فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴٬۴۹۷ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
95 - 106
حوزههای تخصصی:
الکساندر گورلیزکی از جمله هنرمندان اروپایی است که در سال های اخیر با تأثیر از نگارگری هند، دست به خلق آثار متعددی زده است. مدیریت زمان یکی از نقاشی های فیگوراتیو این هنرمند بریتانیایی است که به لحاظ فرمی و نشانه های به کار رفته در آن، به نظر می رسد بیانگر فضای ذهنی هنرمند می باشد و قابلیت هایی برای نقد و مطالعه بیشتر را دارا است. جهت گردآوری اطلاعات دراین پژوهش ازمصاحبه شخصی نگارنده با الکساندرگورلیزکی، منابع کتابخانه ای، منابع معتبر اینترنتی و همچنین مقالات چاپ شده در نشریات علمی پژوهشی استفاده شده است. این پژوهش از نظر شیوه پردازش اطلاعات پژوهشی، توصیفی-تحلیلی است و در جهت پاسخ دادن به این پرسش صورت گرفته است که در اثر مدیریت زمان به عنوان یک نظام نشانه ای، هرکدام از عناصر تصویری به طور مستقل و در ارتباط با یکدیگر بر چه چیزی دلالت دارند؟ همچنین در اثر مدیریت زمان ساختار و فرم اثر چه ارتباطاتی را می تواند با این نظام نشانه ای داشته باشد؟ اثر مدیریت زمان از میان آثار نقاشی فیگوراتیو گورلیزکی که از سال 2014 تا 2015 میلادی در نمایشگاهی با عنوان ما یکی هستیم در گالری اریک موشه به نمایش گذاشته شده اند، به این منظور انتخاب شده است که به خوبی نمایانگر سبک شخصی هنرمند در نقاشی های فیگوراتیو او است.
بازآفرینی هنر نگارگری ایرانی در منظر شهری و نقش سرمایه فرهنگی شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۹
1 - 15
حوزههای تخصصی:
مقدمه: منظر شهری که مشتمل بر چشم اندازی با ویژگی های کالبدی، عملکردی و فرهنگی- معنایی است، بستر مناسبی برای بازنمایی هنر شهری و به نظر، واجد کارکردی مهم در بازآفرینی نگارگری ایرانی خواهد بود. این نوشتار بر آن است که با هدف بررسی این کارکرد جدید، بدین پرسش پاسخ دهد که چه رابطه ای بین سرمایه فرهنگی شهروندان و کارکرد بازآفرینی هنر سنتی نگارگری در منظر شهر از دیدگاه آنان وجود دارد؟روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و گردآوری داده ها به دو روش پیمایش الکترونیک و با استفاده از پرسش نامه برخط بوده و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss 27 در سطح معناداری ۰۵/۰استفاده شد.یافته ها: بررسی رابطه همبستگی متغیرهای سرمایه فرهنگی شهروندان و کارکرد بازآفرینی نگارگری در منظر شهر، نشان می دهد بین رشته تحصیلی شهروندان و علاقه آنان به هنر، رابطه معناداری وجود دارد.نتیجه گیری: تحلیل یافته ها نشان می دهد همسو با نظریات بوردیو، شهروندانی که از علاقه و آگاهی بیشتری نسبت به هنر برخوردار بودند و در واقع توانش فرهنگی بالاتری داشتند، معتقد بودند منظر شهر بستر مناسبی برای احیا و بازآفرینی هنر نگارگری ایرانی است. به ویژه در ادراک منظر شهری چه در قالب ویژگی های کالبدی و عملکردی و چه در قالب ویژگی های فرهنگی- معنایی و از دید شهروندان معاصر، منظر شهر می تواند کارکرد جدیدی در پاسداشت هویت ملی و هنرهای سنتی جامعه داشته باشد. در واقع افزایش آگاهی مخاطبین معاصر با ارتقای ویژگی های کالبدی، عملکردی و فرهنگی- معنایی منظر شهری راهکار مهمی در حفظ و احیای هنر سنتی نگارگری است.
