فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: مطالعه رویکردهای برنامه ریزی درسی کمک می کند تا برنامه ریزان آموزشی برنامه ها را مؤثرتر طراحی کرده و به نیازهای دانش آموزان پاسخ دهند.هدف این پژوهش بررسی تحولات نوین رویکردهای برنامه درسی و نقش آن بر تعلیم و تربیت است.روش ها : برای این منظور از روش سیستماتیک استفاده شده است.نمونه پژوهش منابع مرتبط مربوط به موضوع پژوهش بودند که بهترین اطلاعات را در اختیار پژوهشگر و در راستای سوال پژوهش قرار می دادند. پس از مطالعه منابع، پژوهشگر اطلاعات را تحلیل کرده، آنها را با توجه بر نقش اثرگذار و اثرپذیر آنها در حوزه های مرتبط طبقه بندی کرده است. این طبقه ها در عناوینی چون اصول و ایدئولوژی هایی در پایه گذاری برنامه ریزی درسی نوین تحولات ،نظریه ها و مدل ها ، تغییرات در سیاست گذاری آموزشی، نوع رویکردهای برنامه ریزی نوین و اصول و الگوهای تدریس برخاسته از آن، تحولات رخ داده در ارزیابی و ستجش و تدریس و آموزش منبعث از این تغییرات و چالش های پیش روی این تغییرات تقسیم شدند.یافته ها: یافته ها نشان دادکارکرد رویکردهای برنامه ریزی درسی با توجه به بستر تاریخی فرهنگی و اجتماعی بوده است و رویکردهای نوین برنامه ریزی درسی به سمت یک رویکرد پاسخگو محور در بستر جامعه حرکت کرده است.نتیجه گیری: : برای پاسخگویی به تغییرات جدید در حوزه آموزش و پرورش، باید برنامه ریزی درسی را به گونه ای تغییر داد تا با نیازهای جدید جامعه سازگار باشد. به همین دلیل، نیاز به همکاری بین مدارس، دانشگاه ها، سازمان های آموزشی و دولت وجود دارد تا بتوان به بهبود آموزش و پرورش در کشورمان دست یافت.
فناوری های کمکی برای آموزش و توان بخشی کودکان و نوجوانان با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نگرش جامعه به کودکان و نوجوانان با آسیب بینایی در سطح جهان در راستای گسترش فناوری در حال تغییر است. از نظام های آموزشی انتظار می رود که این گروه از افراد را هرچه بیشتر و بهتر و با استفاده از فناوری کمکی برای ورود به زندگی بزرگسالی آماده کنند. علاوه بر این، فناوری کمکی نقش مؤثری در آموزش و توان بخشی کودکان و نوجوانان با آسیب بینایی دارد. این مطالعه با هدف بررسی کاربرد فناوری های کمکی برای خواندن، نوشتن، ریاضیات، علوم، جهت یابی و حرکت، فعالیت های زندگی روزمره، بازی و اوقات فراغت کودکان و نوجوانان با آسیب بینایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مروری نظام مند بود. برای جمع آوری اطلاعات از فلوچارت غربالگری و سیاهه ارزیابی کاسپ استفاده شد که در ابتدا 36 منبع شناسایی و در نهایت از 25 منبع استفاده شد. برای جستجوی منابع از پایگاه های علمی از جمله Google Scholar،Science Direct, Elsevier, Springer, Web of Science, PubMed استفاده شد. برای این کار، کلیدواژه های فناوری های کمکی، مهارت های تحصیلی، جهت یابی و حرکت، فعالیت های زندگی روزمره، بازی و اوقات فراغت در سال های 2001 تا 2023 مورد جستجو قرار گرفت و اطلاعات ضروری جمع آوری شد. نتیجه گیری: فناوری های کمکی با توجه به نوع و میزان ناتوانی افراد، تولید و انطباق یابی می شوند. فناوری عرصه بسیار گسترده ای دارد و از قلم های نوری تا تبلت های مختلف را شامل می شود و کمک قابل توجهی به کودکان و نوجوانان با آسیب بینایی می کند. تلفن های همراه و تبلت ها در اندازه ها و الگو های مختلف نمونه ای از ابزارهای فناوری اطلاعات هستند که کودکان و نوجوانان با آسیب بینایی می توانند از طریق ارسال پیام های نوشتاری یا تصویری با والدین خود یا سایر افراد ارتباط برقرار کنند. فناوری این قابلیت را دارد که برای کودکان و نوجوانان به عنوان گفتار عمل کند. بنابراین، استفاده از فناوری کمکی برای کودکان و نوجوانان با آسیب بینایی ضروری است.
