
مقالات
حوزههای تخصصی:
فرزندخواندگی نهادی است با سابقه ای دیرینه که پیش از اسلام در ایران نیز وجود داشته و بعد از ظهور اسلام با تغییراتی توسط قرآن و سنت امضاء شده است. از آن جایی که احکام، آثار و ضمانت اجرای قوانین فرزندخواندگی بر اساس ماهیت آن معلوم می گردد، بحث ماهیت فرزندخواندگی جایگاه مهمی در نهادهای حقوقی دارد. اعمال و اجرای بسیاری از قوانین حقوقی منوط به وضعیت حقوقی فرزندخواندگی است. درباره ی ماهیت فرزندخواندگی نظرات متعددی اظهار شده، برخی آن را ایقاع دانسته و برخی صرف یک رابطه ی حقوقی به حکم دادگاه می دانند. اگر فرزندخواندگی تعهد اخلاقی، امانت و عقد یا نهاد دیگری باشد، احکام و آثار آن نیز متفاوت خواهد بود. لذا این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و شیوه کتابخانه ای به این مبحث پرداخته است. با توجه به پیشینه تاریخی و ادله ای مانند سیره عقلا، عدم ولایت بر دیگری و... که در مقاله به صورت تفصیلی بیان شده، این نتیجه به دست می آید که فرزندخواندگی یک عقد است و نه ایقاع یا صرف حکم دادگاه و....چرا که نیازمند اراده ای دوطرفه است. مفسران قرآن نیز این نهاد را عقد تلقی نموده اند. فرزندخواندگی عقدی تشریفاتی، مبتنی بر مصلحت فرزندخوانده و لازم الاجراست و طبق قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست حقوق و تکالیفی را برای طرفین ایجاد می کند. از جمله وظایفی که برای سرپرست مقرر شده تأمین مالی آینده ، پرداخت هزینه های زندگی، تربیت و نگهداری از فرزندخوانده است و فرزندخوانده نیز ملزم به رعایت احترام و اطاعت از سرپرست خود است.
فسخ نکاح و آثار آن بر حیات اجتماعی زنان با عنایت به نگاه مذاهب خمسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مذاهب خمسه فسخ نکاح به موجب عیوب معین، یکی از حقوق تعریف شده برای تفریق میان زوجین است. این موضوع به جهت ویژگی های خود بر حیات اجتماعی زنان تأثیراتی دارد که در میان نظرات فقهای مذاهب به صورت مجزا مورد بررسی قرار نگرفته است. مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی نشان می دهد که حق فسخ به واسطه برخی عیوب و توسعه حق فسخ به واسطه بیماری هایی نوین دارای مناط عقلی است. قاعده عسر و حرج و قواعد عام لاضرر و استصحاب، حق فسخ نکاح بعد از عقد را هموار می کند. فرضیه آن است که این رویه می تواند منجر به رسمیت شناختن حیات اجتماعی مستقل تری برای زنان براساس قانون مدنی گردد. در یک فرضیه رقیب ممکن است به دنبال این تفسیر، حق فسخ نکاح به صورت چشمگیری کاهش یابد و زمینه تأثیر آن بر نقش اجتماعی زنان در جامعه کمرنگ تر گردد.
