فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
205 - 230
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و نافرمانی مقابله ای، از شایع ترین اختلال های دوران کودکی است که پیامدهای مخرب متفاوتی را برای والدین به همراه دارند. این پیامدها منجر به ایجاد چرخه معیوبی می شود که هم به والدین و هم به کودکان آسیب می رساند. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه تنیدگی والدگری و سرمایه روان شناختی والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی، نافرمانی مقابله ای و کودکان بهنجار بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی والدین دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی (پایه یکم تا سوم) با اختلال های نارسایی توجه-فزون کنشی، نافرمانی مقابله ای و بهنجار در سال تحصیلی 98-97 شهر کاشان، تشکیل می داد که از این میان 149 کودک داوطلب واجد شرایط انتخاب شد. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه تشخیص علائم مرضی کودکان اسپیرافکین وگادو (1984)، پرسشنامه تنیدگی والدگری آبیدین (1991) و سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) بود و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغییری، کروسکال والیس و یومان ویتنی تحلیل شد. نتایج حاکی از آن بود که بین سرمایه روان شناختی وتنیدگی والدگری والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، نافرمانی مقابله ای و کودکان بهنجار تفاوت معناداری دارد (05/0>P). نتایج نشان داد که حضور یک کودک با اختلال های رفتاری و هیجانی، تنیدگی زیادی بر والدین و اعضای خانواده وارد می کند و می تواند جنبه هایی از سلامت روان آن ها را دستخوش تغییر کند؛ بنابراین آگاهی از این عوامل منجر به تسهیل ارائه خدمات آموزشی و درمانی خواهد شد.
The Future of Neurodiversity in the Workplace: Opportunities and Challenges(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Neurodiversity, a concept that embraces variations in human brain function and cognitive processes, is increasingly recognized as a valuable aspect of workforce diversity. Embracing neurodiversity in the workplace can lead to numerous benefits, including enhanced creativity, innovation, and problem-solving capabilities. However, integrating neurodivergent individuals into the workplace also presents several challenges that need to be addressed through thoughtful policies and practices. This letter explores the opportunities and challenges associated with promoting neurodiversity in the workplace and highlights strategies to foster an inclusive environment for all employees. Promoting neurodiversity in the workplace presents both significant opportunities and challenges. By embracing the unique strengths of neurodivergent individuals, organizations can foster innovation, gain a competitive advantage, and create a more inclusive and dynamic work environment. However, achieving these benefits requires addressing the challenges of workplace accommodations, social barriers, and the balance between disclosure and privacy. Through inclusive hiring practices, continuous training, effective leadership, technological support, and strong community networks, organizations can successfully integrate neurodiversity and unlock its full potential.
Community Integration and Social Participation for Adults with Intellectual Disabilities(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The objective of this study was to explore the experiences and perceptions of community integration and social participation among adults with intellectual disabilities (ID). This qualitative research employed semi-structured interviews to gather in-depth data from 27 adults with intellectual disabilities. Participants were recruited through purposive sampling from various community centers, support groups, and social service organizations. Data were collected until theoretical saturation was achieved. Thematic analysis was used to analyze the transcribed interviews, identifying key themes and subthemes that captured the essence of the participants' experiences and perceptions. The study identified four main themes: experiences of community integration, types of social activities, perceived benefits and challenges, and influencing factors. Participants reported a strong sense of belonging and personal growth through community activities, despite facing barriers such as stigma, accessibility issues, and financial constraints. Support systems, including family, professionals, and peer networks, played a crucial role in facilitating participation. Recreational, cultural, and educational activities, as well as volunteering, provided significant physical, emotional, and social benefits. Technological advancements, inclusive policies, and personal resilience were identified as critical factors influencing community integration. The findings highlight the importance of enhancing accessibility, support systems, and inclusive policies to promote community integration and social participation for adults with intellectual disabilities. Addressing the identified barriers and leveraging facilitators can improve their quality of life and well-being. Future research should employ mixed-methods approaches, include longitudinal studies, and consider the perspectives of family members, caregivers, and professionals to provide a more comprehensive understanding of the factors influencing community participation.
