فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه بازاریابی کالاهای تجملی به یکی از پرمخاطب ترین حوزه های بازاریابی تبدیل شده است و با توجه اینکه زنان بزرگترین مشتریان کالاهای تجملی محسوب می شوند، هدف این مطالعه، فهم درون مایه های رفتار مصرفی زنان از کالاهای تجملی می باشد. پژوهش با استفاده از راهبرد پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. برای پی بردن به درون مایه های مصرف کالای تجملی توسط زنان، 13 مشارکت کننده زن در مشهد که پدیده خرید و مصرف کالای تجملی را تجربه کرده بودند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. براساس داده های حاصل از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته، سه درون مایه اصلی "محرک فردی"، "محرک اجتماعی" و "محرک های مربوط به محصول" به عنوان محرک های خرید کالای تجملی استخراج شد. یافته های حاصل از مصاحبه ها حاکی از این بود که درون مایه فرعی "فخرفروشی و خودنمایی" و درون مایه فرعی "جنبه کارکردی محصولات" تجملی نقش موثرتری در مصرف کالاهای تجملی دارد
کاربست مفاهیم و آموزه های سرفصل های درسی رشته مطالعات زنان در تجربه زیسته دانشجویان این رشته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشته مطالعات زنان در ایران ره آوردی از غرب در راستای توسعه جهانی و تاثیر جریانات فمنیستی بر فضای دانشگاهی می باشد. با توجه به دو دهه حضور مطالعات زنان در فضای علمی ایران انتظار می رود شاهد نقش آفرینی دانش آموختگان رشته در ابعاد علمی و اجتماعی زنان باشیم. پژوهش حاضر در صدد است با بررسی برخی از سرفصل های رشته مطالعات زنان و تجربه زیسته دانش آموختگان، نگاهی آسیب شناسانه به توانمندی رشته در راستای تربیت دانش آموختگان به مثابه کنشگران داشته باشد. پژوهش حاضر با روش کیفی و با استفاده از ابزار مصاحبه با دانشجویان رشته مطالعات زنان و تکنیک تحلیل محتوا چگونگی کاربست مفاهیم و نظریه ها را در تجربه زیسته دانشجویان در سطوح مختلف دانش، بینش و کنش بررسی می کند. کدگذاری گزاره های مصاحبه ها در نهایت به 15 مقوله محوری از جمله توانمندسازی دانشجو در تفکر خلاق، ضعف دانش زمینه ای ، عدم کفایت سرفصل های مصوب در پوشش مسائل عینی، روزآمدسازی سرفصل ها ، تعارض عین و ذهن، اجتناب از کنشگری ، نقش دانشجو و استاد در مفاهیم رشته مطالعات زنان و... ختم شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است سه سطح دانش، بینش و کنش در کاربست مفاهیم و آموزه ها در تجربه زیسته دانشجویان در رابطه متقابل قرار دارند. اما اجتناب از کنشگری در سطح کنش که تجلی سطح آموزش و بینش است به دلایل متعدد به مثابه انتخاب شخصی یا برآیند ساخت اجتماعی تعبیر می شود.می توان گفت که ساخت اجتماعی، استاد و دانشجو (بازیگران اصلی در انتقال و دریافت مفاهیم) در کاربست مفاهیم و آموزه ها در تجربه زیسته دانشجویان را تحت تأثیر قرار می دهند.
نقش پایبندی مادر به تعالیم دینی بر سلامت معنوی فرزندان با نگاهی به فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
49 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش پایبندی مادر به تعالیم دینی بر سلامت معنوی فرزندان با نگاهی به فرهنگ ایرانی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی متون تعالیم دینی می باشد. نمونه پژوهش تعالیم دینی مادر در مورد سلامت معنوی فرزندان بود. طرح پژوهش توصیفی-تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات ، متون و منابع مرتبط با موضوع، از روش کتابخانه ای استفاده شد. سپس به تحلیل اطلاعات و داده ها پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد: مادران برای تربیت دینی و سلامت معنوی فرزندان خود، باید به تعالیم دینی پایبندی داشته باشند. هم چنین خانواده در فرهنگ ایرانی، پایه و ستون اصلی جامعه است و برای جامعه ایرانی واحدی بسیار ارزشمند محسوب می شود. در خانواده های با نگرش مذهبی، نگرش فرزندان بر پایه اعتقادات مذهبی شکل گرفته و این اعتقادات سبب شکل گیری شخصیت دینی در فرزندان شده و به بروز رفتارهای مثبت از سوی آن ها می شود. پایبندی مادر به تعالیم دینی شامل آداب شیر دادن به نوزاد، نماز خواندن و روزه گرفتن، تشویق مادر، اخلاق و تقوا، دعا و توکل، عفت و حیا وخودسازی می باشد. این تعالیم دینی به طور مستقیم و غیرمستقیم از دوران کودکی بر سلامت معنوی فرزندان اثر می گذارد و باعث شکل گیری شخصیت معنوی آن ها می شود.
