فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۶٬۲۸۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
پدیده ی ناباروری به عنوان یکی از مشکلات شایع در زنان عامل ایجاد استرس و نارضایتی زناشویی در آن ها است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان استرس و رضایت زناشویی در زنان نابارور دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت و منفی انجام شد.پژوهش حاضر یک مطالعه ی علی– مقایسه ای است که بر روی 80 زن با سابقه ی ناباروری تحت درمان با روش لقاح مصنوعی مراجعه کننده به مرکز ناباروری مهر شهر رشت در اسفندماه سال 1397 انجام شد.دو گروه زنان نابارور دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت و منفی به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند.ابزارهای جمع آوری داده ها در این مطالعه به ترتیب عبارت بودند از: 1. پرسشنامه ی رضایت زناشویی اینریچ (1989): 2.پرسشنامه ی اضطراب، افسردگی و استرس (DASS-21) لاویبوند و لاویبوند (1995). داده های جمع آوری شده وارد نرم افزار SPSS22 شده و توسط روش های آمار توصیفی مانند فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی مانند آزمون t گروه های مستقل و تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) آنالیز شد. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگین میزان استرس و نمره کل رضایت زناشویی و خرده مقیاس های رضایت زناشویی، ارتباط زناشویی، حل تعارض، فعالیت های مرتبط به اوقات فراغت، نقش های مساوات طلبی، خانواده و دوستان در دو گروه زنان نابارور دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت و منفی تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0P<).بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که زنان دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت نسبت به زنان دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی منفی دارای استرس کمتر و رضایت زناشویی بیشتری هستند.
تأثیر پدیده صخره شیشه ای بر شکل گیری انسداد سازمانی و سکوت سازمانی با نقش تعدیل کنندگی حمایت سازمانی ادراک شده (مورد مطالعه: کارکنان زن دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
271 - 292
حوزههای تخصصی:
عدم پیشرفت شغلی زنان در سازمان ها می تواند منجر به پیامدهای منفی متعددی مانند انسداد سازمانی، سکوت سازمانی و نظایر آن شود. این عدم پیشرفت شغلی زنان در سازمان ها، به پدیده صخره شیشه ای معروف است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر پدیده صخره شیشه ای بر شکل گیری انسداد سازمانی و سکوت سازمانی با نقش تعدیل کنندگی حمایت سازمانی ادراک شده بود. نوع تحقیق، توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل کارکنان زن دانشگاه تهران به تعداد 412 نفر بود که 204 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از چهار پرسشنامه صخره شیشه ای، سکوت سازمانی، انسداد سازمانی و حمایت سازمانی استفاده شد. روایی پرسشنامه ها به صورت صوری، سازه، همگرا و واگرا بررسی شد. از طریق ضریب آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه صخره شیشه ای 89/0، سکوت سازمانی 85/0، انسداد سازمانی 72/0 و حمایت سازمانی ادراک شده 77/0 برآورد شد. نتایج نشان داد میانگین صخره شیشه ای، انسداد سازمانی و سکوت سازمانی، بالاتر از حد متوسط و میانگین حمایت سازمانی، پایین تر از حد متوسط بود. طبق نتایج، صخره شیشه ای روی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی، تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین حمایت سازمانی ادراک شده روی سکوت سازمانی و انسداد سازمانی، تأثیر منفی و معنادار دارد. به علاوه نقش تعدیل کنندگی حمایت سازمانی ادراک شده در تأثیر صخره شیشه ای روی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی تأیید شد.
تدوین مدل مفهومی تبیین کننده کیفیت های طراحی اتاق های واحدهای مسکونی آپارتمانی مرتبط با سبک زندگی زنان جوان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
85 - 110
حوزههای تخصصی:
زنان به واسطه حضور پررنگ تر در خانه، بیشتر تحت تأثیر شرایط نامطلوب سکونتی قرار می گیرند؛ بنابراین توجه به سبک زندگی، نیازها و ترجیحات این افراد در طراحی مسکن ضرورت دارد. با رویکرد اکتشافی از روش تحقیق کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده برای جمع آوری اطلاعات مدنظر استفاده شد. نمونه مورد بررسی، بیست زن بین 20 تا 40 ساله ساکن استان تهران هستند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، متن مصاحبه ها در نرم افزار مکس کیو دی ای کدگذاری شد و دیاگرام های رفتارمحور و فضامحوری براساس بررسی های میدانی از واحدهای مسکونی ترسیم شد. شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی معاصر جامعه ایرانی، سبک زندگی خاصی در این گروه اجتماعی ایجاد کرده است که بر خواسته ها و ترجیحات این افراد درمورد مسکن اثرگذار بوده است. به ترتیب مشخصه های ادراک محیطی «کارایی و عملکرد، زیبایی و نظم، محرمیت، انعطاف پذیری و تنوع پذیری، تمیزی و بهداشت» و مشخصه های فیزیکی «تعداد و اندازه کمد و انباری، نور، مساحت و تناسبات اتاق ها، پیکره بندی فضایی، آلودگی صوتی، مبلمان داخل اتاق و نحوه چینش آن ها، بافت و رنگ مصالح و متریال، دید و منظر پنجره ها و میزان اشراف به آن، شرایط تهویه، گرمایش و سرمایش، تعداد اتاق های خواب، فرم و هندسه، و عناصر سازه ای» از مهم ترین مؤلفه های طراحی اتاق های واحدهای مسکونی آپارتمانی مبتنی بر دیدگاه های زنان جوان است. در نظرگیری فضای مناسب برای خواب، کار و تفریح، تأمین خلوت شخصی، توجه به سلایق فردی و حساسیت های فرهنگی در طراحی اتاق ها، از راهکارهای تطبیق مسکن با سبک زندگی این افراد است.
