فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
7 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی بی حوصلگی در رابطه بین توانایی های شناختی با آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. از میان دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر خرم آباد، 200 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه توانایی های شناختی، مقیاس چندبعدی حالت بی حوصلگی و مقیاس آمادگی به اعتیاد بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که توانایی های شناختی بر آمادگی به اعتیاد اثر مستقیم معناداری داشت و بی حوصلگی در این رابطه نقش واسطه ای معناداری داشت. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود سیستم های آموزشی در راستای بهبود و پوشش توانایی های شناختی گام برداشته و به سازه های مرتبط و مؤثر بر آن توجه داشته باشند، که زمینه برای کاهش بی حوصلگی فراهم شود و نتیجه آن می تواند کاهش آمادگی به اعتیاد باشد.
مطالعه تطبیقی نیمرخ شناختی دانش آموزان مبتلا به اختلال های عصبی رشدی: مقایسه پردازش حسی، حافظه فعال، تنظیم هیجانی و انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
171 - 183
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد کارکردهای نیمرخ شناختی در کودکان با اختلال بیش فعالی/ نقص توجه و اختلال یادگیری ویژه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش توصیفی و علی مقایسه ای، کلیه دانش آموزان پسر (سنین 8 تا 12 سال) مشغول به تحصیل(1400-1399) در شهر تبریز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،30 دانش آموز برای هر گروه انتخاب شد. ابزارهای پژوهش: پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی(CFI)، پردازش حسی (SPM)، تنظیم هیجانی کودک و نوجوان (ERQ-CA) و حافظه فعال دانیمن و کارپنتر بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از شاخص های توصیفی و روش تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) استفاده گردید. نتایج نشان داد، تفاوت معناداری بین عملکرد گروه های مورد بررسی و زیرمقیاسهای آنها وجود دارد (0/001>F: 263/946=P). هرچند کودکان دچار بیش فعالی، عملکرد ضعیف تری در مقیاس های کلی انعطاف پذیری شناختی، پردازش حسی و تنظیم هیجانی ارزیابی مجدد از خود نشان دادند، در مقابل، کودکان دچار اختلالات یادگیری نیز، ضعفی مشهود در قیاس با کودکان دچار اختلالات بیش فعالی/ نقص توجه در متغیرکلی حافظه فعال و تنظیم هیجانی سرکوبی از خود بروز دادند. این نتایج، تلویحات مهمی در زمینه مداخلات درمانی موثر و انتخاب صحیح برنامه های آموزشی و توانبخشی برای ارتقای کارکردهای اجرایی و به دنبال آن پیشرفت تحصیلی مهیا کرده است.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس دریافت تن آگین خود(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف این مطالعه باهدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس دریافت تن آگین خود در میان ایرانیان انجام شد. مواد و روش ها این مطالعه از نوع ارزشیابی است. از میان جمعیت عمومی در سال های 1399-1401، تعداد 215 نفر (160 زن و 55 مرد با میانگین سنی 10/81±33/34) با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند که ازنظر سن، جنسیت، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل و محل سکونت تفاوت داشتند. سپس نسخه فارسی مقیاس دریافت تن آگین خود، پس از طی مراحل ترجمه و بازترجمه تنظیم شد و به صورت مجازی در اختیار اعضای نمونه قرار گرفت و افراد به مقیاس های تجارب گسستی و گرایش های خیر جامعه پسندانه نیز پاسخ دادند. سرانجام، داده ها با روش تحلیل عاملی تأییدی و از طریق SPSS R.4،3،2 و کتابخانه Lavaan تحلیل شدند. یافته ها نتایج تحلیل عاملی مقیاس دریافت تن آگین خود در جامعه ایرانی نشان داد تنها دو عامل روایت و عاملیت از اعتبار کافی برخوردار هستند. شاخص میانگین واریانس استخراج شده برای