فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۶٬۲۶۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مطالعه پژوهشی به بررسی مولفه های تاثیرگذار بر کارآفرینی زنان می پردازد. ابتدا از یک تحلیل آماری به روش کتاب سنجی، مجموعه داده ای متشکل از 1416 پژوهش در مورد زنان، فرهنگ و کارآفرینی منتشر شده بین سال های 1995 تا 2022 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. سپس روی واژگان حاصل از تحلیل هم رخدادی بررسی جهت دستیابی به یک چارچوب انجام شد. یافته ها نشان می دهد که با وجود دیدگاه های اجتماعی غالب در مورد کارآفرینی به عنوان یک حوزه مردانه، زنان می توانند در کارآفرینی اجتماعی پیشرفت کنند. کلیشه های جنسیتی و نقش های اجتماعی تأثیرگذارترین عوامل بر اقدامات کارآفرینانه و انتظارات اجتماعی زنان دارند که می توانند از طریق منتورینگ یا کوچینگ تعدیل شوند. همچنین عوامل فردی از جمله انگیزه، سلامت روان، سلامت جسمانی و خودکارآمدی به دلیل تاثیر زیاد در شبکه دانش، می تواند بر کارآفرینی زنان تأثیرگذار باشد. این تحقیق نقش احتمالی مربیگری را به عنوان یک عامل تعدیل کننده در فعالیت های کارآفرینی زنان پیشنهاد می دهد. این مقاله بر نیاز به مطالعات آینده در مورد نقش خودکارآمدی کارآفرینانه در میان زنان و تفاوت های فرهنگی آن تاکید می کند.
نقش مادر در تربیت اخلاقی کودک از منظر روان شناختی و اندیشه امام موسی صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
79 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش مادر در تربیت اخلاقی کودک از منظر روان شناختی و اندیشه امام موسی صدر بود. جامعه پژوهش تمامی متون روا ن شناختی و مقاله های مرتبط با آثار امام موسی صدر بود. نمونه پژوهش متون مرتبط با نقش مادر در مورد تربیت اخلاقی بود. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای جهت متون و منابع مرتبط با موضوع استفاده شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوی انجام شد. یافته ها نشان داد که از دیدگاه بالبی شخصیت و رفتار کودک ناشی از چگونگی شکل گیری دلبستگی او می باشد و مادر عامل اصلی شکل گیری این فرآیند است. پیاژه نیز معتقد است که رشد و بلوغ اخلاقی بر رشد و بلوغ شناختی مبتنی است و تحول در شناخت منشأ انگیزه اخلاقی است. هم چنین کلبرگ معتقد است که کودکان در جریان تجربه های خود به مفاهیم اخلاقی دست می یابند. امام موسی صدر هم معتقد است که باید بر اساس آموزه های دینی به تربیت کودک اقدام کرد و چهار شیوه تربیت را گزارش می کند. اول امرونهی مربی؛ دوم اقناع ذهن و دل متربی؛ سوم توجه به فضای مناسب و محیط فرد یا گروه تربیت شونده و چهارم تحول عمیق در نگرش کلی به جهان هستی و زندگی و ارتباط با هدف تربیتی که شیوه قرآن کریم است. از دیدگاه امام موسی صدر، مادر آگاه و مؤمن سنگ بنای تولد کودک مؤمن است و بر پایه شخصیت مادر، بینش راهبردی و عواطف کودک شکل می گیرد. در نتیجه گیری کلی مادر نقش بسزائی در رشد ارزش های اخلاقی، فرهنگی، ملی و مذهبی کودک دارد.
بررسی ارتباط و تأثیر متقابل حجاب و بهداشت روانی، با تکیه بر مفهوم لباس در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
یکی از اصول مسلم در ارتباطات انسانی، به کارگیری قواعدی است که بهداشت روانی جامعه را تضمین کندوقسم عمده ای از تحقق بهداشت روانی رعایت اخلاق جنسی مخصوصا رعایت حجاب است. اهمیت موضوع حجاب و تاثیر و ارتباط آن با بهداشت روانی آنجا آشکار می گردد که شیطان در اولین رویارویی اش با انسان، تلاشی برای عریان نمودن او دارد تا وی را در موقعیت فشار روانی قرار دهد؛ لذا هدف از مقاله پیش رو که با روش مطالعه توصیفی تحلیلی صورت گرفته، پیگیری این نکته است که بین حجاب و بهداشت روانی ارتباطی تنگاتنگ برقرار است و اگر برخی به بهانه شعارِ زن، زندگی، آزادی در پی حذف حجابند، در حقیقت به دنبال افزایش فشار روانی بر جامعه هستند؛ اما تکیه بر واژه لباس در قرآن کریم از آن جهت است که این واژه در بررسی های صورت گرفته می تواند بار معنایی پوشش و آرامش را در خود داشته باشد. قرآن کریم در کنار اشاره به لباس به عنوان نماد پوشیدگی در انسانها، به نماد آرامش بخشی آن نیز توجه داشته است. در بررسی معناشناسانه، لباس(پوشاک) با ریشه "سکن" - به معنای آرامش - در یک حوزه معنایی قرار می گیرد؛ هم آیی این دو بیانگر ارتباط تنگاتنگ و اثر گذاریشان بر هم است. نتیجه اینکه حجاب در سیر تحقق خود بدون ارائه دقیق الگوهای کارآمد در بهداشت روانی – که تحت عنوان سطوح پیشگیری از آنها یاد می شود- امکان پذیر نیست؛ همچنین تحقق کامل بهداشت روانی در جامعه بدون در نظر گرفتن نقش کاربردی حجاب غیر ممکن است.
