فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
بی تردید گیسودراز (720/ 721 - 825 ق.)، صوفی دانشمند سلسله چشتیه در شبه قارّه، در مکتوبات خود از منابعی بهره جسته است که شناخت آن ها از یک سو، آبشخورهای فکری گیسودراز را بر ما آشکار می سازد و از سوی دیگر، آثار مورد توجّه بزرگان چشتیه را در آن روزگار معرّفی می کند. در یگانه چاپ سنگی مکتوبات گیسودراز، نامه ای وجود دارد که از هفت نامه که در مکتوبات صدی شرف الدّین منیری (661 ؟ - 782 ق.) آمده، اقتباس شده است. در این مقاله، متن کامل این نامه، یعنی مکتوب سوم از مکتوبات گیسودراز، واکاوی شده و در پایان نشان داده شده که این مکتوب، ترکیبی از نامه های دوازدهم، چهارم، دوم، پانزدهم، نوزدهم، دهم و شانزدهم از مکتوبات صدی است و می توان این احتمال را داد که گیسودراز به سبب منطقه مشترک زیست آنان و نیز همزمانی با شرف الدّین منیری و مطالعه مکتوبات صدی، هفت مکتوب شیخ منیری را با نقل مستقیم و نیز افزوده هایی از خویش در هم آمیخته و به نام خود به یکی از مریدانش ارسال کرده است. از رهگذر این پژوهش می توان مکتوبات صدی را از جمله منابع مکتوبات گیسودراز دانست که این پیر چشتی بدون ذکر نام از آن بهره برده است، افزون بر اینکه این تأثّر را می توان دلیلی بر شهرت مکتوبات صدی اندکی پس از تألیف آن به شمار آورد.
دو ساخت کهن گرا در زبان فارسی و مشابه آنها در زبان استونیایی«دارندگی» و «خوش آیندی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۳
۱۹۴-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
بنابر تقسیم بندی زبانشناسان، زبان فارسی و استونیایی از دو خانواده زبانی متفاوتند؛ اما در این دو زبان ساختها و عناصر متناظر و مشابه بسیاری هست؛ از جمله دو ساخت کهنگرای «دارندگی» و «خوشایندی» در زبان فارسی که در ساختار نحوی و صرفی مشابهت زیادی دارد با دو ساخت متناظر که امروزه در زبان استونیایی به کار می رود. این مقاله پس از توضیح مختصری در باره اجزای سازنده آنها به بررسی و تحلیل تطبیقی این دو ساخت در فارسی و استونیایی می پردازد: ا- ساخت بیان دارندگی، ساختی که دلالت می کند بر اینکه کسی دارنده چیزی است یا چیزی متعلق به کسی است؛ مانند «مرا کتابی است.» در فارسی و معادل آن در زبان استونیایی، مانند MulOnvend. I-adessbe:3sga brother on meIsa brother مرااستبرادری 2- ساخت بیان خوشایندی، ساختی که حاکی است از اینکه کسی، چیزی را دوست دارد یا چیزی خوشایند کسی است؛ مانند «مرا این کتاب خوش آید.» در فارسی و معادل آن در زبان استونیایی؛ مانند Mullemeeldibsee raamat. I-allativebe pleasant:3sgthis book on(for) meis pleasantthis book مراخوش آیداین کتاب نتیجه پژوهش اولا تقویت کننده نظر زبانشناسانی است که معتقد به خانواده زبانهای هند و اورالیک هستند. ثانیا بیانگر این پیشفرض است که دو زبان فارسی و استونیایی از ارتباط یا پیوند بسیار دوری برخوردارند که پژوهشهای مقابله ای دیگر می تواند نفی یا اثبات آن را معین کند.
تحلیل نظریه رفتار متقابل اریک برن بر جنبه «والد» شخصیت های رمان سووشون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
25 - 46
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریات دانش روان شناسی که به بررسی شخصیت افراد می پردازد، نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن است. بر اساس دیدگاه برن شخصیت انسان ها متشکل از سه جنبه «بالغ»، «والد» و «کودک» است که با توجه به شرایط موجود و پیش زمینه تربیتی هر فرد، یک جنبه، کنترل شخصیت را بر عهده می گیرد. براساس این نظریه، شخصیتی متعادل و سازگار دانسته می شود که جنبه بالغ وی با توجه به اقتضای حال و مقام، به سایر جنبه ها اجازه کنترل شخصیت را بدهد. وقایع رمان «سووشون» سیمین دانشور که در شهر شیراز اتفاق می افتد، به عنوان نمونه ای از کل جامعه آن روز ایران شناخته می شود که ویژگی های روانی شخصیت های آن متأثر از شرایط جامعه و متناسب با آن به تصویر کشیده شده است. این پژوهش بر آن است تا به روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای، رفتار متقابل شخصیت ها در جامعه داستانی سووشون را بر پایه نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن مورد بررسی قرار دهد تا از این طریق، هم ارزی شخصیت ها و وقایع رمان با شرایط جامعه را آشکار کرده و به این سوال اساسی پاسخ دهد که استبداد حاکم بر جامعه چه تاثیری بر جنبه والد شخصیت های رمان سووشون گذاشته است؟ به نظر می رسد استبداد حاکم بر جامعه سنتی آن روز ایران باعث شده است تا رفتار اغلب شخصیت های داستان تحت تأثیر جنبه والد آنها شکل گرفته و غلبه ارزش های سنتی در جامعه مردسالار ، موجب شده تا رفتار متقابل مردان و زنان داستان در قالب الگوی ارتباطی " والد به کودک"بروز یابد.
