مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
درام
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نخست مقدمه ای کوتاه راجع به پیشینه نمایش در ایران آوردیم و سپس به بررسی واژه درام چه از نظر لغوی و چه از نظر اصطلاحی پرداختیم وبه تقسیم بندیهای آن که اعم از تراژدی و کمدی است اشاره کرده و راجع به هر یک از انها جداگانه بحث نمودیم . در ادامه به بحث راجع به حماسه پرداخته و وجوه اشتراک و افتراق حماسه و تراژدی را برشمردیم . پیرامون وجوه افتراق درام و تراژدی نیز بحث کردیم و در پایان راجع به غنا و ویژگی های آن سخن گفته و وجوه اشتراک و افتراق غنا ‘ حماسه و تراژدی را تبیین نمودیم . انگاه وارد مبحث اصلی مقاله شده و تحت دو عنوان((شاهنامه فردوسی و جلوه های دراماتیک )) و ((خمسه نظامی و جلوه ها ی دراماتیک )) به بحث راجع به آنها پرداختیم . برای تحلیل و بررسی عناصر دراماتیک درشاهنامه داستان رستم و اسفندیار را برگزیدیم و براساس یکی از الگوهای عناصر درامی به نقد و تحلیل آن پرداختیم . داستان خسرو و شیرین را نیز از خمسه انتخاب نموده و براساس یکی دیگر از الگوهای ساختار نمایشی آن را تحلیل نمودیم و در پایان به نتیجه گیری از دو بحث اخیر پرداختیم .
Об историзме А.К. Толстого (هیستوریزم (نگاه تاریخی) در آثار آ.ک. تالستوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از گرایش های مهم فکری و هنری آلکسئی کنستانتینوویچ تالستوی با موضوعاتی که در حوزه تاریخ اروپا و روسیه؛ به ویژه دوره قرون وسطی قرار می گیرند، مرتبط است. این مضامین در آثار تاریخی و همچنین ادبی او از جمله در قصاید، رمان ها و درام های تالستوی انعکاس یافته اند. تالستوی در آثار خویش از ماده تاریخی از همه لحاظ متفاوت، چه به لحاظ حقیقی، چه افسانه ای و چه فولکلور استفاده کرده و در این میان، گاه به شدت از شخصیت ها و موضوعات حقیقی دور شده است. عصر ایوان چهارم به طور ویژه توجه او را به خود جلب کرد؛ زیرا شخصیت ها و چالش های این عصر، امکان پردازش هنری- ادبی مؤثری را برای تالستوی فراهم کرد. این امر به خوبی در قصاید «شاهزاده میخایلو رپنین»، «واسیلی شیبانوف»، «سپه سالار کهن»، در رمان «شاهزاده نقره ای» و همچنین در سه گانه نمایشی او دیده می شود. تالستوی حوادث و شخصیت های عصر روسیه «کیف» و «گالیتسک- والینسک» را در قصاید «خواستگاری»، «توگارین اژدها»، «ایلیا مورامتس»، «گاکن نابینا» و «حمله ولادیمیر به کورسون» به صورتی نسبتاً ایده آل تصویر کرده است. او در قصاید «نورمنی» خویش از قهرمانان تاریخ اسکاندیناوی نیز سخن گفته است.
کشمکش سیاسی اجتماعی در شعر خلیل حاوی و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
123-144
حوزههای تخصصی:
بیان نمایشی یکی از انواع تمهیدات ادبی به شمار می رود. شاعر معاصر به منظور عینیت بخشیدن به افکار خویش از شیوه های مختلف نمایشی بهره می گیرد.کشمکش از اساسی ترین شگردهای این فن است، زیرا به اثر ادبی بعدی دو سویه می بخشد و ارتباط آن را با زمان، جامعه و هستی میسر می کند، همچنین میان نگرش غنایی و موضوعی پیوند برقرار می سازد. وجود مشابهت های فراوان میان خلیل حاوی و مهدی اخوان ثالث از جمله زیستن در شرایط سیاسی اجتماعی یکسان، بهره گیری از بیان نمادین و شیوه های مختلف نمایشی ، سبب شد از منظر برون متنی و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی چگونگی به کارگیری شگرد کشمکش سیاسی اجتماعی توسط این دو شاعرهمچنین تفاوتها و شباهتهایشان در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد. بررسی اشعار حاوی و اخوان ثالث نشان می دهد که هر دو شاعر به شکل ضمنی و با عنایت به نمادهای مکانی، زمانی و طبیعی شگرد کشمکش را در مقوله های سیاسی اجتماعی به کار گرفته اند . تفاوتشان در زمینه به کار گیری این شگرد، غالبا در ارتباط با مصادیق نمادها می باشد.