تحلیل و بررسی روزنامه های ندای ایران و ندای ایرانی، نخستین تجربه موفق روزنامه نگاری زنان در شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
399 - 416
حوزههای تخصصی:
در عصر مشروطه به تدریج زنان ایرانی به عرصه مطبوعات وارد شدند. ابتدا زنان پایتخت قدم به این عرصه نهادند. اندکی بعد زنان شهرستان ها نیز به تأسی از آن ها به این عرصه وارد شدند و به زودی موفق شدند در این زمینه فعالیت های قابل توجهی انجام دهند و نشریات مهمی را منتشر کنند. پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ می دهد که نشریات «ندای ایران» و «ندای ایرانی» در سال های 1326 تا 1331 در ایران به مسائل سیاسی و اجتماعی چگونه نگریسته اند. براساس یافته ها، روزنامه های ندای ایران و ندای ایرانی که در دهه 1320 در شهر شیراز توسط نصرت الملوک کشمیری زاده منتشر شدند، نگاهی انتقادی به مسائل سیاسی و اجتماعی عصر خود داشته اند. این روزنامه ها در زمینه امور سیاسی، با مقالات و تحلیل های تند و تیز انتقاداتی به عملکرد دولتمردان مطرح می کردند و به شدت با دولتمردان کم کار و بیگانه پرست مخالفت می ورزیدند. از سوی دیگر این روزنامه ها مسائل و معضلات اجتماعی شهر شیراز را نیز پیگیری و منعکس می کردند و با مطالبه از مدیران و مسئولان شیراز، خواهان رسیدگی به مشکلات شهر خویش بودند. مسائل زنان از دیگر موضوعات مدنظر این دو روزنامه بود و با به تصویرکشیدن دغدغه های زنان، بر ضرورت تغییر و تحول در جامعه برای بهبود وضعیت زنان تأکید داشتند. روش تحقیق در پژوهش حاضر مبتنی بر روش تاریخی و رویکرد توصیفی و تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به روش آرشیوی، کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه) است.
رابطه سبک زندگی و نگرش به نقش مادرانه پژوهشی در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
53 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف: زنانگی و نقش مادری به عنوان یک ساختار نقشی جنسیتی بیش از همه در نگرش به مادری تجلی می یابد و این نگرش به مادری می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی باشد. از دیگر سو، در پرتو تحولاتی که در سده اخیر در جهان و ایران رخ داده، بسیاری از مولفه های سبک زندگی، به ویژه در میان زنان، در معرض تغییر قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناسانه تأثیر سبک زندگی بر نگرش به نقش مادری از زنان شهر رشت انجام شده است.
روش و مواد : روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری تمام زنان متآهل دارای فرزند ساکن شهر رشت در سال 1400 است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی و با حجم نمونه 384 نفر جمع آوری داده انجام گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها، متناسب با سطح سنجش متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شده است. با توجه به هدف و فرضیه های پژوهش، نگرش به مادری و سبک زندگی زنان با نظریات بوردیو، گیدنز، مانهایم و نیز برخی روایت های فمنیستی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: با توجه به آزمون فرضیه ها بین سبک زندگی و نگرش به مادری رابطه معنادار وجود دارد. بدین صورت که با مدرن شدن سبک زندگی، نگرش به نقش مادری در زنان نیز مدرن می شود و این مسئله در کلیه جنبه های سبک زندگی نظیر مدیریت بدن، سبک خرید، مصرف فرهنگی و اوقات فراغت به چشم می خورد .
با توجه به میانگین شاخص های پژوهش، نگرش به مادری در زنان نه سنتی است و نه مدرن بلکه بینابین؛ اما نزدیک به مدرن است؛ سبک زندگی زنان نیز در وضعیت مشابه قرار دارد و در محدوده بینابین (سنتی- مدرن) است. تحلیل مسیر نشان از آن دارد که مصرف فرهنگی بیشترین اثر مستقیم را بر نگرش به مادری دارد. همچنین مدیریت بدن و پایگاه اقتصادی و اجتماعی دارای اثرات مستقیم و غیرمستقیم و اوقات فراغت دارای اثر غیرمستقیم بر نگرش به مادری است.
