فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۴٬۵۳۵ مورد.
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
161 - 172
حوزههای تخصصی:
Panentheism and pantheism represent one of the most profound, even startling parallels across the world’s great metaphysical traditions about which the present article seeks to explore and carry out a comparative study of certain Eastern and Western philosophers with special reference to the views of two chief exponents of Advaita Vedanta of Indian philosophy, Shankara and Ramanuja. Both these terms, touch on the relation of God and the universe with the difference that the former seems to be rigid, motionless, and abstract and lacks a kind of religious fervor in its approach, while the latter is presumed to be concrete and palpable and seeks to reconcile philosophical thinking with the demands of religious feelings as well. God in pantheism is compared to the God of Spinoza, the Neutrum of Schelling, and Shankara's concept of indeterminate Brahman. In contrast, in the West Hegelian Absolute, and Ramanuja's qualified Brahman in Indian tradition, both are accredited with panentheism in which a personal God, identity-in-and-through-difference, has all auspicious qualities. Though these philosophers are from totally different temperaments and cultures, their philosophical method has certain similarities that have been examined in this work.
The Functions of Preunderstandings in ʾAllāmah Ṭabāṭabāʾī’s Hermeneutics(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
339 - 360
حوزههای تخصصی:
Drawing upon the hermeneutic basis that understanding and interpretation of a text is conditioned by the reader’s preunderstanding, this article examines ʾAllamah Ṭabāṭabāʾī’s interpretive preunderstandings. In so doing, the article first, will explore ʾAllamah’s constitutive and non-constitutive preunderstandings. As the foundation of his Qur'anic interpretation, the constitutive category is divided into three subcategories: text-specific, interpreter-specific, and interpretation-specific. The non-constitutive category is studied under the following two subcategories: the imposed and non-imposed preunderstandings. Although the article studies ʾAllamah Ṭabāṭabāʾī’s interpretive preunderstandings, this categorization can be applied in studying any scriptural hermeneutic discourse. The contribution of this article to the field, is not limited to Allamah Ṭabāṭabāʾī’s interpretive preunderstandings. The method applied in this study can be used in the study of any scriptural hermeneutics.
انتساب صفت عقل به خداوند از منظر ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
121 - 140
حوزههای تخصصی:
انتساب صفات، به الله از مباحث مهم کلام و فلسفه است که نقش مهمی را در معرفت الله ایفا می کند. در بخش الهیات به معنای اخص شکل جدی تری به خود گرفته است. در انتساب برخی صفات به خداوند شکی وجود ندارد؛ اما به دلیل برخی مسائل مانند توقیفی بودن اسماء الهی انتساب صفاتی به حضرت حق مورد اشکال و اختلاف واقع شده است. یکی از آن صفات، صفت عقل است که این مقاله درصدد است تا نظر ابن سینا را درباره انتساب این صفت به الله مورد بررسی قرار دهد. با ملاحظه در نظرات شیخ، متوجه می شویم وی این انتساب را صحیح می داند. هرچند با بحث از ریشه لغت این صفت، بخشی از ابعاد موضوع روشن می شود. در این جستار به روش تحقیق کتابخانه ای بیان می شود که برای جواز عقلی این انتساب شیخ الرئیس از دو طریق عام و یک طریق خاص آن را اثبات می کند؛ بدین صورت که نزد وی واجب الوجود همان الله و علّت برای تمام موجودات است و چون واجب الوجود مستلزم تمام کمالات وجودی و علّت واجد تمام کمالات معلول خود است، پس چنین انتسابی بنابر دو طریق وجوبِ وجود و علیت صحیح است. دیگر اینکه نزد ابن سینا تجرد و تعقل تلازم دارند و چون خدا نزد وی مجرد محسوب می شود، می توان نتیجه گرفت وی خداوند را عاقل می داند. البته باید توجه داشت که اثبات صفت عقل برای الله مبتنی بر توقیفی نبودن اسماء و صفات است.
