هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی

هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی

هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره 30 بهار 1404 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تحلیل اندیشه زیستِ آگاهانه در نگاره های ونگوگ با تأمل در آرای هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیست آگاهانه هنر و حقیقت پدیدار هیدگر ونگوگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
«حقیقت» رخدادی است که در بستر اثر هنری اتفاق می افتد. مارتین هیدگر با طرح این مسئله هنر و حقیقت را به طرز اعجاب انگیزی به یکدیگر مربوط می کند. ونگوگ نیز که در نامه هایی به بردارش به کشف و جست و جوی حقیقت اشاره کرده است، به نظر می رسد به دنبال نزدیک تر شدن به زیستی آگاهانه است. از این جهت طرز نگاه ونگوگ به هستی با اندیشه هیدگر پیوند می خورد. هدف از نگارش این مقاله، بررسی تفکر زیستِ آگاهانه ونگوگ و تأثیر آن در هنر وی با تأمل در فلسفه هیدگر و چگونگی ظهور حقیقت در نگاره های این هنرمند است. به منظور روشن ساختن برداشت هیدگر در ارتباط با شیوه اندیشه آگاهانه هنرمند در خلق آثارش، سوالاتی در مورد رابطه حقیقت با اثر هنری و نحوه زیست هستی شناسانه ونگوگ و آشکارگی ذات پدیدارها در نقاشی های او طرح شده است. به این منظور با استفاده از روش توصیفی تحلیلی برخی آثار و نامه های ونگوگ و همچنین استفاده از داده های کتابخانه ای چارچوب مفاهیم هیدگر سعی در حل پرسش ها شده است. در تحلیل نهایی پژوهش به نظر می رسد بیان هنری ونگوگ با برداشت هیدگر از هنر رابطه ای معنادار دارد و هر دو در پی کشف وجود و دعوت انسان به تفکر در هستی خویش می باشند.
۲.

نقش رسانه ای گرافیک در هماهنگ سازی الگوی تداعیِ معانی با اشکال بیان و انواع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گرافیک ادبیات اشکال بیان انواع ادبی زبان روایت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
هماهنگ سازی بین عناصر یک بیان هنری، عامل مهمی است که می تواند در نسبت میان زبان ادبی و تصویری و تقویت نقش رسانه ای آن ها نمود یابد. در این میان، گرافیک در قالب زبان تصویری، با وام گرفتن از برخی خصوصیات ادبیات، از قبیل برقراری نسبت با اشکال بیان و انواع ادبی، قابل توجه است؛ منظور از اشکال بیان، مقوله های اقتباسی از انواع علم بیان چون مجاز، تشبیه، استعاره و کنایه می باشد و روایت تصویر نیز در انواع ادبیِ حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی قابل تعبیر بوده که از جمله وجوه اشتراک بین ادبیات و گرافیک به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف تبیین ویژگی های گرافیک به مثابه اثر ادبی، پرسش از چگونگی هماهنگ سازی میان فرم های کلامی و تصویری دارد. لذا به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب و اسناد تصویری به شیوه کیفی و گزینش هدفمند، در تبیین نسبت میان گرافیک و ادبیات در هماهنگ سازیِ الگوهای تداعی معانی با اشکال بیان و انواع ادبی در قالب پوسترهای سینمایی اهتمام می ورزد. نتایج نشان می دهد که ابعاد روایی ایراد معنا در انواع ادب حماسی، غنایی، نمایشی و تعلیمی به ترتیب در هماهنگی با اشکال بیان چون الگوهای تباین، مجاورت، مشابهت و تداعی آزاد نمود یافته و گویی گرافیک به مثابه اثری ادبی لب به سخن می گشاید.   
۳.