نقد تحلیلی کتاب نشانه شناسی تئاتر و درام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم مرداد ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۶۹)
85-102
هدف از نوشتن این مقاله نقد محتوایی و شکلی کتاب نشانه شناسی تئاتر و درام است. کتاب نشانه شناسی تئاتر و درام ازجمله کتاب های مهم و مبنایی تحلیل تئاتر و درام به شمار می رود. این کتاب با طرح مباحث نظری در چهارچوب نگرش نشانه شناختی ساخت گرا به دنبال بررسی منطق تئاتر رایج و متعارف است و به همین منظور نویسنده درصدد بوده است با طرح مفاهیمی که به نوعی می توان آن ها را مفاهیم اصلی و زیربنایی بوطیقای تحلیل تئاتر به شمار آورد، روش شناسی تحلیلی و کاربردی ای را پیش روی مخاطبان قرار دهد که مایل اند با سازوکار جهان پویای تئاتر آشنا شوند یا به دنبال روش های نشانه شناختی برای تحلیل تئاترند. مسئله اصلی این مقاله طرح این پرسش بنیادی است که نشانه شناسی چگونه می تواند تئاتر را تحلیل و تفسیر کند و از برایند آن روزنه های درک و دریافت پیچیدگی های جهان تئاتر و درام را برای ما آشکار کند. ضرورت و اهمیت نگاه نقادانه به کتاب نشانه شناسی تئاتر به منظور تحلیل دقیق تر و نیز تبیین سازوکارها و ویژگی های کاربردی علم نشانه شناسی در تحلیل متون نمایشی است. به همین علت، نشان دادن اهمیت کتاب نشانه شناسی تئاتر و درام با آشکارسازی کارکردهای تحلیلی آن با هدف راه نمایی مخاطبان و دانشجویانی که دغدغه تحلیل های نشانه شناختی تئاتر را دارند ضروری است.
بازخوانی وقایع تراژیک تاریخ بیهقی بر اساس ویژگی های تئاتر ارسطویی و برشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۸۱
101 - 134
حوزههای تخصصی:
متون کلاسیک ادب پارسی برخوردار از غنای داستانی فراوانی است. در آثار بعضی از نگارندگانِ این متونِ نظم و نثر، فراتر از داستان گویی صرف، نوعی روایت دراماتیک به چشم می خورد. با این حال با توجه به نبود نمایش در سده های آغازینِ شعرِ پارسی در ایران، این آثار ظاهر نمایشی ندارند و صرفاً برای خواندن نوشته شده اند. بعد از ورود نمایش از غرب به ایران در قرون متأخر، باز هم کمتر نمایشنامه نویسان به سراغ گنجینه غنی ادب گذشته رفته اند. این امر در حالی است که خوانش این آثار از منظر نمایشی نمایانگر ظرفیت های آن ها برای اقتباس های تئاتری است. از میان آثار شعرا شاهنامه فردوسی و منظومه های میانی نظامی و از میان کتب منثور تاریخ بیهقی از بهترین نمونه ها برای ارزیابی غنای دراماتیک متون مذکورند. در این پژوهش می کوشیم بعد از شرح عناصر تئاتر دراماتیک (ارسطویی) و تئاتر برشتی به تطبیق سنجه های آن ها با داستان های دراماتیک تاریخ بیهقی پرداخته و از این رهگذر ظرفیت های نمایشی این اثر را به نمایش گذاریم.
