فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
150 - 173
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی نشانه های اختلال بدریخت انگاری بر اساس نگرانی از تصویر بدنی و ترس از ارزیابی منفی با نقش میانجی عزت نفس در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش: روش این مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به سرطان پستان شهر تهران در پاییز سال ۱۴۰۳ بودند. بر اساس مدل کلاین (۲۰۲۳) و با روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۳۰۰ نفر زن مبتلا به سرطان پستان انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس اختلال بدریخت انگاری بدن (BDDS) هانلی و همکاران (۲۰۲۰)، سیاهه نگرانی از تصویر بدنی (BICI) لیتلتون و همکاران (۲۰۰۵)، مقیاس ترس از ارزیابی منفی (BFNE) لری (۱۹۸۳) و مقیاس عزت نفس (RSEs) روزنبرگ (۱۹۸۹) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم معنادار است. همچنین نتایج نشان داد که عزت نفس در رابطه بین نگرانی از تصویر بدنی و ترس از ارزیابی منفی با نشانه های اختلال بدریخت انگاری نقش میانجی و معنادار دارد. همچنین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به نگرانی از تصویر بدنی، ترس از ارزیابی منفی و عزت نفس توسط روانشناسان می تواند به تبیین نشانه های بدریخت انگاری بدن در مراجعه کنندگان مبتلا به سرطان پستان کمک نماید. بر این اساس یافته های پژوهش حاضر می تواند برای روانشناسان سلامت در مداخله های روان شناختی جهت کاهش نشانه های بدریخت انگاری بدن دارای تلویحات کاربردی باشد.
A Causal Model of Marital Quality of Life Based on Resilience with the Mediating Role of Sexual Satisfaction in Married Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate a causal model of marital quality of life based on psychological resilience with the mediating role of sexual satisfaction in married teachers. Methods and Materials: The research employed a descriptive-correlational design using structural equation modeling (SEM). The sample consisted of 375 married teachers selected through purposive sampling. Data were collected using the Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC), the Sexual Satisfaction Questionnaire by Hudson et al., and the Revised Dyadic Adjustment Scale (RDAS) by Busby et al. Descriptive statistics and inferential analyses were conducted using SPSS and AMOS software. Assumptions of normality, linearity, and multicollinearity were checked and confirmed prior to model testing. Findings: The results revealed a significant direct effect of resilience on marital quality of life (β = 0.42, p < 0.001), indicating that higher resilience is associated with greater marital quality among married teachers. However, the indirect effect of resilience on marital quality of life through sexual satisfaction was not statistically significant (β = 0.10, p = 0.113), suggesting that sexual satisfaction does not mediate the relationship between resilience and marital well-being in this population. Model fit indices confirmed the adequacy of the proposed model (χ²/df = 2.54, RMSEA = 0.05, CFI = 0.94, NFI = 0.91, GFI = 0.95, AGFI = 0.93). Conclusion: Resilience plays a crucial and independent role in enhancing marital quality of life among married teachers, while sexual satisfaction, despite its overall importance, does not serve as a mediating factor in this relationship. The findings underscore the importance of psychological strengths in marital dynamics and suggest the need for interventions that enhance resilience to promote relational well-being, especially in high-stress professional contexts.
