فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۶٬۵۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مداخله کیفری در حقوق خانواده، چالش برانگیز و در مواردی اجتناب ناپذیر است. در ساختار نظام حقوقی ایران و براساس اقتضائات تقنینی موجود در این ساختار، رویکردهای مختلفی در نحوه مواجهه حقوق کیفری در حیطه خانواده، قابل تبیین است. در گام نخست و از منظر شرعی و مطابقت با موازین اسلامی، رویکرد نص بسندی، تأثیر بسزایی در سیاست کیفری تقنینی خانواده داشته است، اما در ادامه و با تثبیت مجازات های تعزیری و بازدارنده در نظام کیفری جمهوری اسلامی ایران، دو رویکرد کلی کمینه گرا و بیشینه گرا در حقوق کیفری خانواده قابل ترسیم و تبیین است. پژوهش پیش رو با بررسی سیر کلی تحولات اخیر حقوق کیفری خانواده در ایران و واکاوی مصادیق اصلی مداخله کیفری در ارتباط با خانواده و با تمرکز و تأکید بر اساس خانواده و حلقه نخست خانواده در روابط زوجین، درصدد پاسخ به این مسأله اصلی است که سیاست تقنینی ایران در حقوق کیفری خانواده بر چه بنیانی استوار است؟ مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و بررسی اسنادی با رویکردی انتقادی به مواد قانونی، به تحلیل و نقد سیاست تقنینی کیفری جمهوری اسلامی ایران در حیطه روابط زوجین به اقتضای روابط خانوادگی و فراتر از جرائم معمول میان افراد جامعه پرداخته است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در نظام تقنینی ایران و در حال حاضر، درخصوص مداخله کیفری در حقوق خانواده، سیاست مشخصی وجود ندارد و قانونگذار، سیاست تقنینی روشنی را دنبال نمی کند؛ درنتیجه در بعضی موارد، از رویکرد بیشینه گرایی کیفری تبعیت کرده است؛ درحالی که در بعضی موارد، کمینه گرایی در پیش گرفته یا باوجود اقتضای جرم انگاری، مسئله را به حال خود رها کرده است.مطالعات و بررسی های این نوشتار نشان می دهد؛ در نظام تقنینی ایران و در حال حاضر، در خصوص مداخله کیفری در حقوق خانواده سیاست مشخصی وجود ندارد. قانونگذار در بعضی موارد از رویکرد بیشینه گرایی کیفری تبعیت کرده است؛ درحالی که در بعضی موارد کمینه گرایی در پیش گرفته یا با وجود اقتضای جرم انگاری، مسأله را به حال خود رها کرده است.
زیست اقتضایی و سازگاری با تجرد در میان دختران 35 سال به بالا در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجرد در میان دختران در ایران، روند صعودی دارد. این موضوع در دهه های مختلف به صورت متفاوت تجربه می شود و بسته به زمینه زیست و شرایط اجتماعی و فرهنگی مرتبط، می تواند معانی و الگوهای زیستی مختلفی را به همراه داشته باشد. یکی از گروه هایی که در مرحله تجرد قطعی و یا شبه قطعی هستند، دختران دهه شصت می باشند. هدف تحقیق حاضر، کشف و واکاوی نحوه ی زیست و شیوه های سازگاری آن ها با جامعه است. تحقیق حاضر یک مطالعه کیفی است که در سال 1402 در شهر یزد انجام شد. مشارکت کنندگان در تحقیق 15 دختر مجرد ۳۵ساله به بالا در شهر یزد بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده ها به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته احصاء و به مورد تحلیل مضمونی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که مشارکت کنندگان در یک شرایط ناگزیر زیست می کنند که حداقل بهزیستی روانی را در این شرایط دارند. با وجود این ناگزیر از سازگاری هستند. پنج مضمون سازگارانه عبارت اند از: انطباق پذیری، معنویت گرایی، بازآفرینی شناختی، زیست هدفمند و دلبستگی. به طورکلی تحقیق نشان می دهد که مشارکت کنندگان نوعی سازگاری اقتضایی را برای خود تدبیر کرده اند که بتوانند ضمن داشتن نیم نگاهی به ازدواج (احتمالا غیرممکن) زندگی موجود را برای خود بپذیرند و با آن کنار بیایند و بدین وسیله رفاه ذهنی و اجتماعی خود را ارتقاء بخشند. با وجود این راهبردها، اما مشکلات زیادی برای رسیدن به نوعی رفاه پیش روی این گروه هست، که نیازمند توجه بیشتر حوزه سیاست گذاری بخصوص در حوزه زنان می باشد.
