فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
108 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مدل یابی یادگیری خودگردان مبتنی بر خلاقیت شناختی با توجه به نقش میانجی هوش موفق در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی استان کرمان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی استان کرمان، در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 170066 نفر بود. که 310 نفر بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای، از 4 شهرستان (راور، بافت، بم، رفسنجان) به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد خلاقیت شناختی (CT) عابدی (1372)، هوش موفق (SIQ) استرنبرگ و گریگورنکو (2002) و یادگیری خودگردان (SLQ) نقوی (1401) استفاده شد. سپس نمره گذاری با نرم افزار آماری SPSS نسخه 23 و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS-23 انجام شد. نتایج نشان داد که بین هوش موفق و یادگیری خودگردان رابطه معناداری وجود دارد (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای غیرمستقیم یادگیری خودگردان مبتنی بر خلاقیت شناختی با نقش میانجی هوش موفق دانش آموزان معنادار بود. بر اساس یافته ها، مدل نهایی از برازش مطلوبی برخوردار بود (01/0>P). یافته های این پژوهش می توانند بر طراحی برنامه های درسی تاثیر گذاشته و موجب هدایت دانش آموزان در مسیرخلاقیت شناختی مؤثر و استفاده از هوش موفق برای حل مسائل، توسط معلمان و طراحان می شود.
تدوین الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی و اثربخشی آن بر خودشفقتی نوجوانان آسیب پذیر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
77 - 87
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی و اثربخشی آن بر خودشفقتی نوجوانان آسیب پذیر شهر تهران طراحی و اجرا شد.روش تحقیق: روش این پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بود که در قسمت کیفی از روش روایت پژوهی و در قسمت کمی از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش دختران نوجوان بودند. از این جامعه در قسمت کیفی پس از مصاحبه با نمونه به روش هدفمند اشباع نظری صورت پذیرفت و در قسمت کمی به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش در قسمت کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و در کمی مقیاس خودشفقتی نف استفاده شد. پس از تدوین الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی، آزمودنی های گروه آزمایش در معرض مداخله قرار گرفتند. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس به روش تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شده است.یافته ها: در بررسی کیفی پدیدار شناسی مؤلفه های خودمراقبتی پس از کدگذاری مقوله ها، پنج مضمون اصلی ظرفیت های درون فردی خودمراقبتی روانی، خودمراقبتی روانی بین فردی، ارزیابی خودمراقبتی، تسهیل گرها و تهدیدگرهای خودمراقبتی و راهبردهای خودمراقبتی روانی احصاء شد. در بخش کمی نتایج تحلیل داده ها حاکی از آن بود که درگروه مداخله بین مراحل پیش آزمون با پس آزمون و مراحل پیش آزمون و پیگیری، در نمرات متغیر خودشفقتی تفاوت معناداری وجود دارد .نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی با تمرکز بر خودکارآمدی، منبع کنترل، تنظیم هیجان و حل مسأله به بهبود خودشفقتی نوجوانان آسیب پذیر می انجامد.
کاربست معرفت شناسی بونژور در تحلیل باورهای رایج در حوزه مطالعاتی رهبری آموزشی
حوزههای تخصصی:
متن حاضر بازخوانی یکی از مقاله های مهم لیندا ایوانز، در خصوص وضعیت فعلی حوزه مطالعاتی رهبری آموزشی است. ایوانز در این مقاله با رویکرد اکتشافی-تجربی به طور تخصصی و انتقادی به تحلیل دانش پژوهی مدیریت و رهبری آموزشی می پردازد. بنیاد اندیشه ایورز بر این پیش فرض استوار است که حوزه مطالعاتی رهبری آموزشی، به ویژه در تبیین رهبری، محل اختلاف نظر است. وی براین باور است که دعاوی جریان اصلی تحقیقات رهبری آموزشی، توسط طیف گسترده ای از منتقدان، به چالش کشیده شده است. برخی از این انتقادات بر وضوح مفهومی رهبری آموزشی تمرکز می کنند و مواردی از جمله این که چه کسی و بر چه مبنایی در طبقه بندی به عنوان رهبر قرار می گیرد؛ و نیز اینکه آیا اشاره روابط به «رهبران» و «پیروان» ، برای تبیین این مفهوم مفید است یا خیر؟؛ را مورد توجه قرار می دهند. ایوانز تاکید می کند که «موج جدید» مطالعات انتقادی رهبری آموزشی پرسش های بحث برانگیزی را برانگیخته است؛ مبنی بر اینکه آیا اساسا چیزی به عنوان رهبری وجود دارد یا در واقع افسانه ای برساختی است؟. عمده انتقادات معطوف به رهبری آموزشی سه ادعای دانش نظری جریان اصلی را به چالش می کشد - که زیربنای آن چیزی است که ایوانز در مقاله خود آن را باور علیّت، باور وابستگی به رهبری، و باور ادراکی نامیده است - که کانون تحلیل در این مقاله هستند. در حالی که انتقاد از این باورها در این حوزه مطالعاتی به کرات تکرار شده است، این مقاله، آنها را از منظر معرفت شناختی لورنس بونژور برای پرداختن به این پرسش که آیا رهبری آموزشی هنوز و همچنان ارزش مطالعه دارد؟ مورد تحلیل قرار می دهد. ایوانز در این مقاله تلاش دارد تا با ارائه این سه مؤلفه از باورها، سیستم اعتقادی جریان اصلی دانش رهبری آموزشی در چارچوبی برگرفته از فلسفه علم تحلیل کند و به همین دلیل از "نظریه انسجا م گرای توجیه معرفت شناختی" بونژوراستفاده می کند تا ارزیابی ساختاریافته تری از آنچه تاکنون توسط پژوهش انتقادی به دست آمده است را توسعه دهد.
