ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
۵۸۱.

بررسی سبکی و محتوایی منظومه حماسی بهمن نامه سروده ایرانشاه بن ابی الخیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منظومه حماسی بهمن نامه ایرانشاه بن ابی الخیر تحلیل محتوایی سبک شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵
بهمن نامه حماسه ای رزمی و پهلوانی، اثر ایرانشاه بن ابی الخیر، شاعر سده پنجم و ششم هجری، در ذکر پهلوانی های بهمنِ اسفندیار و اهتمام او به انتقام جویی از خاندان زال پس از مرگ رستم است. در این منظومه حماسی، ایرانشاه بن ابی الخیر به توصیف چهل سال از زندگی بهمن و نبرد او با خاندان رستم پرداخته است. در این پژوهش بر اساس روش توصیفی – تحلیلی، ضمن معرّفی مختصری از شاعر و معرّفی بهمن نامه به بررسی مختصّات سبک شناسانه این اثر پرداخته شده است. ابی الخیر در این منظومه حماسی درصدد آن است تا در قالب کلامی موزون و منظوم و با بهره گیری از صناعات شعری و آرایه های ادبی به معرّفی بهمن نامه بپردازد. شاعر برای غنی کردن سروده ها و اندیشه های خود از تصویرسازی بهره جسته است. نکته قابل توجّه این است که در تصویرسازی و تصویرآفرینی در منظومه حماسی بهمن نامه، ایرانشاه بن ابی الخیر، متأثر از شاهنامه فردوسی بوده است. اهمیّت بهمن نامه، بیشتر از نظر زبان فارسی و زنده نگه داشتن یکی از داستان های ایران باستان و به کار بردن واژه های فارسی در آن است که منبع آن غیر از شاهنامه فردوسی و دیگر کتب تاریخی است. بررسی سطوح ادبی، زبانی و فکری این اثر، بی شک، مسیر شناخت تفکّر و رویّه علمی و ادبی این شاعر را برای علاقه مندان و پژوهشگران هموارتر می سازد.
۵۸۲.

بررسی پساساختارگرایانه گزیده ای از آثار محمدرضا شمس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Children's literature déconstruction Derrida Mohammad-Reza Shams Poststructuralist پساساختارگرایی دریدا ساخت زدایی ادبیات کودک و نوجوان محمدرضا شمس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۹۷
ادبیات کودک به دلیل شکاف زمانی ای که بین کودکیِ نویسنده و مخاطب کودک وجود دارد، ماهیتاً ادبیاتی دوسویه است. یکی از رویکردهای نقد ادبی که قادر است این دوگانگی را نشان دهد، نقد پساساختارگرایی و رویکرد ساخت زدایی دریدایی است. در این پژوهش با به کارگیری این رویکرد، برخی آثار تألیفی و خلّاقانه محمدرضا شمس، یکی از نویسندگان مطرح و تأثیرگذار ادبیات کودک و نوجوان بررسی شده است. شیوه پژوهش توصیفی تفسیری است و انتخاب آثار به صورت نمونه گیری هدفمند انجام شده است. مؤلفه های ساخت زدایی، از جمله تقابل های دوگانه، تصمیم ناپذیری، سرگشتگی، بینامتنیت، مؤلف زدایی و تکرارپذیری را به خوبی در آثار شمس می توان بازشناخت که در این میان، بینامتنیت جایگاهی ویژه دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که آثار محمدرضا شمس با بهره بردن از این ویژگی ها، خوانش را به سوی تکثر معنا و زایش مدام دلالت، هدایت می کند. سیّالیت بینامتنی و لایه های چندگانه معنایی در این آثار حاکی از آن هستند که مخاطب پنهان متن، نه تنها مصرف کننده ای ایستا نیست، بلکه در برساختن معنای متن نقشی مؤثر و پویا ایفا می کند.
۵۸۳.

امید و نا امیدی در اشعار فاضل نظری

کلیدواژه‌ها: شعر معاصر امید و ناامیدی فاضل نظری جامعه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۴ تعداد دانلود : ۱۵۴
فاضل نظری یکی از شاعران جوان معاصر است که به دلیل برخورداری از ذوق شاعری، مطالعات ادبی و خلاقیت های زبانی و مضمونی اشعارش با استقبال نسبتاً خوب مخاطبان روبرو شده است. شعر وی، اگرچه مقیدّ به قواعد ساختاری و انضباط سنّتی است، لیکن از حس زبانی و مضمون تر و ادامه گذشته است. در شعرش سنّتش نیز در وزن و قافیه دیده نمی شود امّا او در خلق مضامین نو و تصاویر بکر در ساختار کهن بسیار توانا است. تاکنون از این شاعر، پنج مجموعه شعر «گریه های امپراتور»، « اقلیت»، «آن ها»، «ضد»، «کتاب و اکنون»، به همت انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده که هر کدام از این مجموعه ها به دلیل استقبال فراوان تا سی نوبت، تجدید چاپ شده اند. اینک پنج اثر فاضل نظری که بنیاد این مقاله بر امید و ناامیدی در این آثار نهادشده است به اجمال معرفی می شود و بعد از معرفی آنها به بررسی امید و ناامیدی در شعرهای این مجموعه پرداخته می شود. شیوه ی این تحقیق براساس تحلیل محتوا و توصیف منطقی و عقلی با استفاده از متون مستند، در زمینه نقد ادبی و به صورت کتابخانه ای انجام شده است. بدین ترتیب که ابتدا تمام اشعار این شاعر به دقّت خوانده شده و سپس درون مایه های موجود در خصوص امید و ناامیدی در اشعار فاضل نظری استخراج و فیش برداری شده است. نتایج حاکی از آن است که فاضل نظری، عموماً غزل های خود را با امید و ناامیدی به پایان می برد و شعرهای او آکنده از آگاهی ها و خودآگاهی های زندگی انسانی است.
۵۸۴.

