوهش ها ارائه داد که نوآوری آن محسوب می شود.
شناسایی عوامل مؤثر برزیرآب زنی فروشنده در واحد فروش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در محل کار، رفتارهای مضر و مخربی که توسط یک کارمند علیه سایر کارکنان هدایت می شود رایج است. از جمله رفتارهای انحرافی بین فردی، زیر اب زدن می باشد؛ رفتارهای پنهانی زیرآبزنی، شامل اقدام هایی هستند که در غیاب فرد مورد نظر انجام می گیرد و با ترور شخصیت فرد قربانی همراه است. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر زیرآب زنی فروشندگان در واحد فروش می باشد. پژوهش حاضر از نظر روش، جز پژوهش های کیفی، ازنظر رویکرد، جز پژوهش های اکتشافی، از نظر پارادایم، جز پژوهش های تفسیرگرایی، از نظرهدف، جز پژوهش های کاربردی و روش تجزیه وتحلیل آن، تحلیل مضمون است. جامعه آماری این پژوهش، 13 نفر از فروشندگان و خبرگان صنعت پخش موادغذایی با بیش از8 سال سابقه ی کاری مرتبط هستند که زیرآب زنی در واحد فروش را تجربه کرده اند. برای انتخاب مشارکت کنندگان در پژوهش از راهبرد گلوله برفی استفاده شده است و با پیروی از قانون اشباع نظری با 13 نفر از فروشندگان و خبرگان واحد فروش مصاحبه انجام شد. ابزارگردآوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته می باشد. برای بررسی روایی و پایایی پژوهش حاضر، از شیوه بازخورد مشارکت کننده و روش قابلیت اطمینان استفاده شده است. تحلیل مصاحبه ها منجر به شناسایی12 مقوله فراگیر شد که عبارت است از: مهارت های ارتباطاتی ضعیف مدیر فروش، شایستگی های ضعیف مدیرفروش، مدیریت ضعیف گروه های غیررسمی درسازمان، بی عدالتی برنامه ریزی فروش، کنترل ضعیف در واحد فروش، ضعف در سیستم جبران خدمت، خصیصه شخصیتی فروشنده، ضعف در اخلاق مداری فروشنده، منفعت طلبی فردی فروشنده، تربیت نامناسب خانواده، جبران عقده های درونی فروشنده، حسادت بین فروشندگان.
بررسی عملکرد صادرات و شناسایی عوامل کلیدی تعیین عملکرد صادراتی بخش تجهیزات پزشکی در حوزه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
235 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله با هدف بررسی عملکرد صادرات تجهیزات پزشکی به کشورهای حوزه خلیج فارس و شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر موفقیت این صادرات انجام شده است. صنعت تجهیزات پزشکی با توجه به نقش آن در ارتقای کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی و رشد سریع بازار جهانی آن، به ویژه در کشورهای خلیج فارس، مورد توجه ویژه قرار گرفته است. روش: تحقیق حاضر از روش های ترکیبی کمی-کیفی بهره گرفته و داده ها از طریق پرسشنامه ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و منابع ثانویه جمع آوری شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل صادرکنندگان و واردکنندگان تجهیزات پزشکی، مقامات دولتی، و متخصصان صنعت در کشورهای خلیج فارس است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که صادرات تجهیزات پزشکی به منطقه خلیج فارس، به ویژه به عربستان سعودی و امارات متحده عربی، روند رو به رشدی دارد. عوامل اقتصادی همچون نرخ ارز و هزینه های تولید، و عوامل غیر اقتصادی نظیر قوانین و مقررات بهداشتی و حساسیت های فرهنگی، نقش تعیین کننده ای در موفقیت صادرات دارند. نقاط قوت شامل زیرساخت های بهداشتی توسعه یافته و افزایش تقاضا برای تجهیزات پزشکی پیشرفته است، در حالی که تهدیدها عمدتاً به رقابت شدید و تغییرات در مقررات مربوط می شود.نتیجه گیری: این مقاله با ارائه یک دیدگاه جامع از چالش ها و فرصت های موجود در بازار خلیج فارس، به تولیدکنندگان و صادرکنندگان کمک می کند تا استراتژی های بهینه تری برای توسعه و بهبود عملکرد صادراتی خود اتخاذ کنند. همچنین، تحلیل رگرسیون نشان می دهد که مدیریت بهینه هزینه ها، نرخ ارز، قوانین تجاری و بهبود کیفیت محصولات می تواند عملکرد صادراتی را در این منطقه بهبود بخشد.