نقشه طراحی و کاربرد تناسبات در کتیبهکوفی محراب مسجد و قدمگاه توران پشت یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۹
16 - 35
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسجد و قدمگاه توران پشت، دارای محرابی سنگی است که اکنون در گالری فریر آمریکا نگهداری می شود. این محراب سنگی، دارای کتیبه هایی به خط کوفی و ثلث است. با توجه به تاریخی که در این محراب سنگی نوشته شده، این اثر متعلق به سال (۵۴۹ ه .ق) و دوره سلجوقی است. می توان گفت که دوره سلجوقی یکی از دوره هایی است که تنوع طراحی و توجه به جزییات در کتیبه های کوفی به اوج شکوفایی رسید. کتیبه کوفی این محراب سنگی، شامل آیات (۱۷) تا (۱۹) سوره آل عمران است. سؤال پژوهش پیش رو این است که نقشه طراحی و کاربرد تناسبات در این کتیبه کوفی چگونه است؟ این پژوهش با هدف یافتن نقشه طراحی به تحلیل تناسبات و اصول طراحی در کتیبه کوفی محراب سنگی مسجد و قدمگاه توران پشت می پردازد.روش پژوهش: این پژوهش به بررسی اصول طراحی و سیستم های تناسبات حاکم بر کتیبه کوفی محراب سنگی دوره سلجوقی (۵۴۹ ه.ق/۱۱۵۴ م) در مسجد و قدمگاه توران پشت یزد می پردازد. با استفاده از روش های کیفی و تاریخی-تحلیلی، یک نقشه طراحی ساختاریافته مبتنی بر واحدهای تناسبی (۱/۴۴ و ۱/۵۶) شناسایی شد که چیدمان، فرم حروف و نقوش گیاهی کتیبه را نظام مند می کند.یافته ها: در طراحی یا اجرای کتیبه کوفی محراب مسجد و قدمگاه توران پشت هنرمند کتیبه نگار از نقشه طراحی بر پایه تناسبات استفاده کرده است. که این موضوع بر بکارگیری ویژگی های بصری آن نیز تاثیر گذار بوده است.نتیجه گیری: تحلیل های پژوهش نشان می دهد که کتیبه کوفی محراب سنگی مسجد و قدمگاه توران پشت دارای نقشه طراحی است و این نقشه طراحی با توجه به تناسبات پایه ای و شکل گرفته است. براساس این تناسبات، خطوط راهنمای اصلی، خطوط راهنمای میانی و جدول بندی ها این کتیبه کوفی به صورت قاعده مند و با توجه به تناسبات پایه ای به اجرا در آمده است. طراحی و اتصالات حروف نیز براساس این نقشه طراحی صورت گرفته و هیچ کلمه ای خارج از این نقشه، طراحی نشده است.
بحران های وجودی در آینه جنبش عینیت نو؛ بازتابی از نیهیلیسم نیچه ای؛ مورد مطالعه: آثار نقاشانه ی اتودیکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در لابه لای انبوهی از تصاویر تاریخ هنر، شاهد آثاری با موضوع جنگ هستیم. از منظر تماتیک نشانه های تصویری اکثر این آثار در حوزه هنرهای تجسمی بیانگر خشونت، مرگ، انحطاط و در برخی موارد فروپاشی تمدن انسانی است؛ اما از میان همه ی این جنگ ها، جنگ جهانی اول و دوم یکی از دهشناک ترین وقایع ضد انسانی به شمار می آید. پیش از وقوع جنگ نیچه فیلسوف آلمانی با نقد مدرنیته و ترویج این گزاره که «خدا مرده است» به تحلیل شرایط انسانی و معنای وجود پرداخت. او هشدار داد کهفقدان اصول معنوی در زندگی می تواند به نیهیلیسم منجر شود.با پایان جنگ جهانی اول جنبش هنری با عنوان«عینیت نو» ظهور یافت. این سبک از طریق نقد زیبایی شناسانه به بیان احساسات عمیق انسان عصر خود پرداخت. هنر تبدیل به رسانه ای برای انتقاد و تأمل درباره موجودیت انسانی و جستجوی معنا در دنیای پس از جنگ شد. هدف پژوهش حاضر، مطالعه چگونگی بازتاب نیهیلیسم نیچه ای در آثارنقاشانه ی اتودیکس است و به این پرسش پاسخ می دهد که : چه نسبتی میان نیهیلیسم نیچه ای و آثار اتودیکس وجود دارد؟ پژوهش حاضر، به لحاظ هدف، بنیادی است و ماهیتی تاریخی داشته و به روش توصیفی_تحلیلی با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام پذیرفته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که آثار نقاشانه اتودیکس به بیان تحولات سیاسی- اجتماعی انسان زمانه خود پرداخته و نسبت آرای نیچه به نیهیلیسم را از طریق رسانه نقاشی بازتاب داده است. او سبکی واقع گرایانه ترس، ناامیدی، فروپاشی فیزیکی و روانی جامعه تهی شده از معنا را چنان که نیچه پیشگویی کرده بود به تصویر کشید.
منبع شناسی مؤلفه های آموزشی فناوری واقعیت مجازی بر فعالیت ها و خدمات موزه ها: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
107 - 122
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال مطالعه درخصوص منبع شناسی مولفه های آموزشی فناوری واقعیت مجازی در موزه هاست. روش پژوهش ازنظر نوع، کمی وکیفی و تحلیلی توصیفی؛ ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ روش اجرا، مرور نظام مند می باشد. برای تحلیل منابع و پاسخگویی به سؤالات پژوهش، از روش کدگذاری داده بنیاد اشتراوس و کوربین استفاده شده است. روش پژوهش فوق، تحلیل محتوای کیفی است، که هدف آن جمع آوری مقالات چاپ شده، سازمان دهی و تفسیر داده های کیفی مرتبط با پژوهش هایی است که درزمینه استفاده از واقعیت مجازی در موزه ها انجام شده اند. در این پژوهش جستجوی هدفمند در بین مقالات منتشرشده به زبان لاتین بین سالهای 2014 تا 2024میلادی است که با بهره گیری از پایگاه های اطلاعاتی مختلفی انجام شد؛ درابتدا تعداد 9183 مقاله مستخرج و بعد از بررسی مقالات براساس ویژگی های انتخابی، تعداد 33 مقاله استخراج و تحلیل شده است.در این مرور نظام مند، بر اساس تحلیل محتوای مقالات مرتبط و فرآیند کدگذاری و دسته بندی آنها، هفت بُعد اصلی از تأثیرات آموزشی فناوری واقعیت مجازی بر فعالیت ها و خدمات موزه ها شناسایی شد. این ابعاد عبارتند از: تعامل مخاطب با موزه، فرهنگ موزه داری، آموزش و یادگیری، جنبه زیبایی شناختی موزه، تجربه بازدید از موزه، غوطه وری حسی و بازاریابی موزه. نتایج نشان می دهد که بیشترین تأثیر فناوری واقعیت مجازی به ترتیب در افزایش تجربه تعاملی، غوطه وری حسی، و ارتقای تجربه آموزشی مخاطبان موزه مشاهده شده است. این پژوهش آشکار می سازد که به کارگیری واقعیت مجازی در موزه ها می تواند محیطی غوطه ور و تجربیات تعاملی پیشرفت ه ای برای بازدیدکنندگان موزه فراهم آورد. افزون بر این، این فناوری نقش قابل توجهی در تقویت جنبه های مختلف آموزشی، همچون ارتقای تجربه آموزشی و توسعه برنامه های کاربردی و آموزشی، ایفا کرده و می تواند بر تمایل افراد برای بازدید از موزه های واقعی تأثیر بگذارد.
