فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
221 - 247
حوزههای تخصصی:
سبک در نویسندگی، به معنای شیوه نوشتن است و آن در واژگان به کاربرده شده، جملات، ساختمان دستوری و لحن نویسنده نمود پیدا میکند. سبک را می توان از جنبه های مختلف معنایی، زبانی و روانشناسی بررسی کرد. دو عامل معنایی و زبانی(شکل) در این دو داستان مورد توجه قرار گرفته است. پژوهشگران با روش تطبیقی مبتنی بر مکتب آمریکایی به بررسی شباهت ها و تفاوت های سبکی دو نویسنده می پردازند. محمدعلی جمال زاده در داستان «کباب غاز» با قلمی طنزگونه که سرشار از تشبیهات و ضرب المثل های گوناگون است به مسائل فرهنگی و اخلاقی جامعه پرداخته و کوشیده است از این ضرب المثل ها و کنایات در جای جای داستان بهره ببرد. محمود تیمور نیز در داستان «فی القطار» با لحنی جدی به مسائل اجتماعی تاثیرگذار می پردازد و از آن رو که موضوع این داستان «عمومی کردن آموزش» است، ایجاب می کند که لحن داستان جدی، خشک و عاری از طنز باشد. او همچون جمال زاده ضرب المثل ها و کنایات را دست مایه متن خود قرار داده و از آن ها در موقعیت های مختلف داستانی بهره است. هر دو نویسنده زبانی ساده، روان و عامه پسند دارند و همین سادگی در نثر به ماندگاری این دو داستان در اذهان مردم کمک شایانی کرده است و نیز کاربرد تلمیحات و تضمینات دینی، متناسب با سیاق جملات، به چشم می خورد. از دیگر تفاوت های سبکی در داستان دو نویسنده، می توان استعمال کلمات عامیانه توسط جمال زاده و اجتناب تیمور از این نوع کلمات اشاره کرد.
A Comparative Study of Rumi and Schopenhauer's Thoughts on Blissfulness(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
51 - 56
حوزههای تخصصی:
Arthur Schopenhauer (1788-1860) is one of the great philosophers in the world. He is a pessimistic philosopher who has his own special view toward life and the pleasures and pains of life. He is known as the philosopher of pessimism, as he articulated a worldview that challenges the value of existence. On the other hand, in the mystical and intellectual world of Islam, Mawlana Jalal al-Din, known as Rumi, (604-672 AH) stands. Unlike Schopenhauer, he is a ‘happy’ (optimistic) mystic. The importance of "blissfulness" and the ways to achieve it in life made us examine this issue comparatively in the thoughts of Rumi and Schopenhauer. With this aim, library resources were studied and necessary data were collected. The research method was descriptive-analytical. The results of the study showed that, unlike Schopenhauer, Rumi is a religious person and believes in God. This issue has created a significant difference in their definition of blissfulness and their hypotheses about the ways to achieve a blissful life. However, issues such as "who we are", "what we have", and "what we show" which Schopenhauer stated have an effect on the creation of happiness, and are similar to parts of Molavi's ideas. The interesting part is that, according to these two thinkers, the mental treatment of human beings with phenomena has an effect on feeling satisfied with life. ‘Who we are’ is a rich source of happiness. Rumi's and Schopenhauer's recommendations are still applicable to humans today since we are trapped in the machine and industrial world and are struggling with great sorrows.
بررسی تطبیقی جلوه های «زبان آشفتگی» در شعر رضا براهنی و ودیع سعاده بر پایه نظریه زبانیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان شعر زبان یا مقوله زبانیت که در ادبیات معاصر فارسی به اسم رضا براهنی شناخته می شود، یکی از مهمترین جریان های شعری پست مدرن است که قائل به اهمیت و اولویت بخشیدن به زبان در قیاس با معنا است. این مقوله هرچند از جهت مبانی و سرایش اشعار با اسم براهنی پیوند یافته است، اما اصول و مبانی این نظریه در اشعار پست مدرنیستی دیگر کشورهای جهان قابل ردیابی است. در شعر عربی شاعر نوپرداز و سورئالیستی لبنانی، ودیع سعاده، از این نظر قابل بحث بررسی است. اصول نظری مقوله زبانیت توسط براهنی تبیین شده و مجموعه شعری خطاب به پروانه ها در ذیل همین نظریه توسط شاعر سروده و منتشر شده است. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی در صدد است با تکیه بر همین نظریه، یعنی نظریه زبانیت براهنی، به مطالعه تطبیقی اشعار رضا براهنی و ودیع سعاده شاعر معاصر لبنانی بپردازد تا همسانی و قابلیت نقد و بررسی اشعار یک شاعر لبنانی با مقوله زبانیت به طور دقیق و نظام مند واکاوی شود. این مقاله کوشیده است میزان توجه دو شاعر به زبان و ویژگی های فرمی و صوری و طرح ها و جلوه های محض زبانی را کشف و آشکار سازد.