تحلیل اجتماعی همسرگزینی در زنان امدادگر و پرستار فعال در مناطق جنگی در دوران جنگ تحمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک وقوع جنگ تحمیلی در قالب حملات گسترده غافلگیرانه و خونبار دشمن و تداوم نبرد، از جمله تغییرات اجتماعی مهمی است که نظم نهادها و ساختار اجتماعی را دستخوش تحولات جدی ساخته است. این پژوهش با بررسی کتب انتشاریافته زندگینامه نگاری پرستاران جنگ به منزله اسناد کتابخانه ای و نیز مصاحبه میدانی با آنان، موضوع نوع ازدواج و الگوهای همسرگزینی و نیز ارزشها و نگرشها مرتبط را در بین آنان مورد واکاوی قرار می دهد. یافته ها نشان می دهد ارزش ازدواج در مورد این کنشگران محرز و معیار همسرگزینی همگون گزینی بوده است. الگوی ازدواج درون گروهی و منظور از آن گروه های اجتماعی و نه گروه های خویشاوندی و صورت اصلی آن تک همسری و دائم بوده است. اساس همسان همسری ارزشی، مذهبی، جغرافیایی، سنی و باورهای جنسیتی و دربردارنده آشنایی عمدتا مستقیم، به رسمیت شناخته شدن حق انتخاب زنان بوده است. همسرگزینی به این شیوه از سوی زنان به ویژه با در نظر گرفتن سنشان، در برابر الگوی ازدواج ترتیب یافته و خویشاوندی بعنوان صورت نسبتا رایج ازدواج، نشانی از عاملیت آگاهانه زنان بوده و در امتداد عزم آنان برای مشارکت اجتماعی و تداوم فعالیت امدادگری پرستاری آنان در مناطق پرخطر جنگی قابل تعریف است.
مطالعه پدیدارشناختی تجارب زیسته سالمندان از آشیانه خالی و مولفه های سازگاری با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مطالعه پدیدارشناختی تجارب زیسته سالمندان از آشیانه خالی و مولفه های سازگاری با آن بود. نمونه گیری به صورت هدفمند تا اشباع داده ها ادامه یافت. در نهایت 17 نفر شامل 11 زن و 6 مرد انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق استفاده شد و تحلیل داده ها با روش کلایزی صورت گرفت.یافته های حاصل از پژوهش در بخش تجارب زیسته شامل 4 مضمون اصلی «بحران وجودی، بروز آشفتگی هیجانی ،اختلال در روابط بین فردی و تجارب مثبت بود. همچنین مولفه های سازگاری با آشانه خالی شامل ، هشیاری و اراده بر سازگاری، تجربه رشد هدفمند، از خود فراروی و تقویت ارتباط با مبدا هستی است. در بخش تجارب زیسته مضمون بحران وجودی دارای 4 مضمون فرعی «احساس خلاء، بروز هراس از مرگ ، مواجهه با اضطراب وجودی و مواجهه با احساس تنهایی» بود. مضمون بروز آشفتگی هیجانی دارای 4 مضمون فرعی تجربه احساسات متضاد، تجربه افسردگی واکنشی، کاهش لذت از زندگی » بود. مضمون اختلال درروابط بین فردی در بردارنده سه مضمون فرعی «عدم درک متقابل زوجی، تجربه تعارضات زناشویی و بریدگی از اجتماع»بود. مضمون تجارب مثبت در برگیرنده مضامین فرعی «افزایش اوقات فراغت و آزادی عمل و بهبود ارتباط با همسر» بود.. همچنین در بخش مولفه های سازگاری مضمون هشیاری و اراده بر سازگاری شامل «تامل مجدد بر خود و اتکا بر توانمندی خود»، مضمون تجربه رشد هدفمند شامل «از سرگیری فعالیت علمی و شغلی، معنایابی مجدد و افزایش سرسختی و تاب آوری »؛ مضمون از خودفراروی شامل «توجه به شادی و رضایت فرزند، کمک به فردی مشابه و پرورش نوه ها»، مضمون تقویت ارتباط با مبدا هستی شامل «شکرگذاری و توکل، و تقویت ارتباط معنوی و فعالیت های مذهبی» بود. تجارب روانشناختی از مواجهه با آشیانه خالی حاکی از احساسات و واکنش های متضاد است که سالمندان آشیانه خالی هم تجارب مثبت و هم تجارب منفی را در این مرحله تجربه می کنند و سالمندان در راستای سازگاری با آشیانه خالی از ابعاد درون فردی و فرافردی بهره می جویند . درنتیجه پیشنهاد می گردد از یافته های پژوهش حاضر در برنامه ریزی ها و اق دامات پیشگیرانه و مداخلات در خصوص سالمندان آشیانه خالی مورد استفاده قرار گیرد.
