پژوهش در روش های آموزش
                    پژوهش در روش های آموزش دوره 3 بهار 1404 شماره 1 (پیاپی 9) (مقاله علمی وزارت علوم)                
                مقالات
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                گسترش روزافزون استفاده از اینترنت و رسانه های اجتماعی، نظام آموزشی را دستخوش تحولات بنیادین کرده و مباحث گسترده ای را پیرامون مزایا، معایب و تأثیرات این فناوری ها بر فرایند یادگیری در آموزش عالی، پدید آورده است. پژوهش حاضر باهدف بررسی تقابل میان آموزش حضوری و مجازی و امکان تلفیق این دو شیوه، از بیان تعریفی آموزش حضوری، مجازی و ترکیب این دو، نظریه همگرایی رسانه ها و نظریه کنشگر_ شبکه، بهره گرفته است. این مطالعه با استفاده از روش تحلیل روایت، دیدگاه ها و تجربیات دانشجویان را به عنوان ذینفعان اصلی و کاربران این دو شیوه آموزشی مورد بررسی قرار داده است. نمونه این پژوهش شامل ۱۸ نفر از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شهر سنندج بود که به روش هدفمند و ملاک محور انتخاب شدند. نتایج به دست آمده از مصاحبه نیمه ساخت یافته با تحلیل شش مرحله ای براون و کلارک، پنج مضمون اصلی را آشکار کرد: «رقابت بر سر میدان آموزش»، «غیرانسانی شدن آموزش»، «ارتقای کیفیت بخشی آموزشی»، «شیوع کرونا و گسترش آموزش مجازی» و «ترکیبی شدن آموزش». این یافته ها نشان داد روایت دانشجویان که متأثر از تجربه آن ها در استفاده از رسانه های اجتماعی در یادگیری و آموزش است، متفاوت و گاها متناقض است. آنها بر این باورند که بین دو سبک آموزشی حضوری و مجازی در دانشگاه تقابل و رقابت وجود دارد و شیوع کرونا، به طور قابل توجهی به تقویت جایگاه آموزش مجازی کمک کرده است. در این راستا، برخی از مصاحبه شوندگان با بیان این که روند روزافزون آموزش مجازی و استفاده از رسانه های مجازی، جنبه های انسانی آموزش را تضعیف کرده و این امر آموزش را با چالش مواجه نموده است. لذا، غالب مصاحبه شوندگان با تاکید بر ترکیب و استفاده از هر دو سبک آموزشی، راه حل عبور از چالش ها و مشکلات هردو روش را در آموزشی ترکیبی و چندرسانه ای می دانند.            
            بررسی رابطه میزان استفاده افراد از فضای مجازی با اضطراب اجتماعی و کارکرد حافظه کوتاه مدت در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه میزان استفاده افراد از فضای مجازی با اضطراب اجتماعی و کارکرد حافظه کوتاه مدت در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر شیراز بود. پژوهش حاضر، از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی و از نوع هم بستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم ناحیه 2 شهر شیراز به تعداد 4219 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد و تعداد 340 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. شیوه نمونه گیری به صورت طبقه ای تصادفی بود. برای گردآوری اطلاعات از  اعتیاد به فضای مجازی صادق زاده و همکاران (1397)، پرسش نامه اضطراب اجتماعی کانور و همکاران (2000)  و آزمون حافظه وکسلر (1939) استفاده گردید. به منظور آزمون فرضیه ها از آزمون های هم بستگی و رگرسیون بهره گرفته شد. این پژوهش نشان داد که میزان استفاده افراد از فضای مجازی با اضطراب اجتماعی (0.678=r؛ 0001/0>P) رابطه معناداری دارد. همچنین مشخص گردید که  میزان استفاده افراد از فضای مجازی بر ابعاد اضطراب اجتماعی (ترس، اجتناب و ناراحتی فیزیولوژیک) تأثیر معناداری دارد (0001/0>P). از سوی دیگر مشخص گردید که میزان استفاده افراد از فضای مجازی با حافظه کوتاه مدت (0.510-=r؛ 0001/0>P) رابطه منفی و معناداری دارد. و در نهایت مشخص گردید که میزان استفاده افراد از فضای مجازی بر ابعاد حافظه کوتاه مدت (حافظه منطقی و تکرار ارقام روبه جلو و معکوس) تأثیر معناداری دارد (0001/0>P). بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که استفاده بیش ازحد دانش آموزان از فضای مجازی باعث تشدید اضطراب اجتماعی و کاهش عملکرد حافظه کوتاه مدت دانش آموزان می گردد.            
