فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
232 - 260
حوزههای تخصصی:
عصر جهانی شدن، فراملی گرایی و تغییرات اجتماعی-فرهنگی موجب بروز چندگانگی هویت در ادبیات دیاسپورایی قرن بیست و یکم شده است. مفهوم هویت، با پیچیدگی ها و ظرایف ذاتی خود، همواره موضوعی مورد بررسی و کنکاش در مطالعات فرهنگی بوده است. جومپا لاهیری یکی از صدای های قوی هویت چندگانه هندی در آمریکا است. وی در دومین مجموعه داستان خود، «خاک غریب» (۲۰۰۸)، به بررسی چندگانگی هویت افرادی می پردازد که درگیر چالش میان فرهنگ، خانواده و جامعه می باشند. این مقاله با استفاده از دیدگاه های نظری استوارت هال و مایکل رایان ، به بررسی چگونگی تجربه چندگانگی هویت درخاک غریب اثر لاهیری پرداخته و از طریق تحلیل دقیق برخی از روایت ها، به تبیین تعامل پیچیده میان پیشینه ی شخصیت ها، محیط های فرهنگی جدید و احساس پیچیدگی هویت آن ها می پردازد. در انجام این واکاوی، نقش شخصیت های لاهیری درچگونگی رویارویی با تنش های موجود میان میراث فرهنگی بنگالی و هنجارهای فرهنگ غربی مختلف مورد بررسی قرار می گیرد. از سوی دیگر، مهاجرت فرصت هایی را برای شروع زندگی جدید، آموزش و بهبود وضعیت اقتصادی فراهم می کند، اما همزمان با تنش هایی نیز همراه است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش های بنیادین است که این چالش ها و فرصت ها کدامند، در چه حوزه هایی اتقاق افتاده اند و لاهیری چگونه این چالش ها و فرصت ها را به تصویر کشیده است؟ یافته های این پژوهش نشان می دهند که چگونه هویت های چندگانه، باعث ایجاد چالش ها و فرصت های بسیاری در مهاجرت می شوند که آگاهی از آن برای جوامع جهانی بسیار حائز اهمیت است.
واکاوی مؤلفه های کار کودک در داستان بچه های خاک بر اساس نظریه گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان با توجّه به تأثیر فراوانش به خوبی می تواند بازگوکننده مسائل و مشکلات اجتماعی باشد. کار کودکان در زمره این مسائل است که از دیرباز در تمام جوامع بشری وجود داشته، وجوه و آسیب های ناشی از آن توجه بسیاری از نویسندگان معاصر را به خود معطوف داشته است. بچه های خاک نوشته محمدرضا یوسفی، رمانی است که با برجسته ساختن مسأله کودکان کار و خیابان و بازنمایی روزگار سیاه کودکانی که در چنگال کارفرمایان بی رحم و ستمگر اسیر شده اند، تلنگری است برای جامعه تا نگاه روشنگر و جدّی تری به این مشکل داشته باشد. در این میان، جامعه شناسی ادبیات رویکرد مناسبی برای پرداختن به معضل فراگیر و روزافزون کودکان کار است. پژوهش حاضر با رویکردی انتقادی و خوانشی توصیفی – تحلیلی به بررسی مؤلفه های جامعه شناختی کودکان کار در این رمان پرداخته است و به دنبال شناخت و بررسی دشواری های اجتماعی و نقد این معضلات براساس نظریه نقد اجتماعی گلدمن (1928-2013) است. نتیجه حاصل از این پژوهش حاکی است که مؤلفه های گوناگون موردبحث در جامعه شناسی کار کودک مانند نبود سرپرست مناسب، فقر، آزار و اذیت کودکان، وجوهی در حوزه جامعه شناسی فرهنگی مانند بحران هویت و نابهنجاری های فرهنگی، جامعه شناسی اقتصادی همانند سرمایه داری با محوریت استثمار کودکان و مشکلات محیط کار کودکان پربسامدترین مؤلفه های جامعه شناختی منعکس شده در رمان بچه های خاک است که نویسنده با کاربست رئالیستی بجا و مکرر این مفاهیم توانسته آن ها را برای خواننده برجسته و ملموس سازد.