Love and Redemption of Modern Man: Deleuzian and Sadraian “Becoming in Love”(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۶, No ۲, Spring ۲۰۲۴
113 - 129
حوزههای تخصصی:
Modern Man, engaging the predicament of “identity” and “self”, seeks “love” as a redeeming power to reach affirmation of life and reconciliation. To discuss the issue, the concept of “becoming” as an innate motion and transformation in the process of love has been scrutinized from Gilles Deleuze and Molla Sadra Shirazi”s perspective. The concept of “becoming” in Deleuze corresponds with Molla Sadra”s “substantial motion” in the notion of “love”, both carrying out the phenomenon of perception and transformation. The concept of “love” in Deleuze”s theory appears as a rhizomatic experience of “expression of the other” and different possibilities with no message and centrality, just to reach a kind of individual and unique “affect”, and this singular affect is sufficient to generate transformation. Sadra, on the other hand, presents love as the seed corn of all being, leading to a hierarchical motion through “systematic ambiguity of existence” towards a kind of cosmic unity and reconciliation. The theories of Deleuzian “becoming in love” and Sadraian “substantial motion and love” have been applied to scrutinize the practicality and confrontation of the notions in the case of redeeming modern man from nihilism, sense of alienation, distress, and bewilderment.
بازنمایی بیماری و معلولیت در هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخه ای از مطالعات معلولیت، بیش از آنکه ناظر به وجه زیستی بدن، بیماری و معلولیت باشد، با نحوه بازنمایی معلولیت، سیاست های مراقبتی و نظارتی بدن، قرائت سمپتوماتیک (درک و تفسیر و ارزیابی) و الگوهای پزشکی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی آن ها سروکار دارد. در گفتمان توانمند سالارانه، معلولیت اغلب با کلیشه های منفی نشان دار می شود. بخش عمده ای از ضرب المثل ها، کنایه ها، فولکلور و داستان ها دربردارنده طرحواره ها و استعاره های منفی در باب معلولیت هستند. در نظم های گفتمانی توانمند سالارانه، معلولیت، تحت تأثیر الگوهای اخلاقی و دینی (کیفر، گناه)، سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیک قرار می گیرد و با مفهوم هایی چون داغِ ننگ، اقلیت سازی، طَرد و آلوده انگاری، شرّ و زشتی و گناه همراه می شود. در حکایت های هزارویک شب، هویت معلولان به طور عام با مفهوم هایی چون شرارت، ترس، ننگ، ترحم، تحقیر، تمسخر و شوم انگاری، لمس تابو و دچاربودن به طلسم و جادو پیوند یافته است. در این اثر پیوسته با بدن های نشان دار و گروتسک مواجه می شویم. در اکثر قصه ها، شخصیت های مثبت و قهرمانان، از زیبایی و سلامت جسمی برخوردارند و درمقابل، شخصیت های منفی و ضدقهرمان ها و عفریت ها و اجنّه با نقص های ظاهری توصیف می شوند. روش پژوهش این مقاله، تحلیل گفتمان است، گرچه به اقتضای متن و مسئله از نظریه های معطوف به بدن، بیماری و معلولیت هم بهره گرفته شده است.
بدن مندی، فلسفه با کودکان و کتاب تصویری تونل: چگونگی شکل گیری معنا از استعاره های آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدن مندی، فلسفه با کودکان و کتاب تصویری تونل : چگونگی شکل گیری معنا از استعاره های آمیخته چکیده رویکرد پساانسان گرایی از دل مطالعات بینارشته ای گوناگون به برنامه ی فلسفه برای کودکان (فبک) پا گشود و آن را دچار تغییر پارادایم کرد تا نسبت به سلطه ی ذهن بر بدن، بزرگ سالی بر کودکی و شکل دهی بر پدیداری، پاسخ رهایی بخش ارائه دهد. هم گام با چنین چرخش پارادایمی در برنامه ی فلسفه برای کودکان، علوم شناختی نیز تغییراتی به خود دید که از آن میان می توان به سه «ای» (E) پیشنهادی مارک جانسون که به باور او از ویژگی های شناخت اند، در کنار چهار «ای» دیگر علوم شناختی نام برد: بدن مند، لانه گزیده، بسط یافته، اجرایی، «عاطفی»، «تکاملی»، «کارکرد جدید یافته». از تلاقی این دو چشم انداز (پساانسان گرایی و نظریه ی جانسون) می توان به ده مقوله دست یافت: نقد منطق دوگانی، نقد ساختار سلسله مراتبی در هستی شناسی و معرفت شناسی انسان گرا، عاملیت جزانسان، هستی معرفت شناسی رابطه ای، بدن های انسانی و جزانسانی، تخیل، عاطفه، درهم کنش (به جای برهم کنش)، فلسفه ی جان دارانگار، استعاره. چنین است که ادراک کودکان از جهان، از ارتباط بدن مند ایشان با دیگر هستی های درون جهان شکل می یابد؛ رویدادی که برخی جلوه های آن در شماری از کتاب های تصویری معاصر بازتاب یافته است. در این پژوهش، با رویکرد تفسیری تجریدی و ترکیب روش های استقرایی و قیاسی به بررسی چگونگی بازنمایی بدن مندی در کتاب تصویریِ تونل اثر آنتونی براون می پردازیم، تا باتوجه به ده مقوله ی نام برده و شیوه های ارتباط آن ها با یکدیگر، چگونگی امکان شکل گیری معنا را از دل بازنمایی بدن مندی در کتاب تصویری و در کندوکاو فلسفی با کودکان بیازماییم. در فرایند این مطالعه، هم اندیشی بدن مندانه در همراهی با کتاب تصویری در چهار بخش تصویرها، شیوه ی مشارکت مخاطب در شکل دهی به اثر، درهم کنش های واژگانی-تصویری-حرکتی در کلیت اثر و شیوه ی کاربرد پرامتن بررسی شده اند. پیشنهاد این پژوهش، جلب توجه تسهیل گران فباک به ده مقوله ی پیشنهادی و به کارگیری آن ها به عنوان ملاک انتخاب کتاب تصویری مناسب برای همراهی با این حلقه است. در این صورت، می توان امید داشت که هم اندیشی فلسفی با کودکان هر چه بیش تر به سوی اقتدارگریزی توانمندساز حرکت کند.
