مقالات
حوزههای تخصصی:
مکتب اکسپرسیونیسم در اوایل قرن بیستم، در هنر نقاشی پا گرفت و به دلیل توجه آن به درد و رنج های انسان، در اندک زمانی بر ادبیات، موسیقی، تئاتر و سینما نیز تأثیر گذاشت. اکسپرسیونیست ها معتقد بودند که تجربه های احساسی و درونی انسان، بر واقعیت های بیرونی، برتری دارد و شناخت حقیقت هستی و درک ماهیت وجود، امری ضروری است. کوشش اکسپرسیونیست ها برای تفسیر ماهیت هستی، آن ها را به ذهن گرایی و شهود عرفانی رهنمون کرد. آنان راز خوشبختی انسان را دگرگون کردن ارزش های سنّتی و مظاهر پوسیده حاکم بر جامعه می دانستند. اکسپرسیونیست ها در سراسر جهان طرف داران زیادی پیدا کردند و با الگوبرداری از آنان، آثار برجسته ای پدید آمد. شعر کتیبه اخوان ثالث، نمونه ای از این آثار است که می توان مؤلفه های مکتب اکسپرسیونیسم را در آن بررسی کرد. پرسش اصلی مقاله این است که مهم ترین عناصر اکسپرسیونیستی شعر کتیبه کدام اند؟ مشخص شد که ساختار سینمایی، فضای انتزاعی، حضور شخصیت های هویت باخته، تلاش برای تغییر وضعیت موجود و احساس یأس و پوچی، از مهم ترین مؤلفه های اکسپرسیونیستی کتیبه هستند که با تکیه بر آن ها، می توان آن را شعری مدرن و اکسپرسیونیستی به شمار آورد. هدف مقاله، تحلیل و شناسایی عناصر ساختاری، زبانی و محتوایی شعر کتیبه براساس مکتب اکسپرسیونیسم است. روش بررسی مقاله، توصیفی-تحلیلی است.
بررسی و تحلیلِ ساختاری و محتواییِ «افسانه شبِ» شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی های شاخص شهریار از نظر هنر شاعری عرصه ی توصیف، تصویرگری و میدانِ جولان خیالِ رها و الهام ِ محض اند؛ به جهت موضوع و محتوا نیز جنبه های بیرونی زندگی شاعر وعلایق و مناسبات اجتماعی، فرهنگی و تاریخیِ او را بازتاب می دهند؛ در عین حال، به جهت «ساختار» و «نظام فرهنگی»، مثنوی های شهریار جزئی مهم از کلیّتِ اجزای «جهانِ فرهنگی و ادبی» شعر اویند. مثنویِ «افسانه ی شب» با 1622بیت در 40مدخل عنوان دار و موضوعات متنوّع، بلندترین مثنوی شهریار و یکی از مثنوی های شاخص در شعر معاصر است. این شعر با آنکه به ظاهر بُرش های گوناگون از مقاطعِ مختلف زندگی است که با برخی رخدادهای تاریخیِ ملی و مذهبیِ جامعه ی ایرانی در هم آمیخته وگاه با استفاده از تکنیک تک گویی درونی، با زندگی شاعر، علایق شخصی و خاطرات او پیوند خورده و روایت می شود، امّا از ساختاری منسجم و متناسب با محتوای اصلیِ شعر برخوردار است و همه ی اجزای آن یک کلیّت را تشکیل می دهند. همه ی رخدادهایِ خیالی و واقعیِ این شعر در ظرفِ زمانیِ «شب» اتّفاق می افتد و شهریار با برداشتی ویژه از پدیده ی شب، آن را به گونه ی بی سابقه و با کاربستِ جنبه هایی از زبانِ گفتار با «تگ گویی» و«گفتگو» توصیف می کندو عالی ترین تصاویر و «تابلو»ها را از این حوادث و مناظر طبیعی در ظرف شب به دست می دهد.