اثر میانجی تاب آوری در رابطه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و اضطراب امتحان در میان دانشجو-معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
259 - 283
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه اثر میانجی تاب آوری در رابطه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و اضطراب امتحان در میان دانشجو-معلمان دانشگاه فرهنگیان بود. طرح پژوهش مورد استفاده در این مطالعه توصیفی از نوع مطالعه همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجو-معلمان مقطع کارشناسی دانشگاه فرهنگیان بود که نمونه ای مشتکل از 400 نفر به صورت داوطلب و به شیوه دسترس به پرسشنامه های مورد پژوهش به شیوه آنلاین پاسخ دادند که در نهایت پس از خروج پاسخنامه های ناقص 370 پاسخنامه به عنوان نمونه نهایی مورد بررسی قرار گرفت که شامل 220 نفر دختر (46/59 درصد) و 150 نفر پسر (54/40 درصد) بود. به منظور گردآوری داده ها از سه پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون (ساراسون، 1957)، پرسشنامه تنظیم هیجان شناختی (گارنفسکی و کرایج، 2006)، و مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون (کانر و دیویدسون، 2003) استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد زیرمقیاس های خودسرزنشگری، پذیرش، نشخوار فکری، ارزیابی مجدد مثبت و فاجعه انگاری به طور معناداری اضطراب امتحان را پیش بینی می کنند. به شیوه مشابه تاب آوری روانشناختی به عنوان متغیر پیش بین به طور معناداری اضطراب امتحان را منفی پیش بینی کرد. برای بررسی اثر میانجی متغیر تاب آوری روانشناختی تحلیل مسیر انجام شد. مطابق با نتایج تحلیل رگرسیون اثرمستقیم تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بربرنامه ریزی، کم اهمیت شماری و دیگرسرزنشگری معنادار نشد. این یافته ها اهمیت تمرکز بر نقش میانجی تاب آوری و راهکارهای مدیریت شناختی تنظیم هیجان را برجسته می نماید و می تواند کمکی به روانشناسان درزمینه پرورش تاب آوری روانشناختی برای کاهش اضطراب امتحان در بین دانشجویان باشد.
الگوی ساختاری سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری و کنترل و انعطاف پذیری شناختی با افسردگی نوجوانان با نقش میانجی گر نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری تغییرات خلق و خو و رفتارهای شخص را بر اساس عوامل زمینه ای تبیین می کند و بنابراین تفاوت های فردی در حساسیت ها منجر به تفاوت هایی در پردازش می شود. علاوه بر آن نشخوار فکری به عنوان یک سبک پاسخ پایدار ارتباط نزدیکی با حفظ اختلال افسردگی اساسی دارد و یک الگوی ناسازگار از متمرکز بر افکار و احساسات منفی است. با توجه به تأثیر افسردگی بر ابعاد عاطفی، جسمی و شناختی می تواند در افراد مبتلا مشکلاتی را در توجه، حافظه و کنترل شناختی ایجاد کند، بنابراین، پژوهش های بیشتر در خصوص کنترل شناختی در اختلال افسردگی مورد نیاز است. هدف: این پژوهش با هدف الگوی ساختاری سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری و کنترل و انعطاف پذیری شناختی با افسردگی نوجوانان با نقش میانجی گر نشخوار فکری انجام شد. روش: این پژوهش ازنظر هدف بنیادی و از نظر روش یک پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تحصیل بودند تشکیل دادند. نمونه پژوهش 347 نفر از دانش آموزان شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های از پرسشنامه های نشخوار فکری نالن هوکسما و همکاران (1991)، مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی زیگموند و اسنیت (1983)، پرسشنامه سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری کارور و وایت (1994) و پرسشنامه کنترل و انعطاف پذیری شناختی گیبرس و همکاران (2018) استفاده شد. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری و AMOS.24 و SPSS.27 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سیستم فعال سازی رفتاری، کنترل و انعطاف پذیری شناختی با نشخوار فکری و افسردگی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (05/0 P<). یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده هاست. نتایج مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که 20 درصد از واریانس نشخوار فکری توسط کنترل و انعطاف پذیری شناختی و سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری تبیین می شود. در نهایت 29 درصد از واریانس افسردگی توسط کنترل شناختی و انعطاف پذیری و سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری و نشخوار فکری تبیین می شود. نتیجه گیری: با توجه به این یافته ها استفاده از مداخلات درمانی که زمینه را برای انعطاف پذیری روانشناختی و کنترل شناختی فرام سازد می تواند در جهت کاهش نشخوار گری و علائم افسردگی کمک کننده باشد.