تأثیر بازی وارسازی دیجیتال بر بار شناختی و عملکرد تحصیلی دانشجویان دارای سبک شناختی وابسته به زمینه: رویکرد ردیاب چشمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۳
37 - 64
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر جهت سنجش تأثیر بازی وارسازی دیجیتال بر کاهش بار شناختی بیرونی و عملکرد تحصیلی دانشجویان دارای سبک شناختی وابسته به زمینه انجام گرفت. روش پژوهش شبه آزمایشی، تک آزمودنی با طرح A-B-A بود. جامعه کلیه دانشجویان کارشناسی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه بیرجند در سال 1401-1400، نمونه یک نفر و روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند بود. ابزارها: آزمون گروهی اشکال نهفته (GEFT) که توسط اولتمن و همکاران سال 1971، پرسشنامه یک سؤالی بار شناختی بیرونی که توسط پاس و همکاران سال 1994 ساخته شد، آزمون محقق ساخته عملکرد تحصیلی و دستگاه ردیاب چشمی بود. پس از انجام آزمون گروهی اشکال نهفته و شناسایی نمونه، به آزمودنی آموزش گرامر زبان انگلیسی، در مرحله خط پایه با چندرسانه ای فاقد عناصر بازی، مرحله آزمایش با استفاده از بازی وارسازی دیجیتال و در مرحله بازگشت به خط پایه نیز، با چندرسانه ای فاقد عناصر بازی، داده شد. هر مرحله طی 8 جلسه اجرا شد و در هریک داده های ردیابی چشم جمع آوری شده، آزمون بار شناختی و پیش آزمون و پس آزمون از آزمودنی به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آمار توصیفی و استنباطی و تحلیل نمودار دیداری استفاده شد. یافته ها، نشان داد آموزش زبان انگلیسی با بازی وارسازی دیجیتال، بار شناختی بیرونی و عملکرد تحصیلی را افزایش داد. نتیجه گیری شد بازی وارسازی باعث ایجاد انگیزه و جلب توجه و درگیری فراگیر با محتوا گشته، بار شناختی بیرونی را افزایش داده و یادگیری حاصل شده و عملکرد تحصیلی افزایش یافته است.
تحلیل محتوای کتاب های علوم دوره دوم ابتدایی براساس الگوی خلاقیت پلسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
75 - 100
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های علوم دوره دوم ابتدایی براساس الگوی خلاقیت پلسک انجام شده است. روش تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر گردآوری داده ها توصیفی و از نوع تحلیل محتوای کمّی بود. جامعه آماری کتاب های علوم دوره دوم ابتدایی سال تحصیلی 1401-1400 بود. کل محتوای سه کتاب برای نمونه بررسی شد. ابزار پژوهش چک لیست تحلیل محتوای خلاقیت پلسک (2008) بود که براساس آن، خلاقیت در سه مؤلفه شامل اصل توجه، گریز و تحرک تحلیل شد. برای بررسی روایی ابزار از نظرات اساتید رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه تبریز استفاده شد که روایی محتوایی و صوری چک لیست را تأیید کردند. برای تعیین پایایی ابزار از ضریب توافق اسکات استفاده شد که میزان 0/86 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و آنتروپی شانون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که انعکاس مؤلفه جلب توجه با ضریب اهمیت 0/345 در رتبه اول، مؤلفه مشاهده هدفمند با ضریب اهمیت 340/0 در رتبه دوم و مؤلفه استخراج مفاهیم با ضریب اهمیت 0/314 در رتبه سوم اهمیت قرار دارند. در اصل گریز، انعکاس مؤلفه جایگزینی با ضریب اهمیت 0/168 در رتبه اول، مؤلفه ترکیب با ضریب اهمیت 0/167 در رتبه دوم، مؤلفه توجه به جزئیات با ضریب اهمیت 152/0 در رتبه سوم، مؤلفه کوچک نمایی با ضریب اهمیت 143/0 در رتبه چهارم، مؤلفه انعطاف پذیری با ضریب اهمیت 140/0 در رتبه پنجم، مؤلفه ارزشیابی با ضریب اهمیت 0/132 در رتبه ششم، مؤلفه تقویت با ضریب اهمیت 0/097 در رتبه هفتم و معکوس سازی و بزرگ نمایی با ضریب اهمیت 0 در رتبه هشتم اهمیت قرار دارند. در اصل تحرک نیز انعکاس مؤلفه به کارگیری در عمل در پایه چهارم با ضریب اهمیت 0/431 در رتبه اول، در پایه ششم با ضریب اهمیت 0/342 در رتبه دوم و پایه پنجم با ضریب اهمیت 0/227 در رتبه سوم اهمیت قرار دارند. با توجه به نتایج به دست آمده، می توان چنین نتیجه گرفت که توجه به مؤلفه های استخراج مفاهیم در اصل توجه، مؤلفه های معکوس سازی و بزرگ نمایی در اصل گریز و توجه به اصل تحرک در حد مطلوبی نیست و باید طراحان برنامه درسی علوم تجربی دوره دوم ابتدایی به این مؤلفه ها در راستای افزایش خلاقیت دانش آموزان توجه ویژه ای داشته باشند.