مطالعه جامعه شناختی فرایند انتخاب رشته دانشگاهی با تأکید بر بُعد جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
95-129
حوزههای تخصصی:
یکی از واقعیت های دانشگاه در جهان، توزیع جنسیتی رشته های دانشگاهی است . این تحقیق به دنبال فهم فرایندهایی است که بر ابعاد جنسیتی انتخاب رشته دانشجویان تاثیر می گذارند. با رویکرد کیفی با ۴۲ نفر از دانشجویان دانشگاه های مختلف در ایران مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و داده های حاصل با تکنیک تحلیل مضمون مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهند در انتخاب رشته دانشگاهی شکاف طبقاتی و توسعه یافتگی فعال است، سلسله مراتبی بودن امتیاز دانشگاه ها و رشته های دانشگاهی از یک سو همراه با تفاوت طبقاتی و توسعه یافتگی در مناطق مختلف ایران امکان دسترسی به دانشگاه ها و رشته های دانشگاهی باپرستیژ و پردرآمد را محدود می کند، این محدودیت برای زنان فعال تر است زیرا با نگرش جنسیتی به رشته های دانشگاهی همراه می شود که مشاغل و به تبع آن آموزش را زنانه/مردانه می کند و با سهمیه بندی جنسیتی همراه است. همدستی خانواده با سیاست بومی گزینی و تاکید بر زنانگی ایده آل در انتخاب رشته و شغل آینده، دختران را به چانه زنی با پدرسالاری سوق می دهد. با تفسیر مضمون های اصلی (شکاف طبقاتی و توسعه یافتگی و نگرش جنسیتی به رشته های دانشگاهی) و ارجاع به ادبیات پژوهش (نظریه تقاطع)، مضمون نهایی و فراگیر پژوهش، مکانیسم های طرد و تبعیض است که در تقاطع میان جنسیت، طبقه و شکاف مرکز/پیرامون شکل می گیرد.
گذر از امر زیستی به اجتماعی (واکاوی پدیدارشناسانه تابوی قاعدگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
105-149
حوزههای تخصصی:
قاعدگی یک فرآیند بیولوژیکی طبیعی است. با این حال، در بسیاری از نقاط جهان، واز جمله در شهرستان بانه تابوها و انگ های اجتماعی متعددی در مورد قاعدگی هنوز وجود دارد، که مانع از گفتمان باز در مورد قاعدگی می شود. این مطالعه با هدف ارزیابی ادراک اجتماعی- فرهنگی از بازتولید تابوی اجتماعی می باشد. رویکرد این مطالعه کیفی و داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق با 25 نفر از دانش آموزان دخترپایه دوازدهم شهرستان بانه انجام گرفت. داده ها با روش پدیدارشناسی تحلیل شد. مضامین برساخت شده ی تحقیق ذیل34 مفهوم اساسی و 7 مقوله عمده پنهان کاری، از خودبیگانگی بدنی، نگرش منفی نسبت به قاعدگی،چالش های مرتبط با قاعدگی، پزشکینه سازی قاعدگی، خود پلیسی قاعدگی و پس افتادگی فرهنگی برساخت شد. مضمون مرکزی تحقیق بازتولید تابو است
بررسی تطبیقی شاخص های الگوی مقاومت در ادبیات داستانی زنان بومی آمریکا و مسلمانان فلسطین؛ با تکیه بر رمان های لیندا گروور، رانده عبدالفتاح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
79 - 100
حوزههای تخصصی:
تاریخ و هویت فردی و اجتماعی یک ملت از بستر ادبیات آن ملت نمود و بروز می یابد و اگر این هویت آسیب ببیند نشانه های آن در ادبیات نمود بیشتری می یابد. ادبیات استعماری و پسا استعماری در جوامع استعمارزده و اشغالی، در تجسم واقعیت اتفاق افتاده و پیامدهای آن و نیز جنبه های مختلف زندگی جوامع اهمیت بسزایی دارد. در این گونه ادبیات، زنان نویسنده اغلب نقش گسترده تری ایفا می کنند؛ چراکه به دلیل شباهت مام و میهن به مثابه ریشه هستی بخش فردی و هویت زایی اجتماعی، زنان ادراک بهتری از ربوده شدن سرزمین مادری و میراث اجدادی دارند و نیز نقش تربیتی فعالی در باززیستی امیدوارانه و دور از وادادگی و افسردگی برای فرزندان تازه متولد شده در این خاستگاه پر تنش، بازی می کنند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تطبیقی الگوی مقاومت در کتاب در تاریکی رویا نوشته لیندا گروور و کتاب جایی که خیابان ها نام داشت از رانده عبدالفتاح براساس نظریات نقد ادبی هومی کی بابا و آنیا لومبا انجام شد. نتایج نشان داد که ارائه الگوی مقاومت در هر دو اثر فوق با استفاده از نماد، ابزار و قالب های مشابهی ارائه شده است؛ قالب هایی همچون داستان گویی، تکیه بر آداب و رسوم کهن، توجه به عناصر طبیعت بومی هر سرزمین، یادآوری نقش زنان در بازسازی هویت ملی در قالب داستان گویی و یادآوری خاطرات گذشته، بازیابی هویت فردی و ملی از هویت مبهم اختلاطی که حاصل تقلید از فرهنگ مهاجم است، تمرکز بر داستان گویی شفاهی به مثابه حلقه اتصال نسل گذشته و نسل حاضر و شکست هیمنه استعمار و تقویت خودباوری.