L’engagement esthétique chez Abdellatif Laâbi : Poétique subversive et responsabilité de l'intellectuel(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Poète avant-gardiste et co-fondateur de la revue Souffles en mars 1966, Abdellatif Laâbi n’en finit pas de ressembler à son œuvre. Certes, l’auteur ne peut échapper à sa création ni la création à sa vie, cependant les épreuves traversées ont aiguisé sa plume et forgé son verbe. Derrière le « je peux ce que j'écris » qui structure l’œuvre, on sent la présence d’un « je peux ce que je lis » de la part du lecteur. C’est dire que cette voix singulière et féconde qui se joue des modes esthétiques et transgresse les genres invite le lecteur à explorer ses territoires nourris de doutes profonds et d’interrogations brûlantes. Cet article se propose d’analyser la manière dont l’engagement poétique de Laâbi évolue vers une forme d’engagement esthétique plus large, qui engage le lecteur dans un processus de coopération textuelle. En ce sens, l’analyse du concept de "mondes possibles", tel qu’il a été théorisé par Umberto Eco, permet de cerner cette ouverture et ce mouvement perpétuel caractéristique de l’œuvre laâbienne où le texte se conçoit comme un espace en perpétuelle recomposition, reflétant ainsi les potentialités multiples d’une résistance poétique à toute forme d’atteinte à la dignité humaine.
ادب بلاغی و ادب روایی؛ نقش حوزه های دوگانه زیبایی در معیارشناسی نثر ادبی فارسی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 124
حوزههای تخصصی:
نثر ادبی فارسی جریانی مستقل از حوزه شعر فارسی است که علاوه بر رسالت هنری و اجتماعی روشن، نظام زیبایی شناختی مستقلی نیز داشته؛ و در ادبیات کلاسیک ایران عموماً تحتِ شعاع اقتدار هنری و فرهنگی شعر قرار گرفته؛ و در بلاغت گذشته ظرافت ها و موازین زیبایی شناسانه آن کمتر بررسی شده است. این کم توجهی تا حدی بوده که حتی تعریفی روشن و مورد قبول عموم جامعه ادبی از نثر ادبی فارسی و آثار منثور ادبی در دست نیست. این شیوه بیان از سویی مهم ترین حامل اندیشه و عامل اصلی انتقال مفاهیم دینی، فلسفی، سیاسی، تاریخی و جز این ها بوده است و از سوی دیگر، رسالت مهم روایت گری و قصه گویی را بیش از شعر بر عهده داشته و دارد. بنابراین تعریف چارچوب ها و شناخت توانایی های خاص آن در ایجاد ادبیّت و در نتیجه تأثیرگذاری بر مخاطب، اهمیت فراوانی دارد. به نظر می رسد "معانی نحو" به عنوان کامل ترین ابزار بلاغی در کنار کاربرد متعادل هنرسازه های بیانی و بدیعی و نیز شناخت بوطیقای روایت که مستقل از بلاغت مرسوم است، می تواند رمزگشای کشف زیبایی متون کهن ادبیات فارسی باشد؛ متونی که هنوز وجه ممیز ادبیّت آن ها در مقابل شعر و زیبایی داستان معاصر شناخته نشده است. فرض ما این است که از رهگذر ترکیب «ادب بلاغی و ادب روایی» می توان به معیاری قابل اعتنا برای سنجش ادبیّت نثر کهن رسید. در این پژوهش بنیادی کوشیده ایم به روش کتابخانه ای با تحلیل سه نمونه از متون نثر فارسی با استفاده از ابزار بلاغت و روایت، به سنجه قابل اتکایی برای تشخیص متن منثور ادبی از متن منثور غیرادبی دست یابیم. بر اساس یافته ها، نثر سیرالملوک از هر دو منظر بلاغت و روایت ادبی است؛ تاریخ سیستان (هم در بخش نخست و هم در بخش پایانی) روایتی ادبی دارد اما بلاغت غلبه چندانی ندارد و نمی توان آن را ادبی بلاغی نامید. نثر زبان و تفکر نیز نه از منظر بلاغت و نه از منظر روایت ادبی شمرده نمی شود.