روایت، عاملیت و کل مقیاس به ترتیب 0/52، 0/45 و 0/42 بود. ضرایب همبستگی هم زمان روایت و عاملیت با عوامل مقیاس تجارب گسستی نیز بین 0/33 تا 0/55 بود. نتایج از روایی هم زمان روایت و عاملیت حمایت کرد اما روایی واگرای ابزار را تأیید نکرد. ضرایب همبستگی واگرای روایت و عاملیت با عوامل مقیاس رفتارهای خیر جامعه پسندانه نیز بین 0/17 تا 0/30 بود که از روایی واگرا حمایت نکرد. پایایی دو عامل روایت و عاملیت نیز با استناد به ضریب آلفای کرونباخ 0/86 و 0/83 و براساس ضریب امگای مک دونالد 0/84 بود. نتیجه گیری مقیاس دریافت تن آگین خود در جامعه ایرانی از اعتبار و روایی نسبتاً مطلوبی برخوردار است؛ اما به نظر می رسد جامعیت بیشتر این مقیاس، مستلزم اجرای یک وارسی اکتشافی باشد. ۸۹۹,۱
تحلیلی بر چالش های حریم خصوصی خانواده و حقوق اعضای آن در فقه امامیه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: حریم خصوصی یکی از موضوعات بسیار مهم در فقه و قوانین ملی و بین المللی است. این موضوع در بستر خانواده به منظور حفاظت از اطلاعات اعضای خانواده و حفظ حقوق و حریم شخصی آنها، بسیار حائز اهمیت است. با توجه به تغییرات اجتماعی، تکامل فناوری و تأثیر آنان در قوانین و رویه ها، و همچنین تناقضات برخی دستورات فقهی می توان چالش هایی را در حریم خصوصی خانواده تشخیص داد؛ به طوری که فقه نیازمند تطبیق با این تغییرات است و باید تصمیم-گیری های خود را با توجه به آنها تغییر دهد. لذا، این پژوهش به بررسی و شناسایی مهمترین چالش های فقه در حریم خصوصی خانواده پرداخته است. روش: این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. یافته ها: حاصل مطالعات کتابخانه ای و گفتمان های فقهی، پدید آمدن شش چالش اصلی شامل ریاست مرد بر خانواده، ولایت پدر بر فرزند، مسکن و اختیار سکونت، فرزندآوری و حاکمیت مرد بر آن، حق طلاق و ازدواج مجدد زوج و حضانت فرزند و ازدواج مجدد زوجه بود. نتیجه گیری: توسعه ی فهم دقیق و کامل از این چالش ها، راهنمایی های لازم برای نقد و تصمیم گیری در زمینه ی حریم خصوصی خانواده در قوانین فقهی را فراهم خواهد کرد. بنابراین، با توجه به اهمیت این مسئله، توصیه می شود که متخصصان، فقها و پژوهشگران علاقه مند به حوزه ی فقه و حریم خصوصی خانواده به این پژوهش مراجعه کنند تا با مسائل مربوطه آشنا شوند و برای بهبود قانون گذاری در این حوزه تلاش نمایند.
اثر تهدید القایی در سطوح متفاوت مجاورت بر نوع دوستی محدود و مؤلفه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
155 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تهدید القایی در سطوح متفاوت مجاورت بر نوع دوستی محدود انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه آزمایشی از نوع طرح های عاملی بین آزمودنی با دو عامل شرایط تهدید (تهدید القا شده در برابر شرایط کنترل) و مجاورت (بالا در برابر متوسط در برابر پایین) بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی شهروندان ایرانی فارسی زبان سه شهر تهران، قم و همدان تشکیل دادند که 192 نفر با روش نمونه گیری در دسترسی انتخاب شده و شرکت کنندگان هر شهر (64 نفر) به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش با روش آماده سازی تحت القای شرایط تهدیدآمیز قرار گرفتند. داده ها با استفاده از بازی دیکتاتور، پرسشنامه نگرش نسبت به مهاجران و بازی خشونت جمع آوری و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره دوراهه تحلیل شد. یافته ها: اثر تعاملی مجاورت و تهدید القایی بر رفتار خشونت آمیز نسبت به اعضای گروه های خارجی معنادار بود، درحالی که این اثر تعاملی برای رفتار نوع دوستانه درون گروهی معنادار نبود. همچنین نوع دوستی محدود تأیید نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که اثر تهدید القایی بر میزان خشونت برون گروهی افراد در سطوح مجاورت متفاوت است. بااین وجود، اثر تهدید بر رفتار نوع دوستانه درون گروهی به سطح مجاورت بستگی ندارد.
