فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۸
201-218
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش هیجانات تحصیلی دانش آموزان و جو عاطفی خانواده در پیش بینی پیوند با مدرسه بود. روش: روش پژوهش حاضر بر اساس هدف (کاربردی)، و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه هشتم شهرستان بجستان در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 263 نفر که براساس جدول کرجسی مورگان حجم نمونه 152 نفر(79 نفر دانش آموز پسر، 73 نفر دانش آموز دختر) به صورت روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه هیجان تحصیلی(پکران و همکاران، 2005)، پرسشنامه جو عاطفی خانواده(هیل برن، 1964) و پرسشنامه پیوند با مدرسه(رضایی شریف و همکاران، 1393)، بود. روایی پرسشنامه ها از نوع محتوایی و اعتبار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه هیجان تحصیلی 83/0، جو عاطفی خانواده 87/0 و پیوند با مدرسه 91/0 برآورد گردید یافته ها: یافته ها نشان داد بین هیجان تحصیلی و جو عاطفی خانواده(و مؤلفه های آن) با پیوند با مدرسه دانش آموزان رابطه معناداری وجود داشت. نتایج نیز بیانگر این بود که هیجان های مثبت تحصیلی توانست 35 درصد و هیجان های منفی تحصیلی 29 درصد و جو عاطفی خانواده نیز 25 درصد از تغییرات پیوند با مدرسه در دانش آموزان را پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها میتوان نتیجه گرفت که هیجان تحصیلی دانش آموزان و جو عاطفی خانواده میتوانند تغییرات پیوند با مدرسه را پیش بینی کنند.
ارائه مدل علی ادراک از سبک مدیریت کلاس و خودناتوان سازی تحصیلی با نقش واسطه ای سرمایه های روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۸
219-246
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه مدل علی ادراک از سبک مدیریت کلاس و خود ناتوان سازی تحصیلی با نقش واسطه ای سرمایه های روان شناختی درمیان دانش آموزان انجام گرفت. روش انجام پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان آباده به تعداد 4100 نفر در سال تحصیلی 1402-1401 بود که 351 نفر از دانش آموزان به صورت طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه های سبک مدیریت کلاس (ولفگانک و گلیکمن، 1986)، خود ناتوان سازی تحصیلی(میجلی و همکاران، 2000) و سرمایه های روان شناختی(لوتانز و همکاران، 2007) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر با نرم افزار لیزرل ورژن52/8 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که سبک مدیریت کلاس تعاملی و غیر مداخله گر اثر مستقیم و مثبت بر سرمایه های روان شناختی دارد و سبک مدیریت کلاس مداخله گر اثر مستقیم و منفی بر سرمایه های روان شناختی دارد. همچنین، افزایش سرمایه های روان شناختی مستقیما بر خود ناتوان سازی تحصیلی تاثیر منفی بر جای می گذارد. سبک مدیریت تعاملی و غیرمداخله گر بصورت غیرمستقیم و با واسطه گری سرمایه های روان شناختی موجب کاهش خودناتوان سازی می شود و سبک مدیریت مداخله گر بصورت غیرمستقیم سبب افزایش خود ناتوان سازی می شود.
نتایج پژوهش نشان داد از میان متغیرهای برونزا به ترتیب سبک مدیریت تعاملی (31/0-)، سبک مدیریت غیر مداخله گر(28/0-) و سبک مدیریت مداخله گر(23/0) بالاترین تا پایین ترین ضریب همبستگی را با خود ناتوان سازی تحصیلی دارا می باشند که همه ضرایب در سطح 01/0 معنی دار می باشند از میان متغیر های درونزا نیز به ترتیب خودکارآمدی(49/0-)، خوش بینی(42/0-)، تاب آوری(40/0-)و امیدواری(38/0-)، بالاترین تا پایین ترین ضریب همبستگی را با خود ناتوان سازی تحصیلی دارا هستند که تمامی این ضرایب منفی و از نظر آماری در سطح 01/0 معنی دار هستند. بالاترین ضریب همبستگی مربوط به رابطه بین خودکارآمدی و خودناتوان سازی تحصیلی(49/0-) و پایین ترین ضریب همبستگی در این ماتریس مربوط به رابطه بین سبک مداخله گر و سبک تعاملی(18/0-) است که هر دو از نظر آماری در سطح 01/0 معنی دار هستند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که بهبود ادراک دانش آموزان از سبک مدیریت کلاس از طریق به کارگیری رویکردهای تعاملی و غیرمداخله گرانه، همراه با تقویت سرمایه های روان شناختی، می تواند به عنوان یک راهبرد مؤثر در کاهش خودناتوان سازی تحصیلی مورد استفاده قرار گیرد.