بازخوانی گفتمان رهبری آموزشی در مجموعه پالگریو (1)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با کاربست تفسیری وانتقادی به بررسی چشم انداز رهبری آموزشی و گفتمان های آن در کتاب راهنمای پالگریو گفتمان رهبری آموزشی به سردبیری فنویک دبلیو. انگلیش می پردازد. این کتاب یکی از منابع برجسته و جامع در حوزه مطالعات رهبری و مدیریت آموزشی است که با رویکردی چندبعدی و انتقادی به بررسی مفاهیم و مبانی رهبری آموزشی به عنوان نوعی گفتمان، می پردازد. این کتاب به طور خاص بر نقش استعاره ها، روایت ها و گفتمان های انتقادی در شکل دهی به نظریه ها و شیوه های رهبری تمرکز دارد و تلاش می کند تصویری جامع از پیچیدگی های رهبری آموزشی در دنیای امروز ارائه دهد، و گامی مهم در جهت تعمیق درک رهبری و تقویت گفتمان های مرتبط با آن در حوزه مطالعاتی رهبری آموزشی برمی دارد.
ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس علاقه تحصیلی برای نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف آزمون ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس علاقه تحصیلی برای نوجوانان در دروس ریاضی و فارسی انجام شد. جامعه آماری پژوهش، همه دانش آموزان متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. در این پژوهشِ پیمایشی توصیفی، در مطالعه یکم، 350 نوجوانِ دختر به مقیاس علاقه تحصیلی برای نوجوانان در درس ریاضی و نسخه کوتاه مقیاس نظم بخشی انگیزشی و در مطالعه دوم، 350 نوجوانِ پسر به مقیاس علاقه تحصیلی برای نوجوانان در درس فارسی و مقیاس پایستگی انگیزشی پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مقیاس علاقه تحصیلی برای نوجوانان در دروس ریاضی و فارسی با ساختاری مشتمل بر چهار عامل هیجان، ارزش، دانش و مشغولیت از روایی سازه خوبی برخوردار بود. علاوه بر این، نتایج مربوط به همبستگی بین ابعاد علاقه تحصیلی برای نوجوانان در دروس ریاضی و فارسی با نظم بخشی انگیزشی و پایستگی انگیزشی، از روایی ملاکی نسخه فارسی مقیاس مزبور، حمایت کرد. درمجموع، نتایج این پژوهش ضمن حمایت از مواضع نظری مدل تحول علاقه مشتمل بر چهار گام، نشان داد که نسخه فارسی مقیاس علاقه تحصیلی برای نوجوانان، به مثابه یک ابزار چندوجهی و جامع، برای سنجش علاقه تحصیلی یادگیرندگان ایرانی در دروس مختلف، ابزاری روا و پایا بود.