بررسی تطبیقی زبان و جنسیت در اشعار طاهره صفارزاده و فدوی طوقان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
217 - 234
حوزههای تخصصی:
پیشینه مطالعات زبان و جنسیت به دهه هایی از قرن نوزدهم می رسد. هنگامی که در بستر مفاهیم نقد ادبی نو، نخستین جریان ها تحت عنوان "فمینیسم" در غرب شکل گرفت. بر مبنای نظراتی که سبک گفتار و نوشتار زنان و مردان را با یکدیگر متفاوت می داند، زبان می تواند محل بروز و ظهور عناصر جنسیتی واقع شود. بر اساس این آراء، پژوهش های متعددی در بررسی نشانگان جنسیتی زبان در آثار ادبی صورت گرفته است. از آنجایی که شعر زنان یکی از مواضع قابل تامل در بررسی تعامل زبان و جنسیت است، پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی– تحلیلی فراهم آمده، با رویکردی تطبیقی به بررسی شاخص های جنسیتی زبان در دو سطح فکری و زبانی اشعار طاهره صفارزاده و فدوی طوقان پرداخته است تا به این پرسش ها پاسخ دهد که اولا شاخص های جنسیت چگونه و در چه سطحی در زبان شعری این شاعران بازتاب یافته و دیگر اینکه وجود عوامل مشترک فرامتنی در شعر این دو تا چه حد توانسته برآیند مشابهی در دستاوردهای پژوهش داشته باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که عوامل مشترکی چون زنانگی، تاثیرپذیری هر دوی این شاعران از تحولات اجتماعی و سیاسی عصر خود، زیستن در بازه زمانی واحدی از تاریخ معاصر و نیز اثرپذیری شعر آنان از آموزه های ادبی رمانتیسم و رئالیسم، موجب شکل گیری رفتارهای جنسیتی اغلب مشابهی در زبان شعری آنان شده است.
بررسی تطبیقی رمان های الخباء و اختر دختر زیبای قاجاری بر اساس مؤلفه های فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
119 - 142
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی، نوعی پژوهش میان رشته ای است که به مطالعه رابطه ادبیات ملت های مختلف با یکدیگر و بررسی رابطه ادبیات با هنر و علوم انسانی می پردازد. موضوعات گوناگونی در ادبیات تطبیقی مورد بررسی قرار می گیرد که یکی از آن ها جنبش های فکری است. فمینیسم به عنوان یکی از این جنبش های فکری شمار می رود. در این جستار با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی تطبیقی برخی از مؤلفه های فمینیستیی در رمان های الخباء اثر میرال الطحاوی و اختر دختر زیبای قاجاری از الی نجفی فر بر پایه ادبیات تطبیقی مکتب آمریکایی پرداخته می شود. برخی از مؤلفه های فمینیستی رمان های زن محور عبارت است از: تبعیض جنسیتی، ازدواج اجباری، چند همسری، ازدواج در سن پایین، فرمانبرداری بی چون و چرا از همسر، طلاق، جایگاه خرافات در میان زنان، اشتغال زنان در محیط خانه و بیرون از آن، آزار و اذیت زنان، زن در برابر زن، دلتنگی، دخانیات در میان زنان، تلاش برای رسیدن به آزادی، تسلیم سرنوشت بودن و... . برآیند پژوهش نشان می دهد رمان ا لخبا ء و اختر دختر زیبای قاجاری بیشتر بیانگر زندگی کلاسیک سنّتی و دردهای زنان در جامعه مرد سالار و زن ستیز است و یأس و نا امیدی در میان زنان و نگاه زننده به آنان را نیز به تصویر می کشد. هر دو نویسنده، داستان خود را به گونه ای به پایان می رسانند که با آغاز فعالیت زنان برای تساوی حقوق خود با مردان رو به رو می شود.