نیازسنجی و طراحی محتوای آموزش محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان با هدف ارتقاء سلامت روان در رفتار آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۶
۲۳۷-۲۱۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: یک عامل مهم در ارزیابی و درمان محکومین به جرائم مواد مخدر، بررسی سلامت روان آن ها است.آموزش و توانمندسازی محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان می تواند به صورت پیشگیرانه عمل کرده و از تداوم بروز جرم و اعتیاد پس از آزادی آن ها جلوگیری کند. در مورد طراحی بسته آموزشی جهت ارتقای سلامت روان در رفتار محکومین به جرائم مواد مخدر، خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف نیازسنجی و طراحی محتوای آموزشی ویژه محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان قزلحصار با هدف ارتقا سلامت روان در رفتار آن ها انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نوع داده ها، آمیخته از نوع اکتشافی و تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش شامل اسناد و مدارک علمی منتشر شده در حوزه سلامت روان زندانیان از سال 2012 تا 2024 میلادی و خبرگان دانشگاهی و سازمانی به تعداد 18 نفر بودند که با استفاده از اصل اشباع نظری و روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش خبرگان، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش از روش تحلیل مضمون (مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر) و نرم افزار Maxqda استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد، نیازهای آموزشی محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان قزلحصار شامل آگاهی درباره اعتیاد و اثرات آن، مهارت های ارتباطی، مهارت های اجتماعی، مهارت های مدیریت خشم و احساسات، مهارت حل تعارض، مهارت های مقابله با استرس، مهارت افزایش تاب آوری روانی و مهارت های حل مسئله و تصمیم گیری بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، برگزاری برنامه های آموزشی در قالب گروه های گفتگو و کارگاه های متمرکز بر آگاهی از اعتیاد، مهارت های ارتباطی و اجتماعی برای محکومین به جرائم مواد مخدر می تواند سلامت روان در رفتار آن ها را ارتقا دهد.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و نگرش های ناکارآمد در زوجین با شرایط طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (تیر) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۸
۱۵۲-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: زوج های دچار طلاق عاطفی در زندگی زناشویی دارای مشکلات فراوانی از جمله افزایش دلزدگی زناشویی و نگرش های ناکارآمد هستند و ضروری است از رویکردهای درمانی مؤثرتر مانند زوج درمانی جهت کاهش مشکلات آن ها استفاد کرد. هدف: هدف این مطالعه تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی و نگرش های ناکارآمد در زوجین با شرایط طلاق عاطفی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوج های دچار طلاق عاطفی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر رشت در سال 1402 بودند که از میان آنها 20 زوج (40 نفر) با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش 9 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) تحت زوج درمانی هیجان مدار (جانسون، 2019) قرار گرفت و گروه گواه در لیست انتظار برای آموزش ماند. داده ها با پرسشنامه طلاق عاطفی (گاتمن، 1994)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) و مقیاس نگرش های ناکارآمد (ویسمن و بک، 1978) جمع آوری و با روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار باعث کاهش معنی دار دلزدگی زناشویی و نگرش های ناکارآمد در زوج های با شرایط طلاق عاطفی شد و این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (001/0P<) و 44 درصد تغییر دلزدگی زناشویی و 37 درصد تغییر نگرش های ناکارآمد نتیجه زوج درمانی هیجان مدار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، مشاوران و درمانگران می توانند از روش زوج درمانی هیجان مدار در کنار سایر روش های درمانی جهت بهبود ویژگی های روانشناختی به ویژه کاهش دلزدگی زناشویی و نگرش های ناکارآمد زوج های دچار طلاق عاطفی بهره ببرند.