مدلسازی تاثیر راهبردهای انگیزشی و یادگیری از طریق اراده بر راهبردهای مدیریت منابع یادگیری دانشجویان تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
196 - 211
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: این پژوهش به منظور ارائه ی مدلی برای تاثیر راهبردهای انگیزشی و یادگیری از طریق اراده بر راهبردهای مدیریت منابع یادگیری دانشجویان تحصیلات تکمیلی انجام گرفتروش شناسی پژوهش: روش پژوهش از نظر راهبرد اصلی: کمی؛ از نظر هدف: کاربردی؛ از نظر راهکار اجرایی: میدانی و اسنادی و از نظر تکنیک تحلیلی: توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکتری) نیمسال دوم سال تحصیلی 1398-1397 در دانشگاه محقق اردبیلی تشکیل می داد که در رشته های مختلف مشغول تحصیل بودند. این دانشجویان در زمان اجرای پژوهش، حداقل به مدت دو نیمسال تحصیلی، سیستم آموزشی را تجربه نموده بودند. حجم جامعه تقریباً برابر 1159 نفر گزارش شده است روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری تصادفی ساده بود. حجم نمونه ی کلی بر اساس جدول کرجسی- مورگان، با در نظر گرفتن خطای 05/0 = α؛ قریب به 289 نظر گرفته شد که پس از تکمیل و پالایش آنها تعداد 256 پرسشنامه قابل تحلیل بود. در این پژوهش جهت جمع آوری داده ها از، پرسشنامه ی راهبردهای انگیزش برای یادگیری، و پرسشنامه ی اراده استفاده گردید پرسشنامه ی راهبردهای انگیزش برای یادگیری پینتریچ و همکاران (1993) بازنویسی شده توسط دانکن و مک کیچی (2005) حاوی سه مولفه ی انگیزش (با پایایی88/0= α)، راهبردهای یادگیری (با پایایی92/0= α) و راهبردهای مدیریت منابع یادگیری (با پایایی77/0= α) در قالب پانزده زیرمقیاس؛ و پرسشنامه ی ارده با پنج مولفه و بیست ویک سوال و (با پایایی83/0) که توسط کوینیین و کلر تدوین و هنجاریابی شده است.
تحلیل نقش واسطه ای رهبری تحول آفرین سبز و رهبری مسئولیت پذیر در رابطه بین رفتار طرفدار محیط زیست و مدیریت منابع انسانی سبز (مورد مطالعه: پتروشیمی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
188 - 211
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش رفتار طرفداران محیط زیست بر مدیریت منابع انسانی سبز با نقش میانجی رهبری تحول آفرین و رهبری مسئولیت پذیر صورت پذیرفته است.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش در زمره پژوهش های کاربردی و پیمایشی قرار دارد و از حیث ماهیت داده ها یک پژوهش کمی است. اصلی ترین ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش 4 پرسش نامه شامل رفتارهای طرف دار محیط زیست: الشایر و همکاران (2021)، مدیریت منابع انسانی سبز: کیم (2019)، رهبری تحول آفرین سبز: ژائو و هوانگ (2022)، رهبری مسئولیت پذیر: وگتلین (2011) است. جامعه آماری این پژوهش پتروشیمی شیراز بود و حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از نرم افزار نمونه گیری SPSS Sample Power برابر با 250 نفر بود. شیوه نمونه گیری در این پژوهش، به دلیل گستردگی جامعه آماری، از نوع نمونه گیری در دسترس بوده است. ابزار تجزیه وتحلیل اطلاعات پرسشنامه ای این پژوهش نرم افزار آماری SPSS و AMOS بود. به منظور تعیین وجود یا عدم وجود تأثیر بین متغیرها و برآورد و تعمیم نتایج به دست آمده از حجم نمونه به جامعه آماری از مدل رگرسیونی ساده با متغیر آشکار و مدل میانجی جهت ارزیابی فرضیه های پژوهش استفاده شده است.
یافته ها: با توجه به یافته های این پژوهش تأثیر مستقیم و غیرمستقیم رفتارهای طرف دار محیط زیست بر مدیریت منابع انسانی سبز معنادار است. چون هر دو اثر مستقیم اثر غیرمستقیم رفتارهای طرف دار محیط زیست بر مدیریت منابع انسانی سبز به واسطه هر دو متغیر رهبری تحول آفرین و رهبری مسئولیت پذیر معنادار گزارش شده است (0001/0 و 01/0)، می توان استنباط کرد که میانجی گری وجود دارد و متغیرهای رهبری تحول آفرین و رهبری مسئولیت پذیر دارای نقش میانجی جزئی در تأثیر رفتارهای طرف دار محیط زیست بر مدیریت منابع انسانی سبز است.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد رفتارهای طرف دار محیط زیست بر مدیریت منابع انسانی سبز با ضریب 61/0 تأثیرگذار بوده است. همچنین، رهبری تحول آفرین بر مدیریت منابع انسانی سبز با ضریب 41/0 و رهبری مسئولیت پذیر بر مدیریت منابع انسانی سبز با ضریب 45/0 تأثیرگذار بوده است. رفتارهای طرف دار محیط زیست بر رهبری تحول آفرین با ضریب 58/0 تأثیرگذار بوده است. می توان رهبری تحول آفرین را بر اساس رفتارهای طرف دار محیط زیست در جامعه آماری پیش بینی کرد. رفتارهای طرف دار محیط زیست بر رهبری مسئولیت پذیربا ضریب 52/0 تأثیرگذار بوده است و می توان مسئولیت پذیر را بر اساس رفتارهای طرف دار محیط زیست در جامعه آماری پیش بینی کرد.