شناسایی مؤلفه های پرورش ذهنیت کارآفرینانه در آموزش دانشجویان طراحی با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
71 - 86
حوزههای تخصصی:
ذهنیت کارآفرینی، مجموعه ای از نگرش ها و مهارت هایی است که افراد را قادر می سازد که به طور مداوم فرصت های جدید را شناسایی کرده، ایده های نوآورانه را تولید کنند و کسب وکارهای پایدار را ایجاد نمایند. این نگرش برای موفقیت در عرصه کارآفرینی ضروری بوده و افراد را برای مواجهه با پیچیدگی های آن آماده می سازد. تفکر طراحی و کارآفرینی، فرآیندهای مکمل یکدیگر هستند و ذهنیت کارآفرینی می تواند دانشجویان طراحی را قادر سازد پس از فارغ التحصیلی، فرصت های تجاری را دنبال کنند. پرورش این ذهنیت در محیط های آموزشی، به ویژه برای طراحان از اهمیت بالایی برخوردار است و می تواند فراتر از انتقال دانش فنی، باعث توسعه قابلیت های نرم شود. ازاین رو سؤال اصلی این پژوهش در رابطه با شناسایی مؤلفه های پرورش ذهنیت کارآفرینانه در دانشجویان طراحی است پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، از نوع سنتزی است. با استفاده از روش فراترکیب و تحلیل نظام مند مطالعات مرتبط، پنج مؤلفه اصلی برای پرورش این ذهنیت شناسایی شد. این پژوهش با ارائه یک چارچوب مفهومی نشان داد که پرورش ذهنیت کارآفرینانه در طراحان، فرآیندی تک بعدی و محدود به ارائه مهارت های کارآفرینی نیست؛ بلکه تحول در مسیر رشد و تکاملی چندبعدی است. همچنین درک عمیقی از ادبیات موجود درباره عناصر این ذهنیت در دانشجویان طراحی را ارائه می نماید که می تواند راهبردی عملیاتی برای بازنگری در برنامه های درسی و توانمندسازی نسل جدید طراحان کارآفرین در ایران فراهم کند.
تحلیل تطبیقی نگارۀ ورود زلیخا و عزیز به مصر و استقبال از ایشان در نگارگری صفوی و گورکانی: مطالعه ای بر مبنای نظریه ترامتنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوران صفوی و گورکانی از درخشان ترین دوره های اسلامی در ایران و هند به شمار آمده که با توجه به فرهنگ و زبان مشترک، تعامل و پیوند عمیقی در ادبیات و هنر داشته اند؛ لذا هنرمندان هندی تحت تأثیر و با اقتباس از هنر ایران دست به مصورسازی نسخ متعددی زده اند. هدف از این پژوهش خوانش روابط بینامتنی و بیش متنی نگاره های مرتبط با روایت ورود زلیخا و عزیز به مصر و استقبال از ایشان از منظومه یوسف و زلیخای هفت اورنگ جامی در دو نسخه صفوی و گورکانی، متعلق به موزه فریر و والترز بوده است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و با رویکرد تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی است.داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و وبگاه های اینترنتی گردآوری شده اند. برای تحلیل داده ها، از رویکرد ترامتنیت ژنت استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که روابط بینامتنی میان نگاره ها به صورت صریح، پنهان و ضمنی وجود دارد. همچنین، اقتباس ها عمدتاً به شکل تراگونگی از نوع کاهش، افزایش و جایگزینی در قالب جایگشت نمود یافته اند. نگاره های صفوی و گورکانی، با وجود نظام نشانه ای یکسان، دارای روابط بینانشانه ای هستند که ریشه در پیوندهای عمیق بینافرهنگی و بینازمانی میان دو کشور دارد.