            ارائه مدل عِلی سبک های یادگیری بر اساس سواد رسانه ای: نقش میانجی خودتنظیمی و آموزش های ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                رسانه ها تغییرات نسبتاً زیادی در الگوی یادگیری دانشجویان خلق کرده اند و رویکردهای آموزشی و یادگیری را توسعه بخشیده و موجب بهبود سبک های یادگیری دانشجویان شده اند؛ لذا هدف این پژوهش ارائه مدل عِلی سبک های یادگیری بر اساس سواد رسانه ای با نقش میانجی خودتنظیمی و آموزش های ترکیبی در میان دانشجومعلمان پسر شهر کرمانشاه بود. این پژوهش به لحاظ هدف جزو پژوهش های کاربردی و ازلحاظ روش گردآوری داده ها توصیفی از نوع هم بستگی بود . جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجومعلمان پسر مشغول به تحصیل شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 1250 نفر تشکیل می دهد. برای انتخاب نمونه از روش کوکران استفاده شد، به این صورت که با مراجعه به دانشگاه فرهنگیان، دانشگاه پیام نور و دانشگاه آزاد به روش نمونه گیری تصادفی تعداد 294 نفر که هم دانشجو و هم معلم بودند شناسایی و انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش، پرسش نامه سواد رسانه ای فلسفی (1393)، پرسش نامه نگرش نسبت به تکنولوژی آموزشی یاوز (2005)، پرسش نامه سبک های یادگیری کلب (2005)، پرسش نامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دی گروت (1990) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها ضریب هم بستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. براساس یافته های به دست آمده، تمامی اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرها تأیید شدند. به طورکلی نتیجه گیری می شود مدل علی سبک های یادگیری بر اساس سواد رسانه ای با نقش میانجی خودتنظیمی و آموزش های ترکیبی با مدل تجربی برازش دارد.            
            پیش بینی سازگاری تحصیلی براساس یادگیری خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و توانمندی تحصیلی-روانی دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش با هدف پیش بینی سازگاری تحصیلی براساس یادگیری خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و توانمندی تحصیلی- روانی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع هم بستگی است. جامعه آماری، دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه در شهر قم در سال تحصیلی 03-1402 و به تعداد 21319 نفر بودند. از جامعه مذکور براساس جدول کرجسی و مورگان نمونه ای 380 دانش آموز به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند تا پرسش نامه های سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک (1984)، یادگیری خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995)، خودکارآمدی تحصیلی زاژاکووا و همکاران (2005) و توانمندی تحصیلی- روانی شفیع آبادی و همکاران (1389) را تکمیل نمایند. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق تحلیل رگرسیون خطی چندگانه و به کمک نرم افزار SPSS26 انجام شد. یافته ها نشان داد که یادگیری خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و توانمندی تحصیلی- روانی قابلیت پیش بینی سازگاری تحصیلی را دارند (05/0p<). براساس ضرایب اتا، یادگیری خودتنظیمی 5/21 درصد، خودکارآمدی تحصیلی 9/9 درصد و توانمندی تحصیلی - روانی 5/19 درصد از تغییرات سازگاری تحصیلی را پیش بینی می کنند. نتیجه پژوهش نشان داد، سازگاری تحصیلی از طریق یادگیری خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و توانمندی تحصیلی- روانی قابل پیش بینی است. بنابراین به منظور افزایش سازگاری تحصیلی در دانش آموزان لازم است تا بر یادگیری خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و توانمندی تحصیلی- روانی تمرکز نمود.            