بررسی امکان تحقق مدارای معرفت شناختی با اتکا به هرمنوتیک فلسفی گادامر و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
51 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی امکان تحقق مدارای معرفت شناختی با اتکا به عناصر سازنده ی هرمنوتیک فلسفی گادامر و بیان دلالت های تربیتی آن است. روش مورد استفاده این پژوهش روش تحلیل مفهومی است. از طریق این روش می توان تبیینی صحیح و روشن از معنای مفاهیم بواسطه توضیح رابطه ی آن با سایر مفاهیم بدست داد. در این پژوهش با استفاده از این روش، از طریق تحلیل مفاهیم دیدگاه گادامر، پیش فرض های فلسفی وی درباره ی مدارای معرفت شناختی تبیین می گردد. سپس دلالت های تربیتی به واسطه ی این این تحلیل، استنتاج می گردد. در ارتباط با مدارای معرفت شناختی ایده ی صریحی وجود ندارد و آنچه بیان شده سطوح مختلف مداراست. این پژوهش این مفهوم را در سطوح بالاتر، مورد بررسی قرار داده و مفهوم مدارای معرفت شناختی را روشن کرده است. هرمنوتیک فلسفی گادامر می تواند مبنای مناسبی برای دستیابی به مدارای معرفت شناختی باشد. با توجه به اینکه تنوع افکار و عقاید در جامعه ی امروز قابل انکار نیست، آموزش مدارای معرفت شناختی در جریان بیلدونگ با فهم و تفاهم گره خورده است. لازمه ی یک نظام تربیت اجتماعی منسجم، در نظر گرفتن حقوق متقابل افراد انسانی در جامعه می باشد. مباحث مورد بحث گادامر می تواند به ما آموزش دهد برای حرکت در مسیرِ حقیقت، به نگاه دیگری و فهم او از رویدادها توجه داشته باشیم. این توجه به دیگرپذیری موجب می شود قادر به گفت وگوی مؤثر و سازنده باشیم.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین الگوهای فرزندپروری و رفتارهای بازدارنده تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
155 - 169
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعه رفتارهایی که می توانند بازدارنده سبک زندگی سالم تحصیلی فراگیران باشند، همواره مورد علاقه و توجه پژوهشگران بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین الگوهای فرزندپروری و رفتارهای بازدارنده تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه دوم انجام شد. روش پژوهش: این مطالعه کمّی به روش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم مدارس دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 1401- 1402 بود؛ که 407 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای وارد مطالعه شدند و بوسیله پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری (بامریند، 1973)، خودکارآمدی عمومی (شرر و همکاران، 1982)، مقیاس های فریبکاری تحصیلی (فارنسه و همکاران، 2011)، اهمال کاری تحصیلی (سواری،1391) و پرسشنامه پرخاشگری (ویلیامز و همکاران، 1996) مورد سنجش قرار گرفتند. تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری بوسیله نرم افزارهای SPSS نسخه 23 و AMOS نسخه 24 انجام شد. یافته ها: براساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که الگوهای فرزندپروری هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق خودکارآمدی بر رفتارهای بازدارنده تحصیلی اثر معناداری دارد (05/0>P)؛ و این نقش با میانجی گری خودکارآمدی برجسته تر نیز می شود. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط معنادار الگوهای فرزندپروری با رفتارهای بازدارنده تحصیلی و تأیید نقش میانجی خودکارآمدی، در این زمینه پیشنهاد می شود به منظور کاهش رفتارهای بازدارنده تحصیلی دردانش آموزان ضمن توجه به الگوهای فرزندپروری، بر افزایش خودکارآمدی دانش آموزان نیز تمرکز شود. در این زمینه آشنایی خانواده ها با نقش الگوهای فرزندپروری بر زندگی تحصیلی دانش آموزان و برگزاری جلسات آموزشی دارای اهمیت است.
پیوند روش شناسی اخلاق و اخلاق روش شناسی در ارزشیابی مرتبط با کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
191 - 203
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه به طور خاص، هدف، بررسی تأثیر دو مقوله اخلاق و روش شناسی در حوزه ارزشیابی مرتبط با کودکان بود. برای این منظور، ابتدا جایگاه رویکرد اخلاقی و روش شناسی در انجام فرآیند ارزشیابی موردبررسی قرار گرفت. سپس تأثیر متقابل اخلاق و روش شناسی ارزشیابی واکاوی شد. در آخر، برخی مطالعات به منظور استناد بر این پیوند میان روش-شناسی و اخلاق در ارزشیابی مرتبط با کودکان، موردبررسی قرار گرفت. این مطالعه به روش جستار نظرورزانه انجام شد. یافته ها نشان می دهد انتخاب معیارهای اخلاقی، تصمیم گیری اخلاقی در فرآیند ارزیابی، و ایجاد رهنمودها و همچنین اقدامات مرتبط با اصول اخلاقی ریشه در فلسفه اخلاق دارد. به علاوه، انتخاب روش شناسی مناسب نیازمند چارچوب نظری محکم و مشخصی است که می تواند رویکردی روش شناختی را در برگیرد که بدون شک در عمل با پیامدهای اخلاقی همراه است. نتایج حاکی از این است که نمی توان ملاحظات مربوط به رویکرد اخلاقی را نادیده گرفت و روشمند بودنِ مطالعه به تنهایی ماهیت اخلاقی آن را تضمین نمی کند. علاوه بر این، نمی توان رویکرد اخلاقی را از روش شناسی و روش، و از اقدامات و ابزارهای ارزیابی جدا کرد.