مطالعۀ ساختار تخیل در نقاشی های علی اکبر صادقی از دیدگاه ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخیل فرآیندی است ذهنی متأثر از ویژگی های شخصی انسان و اطلاعات دریافتی پیرامون او؛ محصول آن تشکیل تصاویر در ذهن است که با خلق آثار ادبی و هنری به ظهور می رسد. برای مطالعه تخیل، حوزه های مختلفی وجود دارد؛ از میان آن ها، روش ساختاری ژیلبر دوران که روشی علمی و بر مبنای ساختار انسان شناسیِ قوه تخیل است انتخاب گردید. روش ژیلبر دوران مبتنی بر بازیابی قطب های تخیلی و پیدا کردن رابطه آن ها است. مبنای ارزش گذاری او ترس از مرگ، گذر زمان و واکنش انسان در برابر آن است. این مقاله در نظر دارد به نقاشی های علی اکبر صادقی بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که چگونه می توان جدال بین مرگ و جاودانگی در آثار وی را در ساختار تخیل ژیلبر دوران مورد خوانش قرار داد؟ دوران تخیلات را به دو منظومه روزانه و شبانه تقسیم بندی می کند. منظومه روزانه ساختاری قهرمانی دارد با چهار زیرساختار، منظومه شبانه که واکنشی جبرانی است، دو ساختار دارد که هریک دارای چهار زیرساختار هستند. با توجه به هدف شناخت ساختار تخیل دوران در آثار صادقی به تحلیل سه اثر از مجموعه نقاشی افسانه و ریاضی پرداخته شده؛ واکنش های قهرمانی و جبرانی در مقابل مرگ و ترس ناشی از آن مورد مطالعه قرار گرفته است. این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر روش تحقیق کیفی است. یافته های تحقیق، نشان می دهدکه نقاشی های صادقی در هردو منظومه روزانه و شبانه تخیل قرار می گیرند؛ و از بین این دو، گرایش آن ها به منظومه شبانه تخیل بیشتر است. از بین هشت ساختار شبانه دو ساختار درک چرخه ای از تاریخ بشریت و پیشرفت در آینده که زیرمجموعه ساختار ترکیبی هستند حضور بیشتری دارند.
آیکونوگرافی و خوانش پرندگان اساطیری در لوگوی پیام رسان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۹
89 - 105
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقوش اساطیری در طراحی لوگوهای پیام رسان ها به دلیل وجود تجارب مشترک میان جوامع مختلف، می توانند در تسهیل تعامل و درک بهتر کاربران مؤثر باشند. یکی از این نقوش، استفاده از تصویر پرندگان است که در طراحی لوگوهای پیام رسان ها به چشم می خورد. این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ به دو سؤال اصلی است: ۱. چه ارزش های نمادینی در آیکونوگرافی پرندگان اساطیری در لوگوها دیده می شود؟ ۲. چرا از تصاویر پرندگان اساطیری در طراحی این لوگوها استفاده شده است؟ هدف این مطالعه، بررسی آیکون های موجود در لوگوهای شش پیام رسان به نام های هدهد، سروش، درنا، توییتر، کوبی و بت است.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است و جمع آوری اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. در این تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری هدف دار، آیکون پرنده در شش لوگو انتخاب شده و تجزیه و تحلیل داده ها با روش کیفی و آیکونوگرافی پانوفسکی انجام گرفته است.یافته ها: آیکونوگرافی پرندگان اساطیری در طراحی لوگو می تواند ارزش های نمادین متنوعی را نمایان سازد که به فرهنگ هر برند و شرکت وابسته است. پرندگان اساطیری معمولاً نماد آزادی، ارتباط، سرعت و کارآمدی، و ارتباط با دنیای روحانی در اساطیر مختلف جهان هستند. این نمادها با توجه به معنا و ارزشی که انتقال می دهند، در طراحی لوگوها به کار رفته اند.نتیجه گیری: تحلیل شش لوگو نشان می دهد که اگرچه هر کدام از نظر آیکونوگرافیک ویژگی های خاص خود را دارند، اما تفاوت های بصری چندانی با هم ندارند و بیشتر نشانه های جانبی به متمایز ساختن آن ها کمک می کند. با این حال، همه این لوگوها پیامی مشترک را به نمایش می گذارند که درک جهانی از آن را تسهیل می کند. به طور کلی، استفاده از پرندگان اساطیری در لوگوها، ارزش های نمادینی چون پیام آوری، روشنایی، اعتماد و پیوند با هویت فرهنگی را منتقل کرده و ارتباط عاطفی میان برند و مخاطب را تقویت می کند.
تحلیل نقش هنرمندان و صنعتگران مهاجر در شکوفایی تمدن عهد تیمور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
107 - 119
حوزههای تخصصی:
دوره تیموری یکی از درخشان ترین ادوار تمدن و فرهنگ ایران است. با استناد به گزارش مورخان، تیمور، در هنگام فتح شهرها، هنرمندان و صنعتگران ممتاز را شناسایی و به ماوراءالنهر اعزام می کرد تا به یاری آن ها، پایتختی باشکوه ایجاد کند. دستیابی به ثروت هنگفت و نیروی انسانی متبحرِ سرزمین های تحت سلطه، بستر مساعدی را برای شکوفایی هنرها فراهم آورد. هدف این پژوهش، بررسی نقش هنرمندان و صنعتگران مهاجر در شکوفایی تمدن عهد تیمور و مشخص کردن خاستگاه و تخصص آن ها است. تلاش می گردد به این پرسش ها پاسخ داده شود که با توجه به متون تاریخی و داده های باستان شناسی، تیمور؛ هنرمندان و صنعتگران کدام نواحی را به ماوراءالنهر اعزام کرد؟ آن ها چه تخصص هایی داشتند و در چه زمینه هایی به کار گماشته شدند؟ اطلاعات به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و روش پژوهش، تاریخی- تحلیلی است. نتایج حاکی از آن است که اغلب هنرمندان و صنعتگران، از شهرهای شیراز، اصفهان، تبریز، بغداد، دمشق و دهلی، به سمرقند کوچانده شده بودند. بیش تر این افراد، معماران و مهندسانی بودند که به ساخت عمارات گماشته و نقاشان و خوشنویسان مهاجر نیز، به اجرای نقاشی های دیواری و کتیبه بناها، مشغول می شدند. خوشنویسان افزون بر کتیبه نگاری ابنیه، کتابت نسخ قرآنی و مراسلات را نیز، عهده دار بودند و فلزکاران، اغلب در زمینه ساخت جنگ افزارها فعالیت داشتند.