خوانشی نو از اراده ذاتی خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
49 - 70
حوزههای تخصصی:
درباره اراده ذاتی خدا از دو منظر (هستی و مفهوم شناسی) می توان بحث کرد که موضوع این مقاله اولی است. ظاهر عبارات اکثر اندیشوران در مخالفت با آن است. متکلمان به نحو کلی منکر اراده ذاتی شده و فلاسفه هم آن را به صفت علم تحویل برده اند که آن هم نوعی انکار است. نگارنده در مقام پاسخ به حقیقت اراده ذاتی الوهی بعد از تأملات عدیده به خوانش جدیدی از اراده ذاتی خدا (تفسیر آن به ذات و حقیقت هستی الوهی از حیث تحقق معنای تکوینی سوق، طلب، میل به فعل- معادل جود و فیاضیت) دست یافته است که در این مکتوب مبانی و ادله آن (اراده وصف کمالی و وجودی، فقدان اراده ذاتی (کمال وجودی)، متعارض با صرافت ذات حق، لزوم انتهای تمام عرضیات به ذاتی، نفی اراده ذاتی، مستلزم انکار اختیار خدا، لوازم باطل انکار اراده ذاتی و ادله نقلی)، نقد شبهات و دستاوردهای نظریه (ازلیت فاعلیت الهی و جهان وحدت اراده الهی، تطابق اراده الهی و نظام علیت و استحاله بداء)، تبیین و تقریر شده است.
بررسی الهیات علمی از دیدگاه آرتور پیکاک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
129 - 150
حوزههای تخصصی:
الهیات علمی یکی از گرایش های جدید در الهیات مسیحی است که تنها راه برون رفت از چالش های الهیاتی را مددگرفتن از علم می داند. آرتور پیکاک الهی دانان و زیست شیمی دان بریتانیایی از جمله متفکرانی است که طرحی را برای الهیات علمی ارائه داده است. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که الهیات علمی از دیدگاه او چه ویژگی هایی داشته و چه نقدهایی بر آن وارد است. برای پاسخ به این مسئله از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده و هدف از طرح چنین بحث هایی این است که بتوان از تجاربی که الهی دانان مسیحی در برابر چالش های جدید الهیات داشته اند، بهره برد. مراجعه به آثار پیکاک روشن می کند که الهیات علمی او عمدتاً بر یافته های علمی تکیه داشته، از نگاه او، باورهای الهیاتی باید در پرتو یافته های علمی بازبینی شوند. وی همچنین از استنتاج بهترین تبیین به عنوان روش و از واقع گرایی به عنوان مبنای علم در الهیات استفاده می کند تا به الهیات بین الاذهانی و علمی برسد. یکی از اشکالات الهیات علمی پیکاک این است که یافته های علمی قطعیت و ثبات نداشته، گره زدن زلف الهیات به آنها، الهیاتی زودگذر را ثمر خواهد داد که مطلوب نخواهد بود. این اشکال حتی به بهره گیری از استدلال و مبنای علمی نیز وارد است.
مواجهه قرآن با انحصارگرایی یهود و نصاری و بررسی دلالت آن بر حجیت ادیان توحیدی پس از ظهور اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
43 - 57
حوزههای تخصصی:
«انحصارگرایی» یکی از قدیمی ترین و مهم ترین رویکردهای موجود نسبت به حجیت ادیان است که بر اساس آن در هر زمان تنها یک دین می تواند هدایت و سعادت پیروان خود را تضمین کند. در مقابل، تکثرگرایان در دوره های متأخر بر این باورند که این نظریه نمی تواند منظومه هدایت الهی را به بهترین وجه توجیه کند. جدا از تحلیل عقلی دلایل انحصارگرایان و تکثرگرایان، تبیین نظر ادیان درباره این مسئله از اهمیت ویژه ای برخوردار است و با توجه به اینکه اسلام آخرین دین الهی است تبیین نظرگاه آن در این مسئله بسیار مهم است. در این تحقیق تلاش شده است با بررسی آیاتی که به انحصارطلبی یهودیان و مسیحیان نظر دارد به ملازمه آن با انحصارگرایی اسلام توجه شود و در آخر به این نتیجه می رسد که اساساً میان نفی انحصارگرایی ادیان دیگر و نفی انحصارگرایی اسلام تلازمی وجود ندارد و باید برای اثبات یا نفی آن به ادله دیگر مراجعه کرد.