تحلیل جامعه شناختی رابطه معنویت گرایی، تصور از خود و نوع پوشش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوشش و حدود آن در دور های مختلف زمانی از متغیرهای گوناگونی در سطح خرد و کلان جامعه تأثیر می پذیرد؛ بنابراین پژوهش حاضر با نگاه جدید به مسئله نوع پوشش ورود نموده و تأثیر معنویت گرایی به عنوان متغیر اجتماعی-فرهنگی سطح کلان و تصور از خود به عنوان متغیر انسان شناختی سطح خرد را بر نوع پوشش دانشجویان دختر مورد بررسی قرار داده است. برای جمع آوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی–پیمایشی و برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS26، PLS3 و Excel استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 1001 نفر از دانشجوی دختر دانشگاه شیراز است که تعداد 277 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. نتایج پژوهش با توجه به آزمون اسپیرمن حاکی از آن است که بین معنویت گرایی و تصور از خود، و نیز بین تصور از خود و نوع پوشش رابطه معناداری وجود دارد. نتیجه آزمون t-valuo نشان داد معنویت گرایی بر تصور از خود در افراد تأثیر مستقیم دارد و طبق مقدار ضریب تعیین (r2) متغیر معنویت گرایی 230/0 درصد از متغیر تصور از خود و تصور از خود 125/0 درصد از متغیر نوع پوشش را شکل می دهد. با توجه به مقدار 496/0- ضریب مسیر و مقدار 456/5 t-valuo متغیر معنویت گرایی بر تصور از خود تأثیر دارد. همچنین تصور از خود بر نوع پوشش افراد با مقدار 379/0- ضریب مسیر و مقدار 245/3 t-valuo مؤثر است. از بین ابعاد متغیر معنویت گرایی، بُعد نیازهای معنوی و از بین ابعاد متغیر تصور از خود بُعد مهارت های اجتماعی دارای بیشترین اهمیت است.
نقش میانجی احساس تنهایی در رابطه استفاده از رسانه های اجتماعی با کیفیت زندگی مادران خانه دار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
108 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین مدلی جهت پیش بینی کیفیت زندگی مادران خانه دار براساس استفاده از رسانه های اجتماعی و نقش واسطه ای احساس تنهایی بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران خانه دار منطقه 6 شهر تهران بود، که 400 مادر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1996)، پرسشنامه میزان و نوع مصرف رسانه ای محمودیان و همکاران (1394) و احساس تنهایی دهشیری و همکاران (1387) بود. جهت ارزیابی مدل از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل تدوین شده، با داده-های این پژوهش از برازش کاملی برخوردار بود. همچنین نتایج حاکی از این بوده که استفاده از رسانه های اجتماعی هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم، از طریق واسطه گری احساس تنهایی بر کیفیت زندگی مادران خانه دار تاثیر معنادار داشتند (000/0=P). بر اساس یافته های پژوهش لازم است که در رابطه با متغیرهای زیربنایی مانند استفاده از رسانه های اجتماعی و احساس تنهایی که بر کیفیت زندگی مادران خانه دار تاثیر می گذارند، مداخله و بررسی صورت گیرد تا زمینه ارتقا و بهبود کیفیت زندگی مادران و متعاقب آن خانواده، فراهم شود.
بررسی رابطه بین سقف شیشه ای و ارتقای شغلی کارکنان زن در واحدهای صنعتی شرکت سنگ آهن مرکزی بافق با نقش میانجی متغیر خود پنداره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
121 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین سقف شیشه ای و ارتقای شغلی کارکنان زن در واحدهای صنعتی شرکت سنگ آهن مرکزی بافق با نقش میانجی متغیر خود پنداره می پردازد.
