
مقالات
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف متن پژوهی نظام مند و بر اساس روش فراترکیب (متاسنتز) با نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA انجام شده است تا بتواند به بازخوانی و ارائه الگویی جامع از صلاحیت حرفه ای معلمیِ پدیدار در میراث ارزشمند متون تربیتی-فقهی اسلام بپردازد. داده های پژوهش دربرگیرنده 30 کتاب برگزیده حدیثی و تربیتی از صدر کتابت متون اسلامی (255ق) تا دوره معاصر (1228ق) و متشکل از آیات، روایات و نظر اندیشمندان است. بر اساس ستانده پژوهش، 494 کد از روایات، 1954 کد از نظر اندیشمندان و در مجموع 2448 کد از جملگی متون و بر پایه تحلیل یافته ها، ساخت نهایی الگو در چهار ساحت، 15 حوزه محوری و 91 شاخص صلاحیت با نام «الگوی فقهی-تربیتی صلاحیت حرفه ای معلمی (المفید)» به دست آمده است. ساحتهای چهارگانه الگوی المفید عبارت اند از: آداب معلمی در شبکه دانشی (آداب المعلم فی علمه)»، آداب معلمی در حوزه آموزش (آداب المعلم فی تعلیمه)، آداب معلمی در باب آموزندگان (آداب المعلم مع متعلمه) و آداب معلمی در باب توسعه فردی (آداب المعلم فی نفسه). گفتنی است که این الگو، ناظر بر الگوی تربیت معلم در نظام ارزشی اسلام، درآمدی بر مسیر صلاحیت پژوهی کیفی در میان منابع دین مبین اسلام و همچنین الگویی اصیل برای عملیاتی شدن در امر تربیت معلم آگاه (عالِم) و کارگزار (عامل) است.
میزان تطابق تغییرات دهه اخیر برنامه درسی دوره ابتدایی نظام آموزش و پرورش ایران با اصول تغییر برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام دادن پژوهش حاضر، معرفی اصول اساسی تغییر برنامه درسی، بررسی میزان تطابق برنامه جدید دوره ابتدایی با اصول تغییر برنامه درسی از منظر مجریان اصلی تغییر (یعنی معلمان) و ارائه رهنمودهایی در جهت بهبود تغییرات آتی برنامه درسی دوره ابتدایی بود. نوع پژوهش کاربردی- پیمایشی و ابزار مورد استفاده پرسشنامه بود. برای تجزیه داد ه ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و برای تحلیل استنباطی داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی بهره گیری شده است. بررسی دیدگاه معلمان در زمینه میزان تطابق تغییرات برنامه درسی دوره ابتدایی ایران با اصول دوازده گانه تغییر، حاکی از این است که از میان اصول تغییر برنامه درسی، به اصل چهارم (در نظر گرفتن جنبه فردی تغییر) و اصل ششم (مداخلات خوب، عامل کاهش مقاومت در برابر تغییرند) توجه کمی صورت گرفته است. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که در پنج اصل از اصول تغییر برنامه درسی (اصل1: نیاز به یادگیری برای تغییر؛ اصل5: مداخلات تسهیل کننده تغییرند؛ اصل7: رهبری منطقه ای و آموزشگاهی، ضرورتی برای موفقیت در تغییرات بلندمدت؛ اصل9: اهمیت دستورات اداری (بخشنامه ها) در اجرای تغییر و اصل11: سازگاری، اجرا و نگهداری (تقویت) سه مرحله مهم در فرایند تغییر) میان نگرش معلمان بر حسب میزان تحصیلات آنها تفاوت معنادار وجود دارد. علاوه براین، بررسی نظرات معلمان حاکی از این بود که فقط در اصل4 (در نظرگرفتن جنبه فردی تغییر) میان نگرش معلمان برحسب تجربه آنها (سابقه خدمت) تفاوت معنادار وجود دارد.
