فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر انگیزش تحصیلی، سبک های اسناد و انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان بود. روش این پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه هشتم متوسطه اول در سال تحصیلی 1403-1402 در شهر همدان بودند. برای انتخاب نمونه دو کلاس به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی به عنوان گروه آزمایش (21 نفر) و گروه کنترل (21 نفر) تلقی گردیدند. پس از انجام پیش آزمون در هر دو گروه، آموزش ذهن آگاهی طی 8 جلسه به گروه آزمایش ارائه شد. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه های سبک های اسناد، انعطاف پذیری شناختی و انگیزش تحصیلی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد آموزش ذهن آگاهی به صورت معنی داری موجب افزایش انگیزش تحصیلی، افزایش انعطاف پذیری شناختی، افزایش سبک اسناد مثبت و کاهش سبک اسناد منفی در دانش آموزان شده است. آموزش ذهن آگاهی از طریق افزایش آگاهی نسبت به لحظه حال و پرداختن به احساسات و هیجانات بر نظام شناختی کودکان تاثیر گذاشته و می تواند در ارتقای انگیزش تحصیلی، انعطاف پذیری شناختی، سبک اسنادی مثبت و کاهش سبک اسنادی منفی مؤثر باشد. از این رو پیشنهاد می شود که آموزشی ذهن آگاهی در مدارس و مراکز مشاوره وابسته به آموزش وپرورش مورد توجه قرار گیرد.
بررسی رابطه آگاهی از مهارت های زندگی با باور به آینده در دانشجویان: نقش واسطه ای انگیزش پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
147 - 161
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه آگاهی از مهارت های زندگی با باور به آینده در دانشجویان با نقش واسطه ا ی انگیزش پیشرفت انجام شد. این پژوهش از نوع کمّی، با روش همبستگی و با استفاده از روش معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، تمامی دانشجویان دانشکده های علوم انسانی و مهندسی دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 1401-1402 بوده اند که از میان آنها تعداد 319 نفر (136دختر، 183پسر) به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های مهارت های زندگی گلزاری، باور به آینده لرنر و انگیزش پیشرفت هرمنس پاسخ دادند. تحلیل یافته های به دست آمده نشان داد که الگوی مفهومی پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. یافته ها حاکی از آن است که بین مهارت های زندگی و باور به آینده رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ همچنین بین مهارت های زندگی و انگیزش پیشرفت نیز رابطه مثبت وجود دارد و مهارت های زندگی با واسطه گری انگیزش پیشرفت توانسته باور به آینده را به صورت معناداری تبیین کند. بین باور به آینده و انگیزش پیشرفت نیز رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج نشان می دهد توجه به مهارت های زندگی و طراحی و اجرای مداخله های آموزشی در راستای بالابردن سطح مهارت های زندگی می تواند منجر به افزایش انگیزش پیشرفت و باور به آینده دانشجویان شود.
طراحی یک برنامه آموزشی مبتنی بر بازی های گروهی و ارزیابی اثربخشی آن بر بهبود نظریه ذهن و عزت نفس کودکان با کم توانی ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
247 - 276
حوزههای تخصصی:
یکی از نقایص اساسی کودکان با کم توانی ذهنی که در اغلب کارکردهای آن ها اختلال عمده ای ایجاد می کند، نظریه ذهن ضعیف است. این پژوهش به منظور طراحی یک برنامه آموزشی مبتنی بر بازی های گروهی و تعیین اثربخشی آن بر نظریه ذهن و عزت نفس کودکان با کم توانی ذهنی خفیف انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان با کم توانی ذهنی خفیف شهر تهران در مقطع ابتدایی دوم بود که در سال تحصیلی 1402- 1401 در مدارس استثنایی مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش 28 دانش آموز پسر بود که با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 14 نفره آزمایش و کنترل گمارده شد. ابزارهای پژوهش آزمون نظریه ذهن استیرنمن (1999) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1965) بود. برنامه مداخله ای طی 24 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا و دو ماه بعد، پیگیری انجام شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه آموزشی پژوهش حاضر از اعتبار و پایایی مناسبی برخوردار است. همچنین، این برنامه تأثیر معناداری بر بهبود نظریه ذهن و عزت نفس داشت (001/0p< ) و این تأثیر با گذشت دو ماه همچنان پایدار بود. والدین، معلمان، روان شناسان و مراکز توان بخشی می توانند از بازی های موجود در برنامه آموزشی این پژوهش جهت بهبود نظریه ذهن و عزت نفس کودکان با ناتوانی هوشی خفیف بهره بگیرند.