ادبیّات تطبیقی و سینمای ایران (جستاری در مفهوم کنایه در درام اجتماعی جدایی نادر از سیمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2020.2733.1770
حوزههای تخصصی:
ادبیّات تطبیقی زمینه های پژوهشی فراوانی را فراروی پژوهشگران باز کرده است، یکی از این زمینه ها، مطالعات میان رشته ای است. ارتباط میان سینما و ادبیّات به مثابه دو هنر بشری، بر کسی پوشیده نیست و کارگردانان نمایش های اجتماعی برای مخاطب پسندترکردن درام خود، گفتگوها (دیالوگ ها) را با کنایه های شیرین و به جا پرمغزتر می کنند تا جنس گفتگوها به محاورات مردم نزدیک تر شود. پژوهش حاضر به روش کیفی و مطالعه سمعی- بصری و تحلیل محتواست، بدین صورت که درام یادشده با استفاده از لوح فشرده بررسی شده، سپس گفتگوهای آن را یادداشت برداری کرده و درنهایت تحلیل شده است. برمبنای مکتب های ادبیّات تطبیقی، رویکرد این جستار به مکتب آمریکایی است که درپی تدوین قواعد ثابت و محدودی نیست. دلیل گزینش درام پیش گفته نوع اندیشه هنری کارگردان، ویژگی دراماتیک آن و سبک خاصّ کارگردان بوده است. در درام جدایی نادر از سیمین، بیش از آنچه انتظار می رود با گفتگو هایی که مردم در زندگی روزمرّه خود استفاده می کنند، روبه رو هستیم. کنایه در این درام در سه مقوله کنایه قاموسی، کنایه زبانی و کنایه ابداعی بررسی شده است. کنایه ها در این اثر، نه آن چنان شاعرانه و دور از ذهن هستند و نه سطحی و یک دست؛ یعنی با توجّه به موقعیّت هر شخصیّت و روند داستان کنایه ها به کار می روند. در هفتاد و شش کنایه ای که در این درام به کار رفته، چهل و سه کنایه از گونه زبانی، بیست و سه مورد قاموسی و هشت مورد ابداعی هستند. درام یادشده بیش از آنکه به بیان لایه های پنهان و شفاف سازی عقده های اجتماعی و ارائه راهکار بپردازد، به مسائل روزمرّه اجتماعی پرداخته است.
جلوه های دراماتیکی اشعار ابونواس و ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
179-197
حوزههای تخصصی:
درام یکی از شگردهای بیانی در شعر عربی و فارسی است. رواج این شیوه از بیان در میان شاعران عرب و ایرانی، به تأثیرپذیری آنها از ادبیات و فلسفه یونان بازمی گردد. ترجمه آثار یونانی و حضور اندیشه آنان در میان ادبای عرب و ایرانی، از اسباب گسترش این شیوه از بیان است. ابونواس و ناصرخسرو، دو شاعر ایرانی تبارند که یکی به زبان عربی و دیگری به زبان فارسی شعر می سرودند. این دو اگرچه در زمان، جغرافیا و چگونگی زیست و عقیده، با هم بسیار متفاوت اند، در سرودن اشعار ستیزوار دراماتیکی در زمره پیشروان این گونه از بیان به شمار می آیند. آنان کشمکش های عصر خود را در اشعار خویش بازمی تابانند. نوشتار حاضر با استفاده از روش تطبیقی به بررسی و نقد سروده های دراماتیکی ابونواس و ناصرخسرو می پردازد و دستاورد پژوهش نشان می دهد که در اشعار هر دو گوینده، برخی از انواع درام (افقی، عمودی و دینامیکی) مشهود است.
رابطه گفت و گو و عناصر داستانی قرآن کریم از منظر ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعجاز بیانی قران کریم پس از گذشت بیش از 14قرن هر روز ابعاد جدیدی را پیش روی متفکران می گشاید. یکی از این زوایا بررسی عاصر قصه و ارتباط آن با عنصر گفت وگو می باشد. هدف از این جستار بررسی این موضوع در آیات قرآن کریم می باشد. به همین منظور شیوه ها و فنون قصه پردازی در قرآن، ویژگی های گفت وگو در قرآن، سیر تاریخی نظرات گفت وگو مورد بررسی قرار گرفته است و در ادامه بصورت کاربردی در داستان حضرت مریم سلام الله علیها به این موضوع پرداخته شده است. بررسی ها نشان از پیشرو بودن تکنیک داستان سرایی و روایت گری قرآن پیش از شکل گیری مکتب های ادبی گوناگون می باشد. جهت نیل به این هدف از روش تحلیلی، مقایسه ای کتابخانه ای سود جسته ایم.