بررسی نظریه «جهت داری علم»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
57 - 74
حوزههای تخصصی:
تولید علم دینی یکی از مقدمات بسیار مهم در تحقق تمدن اسلامی است و همواره دغدغه اندیشمندان اسلامی بوده است. راهکارهای مختلفی نیز برای تولید علم دینی پیشنهاد شده. یکی از مراکزی که با سابقه طولانی به این امر اهتمام ویژه ای داشته و تولیدات و نظریات پیرامونی قابل توجهی در این موضوع ارائه داده است، «فرهنگستان علوم اسلامی قم» است. بررسی هویت علم دینی مورد نظر فرهنگستان علوم تا قبل از تبیین و بررسی مبانی آن امری خطاست و محققین را به مغالطات فراوان مبتلی خواهد کرد. فرهنگستان در تعیین «هویت علم دینی» به مبانی ششگانه غرب شناختی، جامعه شناختی فرآیند تولید علم، معرفت شناختی، فلسفی، منطقی، روش شناسی، دین شناسی معتقد است. یکی از نظریات ویژه فرهنگستان که به منزله رنسانسی در مباحث معرفت شناسی محسوب می شود نظریه «جهت داری علم» است. این نظریه یکی از مبانی ابداعی و بسیار تاثیرگذار فرهنگستان در تحلیل هویت علم دینی است. در نوشته حاضر با بهره گیری از روش تحقیقات کتابخانه ای و بررسی عقلانی مباحث به تبیین زوایای مختلف نظریه جهت داری علم و نقد آن پرداخته ایم. پرداختن به این نظریه از جهت ریشه ای بودن آن و ایجاد امکان نقد باقی نظرها و آثار علمی فرهنگستان از اهمیت خاصی برخوردار است. ویژگی دیگر خاص این تحقیق بهره بردن از آثار موجود در مخزن فرهنگستان است که بعضا منتشر نشده است.
مطالعل هستی شناسیِ اثر موسیقایی در نظریۀ بداهۀ گفت و شنود موسیقایی نزد بروس الیس بنسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
1 - 12
حوزههای تخصصی:
هستی شناسی اثر موسیقایی همواره مورد سؤال بسیاری از متفکران قرار گرفته است. بروس الیس بنسن در نظریه خود با عنوان «بداهه گفت و شنود موسیقایی» به این مهم اشاره می کند که در خلق و اجرای اثر موسیقی، همواره بستری برای بداهه پردازی وجود دارد که آهنگ ساز، اجراگر و شنونده را وارد نوعی گفت و شنود می کند که بر هر گونه تبدیل و تعدیلِ بعدی گشوده است. او به روش پدیدارشناسیِ هرمنوتیکی، نظریه خود را در بستر موسیقی کلاسیک با تکیه بر سنّت ها و کاربست های موسیقایی طرح می کند. هدف از انجام این پژوهش، تبیین مفاهیم هستی شناختیِ پیشنهادشده توسط بنسن در نظریه بداهه گفت و شنود موسیقایی است؛ نظریه ای پساساختارگرا که اساسِ موسیقی را «بداهه» می داند و خود نیز همواره سرشتی تفسیری دارد. سنّت و کاربست موسیقایی به مثابه یک جهان برای یک گفت و شنود در موسیقی دارای اهمیت است. بنسن به جای مفهوم «اثر» و «نقش آهنگ ساز» به عنوان تنها آفریننده آن، «قطعه موسیقی» را معرفی می کند که دارای هویتی سیال است و همواره با اجراها و تفسیرهای اجراگرِ کارآزموده و آشنا به سنّت و کاربست به حیات خود ادامه می دهد. در این پژوهش که در رده پژوهش های کیفی قرار می گیرد، روش پژوهش از منظر هدف، کاربردی و از منظر شیوه انجام، توصیفی - تحلیلی است و کلیه مطالب به روش کتابخانه ای به دست آمده اند.