شناسایی عوامل مؤثر بر گرایش دانش آموزان به کسب و کارهای نوپدید و بازار سرمایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
185 - 218
حوزههای تخصصی:
نسل زد و اخیراً آلفا، متشکل از دانش آموزانی است که فارغ از سن قانونی کار، منتظر فارغ التحصیلی از مدرسه نبوده و با جدیت در بازارهای سرمایه از قبیل فارکس، رمزارزها و کسب و کارهای نوپدید چون اینفلوئنسری، بازاریابی شبکه ای دیجیتال، تبلیغات اینترنتی و... مشغول فعالیت هستند. علی رغم روند روزافزون گرایش دانش آموزان، آنچنان که باید بدان پرداخته نشده و و ابعاد مختلف این گرایش مکتوم مانده است. بر این اساس، شناسایی عوامل مؤثر بر گرایش دانش آموزان به کسب و کارهای نوپدید و بازار سرمایه، هدف پژوهش آمیخته (از نوع اکتشافی متوالی) حاضر است. در این راستا با استفاده از از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی، با 27 نفر از صاحب نظران این حوزه و دانش آموزان فعال در این فعالیت ها مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. با اشباع داده، مصاحبه ها متوقف و مضامین آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس بخش کیفی، پرسشنامه محقق ساخته 25 گویه ای تدوین شد. جامعه پژوهش بخش کمی، دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه دوم شهر زنجان در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 18358 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی، 376 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مدل نهایی پژوهش بر این اساس رسم شد. بر اساس یافته ها عوامل فردی، اقتصادی، جمعیت شناختی، اجتماعی، فنی-تکنولوژیک و خانوادگی عوامل مؤثر بر گرایش دانش آموزان محسوب می شود که به دلیل تنوع و تکثر بالای آنها، برنامه ریزان اقتصادی، فرهنگی و آموزشی بایستی در تعامل با یکدیگر، با تمهید ملزومات به مواجهه منطقی با این پدیده بپردازند.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی برنامه آموزش توسعه ی پایدار در دوره ی ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
172 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه آموزش توسعه پایدار در دوره ابتدایی ایران است.روش شناسی: این پژوهش با طراحی ترکیبی اکتشافی آغاز شد. ابتدا مبانی نظری آموزش برای توسعه پایدار از طریق مرور ادبیات و مصاحبه با کارشناسان یونسکو بررسی شد. سپس با رویکرد کمی، اسناد آموزشی و برنامه های درسی تحلیل شدند. جمعیت پژوهش شامل اسناد، برنامه های درسی و بیست استاد بود که انتخاب شدند. اطلاعات با فرم های تحلیل اسناد و مصاحبه ها جمع آوری و اعتبار فرم ۰.۹۳ به دست آمد. داده ها با تحلیل تم و آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفتند و ضریب اهمیت با روش آنتروپی شانون محاسبه شد.یافته ها: در مرحله اول کیفی پژوهش با بررسی منابع مکتوب و مصاحبه ها، 33 مؤلفه در چهار بعد استخراج شد. در مرحله کمی، تحلیل اسناد بالادستی آموزش و پرورش ایران نشان داد که به هر چهار بعد آموزش برای توسعه پایدار توجه نشده است؛ بیشترین توجه مربوط به بعد اجتماعی و کمترین توجه مربوط به بعد فرهنگی است. هچنین تحلیل کمی برنامه های دوره ابتدایی نشان داد که وضعیت موجود برنامه های دوره ابتدایی ایران از جهت میزان توجه به آموزش برای توسعه پایدار مطلوب نیست.نتیجه گیری و پیشنهادها: در برنامه درسی و آموزشی دوره ابتدایی به مؤلفه های آموزش برای توسعه پایدار توجه اندکی شده است. برخی از مؤلفه های آموزش برای توسعه پایدار همچون مؤلفه ایدز و تربیت جنسی و برابری جنسیت، با بافت و فرهنگ کشور ما تناسب ندارد؛ بنابراین در طراحی برنامه آموزشی مبتنی بر آموزش برای توسعه پایدار باید به فرهنگ و ارزش های کشورمان توجه گردد. الگوی طراحی شده توسط پژوهشگر جهت آموزش برای توسعه پایدار از نظر متخصصان از اعتبار بالایی برخوردار است.نوآوری و اصالت: با توجه به این که الگوی برنامه آموزش توسعه پایدار تاکنون طراحی و اعنبارسنجی نشده، این پژوهش به طراحی و اعتبارسنجی این الگو برای دوره ابتدایی پرداخته است.
ارزیابی کیفیت رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی (مطالعه موردی: دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
221 - 244
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی، که فراتر از وظایف رسمی هستند، نقش مهمی در بهبود کیفیت و عملکرد مؤسسات آموزش عالی ایفا می کنند. این رفتارها می توانند به افزایش انگیزه، بهبود روابط کاری و ارتقای سطح آموزشی کمک کنند. این پژوهش با هدف ارزیابی کیفیت رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش کاربردی با رویکرد آمیخته و روش اکتشافی متوالی (کیفی-کمی) انجام شد. در بخش کیفی، با 15 متخصص (به روش نمونه گیری هدفمند) مصاحبه شد و مؤلفه های رفتارهای فرانقشی شناسایی گردید. در بخش کمی، 140 مدیر و عضو هیئت علمی از سه حوزه مختلف به پرسشنامه پاسخ دادند. داده های کیفی با تحلیل مضمون و داده های کمی با نرم افزار SPSS27 تحلیل شدند. یافته ها: وضعیت کلی رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان در سطح متوسط است. مؤلفه هایی مانند «ارتباط دوستانه و مؤثر با دانشجویان و دانش آموختگان» و «تقویت ارتباطات بین گروهی» در حد متوسط قرار دارند. در مقابل، مؤلفه های «ارتقای کیفیت پروژه های تحقیقاتی»، «فراهم کردن شرایط برای بهبود دانش و مهارت های دانشجویان» و «تعاملات حرفه ای و عاطفی اعضای گروه ها» به طور معناداری بالاتر از حد متوسط هستند. با این حال، مؤلفه های «ترویج ارتباط با مدیران، کارآفرینان و سازمان های مرتبط» و «حضور اجتماعی فعال» به طور معناداری پایین تر از حد متوسط و در سطح نامطلوب قرار دارند. نتیجه گیری و پیشنهادها: اگرچه در گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان تا حدودی به رفتارهای فرانقشی توجه شده است، اما تا وضعیت مطلوب فاصله وجود دارد. پیشنهاد می شود دانشگاه با برگزاری کارگاه های آموزشی، ارائه مشاوره و حمایت از فعالیت های فرانقشی، گام های مؤثری در این زمینه بردارد. نوآوری و اصالت: این پژوهش با رویکردی نوآورانه و اکتشافی، تصویری جامع از رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی ارائه می دهد. با توسعه ابزار سنجش معتبر و ارائه الگوی کاربردی، این مطالعه می تواند به بهبود کیفیت آموزش و پژوهش در دانشگاه های کشور کمک کند.