واکاوی آثار ازدواج موقت مردان متأهل بر رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
93 - 105
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثرات عدم رعایت شرایط جواز ازدواج موقت از سوی مردان متأهل و آسیب های آن بر روابط زوجیتی بین همسران دائم و انعکاس این آسیب ها بر روی زندگی خانوادگی است. ازدواج در فقه امامیه و حقوق ایران به دو قسم دائم و موقت تقسیم می گردد. اصل ازدواج در اسلام ازدواج دائم است و ازدواج موقت به تبع شرایط اضطراری و به عنوان یک راهکار موقت و فرعی قرار داده شده است؛ لکن عدم وجود قوانین شفاف در مورد مجوز ازدواج موقت در حقوق ایران باعث شده است که برخی از مردان بدون درنظرگرفتن شرایط اضطرار به سوءاستفاده از آن اقدام کرده و آسیب های فراوانی به جامعه و خانواده وارد کنند.
روش : پژوهش، به صورت روش کیفی و مبتنی بر مدل پدیدارشناسی انجام شد. داده ها با معیار اشباع نظری از افرادی که پدیده مورد نظر را تجربه کرده اند، گردآوری شد. جامعه آماری این مطالعه زنان متأهل ساکن شهر تهران است که همسر آن ها مبادرت به انجام ازدواج موقت کرده اند. نوع مصاحبه نیمه ساختاریافته، روش نمونه گیری هدف مند و از معیار اشباع نظری استفاده شد و بعد از انجام 10 مصاحبه یافته جدیدی به دست نیامد لکن تا 12 نفر مصاحبه ها ادامه یافت. در طی این فرایند پژوهشگر به دنبال کسانی بود که تجربه غنی از پدیده موردبررسی و هم چنین، تمایل به بیان آن را داشته اند. منبع اصلی اطلاعات، مصاحبه ژرف و عمیقی است که به طور مشارکتی بین پژوهشگر و مصاحبه شونده انجام می شود. در این مطالعه تحلیل داده های دریافت شده از مصاحبه ها بر مدل 10 مرحله ای تحلیلی استرابرت (2003) استوار بود که این روش یکی از روش های تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی است. بعد از مرور متعدد متن هر مصاحبه، کدهایی که به لحاظ مفهومی با یکدیگر مشابه بودند استخراج و به صورت دسته هایی درآمدند، سپس دسته های اولیه با یکدیگر مقایسه و ضمن ادغام موارد مشابه حول محور مشترکی قرار گرفتند. به منظور پاسخ به سؤالات پایانی پژوهش نیز از روش پژوهش و تفسیر پژوهش ها و پژوهش کتابخانه ای استفاده شده است. در این پژوهش نخست با به کار گیری آمار توصیفی (فراوانی، درصد و ...) داده های مربوط به متغیرهای جمعیت شناختی این گروه ارائه و سپس به منظور شناسایی اثرات ازدواج موقت مردان بر زندگی و خانواده، نتایج تحلیل محتوای مصاحبه های انجام شده با آنان ارائه شده است.
یافته ها: آثار ازدواج موقت در روابط زوجیتی به آسیب روابط عاطفی، اختلال در اعتماد بین زوجین، اختلال در امنیت خانواده، آسیب به روابط فیزیکی، اختلال در مدیریت خانواده و در روابط خانوادگی دارای اثرات منفی بر روابط بین اعضای خانواده، ارتباط با آشنایان و دیدگاه اطرافیان نسبت به خانواده و آسیب های آن بر زنان چنین مردانی در چهارطبقه آسیب های روانی، آسیب های فیزیکی، آسیب های اقتصادی و آسیب های اجتماعی قابل تقسیم است.
نتیجه گیری: این نوع ازدواج بدون چارچوب و عدم تبیین دقیق شرایط جواز آن از منظر شرع و قانون توسط مردان متأهل می تواند آسیب های روانی جبران ناپذیری برای همسران چنین افرادی را درپی داشته و به عامل تهدید، تضعیف و فروپاشی خانواده تبدیل شود. ازدواج موقت مردان متأهل منجر به ایجاد تنش های روحی و عاطفی میان اعضای خانواده و تنزل شأن و جایگاه اجتماعی آن ها شده و روابط زناشویی را با مخاطرات عدیده ای مواجه کرده و درنهایت باعث طرد آن ها از جمع خانواده و فامیل میَ شود؛ چرا که افکار عمومی جامعه انجام ازدواج موقت توسط مردان متاهل را نپذیرفته و بعضا به دید یک انسان هوس باز به آن ها می نگرد.