تحلیلی هرمنوتیکی از فلسفه ورزی منسیوس (Mencius) دربارۀ سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 27
حوزههای تخصصی:
منسیوس (Mencius) از مهم ترین فیلسوفان چیره دست در پارادایم چینی و سنت کنفوسیوسی است که مقاله در پی تحلیل فلسفه ورزی او درباره سیاست بر پایه روش هرمنوتیک اسکینر است. او هم شارح کنفوسیوس و هم نظریه پرداز و فیلسوفی مستقل در ساحات جامعه است. بر این اساس در پاسخ به پرسش از چیستی فلسفه ورزی سیاسی منسیوس، فرضیه مقاله چهار فرایند هرمنوتیکی را در نظر می گیرد و با لحاظ تأثیر زمینه های ذهنی از سویی و زمینه های عینی از سوی دیگر، هنجارهای مرسوم زمانه منسیوس اعم از هنجارهای موافق و مخالف را مورد توجه قرار می دهد. هنجارهای موافق در مکتب کنفوسیوس است و هنجارهای مرسوم مخالف در فلسفه سیاسی تائوئیستی، موهیستی و قانون گرا متبلور است. سپس مقاله تصرفات منسیوس را در آن هنجارها تصور و تحلیل نموده و از رهگذر آن چیستی فلسفه ورزی سیاسی منسیوس را رصد و بیان می نماید. بر اساس این فرایند، تصرفات اثباتی و انکاری او در هنجارهای مرسوم را می توان در قول به مشروعیت دوپایه آسمان - زمین، حق انقلاب، همجوشی اخلاق و سیاست، مدینه فاضله مبتنی بر حکومت حکیم - شهریار و ملت آموزش دیده فضیلت مند واجد سعادت و پیشرفت دنیوی و معنوی، شایسته سالاری، عدالت سیاسی و اجتماعی و صلح دریافت.
ذات گرایی جدید در علوم (جنبش رئالیستی جدید)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۰
41 - 60
حوزههای تخصصی:
«ذات گرایی جدید» مابعدالطبیعه جدیدی است که با احیاء ذات گرایی قدیم، بسط ذات و خواص ذاتی(واقعیت و خواص واقعی) به ذوات و خواص ذاتی جوهری، رویدادی، فرایندی، رابطه ای، و خاصیتی، بسط آن ها به ذوات و خواص ذاتی طبق واقع و طبق قول، و ابتناء ذوات و خواص ذاتی طبق قول بر طبق واقع، به نحوی واقع بینانه، توانسته است، از سویی، به ذات گرایی در علوم طبیعی و انحاء ذوات و خواص ذاتی طبق واقع راه یابد و، از سوی دیگر، اعتباریات در علوم اجتماعی را، در مقام انحاء ذوات و خواص ذاتی طبق قول و قرارداد، محصول انحاء ذوات و خواص ذاتی واقعی و بخصوص محصول قوای علّی و فراعلّی آدمی دیده و نشان دهد که قراردادها و الزامات اجتماعی و اخلاقی(عام) نه صرف توافق و قرارداد بین انسان ها بلکه محصول ذات و سرشت آدمی و ایده آل های اجتماعی برخاسته از سرشت آدمی اند و از این روی به جای اینکه صرف قرارداد باشند در ذات و سرشت انسان ها ریشه دارند و بنابراین نه محلی و نسبی بلکه جهانی و مطلق اند .
تقریر و نقد دلایل محمد بن زکریای رازی در رد نبوت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
16 - 33
حوزههای تخصصی:
محمد بن زکریای رازی را هم به نبوت باوری هم به نبوت ستیزی توصیف کرده اند اما درست آنست که وی عقل باور است و نبوت را منافی عقل باوری می داند. بر پایه کتاب الاعلام النبوه، شش دلیل رازی فیلسوف را که به رد نبوت می پردازد می توان استخراج کرد. این ادله شش گانه نشان می دهد رازی نه به ضرورت نبوت بلکه به امکان نبوت به عنوان معرفت و ارتباط ویژه انسانی با خداوند باور ندارد و شخص نبی را به رسمیت نمی شناسد لذا همه انسانها از جهت معرفت و ارتباط انسانی برابرند. وی در نقد نبوت، همسوی با سایر باورهایش در حوزه فلسفه و اخلاق عمل نمی کند و از این جهت نوعی تهافت و عدم انسجام گروی در تبیین ادله اش وجود دارد. ادله رازی مبتنی بر ابهام معنایی تصورات است و نیز مبتنی بر اجمال در مقاله حاضر با روش توصیفی - استنباطی تلاش شده ادله رازی در رد نبوت، بازسازی شود و نیز با روش تحلیلی - انتقادی، ادله رازی مورد سنجش قرار گیرد.