تحلیل اشعار عربی در نثر تجارب السّلف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
287 - 321
حوزههای تخصصی:
تجارب السّلف اثر هندوشاه نخجوانی در سال ۷۱۴ قمری، کتابی تاریخی مربوط به تاریخ خلفا و وزیران اسلامی تا برچیده شدن خلافت عباسیان است. منبع اصلی او کتاب «مُنیه الفضلاء فى تواریخ الخلفاء و الوزراء» از محمّدبن على العلوى الطِّقطَقى است. به نوشته عباس اقبال این کتاب در میان کتب نثر فارسی کمتر نظیر دارد؛ هم از جهت جلالت مقام در انشاء و هم از جهت دلکشی موضوع تاریخ خلفا و وزرا وسلاطین معاصر.«تجارب السّلف » تاریخ اسلام تا پایان خلفاى عبّاسى ، یعنى تا سال 656 ق. است ، دوره اى که حتّى پایان آن ، قریب 60 سال پیش از تاریخ تألیف تجارب السّلف است. هندوشاه به عموم صحابه احترام مى گذارد و بی تعصّب، نزاع صحابه بر سر خلافت و جانشینى پیامبر(ص)، و یا رفتارو سیاست قابل انتقاد خلیفه سوم و نقش ارزشمند و کریمانه امام علی(ع) وحَسَنَین در جهت حمایت از عثمان و نجات جان وى را با عباراتى شفاف ورسا مطرح کرده است. این اثر ازمآخذ مُتقَن است که مطالب مستندى ازتاریخ اسلام را در بردارد و علاوه بر ارزش تاریخى ، حائز مزایاى ادبى فراوان است . نثرتجارب السّلف روان ودلنشین و بسیار فصیح است، نیز داستان ها و حکایاتی دلنشین و زیبا با تاریخ عَجین شده است؛ امّا اشعار عربی غالبا از دوره عبّاسی در لابلای نثرکتاب،نوعی تعقید ایجاد کرده است. در این مقاله به تحلیل جایگاه نحوی- بلاغی، معنای صحیح، صحّت شاعر و شعر می پردازیم.نیز اطّلاعات ادب عرب، مباحث نقد ادبی در شعر همچون مدح، هجو، اعتذار و نکات برجسته تاریخی، سیاسی و ادبی و اخلاقی و خطاهای موجود در این میان تحلیل می شود.
استعاره مفهومی در قصیده القتلى یسیرون لیلاً سعدی یوسف و سرودِ ابراهیم در آتش احمد شاملو (بر اساس نظریه معناشناسی شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
149 - 171
حوزههای تخصصی:
استعاره، چه به عنوان عنصری تزیینی و خواه به مثابه فرآیندی شناختی، از دیرباز در کانون توجّه پژوهش گران بوده است. بر اساس یافته های زبان شناسی شناختی، انسان به دلیل جسدمند بودن و نیز تجربه هستی به واسطه این جسد، ساخت های مفهومی بنیادینی به نام طرح واره های تصویری را در ذهن خویش می آفریند و می انبارد تا در مواقع اندیشیدن به امور انتزاعی، با انتقال دادن این ساخت های انضمامی به زبان، فرآیند ادراک را تسهیل و تکمیل کند. سعدی یوسف و احمد شاملو، به یاری طرح واره ها، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را در اشعار خویش مفهوم سازی کرده اند. این پژوهش بر آن است تا با تکیّه بر روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی و تحلیل طرح واره ها در دو قصیده منتخب از این دو شاعر، چگونگی تفکّر و نیز پایه های شناخت آنان از جهان پیرامونشان را تبیین کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مفاهیم انتزاعی همچون مرگ، زندگی، تغییر و جاودانگی در قالب این تصویرها تجسم یافته اند و سه طرح واره حجمی، حرکتی و نیرو توانسته اند در ارتباطی سازمان یافته، اندام وار و منسجم با یکدیگر و در راستای هدفی معیّن منجر به تولید معنا شوند و در نهایت مفهوم انتزاعی جاودانگی و اثرگذاری را در شکل تابلویی تصویری پیش دیدگان مخاطب قرار دهند.
مطالعه تمایز های ساختاری (ساختار روایی) اسطوره آرش، در پنج متن معاصر با تمرکز بر نظریه کلود لوی استروس (با تأکید بر نمایشنامه آرش شیواتیر (ارسلان پوریا)، آرش کمانگیر (سیاوش کسرایی)، آرش (بهرام بیضایی)، آرش در قلمرو تردید (نادر ابراهیمی) و سفری برای آرش (اسماعیل همتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
47 - 74
حوزههای تخصصی:
از دهه 1330 شمسی روایت هایی از داستان بنیادین اسطوره آرش توسط نویسندگان معاصر ایران روایت شده است. این روایت ها بیش از اینکه به دنبال بیان داستان اسطوره آرش باشند، تلاش کردند برداشت های متأثر از جریان های فکری و فرهنگی و سیاسی جامعه زمان خودشان را از این اسطوره داشته باشند. وجه مشترک تمام این روایت ها تقابل های دوگانه ای هستند که مدام خود را در فرایند روایت تکرار می کنند؛ تقابل میان اسطوره آرش و اسطوره مردم، میان ایران و توران و حتی میان آرش و نفس خودش. این تقابل دوگانه پیش تر موضوع نوشته های کلود لوی استروس بوده است. از نظر استروس انسان تمایل دارد هر چیز را به دو دسته تقسیم کند و حتی زمانی که می خواهد به واسطه یک عبارت آن را رفع کند خود ایجاد یک تقابل دوگانه دیگر می کند. این نظر چه در داستان بنیادین اسطوره آرش و چه در بازخوانی های نویسندگان معاصر از این اسطوره دیده می شود. استروس برای تجزیه و تحلیل بهتر این ساختار، شیوه خودش را که آن را اسطوراج می نامد معرفی می کند. این شیوه که برخاسته از زبان شناسی است روش مناسبی برای تحلیل بهتر این اسطوره است. در این جستار تلاش می شود با مطالعه پنج متن معاصر از اسطوره آرش و استفاده از روش تفکیک اجزای تشکیل دهنده روایت اسطوره استروس، به تمایز های میان بازخوانی های اسطوره آرش در متن های نام برده بپردازیم و ضمن برخورد با هسته بنیادین اسطوره آرش، مسیر حرکت اسطوره در این متن ها را پیدا کنیم.