اثربخشی الگوی تدریس مبتنی بر معنای زندگی بر سرزندگی تحصیلی و انگیزش تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵۸
85 - 99
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی الگوی تدریس مبتنی بر معنای زندگی بر سرزندگی تحصیلی و انگیزش تحصیلی در دانش آموزان انجام شده است. پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر پایه هشتم آموزش و پرورش منطقه 15 شهر تهران بود که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند. برای انتخاب نمونه آماری روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به کارگرفته شد و دو کلاس یکی گروه آزمایش (32 نفر) و دیگری گروه کنترل (32 نفر) به صورت تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه انگیزش تحصیلی والرند و همکاران (1992) با روایی صوری و پایایی در بازآزمایی (0/73) و آلفای کرونباخ در انگیزش درونی (0/84)، بیرونی (0/86) و بی انگیزگی (0/67) و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391) با روایی همبستگی هر گویه با نمره کل0/54 تا 0/64 و آلفای کرونباخ 0/77، ابزارهای پژوهش بودند. الگوی تدریس مبتنی بر معنای زندگی را معلم برای یک سال تحصیلی در گروه آزمایش اجرا کرد و گروه کنترل این الگوی تدریس را دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد انگیزش درونی (0/05> 50/057P=(54و1) F)، انگیزش بیرونی (0/01>37/103P =(54و1)F) و بی انگیزشی (0/01>56/751P =(54و1)F) و سرزندگی تحصیلی (0/01> 62/514P = (54 و1)F) به صورت معنادار تحت تأثیر اجرای الگوی تدریس مبتنی بر معنای زندگی قرار گرفته اند. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که الگوی تدریس مبتنی بر معنای زندگی بر انگیزش درونی، انگیزش بیرونی، بی انگیزشی و سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان مؤثر است.
مروری بر نقش متاورس در آموزش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
متاورس جهان پسا واقعیت است، یک محیط چند کاربره دائمی و پایدار که واقعیت فیزیکی را با مجازی دیجیتال ادغام می کند. این علم نوین مبتنی بر همگرایی فناوری هایی است که تعاملات چندحسی را با محیط های مجازی و اشیاء دیجیتال ممکن می سازد. متاورس در بخش آموزش ، یادگیرندگان را قادر می سازد تا در کلاس های مجازی از راه دور شرکت کنند و در عین حال عناصر کلاس درس واقعی را تجربه کنند. به سازمان ها اجازه می دهد آموزش های فنی بهتری ارائه دهند و به رشد آن ها کمک کنند. هدف این مقاله مطالعه پژوهشهای مرتبط با متاورس در زمینه آموزش و افزایش آگاهی در مورد منشأ و توانایی های آن است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی، از نظر گردآوری داده ها کیفی و با شیوه مطالعه مروری نظام مند انجام شده است. بدین منظور منابع موردنیاز از پایگاه های اطلاعاتی گوناگون با استفاده از کلیدواژه های مناسب جستجوشد. سپس مستندات یافت شده موردتحلیل قرارگرفت نتایج پژوهش حاضر می تواند راهنمای پژوهشگران برای انجام تحقیقات بیشتر به منظور رفع کاستی های پژوهشی و ارایه یک چشم انداز واحد برای آموزش فراآموزشی و آموزش از راه دور مبتنی بر متاورس آنلاین باشد.
به سوی یادگیری حرفه ای هنرآموزان در هنرستانهای فنی و حرفه ای: طراحی مدلی بر اساس پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۵۷
7 - 28
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های یادگیری حرفه ای هنرآموزان هنرستانهای فنی و حرفه ای و ارائه الگوی مفهومی بر اساس رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفته است. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش همه افرادی بودند که در زمینه یادگیری حرفه ای در نظام آموزشی و مدلهای آن سوابق پژوهشی، مطالعاتی و اجرایی داشتند. از میان آنها 17 نفر در چهار گروه از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تحلیل اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها، روش تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری باز و محوری استفاده شده است. نتایج به دست آمده از مصاحبه ها نشان داد که یادگیری حرفه ای هنرآموزان شامل 37 مؤلفه و 5 بُعد «ارتباط و تعاملات حرفه ای»، «مدیریت و تسهیم دانش»، «یادگیری فردی و گروهی»، «رهبری حمایتی و مشارکتی» و «خودیادگیرندگی» است که به عنوان الگوی مفهومی یادگیری حرفه ای و مبتنی بر محیط کار هنرآموزان برای توانمندسازی آنها ارائه شده است. همچنین نتایج اعتبارسنجی ابعاد و مؤلفه ها نشان دادند که بالاترین میزان توافق شرکت کنندگان در بعد رهبری حمایتی و مشارکتی 0/882 و پایین ترین میزان توافق در بعد مدیریت و تسهیم دانش 0/715 است. اعتبارسنجی مدل به صورت کلی با 0/813 حاکی از توافق بالای شرکت کنندگان است. در پایان پیشنهادهایی اجرایی و پژوهشی نیز ارائه شده است.