تدوین مدل علی ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن بر اساس سرمایه روان شناختی و بهزیستی معنوی در زنان متقاضی جراحی بینی: نقش میانجی همنوایی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
205 - 244
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علّی ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن بر اساس سرمایه روان شناختی و بهزیستی معنوی در زنان متقاضی جراحی بینی: نقش میانجی همنوایی اجتماعی است. روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زنان متقاضی جراحی بینی مراجعه کننده به پزشکان متخصص جراحی زیبایی و بینی مراجعه کننده به کلینیک های تاپ کلینیک، کلینیک دکتر نجف بیگی، کلینیک تهران بیوتی و کلینیک طراح طب واقع در مناطق 1 و 2 تهران، در پاییز و زمستان سال 1401 تشکیل دادند. برای نمونه پژوهش، سیصد نفر به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن، سرمایه روان شناختی لوتانز، بهزیستی معنوی و پرسشنامه همنوایی ال-72 است. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS و Amos 24 استفاده شد. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد مدل علّی ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن بر اساس سرمایه روان شناختی و بهزیستی معنوی در زنان متقاضی جراحی بینی با میانجی گری همنوایی اجتماعی با داده ها نیکویی برازش مطلوبی دارد؛ همچنین نتایج نشان داد همنوایی اجتماعی به صورت منفی و معنی داری اثر سرمایه روان شناختی و بهزیستی معنوی بر ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن در زنان متقاضی جراحی بینی را میانجی گری می کند.
تبیین جامعه شناسی عوامل اثرگذار بر مدیریت بدن زنان سنندج (مورد مطالعه: زنان 25 تا 45 سال ساکن شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
145 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیریت بدن؛ رسیدگی، دستکاری و توجه به بدن است که تحت تاثیر عوامل متفاوت است و این پژوهش درصدد تبیین مدیریت بدن و عوامل ظاهری اثرگذار بر مدیریت بدن زنان شهر سنندج است. چارچوب نظری این تحقیق مبتنی بر نظریات آنتونی گیدنز و اروینگ گافمن است.
روش : روش تحقیق پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است و حجم نمونه برابر با 441 نفر از زنان 25 تا 45 سال ساکن شهر سنندج که از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند.
یافته ها: طبق نتایج بین مدیریت بدن و پذیرش اجتماعی، منزلت طلبی، تمایزطلبی و هویت جنسیتی رابطه معناداری وجود دارد و طبق آزمون رگرسیون؛ منزلت طلبی بیشترین تاثیر را بر شکل دهی مدیریت بدن دارد. در واقع دستکاری و تنظیم بدن از دیدگاه پاسخگویان، ابزاری برای دریافت تایید و مقبولیت اجتماعی است، تا بتواند با بدن و ظاهری متمایز هویت نو و عامه پسند ارائه کند.
نتیجه نهایی: با این پژوهش می توان نتیجه گفت، مدیریت بدن از یک سو فرصتی برای بهبود وضعیت جسمانی و سلامتی و اتخاذ سبک زندگی سالم و از سوی دیگر تهدیدی برای سلامتی و اتخاذ سبک زندگی ناسالم و تظاهرگونه است و نکته مهم شیوه بهره مندی از این فرصت با توجه به علاقه و تعلق زنان سنندجی به سبک پوششی، سبک تغذیه و سبک مصرفی قومی جهت توانمندسازی و نمایش هنر و هویت قومی برای ارتقاء جایگاه زنان سنندجی است. به همین منظور باید مسئولین با افزایش آگاهی و مهیا کردن بستر و شرایط از این فرصت، برای معرفی و الگوسازی بهره بگیرند.
تجارب زیسته و ادراک زنان از فضاهای عمومی شهری (مورد مطالعه: زنان شهر سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
565 - 597
حوزههای تخصصی:
هنگام تحقیق درمورد فضای شهر مهم است که نه تنها خود فضا، بلکه افرادی که از آن استفاده می کنند و درواقع چگونه از آن استفاده می کنند، درنظر گرفته شود. پژوهش حاضر بر زنان شهرستان سقز متمرکز می شود تا تجربیات ظریف زنان در حین حرکت در فضاهای عمومی و چگونگی استفاده و مذاکره زنان از این فضاها را در سلسله مراتب جنسیتی، طبقاتی و اجتماعی-فضایی منعکس کند. از میان رویکردهای متعدد تحقیق کیفی برای بررسی تجارب زیسته زنان از فضاهای عمومی شهری، رویکرد پدیدارشناسی برگزیده شد تا به ارائه گزارش عمیق و دقیق تر افراد از تجاربشان بپردازد. جمعیت مورد مطالعه در این تحقیق شامل زنانی بود که در شهر سقز زندگی کرده اند و تجربه حضور در فضاهای عمومی را دارند. روش نمونه گیری که در پدیدارشناسی استفاده می شود، نمونه گیری هدفمند است؛ زیرا افرادی انتخاب می شوند که از پدیده های مربوط آگاهی داشته باشند تا امکان درک تجربه زیسته زنان در فضای عمومی فراهم شود. حجم نمونه تا شرکت کننده 20 ادامه یافت و تحلیل داده های پژوهش با روش پدیدارشناسی توصیفی کلایزی انجام گرفت. نتایج مطالعه در قالب هفت مضمون «برهم کنشی فضای عمومی-خصوصی»، «مرزبندی های فضایی»، «از ضرورت تا لذت حضور»، «دربرگیری و طرد فضایی»، «از کلیشه های حضور تا مقاومت فضایی»، «حس مکان» و «ادراک از شهر و الگوی ایدئال زنانه» با 19 دسته مضمونی ارائه شد و به توصیف جامعی از هریک از این مضامین پرداخته شد.
