فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۸٬۲۳۶ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۳
3 - 29
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم هزاره هفتم پیش ازمیلاد در جوامع نوسنگی فارس تغییرات معیشتی صورت گرفته که نمود آن را می توان براساس بقایای جانوری و گیاهی محوطه های نوسنگی هرمنگان، رحمت آباد و موشکی بازشناخت. طی کاوش محوطه هرمنگان تعداد زیادی دست ساخته سنگی به دست آمد که تغییر الگوی معیشتی در این بازه زمانی به طور محسوسی بر صنایع سنگی تأثیر گذاشته است. بررسی صنایع سنگی به شناخت شاخصه های دست ساخته های سنگی این محوطه منجر شده و با شناخت این ویژگی ها می توان از دست ساخته های سنگی نیز جهت تاریخ گذاری نسبی سایر محوطه های نوسنگی فارس بهره جست. در این مقاله سعی بر آن است تا در ابتدا به گونه شناسی و تحلیل دست ساخته های سنگی محوطه هرمنگان پرداخته شود و سپس در بافت منطقه ای و فرامنطقه ای سنجیده شود. نتایج نشان می دهد که دست ساخته های سنگی هرمنگان کاملاً تیغه گرا بوده و با فن فشاری تولید شده اند، ریزابزارهای هندسی در بین مجموعه به طور چشمگیری وجود دارند که وجود این دست ساخته ها، تمایز دست ساخته های این دوره را با دوره های پیش و پس از خود نشان می دهد. نتایج تحلیل مواد فرهنگی هرمنگان نشان می دهد که اقتصاد معیشتی کاملاً متکی بر شکار بوده است که شباهت زیادی با الگوی معیشتی ساکنان تل موشکی در دشت مرودشت دارد.
روایت اسنادی علی دشتی در لبنان و مصر طی حکومت محمدرضا پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
27 - 52
حوزههای تخصصی:
روابط خارجی و برقراری تعاملات دیپلماتیک با کشورهای خارجی، از مهمترین مؤلفههای سیاست خارجی هر کشور است. طی سده گذشته، وزارت امور خارجه ایران سفرای بسیاری را به کشورهای مختلف با سابقه روابط دوستانه اعزام کرده است. این سفرا نیز با توجه به میزان کفایت و قدرت مدیریتی خود، مصدر تعاملات و فعالیت های مفید دوطرفه با کشورهایی شدند که محل خدمتشان بود. نتیجه عملی این اقدامات هم به تحکیم روابط و بسط تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دو کشور منجر میشد؛ همچنین باعث کسب وجاهت سفرا به عنوان شخصیت واقعی که دارای برجستگی فرهنگی یا علمی بودند، در کشورهای محل مأموریت می گردید.
علی دشتی از سوی وزارت امور خارجه با سمت سفیر کبیر ایران در مصر و لبنان، دوره مأموریت مهمی را پشت سر گذاشت که پژوهش حاضر بر آن است با بررسی عملکرد وی، به این سؤال پاسخ دهد که سفارت علی دشتی در بیروت و قاهره، بر روابط ایران با دو کشور لبنان و مصر چه تأثیری گذاشت و اینکه در میان کشورهای محل مأموریت خود چه وجهه ای داشت؟
روش پژوهش این مقاله براساس تحلیل تاریخی و با رویکرد توصیفی است که با تکیه بر اسناد آرشیوی موجود، اعم از آرشیو ملی ایران و مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه تهیه و تدوین شده است. نتیجه مترتب بر این پژوهش نیز حکایت از این دارد که علی دشتی به عنوان نماینده سیاسی کشور ایران و داشتن جایگاه فرهنگی، شناخت عمیق از زبان، ادبیات و فرهنگ کشورهای عربی و تجربیات دیپلماتیک، با ایجاد روابط دوستانه و حسنه با سران دو کشور لبنان و مصر، توانست مناسبات این کشورها با ایران را در سطح مطلوب، ذیل روابط دوستانه ارتقا دهد.