            نقش محافظت کننده انعطاف پذیری روان شناختی و خود رهبری با میانجی گری ذهن آگاهی در فرسودگی تحصیلی دانش آموزان کنکوری(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                دانش آموزان کنکوری، در مسیر تحصیلی خود در سال کنکور چالش های متفاوتی را تجربه می کنند. یکی از مهمترین موانع موفقیت آنها که ممکن است با آن مواجه شوند، فرسودگی تحصیلی می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال مدل یابی علّی فرسودگی تحصیلی براساس انعطاف پذیری روان شناختی و خودرهبری با میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان کنکوری می باشد. برای این منظور از بین 805 دانش آموز کنکوری شهرستان ملکان، 264 نفر باتوجه به جدول مورگان و با روش تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند و پرسش نامه های فرسودگی تحصیلی مسلش(1981)، انعطاف پذیری روان شناختی بن ایتژاک، بلووستین و مور(2014) ، خودرهبری هافتون و نک(2002) و ذهن آگاهی بائر و همکارانش(2006) را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با نرم افزار SMORT-PLS و با روش مدل سازی معادلات ساختاری با کمترین مربعات جزئی (PLS) مورد آزمون قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر مستقیم انعطاف پذیری روان شناختی و خودرهبری بر فرسودگی تحصیلی و هم چنین تأثیر غیرمستقیم آنها از طریق ذهن آگاهی بر فرسودگی تحصیلی بود. با توجه به نتایج به دست آمده می توان با افزایش میزان انعطاف پذیری روان شناختی و خودرهبری دانش آموزان کنکوری از ابتلای آنها به فرسودگی تحصیلی جلوگیری کرد و یا از میزان فرسودگی تحصیلی آنها کاست.            
            رابطه بین منبع کنترل، میزان تحصیلات، سرمایه اجتماعی، سنوات خدمت و رضایت شغلی معلمان دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                معلمان می توانند تأثیرگذارترین افراد جامعه باشند و رضایت شغلی می تواند در زندگی شخصی آنها تأثیرگذار بوده و کیفیت کاری شان را بالا ببرد. هدف این پژوهش مطالعه رابطه بین منبع کنترل، میزان تحصیلات، سرمایه اجتماعی و سنوات خدمت  بر رضایت شغلی بوده است. روش تحقیق توصیفی و از نوع  هم بستگی بود. جامعه آماری تحقیق، 340 نفر از معلمان دبیرستان شهرستان آران و بیدگل بود. نمونه آماری بر اساس نرم افزار G*power 85 نفر در نظر گرفته شد. استراتژی نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود. پرسش نامه استاندارد سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال، پرسش نامه منبع کنترل راتر و پرسش نامه رضایت شغلی ساتور استفاده شد. به منظور جمع آوری داده ها آلفای کرونباخ پرسش نامه ها که به روش مطالعه آزمایشی، روی 30 نفر اجرا شد به این ترتیب به دست آمد: پرسش نامه استاندارد سرمایه اجتماعی 944/0، پرسش نامه منبع کنترل 846/0 پرسش نامه رضایت شغلی 885/0. نتایج آزمون تی تک متغیره نشان داد که میانگین منبع کنترل درونی 44/12 بوده است که از عدد 9 نقطه برش پرسش نامه، بالاتر بوده که نشان دهنده منبع کنترل بیرونی معلمان در مدارس بود.  همچنین میزان سرمایه اجتماعی و رضایت شغلی،  بیشتر از نقطه برش 3 در پرسش نامه بوده که نشان دهنده وضعیت مطلوب سرمایه اجتماعی و میزان رضایت شغلی در بین معلمان بوده است. یافته های تحقیق نشان داد که تنها سرمایه اجتماعی بر متغیر رضایت شغلی اثرگذار بوده و 4/24 درصد از تغییرات رضایت شغلی توسط سرمایه اجتماعی در مدل توجیه می شود. در نتیجه معلمانی که دارای ارتباطات اجتماعی قوی در جوامع حرفه ای خود هستند  به دلیل افزایش حمایت، همکاری و منابع مشترک، سطوح بالاتری از رضایت شغلی را تجربه می کنند.