تحلیل عناصر زبان عرفانی مولانا در مجالس سبعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجالس سبعه، اگر چه در پرتو درخشان مثنوی و غزلیات شمس، تابش کمتری دارد، امّا یکی از آثار مولانا در القای اندیشه عرفانی او به مخاطب است، مولانا در این کتاب کم حجم، از طریق مناجات های دلنشین و زیبای خود، نمونه ای از رابطه روحانی و عرفانی انسان با خدا را نشان می دهد و از آن پس با استفاده از ابزار های بلاغی، اندیشه باطن گرایی خود را آشکار می سازد. در بیان این اندیشه ها تشبیه، استعاره مفهومی، روایت، تقابل های دوگانه، پارادوکس و تأویل نقش موثر تری در ساختن زبان عرفانی او داشته است. اطلاعات این مقاله به روش کتاب خانه ای گردآوری و با استفاده از روش تحقیق کیفی و توصیفی، تحلیل شده است. حاصل پژوهش نشان می دهد که زبان عرفانی زبانی مستقل و در برابر زبان های دیگر نیست، بلکه کاربری خاص از یک زبان عام است که نشانه های نظام عرفانی بدان تشخص می بخشد.
تأثیر رمان «بیگانه» آلبرکامو بر تفکر نیهیلیستی شعر معاصر مورد مطالعه: بررسی تطبیقی با شعر بیگانه نادرنادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
99 - 128
حوزههای تخصصی:
در تفکر نیهلیستی ادبیات معاصر ایران، تأثیر اندیشه های آلبر کامو بر شعر و داستان دیده می شود. کامو در دوره ای به ادبیات ایران معرفی شد که جامعه با التهابات سیاسی اجتماعی دهه بیست و سی درگیر بود و مکتب های فکری نیهیلیسم، اگزیستانسیالیسم، رمانتیسم بر سرخوردگی و پوچی شاعران تأثیر گذاشته بود. در این دوره داستان های کامو در ایران منتشر شد و بسیاری از شاعران با دلایلی مشابه رمان «بیگانه» کامو به محتوای پوچی روی آوردند. نادرنادرپور یکی از شاعران برجسته این دهه است که در محتوای نیهیلیسم شعرش، تأثیرپذیری از کامو دیده می شود. در این مقاله به شیوه توصیفی، تأثیر آلبرکامو در اشعارش مورد بررسی قرار گرفته و شعر «بیگانه» در مقایسه تطبیقی با رمان بیگانه تحلیل شده است. نادرپور جزو شاعران نیهلیستی شعر معاصر نیست و بعد از دهه سی به تدریج از این محتوا دور می شود، اما تأثیر اندیشه های کامو در این دوره در آثارش دیده می شود. یکی از شعرهای برجسته او، «بیگانه» نام دارد که محتوای آن به رمان کامو مشابه است. نتایج تحقیق نشان می دهد: نادرپور در شعر بیگانه متأثر از اندیشه های کامو است و محتوای رمان در این شعر دیده می شود. تنهایی، بی هدفی در مسانل زندگی، سکون و عدم تلاش، بی اعتقادی، بی تفاوتی، پوچی مطلق، مرگ خواهی، از مؤلفه های اصلی رمان بیگانه است که با شعر نادرپور همخوانی دارد. شاعر با انتخاب اسم رمان، محتوای آن را در ابیات گنجانده است. همانند شخصیت مورسو بی انگیزه است اما تفاوت او با اندیشه کامو این است که از این وضعیت ناراحت است
اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
17 - 38
حوزههای تخصصی:
اخلاق حرفه ای را از شعبه های جدید اخلاق است که با مبانی ارزشی و اعتقادی، ارتباط نزدیکی دارد. هر شغل و حرفه ای متناسب با خود، مسئولیت های اخلاقی خاصی ایجاد می کند و اخلاق حرفه ای با توجه به راهکارهای سالم سازی ارتباطات این زمینه نقش مهمی دارد. این مقاله با هدف بررسی اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده است. روضه-العقول از جمله کتب نثر فارسی و تحریر دیگری از مرزبان نامه است که محمد بن غازی ملطیوی در قرن ششم به رشته تحریر درآورده است. یکی از موضوعاتی که در این کتاب به روشنی تبیین شده جایگاه و اهمیت لشکر و نیروهای لشکری در حکومت و بین طبقات مختلف جامعه است که می توان اخلاق حرفه ای این قشر از جامعه آن روزگار را از آن استخراج کرد. پرسش های اصلی این تحقیق این است که؛ لشکر و لشکریان در روضه العقول چه جایگاهی دارند و به کدامیک از مولفه های اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول اشاره شده است؟ یافته های این پژوهش حاکی از آن است که صلح-طلبی و پیشی نگرفتن در جنگ، داشتن تعهد و تخصص، صبر و استقامت و تحمل شدائد، رعایت سلسله مراتب و اطاعت از مافوق، آگاهی و آمادگی در برابر دشمن، یاریگری، وفاداری، شجاعت، پرهیز از شبیخون زدن و پرهیز از غارت از جمله اصولی است که در اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول مورد توجه قرار گرفته است.