هویت ملی و میهن نظامی
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
280 - 336
حوزههای تخصصی:
دۆنیا کلاسیک أدبیاتېنېن پارلاق اۏلدوزلارېندان اۏلان نیظامی ، آذربایجان ېن گنجه شهرینده دوغولوب، یاشایېب یاراتدېغېنا، إله جه ده او شهردن إشیڲه چېخمادېغېنې اؤز أثرلرینده وورقولآدېغینا باخمایاراق، بعضی اؤلکه لر بو بؤیوک دۆشۆنه ری – دۆنیا أدبیاتېندا توتدوغو یئر و بوراخدېغی ایزلره گؤره – اؤز میللی-معنوی ثروت لری کیمی دۆنیایا تانېتدېرماغا چالېشېرلار. اۏنا گؤره هر أدبی بیر أثر أصلینده یاراندېغې جۏغرافییاداکې اینسان لارېن دۆنیا گؤرۆشۆ، دۆشۆنجه سی و دۆنیایا اۏلان باخېشېنې أدبی بیچیمده بۆتۆن دۆنیایا چاتدېرماغا چالېشان بیر معنوی دڲر دیر. نیظامی نین ده یارادېجې لېغې بو باخېمدان اؤز ایچینده داشېدېغې یئرلی دڲرلر تملینده آراشدېرېلېب تنقید اۏلمالې دیر. اۏندان باشقا، هر بیر دۆشۆنر، یازار، شاعیر، إله جه ده هۆنرمن طبیعی اۏلاراق، اؤز کیم لیڲینی اۏلوشدوران دیل-دۆشۆنج، یئرلی دڲرلر، میف لری سئویب اۏنلاری قۏروماغا چالېشان بیر اینسان دېر. ألبته بئله بیر اینسان اؤزلۆڲۆنۆ اۏلوشدورموش بو دڲرلره اۏلان یاناشماسې (موناسیبتی) ایله اؤز میللی کیم لیڲینی ده اۏخوجویا، إله جه ده دۆنیایا چاتدېرماغې اؤز دۏغال حاققې بیلن بیر اینسان دېر. بو آراشدېرمادا نیظامی نین اؤز یارادېجې لېغېن دان آلېنمېش یاناشمالارا دایاناراق نیظامی نین گرچک میللی کیم لیڲی ایله دۏغما وطنی آراشدېرېلاجاق. مقاله نین آراشدېرما مئتۏدو نیظامی نین اؤز قله می ایله یازدېغې دری (چاغداش فارسې نېن کؤک دیل لریندن بیری) دیلینده یازېلمېش متنده اۏلان أصلی متنین قورولوشچولوق و سئمیۏتیک أدبی نظریه لری أساسېندا یازیلمیش بیر اینجه له مه دیر. متنین آراشدېرماسې نېن دقیق و گۆوه نلی اۏلماسې اۆچون اۏریژینال متنین أل یازمالارېنې دا تاپېب آراشدېرماغا چالېشدېق. بو آراشدېرمادا قایناق اۏلاراق تقدیم اۏلونان أل یازما نۆسخه سی خمسه نین ألده ائدیلمیش أن کامیل متنی دیر.
A comparative study of the weapons of the first half of the first millennium BC in western Iran (case study of Jobji, Arjan, Kalmakareh, Ziviyeh, Kol Tarikeh and Hasanlou IVb)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۴ - Serial Number ۱۲, March ۲۰۲۴
55 - 79
حوزههای تخصصی:
The first millennium BC is very important from the point of view of archeology and the study of the cultural developments of the Iranian plateau. In the time range of the first half of the second millennium BC to the first half of the first millennium BC, the simultaneity and closeness in time and place of the New Ilam, Samatore and Manna governments and the geographical area of the western belt of the Iranian plateau has caused that these governments undoubtedly Different artistic, social and political influences have left each other and the works discovered by these regimes have not been devoid of these influences and impressions. In this research, which is a type of descriptive-analytical study and in order to collect its data, reference-field methods were used, to study and compare the metal weapons of these governments and the influence of each of them on the other and that in each The rule of what kind of metals are used and also what aspects and applications of the exposed metals in each of them have been discussed. In this study, the weapons examined in the northwestern areas under the Manna government had differences in terms of shape and form from other areas in the west of Iran at that time. Its kind of metalworking art has had more effects on the type of metalworking of Samatore governments directly and Manna government indirectly.