نقش و رنگ در هنر و معماری: نشانه های هویت قوم بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۹
72 - 88
حوزههای تخصصی:
مقدمه: منطقه بلوچستان به دلیل تنوع معماری و صنایع دستی، با وجود تفاوت های مشهود، هویت خاصی برای قوم بلوچ شکل می دهد. هدف این مطالعه شناسایی معنا و مفهوم رنگ ها و نقوش به کاررفته و تحلیل نقش آن ها به عنوان نمادهای هویتی قوم بلوچ است و این موضوع به درک بهتر ارزش ها و فرهنگ غنی این منطقه کمک می کند. بدین ترتیب، سوالات پژوهش به این مهم می پردازد که معنا و مفهوم، خواستگاه و منبع الهام رنگ ها و نقوش در صنایع دستی و مسکن بومی بلوچستان چیست؟ همچنین، چگونه نقوش و رنگ های به کاررفته در صنایع دستی و مسکن این منطقه را به عنوان نمادهای هویتی قوم بلوچ معرفی می شوند؟روش پژوهش: پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی و یافته های آن از طریق منابع کتابخانه ایی، پایگاه های اطلاعاتی و بازدیدهای میدانی از انواع هنرها انجام شده است. جامعه آماری شامل مسکن بومی و هنرهای سنتی منطقه بلوچستان است و انتخاب نمونه ها با توجه به هدف پژوهش انتخابی بوده است. یافته های تحقیق به شکل کیفی تحلیل شده اند.یافته ها: بررسی ها نشان می دهد که نقوش رنگارنگ در هنر بلوچی، به ویژه سوزن دوزی، نمادهای فرهنگی منحصربه فرد این قوم هستند و ریشه های مشترکی با فرهنگ های همسایه، به ویژه هند، دارند. رنگ ها در معماری بلوچستان فضایی شاداب ایجاد کرده و نقوش هندسی پیوستگی قوم بلوچ را در مواجهه با ناملایمات نمایان می سازند، به طوری که این عناصر جنبه های تزئینی و همچنین اساس بیان فرهنگی و اجتماعی آنان را تشکیل می دهند.نتیجه گیری: علاقه و التزام قوم بلوچ به استفاده از نقوش هندسی ساده و رنگ های شاد در صنایع دستی و پوشاک محلی، همچنین در تزئینات داخلی و بیرونی مسکن بومی، هویت و منظر فرهنگی واحدی را در عین کثرت برای آن ها ایجاد کرده است. این امر نشان دهنده آن است که هنر و معماری بلوچستان با استفاده از این نقوش و رنگ های خاص، هویت فرهنگی قوم بلوچ را تبیین می کند.
نقش رسانه ای گرافیک در هماهنگ سازی الگوی تداعیِ معانی با اشکال بیان و انواع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
19 - 32
حوزههای تخصصی:
هماهنگ سازی بین عناصر یک بیان هنری، عامل مهمی است که می تواند در نسبت میان زبان ادبی و تصویری و تقویت نقش رسانه ای آن ها نمود یابد. در این میان، گرافیک در قالب زبان تصویری، با وام گرفتن از برخی خصوصیات ادبیات، از قبیل برقراری نسبت با اشکال بیان و انواع ادبی، قابل توجه است؛ منظور از اشکال بیان، مقوله های اقتباسی از انواع علم بیان چون مجاز، تشبیه، استعاره و کنایه می باشد و روایت تصویر نیز در انواع ادبیِ حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی قابل تعبیر بوده که از جمله وجوه اشتراک بین ادبیات و گرافیک به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف تبیین ویژگی های گرافیک به مثابه اثر ادبی، پرسش از چگونگی هماهنگ سازی میان فرم های کلامی و تصویری دارد. لذا به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب و اسناد تصویری به شیوه کیفی و گزینش هدفمند، در تبیین نسبت میان گرافیک و ادبیات در هماهنگ سازیِ الگوهای تداعی معانی با اشکال بیان و انواع ادبی در قالب پوسترهای سینمایی اهتمام می ورزد. نتایج نشان می دهد که ابعاد روایی ایراد معنا در انواع ادب حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی به ترتیب در هماهنگی با اشکال بیان چون الگوهای تباین، مجاورت، مشابهت و تداعی آزاد نمود یافته و گویی گرافیک به مثابه اثری ادبی لب به سخن می گشاید.