طراحی الگوی یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف سنتزپژوهی ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین در آموزش عالی انجام گرفته است. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع سنتزپژوهی است. جامعه آماری پژوهش شامل پژوهش ها و مطالعات انجام شده در حوزه یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین در آموزش عالی در بازه زمانی 2007 تا 2023 در پایگاه های اطلاعاتی داخل و خارج معتبر و نمونه مورد بررسی شامل 39 سند می باشد. با تجزیه و تحلیل داده ها الگوی یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین در آموزش عالی در قالب 163 کد باز و 16 مقوله محوری و ترکیب آنها در 5 بعد مشخص شد. این ابعاد شامل بُعد یادگیرنده (ویژگی ها فردی یادگیرنده، انگیزه یادگیرنده، رابطه یادگیرندگان با هم، رابطه یادگیرنده و استاد)، بُعد آموزش (شایستگی های یاددهنده و سبک های تدریس، محتوای آموزشی، مواد و رسانه های آموزشی، فرایند یادگیرنده محور)، بُعد فناوری(قابلیت اشتراک گذاری اطلاعات، ارتباط همزمان و ناهمزمان، قابلیت پشتیبانی و دسترسی آسان)، بُعد مهارت(مهارت ارتباطی، مهارت مشارکتی، مهارت فراشناختی)، بُعد پیامد(پیامد تحصیلی، پیامد عاطفی) طبقه بندی شدند. نتایج تحلیل داده ها منجر به شناسایی یک الگوی جامع یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین در آموزش عالی گردید. از این رو الگوی استخراج شده، چارچوب مناسبی را برای آموزش عالی جهت استفاده از یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین فراهم می آورد.
ارزیابی عوامل مؤثر چابکی یادگیری در یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
117 - 147
حوزههای تخصصی:
چابکی یادگیری مفهومی امیدبخش در دنیای آموزش است که مجموعه ای از رفتارهای تعریف شده در جهت یادگیری دقیق، سریع و هدفمند را دربر می گیرد. در مدارس ایران، به این مجموعه رفتارها کمتر توجه شده است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارزیابی عوامل مؤثر چابکی یادگیری در یادگیری الکترونیکی انجام شده است. پژوهش حاضر از بعد هدف، کاربردی و براساس گردآوری داده ها به شیوه کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. گردآوری داده ها و استخراج مضامین با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان آگاه در این حوزه انجام شد. مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری انتخاب شدند. یافته ها نشان دادند 60 مضمون پایه و 15مضمون اصلی بر چابکی یادگیری در یادگیری الکترونیکی مؤثر است. این مضامین شامل چابکی محیطی، پشتیبانی آموزشی، برنامه های نوآورانه، چابکی آموزشی، سازمان چابک، یادگیری مشارکتی، هدفمندی آموزشی، جهت داربودن آموزش و... است. به منظور تحقق چابکی یادگیری در آموزش الکترونیک باید شرایطی فراهم شود که برنامه ها در راستای جهت داربودن آموزش و هدفمندی اجرا شوند. یافته ها نشان دادند ارتباط بین تمامی مؤلفه ها معنادار بوده (0/05<p) و شدت رابطه نیز، به جز دو نمونه که شدت رابطه متوسط دارد، در مابقی نمونه ها، در حد قوی تا بسیار قوی بوده است. دو نمونه ای که از بقیه مؤلفه ها ضعیف تر بودند عبارت اند از: پشتیبانی آموزشی و نیز دانش و اطلاعات. ازآنجاکه ضریب مسیر همه مؤلفه ها بیشتر از 0/50 و ارتباط بین آن ها معنادار (0/05<p) است؛ بنابراین نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که الگوی چابکی یادگیری در یادگیری الکترونیکی در برازش به داده ها از اعتبار کافی برخوردار است.