شناسایی پیشران ها و پسران های حکمرانی شبکه ای در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
67 - 93
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مقاله شناسایی الزامات استقرار حکمرانی شبکه ای می باشد که به بررسی پیشران ها و پسران های حکمرانی شبکه ای در سازمان های دولتی ایران می پردازد.روش پژوهش: این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع تحقیق، کیفی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه آماری پژوهش مدیران سازمان های دولتی همستد که حجم نمونه انتخابی مشتمل بر 20 نفر می باشد. برای گردآوری داده ها از روش میدانی و ابزار مصاحبه استفاده شد. داده های بدست آمده از مصاحبه ها با روش تحلیل مضمون و نرم افزارMAXQDA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: در یافته های پژوهش 81 مضمون پایه 7 عامل به عنوان مضمون فرعی پیشران های حکمرانی شبکه ای شناسایی شدند این عوامل عبارتند از: مدیریت شبکه ای، ساختار سازمانی شبکه ای، تعاملات و ارتباطات شبکه ای، شرایط حاکم بر شبکه، زیرساخت های شبکه ای، فضا و محیط پیرامونی شبکه و تامین منابع مالی و انسانی. نتیجه گیری: 52 مضمون پایه و 8 عامل نیز به عنوان مضمون فرعی پسرانهای حکمرانی شبکه ای شناسایی شدند که عبارتند از: مدیریت کنترلی، ساختار سازمانی سلسله مراتبی، ارتباطات خشک و رسمی، وضع قوانین محدود کننده، عدم بستر سازی، بحران های داخلی و خارجی، فساد و رانت وکمبود امکانات مالی و انسانی. در نهایت پیشران ها و پسران ها براساس خروجی نرم افزار در قالب یک مدل ارائه می گردد. حکمرانی شبکه ای می تواند راهکارهای نوآورانه ای برای حل مشکلات و بحران های احتمالی سازمان های پویای امروزی ارائه دهد.
آسیب شناسی فرآیند تعدیل نیروی انسانی در پالایشگاه های کشور و ارائه فرآیند مناسب
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
291 - 306
حوزههای تخصصی:
امروزه تعدیل نیروی انسانی به عنوان یکی از راهکارهای راهبردی برای کاهش هزینه ها و ارتقای کارایی سازمانی مورد توجه قرار گرفته است. در صنعت نفت و به ویژه در پالایشگاه های کشور، این رویکرد با پیچیدگی هایی چندوجهی روبه روست که نه تنها پیامدهای اقتصادی، بلکه آثار روان شناختی، اجتماعی و ساختاری مهمی بر کارکنان و سازمان دارد. پژوهش حاضر با هدف ارائه تصویری جامع از عوامل مؤثر بر تعدیل نیرو، الزامات اجرایی و پیامدهای آن در پالایشگاه های ایران انجام شده است. ابتدا، با مرور ادبیات نظری و مستندات میدانی، ابعاد و مولفه های کلیدی کوچک سازی و تعدیل نیرو شناسایی گردید. سپس، رویکردی ترکیبی برای گردآوری داده ها (مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان صنعتی) مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد عواملی همچون فشارهای اقتصادی، ساختارهای اداری ناکارآمد، عدم شفافیت در اطلاع رسانی و نداشتن حمایت های روان شناختی و مالی، نقش بسزایی در تشدید پیامدهای منفی تعدیل دارد. همچنین، ارائه فرایندی سامانمند برای اجرای تعدیل شامل تحلیل نیازمندی های سازمانی، برنامه ریزی دقیق، ارتباطات صادقانه با کارکنان و ارزیابی منظم عملکرد می تواند پیامدهای ناگوار این اقدام را کاهش دهد و بهره وری سازمانی را افزایش دهد. در پایان، براساس نتایج تحقیق، مدلی عملیاتی برای فرآیند تعدیل نیرو با تأکید بر ابعاد انسانی، مدیریتی و قانونی ارائه شده است که به پالایشگاه ها و سایر سازمان های دولتی در اتخاذ تصمیم های کارآمد و کاهش اثرات روانی-اجتماعی تعدیل یاری می رساند.
Providing a Framework for Innovative Social Media Marketing Strategies(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Winter & Spring ۲۰۲۵
276 - 292
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this research is to provide a framework for innovative social media marketing strategies to address the impacts of health crises on small and medium-sized enterprises (SMEs).
Method: This research is applied in nature, based on a survey-exploratory approach, and employs a qualitative methodology. The statistical population consists of experts in urban management and human resources management. Using the theoretical sampling method, interviews were conducted with 15 experts until theoretical saturation was achieved. The collected data were analyzed using content analysis.
Findings: The research findings resulted in a comprehensive model comprising five main themes and eighteen sub-themes. These include: driving factors (online brand communities, social listening, customer participation marketing, prosumer (producer-consumer) influencer marketing, gamification), strategic factors (increasing engagement, product/service development, increasing brand awareness, creating word-of-mouth advertising, increasing brand credibility), facilitating factors (brand associations, strengthening brand identity), primary outcomes (correctly understanding consumer needs and opinions, creating value for consumers), secondary outcomes (market development and new customer acquisition, sales promotion, loyalty promotion).
Conclusion: The study provides a practical framework to enhance SME resilience through innovative social media strategies during health crises, emphasizing key driving, strategic, and facilitating factors along with their outcomes.