اثربخشی آموزش مبتنی بر روش CORE بر درگیری تحصیلی دانش آموزان در درس علوم تجربی
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
1 - 11
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین اثربخشی آموزش مبتنی بر روشCORE بر درگیری تحصیلی دانش آموزان در درس علوم تجربی است. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه ششم مقطع ابتدایی شهرستان رومشکان بود. از میان جامعه آماری تعداد 30 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش تحت آموزش کور در طی 8 جلسه 45 دقیقه ای قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه درگیری تحصیلی ریو (2013) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک متغیری ANCOVA استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر روش کور بر افزایش درگیری تحصیلی دانش آموزان در درس علوم تجربی تأثیر معناداری دارد. لذا علاوه بر روش های آموزشی رایج می توان برای پیشرفت یادگیری و علاقه مند کردن فراگیران به تحصیل از روش کور استفاده کرد.
چالش ها و فرصت های استفاده از رویکرد علم شهروندی در برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
216 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف: علم شهروندی (Citizen Science) به پژوهش های علمی اطلاق می شود که در آن شهروندان غیرحرفه ای یا دانشمندان آماتور در جمع آوری و تحلیل داده ها مشارکت می کنند. این رویکرد به ترویج مشارکت عمومی در فرآیندهای علمی و ارتقای آگاهی اجتماعی کمک می کند. با پیشرفت فناوری و دسترسی به داده های بزرگ، علم شهروندی به عنوان ابزاری نوین در آموزش و یادگیری مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش بررسی فرصت ها و چالش های علم شهروندی در حوزه آموزش و یادگیری است. این پژوهش سعی دارد تا با مرور سیستماتیک ادبیات موجود، به شناسایی پتانسیل های این رویکرد و چالش های موجود در اجرای آن بپردازد.روش شناسی: این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی – کتابخانه ای است. از روش مرور سیستماتیک ادبیات برای جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده شده است. جستجو در پایگاه های معتبر علمی، شامل مقالات علمی و منابع مرتبط، برای شناسایی شواهد معتبر انجام شد. از مدل SALSA (جستجو، ارزیابی، ترکیب و تحلیل) برای تحلیل داده ها استفاده شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهند که علم شهروندی می تواند به ارتقای سواد علمی، تقویت تفکر انتقادی و افزایش مشارکت اجتماعی کمک کند. همچنین، چالش هایی نظیر کمبود منابع آموزشی، ناآگاهی معلمان و دانش آموزان، و موانع فرهنگی و اجتماعی در اجرای این رویکرد وجود دارد.نتیجه گیری: علم شهروندی به عنوان یک رویکرد آموزشی نوآورانه، پتانسیل های زیادی برای بهبود کیفیت آموزش و یادگیری دارد. با این حال، برای تحقق این پتانسیل ها، نیاز به برنامه ریزی مناسب و آموزش های هدفمند وجود دارد. این پژوهش می تواند به عنوان نقطه شروعی برای تحقیقات میدانی و توسعه علم شهروندی در نظام های آموزشی مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهاد می شود پژوهشگران در آینده به طراحی و اجرای پروژه های جامع تری بپردازند که بتوانند به تحقق اهداف آموزشی و علمی کمک کنند.اصالت و نوآوری پژوهش: نوآوری این تحقیق در ارائه راهکارهای دقیق برای ادغام علم شهروندی در برنامه های آموزشی است که به خلأهای موجود در تحقیقات قبلی پاسخ می دهد و تحولاتی در نگرش ها و شیوه های آموزشی ایجاد می کند.
ارزیابی وضعیت اخلاق تحصیلی در آموزش مجازی در دوران کووید 19 در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مسائل مهمی که در دوران کرونا با آن مواجه هستیم، استفاده از فضای مجازی در بین دانشجویان است. که غیر از جنبه های مثبت آن، متأسفانه یکسری مسائل غیراخلاقی را نیز بدنبال داشته و باعث بروز اختلال هایی در سبک زندگی افراد شده است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت اخلاق تحصیلی در آموزش مجازی در دوران کووید 19 در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی انجام شد. روش کار: در این پژوهش ﻣﻘﻄﻌی از نوع طبقه ای- تصادفی، 200 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی گناباد در سال 1400 از طریق فراخوان اینترنتی و پرس لاین در پژوهش شرکت کردند. پس از توضیح اهداف مطالعه و ﮐﺴﺐ رﺿﺎیﺖ آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ از داﻧﺸﺠﻮیﺎن، پرسش نامه ی اخلاق تحصیلی گل پرور در اﺧﺘﯿﺎر داﻧﺸ ﺠﻮیﺎن ﻗ ﺮار ﮔﺮﻓ ﺖ. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بمنظور تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون، تی مستقل و آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد. نتایج: توزیع فراوانی دانشجویان بر اساس نمره اخلاق تحصیلی نشان داد که (%43)86 دانشجو از نمره اخلاق تحصیلی مطلوب و تنها (%1)2 دانشجو از نمره اخلاق نامطلوبی برخوردار هستند. همبستگی میان سن و اخلاق تحصیلی معنی دار نبود (269/0p=). در بعد اخلاق تحصیلی، دانشجویان زن نسبت به مرد از اخلاق تحصیلی بالاتری برخوردار بودند که به لحاظ آماری معنی دار بود (002/0p=). همچنین بین ترم های تحصیلی، ترم ششم به لحاظ آماری از اخلاق تحصیلی پایینتری برخوردار بود (014/0p=). نتیجه گیری: وضعیت اخلاق تحصیلی در آموزش مجازی در دوران کووید 19 در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی در سطح متوسط است، اما با این حال نیاز به بررسی های بیشتری دارد. در همین راستا پیشنهاد می شود که اساتید روی برخی مهارت های اخلاقی تمرکز کرده و آنها را نیز به دانشجویان همراه دروس آموزش دهند.