بررسی و تحلیل نظام هندسیِ حاکم بر ساختار غزل حافظ (براساس رویکرد جامعه شناسیِ دیالکتیکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی دیالکتیکیِ ادبیات را میتوان رویکردی تاریخی و کارکردگرا تلقی کرد که به دنبال اثبات تاثیر رخدادهای اجتماعی و طبقاتی جامعه بر ساختار آثار ادبی برجسته است. این رویکرد کل نگر و تعادل گراست به این معناکه نه متن ادبی را اصل میداند و نه تاریخ اجتماعی و طبقاتی را؛ بلکه به دنبال نشاندادن دیالکتیک این دو برهم است. با کاربست جامعه شناسی دیالکتیکِ تاریخی، میتوان غزلهای حافظ را یک سند تاریخی دانست و گفت که ساختار گسسته نمای غزلهای حافظ حاصل پریشانی طبقاتی دوران شاعر است. طنز حافظ نیز محصول بن بست های سیاسی، مطلق گرایی همچنین مطالبه مردم است؛ به این معنا که در جوامع استبداد زده استفاده از طنز رواج بیشتری پیدا میکند. همچنین صورخیال غزل حافظ – تشبیه عکس، بدل بلاغی، استعاره، تناقض نمایی و ...- نیز نتیجه جابجایی و تحریف ارزش های اجتماعی و طبقاتی است. تلقیق غزل عاشقانه و عارفانه، ایهام، ابهام در غزل حافظ نیز به ریاکاری و نقاق گسترده و عمومی برمیگردد. جفت های متقابل در ساختار غزلها نیز نشان دهنده خصومت، ستیز و ناسازگاریهای آشکار طبقاتی و اجتماعی است. در این مقاله با روش نظری و بررسی کیفی، تاثیر جامعه و ساختارهای هنری، ادبی حافظ، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
بررسی عناصر غنایی رمان مهاجرت نایپل با عنوان «راز رسیدن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی عناصر رمان غنایی در «راز رسیدن» نوشته وی. اس. نایپل (V. S. Naipaul, 1932-2018)، نویسنده ترینیدادی-بریتانیایی و برنده جایزه نوبل می پردازد. بنیان نظری این پژوهش، تلفیقی از نظریات کیتی اُوِنز مورفی در باب رمان غنایی و نظریه سورن فرانک درباره رمان مهاجرت است. این مقاله درپی پاسخ به این پرسش ها است: 1- هم پوشانی رمان غنایی و رمان مهاجرت، در کدام عناصر مضمونی و فرمی دیده می شود؟ 2- عناصر غنایی به کاررفته در رمان راز رسیدن، چگونه به بیان تجربه مهاجرت کمک می کند؟ یافته های این تحقیق نشان می دهد که آن دسته از مؤلفه های غنایی که با ویژگی های رمان مهاجرت هم پوشانی دارند، عبارت اند از: سیطره سوبژکتیویته شخصیت بر فضا و مکان، طرح غیرخطی و تأملی داستان و نیز تکرار همراه با تغییر. همخوانی و سازگاری این ویژگی های غنایی با برخی مؤلفه های رمان مهاجرت در «راز رسیدن»، از قبیل سبک زندگی نامه نویسی، اقتدار راوی، آگاهی متغیر، چند منظری و نیز طرح غیرخطی، نشان می دهد که نایپل برای بیان تجربه مهاجرت، از عناصر غنایی بهره برده است. جنبه غنایی در رمان مهاجرت، به خردورزی و درک براساس عواطف و احساسات می انجامد.
مقایسه کارکرد عاطفی تصاویر غنایی غزلیات جهان ملک خاتون و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر غنایی به واسطه بازتاب عاطفه شخصی شاعران، تصاویر لطیف و اغراق آمیزتری را در راستای بیان عاطفه غلبه یافته ارائه می دهد. تصاویر غنایی در غزلیات، به واسطه محتوای غالب غزل که عاشقانه است، بیشتر یافت می شود. مهم ترین این نوع تصاویر، توصیف چهره معشوق، عشق، وصال، توصیف طبیعت، بهار و تصاویر مرتبط با باده است. جهان ملک و سعدی، در غزلیات خود از این نوع تصاویر غنایی بهره برده اند؛ بیشتر این تصاویر، ملموس، حسی و از جنس تشبیه، استعاره، مجاز و پارادوکس هستند. این تصاویر، منعکس کننده عواطفی هستند که نگرش و احساس شاعر را نسبت به هستی نشان می دهد. نگارندگان در این پژوهش با روشی توصیفی-تحلیلی، چگونگی کارکرد عاطفی تصاویر مشترک میان غزلیات جهان ملک و سعدی را تحلیل و بررسی کرده اند. از نتایج این پژوهش می توان به تأثیرپذیری جهان ملک از سعدی و گسترش عواطف غلبه یافته توسط جهان ملک اشاره کرد. تصاویر در شعر جهان ملک، آشکارتر و در شعر سعدی، به شکلی مضمر و غیرمستقیم به کار رفته اند.