تدوین مدل معادلات ساختاری تاب آوری براساس تمایزیافتگی خود با میانجی گری سازگاری زناشویی در پرستاران زن
حوزههای تخصصی:
تاب آوری به عنوان یکی از ویژگی های مهم شخصیتی در مقابله با چالش های شغلی و زناشویی نقش مؤثری ایفا می کند. شناسایی عوامل مؤثر بر تقویت این ویژگی می تواند به بهبود وضعیت روانی و عملکرد افراد کمک کند. ازاین رو، بررسی متغیرهایی که پیش بینی کننده تاب آوری هستند، ضروری به نظر می رسد. این پژوهش از نوع بنیادی با رویکرد توصیفی-تحلیلی و به روش همبستگی با استفاده از مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل 400 پرستار زن متأهل شاغل در مراکز درمانی و بیمارستان های دولتی استان البرز بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون، نسخه کوتاه پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورن و اسمیت)، و مقیاس سازگاری زناشویی لاک-والاس بود. تحلیل داده ها با نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 24 انجام گرفت. این پژوهش با شناسه IR.ABZUMS.REC.1401.297 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی البرزرسیده است. مشارکت کنندگان با رضایت آگاهانه در مطالعه شرکت کردند و محرمانگی داده هایشان تضمین شد. نتایج نشان داد که تمایزیافتگی خود (r=0/712) و سازگاری زناشویی (r=0/796) ارتباط مثبت و معناداری با تاب آوری در سطح اطمینان 01/0 دارند. همچنین، تأثیر میانجی سازگاری زناشویی در ارتباط بین تمایزیافتگی خود و تاب آوری تأیید شد. نتایج نشان داد که داده ها با مدل مفهومی پژوهش برازش دارند. یافته ها حاکی از آن است که داده ها با مدل مفهومی پژوهش سازگاری دارند. برای ارتقای تاب آوری پرستاران متأهل، پیشنهاد می شود سیاست گذاران حوزه سلامت به عوامل عاطفی، شناختی و هیجانی این گروه توجه بیشتری داشته باشند.
رابطه سبک زندگی و نگرش به نقش مادرانه پژوهشی در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
53 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف: زنانگی و نقش مادری به عنوان یک ساختار نقشی جنسیتی بیش از همه در نگرش به مادری تجلی می یابد و این نگرش به مادری می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی باشد. از دیگر سو، در پرتو تحولاتی که در سده اخیر در جهان و ایران رخ داده، بسیاری از مولفه های سبک زندگی، به ویژه در میان زنان، در معرض تغییر قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناسانه تأثیر سبک زندگی بر نگرش به نقش مادری از زنان شهر رشت انجام شده است.
روش و مواد : روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری تمام زنان متآهل دارای فرزند ساکن شهر رشت در سال 1400 است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی و با حجم نمونه 384 نفر جمع آوری داده انجام گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها، متناسب با سطح سنجش متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شده است. با توجه به هدف و فرضیه های پژوهش، نگرش به مادری و سبک زندگی زنان با نظریات بوردیو، گیدنز، مانهایم و نیز برخی روایت های فمنیستی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: با توجه به آزمون فرضیه ها بین سبک زندگی و نگرش به مادری رابطه معنادار وجود دارد. بدین صورت که با مدرن شدن سبک زندگی، نگرش به نقش مادری در زنان نیز مدرن می شود و این مسئله در کلیه جنبه های سبک زندگی نظیر مدیریت بدن، سبک خرید، مصرف فرهنگی و اوقات فراغت به چشم می خورد .
با توجه به میانگین شاخص های پژوهش، نگرش به مادری در زنان نه سنتی است و نه مدرن بلکه بینابین؛ اما نزدیک به مدرن است؛ سبک زندگی زنان نیز در وضعیت مشابه قرار دارد و در محدوده بینابین (سنتی- مدرن) است. تحلیل مسیر نشان از آن دارد که مصرف فرهنگی بیشترین اثر مستقیم را بر نگرش به مادری دارد. همچنین مدیریت بدن و پایگاه اقتصادی و اجتماعی دارای اثرات مستقیم و غیرمستقیم و اوقات فراغت دارای اثر غیرمستقیم بر نگرش به مادری است.
جنبه های چند بعدی فرآیند تغییر دین از تجربه زنان مسیحی شده ایرانی پناهجو در اسکی شهیر/ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
113 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله پیشرو بر آن است تا با رویکردی کیفی و با استفاده از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با زنان تغییر دین داده پناهجوی ایرانی نگاهی دوباره به نظریه های تغییر دین داشته باشد. این پژوهش از لحاظ روش کیفی است که در آن با استفاده از تحلیل مصاحبه های نیمه ساختاریافته نظریه های تغییر دین را مورد نقد قرار می دهد.
روش : تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA10 انجام شده است. در نهایت با استفاده از دسته بندی های متفاوت نظریه ها مورد بررسی قرار گرفته اند.
یافته ها: بسیاری از نظریه پردازان به موضوع تغییر دین پرداخته اند. این نظریه پردازان را می توان به دو گروه کلاسیک و مدرن تقسیم کرد. آنها ایمان آورندگان را براساس نوع اعمالشان در لحظه ایمان آورندگی به گروه های منفعل و فعال تقسیم کرده اند. یکی از نظریه های کامل و طبقه بندی شده ای که به موضوع تغییر دین پرداخته است، نظریه کیلبورن و ریچاردسون است که ترکیبی از کنش های فعال و منفعل است. اما نسبت به این نظریه و نظریه های پیشین نقدهایی وجود دارد که در این پژوهش با کمک مصاحبه های نیمه ساختاریافته ای که با 27 زن پناهجوی ایرانی مسیحی شده انجام شد، نگاه دوگانه فعال- منفعل مورد نقد قرار گرفته است. هر دو کنش فعال و منفعل این زنان مربوط به لحظه اولیه تغییر دین یا در روند مسیحی شدن اتفاق افتاده است. در نتیجه، یافته ها نشان می دهند که 1. تغییر دین یک فرایند همیشه پویا است. 2. تغییر دین می تواند در برخی جهات فعال و در برخی بخش ها به طور همزمان منفعل باشد و این سیالیت برای همیشه حتی پس از انتخاب دین جدید رخ خواهد داد. 3. تغییر دین به صورت فعال و منفعل انواع مختلفی دارد که با توجه به شرایط هر مورد می تواند ترکیبی از هر کدام باشد.