تدوین مدل مفهومی ارتقای قابلیت اطمینان منابع انسانی در نظام سلامت با تأکید بر راهبردهای آموزش و توانمندسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف ارائه مدلی برای بهبود قابلیت اطمینان انسانی در حوزه سلامت با تمرکز بر شاخص های ارزیابی عملکرد، به ویژه آموزش، توانمندسازی و برنامه ریزی آموزشی انجام شده است.روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی و با روش توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری شامل کلیه بیمارستان های کشور است. داده ها از ۳۱۸ گزارش خطا و حادثه در ۵۴ بیمارستان نمونه از مهرماه ۱۴۰۱ تا مهرماه ۱۴۰۲ جمع آوری وتحلیل شده است. ابتدا عوامل شکل دهنده ی عملکرد کارکنان شناسایی و طبقه بندی شده اند. سپس از آزمون نیکویی برازش کای-دو و نمودارهای پارتو برای تحلیل استفاده شد. طبقه بندی جدید عوامل با فرآیند تحلیل شبکه ای فازی(FANP) و روش شاخص احتمال موفقیت(SLIM) در ۱۵ بخش اورژانس بیمارستانی آزمایش گردید.یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش، توانمندسازی، بهبود فرایندهای ارزیابی عملکرد و تقویت ارتباطات داخلی، عوامل کلیدی در افزایش قابلیت اطمینان انسانی هستند. مدل پیشنهادی نقش این عوامل را در ارتقای کارایی و کاهش خطاهای انسانی با تأکید بر برنامه ریزی آموزشی تبیین می کند. برنامه ریزی آموزشی برای شناسایی نیازها، طراحی دوره ها و ارزیابی اثربخشی در کاهش خطاها و افزایش قابلیت اطمینان مؤثر است.نتیجه گیری و پیشنهادها: مدل توسعه یافته به مدیران حوزه ی بهداشت ودرمان کمک می کند تا فرآیندهای ارزیابی و آموزش را با تمرکز بر نقاط قوت وضعف شناسایی شده بهینه سازی کنند. پیشنهاد می شود برنامه ریزی های آموزشی و ارزیابی به صورت جامع و مداوم اجرا شوند.نوآوری و اصالت: این تحقیق با ترکیب دو روش تحلیلی پیشرفته FANP و SLIM و تطبیق آن ها با نیازهای خاص حوزه سلامت، مدلی نوین ارائه داده است که با تمرکز بر عوامل کلیدی، بهبود مستمر عملکرد کارکنان و کاهش خطاهای انسانی را دنبال می کند.