بازخوانی مضامین و تصویرآفرینی های پرندگان در آرایه های بناهای قاجاری مازندران با رویکرد ادبی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
53 - 70
حوزههای تخصصی:
نقوش پرندگان در بناهای تاریخی- بومی، به صورت مجزا و گاه در امتزاج با سایر اشکال، فراتر از جنبه زیبایی شناسانه و نمایش در زیستگاه مردمان هر منطقه است. پژوهش حاضر با مطالعات اسنادی و میدانی، 30 نقش مایه پرنده در دیوارنگاره های قاجاری مازندران را توصیف و تحلیل می کند. داده های حاصل از مشاهدات میدانی نقوش با مفاهیم و نمادپردازی پرندگان در متون ادبی و عرفانی تطبیق داده شده تا پیوند میان بازنمایی عینی و معناپردازی فرهنگی-عرفانی روشن گردد. نگارندگان، با هدف کشف بطون و سطوح معنایی های پرندگان، به چرایی و چگونگی کاربرد آن در آرایه های بناهای قاجاری مازندران، به این پرسش پاسخ می دهند که: نقش مایه پرندگان در بناهای قاجاری مازندران از چه ویژگی های بصری و مفهومی برخوردارند؟ یافته ها نشان می دهند که این نقوش فراتر از کارکرد صرفاً زیبایی شناسانه، حاوی محتوای غنی عرفانی بوده و بیانگر آرزوهای انسان برای دوری از پلیدی ها و دستیابی به جهانی آرمانی است. این نقوش همچنین کارکرد بلاگردانی داشته و ریشه در باورهای اساطیری و قومی-مذهبی منطقه دارند. تحلیل ها نشان می دهند که هنرمندان با خلاقیت و تکنیک های متنوع، نقوش پرندگان را در پیوند با آرایه های گیاهی اجرا کرده اند تا مفاهیم معنوی را تقویت کنند. این نقوش نمادی از حقیقت مطلق روح، انسان کامل، عشق، سعادت ابدی و آرامش هستند.
تحلیل مفاهیم و ویژگی های بصری تصویر جبرئیل در نگاره های منظومه یوسف و زلیخای موزه والترز بالتیمور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسخه مصور یوسف و زلیخا جامی، متعلق به موزه والترز یکی از نسخ ارزشمند گورکانیان هند است که نگاره های آن متناسب و همسو بامحتوا و مضمون اشعار جامی به تصویر درآمده و عالوه بر شناخت و پیوند عمیقی که نگارگر گورکانی با ادبیات فارسی داشته؛ ارتباطی بس گران بها بافرهنگ و تمدن ایران برقرار کرده است. مطالعه مضمون و ساختار تصویر جبرئیل در چهار نگاره این نسخه با روایت های متفاوت، کمک شایانی به شناخت رابطه نزدیک ادبیات ایران و هند و همچنین تأثیر ادبیات ایران بر نگارگری هند می نماید. هدف این پژوهش تحلیل مفاهیم و ویژگی های ساختاری تصویر جبرئیل بر اساس مضمون نگاره ها است. در راستای این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و الکترونیکی انجام پذیرفته است؛ این پرسش مطر ح می گردد که تأثیر عناصر بصری و ساختاری بر القای مفهوم و جایگاه جبرئیل در نگاره ها چگونه بوده است؟ تحلیل ساختارگرایانه تصویر جبرئیل در نگاره ها نشان می دهد نگارگر با شناخت کافی از ویژگی های خاص جبرئیل اعم از نوع آفرینش، منزلتش نزد خداوند، پیام آور وحی الهی و نقش او در روایات، با حفظ محتوا و مضمون و بازنمایی عناصر متن در ساختار بصری نگاره ها و درنظرگرفتن فرهنگ و هنر گورکانی سبب شده تا با ایجاد پیوستگی و همبستگی میان متون در مصور کردن این فرشته مقرب در نگاره ها موفق عمل کرده، محتوای روایت و پیام نهفته در آن را به خوبی در تصویر منتقل کند.
تبیین جامعه شناسانه تک پیکرنگاری در قالی های تصویری عصر قاجار بر پایه نظریات رابرت وسنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر قاجار به تناسب تحولات مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، تغییرات مهمی را در عرصه هنرهای سنتی شاهد بوده است. یکی از مهم ترین تحولات در عرصه هنر عصر قاجار، ظهور پیکرنگاری بر زمینه نوین قالی تصویری است. این پژوهش می کوشد با رویکردی جامعه شناسانه، نشانه هایی از سنت تصویری دوره قاجار را در تعامل و یا در چالش با یکدیگر مورد مطالعه قرار دهد که متأثر از تغییرات در زمینه های فرهنگی و اجتماعی و درون آن شکل گرفته است. از اینرو بر پایه نظریات جامعه شناسی رابرت وسنو و با رویکردی توصیفی-تحلیلی و با گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای به مطالعه نمونه قالی های تصویری دوره قاجار پرداخته شده و در این راستا عوامل اجتماعی مؤثر در تغییرات ایجاد شده در آن با تأکید بر حضور پیکر نگاری مورد بررسی واقع شده است. برآیند پژوهش، نشان می دهد که عناصر فرهنگی و هنری، همواره در ارتباط با محیط اجتماعی شان قابل تغییر هستند. چنانچه جایگاه بافت های نهادی در تغییرات مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای تولید فرهنگ، اندیشه و هنر عوامل محرک و مؤثری هستند که در نتیجه، گرایش به نمایش پیکره در زمینه جدید و نوین قالی تصویری را می توان از دستاوردهای این تغییرات نهادی و فرهنگی دانست.