اثربخشی فعالیت های هنری (نمایش، شعرخوانی و داستان گویی) در یادگیری مفاهیم کسر درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
246 - 260
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی فعالیت های نمایشی، شعرخوانی و داستان گویی در یادگیری مفاهیم کسر درس ریاضی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی است. روش انجام آن نیمه آزمایشی با سه گروه آزمایش و یک گروه گواه همراه با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه چهارم شهرستان کرج در سال تحصیلی 1403-1402 است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از بین 4 ناحیه شهرستان کرج، 2 ناحیه و از هر ناحیه 2 مدرسه و از بین کلاس های پایه چهارم هر مدرسه، یک کلاس به صورت تصادفی با حجم نمونه 120 نفر انتخاب و در چهارگروه (سه گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگذاری شدند. ابزار جمع آوری داده ها آزمون محقق ساخته درس کسر ریاضی بود که روایی آن توسط متخصصان و پایایی آن با فرمول کودرریچاردسون 82/0 به دست آمد. داده های بدست آمده با استفاده از آمار توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی(آزمون کلوموگروف اسمیرنف و تحلیل کوواریانس یک راهه) تحلیل شد و با استفاده از آزمون تعقیبیLSD اثربخشی مداخلات بر مولفه های پژوهش با بهره گیری از نرم افزار SPSS-26 مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها نشان داد میانگین پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه فعالیت های نمایشی، شعر خوانی و داستان گویی افزایش یافته است و میانگین نمرات پس آزمون مفهوم کسر به طور معناداری در گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل(001/0>p، 290/58=f) است.
اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر کیفیت تعامل بین معلمان و دانش آموزان دختر متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش فلسفه به کودکان بر کیفیت تعامل معلمان و دانش آموزان دختر متوسطه اول بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر تبریز در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند که از بین آن ها 60 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و در بین گروه ها جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تعامل معلم و دانش آموز (QTI) استفاده شد که روایی آن از طریق نظر متخصصان بررسی گردید و اعتبار آن به وسیله آلفای کرونباخ 87/0 به دست آمد. برنامه آموزش فلسفه به کودکان به مدت 11 جلسه، به صورت اجتماع پژوهی برای گروه آزمایش انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار Spss 18 انجام گرفت. نتایج نشان داد که آموزش فلسفه به کودکان به میزان 68 درصد بر تفاوت های فردی دانش آموزان در تعامل بین معلمان و دانش آموزان مؤثر است. بر اساس نتایج، آموزش فلسفه به کودکان می تواند بر کیفیت تعامل معلمان و دانش آموزان دختر متوسطه اول تأثیر مثبت بگذارد.
طراحی و اعتباریابی الگوی حس حضور در سامانه مدیریت یادگیری مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حس حضور در محیط های الکترونیکی، پیش زمینه ای مهم در توسعه کارایی این نوع محیط های یاددهی- یادگیری است؛ از این رو، تلاش برای زیادکردن احساس حضور یادگیرندگان در محیط های یادگیری الکترونیکی اهمیت فراوانی دارد. بر همین مبنا، به منظور شناسایی زمینه های حس حضور در سامانه مدیریت یادگیری مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه شهید بهشتی و تدوین الگوی مطلوب، این پژوهش به روش ترکیبی اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی پژوهش از روش پدیدارشناسی و در بخش کمی از روش پیمایشی بهره گرفته شد. در بخش کیفی با به کارگیری روش تحلیل محتوای کیفی از نوع استقرایی- قیاسی و همچنین گروه کانونی به شناسایی مؤلفه های سه بُعد شناخته شده از حس حضور (براساس رویکرد قیاسی) و همچنین ابعاد و مؤلفه های جدیدی از حس حضور (براساس رویکرد استقرایی) توجه شده است. در این راستا، جامعه آماری در بخش کیفی را پژوهش های داخلی و خارجی (2010 تا 2021) مرتبط با موضوع پژوهش و همچنین اساتید و متخصصان رشته علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی در حوزه یادگیری الکترونیکی تشکیل دادند. به این منظور، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور و هدفمند در دسترس، تعداد 75 مقاله به صورت پالایش سیستماتیک و نیز 9 نفر از اساتید مرتبط برای تشکیل گروه کانونی انتخاب شدند. داده های تحقیق با استفاده از نرم افزار MAXQDA تحلیل و براساس نتایج به دست آمده پیشنهادهایی برای شکل گیری الگوی تلفیقی حس حضور ارائه شد. در بخش کمی داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گرد آوری شد. برای پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 91/0 محاسبه و روایی محتوایی پرسشنامه با محاسبه دو شاخص نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا تأیید شد. جامعه آماری بخش کمی را نیز اساتید و دانشجویان مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه شهید بهشتی و متخصصان حوزه فناوری اطلاعات در آموزش تشکیل دادند که 50 نفر از ایشان به روش نمونه گیری در دسترس برای اعتباریابی درونی الگو انتخاب شدند. برای تحلیل داده های کمی از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. در بخش کیفی پس از پالایش کدهای باز، مؤلفه ها و ابعاد نهایی حس حضور شامل احساس باهم بودن، تنظیم قواعد مشترک میان اعضا، خودکارآمدی درک شده، موفقیت در کسب تجربیات یادگیری، ایجاد توانمندی در به کارگیری دانش جدید، توانمندی در اثرگذاری بر دیگران، خودراهبری یادگیرنده و درگیری فعال یادگیرنده شناسایی شد. در ادامه، ابعاد نهایی حس حضور شامل: حضور اجتماعی، یادگیری، شناختی، فیزیکی، آموزشی، عاطفی، خودگردانی و زیبایی شناختی هستند. نتایج آزمون تی تک نمونه ای برای ارزیابی اعتبار درونی الگو نشان دهنده آن بود که نظر متخصصان در رابطه با کل مدل طراحی شده با سطح معناداری 001/0 و در سطح آلفای 01/0 بیشتر از حد وسط بوده است (01/0 > p)؛ درنتیجه متخصصان اعتبار درونی الگوی طراحی شده را مطلوب ارزیابی کردند.