Predictors of Impulsiveness: The Roles of Sleep Quality and Body Image Dissatisfaction in Physically Disabled Adolescent Girls(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۲ No. ۲ (۲۰۲۴) : Serial Number ۶
28-35
حوزههای تخصصی:
This study aimed to examine the relationships between sleep quality, body image dissatisfaction, and impulsiveness in adolescent girls with mild physical disabilities. This cross-sectional study included 186 adolescent girls with mild physical disabilities. Participants were recruited from rehabilitation centers and special schools. Impulsiveness was measured using the Barratt Impulsiveness Scale (BIS-11), sleep quality was assessed with the Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI), and body image dissatisfaction was evaluated using the Body Shape Questionnaire (BSQ). Pearson correlation coefficients were calculated to examine the relationships between the variables. A linear regression analysis was performed to determine the predictive value of sleep quality and body image dissatisfaction on impulsiveness, using SPSS version 27. The mean score for impulsiveness was 55.28 (SD = 10.45), sleep quality was 12.67 (SD = 3.98), and body image dissatisfaction was 87.34 (SD = 15.29). Pearson correlation analysis showed significant positive correlations between impulsiveness and sleep quality (r = 0.45, p < .001), and between impulsiveness and body image dissatisfaction (r = 0.52, p < .001). The regression model indicated that both sleep quality (B = 0.92, p < .001) and body image dissatisfaction (B = 0.25, p < .001) significantly predicted impulsiveness, explaining 37% of the variance (R² = 0.37, F(2, 183) = 53.68, p < .001). Poor sleep quality and high body image dissatisfaction are significant predictors of impulsiveness in adolescent girls with mild physical disabilities. Interventions aimed at improving sleep quality and promoting positive body image may help reduce impulsiveness and enhance overall well-being in this population.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر رویکرد هنری دیسیپلین محور بر بهبود شایستگی هیجانی-اجتماعی و سازگاری با مدرسه دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر رویکرد هنری دیسیپلین محور بر بهبود شایستگی هیجانی-اجتماعی و سازگاری با مدرسه دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تهران بود. روش پژوهش با رویکرد کمّی از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان جامعه آماری تعداد 36 دانش آموز 8 تا 12 ساله به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور همسان سازی آزمودنی ها در گروه ها، ابتدا مهارت های اجتماعی آن ها با پرسش نامه مهارت های اجتماعی سنجیده شد و براساس نتایج حاصله، دانش آموزان در دو گروه آزمایش (18 نفر) و کنترل (18 نفر) به شیوه تصادفی جایگماری شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسش نامه های سازگاری با مدرسه و شایستگی هیجانی اجتماعی استفاده شد. آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر رویکرد هنری دیسیپلین محور به صورت 21 جلسه 60 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد. این برنامه ی هنری براساس اصول هنری و از ترکیب چندین برنامه موجود تهیه و تدوین شده است. نتایج تحلیل های کواریانس چندمتغیری و تک متغیری نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر رویکرد هنری دیسیپلین محور سبب بهبود شایستگی هیجانی-اجتماعی و ابعاد آن و همچنین سازگاری با مدرسه و خرده مقیاس های آن در دانش آموزان ابتدایی شده است. براساس این رویکرد مفید، به مدیران آموزشی و معلمان پیشنهاد می شود برای افزایش این ویژگی های مثبت در کودکان، آموزش مهارت های اجتماعی با رویکرد هنری دیسیپلین محور را در برنامه درسی خود قرار دهند.
ارزیابی شکاف دیجیتالی بین دانش آموزان دختر متوسطه اول مناطق پنجگانه شهر تبریز در شرایط کرونایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
18 - 32
حوزههای تخصصی:
برابری دیجیتالی بین گروه دانش آموزان، گروه معلمان، و هر دو گروه با یکدیگر لازمه اجرای موفق آموزش الکترونیکی در هر نظام آموزشی می باشد. براین اساس، پژوهش حاضر به این سوال اساسی پاسخ می دهد آیا برابری دیجیتالی بین دانش آموزان متوسطه اول مناطق پنجگانه آموزشی شهر تبریز در شرایط کرونایی برقرار است؟ پژوهش حاضر از پژوهش توصیفی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مدارس دوره متوسطه اول شهر تبریز در نیمسال اول سالتحصیلی 1399-1400 بودند، نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نسبت به حجم جامعه انتخاب شد و داده های لازم از مناطق پنجگانه آموزشی شهر تبریز گردآوری شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های معصومه حسینی و همکاران(1392)، و گریک (2016) استفاده شد. و داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس و همچنین آزمون تعقیبی بنفرونی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان مدارس متوسطه اول در مناطق پنجگانه شهر تبریز در همه ابعاد برابری دیجیتالی تفاوت معناداری وجود دارد. براین اساس، توصیه می شود کارگاه های آموزشی جهت مهارت افزایی دانش آموزان در زمینه ابزارهای فاوا در آموزش برگزار شود، برنامه منظم برای تجهیز مدارس به رایانه، و نرم افزارهای غنی- محتوا و فارغ از محتوا به کار گرفته شود؛ با راه اندازی مراکز فاوا در مناطق مختلف شهر تبریز امکان دستیابی دانش آموزان کم برخوردار به فاوا در خارج از مدرسه ایجاد شود.