Excavations at Tepe Rabat, and Its Ancient Name(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۸, January ۲۰۲۵
3 - 18
حوزههای تخصصی:
Rabat Tepe, an ancient site in northwestern Iran near the Little Zab River, reveals insights into two distinct periods from the Iron Age. The primary focus of excavations has been on the layers dating back to the first millennium BC. Notable discoveries at Rabat include a striking pebble mosaic pavement, fortified walls, and various decorative bricks. The site’s size, architectural remains, and uncovered artifacts point to its significant role during the first millennium BC. Through multiple excavation seasons, researchers have gleaned valuable information about the site’s layout and historical eras. Evidence suggests that a thick wall once enclosed the entire area, around 3 meters in width. Artifacts found at Rabat share similarities with those from Qalaichi, a well-known Mannaean site. While initially attributed to Mannaean culture, this association is now under debate. Excavations between 2006 and 2008 unearthed inscribed bricks inscribed with Neo-Assyrian cuneiform script. These findings sparked discussions and identified Rabat with ancient cities like Paddir/Šurdira and Hubushkia, although these identifications face significant challenges. Rabat was an independent religious-royal city-state.
The New Interpretation of the Scene of “Šābuhr Killing Deer” on the Sasanian Silver Plate from the British Museum(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۸, January ۲۰۲۵
35 - 58
حوزههای تخصصی:
The silver plate from the British Museum (inv. 124091) usually attributed as depicting “Šābuhr killing deer”does not have a direct parallel in Sasanian iconography. The attempts were made to explain the image in perspective of relation to Mithraism, however no detailed analysis was done. The plate represents features typical for the Sasanian silver but, at the same time it is modelled upon Mithraic tauroctony. This makes the scene a possibly important argument in discussion regarding the very existence of Iranian Mithraism. The fact that the scene is not a direct copy of the Roman tauroctony arguments for association with Iranian imagery. The scene had to be understood in Iranian terms, despite referring to Roman depictions. This supports the view of Iranian, pre-Zoroastrian Mithraic cult.
Stone and Water: A Case Study of Integrated Hydraulic Structures within the Late Antique Monumental Architecture of the Bozpar Valley in Southern Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۸, January ۲۰۲۵
59 - 92
حوزههای تخصصی:
This paper presents the results of a geoarchaeological study of the ancient hydraulic structures in the Bozpar Valley and an analysis of their relationship with the standing monuments, especially the two palatial structures known as Kushk-e Ardashir and Zendan-i Soleyman. It presents a raison d’être for each identified structure regarding its hydraulic function and physical integration within the monumental landscape. Then, it suggests an interpretative pattern in their spatial relation to the mentioned monumental structures. The study area is a small and remote valley in the Zagros highlands in southern Iran. It borders the modern provinces of Fars and Bushehr and is historically associated with the Greater Fars region. The monumental structures in this area belong to the Sasanian architectural tradition. Here, their integrated hydraulic structures are investigated interdisciplinary via remote sensing. The analysis indicates different functions for the two monuments: a representative and official kushk and a [seasonal] leisure palace. Based on the nature and function of the integrated hydraulic structures, the former monument seems to relate to food production activities and the latter to currently unidentified activities other than daily life. The results of this study provide further evidence of integrated hydraulic structures in Late Antique Iran and shall trigger comparative studies from neighbouring regions in the future.