اثر بخشی معنا درمانی در والدین کودکان با نیاز های ویژه: پژوهش فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
37 - 64
حوزههای تخصصی:
تربیت و مراقبت از کودکان با نیاز های ویژه توسط والدین امری مهم و چالش برانگیز است. یکی از این رویکرد ها که در دهه های اخیر در ایران به بررسی میزان اثر آن توجه بسیار شده است معنا درمانی می باشد. هدف این فراتحلیل تعیین میزان اثر بخشی معنا درمانی بر والدین کودکان با نیاز های ویژه بود. این پژوهش با استفاده از روش فراتحلیل با یکپارچه کردن نتایج تحقیقات مختلف، اندازه اثر معنا درمانی را مشخص می کند. 9 پژوهش که ازلحاظ روش شناسی قابلیت بررسی داشتند و بین سال های 1390 تا 1400 منتشر شده بودند، انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آن ها انجام گرفت. منابع جستجوی داده ها بانک منابع اطلاعاتی جهاد دانشگاهی، پایگاه مجلات تخصصی نور، پایگاه مجلات علمی مگیران، بانک اطلاعات نشریات کشور و مرجع دانش سیویلیکا بودند. تجزیه وتحلیل داده ها و محاسبه اندازه اثر با استفاده از نرم افزار CMA2 و شاخص g هدجز انجام گرفت. یافته ها نشان می دهد که بررسی ناهمگنی اثرات با استفاده از آزمون کیو کوکران (Cochran's Q) مقدار Q برابر با 30/153 و مجذور I برابر با 17/92 به دست آمد که معنی دار است (001/0 > p). درنتیجه اندازه های اثر ناهمگن بوده و برای تحلیل تأثیرات باید مدل اثر تصادفی مدنظر قرار گیرد. اندازه اثر تصادفی برابر با 08/1 است، به همین ترتیب مقدار g هجز تصادفی برابر با 04/1 به دست آمد. بنابر این می توان گفت معنا درمانی بر والدین کودکان با نیاز های ویژه اثر بالایی داشته است.
طراحی الگوی دانشگاه هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
روی کار آمدن فناوری های نوین به خصوص هوش مصنوعی و اینترنت اشیاء، تعریف دانشگاه در قرن بیست و یکم را به سمت دانشگاه هوشمند تغییر داد. در دانشگاه هوشمند فضاها با استفاده از اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی به محیطی امن و تحت کنترل و هوشمندانه برای فراگیران تبدیل می شود. با توجه به اهمیت هوشمندسازی دانشگاه همگام با سایر کشورها، پژوهش حاضر به دنبال ارائه الگوی دانشگاه هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی می باشد. روش پژوهش از نوع کیفی بود و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان اطلاعات لازم جمع آوری و با هدف استخراج عناصر و اجزای مدل، این اطلاعات براساس روش تحلیل مضمون کدگذاری شد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی از رشته های تکنولوژی آموزشی، مدیریت آموزش عالی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و هوش مصنوعی به تعداد 23 نفر بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی انجام شد. برای اعتباریابی شبکه مضامین از تکنیک دلفی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که الگوی دانشگاه هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی دارای 15 مولفه و 70 زیرمولفه است.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی افراد وابسته به اینترنت و ناوابسته به اینترنت برحسب جنسیت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
وابستگی به اینترنت در نوجوانان یکی از اعتیادهای جدید در جوامع مدرن محسوب می شود. لذا هدف این پژوهش، مقایسه ویژگی های پنج عامل شخصیت و هوش هیجانی در نوجوانان وابسته به اینترنت و ناوابسته به اینترنت بر حسب جنسیت در تهران بود. این پژوهش یک مطالعه علی مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش، تمامی دانش آموزان دختر و پسر نوجوان در شهر تهران در سال 1401 بودند که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 360 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع اوری داده ها پرسش نامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1996) و فرم کوتاه ویژگی های شخصیتی نئو(1989) و هوش هیجانی شات و همکاران (1998) بود. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار آماری SPSS 27 انجام شد. یافته ها نشان دادند که بین نوجوانان پسر وابسته و ناوابسته به اینترنت از نظر ویژگی شخصیتی روان نژندگرایی (05/0>P) تفاوت معناداری وجود داشت؛ اما از نظر ویژگی های برونگرایی، تجربه پذیری، خوشایندی و وجدانی بودن تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). در مورد دختران نوجوان وابسته و ناوابسته به اینترنت نیز از نظر ویژگی های شخصیتی برونگرایی و وجدانی بودن (01/0>P) تفاوت معناداری وجودد داشت، ولی از نظر روان نژندگرایی، تجربه پذیری و خوشایندی تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). در نتیجه می توان گفت وابستگی به اینترنت تأثیرات متفاوتی بر ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی نوجوانان دارد و این تأثیرات به جنسیت وابسته است. درک این تفاوت ها می تواند به مشاوران و روان شناسان در طراحی برنامه های مداخله ای مناسب برای هر جنسیت کمک کند.