اعتبارسنجی پرسشنامه برنامه درسی پیوندیافته فانگ؛ تعیین پایایی و روایی سازه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی تحقیق حاضر اعتبارسنجی پرسشنامه برنامه درسی پیوندیافته (فانگ، 2017) در سه حوزه علوم پایه، مهندسی و انسانی و اجتماعی دانشگاه کردستان است.
روش پژوهش: روش پژوهش از نوع کمی و با راهبرد پیمایشی است. جامعه آماری برای این پژوهش کلیه استادان سه دانشکده علوم پایه، علوم مهندسی و علوم انسانی با حجم کل 483 نفر است که 112 نفر به عنوان نمونه به صورت طبقه ای انتخاب شدند. محققان پس از ترجمه نسخه اصلی انگلیسی پرسشنامه توسط دو نفر متخصصِ رشته ترجمه، پس از مشورت با اساتید علوم تربیتی در مورد نسخه نهایی توافق حاصل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS26 و جهت برازش مدل اندازه گیری از مدل معادلات ساختاری SmartPLS3 نیز استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از مدل نشان داد که چارچوب برنامه درسی پیوندیافته با هفت عامل اصلی از نظر ارزیابی مدل اندازه گیری که با شاخص های آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی، روایی همگرا و واگرا اندازه گیری شد مطلوب، مناسب و قوی است؛ همچنین از نظر مدل ساختاری که از طریق شاخص های Z و R2 ، Q2 اندازه گیری شد نیز چارچوبی قوی داری دارد.
نتیجه گیری: پرسشنامه برنامه درسی پیوندیافته ابزاری مناسب برای پژوهش های ایرانی بافت آموزش عالی می باشد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر نقش تصویر سازی ذهنی دانشگاه علامه طباطبایی در رهبری مؤثر آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۹
144 - 167
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:هدف از انجام پژوهش حاضر اولویت بندی عوامل موثر بر نقش تصویر سازی ذهنی دانشگاه علامه طباطبایی در رهبری موثر آموزشی استروش: پژوهش حاضر بر حسب هدف یک تحقیق کاربردی و از نظر روش تحقیق توصیفی- پیمایشی می-باشد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان دانشگاه علامه طباطبایی شهر تهران و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای است که مطابق فرمول کوکران و جدول مورگان ، حجم نمونه 12 نفر خبره تعیین شد. یافته ها: به منظور شناسایی عوامل تصویر سازی ذهنی از رویکرد ANP بهره گرفته شده است. اوزان به دست آمده مطابق دیدگاه خبرگان نشان می دهد شهرت با وزن 182/0 نسبت به سایر عوامل از اهمیت بالاتری برخوردار است و در بین مولفه های آن نیز، خدمت دهی به جامعه دارای بیشترین اهمیت (وزن نسبی= 227/0 ، وزن نهایی= 041/0) می باشد. در نهایت آموزش و پژوهش (وزن 121/0) دارای کمترین اهمیت است که در بین مولفه های آن، ارتباط با صنعت دارای بیشترین اهمیت (وزن نسبی= 199/0 ، وزن نهایی= 024/0
تبیین عوامل بهروزی سازمانی معلمان آموزش و پرورش دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
48 - 68
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: افزایش بهره وری نیروی انسانی، یکی از مهم ترین مسائل دهه جدید است؛ بنابراین سیاست های سازمانی جدیدی در نظام های آموزشی شکل گرفته که یکی از آن ها توجه به بهروزی سازمانی است. هدف پژوهش حاضر تحلیل تجارب زیسته آموزگاران ابتدایی از عوامل و مفاهیم بهروزی سازمانی در نظام آموزش و پرورش بود.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش به شیوه کیفی و از نوع تحلیل مضمون انجام شد. با روش نمونه گیری هدفمند و مصاحبه عمیق با 20 آموزگار ابتدایی، داده ها به اشباع رسید. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA 12 انجام شد. جهت اعتباریابی از ملاک های چهارگانه گوبا و لینکن (1985) استفاده شد.