خوانش تطبیقی زنانه نویسی در رمان ذاکرة الجسد نوشته احلام مستغانمی و هرس نوشته نسیم مرعشی بر اساس بعد زبانی نظریه الین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
151 - 172
حوزههای تخصصی:
در متن امروزه ایده ها و انگاره های فمینیستی، ابزار مناسبی برای بررسی میزان تأثیر رویکرد فمینیستی در ساختار اثر ادبی است. در این میان، نظریه ابعاد چهارگانه «الین شوالتر» منتقد نامور آمریکایی سده بیستم، این فرصت را برای نقد نوشتار زنانه اثر فراهم می سازد و با اتکا بر آن می توان جایگاه زنان را در آثار ادبی نویسندگان زن و مرد شناخت. از این رو پژوهش حاضر با رویکرد آمریکایی در ادبیات تطبیقی و روش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر نظریه شوالتر، رمان ذاکره الجسد از احلام مستغانمی (الجزایری) و رمان هرس از نسیم مرعشی (ایرانی) را برای نقد نوشتار زنانه برگزیده و آن را بر پایه بعد زبانی از ابعاد چهارگانه الین شوالتر مطالعه می کند تا میزان کاربرد مؤلفه های زبانی زنانه و تعلق هرکدام از آثار به سنت های نوشتاری مشخص و شناخته شود. مطابق دستاوردهای تحقیق، هردو نویسنده در کاربرد مؤلفه های زبانی مطابق قواعد نوشتار زنانه عمل کرده اند و با اطمینان خاطر و با تکیه بر استقلال زنانه به نگارش اثر پرداخته و در نتیجه گفتمان زنانگی را تقویت کرده اند. از جهت تفاوت، میزان کاربرد برخی از عناصر زنانه مانند پرداختن به رنگ واژه ها، جزئی نگری در رمان مرعشی بیش از رمان مستغانمی است؛ زیرا با اینکه در رمان مستغانمی شخصیت اصلی زن است، شخصیت های مرد داستان نیز حضور و نقش فعالی دارند، اما رمان مرعشی زنانه صرف است. در هر دو رمان نشانه های اندکی از تلاش زنان برای برون رفت از سنت فمینیسم و ورود به سنت مؤنث دیده می شود.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی در مادران دارای فرزند معلول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
139 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف: وجود کودک معلول و مراقبت از آنها، در هر خانواده، سلامت روان اعضاء خانواده، به ویژه مادران را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف پژوهش، بررسی اثر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی در مادران دارای فرزند معلول است.
روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل مادران دارای فرزند معلول مرکز بهزیستی شهرستان نور در سال 1400 می باشد. نمونه آماری بر اساس طرح پژوهش 30 نفر در نظر گرفته شد که بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های احساس تنهایی راسل و پیلوا و کورتونا (1980)، خودانتقادی تامسون و زورف (2004)، افکار خودآیند منفی کندال و هولون (1980) استفاده شد. جلسات مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس پروتکل 8 جلسه ای باونز و مارلات (2011) اجرا شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد، آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش احساس تنهایی در مادران دارای فرزند معلول به میزان 55/0، بر کاهش خودانتقادی به میزان 23/0 و بر کاهش افکار خودآیند منفی در مادران فرزند معلول به میزان 35/0 تاثیر دارد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده آن است که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی در مادران دارای فرزند معلول شد، لذا می توان گفت، به منظور کاهش احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی از آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای مادران دارای فرزند معلول می توان بهره مند شد.