خوانش اسطوره شناختی «لاتاری» اثر شرلی جکسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
2 - 38
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه «لاتاری» نوشته شرلی جکسون، آیین سالانه بخت آزمایی را در یک روستای کوچک آمریکایی به تصویر می کشد. داستان به نحوی غریب و ترسناک به پایان می رسد. این داستان معطوف به آن دسته از هنجارها و آداب و رسوم فرهنگی است که به مثابه آگاهی کاذب عمل می کنند و سوژه را به انجام کنش هایی پیش تأملی هدایت می کند. کنش هایی که بیشتر در متن پراکسیس اجتماعی روی می دهند و بنابراین فاقد عقلانیت لازم هستند؛ چراکه اساساً رانه پیش برنده این کنش ها اراده کورِ اجتماعی است. بر این اساس، با توجه به ماهیت این داستان و در پاسخ به این پرسش که «ایستادن در صف مرگ» چه ارتباطی با بخت آزمایی دارد و علت تداوم این آیین چیست، نگارنده با استخدام الگوی اسطوره شناختی رنه ژرار به عنوان چهارچوب کلّی نقد ضمن تحلیل و نقد داستان حاضر، به تبیین شاخص های جامعه روان شناختی اثر می پردازد. در پایان مشخص می شود بنیان این داستان مبتنی بر فراشد قربانی به مثابه امری آیینی است که در مرتبه ای «متقدم بر بازنمایی نمادین» عمل می کند. فراشد قربانی ضمن بازنمایی واقعیات مادی، نظام درونی اثر را سروسامان می بخشد.
تحلیل کارکرد سنّت های آیینی در شعر محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعامل با «سنّت» یعنی توجه به پیشینه تاریخی فرهنگی و انعکاس و احیای آن که شاعران و منتقدان معاصر از زوایای مختلفی به آن نگریسته اند، وجه غالب شعر شفیعی کدکنی را تشکیل می دهد. شعر او را به دلیلِ حضور پررنگ و قاطع سنّت ها و نیز دلبستگی شاعر به میراث تمدن و آیین های ایرانی و اسلامی و احاطه بر ابعاد گوناگون آن، می توان مصداقی از ادبیات آیینی تلقی کرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با هدف تبیین جایگاه سنّت های آیینی در آثار شعری شفیعی نگاشته شده است. مسأله اصلی پژوهش، بررسی شگردهای به کارگیری میراث آیینی از زوایای نقاب، اسطوره، صبغه محلی و میراث متنی و تبیین کارکردهای این سنّت ها در سطوح زبانی، فکری و ادبی شعر شفیعی است. در شعر او، کارکرد ادبی و بلاغی نقاب تشخص دارد و در راستای اندیشه های سیاسی و اجتماعی به کار می رود. اسطوره نیز عمدتاً با تغییراتی در معنا و کارکرد، به صورت نماد، متناسب با دغدغه های امروز شاعر به کار گرفته می شود و سبب غنای اندیشه و ادبیت شعر او می گردد. انعکاس صبغه محلی و توجه ژرف و گسترده به آداب و رسوم و میراث متنی نیز از عوامل تقویت زبان شعر و از اسباب ایجاد فضاهای هنری در کلام اوست.
A Thematic-Narrative Comparison Between Ferdowsi’s Shahnameh and Niebelungenlied(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
65 - 72
حوزههای تخصصی:
Epics recount the first human experiences and knowledge in a narrative often in a symbolic way. Therefore, they are especially important from different literary, mythology, and anthropology aspects. Ferdowsi’s Shahnameh is the most important Iranian epic, and Niebelungenlied (Song of Nibelungen) is the best epic of the Germans. Shahnameh belongs to New Persian and Niebelungenlied dates back to the Middle German eras. It seems that among the famous epics of the world, these two epics are less compared with each other. Great epic works, due to their origin in various natural, geographical, historical, and cultural contexts, have their own unique narration and special characteristics, along with significant commonalities. This research first narrates a brief summary of the story of both works, although in the case of Shahnameh, due to its huge volume, it is limited to a brief outline. Then, it compares common motifs and themes, and then discusses topics and stories with closer and more similarities, which is caused by similarities in the structure of their narrations. The thematic classification of the most important topics in this research includes the amazing characteristics of the hero, heroic tests, climatic (geographical) setting of the story, hero and anti-hero, dream and dream interpretation, treasure hunting, invulnerability, battle with the dragon, the trinity of power in three lands, the tragic disclosure of secrets, death of a hero, vengeful woman, and the marriage of the hero in a foreign land.