شناسایی مولفه های الگوی شایستگی های حرفه ای مدیران آموزشی سازمان برنامه و بودجه کشور با استفاده از معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
203 - 219
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور شناسایی مولفه های الگوی شایستگی های حرفه ای مدیران آموزشی سازمان برنامه و بودجه کشور با معادلات ساختاری انجام شد.روش شناسی: این پژوهش از نظر اهداف کاربردی و از نظر ماهیت پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه ی مدیران آموزشی سازمان برنامه و بودجه کشور (رده های ارشد، میانی، پایه و عملیاتی) به تعداد 382 نفر که 103 نفر از آنان زن و 279 نفر از آنان مرد می باشند را تشکیل داد. اعتبار ابزار سنجش از طریق آلفای کرونباخ و روایی ابزار سنجش براساس تکنیک بررسی روایی سازه توسط تحلیل عاملی تاییدی به دست آمد. از تحلیل عاملی تاییدی برای اطمینان از برازش داده های حاصل از پژوهش و متغیرها به همراه مولفه های مربوط به آن استفاده شده است. در نهایت برای آزمون فرضیات، از مدل معادلات ساختاری استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان می دهد که ابعاد اصلی شایستگی های حرفه ای مدیران آموزشی سازمان برنامه و بودجه کشور شامل 6 بعد شرایط علّی (شامل 32 کد باز، 8 کد محوری و 2 کد انتخابی)، شرایط زمینه ای (شامل 9 کد باز، 4 کد محوری و 3 کد انتخابی)، شرایط مداخله گر (37 کد باز، 11 کد محوری و 4 کد انتخابی)، راهبردها (11 کد باز، 4 کد محوری و 3 کد انتخابی)، پیامدها (کد 15 باز، 4 کد محوری و 2 کد انتخابی) و مقوله محوری (شامل 70 کد باز، 24 کد محوری و 8 کد انتخابی) است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند زمینه انتصاب مدیران سازمان برنامه و بودجه کشور و همچنین آموزش آن ها را با توجه به مدل شایستگی فراهم کند.
تجربه های زیسته معلمان از یادگیری حرفه ای در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۹
27 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، فهم تجربه های زیسته دبیران دوره متوسطه از فعالیت های یادگیری حرفه ای در محیط کار است. به منظور دستیابی به این هدف، از روش پژوهش کیفی (پدیدارشناسی) استفاده شد. شرکت کنندگان این پژوهش را دبیران مدارسی دخترانه و پسرانه متوسطه شهرستان گناباد در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب و با درنظرگرفتن معیارهایی مانند معلمان کم تجربه (کمتر از 6 سال سابقه) و باتجربه (بالاتر از 10 سال سابقه)، داشتن تدریس تمام وقت در تمام یا بیشترین سال های خدمت، اشتهار به عنوان معلم نمونه، اقدام پژوه برتر یا فعال در حوزه درس پژوهی و سایر جشنواره ها، تجربه سرگروه آموزشی بودن و معلمی مدارسی خاص (تیزهوشان و نمونه) انتخاب شدند. در نهایت، با بیست نفر از دبیران به عنوان مطلعان کلیدی مصاحبه شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. به منظور تحلیل داده های به دست آمده، از روش کدگذاری باز و محوری استفاده شد. همچنین، اعتبار نتایج بر اساس معیارهای چهارگانه لینکلن و گوبا و با اطمینان از موثق بودن داده های به دست آمده از مصاحبه و نیز مستندسازی روند کدگذاری داده ها در مراحل گوناگون و بازبینی توسط اعضای تیم پژوهش تأمین شد.نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد، یادگیری سازنده گرایی (یادگیری تأملی، یادگیری از کار، بازخورد، یادگیری از راه تجربه)، یادگیری اجتماعی (یادگیری تعاملی، منتورینگ و یادگیری مشاهده ای)، یادگیری خودراهبر (خودتوسعه ای و فرصت های یادگیری) و یادگیری رسمی (آموزش های بلندمدت و کوتاه مدت)، به عنوان مضمون های اصلی استخراج شده از مصاحبه ها، تجربه های معلمان را از یادگیری حرفه ای در محیط کار به تصویر می کشند. این شناخت به حمایت و تسهیل برنامه های توسعه حرفه ای مستمر معلمان در محیط کار کمک می کند.