جوهر «حماسی» شاهنامه فردوسی و غیاب آن در دیگر متون منظوم پهلوانی از منظر زیباشناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶
15 - 30
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، تأملی زیباشناسانه و فلسفی در جوهر «حماسی» شاهنامه فردوسی در مقایسه با منظومه های پهلوانیِ پس از آن است. عمده مساعی فیلسوفان زیباشناس قرن نوزدهم (شیلر، هولدرلین، شلینگ، هگل و دیگران) مصروف برداشتن دوگانه کانتی «آزادی و طبیعت» یا «ذهن و عین» بود که به بخشی محوری از «مسئله مدرنیته» تبدیل شده بود. مواجهه این فیلسوفان با کانت، به طیفی وسیع از صورت بندی های مختلف تاریخی انجامید که می کوشید تاریخ روح را پیش از انشقاق آن به عین و ذهن روایت کند و در پی بازنمایی جوهر دورانی آغازی بود که با واژگانی همچون «هستی، ذات، مطلق، روح کلی، تمامیت، کلیت و انسجام» از آن یاد می شد که هگل آن را «دوران حماسی یا کلاسیک» نامید. در این مقاله، از منظر زیباشناسانه به شاهنامه فردوسی نگریسته و کوشیده ایم نشان دهیم فردوسی در زمانه خود که دوران متأخر سوبژکتیویته و ادیان ایجابی است چگونه توانسته است روح جهان حماسی را در فرم شعری خود احضار کند و به ذات شعرگونه آن نزدیک گردد؛ چیزی که در تمام متون پهلوانی پس از او غایب است. در اینجا بحث بر سر «امکانی» تاریخی است و مسئله به نبوغ شخصی فردوسی و پیش شرط هایی همچون مفهوم «ملیت» و «نمایش ادوار نخستین پیدایش تمدن» فروکاسته نشده است.
تحقیقی در گزینش های نو و اشعار نویافته ابن یمین فریومدی در جنگ اشعار شماره 3423 Arabic کتابخانه ملی فرانسه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
108 - 135
حوزههای تخصصی:
ابن یمین فریومدی از شاعران صاحب نام قرن هشتم هجری قمری است. دیوان او تاکنون دومرتبه به همت سعید نفیسی و حسینعلی باستانی راد در ایران تصحیح و چاپ شده است. نفیسی 4 نسخه خطی را در تصحیحش استفاده کرده است که به دو نسخه، یکی متعلق به کتابخانه مجلس شورای اسلامی و دیگری متعلق به کتابخانه شهرداری اصفهان اشاره کرده است. باستانی راد نیز جز تصحیح نفیسی از پنج نسخه استفاده کرده است که دو نسخه از آن متعلق به کتابخانه های مجلس و سلطنتی است و دودست نویس متعلق به خود وی بوده است. هرچند تصحیح منتشرشده از حسینعلی باستانی راد، نسبت به آنچه مرحوم نفیسی منتشر کرده است، کامل تر است؛ اما هنوز هم می توان در میان نسخ خطی فارسی تصحیح نشده، اشعاری از این شاعر را یافت که در دیوان های او نیامده است. جنگ اشعار شمارهٔ 3423 Arabic کتابخانه ملی فرانسه، متعلق به قرن نهم هجری قمری، یکی ازاین دست نوشته هاست که اشعار 156 شاعر در آن جمع آوری شده است. ابن یمین فریومدی یکی از شاعرانی است که کاتبان متعدد این جنگ 475 بیت شعر از او در این اثر ضبط کرده اند. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی به مقایسه این ابیات با دو دیوان چاپ شده به وسیله باستانی راد و نفیسی پرداخته شده است. این پژوهش نشان می دهد که علاوه بر وجود 26 بیت نویافته از ابن یمین فریومدی در این جنگ، می توان نمونه هایی از خوانش های نوین از اشعار این شاعر را یافت که به رفع مشکلات معنایی، وزنی و خوانش های نادرست در دیوان های منتشرشده از این شاعر و تکمیل آن ها می انجامد.