ساختار روایی منطق الطیر عطار و ملاحظات مربوط به اقتباس نمایشی از آن
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
23 - 36
حوزههای تخصصی:
عطار نیشابوری از عارفان و شاعرانِ بزرگ قرن ششم و هفتم، و از پیشگامان داستان سرایی فارسی به حساب می آید و در هر دو جنبه تاثیری عمیق بر عارفان و داستان سرایان بعد از خود داشته است. وی از حکایت و داستان به مثابه ی ابزاری برای تشریح و تایید مفاهیم عرفانی و تشریحِ مراحل سلوک استفاده کرده است. بهرگونه بررسی پیرامونِ عطارِ عارف و عطار داستان سرا، باید پیوندِ این دو بعد را دربر بگیرد. در این مقاله، محتوا و ساختارِ روایی منطق الطیر به عنوان نمونه ای از آثار داستانی عطار بررسی شده است. منطق الطیر گل سرسبد و مشهورترین اثر عطار است و از کل یا برخی از داستان های آن به شکل مستقل اقتباس هایی صورت گرفته است. هدف از بررسی حاضر آگاهی از جنبه های نمایشی اثر و ارائه ی راهکاری برای اقتباس دراماتیک از آن است. مطالعه ی برخی از اقتباس های موجود نشان می دهد که اغلب اقتباس ها وفادارانه بوده است درحالی که در یک اقتباس موفق بایستی زمینه و زمانه و نیز، ملاحظات مربوط به مخاطب و رسانه مقصد در نظر گرفته شود. در این مقاله، با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی، نخست به معرفی درون مایه ی فکری و ساختار روایی آثار عطار پرداخته ایم. آنگاه با تمرکز بر مضمون و قالبِ منطق الطیر، برخی از ملاحظاتِ روایی مربوط به اقتباس از این اثر را برای صحنه ی نمایش بررسی کرده ایم. در پایان نیز، با نقد و بررسی برخی از اقتباس های دراماتیک صورت گرفته از اثر، پیشنهاداتی برای اقتباس نمایشی از آن ارائه داده ایم. این پیشنهادات احتمالاً خواهد توانست در مورد آثار مشابه مورد تامل قرار گیرد.
جنبه های دراماتیکی سروده های ابوالطیب متنبی در آینه نقد و واکاوی
حوزههای تخصصی:
درام یکی از مهم ترین شگرد های بیانی و بالاترین سطح تعبیر فنی است که در بسیاری از سروده های دوره عباسی نمودی چشمگیر دارد. باید گفت سبب اصلی روی آوردن شاعران تازی سرا به این شیوه بیانی، تأثیرپذیری آنان از فلسفه و ادبیات یونانی و ترجمه اشعار بزرگانی چون «جالینوس» و «سقراط» است که بیشتر با عقاید سوفیست های سده سوم میلادی هم خوانی دارد. از دیگر سو، کشمکش های دینی، حزبی و سیاسی، سبب رویکرد این شاعران به کاربست فن درام شد.«ابوطیب المتنبی» ازجمله سرایندگانی است که همسو با رویدادهای عصر عباسی، بنای برخی از سروده های خویش را بر تنش و کشمکش درامی استوار ساخت. او در سرایش اشعار ستیزوار دراماتیکی و گرایش به ستیز، از نقش کلیدی واژگان و مفاهیم شعری، غافل نماند و به حق در شمار طلایه داران این آوردگاه به حساب می آید. نوشتار حاضر با روش تحلیلی توصیفی به بررسی و نقد برخی از سروده های درام گونه او می پردازد. دستاورد پژوهش به مخاطب می نمایاند که سه نوع درام عمودی، دینامیکی و افقی در شعر متنبی دارای برجستگی است. درام افقی به سبب همخوانی مفهوم آن با اخلاق و رفتار متنبی و تناسب با رویدادهای عصر عباسی، نزد او از عرصه بروز بیشتری بهره مند است و درام دینامیکی نیز در اشعار مرثیه ای او جلوه گر است؛ اما درام عمودی به سبب خو گرفتن شاعر با دنیای اندیشگی خویش و غوطه ور شدن در مسائل سیاسی عصر عباسی، به نسبت دو نوع دیگر درام، از برجستگی پایین تری برخوردار است.