نشانه شناسی گفتمانی جنسیت در دو رمان این خیابان سرعت گیر ندارد و رهش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان به مثابه محصول فرهنگی، نماینده جامعه ای با گفتمان های گوناگون است. هرکدام از این گفتمان ها با پیکربندی های خاص خود، مدام در تلاش برای یافتن مطلوب خود هستند تا معانی خود را هژمونیک کنند. پژوهش حاضر، تلاشی جهت واکاوی نشانه شناسی گفتمانی جنسیت با تاکید بر نظریه لاکلائو و موفه در دو رمان « این خیابان سرعت گیر ندارد» و « رهش» است. بر این اساس، مساله اصلی در پژوهش حاضر این است که «جنسیت» در این رمان ها چگونه بازنمایی شده است. همچنین تفکرات جنسیتی چگونه از طریق ذهنیت نویسنده در نگارش رمان بازتاب یافته اند و نویسنده چه دیدگاهی نسبت به آنها دارد. پژوهش پیش رو از لحاظ روش شناسی پژوهشی توصیفی و کیفی محسوب می شود که گردآوری داده های آن به روش کتابخانه ای انجام می گیرد. طبق این روش، تحلیل رمان شامل سه سطح است : تحلیل متنی، تحلیل بینامتنی و تحلیل بافتی. تحلیل متنی به نشانه شناسی شخصیّت های رمان و پیداکردن نظم های گفتمانی رمان اختصاص دارد؛ در تحلیل بینامتنی، هر رمان با رمان های هم دوره مقایسه می شود و در تحلیل بافتی، رابطه رمان با فضای اجتماعی کلان تری بررسی می گردد. در نهایت تحلیل گزاره ها مشخص گردید که اصلی ترین دغدغه و درون مایه رمان ها؛ جدال آشکار بین سنت و مدرنیته در برساخت اجتماعی جنسیت نهفته است که به صورت ضمنی در لایه های درونی متن و بازتاب واژگانی گنجانده شده و شخصیت اصلی رمان ها در تمامی مراحل در جدال بین دو برساخت زیستی جنسیت و برساخت اجتماعی آن قرار دارند.
تبیین جامعه شناسی عوامل اثرگذار بر مدیریت بدن زنان سنندج (مورد مطالعه: زنان 25 تا 45 سال ساکن شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
145 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیریت بدن؛ رسیدگی، دستکاری و توجه به بدن است که تحت تاثیر عوامل متفاوت است و این پژوهش درصدد تبیین مدیریت بدن و عوامل ظاهری اثرگذار بر مدیریت بدن زنان شهر سنندج است. چارچوب نظری این تحقیق مبتنی بر نظریات آنتونی گیدنز و اروینگ گافمن است.
روش : روش تحقیق پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است و حجم نمونه برابر با 441 نفر از زنان 25 تا 45 سال ساکن شهر سنندج که از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند.
یافته ها: طبق نتایج بین مدیریت بدن و پذیرش اجتماعی، منزلت طلبی، تمایزطلبی و هویت جنسیتی رابطه معناداری وجود دارد و طبق آزمون رگرسیون؛ منزلت طلبی بیشترین تاثیر را بر شکل دهی مدیریت بدن دارد. در واقع دستکاری و تنظیم بدن از دیدگاه پاسخگویان، ابزاری برای دریافت تایید و مقبولیت اجتماعی است، تا بتواند با بدن و ظاهری متمایز هویت نو و عامه پسند ارائه کند.
نتیجه نهایی: با این پژوهش می توان نتیجه گفت، مدیریت بدن از یک سو فرصتی برای بهبود وضعیت جسمانی و سلامتی و اتخاذ سبک زندگی سالم و از سوی دیگر تهدیدی برای سلامتی و اتخاذ سبک زندگی ناسالم و تظاهرگونه است و نکته مهم شیوه بهره مندی از این فرصت با توجه به علاقه و تعلق زنان سنندجی به سبک پوششی، سبک تغذیه و سبک مصرفی قومی جهت توانمندسازی و نمایش هنر و هویت قومی برای ارتقاء جایگاه زنان سنندجی است. به همین منظور باید مسئولین با افزایش آگاهی و مهیا کردن بستر و شرایط از این فرصت، برای معرفی و الگوسازی بهره بگیرند.