بررسی جایگاه و عملکرد شعر و اندیشه مولانا در آثار شهید مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
319 - 348
حوزههای تخصصی:
ادبیات فارسی خارج از فضای دانشگاه، در میان افراد، اندیشه ها و جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی معاصر حضوری قاطع داشته است. مطالعه ادبیات در این ساحت بیش از هرچیز به معنای تبیین نقش و عملکرد آن در فراز و فرودهای تاریخی است. با توجه به این مسأله، در مقاله حاضر شعر و اندیشه مولانا جلال الدین محمد بلخی در آثار شهید مطهری به عنوان یکی از برجسته ترین و تأثیرگذارترین شخصیت های معاصر، ردیابی شده است. آثاری که مورد تحلیل محتوایی قرار گرفته اند بیشتر آثاری هستند که در نگاه نخست پیوند و ارتباط متعارف و شناخته شده ای با ادبیات فارسی برقرار نمی کنند؛ اما تعمّق و تأمل در این آثار نشان دهنده حضور چشمگیر و مؤثر ادبیات و مشخصاً اندیشه و شعر مولانا است که البته سویه تبیینی این گونه کاربرد بر سویه استدلالی آن غلبه دارد. نتایج همچنین نشان می دهد، شهید مطهری با استعمال برخی از حکایت های مثنوی و کاربست ساختار شعری مثنوی، به تقویت و تصدیق برخی از دیدگاه ها و از طرفی تضعیف پاره ای ازگفتمان های رقیب نایل شده است. از این منظر ضمن بازسازی نظرات استاد مطهری درباره مولانا، جایگاه شعر و اندیشه این شاعر و عارف برجسته در منظومه فکری شهید مطهری و متعاقباً جایگاه، ارزش و عملکرد ویژه آن در یکی از مهمترین جریانات سیاسی-اجتماعی معاصر مشخص می شود.
بررسی شیوه های بلاغی برگزیده در اشعار سنایی غزنوی در ارایه حقانیت و ولایت امام علی علیه السلام (مطالعه موردی: تقابل تمثیلی و حصر و قصر)
حوزههای تخصصی:
حکیم سنایی غزنوی به گواه آثارش شاعری دوستدار اهل بیت: و معتقد به ولایت ایشان است. موضوع ولایت، وصایت و حقانیت امام علی7 بارها و به شیوه های مختلف بلاغی در اشعار سنایی بازتاب یافته است. انتخاب نوعی ویژه از بلاغت و آرایش کلام در شعر سنایی، با هدف او از سرودن این اشعار که همانا نمایش حقانیت و ولایت امام علی7 است، پیوندی مستقیم دارد. در این جستار از میان شیوه ها و رویکردهای بلاغی با روش توصیفی _ تحلیلی، دو شگرد بلاغی به کاررفته در اشعار سنایی که معنای مورد نظر او را برجسته تر و مؤکد ساخته است، بررسی و تحلیل می شود. نتایج این تحلیل نشان می دهد که در اشعار سنایی، از میان انواع شیوه های بلاغی، حصر و قصر و تقابل و تمثیل که سنایی آن ها را به شکل تقابل های تمثیلی نیز به کار می برد، به جهت ایجاد تناسب میان صورت ادبی و معنا و مفهوم متن، برجسته تر از انواع دیگر شگردهای بلاغی است. این پژوهش روشن می سازد که استفاده سنایی از این شگردهای بیانی، متناسب با عقیده او در باب ولایت امام علی7 است و باعث گردیده تا او عقیده خویش را درباره حقانیت و منزلت ایشان با وضوح و قاطعیتی بیش تر به مخاطب القا کند و میان صورت و محتوای شعر خود پیوندی معنادار برقرار سازد.
سبک شناسی جزوه مترجَم شماره 2574: ترجمه ای کهن از قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
93 - 114
حوزههای تخصصی:
ترجمه های کهن فارسی از آیات شریف قرآن کریم در زمره ذخایر ارزشمند ادب فارسی است. این ترجمه ها، تشخّص و جایگاه ویژه و کم مانندی دارند. قرارگرفتن واژه های فارسی دربرابر مفردات قرآنی و عربی در بیشتر این آثار، دریافت معنی درست و دقیق آنها را ساده و ملموس ساخته است. از سوی دیگر، به سبب گستردگی و تنوّع کاربردی لغات حوزه ها و دوره های گوناگونِ زبانی در این متون، بررسی و شناخت ساختار لغات زبان فارسی از دیدگاه تاریخی بدون مراجعه به آنها ممکن نیست. یکی از ترجمه های کهن قرآن، جزوه مترجم شماره 2574 است که در کتابخانه آستان قدس نگهداری می شود. این ترجمه، زبانی استوار دارد و دربردارنده واژگانی سره و اصیل است. نسخه یادشده از نظر تاریخ ترجمه، تاریخ زبان و سیر تحوّل آن همچون دیگر ترجمه های کهن قرآن کریم، بسیار ارزنده و با اهمّیت است. در این جستار، جزوه مترجم 2574 معرّفی و روش مترجم آن در ترجمه، در کنار ویژگی های نسخه شناختی، زبانی، دستوری و رسم الخطی آن بررسی و تبیین خواهد شد. نام و نشان دقیق مترجم و کاتب و تاریخ قطعی و محل کتابت نسخه مشخّص نیست؛ امّا نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که نسخه مورد بررسی متعلّق به دوره نخست فارسی دری یعنی قرن پنجم هجری است و برابرنهاده های فارسی، دگرگونی های واجی، شاخصه های دستوری و رسم الخط آن، کهنگی زبان ترجمه را در این ترجمه از قرآن کریم نشان می دهند. دقّت فراوان در معادل یابی و برابرگزینی، تأثیرپذیری متعادل از ساختار زبان عربی، وام گیری اندک واژگان از زبان عربی، کاربرد حروف در معنای دیگر، جدانوشتن نشانه نفی از فعل، اتّصال ضمیر «او» به «که» ربط، استعمال فعل ماضی پیاپی و به کارگیری وجه تحذیری برخی از شاخصه های نسخه یادشده است.