یافته ها: یافته ها در قالب 4 گروه رضایت، ارزش ها، رضایت از کار و انگیزاننده های کار و 13 مضمون اصلی طبقه بندی شدند: "رضایت ذهنی"، "رضایت روانشناختی"، "رضایت اجتماعی"، "ارزش روانشناختی"، "ارزش اجتماعی"، "ارزش معنوی"، "ارزش ذهنی"، "رضایت از شرایط کار"، "رضایت از ارتباطات"، "رضایت از محتوای کار"، "انگیزاننده های اقتصادی"، "انگیزاننده های اجتماعی" و "انگیزاننده های سازمانی".
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بهروزی شغلی آموزگاران ابتدایی تحت تأثیر رضایت شغلی، ارزش ها و انگیزاننده های درونی و بیرونی بود. چالش های عمده شامل رویکرد مصرف گرای دولت به آموزش، کاهش منزلت معلمان و عدم عدالت آموزشی و مالی بود. راهکارها شامل برقراری عدالت آموزشی و مالی، بازگرداندن منزلت معلمان، تمرکززدایی و ایجاد سیستم تشویقی مناسب بود. ارتقای منزلت و شخصیت معلمان برای بهبود کارایی آن ها ضروری است.
تأثیر واقعیت افزوده تلفن همراه بر فرایند یاددهی – یادگیری دانش آموزان مدرسه فرزانگان در آموزش مجازی درس زیست شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
367 - 386
حوزههای تخصصی:
واقعیت افزوده یکی از فناوری های کاربردی نوین در حوزه آموزش است که با شبیه سازی دنیای واقعی بصورت پویانمایی، اجسام مجازی، تصاویر سه بعدی، صدا و ... امکان تعامل کاربر را با مفاد درسی ممکن می سازد. هدف پژوهش حاضر تأثیر آموزش مبتنی بر واقعیت افزوده تعاملی بر آموزش زیست شناسی است. ﭘﮋوﻫﺶ به روش نیمه آزﻣﺎﯾﺸﯽ ﺑﺎ طرح ﭘﯿﺶ -ﭘﺲ آزﻣﻮن و آزمون سنجش یادداری ﺑرای ﮔﺮوه های گواه و آزمایش انجام شده است. از جامعه آماری پژوهش (دانش آموزان دختر پایه یازدهم تجربی شهرستان پاکدشت)، نمونه ای شامل 30 دانش آموز مدرسه فرزانگان انتخاب و بطور تصادفی به گروه های گواه و آزمایش تقسیم شدند. گروه گواه به صورت سنتی و گروه آزمایش با استفاده از فناوری مذکور آموزش دیدند. پرسشنامه های پژوهش شامل سبک های یادگیری کلب و محقق ساخته ارزیابی یادگیری و یادداری است. برای تعیین توفیق دانش آموزان در دستیابی به اهداف، از پیش آزمون، پس آزمون و آزمون سنجش میزان یادداری استفاده شد. در گروهای گواه و آزمایش اختلاف پیش و پس آزمون معنادار بوده و بیشتر بودن میانگین گروه آزمایش، نشان دهنده یادگیری بهتر است؛ اما معنادار نبودن اختلاف بین پس آزمون- یادداری نشان دهنده یادداری مطالب در هر دو گروه می باشد. همچنین افت کمتر نمره در گروه آزمایش، تثبیت آموخته ها را تأیید می کند. تحلیل پرسشنامه سبک های یادگیری نیز نشان دهنده اثر بخشی روش آموزشی است. نتایج پرسشنامه محقق ساخته، استقبال دانش آموزان از این روش را نشان داد. بنابراین کاربرد این فناوری به عنوان مکمل کتاب های درسی می تواند در رفع محدودیت های آموزش سنتی و تسهیل فرآیند آموزش مؤثر باشد.
شناسایی مشکلات آموزش ریاضی در مدارس ابتدایی توسط دانشجو معلمان کارورز
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: مشکلات آموزشی حاصل درک اشتباه یک مفهوم توسط دانش آموز است؛ در نتیجه هر فردی در هر سن و سطح آموزش دارای مشکلات است که شایع و فراگیرند که برای جلوگیری از ایجاد این مشکلات، شناخت آن ها لازم و ضروری است. هدف از این پژوهش شناسایی مشکلات یاددهی و یادگیری آموزش ریاضی دوره ابتدایی در کلاس های درس توسط دانشجو معلمان کارورز بود. روش ها: روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسی تأویلی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجو معلمان ترم آخر دانشگاه فرهنگیان لرستان بودند که با توجه به اشباع نظری تعداد 15 نفر به عنوان نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های استخراج شده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با استفاده از روش کدگذاری و استخراج مضمون های اصلی و فرعی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها شامل پنج مضمون اصلی مسائل و مشکلات مرتبط با شایستگی معلم، مسائل محتوایی کتاب های ریاضی و زمان اختصاص یافته، مسائل شایستگی کارکنان و اولیای دانش آموزان، فضای فیزیکی مدرسه و امکانات آموزشی، انگیزه و مسائل دانش آموزان بودند. نتیجه گیری: عملکرد دانشجومعلمان کارورز فکورانه است و کارورزی فرصتی را فراهم می کند تا آن ها قبل از این که خود معلم شوند و ریاضی را تدریس کنند با دیدن مشکلات تدریس این درس به فکر راهکارهایی برای جلوگیری از مشکلات از جمله بحث زمان، فضا، چگونگی تدریس و چگونگی ارتباط با فراگیران بیفتند. همچنین این پژوهش می تواند جزء برنامه ها ی اصلاحی دانشگاه فرهنگیان جهت آشنایی بیشتر دانشجومعلمان کارورز با مشکلات آموزشی در کلاس های دروس ریاضی باشند.