واکاوی تجربه زیسته نگرش به زندگیِ شاغلین در دادگاه خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۲)
97 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف: عوامل شخصی نظیر باورها، نگرش ها، رویدادهای محیطی و رفتارهای فرد با یکدیگر تأثیر متقابل دارند. به دلیل اهمیت بسزای این تأثیرپذیری، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر رسیدگی به پرونده های اختلاف خانوادگی بر تجربه زیسته نگرش به زندگی شاغلین دادگاه خانواده بود. روش: پارادایم پژوهش، تفسیری و رویکرد پژوهش، کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش حاضر شامل قضات شاغل در دادگستری شهر تهران، اراک، خرم آباد و شهرستان خمین در سال 1403بودند. افراد انتخاب شده کسانی بودند که سابقه کار در دادگاه خانواده و رسیدگی به پرونده های خانواده را بر عهده داشتند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد. برای حمع آوری داده های پژوهش، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. نمونه گیری با ۶ مصاحبه شونده از قضات آقا، به اشباع رسید. داده ها از طریق تحلیل مضمون تحلیل شدند و در نهایت با نرم افزار مکس کیودا یک مدل برای تغییر نگرش ارائه شد. یافته: نتایج حاصل از مصاحبه ها، ۳ مضمون فراگیر و ۱۲ مضمون سازمان دهنده را مشخص کرد. مضامین فراگیر به دست آمده عبارت بودند از: تأثیر تجربیات شغلی بر نگرش و رویکرد در زندگی شخصی، تحول در ارزش ها و نگرش ها نسبت به زناشویی و روابط خانوادگی، بدبینی و رویکرد محتاطانه در روابط اجتماعی. نتیجه گیری: بنابراین، رسیدگی به پرونده های اختلافات خانوادگی بر نگرش قضات شاغل دذ این حوزه تاثیر مثبت و منفی داشته است.
اثربخشی یکپارچه سازی طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد بر بهزیستی ذهن و نگرانی از تصویر بدنی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (فروردین) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۵
۲۲۰-۱۹۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: سرطان سینه یکی ازشایع ترین سرطان هاست و به عنوان یک بیماری مزمن دارای عوارض روانشناختی متعددی است. لذا اثربخشی مداخلات روانشناختی یکپارچه که بتواند ابعاد هیجانی، شناختی، رفتاری و بین فردی را مورد توجه قرار دهد یک ضرورت کاربردی است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی یکپارچه سازی طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد بر بهزیستی ذهنی و نگرانی از تصویر بدنی زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شبه آزمایشی از سری طرح های پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماه با گروه گواه بود. پژوهش جامعه آماری پژوهش را تمام زنان مبتلا به سرطان پستان شهرستان یزد را در سال 1402 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 30 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. دو نفر از شرکت کنندگان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون ریزش داشتند و دو نفر از اعضا گروه کنترل برای تساوی گروه ها کنار گذاشته شدند (13 نفر در هر گروه). یکپارچه سازی طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد در 8 جلسه 5/1 ساعته به گروه آزمایشی آموزش داده شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های بهزیستی ذهنی (مولوی و همکاران، ۱۳۸۸)، و نگرانی از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 27 و آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: یافته های به دست آمده از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در میزان بهزیستی ذهنی و نگرانی از تصویر بدنی پس از دریافت مداخله جلسات درمانی یکپارچه سازی طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 >p). همچنین یافته های مرحله پیگیری نشان داد که کاهش میزان نگرانی از تصویر بدنی و افزایش بهزیستی ذهنی در گروه آزمایش در مرحله پیگیری پایدار بوده است (05/0 >p). نتیجه گیری: یکپارچه سازی طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد، یک مداخله امیدوارکننده را برای زنان مبتلا به سرطان پستان ارائه می دهد که فرآیندهای شناختی و عاطفی را هدف قرار داده، باعث بهبود مشکلات روانشناختی آن ها می شود؛ اما برای نتیجه گیری بهتر، تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.