بررسی نقش فرهنگ های آموزشی در تحکیم زبان فارسی در شبه قارّه هند (با استناد به فرهنگ محمودی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فرهنگ نویسی فرهنگ های آموزشی زبان فارسی شبه قاره فرهنگ محمودی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۹۰
فرهنگ های آموزشی، آمیزه ای از لغات و معانی و دستور زبان هستند که با زبانی ساده، معانی رسا و محتوای مختصر برای نوآموزان و محصّلین تألیف شده اند. بعد از تشکیل دولت های اسلامی در شبه قارّه در قرن هفتم هجری قمری، زبان فارسی تا هفت قرن زبان درباری و علمی شد، ازاین رو اهالی این خطه برای فراگیری آن متوسل به کتب لغت و دستور زبان شدند. به این منظور فرهنگ های بسیاری تدوین شد که از میان آنها فرهنگ های آموزشی همچون یک کتاب درسی نقش مؤثری در افزودن واژگان فارسی به حافظه لغوی نوآموزان و گویشوران فارسی زبان شبه قارّه داشتند. در این جستار ضمن آشنایی با این فرهنگ ها، با روش توصیفی تحلیلی و با استناد به فرهنگ محمودی به عنوانِ نمونه ای از یک فرهنگ آموزشی، صورت های مختلف زبان فارسیِ به کاررفته درآن بررسی شده است؛ صورت هایی همچون فارسیِ ایرانی، فارسیِ غیر ایرانی به ویژه ماوراءالنّهری، فارسیِ شبه قارّ ه ای، فارسیِ تحول یافته در معنا (واژگان فریبکار) و غیره. به منظورِ تبیین مقولات فوق، نمونه های از فرهنگ محمودی با استشهاد به متون فارسیِ شبه قارّه و مطابقت آنها با فرهنگ های فارسی، اردو، تاجیکی و افغانستانی ارائه گردیده است. در بررسی دیگر از طریقِ روش آماری میزان به کارگیری لغات و ترکیبات فارسی نسبت به زبان اردو به عنوانِ تأثیرپذیرترین زبان شبه قارّه از زبان فارسی، مورد سنجش قرار گرفته است. حاصل آنکه زبان فارسی از طریقِ فرهنگ های آموزشی که حدود 60 الی 70 درصد لغات آن ها را تشکیل می دهد به صورت های مختلف زبانی همچون تغییرات معنایی، تحولات آوایی و املایی، آمیختگی با دیگر حوزه های گویشیِ زبان فارسی، ساختن لغات جدید توسط گویشوران فارسی زبانِ شبه قارّه و غیره در این سرزمین ترویج و تحکیم یافته است.  
۵۸۵.

معرفی نسخه خطی کلیات ثاقب، مجموعه ای ناشناخته منسوب به شهاب الدین ثاقب دهلوی خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کلیات ثاقب شهاب الدین دهلوی خراسانی نسخه شناسی سده دوازدهم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷ تعداد دانلود : ۵۰
در گنجینه نسخ خطی کتابخانه ملی ملک، کلیات اشعاری نزدیک به چهارهزار و هشتصد و پنجاه بیت در قالب ها و موضوعات متنوع با کد دستیابی 6240 موجود است. این نسخه که در فهرست نسخ این کتابخانه، یک بار با عنوان «کلیات ثاقب» به محمدحسین ثاقب و بار دیگر با عنوان «دیوان ثاقب» به شهاب الدین ثاقب دهلوی نسبت داده شده است، به جز تخلص شعریِ «ثاقب» فاقد عنوان یا اطلاعات مستقیمی از احوال شاعر است. پژوهش حاضر ضمن معرفی این نسخه خطی و اهمیت سبکی آن، درپی پاسخ گویی به این پرسش است که «ثاقبِ» سراینده این کلیات، کدام یک از شاعران متعدد دارای این تخلص است. مقاله حاضر به روش کتابخانه ای و سندپژوهی به واکاوی ویژگی های نسخه شناختی اثر پرداخته و سپس مهم ترین خصائص آن را به اختصار بیان کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که توجه شاعر به سرودن داستان هایی با محتوا و موضوعات جدید، به ویژه داستان های عاشقانه هندی از ویژگی های بارز این اثر است. همچنین، وجود برخی ابیات و الفاظ ترکی، مدح فتحعلی شاه قاجار و مضامین فرهنگ هندی در متن اثر و بررسی شرح احوال شاعرانی که تخلص «ثاقب» داشته اند، به ویژه محمدحسین ثاقب و ثاقب دهلوی که در فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی ملک، کلیات مورد بحث به آنها نسبت داده شده است، احتمال انتساب اثر یادشده را به محمدحسین ثاقب منتفی می سازد. باتوجه به شواهد موجود، تا زمان کشف دلایل و مدارک مستندتر، می توان شهاب الدین ثاقب دهلوی را صاحب این اثر دانست. نسخه شامل دیباچه، غزلیات، رباعیات، مثنوی ها، قصاید، هزلیات، چند مسمط و ترکیب بند است. عشق وقوعی، بیان حکایات و مباحث تعلیمی و اخلاقی، توصیف، مناظره، منقبت ائمه اطهار و مدیحه مهم ترین موضوعات اثر را تشکیل می دهد. تنوع قالب های شعری و نیز تازگی موضوع در مثنوی های داستانی درخور توجه است.
۵۸۶.