بررسی تکرار در قصه های صمد بهرنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
1 - 28
حوزههای تخصصی:
صمد بهرنگی (1318-1347) از پایه گذاران ادبیات کودک و نوجوان، در طول حیات کوتاه خود بیش از بیست قصه برای کودکان و نوجوانان به رشته تحریر درآورد. افزون بر آن چندین مقاله درباره مسائل تربیتی و اجتماعی ازجمله آثار به جامانده از اوست. با توجه به تسلطی که به شیوه های آموزش و سبک های یادگیری دانش آموزان داشت، از ابزار قصه در طول دوران معلّمی خویش بهره جست. پیرنگ اصلی آثارش از جهان بزرگسالان گرفته شده، اما گویش متعلق به دنیای کودکان است. یکی از ویژگی های اصلی افسانه های عامیانه و ادبیات کودکان، عنصر هنرآفرین تکرار است. بهرنگی با بهره گیری از عنصر زایای تکرار یا دوگان سازی، گونه تازه ای از قصه های فرهنگ عامه را آفرید که ضمن بیان اندیشه های تحول خواهانه در لباس تمثیل، به شکلی آگاهانه به منظور مطالعه و رشد آگاهی و پرورش تفکر انتقادی کودکان در نظر گرفته شده بود. در این مقاله کاربرد انواع تکرار (کامل افزوده و ناافزوده، پژواکی، فاصله دار و ناقص) در سراسر قصه های بهرنگی به روش تحلیلی آماری بررسی شده است و به دلیل بسامد بالا (777 مرتبه با 260 گونه در 17 قصه) می توان آن را به عنوان مشخصه سبکی او در نظر گرفت که افزون بر کارکرد زیبایی شناختی، در القای اندیشه های نویسنده به مخاطبان خاص خود (کودک و نوجوان) و اثرگذاری بر تربیت و رشد شخصیت آنان نقش به سزایی دارد.آشنایی با جزئیات و مختصات یکی از عناصر سازنده و مؤثر این قصه ها از دستاوردهای این پژوهش است که می تواند برای نویسندگان جوان در جهت اعتلای ادبیات کودکان ایران راه گشا باشد و بر نظرگاه پژوهشگران این عرصه دریچه ای تازه بر واکاوی آثار و تألیفات برجسته و ماندگار این حوزه بگشاید. همچنین جدا از نقش قصه به عنوان یکی از ابزارهای تربیتی، تسلط بر مؤلفه های ساختاری قصه هایی از این دست می تواند در آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان و یا دانش آموزان دو زبانه ایرانی در سال های نخستین ابتدایی بسیارکارآمد باشد.
تصویرپردازی جوینی از خشونت و کشتار مغولان در تاریخ جهانگشا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
67 - 85
حوزههای تخصصی:
بخش عمده تاریخ جهانگشا درباره مغولان و جنگ ها و فتوحات و ویرانی ها و قتل و غارت های آنان در ایران است که توسط جوینی و بیشتر به نثر زیبای فنی نگاشته شده است. جوینی فقط روایتگر صِرف نبود، بلکه با قدرت قلم خود حوادث و صحنه ها را همچون نگارگری توانا برای خواننده به تصویر کشیده است. در این مقاله براساس پژوهش کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی، تصویرپردازی جوینی از خشونت و کشتار مغولان در تاریخ جهانگشا بررسی شده است. هدف مقاله نشان دادن شیوه های هنری جوینی در به تصویر کشیدن و انتقال دقیق و مؤثر جنایات خونخواران مغول است. یافته های تحقیق نشان می دهد جوینی توصیفات و تصویرهای دقیقی از ویژگی های لشکر مغول، قتل ها و غارت ها و ویرانی های ناشی از حملات ویرانگر مغولان بااستفاده مناسب و دقیق از صورخیال به ویژه تشبیه و کنایه و استعاره ارائه داده است. در صورخیال تاریخ جهانگشا، غلبه با تشبیه است سپس کنایه و بعد استعاره. تصویرهای تاریخ جهانگشا عموماً زنده و پویاست. هماهنگی تصاویر و عناصر خیال با موضوع و محتوای اثر هم به خوبی رعایت شده است. استفاده از واژگان خاص و مرتبط نیز یکی دیگر از شگردهای جوینی برای تصویرسازی مناسب از خشونت و کشتار مغولان است.