پیش بینی گرایش به خودکشی در نوجوانان دختر بر اساس جو روانی اجتماعی کلاس، میزان پایستگی تحصیلی و جهت گیری هدف پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به خودکشی نوجوانان دختر براساس جو روانی اجتماعی کلاس درس، پایستگی تحصیلی و جهت گیری هدف پیشرفت بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی بود، جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول ناحیه 2 شهرستان خرم آباد در اردیبهشت ماه سال تحصیلی 1403-1402 بود. در این پژوهش 380 دانش آموز به عنوان نمونه به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. جهت ارزیابی از مقیاس گرایش به خودکشی بک (BSSI، 1961)، پرسشنامه ادراک جو روانی اجتماعی کلاس فرایزر و همکاران (PCSMCQ، 1995)، پرسشنامه پایستگی تحصیلی مارتین و مارش (ABQ، 2008) و نسخه تجدیدنظر شده پرسشنامه هدف پیشرفت الیوت و موریاما (AGQ-R، 2008) استفاده شد. همچنین جهت تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد گرایش به خودکشی با جو روانی-اجتماعی کلاس درس، پایستگی تحصیلی و جهت گیری هدف-پیشرفت رابطه معناداری دارد (05/0>p). این متغیرها در مجموع 39 درصد گرایش به خودکشی را تبیین کردند. بنا به یافته های حاصل شده جو روانی اجتماعی فضای مدرسه و کیفیت تحصیل دانش آموزان، می تواند با افکار خودکشی در نوجوانان در ارتباط باشد.
اثربخشی آموزش فرزندپروری باکفایت مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی بر بهزیستی روان-شناختی مادران و کاهش شدت علائم اختلال طیف اوتیسم کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۸)
۱۹۲-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش فرزندپروری باکفایت مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی بر بهزیستی روان شناختی مادران و کاهش شدت علائم اختلال طیف اوتیسم کودکان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال طیف اوتیسمی مراجعه کننده به مرکز آموزشی و توانبخشی عاطفه در شهر رفسنجان در سال 1402 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت هدفمند 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. به گروه آزمایش آموزش فرزندپروری باکفایت مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی به صورت 8 جلسه هفتگی 45 دقیقه ای ارائه شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (PWB؛ 1989) و مقیاس سنجش علائم اوتیسم گیلیام (GARS؛ 1994) بود. روش تحلیل این پژوهش، آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری بود. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون علائم اوتیسم کودک دو گروه تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد در حالی که بین میانگین پس آزمون بهزیستی روان شناختی مادران دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. د ر نتیجه گیری می توان گفت آموزش فرزندپروری باکفایت مبتنی بر رویکرد طرحواره درمانی می تواند به والدین کمک کند تا شیوه های تربیتی موثرتری برای کاهش کاهش علائم اوتیسم در کودکان خود به کار بگیرند.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر خود شفقت ورزی بر بهزیستی روان شناختی و سازگاری زناشویی زنان آسیب دیده از خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۶)
۱۴۴-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر خودشفقت ورزی بر بهزیستی روان شناختی و سازگاری زناشویی زنان آسیب دیده از خشونت خانگی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان آسیب دیده از خشونت خانگی شهر مهاباد بود که جهت انجام خدمات مشاوره به مرکز مشاوره و خدمات روان شناختی ژیرو در سال 1403 مراجعه کرده بودند. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 75 دقیقه ای تحت برنامه درمان مبتنی بر شفقت قرار گرفت. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (RSPWB، ریف، 1995) و سازگاری زناشویی (DAS، اسپانیر، 1976) بود. تحلیل داده های با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون بهزیستی روان شناختی و سازگاری زناشویی در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود داشت و همچنین بین میانگین پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود نداشت و نتایج در دوره پیگیری حفظ شد. براساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان گروهی مبتنی بر خود شفقت ورزی روش مداخله ای مناسبی جهت ارتقای بهزیستی روان شناختی و سازگاری زناشویی زنان آسیب دیده از خشونت خانگی است.
Effects of Cognitive-Behavioral Therapy on Academic Anxiety of Children with Learning Disorders
حوزههای تخصصی:
Objective: Reports showed that a cognitive-behavioral therapy effectively helps patients overcome a wide variety of maladaptive behaviors such as anxiety. The aim of the present study was to further examine this issue by exploring the effects of a cognitive-behavioral therapy on academic anxiety of children with learning disorders.Methods: The quasi-experimental research design was pretest-posttest with a control group. The statistical population included 32 children (9-13 years) with academic anxiety (mild, moderate and severe) who were selected by convenience sampling method and randomly (using a coin-throwing method) assigned to two experimental and control groups. The standard School Anxiety Scale questionnaire was used to measure academic anxiety. The behavioral-cognitive therapy program was implemented for 12 sessions, 3 sessions of 45 minutes each week for the experimental group. After the intervention, all participants participated in posttest. Paired sample t test, independent t test, and analysis of covariance were used to analyze data.Results: The average of academic anxiety before the intervention in the experimental and control groups was 23.94±2.18 and 22.87±3.64, respectively, and the independent t-test did not show a significant difference (P=0.39). The average of the groups shows that the academic anxiety scores of the experimental group have decreased compared to the pre-test scores (t=16.58, P<0.001). Finally, the results of ANCOVA showed that a cognitive-behavioral therapy has led to a reduction in academic anxiety (P<0.001).Conclusion: Reconstructing children’s thoughts and beliefs helps them to identify their wrong thoughts about the exam and gradually replace them with correct beliefs and thoughts. Therefore, teachers and practitioners can use cognitive-behavioral therapy to help children with learning disorders to have less anxiety without feeling hurt from the negative evaluation of others.