بررسی رویکرد سند۲۰۳۰ یونسکو در مورد زنان از منظر فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
143 - 168
حوزههای تخصصی:
سند2030 سازمان بین المللی یونسکو ازجمله اسناد بین المللی است که در ایران با انتقادهای متعددی مواجه بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکرد سند۲۰۳۰ درمورد زنان از منظر فقهی در برخی از احکام مربوط به سن ازدواج، حق طلاق، تعدد زوجات، قصاص، ارث و تصدی برخی از مشاغل انجام شد. بدین منظور کلیه منابع مکتوب علمی مربوطه به شیوه تحلیلی- اسنادی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که یکی از محورهای اساسی هدف پنجم از سند۲۰۳۰ برابری و تشابه جنسیتی زنان و مردان است. براین اساس، رویکرد سند۲۰۳۰ درباره برابری جنسیتی زنان، در موارد متعددی با دیدگاه فقه امامیه در تعارض است. این تعارض ناشی از مبانی حاکم بر نظریات فقهی است؛ چراکه در اسلام، عدالت جنسیتی در حقوق مطرح است نه برابری جنسیتی. به طورکلی مکتب متعالی اسلام در رابطه با حقوق زن و مرد قائل به تساوی است نه تشابه، درحالی که سند 2030 در مورد حقوق زنان قائل به تشابه و برابری جنسیتی و برابری حقوق بین زن و مرد در همه مقوله ها بدون توجه به جنسیت آنهاست. این نگرش نوعی تبعیض بین زن و مرد است و نظر فقه امامیه بر آن برتری دارد و حاکم است.
مطالعه کیفی نظام ارزشی فرزند آوری به سوی فرزند ناخواهی انتفاعی (مورد: زنان متأهل بی فرزند ساکن شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحولات مدرنیته تمامی ابعاد زندگی را دربرگرفته، در سطوح مختلف قابل تشخیص است. میزان باروری وتمایل افراد برای فرزندآوری به نوعی متاثر ازآن می باشد. باوجود سیاست های افزایش جمعیتی، نرخ باروری در جامعه در سطح پایینی قراردارد و این تحقیق به دنبال مطالعه نظام ارزشی عدم تمایل به باروری زنان متاهل شهر تهران میباشد. برای بررسی موضوع مطرح شده بهترین روش توصیه شده روش کیفی می باشد. بااستفاده ازرویکردداده بنیادوانجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 23زن متاهلی که به طور خودخواسته تجربه فرزندآوری نداشته اند، داده ها پس از کدگذاری های لازم به18مقوله فرعی، دو مقوله اصلی«گذارارزشی از فرزندآوری و بازاندیشی در فرزندآوری»و درنهایت«فرزندناخواهی انتفاعی» به عنوان مقوله هسته ای منتج شدند. از علل به وجودآمدن پیامد«فرزند ناخواهی انتفاعی» می توان به شرایط گذار جامعه ایرانی اشاره کرد که فرزندآوری به عنوان یک انتخاب میان سایر انتخاب های زنان مورد بازاندیشی قرارگرفته و بسته به شرایط و زمینه ها و اولویت ها در خوش بینانه ترین حالت به تعویق می افتد. تغییر و تحول های گوناگون در عرصه های اجتماعی و شخصی ناشی از مدرنیته، شرایطی راایجادکرده که باورها، نگرش ها و نظام ارزشی افراد تغییرات زیادی کرده و به تبع آن قدرت کنشگری افراد به سمت فردگرایی میل نماید. افول ارزش های سنتی در جهت نمود ارزش های نوین اجتماعی به صورت گذارارزشی در لایه های مختلف نمایان شده، به طوری که فرزندآوری و مادر شدن همانند گذشته قداست ندارد. اکثر زنان متاهل در سال های اولیه زندگی مشترک خود به دنبال ثبات اجتماعی و اقتصادی بوده و افزایش استقلال و دسترسی به منابع، خواسته خود(عدم تمایل به باروری) را به همسر و اطرافیان تحمیل می کنند و البته سیاست های تشویقی جمعیتی را کارساز نمیداند.