رابطه ساختاری نیازهای بنیادین روان شناختی و اشتیاق تحصیلی:نقش واسطه ای کمال گرایی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی ساختاری بین نیازهای بنیادین روانشناختی و اشتیاق تحصیلی با واسطه گری کمال گرایی تحصیلی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان شیراز، در سال تحصیلی 1401-1400 با تعداد نمونه 150 نفر بود. ابزار های مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی دسی و ریان(0200)، پرسشنامه کمال گرایی اهواز، نجاریان و همکاران(1378) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فریدریگز و همکاران(2004) بود. روابط بین سازه های مدل پیشنهادی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS ویراست 24 تحلیل شد. شاخص های برازندگی الگوی پیشنهادی حاکی از برازش قابل قبولی با داده ها بود. نتایج نشان داد نیازهای بنیادین روانشناختی بر کمال گرایی(01/0 = P ، 24/=) و اشتیاق تحصیلی (01/0 = P ، 18/=) اثر مستقیم و معنادار دارد. کمال گرایی نیز دارای اثر مستقیم و معنادار بر اشتیاق تحصیلی(01/0 = P ، 21/=) است. با توجه با کاهش ضرایب مسیر میتوان گفت کمال گرایی در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی دانش آموزان و اشتیاق تحصیلی نقش واسطه ای ایفا می نماید. با کشف روابط میان متغیرهای مرتبط با تحصیل میتوان از ترک تحصیل و شکست تحصیلی جلوگیری کرد و مدل های درمانی مناسبی جهت افزایش کیفیت تحصیلی آنان پیشنهاد داد.
مقایسه روحیه پژوهش گری در معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان با سایر دانشگاه ها و تبیین دلایل تفاوت احتمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
43 - 71
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف هدف از این پژوهش مقایسه روحیه پژوهش گری معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان و سایر معلمان و در صورت وجود تفاوت، بررسی نقش عناصر برنامه درسی در وجود این تفاوت احتمالی بود. روش ها : این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و با رویکرد آمیخته کمّی-کیفی طرح متوالی توضیحی انجام گرفت. در بخش کمّی از روش علّی مقایسه ای با ابزار پرسش نامه محقق ساخته سنجش روحیه پژوهش گری و در بخش کیفی، از روش تحلیل محتوای داده های برخاسته از بحث متمرکز و مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. جامعه پژوهش را کلیه معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان و سایر دانشگاه های کشور در مقطع ابتدایی که از سال 1395 در مدارس ابتدایی شهرستان گلبهار استان خراسان رضوی مشغول به تدریس می باشند، تشکیل داد. در انتخاب نمونه در هر دو مرحله از نمونه گیری غیرتصادفی استفاده شد. در مرحله اول، نمونه گیری، از طریق همتاسازی بر اساس مؤلفه های جنسیت، رشته تحصیلی و سابقه تدریس بود و در مرحله دوم نیز افراد به صورت هدفمند از گروه معلمان ابتدایی، اعضای هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه فرهنگیان انتخاب شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین روحیه پژوهش گری دانش آموختگان دانشگاه فرهنگیان از سایر دانشگاه ها به طور معنادار پایین تر است و این تفاوت به عواملی همچون محتوای برنامه درسی، فضا، امکانات، روحیه و توانایی پژوهش در اعضای هیأت علمی و مدرسان و شیوه ارزشیابی از آموخته های دانشجویان در دانشگاه فرهنگیان مربوط است. نتیجه گیری: اگر چه برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان با رویکردی پژوهش محور و با هدف تربیت معلم پژوهنده، طراحی و تدوین شده است اما سایر عناصر برنامه، در برنامه درسی اجراشده مانع دست یابی به این هدف است که لازم است مورد توجه دست اندرکاران باشد.
رهبری آموزشی با محوریت یادگیری: به دنبال انگیزه پژوهشی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
172 - 184
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف اینکه آیا رهبران آموزشی یادگیرنده محور باعث افزایش انگیزه پژوهشی معلمان می شوند یا خیر، انجام شده است. روش پژوهش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان ابتدایی شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1403-1402 بود که بر اساس آمار موجود تقریباً 4000 نفر بودند. روش نمونه گیری خوشه ای بود و با استفاده از جدول مورگان 351 نفر به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه رهبری یادگیری محور لیو و همکاران (2016) و پرسش نامه انگیزش پژوهش دیمر و همکاران (2010) بود. در پژوهش حاضر روایی ابزارها توسط پاسخ دهندگان، اساتید و تحلیل عاملی تأییدی بررسی شد. ضرایب پایایی پرسش نامه های پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 972/0 و 892/0 به دست آمد. برای تجزیه تحلیل داده ها آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری) از طریق نرم افزارهای SPSS28 و Smart PLS3 مورداستفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین رهبری یادگیری محور با انگیزش پژوهش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین رهبری یادگیری محور با انگیزش درونی رابطه معنی داری وجود دارد. بین رهبری یادگیری محور با انگیزش بیرونی پژوهش رابطه معنی داری وجود دارد. بین رهبری یادگیری محور با پیشگیری از شکست تحقیق رابطه معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: رهبران آموزشی در مدارس ابتدایی با درگیرکردن معلمان در فعالیت های یادگیری مدرسه، می توانند انگیزه پژوهشی را در معلمان ایجاد کنند.