باستان شناسی و ساختارشناسی سنگ نبشته میخی اورارتویی سقین دل ورزقان، آذربایجان شرقی، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۳
31 - 58
حوزههای تخصصی:
سنگ نبشته سقین دل واقع در بخش مرکزی شهر ورزقان، استان آذربایجان شرقی بر بدنه یک تخته سنگ مربوط به سال های حدود 750-733 پ م به خط میخی اورارتویی نقر شده و به سبب عوامل گوناگونی دچار آسیب دیدگی شده است. هدف از انجام پژوهش پیش رو، انجام مطالعات آزمایشگاهی برای ساختارشناسی این سنگ است و در همین راستا مهم ترین سؤالات پژوهش چنین است که باستان شناسی و زمین شناسی سنگ نبشته اورارتویی سقین دل چیست؟ خواص فیزیکی، شیمیایی و ساختارشناسی سنگ نبشته میخی اورارتویی سقین دل چیست؟ برای دستیابی به پاسخ این سؤالات، علاوه بر مطالعات تاریخی و باستان شناسی، بررسی های میدانی و مطالعات آزمایشگاهی، بررسی مقطع نازک و پتروگرافی سنگ، پراش پرتوایکس (XRD) و فلورسانس اشعه ایکس (XRF) انجام شده است. در همین راستا، برای سنجش خواص فیزیکی و میزان مقاومت سنگ در برابر عوامل مختلف: آزمون های چگالی و تخلخل سنجی، نرخ جذب و محتوای آب نمونه صورت گرفته است. نتایج مطالعات ساختارشناسی نشان دهنده آن است که سنگ بستر از جنس تراکی-آندزیتی بوده و گزارش زمین شناسی نیز وجود توده های تراکی-آندزیتی در دامنه کوه زاغی محل قرارگیری آن را تأیید می کند، به علاوه، نتایج حاصل از آزمون های فیزیکی و شیمیایی بیان می دارد که سنگ های به کاررفته در ساخت سنگ نبشته دارای مقاومت نسبتاً خوبی بوده اما به علت قرارگیری در برابر عوامل فرایندهای محیطی مانند اقلیم سرد و کوهستانی، بادهای دائمی دچار آسیب های متعددی گشته که عمدتاً ناشی از هوازدگی فیزیکی و شیمیایی است.
نقش پناهندگان در مناقشه های مرزی میان ایران و روم و پیشبرد اهداف سیاسی و نظامی ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۳
59 - 80
حوزههای تخصصی:
ساسانیان در کنار روم دو قدرت مطرح دنیای باستان بودند که بیشترین مناسبات دوستانه و یا خصمانه را با یکدیگر داشتند. در این بین گاه شاهد مهاجرت و حضور دائمی و یا موقتی برخی افراد در سرزمین های مزبور بودیم که البته همواره این آمدوشد، قانونی و از روی میل و اختیار نبود؛ بلکه افرادی بنابر مسائل گوناگون به دنبال مکانی امن برای حفظ جان و یا مال خود و یا یافتن موقعیت ازدست رفته به سرزمین های بیگانه پناهنده می شدند و قدرت ها نیز بنا به دلایل گوناگون و با توجه به مزایایی که این پناهندگان برای آن ها داشتند، آنها را پذیرا می گشتند. در این پژوهش سعی بر آن است که با مطالعه و بررسی و استفاده از منابع دست اول موجود و همچنین بهره بری از پژوهش های متأخر و با روش تاریخی و رویکرد توصیفی-تحلیلی با توصیف جایگاه و موقعیت پناهجویان به شرح تأثیراتی که این پناهندگان در روابط خارجی دولت های مزبور و به ویژه پیشبرد اهداف توسعه طلبانه و برخوردهای نظامی ساسانیان به منظور سلطه بر مناطق مورد مناقشه داشتند، بپردازیم. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بیش از هرچیز آنچه در پذیرش پناهندگان و نگرش مطلوب بدان ها از سوی دولت ساسانی و رومی مورد نظر بوده؛ نقشی است که این پناهجویان به عنوان اقلیت های دینی ساکن در مناطقِ مورد مناقشه، شخصیت های برجسته نظامی و حتی افراد منتسب به خانواده سلطنتی و حکمرانان در سهولت تسلط بر مناطق مرزی و پیروزی در نبردها داشتند. به نحوی که به سبب جایگاهی که این افراد در بین هم میهنان خویش و یا نیروی نظامی کشور خود داشتند و البته به دلیل بهره مندی از مهارت ها و آگاهی نظامی، در مواقعی می توانستند سبب جلب نیروهای دشمن شده و دولت های میزبان و به ویژه ساسانیان از شهرت و آگاهی آنها در برخوردهای نظامی و نفوذ در مناطق مورد نظر بهره جویند.