تحلیل روان شناسانه نیاز به ارتباط (انواع عشق) در 35 داستان برگزیده کودکان و نوجوانان (بر اساس نظریه اریک فروم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نیازهای اساسی آدمی از منظر تمامی روانشناسان، نیاز به عشق و ارتباط است. انسان برای رسیدن به مرحله خودشکوفایی باید دوست داشتن و دوست داشته شدن را تجربه کند. انسان سالم کسی است که بتواند نیازهایش را بدون آسیب رساندن به دیگران، به خوبی تامین کند و این مهارت باید از کودکی به کودکان آموزش داده شود. داستان یکی از مهم ترین ابزارهای آموزشی خصوصاً در دوران کودکی است. می توان با بررسی ارتباط بین شخصیت های داستانی در داستان های گوناگون کودکان و نوجوانان به بررسی نوع و کیفیت عشق در آنها پرداخت و پیرو آن به میزان تاثیرپذیری کودک از داستان و نوع آموزه و کاربرد تربیتی آن بر کودکان مخاطب دست یافت. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد، همه انواع عشق (براساس تقسیم بندی فروم) در نمونه های آماری مطرح شده است. کودک با خواندن داستان ها به جایگاه افراد و تفاوت میان انواع ارتباط آشنا می شود و می داند در مواجهه با افراد مختلف و در «ارتباط»های متعددی که در طول عمر تجربه می کند، چه رفتارهایی را انتخاب کند.
قوم نگاری ارتباطی سورسروده های کازرون فارس (مطالعه موردی روستای وارک) بر اساس انگاره هایمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سورسروده های عروسی یا واسونک ها، از شاخه های ادبیات شفاهی است که آداب ورسوم ازدواج را در شعر عامه بیان می کند و از این رهگذر، مسائل اجتماعی، فرهنگی و زبانی اقوام مختلف، نمایان می شود. در این پژوهش که به صورت میدانی و کتابخانه ای صورت گرفته، سعی شده است که با استفاده از انگاره قوم نگاری Hymes (1968)، واسونک های روستای وارک از توابع شهرستان کازرون در استان فارس، مورد واکاوی قرار گیرد تا چگونگی بازنمود فرهنگ و رسوم این منطقه در این سورسروده ها، توسط قوم نگاری، مشخص و تبیین شود. برای این منظور، تعداد 86 واسونک از طریق مکالمه و مصاحبه با 10 گویشور بومی (40 تا 80 ساله) جمع آوری شد و آن ها براساس مبانی نظری پژوهش، از لحاظ عناصر موقعیت زمانی-مکانی، شرکت کنندگان، هدف، ترتیب گفتمان، لحن، ابزار گفتمان، قوانین گفتمان و نوع گفتمان، مورد بررسی قرار گرفت. در تبیین فرهنگی این واسونک ها، دو تصویر برجسته قابل مشاهده است. تصویر نخست، تصویر شاه و ملکه است که با داماد و عروس، همانند شاه و ملکه برخورد می شود. تصویر دوم، تصاویر حیوانات و گیاهان در این اشعار است و نشان از اهمیت مسائل زیست محیطی در این فرهنگ دارد که در این اشعار بازنمود پیدا کرده است. تحلیل کمّی داده ها نیز نمایانگر اهمیت مراسم عروسی در این جامعه زبانی است و اغلب سورسروده ها نیز مربوط به خود مراسم عروسی است؛ گرچه پیش و پس از مراسم نیز از این سورسروده ها استفاده می شود. نکته حائز اهمیت دیگر، در تحلیل کمّی سورسروده های مرتبط به توصیف داماد و شادمانی خانواده داماد در مراسم است که می تواند تا حدودی بازمانده نظام مردسالارانه در این جامعه زبانی باشد.
گابریل گارسیا مارکز، نویسنده ای اومانیست و تاریخ گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معمولاً مخاطبان ایرانی، گابریل گارسیا مارکز را با «صد سال تنهایی» و صرفاً با سبک رئالیسم جادویی می شناسند؛ در حالی که او در طول دوران پربار زندگی اش، مسیر نوشتنش را در عین نگه داشتن همان سبک، تغییر داد. هدف اصلی این تحقیق، نشان دادن آبشخورهای اصلی آثار او و پاسخ به این پرسش اساسی است که آیا نگاه او در روایت داستان هایش، می تواند خواننده را به نوعی تاریخ گرایی و اومانیسم، هدایت کند؟ اغلب، مارکز را حاصل تحولات قرن نوزدهم و آمریکای لاتین دانسته و دلیل استقبال اکثر ایرانی ها از آثار آمریکای لاتین در ایران را نیز وجود شباهت های تاریخی، سیاسی، اقتصادی و... بین ایران و آمریکای لاتین دانسته اند؛ در حالی که نگارندگان، می کوشند نشان دهند که ریشه های فکری نوشته های این نویسنده، به قرن شانزدهم و آثار کسانی همچون دسیدریوس اراسموس و فرانسوا رابله برمی گردد و آثار نویسندگان آمریکای لاتین، ادامه آثار بزرگ اروپایی و آمریکایی و روس، ازجمله گوستاو فلوبر، ویلیام فاکنر، ژان-پل سارتر، آلبر کامو، ارنست همینگوی، لئو تولستوی، فیودور داستایفسکی و... است. این نوشته نمی خواهد جنبه اصلی آثار مارکز را که نویسندگی، قصه گویی، داستان نویسی و روایت، در حد اعلاست، به تاریخ یا فلسفه سیاسی تقلیل بدهد. بی شک، ارزش داستان گویی مارکز، از دیگر جنبه ها و ابعاد آثار او بیشتر است؛ اما می توان گفت که آثار او فقط منعکس کننده سبک رئالیسم جادویی نیست و برخی آثار او همچون «ژنرال در هزارتوی خویش»، «خزان خودکامه» و حتی برخی قسمت های «صد سال تنهایی» را می توان از منظر تاریخ گرایی کهن و تاریخ گرایی نوین، خواند و به نتایجی جالب رسید.