واکاوی تجارب زیسته معلمان با سبک یادگیری واگرا در فرایند کلاسی: فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معلمان، کارگزاران اصلی حوزه تعلیم و تربیت هستند. سبک یادگیری آن ها می تواند به اقداماتی منجر شود که کلاس درس آن ها را از سایر کلاس ها متمایز کند. هدف پژوهش حاضر شناسایی فرصت ها و چالش های فرایند کلاسی معلمان دارای سبک یادگیری واگرا است. در همین راستا از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. شرکت کنندگان این پژوهش از میان معلمان دوره ابتدایی استان مرکزی در سال 1401-1400 بودند که 15 نفر از آنان به طور هدفمند انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند و جهت تحلیل داده های پژوهش از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. تحلیل عمیق مصاحبه ها به بازنمایی 8 مضمون و 20 زیرمضمون مرتبط منتج گردید. براساس یافته های پژوهش، فرصت ها در شش مضمون شامل کاربرد روش-های تدریس مسئله محور، نتایج مثبت آموزشی، نتایج مثبت تربیتی، تقویت ظرفیت های زیباشناسانه، ارزشیابی به منزله یادگیری دانش-آموزان، مدیریت منعطف کلاس و چالش های پژوهش در دو بخش شامل بازخورد منفی ذینفعان به معلم و انتظارات ناهمسوی معلم با وضعیت موجود دسته بندی شدند. با توجه به نتایج پژوهش، به معلمان توصیه می گردد با شناخت و آگاهی نسبت به سبک یادگیری خود و فرصت ها و چالش هایی که در کلاس ایجاد می کند، عوامل سبب ساز نارضایتی ها را کنترل کرده و در جهت تقویت نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعف گامی موثر بردارند.
پیش بینی اعتیاد به بازی های آنلاین بر اساس علائم خلقی و اضطراب، سازگاری روانشناختی و خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
70 - 80
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، اعتیاد به بازی های آنلاین در کودکان رشد چشمگیری داشته و هدف این مطالعه پیش بینی اعتیاد به بازی های آنلاین بر اساس علائم خلقی و اضطراب، سازگاری روانشناختی و خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان بود.روش پژوهش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر مشهد در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که تعداد 400 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اعتیاد به بازی های آنلاین (وانگ و چانگ، 2002)، علائم خلقی و اضطراب (واردینار و همکاران، 2010)، سازگاری روانشناختی (سینها و سینگ، 1993) و خودکارآمدی تحصیلی (جینکز و مورگان، 1999) بود و داده های آن با روش ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که نمره علائم خلقی و اضطراب و نمره سازگاری روانشناختی با نمره اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان همبستگی مثبت و معنادار و نمره خودکارآمدی تحصیلی با نمره اعتیاد به بازی های آنلاین در آنان همبستگی منفی و معنادار داشت (01/0P<). همچنین، علائم خلقی و اضطراب، سازگاری روانشناختی و خودکارآمدی تحصیلی توانستند 41 درصد از تغییرهای اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان را پیش بینی نمایند (001/0P<).نتیجه گیری: طبق نتایج، برای کاهش اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان می توان علائم خلقی و اضطراب را کاهش و سازگاری روانشناختی و خودکارآمدی تحصیلی را افزایش داد.
اعتباریابی سازوکارهای کالبدی شایستگی معلم در نقش یادگیرنده مادام العمر در نظام آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
129 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش اعتبار یابی سازوکارهای کالبدی شایستگی معلم در نقش یادگیرنده مادام العمر است. جامعه آماری پژوهش 269 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع بارز ۱۵۰ نفر از آنان انتخاب شدند. از روش سنتز پژوهی به منظور بررسی ادبیات و پیشینه پژوهش استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته بود که پژوهشگران بر اساس یافته های حاصل از روش سنتز پژوهی تنظیم کردند. برای تعیین اعتبار پرسش نامه از بازبینی با همکاری و مثلث سازی منابع داده ها استفاده شد. برای سنجش پایایی ابزار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب 0/94 حاکی از پایایی بالای ابزار بود. برای تأیید یافته های حاصل از اجرای پرسش نامه از تحلیل عاملی یک مرحله ای و دومرحله ای استفاده شد. یافته ها بر اساس سازوکارهای کالبدی شایستگی معلم در نقش یادگیرنده مادام العمر شامل چهار مؤلفه اصلیِ شایستگی فردی، شایستگی انگیزشی، شایستگی اطلاعاتی فناوری و شایستگی کنشگری تبیین کننده معنی داری سازوکارهای کالبدی بوده و اعتبار آن ها تأیید می شود.