شیوه های نبرد دسته جات نظامی افغان در دوره فترت حکومت صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
19 - 32
حوزههای تخصصی:
با تشکیل حکومت صفویه، مناطق ایلی غلزایی و ابدالی نشین تحت سیطره قرار گرفتند که موجب آشنایی دستجات الحاقی آنان با ساختار نظامی و شیوه های نبرد قزلباشان شد. با وجود این، دسته جات افغان بر شیوه های خاصی از نبرد تأکید ویژه ای داشتند. ازاین رو، در پژوهش کنونی با توجه به جهت گیری منابع تاریخی، به این سؤال پاسخ داده می شود که دسته جات نظامی افغان در دوره فترت حکومت صفویه از چه شیوه های نبردی استفاده می کردند؟ به منظور پاسخ گویی، پژوهش کنونی با استفاده از روش تحقیق تاریخی مبتنی بر شیوه جمع آوری داده های کتابخانه ای از منابع دست اول تاریخی پس از توصیف و طبقه بندی شگردهای نبرد دسته جات افغان و قزلباش به تحلیل و تفسیر این ویژگی ها و تأثیرات آن بر تحولات نظامی دوره موردنظر می پردازد. با توجه به فقدان پژوهش منسجمی پیرامون شیوه های نبرد در دوره فترت افغان، یافته های پژوهش نشان می دهد که دسته جات افغان بر شگردهای خاصی از نبرد از قبیل شبیخون چندجانبه، هجوم و یا عقب نشینی یک باره و دسته جمعی تأکید ویژه ای داشتند که هرچند در کوتاه مدت موجبات پیروزی آنان را فراهم آورد ولی در بلندمدت، کاربست شیوه های مشابه توسط قزلباشان به شکست دسته جات غلزایی و ابدالی انجامید.
روایت های شکست چالدران در تاریخ نویسی صفوی: انکار و به حاشیه رانی، خطای قزلباشان، پذیرش و مشروعیت بخشی به شاه آرمانی- شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
33 - 49
حوزههای تخصصی:
جنگ چالدران، رویدادی تأثیرگذار در هنگام بنیان گذاری و تثبیت دولت صفویه بود؛ چراکه به چهره ی شکست ناپذیر شاه، ضربه ی سهمگینی وارد ساخت و موجب تضعیف مشروعیت شاه اسماعیل شد. دشواری هضم این شکست، تاریخ نویسان هواخواه صفویان را به بازاندیشی در باب روایت جنگ چالدران واداشت. این مقاله با رویکرد توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که منابع تاریخ نگاری عصر صفوی چگونه با این شکست مواجه شده اند؟ سنجش شیوه های بازنمایی جنگ چالدارن در تاریخ نویسی دوره ی شاه اسماعیل و پس از آن، دو الگو در طرح اندازی روایی تجربه ی این ناکامی را می نمایاند: نخست، در روایت کتاب های حبیب السیر و فتوحات شاهی، انکار و به حاشیه رانی شکست، رویکرد غالب است. کتاب فتوحات شاهی برای گریز از نشان دادن سیمای تلخ شکست، از خیر روایتش می گذرد. از سوی دیگر، خواندمیر شکست در جنگ چالدران را امری حاشیه ای می انگارد و از اساس تجربه ی آن را طرد و انکار می کند. دوم، در منابع تاریخی پس از مرگ شاه اسماعیل، هرچند تلخی ناکامی این نبرد پذیرفته می شود، با این حال، با توجه به اقتضائات زمانه و در راستای توجیه شکست خطاهای نیروهای قزلباش، برجسته می گردد؛ و روایت جنگ چالدران به گونه ای طرح اندازی می شود که ابهت شاه اسماعیل حفظ شود و خللی بر مبانی مشروعیت این حکومت وارد نشود.
A Perforated Coin of Gordian III from Dehlorān Plain, Southwestern Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۹, July ۲۰۲۵
91 - 103
حوزههای تخصصی:
The assemblage of our archaeological data and findings regarding the early Roman-Sasanian interactions is very limited. During the recent survey of the Dehlorān Plain, an accidental coin find (discovered by a passerby, Mr. A. Hosseini) was handed over to the members of the expedition. The highly corroded and perforated coin belongs to the Singara issues of Gordian III (238-244 AD), the young Roman emperor whose reign coincided with the first series of Sasanian incursions led by Ardashir I and his successor, Shapur I. Not only it is one of the few known findings that relate to this tumultuous era, it has been discovered in the vicinity of Roman Mesopotamia, where most of the fighting took place. In this article, in addition to describing the coin, the authors have discussed the historical context of this period and the possible entry scenarios of this coin into the territory of the Sasanian Empire.