Analysis of the Students’ Perception of Marriage in Isfahan by Introducing a Grounded Theory Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Using a qualitative approach and the grounded theory, the present study seeks to analyze the perception of marriage by the university students in Isfahan. The field of the research was the state universities in Isfahan, including Isfahan University, Isfahan University of Technology, and the Medical University of Isfahan. The participants included thirty students of various fields of study at different levels of education. They were selected through purposeful-theoretical sampling, and the required data were derived from semi-structured in-depth interviews. The data analysis was performed by open, axial and selective coding processes and a paradigmatic model as the analytical tool. Also, the content validity of the research was evaluated with validation techniques, by an external expert, and through analytical comparisons. As the research findings indicated, university students’ perception of marriage can be discussed based on the components of a paradigmatic model, including causal conditions (i.e., underlying obstacles, failure phobia, limitation assumptions, mental imaging of marriage), intervening conditions (i.e., available alternatives, marriage patterns), background conditions (i.e., variation of roles, commercialization of marriage), strategies (individual and institutional ones), consequences (psychological, affective, social and economic ones), and the core category of ‘marriage as an unpredictable phenomenon’
The Roles of Object Relations, Paranoid Thoughts and Interdependence in the Stability of Married Women’s Life (Mashhad City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted with the aim of investigating the roles of object relations, paranoid thoughts and interdependence in the stability of married women’s life in Mashhad. This study was a descriptive correlational study. The research population consisted of the married women in Districts 10 and 12 of the city of Mashhad in 2023, and the exact number was not known. Based on Tabachnick and Fidell's formula, 74 samples were required, but for higher reliability and more accuracy in the results, 212 people were selected through convenience sampling (e.g., households, university and hospitals). The research tools included Booth et al. Marital Instability Questionnaire (1983), the Bell Object Relations Questionnaire (1995), the Green et al. Paranoid Thoughts Scale (2008) and Fisher et al. Interdependence Questionnaire (1991). Descriptive statistics, Pearson correlation coefficient and enter regression were used in data analysis. The results of data analysis showed that there is a significant negative relationship between object relations, paranoid thoughts and interdependence with the marital stability (P<0.01). Also, the results of the regression analysis showed that only paranoid thoughts and interdependence are significant predictors for the marital stability (P<0.01). According to the findings, it can be concluded that the higher the amount of paranoid thoughts and interdependence in married women, the lower their marital stability will be.
سنخ شناسی زنان فعال در مطبوعات فارس در عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
101-130
حوزههای تخصصی:
در دوران پهلوی، تحولاتی عمیق در ساختار اجتماعی و فرهنگی ایران رخ داد که منجر به افزایش حضور زنان در عرصه های مختلف اجتماع از جمله مطبوعات، شد. در این پژوهش به بررسی سنخ شناسی زنان روزنامه نگار در عرصه مطبوعات ایالت فارس در عصر پهلوی پرداخته شده است. لذا در پژوهش حاضر تلاش بر آن است که با روش تاریخی و رویکرد توصیفی-تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای، آرشیوی و مطالعات میدانی (مصاحبه)، به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که، بر اساس سرمایه های اجتماعی و فرهنگی در آراء پی یر بوردیو جایگاه خانواده، طبقه اجتماعی و تحصیلات، چه تاثیری در ورود زنان روزنامه نگار فارس به حوزه فعالیت مطبوعاتی داشته است؟ بر اساس یافته های تحقیق خانواده، طبقه اجتماعی و تحصیلات سه عامل کلیدی بودند که به ورود زنان روزنامه نگار فارس به حوزه فعالیت مطبوعاتی در دوران پهلوی کمک کردند. خانواده های فرهنگی، تعلق به طبقه متوسط روشنفکر و دسترسی به تحصیلات، که نمودهای سرمایه های فرهنگی و اجتماعی در آرا بوردیو هستند، نقش مهمی در فراهم آوردن شرایط و امکانات لازم برای این زنان ایفا کردند تا بتوانند در عرصه مطبوعات فعالیت کنند و تأثیرگذار باشند. درواقع این عوامل به طور متقابل به یکدیگر وابسته بودند. بدین سان سیر روزنامه نگاری زنان در فارس نخبه گرا بود.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی در مادران دارای فرزند معلول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
139 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف: وجود کودک معلول و مراقبت از آنها، در هر خانواده، سلامت روان اعضاء خانواده، به ویژه مادران را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف پژوهش، بررسی اثر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی در مادران دارای فرزند معلول است.
روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل مادران دارای فرزند معلول مرکز بهزیستی شهرستان نور در سال 1400 می باشد. نمونه آماری بر اساس طرح پژوهش 30 نفر در نظر گرفته شد که بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های احساس تنهایی راسل و پیلوا و کورتونا (1980)، خودانتقادی تامسون و زورف (2004)، افکار خودآیند منفی کندال و هولون (1980) استفاده شد. جلسات مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس پروتکل 8 جلسه ای باونز و مارلات (2011) اجرا شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد، آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش احساس تنهایی در مادران دارای فرزند معلول به میزان 55/0، بر کاهش خودانتقادی به میزان 23/0 و بر کاهش افکار خودآیند منفی در مادران فرزند معلول به میزان 35/0 تاثیر دارد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده آن است که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی در مادران دارای فرزند معلول شد، لذا می توان گفت، به منظور کاهش احساس تنهایی، خودانتقادی و افکار خودآیند منفی از آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای مادران دارای فرزند معلول می توان بهره مند شد.