ترسیم چشم انداز تربیت صلح - محور در دوره دبستان به مدد گفت وگو (دیالوگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با مسائل خشونت بار دنیای کنونی که آرامش حیات بشری را به انقیاد کشیده، آموزش صلح به کودکان و تربیت صلح - محور امری حیاتی و ضروری است. از این منظر، «کودکی»، طلایی ترین فرصت دوران رشد برای آموزش صلح است. این پژوهش، با هدف بررسی مبانی فلسفی- تربیتی صلح آموزی به کودکان از طریق دیالوگ (گفت وگو) انجام گرفته است. به این منظور و با بهره گیری از تحلیل محتوای تأملی، تلاش شده تا انگاره هایی از تعلیم و تربیت صلح -محور با هدف کنش مندی کودکان از طریق دیالوگ بازشناسی شوند. مهم ترین یافته های این پژوهش عبارت اند از: دستیابی به صلح، نیازمند دیالوگ است. برای چنین هدفی، کودکان از ظرفیتی مناسب برای آموزش صلح برخوردارند. در واقع، آموزش و آگاهی بر اساس دیالوگ در دوره کودکی، بزرگ ترین گام در جهت ساختن دنیایی بهتر و مبتنی بر صلح و دوری از نفرت و دشمنی در میان افراد اجتماع است. از این رو، خانواده و مدرسه در حکم مهم ترین ارکان تعلیم و تربیت می توانند زمینه آموزشی مناسبی را برای برقراری صلح در کودکان فراهم کنند. همچنین گام برداشتن در جهت آموزش مهارت های نرم با هدف بازتنظیم و بازسازی نقش دیالوگ در روابط میان معلم و دانش آموزان، متربیان با یکدیگر، والدین و مربیان و برنامه درسی زمینه ساز دستیابی به صلح و تفاهم است.
طراحی الگوی برنامه درسی ارتقای مهارتهای شناختی مربیان دوره پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک تحقیق کیفی و کاربردی است. جامعه پژوهش شامل دو بخش بود. بخش اول شامل همه متون منتشر شده در بازه زمانی 1401-1380در زمینه موضوع پژوهش بود که نمونه پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد (51=n). بخش دوم، انجام دادن مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که از روش تحقیق دلفی استفاده شده است. مشارکت کنندگان شامل اعضای هیئت علمی، متخصصان و صاحب نظران برنامه درسی در زمینه آموزش و پرورش پیش دبستانی بودند. 20 نفر از میان مشارکت کنندگان به شیوه هدفمند و به روش نمونه گیری افراد کانونی با رعایت قاعده اشباع شدگی نظری برای مصاحبه انتخاب شدند. در تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها، متن مصاحبه ها به طور دقیق مورد بررسی و کندوکاو قرار گرفتند. به این صورت که با استخراج کدها و با تحلیل محتوای صورت گرفته روی این کدها و حذف کدهای مشابه و ادغام کدهای خردتر در کلی تر، کدهای اصلی شناسایی شدند. به منظور افزایش روایی از اسناد دست اول تاییدشده متخصصان استفاده شده است و برای افزایش پایایی یافته ها، از خودارزیابی پژوهشگر و بازنگری متخصصان بهره گیری شده است. یافته ها نشان دادند که برنامه درسی پیشنهادی را به یاری شش عنصر اصول، هدف، محتوا، روش، محیط و ارزشیابی می توان اجرا کرد. پیشنهاد می شود برنامه ریزان درسی از یافته های این پژوهش برای تدوین برنامه درسی مناسب بهره گیرند و مربیان دستاوردهای پژوهش را به منزله منبع کمک آموزشی برای غنی کردن برنامه های آموزشی خود به کار گیرند.
بررسی و تحلیل برنامه آموزشی و روش ارزشیابی دروس دین و زندگی و قرآن از دیدگاه معلمان دوره اول و دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی و تحلیل برنامه آموزشی دروس دین و زندگی و قرآن با تأکید بر روش ارزشیابی و شیوه برگزاری کلاس از دیدگاه دبیران این دروس است. روش پژوهش توصیفی، از نوع زمینه یابی است. جامعه پژوهش شامل همه دبیران دروس دین و زندگی و قرآن دوره اول و دوم متوسطه شهرستان کرمانشاه بود که از میان آنها 97 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه ای محقق ساخته بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی(آزمون تی) و نرم افزار SPSS انجام شده است. یافته ها حکایت از این دارند که روش ارزشیابی این دروس قابل تغییر است و بهترین روش ارزشیابی به صورت شفاهی و توصیفی، کیفی و کمی، کمی و کتبی است. همچنین معلمان با ارزشیابی صرفاً کمی به صورت نمره برای دروس دین و زندگی و قرآن نظر موافقی ندارند. امکان تغییر برنامه کلاسی و شیوه برگزاری این دروس وجود دارد. بهترین و مؤثرترین شکل برگزاری دروس دین و زندگی و قرآن به ترتیب به صورت ملاقات با شخصیتهای مذهبی/ دعوت از قاریان مطرح قرآن، بازدید از مساجد و مراکز مذهبی، برگزاری در نمازخانه و برگزاری در کلاس است. با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود در دو عنصر روش ارزشیابی و شکل برگزاری کلاس دروس دین و زندگی و قرآن تجدیدنظر صورت گیرد. این امر ضمن آنکه کلاسها را جذاب تر و دلنشین تر می کند، سبب افزایش تأثیرگذاری آنها برای دانش آموزان می شود، چرا که اجبار و سختگیری با روحیه و اساس دین مبین اسلام همخوانی ندارد. پیامد چنین تغییراتی در برنامه آموزشی، سبب گرایش مثبت و بیشتر دانش آموزان به دروس دین و زندگی و اخلاق مداری خواهد شد.