ماجرای کشته شدن سیمیتقو در اشنویه
حوزههای تخصصی:
اسماعیل سیمیتقو که پس از برادرش جعفر به ریاست ایل شکاک از عشایر غرب آذربایجان رسیده بود از دوران مشروطیت تا جنگ جهانی اول مشغول غارت در روستاها و شهرهای غرب آذربایجان بود. در جنگ جهانی اول ابتدائا به روسها متمایل شده سپس تغییر مسیر داده متمایل به عثمانی شد. پس از فاجعه جیلولوق و نبود حاکمیت قوی دولت در منطقه، سیمیتقو شهرهای اورمیه و سلماس را تصرف کرده و به ازار و اذیت مردم پرداخت. جنگهای متمادی قشون دولتی با سیمیتقو بالاخره منجر به شکست وی شده آواره کوههای مرزی ترکیه و عراق شد. وی در سال 1305 دوباره به سلماس حمله کرده که نتیجه ای در بر نداشت. سیمیتقو در تیر 1309 در اشنویه کشته شد. این مقاله به شرح روایتهای مختلف از چگونگی کشته شدن وی می پردازد.
چند نکته درباره ابراهیم پور داود
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
31 - 72
حوزههای تخصصی:
ابراهیم پورداود زاده رشت در گیلان و یک گیلک بود، لیکن به مانند جمعی دیگر از روشنفکران و نویسندگان اقوام مختلف ایرانی قرن اخیر، تحت تأثیر عواملی چند به زبان و فرهنگ خودی پشت کرده، به ستایشگری از زبانهای فارسی، پهلوی، دوران ایران باستان و دیانت زرتشتی پرداخت و بیش از پنجاه سال از عمر خود را صرف پژوهش و تألیف در موضوعات مورد اشاره ساخت و آثاری در موضوعات: جمعآوری بخشهای مختلف اوستا، تفسیر اوستا، واژه شناسی زبان اوستایی، تاریخ پارسیان هند، جشنها و سنن پارسیان و ایران باستان، مباحث لغوی زبانهای فارسی و پهلوی و دیگر مطالب مرتبط با دین اوستا و عهد باستان ایران پدید آورد. محققان حوزه زبان، ادبیات و تاریخ ایران در اواخر قاجار و عصر پهلوی نامهای بزرگی داشتهاند و درست یا غلط؛ به عمد یا بر سهو، در هالهای از تقدس و شکوه و بزرگی قرار گرفتهاند، تا کمتر کسی جرأت یا اجازه چون و چرا در باره احوال، افکار و کیفیّت آثار ایشان را به خود داده، به نقد شخص و آثار ایشان بپردازد. واقع مطلب آن است، که اکثریّت قاطعی از این نامهای بزرگ جز طبلهای تو خالی و جز دروغگویانی بزرگ، کس و چیز دیگری نبودهاند. آنها دانش و پژوهش در ایران را به انحراف کشانده و دروغها و جعلیّات را در جایگاه حقایق نشاندهاند. ابراهیم پروداود نیز یکی از این نامهای سرشناس و تغذیه کننده جریان باستانگرایی میباشد، که به ناحق در جایگاه مرجعیّت علمی در حوزه ایران باستان، دیانت زرتشتی و ایرانشناسی قرار گرفته است. بررسی و مرور همه موضوعات مورد علاقه، یا همه ویژگیهای آثار، افکار و روشهای پژوهشی ابراهیم پورداود مستلزم تلاشی پردامنه است، تا شناخت قابل اتکایی در باره این عنصر مرموز حاصل گردد. این گفتار بر آن است برخی مختصات اندیشه و موضوعات مورد علاقه پورداود را بر پایه آثار وی، در معرض دید خوانندگان گذارد و نکاتی در باره مضامین اشعار، اندیشه های جاری در اشعار، نوع نگرش وی در باره مسائل زبانی و تاریخی ایران، فرضیه زبان آذری و نیز نگرش او در باره پارسیان هند عرضه کند.
