زن در فرهنگ و هنر(پژوهش زنان)
زن در فرهنگ و هنر دوره 17 تابستان 1404 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
تحلیل رابطه مندی میان "زبان و جنسیّت" از مباحث بسیار مهم مطالعات زبان شناسی در دهه های اخیر بوده که دامنه ی آن به قلمرو ادبیات نیز کشیده شده است. در این میان، یکی از نظریه های نوین و پرکاربرد در حوزه ی مطالعات زبان شناسی و جنسیّت، تئوری DSL از رابین لیکاف، زبان شناس برجسته آمریکایی می باشد که الگویی مناسب برای بررسی آثار ادبی از حیث جامعه شناسی زبان است. وی در این تئوری معتقد است که سبک گفتار زنان و مردان، حتّی در پوشیده ترین حالات، از تمایزات خاص خود برخوردار است و می توان آن را بر اساس شاخصِ جنسیتی زبان، به دوشاخه فکری و زبانی متمایز تقسیم کرد. پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، از نظریه لیکاف، به منظور تحلیل کارکرد زبان در شعر مرام المصری، شاعر مطرح سوری بهره برده است. علت این بررسی ازآن روست که در چند اثر پژوهشی که به صورت مختصر و ضمنی از آثار مرام المصری انجام شده است، مولّفه ی زبان و کارکردهای جنسیتی آن در اشعار او مورد ارزیابی قرار نگرفته است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که گرایش به ساده نویسی و استفاده از زبان، واژگان و اصطلاحاتی که بازنمود جنسیتی دارند و همچنین کاربرد وسیع واژگان حسی و استفاده کم از واژگان غیرحسّی از مهمترین ویژگی های جنسیتی زبان در اشعار مرام المصری بوده است.
جایگاه اجتماعی زنان در دولت علوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ اجتماعی زنان در صدر اسلام نوسانات مختلفی داشته است. تحلیل این نوسانات بیان گر دو دیدگاه مدیریتی درخصوص جایگاه زن در جامعه است. اول نگاه دولت نبوی که برگرفته از دستورهای الهی است و دیگری نگاه دولت خلفای ثلاثه که تلفیقی از سلایق خلفا و تفسیر آنان از آیات و احادیث و عملکرد دولت پیامبر (ص) است و از نتایج آن می توان تعدیل جایگاه زنان در دولت های خلفای ثلاثه نسبت به دولت نبوی را نام برد. حضرت علی (ع) در دولت خود براساس مستندات تاریخی به روش خلفا عمل نکرد، بلکه تلاش وی برای بازگرداندن جایگاه زنان در اجتماع به عصر اعتلای دوران دولت نبوی و اجرای سیره پیامبر (ص) بود. به این ترتیب جایگاه اجتماعی زنان در دولت علوی (ع) مسئله اصلی مقاله حاضر است. هدف پژوهش مشخص کردن میزان اهتمام حضرت علی(ع) به جایگاه اجتماعی زنان و از نتایج آن کیفیت همراهی زنان در این مقوله است. در این راستا سؤال پژوهش به این صورت طرح شده که جایگاه اجتماعی زنان در دولت علوی چگونه بوده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای و اسنادی است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که حضرت علی (ع) با اقداماتی برای زنان نظیر مبارزه با فرهنگ خشونت رفتاری، توجه به جایگاه شعر و هنر، اهتمام به علم آموزی و ساخت معنوی، حمایت از کار و فعالیت اقتصادی در جامعه و برجسته سازی ارزش زن در ساختار خانواده، به دنبال رشد و ارتقای جایگاه اجتماعی زنان بوده است.
بازتاب هویت جنسیتی در آثار سه هنرمند زن معاصر جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخصه های عمده شناختی انسان، خصوصاً در عصر مدرن و پس از آن، هویت جنسیتی است که از طریق آن مرز میان خود و دیگری قابل ادراک می شود و قلمرو تعریف و تحدید ماهوی شخص معین می شود. بازتاب این مسئله در آثار هنرمندان معاصر، به ویژه هنرمندان زن مسلمان، به عنوان یک دغدغه ای جدی قابل مطالعه و تحلیل است. پژوهش حاضر با مبنا قراردادن آثار سه هنرمند زن معاصر در جهان اسلام، مونا حاتوم (هنرمند فلسطینی تبار، متولد 1952)، للا السعیدی (هنرمند مراکشی، متولد 1956) و بشری المتوکل (هنرمند یمنی، متولد 1969)، درصدد پاسخ به این پرسش است که کدام عوامل موجب بازتاب هویت جنسیتی در آثار این سه هنرمند شده و هرکدام، چگونه آن را در آثار خود انعکاس داده اند. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و گردآوری اطلاعات از طریق اسناد کتابخانه ای صورت گرفته است. شیوه تجزیه و تحلیل کیفی است و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده، از روش استقرایی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که هویت جنسیتی زنان، وضعیت افراط گرایی های مذهبی در کنار هویت های قومی و دلالت های زبانی، محور اصلی آثار مورد مطالعه را تشکیل می دهند. سیالیت هویت و نمایش روابط خلاقانه و دگرگون شده زنان، گاه در قیاس با مردان و گاه به صورت مستقل، نمودی از دغدغه های هویت جنسیتی نزد این هنرمندان است و آنان از طریق عکاسی، ویدیو و بهره گیری از عنصر نوشتار، این عوامل را در آثار خود انعکاس داده اند.