تجربه جهانی دیگر در آثار مارینا آبراموویچ بر اساس تئوری گروتسک کوریلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
87 - 99
حوزههای تخصصی:
گروتسک درباره ی جهانی برتر از این جهان است و همواره با دربرگیری مفاهیم اخلاقی، سیاسی، مذهبی و فرهنگی و ارائه ی آن با اشکال عجیب و ترکیبات ناهمگون دنیای متعارف را زیر سؤال می برد. اِوا کوریلوک گروتسک را قالبی خاص برای ارائه می داند که با استفاده از کج نمایی ها در مقابله با فرهنگ چیره، منجربه خلق جهانی دیگر می گردد. مارینا آبراموویچ هنرمند پرفورمنس با فراتر بردن بدنش از مرزهای ترس، درد و خطر، در جستجویی عمیق برای تجربه ای جدید است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل »تجربه جهانی دیگر در آثار آبراموویچ بر اساس تئوری گروتسک اِوا کوریلوک« در پی پاسخ به این سؤال است که: بر اساس تئوری گروتسک کوریلوک چگونه می توان تجربه جهانی دیگر را در آثار آبراموویچ تحلیل نمود؟ شیوه ی پژوهش توصیفی-تحلیلی و رویکرد آن کیفی بوده و برای گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. یافته های پژوهش پیش رو نشان می دهد آبراموویچ در اجرای ریتم 10 با ایجاد هراس و اضطراب در مخاطب، در اجرای ریتم صفر با نمایش رستگاریِ سقوط کرده، در اجرای سرهای اژدها با بازپس گیری قدرت زنانه، در اجرای بالکان باروک با برانگیزی احساس بیم و امید و تنفر و شادی توأمان و در اجرای نگه داشتن با اسکلت با نمایش تقابل زندگی و مرگ با به کارگیری ساختار گروتسک برای مخاطب امکان تجربه جهانی دیگر را ممکن ساخته است.
گفتمان های هنر مدرن و معاصر در پاکستان: از تاسیس این کشور تا دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر به مهم ترین تحولات هنر مدرن و معاصر پاکستان پرداخته شده و این پرسش ها دنبال گردیده که چگونه هنرمندان این کشور در فراز و فرود تحولات سیاسی، مدرنیته را تجربه کردند؟ چگونه آثاری در تلفیق هنر بومی و هنر مدرن پدید آوردند و بدین صورت تلاش کرده اند مدرنیته بومی را در هنر پاکستانی شکل دهند.هنر پاکستان از یک سو در پیوند با آموزه های شرقی، هندو و بودا، از سویی دیگر در پیوند با آموزه های اسلام و امروزه در پیوند با مؤلفه های هنر مدرن و غربی است. از این رو در مدت نه چندان طولانی شکل گرفتن این کشور جریان های هنری پرفراز و نشیبی تجربه شده است. در این مقاله با در پیش گرفتن رویکرد روش شناختی تحلیل گفتمان به درهم تنیدگی تحولات سیاسی و جریان های هنری می پردازیم. یافته های پژوهش شش گفتمان مؤثر بر روند تحولات هنر مدرن و معاصر پاکستان را مورد بحث قرار می دهد: (1) گفتمان هنر شرقی گرا و میراث هنر مینیاتور و مکتب بنگال، (2) گفتمان ملی گرا و شکل گیری مکتب لاهور پس از استقلال پاکستان، (3) درهم تنیدگی گفتمان هنر دینی با فرمالیسم هنری و شکل گیری خوشنویسی مدرن، (4) گفتمان میراث و بازگشت به مینیاتور، (5) گفتمان معاصریت و تلفیق مینیاتور با مضامین انتقادی و سیاسی. جریان هنر معاصر پاکستان بیش از گذشته مورد توجه بازار هنر خاورمیانه و جنوب غرب آسیا است و هنرمندان بیشتری در حال توسعه هنر معاصر پاکستان هستند.
روایت زال و سیمرغ در شاهنامه فردوسی و عقل سرخ سهروردی و تبلور آن در نگاره های شاهنامه تهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی یکی از برجسته ترین آثار ادبی و هنری ایران و جهان است که از هم آمیزی دقیق اسطوره، حماسه، ادبیات و تاریخ شکل گرفته است. فردوسی با هنرمندی تمام، عناصر داستانی و اساطیری را به نحوی پرورانده که شخصیت هایی ماندگار و اثری بی بدیل خلق کند. همچنین سهروردی، از عارفان علاقه مند به حکمت ایران باستان، در کتاب عقل سرخ به شخصیت های اساطیری همچون زال و سیمرغ پرداخته است. او با رجوع به حکمت باستان و مطالعه آثار پهلوی و اوستایی، فلسفه ای را به نام حکمت اشراق بنیان نهاد که آمیزه ای از فلسفه ایرانی و حکمت اسلامی است. این پژوهش با هدف مقایسه ساختاری و معنایی داستان زال و سیمرغ در عقل سرخ سهروردی و شاهنامه فردوسی انجام شده است. مقاله به بررسی افتراقات و اشتراکات دو روایت و تأثیر آن ها بر آثار تصویری نگارگران می پردازد. پرسش اصلی این است که فردوسی و سهروردی چگونه و با چه رویکردی به داستان زال و سیمرغ پرداخته اند و این روایات چه تأثیری بر شکل و معنای روایت داشته اند؟ همچنین، نقش نگارگر ایرانی در بازنمایی تصویری این روایات چگونه بوده است؟ روش پژوهش تحلیلی و با رویکرد تطبیقی و داده ها به شیوه اسنادی گردآوری شده است. شباهت اصلی دو روایت در پیرزادگی زال و سیمرغ به عنوان نماد خرد است؛ اما تفاوت ها در شیوه روایت حماسی فردوسی و خوانش عرفانی سهروردی است. در حالی که زال در شاهنامه در بزرگسالی به وصال پدر می رسد، در عقل سرخ این وصال در کودکی رخ می دهد. نگارگر ایرانی با اقتباس از شاهنامه فردوسی، در ساختار و معنا از این اثر تأثیر پذیرفته است.