بررسی، تحلیل و نقد نظریه مجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
183 - 208
حوزههای تخصصی:
مجادلات کلامی بسیار در میان نحله های اسلامی، به ویژه اشاعره و معتزله، و مواجهه آنها با اصل بلاغت به جایی رسید که برخی از متکلمان وجود مجاز در قرآن را انکار کردند. علاوه بر آثار کلامی، این مقوله شاکله کتاب های بلاغی را نیز به خود اختصاص داد. به خصوص از روزگار سکاکی، گویا گرانیگاه مباحث مربوط به مجاز از آثار کلامی به آثار بلاغی منتقل شد. مباحث اصلی در این آثار بر سر تعریف مجاز و حقیقت، کیفیت شناخت این دو، انواع مجاز و... بوده است. می توان گفت اساس بسیاری از این مجادلات یا مشکل اصلی آنها توجه به یکی از جنبه ها و غلفت از دیگر جنبه های این موضوع بوده است. به نظر می رسد علی رغم کوشش ها و نکته سنجی های محققان مختلف در این آثار، به دلیل آمیختگی قلمروهای مختلف در این موضوع، پژوهش های امروزی حوزه مجاز کمتر به تحقیقات پیشین پرداخته اند. در پژوهش حاضر، ضمن بررسی سیر مطالعات مجاز در کلام و آثار بلاغی مختلف، به شیوه تحلیلی توصیفی، این موضوع از چشم اندازهای مختلف تحلیل و نقد شده است. ماحصل پژوهش نشان می دهد واژه محوری، درهم آمیختن قلمروهای مختلف، مباحث انتزاعی کلامی، تقسیم بندی های غیرضرور، بی توجهی به جنبه کاربردی زبان، هم پوشانی گونه های مجاز و تکرار مطالب، مشکلات اساسی تحقیقاتی از این دست بوده است. درکنار این مسائل، باید از بی توجهی به نکته سنجی های دانشمندانی مانند جرجانی و خطیب قزوینی نیز یاد کرد. به نظر می رسد اگر به جنبه های اطلاع رسانی، کاربردشناسی و زمینه متن توجه کنیم، بسیاری از نابسامانی های تشخیص معنایی مجاز حل خواهد شد. ازسوی دیگر، تقسیم این مقوله به مجاز مرسل و مرکب و اندک قلمروهایی که در ذیل این دو قرار می گیرد، ما را از دیگر دسته بندی ها بی نیاز خواهد کرد.
تحلیل گفتمان انتقادی فرآیندهای واجی کاهش و افزایش در شعرهای نو مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجزیه و تحلیل انضمامی و کاربردی زبان و پیوند آن با تعاملات اجتماعی از اهداف اصلی تحلیل گفتمان انتقادی است و نورمن فرکلاف در رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی خویش با بهره گیری از همین هدف بر عامل «تغییر» تاکید زیادی دارد. از نمونه های عالی این نوع کاربردها می توان به تغییر و تحولات فرآیندهای واجی در شعر های نو مهدی اخوان ثالث (م. امید) اشاره کرد. هدف از تدوین این مقاله که در آن، روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای، روش تحلیل داده ها، کیفی و روش استدلالی، استقرایی است، طبقه بندی فرآیندهای واجی کاهش و افزایش در شعر های نو مهدی اخوان ثالث و تحلیل گفتمان انتقادی بر پایه الگوی سه گانه فرکلاف، یعنی توصیف، تفسیر و تبیین است، تا به این وسیله ناگفته ها و خط سفیدهای کاربرد این فرآیندها در شعر های نو مهدی اخوان ثالث مشخص گردد. فرآیندهایی که شاعر در ضمیر خودآگاه خویش به ظاهر هیچ توجهی به بسامد کاربرد آن ها نداشته است بلکه تنها سعی داشته با استفاده از باستان گرایی و بومی گرایی، پیشینه های ادبی سبک خراسان و زبان مردم زادبوم خویش را در خدمت بیان مفاهیم درآورد؛ ولی بسامد بالای کاربرد فرآیند واجی کاهش نسبت به فرآیند واجی افزایش را باید در ضمیر ناخودآگاه شاعر و کردار ها و مشیِ اجتماعی سیاسی و ایدئولوژی عصر او جست و جو کرد.