Increased Age Linked to Delayed Face Detection in Ambiguous Stimuli
حوزههای تخصصی:
Previous research has identified correlations between individual differences, such as age, and perceptual processes. However, the specific roles of these factors in face and house detection and the categorization of ambiguous stimuli remain inadequately understood. To address this issue, we employed a face/house categorization task to investigate how participants of different ages perceive human agents versus non-natural objects amidst varying levels of visual noise (40%, 50%, 60%, and 70%). Our results revealed that older participants exhibit longer reaction times (RT) in face detection under low-noise, ambiguous conditions (40% noise)—pointing toward a selective effect of age on face processing rather than on other object categories, such as houses.
تدوین الگوی علّی تعارض کار-زندگی و غنی سازی کار-خانواده براساس تقاضا و منابع شغلی با نقش میانجی سرمایه های روانشناختی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
54 - 67
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی علّی تعارض کار-زندگی و غنی سازی کار-خانواده براساس تقاضا و منابع شغلی با نقش میانجی سرمایه های روانشناختی در بین افراد شاغل در شهر شیراز در سال 1402 انجام شد. روش: این پژوهش دارای طرح همبستگی با کاربست تحلیل مسیر بوده و جهت گردآوری داده برای آزمون الگوی ترسیم شده؛ از مقیاس تعارض کار-خانواده کارلسون و همکاران (WFCS)(2000)؛ غنی سازی کار-خانواده کارلسون و همکاران (2006)؛ تقاضای شغلی دی جونگه (1993)؛ منابع شغلی باباکاس و همکاران (۲۰۰۹) و سرمایه های روانشناختی لوتاز (2007) استفاده گردید. روش تحلیل داد ه ها تحلیل مسیر بوده که پیش از آن با استفاده از برآورد شاخص ماهالانوبیس، داده های پرت شناسایی و از مجموع داده ها حذف گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد الگوی علّی تعارض کار-زندگی و غنی سازی کار-خانواده براساس تقاضا و منابع شغلی با نقش میانجی سرمایه های روانشناختی ار برازش مطلوبی برخوردار بوده است چرا که شاخص های برازش NFI، CFI، IFI، RFI، RMSEA و SRMR در محدوده قابل قبول قرار گرفتند. علاوه بر این یافته ها حاکی از آن بود که تقاضای شغلی بر تعارض کار-زندگی با میانجی گری سرمایه های روانشناختی (β=0.16, P<0.05) و منابع شغلی بر غنی سازی کار-خانواده با میانجی گری سرمایه های روانشناختی (β=0.19, P<0.05) اثر غیرمستقیم معناداری داشته است. وجود رابطه معنادار بین تعارض کار-زندگی و غنی سازی کار-خانواده نیز تایید شد (r=-0.827, P<0.01). نتیجه گیری: براساس این یافته ها، اجرای مداخلاتی برای کاهش تقاضای شغلی، افزایش منابع شغلی، تقویت سرمایه های روانشناختی، ارتقای غنی سازی کار-خانواده و کاهش تعارض کار-زندگی در محیط های واقعی مانند محل کار یا برنامه های کمک به کارکنان می تواند راهگشا باشد.