بازنمود تصویری گفتمان ناسیونالیسم در ایران دورۀ قاجار: مطالعه موردی تصاویر روزنامه ها به عنوان متون فرهنگی دورۀ تجددخواهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
77 - 91
حوزههای تخصصی:
ارتباط جدیِ بین ایران با اروپا و در پی آن تجددخواهی ایرانی از دوران قاجار آغاز شد و دستاوردهای مختلفی را به همراه داشت. شکل گیری گفتمان ناسیونالیسم نوین به عنوان امر سیاسی و نیز آشنایی با صنعت چاپ و دستاوردهای تصویری آن، که هر دو ارتباط قوی با تحولات مدرن دارند، در این دوران سر برآوردند و به تَبَع همزمانی شان، بر روی یکدیگر تأثیر نهادند. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف ریشه یابی حضور دیداری گفتمان ناسیونالیسم، پاسخگوی این پرسش است که نقشِ دستاوردهای تصویری مبتنی بر صنعت چاپ در تولید دیداری ناسیونالیسم در ایران چگونه است؟ این پژوهش کیفی که به روش توصیفی-تحلیلی، گردآوری اطلاعات را از طریق اسناد کتابخانه ای جمع آوری نموده، پس از بررسی تحولات پیرامونی اندیشه ناسیونالیسم، روایت تاریخیِ شکل گیری و گفتمانی شدن آن را در ایران، مورد مطالعه قرار داده است. همچنین با توجه به این که ریشه یابی دیداری گفتمان ناسیونالیسم، وابسته به متون و نشانه های تصویری هستند که در بستر این گفتمان معنا می شوند، با رویکرد نشانه شناسی گفتمانی به تحلیل تصاویر تعدادی از روزنامه های اوایل و اواخر دوران قاجار پرداخته است، زیرا بنابر مستندات معتبر تاریخی، روزنامه بارزترین نمود ورود صنعت چاپ به ایران محسوب می شود. نتیجه چنین حاصل آورد که تغییر در اندیشه های گفتمانی ناسیونالیسم ایرانی، بازنمود دیداری آن را نیز متحول کرده، چنان که در این روزنامه ها، نگرش تصویری از ناسیونالیسم سیاسی (درباری) به ناسیونالیسم مردمی مبدل گردیده است.
امکان ناپذیری حضور جنبش و زمانمندی در جهانِ نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۳۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
123 - 135
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر این فرضیه استوار است که نگارگری ایرانی نمایش دهنده جهانی ایستا، بدون زمان و بدون مکان است. بنابراین پرسش این است که در چه شیوه معرفت شناختی این امکان فراهم شده تا هنرمند دنیایی این چنین را به تصویر کشد و چرا نمایش جنبش، زمانمندی و مکانمندی در این هندسه معرفتی امکان ناپذیر است؟ این مطالعه به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام پذیرفته و داده های آن از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی گردآوری گردیده است. با نظریه «فلسفه صورت های سمبلیک» ارنست کاسیرر توضیح داده شد که آثار نگارگری را می توان به مثابه نوعی شناخت اسطوره ای از جهان مورد خوانش قرار داد. نتایج این مطالعه نشان می دهد در جهان نگارگری شکلی از آگاهی اسطوره ای حاکم است که در آن رابطه میان جزء و کل در یک پیوستگی نمادین، غیرقابل تجزیه و همیشگی به سر می برد. زمان اسطوره ای با مفهوم خطیْ از زمان تاریخی متفاوت است. زمان اسطوره ای همچون فضای اسطوره ای سرشتی ایستا و ناگسستنی دارد، این زمان، نوعی ازلیت دائمی و لحظه ای از «بودن« بدون تغییر و بی همتاست. با چنین دریافتی از مقوله زمان است که نگارگر یک «بودن» منحصربه فرد را از موقعیت جدا می کند و در آن لحظه ناب متوقف می ماند. زیرا او فاقد نگرشی است که بتواند با آن، از این لحظه «بودنِ» ایده ئال فراتر رود. بنابراین در درون این فضای معرفتی هنرمند قادر به ثبت یا بازنمایی تنش، حرکت و «شدن» پدیده ها نیست. نه از آن حیث که در بازنمایی آن ناتوان باشد. زیرا در اینجا بازنمایی به معنای تکنیکال آن مطرح نیست. بلکه بازنمایی جنبش به معنای معرفت شناختی آن ناممکن است.