بررسی تکامل دنیوی انسان از دیدگاه ملاصدرا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
152 - 171
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ گویی و تحلیل سوال "تکامل دنیوی انسان از نظر ملاصدراچکونه است؟" می باشد وآنچه نگارندگان درنتیجه این پژوهش به آن رسیده اند این است که ازدیدگاه صدرا آدمی به مقتضای فطرتش در حال حرکت به سوی کمال است، تکامل انسان در دنیا از همان ابتدای پیدایش و وجود یافتن او تا انتهای وجود جسمانی و وارد شدن او به نشئه برزخی که ابتدای تکامل انسان در برزخ و انتهای تکامل انسان در دنیا است را شامل می شود. صدرا انسان را موجودی با مراتب تشکیکی می داند و با استفاده از حرکت جوهری تکامل وجودی انسان را نشان می دهد، از نظر وی تکامل، حرکت از نقص به سوی کمال می باشد و تکامل در دنیا را پرورش فضایل و ملکات به حساب می آورد؛ با پرورش نفس است که انسان می تواند به مرتبه قدسیه و عقل مستفاد برسد. ملاصدرا معتقد است سعادت حقیقی انسان در گروه کمال نظری و عملی انسان بوده که بر اثر اعمال و افعال پاک و منزه شدن از بدی ها و همچنین به کمک تفکر و تفحص به امورعقلی به سعادت واقعی می رسد. مراتب تکامل انسان با حدوث جسمانی آغاز و در ادامه، وجودی مادی مثالی، مثالی و در ادامه تکامل در برزخ ممکن است به موجودی عقلی نیز تبدیل گردد. عواملی که برای تکامل یافتن انسان در دنیا وجود دارد را بر می شمارد و همچنین غایت انسان را سعادت حقیقی می داندومعتقداست در برزخ نیز تکامل ادامه دارد.پس درنتیجه عالم برزخ با تفاوت در نشئه استمرار دنیا است.
نقش روح القدس در نظام رستگاری در اندیشه آگوستین قدیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
178 - 192
حوزههای تخصصی:
ساختار نظام الهیاتی آگوستین در پی حل مسئله رستگاری انسان است. آگوستین از حیث هستی شناختی و معرفت شناختی عناصری را در تحقق رستگاری انسان دخیل می داند که از جمله مهم ترین آن عناصر، روح القدس است. به نظر می رسد بر اساس نظام الهیاتیِ آگوستین، روح القدس در سه ساحت به نقش آفرینی در رستگاری انسان می پردازد: الف) شناساندن مسیح به دیگران؛ ب) زایش ایمان در قلوب مؤمنان؛ ج) تحقق بخشیِ زمینه های شکل گیری فضائل اخلاقی در مؤمنان. روح القدس در این سه ساحت، به ویژه در تحقق فضائل اخلاقی نقشی کلیدی برای رستگاری انسان ایفا می کند. با وجود آنکه آگوستین در مورد روح القدس و کارکرد های او در نظام هستی بسیار سخن گفته و تأمل ورزیده است، اما در طراحیِ نظام خود نسبت به این جایگاه اعتنایی نداشته و آن را در صورت بندیِ رستگاری انسان منعکس نساخته است که این خود، باعث نقص در تحقق رستگاری انسان می شود. از این روی پژوهش حاضر سعی دارد با مراجعه مستقیم به آثار آگوستین و با رویکرد تحلیلی- توصیفی، جایگاه روح القدس را در نظام رستگاری تحلیل و بررسی کند.