دستور زبان تخیل ویتگنشتاین به مثابه روش در گسترش درام (با نگاهی به فیلم نامه «وقت دیگر، شاید»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
112 - 85
حوزههای تخصصی:
در قرن بیستم، چرخش های مطالعات زبانی در حوزه فلسفه زبان، بر بسیاری از شاخه های دیگر فلسفه، همچون مطالعات تخیل در هنر نیز تأثیر گذاشت. لودویک ویتگنشتاین در جایگاه یکی از چهره های فلسفه زبان در قرن بیستم،کوشید فلسفه زبان را از حوزه نظریه برهاند و به روش نزدیک کند. بنابراین گزاره های او- به خصوص در دوره متأخر- راهی است برای شناختن کارکردهای زبان درراستای روش مندی دستورزبان. هدف از نگارش این مقاله، دست یابی به شیوه های بسط زبان نمایشی، با نگاهی به روش دستور زبان تخیل بر پایه آرای ویتگنشتاین است. در این راستا، فیلم نامه «وقت دیگر، شاید» اثر بهرام بیضایی، برگزیده شده که بازی های زبانی تخیل در آن مشهود است. در این پژوهش، به این سؤال پاسخ داده شده که چگونه روش ویتگنشتاین در دستور زبان تخیل، می تواند منجر به بسط زبان دراماتیک شود؟ بر همین اساس، این فرضیه قوت می گیرد: به نظر می رسد بیضائی، عناصر مختلفی را با درهم آمیزی دستور بازی های زبانی متفاوت تخیل درهم آمیخته تا به گسترش زبان نمایشی اثر یاری رساند. این پژوهش، براساس هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، بر پایه روش کیفی و بر مبنای ماهیت توصیفی انجام گرفته است. براساس نتایج، روش تخیل پردازی و شکل گیری دستور بازی زبانی آن در فیلم نامه مورد نظر، دارای شکل های متفاوتی بوده و منجر شده بیضائی روش های متفاوت کلامی را در گفت و گونویسی و تصویرسازی درهم آمیزد و با روش تخیل شبکه ای، به تولید دستور زبانی ویژه دست یابد.
«درام» در برگزیده ای از پوسترهای سینمای ایران: مطالعه ای در چهارچوب روایت شناسی ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
141 - 154
حوزههای تخصصی:
باوجود گسترش رسانه های ویدئویی و شبکه های مجازی باقابلیت اشتراک گذاری آثار ویدئویی، پوستر هنوز یکی از اولین و مهم ترین عناصر اطلاع رسان در مورد یک اثر سینمایی است. اجزای متنوع پوسترهای سینمایی به راحتی می توانند عناصر مهمی از داستان، شخصیت ها، ژانر و بسیاری از اجزای دراماتیک دیگر فیلم را به مخاطب منتقل کنند و به اولین عنصر روایی و دراماتیک فیلم تبدیل شوند. ازآنجاکه جستجوی درام و روایت در هنرهای دوبعدی مانند پوستر از طریق خوانش های بینامتنی امکان پذیر است، با شناخت مفاهیم لایه های روایی در نظریات ژرار ژنت و همچنین آشنایی با ویژگی های روایت سینمایی در نظریات افرادی مانند سیمور چتمن، می توان میان روایت دراماتیک در فیلم و پوستر ارتباط برقرار کرد و از این طریق راهکاری عملی برای خلق پوسترهای دراماتیک و روایی عرضه کرد. در این پژوهش، پس از معرفی درام و اجزای سازنده آن، عناصر دراماتیک موجود در پوسترهای برگزیده سینمای ایران در دهه های 40 و 50 بر اساس نظریات ژنت و چتمن مورد تحلیل قرار گرفته اند. بر اساس یافته ها، می توان گفت که درام در پوسترهای دهه های 40 و 50 سینمای ایران در سه سطح خود را نشان می دهند: در سطح اول ژانر و موضوع (تم)، در سطح دوم شخصیت ها و روابط میان آن ها و در سطح آخر پیرنگ درام با به تصویر کشیدن کنش دراماتیک به مخاطب منتقل می شود.
عینیت یافتن مضامین سیاسی-اجتماعی در بیان درماتیک فیلم آژانس شیشه ای
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
153 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش درصدد است مضامین سیاسی-اجتماعی فیلم «آژانس شیشه ای» را که به وسیله عنصر روایت، شخصیت پردازی ، کشمکش و گفتار مطرح شده است، بررسی نماید تا مشخص گردد شیوه به کارگیری هر یک از عناصر پیش گفته چه نقشی در نگارش یک فیلمنامه سیاسی-اجتماعی موفق دارد.روش شناسی پژوهش : روش این پژوهش تحلیلی و رویکرد آن کیفی است. این پژوهش با تحلیل و بررسی روایت درماتیک اثر پیش گفته از طریق مطالعه تحلیلی- توصیفی صورت گرفته است.یافته ها: مضامین سیاسی-اجتماعی فراوانی در فیلم آژانس شیشه ای وجود داشتند که حاتمی کیا به وسیله عناصر درام آن ها را انضمامی کرده و به تصویر کشیده است. عینیت بخشی این مضامین در همه عناصر درام وجود دارند. با این همه، مضمون اصلی به کاررفته در روایت، عدم توجه حاکمیت به جانبازان و ایثارگران، در شخصیت پردازی وجود دوصدایی در حاکمیت، در کشمکش ازبین رفتن ارزش های انقلاب به واسطه نزاع های سیاسی، و در گفتار نیز دفاع از انقلاب و آرمان های آن می باشد.بحث و نتیجه گیری: آنچه که در این تحقیق حاصل شد این بود که مضمون اعتراض وجه اشتراک تمامی مضامین مطرح در فیلم آژانس شیشه ای است. همچنین حاتمی کیا این مضمون و مضامین دیگر را از طریق تبدیل مضمون به شخصیت ها و آنگاه شکل دادن تقابل ها و سپس ایجاد کشمکش ها، و نتیجه این تقابل ها و در انتها ساخت روایت و پیرنگ داستانی این مضامین را به عناصر درام تبدیل می کند.