شرط برائت زوج از انفاق ضمن عقد نکاح با مطالعه تطبیقی در حقوق ایران و مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۰۳
103-129
حوزههای تخصصی:
نهاد ازدواج که نمادی از پیوند مقدس بین زن و شوهر است، تعهدات متقابلی را بر دو طرف تحمیل می کند. از جمله وظایف اساسی که بر عهده مردان گذاشته می شود، تأمین کمک مالی به نام «نفقه» برای همسرانشان است و این تعهد به صراحت در قانون مدنی آمده است. اما این سؤال که آیا می توان در ضمن عقد شرط معافیت از نفقه قید کرد، نظرات متفاوتی را در پی داشته است. برخی استدلال می کنند که چنین شرطی باطل است، در حالی که برخی دیگر اعتبار چنین شرطی را حفظ می کنند. جهت بررسی این موضوع این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و تطبیقی به مفهوم «اعراض زوج» در نظام حقوقی ایران و مصر پرداخته است. نتایج این مطالعه نشان داد که شرط معافیت یک طرفه تحمیل شده توسط شوهر با نظم عمومی و هنجارهای اخلاقی در تضاد است و آن را باطل می کند. با این وجود، عقد نکاح را باطل نمی کند؛ اما در صورتی که شرط معافیت با توافق و رضایت زوجه احراز شود معتبر تلقی می شود. بنابراین پژوهش حاضر با استناد به پژوهش های صورت گرفته در این خصوص و تحلیل مواد قانون مدنی به این نتیجه رسید که درج یک جانبه شرط از طرف زوج چون بر خلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه است، باطل است ولی عقد را باطل نمی کند ولی اگر با توافق زوجین و رضایت زن صورت گیرد صحیح است. لذا پژوهش حاضر می تواند به عنوان پایه ای برای اصلاحات قانونی مربوط به قوانین نفقه در ایران راهگشای قانون گذار در جهت احیاء مجدد این قانون و پیش بینی قوانین مرتبط با آن در حقوق ایران در راستای کمک به حفظ نظم عمومی باشد.
تحلیل اجتماعی همسرگزینی در زنان امدادگر و پرستار فعال در مناطق جنگی در دوران جنگ تحمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک وقوع جنگ تحمیلی در قالب حملات گسترده غافلگیرانه و خونبار دشمن و تداوم نبرد، از جمله تغییرات اجتماعی مهمی است که نظم نهادها و ساختار اجتماعی را دستخوش تحولات جدی ساخته است. این پژوهش با بررسی کتب انتشاریافته زندگینامه نگاری پرستاران جنگ به منزله اسناد کتابخانه ای و نیز مصاحبه میدانی با آنان، موضوع نوع ازدواج و الگوهای همسرگزینی و نیز ارزشها و نگرشها مرتبط را در بین آنان مورد واکاوی قرار می دهد. یافته ها نشان می دهد ارزش ازدواج در مورد این کنشگران محرز و معیار همسرگزینی همگون گزینی بوده است. الگوی ازدواج درون گروهی و منظور از آن گروه های اجتماعی و نه گروه های خویشاوندی و صورت اصلی آن تک همسری و دائم بوده است. اساس همسان همسری ارزشی، مذهبی، جغرافیایی، سنی و باورهای جنسیتی و دربردارنده آشنایی عمدتا مستقیم، به رسمیت شناخته شدن حق انتخاب زنان بوده است. همسرگزینی به این شیوه از سوی زنان به ویژه با در نظر گرفتن سنشان، در برابر الگوی ازدواج ترتیب یافته و خویشاوندی بعنوان صورت نسبتا رایج ازدواج، نشانی از عاملیت آگاهانه زنان بوده و در امتداد عزم آنان برای مشارکت اجتماعی و تداوم فعالیت امدادگری پرستاری آنان در مناطق پرخطر جنگی قابل تعریف است.
خوانش تطبیقی زنانه نویسی در رمان ذاکرة الجسد نوشته احلام مستغانمی و هرس نوشته نسیم مرعشی بر اساس بعد زبانی نظریه الین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
151 - 172
حوزههای تخصصی:
در متن امروزه ایده ها و انگاره های فمینیستی، ابزار مناسبی برای بررسی میزان تأثیر رویکرد فمینیستی در ساختار اثر ادبی است. در این میان، نظریه ابعاد چهارگانه «الین شوالتر» منتقد نامور آمریکایی سده بیستم، این فرصت را برای نقد نوشتار زنانه اثر فراهم می سازد و با اتکا بر آن می توان جایگاه زنان را در آثار ادبی نویسندگان زن و مرد شناخت. از این رو پژوهش حاضر با رویکرد آمریکایی در ادبیات تطبیقی و روش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر نظریه شوالتر، رمان ذاکره الجسد از احلام مستغانمی (الجزایری) و رمان هرس از نسیم مرعشی (ایرانی) را برای نقد نوشتار زنانه برگزیده و آن را بر پایه بعد زبانی از ابعاد چهارگانه الین شوالتر مطالعه می کند تا میزان کاربرد مؤلفه های زبانی زنانه و تعلق هرکدام از آثار به سنت های نوشتاری مشخص و شناخته شود. مطابق دستاوردهای تحقیق، هردو نویسنده در کاربرد مؤلفه های زبانی مطابق قواعد نوشتار زنانه عمل کرده اند و با اطمینان خاطر و با تکیه بر استقلال زنانه به نگارش اثر پرداخته و در نتیجه گفتمان زنانگی را تقویت کرده اند. از جهت تفاوت، میزان کاربرد برخی از عناصر زنانه مانند پرداختن به رنگ واژه ها، جزئی نگری در رمان مرعشی بیش از رمان مستغانمی است؛ زیرا با اینکه در رمان مستغانمی شخصیت اصلی زن است، شخصیت های مرد داستان نیز حضور و نقش فعالی دارند، اما رمان مرعشی زنانه صرف است. در هر دو رمان نشانه های اندکی از تلاش زنان برای برون رفت از سنت فمینیسم و ورود به سنت مؤنث دیده می شود.