بازتاب افق افکار و مشرب حلّاج در طیف کلام و اشعار فخرالدین عراقی (منصوریّات عراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار با هدف پی جویی جلوه های افکار حلّاج در کلام عراقی، به روش توصیفی - تحلیلی و استشهادی، بررسی می شود. محور افقی زندگی منصور حلّاج، نمایشگر سیر زمان و محور عمودی آن، نمودار حوادث زندگی وی است. اندیشه های حلّاج در بسیاری از آثار ازجمله آثار عراقی جلوه گری می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عراقی با انسجام و استواری کلام، ژرفای اندیشه های عرفانی حلّاج را با پیوند این دو محور در اشعارش به شکل متقارب و همگرا به تصویر می کشد. نفوذ تعالیم حلّاج و صورت معانی و حقایق در کلام عراقی به گونه ای ا ست که دو رأس سخن عرفانی یعنی؛ «وحدت وجود» و «سیر نزول و صعود اسرار» با بی باکی و ابراز آن در کسوت عاشق و معشوق نمایان می شود. عراقی جهان را نوعی دایره هستی تلقی می کند و با آمدن و رفتن انسان (قوس نزول و صعود)، مقام فنا (نقطه وحدت) را برای انسان ترسیم می کند؛ اما در این وادی با الگوبرداری از اندیشه حلاج و دیگر عارفان (توجه به عشق عرفانی و گریز از منِ شخصی) و قالب رمزی و مبتنی بر عرفان عاشقانه، وحدت وجود را به عنوان یکی از آموزه های اصلی عرفان نشان می دهد.
جلوه های شاهنامه در ادبیات پایداری و هویت ملی افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
167 - 205
حوزههای تخصصی:
شاهنامه، از دیرباز به عنوان یک اثر ادبی بزرگ و حماسی، نقش مهمی در حفظ و تقویت هویت ملی و فرهنگی مردم افغانستان داشته است و به همین دلیل از منابع اصیل و ارزشمند در اشاعه روحیه مبارزه و استواری در مقابل اشغالگران در کشور افغانستان به شمار می رود. این اثر ادبی، با تأکید بر مفاهیمی چون خردورزی، دادگری، شجاعت، وفاداری و جوانمردی همواره توانسته است به عنوان راهنمای قدرتمندی برای ارتقای فرهنگ این سرزمین عمل کند. در این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای مضمونی نشان داده می شود که شاعران و نویسندگان افغانستان چگونه از طریق الهام گیری از شاهنامه توانسته اند ارزش های ملی و اندیشه های پایداری خویش را حفظ کنند و رواج دهند. جامعه آماری این پژوهش، شعرمعاصر افغانستان و شاعران حوزه پایداری ست. نتایج واکاوی در این آثار روایت می کند که تأثیرپذیری از شاهنامه به عنوان بنیانی فرهنگی، نه تنها به حفظ و تقویت هویت ملی و فرهنگی افغانستان کمک کرده، بلکه نقش بسزایی در تقویت ارزش های انسانی، اخلاقی و پایداری در برابر اشغال و ستمگری داشته است. روایت نگاری ملهم از مفاهیم قهرمانی شاهنامه و شاهنامه خوانی در فرهنگ افغانستان، بازگوکننده توجه مردم به طور عینی و عملی به شاهنامه است. تأمل در نمونه های شعری متعدد شاعران پایداری افغانستان، حاکی از تأثیر شخصیت ها، مکان ها، اسطوره ها و دیگر عناصر هویتی شاهنامه بر شعر آنان است و نشان می دهد که اسطوره های شاهنامه، در این آثار، به دلیل کنشگری و ایجاد روحیه حماسی و قهرمانی و باورمندی هویتی، زنده و پویا هستند.
مقاله ی کوتاه: پیوند واژگانی و معنایی بیتی از حافظ با آیین مهرپرستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۱)
147 - 154
حوزههای تخصصی:
هرچند در قلمرو شعر حافظ، پژوهش های فراوانی انجام شده است، هنوز می توان از زاویه های مختلف به آن پرداخت و مطالب تازه ای در پیوند با آن ارائه کرد. در این مقاله یک بیت از غزل حافظ، یعنی: «ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر/ سپیده دم که هوا چاک زد شعار سیاه»، به منظور نشان دادن پیوند میان آن با آیین مهرپرستی موردتوجه و تحلیل قرار گرفته است. شیوه ی رسیدن به هدف مورداشاره، ازطریق مشخص کردن ضبط دقیق واژه های بیت و خوانش درست تر آن، نقد نظر چند تن از حافظ شناسان درباره ی آن و اثبات پیوند میان واژه های کلیدی و مهم بیت با نمادهای مطرح در آیین مهرپرستی به کمک نشانه های درون متنی و برون متنی صورت گرفته است. دستاورد عمده ی این پژوهش، تقویت نظریه ی توجه و رویکرد حافظ به آیین میتراییسم یا مهرپرستی و روشن تر از پیش نمودن فضای نیمه تاریک مسئله است.