بررسی ترجمه ی نمایشنامه بیرون پشت در اثر وولفگانک بورشرت از منظر نظریه اسکوپوس و بر بستر چالش انتقال عناصر فرهنگی برای اجرا به روی صحنه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Translation Skopos theory Cultural Elements Function ترجمه نظریه ی اسکوپوس کارکرد فرهنگ عناصر فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۵۵
یکی از چالش های بزرگ ترجمه ی متون ادبی، عناصر فرهنگی موجود در این متون می باشد و  این مهم به ویژه در ترجمه ی ادبیات نمایشی به دلیل کاربرد نمایشنامه، یعنی اجرا بر روی صحنه چشمگیر است. یکی از رویکردهایی که در ترجمه با مدنظر قرار دادن هدف ترجمه و کارکرد متن در زبان مقصد، برای فهم مخاطب از ترجمه ی متون نمایشی جایگاهی خاص قائل است، نظریه ی اسکوپوس می باشد. این جستار در صدد است که بر بستر تقسیم بندی عناصر فرهنگی به دو دسته ی "عناصر فرهنگی ملموس" و "عناصر فرهنگی غیر ملموس" توسط نیومارک و چیارو، مهمترین عناصر فرهنگی موجود در نمایشنامه ی بیرون پشت در را استخراج کرده و بر طبق آن ها، عملکرد مترجم این نمایشنامه را در صورت اجرای آن به روی صحنه از منظر نظریه ی اسکوپوس مورد ارزیابی قرار دهد. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ترجمه گلشیری اگرچه در اجراهای تئاتری مورد استفاده بوده ولی انتقال عناصر فرهنگی ملموس توسط وی، در راستای هدف نمایشنامه که اجرا باشد، نیست.  
۵۸۷.

دامنه اطلاعات داستان در داستان کوتاه «ژاکت پشمی» و اقتباس تلویزیونی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قصه های مجید اقتباس معما تعلیق کنایه دراماتیک غافلگیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۳۵
در روایت های کلامی و تلویزیونی، دامنه اطلاعات داستان نقش مهمی در حفظ توجه خواننده و بیننده دارد. نویسندگان این مقاله با شیوه تطبیقی، دامنه اطلاعات داستان و نحوه حفظ توجه خواننده و بیننده در داستان کوتاه «ژاکت پشمی»، نوشته هوشنگ مرادی کرمانی را با اقتباس تلویزیونی آن («ژاکت») به کارگردانی کیومرث پوراحمد براساس نظریه روایت شناسی رابرت مک کی، بررسی و مقایسه می کنند. نتایج پژوهش نشان می دهد که کانونی سازی داستان کوتاه «ژاکت پشمی» از نوع درونی یا دید همراه است که باعث غلبه عنصر تعلیق در آن می شود. این کانونی سازی برای تنوع دامنه اطلاعات داستان و جذابیت بیشتر روایت، از عنصر معما نیز استفاده می کند. این کار به کمک شگردهایی مانند پیشواز زمانی، روایت درونه ای، حذف و ... انجام شده است. در این فرایند، غافلگیری نیز به کمک معما می آید؛ چون با هربار غافلگیری کانونی سازی درونی و خواننده، به معماهای داستان افزوده می شود. اقتباس تلویزیونی داستان نیز از منظر یک کانونی ساز درونی غالب روایت می شود؛ با این تفاوت که دقایق زیادی از فیلم به کانونی سازی کنشگرهای دیگر نیز اختصاص دارد. این موضوع باعث افزایش کنشگرهای فیلم و درنتیجه، برجسته شدن آموزش توجه به حضور دیگری و گفتمان های متفاوت در آن می شود. این گفتمان ها اغلب با استفاده از شگرد روایت درونه ای وارد فیلم می شوند که این ورود نیز افزایش عنصر معما را درپی دارد. اگرچه روایت کلامی عنصر تعلیق را فقط می توانست با عنصر معما ترکیب کند، تعلیق فیلم با توجه به امکانات دوربین و خلاقیت کارگردان برای غنی تر کردن روایت با هردو عنصر معما و کنایه دراماتیک ترکیب می شود. همچنین، به دلیل همراهی رویدادها با موسیقی و به صورت چندبُعدی از زاویه های مختلف، تعلیق ها و غافلگیری های قدرتمندتری ایجاد می شود. در این شکل از روایت، ما با کانونی ساز درونی احساس همدلی و هم ذات پنداری بیشتری می کنیم. به این ترتیب، نتیجه می گیریم که اقتباس تلویزیونی داستان از امکانات و تکنیک های چندرسانه ای متنوع تر و پیچیده تری برای تقسیم اطلاعات داستان و حفظ توجه بیننده استفاده می کند.
۵۸۸.