رابطه بین سبک های تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
59 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر بود. جامعه ی آماری تمامی زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر در شهر یزد بود. نمونه پژوهش ۱۵۰ نفر زن بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد.برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه رضایت زناشویی انریج (۱۹۸۹)، پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (۱۹۹۱) و پرسشنامه سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ (۱۹۹۶) استفاده شد. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه هم زمان تجزیه وتحلیل شدند. نتایج یافته ها نشان داد که بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر قانون گذار، اجرایی، سلسله مراتبی، آنارشی ، جزئی نگر، درون نگر، برون نگر و نیز سبک حل مسئله کارآمد رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین رضایت زناشویی با سبک قضاوتی ، سبک الیگارشی و حل مسئله ناکارآمد همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد. و بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر مونارشی، کلی نگر، آزاداندیش و محافظه کار همبستگی معنی داری وجود ندارد. هم چنین نتایج نشان داد که سبک های تفکر قانون گذار، سلسله مراتبی، جزئی نگر، درون نگر و سبک های حل مسأله کارآمد و ناکارآمد توانسته اند ۹/۵۶ درصد از واریانس رضایت زناشویی را پیش بینی کنند(۰۰۱/۰p<). وسایر متغیرها توان پیش بینی رضایت زناشویی را نداشتند. بنابراین برخی از سبک های تفکر وسبک های حل مسئله در زنانی که مورد بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسران خود قرارگرفته اند می توانند با بهره گیری از زمینه های فرهنگی و اجتماعی مناسب موجب افزایش رضایت زناشویی شوند.
تجارب زیسته و ادراک زنان از فضاهای عمومی شهری (مورد مطالعه: زنان شهر سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
565 - 597
حوزههای تخصصی:
هنگام تحقیق درمورد فضای شهر مهم است که نه تنها خود فضا، بلکه افرادی که از آن استفاده می کنند و درواقع چگونه از آن استفاده می کنند، درنظر گرفته شود. پژوهش حاضر بر زنان شهرستان سقز متمرکز می شود تا تجربیات ظریف زنان در حین حرکت در فضاهای عمومی و چگونگی استفاده و مذاکره زنان از این فضاها را در سلسله مراتب جنسیتی، طبقاتی و اجتماعی-فضایی منعکس کند. از میان رویکردهای متعدد تحقیق کیفی برای بررسی تجارب زیسته زنان از فضاهای عمومی شهری، رویکرد پدیدارشناسی برگزیده شد تا به ارائه گزارش عمیق و دقیق تر افراد از تجاربشان بپردازد. جمعیت مورد مطالعه در این تحقیق شامل زنانی بود که در شهر سقز زندگی کرده اند و تجربه حضور در فضاهای عمومی را دارند. روش نمونه گیری که در پدیدارشناسی استفاده می شود، نمونه گیری هدفمند است؛ زیرا افرادی انتخاب می شوند که از پدیده های مربوط آگاهی داشته باشند تا امکان درک تجربه زیسته زنان در فضای عمومی فراهم شود. حجم نمونه تا شرکت کننده 20 ادامه یافت و تحلیل داده های پژوهش با روش پدیدارشناسی توصیفی کلایزی انجام گرفت. نتایج مطالعه در قالب هفت مضمون «برهم کنشی فضای عمومی-خصوصی»، «مرزبندی های فضایی»، «از ضرورت تا لذت حضور»، «دربرگیری و طرد فضایی»، «از کلیشه های حضور تا مقاومت فضایی»، «حس مکان» و «ادراک از شهر و الگوی ایدئال زنانه» با 19 دسته مضمونی ارائه شد و به توصیف جامعی از هریک از این مضامین پرداخته شد.