شناسایی راهبردهای مؤثر آموزش ماهیت علم به معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک صحیح از ماهیت علم، به عنوان یکی از مؤلفه های اساسی سواد علمی، بیش از یکصد سال است که مورد توجه آموزشگران علوم قرار دارد. ایجاد چنین درکی از ماهیت علم در دانش آموزان مستلزم آماده سازی و توسعه حرفه ای معلمان و دانشجو -معلمان در تمامی سطوح (ابتدایی و متوسطه) است. در چنین شرایطی، شناسایی مهم ترین راهبردهای آموزش مؤثر ماهیت علم به معلمان (شامل رویکردها، ابزارها و بافتارهای آموزشی) به منزله یک ضرورت مطرح می شود. در پژوهش حاضر، به منظور شناسایی این راهبردها، از روش کیفی فراترکیب مقالات منتشر شده در مجلات معتبر آموزش علوم استفاده شده و 58 مقاله، در زمینه آموزش ماهیت علم به معلمان و دانشجو -معلمان، مورد تحلیل محتوا قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان دادند که در اغلب مقاله ها، از مهم ترین ابزارهای آموزش ماهیت علم (شامل کاوشگری، تاریخ علم، مباحثه و مسائل بحث برانگیز علمی-اجتماعی) با رویکرد صریح تأملی در بافتار علوم به منزله راهبردهای مؤثر آموزش ماهیت علم به معلمان بهره گیری شده است. جزئیات و ملاحظات بهره گیری از این راهبردهای مؤثر آموزشی نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. از یافته های این پژوهش می توان برای توسعه حرفه ای معلمان و دانشجو -معلمان بهره گیری کرد.
سنتزپژوهی مؤلفه های پیش بینی کننده مشکلات یادگیری در دوره پیش دبستانی: داده های مفهومی با رویکرد پاسخ به مداخله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد سنتی «شکاف میان هوشبهر و پیشرفت تحصیلی» در شناسایی مشکلات یادگیری، به دلیل پیامدهای منفی روان شناختی، با انتقادهای فراوانی روبه رو شده است. در واکنش به این چالش، بسیاری از نظامهای آموزشی به بهره گیری از الگوی «پاسخ به مداخله» روی آورده اند که بر مداخله زودهنگام، تشخیص پیش دستانه و طراحی برنامه های آموزشی هدفمند تأکید دارد. این رویکرد با استفاده از داده های شناختی دوران پیش دبستان، امکان پیش بینی مشکلات یادگیری را فراهم می سازد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های شناختی پیش بینی کننده مشکلات یادگیری در دوره پیش دبستان انجام شده است. روش این پژوهش سنتزپژوهی یا فراترکیب کیفی بود که در سه مرحله تعیین سؤال پژوهش، شناسایی و نقد نظام مند مطالعات و تحلیل عمیق یافته ها انجام شده است. پس از جستجوی گسترده در پایگاههای علمی و غربالگری 48 پژوهش منتشرشده بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲، تعداد ۱۳ مطالعه مرتبط انتخاب و با روش تحلیل مضمون بررسی شدند. نتایج تحلیلها به استخراج شش مؤلفه کلیدی شامل پردازش دیداری، پردازش شنیداری، آگاهی واج شناختی، حافظه فعال دیداری-فضایی، کارکردهای اجرایی و مهارتهای حرکتی ظریف منجر شد که در پیش بینی و پیشگیری از مشکلات یادگیری نقشی اساسی دارند. بهره گیری از این مؤلفه ها در طراحی برنامه های غربالگری، آموزشی و توان بخشی در دوره پیش از دبستان می تواند از بروز یا تشدید اختلالات یادگیری در دوران دبستان جلوگیری کند. این یافته ها بر اهمیت شناسایی زودهنگام، مداخله هدفمند و اصلاح رویکردهای تشخیصی موجود در حوزه اختلال یادگیری تأکید دارند و می توانند مبنایی برای تدوین سیاستهای آموزشی و حمایتی پیشگیرانه و مؤثر در دوره پیش دبستان باشند.