دامنه اطلاعات داستان در داستان کوتاه «ژاکت پشمی» و اقتباس تلویزیونی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
245 - 295
حوزههای تخصصی:
در روایت های کلامی و تلویزیونی، دامنه اطلاعات داستان نقش مهمی در حفظ توجه خواننده و بیننده دارد. نویسندگان این مقاله با شیوه تطبیقی، دامنه اطلاعات داستان و نحوه حفظ توجه خواننده و بیننده در داستان کوتاه «ژاکت پشمی»، نوشته هوشنگ مرادی کرمانی را با اقتباس تلویزیونی آن («ژاکت») به کارگردانی کیومرث پوراحمد براساس نظریه روایت شناسی رابرت مک کی، بررسی و مقایسه می کنند. نتایج پژوهش نشان می دهد که کانونی سازی داستان کوتاه «ژاکت پشمی» از نوع درونی یا دید همراه است که باعث غلبه عنصر تعلیق در آن می شود. این کانونی سازی برای تنوع دامنه اطلاعات داستان و جذابیت بیشتر روایت، از عنصر معما نیز استفاده می کند. این کار به کمک شگردهایی مانند پیشواز زمانی، روایت درونه ای، حذف و ... انجام شده است. در این فرایند، غافلگیری نیز به کمک معما می آید؛ چون با هربار غافلگیری کانونی سازی درونی و خواننده، به معماهای داستان افزوده می شود. اقتباس تلویزیونی داستان نیز از منظر یک کانونی ساز درونی غالب روایت می شود؛ با این تفاوت که دقایق زیادی از فیلم به کانونی سازی کنشگرهای دیگر نیز اختصاص دارد. این موضوع باعث افزایش کنشگرهای فیلم و درنتیجه، برجسته شدن آموزش توجه به حضور دیگری و گفتمان های متفاوت در آن می شود. این گفتمان ها اغلب با استفاده از شگرد روایت درونه ای وارد فیلم می شوند که این ورود نیز افزایش عنصر معما را درپی دارد. اگرچه روایت کلامی عنصر تعلیق را فقط می توانست با عنصر معما ترکیب کند، تعلیق فیلم با توجه به امکانات دوربین و خلاقیت کارگردان برای غنی تر کردن روایت با هردو عنصر معما و کنایه دراماتیک ترکیب می شود. همچنین، به دلیل همراهی رویدادها با موسیقی و به صورت چندبُعدی از زاویه های مختلف، تعلیق ها و غافلگیری های قدرتمندتری ایجاد می شود. در این شکل از روایت، ما با کانونی ساز درونی احساس همدلی و هم ذات پنداری بیشتری می کنیم. به این ترتیب، نتیجه می گیریم که اقتباس تلویزیونی داستان از امکانات و تکنیک های چندرسانه ای متنوع تر و پیچیده تری برای تقسیم اطلاعات داستان و حفظ توجه بیننده استفاده می کند.