اثربخشی آموزش بازی های مدیریتی بر انگیزه شغلی و رفتار نوآورانه مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انگیزه کاری و رفتار نوآورانه نقش حیاتی در توسعه سازمان ها ایفاء می کند، چراکه بهره وری و اثربخشی کارکنان را افزایش می دهد. همچنین به معنای امکان توسعه کارآفرینی، آماده سازی کارکنان برای فعال بودن برای تغییرات احتمالی، مشارکت آنان در فرآیند تصمیم گیری و اقدام است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش بازی های مدیریتی بر انگیزش شغلی و رفتارهای نوآورانه مدیران بود که پس از آشنایی با این تکنیک و مواجهه با موقعیت ها و استفاده از آن در تصمیم گیری، رابطه آن را با انگیزش شغلی و رفتارهای نوآورانه بررسی شد. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی بود که در آن از دو گروه پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. در واقع آموزش بازی های مدیریتی به عنوان یک متغیر مستقل برای تعیین تأثیر آن بر انگیزه شغلی و رفتارهای نوآورانه مدیران به عنوان متغیرهای وابسته به کار گرفته شد. حجم نمونه شامل 30 نفر از مدیران شرکت نرم افزاری داتین است که به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره انتخاب شدند و معیار ورود آن ها داشتن سابقه کار و حضور بیش از 2 سال در تیم بود. ابزار تحقیق شامل دو پرسش نامه خودگزارشی انگیزش شغلی هاکمن و اولدهام (1976) و رفتار نوآورانه کارکنان جانسن (2000) بود که قبل و بعد از مداخله مورد نظر (آموزش بازی های مدیرتی) برای گروه آزمایش اجرا شد. همچنین داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از تأثیر آموزش بازی های مدیریتی بر انگیزه شغلی و رفتارهای نوآورانه مدیران بود (05/0>P). اثربخشی آموزش مدیریت بازی بر انگیزش شغلی و رفتار نوآورانه نشان می دهد که مدیران با اتخاذ چنین رویکردی در سازمان می توانند انگیزه شغلی و رفتار نوآورانه را در کارکنان افزایش دهند.
رابطه خودشیفتگی و خودتنظیمی هیجانی با بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار با توجه به نقش میانجی سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مسائلی که هر سازمان می بایست توجه ویژه ای به آن نماید، شناخت مسائل روانی و شغلی کارکنان است. لذا امروزه توجه به سازه بهزیستی شغلی در میان کارکنان رو به افزایش است. همچنین با توجه به شرایط کاری کارکنان در سازمان ها و تمایل افراد به کار در ساعت های طولانی، می توان شاهد بروز عواقب ناشی از آن همچون اعتیاد به کار بود. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه خودشیفتگی و خودتنظیمی هیجانی با بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار با توجه به نقش میانجی سلامت روان انجام گردید. این پژوهش از نظر نوع، توصیفی و از نظر روش یک پژوهش همبستگی است و جامعه آماری آن را کلیه کارکنان یک سازمان در شهر اصفهان به تعداد دو هزار نفر تشکیل داده اند که از میان آنان، تعداد 310 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های اعتیاد به کار، بهزیستی شغلی، خودتنظیمی هیجانی، رگه تاریک شخصیت خودشیفته و سلامت روان بود. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که رابطه خودتنظیمی هیجانی با سلامت روان، سلامت روان با بهزیستی شغلی و خودشیفتگی با اعتیاد به کار، مثبت معنی دار است و رابطه خودشیفتگی با سلامت روان و رابطه سلامت روان با اعتیاد به کار منفی و معنی دار است (05/0>p). همچنین مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است و سلامت روان، میانجی رابطه خودشیفتگی و خودتنظیمی هیجانی با بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار است (05/0>p)؛ بنابراین به دلیل نقش و اهمیت پدیده هایی همچون بهزیستی شغلی و اعتیاد به کار در سازمان ها، توجه به این یافته های مهم باید مدنظر مدیران و سیاست گذاران سازمان ها قرار بگیرد.
آموزش مفاهیم طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر سازگاری پس از طلاق و سرمایه روان شناختی زنان مطلقه دارای فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
505 - 514
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر سازگاری پس از طلاق و سرمایه روانشناختی زنان مطلقه دارای فرزند انجام شد. تحقیق حاضر یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مطلقه تحت پوشش پایگاه های خدمات اجتماعی شهر کرمانشاه در سال 1402-1403 تشکیل داد. نمونه پژوهش 30 زن سرپرست خانوار بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج به پژوهش انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری مطالعه حاضر پرسشنامه های سرمایه روانشناختی لوتانز و پرسشنامه سازگاری پس از طلاق فیشر بود. گروه آزمایش 12 جلسله ۹۰ دقیقه ای پروتکل طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت را دریافت کرد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس آمیخته و براساس رعایت مفروضه های آن صورت گرفت. نتایج نشان داد که پروتکل طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر سرمایه روانشناختی و سازگاری پس از طلاق اثربخش (0/01>p) است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که یافته های این مطالعه از اثربخشی پروتکل طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت، حمایت می کند.