امکان سنجی جبران خسارت معنوی ناشی از بر هم خوردن نامزدی، مبتنی بر قاعده لا ضرر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قانونگذار در ماده 1037 قانون مدنی، در خصوص جبران خسارات ناشی از برهم خوردن نامزدی، به جبران خسارات مادی توجه داشته ولی جبران خسارات معنوی را، کمتر مورد توجه قرار داده است؛ این در حالی است که تحمل خسارات معنوی از جمله آلام روحی و بی اعتباری اجتماعی، برای افراد، بسیار سخت تر از خسارات مادی است؛ لذا، امکان سنجی تعیین و شناسایی و حکم به جبران این نوع خسارات، از اهمیت بسزایی برخوردار است. از نظر فقهی نیز، علاوه بر آیات قرآن و روایات، دلیلی که از آن، لزوم جبران خسارت معنوی فهمیده می شود، «قاعده لاضرر» است. حال، در این مقاله، که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، این نتایج حاصل می شود که با توجه به متروک ماندن جبران خسارت معنوی ناشی از برهم زدن نامزدی، ضروری است قانونگذار، جبران این ضررها را به طور جدی مورد اهتمام قرار دهد و با استناد به ماده 1 و 2 قانون مسئولیت مدنی و ملاک ماده 171 قانون اساسی و همچنین قاعده فقهی لاضرر، نوعی مسئولیت مدنی را برای بهم زننده نامزدی تصوّر نماید که مطابق با نظم عمومی و جلوگیری از هرج و مرج در سطح اجتماع باشد.
جنسیت و روش شناسی فهم متن تاملی بر راهبردهای هرمنوتیکی شوسلر فیورنزا در بازخوانیِ متن مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتقاد به الاهیات سنتی و منظر روشی آنان فمینیست ها را به سوی بازخوانی متن مقدس و نگرشی زنانه از آن سوق داد. الاهی دانان فمینیست تلاش کردند تا چشم انداز جدیدی را در ارتباط انسان با خدا، از طریق زنان و تجربه آنان در سنت دینی فکری غربی ارائه کند. از این رو تحلیل های زنانه نگر بنیان های مفهومی، فلسفی و الاهیاتی مذکرمحور در تاریخ فلسفه و اندیشه الاهیاتی را به پرسش گرفت و مقوله جنسیت به مثابه مولفه ای صریح و یا ارتکازی در برداشت های از متون دینی بدل شد. پژوهش حاضر با بررسی روش شناسی شوسلر فیورنزا متأله مسیحی درصدد پاسخ به این سوال است که جنسیت و هرمنوتیک چه نقشی در روش شناسی فهم از منظر فیورنزا دارد؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد فیورنزا با روش هرمنوتیک انتقادی، خوانش مردانه از متن مقدس را به پرسش می گیرد و برساخت های ایجابی و مفهومی از کتاب مقدس را به عنوان بنیانی نو برای خوانش زنانه پی ریزی می کند. سپس در پی دگرگونی فهم از رویکردهای تاریخی الاهیاتیِ مردانه و چرخش تئوریک آن با عاملیت زنان است. تاکید فیورنزا بر تفاوت زنانگی در بازسازی الاهیاتِ موقعیت مند و جنسیت محور به معنای نسبی گرایی معرفت و یا انحصار معرفت شناسی زنانه و محدود کردن فهم متون با خوانش زنانه نیست.
نقش مادر در تربیت اخلاقی کودک از منظر روان شناختی و اندیشه امام موسی صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
79 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش مادر در تربیت اخلاقی کودک از منظر روان شناختی و اندیشه امام موسی صدر بود. جامعه پژوهش تمامی متون روا ن شناختی و مقاله های مرتبط با آثار امام موسی صدر بود. نمونه پژوهش متون مرتبط با نقش مادر در مورد تربیت اخلاقی بود. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای جهت متون و منابع مرتبط با موضوع استفاده شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوی انجام شد. یافته ها نشان داد که از دیدگاه بالبی شخصیت و رفتار کودک ناشی از چگونگی شکل گیری دلبستگی او می باشد و مادر عامل اصلی شکل گیری این فرآیند است. پیاژه نیز معتقد است که رشد و بلوغ اخلاقی بر رشد و بلوغ شناختی مبتنی است و تحول در شناخت منشأ انگیزه اخلاقی است. هم چنین کلبرگ معتقد است که کودکان در جریان تجربه های خود به مفاهیم اخلاقی دست می یابند. امام موسی صدر هم معتقد است که باید بر اساس آموزه های دینی به تربیت کودک اقدام کرد و چهار شیوه تربیت را گزارش می کند. اول امرونهی مربی؛ دوم اقناع ذهن و دل متربی؛ سوم توجه به فضای مناسب و محیط فرد یا گروه تربیت شونده و چهارم تحول عمیق در نگرش کلی به جهان هستی و زندگی و ارتباط با هدف تربیتی که شیوه قرآن کریم است. از دیدگاه امام موسی صدر، مادر آگاه و مؤمن سنگ بنای تولد کودک مؤمن است و بر پایه شخصیت مادر، بینش راهبردی و عواطف کودک شکل می گیرد. در نتیجه گیری کلی مادر نقش بسزائی در رشد ارزش های اخلاقی، فرهنگی، ملی و مذهبی کودک دارد.