مطالعه پدیدارشناسی ادراک دانش آموزان از واکنش معلمان در مواجهه با سوءرفتارشان در کلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۴)
21 - 50
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: شناخت واکنش های متفاوت معلمان به سوءرفتارهای دانش آموزان همواره مورد بحث متخصصان محیط های آموزشی بوده است. بااین حال کمبود پژوهش در حیطه واکنش های معلمان به این بدرفتاری ها از دیدگان دانش آموزان در پژوهش های داخلی و خارجی نمایان بود؛ لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی ادراک دانش آموزان از واکنش های معلمان نسبت به بدرفتاری شان در کلاس انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش با شیوه کیفی و رویکرد پدیدارشناسی با 15 دانش آموز متوسطه اول استان کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1404 با استفاده از نمونه گیری هدف مند انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختارمند بود و از تحلیل مضمون کلارک و براون در جهت تحلیل اطلاعات به دست آمده استفاده شد. جهت اعتمادپذیری اطلاعات به دست آمده، از روش های مدیریت از سوی مصاحبه شوندگان، تحلیل مورد ناهم سو و مشاهده و تماس طولانی در محیط آموزشی و جهت تاییدپذیری، از برگه ثبت پیش فرض ها استفاده شد. برمبنای مصاحبه ها دو کد اصلی راهبردهای سخت گیرانه و ملایم به دست آمد. راهبردهای سخت گیرانه شامل اطلاع به والدین و مدیران، تنبیه بدنی و راهبردهای ملایم، شامل واکنش های گفت وگو، درگیری کلاسی و نمره منفی بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد معلمان می توانند با ارتباط حسنه و درگیری دانش آموزان با فعالیت های کلاسی و درک عدالت از سوی آن ها، در جهت کاهش بدرفتاری دانش آموزان قدم بردارند.
جایگاه سواد رسانه ای در کتاب های درسی دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
117 - 131
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگاه سواد رسانه ای در کتاب های درسی دوره متوسطه اول انجام شد. رویکرد پژوهش، کمّی و روش پژوهش، تحلیل محتوا بود. جامعه پژوهش، همه کتاب های درسی دوره متوسطه اول در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از میان آنها 15 کتاب شامل کتاب های تفکر و سبک زندگی، مطالعات اجتماعی، آمادگی دفاعی، پیام های آسمان، فارسی و کار و فناوری پایه های هفتم، هشتم و نهم به دلیل تناسب با موضوع به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات چک لیست محقق ساخته شامل 5 مؤلفه و29 زیرمؤلفه سواد رسانه ای بود. برای بررسی روایی، چک لیست تهیه شده به تأیید پنج نفر از صاحب نظران رسید و برای تعیین پایایی از روش توافق ارزیابان استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با روش آنتروپی شانون و آمار توصیفی انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد در کتب درسی پایه هشتم بیش از دیگر پایه ها به مؤلفه های سواد رسانه ای توجه شده است. همچنین از میان ابعاد سواد رسانه ای، بعد نظری سواد رسانه ای دارای بیشترین فراوانی (41 درصد) و رژیم مصرف رسانه ای دارای کمترین فراوانی (5/1 درصد) بود و بر اساس نتایج حاصل از آنتروپی شانون، زیرمؤلفه آسیب های رسانه، بیشترین ضریب اهمیت را در کتاب های دوره اول متوسطه داشت. نتایج پژوهش حاکی از توجه نامتوازن به ابعاد سواد رسانه ای در کتب دوره متوسطه اول است؛ از این رو چگونگی توزیع مؤلفه های سواد رسانه ای در این دوره نیازمند بازنگری می باشد.