نقش میانجی تاب آوری در رابطه جوّ روانی- اجتماعی کلاس با خلاقیت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جوّ روانی- اجتماعی کلاس از طریق اثر بر متغیرهای روان شناختی مثبت همچون تاب آوری می تواند به طور غیرمستقیم بر خلاقیت اثرگذار باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تاب آوری در رابطه جوّ روانی- اجتماعی کلاس با خلاقیت دانش آموزان انجام شد. روش: در پژوهش همبستگی حاضر، نمونه مورد مطالعه شامل 341 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی از بین تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه یکم شهر الوند (استان قزوین) در نیم سال دوم سال تحصیلی 1402-1403 انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تفکر خلاق تورنس (1979)، جوّ روانی - اجتماعی کلاس فریزر و همکاران (1995)، و تاب آوری کانور و دیویدسون (2003) استفاده شد. داده ها از طریق نرم افزار Spss24 و AMOS24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل مفروض اولیه با داده های مشاهده شده برازش مطلوبی دارد. بر اساس نتایج مسیر مستقیم جوّ روانی _اجتماعی کلاس (اصطکاک و وابستگی) و تاب آوری بر خلاقیت معنادار به دست آمد (001/0p≤). همچنین مسیر غیرمستقیم تاب آوری در ارتباط بین جوّ روانی _اجتماعی کلاس (وابستگی) و خلاقیت (001/0P<)، و مسیر غیرمستقیم تاب آوری در ارتباط بین جوّ روانی _اجتماعی کلاس (انضباط) و خلاقیت نیز معنادار شد (01/0P<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده جوّ روانی-اجتماعی کلاس با واسطه تاب آوری به صورت مستقیم و غیرمستقیم توان تبیین خلاقیت را دارند. محیط غنی کلاس درس همراه با رابطه صمیمی و مقتدر معلم در کاربرد آموزش های اکتشافی و بهبود خلاقیت، تلویحات مهمی برای معلمان و مشاوران مدارس دارد.
تعیین کننده های سیاسی سلامت
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۵۵۸-۵۴۵
حوزههای تخصصی:
تعیین کننده های سیاسی سلامت شرایط ساختاری و محرک های اجتماعی را ایجاد می کنند که بر همه پویایی های دخیل در سلامت تأثیر می گذارند- ازجمله شرایط محیطی نامناسب؛ حمل ونقل ناکافی؛ محله های ناامن؛ مسکن نامناسب، فقیرانه و ناپایدار؛ و فقدان گزینه های غذایی سالم. در سطح جهانی، نمونه های مکرر از نقشی که این تعیین کننده های سیاسی- از طریق اقدام یا عدم اقدام و سیاست گذاری دولت - در پیامدهای سلامت و امید به زندگی، به ویژه در جوامعی که منابع کمتری دارند، بازی می کنند می توانند در حال حاضر و همچنین در طول تاریخ مشاهده شوند. مهم تر از همه، تعیین کننده های سیاسی سلامت چیزی بیش از صرفاً جدا و متمایز از تعیین کننده های اجتماعی سلامت هستند: آن ها به عنوان محرک های تعیین کننده های اجتماعی سلامت عمل می کنند که بسیاری از مردم از قبل کاملاً از آن ها آگاه هستند و به خوبی با آن ها آشنا هستند. تعیین کننده های سیاسی سلامت شامل فرآیند سیستماتیک ساختار روابط، توزیع منابع و اجرای قدرت می باشند که به طور هم زمان به روش هایی عمل می کنند که یا متقابلاً یا یکدیگر را تقویت می کنند یا بر یکدیگر تأثیر می گذارند تا فرصت هایی را شکل دهند که یا عدالت در سلامت را ارتقا بخشند یا نابرابری ها در سلامت را تشدید کنند. تعیین کننده های سیاسی سلامت، یک راه علاج جهانی برای نابرابری ها در سلامت هستند. تمرکز بر تعیین کننده های سیاسی خانه های بهداشت بر روی علل اساسی است که تعیین کننده های اجتماعی سلامت ر ا ایجاد، حفظ و تشدید می کنند که نابرابری ها در سلامت پایدار و ویرانگر را به وجود می آورند و تشدید می کنند که مشاهده، تجربه، پژوهش و گزارش می شوند. این مقاله با استفاده از لنزهای نظری و عملی برای بهبود نابرابری ها در سلامت که همچنان جوامع را در سراسر جهان فرامی گیرند، بسیاری از آسیب های تاریخی را که در طول تاریخ رخ داده اند، زمینه سازی می کند و یک چشم انداز منحصربه فرد در مورد وضعیت فعلی را ارائه می دهد و یک مسیر محسوس به سوی آینده ای عادلانه تر را پیشنهاد می دهد. علاوه بر این، به منظور از بین بردن تهدیدهای وجودی برای هر ملت و همه جمعیت ها، در نظر گرفتن این چارچوب جدید در تمام سطوح حکومت که به بهبود پیامدهای سلامت برای هر ملتی مربوط می شود، امری ضروری است.