تحلیلی بر صور بازنمایانه و نمادین در دو نسخه قاجاری از هفت گنبد نظامی در تطبیق نگاره ها و متن ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نگارگری قاجار هفت گنبد نظامی کاخ موزه گلستان متن ادبی صور نمادین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : ۱
هفت گنبد، چهارمین مثنوی از خمسه نظامی است که منبع الهام نگارگران بوده است. در تداوم این سنت فرهنگی، این افسانه در دوره قاجار به تصویر درآمد که ازجمله آن ها نسخه های شماره 1951 و 1898، محفوظ در کاخ موزه گلستان است. هدف این مقاله، مقایسه متن ادبی و تصویری در این دو نسخه قاجاری است، به طوری که عناصر بازنمایانه و نمادین مشترک شناسایی گردد. با این نگاه، پرسش آن است: مقایسه متن و تصویر در دو نسخه قاجاری هفت گنبد نظامی، مبیّن چه تفاوت ها و شباهت هایی بین متن ادبی و تصویری است و بازیابی این مصادیق بر اهمیت کدام صور بازنمایانه صحه می گذارد؟ نتیجه این مطالعه به شیوه تحلیلی تطبیقی مشخص ساخت: در تصویرسازی هر نسخه، ادای دین به متن ادبی و تأسی به سبک هنری زمانه به موازات قابل بازیابی هستند. در بحث صوری، نسخه 1898 به سبک نقاشی قاجار تعهد بیشتری دارد و درمقابل نسخه 1951 با تداعی تاریکی شب، سهم بزرگتری در وفاداری به متن ادبی داشته است. در تصویرسازی هر دو نسخه، تأکید بر نمایش گنبد، قرارگیری شاه و شاهدخت در مرکز قاب تصویر، همینطور نمود رنگ در گنبد و تمام عناصر دکوراتیو حتی پوشش افراد؛ از تأثیرگذارترین عناصر نمادینی هستند که در تشخیص مضمون نگاره ها مؤثر می افتند.
۴.

تحلیل انتقادی دیدمان جنسیت در نقاشی قاجار؛ تبار کاوی چهره و بدن در مکتب پیکرنگاری درباری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقاشی قاجار دیدمان زیبایی قدرت جنسیت تبارکاوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
موضوع اصلی نقاشی قاجار پیکر انسانی با نوعی زیبایی آرمانی است که به لحاظ ویژگی های چهره و بدن از الگویی ثابت تبعیت می کند. بنا به رأی برخی محققان، مختصات زیبایی به طور یکسان برای مردان و زنان تصویرگری می شده است. این گزاره اگرچه صحیح، اما دقیق نیست. مسئله باید پیرامون بازنمایی جنسیت در فرهنگ دیداری و دیدمان حاکم بر این دوره صورت بندی شود و این موضوع و چرایی آن، خصوصاً در مورد شاه و شاهزادگان نیز باید مورد واکاوی قرار گیرد. این تحقیق از نوع کیفی و بنیادین بوده و روش آن توصیفی با تحلیل ترکیبی است که به نحو انتقادی کاربست می یابد. روش شناسی به مفهوم تبارکاوی بر بنیان آراء فوکو و لکان برمی گردد. تبارکاوی چهره و بدن از اهداف این نوشتار است. با توجه به اهمیت پرتره ی شاه، می توان نتیجه گرفت که فتحعلی شاه محور دیدمان و کلیشه ای تصویری برای بازنمایی زیبایی به علاوه ی قدرت است و برای خود و دیگران مورد تقلید و مطلوب انطباق هویتی قرار می گیرد. بنابراین زیبایی در این دیدمان، نخست متعلق شاه/پدر یا دیگری بزرگِ آینه ای است و سپس به دیگران تعلق می گیرد. چنین امری محصول ساحت خیالی جامعه بوده و به انگاره ی شاهی در نهاد ناآگاه جمعی برمی گردد که به نحو اسطوره ای، تاریخی و فرهنگی شکل گرفته است.
۵.