رییس طبقه روحانیت زرتشتی و جایگاه او در نظام سیاسی دوران ساسانی
منبع:
Caspian, Volume ۲, Issue ۳, January ۲۰۲۵
29 - 46
حوزههای تخصصی:
روحانیان زرتشتی یکی از مهم ترین نهادها و طبقات دوران ساسانی بودند که تقریباً برای خود حق مداخله در تمامی شئون زندگانی مردم را از پایین ترین سطوح تا عالی ترین سطوح این جامعه قائل بودند. باوجوداین به درستی شناخته نشده اند و مجهولات بسیاری درباره آنها وجود دارد. درمقاله پیش رو که اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و روش پژوهش آن توصیفی-تحلیلی است، در دو بخش در جهت روشن ساختن گوشه هایی از وضعیت این طبقه مهم به پژوهش پرداخته شده است. در بخش نخست این باور به چالش کشیده شده است که رییس طبقه موبدان زرتشتی حق عزل شاهان را دارا بوده و در مسئله تعیین شاه تأیید نهایی با او بود و در بخش دوم با نگاهی به چگونگی ارتباط میان روحانیان زرتشتی و مبلغان روبه افزایش مسیحی نشان داده شده که عملاً دین زرتشتی که دین رسمی شاهنشاهی هم بود بازیچه دست سیاست و سیاستمداران دوران ساسانی بوده است و روحانیان و به ویژه رییس و بزرگ آنها گاه برخلاف مصالح مذهبی برای حفظ منافع طبقه ممتاز جامعه، که خود هم جزوی از آن بود، از دغدغه های مذهبی و دینی صرف نظر می کرد.
اهمیت دشتستان در پسکرانه خلیج فارس در دوره ساسانی؛ با اشاره ای به تل شهید برازجان بوشهر، ایران
منبع:
Sinus Persicus, Volume ۲, Issue ۳, January ۲۰۲۵
25 - 51
حوزههای تخصصی:
خلیج فارس به عنوان یک مرکز مهم اقتصادی مورد توجه شاهان ساسانی بوده است، ازاین رو مراکز ویژه ای برای انجام امور سیاسی و مذهبی در این منطقه ایجاد کردند. در این میان به نظر می رسد یکی از مهم ترین مراکز پایداری ساسانیان، در بدو ورود عرب ها با مقاومت دلیرانه، روز ماندگاری را شکل دادند. این منطقه از دوره ایلامی به پیشرفت های تمدنی بزرگی دست یافت و شاهان هخامنشی در تموکن باستانی بناهای بسیاری ایجاد کردند. تموکنه با اهمیتی که داشت همچنان ساسانیان در پایان دوران تاریخی، با توجه به تجارت دریایی گسترده با دنیای پیرامون خود رونق فراوانی یافت و شهرها و آبادی های فراوانی همچون ریشهر به مراکز بزرگ جمعیتی بدل شدند. با توجه به اهمیت منطقه در دوره ساسانی، بر سر راه بیشاپور به ریشهر، آتشکده های فراوانی تا پسکرانه های خلیج فارس ایجاد شد که بقایای آتشدان سنگی در جنوب برازجان و در میان نخلستان های روستای بنداروز یافت شده است. با این وصف پرسشی که مطرح است اینکه آتشدان بنداروز چه اطلاعاتی به دانسته های ما درباره آتشدان ساسانی می افزاید؟ این پژوهش تاریخی و توصیفی-تحلیلی از نوع تحقیقات بنیادی بوده که روش گردآوری داده ها میدانی-کتابخانه ای است. با توجه به مقایسه های آتشدان بنداروز با نمونه های مشابه مشخص شد که آتشدان های ساسانی در حاشیه خلیج فارس بزرگ تر از دیگر نواحی بوده و هیچ کدام از آنها ساده نیستند.