روش : ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته بوده است. در بررسی روایی پرسش نامه ها، از نظرات خبرگان و تحلیل عاملی استفاده شد و بررسی پایایی از طریق آلفای کرونباخ پایا بودن آنها را آشکار ساخت. پژوهش حاضر با توجه به هدف و روش اجرای آن، توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری است. جامعه آماری زنان شاغل در شرکت سنگ آهن مرکزی بافق (با احتساب دفاتر تهران و یزد و سه چاهون) انتخاب شد. برای پیش بینی حجم نمونه یک مطالعه مقدماتی بر روی 30 نفر انجام شد و سپس با استفاده از داده های بدست آمده و محاسبات آن حجم نمونه تعیین شد. سپس حجم نمونه این پژوهش بوسیله نرم افزار SPSS و پس از تحلیل مقدماتی محاسبات مربوط به متغیرهای پرسش نامه سقف شیشه ای ارتقای شغلی و خودپنداره 150 نفر تعیین شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته شامل 60 سوال و سه بخش پرسش نامه سقف شیشه ای، ارتقای شغلی و خودپنداره که در مقیاس پنج ارزشی لیکرت می باشد، استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل آزمون های معادلات ساختاری هم زمان در نرم افزار PLS نشان داد که مؤلفه های سقف شیشه ای، ارتقای شغلی و خودپنداره کارمندان زن دو به دو با هم وابستگی دارند و مشخص شد تأثیر سقف شیشه ای بر ارتقای شغلی از طریق متغیر میانجی خودپنداره از برازش خوبی برخوردار است و سقف شیشه ای تأثیری معکوس و معناداری بر ارتقای شغلی از طریق عنصر خودپنداره کارکنان زن دارد.
نتیجه گیری: پیشنهاد می شود مدیران شرکت سنگ آهن در محیط کاری خود، جو بازتری را برای کارمندان زن ایجاد کنند تا این کارکنان بتوانند آزادانه نظرات و پیشنهادات و همچنین توانایی های بالقوه خود را ارائه دهند و با کارکنان دیگر مقایسه شوند و تبادل نظر داشته باشند و از این توانایی های خود درجهت ارتقای جایگاه خود و سازمان بهره مند شوند. به منظور تثبیت سطح خودپنداره کارمندان زن در این شرکت توصیه می شود دوره های آموزشی روان شناسی برگزار شود تا بانوان شاغل نسبت به ضعف و قوت های خود و چگونگی تثبیت و ارتقای خودپنداره اطلاعات لازم را کسب کنند، تا در انجام وظایف محوله خود دچار مشکل و ناتوانی نگردند.
توسعه تاب آوری زنان در محیط کار؛ راهکاری برای شکستن سقف شیشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، مدیران زن در سازمان ها با چالش های متعددی از تبعیض جنسیتی گرفته تا سقف شیشه ای مواجه هستند. برای مقابله با چنین چالش هایی، توسعه ظرفیت تاب آوری مدیران زن امری به عنوان یک مزیت متمایز باهدف تبدیل ناملایمات به تکامل و پیشرفت در محیط کار بسیار ضروری است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف کمک به توسعه ظرفیت تاب آوری مدیران زن جهت شکستن سقف شیشه ای انجام شده است و از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر مدیران زن ادارات دولتی استان خوزستان بود که بر اساس آخرین آمار سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان تعداد کل آن ها ۲۰۵ نفر است که بر اساس فرمول کوکران تعداد ۱۲۸ نفر به عنوان نمونه تعیین شد و پرسش نامه به روش تصادفی ساده در بین این نمونه توزیع گردید. البته با توجه به احتمال برگشت ناقص پرسش نامه ها تعداد ۱۵۰ پرسش نامه توزیع شد که از این تعداد ۱۳۰ پرسش نامه معاودت شد. یافته های پژوهش نشان داد متغیرهای تعامل با محیط کار، سازگاری شغلی و اقدامات مدیریت منابع انسانی به عنوان متغیرهای مستقل به ترتیب با ضرایب مسیر 12/0، 53/0 و 30/0 و اعداد معناداری 01/2، 40/8 و 15/3 بر تاب آوری مدیران زن تأثیر مثبت و معناداری دارند. از بین سه متغیر مذکور متغیر سازگاری شغلی بیشترین تأثیر را بر تاب آوری مدیران زن نشان داد. همچنین یافته های پژوهش نشان داد متغیر تاب آوری مدیران زن با ضریب مسیر 58/0 و عدد معناداری 46/12 بر توانایی شکستن سقف شیشه ای تأثیر مثبت و معناداری دارد و این تأثیر نسبتاً قوی است.
این پژوهش به شناسایی و درک عوامل مؤثر بر توسعه ظرفیت تاب آوری مدیران زن کمک کرده و نشان می دهد چگونه تاب آوری می تواند به شکستن سقف شیشه ای، به عنوان چالشی که زنان در محیط کار با آن مواجه هستند، کمک کند.
ارزیابی تاثیر دینداری و آگاهی از مُد بر قصد خرید محصولات حجاب زنان جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
65 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش، ارزیابی تاثیر دینداری و آگاهی از مُد بر قصد خرید محصولات حجاب زنان جامعه ایرانی دانشجوی تحصیلات تکمیلی در شهرهای تهران، تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز بوده است.