تجارب زیسته معلمان ابتدایی از اجرای ارزشیابی کیفی-توصیفی در آموزش مجازی دوران همه گیری کووید-۱۹: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: این مطالعه به بررسی تجربیات زیسته معلمان مقطع ابتدایی در اجرای ارزشیابی توصیفی در دوره آموزش مجازی ناشی از شیوع ویروس کووید-19 پرداخته است.روش ها: این پژوهش با رویکرد کیفی و پدیدارشناختی انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق با 15 معلم مقطع ابتدایی شهر بیرجند در سال تحصیلی 1400-1401 جمع آوری شد. نمونه ها به روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار انتخاب شدند و اشباع داده ها حاصل گردید. برای تحلیل داده ها از روش کولیتزی (2002) و نرم افزار مکس-کیودا 11 استفاده شد. یافته ها: برای اعتبارسنجی داده ها از چهار معیار گوبا و لینکلن (1985) استفاده شد. هفت مضمون اصلی شناسایی شد: «ابزارهای سنجش یادگیری»، «نحوه رصد فرآیند آموزشی»، «والدین و ارزشیابی»، «نحوه بازخورد مجازی»، «پیامدهای تربیتی و رفتاری»، «عدالت در ارزشیابی»، «پوشه کار الکترونیکی».نتیجه گیری: معلمان از ابزارها و روش های متنوعی برای ارزیابی و حمایت از یادگیری دانش آموزان در فضای مجازی استفاده کردند که هم فرصت ها و هم چالش هایی را آشکار ساخت. ارزشیابی های مجازی موجب ترویج روش های نوآورانه و ارائه بینش های عمیق تری نسبت به پیشرفت دانش آموزان شد. با این حال، نابرابری در دسترسی به منابع، تفاوت در میزان مشارکت والدین، و درک بی عدالتی در ارزشیابی ها، موانع قابل توجهی ایجاد کرد. این یافته ها بر لزوم تدوین راهبردهای عادلانه و مؤثر برای بهبود فرآیند آموزش مجازی تأکید دارند و نقش حیاتی حمایت جامع از معلمان و دانش آموزان را در رفع این چالش ها برجسته می کنند.
تجربه زیسته معلمان از عوامل موثر بر شایستگی های هیجانی و اجتماعی آنها: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بازنمایی ادراک و تجربه زیسته معلمان درباره عوامل موثر بر شایستگی های هیجانی و اجتماعی آن ها در سال 1401 بود که با استفاده از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناختی از نوع توصیفی انجام گرفت. جامعه پژوهشی مدّ نظر در این مطالعه، شامل کلیه معلمان دوره اول متوسطه در شهر یزد بودند که پژوهشگران با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 24 معلم (16 نفر زن و 8 نفر مرد) را انتخاب و به مصاحبه با آن ها پرداختند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با کاربرد الگوی کلایزی و روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده های به دست آمده به شناسایی و دسته بندی ده مضمون اصلی منجر گردید. این مضامین ده گانه مشتمل بر: هوش هیجانی، نگرش شغلی، سرمایه روان شناختی، کفایت های مدیر مدرسه، شرایط خانوادگی، فرایند سیاست گذاری آموزشی، مسائل داخلی سازمان آموزشی، ادراک بی عدالتی، محدودیت های فردی و محدودیت های مربوط به فراگیران است. ناظر بر یافته-های پژوهش می توان چنین عنوان نمود که شرکت کنندگان عوامل متفاوتی را بر شایستگی های هیجانی و اجتماعی معلمان موثر می دانند و این بدان معناست که هرکدام از معلمان با چالش های متعدد و متفاوتی در امر آموزش و فعالیت های حرفه ای خود روبه رو هستند و بی توجهی به بهبود وضعیت آن ها می تواند بر کفایت و توانمندی های هیجانی و اجتماعی آنان تاثیر منفی گذاشته و درآینده ای نه چندان دور نظام آموزشی و به دنبال آن پویایی و بالندگی جامعه را با مخاطرات زیادی همراه سازد.