هرزه نگاری کودکان از منظر جرم شناسی پیشگیری در حقوق کیفری ایران با نگاهی به آموزش های روانشناختی به کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
113 - 125
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دوران کودکی از دوران های حساس در زندگی هر فرد محسوب می شود؛ هرگونه آسیب روحی و جسمی به کودک می-تواند اثر نامطلوبی بر آینده او داشته باشد. تأثیرات منفی گسترده هرزه نگاری اینترنتی از لحاظ روا ن شناسی و حقوقی به عنوان یک معضل در حال رشد در دنیای امروز، پرسش های زیادی درباره عوامل مؤثر در گرایش به آن ایجاد کرده است. در این تحقیق قوانین ایران را که در این زمینه مورد تصویب قرار گرفته بررسی کرده، خلأهای آن را بیان شده، به این امید که در آینده نزدیک قانون گذار نیز نسبت به این قشر حساس جامعه توجه بیشتری مبذول داشته و آن ها را زیر چتر حمایتی خویش قرار دهد. با تکیه بر نظام عدالت کیفری ایران به بررسی حقوقی و جرم شناختی هرزه نگاری رایانه ای می پردازد. لذا، هدف از تحقیق حاضر، هرزه نگاری کودکان از منظر جرم شناسی پیشگیری در حقوق کیفری ایران با نگاهی به آموزش های روانشناختی به کودکان بود.روش پژوهش: روش تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از منظر روش، توصیفی از نوع تحلیلی بود. روش جمع آوری اطلاعات، استفاده از منابع کتابخانه ای از جمله کتاب، مقاله، قوانین، پایان نامه و ... بود.یافته ها: هرزه نگاری در مفهوم عام، به معنای محتویّات حاوی صحنه های آشکار جنسی که عمدتاً به قصد تحریک جنسی ارائه می شوند؛ پدیده ای است که، به لحاظ پیامد های مخرِّب بی شمار بر عفّت و اخلاق عمومی و فردی و نیز کانون خانواده، در قوانین بسیاری از کشور ها جرم انگاری شده است. در نظام حقوقی ایران تا پیش از تصویب قانون جرایم رایانه ای در سال 1388 با خلأ قانونی در حیطه جرایم رایانه ای روبرو بودیم تا اینکه پس از تصویب این قانون ایرادهای مذکور مرتقع گردیده و در مواد 14، 15، 16 از قانون مذکور، قانون گذار هرزه نگاری شبکه مجازی را جرم انگاری کرده است؛ هرچند بیشتر کشورها اصولاً هرزه نگاری را تنها در زمینه کودکان جرم-انگاری شمرده اند، اما بعضی از کشورها با نگرشی متفاوت هرزه نگاری بزرگسالان را نیز جرم انگاری دانسته اند، قانونگذار ما نیز با رویکرد اخیرالذکر موافق بوده و هرزه نگاری را به صورت مطلق جرم انگاری نموده است.نتیجه گیری: در نهایت، رویکرد پیشگیرانه به عنوان رویکرد کارآمد و مطلوب به متولیان سیاست جنایی پیشنهاد می گردد. در نتیجه با توجه به آثار ناکارآمد پاسخ های دولتی از قبیل؛ اقتدارگرایی، امنیت گرایی، تورم کیفری، برچسب زنی و... ورود نهادهای مدنی و پاسخ های جامعوی نسبت به پدیده ای که اَساساً جزء رفتارهای غیراجتماعی و بیمارگونه است، ضروری به نظر می رسد. همچنین لازم است به کودکان، آموزش های لازم داده شود تا در فضای مجازی و فضای واقعی در گرداب نابودی گرفتار نشوند.
بررسی رابطه مدیریت استعداد با عملکرد شغلی از طریق توانمندسازی روان شناختی معلمان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
113 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی ارتباط بین مدیریت استعداد با عملکرد شغلی از طریق توانمندسازی روانشناختی در معلمان مقطع متوسطع اول شهرستان ممسنی می باشد. این تحقیق کاربردی و از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق، تمامی معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان ممسنی به تعداد 301نفر بود، که از این تعداد 170 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای با محقق همکاری کردند.ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های استاندارد عملکرد شغلی پترسن و همکاران(2004)، مدیریت استعداد احمدی و همکاران(1391) و توانمندسازی روانشناختی(اسپریتزر ،1995) بود. برای توصیف داده ها از روش های آمار توصیفی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین مدیریت استعداد و توانمندسازی روانشناختی با عملکرد شغلی رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت و همچنین بین مدیریت استعداد و توانمندسازی روانشناختی رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت. در نهایت، نتایج نشان داد که ارتباط بین مدیریت استعداد با عملکرد شغلی از طریق توانمندسازی روانشناختی مثبت و معنادار بود(01/0P ≤).