بازنمایی فرایند سنجش استعداد در هدایت تحصیلی دانش آموزان؛ یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
149 - 177
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بازنمایی فرایند سنجش استعداد در هدایت تحصیلی دانش آموزان بود. رویکرد پژوهش کیفی و روش پژوهش از نوع داده بنیاد بود. به این منظور ، دوازده نفر از متخصصان حوزه سنجش استعداد و هدایت تحصیلی دارای مدرک دکتری علوم تربیتی و روان شناسی با روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه عمیق مطالعه شدند. داده ها پس از جمع آوری و ثبت و کدگذاری، در قالب مقوله های اصلی دسته بندی شدند و ازطریق فنون کدگذاری کوربین و اشتراس، کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی تحلیل شدند. براساس نتایج به دست آمده، سنجش استعداد به منزله مقوله هسته ای انتخاب شد. شرایط علّی عبارت بود از: شناسایی ابعاد سنجش/ عوامل (فردی اجتماعی و روانی) و مهارت ها و تجارب. بافت و موقعیت سنجش به منزله شرایط زمینه ای و سنجش مستمر استعداد به منزله شرایط واسطه ای انتخاب شدند. راهبردهای استفاده شده ابزارهای شناسایی بودند که عبارت بودند از: مشاهده، مصاحبه، نظر متخصصان، نظر معلمان، خوداظهاری، نظر اولیا، آزمون ها، سنجه های فیزیکی، سنجش موقعیتی، سنجش هم سالان و نمونه کارهای فرد. درنهایت، عملکرد موفقیت آمیز و احساس رضایتمندی پیامد این الگو معرفی شدند. با توجه به اینکه سنجش استعداد یکی از عوامل مهم هدایت تحصیلی است و صرفاً با تأکید بر آزمون ها، شناخت دقیقی از افراد حاصل نمی کند، پیشنهاد می شود سیاست گذاران نظام آموزشی برای تقویت و بهسازی فرایند هدایت تحصیلی، استفاده از سنجش فرایندی، سنجش موقعیتی و ابزارهای متنوع را در دستور کار خود قرار دهند.
Extroverted and Introverted EFL Teachers’ Specific Teaching Techniques of Classroom Management(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۲, Summer ۲۰۲۴
34 - 47
حوزههای تخصصی:
There appears to be a link between EFL teachers’ personality traits, teaching techniques, and classroom management strategies. This survey study aimed to investigate the differences between the extroverted and introverted Iranian EFL teachers’ specific teaching techniques of classroom management. Accordingly, forty male and female Iranian EFL teachers teaching at the ILI (Iran Language Institute) from Mazandaran, Iran were selected through non-probability convenience sampling. Based on the scores they obtained from the Persian translation of the Eysenck Personality Inventory (EPI) Questionnaire, they were grouped as extroverted and introverted participants. Then the Teacher Classroom Management Strategies Questionnaire (owned by The Incredible Years, Inc. USA, 2012) was used to see how often the participants use specific teaching techniques and how useful they find each technique for managing their classroom. The independent samples t-test indicated a significant difference between the extroverted and introverted Iranian EFL teachers’ specific teaching techniques of classroom management. Based on the results, extroverted EFL teachers were better than introverted ones at using specific teaching techniques of classroom management. The findings suggested that teachers should be aware of their personality traits in order to better understand themselves and to find the best types of techniques for better classroom management.
شناسایی و ارائه الگوی موانع و الزامات توسعه فن بازار در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 24
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در راستای انتظارات از دانشگاه ها در زمینه تولید، تجاری سازی و انتقال محصولات فناورانه به بازار، هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل الزامات و موانع توسعه فن بازار در دانشگاه فرهنگیان و ارائه مدل مناسب بود.روش شناسی پژوهش: نوع پژوهش کاربردی و روش آن ترکیبی-اکتشافی بود. در بخش کیفی به روش نمونه گیری هدفمند، 15 نفر از خبرگان(مدیران پارک های علم و فناوری، مراکز رشد، نوآوری و کارآفرینی و شرکت های دانش بنیان و مدیران و استادان دانشگاه فرهنگیان) و در بخش کمی به روش نمونه گیری خوشه ای، 378 نفر از مدیران، اساتید و دانشجویان استان های تهران، خراسان رضوی، زنجان، اصفهان و خوزستان انتخاب شدند. ابزار پژوهشی بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. یافته های کیفی با روش تحلیل محتوا و کدگذاری با نرم افزار MAXQDA10 و پرسشنامه ها با SPSS26 و AMOS24 تحلیل شدند. روایی ابزار توسط 10 نفر متخصص تأیید و اعتبار مصاحبه ها به روش توافق درون موضوعی و سه سوسازی و پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ 95/0 محاسبه شد.یافته ها: در بخش کیفی، 3 کد محوری برای الزامات با 35 کد باز (زیرساخت و منابع، سیاست گذاری و تحقیق و توسعه) و 6 کد محوری برای موانع با 49 کد باز (فرهنگی، اطلاعاتی، آموزشی و درسی، سیاستی و قانونی، ساختاری/اداری و امکانات و تسهیلات) استخراج و الگوی مفهومی آن ترسیم شد. نتایج تحلیل کمی حاکی از برخورداری مدل از برازش مناسب بوده است.بحث و نتیجه گیری: با توجه به تأثیر زیاد موانع و الزامات بررسی شده بر توسعه فن بازار، لازم است دانشگاه فرهنگیان در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های خود، آن ها را مورد توجه قرار دهد.