قدرت رسانه های آنلاین: نقش تقویت صداها و حق انتخاب افراد در برابری جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
599 - 617
حوزههای تخصصی:
احساس برابری جنسیتی توسط شهروندان از آن جهت دارای اهمیت است که موجب ادراک عدالت اجتماعی، کاهش نابرابری و ترویج مردم سالاری در میان شهروندان می شود و فضای اجتماعی-سیاسی کشور را برای توسعه فراهم می کند. محققان معتقدند عوامل مختلفی می تواند بر روی پدیده احساس برابری جنسیتی تأثیرگذار باشد. در این راستا، به نظر می رسد یکی از پدیده هایی که بر برابری جنسیتی تأثیرگذار است، رسانه های آنلاین است. هدف این پژوهش آزمون تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم رسانه های آنلاین بر برابری جنسیتی از طریق ارزش های فرهنگی صدای افراد و حق انتخاب، با استفاده از داده های موج هفتم پیمایش ارزش های جهانی برای کشور ایران است که شامل 1499 نفر حجم نمونه می شود. نتایج این پژوهش که با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزئی و با استفاده از نرم افزار Smart Pls صورت گرفت، نشان می دهد اولاً رسانه های آنلاین به طور مستقیم بر تمایل شهروندان به برابری جنسیتی، تأثیر مثبت و معنی دار دارند و این رسانه ها باعث افزایش چنین تمایلاتی در میان شهروندان ایرانی می شود. دوم اینکه رسانه های آنلاین به طور غیرمستقیم و از طریق ارزش های فرهنگی صدای افراد و حق انتخاب، نیز می توانند سبب افزایش تمایل شهروندان به برابری جنسیتی شوند؛ بنابراین نتایج نشان می دهد مدل نظری پژوهش از طریق داده های تجربی مورد تأیید و پشتیبانی قرار می گیرد.
رابطه بین سبک های تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
59 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر بود. جامعه ی آماری تمامی زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر در شهر یزد بود. نمونه پژوهش ۱۵۰ نفر زن بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد.برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه رضایت زناشویی انریج (۱۹۸۹)، پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (۱۹۹۱) و پرسشنامه سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ (۱۹۹۶) استفاده شد. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه هم زمان تجزیه وتحلیل شدند. نتایج یافته ها نشان داد که بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر قانون گذار، اجرایی، سلسله مراتبی، آنارشی ، جزئی نگر، درون نگر، برون نگر و نیز سبک حل مسئله کارآمد رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین رضایت زناشویی با سبک قضاوتی ، سبک الیگارشی و حل مسئله ناکارآمد همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد. و بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر مونارشی، کلی نگر، آزاداندیش و محافظه کار همبستگی معنی داری وجود ندارد. هم چنین نتایج نشان داد که سبک های تفکر قانون گذار، سلسله مراتبی، جزئی نگر، درون نگر و سبک های حل مسأله کارآمد و ناکارآمد توانسته اند ۹/۵۶ درصد از واریانس رضایت زناشویی را پیش بینی کنند(۰۰۱/۰p<). وسایر متغیرها توان پیش بینی رضایت زناشویی را نداشتند. بنابراین برخی از سبک های تفکر وسبک های حل مسئله در زنانی که مورد بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسران خود قرارگرفته اند می توانند با بهره گیری از زمینه های فرهنگی و اجتماعی مناسب موجب افزایش رضایت زناشویی شوند.
تاثیر شاخص توسعه انسانی بر نرخ ازدواج در کشورهای منتخب عضو OECD و غیر OECD(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
159 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر شاخص توسعه انسانی بر نرخ ازدواج در کشورهای منتخب عضو OECD و غیر OECD انجام گرفته است.
روش : روش این پژوهش از نوع پانل دیتا و جامعه آماری شامل 66 کشور طی دوره زمانی 2000-2018 بوده است. با توجه به هدف پژوهش، کشورها به2 گروه کشورهای عضو OECD و غیر OECD تقسیم شده اند. تحلیل داده ها و برآورد ضرایب با استفاده از روش «گشتاور تعمیم یافته سیستمی دو مرحله ای» و نرم افزار STATA16 انجام گرفته است. سازگاری تخمین زن GMM به فرض معتبر بودن متغیرهای ابزاری و عدم همبستگی جملات خطا بستگی دارد که در این تحقیق از آزمون هانسن-جی و آرلانو-باند به منظور بررسی این دو فرض استفاده شده است.
یافته ها: نتایج نشان داد شاخص توسعه انسانی تاثیر منفی و معناداری بر نرخ ازدواج در دو گروه کشورهای مورد مطالعه طی دوره زمانی 2018-2000 داشته است. همچنین ضرایب زیرشاخص های درآمد و امید به زندگی نیز در هر دو گروه منفی و معنادار بوده است. نتایج تکمیلی نیز حاکی از تاثیر منفی و معنادار زیر شاخص آموزش در گروه کشورهای غیرOECD می باشد؛ اما معناداری این زیرشاخص در گروه کشورهای عضو OECD تأیید نشده است.
جمع بندی: تصمیم به ازدواج تنها زمانی اتفاق می افتد که از نظر اقتصادی، اجتماعی و یا حتی فرهنگی منطقی به نظر برسد. با توجه به نتایج این تحقیق، شاخص توسعه انسانی و زیرشاخص های آن تاثیر منفی و معناداری بر نرخ ازدواج در هر دو گروه کشورهای مورد مطالعه داشته است و تفاوت معناداری از این منظر بین دو گروه کشور وجود ندارد.