بررسی نظریه امر الهی در اخلاق و شبهات و چالش های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
5 - 25
حوزههای تخصصی:
این نوشتار بر آن است نظریه امر الهی و شبهات و چالش های آن را که مدافع ریشه داربودن اخلاق در دین خداست مورد بحث و بررسی قرار دهد. این نظریه در میان متفکران مغرب زمین از زمان سقراط تاکنون و هم در میان اندیشمندان اسلامی طرفداران خاص خود را داشته است. مطابق این نظریه، ازلحاظ اخلاقی، خوب آن چیزی است که خدا امر کند و بد آن چیزی است که خدا نهی کند. در ابتدا سعی شده است که تعریف های روشنی از اخلاق و دین ارائه شود. منظور از دین، ادیان الهی است که خداوند به پیامبران الهی وحی کرده است که اسلام، تجلی تام و تمام آنهاست و منظور از اخلاق، اخلاق دستوری است که درصدد کشف معیارهای اعمال خوب و بد است. درضمن توضیح این نظریه، شبهات وارد بر این نظریه مطرح شده است. آنها عبارت اند از: 1. راه تشخیص اوامر الهی؛ 2. مسئله الزام در نظریه اوامر الهی؛ 3. خودمختاری در نظریه اوامر الهی؛ 4. بن بست این نظریه. در ادامه، پاسخ های مناسب آنهابه اجمال بررسی شده است به گونه ای که این نظریه با اضافات و تعدیلاتی قابل دفاع باشد.
تلاقی فلسفی آرنت و کوندرا: فردیت شاعرانه در برابر طعنۀ تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
121 - 142
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با رویکرد بینارشته ای بر دغدغه مشترک هانا آرنت و میلان کوندرا متمرکز است: خطرات تاریخ برای فرد. پرسش محوری این است: چرا آرنت و کوندرا در آثار متعدد خویش نسبت به مفاهیمی همچون نیروهای تاریخ یا اراده تاریخ بدبین بوده اند؟ از دید آرنت و کوندرا، فرد به نام فراخوان های غیرشخصی و دست های نامرئی، خود را از یاد می برد و تسلیم نیروهای فراانسانی می شود. توتالیتاریسم همواره به پشتوانه این نیروهای فراانسانیِ تاریخ، فرد را به انقیاد کشیده است. به همین دلیل است که به گفته آرنت، آیشمن را تاریخ تباه کرد؛ زیرا از هر گونه تصمیم و انتخاب شخصی عاری شده بود و فقط به صدای خداگونه تاریخ گوش سپرده بود. بیرون از این راهبردهای تاریخ، هر گونه کنش تحول بخش ناممکن شده است. بازگشت به کنش (به تعبیر آرنت) و نگهبانی از میراث رمان (به تعبیر کوندرا) مقاومت در برابر چنین دست درازی های تاریخ است. به اعتقاد آرنت، هر کنشی آغازگر داستان شخصی خود است و به گفته کوندرا، حافظه رمان تجربه هایی را ثبت می کند که در تاریخ رسمی به فراموشی سپرده شده اند؛ در نتیجه، از دیدگاه آرنت و کوندرا، تاریخ شخصی در برابر تاریخ غیرشخصی، کنش در برابر واکنش و تصمیم در برابر دستور اهمیت می یابد و هر کس نسبت به داستان های خودش مسئولیت شخصی دارد. تأکید آرنت بر اهمیت کنش و توجه کوندرا به استقلال رمان در برابر تاریخ، وفاداری به خلق فردیت شاعرانه ای است که در عصر مدرن رو به فراموشی است.