شناسایی کارکردهای اجرایی مؤثر در عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اولویت بندی کارکردهای اجرایی در عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول بود. روش پژوهش، کیفی از نوع تئوری زمینه ای بود که از روشهای تحلیل اسناد علمی و مصاحبه استفاده شده است. جامعه آماری نخست شامل اسناد علمی مکتوب بود که نمونه ای 47 تایی از میان اسناد سالهای 2002 تا 2021 با روش واش و وارد انتخاب شدند و جامعه دوم شامل متخصصان و مجریان حوزه آموزش بود که از میان آنان 20 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های اسناد مکتوب با روشهای آماری کمی و کیفی و مصاحبه ها با روش کدگذاری به کمک نرم افزار مکس کیودا 18 تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که مهم ترین کارکردهای اجرایی در عملکرد تحصیلی به ترتیب حافظه فعال، برنامه ریزی و تعیین هدف، سازمان دهی و خودتنظیمی است. نتایج این پژوهش ادبیات گذشته را در زمینه کارکردهای اجرایی در حوزه تحصیلی گسترش می دهد و عوامل استخراج شده در حوزه کارکردهای اجرایی اولویت دار جزء مؤلفه های اصولی در عملکرد تحصیلی است که می تواند تلویحات کاربردی برای مجریان حوزه آموزش داشته باشد.
نقش استعاره های مفهومی در فرایند پویای تدریس ریاضی (مطالعه موردی: رسم نمودار توابع در ریاضیات دبیرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش استعاره های مفهومی در فرایند پویای تدریس ریاضی انجام شده است. پژوهش حاضر تحلیلی از پدیده هایی ارائه می کند که در فرایند پویای تدریس و یادگیری ریاضی، برای بررسی، رسم و تفسیر نمودار های دکارتی توابع، در سطح دبیرستان مشاهده شده است. تمرکز اصلی این مطالعه بر گفتمان معلمان با دانش آموزان و شیوه تدریس و بیان معلمان استوار بوده است. علاوه بر آن، رفتار معلمان، به ویژه حرکات دست و بدن آنها هنگام رسم و توضیح نمودارهای توابع به دقت مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش دو پرسش اساسی مطرح شده است: اول اینکه معلمان از چه نوع استعاره هایی برای نمایش گرافیکی و رسم توابع برای دانش آموزان دبیرستانی استفاده می کنند؟ دوم اینکه آیا معلمان از استعاره هایی که در روند تدریس خود استفاده می کنند آگاه اند؟ چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای نظریه شناخت بدن مند توسعه یافته است. یافته ها شامل عباراتی استعاری اند که معلمان هنگام تدریس بخش نمودارهای دکارتی توابع به کار برده اند. هریک از آنها در یک یا چند حیطه از دسته بندی استعاره های مفهومی- استعاره های جهتی، مانند «محور طولها افقی است»؛ استعاره های حرکت ساختگی، مانند «نمودار یک تابع به عنوان حرکت نقطه روی نمودار» و استعاره های هستی شناسی- طبقه بندی شده اند. همچنین در این پژوهش نشان داده شده است که معلمان نسبت به استعاره هایی که در روند تدریس خود به کار می برند، آگاه نیستند.
جایگاه «گفت وشنود میان -فرهنگی» در اندیشه های پائولو فریره و ارائه دلالتهای تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی جایگاه گفت وشنود میان- فرهنگی در اندیشه های انتقادی پائولو فریره و ارائه دلالتهای تربیتی آن برای بهبود و توسعه نظام آموزشی کشور است. روش به کار رفته در این پژوهش روش تحلیلی - استنتاجی است و برای گردآوری داده های پیرامون مقوله گفت وشنود میان- فرهنگی از همه نظرات و اندیشه های فریره استفاده شده است. تحلیل و بررسیهایی که از مبانی فلسفی (انسان شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی) فریره درباره جایگاه گفت وشنود میان- فرهنگی به دست آمده حاکی از آن است که دلالتهای تربیتی فریره بر گفت وشنود یا دیالوگ تأکید دارند. با تأکید بر مبانی انسان شناختی در این پژوهش، اصول تربیتی اعم از خودآگاهی انتقادی، دیگری، آزادی اندیشه، تعامل متواضعانه و درک متقابل فرهنگی استنتاج شده است. فریره با در نظر گرفتن گفت وشنود میان- فرهنگی به مثابه عامل شکست سکوت فرهنگهای حاشیه ای و ستمدیده در اهداف آموزشی، تأکید کرده روی تربیت انسانی فعال و شهروندی آزاد و آینده نگر که مایل به تغییر وضعیت موجود خویش از راه گفت وشنود با دیگر فرهنگهاست. وی با پیشنهاد بهره گیری از روش تدریس بحث و گفت وشنود میان فرهنگهای متفاوت و نیز توصیه به برقراری روابط افقی و ارتباط متقابل مربی با متربیان، محتوا و برنامه درسی را عامل مهم بهبود و پاسخگوی روابط میان- فرهنگی می داند که حل مسئله و گفت وشنود در آن نقشی مهم دارند.