بررسی تصویرسازی دو عنصر گفت وگو و شخصیت در داستان حضرت موسی(ع) در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
در عصری که ادبیات عربی و غیر عربی فاقد داستان به معنای نوین آن بود، ناگاه قرآن کریم، داستان هایی را در قالب و ساختاری نوین عرضه کرد. قصص قرآن بسیار نمایشی و محسوس هستند و از عواملی که به این مسأله کمک می کند، عناصر مختلف داستانی است. از مهم ترین و تصویرسازترین عناصر داستانی در قصص قرآنی، می توان به دو عنصر گفتگو و شخصیت اشاره کرد که در نمایش حوادث داستان بسیار مؤثربه شمار می روند، آن گونه که حادثه را بدون شخصیت و شخصیت را بدون گفتگو نمی توان تصور کرد و در هیچ دوره ای جدال بین انبیا و کفار و گفتمان ایشان با مردم عادی از این عناصر خالی نبوده است. از این رو نگارنده در این مقاله کوشیده است تا با روشی توصیفی – تحلیلی به بررسی دو عنصر گفتگو و شخصیت در داستان حضرت موسی7 بپردازد و ابعاد زیباشناختی آن را تبیین کند. از یافته های چنین تحقیق برمی آید که یکی از مظاهر اعجاز قرآن کریم، از وحدت و انسجام بین آیات نشأت می گیرد و این تناسب و هماهنگی در بین عناصر متعدد داستانی به وضوح قابل مشاهده است. این اتحاد به منظور تحقق اهداف دینی در سراسر داستان های قرآنی است؛ به گونه ای که همه اجزادر کنار هم یک ساختار منسجم و هماهنگی را تشکیل داده اند
بررسی و تحلیل افسانه های کُردی براساس نظریه جامعه شناسی جنسیت استفانی گرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۵۶
75 - 106
حوزههای تخصصی:
ارتباط میان فرهنگ، ادبیات و اجتماع، امری ناگزیر است، زیرا بسیاری از رویدادهای اجتماعی و حتی سیاسی، تاریخی و اقتصادی روزگاران گذشته را می توان از طریق جست وجو در لایه های فرهنگی و ادبی کشف کرد. علم جامعه شناسی با رویکردهای مختلف ازجمله جامعه شناسی ادبیات، تحلیل گفتمان انتقادی و غیره این وظیفه را برعهده دارد و با مطا لعه آثار فرهنگی و ادبی، تلاش می کند تأثیر برساخت های اجتماعی بر زوایای زندگی انسان ها را که در آثار فرهنگی، هنری و ادبی بازتاب پیدا می کند بررسی و تحلیل کند. جامعه شناسی جنسیت استفانی گرت از شاخه های نوپای علم جامعه شناسی است که ساختار روابط و نابرابری های جنسیتی را مطالعه می کند. نوشتار حاضر بر آن است تا با رویکردی توصیفی تحلیلی از نگاه جامعه شناسی جنسیت و براساس افسانه های کُردی، ذهنیت و فرهنگ مناطق کردنشین را نسبت به زنان نشان دهد. دستاورد پژوهش بیانگر آن است که ما در این افسانه ها با دو رویکرد مثبت و منفی نسبت به زنان روبه رو هستیم و با وجود بسامد فراوان وجه منفی، همواره زنان در افسانه های کُردی در ایفای نقش مادری، همسری و معشوقگی که برای آن ها سیما و وجودی قدسی را به همراه آورده است، توانمندی خویش را در مدیریت امور، ریاست منزل، تأمین معیشت و مشورت در امور مهم را به خوبی نشان داده اند.
بررسی پساساختارگرایانه گزیده ای از آثار محمدرضا شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
93 - 133
حوزههای تخصصی:
ادبیات کودک به دلیل شکاف زمانی ای که بین کودکیِ نویسنده و مخاطب کودک وجود دارد، ماهیتاً ادبیاتی دوسویه است. یکی از رویکردهای نقد ادبی که قادر است این دوگانگی را نشان دهد، نقد پساساختارگرایی و رویکرد ساخت زدایی دریدایی است. در این پژوهش با به کارگیری این رویکرد، برخی آثار تألیفی و خلّاقانه محمدرضا شمس، یکی از نویسندگان مطرح و تأثیرگذار ادبیات کودک و نوجوان بررسی شده است. شیوه پژوهش توصیفی تفسیری است و انتخاب آثار به صورت نمونه گیری هدفمند انجام شده است. مؤلفه های ساخت زدایی، از جمله تقابل های دوگانه، تصمیم ناپذیری، سرگشتگی، بینامتنیت، مؤلف زدایی و تکرارپذیری را به خوبی در آثار شمس می توان بازشناخت که در این میان، بینامتنیت جایگاهی ویژه دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که آثار محمدرضا شمس با بهره بردن از این ویژگی ها، خوانش را به سوی تکثر معنا و زایش مدام دلالت، هدایت می کند. سیّالیت بینامتنی و لایه های چندگانه معنایی در این آثار حاکی از آن هستند که مخاطب پنهان متن، نه تنها مصرف کننده ای ایستا نیست، بلکه در برساختن معنای متن نقشی مؤثر و پویا ایفا می کند.