روش : پژوهش حاضر از حیث هدف یک پژوهش کاربردی و از حیث نحوه گردآوری داده ها یک پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، تمامی دانشجویان دختر تحصیلات تکمیلی شهرهای تهران، تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز می باشد. همچنین تعداد ۳۸۴ نفر با روش فرمول کوکران به عنوان نمونه تعیین شده و 410 پرسشنامه به روش نمونه گیری در دسترس توزیع و تعداد 397 پرسشنامه جمع آوری گردیده است. پایایی پرسشنامه با ارزیابی ضریب آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت که به میزان 820/۰ بوده است. در آزمون فرضیات پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار Smart-PLS استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که دینداری، هنجارهای ذهنی، اثربخشی ادراک شده مصرف کننده، بازاریابی محتوا، آگاهی از مُد و منبع شناخت مُد بر قصد خرید محصولات حجاب زنان ایرانی دانشجوی تحصیلات تکمیلی شهرهای تهران، تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز تأثیر معناداری دارند. همچنین نقش دینداری بر نگرش نسبت به رفتار نشان داده شده است. نگرش نسبت به رفتار بر قصد خرید محصولات حجاب زنان ایرانی تاثیر مثبتی دارد. در نهایت، نقش کنترل رفتاری درک شده بر قصد خرید محصولات حجاب زنان ایرانی ناچیز است.
نقش دینداری زنان در اشاعه فرهنگ اسلامی، سلامت خانواده و بهبود اختلالات روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
115 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش دینداری زنان در اشاعه فرهنگ اسلامی، سلامت خانواده و بهبود اختلالات روان شناختی بود. جامعه پژوهش تمامی متون مربوط به زنان دیندار بود. نمونه پژوهش متون مرتبط با اشاعه فرهنگ اسلامی، سلامت خانواده و بهبود اختلالات روان شناختی بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جهت جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شد. تحلیل یافته ها نشان داد که در جامعه اسلامی مهمترین مؤلفه های فرهنگ اسلامی، ارزش ها، باورها و اعتقاداتی هستند که انسان ها بر اساس آن ها زندگی خود را سامان می بخشند. دینداری و ارزش های برخواسته از آن در زنان موجب سطح ارتقاء سلامت در آنان را فراهم می کند. دینداری و معنویت در زنان نقش بسزایی در کامیابی و سعادت زندگی خانوادگی دارد. دینداری زنان با داشتن مؤلفه های اخلاقی و کاربردی در زندگی خانوادگی مانند همدلی، تعهد، روابط شرعی و قانونی مانند احترام، ایمان، انجام وظیفه و داشتن فضایل اخلاقی باعث دور ماندن اعضای خانواده از مسائل و مشکلات آسیب زا و بیماری می شود. اهمیت دادن به فرهنگ و ارزش های معنوی و معنویت در زنان سبب شده که آنان رضایت بیشتری از زندگی داشته باشند. زندگی کردن زنان با داشتن ویژگی هایی مانند بعد روحانی ، هدف داشتن در زندگی ، تقدس در زندگی، نوع دوستی و معنوی بودن در معنای واقعی آن باعث می شود تا زنان شیوه زندگی سالم را برگزیده و از نظر جسمی و روانی سلامت باشند و توانایی بیشتری برای مقابله با اضطراب و استرس داشته باشند. هم چنین زنان می توانند از امید به زندگی، سلامت و شادابی بالاتری در کنار خانواده برخوردار باشند.
مطالعه جامعه شناختی تبیین عوامل اجتماعی نگرش به فرزندپذیری ( مطالعه موردی: زنان متأهل شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
15 - 27
حوزههای تخصصی:
هدف: فرزندآوری همواره راهی برای تکمیل خانواده بوده است. تجربه احساس طبیعی داشتن فرزند به هر دلیلی ممکن است به صورت طبیعی و زیستی برای یک فرد فراهم نباشد، لیکن افراد می توانند آن را با پذیرش فرزند غیر زیستی تجربه نمایند. هدف از انجام این پژوهش مطالعه رابطه عوامل جامعه شناختی با نگرش نسبت به فرزند پذیری می باشد. چارچوب نظری به کار گرفته شده نظریه داغ ننگ اجتماعی و برچسب زنی می باشد.روش : این پژوهش در جامعه آماری شهر شیراز با تعداد نمونه ۴۰۰ نفر انجام گرفته است. پاسخگویان در این پژوهش زنان متاهل ۲۰ تا ۶۰ سال می باشند، که حداقل ۳ سال از ازدواجشان گذشته باشد، نیمی از این زنان در سطح شهر و نیم دیگر در مراکز ناباروری بوده اند. داده ها به وسیله پرسش نامه و به صورت مراجعه حضوری، گردآوری شده و سپس در محیط SPSS با استفاده از آزمون های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: آزمون فرضیه ها نشان داد متغیرهای روش زندگی در سلامت معنوی، تحصیلات، سلامت روانی، تعداد فرزند، انسجام در سلامت اجتماعی، سلامت جسمانی، شکوفایی و همبستگی در سلامت اجتماعی، سن، مشارکت، پذیرش و خودکارآمدی سلامت معنوی رابطه ای معنادار با نگرش به فرزندپذیری دارند. نتایج این پژوهش کمک شایانی به درک بهتر ابعاد گوناگون پدیده فرزندپذیری کرده و راه را برای سایر پژوهش های جامعه شناختی در این حوزه هموار خواهد کرد.