تزاحم حقوق و تکالیف زوجین در فرض اختلال عملکرد جنسی زوجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
95 - 114
حوزههای تخصصی:
روابط جنسی زوجین بر سایر روابط آنها اثرگذار است و تأمین کننده یکی از مقاصد کلان ازدواج یعنی، توالد و تناسل است که وجود احکام متعدد شرعی دراین مورد، گواهی بر این مدعاست. براین اساس، بررسی اختلالات عملکرد جنسی زوجین به ویژه زوجه و تأثیر آن بر حقوق ایشان و تزاحم های احتمالی دراین مورد اهمیت ویژه ای دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی این سؤال که آیا تزاحمی بین حقوق زوج و زوجه در فرض اختلال عملکرد جنسی زوجه وجود دارد؟ به شیوه تحلیلی- اسنادی انجام شد. یافته ها نشان داد که قانون گذار برخلاف شیوع و تنوّع اختلالات جنسی زوجه، فقط دومورد از این اختلالات را احصاء نموده است که به نوبه خود سبب تشتّت آرای قضایی می شود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تزاحمی بین تکلیف زوج به پرداخت نفقه و مهریه و اختلال عملکرد جنسی زوجه وجود ندارد و تکلیف زوج به پرداخت آنها امری ثابت است و اختلال عملکرد جنسی زوجه سبب اسقاط این حقوق زوجه نمی شود، اما در فرض بیش فعالی جنسی زوجه، حق مواقعه زوجه به میزان چهارماه یک بار، منتفی بوده و تکلیف زوج به مواقعه، فاقد محدودیت زمانی است که این موضوع نشان دهنده از وجود تزاحم بین حقوق و تکالیف زوجین دراین مورد است. یافته ها همچنین بیانگر آن است که قانون گذار برخلاف شیوع و تنوّع اختلالات جنسی زوجه، فقط دومورد از این اختلالات را احصاء نموده است که به نوبه خود سبب تشتّت آرای قضایی می شود.
تبیین جامعه شناسی عوامل اثرگذار بر مدیریت بدن زنان سنندج (مورد مطالعه: زنان 25 تا 45 سال ساکن شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
145 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیریت بدن؛ رسیدگی، دستکاری و توجه به بدن است که تحت تاثیر عوامل متفاوت است و این پژوهش درصدد تبیین مدیریت بدن و عوامل ظاهری اثرگذار بر مدیریت بدن زنان شهر سنندج است. چارچوب نظری این تحقیق مبتنی بر نظریات آنتونی گیدنز و اروینگ گافمن است.
روش : روش تحقیق پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است و حجم نمونه برابر با 441 نفر از زنان 25 تا 45 سال ساکن شهر سنندج که از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند.
یافته ها: طبق نتایج بین مدیریت بدن و پذیرش اجتماعی، منزلت طلبی، تمایزطلبی و هویت جنسیتی رابطه معناداری وجود دارد و طبق آزمون رگرسیون؛ منزلت طلبی بیشترین تاثیر را بر شکل دهی مدیریت بدن دارد. در واقع دستکاری و تنظیم بدن از دیدگاه پاسخگویان، ابزاری برای دریافت تایید و مقبولیت اجتماعی است، تا بتواند با بدن و ظاهری متمایز هویت نو و عامه پسند ارائه کند.
نتیجه نهایی: با این پژوهش می توان نتیجه گفت، مدیریت بدن از یک سو فرصتی برای بهبود وضعیت جسمانی و سلامتی و اتخاذ سبک زندگی سالم و از سوی دیگر تهدیدی برای سلامتی و اتخاذ سبک زندگی ناسالم و تظاهرگونه است و نکته مهم شیوه بهره مندی از این فرصت با توجه به علاقه و تعلق زنان سنندجی به سبک پوششی، سبک تغذیه و سبک مصرفی قومی جهت توانمندسازی و نمایش هنر و هویت قومی برای ارتقاء جایگاه زنان سنندجی است. به همین منظور باید مسئولین با افزایش آگاهی و مهیا کردن بستر و شرایط از این فرصت، برای معرفی و الگوسازی بهره بگیرند.