بررسی و تحلیل داستان های «حاجی مراد و زنده به گور» صادق هدایت بر اساس نظریه کارناوال میخاییل باختین
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۷
173 - 212
حوزههای تخصصی:
بخش مهمی از نظریه منطق گفت وگوی میخاییل باختین را کارناوال به خود اختصاص داده اس ت. وی کارن اوال را در تضاد با جشن های رسمی کلیسا و با هدف براندازی مناسبات مقتدرانه و خشک مطرح کرد و معتقد است که پیدایی و گسترش کارناوال و فرهنگ برآمده از آن به واژگونی سیستم ارزشگذاری که بالاترین رتبه را به فرهنگ ممتاز رسمی می دهد، منتهی می شود. ویژگی اساسی رویکرد کارناوالی عبارت است از دوگانگی، چندآوایی و خنده. کاربست کارناوال در ادبیات داستانی پیچیدگی هایی دارد که تحلیل آن ها بر ژرفا و تازگی اثر می افزای د. برخ ی داس تان های کوت اه صادق هدایت از جمله «داستان حاجی مراد و زنده به گور» آثاری هستند که از قابلیت خوانش کارناوالی برخوردار می باشند. این قابلی ت، ژرف ای قل م صادق هدایت و انعط اف نظر ی ه باختین را حکایت می کند. تحلیل مؤلفه های کارناوالی با داستان های هدایت، ه دف اص لی پ ژوهش محس وب می شود. برای این منظور ابتدا به تبیین ادبیات کارناوالی و سپس به خلاص ه داستان و نهایت اً ب ه تحلی ل کارن اوالی این آثار می پردازیم. یافته های پژوهش در این زمینه بیانگر این است که در این دو داستان نمودها و مؤلفه های کارناوالی همچون طنز، خنده، مرگ و چندصدایی و همچنین شاخص های گروتسکی دیده می شود که در داستان زنده به گور نمود این نظریه نسبت به داستان حاجی مراد چشمگیر و پررنگ تر است.
بررسی منشأ زائوم ها در غزلیات شمس با تکیه بر آرای کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
147 - 160
حوزههای تخصصی:
در مطالعه و بررسی غزلیات شمس با ابیاتی مواجه می شویم که موسیقیایی، امّا فاقد معنایی خاص هستند. عبارات این ابیات که در برخی از پژوهش ها، با نگرشی فرمالیستی، زائوم یا فراخرد نامیده شده اند، بحث ها و چالش های فراوانی در میان پژوهشگران برانگیخته اند. دریافت پاسخ این پرسش که منشأ روان شناختی سرایش چنین ابیاتی چیست و ریشه در چه رویدادهایی در زندگی مولانا دارد، یکی از مباحثِ دارای اهمیّت و ضرورت ویژه است. در پژوهش پیش رو با رویکرد تحلیلی توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و به ویژه با بهره گیری از اندیشه های روان شناختی کارل گوستاو یونگ به بررسی این ابیات خواهیم پرداخت. بدنه اصلی مقاله را بررسی روان شناسانه ابیاتی از مولانا تشکیل می دهد که می تواند مصداقی از زائوم باشد. برآیند این پژوهش، کشف پیوند تنگاتنگی است که در میانه این زائوم ها با نمود کهن الگوی دیونیسوسی وجود دارد و از رویدادهای تراژیک زندگی مولانا سرچشمه می گیرد؛ رویدادهایی که بر شکل گیری اشعار فاقد معنا امّا موسیقیایی غزلیات شمس، تأثیر مستقیم گذاشته است. بر این اساس، ابیات زائوم گونه مولانا، ریشه در ضمیر ناخوداگاه جمعی شاعر دارد و حاصل تجلی کهن الگوی دیونیسوسی وی در پی رویدادی تراژیک، یعنی دوری دفعی از شمس تبریزی است.