دگرگونی معنایی در واژه های شمس النهار (نخستین نشریه افغانستان) و مقایسه آن با هفته نامه کابل (از نشریه های متأخر افغانستان)

کلیدواژه‌ها: دگرگونی معنایی زبان روزنامه نگاری شمس النهار کاهش واژگانی هفته نامه کابل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۴۳
زبان روزنامه نگاری افغانستان از یک ونیم سده به این سو دگرگونی هایی را از سر گذرانده است. یکی از این ها دگرگونی معنایی واژگان از نوع "کاهش واژگانی" است. در این پژوهش، دگرگونی معنایی واژه های زبان فارسی در شمس النهار (نخستین نشریه افغانستان) و مقایسه آن با هفت نامه کابل، یکی از نشریه ها متاخر، بررسی شده است. هدف این پژوهش نمایاندن نوع، بسامد دگرگونی معنایی از نوع کاهش واژگانی (متروک شدن یکی از معناهای واژه ها یا متروک شدن کامل آن ها) و دریافت عوامل این دگرگونی در واژه های مس النهار است. این پژوهشِ بنیادی به شیوه توصیفی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای صورت گرفته است. توصیف و تحلیل داده ها نشان می دهد که بیشترین دگرگونی ها از نوع "متروک شدن کلی" واژ ه ها است. دلیل این دگرگونی ها، گرایش زبان فارسی از تکلف به سادگی است. بررسی ها نشان می د هد که شماری از واژه های اردو در شمس النهار رایج بوده است. هم چنین کاربرد شماری از واژه های بالنسبه مهجور به ویژه واژه های عربی در شمس النهار نشان دهنده این است که در بازه زمانی نشر آن، استفاده از زبان متکلّفانه یا منشیانه در روزنامه نگاری بسیار رایج بوده است. در این تحقیق که برای نخستین بار به دگرگونی معنایی زبان فارسی در واژه های شمس النهار پرداخته شده است، نوع و بسامد دگرگونی معنایی واژه ها به صورت آماری نیز بیان شده است.
۵۸۹.

تحلیل فرمالیستی درون مایه «عشق» در داستان کودکانه یخی که عاشق خورشید شد اثر رضا موزونی، براساس نظریه درون مایگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات غنایی کودک عشق فرمالیسم درون مایگان توماشفسکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۵۸
«عشق» از مهمترین حالات و عواطف درونی انسان است و رایج ترین موتیف ادبیات غنایی. این پژوهش بر آن است تا با رهیافت درون مایگان توماشفسکی، شیوه ملموس نمایی و عینی سازیِ درون مایه عاشقانه را در داستان کودکانه یخی که عاشق خورشید شد اثر رضا موزونی، واکاوی کند. طبقِ این رهیافت، کلان درون مایه هر اثر ادبی، نظامی سلسله مراتبی از مجموعه خرده درون مایگان است. در پایین ترین لایه این سلسله مراتب، بن مایه های اتمی قرار دارند. درواقع، کلان درون مایه هر اثر ادبی برآیندِ برهم کنشِ بن مایه های آن است و بن مایه ها کوچک ترین واحدِ درون مایه دار در هر اثر ادبی اند. توماشفسکی مطالعه درون مایه را مستلزم مطالعه نظام بن مایگان و انگیزش آنها می داند. اصطلاح «انگیزش» به معنای دلیلی است که حضور یک بن مایه اتمی خاص را در نظام مولکولیِ درون مایگانِ اثر توجیه می کند. توماشفسکی ضمن تفاوت قائل شدن بین فابیولا (محتوای داستان) و سیوژه (تمهیدات صوری داستان نویسی)، کارکرد هر بن مایه را براساس رابطه اش با سایر بن مایه ها و جایگاهش در فابیولا و سیوژه تعریف و بر همین اساس، بن مایه ها را به دو گروه پویا/ ایستا و نیز آزاد/ مقید تقسیم می کند. پژوهش پیش ِرو با روش تحلیلی توصیفی در پی پاسخ گویی به چگونگی کارکرد بن مایه های اتمی در نظام مولکولیِ کلان درون مایه عاشقانه داستان مذکور است. نتیجه پژوهش نشان می دهد، کلان درون مایه غنایی، محصول برهم کنشِ خرده درون مایگان غنایی در هر دو لایه فابیولا و سیوژه است. 
۵۹۰.

بررسی و تحلیل عجایب نگاری طرسوسی در گزارش داراب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عجایب نامه داراب نامه شاهنامه گرشاسب نامه تأثیرپذیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۱۲۴
عجایب نامه ها، دایر ه المعارف گونه ای هستند متأثّر از جغرافیا و طبیعیات دنیای قدیم، که فرهنگ و باورهای عامه را، که در قالب داستان ها و افسانه ها آمده، بازتاب می دهند. با تطّور این سنّت نوشتاری در زمان فارسی تا قرن پنجم هجری، همچنان که بخشی از آن مأخوذ از داستان ها بود، خود به منبعی برای داستان گزاران تبدیل شد که با تکیه بر وجه خیال آمیزی، شگفتی و کنجکاوی مخاطب را برمی انگیخت و هم او را سرگرم می کرد. داراب نامه طرسوسی از جمله متون داستانی قرن ششم هجری است که داستان هایی از عجایب دارد؛ داستان هایی که گاه نشان آنها را در عجایب نگاشته های کهن نیز می یابیم. این داستان ها/عناصرِ شگفت انگیز گستره وسیعی را در برمی گیرند که شامل عجایب رُستنی ها، اشیاء، فرهنگ و آیین، غول پیکران، مکان ها و جانوران می شود. پژوهش حاضر با تمرکز بر «عجایب نگاری» های طرسوسی، به نشان دادن تأثیرپذیری او در این حوزه، از عجایب نامه های هم روزگار یا متقدّم می پردازد و پیش از آنکه به دنبال مأخذیابی داستان های عجیب داراب نامه باشد، نشان می دهد که آنها به تمامی ساخته داستان گزار نبوده و از سنّت نوشتاری ای با نام عجایب نگاری (که ریشه در روایات شفاهی دارد) سرچشمه می گیرند. با توجّه به اینکه بعضی از موارد مذکور پیشتر در شاهنامه (بخش اسکندر) و نیز گرشاسب نامه (به عنوان منظومه ای حماسی با حضور پررنگ عجایب) ذکر شده اند و  تأثیرپذیری احتمالی طرسوسی از آنها، موارد همسان یا نزدیک در این متون نیز ذکر شد.
۵۹۱.