مجموعه داده های ضروری در طراحی لاگ بوک الکترونیکی در کارآموزی دانشجویان رشته فناوری اطلاعات سلامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: لاگ بوک وسیله ثبت فراگیر-محور است که چهارچوبی برای سازماندهی و ثبت فعالیت های آموزشی مختلف فراگیران فراهم می آورد تا بوسیله آن تجربیات یادگیری خود را مستند کنند. این مطالعه با هدف تعیین مجموعه داده های ضروری در طراحی لاگ بوک الکترونیکی برای کارآموزی دانشجویان رشته فناوری اطلاعات سلامت انجام شد. روش ها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی، کاربردی است که به روش مقطعی در سال ۱۴۰۱ انجام گرفته است. جامعه پژوهش اعضای هیات علمی گروه فناوری اطلاعات سلامت و انفورماتیک پزشکی در سراسر کشور هستند. گام اول بررسی متون، مقایسه لاگ بوک های طراحی شده و مشاهده سیستم های رصد عملکرد دوره کارآموزی در رشته های مختلف، به منظور تهیه پیش نویس اولیه مجموعه داده های ضروری لاگ بوک الکترونیکی بود. در گام دوم با هدف تائید و اولویت بندی عناصر داده ای از تکنیک تصمیم گیری دلفی استفاده شد. یافته ها: چهار چوب پیشنهادی این پژوهش، برای تعیین عناصر داده ای ضروری در لاگ بوک الکترونیکی دانشجویان فناوری اطلاعات سلامت در دوره کارآموزی، به 4 بخش شامل عناصر داده ای مدیریتی با 2 محور (مکان، سطوح دسترسی)، عناصر داده ای کاربران با 3 محور (دانشجو، مربی کارآموزی، مدیر گروه)، عناصر داده ای عملکردی با 6 محور (دروس ارائه شده، برگزارکنندگان، مکان برگزاری، ثبت تجربیات، ثبت گزارشات، ارزیابی) و عناصر داده ای خروجی ها با 2 محور (نمودارهای مقایسه ای، گزارشات آماری) تقسیم بندی شد. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر عناصر داده ای ضروری در طراحی لاگ بوک الکترونیکی دانشجویان فناوری اطلاعات سلامت با استفاده از تکنیک تصمیم گیری دلفی و نظرسنجی از متخصصان و دست اندکاران دوره کارآموزی تعیین شد بنابراین در صورت استفاده مناسب می تواند در ارتقای یادگیری دانشجویان و هدفمند کردن دوره کارآموزی موثر باشد.
اثربخشی روش تدریس کلاس معکوس در درس روش تحقیق دوره کارشناسی با استفاده از بستر آموزش الکترونیکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: روش آموزشی "کلاس معکوس" یکی از شیوه های نوین پرطرفدار آموزشی است. هدف پژوهش بررسی امکان استفاده از پتانسیل آموزش الکترونیکی برای اجرای کلاس معکوس بود. روش ها: این پژوهش از لحاظ رویکرد کمی، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش تحلیل، تمام آزمایشی بود. جامعه و نمونه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان پسر درس روش تحقیق دوره لیسانس علوم تربیتی دانشگاه قم بودند که به صورت تصادفی به دو گروه گواه و آزمایش 12 نفره تقسیم شدند (هر گروه 12 نفر)، سپس مبحث "بیان مسئله" که از مباحث مهم و کمی پیچیده درس روش تحقیق است، برای تدریس انتخاب و بر اساس طرح پس آزمون با گروه گواه، طرح آزمایشی به صورت یک سو کور، در یک جلسه اجرا گردید. مبحث "بیان مسئله" برای گروه گواه با روش تدریس "سخنرانی" و برای گروه آزمایش با روش تدریس "کلاس معکوس" اجرا گردید. داده های حاصل از پس آزمون با استفاده از نرم افزار spss تحلیل شد. یافته ها: یافته های تحلیل نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه از میانگین نمره بالاتری برخوردار بودند که افزایش یادگیری با روش تدریس "کلاس معکوس" را نشان داد. نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گیری می شود که برای افزایش کیفیت آموزشی می توان به توسعه و فراگیری این روش پرداخت و لذا به اساتید و معلمان توصیه می شود که مهارت خود در استفاده از این روش را افزایش دهند، به دفتر آموزشهای ضمن خدمت، توصیه می شود، آموزش این دوره را در دستور کار خود قرار دهد، و به دفتر فنی توصیه می شود امکانات فنی و الکترونیکی مورد نیاز برای پیاده سازی مناسب این روش را فراهم نمایند، همچنین در انتهای مقاله برای اجرای بهتر این روش، توصیه هایی بیان گردیده است.