مطالعه کیفی دیدگاه دختران جوان از معیارهای انتخاب همسر مبتنی بر رویکرد قرآنی سهم گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۳
۸۹-۶۴
حوزههای تخصصی:
اهداف: با توجه به لزوم تبیین معیارهای انتخاب همسر با در نظر گرفتن نیاز روز جامعه ایرانی، این پژوهش به مطالعه تجربه زیسته دختران جوان از معیارهای انتخاب همسر مبتنی بر رویکرد سهم گذاری برخاسته از هستی شناسی اسلامی پرداخته است. روش: با روش پدیدارشناسی در فرایند نمونه گیری با 16 نفر از دختران جوان متأهلی که شاخص های سبک زندگی سهم گذارانه شامل احساس آرامش دهندگی و رشددهندگی، عاملیت، روابط تکوین بخش و... در زندگی آن ها وجود داشت، با روش هدفمند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. مصاحبه ها تا اشباع نظری ادامه یافت و کدگذاری صورت گرفت. یافته ها: سه معیار اصلی انتخاب همسر، قبل از ازدواج، برای رسیدن به «منِ مطلوب سهم گذار در زندگی زوجی بعد از ازدواج» بدست آمد. معیار اول «شاخص های نگرشی توسعه بخش و آرامش زا در زوج ها»، معیار دوم «آگاهی و آمادگی پیرامون شاخص های شباهت زا و تفاوت زا» و معیار سوم «آگاهی از مسیرهای رشد و بلوغ شخصی» احصا شد. نتیجه گیری: معیارهای انتخاب همسر مبتنی بر رویکرد سهم گذاری می تواند افق فکری دختران را درباره ازدواج گسترش دهد و به انتخاب عاقلانه همسر کمک کند.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، عدم تحمل بلاتکلیفی و انعطاف پذیری شناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، عدم تحمل بلاتکلیفی و انعطاف پذیری روان شناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی بود. جامعه آماری مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی ارومیه در سال 1401 بودند. بدین منظور 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره (آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. گروه آزمایش از طریق 8 کلاس هفتگی 90 دقیقه ای جلسات روان درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (سگال، ویلیامز و تیزدل، 2002) را دریافت نمود. سپس داده ها با پرسشنامه های پس آزمون تنظیم هیجانی شناختی (گارنفسکی، کریج و اسینهوون، 2001)، عدم تحمل ابهام (باهر و داگاس، 2002) و انعطاف پذیری شناختی (دنیس و ووندروال، 2010) جمع آوری و با نرم افزار (SPSS V. 28) و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که کاربرد درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث اثربخشی مثبت و معنادار بر تنظیم شناختی هیجان، عدم تحمل بلاتکلیفی و انعطاف پذیری روان شناختی شده و توسعه و تقویت این سه متغیر در در مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر شد. این اثربخشی در سطح آماری 1 درصد و با اطمینان 99 درصد قابل قبول و معنادار بود (P<0.01). بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که با کمک درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می توان باعث کنترل ذهن در مبتلایان دچار اضطراب فراگیر شد و آن ها را به زندگی معمول و نرمال در کنار خانواده و جامعه برگرداند.