بررسی گفتمان قدرت در خاندان های پهلوانی شاهنامه فردوسی بر اساس نظریه فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی، داستان بلند پهلوانی های قهرمانان است که ظاهراً در آن، قدرت طلبی برخاسته از «حرص» و «آز»، ریشه بسیاری از جنگ ها دانسته شده است؛ اما بررسی علل جنگ طلبی ها در شاهنامه، نشان از آن دارد که بسیاری از جنگ ها، می تواند ریشه در عللی به جز حرص و طمع داشته باشد. در این پژوهش که با هدف شناخت هرچه بهتر نقش قدرت طلبی در جنگ های خاندان های پهلوانی شاهنامه انجام شده است، به شیوه توصیفی-تحلیلی و براساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، به بررسی گفتمان قدرت در خاندان های پهلوانی شاهنامه پرداخته شده و تلاش شده است تا بدین پرسش اساسی پاسخ داده شود که مهم ترین مؤلفه گفتمان قدرت در خاندان های پهلوانی شاهنامه، کدام است؟ بدین منظور، گفتمان های موجود در قدرت طلبی بین تعدادی از خاندان های پهلوانی شاهنامه شامل گرشاسپیان و تورانیان، گرشاسپیان و کیانیان، گودرزیان و نوذریان، ساسانیان و اشکانیان، و کشوادگان و ویسگان، مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این پژوهش، نشان از آن دارد که قدرت طلبی در خاندان های پهلوانی شاهنامه را به ترتیب اهمیت، می توان در سه گفتمان اصلی ستیز تجدد و سنّت، طبقه اجتماعی و کین خواهی، و همچنین در بیست ودو خُرده گفتمان قرار داد که خرده گفتمان کین کشی، پراهمیت ترین آن ها است.
تحلیل پیکرگردانی اسطوره سیمرغ به قو در گذر از ادب غنایی به رمانتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیکرگردانی اسطوره ها، تحت تأثیر عوامل درون متنی و برون متنی در بستر روایت ها شکل می گیرد که یکی از مهم ترین این عوامل، تغییر مکاتب ادبی است. گذار از ادب غنایی به رمانتیسم، موجب دگرگونی اسطوره ها، ازجمله اسطوره سیمرغ شده است. در این تحول، سیمرغ که در شاهنامه به عنوان رابط آسمان و زمین و در منطق الطیر به عنوان فرمانروای پرندگان، معرفی و ستایش می شود، در متون رمانتیک معاصر، به پیکره هایی چون بوف، ققنوس و قو تغییر شکل داده و با از دست دادن قدرت و قطع ارتباط با آسمان، ناتوان از تحقق آرمان های فردی، به سوی نابودی سوق می یابد. مسئله پژوهش حاضر، این است که تغییر نوع ادب غنایی به رمانتیسم، چگونه بر پیکرگردانی اسطوره سیمرغ تأثیر گذاشته و چه ویژگی های جدیدی را در آن ایجاد کرده است. بدین منظور، این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای، تغییرات اسطوره سیمرغ را از منظر پنج عنصر روایی شامل شخصیت پردازی، گفتار، کنش، زمان و نیز مکان بررسی می کند. نتایج نشان می دهد که در گذر از ادب غنایی به رمانتیسم، اسطوره ها از نظر جثه، کوچک تر، از لحاظ کنش، گفتار و زمان، محدودتر، و از منظر مکان، در فاصله ای بیشتر از آسمان قرار می گیرند.