تحلیل شخصیت های زن مکمل ضدقهرمان در سریال مختارنامه
حوزههای تخصصی:
هدف: تبیین برساخت شخصیت های زن مکمل ضدقهرمان در سریال تاریخی مختارنامه به کارگردانی داوود میرباقری.روش: این تحقیق ابتدا باگردآوری مطالب به شیوه کتابخآن های، سطوح سه گانه کشمکش را مورد بررسی قرارمی دهد. سپس ویژگی شخصیت های زن مکمل ضدقهرمان را از طریق مشاهده و واکاوی سریال با رویکرد تحلیل محتوای کیفی مورد ارزیابی قرار می دهد. یافته ها: درام نویس، خالق اصلی بسیاری ازکشمکش وبحرآن ها را یک زن قرارداده است. عنصر حیاتی کشمکش، نقش بسیار مهمی در پیدایش بحران و ایجاد تعلیق دارد. درام پرداز با قرار دادن چند ویژگی برای شخصیت های زن ضدقهرمان، کاراکترهای شاخص و اثرگذاری ساخته است که کُنش آن ها سبب واکنش قهرمان می شود و یا کُنش آن ها، کاراکترضدقهرمان را علیه قهرمان به کُنش وا می دارد. درام نویس با خلق کشمکش درونی از حیث ذهن در شخصیت زن مکمل ضدقهرمان، و انتقال این کشمکش به کاراکتر مرد ضدقهرمان، سبب ایجاد کشمکش های فردی، فرافردی و بحران می شود که این موضوع پیشبرد داستان را در پی دارد. نتیجه گیری: ریشه بسیاری از رخدادها توسط شخصیت های زن مکمل ضدقهرمان پی ریزی می شود. درنتیجه داستان جریان می یابد. کاراکتر زن مکمل ضدقهرمان، شخصیت ضدقهرمان را برای رویارویی با قهرمان راسخ تر می کند که حاصل آن، درگیری، کنش و واکنش های قابل توجه است. قابل ذکر است با وجود نتایج بسیار مثبت آفرینش این شخصیت ها در پیشبرد درام، دارای نقاط ضعفی نیز هستند. با گسترش نقاط قوت و کاستن نقاط ضعف این شخصیت ها، می توان شخصیت هایی کنشگر، جذاب و غیرقابل پیش بینی خلق نمود که دارای جذابیت های نمایشی متفاوتی نسبت به شخصیت های قبل بوده و در پیشبرد درام بسیار موثرتر باشند.
کاربست نظریّه "تحوّل شش گانه شخصیت در درام" در سریال های صاحبدلان، او یک فرشته بود، اغماء، و میوه ممنوعه
منبع:
مطالعات دینی رسانه سال پنجم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۹
151 - 167
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر تحلیل سیر تحول شخصیت های درام از طریق کاربست نظریه «تحول شش گانه شخصیت در درام» با مطالعه موردی مجموعه های نمایشی صاحبدلان، او یک فرشته بود، اغماء و میوه ممنوعه است. این پژوهش درصدد است تا با مطالعه و بررسی درام های موردنظر، انواع سیر تحول شخصیت ها را مورد بررسی قرار دهد. هچنین این پژوهش قصد دارد نشان دهد تنوع تحول شخصیت ها در یک درام چه نقشی در کیفیت ساخت آن دارد.