تدوین مدل مفهومی تبیین کننده کیفیت های طراحی اتاق های واحدهای مسکونی آپارتمانی مرتبط با سبک زندگی زنان جوان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
85 - 110
حوزههای تخصصی:
زنان به واسطه حضور پررنگ تر در خانه، بیشتر تحت تأثیر شرایط نامطلوب سکونتی قرار می گیرند؛ بنابراین توجه به سبک زندگی، نیازها و ترجیحات این افراد در طراحی مسکن ضرورت دارد. با رویکرد اکتشافی از روش تحقیق کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده برای جمع آوری اطلاعات مدنظر استفاده شد. نمونه مورد بررسی، بیست زن بین 20 تا 40 ساله ساکن استان تهران هستند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، متن مصاحبه ها در نرم افزار مکس کیو دی ای کدگذاری شد و دیاگرام های رفتارمحور و فضامحوری براساس بررسی های میدانی از واحدهای مسکونی ترسیم شد. شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی معاصر جامعه ایرانی، سبک زندگی خاصی در این گروه اجتماعی ایجاد کرده است که بر خواسته ها و ترجیحات این افراد درمورد مسکن اثرگذار بوده است. به ترتیب مشخصه های ادراک محیطی «کارایی و عملکرد، زیبایی و نظم، محرمیت، انعطاف پذیری و تنوع پذیری، تمیزی و بهداشت» و مشخصه های فیزیکی «تعداد و اندازه کمد و انباری، نور، مساحت و تناسبات اتاق ها، پیکره بندی فضایی، آلودگی صوتی، مبلمان داخل اتاق و نحوه چینش آن ها، بافت و رنگ مصالح و متریال، دید و منظر پنجره ها و میزان اشراف به آن، شرایط تهویه، گرمایش و سرمایش، تعداد اتاق های خواب، فرم و هندسه، و عناصر سازه ای» از مهم ترین مؤلفه های طراحی اتاق های واحدهای مسکونی آپارتمانی مبتنی بر دیدگاه های زنان جوان است. در نظرگیری فضای مناسب برای خواب، کار و تفریح، تأمین خلوت شخصی، توجه به سلایق فردی و حساسیت های فرهنگی در طراحی اتاق ها، از راهکارهای تطبیق مسکن با سبک زندگی این افراد است.
جنسیت و روش شناسی فهم متن تاملی بر راهبردهای هرمنوتیکی شوسلر فیورنزا در بازخوانیِ متن مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتقاد به الاهیات سنتی و منظر روشی آنان فمینیست ها را به سوی بازخوانی متن مقدس و نگرشی زنانه از آن سوق داد. الاهی دانان فمینیست تلاش کردند تا چشم انداز جدیدی را در ارتباط انسان با خدا، از طریق زنان و تجربه آنان در سنت دینی فکری غربی ارائه کند. از این رو تحلیل های زنانه نگر بنیان های مفهومی، فلسفی و الاهیاتی مذکرمحور در تاریخ فلسفه و اندیشه الاهیاتی را به پرسش گرفت و مقوله جنسیت به مثابه مولفه ای صریح و یا ارتکازی در برداشت های از متون دینی بدل شد. پژوهش حاضر با بررسی روش شناسی شوسلر فیورنزا متأله مسیحی درصدد پاسخ به این سوال است که جنسیت و هرمنوتیک چه نقشی در روش شناسی فهم از منظر فیورنزا دارد؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد فیورنزا با روش هرمنوتیک انتقادی، خوانش مردانه از متن مقدس را به پرسش می گیرد و برساخت های ایجابی و مفهومی از کتاب مقدس را به عنوان بنیانی نو برای خوانش زنانه پی ریزی می کند. سپس در پی دگرگونی فهم از رویکردهای تاریخی الاهیاتیِ مردانه و چرخش تئوریک آن با عاملیت زنان است. تاکید فیورنزا بر تفاوت زنانگی در بازسازی الاهیاتِ موقعیت مند و جنسیت محور به معنای نسبی گرایی معرفت و یا انحصار معرفت شناسی زنانه و محدود کردن فهم متون با خوانش زنانه نیست.