زنان و مصرف موسیقی رپ ناسزاگو (پژوهشی کیفی درباره دلالت های معنایی دختران شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
173 - 159
حوزههای تخصصی:
ناسزاگویی به عنوان بارزترین ویژگی موسیقی عامه پسند رپ، شاخص های زبانی اجتماعی را در ادبیات افراد جامعه تغییر می دهد. هدف این پژوهش کشف و بررسی دلالت های ذهنی و معنایی دختران هوادار تتلو از گوش دادن به آهنگ های ناسزاگوی اوست که با روش کیفی و تکنیک نظریه زمینه ای و استفاده از مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته با 25 نفر از طرفداران تتلو (تتلیتی ها) انجام گرفته است. نمونه ها براساس نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. مصاحبه ها با رسیدن به اشباع نظری متوقف شد. مدل پارادایمی حاصل از تفسیر نظرات دختران هوادار نشان می دهد مقبولیت آهنگ های ناسزاگو در ارتباط با مجموعه ای از شرایط علی (بستر اجتماعی-فرهنگی، موقعیت های خاص، همذات پنداری، جذابیت تجربه زیسته هنرمند، مجوزنگرفتن و طردشدن از جامعه، پیشینه خانوادگی خواننده)، شرایط زمینه ای (فقر، بیکاری، انزوا، نداشتن سرگرمی) و شرایط مداخله گر (سلطه صنعت موسیقی، گروه همسالان) معنا می یابد. دختران با بهره گیری از راهبرد های عادی بودن ناسزا در سبک رپ و دلنشین بودن ناسزا، ناسزاگویی در موسیقی خیابانی را توجیه می کنند که از پیامدهای آن تخلیه انرژی، ایجاد گفتمان ناسزاگویی در ادبیات جامعه، عادی شدن ناسزاگویی به اطرافیان، تشدید ناسزاگویی در آهنگ های جدید و گرایش به نیهیلیسم است. هواداران، خود و خواننده را طردشده از جامعه و قربانی ظلم و تبعیض احساس می کنند و به دلیل اینکه در برابر تبعیض ها فاقد قدرت عمل هستند، به افراد درمانده و ضعیفی می مانند که صرفاً با ناسزاگویی قادر به ابراز خشمشان هستند.
بررسی مبانی قرآنی پوشش اسلامی زن مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۰۳
131-146
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «پوشش اسلامی»، در زبان فارسی تقریباً معادل کلمه «حجاب» در زبان عربی است. امروزه، برخلاف گذشته که از کلمه «ستر» استفاده می شد، بیشتر واژه «حجاب» به کار می رود. یکی از دستورات اسلامی برای مسلمانان، مراعات حجاب در زندگی اجتماعی است. به لحاظ اهمیت نقش قرآن در زندگی مسلمانان، بررسی حجاب از نگاه قرآنی، حائز اهمیت است. هدف نوشتار کنونی، یافتن پایه های قرآنی در رابطه با ضرورت حجاب در اجتماع است. فرضیه مقاله، متکی بر این است که پوشش اسلامی و لزوم مراعات آن، یکی از آموزه های مسلم دینی و برآمده از متن قرآن است. یافته های پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به همراه اسناد و منابع کتابخانه ای در کنار شیوه استنطاقی آیات قرآن، معطوف به این است که از منظر قرآن، فرد مسلمان با در نظر گرفتن پایه های محوری و راهبردی در حیات ابدی اش، از آن جمله: معنادار بودن حیات، صعودی بودن زندگی، مواجهه انسان با شیطان، حیاء انسانی و ...، ملازم و مراقب پوشش خود باید باشد که در صورت مراعات عملی آن، می توان آثار و پیامدهای مثبت آن را در جامعه اسلامی به نظاره نشست.
رابطه بین بیش حمایت گری مادر در فرهنگ ایرانی و باورهای اضطرابی مادر با اضطراب کودک: نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
33 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین بیش حمایت گری مادر در فرهنگ ایرانی و باورهای اضطرابی مادر با اضطراب کودک و نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی مادر بود. جامعه آماری، تمامی مادران دارای کودکان 2 الی 8 ساله ساکن تبریز و ارومیه در سال 1400 و 1401 بود که به مرکز مشاوره آرامش اندیشه تبریز و آرامش ارومیه مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش شامل 225نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جهت گردآوری داده ها از مقیاس رابطه مادر کودک راس (1961)، مقیاس اضطراب پیش دبستانی اسپنس و همکاران (2001)، پرسشنامه باورهای اضطرابی فرانسیس و چوربیتا (2010) و مقیاس عواطف مثبت و منفی واتسون و همکاران (1998)، استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و تحلیل مسیر با نرم افزارهای SPSS-24 وAmos- 24 استفاده شد. نتایج نشان داد باورهای اضطرابی، عاطفه مثبت و منفی مادر با اضطراب کودک رابطه معنی داری دارد و بین بیش حمایت گری مادران و باورهای اضطرابی مادر با اضطراب کودک با نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی مادر رابطه معنی دار وجود دارد (001/0>p). هم چنین مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. با توجه به نتایج به دست آمده ویژگی های روان شناختی مادران در فرهنگ ایرانی و سبک های تربیتی مبتنی بر فرهنگ بر اضطراب کودک تاثیر گذار است.