روش شناسی پژوهش: روش این پژوهش تحلیل محتوای کیفی است که شامل شیوه های تخصصی در پردازش داده های پژوهشی است. این روش در جست وجوی دریافت جنبه های ادراکی و احساسی پیام ها و یا درک موارد پنهانی و قابل استخراج از بیانات و محتواهاست. بنابراین پژوهشگر در این مسیر، افزون بر بیان وضعیت و چگونگی پدیده یا موضوع، به تبیین چگونگی و سایر ابعاد آن و همچنین تحلیل کیفی محتوای اثر می پردازد.
یافته ها: انواع شش گانه تحول شخصیت، شامل: رستاخیز، سقوط، تعالی، تدنّی، از قهقرا بازگشتن، و به قهقرا رفتن، جملگی در درام های مورد بررسی در این پژوهش وجود داشتند. به عبارت دیگر، تحول شخصیت های این درام ها آن گونه که در ابتدای امر به نظر می رسد تنها از مقوله رستاخیز (توبه) نیست، بلکه انواع دیگر تحول ها نیز در این درام ها وجود دارند. با این همه، در مجموعه ای مثل صاحبدلان که تحول شخصیت متنوع تر است، کیفیت درام نیز بالاتر است.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحلیل سیر تحول شخصیت ها در درام های موردنظر می توان به این نتیجه رسید که برای داشتن فیلمنامه ای با کیفیت مطلوب، باید علاوه بر متحول شدن شخصیت قهرمان، سایر شخصیت های یک فیلمنامه نیز تحول پیدا کنند، هرچند نه به اندازه قهرمان.
ساختار روایت فیلم گلادیاتور در تبدیل سرگذشت ماکسیموس به درام حماسی
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۳
110 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی تحقیق بررسی ساختار روایت فیلم گلادیاتور در تبدیل سرگذشت ماکسیموس به درام حماسی است. در این تحقیق با تحلیل روایت حماسی فیلم گلادیاتور بررسی می شود که برای ساخت یک فیلم حماسی در قسمت روایت چه چارچوبی باید رعایت شود تا فیلم به ژانر حماسه تبدیل شود.روش شناسی پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است. در این پژوهش برای به دست آوردن ساختار روایت به تحلیل فیلم گلادیاتور پرداخته و با بررسی روایت فیلم سعی شده یک چارچوب کلی برای ساختار روایت در درام حماسی تبیین گردد.یافته ها: در تبدیل سرگذشت تاریخی فیلم گلادیاتور، رویدادی از سرگذشت شخصیت انتخاب شده که این رخدادها پتانسیل حماسه را داشته اند و فیلمنامه نویس آن را به روایت تبدیل کرده است. نویسنده برای تبدیل رخدادهای به روایت از تخیل استفاده می کند تا یک قصه منسجم و به هم پیوسته را بنویسد. در فیلم گلادیاتور فیلمنامه نویس با توجه به رویدادهای مختلف به وسیله قوه تخیل آن ها را به یک روایت تبدیل کرده که قهرمان را به صورت شخصیتی حماسی معرفی می کند.بحث و نتیجه گیری: باتوجه به اینکه سرگذشت هیچ شخصیتی به خودی خود روایتی به هم پیوسته نیست، برای نوشتن سرنوشت شخصیت حماسی می توان از رخدادهای امکانی استفاده کرد؛ یعنی اتفاقاتی که واقع نشده اما امکان وقوع آن توسط قهرمان دور از ذهن نیست؛ هرچند با توجه به بعد حماسی اثر نباید زندگی شخصیت تحریف گردد. همه اتفاقات حول محور قهرمان قرار می گیرد و داستان نباید از لحاظ روایت پیچیدگی داشته باشد تا تمام تمرکز مخاطب به قهرمان معطوف گردد.