بازنمایی جامعه شناسانه تعاملات زنان در رمان های محمد حجازی (هما، زیبا، پریچهر) براساس رویکرد کرس و ون لیون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند مطالعات زیادی درباره زنان انجام گرفته، تحلیل کمیت و کیفیت مناسبات و تعاملات زنان در بسترهای گوناگون همچنان ناشناخته و در هاله ای از ابهام مانده است. یکی از مهم ترین زمینه های شناخت چنین تعاملاتی، پهنه گسترده رمان ها است. هدف مطالعه حاضر، تحلیل نحوه بازنمایی تعاملات و مناسبات زنان در رمان های سه گانه محمد حجازی مربوط به دوره پهلوی اول است. روش پژوهش، تحلیل گفتمان انتقادی با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی کرس و ون لیون است. واحد تحلیل جمله و کانون تحلیل، مضامین مرتبط با انواع تعاملات زنان در رمان های مذکور است. یافته ها در سه بعد فرانقش بازنمودی، تعاملی و ترکیبی گزارش شده است. در کل می توان گفت انواع بازنمایی های زنان بیانگر رابطه ای تخاصمی بین دال های سه گانه دین، سنت و مدرنیته است. به تعبیری، هردو گفتمان سنتی و مدرنیته به موازات هم شکل دهنده هویت و تعاملات زنان هستند. زنان در دسته بندی های ضعیف- قوی، فعال- منفعل و فرادست- فرودست بازنمایی شده اند و روابط درون جنسیتی و بین جنسیتی متفاوتی را تجربه می کنند. نتیجه گیری کلی تحقیق این است که زنان داستان های حجازی ابژه های صرف و منفعل نیستند، بلکه بسته به جایگاهشان متفاوت عمل نموده و تاکتیک هایی را برای مقابله با جو اجتماعی مردسالارانه فراگیر اجرا می کنند؛ بنابراین همه زنان الگوهای کنشی و تعاملاتی مشابهی ندارند و انواع کارویژه ها و تعاملات آنان را نمی توان ذیل یک الگوی ارتباطی کلی و فراگیر ساده سازی کرد.
تحلیل جرم شناختی از بازنمایی بزه دیدگی زن در پرتو سبک زندگی در فیلم سینمایی رگ خواب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سینما به مثابه عنصری فرهنگی و به عنوان یکی از عرصه های بازنمایی مسائل اجتماعی، نقش مؤثری در افزایش سطح آگاهی جامعه و در پی آن کاهش سوگیری شناختی در این قلمرو دارد. یکی از این بازنمایی ها، خشونت علیه زنان و در پی آن بزه دیدگی این قشر آسیب پذیر است. تحقیق حاضر با هدف بررسی جرم شناختی بازنمایی بزه دیدگی زنان در آثار سینمایی، به مطالعه موردی فیلم سینمایی رگ خواب به روش تحلیل محتوایی پرداخته است. یافته های تحقیق بیانگر این امر است که شخصیت اصلی فیلم، مینا، به عنوان بزه دیده ایدئال ناشی از ساختارهای اجتماعی، با انتخاب سبک زندگی ریسک پذیر موجب شتاب دهندگی در بزه دیدگی خود شده و در یک جامعه سنتی و ایدئولوژیک و در نبود حمایت های اجتماعی و قانونی، بزه دیدگی مکرر و ثانویه او را به همراه داشته که بازنمایی گوشه ای از واقعیت است. همچنین واقعیت اجتماع در قلمرو بزه دیدگی زنان به مراتب جدی تر از بازنمایی آن در آثار سینمایی است و بی توجهی به این مقوله می تواند تأثیرات جبران ناپذیری بر پیکره جامعه بر جای گذارد. به عنوان نتیجه این تحقیق، به ضرورت ساخت آثاری سینمایی بدون سانسورهای فرهنگی برای حساس سازی، آگاهی بخشی و ایمن سازی افراد و در راستای اثرگذاری بر سیاست گذاری ها و قانون گذاری های هدفمند و حمایتی، به ویژه در زمینه رفع تبعیض علیه زنان، و دسترسی همه زنان بزه دیده در هر شکل و قالبی به نظام عدالت کیفری در جهت اهداف جرم شناسی کاربردی و برای پیشگیری از خشونت علیه زنان در جامعه تأکید شده است.