راهبردهای اقتصادی - اجتماعی جلب مشارکت سازمان های مردم نهاد در پیشگیری همگانی از اعتیاد با رویکرد اجتماع محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
۲۶۲-۲۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر با واکاوی چالش های سازمان های مردم نهاد به ارائه راهبردهای اقتصادی- اجتماعی جلب مشارکت آنان در زمینه ی پیشگیری از اعتیاد پرداخت. روش: داده های پژوهش با روش نظریه داده بنیاد و مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 20 نفر از مؤسسان، کارشناسان و فعالان سمن های استان اصفهان به شیوه ی نمونه گیری نظری و هدفمند گردآوری شد. یافته ها: تحلیل رونوشت متن مصاحبه ها و با انجام سه مرحله کدگذاری منجر به شناسایی 80 کد توصیفی، 16 مقوله محوری و 4 مقوله هسته ای با عنوان چالش های اقتصادی- اجتماعی و راهبردهای اقتصادی-اجتماعی شد. به طور خاص، 8 مؤلفه ی چالش برانگیز اقتصادی- اجتماعی مشارکت سمن ها در پیشگیری از اعتیاد عبارت بودند از: عدم پایداری منابع تأمین مالی و وابستگی به کمک های دولت، چالش های جذب و نگه داشت سرمایه های انسانی، عدم کفایت سرمایه های علمی و مهارت تخصصی، فقدان نظام حقوق و مزایای مشخص و مستمر، اعتماد ناکافی جامعه و دولت به سمن ها، ناهمگرایی دولت و عدم حمایت قانونی از سمن ها، گرایش ضعیف به همکاری داوطلبی و نظارت و کنترل سخت گیرانه انتظامی-امنیتی. همچنین، 8 راهبرد جلب مشارکت سمن ها عبارت بودند از: حمایت و تأمین مالی از محل بودجه عمومی، تصویب قوانین و تسهیل اعطای وام های بلاعوض، اعطای کمک های غیرنقدی، تسهیل دریافت کمک های بین المللی، تصمیم سازی سمن ها در سیاست گذاری های اجتماعی، بسترسازی همگرایی جامعه و دولت با سمن ها، انعکاس و انتشار اثربخشی عملکرد سمن ها و فرهنگ سازی اعتماد به سمن ها. نتیجه گیری: سمن ها در زمینه ی پیشگیری از اعتیاد دیگر یک وسیله جانبی برای دولت نیستند بلکه یک ضرورت هستند که دولت می بایست قابلیت های آن ها را پرورش و تقویت نماید.
ارتباط میان استفاده از فضای مجازی با پرخاشگری، انگیزه پیشرفت و پیشرفت تحصیلی (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
115 - 124
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر استفاده از فضای مجازی بر پرخاشگری، انگیزه پیشرفت و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول در شهر اهواز انجام شده است. برای گردآوری داده ها از ابزارهای استاندارد شامل مقیاس فضای مجازی (یانگ، 1999) با ۲۰ گویه، مقیاس پرخاشگری (باس و پری، 1992) با ۲۹ گویه و مقیاس انگیزه پیشرفت (مک اینرنی، 2001) با ۴۳ گویه و پیشرفت تحصیلی استفاده شد. میزان پایایی این ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شد که به ترتیب 95/0، 89/0و انگیزش پیشرفت تحصیلی در محدوده 67/0 تا 82/0 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ انجام گرفت. بنابر نتایج میان استفاده از فضای مجازی و مولفه های پرخاشگری رابطه ای مثبت و معنادار وجود دارد. به این معنا که با افزایش میزان استفاده از فضای مجازی، احتمال بروز رفتارهای پرخاشگرانه در دانش آموزان افزایش می یابد. بیشترین تاثیر فضای مجازی بر مولفه پرخاشگری کلامی(r=0.965) و کمترین متعلق به پرخاشگری جسمانی (r=0.749) بوده است. بین استفاده از فضای مجازی و انگیزه پیشرفت رابطه منفی و معنادار دیده شد. بیشترین تاثیر فضای مجازی بر مولفه علاقه اجتماعی(r=-0.841) و کمترین بر قدرت اجتماعی(r=-0.543) بوده است. میان استفاده از فضای مجازی و پیشرفت تحصیلی (r=-0.521) رابطه منفی و معنادار دیده شد؛ یعنی با افزایش استفاده از فضای مجازی، سطح پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کاهش می یابد.
درک پیوندهای میان دلبستگی والدینی و هویت رابطه ای در نوجوانان: مطالعه ای در مورد دلبستگی عاطفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه، روابط بین دلبستگی والدینی، دلبستگی عاطفی و هویت رابطه ای در میان نوجوانان را بررسی می کند، با تمرکز بر نقش میانجی گری دلبستگی عاطفی و اثر تعدیل کنندگی مدت زمان رابطه. با استفاده از نمونه ای از نوجوانان دو مدرسه در یک منطقه فرهنگی خاص، این پژوهش بر اهمیت دلبستگی والدینی به عنوان بنیادی برای کاوش عاطفی و روابط صمیمانه تأکید دارد. یافته های کلیدی نشان دهنده رابطه مثبت و معنی داری بین دلبستگی والدینی و عاطفی در هر دو جنس پسر و دختر است، در حالی که ارتباط بین دلبستگی عاطفی و هویت رابطه ای در دختران قابل توجه تر از پسران است. علاوه بر این، دلبستگی عاطفی به عنوان یک میانجی جزئی بین دلبستگی والدینی و هویت رابطه ای عمل می کند، که نشان می دهد روابط نوجوانان با همسالان نقش مهمی در شکل گیری هویت دارند. همچنین، تحلیل نشان می دهد که مدت زمان طولانی تر در روابط عاشقانه با سطوح بالاتر دلبستگی عاطفی و تعهد ارتباط دارد. با این حال، این مطالعه به چندین محدودیت، از جمله تمرکز بر نوجوانانی با والدین زنده، همگنی فرهنگی و احتمالات سوگیری در داده های خودگزارش شده اذعان دارد. یافته ها اهمیت روابط والدین و همسالان را در شکل دهی به رشد هویت نوجوانان تأکید می کنند.
پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس مهارت های ارتباطی – کلامی با نقش میانجی گر مهارت های فراشناخت دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (مرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۹
۱۷۹-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: اهمیت عملکرد تحصیلی کودکان استثنایی در شرایط حاکم بر نظام آموزشی ایران اهمیت زیادی پیدا کرده است. جنبه های روان شناختی مختلفی بر میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری مؤثر است. در ادبیات موجود در این زمینه ارتقای عملکرد تحصیلی مورد توجه بوده ولی متغیرهای تأثیرگذاری مانند مهارت های ارتباطی–کلامی و مهارت های فراشناخت مورد غفلت واقع شده اند. هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس مهارت های ارتباطی – کلامی با نقش میانجی مهارت های فراشناخت دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی که به روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان (دختر و پسر) مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی دوره دوم دبستان شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1402 بود. نمونه پژوهش 200 نفر از دانش آموزان 10 تا 12 مبتلا به اختلال ریاضی شهر کرمانشاه بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه های عملکرد تحصیلی (فام وتیلور، 1999)، مهارت های ارتباطی – کلامی (بارتون جی ای، 1990) و پرسشنامه مهارت فراشناخت (والترز، 1993) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS23 و AMOS. 23 صورت گرفت. یافته ها: نتایج بیانگر این است که بین مهارت های ارتباطی – کلامی با عملکرد تحصیلی و مهارت های فراشناخت را به وجود دارد (05/0 <P). بین مهارت های فراشناخت با عملکرد تحصیلی نیز رابطه وجود دارد. نتایج نشان داد که مهارت های ارتباطی-کلامی از طریق مهارت های فراشناخت با عملکرد تحصیلی رابطه دارد (05/0 <P). نتیجه گیری: استفاده از مهارت های ارتباطی – کلامی و فراشناخت موجب رشد معنادار یادگیری در دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی می شود بنابراین می توان با تقویت مهارت های ارتباطی – کلامی و فراشناختی ضمن تقویت عملکرد تحصیلی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی، زمینه شناخت دقیق ظرفیت ها، توانایی ها و کاستی ها به دست خودشان فراهم شود.
مقایسه اثربخشی روش های آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای و آموزش نقشه مفهومی بر توجه و تمرکز دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (شهریور) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۰
۱۲۶-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: نقص توجه و تمرکز یکی از اختلالات شایع دوران کودکی و بزرگسالی است و بر روی عملکرد و انگیزه تحصیلی بسیاری از دانش آموزان تأثیر منفی بجا می گذارد. تاکنون برای بهبود توجه و تمرکز این افراد آموزش های مختلفی مانند بازتوانی شناختی رایانه ای و آموزش نقشه مفهومی در مطالعات جداگانه انجام شده است؛ ولی هیچ مطالعه ای به مقایسه آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای و آموزش نقشه مفهومی در جهت بهبود توجه و تمرکز نپرداخته است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای و آموزش نقشه مفهومی بر توجه و تمرکز دانش آموزان دارای نقص توجه و تمرکز بود. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی و از سری طرح های پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دختر شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 60 نفر از دانش آموزان دارای مشکلات نقص توجه بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات آزمون عملکرد دیداری – شنیداری (سندفورد و ترنر، 1994) و آزمون محقق ساخته درک مطلب بود. گروه بازتوانی شناختی رایانه ای آموزش مبتنی بر الگوی (کاپیتان لاگ، 2018) در 8 جلسه 30 دقیقه ای دریافت کردند، گروه دوم آموزش نقشه مفهومی را مبتنی بر الگوی (پاپاداگیس و همکاران، 2022) همزمان دریافت کردند و گروه گواه آموزش صرف کلاسی دریافت کرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS.26 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای بر توجه و تمرکز دانش آموزان دارای نقص توجه و تمرکز اثربخشی مثبت داشته است (001/0 >P). نتایج آزمون های تعقیبی بنفرونی نشان داد که بین اثربخشی دو مداخله بازتوانی شناختی رایانه ای و آموزش نقشه مفهومی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0 >P). از بین دو روش آموزشی روش آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای بر توجه و تمرکز اثربخش تر بود. نتیجه گیری: نتایج نشان دادند آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای بر توجه و تمرکز دانش آموزان دارای نقص توجه و تمرکز اثربخش بود درحالی که آموزش نقشه مفهومی بر توجه و تمرکز اثربخش نبود.