تبیین ایده در دست نگاره های هنری زنان براساس باور معرفت شناختی علمی با نقش میانجی بار شناختی در آموزش طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
61 - 84
حوزههای تخصصی:
روند طراحی در معماری، یکی از برنامه های درسی رشته معماری است که در سطوح متفاوت آموزشی تدریس می شود. برای برنامه ریزی مطلوب آموزشی، شناسایی متغیرهای مرتبط با آن ضروری است. از جمله متغیرهای مرتبط با روند و شیوه طراحی، باورهای معرفت شناسی و بار شناختی فراگیران است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی علمی و بار شناختی با دست نگاره در روند طراحی دانشجویان معماری است. این پژوهش با رویکرد ترکیبی کمی (روش توصیفی-همبستگی) و کیفی (تحلیل نمونه دست نگاره های دانشجویان) انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر رشته معماری در دانشگاه های همدان است. نمونه مورد نظر به تعداد 120 نفر به شیوه دردسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه های باور معرفت شناسی علمی، بار شناختی و مقیاس ارزیابی ایده در دست نگاره طراحی استفاده شد. داده های پژوهش با روش آمارتوصیفی (میانگین، انحراف معیار و آماره های کجی و کشیدگی توزیع متغیرها) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با محاسبه پیش فرض های آن) تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد بین باورهای معرفت شناسی علمی و بار شناختی با ایده در روند طراحی دانشجویان معماری رابطه وجود دارد و چارچوبی را برای تشخیص و تشریح روابط نظری بین مؤلفه های باورهای معرفت شناختی علمی، بار شناختی و شاخصه های دست نگاره ها فراهم کرده است. درنتیجه باور معرفت شناختی علمی و تعادل شناختی یا بار شناختی مطلوب، تبیین و پیش بینی کننده خوبی برای سنجش ایده در دست نگاره دانشجو است.
در جست وجوی زبان زنانه: مطالعه آثار هنرمندان زن ایرانی با الهام از تجربه های دوختن و بافتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
221 - 244
حوزههای تخصصی:
در بسیاری فرهنگ ها، بافندگی و نساجی به عنوان پیشه و صنعت، اغلب کار مردان و در قلمرو خانه، اغلب کار زنان بوده است. تمایز میان محل کار و خانه در دوران مدرن موجب تمایز میان دوزندگی حرفه ای مردان و بافتنی ها و سوزن دوزی های تفننی زنان شد. از نظر منتقدان فرهنگی، بافتنی ها و سوزن دوزی های زنان فقط نشانگر ذوق زنانه یا عشق به خانه نبود، بلکه نشانگر الگوهای تحمیل شده به زن خانه دار، مطیع و سازگار بود. هدف این مقاله پرداختن به آثار هنرمندان معاصر زن ایرانی است که با الهام از دوختن و بافتن، در جست وجوی زبان زنانه هستند. از این رو پرسش اصلی این است که هنرمندان زن هنرهای تجسمی، چگونه و با چه شیوه هایی بافتن و دوختن را به راهی برای جست وجوی زبان هویت زنانه تبدیل کرده اند. برای پاسخ به این پرسش با ترکیب روش های «تحلیل رویداد» و «تحلیل روند»، پنج نمایشگاه هنری «تجلی احساس»، «سو+زن»، «زنان می سازند»، «نخش» و «پرسبوک» مطالعه و تحلیل شد. نتایج نشان دهنده تغییرات تجربه هنرمندان زن معاصر ایران طی سه دهه 1370 تا 1400 است. هنرمندان طی دهه 1370- به ویژه در رویداد هنری مخصوص زنان با عنوان «تجلی احساس»- دوختن و بافتن را به عنوان زنانگی مادرانه و مهارت زن در چارچوب کار خانگی و گاه سنتی و روستایی تصویر کردند، اما در پی تغییرات اجتماعی- فرهنگی دهه 1380 در رویدادهای هنری مانند نمایشگاه «سو+زن» و «زنان می سازند» و «پرسبوک» شاهد به کارگیری دوختن و بافتن همچون کنشی انتقادی و زبانی توسط هنرمندان زن برای بازاندیشی هویتی زنان در دهه 1380 و 1390 هستیم.