بررسی دونوازی باربد و نکیسا در راست با تأکید بر متن خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظامی خسرو و شیرین باربد نکیسا راست

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۳۶
دستگاه راست، دشوار ترین دستگاه موسیقی ایرانی است که نظامی، شیوه اجرا و پیچیدگی هایش را که بدون دانش موسیقی، ناممکن است، روایت کرده است. جستار حاضر، مهارت نظامی در موسیقی، تحلیل و بررسی چیدمان گوشه های دستگاه راست، دونوازی باربد و نکیسا در آن گوشه ها، به سبک روایی، بازنموده است. روش پژوهش در این مقاله حاضر، کتابخانه ای است. محدوده و جامعه مورد مطالعه، منظومه خسرو و شیرین نظامی با مقدمه شبلی نعمانی و اهتمام م. درویش، چاپ انتشارات جاودان (1370) و ابیات مندرج در مقاله، از منظومه خسرو انتخاب شده است. منظومه خسرو و شیرین از بهترین منظومههای داستانی ادبیات فارسی است که راوی بُعد عاشقانه زندگی خسرو پرویز با معشوقه های متفاوت است که با وصال شیرین ارمنی به پایان رسید. در خسرو و شیرین، شاهد بزم های متعددیم که موسیقی را موسیقیدانان معروف و گمنام ارائه میدهند. بهترینشان، دونوازی باربد و نکیسا پیش از وصال خسرو و شیرین است. به نظر میرسد نواختن آنها، حامل تبادل پیام خسرو و شیرین، کاهنده تنش روانی خسرو و شیرین، نشانگر هنر نظامی در موسیقی، بوده است. نظامی در بزم خسرو در منظومه خسرو و شیرین، گوشههای دستگاه راست را به طرز درست و با دونوازی باربد و نکیسا و بر اساس معیارهای کهن موسیقی ایرانی و جزئیات گردش در دستگاه راست (ماهور، شور، بیات و همایون) با همه پیچیدگی ها، اوج و فرودها و گوشه های متنوعش روایت می کند.
۵۹۲.

«هویت بخشی» در شعر سید اشرف الدین گیلانی (نسیم شمال) (بر اساس الگوی کارگزاران اجتماعی ون لیوون)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات مشروطه سید اشرف الدین گیلانی تحلیل گفتمان انتقادی الگوی کارگزاران اجتماعی ون لیوون طبقه بندی هویت بخشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۳۹
سید اشرف الدین گیلانی (1249 1312 ش) از شاعران تأثیرگذار عصر مشروطه است که با انتشار روزنامه سیاسی اجتماعی و سراسر منظوم نسیم شمال نقش موثری در بیدارسازی مردم روزگار خود داشت. «هویت بخشی» یکی از مؤلفه های گفتمان مدارِ سروده های اوست که خود زیرشاخه مؤلفه کلی تری به نام «طبقه بندی» محسوب می شود. در پژوهش حاضر نگارندگان با بهره گیری از الگوی بازنمایی کارگزاران اجتماعی ون لیوون (1996) به بررسی این مؤلفه گفتمان مدار در شعر سید اشرف الدین گیلانی پرداخته اند و کوشیده اند به این پرسشها پاسخ دهند: مؤلفه گفتمان مدار «هویت بخشی» در شعر سید اشرف منجر به بازنمایی کدام کارگزاران اجتماعی شده است؛ این مؤلفه چه کاربردی در شعر سید اشرف داشته است. نگارندگان برای پاسخ دادن به پرسش های پژوهش ابتدا به شیوه استقرای تام انواع هویت بخشی را از کلیات نسیم شمال استخراج و طبقه بندی کرده و سپس داده های پژوهش را با بهره گیری از شیوه توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار داده اند. مطابق داده های پژوهش مؤلفه گفتمان مدار «هویت بخشی» در شعر نسیم شمال منجر به بازنمایی کارگزاران متعددی شده که برخی از این کارگزاران عبارتند از: مردم ایران، زنان و دختران، تهیدستان، کودکان و جوانان، مسلمانان، بیوه زنان، اطفال فقیران، بچه های یتیم، مادران داغدار و... . او با بهره گیری از «هویت بخشی» افزون بر این که موضع خود نسبت به گروه ها و طبقات مختلف و رابطه متقابل این گروه ها و طبقات را با خود و سروده هایش نشان داده است، به ترسیم و بازنمایی وضعیت نامطلوب بسیاری از کارگزاران اجتماعی هم روزگار خویش پرداخته و ضمن انتقاد از وضع موجود، این کارگزاران را که اغلب عامه مردم و مخاطب اصلی شعر نسیم شمال بوده اند به تلاش برای کسب وضعیتی مطلوب فراخوانده است.
۵۹۳.