زندگی روزمره دوره پهلوی اول با میانجی متونِ نمایشی آن دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
7 - 18
حوزههای تخصصی:
زندگی روزمره یکی از مفاهیم آشنا و درعین حال پیچیده است. بسیاری از اندیشمندان در حوزه های جامعه شناسی خرد و کلان به اهمیت جایگاه زندگی روزمره پی برده و در مطالعات اجتماعی خود به آن توجه کرده اند. هانری لفور متفکر مکتب انتقادی معتقد است که با بررسی زندگی روزمره یک جامعه می توان مناسبات قدرت را در آن جامعه شناسایی کرد. او با نگاهی انتقادی، هر دو جنبه جامعه شناسی کلان و خرد را در زندگی روزمره مورد توجه قرار می دهد. این نوشتار در صدد است تا با مطالعه زندگی روزمره بازنمایی شده در متون نمایشی پهلوی اول؛ مهم ترین مضمون های موجود در آثار نمایشی دوره پهلوی اول را شناسایی و ارتباط آنها با سیاست های دولت را آشکار کند. به همین منظور چهار اثر، جعفرخان از فرنگ آمده، حق با کیست، گلنار و نوروز و عروسی آحسین آقا برای تحلیل انتخاب شده است. این پژوهش از نوع انتقادی و تفسیری بوده و با روش مطالعه کتابخانه ای انجام شده است. این تحقیق نشان می دهد که با برآمدن دولت رضاشاه، ساختار جامعه به دولت ملت تغییر کرد و مدرنیزاسیون تحت عنوان اصلاحات در دستور کار دولت قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از این است که تولید محصولات سرگرمی از سوی دولت در نهاد هنر و تئاتر بروز یافت. همچنین تئاتر در دوره پهلوی کارکردی ایدئولوژیک در خدمت اهداف دولت پیدا کرد و خالی از مضامین انتقادی شد. همچنین تقابل سنت و مدرنیته در زندگی روزمره بیشتر در گزاره های مربوط به زنان همچون طلاق و ازدواج نمود یافته است.
بررسی نمایشنامه «مرگ یزدگرد» بر اساس دیدگاه لوکاچ در باب «درام تاریخی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۷)
9 - 25
حوزههای تخصصی:
اقتباس از تاریخ از تجربیات پرتکرار در ادبیات نمایشی ایران و جهان است. بررسی نمونه های موفق از این تجربیات بر اساس چارچوبی مشخص، می تواند راهگشای دیگر نویسندگان در ورود به این مسیر باشد. محدود شدن بررسی این گونه آثار به میزان انطباق با تاریخ و غفلت از نقد ادبی، موجب خارج شدن بسیاری از جنبه های آن ها از دایره بررسی می شود. به این ترتیب سؤال اساسی که با آن مواجه می شویم، این است که یک پدیده تاریخی چطور دراماتیزه می شود و یک درام تاریخی باید واجد چه ویژگی هایی باشد؟ هدف این پژوهش این است که این امر با بررسی یک درام تاریخی شاخص ایرانی بر اساس یک چارچوب نظری، تبیین شود. منتقد برجسته مارکسیست، گئورک لوکاچ، در کتاب رمان تاریخی به بحث درباره ویژگی های درام تاریخی می پردازد که از خلال مباحث او، می توان مؤلفه هایی برای این گونه استخراج کرد. در این پژوهش توصیفی-تحلیلی کوشش شده است که یکی از معروف ترین نمایشنامه های تاریخی ایرانی یعنی مرگ یزدگرد نوشته بهرام بیضایی بر اساس دیدگاه لوکاچ درباره «درام تاریخی» و پنج مؤلفه مطروحه توسط وی شامل «فاکت های سنخ نمای زندگی»، «قهرمان جهان تاریخی»، «عمومی بودن»، «انسانی شدن تاریخ»، «اکنونی ساختن تاریخ» مورد بررسی قرار گیرد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که از میان پنج مؤلفه مدنظر لوکاچ، چهار مؤلفه یعنی «فاکت های سنخ نمای زندگی»، «عمومی بودن»، «انسانی شدن تاریخ» و «اکنونی ساختن تاریخ» در درام بیضایی یافت می شود. در این میان با توجه به دیدگاه بیضایی به تاریخ، «اکنونی ساختن تاریخ» در آثار او اهمیتی مضاعف پیدا می کند. اساساً بیضایی به سراغ تاریخ می رود تا نکته ای را به جامعه معاصر خود گوشزد کند. اما بارزترین تفاوت اثر او با مؤلفه های لوکاچ، در چگونگی ظهور «قهرمان جهان تاریخی» بروز پیدا می کند زیرا لوکاچ افراد نزدیک به هسته قدرت را مناسب قبول نقش قهرمان جهان تاریخی می داند به این دلیل که بیشتر در معرض نیروهای مختلف هستند. اما بیضایی قهرمانانش را از میان مردم عادی یا افراد رده پایین حکومتی انتخاب می کند. این امر از سر تصادف و اتفاق نیست بلکه به بینش بیضایی نسبت به تاریخ برمی گردد. از نقدهای بیضایی به تاریخ نگاری مرسوم، نادیده انگاری مردم عادی است.