رابطه سبک زندگی و نگرش به نقش مادرانه پژوهشی در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
53 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف: زنانگی و نقش مادری به عنوان یک ساختار نقشی جنسیتی بیش از همه در نگرش به مادری تجلی می یابد و این نگرش به مادری می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی باشد. از دیگر سو، در پرتو تحولاتی که در سده اخیر در جهان و ایران رخ داده، بسیاری از مولفه های سبک زندگی، به ویژه در میان زنان، در معرض تغییر قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناسانه تأثیر سبک زندگی بر نگرش به نقش مادری از زنان شهر رشت انجام شده است.
روش و مواد : روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری تمام زنان متآهل دارای فرزند ساکن شهر رشت در سال 1400 است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی و با حجم نمونه 384 نفر جمع آوری داده انجام گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها، متناسب با سطح سنجش متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شده است. با توجه به هدف و فرضیه های پژوهش، نگرش به مادری و سبک زندگی زنان با نظریات بوردیو، گیدنز، مانهایم و نیز برخی روایت های فمنیستی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: با توجه به آزمون فرضیه ها بین سبک زندگی و نگرش به مادری رابطه معنادار وجود دارد. بدین صورت که با مدرن شدن سبک زندگی، نگرش به نقش مادری در زنان نیز مدرن می شود و این مسئله در کلیه جنبه های سبک زندگی نظیر مدیریت بدن، سبک خرید، مصرف فرهنگی و اوقات فراغت به چشم می خورد .
با توجه به میانگین شاخص های پژوهش، نگرش به مادری در زنان نه سنتی است و نه مدرن بلکه بینابین؛ اما نزدیک به مدرن است؛ سبک زندگی زنان نیز در وضعیت مشابه قرار دارد و در محدوده بینابین (سنتی- مدرن) است. تحلیل مسیر نشان از آن دارد که مصرف فرهنگی بیشترین اثر مستقیم را بر نگرش به مادری دارد. همچنین مدیریت بدن و پایگاه اقتصادی و اجتماعی دارای اثرات مستقیم و غیرمستقیم و اوقات فراغت دارای اثر غیرمستقیم بر نگرش به مادری است.
تحلیل مشارکت مدنی زنان بختیاری (تسهیل کننده ها و بازدارنده ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت مدنی اقشار قومیتی در واسازی رده بندی های اجتماعی نقش قابل توجهی ایفا می نماید. در این راستا در پژوهش حاضر سعی شده است مشارکت مدنی زنان بختیاری با توجه به نظریات کارشناسان و متخصصان و خبرگان مورد مطالعه قرار گیرد. مشارکت مدنی زنان زمینه های رشد گسترده را در فرایند توسعه فراهم کرده و مسایل و مشکلات جوامع در زمینه-های اقتصادی و اجتماعی را از طریق همیاری و اشتراک مساعی حل می کنند. علی رغم توسعه و گسترش ابعاد مختلف زمینه های اجتماعی، مشارکت مدنی در بین زنان بختیاری هنوز از جایگاه شایسته ای برخوردار نیست. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل مضمون، بسترهای بازآرایی مشارکت مدنی زنان بختیاری شناسایی شدند. تحقیق بر اساس هدف از نوع کاربردی و از لحاظ ماهیت داده ها از نوع کیفی و نمونه آماری12 تن از زنان بختیاری که در این زمینه تخصص و دارای تجریه کافی بوده می باشد. اطلاعات بر اساس مصاحبه های نیمه ساختار یافته و مطالعه منابع و اسناد جمع آوری شده اند. یافته ها نشان می دهد از میان 76 کد باز 29 مفهوم پایه ای شناسایی شد که در 7 دسته مضامین سازمان دهنده قابل تقسیم بندی هستند. نتایج تحلیل ها حاکی از این است که باید در بازآرایی و تجدید آرایش عوامل موثر بر مشارکت مدنی زنان بختیاری به توانمند سازی آنان و توجه به عدالت و برابری در ساختار اجتماعی توجه نمود و لزوم دست یابی به اهداف سیاست ها و ساختارهای زمینه ای مشارکت اجتماعی را برای زنان توسعه داد.