بررسی ویژگی های سبکی و محتوایی نسخه خطی ثَلاثَهُ العَرایِس وَ لِذَّهُ النَفایِس اثر حاجی علی بن حاجی الله وردی کاشی ساز مشهدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نسخه خطی حاجی علی بن حاجی الله وردی کاشی ساز مشهدی ثَلاثَهُ العَرایِس وَ لِذَّهُ النَفایِس سبک شناسی عصر صفوی داستان نویسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۴۱
تاریخ گذشته این سرزمین در بطن خود حاوی حوادث و وقایعی است که به قطع و یقین بسیاری از پژوهش ها به آن اشاره ای نکرده اند؛ بنابراین پرواضح است که معرّفی متون تاریخی گذشته، نقش بسیار مؤثری در آشکار ساختن زوایا و خفایای مبهم و تاریک گذشته را دارد. نسخه خطی ثَلاثَهُ العَرایِس وَ لِذَّهُ النَفایِس، اثر حاجی علی بن حاجی الله وردی کاشی ساز مشهدی، یکی از نویسندگان گمنام عصر صفوی در قرن دوازدهم هجری قمری است. نویسندگان در این مقاله به روش اسنادی و کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی به معرّفی نویسنده و اثر ارزشمند وی پرداخته اند. موضوع کتاب، حکایاتی است که نویسنده آنها را از جرح و تعدیل و تحریف وقایع معروف تاریخی و روایات مشهور فراهم آورده است. در قسمت هایی از حکایات، توجّه به ائمه (ع) به چشم می خورد. نویسنده در کتاب خود، همانند گذشتگان سعی نموده است از شیوه زبانی آنان، تقلید نماید تا اثرش مورد عنایت اهل فضل قرار گیرد؛ به همین سبب به وفور از کاربردهای قدیم زبان، استفاده کرده است. نثر این کتاب از نمونه های نثر مرسل قرن یازدهم است. نثری آمیخته به نظم دارد و سرشار از عبارت پردازی، ابیات و اشعار دیگر شاعران است. از ویژگی های مهم متن، اطناب و به کارگیری جملات طولانی است و از میان صناعات ادبی، می توان به انواع سجع، موازنه، جناس و هم آوایی اشاره نمود که نقش بسیار گسترده ای در ایجاد موسیقی کلام دارد. همچنین از میان صورخیال، تشبیه و استعاره هم زیاد به کار رفته است. اکثر اشعار به کار رفته در متن، از شاعران گذشته همچون فردوسی، سعدی و حافظ است.
۵۹۴.

Sir William Jones and the Shahnameh(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Sir William Jones Shahnameh Firdawsi Orientalism

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۸۸
The second half of the eighteenth century was a period of transition in European aesthetics. It was also a time of increasing contact between Europe and Asia. The rise of Oriental literary scholarship was a natural outgrowth of the public interest in things Oriental. While the earlier part of the century had sought to reaffirm the basic tenets of the Enlightenment with the help of its indirect knowledge of the Oriental literatures, the later generations became increasingly fascinated with the new possibilities of the literary heritage of the East. The Shahnameh first attracted the attention of the eighteenth-century Orientalists such as Sir William Jones as the supreme example of Oriental epic poetry. The present essay proposes to study Jones's conception of Persian literature and his remarks on the poetry of Firdawsi, as well as his fragmentary translations of the Shahnameh .
۵۹۵.

بررسی تطبیقی عدد در زبان عربی و فارسی دری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عدد معدود زبان عربی فارسی دری ادبیات تطبیقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۶۱
در این پژوهش از روش تحلیلی- توصیفی استفاده صورت گرفته است. هدف بنبادی ما در تحقیق حاضر نشان دادن میزان استفاده از فرایند عدد، معدود، ممیز یا تمییز عدد و یاهم روشنگر در نظامندی دستوری و جایگاه نحوی زبان های مزبور بوده است که به گونه ی تطبیقی انجام یافت. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که عدد، معدود، ممیز، یا روشنگر در زبان عربی و فارسی دری تفاوت های میان دستوری را دارد؛ که در دستور زبان عربی مطابقت ها الزامی بوده و نقش آفرین از دید نحوی در جملات نیز مخصوص را دارد. ولی در زبان فارسی دری مطابقت میان آن ها الزامی نیست بل که به شیوه ها و اسلوب های متفاوت مورد بحث قرار گرفته است، پرسش اصلی که بدان پرداخته شده بررسی تطبیقی عدد در زبان عربی و فارسی دری از دید هم سویی و اختلاف کاربرد لفظی و معنایی بوده است، که به راه اندازی این پژوهش می توان به نتائج ذیل دست یافت که عدد در زبان های فارسی دری وعربی اسم یا صفتی است که بر مقدار چیزها یا بر ترتیب آنها دلالت می کند مطابقت معدود با عدد در زبان عربی حتمی بوده ودر زبان فارسی دری معدود همیشه مفرد میآید.عد در زبان عربی بر دو نوع اصلی و فرعی دسته بندی شده است؛ و در زبان فارسی دری به پنج گونه تقسیم شده است ک. . در زبان عربی تمیز عدد برای رفع ابهام میاید که همین گونه در فارسی گاهی به اسم روشنگر و ممیز برای رفع ابهام معدود نیز می آید.
۵۹۶.