تأملی بر ماهیت و بازتاب های استرداد جهیزیه از منظر حقوقی و جرم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرداد جهیزیه در پایان زندگی زناشویی و یا احتمال فروش آن وسایل توسط زوج، امری معمول است؛ اما رویه قضایی بدون اشراف دقیق بر ماهیت فقهی و حقوقی جهیزیه و با غفلت از آثار اخلاقی و جرم شناختی استرداد جهیزیه، فقط به صرف اراده و درخواست زوجه در طول زندگی زناشویی نیز حکم به استرداد جهیزیه می دهد. ظاهراً مبنای رویه قضایی غالب در این زمینه امکان عدول مطلق زن از اذن انتفاع از جهیزیه و اختیاری بودن مشارکت زن در تأمین نفقه است. لازمه این نظریه آن است که نفقه و به تبع آن تهیه اثاثیه، به عنوان یک قانون امری از تکالیف مرد محسوب و هر گونه توافق بر خلاف آن فاقد الزام شرعی و قانونی است. این نوشتار در راستای تحلیل و نقد رویه قضایی مذکور اولاً برای جهیزیه به عنوان یک عقد مستقل و یا لااقل یکی از شروط بنایی تحقق ازدواج، ماهیت حقوقی متمایز و خاصی قائل است که آن را از شمول نفقه به معنای عام خارج می سازد. ثانیاً شرط تهیه جهیزیه برای شکل گیری ازدواج را به عنوان یک شرط مشروع ضمن عقد لازم الوفاء و واجب الاستمرار می داند و ثالثاً بر فرض قول به اختیاری بودن تهیه جهیزیه از طرف زن، استرداد آن را بدون وقوع طلاق و یا بیم خطر جانی و یا مالی برای زن در تنافی با اصل استحکام خانواده و تربیت فرزندان و مصداقی از سوءاستفاده از حق می داند که آموزه های اخلاقی و جرم شناسی نیز با در نظر داشت بازتاب های منفی، موافق با عدم استرداد جهیزیه است. شیوه این نوشتار طرح مزجی نظرات مخالف و موافق با در نظر داشت مسائلی همانند نظریه امانی بودن جهیزیه، اباحه تصرف مشروط و ماده ۱۰ قانون مدنی است.
بررسی حقوق مالی و اقتصادی زن در پرتو تحولات اجتماعی: رویکردی نوین به نظام استقلال و اشتراک اموال در بستر خانواده ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام مالی زوجین و نحوه مدیریت و پرداختن به آن یکی از مسائل مطرح در حوزه ی خانواده است که قبول یا رد نوع سیستم حاکم بر این موضوع در نتیجه و عملکرد آن تأثیر به سزایی دارد و در صورت انتخاب نادرست یا اجرای ناکارآمد، اثرات بسیار مخربی را برای جامعه و خانواده به همراه خواهد داشت. از جمله نظام های موجود برای مباحث مالی زوجین در سراسر دنیا، نظام استقلال و اشتراک اموال است. ایران به عنوان کشوری که قوانین حوزه حقوق خانواده اش منبعث از فقه و شریعت است رویکرد ویژه ای در این زمینه دارد. انتخاب نظام استقلال با مسئولیت و تعهد کامل مالی مرد و عدم مسئولیت مالی برای زن ویژگی خاص نظام مالی خانواده در قوانین ایران است. این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی، ابتدا به مطالعه مصادیق فقهی و قانونی موجود برای مفاهیم نفقه، مهریه، جهیزیه، اجرت المثل، اجرت الرضاع، نحله و درآمد ناشی از کار مستقل زنان به عنوان مهم ترین حقوق و وظایف مالی در بستر خانواده پرداخته و نظام مالی حاکم بر حقوق خانواده در ایران را نیز مورد بررسی قرار داده است. سپس با مطالعه و بررسی فرصت ها و محدودیت هایی که هر یک از نظام های استقلال و اشتراک اموال می تواند برای بستر خانواده در جامعه ایرانی به وجود بیاورد، پیشنهاد نظام مالی جایگزین و راه حل هایی اجرایی در سطح سیاست گذاری و قانونگذاری را ارائه کرده است.