رابطه بین هویت حرفه ای معلمان مقطع آموزش ابتدائی با فرسودگی شغلی آنان با نقش واسطه ذهن آگاهی آنان
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
122 - 141
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هویت حرفه ای و ذهن آگاهی معلمان نقش مهمی در کاهش فرسودگی شغلی آنان دارد و می تواند کیفیت آموزش را بهبود بخشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین هویت حرفه ای معلمان مقطع آموزش ابتدائی با فرسودگی شغلی آنان با نقش واسطه ذهن آگاهی شهرستان کازرون بود.روش شناسی پژوهش: روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور 350 نفر از بین 1700 معلم آموزش ابتدائی به عنوان نمونه آماری مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه فرسودگی شغلی (مسلش، 1981)، پرسشنامه های هویت حرفه ای معلمان (چانگ، 2008) و پرسشنامه ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006) جمع-آوری گردید. با توجه به نرمال بودن توزیع داده ها برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون سوبل و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید.یافته ها: نتایج نشان داد بین هویت حرفه ای با فرسودگی شغلی و ذهن آگاهی ارتباط معناداری وجود دارد. هویت حرفه ای با مقدار بتای 320/0 - بر فرسودگی شغلی معلمان تاثیر گذار بود. همچنین نتایج نشان داد هویت حرفه ای با مقدار بتای305/-0 بر ذهن آگاهی معلمان تاثیر گذار بوده و می تواند حدود 9 درصد تغییرات متغیر وابسته را پیش بینی کند. هویت حرفه ای با مقداربتای 162/-0 و ذهن آگاهی با مقدار بتای 519/0- بر فرسودگی شغلی معلمان تاثیر گذار بوده و می توانند حدود 35 درصد تغییرات متغیر وابسته را پیش بینی کنند. و در نهایت نتایج نشان داد با در نظر گرفتن سطح خطای05/0 ∝ اگر مقدار اگر مقدار از 96/1 بیشتر باشد، اثر غیرمستقیم مشاهده شده از نظر آماری معنادار است. نتیجه گیری:معلمان با هویت حرفه ای قوی تر و ذهن آگاهی بالاتر، توانایی بیشتری برای مقابله با استرس های شغلی دارند. آموزش ذهن آگاهی می تواند راهکاری مؤثر برای ارتقای تاب آوری و بهبود کیفیت زندگی کاری معلمان باشد.
Investigating the Relationship between Web-Based Teaching Components During the COVID-19 Pandemic and Elementary School Teachers' Anxiety: A case study of Amol city(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
E-learning has been extensively integrated into the educational system during the COVID-19 pandemic, aiming to enhance the quality of education. While introducing numerous benefits and positive impacts, this rapid transition has also posed new challenges that could potentially increase anxiety among elementary school teachers. Therefore, this study aimed to examine the relationship between web-based teaching components during the COVID-19 pandemic and anxiety levels among elementary school teachers, providing practical operational solutions. This research is applied in terms of purpose and correlational in terms of methodology. The statistical population of the study included all elementary school teachers in the city of Amol, totaling 750 individuals. A sample of 256 teachers was randomly selected from the city of Amol. Data were collected using the Salmi Anxiety Questionnaire, Abedini Chogordani, Ghasemi Nafchi, and Tabashir (2021), and a researcher-made questionnaire to measure web-based teaching components. The validity of the questionnaires was confirmed through face validity, and Cronbach's alpha coefficient was employed to determine the reliability of the research instrument. Data analysis was conducted using Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis. The findings indicated that the contributions of web-based teaching components, including support and virtual learning infrastructure (169.0), learning and technological complexity (141.0), electronic content production (267.0), and type of course instruction (203.0), were significant predictors of teachers' anxiety during the COVID-19 pandemic. However, the contribution of the effective assessment component (107.0) was not statistically significant. Virtual education infrastructure, learning technological skills, acquiring content production skills, type of course instruction, were negative predictors of teachers' anxiety during the pandemic. The results of the study revealed a significant negative relationship between some web-based teaching components and anxiety levels. Therefore, it is recommended to reduce teaching anxiety in web-based education by implementing empowerment courses to develop online teaching skills, producing effective content, and fostering technological development in in-service teacher training.