کنزالمعارف و اهمیت آن در تصحیح برخی از متون نظم و نثر کهن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کنزالمعارف تاریخ/ تواریخ آل برمک نسخه شناسی تصحیح متن اشعار فارسی متون نثر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۶۲
یافتن ضبط های اصیل و صحیح در متون کهن از اهمیت بسیاری برخوردار است. مصححان گاهی برای رسیدن به این هدف، علاوه بر نسخه های اقدم و اصح متن از منابع جانبی استفاده می کنند. متون جانبی طیف وسیعی از آثار را در بر می گیرد که از آن جمله می توان به ترجمه ها، تلخیص ها، متن های هم دوره و متن هایی اشاره کرد که مؤلف از آنها بهره برده است. کنزالمعارف یکی از این متون جانبی است. این اثر که با نام های تاریخ/ تواریخ آل برمک نیز شناخته می شود، متنی فارسی درباره برمکیان است که عبدالجلیل بن یحیی بن عبدالجلیل بن محمد بن عبدالباقی یزدی، آن را در یکی از شهرهای مرکزی ایران و در قرن هشتم نوشته و پس از پایان،به شاه شجاع مظفری تقدیم کرده است.از کنزالمعارف دو نسخه دستیاب شده است که با شماره های 1342 و 1351 در کتابخانه ملی فرانسه نگهداری می شود. همچنین، نسخه ای از این اثر در کتابخانه عارف حکمت مدینه محفوظ است که تاکنون دسترسی به آن ممکن نشده است.‘گذشته از اهمیت تاریخی کنزالمعارف در شناخت بیشتر و بهتر خاندان برمکیان، این اثر دربردارنده ضبط های درخور تأملی است که می تواند در تصحیح دیگر متون به کار آید؛ زیرا مؤلف آن، در نگارش بخش های مختلف کتاب از متون گوناگونی استفاده کرده و ابیات و عباراتی را از آنها عیناً یا با تغییراتی اندک نقل کرده است. در این جستار نمونه هایی از این موارد در دو دسته متون نظم و نثر نشان داده شده است. همچنین، نمونه های مذکور در سه دسته جای داده شده اند که عبارت اند از: قسمت نمونه هایی که ضبط کنزالمعارف صحیح و ضبط مصحح از آن، نادرست است؛ دوم نمونه هایی که ضبط کنزالمعارف در یک یا چند تصحیح از آن اثر آمده است، اما در تصحیح یا تصحیح های دیگر، ضبط/ضبط های نادرست دیده می شود و سوم نمونه هایی که اگرچه ضبط کنزالمعارف و تصحیح/تصحیح های منتشرشده از آن هر دو صحیح است، اما ضبط کنزالمعارف به دلایل بلاغی یا معناشناختی برتری دارد.
۵۹۷.

شگردهای دستوری و بلاغی فرهاد میرزا در منشآت در شش نامه حکومتی، سیاسی و شخصی

کلیدواژه‌ها: عناصر زبانی عناصر بلاغی ایدئولوژی منشآت فرهادمیرزا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۵۹
مطالعه ساحت زبان با هدف فهم و کشف مفاهیم اجتماعی از  مباحث قابل توجه است. بر اساس این رویکرد نظام مند و منسجمِ برآمده از زبان شناسی انتقادی و تحلیل گفتمان انتقادی، می توان در پی این بود که چگونه مفاهیم اجتماعی مانند ایدئولوژی، گفتمان های غالب، نظام های قدرت و مانند این ها از طریق زبان بیان می شوند در مراحل بعدی اساس شکل گیری آثار ادبی می گردند، و هم چنین به روش های گوناگون بر جهان خارج و جهان ذهنی مخاطبان تأثیر می گذارند. در این روش تحلیل زبانی و بلاغی نخست لایه های مختلف تشکیل دهنده متن استخراج می شوند، سپس با تحلیل انتقادی عناصر هر لایه می توان به ایدئولوژی مؤلف که اساس تشکیل دهنده متن است پی برد. فرهادمیرزا از برجسته ترین نویسندگان دوره قاجار و عهد ناصری است. منشآت او که به تقلید از منشآت قائم مقام و بر سیاق ترسل و منشآت نویسی دوره قاجار تحریر شده، از موفق ترین نمونه های نثر دوره ناصری برجسته ترین اثر نثر اوست. در این پژوهش با روش کیفی و کمّی عناصر زبانی و بلاغی شش نامه شخصی، سیاسی و حکومتی تحلیل شد. از نتایج این پژوهش این است که در نامه های با بافت سیاسی و خطاب به بزرگان از جملات مرکب، صناعات ادبی ای مانند تشبیه بلیغ، کنایه های غیرایما و معانی ثانویه استفاده شده، درحالی که در نامه های شخصی میزان صناعات ادبی اندک است، جملات غالباً ساده و بدون معنای ضمنی اند. درواقع در تمامی نامه های بررسی شده کاربرد پربسامد وجه اخباری، جملات معلوم و اسنادی بیانگر قاطعیت بالای متن و قدرت بالای نویسنده است.
۵۹۸.