بررسی رابطه ی دل زدگی تحصیلی و سبک تنظیم هیجان بین فردی با اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان متوسطه اول شهر تهران
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۵۹۹-۵۹۰
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه ی دل زدگی تحصیلی و سبک تنظیم هیجان بین فردی با اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 1402 بود. تحقیق حاضر از منظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی است و ازلحاظ استراتژی توصیفی – پیمایشی با رویکرد همبستگی است و از ازلحاظ روش اجرا به صورت میدانی بود. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر تهران تشکیل دادند که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تحصیل بودند. جهت انتخاب حجم نمونه بر اساس حجم کل جامعه بالای 5 هزار نفر می باشند، تعداد 269 نفر بر اساس حجم کل جامعه و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد و به پرسشنامه های دل زدگی تحصیلی، فرم کوتاه اعتیاد به اینترنت یانگ (S-IAT) و تنظیم هیجان بین فردی (IERQ) پاسخ دادند. نتایج با استفاده از همبستگی پیرسون و روش رگرسیون چند متغیره تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که مؤلفه های چشم انداز داشتن و تسلی بخش از متغیر تنظیم هیجان بین فردی توان پیش بینی اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان را دارد. همچنین نتایج نشان داد که مؤلفه دل زدگی مربوط به یادگیری و نمره کل دل زدگی تحصیلی توان پیش بینی اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان رادارند. همچنین نتایج نشان داد که مؤلفه های مدل سازی اجتماعی و دل زدگی تحصیلی توان پیش بینی اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان را ندارند؛ بنابراین نتایج پژوهش حاضر می تواند موردتوجه سازمان آموزش وپرورش، معلمان و دانش آموزان قرار گیرد.
نقش هیجانات مثبت پایین، تجارب مرتبط با اضطراب و درماندگی-ناامیدی مبتنی بر MMPI-3 در تجربه رنج و فشار مراقبتی مراقبان بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) میتواند بهطور قابلتوجهی بر کیفیت زندگی و فعالیتهای روزمره زندگی مراقبان تاثیر بگذارد و نحوه کنار آمدن با موقعیتهای استرسزا و چالشهای آن برای مراقبان از طریق شخصیت مراقب تعیین میشود. بر این اساس این پژوهش با هدف بررسی نقش هیجانات مثبت پایین، تجارب مرتبط با اضطراب و درماندگی-ناامیدی مبتنی بر MMPI-3 در تجربه رنج و فشار مراقبتی مراقبان بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) انجام شد. مواد و روشها: روش پژوهش بنیادی و توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مراقبان همراه بیماران مبتلا به MS در شهر مشهد که در بازه زمانی مهر تا آذرماه 1403 به کلینیکهای تخصصی مغز و اعصاب و انجمن حمایت از بیماران MS مشهد مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. تعداد 384 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا - نسخه سوم (MMPI-3) و مقیاس فشار مراقبتی (CBS) و پرسشنامه ارزیابی رنج بیمار (SAQ) بود. برای تحلیل دادهها از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بیشترین همبستگی بین تجارب مرتبط با اضطراب و تجربه رنج و کمترین همبستگی بین تجارب مرتبط با اضطراب و درماندگی/ناامیدی مشاهده شد (01/0p>). همچنین درماندگی-ناامیدی و تجارب مرتبط با اضطراب 23 درصد واریانس تجربه رنج (23/0 R=Square) را تبیین میکند. بهعلاوه مشخص شد که تجارب مرتبط با اضطراب، هیجانات مثبت پایین و درماندگی-ناامیدی 41 درصد واریانس فشار مراقبتی (41/0 R=Square) را تبیین میکند نتیجهگیری: بر این اساس و با توجه به ارتباط ابعاد شخصیتی با تجربه رنج و فشار مراقبتی پیشنهاد میشود بهمنظور کاهش و تعدیل درد و رنج مراقبان برنامههای آموزشی و درمانی بهمنظور ارتقا و بهبود توانمندیهای شخصیتی مثبت و تعدیل ابعاد شخصیتی منفی از طریق سازمانهای خدمات سلامت روان ازجمله مراکز مشاورهای و درمانی در آموزشوپرورش، بیمارستانها و دانشگاهها طراحی و اجرا گردد.
مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور و روایت درمانی بر تحمل پریشانی مادران دارای فرزند مبتلا به بیماری سلیاک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیماریهای مزمن و لاعلاج ازجمله سلیاک تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی بیماران و خانوادههای آنان دارد و ابتلای فرزندی به سلیاک میتواند عامل تهدید کنندهای برای سلامت روان مراقبان آنان بویژه مادرانشان باشد؛ از این جهت که این افراد اضطراب و فشارروانی زیادی را متحمل میشوند؛ لذا هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان راهحلمحور و روایتدرمانی بر تحملپریشانی مادران دارای فرزند مبتلا به سلیاک بود. مواد و روشها: پژوهش حاضر، از نوع مداخلهی نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری 3 ماهه با دو گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری مادران دارای حداقل یک فرزند مبتلا به سلیاک و عضو انجمن سلیاک ایران در اصفهان بودند. از بین آنها، 60 نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول درمان راهحلمحور و گروه آزمایش دوم روایتدرمانی را در قالب 8 جلسه 90 دقیقهای دریافت نمودند، گروه کنترل هیچ مداخلهای نگرفت. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه تحملپریشانی گاهر و سیمون(2005) در هرسه مرحله استفاده گردید. دادهها در نرمافزارspss26 به روش واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: هر دو مداخله منجر به افزایش معنادار تحملپریشانی در مادران دارای فرزند مبتلا به سلیاک شد(P<0.01). همچنین، در مرحله پسآزمون بین اثربخشی دو مداخله بر تحمل پریشانی در دو گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود نداشت. این نتایج در طول مرحله پیگیری پایدار باقی ماند(P<0.01). نتیجهگیری: هر دو درمان راهحلمحور و روایتدرمانی میتوانند بعنوان مداخلاتی سودمند برای افزایش تحملپریشانی در مادران دارای فرزند مبتلا به سلیاک بهکار گرفته شوند
مدل یابی رضایت تحصیلی از روی شش عاملی شخصیت هگزاکو با میانجی گری انگیزه پیشرفت در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
837 - 854
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعه پیشینه این حوزه نشان داد که تاکنون مطالعه ای به مدل یابی رضایت تحصیلی از روی شش عاملی شخصیت هگزاکو با میانجی گری انگیزه پیشرفت در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی انجام نشده است.
هدف: مطالعه حاضر با هدف مدل یابی رضایت تحصیلی از روی شش عاملی شخصیت هگزاکو با میانجی گری انگیزه پیشرفت در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن انجام شد.
روش: روش تحقیق از نوع همبستگی بود. جامعه این مطالعه، دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 315 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها آزمون انگیزه پیشرفت هرمنس (1970)، مقیاس رضایت تحصیلی دانشجویان (ترک زاده و محترم، 1391) و مقیاس 60 سؤالی هگزاکو (اشتون و لی، 2009) بود.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد مدل رضایت تحصیلی از روی شش عاملی شخصیت هگزاکو با میانجی گری انگیزه پیشرفت در دانشجویان از برازش مطلوبی برخوردار است. تأثیر ابعاد ویژگی شخصیت هگزاکو بر رضایت تحصیلی معنادار است (0/0005 >P)؛ بطوری که برای صداقت فروتنی 0/341=β، گشودگی به تجربه 0/426=β، وظیفه شناسی 0/513=β، برون گرایی 0/393=β، سازگاری 0/420=β، و برای هیجان پذیری 0/392- =β گزارش شد. همچنین، انگیزه پیشرفت بر رضایت رابطه تحصیلی تأثیر دارد (784 =β؛ 0005/0 >P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد بررسی میزان رضایت از تحصیل و انگیزش تحصیلی دانشجویان بتواند شاخصی برای بهبود عملکرد تحصیلی باشد. همچنین، به نظر می رسد ارزش یابی روانی و شخصیتی متقاضیان ورود به دانشگاه ها بتواند موجب انتخاب رشته تحصیلی متناسب شده و رضایت تحصیلی بالاتری را ایجاد کند.
نقش خودکنترلی و حساسیت بین فردی در نوسانات خلقی در بازماندگان خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
133 - 141
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف بررسی نقش خودکنترلی و حساسیت بین فردی در پیش بینی نوسانات خلقی در افراد با سابقه خودکشی انجام شده است. درک این عوامل می تواند به توسعه مداخلات پیشگیرانه و درمانی بهتر برای این جمعیت کمک کند.
مواد و روش: این مطالعه به صورت مقطعی با نمونه ای از ۲۱۸ نفر از ساکنان تهران انجام شد که بر اساس جدول مورگان و کرجسی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس های استاندارد برای نوسانات خلقی، خودکنترلی و حساسیت بین فردی جمع آوری شد. برای بررسی روابط بین متغیرها از همبستگی پیرسون استفاده شد و تحلیل رگرسیون خطی برای ارزیابی قدرت پیش بینی خودکنترلی و حساسیت بین فردی بر نوسانات خلقی انجام گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۷ انجام شد.