بررسی اشعار کودک و نوجوان در دهه نود با رویکرد نوع ادبی غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشعار غنایی، از آنجا که دربرگیرنده بسیاری از مضامین شاعرانه بوده که با احساسات و عواطف، در پیوند است، یکی از پرمخاطب ترین انواع ادبی به شمار می رود. در این پژوهش، به روش تحلیلی-توصیفی، با مراجعه به اسناد و منابع کتابخانه ای، یک هزار و نهصد و سیزده قطعه شعر کودک و نوجوان که از سال 1390 تا پایان 1399 سروده شده، مورد مطالعه قرار گرفته است. مؤلفه های سازنده، مضامین به کار گرفته شده، روش ها و کارکردهای نوع ادبی غنایی، بررسی شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که این نوع ادبی در اشعار کودکان و نوجوانان، آیا می تواند به زیرنوع هایی تقسیم شود؟ نتیجه به دست آمده مبنی بر این است که اشعار کودک و نوجوان دهه نود، این ظرفیت را دارند که با اتخاذ رویکردی جزئی نگرانه، در دسته هایی جزئی تر و با عناوینی جدیدتر رده بندی شوند. به عبارت دیگر، نوع ادبی غنایی می تواند به زیرنوع های دیگری تقسیم شود و در حد یک نوع کلی باقی نماند.
تحلیل و نقد عاشقانه های قوام الدین محمد صاینی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وصف حال عاشق، توصیف احوالات و سیمای معشوق و عشق را می توان سه مؤلفه اصلی و بنیادین ادبیات غنایی به حساب آورد. یکی از نسخ خطی بازمانده از دوران تیموری که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته و تصحیح نشده است، کلیات قوام الدین محمد صاینی یزدی، شامل 359 غزل در وصف عشق و احوالات عاشقی است. جستار حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی و برمبنای روش سندکاوی، براساس نسخه خطی تصحیح شده در رساله دکتری الهام معینیان به انجام رسیده، به این مسئله می پردازد که از منظر مؤلفه های ادبیات غنایی، نگرش قوام الدین محمد نسبت به موضوع عشق و احوالات عاشق و معشوق چگونه است؟ برآیند پژوهش، حاکی از آن است که قوام الدین محمد در سنّت غزل سرایی، به طرز قدما، ازجمله شیوه حافظ و سعدی روی آورده است. درون مایه غزلیات و مضامین مورد توجه وی نیز عمدتاً وصف ناکامی های عشق، اوصاف معشوق و مبارزه با زهد ریایی است. نکته برجسته این غزلیات، لحن تعلیمی آن و وجود یک نمونه غزل مدحی در این دیوان است که بررسی غزل شاعر را شایان توجه کرده است.
مقایسه انواع طرحواره های «عشق» در اشعار سهراب سپهری و لورکا بر اساس نظریه زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازنمایی مفاهیم انتزاعی در قالب عینی سازی، سبب ایجاد نظریه تازه ای در این زمینه شد که با عنوان استعاره های مفهومی و طرحواره های آن مورد بررسی قرار می گیرد. باید گفت که این رویه، یکی از سازوکارهای بنیادین ذهن و زبان است که امروزه در چارچوب زبان شناسی شناختی بدان پرداخته می شود. در این راستا، استعاره های مفهومی، به عینی سازی اموری می پردازند که ساخته و پرداخته ذهن شاعران است؛ از این رو شاعران برای بازنمایی عینی مفاهیم انتزاعی مد نظر خود در حوزه های مختلف، از طرحواره های گوناگونی بهره می گیرند. سهراب سپهری و فدریکو گارسیا لورکا، ازجمله شاعرانی هستند که از مفاهیم مختلف ذهنی، در قالب طرحواره های گوناگون استفاده می کنند که یکی از این مفاهیم، «عشق» است. شاعران مورد بحث، از طرحواره های حرکتی و ایستا مدد می گیرند و مفهوم عشق را گاهی به صورت پویا و گاه به صورت ساکن به کار می برند و مفاهیم خود را به مخاطبان القا می کنند. بهره گیری از طرحواره های حجمی و جهتی در کنار استفاده از طرحواره های مکانی و عاملیت، از دیگر مواردی است که سپهری و لورکا در اشعار خود به آن اشاراتی داشته اند. باید گفت در این میان، بسامد طرح واره عاملیت در سروده های آنان، از دیگر مباحث، چشمگیر تر است و در مقابل، بهره گیری از کاربرد طرح واره راه و مسیر، بسیار ناچیز است. این پژوهش با روش تحلیل و تفسیر اشعار سپهری و لورکا، درصدد پاسخ به چگونگی کاربست طرحواره های مفهوم ذهنی «عشق» در اشعار آنان است