پیش بینی رضایت شغلی معلمان براساس تاب آوری، خودکارآمدی شغلی و جو سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش پیش بینی رضایت شغلی معلمان بر اساس تاب آوری، خودکارآمدی شغلی و جو سازمانی بود. روش: این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری معلمان مقطع ابتدایی شهرستان قدس بودند که بر اساس اطلاعات حراست آموزش و پرورش 950 نفر است. نمونه با استفاده از جدول مورگان 274 نفر انتخاب شد. جهت جمع اوری داده ها از پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا (1967)، پرسشنامه تاب آوری کونور و دویدسون (2003)، پرسشنامه خوکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) و پرسشنامه جو سازمان هالپین و کرافت (1986) استفاده شد. یافته ها: تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که جو سازمانی با 34 درصد و تاب آوری با 35 درصد می توانند شاخص رضایت شغلی را پیش بینی کنند. از سوی دیگر با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مشخص شد که بین متغیرهای رضایت شغلی و جو سازمانی (463/0=r) و تاب آوری (464/0=r) رابطه معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که خودکارآمدی شغلی نقشی در پیش بینی رضایت شغلی ندارد اما جو سازمانی و تاب آوری توان پیش بینی رضایت شغلی معلمان را دارند. با توجه به نتایج به مشاوران شغلی پیشنهاد می گردد به مراجعان شغلی خود، آگاهی لازم از تاثیرگذاری تاب آوری بر رضایت شغلی، داده شود.
مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی شناختی-رفتاری، آموزش شفقت به خود و آموزش مثبت نگری بر سرمایه روانشناختی دانش آموزان دختر دارای افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۲۷۱-۲۵۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات مختلف نشان داده اند که سرمایه روانشناختی، یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر بهبود وضعیت روانی و مقابله با استرس، در کاهش افکار خودکشی است. در این میان، شیوه های مختلف مداخله ای به منظور تقویت سرمایه روانشناختی و کاهش افکار خودکشی مورد بررسی قرار گرفته اند. با این حال، شکاف پژوهشی موجود در زمینه مقایسه تأثیر مداخلات شناختی-رفتاری، شفقت به خود و مثبت نگری بر پایه آموزه های دینی بر سرمایه روانشناختی دانش آموزان دختر دارای افکار خودکشی هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش درمان شناختی-رفتاری، شفقت به خود و مثبت نگری براساس آموزه های دینی بر سرمایه روانشناختی در دانش آموزان دختر دارای افکار خودکشی بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1403-1402 بود. نمونه آماری شامل 60 نفر بود که از بین 3 مدرسه از کل مدارس دخترانه متوسطه دوم به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار داده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه پرسشنامه افکار خودکشی (بک و همکاران، 1979) و پرسشنامه سرمایه روانشناختی (مک گی، 2011) بود. پروتکل های آموزشی برای گروه های آزمایش به ترتیب آموزش شناختی – رفتاری (برایان و راد، 2018) به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای، آموزش شفقت به خود (پل گیلبرت، 2000) به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و آموزش مثبت نگری بر اساس آموزه های دینی (فرنام و حمیدی، 1395) به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته به صورت گروهی دریافت کردند، درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس تک و چندمتغیری، با استفاده از نرم افزار SPSS-25 تحلیل شدن
مقایسه اختلالات جنسی بین مصرف کنندگان بوپرونورفین و اپیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی و مقایسه اختلالات جنسی ناشی از مصرف بوپرونورفین و اپیوم در افراد وابسته به مواد مخدر بود. روش شناسی: این پژوهش به صورت مرور نظام مند طراحی شده است. داده ها با جستجوی مقالات علمی منتشرشده در پایگاه های معتبری همچون PubMed، Scopus، Web of Science و Google Scholar گردآوری شدند. کلمات کلیدی مانند Buprenorphine، Opium، Sexual Dysfunction و Libido مورد استفاده قرار گرفتند. معیارهای ورود شامل مطالعات انسانی و حیوانی درباره اثرات این دو ماده بر عملکرد جنسی بوده و مطالعات دارای داده های ناقص حذف شدند. یافته ها: نتایج بررسی ها نشان داد که هر دو ماده تأثیرات قابل توجهی بر عملکرد جنسی دارند. بوپرونورفین با اثر بر گیرنده های اوپیوئیدی و کاهش سطح دوپامین و تستوسترون موجب کاهش میل جنسی، اختلال در نعوظ و ارگاسم می شود. در مقابل، اپیوم در مصرف کوتاه مدت ممکن است موجب افزایش موقت میل جنسی شود ولی در مصرف مزمن موجب کاهش تحریک پذیری، اختلالات ارگاسم، انزال و افت کیفیت اسپرم می شود. همچنین، اضطراب، افسردگی و استرس جنسی در میان مصرف کنندگان هر دو ماده شایع گزارش شده است. نتیجه گیری: اختلالات جنسی ناشی از مصرف بوپرونورفین و اپیوم به دلایل هورمونی، روانی و عصبی، به ویژه در مصرف مزمن، می تواند تأثیرات پایداری بر سلامت جنسی افراد داشته باشد. شناخت تفاوت های اثرگذاری این دو ماده برای انتخاب درمان های مؤثرتر و مداخلات هدفمند در فرآیند ترک اعتیاد ضروری است.
Comparison of the Effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy and Metaphor Therapy on Marital Burnout in Women with Marital Conflicts(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy (CBT) and metaphor therapy on marital burnout in women with marital conflicts. Methods: The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest design, a control group, and a three-month follow-up period. The statistical population included women with marital conflicts who visited counseling centers in Shiraz in 2023. A total of 60 participants were selected voluntarily and randomly assigned to two experimental groups and one control group. The research instrument was the Marital Burnout Questionnaire (Pines, 1996, CBM). The educational interventions, based on the cognitive-behavioral approach (Gehart, 2012) and the metaphor-based approach (Coup, 2013), were conducted in eight 60-minute sessions for the two experimental groups. Data were analyzed using repeated-measures ANOVA. Findings: The results indicated a significant difference in the posttest and follow-up stages between the control group and the CBT group (p < .001) and the metaphor therapy group (p < .001). The effectiveness of CBT and metaphor therapy in improving marital burnout was 59.6% and 29.7% in the posttest, and 69.2% and 34.8% in the follow-up stage, respectively. Additionally, the findings showed a significant difference between the two experimental groups in both the posttest and follow-up stages, with differences of 26.3% and 37.1%, respectively. Conclusion: Based on the findings, it can be concluded that both CBT and metaphor therapy lead to improvements in marital burnout among women. Family therapists can utilize these educational approaches to enhance marital relationships in couples experiencing conflicts.
Parental Conflict and Adolescent Sleep Problems: The Mediating Role of Anxiety(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate the mediating role of anxiety in the relationship between parental conflict and adolescent sleep problems. Methods: A descriptive correlational design was employed using a sample of 404 adolescents from Pakistan, selected based on the Morgan and Krejcie table. Participants completed standardized questionnaires measuring perceived parental conflict, anxiety symptoms, and sleep disturbances. Data analysis was conducted using SPSS-27 for Pearson correlation analysis and AMOS-21 for Structural Equation Modeling (SEM). The assumptions of normality, linearity, and multicollinearity were confirmed prior to analysis. The SEM approach allowed for testing both direct and indirect pathways within the proposed mediation model. Findings: Results from Pearson correlation indicated significant positive associations between parental conflict and anxiety (r = .51, p < .001), anxiety and sleep problems (r = .55, p < .001), and parental conflict and sleep problems (r = .47, p < .001). The structural model demonstrated good fit indices (χ² = 204.38, df = 84, χ²/df = 2.43, GFI = 0.94, AGFI = 0.91, CFI = 0.96, TLI = 0.95, RMSEA = 0.059). SEM analysis showed that parental conflict significantly predicted anxiety (b = 0.38, p < .001) and sleep problems (b = 0.19, p < .001), while anxiety significantly predicted sleep problems (b = 0.42, p < .001). The indirect effect of parental conflict on sleep problems through anxiety was also significant (b = 0.16, p < .001), confirming the mediating role of anxiety. Conclusion: The findings indicate that anxiety is a significant mediator in the relationship between parental conflict and adolescent sleep disturbances. These results underscore the need for family-based and anxiety-focused interventions to address sleep problems in adolescents exposed to high-conflict home environments.