مانیفست پژوهش در مدیریت آموزشی قرن 21
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران در حوزه مدیریت و رهبری آموزشی با یک دوراهی اساسی روبه رو هستند: آیا باید این حوزه را به عنوان پژوهشی متمرکز بر ویژگی ها، رفتارها و عملکردهای رهبران و رهبری در نظر بگیرند یا بر روابط پویای در حال شکل گیری که ناشی از سازماندهی آموزش هستند، تمرکز کنند؟ اعتبار این حوزه، چه در داخل دانشگاه و چه در خارج از آن، و همچنین سودمندی ادعاهای دانش در این دوراهی در خطر است. به مناسبت سخنرانی نیل کرانستون، من در پی احترام به تاریخ غنی گفتگو و بحث های چندرشته ای در این حوزه هستم و قصد دارم یک "مانیفست" ارائه دهم که هدف آن بازنگری پروژه مدیریت و رهبری آموزشی با تمرکز کمتر بر رهبران و رهبری و در عوض بر ارائه آموزش، به ویژه در مدارس، باشد. بر اساس شواهد موجود، رهبری تنها پنج تا ده درصد از تأثیر بر نتایج آموزشی را به خود اختصاص می دهد. بنابراین، تمرکز صرف بر آن خطر نادیده گرفتن یا کم اهمیت جلوه دادن 90 تا 95 درصد دیگر عوامل درون مدرسه ای و همچنین عوامل خارج از مدرسه را به همراه دارد. بازنگری پروژه مدیریت آموزشی به عنوان ارائه آموزش، نشان دهنده گسترش عمده ای در مطالعات در تقاطع آموزش، مدیریت دولتی، جمعیت شناسی، جغرافیا، اقتصاد، جامعه شناسی، تاریخ و دیگر رشته ها است. این تقاطع زمینه ای حاصلخیز برای توسعه اشکال نوآورانه ای از تحلیل در مقیاس بین المللی فراهم می کند و نقطه شروع ایده آلی برای پژوهش است تا تأثیرات و تعاملاتی ایجاد کند که برای پژوهشگران، سیاست گذاران، مقامات سیستمیک، مدارس، مربیان و جوامع حائز اهمیت باشد.
ارائه نظریه ای برای پرورش کودکان پژوهنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
99 - 129
حوزههای تخصصی:
پرورش روحیه پژوهندگی در کودکان به عنوان مهم ترین سرمایه های انسانی آینده هر جامعه ای، از هوشمندانه ترین راهبردها برای مواجهه با تحولات و دگرگونی های روزافزون به شمار می رود؛ لذا در مطالعه حاضر تلاش شد تا ابعاد و راهکارهای پرورش کودکان پژوهنده با رویکرد کیفی و روش نظریه برخاسته از داده ها از نوع تحلیل ابعاد مورد شناسایی و بازنمایی قرار گیرد. برای گردآوری داده ها از فن مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. مطلعان کلیدی، 20 نفر از متخصصان تعلیم وتربیت، مربیان و والدین، ساکن در دو شهر قم و تهران بودند که بر اساس دو روش ملاکی و گلوله برفی انتخاب شدند. تحلیل داده ها نیز به روش تحلیل طبیعی انجام شد. داده های گردآوری شده با 2650 کد اولیه، 45 زیرمقوله و10 مقوله در قالب ابعاد پنج گانه شامل؛ چشم انداز (واکنش والدین در برابر کُنش های پژوهشی کودکان)، زمینه (وضعیت اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حاکمیتی)، شرایط (عوامل خانوادگی، محیطی و آموزشی)، فرایند (بسترسازی های والدین و بسترسازی های کلان) و پیامد (بالندگی و پژوهندگی کودکان و فرصت ها و چالش های ناشی از آن)، به صورت ماتریس تبیینی روش تحلیل ابعاد ارائه شد. نتایج نشان می دهد که تقویت روحیه پژوهندگی در کودکان، تابعی از روابط بین عوامل چندگانه و چندسطحی برآمده از کیفیت شرایط، زمینه، چشم انداز و فرایندهای تربیتی است که در آن پرورش می یابند.