کاوش کیفیت مقصد در میان ذهنیت زنان حاشیه نشین مهاجر شهر یزد، یک مطالعه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
97 - 112
حوزههای تخصصی:
هدف: تغییر همیشه اصل اساسی زندگی بشر بوده است. قلب جامعه مدرن، تغییر و ارتباط است. فرایند توسعه، تغییر در مبدأها و مقاصد را تسهیل کرده است. مهاجرت یکی از پیامدهای اصلی این وضعیت است. دراین میان، زنان در سال های اخیر هر چه بیشتر به گردونه مهاجرت وارد شده اند و مهاجرت ها سمت و سوی زنانه به خود گرفته است. نظریه های کلاسیک رابطه ای خطی از دافعه تا جاذبه را ترسیم می کردند ؛ اما به نظر می رسد ارزیابی از مقصد و زندگی از دید یک زن مهاجر، پیچیدگی های خاص خود را دارا است. درواقع هدف پژوهش حاضر واکاوی این فرآیند بوده است.روش: با استفاده از روش نظریه زمینه ای سیستماتیک، 21 نفر از زنان مهاجر به شهر یزد از استان های مختلف کشور به صورت هدفمند و به شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها به شیوه کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفته است.یافته ها: بر پایه یافته های پژوهش؛ 384 مفهوم، 77 مقوله فرعی، 14 مقوله اصلی و در نهایت مقوله مرکزی دل ربایی مقصد استخراج گردید. به طورکلی نتایج نشان داد که زندگی در شهرهای کوچک و در حال توسعه مطلوبیت بیشتری برای زنان مهاجر دارد. آنها در این شهرها مطلوبیت بیشتری به لحاظ شغلی، حفظ امنیت و ... پیدا می کنند. فرآیندی که در شهرهای بزرگ تا حد زیادی رنگ می بازد و مطلوبیت خود را از دست می دهد؛ اما این ارزیابی هیچوقت دائمی نیست و زن مهاجر به طور پیوسته در مورد واقعیت های زندگی خود بازاندیشی می کند. در نتیجه با توجه به این امر که تصمیم به مهاجرت بر اساس هزینه-فایده بوده و هیچ بستری دارای مطلوبیت کامل نیست، برای دستیابی به درک عمیق و دیدی وسیع تر در حوزه مهاجرت زنان به ویژه شرایط زندگی در مقصد و میزان مطلوبیت یا آسیب حاصل از مهاجرت برای زنان، تحقیقات بیشتری در این زمینه نیاز است.
نقش زنان بختیاری در توسعه گردشگری و اقتصاد محلی با تأکید بر کارآفرینی اجتماعی و تولید پوشاک سنتی در الگوواره پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
377 - 398
حوزههای تخصصی:
رشد اقتصاد بومی و محلی و توانمندسازی زنان با بهره گیری از شیوه های گوناگون از جمله کارآفرینی اجتماعی در بستر توسعه پایدار، از اهدافی است که در این حوزه دنبال می شود. پژوهش حاضر، با هدف بررسی و تحلیل نقش زنان بختیاری در توسعه گردشگری و اقتصاد محلی ایران با تأکید بر اهمیت نقش کارآفرینی اجتماعی و تولید پوشاک سنتی بختیاری به عنوان عوامل کلیدی در این توسعه می پردازد. این تحقیق، از روش های کیفی و کمی بهره گرفته است. جمع آوری داده ها با پرسشنامه و مصاحبه های میدانی با مردم استان چهارمحال و بختیاری و مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. جامعه آماری، زنان بختیاری و نمونه مورد سنجش 389 نفر هستند و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری و مدل های تحلیلی انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد زنان قوم بختیاری تأثیر بسزایی بر توسعه گردشگری و اقتصاد محلی دارند و با کارآفرینی اجتماعی، به ایجاد فرصت های شغلی و توسعه فعالیت های اقتصادی محلی می پردازند. تولید پوشاک سنتی بختیاری به عنوان یکی از مشاغل اصلی، نقش ویژه ای در ترویج و توسعه گردشگری فرهنگی و تاریخی مناطق مورد نظر و توانمندسازی زنان دارد. براساس یافته ها، توسعه کارآفرینی اجتماعی و تولید پوشاک سنتی می تواند به افزایش رفاه افراد این اقوام و مناطق محلی کمک کند. در سیاست گذاری و برنامه ریزی های محلی، توجه به این نکته و اخذ تدابیر مناسب به منظور حمایت از این فعالیت ها و توسعه آن ها می تواند قدم مناسبی در مسیر تحقق اهداف توسعه پایدار باشد.