Identifying Methods to Solve Teacher Shortages and Providing Professional Development of Teachers Needed for Education and Training(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۳, Autumn ۲۰۲۴
113 - 136
حوزههای تخصصی:
The current research aimed to investigate and identify the methods of solving the shortage of teachers and the provision and professional development of teachers. The research method used was descriptive and qualitative content analysis. The statistical population included deputy heads of departments, principals and deputy heads of schools, and researchers in this field. Fourteen people were selected as a statistical sample by snowball sampling. A semi-structured interview method was used. Based on the research findings, five key codes, nine core codes, and 54 codes were identified. In the category of policies and interventions, respectively, revision of courses, removal of non-harmful subjects and titles by 13%; in the category of human resources, reduction of the number of support and administrative forces by 15%; in the category of community interaction and cooperation, upgrading the position of the teacher in society with 37.5% and in the category of recruitment strategies, hiring elite and efficient managers at all management levels with 23% and in the category of incentives and financial support for salary reform Teachers and coordinated payment system had the highest frequency with 20%. As a result, to solve the teacher shortage problem, attention should be paid to multidimensional solutions.
ارزیابی ارائه دروس دوره اول ابتدایی در شبکه آموزشی دانش آموزی (شاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
131 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی اجرای دروس دوره اول ابتدایی شبکه آموزشی دانش آموزی از دید معلمان این دوره بود تا تصویری از ابعاد ارائه خدمات پشتیبانی، ارائه خدمات زیرساختی و فنی در برنامه شاد به برنامه ریزان و طراحان برنامه درسی نظام آموزشی کشور ارائه نماید. روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی دوره اول منطقه 15 شهر تهران به تعداد 1420 نفر بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 302 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته در مقیاس پنج درجه ای لیکرت بود. روایی پرسشنامه توسط هشت نفر از متخصصان برنامه درسی تأیید، و پایایی پرسشنامه از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 92/0 برآورد شد. تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS26 و با روش با آزمون تی تک نمونه ای صورت گرفت که سه بعد مشخص شده، با استفاده از آزمون آماری فریدمن اولویت بندی شدند. یافته ها حاکی از آن است که وضعیت اجرای دروس دوره اول ابتدایی در برنامه شاد از نظر معلمان، متوسط به پایین می باشد. همچنین بیشترین میزان رضایتمندی معلمان از خدمات پشتیبانی، و کمترین میزان رضایتمندی از خدمات فنی بود. نتایج نشان داد برخی از مواردی که از نظر معلمان بیشترین فاصله را از نقطه موجود تا مطلوب خود داشته، عبارتنداز: هزینه های مصرفی اینترنت برای برنامه شاد، عدم امکان برقراری ارتباط آنلاین، عدم امکان ایجاد کارپوشه الکترونیکی کارا دانش آموزان ,و ....
نقش رهبری ذهن آگاه در توسعه رجحان شغلی معلمان با میانجی گری تعهد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
45 - 65
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: شیوه و سبک رهبری سازمان، نقش بسیار مؤثری در عملکرد و اثربخشی سازمان دارد. هدف از انجام این پژوهش، شناخت نقش رهبری ذهن آگاه در توسعه رجحان شغلی با نقش میانجی تعهد سازمانی، در معلمان می باشد. روش ها: این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات و اجرا، از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش معلمان مقطع ابتدایی شهر ملایر بود که حجم نمونه به تعداد 350 نفر با فرمول کوکران تعیین و نمونه ها به روش طبقه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های استاندارد تعهد سازمانی (آلن و مایر، 1990)، رجحان شغلی (آمابایل، 1994)، ذهن آگاهی (پراتشر و همکاران، 2018) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از دو نرم افزار اس پی اس اس26 و اسمارت پی ال اس3 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد؛ رهبری ذهن آگاه بر رجحان شغلی (346/0beta=) و تعهد سازمانی (332/0beta=) اثر مستقیم و معناداری دارد. تعهد سازمانی بر رجحان شغلی (496/0beta=) اثر مستقیم و معناداری دارد. همچنین بر اساس نتایج پژوهش، تأثیر غیر مستقیم رهبری ذهن آگاه از طریق متغیر میانجی تعهد سازمانی بر رجحان شغلی (125/0beta=) معنادار است. همچنین یافته ها نشان داد رهبری ذهن آگاه از طریق تعهد سازمانی بر رجحان شغلی تأثیر مثبت و معنادار دارد (125/0). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، پرورش رهبرانی ذهن آگاه می تواند یکی از مؤلفه ها و بسترها برای توسعه معلمان در نظام آموزشی باشد؛ رهبرانی که بتوانند با تقویت تعهد سازمانی و توسعه انگیزش در سرمایه های فکری سازمان، در خدمت تعالی سازمان باشند.