یافته ها: آمار توصیفی نشان داد که میانگین نوسانات خلقی ۲۸.۳۴ (انحراف معیار = ۶.۱۲)، خودکنترلی ۷۵.۸۹ (انحراف معیار = ۸.۴۷) و حساسیت بین فردی ۶۳.۲۳ (انحراف معیار = ۷.۹۸) است. تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد که بین خودکنترلی و نوسانات خلقی همبستگی منفی معنی دار (r = -0.42, p < 0.01) و بین حساسیت بین فردی و نوسانات خلقی همبستگی مثبت معنی دار (r = 0.36, p < 0.01) وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد که خودکنترلی (B = -0.29, p < 0.001) و حساسیت بین فردی (B = 0.22, p < 0.001) پیش بین های معنی داری برای نوسانات خلقی هستند و ۲۶ درصد از واریانس نوسانات خلقی را تبیین می کنند (R² = 0.26).
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که خودکنترلی پایین و حساسیت بین فردی بالا با افزایش نوسانات خلقی در افراد با سابقه خودکشی مرتبط است. این نتایج اهمیت بهبود خودکنترلی و مدیریت حساسیت بین فردی را در مداخلات درمانی برای کاهش نوسانات خلقی و پیشگیری از رفتارهای خودکشی در این جمعیت برجسته می سازد.
نقش واسطه ای صمیمیت زناشویی در رابطه بین بحران میانسالی با تمایل به خیانت در مردان میانسال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
۱۴۱-۱۱۶
حوزههای تخصصی:
هدف: خیانت زناشویی که بعنوان یکی از معضلات اجتماعی شناخته می شود، می تواند موجب فروپاشی خانواده و یا حتی باعث وقوع جنایت گردد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ی صمیمیت زناشویی در ارتباط بین بحران میانسالی با تمایل به خیانت در مردان میانسال می باشد. روش: این پژوهش از نوع همبستگی با روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مردان 40 تا 60 ساله استان خراسان رضوی تشکیل می دادند. نمونه پژوهش از جامعه حاضر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، ابزارها شامل؛ پرسشنامه صمیمیت زناشویی(والکر و تامپسون، 1983)، بحران هویت میانسالی(رجایی و همکاران، 1387) و گرایش به خیانت(بشیرپور و همکاران، 1397) بود. حجم نمونه این پژوهش شامل 200 نفر مرد بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS و AMOS انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل حاکی از رابطه مستقیم و معنی دار بین بحران میانسالی با تمایل به خیانت زناشویی بود. همچنین رابطه غیرمستقیم بین بحران میانسالی با تمایل به خیانت زناشویی، به واسطه صمیمیت زناشویی وجود داشت. صمیمیت زناشویی نیز با متغیر مستقل بحران میانسالی رابطه معکوس و معنادار داشت. و در نهایت نیز بین تمایل به خیانت زناشویی و صمیمیت زناشویی رابطه معکوس و معنی دار وجود داشت. بنابراین مدل مفروض از برازش خوبی برخوردار بوده است. نتیجه گیری: با توجه به نقش پیش بینی کننده بحران میانسالی و نقش صمیمیت زناشویی در تمایل افراد به خیانت زناشویی، متخصصان باید بر لزوم ارائه آموزش مناسب به زوج هایی که در معرض این آسیب ها قرار دارند، تاکید کنند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و شادکامی معتادان در طول درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری و شادکامی مردان معتاد انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مردان تحت درمان داروی متادون بودند که در سال 1399 جهت درمان به مراکز ترک اعتیاد استان قم مراجعه کرده بودند که از میان آن ها بر حسب ملاک های ورود به پژوهش و به روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر از معتادان انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه ی 90 دقیقه ای برنامه ی آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند و و گروه کنترل که در لیست انتظار قرار داشت هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر- دیویدسون(2003) و مقیاس شادکامی آرگایل و همکاران (1989) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، تفاوت معناداری بین میانگین پس آزمون دو گروه در تاب آوری و شادکامی وجود داشت. می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود تاب آوری و شادکامی معتادان مرد در حال بهبودی اثربخش است و بنابراین با توجه به یافته های پژوهش، می توان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به منظور افزایش تاب آوری و شادکامی معتادان مرد در حال بهبودی استفاده کرد.