آموزه های دینی در رُمان «دخیل عشق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویداد انقلاب اسلامی در فضای فرهنگی و سیاسی ایران دگرگونی هایی ایجاد کرد و دستاوردهایی به همراه داشت. از این رهگذر، جریانی دینی در ادبیات داستانی پدید آمد. تحلیل عناصر داستانی در ادبیّات انقلاب، هدف و چرایی این پدیده را بازمی تاباند. این پژوهش با هدف استمرار گستره پژوهش های ادبیات انقلاب در پی واکاوی چگونگی رویکرد مریم بصیری در درون مایه و شخصیت های رمان دخیل عشق به آموزه های دینی است. روش پژوهش، تحلیلی-توصیفی، شیوه گِردآوری داده ها کتابخانه ای است. مبنای تحلیل، طیف واژه ها، مفاهیم خاص و پُربسامد مرتبط با آموزه های دینی است. بصیری، با طرح و خلق موقعیت دینی، ادامه دهنده جریان ادبیات دینی بعد از انقلاب اسلامی و در پی تقویت دین باوری، گسترش و عمومی سازی مبانی اعتقادی است و از طریق شخصیت ها و درون مایه داستانی، رویکردی تعلیمی-ترویجی به اصول و مبانی دین اسلام و القای احساس دینی به مخاطب دارد و از مفاهیم اعتقادی، احکام و اخلاقیات دین اسلام بهره ای متغیّر می برد. مسئله امامت بیشترین نمود را در این رویکرد دارد. بصیری، از زبان شخصیت های نوعی، نگاهی ارزش مدارانه به مفاهیم دینی دارد و گزاره های تعلیمی دین را به بن مایه رمان می برد و دست یابی به آموزه های دینی را با مطالعه اثر داستانی برای مخاطب تسهیل می کند.
«شیبو» نماد کهن الگوی «نقاب» در داستان عامیانۀ «جنیدنامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که داستان های عامیانه بهترین تجلی گاه کهن الگوها است، این مقاله، به تحلیل کهن الگوی «نقاب» در داستان عامیانه جنیدنامه می پردازد. جنیدنامه به روایت ابوحفص کوفی، داستان پهلوانی های پدربزرگ ابومسلم، جنید و ماجرای عشق سوزان او به رشیده و سرگشتگی های این دو دلداده و کامیابی نهایی آن ها است که به تولّد اسد، پدر ابومسلم می انجامد. این داستان در قالب افسانه پردازی های مردمی و به دور از وسواس های تاریخ نگاری دقیقِ علمی در زمینه هایی با بن مایه های عشقی، عاطفی، مذهبی، دینی و افسانه سازی، حول شخصیت های تاریخی نگاشته شده است. بر مبنای این تحقیق، که به روش توصیفی تحلیلی، کهن الگوی نقاب در جنیدنامه را مورد بررسی قرار می دهد شیبو، نیروی یاریگر و نزدیک ترین دوست قهرمان، «سایه» اوست که در تلاش برای رسیدن به خودآگاهی جنید و پیوستن به اتحاد و یگانگی روان او، با نقاب های انعطاف پذیر و انتخابی چون تغییر نام، شکل، زبان و دین یا دستاویز قرار دادن نقاب هایی مانند گریستن و سکوت، قهرمان را در عبور از موانع سفر یاری می کند. این نقاب های مثبت نه تنها سبب جعل فردیت نمی شود بلکه هم سویی در مسیر تفرد و به نوعی اتحاد با «خود» است. در این داستان، نوع دیگر نقاب که از آن به «اثر سایه» تعبیر می شود و با تعریف نقاب های غیرمنعطف مطابق است نمودی از سایه درونی، سیاه و حیوانی قهرمان است که در قالب کلاغی سیاه ظاهر می شود و قهرمان با در آغوش کشیدن و قبول این بعد منفی ناخودآگاه، خود را به کمال فردیت و یگانگی می رساند. هدف این مقاله بررسی نمودهای هر دو نوع نقاب، منعطف و غیرمنعطف در شخصیت شیبو است تا نشان دهد چگونه شخصیت داستان با استفاده از نقاب می تواند چرخه فردانیت را به کمال برساند.