ارائه مدل عوامل تأثیرگذار بر توسعه مبلمان تندیسگرای معاصر با رویکرد فرا رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تندیسگرا فرا رشته ای مبلمان مجسمه معماری تندیسگرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
در عصر کنونی مبلمان تندیسگرا راه حلی مناسب برای پاسخگویی به نیازهای پیچیده و چندوجهی کاربران امروزی می باشد که علاوه بر رفع نیازهای فیزیکی، تامین کننده نیازهای معنوی و احساسی کاربران نیز می باشد و افزون بر محصولی کاربردی، به عنوان مجسمه نیز قابل ارزیابی هستند. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی عوامل ظهور و توسعه مبلمان تندیسگرا در عصر کنونی، و ارائه مدلی برای آن می باشد تا به عنوان ابزاری مفید جهت بهبود کیفیت این محصولات، مورد استفاده طراحان و تولیدکنندگان قرار گیرد. امروزه توسعه محصول، از تک رشته ای به فرارشته ای در حال گذر بوده و آموزش خطی سنتی طراحی، پاسخگوی نیازها و سلایق گسترده امروز نیست. مبلمان تندیسگرا را می توان محصولی فرارشته ای، حاصل ادغام مجسمه و مبلمان توصیف کرد؛ از این رو، پژوهش حاضر با نگرشی فرارشته ای، اصلی ترین عامل توسعه را همگرایی مجسمه و مبلمان و عوامل این همگرایی را به عنوان عوامل فرعی تر مورد بررسی قرار داد. عوامل فرهنگی، اقتصادی، پیشرفت تکنولوژی، توسعه معماری تندیسگرا، رویکردهای نوین (رویکردهای هنری و طراحی پست مدرن و معاصر) به عنوان عوامل موثر در همگرایی مجسمه و مبلمان، و همچنین عوامل ثانویه توسعه مبلمان تندیسگرا در دوره معاصر شناسایی شد. پژوهش حاضر از حیث نوع پژوهش کاربردی، از حیث ماهیت توصیفی-تحلیلی (توصیفی زمینه گرا) و از حیث نوع داده ها و تحلیل داده ها کیفی بوده؛ روش و ابزار گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای می باشد.
۶.

تحلیل گذار از بازنمایی به استتیک در عکاسی بر مبنای آرای رانسیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژاک رانسیر رژیم استتیکی بازی عکاسانه عکاسی توزیع امرمحسوس بازنمایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
همراهی با دستگاهی که تنها می تواند تصویر فنی تولید کند به زودی یکنواخت و خسته کننده خواهد شد و این همان جایی است که عکاس حرفه ای به بازی کردن با دستگاه خود می پردازد، چیزی که می توان آن را بازی عکاسانه ای خواند که با نظریه ی رژیم های هنری رانسیر پیوندی بسیار نزدیک برقرار می کند. مرحله ی گذار از بازنمایی به استتیک در عکاسی، به وسیله ی برهم زدن توزیع امرمحسوس امکان پذیر است، زیرا عکاسی زمانی توانایی حضورْ مابین هنرها را به دست می آورد که بتواند امرپیش پاافتاده را ازآن خود کند. این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، قصد دارد به نحوه ی تملّک جایگاه ها و بازپس گیری آن در اجتماع به واسطه ی بازی بپردازد، بازی ای که به امرسیاسی و قانون دست اندازی می کند تا بتواند به این سوال پاسخ دهد که چگونه بازی های عکاسانه توانایی حضور در رژیم استتیکی را پیدا می کنند؟ نحوه ی پاسخ دهی به این سوال به واسطه ی نظریات رانسیر در توزیع امرمحسوس و مفهوم بازی شکل گرفته که برای بررسی بهتر از نمونه های پژوهشی در عکاسی ایران استفاده گردیده است. نتایج حاصل در پژوهش را می توان  بدین صورت بیان کرد: در عکاسی، ازآن خودسازی امرپیش پاافتاده را می توان برهم زدن نظم بازنمایانه ی موجود خواند و مفاهیم بازی و توزیع امرمحسوس به یک چیز در دو ساحت مجزا اشاره دارند.
۷.