شرط برائت زوج از انفاق ضمن عقد نکاح با مطالعه تطبیقی در حقوق ایران و مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهاد ازدواج که نمادی از پیوند مقدس بین زن و شوهر است، تعهدات متقابلی را بر دو طرف تحمیل می کند. از جمله وظایف اساسی که بر عهده مردان گذاشته می شود، تأمین کمک مالی به نام «نفقه» برای همسرانشان است و این تعهد به صراحت در قانون مدنی آمده است. اما این سؤال که آیا می توان در ضمن عقد شرط معافیت از نفقه قید کرد، نظرات متفاوتی را در پی داشته است. برخی استدلال می کنند که چنین شرطی باطل است، در حالی که برخی دیگر اعتبار چنین شرطی را حفظ می کنند. جهت بررسی این موضوع این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و تطبیقی به مفهوم «اعراض زوج» در نظام حقوقی ایران و مصر پرداخته است. نتایج این مطالعه نشان داد که شرط معافیت یک طرفه تحمیل شده توسط شوهر با نظم عمومی و هنجارهای اخلاقی در تضاد است و آن را باطل می کند. با این وجود، عقد نکاح را باطل نمی کند؛ اما در صورتی که شرط معافیت با توافق و رضایت زوجه احراز شود معتبر تلقی می شود. بنابراین پژوهش حاضر با استناد به پژوهش های صورت گرفته در این خصوص و تحلیل مواد قانون مدنی به این نتیجه رسید که درج یک جانبه شرط از طرف زوج چون بر خلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه است، باطل است ولی عقد را باطل نمی کند ولی اگر با توافق زوجین و رضایت زن صورت گیرد صحیح است. لذا پژوهش حاضر می تواند به عنوان پایه ای برای اصلاحات قانونی مربوط به قوانین نفقه در ایران راهگشای قانون گذار در جهت احیاء مجدد این قانون و پیش بینی قوانین مرتبط با آن در حقوق ایران در راستای کمک به حفظ نظم عمومی باشد.
بررسی مبانی قرآنی پوشش اسلامی زن مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «پوشش اسلامی»، در زبان فارسی تقریباً معادل کلمه «حجاب» در زبان عربی است. امروزه، برخلاف گذشته که از کلمه «ستر» استفاده می شد، بیشتر واژه «حجاب» به کار می رود. یکی از دستورات اسلامی برای مسلمانان، مراعات حجاب در زندگی اجتماعی است. به لحاظ اهمیت نقش قرآن در زندگی مسلمانان، بررسی حجاب از نگاه قرآنی، حائز اهمیت است. هدف نوشتار کنونی، یافتن پایه های قرآنی در رابطه با ضرورت حجاب در اجتماع است. فرضیه مقاله، متکی بر این است که پوشش اسلامی و لزوم مراعات آن، یکی از آموزه های مسلم دینی و برآمده از متن قرآن است. یافته های پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به همراه اسناد و منابع کتابخانه ای در کنار شیوه استنطاقی آیات قرآن، معطوف به این است که از منظر قرآن، فرد مسلمان با در نظر گرفتن پایه های محوری و راهبردی در حیات ابدی اش، از آن جمله: معنادار بودن حیات، صعودی بودن زندگی، مواجهه انسان با شیطان، حیاء انسانی و ...، ملازم و مراقب پوشش خود باید باشد که در صورت مراعات عملی آن، می توان آثار و پیامدهای مثبت آن را در جامعه اسلامی به نظاره نشست.
تبیین جایگاه جنسیت در تربیت از منظر هستی شناسی پست مدرنیستی و نقد آن از دیدگاه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین جایگاه جنسیت در تعلیم و تربیت پست مدرن با ابتنای بر مبنای هستی شناسی و نقد آن از منظر هستی شناسی اسلامی است. این پژوهش با روش تبیینی – تحلیلی و انتقادی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که نگرش پست مدرنیستی منجر به انکار جنسیت، تفاوت های تکوینی جنسیتی و نقش های جنسیتی می شود. مخالفت پست مدرنیسم با تفاوت های دوگانه ی جنسیتی به تکثر جنسیتی به معنی بی شماری هویت جنسیتی، می رسد، اما در مقام ارائه ی مبانی و تعلیم و تربیت جنسیتی نوعی همسانی را بر می گزیند. در حالی که دیدگاه اسلام مبنی بر پذیرش واقعیت جنسیت و تفاوت های تکوینی جنسیت است. اسلام در حیطه هستی شناختی، قطعیت تشابه زنان و مردان را در ابعادی، مشخص می کند و در عین حال عدالت جنسیتی در اسلام توجه به تفاوت ها در سه حیطه ی استعدادها، احکام و نقش های زن و مرد را مورد تأکید قرار می دهد. از منظر اسلامی، تعلیم و تربیت پست مدرنیسم با در نظر نگرفتن تفاوت های جنسیتی، علاوه بر ایجاد خلل در شکل گیری هویت یکپارچه انسانی از منظر فردی، خانوادگی و اجتماعی، زمینه بروز مشکلات اخلاقی را هم فراهم می کند.