تأثیر آموزش فلسفه ورزی با داستان های بومی- ایرانی بر قضاوت اخلاقی و تفکر نقادانه دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارتقاء قضاوت اخلاقی و تفکر نقادانه یکی از اهداف اصلی در نظام تعلیم و تربیت هست؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر آموزش فلسفه ورزی با داستان های بومی- ایرانی بر قضاوت اخلاقی و تفکر نقادانه دانش آموزان بود. روش کار: روش پژوهش شبه تجربی از نوع پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر پایه های چهارم و پنجم ابتدایی شهر چالوس در سال تحصیلی 1399-1398 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند؛ و به مقیاس تفکر نقادانه ریکتس و پرسشنامه قضاوت سینها و وارما پاسخ دادند. گروه آزمایش در 17 جلسه آموزش فلسفه ورزی شرکت نمودند اما گروه گواه در لیست انتظار بودند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 22 و آزمون تحلیل کووایاریانس چند متغیره انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات قضاوت اخلاقی و تفکر نقادانه گروه آزمایش و گواه تفاوت وجود دارد و میزان رشد قضاوت اخلاقی و تفکر نقادانه در گروه آزمایش از گروه گواه بیشتر بود (01/0>P). نتیجه گیری: برنامه آموزش فلسفه ورزی با داستان های بومی- ایرانی بر قضاوت اخلاقی و تفکر نقادانه دانش آموزان تأثیر مثبت داشت.
شناسایی مؤلفه های رهبری اصیل دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۹
6 - 39
حوزههای تخصصی:
با توجه به نوپا بودن موضوع رهبری اصیل در ادبیات رهبری و وجود ابهام در مورد ساختار و مولفه های آن در بین تحقیقاتی که انجام گرفته است و همچنین احساس خلاء روزافزونی که در دو دهه اخیر در گرایش به سمت رفتارهای اصیل رهبری در سازمان ها دیده می شود، نیاز به شناخت بیشتر و بهتر مفاهیم و ساختار رهبری اصیل را در بین محققان حوزه مدیریت و رهبری، شدت بخشیده است؛ هدف تحقیق حاضر، بر آن است با شناخت و شناسایی جامع تر مفاهیم و مولفه های تشکیل دهنده رهبری اصیل، از ابهامات ساختاری آن کاسته و با مطالعه ای نظام مند و متمرکز بر زمینه رهبران دانشگاهی با ارائه الگویی یکپارچه به این سئوال کلی پاسخ دهد که رهبری اصیل دانشگاهی چیست و از چه ابعادی تشکیل شده است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی فراترکیب انجام گرفته است. جامعه پژوهش شامل 61 مورد (مقاله، کتاب/ فصل کتاب و رساله) می باشد که از بین 2186 سند بررسی شده انتخاب گردید. یافته های فراترکیب به شناسایی 305 مفهوم اولیه، 59 زیرمقوله و نهایتاً 4 بعد رهبری اصیل دانشگاهی شامل: خود شدن، مثبت گرایی، اصالت رابطه ای و اخلاق مداری منجر شد. با توصیف روند و دلایل احصاء مولفه های بدست آمده و مقایسه رهبری اصیل با سایر سبک های رهبری، به کاستن از ابهامات ساختاری و شفافیت بیشتر آن پرداخته شده است.
بررسی ارتباط خودکارآمدی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان رشته تکنولوژی اتاق عمل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودکارآمدی دارای تاثیرات انگیزشی چشمگیری می باشد. افراد دارای خودکارآمدی بالا، سازگاری بهتری داشته و در فعالیت هایی شرکت خواهند کرد که عملکرد و قابلیت های آنها را تسریع می بخشد. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط بین خودکارآمدی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان رشته تکنولوژی اتاق عمل استان خوزستان بود. روش ها: این مطالعه توصیفی همبستگی در سال 1400 بر روی 225 نفر از دانشجویان رشته تکنولوژی اتاق عمل به روش نمونه گیری طبقه ای انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی CASES)) و اشتیاق تحصیلی Fredriks به صورت خودگزارشی جمع آوری گردید. جهت آنالیز داده ها از نرم افزار 19spss و آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی استفاده شد. یافته ها: براساس نتایج میانگین نمره خودکارآمدی (05/105) و اشتیاق تحصیلی(28/46) دانشجویان تکنولوژی اتاق عمل بالاتر از حد متوسط بوده و بین خودکارآمدی با ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری اشتیاق تحصیلی در تمام سال های تحصیلی بجز سال چهارم ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت(05/0> P). نتایج به تفکیک شهرستان نشان داد که بیشترین خودکارآمدی به ترتیب مربوط به دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی آبادان، شوشتر، اهواز، بهبهان و دزفول است. همچنین بیشترین اشتیاق تحصیلی مربوط به دانشجویان دزفول، اهواز، شوشتر، آبادان و بهبهان می باشد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه نمره خودکارآمدی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان تکنولوژی اتاق عمل بالاتر از حد متوسط می باشد، جهت ارتقاء هرچه بیشتر خودکارآمدی و اشتیاق تحصیلی، برنامه ریزی های کاربردی توسط مسئولین ذیربط با هدف تقویت مهارت های خودکارآمدی و رفع عوامل منجر به کاهش اشتیاق تحصیلی پیشنهاد می گردد.