تأثیر برنامه آموزش ریاضی بر اساس راهبردهای تلفیقی روبین فوگرتی بر یادگیری ریاضی دانش آموزان پایه چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
106 - 87
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش ریاضی بر اساس راهبردهای تلفیقی "روبین فوگرتی" بر یادگیری درس ریاضی دانش آموزان پایه ی چهارم انجام گرفته است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان پسر پایه ی چهارم منطقه ی 5 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود؛ که با روش نمونه گیری غیرتصادفی و در دسترس، یک مدرسه انتخاب و از آن مدرسه دو کلاس پایه ی چهارم به صورت تصادفی به عنوان گروه کنترل و آزمایش انتخاب شدند. دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل هر کدام 31 نفر بودند که بر اساس وضعیت تحصیلی و خانوادگی این دو گروه نیز همتا شدند. طرح پژوهش با رویکرد کمّی از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و با ابزار آزمون ریاضی محقق انجام گرفت. محاسبه ی نتایج حاصل داده های این پژوهش با تحلیل کوواریانس، مبیّن این نکته بود که تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در یادگیری ریاضی وجود دارد. علاوه بر آن استفاده از این نوع برنامه ی آموزش ریاضی در ثبات یادگیری ریاضی در دانش آموزان در طول زمان نیز مؤثر بوده است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت آموزش ریاضی بر اساس راهبردهای تلفیقی روبین فوگرتی بر یادگیری و ثبات آن در درس ریاضی دانش آموزان پسر پایه ی چهارم اثربخش بوده است.
واکاوی خشونت نمادین در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
179 - 193
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی خشونت نمادین و مصداق های آن در برنامه درسی به روش کیفی (تحلیل مضمون یا تماتیک) انجام شده است. حوزه پژوهش برنامه درسی مدارس ایران و جامعه آماری آن با توجه به میان رشته ای بودن موضوع پژوهش، شامل اعضای هیئت علمی، متخصصان و صاحب نظران حوزه های برنامه درسی، روان شناسی تربیتی و جامعه شناسی آموزش و پرورش بوده است. نمونه پژوهش بر اساس اشباع نظری 15 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته بود که به منظور حفظ فاصله اجتماعی با استفاده از شبکه های اجتماعی و به شکل نیمه حضوری انجام شد. بسندگی پژوهش و اطمینان از کیفیت داده ها و تفسیرهای صورت گرفته، با ترکیبی از راهبردهای اعتبارپذیری، انتقال پذیری، اتکاپذیری و تأییدپذیری مورد سنجش قرار گرفت. پایایی کدگذاری مصاحبه ها، با استفاده از ضریب درون موضوعی کاپا تعیین گردید. داده های گردآوری شده با استفاده از الگوی سه مرحله ای براون و کلارک تحلیل شد. نتایج نشان داد که خشونت نمادین می تواند در تمامی عناصر برنامه درسی (اهداف، محتوا، محیط اجرا، راهبردهای یاددهی-یادگیری و روش های ارزشیابی) اعمال شود. مدارس به عنوان ابزار نظام آموزشی از طریق برنامه درسی و به طور غیرعمدی به بازتولید نابرابری های فردی و اجتماعی اقدام می کنند.
بررسی انتخاب استراتژی های حل مساله در فعالیت آموزشی معلمان و معلمان آماده خدمت در چهار گونه معنایی از مسائل کلامی تناسب مستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
229 - 245
حوزههای تخصصی:
مفهوم تناسب و استلزام های توسعه تفکر تناسبی، به لحاظ شناختی، پیچیده و تدریس آن نیازمند رویکردهای مفهوم مدار است. یافتن عوامل روانشناختی مرتبط با استدلال تناسبی نزد معلمان می تواند سبب یک فهم بهتر راجع به فرایندهای روانشناختی مرتبط با استدلال تناسبی نزد فراگیران و شناسایی سبک های مناسب آموزش گردد. هدف پژوهش، مطالعه استراتژی های انتخابی مشارکت کنندگان در فعالیت تدریس چهار گونه معنایی از مسائل تناسب مستقیم بود. مطالعه، توصیفی از نوع زمینه یابی است. نمونه آماری، شامل 180 نفر از معلمان دوره ابتدایی، متوسطه اول(ریاضی) و معلمان آماده خدمت شهر تهران بود. ابزار پژوهش، آزمونی شامل دوازده مساله کلامی تناسب از نوع مستقیم بود. روایی محتوای آزمون از سوی اساتیدی از حوزه سنجش و آموزش ریاضی مورد تایید قرار گرفت. نتایج، در مورد هر سه گروه مستقل شرکت کننده، روابط معناداری را در میزان به کارگیری استراتژی های منجر به حل صحیح در چهار گونه معنایی از مسائل مذکور نشان داد؛ در خصوص انتخاب استراتژی های استدلال تناسبی، عملکرد معلمان دوره ابتدایی مستقل از نوع گونه معنایی مسائل بود. میزان به کارگیری استراتژی های استدلال تناسبی از سوی آنان در ترکیب گونه های معنایی، با اختلاف معنادار، بهتر از عملکرد دو گروه دیگر بود. بین عملکرد معلمان متوسطه اول و معلمان آماده خدمت، در این خصوص اختلاف معناداری وجود نداشت. توسعه تفکر تاملی معلمان و حساس بودن به ماهیت استراتژی ها در فعالیت آموزشی حل مسائل این محتوا منجر به سوق فراگیران در مسیر توسعه فرم های پیچیده تر این استدلال می شود. در خصوص آموزش معلمان آینده، ایجاد حساسیت، نسبت به پیامد بکارگیری بی رویه الگوریتم های تناسبی مورد تاکید است.