مفهوم سازی اصطلاحات (ضرب المثل های) حیوانات در کوهمره سرخی (تعامل میان مجاز و استعاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۵۶
107 - 145
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به نحوه مفهوم سازی اصطلاحات در گویش کوهمره سرخی از دیدگاه شناختی می پردازد. نحوه مفهوم سازی در اصطلاحات، پیچیده بوده و لازم است علاوه بر نقش استعاره یا مجاز، تعامل میان استعاره و مجاز هم لحاظ شود تا داده های بیشتری قابل توجیه شوند. روش این پژوهش میدانی و کتابخانه ای است. نخست به روش میدانی 283 ضرب المثل گردآوری شده و سپس به روش کتابخانه ای و با رویکرد شناختی براساس الگوی مجاز، استعاره و تعامل میان آن ها از دیدگاه رویز د مندزا و دیز (Ruiz de Mendoza & Díez, 2002) داده ها تحلیل و برای هر مبحث نمونه هایی ذکر شده است. در کوهمره سرخی نیز تعامل میان مجاز و استعاره در زیربنای فرایندهای مفهوم سازی اصطلاحات، نقش اساسی بازی می کند. در گویش کوهمره سرخی، اصطلاحات مبتنی بر استعاره تنها یا مجازِ تنها کم هستند. اصطلاحات شفاف و ترکیب پذیر بالا بیشتر استعاره ای ظهور می کنند و گسترش و کاهش در محدوده مفهومی هم در محدوده مبدأ (مجاز) و هم مقصد (استعاره) از مهم ترین فرایندهای شناختی در مفهوم سازی هستند. در اصطلاحات بسیار تیره که محدوده مجاز قادر به گسترش مفهومی نیست و نمی توان از الگوی شناختی آرمانی شده یا فریم، مجاز را گسترش داد، معنا به طور قراردادی با اصطلاحات در ارتباط است و دلیل آن فقدان ریشه های تاریخی فرهنگی اصطلاحات است؛ ولی در مواردی که اصطلاحات فرهنگی و تاریخی موجود است، تیرگی ازبین می رود و گسترش مفهومی نه از فریم بلکه از دانش کلی امکان پذیر است. بیشتر اصطلاحات این منطقه از نوع هستی شناختی است و طرح واره های تصویری کم تر مشاهده می شود.
بررسی وجوه تنهایی در آثار داستانی بلقیس سلیمانی از دیدگاه یالوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۱۱
450 - 481
حوزههای تخصصی:
دیوید یالوم، تنهایی را اولین منشاء اضطراب رنج وجودی انسان می داند و نظر وی بیشتر تنهایی و انزوای بنیادین اگزیستانسیال است. اغلب شخصیت های داستانی بلقیس سلیمانی از تنهایی و بی پناهی رنج می برند و گرفتار سرگشتگی هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی وجوه تنهایی از دیدگاه دیویدیالوم و آثار داستانی بلقیس سلیمانی به روش توصیفی-تحلیلی می کوشد تا به بررسی عوامل تنهایی در شخصیت داستان های سلیمانی از دید یالوم بپردازد. بر اساس دستاورد و ماحصل تحقیق حاضر، بیشتر شخصیت های داستانی بلقیس سلیمانی-به ویژه زنان- علیرغم تلاش در رویارویی با کاستی های اجتماعی در پی یافتن و ساختن یک هویت یگانه برای خود هستند، اما موفق نمی شوند و گاه تنهایی آنان را به فنا و خودکشی سوق می دهد در این میان، خانواده نقش اساسی را در تنهایی شخصیت های داستانی بلقیس سلیمانی ایفا می کند و تحصیل در دیار غربت به تنهایی دامن می زند. شناخت و پذیرش تنهایی، در زندگی انسان و ارتباط او با دیگران، نقشی بسیار مؤثر دارد. براساس یافته پژوهش، اضطراب تنهایی برآمده از رابطه به شدت متزلزل فرد با جهان پیرامون است.
از فمنیسم تا پسافمینیسم در آثار گلشیری (با نگاهی تحلیلی به گذار تحولی وضعیت زنان از «شازده احتجاب» به «آینه های دردار»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
201 - 234
حوزههای تخصصی:
یکی از راههای انعکاس آرا و افکار مردم و جامعه در هر دوره ای از تاریخ، آثار ادبی است. تحول نگرش مردم به جایگاه زن از دوران مشروطه و در اثر روابط با ملل اروپا آغاز شد. در آغاز این دوره زنان به دلیل آموختن سواد و آگاهی یافتن از برخی حقوق خود، پا به عرصه های اجتماعی گذاشته و به ابراز وجود پرداختند. هوشنگ گلشیری یکی از نویسندگان معاصر ایران است که به فرهنگ مردم و مسائل اجتماعی توجه خاصی نموده است.سیر تحول جایگاه زنان در نگرش مردم را می توان در حرکت تحولی تفکر گلشیری در گذار از رمان «شازده احتجاب» به رمان «آینه های دردار» به وضوح مشاهده کرد. این سیر حرکتی با گفتمان نظری تحول یافته از فمنیسم به پسافمنیسم مثبت اندیش قابل تحلیل است. پسافمنیسم مثبت اندیش یکی ازرویکردهای فمنیسم پسامدرن است که به گونه ای انعطاف پذیرانه به مطالعه زنان می پردازد و خواستار بازنگری و اصلاح جنبش فمنیسم و هدایت آن به سمت مفاهیم هستی – معرفت شناختی است. مقاله حاضر در راستای خوانش این رویکرد انتقادی، آثار گلشیری را مورد مطالعه قرار داده است. از حاصل این پژوهش چنین برمی آید که نظر به اهمیت جایگاه فرهنگ مردم در زندگی ایرانیان، گلشیری همگام با ایدئولوژی جامعه خود به شکلی آوانگارد با گذار از فمنیسم به رویکرد پسامدرنی مثبت آن دست یافته است. برای شکافتن موضوع، ابتدا به تبیین مبانی نظری مرتبط پرداخته؛ سپس ضمن نمونه خوانی بخش هایی از رمان ها، با روش تحلیل و توصیف، مؤلفه های پسافمنیستی مثبت اندیش بررسی خواهد شد.