پیوند پادشاهی زاب طهماسب و اسطوره آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آرش کمانگیر زاب (زَو) شاهنامه روشنایی آب فزایی مرزنمایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۱۲۷
در شماری از متون ایرانی میانه می خوانیم که زاب، افرسیاب را «سپوخت» و آب و مرز را بازآورد و همین تیر انداختن به افراسیاب و سپوختن او (نه تیر انداختن به سمتی از زمین) در برخی متون ایرانی نو به آرش منسوب می شود. آیا این احتمال وجود دارد که داستان آرش و داستان پادشاهی زاب، دو اجرا از یک اسطوره باشند که با انتقال انتساب در سلسله طولی علل و اسباب، گاه به آرش و گاه به زاب منسوب شده باشد؟ شاهنامه پژوهان دلایلی چند برای توجیه غیاب داستان آرش در شاهنامه فردوسی اندیشیده اند که در دو گروه قابل دسته بندی است: داستان آرش در متن اساس فردوسی نبوده است و دیگر، داستان آرش در متن اساس فردوسی بوده است و او در سرایش شاهنامه حذفش کرده است. آنچه در این مقاله بحث می شود این پرسش و پیشنهاد است که آیا ممکن است داستان آرش کمانگیر با چهره گرداندن و مطابق فرآیند «گشت اسطوره» در لایه زیرین و در قالب روایتی دیگر در شاهنامه حضور یافته و نقل شده باشد؟ پاسخ بدین پرسش، موقوف به این است که نشان دهیم اسطوره زاب و اسطوره آرش، بیانگر یک مضمون هستند و دیگر آنکه تبدیل و تبادل میان زاب و آرش در دیگر متون هم دارای نمونه باشد. به تعبیر دیگر، چنان که در نقد اسطوره شناختی و نیز در روایت شناسی مرسوم است به جای جست وجوی نام آرش، پی رنگ اسطوره وی در بخشی از شاهنامه که باید جایگاه زمانی حضورش باشد، کاویده شود. با این تغییر نگاه می توان این نظریه را مطرح ساخت که با تغییر انتساب خویش کاری از قهرمان به پادشاه در سلسله طولی علل و اسباب، پی رنگِ اسطوره آرش کمانگیر که تلفیقی از سه خویش کاری آب فزایی، مرزنمایی و روشنایی است از آرش به زاب منتقل شده است. به تعبیر دیگر، پادشاهی زاب طهماسب و داستان آرش، هر دو، روایت یک اسطوره کهن تر هند و اروپایی اند که به موجب آن، ایزد روشنایی، باران می بارد و مرز می پاید. این انتقال و «گشتِ اسطوره» میان آرش و زاب به صورت آشکار در شماری از منابع ایرانی میانه و ایرانی نو رخ داده است و دارای پیشینه و مشابه است.  
۵۹۹.

L’engagement esthétique chez Abdellatif Laâbi : Poétique subversive et responsabilité de l'intellectuel(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Engagement esthétique littérature Poésie subversion

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۲۲
Poète avant-gardiste et co-fondateur de la revue Souffles en mars 1966, Abdellatif Laâbi n’en finit pas de ressembler à son œuvre. Certes, l’auteur ne peut échapper à sa création ni la création à sa vie, cependant les épreuves traversées ont aiguisé sa plume et forgé son verbe. Derrière le « je peux ce que j'écris » qui structure l’œuvre, on sent la présence d’un « je peux ce que je lis » de la part du lecteur. C’est dire que cette voix singulière et féconde qui se joue des modes esthétiques et transgresse les genres invite le lecteur à explorer ses territoires nourris de doutes profonds et d’interrogations brûlantes. Cet article se propose d’analyser la manière dont l’engagement poétique de Laâbi évolue vers une forme d’engagement esthétique plus large, qui engage le lecteur dans un processus de coopération textuelle. En ce sens, l’analyse du concept de "mondes possibles", tel qu’il a été théorisé par Umberto Eco, permet de cerner cette ouverture et ce mouvement perpétuel caractéristique de l’œuvre laâbienne où le texte se conçoit comme un espace en perpétuelle recomposition, reflétant ainsi les potentialités multiples d’une résistance poétique à toute forme d’atteinte à la dignité humaine.
۶۰۰.

بررسی تطبیقی سبک نویسندگی محمدعلی جمال زاده در داستان «کباب غاز» و محمود تیمور در داستان «فی القطار»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات تطبیقی سبک نویسندگی داستان کباب غاز محمدعلی جمال زاده داستان فی القطار محمود تیمور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۶۸
سبک در نویسندگی، به معنای شیوه نوشتن است و آن در واژگان به کاربرده شده، جملات، ساختمان دستوری و لحن نویسنده نمود پیدا میکند. سبک را می توان از جنبه های مختلف معنایی، زبانی و روانشناسی بررسی کرد. دو عامل معنایی و زبانی(شکل) در این دو داستان مورد توجه قرار گرفته است. پژوهشگران با روش تطبیقی مبتنی بر مکتب آمریکایی به بررسی شباهت ها و تفاوت های سبکی دو نویسنده می پردازند. محمدعلی جمال زاده در داستان «کباب غاز» با قلمی طنزگونه که سرشار از تشبیهات و ضرب المثل های گوناگون است به مسائل فرهنگی و اخلاقی جامعه پرداخته و کوشیده است از این ضرب المثل ها و کنایات در جای جای داستان بهره ببرد. محمود تیمور نیز در داستان «فی القطار» با لحنی جدی به مسائل اجتماعی تاثیرگذار می پردازد و از آن رو که موضوع این داستان «عمومی کردن آموزش» است، ایجاب می کند که لحن داستان جدی، خشک و عاری از طنز باشد. او همچون جمال زاده ضرب المثل ها و کنایات را دست مایه متن خود قرار داده و از آن ها در موقعیت های مختلف داستانی بهره است. هر دو نویسنده زبانی ساده، روان و عامه پسند دارند و همین سادگی در نثر به ماندگاری این دو داستان در اذهان مردم کمک شایانی کرده است و نیز کاربرد تلمیحات و تضمینات دینی، متناسب با سیاق جملات، به چشم می خورد. از دیگر تفاوت های سبکی در داستان دو نویسنده، می توان استعمال کلمات عامیانه توسط جمال زاده و اجتناب تیمور از این نوع کلمات اشاره کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان