پژوهش های نوین روانشناختی (روانشناسی دانشگاه تبریز)
پژوهش های نوین روانشناختی سال 20 بهار 1404 شماره 77 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آموزش خودشفقت ورزی بر دانشجویان قربانی قلدری و تعیین تاثیر آن بر اشتیاق تحصیلی آنها انجام گرفت. این پژوهش از نوع مطالعه نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و دارای گروه کنترل بود. از جامعه دانشجویان علوم انتظامی امین در سال تحصیلی 1401-1400، نمونه ای متشکل از 30 دانشجوی قربانی قلدری، با استفاده از پرسشنامه قربانیِ قلدری غربالگری شد و در دو گروه 15 نفری به صورت تصادفی قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه قربانی قلدری، مقیاس اشتیاق تحصیلی و بسته آموزش خودشفقت ورزی بود. گروه آزمایش 8 جلسه مداخله آموزش خودشفقت ورزی مبتنی بر نظریه خودشفقت ورزی نف دریافت نمود. بعد از اتمام آموزش نمرات پس آزمون اخذ و با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد آموزش خودشفقت ورزی بر اشتیاق تحصیلی و مولفه های آن که شامل؛ اشتیاق عاطفی، اشتیاق رفتاری و اشتیاق شناختی است، تاثیر مثبت و معناداری داشت. بر اساس یافته ها، آموزش خودشفقت ورزی می تواند با غلبه بر آسیب های ناشی از تجارب گذشته و پذیرش تمامیت خود و ایجاد احساسات مثبت، اشتیاق تحصیلی را بهبود ببخشد و به عنوان یک رویکرد موثر توسط مربیان، مشاوران و متخصصان مراکز آموزشی و درمانی برای کمک به کاهش رنج قربانیان و بهبود اشتیاق تحصیلی استفاده شود.
نقش مولفه های سازمان یافتگی شخصیت و روابط موضوعی در پیش بینی سوگیری تفسیری دانشجویان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش مولفه های سازمان یافتگی شخصیت و روابط موضوعی در پیش یینی سوگیری تفسیری دانشجویان افسرده بود. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه در سال تحصیلی 1399-1398 بودند. حجم نمونه 200 نفر از سه دانشکده فنی، علوم پایه و علوم انسانی (76 پسر و 124 دختر) براساس معیارهای ورود به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به سیاهه تجدیدنظر شده افسردگی بک و همکاران (1996)، سازمان یافتگی شخصیت لنزنوگر و همکاران (2001)، روابط موضوعی بل و همکاران (1986)، آزمون سناریوهای مبهم برای افسردگی برنا و همکاران (2011) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره گام به گام تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین مولفه های سازمان یافتگی شخصیت و روابط موضوعی با سوگیری تفسیری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0/01>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره به روش گام به گام در گام نهایی نیز آشکار کرد که 55/5 درصد واریانس سوگیری تفسیری به وسیله مولفه های آزمون گری، بی کفایتی، بیگانگی، دلبستگی ناایمن تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سازمان یافتگی شخصیت (مولفه آزمون گری) و روابط موضوعی (بی کفایتی، بیگانگی و دلبستگی ناایمن) نقش مهمی در پیش بینی سوگیری تفسیری دانشجویان افسرده دارند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر تاب آوری زنان مطلقه مراجعه کننده به بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طلاق یکی از تجارب تنش زای خانواده است که می تواند منجر به تاب آوری پایین در بین زوجین شود. هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر تاب آوری زنان مطلقه مراجعه کننده به بهزیستی بود. روش این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه زنان مراجعه کننده به بهزیستی شهر تبریز در شش ماهه دوم سال 1402-1401 تشکیل می دهد که از این بین تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری تصادفی و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (در هر گروه 20 نفر) گمارش تصادفی شد. پیش آزمون و پس آزمون بعد از مداخلات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی اجرا گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و برای تحلیل فرضیه ها نیز از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو مداخله بر روی متغیر تاب آوری اثربخشی داشتند (0/05>p). با توجه به نتایج پژوهش حاضر بین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی در متغیر وابسته تفاوت وجود داشت که میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشتر از طرحواره درمانی بود. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش تاب آوری و بهبود وضعیت زنان مطلقه تاثیر دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خستگی، خودشفقت ورزی و تاب آوری پرستاران خانگی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرستاران خانگی سالمندان مشکلات روان شناختی از جمله خستگی و تاب آوری پایین را تجربه می کنند و برای بهبود این مشکلات به مداخلات روان شناختی نیاز است. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خستگی، خودشفقت ورزی و تاب آوری پرستاران خانگی سالمندان بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه پرستاران خانگی سالمندان مراجعه کننده به سازمان بهزیستی شهرستان بابل در نیم سال دوم 1400 بود. حجم نمونه 30 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس براساس معیارهای ورود به مطالعه، انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها مقیاس های خستگی اسمتس (MFI؛ 1996)، خودشفقت ورزی نف (SCS؛ 2003) و تاب آوری کانر و دیویدسون (RS، 2003) بود. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر شفقت را دریافت کردند. داده ها با تحلیل کوواریانس یک طرفه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت بر کاهش خستگی و بهبود خودشفقت ورزی و تاب آوری پرستاران خانگی سالمندان تأثیر داشت (0/01>p). بر اساس یافته های پژوهش می توان از درمان مبتنی بر شفقت برای کاهش خستگی و بهبود خودشفقت ورزی و تاب آوری پرستاران خانگی سالمندان سود جست.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی با ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خستگی بیماران خودایمنی مبتلا به میاستنی گراویس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی با ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خستگی بیماران خودایمنی مبتلا به میاستنی گراویس بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری زنان بیمار خودایمنی مبتلا به میاستنی گراویس مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی شهر تهران در پاییز سال 1402 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 60 نفر انتخاب و سپس در 2 گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه های آزمایش تحت طرحواره درمانی (8 جلسه 90 دقیقه ای) و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس (8 جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس شدت خستگی (FSS) کروپ و و همکاران (1989) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 28 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر کاهش خستگی داشته است (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد که ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس اثربخشی بیشتری بر کاهش خستگی داشته است (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که طرحواره درمانی با ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس می توانند به عنوان شیوه های درمانی مناسب برای کاهش خستگی بیماران خودایمنی مبتلا به میاستنی گراویس در مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی به کار برده شوند و تقدم استفاده با ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس است.
اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه نگر بر شایستگی اجتماعی و همجوشی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده با نمود رفتارهای قانون شکنانه و پرخاشگرانه سبب تخریب عملکرد تحصیلی یا اجتماعی نوجوان می شود. این نوجوانان بر رفتار خود کنترل کمی داشته که این روند توانایی های آنان را مختل می کند. بر این اساس این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر شایستگی اجتماعی و همجوشی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده بود که در دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1402-1401 در شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. در پژوهش حاضر 35 دانش آموز مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جای دهی شدند (18 دانش آموز در گروه آزمایش و 17 دانش آموز در گروه گواه). دانش آموزان گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر را طی ده هفته در ده جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از سیاهه رفتاری- هیجانی کودکان و نوجوانان (CABEI) (آخنباخ و رسکورلا، 2001)، پرسشنامه شایستگی اجتماعی (SCQ) (فلنر، لیاس و فیلیپس، 1990) و پرسشنامه همجوشی شناختی (CFQ) (گیلاندرز و همکاران، 2014) استفاده شد. داده ها با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی نوجوان محور بر شایستگی اجتماعی (0/0001>P؛ 0/69=Eta؛ 74/11=F) و همجوشی شناختی (0/0001>P؛ 0/56=Eta؛ 39/71=F) نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر با بهره گیری از شناختن هیجان ها، آموزش آگاهی هیجانی، بازارزیابی شناختی، شناسایی الگوهای اجتناب از هیجان و بررسی رفتارهای ناشی از هیجان می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود شایستگی اجتماعی و کاهش همجوشی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه صمیمیت و کیفیت زندگی زناشویی براساس همخوانی تیپ های زمانی صبحگاهی - عصرگاهی زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه صمیمیت و کیفیت زندگی زناشویی بر اساس سطوح همخوانی تیپ های زمانی صبحگاهی-عصرگاهی زوج ها انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری تمام زوجین شاغل در ادارات دولتی شهرستان تبریز در سال 1401بود. به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 185 زوج از بین جامعه آماری انتخاب و در این مطالعه شرکت کردند. پرسشنامه های کیفیت زندگی زناشویی (بازبی و همکاران، 1995) و صمیمیت زناشویی (واکر و تامپسون، 1983) توسط مردان تکمیل شد و پرسشنامه تیپ های زمانی صبحگاهی-عصرگاهی (هورن و استرنبرگ، 1976) جهت تعیین سطح همخوانی تیپ های زمانی زوج ها توسط هر دو زوج تکمیل شد. با مطابقت پاسخ های زوج ها در پرسشنامه تیپ های زمانی، شرکت کنندگان در سه گروه همخوانی تیپ های زمانی بالا (80 زوج)، متوسط (65 زوج) و پایین (40 زوج) قرار گرفتند. داده ها به روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری یک طرفه و با نرم افزار آماری SPSS24 تحلیل گردید. آزمون تعقیبی LSD نشان داد، صمیمیت و کیفیت زندگی زناشویی در سه سطح همخوانی تیپ های زمانی صبحگاهی - عصرگاهی زوج ها در مقایسه باهم تفاوت معنی دار دارد (0/05>P). همخوانی بالا در تیپ های زمانی زوج ها با صمیمیت و کیفیت زندگی زناشویی بیشتر همراه است. نتیجه گیری می گردد، افرادی که در زندگی زناشویی دارای همخوانی در تیپ های زمانی صبحگاهی- عصرگاهی هستند، صمیمیت و کیفیت زندگی زناشویی بهتری را تجربه می کنند.
پیش بینی امنیت روانی بیماران مبتلا به سرطان گوارش بر اساس بنیان های اخلاقی و رشد پس از آسیب با نقش میانجی باورهای مثبت فرا هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری رابطه بنیان های اخلاقی و رشد پس از آسیب با امنیت روانی با نقش میانجی باورهای فرا هیجانی در بیماران سرطان گوارش بود. مطالعه از نوع همبستگی و روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی بیماران مبتلابه سرطان گوارش مراجعه کننده به بیمارستان ولیعصر (عج) و مرکز مهرانه زنجان در سال 1402 بودند. از این جامعه تعداد 100 نفر به روش در دسترس انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده های پژوهش پرسشنامه بنیان های اخلاقی هایت و گراهام (2007)، مقیاس رشد پس از آسیب تدسچی و کالهون (1996)، مقیاس امنیت روانی مازلو فرم کوتاه (1952) و پرسشنامه فراشناخت و فرا هیجان مثبت بئر (2011) بود. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 25 و PLS نسخه ۳/۳ تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که اثر مستقیم باورهای فرا هیجانی بر امنیت روانی در بیماران سرطان گوارش، معنادار است (0/57=P<0/05 ,β). اثر مستقیم رشد پس از آسیب بر باورهای فرا هیجانی در بیماران سرطان گوارش، معنادار است (β=0/42, p<0/05). باورهای فراهیجانی مثبت در رابطه بین رشد پس از آسیب و امنیت روانی در بیماران سرطان گوارش نقش میانجی دارند (β=0/24, p<0/05). همچنین مدل نقش میانجی باورهای فرا هیجانی مثبت در رابطه بین بنیان های اخلاقی و رشد پس از آسیب در بیماران مبتلابه سرطان گوارش از برازش مطلوبی برخوردار است (SRMR=0/08, NFI=0/91). باتوجه به یافته ها می توان مداخلاتی را باهدف بهبود باورهای فراهیجانی مثبت، رشد پس از آسیب و بنیان های اخلاقی برای افزایش امنیت روانی در بیماران مبتلا به سرطان طراحی واجرا نمود.
نقش الگوهای ارتباطی خانواده و سبک های فرزندپروری در پیش بینی خودکشی با میانجی گری افسردگی در زنان قربانی خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده یک کانون فرهنگی- اجتماعی مهم به شمار می آید و نقش مهمی در پیشگیری از مسائل آسیب زای افراد در آینده دارد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل رابطه ساختاری گرایش به خودکشی، الگوهای ارتباطی خانواده و سبک های فرزندپروری با میانجی گری افسردگی در زنان قربانی خشونت خانگی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل ۲۳۷ نفر از زنان قربانی خشونت خانگی که به ۳ مرکز بهزیستی، اورژانس اجتماعی و اورژانس اجتماعی صدرا در استان فارس مراجعه کرده بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک های فرزندپروری (PSI)، الگوی های ارتباطی خانواده تجدید نظر شده (RFCP)، افکار خودکشی بک (BSSI) و افسردگی بک نسخه دوم (BDI-II) پاسخ دادند. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و AMOS-22 مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. طبق نتایج الگوی ارتباطی همنوایی، سبک های فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه از طریق افزایش افسردگی منجر به افزایش گرایش به خودکشی، و الگوی ارتباطی گفت وشنود، سبک فرزندپروری مقتدرانه از طریق کاهش افسردگی منجر به کاهش گرایش به خودکشی می شود. به نظر می رسد تعامل و روش های تربیت ناسازگاری که والدین برای فرزندانشان در نظر می گیرند اثرات مخربی را بر رفتار، انتظارات و افزایش ریسک گرایش به خودکشی در آینده می گذارد.
آزمون مدل علّی پریشانی روانشناختی نوجوانان براساس آزاردیدگی دوران کودکی و ناگویی هیجانی با نقش میانجی گرانه کیفیت خواب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون مدل علّی پریشانی روانشناختی نوجوانان براساس آزاردیدگی دوران کودکی و ناگویی هیجانی با نقش میانجی گرانه کیفیت خواب بود. این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش انجام نیز توصیفی -همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش تمام دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 1402-1403 بودند که از بین آن ها تعداد 352 نفر به شکل دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات نیز مقیاس های آشفتگی روانشناختی (DASS؛ لاویبوند و لاویبوند، 1995)؛ ناگویی هیجانی (TAS؛ بگبی و همکاران، 1994)؛ پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ؛ برنستاین و همکاران، 2003) و شاخص کیفیت خواب (PSQI؛ بویس و همکاران، 1989) بود. برای توصیف یافته ها از میانگین و انحراف استاندارد و برای استنباط اطلاعات نیز از آزمون های همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSS-27 و AMOS-24 استفاده شد نتایج این پژوهش نشان داد که این مدل پژوهشی از برازش مطلوبی برخوردار بوده و آزاردیدگی دوران کودکی و ناگویی هیجانی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم و از طریق میانجی گری کیفیت خواب بر پریشانی روانشناختی نوجوانان اثرگذار هستند. از این نتایج می توان برای طراحی مداخلاتی با هدف پیشگیری از پریشانی های روانشناختی استفاده نمود.
اثربخشی برنامه سبک زندگی مبتنی بر تنظیم هیجان بر مدیریت هیجانات دانش آموزان دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان در خانواده و مدرسه با چالش های گوناگونی همچون مشکلات هیجانی روبرو می شوند. هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی برنامه سبک زندگی مبتنی بر تنظیم هیجان بر مدیریت هیجانات دانش آموزان دوره دوم ابتدایی بود. پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. در این پژوهش 60 دانش آموز کلاس ششم دبستان که به روش نمونه گیری در دسترس از مدارس شهر اصفهان انتخاب شده بودند، شرکت داشتند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (14 دختر و 16 پسر) و دو گروه کنترل (13 دختر و 17 پسر) تقسیم شدند. گروه های آزمایش در 8 جلسه 60 دقیقه ای در برنامه سبک زندگی مبتنی بر تنظیم هیجان شرکت کردند، در حالی که به گروه های کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزار پژوهش مقیاس های مدیریت هیجان کودکان بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مداخله (0/001=P) و جنسیت (0/03=P) اثر معناداری بر مدیریت هیجان داشتند و تاثیر آن بر دانش آموزان دختر نسبت به دانش آموزان پسر بیشتر بود. علاوه بر این، مداخله اثر معناداری بر کاهش خشم دانش آموزان داشت (0/02=P) ولی تاثیر معناداری بر غم (0/61=P) و نگرانی (0/83=P) آنها نداشت. به طورکلی، برنامه آموزش سبک زندگی مبتنی بر تنظیم هیجان توانست مدیریت هیجان و خشم دانش آموزان را بهبود بخشد. بنابراین، این برنامه با افزایش سازش یافتگی، صمیمیت، مردم آمیزی و مسئولیت پذیری و کاهش مشکلات میان فردی، افسردگی و هیجان های منفی سبب شد تا دانش آموزان هیجان های خود را مدیریت و کنترل کنند.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر پریشانی روان شناختی و ناگویی هیجانی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر پریشانی روان شناختی و ناگویی هیجانی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش را نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شرق تهران در فصل تابستان 1402 تشکیل دادند. در این پژوهش تعداد 36 نوجوان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (18 نوجوان در گروه آزمایش و 18 نوجوان در گروه گواه). نوجوانان دختر حاضر در گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر را طی ده هفته در ده جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه وسواسی- جبری مادزلی (MOCQ)، پرسشنامه پریشانی روان شناختی (PDQ) و پرسشنامه ناگویی هیجانی (AQ) استفاده شد. داده های با تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر پریشانی روان شناختی (0/0001>P؛ 0/61=Eta؛ 54/47=F) و ناگویی هیجانی (0/0001>P؛ 0/67=Eta؛ 68/09=F) نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی تأثیر معنادار دارد. در نتیجه درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر با بهره گیری از فنونی همانند بازشناسی هیجان های اولیه و ثانویه، ردیابی تجارب هیجانی و پرهیز از اجتناب هیجانی و شناختی می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش پریشانی روان شناختی و ناگویی هیجانی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر نشخوارهای فکری و نگرانی بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر نشخوارهای فکری و نگرانی بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر انجام گرفت. پژوهش حاضر کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه یک شهر تهران در سه ماهه پاییز سال 1402 بودند. در این پژوهش تعداد 34 فرد دارای اختلال اضطراب فراگیر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جای دهی شدند (17 نفر در گروه آزمایش و 17 نفر در گروه گواه). بیماران حاضر در گروه آزمایش درمان مبتنی بر ذهنی سازی را طی هشت هفته در هشت جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر (GADQ)، پرسشنامه نشخوارهای فکری (RQ) و پرسشنامه نگرانی ایالتی پنسیلوانیا (PSWQ) استفاده شد. داده ها با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر نشخوارهای فکری (0/001>P؛ 0/62=Eta؛ 52/19=F) و نگرانی (0/001>P؛ 0/58=Eta؛ 45/23=F) بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، درمان مبتنی بر ذهنی سازی با بهره گیری از آموزش مهارت ها و نگرش های بهنجار، تقویت انعطاف پذیری و مقابله با استرس، افزایش ظرفیت ارتباطی، پذیرا بودن نسبت به دیدگاه دیگران و ایجاد ذهنیت موفق می تواند به عنوان درمانی کارآمد در جهت کاهش نشخوارهای فکری و نگرانی بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر مورد استفاده قرار داد.
اثربخشی مداخله مبتنی بر روانشناسی مثبت نگر بر خوش بینی تحصیلی، انعطاف پذیری شناختی و تعلق به مدرسه در دانش آموزان دارای اهمال کاری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر روانشناسی مثبت نگر بر خوش بینی تحصیلی، انعطاف پذیری شناختی و تعلق به مدرسه در دانش آموزان دارای اهمال کاری تحصیلی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی (با گروه آزمایش و گواه) با طرح سه مرحله ای (پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری) و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان شهر دزفول در سال 1402 بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز تعلل ورز بود که در پرسشنامه تعلل ورزی سواری (1390) نمره بالاتر از 24 را کسب کرده بودند و با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی مثبت نگر را طی 8 هفته در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل خوش بینی تحصیلی (شانن موران و همکاران، 2013)، انعطاف پذیری شناختی (واندروال و دنیس 2010)، تعلق به مدرسه (بری، بنتی و وات، 2004) و تعلل ورزی (سواری، 1390) بود. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و سطح معناداری 0/05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد بین گروه های آزمایش و گواه از نظر خوش بینی تحصیلی، انعطاف پذیری شناختی و تعلق به مدرسه تفاوت معنی داری وجود داشت (0/001>p) و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که مداخله مبتنی بر روانشناسی مثبت نگر به عنوان یک روش کارا جهت بهبود خوش بینی تحصیلی، انعطاف پذیری شناختی و تعلق به مدرسه مورد استفاده قرار گیرد .
مقایسه اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت و درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر کاهش احساس تنهایی هیجانی افراد مبتلا به آسم دارای طرحواره محرومیت هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت و درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر کاهش احساس تنهایی هیجانی افراد مبتلا به آسم دارای محرومیت هیجانی بود که در راستای دو تحقیق پیشین پژوهشگر بر روی بیماران آسمیک صورت گرفت. روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع طرح گسترش یافته پیش آزمون – پس آزمون چندگروهی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به آسم دارای طرحواره محرومیت هیجانی است. نمونه شامل 45 نفر از افراد مبتلا به بیماری آسم دارای محرومیت هیجانی است که به صورت هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در 3 گروه روان درمانی پویشی کوتاه مدت، گروه درمان مبتنی بر ذهنی سازی و گروه کنترل گمارده شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه طرحواره محرومیت هیجانی (یانگ، 1991) و احساس تنهایی (راسل و همکاران،1980) استفاده شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روان درمانی پویشی کوتاه مدت و درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر احساس تنهایی هیجانی افراد مبتلا به آسم تأثیر معناداری داشت (0/77=F=70/315, η 2 ). همچنین تأثیر درمان مبتنی بر ذهنی سازی نسبت به روان درمانی پویشی کوتاه مدت در کاهش احساس تنهایی هیجانی افراد مبتلا به آسم بیشتر بود (0/05>p). می توان از روان درمانی پویشی کوتاه مدت و درمان مبتنی بر ذهنی سازی در کاهش احساس تنهایی هیجانی افراد مبتلا به آسم دارای طرحواره محرومیت هیجانی بهره برد.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان هیجان مدار بر باورهای غیرمنطقی و تمامیت خواهی زوجی در زنان دچار طلاق هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان هیجان مدار بر باورهای غیرمنطقی و تمامیت خواهی زوجی در زنان دچار طلاق هیجانی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیر 2 ماهه بود. جامعه آماری زنان دچار طلاق هیجانی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر گرگان در سال 1402 بودند. تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی جونز (1968)، تمامیت خواهی زوجی شیا و اسلنی (1999) و طلاق هیجانی گاتمن (2008) بود. گروه آزمایش 1 واقعیت درمانی، گروه آزمایش 2 درمان هیجان مدار را در 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده های پژوهش با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی توسط نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد واقعیت درمانی و درمان هیجان مدار بر کاهش باورهای غیرمنطقی و تمامیت خواهی زوجی در زنان دچار طلاق هیجانی اثربخش بود (0/05>p). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که واقعیت درمانی تاثیر بیشتری دارد (0/05>p). بر این اساس می توان نتیجه گرفت که واقعیت درمانی با حذف کنترل گری بیرونی، توجه به رفتار کلی و انتخاب شده برای حل تعارضات در زندگی روشی مؤثرتر و کارآمدتر در کاهش باورهای غیرمنطقی و تمامیت خواهی زوجی است و می تواند توسط درمانگران در مداخلات خانواده استفاده گردد و در نتیجه به بهبود روابط زناشویی کمک نماید.
اثربخشی درمان روان نمایشگری بر ترس از صمیمیت، نشخوار فکری و علائم آسیب شناختی روانی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان روان نمایشگری بر ترس از صمیمیت، نشخوار فکری و علائم آسیب شناختی روانی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری دوماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 1 شهر تهران در سال 1401 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در یک گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان روان نمایشگری قرار گرفت. از مقیاس ترس از صمیمیت (FIS) دسکاتنر و ثلن (1991)، مقیاس پاسخ نشخوار فکری (RRS) نولن-هوکسما و مارو (1991) و چک لیست اختلالات روانی (SCL-25) نجاریان و داوودی (1380) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده های به دست آمده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد مداخله مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری اثربخشی معناداری بر ترس از صمیمیت، نشخوار فکری و علائم آسیب شناختی روانی داشته است (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که درمان روان نمایشگری می تواند به عنوان شیوه درمانی مناسب برای کاهش ترس از صمیمیت، نشخوار فکری و علائم آسیب شناختی روانی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی در مراکز مشاوره به کار برده شوند.
مقایسه اثربخشی آموزش های بار شناختی و خودتعیین گری بر شیفتگی و رفتار کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیفتگی تحصیلی و رفتار کمک طلبی از متغیرهای مهم برای دانش آموزان است و زمینه پیشرفت تحصیلی را در آن ها ایجاد می نماید. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی آموزش بار شناختی و خودتعیین گری بر شیفتگی تحصیلی و رفتار کمک طلبی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه نواحی شش گانه اصفهان در سال تحصیلی 1403- 1402بودند. روش نمونهگیری به صورت نمونه گیری دردسترس بود و بدین منظور 63 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه دارای ملاک ورود به مطالعه به طور تصادفی در سه گروه گمارش شدند. در ابتدا از بین نواحی شش گانه اصفهان ناحیه 3 به تصادف انتخاب شد و از بین مدارس متوسطه دوره دوم دخترانه ناحیه 3، دبیرستان غیر دولتی هدف سازان به تصادف انتخاب گردید. در این دبیرستان با برگزاری فراخوان، از دانش آموزانی که تمایل به شرکت در این پژوهش داشتند دعوت به عمل آمد. از بین افراد دارای ملاک های ورود، به تصادف 63 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 23 نفری گمارده شدند. گروه آزمایش اول دوره بسته آموزشی بار شناختی شریف منش و همکاران ( 1400) در 6 جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش دوم بسته آموزشی خودتعیین گری جلیلی و همکاران ( 1397) را در 12 جلسه 90 دقیقه ای طی نموند گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های شیفتگی تحصیلی مارتین و جکسون (2008) و رفتار کمک طلبی ریان و پینتریچ (1997) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 و با روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر انجام شد. آموزش های بار شناختی و خود تعیین گری، شیفتگی تحصیلی دانش آموزان و پذیرش کمک طلبی را افزایش داده و اجتناب از کمک طلبی را کاهش داده اند و اثرات آموزش ها در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است. اما بین دو مداخله آموزشی تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. آموزش بار شناختی و خودتعیین گری می تواند یادگیری و شیفتگی و کمک طلبی تحصیلی دانش آموزان را بهبود بخشد. معلمان باید از این روش ها برای کاهش بار شناختی و تقویت انگیزه درونی دانش آموزان استفاده کنند.
اثربخشی آموزش بازنشستگی سلامت محور بر نشانگان بازنشستگی و رضایت از زندگی در معلمان در شرف بازنشستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش بازنشستگی سلامت محور بر نشانگان بازنشستگی و رضایت از زندگی در معلمان در شرف بازنشستگی انجام شد. این پژوهش کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام معلمان مرد در شرف بازنشستگی شهر اهواز در سال 1402 بودند. در این پژوهش تعداد 32 معلم مرد در شرف بازنشستگی که بیش ترین نمره را در آزمون نشانگان بازنشستگی به دست آورده بودند، انتخاب و به شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش در هشت جلسه 90 دقیقه ای برنامه بازنشستگی سلامت محور شرکت کردند. اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش از مقیاس رضایت از زندگی دینر (1985) و پرسشنامه نشانگان بازنشستگی بزرگمهری (1386) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره با استفاده از نرم افزار آماری SPSS- 24شد. نتایج نشان داد بین میانگین پس آزمون متغیرهای وابسته (نشانگان بازنشستگی و رضایت از زندگی) با توجه به کنترل پیش آزمون متغیرهای وابسته تفاوت معنی داری وجود دارد (0/001> p). بسته ی آموزشی بازنشستگی سلامت محور با ارائه آموزش هایی در جهت بهبود تغییرات درک شده و مهارت های مدیریت سبک زندگی سالم پس از بازنشستگی زمینه آمادگی افراد برای بازنشستگی را فراهم می کند و می تواند باعث کاهش نشانگان بازنشستگی و افزایش رضایت از زندگی در معلمان مرد در شرف بازنشستگی گردد.
اثربخشی آموزش مهارت های روان شناختی بر آمادگی کاری دانش آموزان دختر فنی - حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های روان شناختی بر آمادگی کاری دانش آموزان دختر فنی-حرفه ای بود. این پژوهش کاربردی به روش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر سال یازدهم دبیرستان های فنی-حرفه ای دخترانه شهر تبریز، در سال تحصیلی 1401-1402، با میانگین سنی 1±16 بود. نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای، انجام شد. ابتدا یک ناحیه و سپس یک دبیرستان فنی-حرفه ای دخترانه به طور تصادفی انتخاب شد. سپس دو کلاس هم رشته و هم سطح (یازدهم) از آن مدرسه به طور تصادفی انتخاب گردید. سپس به طور تصادفی یکی از کلاس ها به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. نمونه مورد مطالعه شامل 42 نفر (21 نفر در هر گروه) بود. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه آمادگی کاری، قبل و بعد از اجرای آموزش بسته مداخله ای مهارت های روان شناختی انجام گردید. آموزش مهارت های روانشناختی برای گروه آزمایش، طی شانزده جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. گروه کنترل آموزشی غیر از آموزش های روتین مدرسه دریافت نکرد. تحلیل داده ها به روش تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار آماری SPSS انجام گردید. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های روانشناختی بر آمادگی کاری دانش آموزان و مؤلفه های آن اثربخش است. پیشنهاد شد جهت ارتقای آمادگی کاری دانش آموزان به آن ها مهارت های روانشناختی آموزش داده شود.
بررسی اثربخشی عکس درمانی بر احساس تنهایی و خودپنداره زنان مطلقه: یک مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عکس درمانی سبب برون ریزی احساسات و عواطف فروخورده افراد شده و به عنوان یک روش مؤثر در کاهش مشکلات روان شناختی و جسمانی شناخته می شود. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی عکس درمانی بر احساس تنهایی و خودپنداره در زنان مطلقه بود. برای این منظور چهار نفر از زنان طلاق گرفته شهر تهران با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی با خطوط پایه چندگانه استفاده شد و مشارکت کنندگان در چند مرحله خط پایه، پنج جلسه مداخله درمانی و سه نوبت پیگیری شرکت کردند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه احساس تنهایی راسل و همکاران (UCLA) و مقیاس خودپنداره راجرز (SCQ) بودند. داده های حاصل از ابزارهای سنجش با استفاده از روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (0/05>P)، فرمول درصد بهبودی، تعیین اندازه اثر و تحلیل رگرسیون آمیخته بررسی شدند. نتایج نشان داد که عکس درمانی بر احساس تنهایی و خودپنداره زنان مطلقه اثر معناداری دارد؛ بنابراین عکس درمانی می تواند به عنوان روشی نوین و مداخله ای مؤثر بر احساس تنهایی و خودپنداره زنان مطلقه برای درمانگران و مشاوران مورداستفاده قرار گیرد.
نقش سبک های دلبستگی در اختلال انباشت با میانجی گری شخصیت اجتنابی و تنظیم هیجان در بین دانشجویان دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی با اختلال انباشت با میانجی گری شخصیت اجتنابی و تنظیم هیجان در بین دانشجویان دانشگاه تبریز بود. این پژوهش یک پژوهش بنیادی و از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1401-1400 با حجم 24000 نفر بود که از میان آنها 270 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس انباشت فراست، سبک های دلبستگی کولینز و رید، پرسشنامه چندمحوری بالینی میلون و پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS نشان داد که مسیر تاثیر سبک دلبستگی اضطرابی به شاخص اختلال انباشت با واسطه گری شخصیت اجتنابی و تنظیم هیجان معنی دار است. بنابراین، سبک دلبستگی اضطرابی با واسطه گری شخصیت اجتنابی و تنظیم هیجان درمجموع 0/18 از واریانس شاخص اختلال انباشت را تبیین می کند. از سوی دیگر، مسیر تاثیر سبک دلبستگی اجتنابی به شاخص اختلال انباشت با واسطه گری شخصیت اجتنابی نیز معنی دار است درحالی که مسیر تاثیر سبک دلبستگی اجتنابی به شاخص اختلال انباشت با واسطه گری تنظیم هیجان معنی دار نیست. بنابراین، سبک دلبستگی اجتنابی با واسطه گری شخصیت اجتنابی و تنظیم هیجان درمجموع 0/24 از واریانس شاخص اختلال انباشت را تبیین می کند. این یافته ها نقش روابط عاطفی اولیه دوران تحول را در شکل گیری اختلال انباشت برجسته می کنند و در این فرآیند، رفتارهای اجتنابی و بدتنظیمی هیجان می توانند نقش تسهیل کننده داشته باشند.
مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر روش تدریس معکوس و آموزش مبتنی بر روش تدریس مشارکتی بر میزان یادگیری خودراهبر دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییر شیوه های آموزش از معلم محوری به دانش آموز محوری، و وجود خلا در الگوهای آموزش دانش آموز محور، این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی برروش تدریس معکوس و روش تدریس مشارکتی بر یادگیری خودراهبر در درس شیمی یک دانش آموزان دختر پایه دهم (دوره دوم متوسطه) انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه (پایه ی دهم) یک منطقه از شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲ – ۱۴۰۱ بود که تعداد آنها 600 نفر بود. حجم نمونه بر اساس جدول کوهن برآورد گردید. با روش نمونه گیری در دسترس 90 نفر از دانش آموز دختر پایه دهم بر اساس معیارهای ورود انتخاب و به روش تصادفی ساده در سه گروه مساوی آزمایش و گواه قرار گرفتند (هر گروه 30 نفر). دانش آموزان گروه آزمایش اول تحت آموزش یادگیری به شیوه معکوس در 8 جلسه 75 دقیقه ای و دانش آموزان گروه آزمایش دوم تحت آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی در 8 جلسه 75 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه یادگیری خود راهبر فیشر و همکاران (2001) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. نتایج نشان دهنده این بود که بین اثربخشی آموزش مبتنی برروش تدریس معکوس و روش تدریس مشارکتی بر یادگیری خودراهبر دانش آموزان تفاوت معنادار وجود دارد (0/01≥P ) و اثر گذاری آموزش مبتنی بر یادگیری معکوس نسبت به آموزش مبتنی بر یادگیری مشارکتی بر میزان یادگیری خودراهبر در دانش آموزان در درس شیمی یک بیشتر بوده است. بنابراین، برای بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می توان با برنامه ریزی ها و به کارگیری تدابیر وبرگزاری کلاس های آموزشی به شیوه یادگیری معکوس و مشارکتی میزان یادگیری خودراهبر را در آنها تقویت نمود.
اثربخشی روش های یاددهی- یادگیری مبتنی بر مغز بر بازده های شناختی - عاطفی یادگیری زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر مغز بر بازده های شناختی و عاطفی یادگیری زبان انگلیسی بود. در راستای این هدف و در قالب طرح آزمایشی بین گروهی با پیش آزمون و پس آزمون از دانش آموزان پایه نهم شهرستان بستان آباد است. آزمودنی ها 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (دو کلاس 15 نفره) جایگزین شدند. سپس برای گروه های آزمایشی راهبردهای آموزشی مبتنی بر مغز طی 10 جلسه به مرحله اجرا گذارده شده و برای گروه کنترل، مداخله ای به عمل نیامده جهت اندازه گیری بازده های شناختی - عاطفی یادگیری در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از آزمون پیشرفت تحصیلی زبان انگلیسی و پرسشنامه انگیزش و نگرش یادگیری زبان خارجی گاردنر استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد بهبود بازده های شناختی- عاطفی یادگیری زبان انگلیسی اثربخش است. این یافته ها تلویحات کاربردی در عرصه های آموزش زبان انگلیسی داشته که به طور مبسوط مورد بحث واقع می شود.
چالش های فرزندآوری در جوانان با تأکید بر مؤلفه های روان شناختی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی چالش های فرزندآوری در جوانان با تأکید بر مؤلفه های روان شناختی بود. پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی بود که به روش پدیدار شناختی تفسیری انجام شد. نمونه پژوهش متشکل از 18 نفر از جوانان متأهل بازه سنی 18 تا 35 سال ساکن شهر تهران در سال 1402 بود که به روش هدفمند انتخاب و پس از طی مراحل اخلاقی پژوهش، از آن ها مصاحبه به عمل آمد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه های عمیق، فردی و نیمه ساختاریافته استفاده شد و تا زمان اشباع داده ها مصاحبه ها تداوم پیدا کرد. درنهایت نتایج استخراج شده از مصاحبه ها بر اساس رویکرد هرمنوتیک و به روش دیکلمن و همکاران (1989) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های به دست آمده 5 مضمون اصلی و 16 مضمون فرعی را آشکار کرد. مضامین اصلی شامل «عوامل انگیزشی»، «عوامل شناختی»، «عوامل عاطفی/ هیجانی»، «عوامل رفتاری» و «تعیین کننده های فراروانی مؤلفه های روان شناختی مرتبط با فرزندآوری» بود. بر اساس یافته های پژوهش چنین استنباط می شود که عوامل انگیزشی، شناختی، عاطفی/ هیجانی و رفتاری در تعامل با کلان سیستم های خارج از خانواده بر تمایلات فرزندآوری و فرزندپروری زوجین تأثیر می گذارند؛ به همین جهت ضروری است این عوامل در مشاوره های پیش از ازدواج و مداخلات فردی و خانوادگی مورد توجه مشاوران، مددکاران اجتماعی و روان شناسان قرار گیرد.