ا فزایش آگاهی معلمان زبان انگلیسی ازتفاوتهای میان فرهنگی: رویکرد آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم در هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
203 - 214
حوزههای تخصصی:
هند کشوری چندفرهنگی، چندمذهبی و چندزبانه است. مقوله فرهنگ در آموزش زبان دوم، علاقه زیادی در بین محققان ایجاد کرده است. فرهنگ هند همیشه بخش جدایی ناپذیر سیستم آموزشی آن بوده است؛ بنابراین آگاهی معلمان و زبان آموزان از مسائل مربوط به تنوع فرهنگی بین زبان انگلیسی و زبان های بومی بسیار ضروری به نظر می رسد. با آشنایی با جنبه های مختلف فرهنگ های دیگر، معلمان نه تنها در درک بهتر متون مختلف توانمندتر می شوند، بلکه برای مقابله با موانع فرهنگی، ارتقای دانش و درک عمیق تر نیز آماده تر می شوند. هدف این مقاله، بررسی اهمیت درآمیختگی فرهنگ زبان دوم (انگلیسی) در فرهنگ هند است و اینکه چگونه این فرایند به بهبود یادگیری زبان انگلیسی در مدارس هند منجر می شود. این مقاله به معلمان و زبان آموزان کمک می کند تا نه تنها از مبانی کلیشه ای فرهنگی فراتر بروند، بلکه چندفرهنگ گرایی را نیز به طور مؤثر تجربه کنند. این امر با برشمردن چالش ها و موانعی که ممکن است مانع آموزش و یادگیری مؤثر فرهنگ در کلاس های زبان دوم کشور هند شود، انجام می پذیرد و درنهایت پیشنهادهایی برای آموزش بهتر فرهنگ زبان انگلیسی در کشور هند ارائه می شود.
بررسی تطبیقی مظاهر و نمودهای آزادی در شعر ملک الشعرا بهار و احمد شوقی بر اساس تحلیل گفتمان ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
33 - 85
حوزههای تخصصی:
سروده های دو شاعر مورد بحث به دلیل وجودِ همسویی های فکری و ادبی فراوان در بیشتر زمینه ها از جمله در حیطه آزادی، همواره بابِ طبعِ دوستداران اهل پژوهش بوده است. بررسی تطبیقی اشعارِ این دو سراینده، نشان می دهد که مضامین مشترکِ وافر و شایانی در پندارِ آنها وجود دارد. در جستار پیشِ رو با تکیه بر متغیرهای گفتمان ون دایک به تبیین مهم ترین نمودهای آزادی و جلوه های آن در اشعارِ دو سخنور ایرانی و مصری، بهار و شوقی، و همچنین تحلیل رویکرد ایشان بر پایه تفکرات ون دایک می پردازیم. با استناد به یافته های تحقیق از میان اضلاع چهارگانه مربع عقیدتی ون دایک، توجه به داده های مشتمل بر نکات مثبت درباره گفتمان خودی و نیز عنایت به دانسته های حاوی نکات منفی در ارتباط با کانون دیگران، در هیأت مؤلفه هایی چون: آزادی، آزادی سیاسی، فرزانگی، مناسبات اجتماعی، آزادی معنوی، آزادی زنان، آزادی قومی و ملیتی، آزادی بیان و اندیشه و... مبنای جهت گیری های سیاسی بهار و شوقی را شکل می دهند. هدف آن است که با تطبیق مفهوم آزادی، درک تازه ای از انسجام ادبیات با اوضاع سیاسی و اجتماعی در حوزه درک بیشتر تعامل ادبی و فرهنگی ِ ایران و کشورهای عربی، به ویژه مصر حاصل شود .روش این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه کتابخانه ای و بررسی مستقیمِ متون و با تمرکز بر شرح و تفسیر درون مایه های موجود حاصل شده است
ضرورت تصحیح و ترجمه مجالس النفایس امیر علی شیر نوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲۵
151 - 129
حوزههای تخصصی:
تذکره مجالس النفایس امیر علی شیر نوایی مهم ترین مأخذ تاریخ ادبیات فارسی در نیمه دوم قرن نهم و نیمه اول قرن دهم به ویژه در کانون ادبی هرات است که در این مقاله تصحیح ها و ترجمه های آن نقد شده تا ضرورت تصحیح و ترجمه مجدد آن آشکار شود. روش نادرست تصحیح، اولویت بندی اشتباه نسخه ها، خوانش نادرست ابیات فارسی و ناکارآمدی زبان و خط و الفبای دو تصحیح قبلی از نقاط ضعف آن هاست، همان طور که حذفیات، اضافات و تغییراتی که مترجمان در ترجمه خود انجام داده اند، از نقاط ضعف ترجمه های این تذکره است. همچنین تصحیح و ترجمه تازه مجالس النفایس نیز ازلحاظ روش در این مقاله معرفی شده است، تصحیحی که بر اساس دو نسخه اقدم آن در کتابخانه های دنیا، یعنی نسخه کتابخانه موزه توپقاپی سرای استانبول (کتابت 905 ق) و نسخه کتابخانه سلطنتی/ دولتی وین (کتابت 903 ق) انجام شده و در ترجمه فارسی آن نیز بیشترین پایبندی به متن جغتایی رعایت شده است. این تصحیح- ترجمه شامل مقدمه، تعلیقات و فهرست های لازم نیز هست.