تصحیح ابیاتی از سبحه الابرار جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هفت اورنگ جامی و به تبع آن سبحه الابرار، با وجود آن که زبانی عاری از دشواری دارد، از تصحیف و تحریف ناسخان و کاتبان مصون نمانده و همین مسئله باعث شده است، نسخه منقّح چاپی از آن در دست نداشته باشیم. صرف نظر از چاپ های خارج از ایران، نسخه چاپی مرتضی مدرّسی گیلانی (1337ش) و نسخه انتشارات میراث مکتوب (1391ش)، دو چاپ مورد استفاده و اعتماد در ایران هستند. نسخه چاپی انتشارات میراث مکتوب، به رغم این که آخرین تصحیح این اثر است، منقّح نیست و اشکالات و بدخوانی هایی در آن دیده می شود. در این مقاله، متن سبحه الابرار از هفت اورنگ جامی انتشارات میراث مکتوب بررسی و خطاهای آن با توجه به سه نسخه خطّی (دو نسخه از کتابخانه ایاصوفیه و یک نسخه از کتابخانه مجلس شورا ی اسلامی)، نسخه بدل های مذکور در پاورقی چاپ میراث مکتوب و همچنین چاپ مدرّسی گیلانی، تصحیح شد؛ نتایج نشان می دهد که در بیشتر موارد، ضبط چاپی مدرّس گیلانی، به رغم تقدّم زمانی بر نسخه تصحیح شده میراث مکتوب، ارجح است و نسخه های خطّی مورد استفاده و نسخه بدل ها و سنّت ادبی نیز آن را تأیید می کنند؛ برخی خطاهای دیگر و خطاهای ویرایشی نیز در این تصحیح دیده می شود که در این مقاله به آن ها پرداخته شده است.
تطبیق روایت عشق ایزدان اساطیری و نظریه مثلث عشق (نمونه موردی: خدایان هند، یونان و میان رودان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه عشق ورزی از مهم ترین و پیچیده ترین روابطی است که انسان ها در طول زندگی خود تجربه می کنند و از دیرباز موردتوجه جدی فلاسفه و اندیشمندان بوده است. نظریه مثلث عشق رابرت. جی استرنبرگ یکی از آرایی است که به بررسی این مقوله از دیدگاه روان شناسی پرداخته است و در تحلیل متون داستانی، کاربرد فراوان دارد. بر اساس این نظریه، عشق دارای سه جنبه: صمیمیت، اشتیاق و تعهد است که از ترکیب این سه جنبه، هفت گونه عشق ورزی پدیدار می شود. نوشتار حاضر با روش تحلیلی تطبیقی می کوشد تا با تکیه بر نظریه مثلث عشق استرنبرگ، به تبیین و تحلیل کنش های عاشقانه آن دسته از خدایان اساطیریِ هند، یونان و میان رودان بپردازد که روایاتی از آن ها برجای مانده است. پس از تطبیق روایات ایزدان و ایزد بانوان با انواع هفت گانه عشق در نظر استرنبرگ، دانسته شد که فراوانیِ عشق شیفتگی بی خردانه در یونان و نیز عشق تهی، شراکتی و کامل در هند، به نسبت دو حوزه دیگرِ فرهنگی پژوهش، بیشتر است. در حوزه فرهنگی میان رودان، عشق شاهد مثال های کمتری دارد. این موضوع می تواند بازتابی از تلقی و تصور رایج مردم این مناطق از مفهوم عشق نیز باشد. این پژوهش نشان از ذهن پیچیده انسان های نخستین در مسائل احساسی و انتزاعی دارد.