مسائل ویژه مدیریت و رهبری در تحقق رسالت های نوین مدارس
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
23 - 33
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحولات سریع اجتماعی، فناوری، و آموزشی در قرن بیست و یکم، مدارس را به مأموریت های نوینی همچون پرورش دانش آموزان خلاق، مسئولیت پذیر و نوآور سوق داده است. در این راستا، مدیریت و رهبری آموزشی به عنوان عوامل کلیدی در تحقق این مأموریت ها مطرح می شوند. پژوهش حاضر به بررسی چالش های ویژه مدیریت و رهبری و استراتژی های مؤثر در راستای تحقق این مأموریت های نوین پرداخته است. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه پژوهش شامل مدیران مدارس و کارشناسان آموزشی بود که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مهم ترین چالش های مدیران شامل محدودیت منابع، نیاز به توسعه حرفه ای معلمان، مقاومت نسبت به تغییر، عدم مشارکت ذینفعان، و کمبود آمادگی در مواجهه با بحران ها است. استراتژی های پیشنهادی برای مقابله با این چالش ها شامل تخصیص استراتژیک منابع، ارائه برنامه های توسعه حرفه ای منظم، تقویت همکاری با ذینفعان، برنامه های مدیریت تغییر و تدوین چارچوب های آمادگی برای بحران ها می باشد. همچنین، ادغام فناوری به عنوان ابزاری ضروری برای تحول آموزشی شناسایی شد. نتیجه گیری: مدیریت و رهبری مؤثر در مدارس نیازمند ترکیبی از برنامه ریزی استراتژیک، مشارکت ذینفعان، توسعه حرفه ای، و تقویت فرهنگ نوآوری است. این پژوهش پیشنهاد می کند که رهبران مدارس باید با بهره گیری از استراتژی های نوآورانه و سازگار، مدارس را به محیط های یادگیری پیشرو و پاسخگو تبدیل کنند. یافته ها می توانند به سیاست گذاران و رهبران آموزشی در تدوین راهبردهای عملیاتی برای بهبود کیفیت آموزشی و تحقق مأموریت های نوین کمک کند.
Exploring Affective Properties of Emojis: Identifying the Persian Emoji Lexicon
حوزههای تخصصی:
Aims: The present study aimed to validate the Persian Emoji Lexicon (PEL) and examine gender and cultural differences in the perception of the affective properties of selected emojis. Method: The study consisted of two phases: emoji selection and an online survey. First, we identified the 109 most frequently used emojis on Twitter. In the second phase, we assessed emotion and valence ratings from a sample of 200 X users (140 females; 27.3 ± 3.5 years). Results: Of the 109 selected emojis, 90 were perceived as having a positive valence. Gender comparisons revealed that women rated significantly higher emotional intensity across all eight emotion dimensions compared to men. We also compared our findings with a similar database validated among Canadians. The inter-rater reliability for emoji valence ratings between Iranian and Canadian participants showed a fair level of agreement (Kappa coefficient = 0.357), while also highlighting significant cultural differences in emotion perception. Conclusion: This database serves as a valuable resource for sentiment analysis of social media texts containing emojis, as well as for practical applications where emojis function as emotional cues to influence behavior (e.g., in marketing and education).
مدل ساختاری انعطاف پذیری روانشناختی بر اساس صمیمیت خانواده و سازگاری اجتماعی با میانجی گری بهزیستی اجتماعی در زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۸
203 - 216
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در بیشتر موارد طلاق همراه با تنش در خانواده ها به وقوع می پیوندد که مشکلات متعدد رفتاری و روانی را برای زنان مطلقه به وجود می آورد. لذا چگونگی مدیریت این مشکلات و نحوه مقابله در برابر آنها، نیازمند شناخت متغیرهای روان شناختی مرتبط است. بنابراین هدف از این پژوهش تدوین مدل ساختاری انعطاف پذیری روانشناختی بر اساس صمیمیت خانواده و سازگاری اجتماعی با میانجی گری بهزیستی اجتماعی در زنان مطلقه بود.
روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که در قالب مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان مطلقه شهر تهران در سال 1402-1403 بود. بنابراین نمونه پژوهش 350 (350n=) نفر برآورد شد که با در نظر گرفتن احتمال افت و ماهیت پژوهش (ارائه مدل) 20 درصد به این نمونه اضافه شد و نمونه به 420 نفر افزایش یافت. روش نمونه گیری هدفمند بود. بر این اساس تعداد 409 پرسشنامه قابل تحلیل بودند. جهت جمع آوری داده از پرسشنامه های استاندارد انعطاف پذیری شناختی دنیس، وندروال و جیلون (2010)؛ بهزیستی اجتماعی کیز (1998)؛ سازگاری اجتماعی بل (1945) و صمیمیت خانواده تامپسون و واکر (1983) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج ماتریس همبستگی نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین انعطاف پذیری روانشناختی با صمیمیت خانواده، سازگاری اجتماعی و بهزیستی اجتماعی در سطح (01/0p<) در زنان مطلقه وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که متغیرهای صمیمیت خانواده، سازگاری اجتماعی و بهزیستی اجتماعی توان پیش بینی انعطاف پذیری روانشناختی در سطح (01/0p<) را دارند و در نهایت نتایج نشان داد که مدل دارای برازندگی ساختاری می باشد.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش همسوی با یافته های پیشین نشان داد، صمیمیت خانواده، سازگاری اجتماعی و بهزیستی اجتماعی در پیش بینی انعطاف پذیری روانشناختی زنان مطلقه نقش دارند.