فهمی نو از رندی های زبانی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
135 - 150
حوزههای تخصصی:
شعر حافظ ازنظر به کارگیری ظرفیت ها و کارکردهای هنری، بلاغی و معنایی زبان، پیچیده ترین و رمزآمیزترین شعر در زبان فارسی است. او در این زمینه تا جایی پیش می رود که برای دریافت و درک دنیای فکری و اندیشگانی سخنش، از کنار هیچ جزئی از اجزای سخنش بی تأمل و درنگ نمی شود گذشت؛ چه، وی زیرکانه و رندانه و آگاهانه از تمام ظرایف و ظرفیت های زبان، برای ظهور اندیشه ها و ترسیم جهان بینی خویش استفاده کرده و با تردستی تمام از آنها سود جسته است. به دلیل به کارگیری همین شگردهای زبانی است که شعر حافظ، همواره ازطرف پژوهشگران ادبی از زاویه های گوناگون مطالعه و بررسی شده است. ازآنجاکه مهم ترین ویژگی سبکی و هنری حافظ استفاده اعجاب انگیز او از ایهام و انواع آن و به ویژه ایهام تناسب است، محققان و شعرشناسان بسیاری کوشیده اند تا با استخراج شواهد ایهام و انواع آن در شعر او، لایه های متفاوت معنایی و رمزوارگی زبانی هنر او را نشان داده و شگفتی های روابط منشوری واژگان در شعر او را آشکار نمایند. در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، ایهام تناسب هایی نو در شعر حافظ بررسی شده است. ایهام تناسب هایی که در دیگر پژوهش ها و شرح های شعر حافظ به آن توجه نشده است.
تحلیل فرمالیستی درون مایه «عشق» در داستان کودکانه یخی که عاشق خورشید شد اثر رضا موزونی، براساس نظریه درون مایگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«عشق» از مهمترین حالات و عواطف درونی انسان است و رایج ترین موتیف ادبیات غنایی. این پژوهش بر آن است تا با رهیافت درون مایگان توماشفسکی، شیوه ملموس نمایی و عینی سازیِ درون مایه عاشقانه را در داستان کودکانه یخی که عاشق خورشید شد اثر رضا موزونی، واکاوی کند. طبقِ این رهیافت، کلان درون مایه هر اثر ادبی، نظامی سلسله مراتبی از مجموعه خرده درون مایگان است. در پایین ترین لایه این سلسله مراتب، بن مایه های اتمی قرار دارند. درواقع، کلان درون مایه هر اثر ادبی برآیندِ برهم کنشِ بن مایه های آن است و بن مایه ها کوچک ترین واحدِ درون مایه دار در هر اثر ادبی اند. توماشفسکی مطالعه درون مایه را مستلزم مطالعه نظام بن مایگان و انگیزش آنها می داند. اصطلاح «انگیزش» به معنای دلیلی است که حضور یک بن مایه اتمی خاص را در نظام مولکولیِ درون مایگانِ اثر توجیه می کند. توماشفسکی ضمن تفاوت قائل شدن بین فابیولا (محتوای داستان) و سیوژه (تمهیدات صوری داستان نویسی)، کارکرد هر بن مایه را براساس رابطه اش با سایر بن مایه ها و جایگاهش در فابیولا و سیوژه تعریف و بر همین اساس، بن مایه ها را به دو گروه پویا/ ایستا و نیز آزاد/ مقید تقسیم می کند. پژوهش پیش ِرو با روش تحلیلی توصیفی در پی پاسخ گویی به چگونگی کارکرد بن مایه های اتمی در نظام مولکولیِ کلان درون مایه عاشقانه داستان مذکور است. نتیجه پژوهش نشان می دهد، کلان درون مایه غنایی، محصول برهم کنشِ خرده درون مایگان غنایی در هر دو لایه فابیولا و سیوژه است.
رویکردی زیبایی شناسانه به مسائل زبانی سبک هندی در غزلیات محمد قهرمان
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
48 - 72
حوزههای تخصصی:
محمد قهرمان(1308-1392) شاعر باریک اندیش، خلاق و مضمون پرداز معاصر ایران است. شعر وی به دلیل علاقه ذاتی به سبک هندی و بررسی، تحقیق و تفحص فراوان در شعر سبک هندی، علی الخصوص صائب تبریزی، ویژگی های شعری این سبک را دارا است. شعر وی به صورت کاملاً معتدل و به دور از هرگونه ابهام است. در این پژوهش(جستار) به شیوه توصیفی و تحلیلی به بررسی و کاربرد مهم ترین مختصات زبانی سبک هندی در غزلیات کتاب «حاصل عمر» او پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد شاعر زبان شعری خود را با ایجاد و خلق مضامین جدید به کار گرفته است. به بیان دیگر از آنجایی که شاعر برای بیان مضامین جدید و نو، به زبانی تازه نیازمند است، به طرق مختلف نظیر واژه سازی، وام گیری از زبان محاوره، ساخت ترکیب های غنی شده، ترکیب سازی باعث تشخص و برجستگی زبانی شعری خود شده است و به کمک این بازی های زبانی، غنای خاصی از منظر زیبایی شناسی به شعر خود بخشیده است.