تأثیر دگرگونی اقتدار جنسیتی دوره قاجار بر فعالیت ها و فضاهای شهری ایران (با محوریت دارالخلافه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متعاقب دگرگونی های فرهنگی میانه دوره قاجار، مرز عاملیت و اقتدار زنان و مردان جابه جا و فعالیت ها و فضاهای شهری دگرگون شد. هدف این پژوهش، بررسی دگرگونی اقتدار جنسیتی دوره قاجار بر فعالیت ها و فضاهای شهری ایران است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، تفسیری-تاریخی و تحلیل سند به صورت اسنادی و کتابخانه ای است: وضعیت اقتدار و عاملیت زنان و مردان قاجاری، از میان منابع معتبر شناسایی شده و فعالیت ها و فضاهای شهری بررسی و مشخص شد کدام یک براساس دگرگونی اقتدار جنسیتی سامان دهی شده اند. در این میان برخی اسناد تاریخی هم وجود داشت که برای دسترسی به حوادث تاریخی و فضاهای شهری قاجار، از تحلیل آن ها استفاده شد. دارالخلافه تهران تمرکز این پژوهش است؛ چرا که روند دگرگونی های اقتدار جنسیتی سریع تر و وسیع تری داشته است. نتایج تحقیق نشان می دهد به واسطه تحولات اجتماعی و فرهنگی عصر قاجار، شهرها که تا پیش از این دوره غالباً جنسیتی مردانه داشتند، دارای فعالیت ها و فضاهای زنانه نیز شدند. حال آنکه سلسله قاجار تغییر نکرده بود. همچنین فعالیت های اجتماعی زودتر از فضاهای شهری، جنسیتی زنانه پیدا کردند. بدین جهت زنان ناگزیر به استفاده از خانه ها برای تحقق برخی فعالیت های خود بودند و اندرونی خانه از عرصه خصوصی به عرصه عمومی تبدیل شد. بررسی فضاهای شهری عصر ناصری در نقشه تهران 1270 شمسی نشان می دهد فعالیت ها و فضاهای بی سابقه نظیر خیابان های نوظهور، میدان های شهری جدید، مدارس دخترانه، مریض خانه، تکیه دولت، خیاط خانه، ایستگاه ماشین دودی، عکاس خانه و کافه در پایتخت احداث شدند که با امکان حضور زنان در آنجا، آنان اقتدار بیشتری در جامعه یافتند.
بازنمایی مضامین خانواده و جنسیت در چهل وسومین جشنواره بین المللی فیلم فجر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جشنواره بین المللی فیلم فجر مهم ترین رویداد سالانه کشور در عرصه سینما به شمار می رود. در چهل وسومین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر، 33 فیلم در بخش سودای سیمرغ روایت خود را از زیست جهان جامعه ایرانی و به ویژه موضوع زنان و خانواده ارائه کردند و در معرض ارزیابی و قضاوت مخاطب قرار دادند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل این روایت ها در حوزه خانواده و جنسیت صورت گرفته است. روش پژوهش کیفی و از نوع تحلیل مضمون است. از آنجا که مسئله پژوهش فهم و تحلیل موضع و رویکرد فیلم ها به مقوله ها و سنجه ها است، ابتدا تمامی شاخص ها به صورت مقوله های مثبت و مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی ارائه و سپس همگرایی یا واگرایی فیلم ها نسبت به شاخص ها توسط بیست پژوهشگر حوزه های علوم اجتماعی، رسانه، مطالعات زنان و خانواده ارزیابی می شود. در یک ارزیابی کلان نگر و اجمالی می توان گفت آثار سینمایی این دوره از جشنواره فیلم فجر موضع نسبتاً همگرا با رویکرد انقلاب اسلامی به موضوع جنسیت و خانواده اتخاذ کرده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در بیشتر شاخص های چهارده گانه ناظر به موضوع مورد مطالعه، سهم آثار و فیلم های همگرا نسبتاً بیشتر از آثار واگرا است.