رحم جایگزین: شبکه پیچیده اجتماعی برای فرزندآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
167-198
حوزههای تخصصی:
جایگزینی فرایندی است که در آن یک زن متعهد می شود نوزادی را برای زوج دیگری حمل و به دنیا آورد، در روند شکل گیری مناسبات جایگزینی ما شاهد مجموعه ای متشکل از یک شبکه پیچیده هستیم، مادرانی که مشتاق هستند از طریق جایگزینی صاحب فرزند شوند، در مقابل زنانی که حاضر به در اختیار قرارگذاشتن رحم خود هستند، واسطه ها، تیم پزشکی، بنگاههای حقوقی عقد قرارداد و اعضای خانواده های طرفین دیگر بازیگران در این فرآیند هستند. روابط مبادله که در طول مسیر فرایند جایگزینی شکل می گیرد تابعی از بازیگران مبادله است،که می تواند یک مبادله متقارن یا نامتقارن را نشان دهند. هدف مطالعه حاضر واکاوی مفهوم جایگزینی از سوی مادران جایگزین است. به این شکل زنانی که رحم خود را به اجاره می دهند، چگونه امر جایگزینی را معنا و تفسیر می کنند. روش پژوهش نظریه زمینه ای است. مشارکت کنندگان عبارتند از: زنانی در شهر کرمان که حداقل یکبار رحم خود را اجاره داده اند. مقوله های محوری بدست آمده کالایی شدن بدن در فرایند جایگزینی، استیگما در رحم اجاره ای، کنترل گری مادر سفارش دهنده، آشنازدایی از بارداری و انتقال بارداری ، هویت پاره پاره و مقوله هسته عبارت است از: بیگانگی از بارداری
شناخت مؤلفه های تأثیرگذار بر کارآفرینی زنان بر مبنای تحلیل کتاب سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه پژوهشی به بررسی مولفه های تاثیرگذار بر کارآفرینی زنان می پردازد. ابتدا از یک تحلیل آماری به روش کتاب سنجی، مجموعه داده ای متشکل از 1416 پژوهش در مورد زنان، فرهنگ و کارآفرینی منتشر شده بین سال های 1995 تا 2022 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. سپس روی واژگان حاصل از تحلیل هم رخدادی بررسی جهت دستیابی به یک چارچوب انجام شد. یافته ها نشان می دهد که با وجود دیدگاه های اجتماعی غالب در مورد کارآفرینی به عنوان یک حوزه مردانه، زنان می توانند در کارآفرینی اجتماعی پیشرفت کنند. کلیشه های جنسیتی و نقش های اجتماعی تأثیرگذارترین عوامل بر اقدامات کارآفرینانه و انتظارات اجتماعی زنان دارند که می توانند از طریق منتورینگ یا کوچینگ تعدیل شوند. همچنین عوامل فردی از جمله انگیزه، سلامت روان، سلامت جسمانی و خودکارآمدی به دلیل تاثیر زیاد در شبکه دانش، می تواند بر کارآفرینی زنان تأثیرگذار باشد. این تحقیق نقش احتمالی مربیگری را به عنوان یک عامل تعدیل کننده در فعالیت های کارآفرینی زنان پیشنهاد می دهد. این مقاله بر نیاز به مطالعات آینده در مورد نقش خودکارآمدی کارآفرینانه در میان زنان و تفاوت های فرهنگی آن تاکید می کند.
مطالعه پدیدارشناختی تجارب زیسته سالمندان از آشیانه خالی و مولفه های سازگاری با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مطالعه پدیدارشناختی تجارب زیسته سالمندان از آشیانه خالی و مولفه های سازگاری با آن بود. نمونه گیری به صورت هدفمند تا اشباع داده ها ادامه یافت. در نهایت 17 نفر شامل 11 زن و 6 مرد انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق استفاده شد و تحلیل داده ها با روش کلایزی صورت گرفت.یافته های حاصل از پژوهش در بخش تجارب زیسته شامل 4 مضمون اصلی «بحران وجودی، بروز آشفتگی هیجانی ،اختلال در روابط بین فردی و تجارب مثبت بود. همچنین مولفه های سازگاری با آشانه خالی شامل ، هشیاری و اراده بر سازگاری، تجربه رشد هدفمند، از خود فراروی و تقویت ارتباط با مبدا هستی است. در بخش تجارب زیسته مضمون بحران وجودی دارای 4 مضمون فرعی «احساس خلاء، بروز هراس از مرگ ، مواجهه با اضطراب وجودی و مواجهه با احساس تنهایی» بود. مضمون بروز آشفتگی هیجانی دارای 4 مضمون فرعی تجربه احساسات متضاد، تجربه افسردگی واکنشی، کاهش لذت از زندگی » بود. مضمون اختلال درروابط بین فردی در بردارنده سه مضمون فرعی «عدم درک متقابل زوجی، تجربه تعارضات زناشویی و بریدگی از اجتماع»بود. مضمون تجارب مثبت در برگیرنده مضامین فرعی «افزایش اوقات فراغت و آزادی عمل و بهبود ارتباط با همسر» بود.. همچنین در بخش مولفه های سازگاری مضمون هشیاری و اراده بر سازگاری شامل «تامل مجدد بر خود و اتکا بر توانمندی خود»، مضمون تجربه رشد هدفمند شامل «از سرگیری فعالیت علمی و شغلی، معنایابی مجدد و افزایش سرسختی و تاب آوری »؛ مضمون از خودفراروی شامل «توجه به شادی و رضایت فرزند، کمک به فردی مشابه و پرورش نوه ها»، مضمون تقویت ارتباط با مبدا هستی شامل «شکرگذاری و توکل، و تقویت ارتباط معنوی و فعالیت های مذهبی» بود. تجارب روانشناختی از مواجهه با آشیانه خالی حاکی از احساسات و واکنش های متضاد است که سالمندان آشیانه خالی هم تجارب مثبت و هم تجارب منفی را در این مرحله تجربه می کنند و سالمندان در راستای سازگاری با آشیانه خالی از ابعاد درون فردی و فرافردی بهره می جویند . درنتیجه پیشنهاد می گردد از یافته های پژوهش حاضر در برنامه ریزی ها و اق دامات پیشگیرانه و مداخلات در خصوص سالمندان آشیانه خالی مورد استفاده قرار گیرد.