بررسی تأثیر مدیریت دانش بر اثربخشی سازمانی با نقش میانجی هوش معنوی کارکنان (مورد مطالعه: حوزه پیشگیری از جرم پلیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۲
211 - 243
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه ضرورت توجه سازمان ها بر بهبود عملکرد، اثربخشی و رضایت ذی نفعان، به ویژه در سازمان های خدماتی همچون پلیس، یک اصل بسیار مهم به شمار می رود، هدف از انجام این پژوهش، شناسایی میزان تأثیر ابعاد مدیریت دانش بر اثربخشی سازمانی با نقش میانجی هوش معنوی کارکنان در حوزه پیشگیری از جرم سازمان پلیس می باشد. روش: تحقیق حاضر از نظر داده ها کمی و از نظر اهداف کاربردی و از نظر ماهیت، مطالعه ی همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را مسئولین سطح یک و دو مرکز مطالعات راهبردی، پژوهشگاه علوم انتظامی و نظم اجتماعی، دانشگاه علوم انتظامی امین و پلیس پیشگیری در سال 1401 تشکیل می دهند. بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی ساده تعداد 105 نفر، حجم نمونه را تشکیل می دهد. داده های جمع آوری شده به روش معادلات ساختاری در نرم افزار smart pls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های تحقیق بیانگر آن است که ابعاد مدیریت دانش بر اثربخشی سازمانی پلیس به طور مستقیم 67/. درصد تأثیر مستقیم و از طریق هوش معنوی کارکنان به میزان 48/. درصد اثر غیرمستفیم دارد.لق، توزیع و بکارگیری دانش در جهت اثر بخشی سازمانی باید مورد توجه جدی قرار گیرد. ضمن اینکه هوش معنوی کارکنان که در این مطالعه به عنوان متغیر میانجی وارد گردید، باید تقویت گردد. واژه های کلیدی: دانش سازمانی، اثربخشی سازمانی، هوش معنوی، سازمان پلیس
عوامل تاثیرگذار بر رفتار ضد بهره وری کارکنان در سازمان؛ با تاکید بر نقش درهم تنیدگی سازمانی، هوش هیجانی و مالکیت روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۲
245 - 273
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل تاثیرگذار بر رفتار ضد بهره وری کارکنان در سازمان؛ با تاکید بر نقش درهم تنیدگی سازمانی، هوش هیجانی و مالکیت روانشناختی در شرکت پخش فرآورده های نفتی اصفهان می باشد که از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه کارکنان شرکت پخش فرآورده های نفتی اصفهان (300 نفر) بود که از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های استاندارد بود که روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات تعدادی از خبرگان این حوزه مورد تایید قرار گرفت و برای تعیین پایایی ابزار اندازه گیری از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که عدالت سازمانی بر رفتارهای ضد بهره وری هم به طور مستقیم و هم از طریق متغیر میانجی درهم تنیدگی سازمانی اثر منفی و معناداری دارد؛ همچنین تاثیر عدالت سازمانی بر درهم تنیدگی سازمانی و تاثیر درهم تنیدگی سازمانی بر رفتارهای ضد بهره وری نیز تایید گردید. در نهایت مشخص شد که مالکیت روانشناختی در رابطه بین درهم تنیدگی سازمانی و رفتارهای ضد بهره وری نقش تعدیلگر دارد. بنابراین، طبق نظریه حفاظت از منابع، درهم تنیدگی سازمانی به عنوان وضعیت فراوانی منابع در نظر گرفته می شود و کارکنان، درهم تنیدگی سازمانی را به عنوان یک منبع ارزشمند در نظر می گیرند که باید انباشته و محافظت شود و مالکیت روانشناختی نیز، به طور مستقیم بر ارزش و اهمیت منابع موجود تأثیر می گذارد و این عوامل به گونه ای هستند که مدیران می توانند از طریق مداخلات مختلف بر آن ها تأثیر بگذارند.
مدل جدیدگزارشگری مالی بانکداری اسلامی ایران در انطباق با نظریه ها و مفاهیم بنیادی حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بانکداری اسلامی نوعی الگوی خاص یا تعدیل شده ای از بانکداری است که درآن تلاش می شود تمام روابط و مناسبات، سازگار با شریعت و فقه اسلامی و در راستای اهداف اساسی نظام اقتصادی اسلام مانند عدالت و اخلاق تنظیم گردد. به منظور بررسی ایده ها و نظریه های حاکم در بانکداری و مالی اسلامی و متعاقبا طراحی ابزار و الگوی مناسب، از روش تحقیق کیفی و رویکرد مبتنی بر نظریه پردازی زمینه بنیان استفاده شد. درابتدا با اخذ نظرات خبرگان حرفه حسابداری و حسابرسی به بررسی عوامل تاثیرگذار برکیفیت گزارشگری در سیستم بانکی ایران پرداخته شد. بهترین روش برای ارائه بهینه ی حقوق صاحبان سپرده در این تحقیق، دسته بندی سپرده گذاران در طبقه ای جداگانه همانند حقوق صاحبان سهام تشخیص داده شد و به منظور تحقق عدالت و دستیابی سپرده گذاران به حقوق حقه، تبعیت این طبقه ازتئوری مالکیت از دسته تئوری های حقوق مالکان عنوان شد و به منظور پوشش مفاهیم حاکم بر بانکداری اسلامی، صورتهای مالی اساسی شامل صورت وضعیت مالی، صورت عملکرد سپرده های سرمایه گذاری و صورت تغییرات درخالص داراییها پیشنهادگردید.