بررسی حقوق والدین نسبت به فرزندان به روایت ادبیات سنتی ایران (از قرن 5 تا 7)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک فرزندان میوه باغ زندگی و بسیار گرانقدر و عزیزند و شناخت حقوق ایشان اهمیّت فوق العاده ای دارد به غیر از بیان این حقوق در کتب قانونی و تعیین آن ها، در متون فارسی و در پیشینه فرهنگی ایرانیان به این مهم به شکلی جدی پرداخته شده و ادیبان و سخنوران ایرانی آموزه های بسیار ارزنده ای در این باب ارائه کرده اند. مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و براساس منابع کتابخانه ای صورت گرفته به این نتیجه رسیده است که چه در تدوین قوانین مربوط به کودکان و چه در تنویر افکار مادران و پدران، آگاهی و مطالعه این آثار می تواند نتایج ثمربخشی داشته باشد. در این پژوهش به نمونه های ارزشمندی از حقوق فرزندان در آثار بزرگانی چون سعدی، مولوی ... از قرن پنجم تا هفتم اشاره شده است که مطالعه آن ها دست کم می تواند برای پدران و مادران مفید فایده باشد.
مقایسه و تحلیل شیوه های شخصیت پردازی در گرشاسب نامه اسدی طوسی و حمله حیدری باذل مشهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت وشخصیت پردازی از عناصر اصلی داستان است. انتخاب شیوه های شخصیت پردازی و چگونگی به کارگیری آن ها بر کیفیت انتقال پیام ِ مؤلف و دریافت مخاطب داستان تأثیر دارد. پژوهش حاضر به منظور مقایسه و تحلیل شیوه شخصیت پردازی حماسه های دینی با حماسه های طبیعی صورت گرفته است اما به سبب رعایت مقتضیات نشر، دو منظومه گرشاسب نامه اسدی طوسی و حمله حیدری باذل مشهدی را انتخاب کرده ایم. راوی منظومه حمله حیدری رویدادها را گزارش می کند؛ برای شخصیت پردازی از روش توصیف مستقیم شخصیت، بیشتر از زبان خود راوی استفاده کرده است. در حمله حیدری کارکرد توصیف ها جهت ادای احترام و بزرگداشت شخصیت های دینی است و اعمال شگفت انگیز قهرمانان منظومه های حماسی در آن وجودندارد. شخصیت پردازی در گرشاسب نامه بیشتر با استفاده از روش توصیف مستقیم شخصیت از زبان راوی انجام می شود، برخی از این توصیف ها، طولانی و اغراق آمیز است. روش معرفی اشخاص از زبان دیگر شخصیت ها نیز در این منظومه استفاده شده است البته، هر دو حماسه، از این لحاظ به هم شباهت دارند، اما توصیف های حمله حیدری برای شخصیت پردازی اشخاص ِ مسلمان ِ داستان، بیشتر بر توصیف ویژگی های اخلاقی، معنوی و صفات پسندیده انسانی و دلاوری های آنان متکی است. در توصیف دشمنان نیز اوصاف ِ تعیین شده بر گمراهی، فریبکاری و تیره رایی آنان تأکیددارد. در حمله حیدری از شخصیت ها، اعمال خرق عادت سرنمی زند و تعداد رویدادهای غیرعادیِ روایت بسیار کم است. تأثیرِ محیط، بافت فرهنگی و باورهای مصنّفانِ هر دو حماسه، در شخصیت پردازی اشخاص دیده می شود. داده های پژوهش به شیوه کتابخانه ای گرد آمده و با روش توصیفی- تحلیلی پردازش شده است.
تحلیل نشانه-معنا شناسی داستان های پهلوانی شاهنامه مبتنی بر تحلیل گفتمان (مورد مطالعه: داستان های رستم و سهراب و رستم و اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حوزه هایی که امروزه، اندیشمندان و صاحب نظران مطالعات ادبی به آن توجه دارند نشانه-معناشناسی متون کهن ادبی مبتنی بر تحلیل گفتمان است. شاهنامه فردوسی، اثری گران سنگ است که عظمت و گستره فراوانش، تحلیل و تفسیر متون آن را از ابعاد گوناگون برای غنای ادب پارسی ضروری می نماید. با توجه به اهمیت شاهنامه فردوسی و رویکردهای نوین تحلیل متون ادبی، هدف این مقاله تحلیل نشانه-معناشناسی گفتمان در شاهنامه فردوسی است. با توجه به اقتضائات یک مقاله و به منظور مطالعه ژرف در این زمینه دو داستان تراژیک حماسی از این کتاب یعنی «داستان رستم و سهراب» و «داستان رستم و اسفندیار» به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد که در گفتمان هر دو داستان، رستم به عنوان پهلوان شکست ناپذیر ایرانی، در مرکز اندیشه قرار دارد؛ و آنچه برای رستم ارزشی بی بدیل است حفظ حریم ایران و آزادی فردی است. در هر دو روایت علیرغم چیرگی نتایج منفی، روایت به صورتی است که اقتدار رستم در دو بعد آزادی میهن و آزادی فردی حفظ گردد. ازاین رو نشانه ها مبین قهرمانی رستم است و گفتمان بر ستون آزادی (فردی، اجتماعی) بنا نهاده شده است.