بررسی و تحلیل اندیشه های تجربه مندِ عرفانی عطار با تکیه بر درس «سی مرغ و سیمرغ» در فارسی دوازدهم
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف پژوهش: یکی از باورهای بشر در همه ادیان آسمانی و آیینی و بویژه دین اسلام تأکید بر اعتقاد عرفانی است. باورهای عرفانی از قرون ابتدایی اسلام در میان گروهی از مسلمانان رواج پیدا کرده است. وادی هایی که تعدادشان از نگاه عطار به هفت عدد می رسد. دانستن، شناختن و پیمودن این مراحل برای هر سالک در مسیر عرفان بایسته است. از این رو، معرفیِ کامل تر وادی های عرفانی عطار که در کتاب درسی سال دوازدهم آمده است، برای آشنایی بیشتر نسل جوان با این مفاهیم، لازم و ضروری است. یافته ها: معرفی کامل مراحل عرفانی از دیدگاه مثنوی های (منطق الطیر، اسرارنامه، الهی نامه و مصیبت نامه) عطار با نمونه شواهدی از اشعار و تفسیرهای اجمالی در هر مرحله به ثبت رسیده است. در اثنای پژوهش، نقطه نظراتی از محققان این حوزه برای تکمیل تعریف وادی ها به نگارش درآمده است. با توجه به اهمّیّت عطار به عنوان الگو در سرزمین عرفان، در کتاب فارسی دوازدهم، درس چهاردهم، «سی مرغ و سیمرغ» به تشریح اندیشه های عرفانی و وادی های (طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فنا) به صورت توصیفی- تحلیلی می پردازد. نتیجه گیری: در معرفی وادی ها و تشریح آشکارتر آنها به این باور دست یافته شد که ساختار همه مثنوی های عطار بر پایه همین هفت مرحله است که سالک برای رسیدن به معشوق ناچار است تا از این مراحل بگذرد. شناخت و آگاهی بیشتر مخاطبان به این منازل، مسیر پیمودن سالکان را هموارتر خواهد کرد.
تحلیل فرصت ها و چالش های یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:این مقاله به بررسی فرصت ها و چالش های یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی در آموزش عالی ایران پرداخته و به تحلیل موانع پیچیده ای می پردازد که در برنامه ریزی آموزش عالی ایران در این زمینه پدیدار شده اند.روش شناسی: رویکرد پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. از میان صاحب نظران و اساتید دانشگاه تعداد 14 نفر به روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی و تا رسیدن به اشباع نظری داده ها انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل مصاحبه های نیمه ساختاریافته به صورت دستی و به روش کلایزی انجام شد.یافته ها: از تجزیه و تحلیل داده ها، 401 عبارت مهم استخراج شد که به 463 واحد معنایی فرموله شدند. در آخر واحدهای معنایی مشترک در دسته های کلی تری قرار گرفتند که حاصل آن، یافته های به دست آمده در پژوهش بود که نشان دهنده 8 مضمون اصلی و 52 زیرمضمون بود. مضامین اصلی استخراج شده عبارت بودند از: اصلاح و ارتقا نظام آموزشی، رفع کمبودها، ارتقا عملکرد دانشجویان، افزایش بهره وری استادان، آینده نگری شغلی، نیاز به زیرساخت و نیروی انسانی، مقاومت فرهنگی و دغدغه های انسانی و اخلاقی.نتیجه گیری و پیشنهادات: می توان نتیجه گرفت که یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی با فواید و فرصت های زیادی برای برنامه ریزی آموزش عالی ایران همراه است اما چالش های سخت افزاری و انسانی بر سر راه آن قرار دارد که نیازمند توجه ویژه هستند.نوآوری و اصالت: این مطالعه تحلیل جدیدی از ظرفیت هوش مصنوعی در برنامه ریزی آموزش عالی، فرصت هایی که می تواند به یادگیری شخصی سازی و ارتقاء کیفیت در نظام آموزش عالی کمک کند و چالش هایی که در این مسیر وجود دارد پرداخته است.