معرفی «ادبیات تاریخی» به عنوان یکی از انواع ادبی فارسی (با تکیه بر تاریخ بلعمی، تاریخ بیهقی، تاریخ جهانگشای جوینی، تاریخ وصاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
17 - 35
حوزههای تخصصی:
یکی از م سائلی ک ه ناقدان ادبی از قدیم به آن توجه داشته اند تقسیم بندی آثار ادبی براساس انواع ادبی است. در تعاریف انواع ادبی، آثار را به گروه های مشخص طبقه بندی می کنند. از این طریق، به خوبی م ی توان ماهیّت آثار ادبی را شناخت، ارزش هر اثر ادبی را نسبت به سازگاری آن با ویژگی های نوعیِ از پیش مقرر شده تعیین کرد، ع لل و عوامل بروز و ظهور انواع را پی برد و نیرو یافتن یا ضعف و از بین رفتن آنها را در دوره ه ای ادبی و تاریخی مختلف، ب ررسی ک رد. متون ادب فارسی را نیز به انواع گوناگونی تقسیم کرده اند مانند: ادبیات حماسی، ادبیات تعلیمی، ادبیات غنایی؛ البته محققان درباره معرفی برخی از انواع ادبی دیگر هم، تحقیقات مستقلی انجام داده اند. در پژوهش های انجام شده، تاکنون تکلیف متونی همچون تاریخ بلعمی، تاریخ بیهقی، تاریخ جهانگشای جوینی، تاریخ وصاف و آثاری از این دست که تمییز صبغه تاریخی آنها از رنگ و ارزش ادبیشان دشوار و حتی غیر ممکن است، روشن نشده است و هیچ گاه این متون به عنوان یک مجموعه واحد بررسی نشده اند تا هم ویژگی های کلی و مشترکشان بررسی شود و هم دسته بندی دقیقی از شاخه ها و زیرشاخه های گوناگون آن به عنوان «نوع ادبی مستقل» ارائه گردد. به نظر می رسد به دلیل وجود برخی ویژگی های مشترک بین متن های تاریخی و همچنین به دلیل تمایزهای این متون با آثار دیگر انواع ادبی، می توان آنها را یک نوع ادبی مستقل به حساب آورد و نام آن نوع را «ادبیات تاریخی» نهاد، هم چنین ویژگی های این نوع ادبی جدید را مشخص کرد و تعریفی از آن ارائه داد.
سبک شناسی جزوه مترجَم شماره 2574: ترجمه ای کهن از قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
93 - 114
حوزههای تخصصی:
ترجمه های کهن فارسی از آیات شریف قرآن کریم در زمره ذخایر ارزشمند ادب فارسی است. این ترجمه ها، تشخّص و جایگاه ویژه و کم مانندی دارند. قرارگرفتن واژه های فارسی دربرابر مفردات قرآنی و عربی در بیشتر این آثار، دریافت معنی درست و دقیق آنها را ساده و ملموس ساخته است. از سوی دیگر، به سبب گستردگی و تنوّع کاربردی لغات حوزه ها و دوره های گوناگونِ زبانی در این متون، بررسی و شناخت ساختار لغات زبان فارسی از دیدگاه تاریخی بدون مراجعه به آنها ممکن نیست. یکی از ترجمه های کهن قرآن، جزوه مترجم شماره 2574 است که در کتابخانه آستان قدس نگهداری می شود. این ترجمه، زبانی استوار دارد و دربردارنده واژگانی سره و اصیل است. نسخه یادشده از نظر تاریخ ترجمه، تاریخ زبان و سیر تحوّل آن همچون دیگر ترجمه های کهن قرآن کریم، بسیار ارزنده و با اهمّیت است. در این جستار، جزوه مترجم 2574 معرّفی و روش مترجم آن در ترجمه، در کنار ویژگی های نسخه شناختی، زبانی، دستوری و رسم الخطی آن بررسی و تبیین خواهد شد. نام و نشان دقیق مترجم و کاتب و تاریخ قطعی و محل کتابت نسخه مشخّص نیست؛ امّا نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که نسخه مورد بررسی متعلّق به دوره نخست فارسی دری یعنی قرن پنجم هجری است و برابرنهاده های فارسی، دگرگونی های واجی، شاخصه های دستوری و رسم الخط آن، کهنگی زبان ترجمه را در این ترجمه از قرآن کریم نشان می دهند. دقّت فراوان در معادل یابی و برابرگزینی، تأثیرپذیری متعادل از ساختار زبان عربی، وام گیری اندک واژگان از زبان عربی، کاربرد حروف در معنای دیگر، جدانوشتن نشانه نفی از فعل، اتّصال ضمیر «او» به «که» ربط، استعمال فعل ماضی پیاپی و به کارگیری وجه تحذیری برخی از شاخصه های نسخه یادشده است.