نقد فرمالیستی و نشانه شناسانه اثر مدیریت زمان از الکساندر گورلیزکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقد تطبیقی الکساندر گورلیزکی نقد فرمالیستی نقد نشانه شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
الکساندر گورلیزکی از جمله هنرمندان اروپایی است که در سال های اخیر با تأثیر از نگارگری هند، دست به خلق آثار متعددی زده است. مدیریت زمان یکی از نقاشی های فیگوراتیو این هنرمند بریتانیایی است که به لحاظ فرمی و نشانه های به کار رفته در آن، به نظر می رسد بیانگر فضای ذهنی هنرمند می باشد و قابلیت هایی برای نقد و مطالعه بیشتر را دارا است. جهت گردآوری اطلاعات دراین پژوهش ازمصاحبه شخصی نگارنده با الکساندرگورلیزکی، منابع کتابخانه ای، منابع معتبر اینترنتی و همچنین مقالات چاپ شده در نشریات علمی پژوهشی استفاده شده است. این پژوهش از نظر شیوه پردازش اطلاعات پژوهشی، توصیفی-تحلیلی است و در جهت پاسخ دادن به این پرسش صورت گرفته است که در اثر مدیریت زمان به عنوان یک نظام نشانه ای، هرکدام از عناصر تصویری به طور مستقل و در ارتباط با یکدیگر بر چه چیزی دلالت دارند؟ همچنین در اثر مدیریت زمان ساختار و فرم اثر چه ارتباطاتی را می تواند با این نظام نشانه ای داشته باشد؟ اثر مدیریت زمان از میان آثار نقاشی فیگوراتیو گورلیزکی که از سال 2014 تا 2015 میلادی در نمایشگاهی با عنوان ما یکی هستیم در گالری اریک موشه به نمایش گذاشته شده اند، به این منظور انتخاب شده است که به خوبی نمایانگر سبک شخصی هنرمند در نقاشی های فیگوراتیو او است.  
۸.

تحلیل نقش هنرمندان و صنعتگران مهاجر در شکوفایی تمدن عهد تیمور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تیمور سمرقند مهاجر ه‍ن‍رم‍ن‍دان صنعتگران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
دوره تیموری یکی از درخشان ترین ادوار تمدن و فرهنگ ایران است. با استناد به گزارش مورخان، تیمور، در هنگام فتح شهرها، هنرمندان و صنعتگران ممتاز را شناسایی و به ماوراءالنهر اعزام می کرد تا به یاری آن ها، پایتختی باشکوه ایجاد کند. دستیابی به ثروت هنگفت و نیروی انسانی متبحرِ سرزمین های تحت سلطه، بستر مساعدی را برای شکوفایی هنرها فراهم آورد. هدف این پژوهش، بررسی نقش هنرمندان و صنعتگران مهاجر در شکوفایی تمدن عهد تیمور و مشخص کردن خاستگاه و تخصص آن ها است. تلاش می گردد به این پرسش ها پاسخ داده شود که با توجه به متون تاریخی و داده های باستان شناسی، تیمور؛ هنرمندان و صنعتگران کدام نواحی را به ماوراءالنهر اعزام کرد؟ آن ها چه تخصص هایی داشتند و در چه زمینه هایی به کار گماشته شدند؟ اطلاعات به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و روش پژوهش، تاریخی- تحلیلی است. نتایج حاکی از آن است که اغلب هنرمندان و صنعتگران، از شهرهای شیراز، اصفهان، تبریز، بغداد، دمشق و دهلی، به سمرقند کوچانده شده بودند. بیش تر این افراد، معماران و مهندسانی بودند که به ساخت عمارات گماشته و نقاشان و خوشنویسان مهاجر نیز، به اجرای نقاشی های دیواری و کتیبه بناها، مشغول می شدند. خوشنویسان افزون بر کتیبه نگاری ابنیه، کتابت نسخ قرآنی و مراسلات را نیز، عهده دار بودند و فلزکاران، اغلب در زمینه ساخت جنگ افزارها فعالیت داشتند.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۶۴