پدیدارشناسی ادراک موسیقایی از دیدگاه میکل دوفرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
1 - 22
حوزههای تخصصی:
تمرکز اصلی این پژوهش بر مطالعات پدیدارشناختی موسیقی از منظر تجربه گوش دادن به موسیقی با تأکید بر آرای میکل دوفرن است. این پژوهش به بررسی شرایط امکان ادراک موسیقایی می پردازد و اینکه چگونه توصیف های پدیدارشناختی از تجربیات موسیقایی در درک تجربیات عینی ما ایفای نقش می کند. برای پاسخ دادن به این پرسش که هدف اصلی پژوهش است با روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی پدیدارشناختی مبتنی بر دیدگاه میکل دوفرن تلاش می شود کاربردهای پدیدارشناسی در توصیف و روشن کردن تجربه گوش دادن به موسیقی تبیین شود. دوفرن سه مرحله برای ادراک زیبایی شناختی قائل است: 1. حضور 2. بازنمود و خیال 3. تأمل و احساس. ازنظر او، فرایند ادراک یک فرایند دیالکتیکی روبه پیشرفت است. برای این ادراک تماشاگر باید فعال باشد تا بتواند به عمق ابژه زیبایی شناختی و بیان آن دست یابد. او نتیجه می گیرد که اوج ادراک زیبایی شناختی در احساس پیدا می شود که نحوه بیان اثر را آشکار می کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در یک نگاه پدیدارشناختی، مواجهه با یک اثر هنری در فرایندِ آگاهانه شناخت اثر، تجربه اثر در زمان و مکان، فرایند اجرا و فرایند رشد درونی رخ می دهد. این موضوع اگرچه در گزارش دوفرن از تجربه زیبایی شناختی به طورکلی برجسته است اما مشخصاً مواجهه با موسیقی را به عنوان یک فرایند از تغییر و رشد توضیح می دهد. همچنین این نتیجه حاصل می شود که در تجربه گوش دادن به موسیقی، تجربه های معمولی ما از درک زمان و مکان، بدن و احساس و از تجربه شخصی و اجتماعی دگرگون شده و شنونده به یک شرکت کننده فعال در این فرایند تبدیل می شود. چنین تجربه ای نه تنها می تواند فهم اجرا و فهم نظری ما از موسیقی را افزایش دهد، بلکه باعث می شود دریافت کنندگان نه تنها اثر هنری، بلکه فرایند خودسازی را کشف کنند.
دوگونه معرفت شناسی سایبر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۹
1 - 48
حوزههای تخصصی:
پرداختن به معرفت شناسی سایبر از این جهت اهمیت و ضرورت دارد که به تدریج فضای سایبر به منبع معرفتی بشر تبدیل شده است و بی تردید، در آینده به صورت بخشی از مغز بشر درخواهد آمد. امروزه ما برای به دست آوردن اطلاعات به گوگل، و نه کتاب ها و دایرهالمعارف های خاص و متخصصان، رجوع می کنیم. اینترنت و شبکه های اجتماعی مقوم جامعه اطلاعاتی امروز هستند. بدون آنها جامعه اطلاعاتی وجود نخواهد داشت. اما ذهن بشر به تدریج گسترش می یابد و به واسطه اینترنت به یک ذهن گسترش یافته تبدیل می شود. تعامل ذهن گسترش یافته با اطلاعات پردازشگری است. این ذهن اطلاعات را به شیوه های خاصی پردازش خواهد کرد. معرفت سایبری یا معرفتی که کاربران در فضای سایبر به دست می آورند، یا معرفت مجازی که آنها در فضای مجازی می یابند می تواند صورت های مختلفی داشته باشد. در این مورد اساس بحث را تقسیم پدیدارشناختی معرفت سایبری (مجازی) قرار می دهیم. از این نظر، معرفت سایبری بر دو قسم است: معرفت سایبری دم دستی، معرفت سایبری فرادستی. این مقاله در صدد بحث در این خصوص است.
بازخوانی مسئله شر و راه حل های آن در اندیشه علامه طباطبایی (ره) بر اساس سه نظریه معرفة النفس، نظریه اعتباریات و نظریه هبوط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله شر نقضی بر منظومه علم مطلق، قدرت مطلق و خیرخواهی مطلق خداوند تلقی شده است. در این مسئله، چند نوع دفاع از وجود خداوند وجود دارد که مهم ترین آنها عبارت اند از دفاع مبتنی بر موهوم یا عدمی انگاشتن شر، دفاع مبتنی بر حاصل جمع برتر خیرها، و دفاع مبتنی بر توجه به سایر صفات خداوند یا توجه به اختیار انسان. علامه طباطبائی پاسخی در باب شرور داده است که راهی چندجانبه را طی می کند. وی بر اساس فلسفه هبوط زمینی آدم و به دنبال آن هم آغوشی آدمی با اعتباریات، از سویی، و ازخودبیگانگی آدمی، از سوی دیگر، تبیینی برای سختی ها و شرور داده است. هبوط زمینی انسان، که ناشی از توجه به بدن زمینی به همراه غفلت از توجه به حضور خداوند است، معرفتی جدید و به دنبال خود عالَمی جدید برای انسان رقم می زند که همراه رنج ها و سختی هاست. در این عالَم جدید، اعتبار از حقیقت و تشریع از تکوین جدا می گردد و همین بستری می شود تا شرور تکوینی نیز از شرور اعتباری و تشریعی منحاز شوند، به گونه ای که گاهی یک شر تکوینی امری خیر اعتبار و تلقی شود. آدمی دردها و رنج های تکوینی را می تواند وسیله ای جهت امتحان و توجه به حضور خداوند قرار دهد، و در این صورت دردها و رنج ها نه تنها تسکین و معنا می یابند، بلکه ناپدید می شوند. شرور حقیقی یا اعتباری هم می توانند بر اساس معنایی که پیدا می کنند در همین وضعیت دنیایی خود خیر تلقی شوند.