نقش زن در رقص قاسم آبادی با تأکید بر آیین شالی کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
133 - 150
حوزههای تخصصی:
سهم بیشتر نیروی کار مرتبط با شالی کاری در استان گیلان، مربوط به زنان روستایی است که از دانش تجربی زیادی در حیطه کاری خود برخوردارند و از این رو حضور آن ها اهمیت ویژه ای دارد. زنان آداب شالی کاری یعنی کاشت، داشت و برداشت را در آیین های نمایشی مانند رقص قاسم آبادی نشان می دهند که علاوه بر جذابیت بصری، بیانگر پیوند معنوی و اسطوره ای با طبیعت هستند. بر همین اساس پرسش پژوهش حاضر در راستای نقش شاخص زنان در رقص قاسم آبادی و اجرای آداب شالی کاری مطرح شده و هدف از آن پاسخ به اهمیت حضور زنان در رقص قاسم آبادی براساس آیین شالی کاری است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، نظری و از لحاظ ماهیت و روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی است. شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی با استفاده از روش مردم نگاری در منطقه، مشاهده، مصاحبه، ثبت و ضبط اطلاعات انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد زنان در رقص قاسم آبادی به کمک انواع مهارت های یدی، قواعد شالی کاری و سپاسگزاری از برکات آن را نمایش می دهند. به عبارتی، رقص قاسم آبادی آینه تنوع فرهنگی و اندیشه های انسانی است. زنان در قالبی شاد، مفهوم الگوهای حرکت در شالی کاری را نشان می دهند و به همین دلیل این مفاهیم جایگاه اسطوره ای پیدا می کنند. از این رو به عنوان یک الهه مادر همتای ایزدبانوی اَناهیتا، مادر انسان و مادر زمین محسوب می شوند و مورد پرستش قرار می گیرند. به عبارت دیگر، تداوم و تمدید حیات و زنده بودن نقش زنان در ناخودآگاه آدمی به منظور انتقال برکت بخشی، پیونددهندگی و شفابخشی تجسم می شود.
بررسی نقش خانواده های مبدأ در ثبات یا عدم ثبات روابط زوجین: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش خانواده های مبدأ در ثبات یا عدم ثبات روابط زوجین انجام شد. این پژوهش کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. جامعه آماری شامل زوجین ساکن در منطقه شمال غربی شهر تهران در سال 1399 بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، حجم نمونه با دوازده نفر از زوجین به اشباع نظری رسید. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته جمع آوری، کدگذاری و تحلیل شد. مقایسه متوالی مفاهیم استخراج شده در کدگذاری باز، به 134 مؤلفه در کدگذاری محوری و 27 مقوله اصلی در کدگذاری گزینشی منتج شد. یافته ها نشان داد، الگوی پارادایمی دارای پدیده مرکزی رعایت و عدم رعایت حریم خصوصی و مرزبندی است. شرایط علی، حساسیت به میزان بیان مسائل خصوصی ، رعایت مرزبندی و میزان استقلال یافتگی از خانواده را شامل می شود و شرایط مداخله گر شامل تفاوت، دخالت، عدم حمایت و بی احترامی است. با توجه به یافته ها می توان گفت رعایت حریم خصوصی، توجه به مرزها و استفاده از راهکارهایی مانند سازگاری، عدم مداخله، ارزیابی و حل مشکل توسط خانواده های مبدأ، موجب ثبات در روابط زوجین می شود. اما عدم توجه به موارد فوق توسط خانواده های مبدأ، بی ثباتی در روابط زوجین را به دنبال خواهد داشت.
زندگی مردابی؛ تجربۀ زیستۀ زنان در مواجهه با طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
131-165
حوزههای تخصصی:
زندگی زوجین در مواجهه با طلاق عاطفی وجوه پنهان بسیاری داشته و با رنج های بیشماری همراه است؛ دراین میان تجربه ی زنان به دلیل موقعیت فرودستشان، پیچیده تر و رنج آن ها، افزونتر است. از این رو مطالعه ی حاضر در صدد است تا تجربه ی زیسته ی زنان از طلاق عاطفی را واکاوی و روایت کند. روش پژوهش حاضر، کیفی و بر پایه استراتژی پدیدارشناسی می باشد. روش نمونه گیری، هدفمند بوده و داده ها از طریق مصاحبه عمیق با زنان درگیر با پدیده طلاق عاطفی که به مراکز مشاوره خانواده شهر بندرعباس مراجعه نموده اند، جمع آوری شده است. فرایندهای داده کاوی، به هشت مقوله رسیده است: روان متلاطم و در هم شکسته؛ زندگی خشونت بار و زیست دلهره آور؛ پیکرهای بی جان؛ زندگی خالی از عاطفه؛ خیانت، تیر خلاص به زندگی؛ خرده رنج های پایان ناپذیر؛ بدن های یخ زده ی دور از هم و زندگی سیزیف وار که تجربه زیسته زنان را بازنمایی می کنند. در نهایت مقوله ی نهایی به یک زندگی مردابی اشاره دارد؛ مردابی مملو از سیاهی و خشونت که زنان را به رغم تقلای فراوان برای رهایی از آن، بیش از پیش در کام خود فرو می برد.