اثربخشی توجه آگاهی معنوی اسلامی گروهی بر خستگی از شفقت، همدلی و خوش بینی پرستاران
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پرستاران در طول فرآیند کاری خود درگیر تنش های گسترده ای می شوند که زمینه ساز افزایش خستگی از شفقت و کاهش همدلی و خوش بینی در آن ها می شود که این وضع بر کیفیت ارائه خدمات بالینی آنها تأثیر منفی دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی توجه آگاهی معنوی اسلامی گروهی بر خستگی از شفقت، همدلی و خوش بینی پرستاران انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی و جامعه آماری شامل پرستاران شاغل در بیمارستان عارفیان شهر ارومیه بود که تعداد 60 نفر در سال 1401 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 30 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله را دریافت نمود و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای سنجش پرسش نامه خستگی از شفقت فیگلی (1995)، همدلی بارون - کوهن (2003) و خوش بینی بدبینی سلیگمن (1982) بود. شرکت کنندگان پرسش نامه ها را در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرّر و نرم افزار SPSS22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در گروه های آزمایشی و کنترل در هر سه متغیر پژوهش تفاوت معنی دار وجود داشت. مداخله توجه آگاهی معنوی اسلامی گروهی بر خستگی از شفقت (01/0 > P ؛980/10=F)، همدلی (01/0 > P ؛ 071/53 =F) و خوش بینی (01/0 > P ؛ 406/25 =F) پرستاران اثربخشی معنی داری داشت. نتیجه گیری: توجه آگاهی معنوی اسلامی گروهی بر خستگی از شفقت، همدلی و خوش بینی پرستاران مؤثر بود؛ بنابراین می توان از این مداخله برای بهبود عملکرد و کیفیت مراقبت های بالینی پرستاران استفاده نمود.
Comparison the Effectiveness of Mindfulness-Based Relationship Enhancement and Emotion-Focused Therapies on Marital Satisfaction and Intimacy in Couples with Low Self-Disclosure(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The present study aimed to compare the effectiveness of Mindfulness-Based Relationship Enhancement (MBRE) and Emotion Focused (EFT) therapies on marital satisfaction and intimacy in couples with low self-disclosure. Method: This research was a semi-experimental study with a pre-test, post-test, and follow-up design with experimental and control groups. The statistical population of the research included all the couples who referred to the counseling centers of Kermanshah, Iran, in 2022-2023 who had a low level of self-disclosure. 30 couples were selected by convenience sampling method and randomly replaced in two experimental and control groups. The first experimental group underwent MBRE (eight 90-minute couple sessions) and the second experimental group EFT intervention (nine 90-minute couple sessions). The control group did not receive any intervention. The Marital Self-Disclosure (Waring et al. 1998), the short form of the Marital Satisfaction (Favers and Olson, 1993) and the Intimacy (Walker and Thompson, 1983) scales were used for collecting the data. Results: The results of Analysis of Variance with repeated measures (Mixed Model) showed that both interventions increased marital satisfaction and intimacy (p<0.01) and this effect was maintained during the follow-up period. Also, findings indicated that there is a significant difference between MBRE and EFT therapies; MBRE has been more effective in increasing marital satisfaction and intimacy than EFT (p<0.05). Conclusion: MBRE has been more effective than the EFT on solving the marital satisfaction and intimacy due to the involvement of couples in mind-body relationship and mental self-awareness. Therefore, this treatment is suggested to marital counselors.
Predicting Marital Satisfaction based on Attitudes Towards Gender Roles and Identity Styles in Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study investigates the prediction of marital satisfaction based on attitudes toward gender roles and identity in married couples.
Methods: The research method employed for this purpose is descriptive and correlational. Therefore, A cluster sampling method was used to select 350 married individuals from the residents of the second municipality district of Mashhad in 2022, including 150 women and 150 men. Data was collected using the Tagras scale, Smith identity styles, and Enrich marriage satisfaction questionnaire. Correlation and regression models were employed to analyze the data.
Results:The findings reveal significant relationships between attitudes toward gender roles, identity styles, and marital satisfaction. Additionally, it is important to note that the significance of these relationships differed among males and females. After analyzing the data using regression analysis, it was found that attitudes towards gender roles and identity styles have the ability to predict marital satisfaction by %26 and %34, respectively and at the p<0.01 significance level.
Conclusion: Hence, based on the results, it can be concluded that individuals who hold egalitarian attitudes toward gender roles tend to experience higher levels of marital satisfaction. Conversely, those who adhere to traditional gender roles are more likely to experience lower levels of marital satisfaction. Furthermore, it was observed that an informational identity style positively predicts marital satisfaction, while a diffuse identity style negatively predicts it.