ارزیابی جان هیر از خداباوری کانت با توجه به شکاف اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
100 - 114
حوزههای تخصصی:
آنچه جان هیر با توجه به تعالیم کانت از شکاف اخلاقی تعبیر می کند، در عقل عملی و تمایز میان اراده اخلاقی و میل انسان به عدم پیروی از آن است. او اولین گام برای پل زدن این شکاف را کمک از دو قاعده امر مطلق می داند: قاعده قانون کلی و قاعده غایت فی نفسه. امر مطلق ما را ملزم به رعایت قوانین اخلاقی می کند، زیرا اگر در حد توانمان نبود که از آنها اطاعت کنیم، به ما دستور داده نمی شد که چنین کنیم. پس ابتدا باید قاعده ای را برگزینیم که بتوانیم آن را قانونی کلی بدانیم و طبق آن عمل کنیم؛ سپس، باید بتوانیم انسانیت را غایت خود قرار دهیم و پیشبرد اهداف و غایات دیگران را بر خواسته های خود اولویت دهیم؛ اما با وجود شری که ذاتی انسان است، همیشه این خطر وجود دارد که سعادت خود را بر سعادت دیگران ترجیح دهیم، بنابراین استفاده از این قاعده ها منجر به انقلابی درونی می شود که میسر نمی شود، مگر با مساعدتی الهی. یعنی باید ایمان داشت به اینکه خیری اعلا وجود دارد که اگر انسان سعادت دیگران را بر سعادت خود ترجیح داد و زندگی فضیلت مندانه ای در پیش گرفت، به او سعادتی متناسب با فضیلتش داده خواهد شد.
مرزهای مبهم مفهوم ’بازی‘؛ پاسخ به مناقشات مک گین در باب شباهت خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
171 - 189
حوزههای تخصصی:
کالین مک گین در کتاب خود، حقیقت از طریق تحلیل: بازی ، نام ، و فلسفه، سعی می کند به برداشت سنتی از تحلیل مفهومی جان تازه ای ببخشد. در نظر او، تعریف یک مفهوم عبارت است از بیان شروط لازم و کافی آن، و تعریف مفاهیم به این معنا امکان پذیر است. او در این راستا به نقد نظرات مخالف و از جمله برداشت ویتگنشتاین می پردازد. مک گین از چندین راه سعی می کند تعریفی از مفهوم بازی ارائه دهد، و اوج تلاش او ارائه تعریف برنارد سویتس از این مفهوم است. این مقاله قصد دارد ناموفق بودن تلاش مک گین را نشان دهد و بر درستی بینش ویتگنشتاین تأکید ورزد. به این منظور به نقد تعاریف ارائه شده، خصوصاً تعریف سویتس، می پردازد و مثال های نقضی برای این تعریف عرضه می کند. همچنین به بررسی سوءبرداشت عمیق تری که منجر به طرح چنین نقدهایی شده است می پردازد: مک گین شباهت خانوادگی را به عنوان شرط لازم و کافی برای قرار گرفتن مصادیق یک مفهوم ذیل آن، و نظریه ای در تبیین نحوه دلالت مفاهیم بر مصادیق شان تلقی می کند؛ حال آنکه قصد ویتگنشتاین ارائه یک نظریه نبوده و شباهت خانوادگی را به عنوان شرط کافی اطلاق مفهوم مطرح نکرده است.