شناسایی عوامل فردی مؤثر بر موفقیت شغلی کارکنان زن دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش تعداد فارغ التحصیلان زن و تمایل آنان به حضور در نقش های اجتماعی، نیاز به شغل هایی متناسب با سطح تحصیلات آنان ضروری به نظر می رسد. موفقیت شغلی به عنوان یک مفهوم چندبعدی تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که شامل ویژگی های فردی، محیطی و سازمانی می شود. در این راستا، شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت شغلی می تواند به بهبود شرایط کاری و ارتقای توانمندی های کارکنان زن کمک کند. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر شناسایی عوامل فردی مؤثر بر موفقیت شغلی کارکنان زن در دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) بوده است. این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان زن دانشگاه بوده که با انجام سرشماری 100 نفره نظرسنجی شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای با 146 سؤال بود. در این پژوهش، از مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی برای بررسی عوامل فردی مؤثر بر موفقیت شغلی کارکنان زن و شناخت متغیرهای مکنون و اطمینان از برازش داده ها با به کارگیری نرم افزارهای EXCEL، SPSS و PLS استفاده شده است. همچنین روایی همگرا و واگرا و نیز ضریب پایایی مرکب و آلفای کرونباخ به ترتیب برای تعیین روایی و پایایی استفاده شده اند. یافته های پژوهش از 74 پرسشنامه جمع آوری شده، نشان می دهد که بارهای عاملی برای تمامی متغیرهای مورد بررسی در سطح مطلوب (β > 0.5) قرار دارند و این نشان دهنده اعتبار و روایی سازه ها است. تحلیل ها نشان می دهد که وجدان، توافق، انگیزه شغلی، انگیزه خدمات دولتی، تعارض کار-خانواده، تعداد فرزندان و سن بر موفقیت شغلی تأثیر مثبت دارند. در مقابل، عواملی چون عزت نفس، گشودگی، برون گرایی، روان رنجوری، مردانگی، وضعیت تأهل، تحصیلات و تجربه تأثیری بر موفقیت شغلی ندارند. این نتایج به ویژه در زمینه مشاغل مدیریتی زنان در سازمان های مردسالارانه که تعداد کارکنان زن به نسبت مردان بسیار کم است، اهمیت دارد. لذا باید شرایط لازم برای کارکنان زن فراهم شود تا فرصت هایی برای تجربه وظایف کاری گوناگون به آنان داده شود. در نهایت، این تحقیق به عنوان یک منبع معتبر برای شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر موفقیت شغلی کارکنان زن در دانشگاه ها می تواند مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به اهمیت و جایگاه کارکنان در نظام دانشگاهی، نیاز به تدابیر لازم برای بهسازی مستمر و ارتقای توانمندی ها و قابلیت های علمی و مهارت های حرفه ای در دستور کار برنامه ریزان نظام آموزش عالی قرار دارد. این پژوهش می تواند به عنوان یک راهنما برای سیاست گذاران و مدیران دانشگاه ها در جهت بهبود شرایط کاری و ارتقای موفقیت شغلی کارکنان زن مورد استفاده قرار گیرد و به شناسایی و رفع موانع موجود در این زمینه کمک کند.
تحلیل مدل زیستی-روانی-اجتماعی بر بروز سندرم روده تحریک پذیر در زنان: یک مطالعه مروری
حوزههای تخصصی:
در دهه ی گذشته، سندرم روده تحریک پذیر (IBS) از یک اختلال حرکتی ، به یک بیماری پیچیده که عوامل مختلفی را در بر می گیرد، به خصوص در زنان تبدیل شده است.برخی از این عوامل عبارتند از افزایش حساسیت در اندام های داخلی، تغییر در ارتباط بین سیستم عصبی روده و سیستم عصبی مرکزی و همچنین عوامل روانی و اجتماعی. شواهد فزاینده ای وجود دارد که نشان می دهد سابقه سوء استفاده و رویدادهای استرس زای زندگی در ایجاد سندرم روده تحریک پذیر زنان نقش دارند. تحقیقات خوشه بندی IBS را با مکانیسم های یادگیری اجتماعی یا عوامل ژنتیکی توضیح داده اند. این مطالعه مروری با تمرکز بر بیماران زن مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر (IBS)و بر اساس مدل زیستی-روانی-اجتماعی ، باورهای سلامت، ورزش ،عوامل استرس زاو عوامل محیطی را بررسی می کند.