رابطه سواد رسانه ای با نحوه استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و عملکرد تحصیلی، در دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان سواد رسانه ای با نحوه استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان، انجام شده است. نوع پژوهش، توصیفی و روش آن رگرسیون بود. جامعه آماری این پژوهش همه دانش آموزان دختر پایه هشتم منطقه 6 آموزش وپرورش شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه پژوهش 150 نفر بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه سواد رسانه ای تامن (1995) و پرسشنامه میزان و نحوه استفاده از شبکه های اجتماعی رسول آبادی (1394) بود. معدل دروس دانش آموزان نیز به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی درنظر گرفته شد. نتایج نشان داد که هر چه میزان سواد رسانه ای دانش آموزان بیشتر باشد، مدیریت آنها بر میزان و نحوه استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی بیشتر است. مدیریت زمان و جلوگیری از هدر رفتن آن و همچنین استفاده مطلوب از امکانات این فضا، در نهایت منجر به عملکرد تحصیلی بهتر می شود. راهکار علمی حاصل از این پژوهش، مبتنی بر این است که یادگیری مهارتهای سواد رسانه ای در نوجوانان سبب می شود آنان به مرحله خودمختاری ذهنی دست یابند و از مصرف کننده منفعل فضای مجازی به مخاطبانی هوشمند تغییر نقش بدهند. دستیابی به این مرحله از دانش و مهارت، سبب افزایش کیفیت زندگی دانش آموزان در همه عرصه ها، به ویژه عملکرد تحصیلی آنان می شود.
واکاوی مشارکت دانش آموزان در فرایند تدریس و نمود"خود ایده آل": (با تأکید بر تولید محتوای الکترونیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه همزمان با گسترش دنیای فناوری و اطلاعات، جریان نوآوری در روشهای یاددهی-یادگیری بهبود یافته است. فراگیران با بهره گیری از این فضا، در پی همراهی و نقش آفرینی هرچه بیشتر به منظور ارائه قابلیتها و شایستگیهای خود هستند. پژوهش حاضر به منظور رسیدن به درکی عمیق از فرصتهای مشارکت دانش آموزان در فرایند تدریس با بهره گیری از تولید محتوای الکترونیک به کوشش آنها انجام شده است. این پژوهش به صورت کیفی و با تأکید بر رویکرد پدیدارشناسی(روش کولایزی) انجام شده است. به منظور گردآوری داده ها با 20 تن از دانش آموزان دوره دوم متوسطه (دختر و پسر) شهر کرمانشاه مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت گرفته است. مصاحبه کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و فرایند انتخاب مصاحبه شوندگان تا اشباع یافته ها تداوم یافت. داده های پژوهش با نرم افزار Maxqda تحلیل شدند. بر این اساس تجربه دانش آموزان از مفهوم مشارکت در فرایند آموزش، در دو طبقه نمود خود ایده ئال در بعد فردی (با خرده مضامین توانمندی خود در تولید محتوا، ارائه خود کاوشگر، بروز جلوه های خودراهبری، رشد خودباوری، نمایش خودارزیابی مستمر) و بعد جمعی (با خرده مضامین محک زدن خود در مسیر شغلی مشخص، نمود خود مورد پذیرش، نمایش تصویر مطلوب از خود، شکوفایی خود اثربخش و ارائه خود الگوساز) تقسیم بندی شدند. بر اساس نتایج، مداخله فعال فراگیران در جریان تدریس، علاوه بر ارتقای سطح یادگیری، سبب فراهم شدن فرصتهای مؤثر در به تصویر کشیدن ظرفیتهای نهفته وجودی آنان در ابعاد مختلف می شود.