اثربخشی طرحواره درمانی معنویت محور بر پشیمانی از انتخاب همسر و دلزدگی زناشویی در زنان قربانی خشونت خانگی با تأکید فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
1 - 17
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی طرحواره درمانی معنویت محور بر پشیمانی از انتخاب همسر و دلزدگی زناشویی در زنان قربانی خشونت خانگی با تاکید فرهنگی بود. جامعه آماری تمامی زنان قربانی خشونت خانگی در شهر اصفهان در پاییز سال 1401 بود. نمونه شامل 30 نفر از زنان قربانی خشونت بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود.گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت طرحواره درمانی معنویت محور قرار گرفتند و گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. داده های پژوهش با کمک پرسشنامه پشیمانی از انتخاب همسر (شوارتز، 2002) و مقیاس دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری جمع آوری و با آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری انجام شد. نتایج نشان داد که طرحواره درمانی معنویت محور، پشیمانی از انتخاب همسر و دلزدگی زناشویی در زنان قربانی خشونت خانگی در سطح معناداری کاهش داده است(05/0p<). همچنین نتایج نشان داد که طرحواره درمانی معنویت محور بر پشیمانی از انتخاب همسر و دلزدگی زناشویی در زنان قربانی خشونت خانگی با تاکید فرهنگی اثربخش بود. بنابراین از این درمان می توان درجهت یاری به زنان قربانی خشونت خانگی استفاده شود.
بررسی کیفی گفتمان های غالب در روایت زوج های متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعارض جزء گریزناپذیر هر رابطه صمیمی به ویژه رابطه زوجها می باشد. روایتی که زوجها از تعارض ارائه می دهند، انعکاس جهان بینی و نگرش آنها نسبت به مسائل بوده و نقش حائز اهمیتی در نحوه مقابله آنها با تعارض دارد. مداخله درمانی مناسب تعارضات زناشویی نیز توجه نقادانه به گفتمان های غالب در روایت زوج های متعارض را می طلبد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفی گفتمان های غالب در روایت زوجهای متعارض انجام شد. داده ها به روش نمونه گیری هدفمند و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 26 زوج گردآوری شد. پس از تحلیل داده ها به روش تحلیل مضمون، گفتمان های دگرمحور، خودمحور و موقعیت محور به عنوان گفتمان های غالب شناسایی شدند. نتایج نشان داد از میان مؤلفه های ارتباطیِ خود، موقعیت و دیگری، عمده گفتمان ها به ترتیب معطوف به دیگری، خود و موقعیت است. به این معنا که در تعریف زوجهای متعارض از تعارض، از میان عوامل بیرونی، فرد و رابطه، نسبت به موقعیت از اهمیت بیشتری برخوردار است. در گفتمان های دگر محور، زبان ابزاری برای مطالبه گری و شکایت از همسر به عنوان کانون اصلی تعارضات بوده و در گفتمان های خودمحور، زبان به مثابه ابزاری برای سلب مسئولیت از خویش و ابراز سلطه گری، خودستایی و قدرت استفاده می شود. در گفتمان های موقعیت محور نیز کارکرد زبان شکوه از تحولات استرس زا می باشد. در نتیجه، گفتمان های غالب زوج های متعارض با گرایش به ارائه تصویری منفی و نامطلوب از همسر و موقعیت و نادیده انگاشتن نقش خویش در تعارض ها عجین است. به طور کلی، روایت زوج های متعارض، به جای زبان راه حل مدار، آکنده از زبان مشکل مدار است و زوج ها به جای تعریف تعاملی از تعارض، تمایل به ارائه تعاریف فردی خویش و اتخاذ رویکرد من مدار یا تو مدار نسبت به مسائل دارند.
طراحی و اعتباریابی مدل تعالی شغل- خانواده و بررسی مشاوره شغلی مبتنی بر مدل بر تسهیل تعارض شغل- خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش شغلی از جمله نقشهایی است که در کنار نقشهای خانوادگی در سالهای اخیر برای غالب افراد جامعه حایز اهمیت شده است. بر این اساس برقراری توازن بین نقشهای شغلی و خانوادگی همواره مورد توجه محققان بوده است. لذا پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی مدل تعالی شغل- خانواده و بررسی مشاوره شغلی مبتنی بر مدل بر تسهیل تعارض شغل- خانواده انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل کلیه اعضا هیآت علمی و کارمندان شاغل در دانشگاه اصفهان و کلیه مطالعات داخلی و خارجی انجام شده در خصوص تعالی شغل-خانواده از سال 2001 تا سال 2022بود. پژوهش به روش طرح تحقیق آمیخته اکتشافی(کیفی-کمی) انجام گرفت. دادهها در بخش کیفی با روش تحلیل محتوا (کدگذاری باز، محوری و گزینشی) با استفاده نرم افزار مکس.کیو.دا.24 و در بخش کمی با روش مدلسازی معادلات ساختاری و روش تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزارآماری اموس- 21 و اس.پی.اس.اس-25 تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان داد که مدل تعالی شغل-خانواده دارای هشت بعد برجستگی نقش شغلی، برجستگی نقش خانوادگی، برنامه شغلی انعطافپذیر، سرریزی مثبت، رضایت خانوادگی، رضایت شغلی، رضایت از مسیر شغلی و حمایت با واسطهگری متغیر دلبستگی است. همچنین نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که مشاوره شغلی مبتنی بر مدل طراحی شده بر تسهیل تعارض شغل-خانواده و خانواده-شغل مؤثر است(05/0>P).