Review of Late Achaemenid Texts from Šāṭer(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۹, July ۲۰۲۵
105 - 108
حوزههای تخصصی:
The book Late Achaemenid Texts from Šāṭer, The Archive of Šamaš-zēru-ibni, Part 1, written by Basima Abed and Johannes Hackl, is one of the new books about Achaemenid texts. It includes transliterations, autographed copies, and photographs of texts confiscated from illicit excavators by the Iraqi Antiquities Authority, along with a brief introduction and indices; these texts form part of a larger collection housed in the Iraq Museum.
نامه ای فراموش شده از صمد بهرنگی به ایرج افشار
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
175 - 188
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نامه ای نادر از صمد بهرنگی به ایرج افشار می پردازد که اخیراً در میان اسناد آرشیوی بدست آمد. نامه بدون تاریخ است و گمان می رود که در فروردین ۱۳۴۷ نوشته شده باشد. به همراه این نامه، بهرنگی سه کتاب اخیر خود را به افشار ارسال کرده و تمایل داشته است که این آثار در مجله «راهنمای کتاب» که افشار مدیر مسئول آن بوده، معرفی گردند. همچنین بهرنگی در این نامه به اختلاف های فکری پیشین بین خودشان اشاره کوتاهی می کند. او می خواهد که مقاله جدیدش درباره شاه اسماعیل خطائی «بی کم و کاست» منتشر شود که در آن به نقد تاریخ نگاری غرب زده و اشتباهات در ثبت تاریخی پرداخته بود. بهرنگی در آن مقاله، انتقادات جدی به مورخانی دارد که اثرات شاه اسماعیل به زبان ترکی را نادیده گرفته اند و با غفلت یا عمد به تحریف تاریخ پرداخته اند. مقاله بهرنگی از آن جهت حائز اهمیت است که نشان دهنده دغدغه های فرهنگی و ادبی او در دوران فعالیت های ادبی و تأکید او بر ضرورت بازنگری در تاریخ نگاری ایران است. نه تنها کتابهای ارسالی صمد بهرنگی در آن مجله معرفی نمی گردند، حتی مقاله او، علیرغم اینکه پیش از آن پنج مقاله در آن نشریه منتشر کرده بود، چه در زمان حیات او و چه بعد از مرگ ناگهانی اش در همان سال، هرگز چاپ نمی شوند. مقاله حاضر، زوایایی از شخصیت و اندیشه های بهرنگی را نمایان می کند که پیش از این کمتر به آن ها پرداخته شده است.
گرمابه قلعه محمدخان دشتی خورموج بوشهر
منبع:
Sinus Persicus, Volume ۲, Issue ۳, January ۲۰۲۵
107 - 123
حوزههای تخصصی:
محمد خانِ حاجی خانِ جمال خان دشت حاکم دشتی در بوشهر بود. او در سال ۱۲۴۶ قمری در شُنبه زاده شد. این خان دشتی به ساخت عمارت حکومتی، قنات، قلعه و بنای کاخ حکمرانی خود در خورموج پرداخت. دژی که او ساخت چهار حصار و چهار قلعه داشت. در کنار دژ، گرمابه ای نیز ساخت که این گرمابه در سال های دهه 1360 خورشیدی ویران و با خاک یکسان شده بود. نویسندگان در این مقاله به گرمابه خورموج خواهند پرداخت که از پس کاوش های باستان شناسی از دل خاک بیرون آمد.
Hyrcania and the Eastern Borders of Median Kingdom(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۸, January ۲۰۲۵
19 - 33
حوزههای تخصصی:
The Territorial conquests of the Medes, as Far East as Hyrcania, could be traced from the first half of the seventh century BC onwards. The first Median kings undertook far-flung campaigns to take control of the region and extend their territory. The existence of the fortified settlement in the Gorgān plain could prove the expansion of centralized Median kingdom as far as Hyrcania. The Assyrian sources of the 9th to 7th century BC are also in overall agreement with the results of the archeological studies in the western steppe of Gorgān plain (Hyrcania). As a result, the Median’s dominance over Hyrcania determined the strategies and political guidelines of the Median kingdom and set the foundations for its transformation from a confederation of tribes to a powerful trans-regional state. Accordingly, in the present paper, beside historical and literary sources, archaeological evidences have also been studied in order to determine the Median’s range of territory in the east of their homeland.