تحلیل و بررسی روزنامه های ندای ایران و ندای ایرانی، نخستین تجربه موفق روزنامه نگاری زنان در شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
399 - 416
حوزههای تخصصی:
در عصر مشروطه به تدریج زنان ایرانی به عرصه مطبوعات وارد شدند. ابتدا زنان پایتخت قدم به این عرصه نهادند. اندکی بعد زنان شهرستان ها نیز به تأسی از آن ها به این عرصه وارد شدند و به زودی موفق شدند در این زمینه فعالیت های قابل توجهی انجام دهند و نشریات مهمی را منتشر کنند. پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ می دهد که نشریات «ندای ایران» و «ندای ایرانی» در سال های 1326 تا 1331 در ایران به مسائل سیاسی و اجتماعی چگونه نگریسته اند. براساس یافته ها، روزنامه های ندای ایران و ندای ایرانی که در دهه 1320 در شهر شیراز توسط نصرت الملوک کشمیری زاده منتشر شدند، نگاهی انتقادی به مسائل سیاسی و اجتماعی عصر خود داشته اند. این روزنامه ها در زمینه امور سیاسی، با مقالات و تحلیل های تند و تیز انتقاداتی به عملکرد دولتمردان مطرح می کردند و به شدت با دولتمردان کم کار و بیگانه پرست مخالفت می ورزیدند. از سوی دیگر این روزنامه ها مسائل و معضلات اجتماعی شهر شیراز را نیز پیگیری و منعکس می کردند و با مطالبه از مدیران و مسئولان شیراز، خواهان رسیدگی به مشکلات شهر خویش بودند. مسائل زنان از دیگر موضوعات مدنظر این دو روزنامه بود و با به تصویرکشیدن دغدغه های زنان، بر ضرورت تغییر و تحول در جامعه برای بهبود وضعیت زنان تأکید داشتند. روش تحقیق در پژوهش حاضر مبتنی بر روش تاریخی و رویکرد توصیفی و تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به روش آرشیوی، کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه) است.
قدرت رسانه های آنلاین: نقش تقویت صداها و حق انتخاب افراد در برابری جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
599 - 617
حوزههای تخصصی:
احساس برابری جنسیتی توسط شهروندان از آن جهت دارای اهمیت است که موجب ادراک عدالت اجتماعی، کاهش نابرابری و ترویج مردم سالاری در میان شهروندان می شود و فضای اجتماعی-سیاسی کشور را برای توسعه فراهم می کند. محققان معتقدند عوامل مختلفی می تواند بر روی پدیده احساس برابری جنسیتی تأثیرگذار باشد. در این راستا، به نظر می رسد یکی از پدیده هایی که بر برابری جنسیتی تأثیرگذار است، رسانه های آنلاین است. هدف این پژوهش آزمون تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم رسانه های آنلاین بر برابری جنسیتی از طریق ارزش های فرهنگی صدای افراد و حق انتخاب، با استفاده از داده های موج هفتم پیمایش ارزش های جهانی برای کشور ایران است که شامل 1499 نفر حجم نمونه می شود. نتایج این پژوهش که با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزئی و با استفاده از نرم افزار Smart Pls صورت گرفت، نشان می دهد اولاً رسانه های آنلاین به طور مستقیم بر تمایل شهروندان به برابری جنسیتی، تأثیر مثبت و معنی دار دارند و این رسانه ها باعث افزایش چنین تمایلاتی در میان شهروندان ایرانی می شود. دوم اینکه رسانه های آنلاین به طور غیرمستقیم و از طریق ارزش های فرهنگی صدای افراد و حق انتخاب، نیز می توانند سبب افزایش تمایل شهروندان به برابری جنسیتی شوند؛ بنابراین نتایج نشان می دهد مدل نظری پژوهش از طریق داده های تجربی مورد تأیید و پشتیبانی قرار می گیرد.
تحلیل اجتماعی همسرگزینی در زنان امدادگر و پرستار فعال در مناطق جنگی در دوران جنگ تحمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک وقوع جنگ تحمیلی در قالب حملات گسترده غافلگیرانه و خونبار دشمن و تداوم نبرد، از جمله تغییرات اجتماعی مهمی است که نظم نهادها و ساختار اجتماعی را دستخوش تحولات جدی ساخته است. این پژوهش با بررسی کتب انتشاریافته زندگینامه نگاری پرستاران جنگ به منزله اسناد کتابخانه ای و نیز مصاحبه میدانی با آنان، موضوع نوع ازدواج و الگوهای همسرگزینی و نیز ارزشها و نگرشها مرتبط را در بین آنان مورد واکاوی قرار می دهد. یافته ها نشان می دهد ارزش ازدواج در مورد این کنشگران محرز و معیار همسرگزینی همگون گزینی بوده است. الگوی ازدواج درون گروهی و منظور از آن گروه های اجتماعی و نه گروه های خویشاوندی و صورت اصلی آن تک همسری و دائم بوده است. اساس همسان همسری ارزشی، مذهبی، جغرافیایی، سنی و باورهای جنسیتی و دربردارنده آشنایی عمدتا مستقیم، به رسمیت شناخته شدن حق انتخاب زنان بوده است. همسرگزینی به این شیوه از سوی زنان به ویژه با در نظر گرفتن سنشان، در برابر الگوی ازدواج ترتیب یافته و خویشاوندی بعنوان صورت نسبتا رایج ازدواج، نشانی از عاملیت آگاهانه زنان بوده و در امتداد عزم آنان برای مشارکت اجتماعی و تداوم فعالیت امدادگری پرستاری آنان در مناطق پرخطر جنگی قابل تعریف است.