The Effectiveness of Play Therapy Training on Improving Social Skills in Children with Autism Spectrum Disorder
حوزههای تخصصی:
Objective : Autism spectrum disorder is a complex neurodevelopmental disorder characterized by communication problems, limited social interactions, and repetitive behaviors. The present study aimed to investigate the effectiveness of play therapy education with a parent-child approach in improving social skills in children with autism spectrum disorder. Methods: This study was a quasi-experimental study with a pre-test-post-test design, a control group, and a follow-up phase. The statistical population of the study included children with autism at the Justice Center in Isfahan. The sample of the present study included 30 children with autism, including 30 children with autism, who were selected using purposive sampling and were divided into two experimental and control groups. The research instrument used was the Autism Social Skills Profile (ASSP), and play therapy education sessions with a parent-child approach were implemented in ten 90-minute sessions once a week on the experimental group. The research data were analyzed using repeated measures analysis of variance and Bonferroni post hoc test and SPSS version 24 software. Results: The research findings showed that the difference between the experimental and control groups in terms of the mean scores of social skills variables in all stages of the experiment was significant (P<0.001). Conclusion: The results of this study show that play therapy education with a parent-child approach can help improve children's social skills. Therefore, its use is recommended to strengthen social skills in children with autism spectrum disorder. Objective : Autism spectrum disorder is a complex neurodevelopmental disorder characterized by communication problems, limited social interactions, and repetitive behaviors. The present study aimed to investigate the effectiveness of play therapy education with a parent-child approach in improving social skills in children with autism spectrum disorder. Methods: This study was a quasi-experimental study with a pre-test-post-test design, a control group, and a follow-up phase. The statistical population of the study included children with autism at the Justice Center in Isfahan. The sample of the present study included 30 children with autism, including 30 children with autism, who were selected using purposive sampling and were divided into two experimental and control groups. The research instrument used was the Autism Social Skills Profile (ASSP), and play therapy education sessions with a parent-child approach were implemented in ten 90-minute sessions once a week on the experimental group. The research data were analyzed using repeated measures analysis of variance and Bonferroni post hoc test and SPSS version 24 software. Results: The research findings showed that the difference between the experimental and control groups in terms of the mean scores of social skills variables in all stages of the experiment was significant (P<0.001). Conclusion: The results of this study show that play therapy education with a parent-child approach can help improve children's social skills. Therefore, its use is recommended to strengthen social skills in children with autism spectrum disorder.
بررسی اثربخشی راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر خودکارآمدی تحصیلی، انگیزه علمی، نگرانی و پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اثربخشی خودتنظیمی تحصیلی به طور فزاینده ای در کاهش اضطراب مورد استفاده قرار گرفته است. در چند دهه اخیر این رویکرد باعث بهبودی مهارت های مختلف از جمله مهارت های تحصیلی، شناختی، هیجانی و اجتماعی شده است. ولی اثربخشی آن در تمام حوزه های تحصیلی یک ضرورت مهم و اساسی است که باید توسط مطالعات پوشش داده شود. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر خودکارآمدی تحصیلی، انگیزه علمی، نگرانی و پیشرفت تحصیلی بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان ابتدایی شهر بغداد در سال تحصیلی 403-1402 بود. نمونه پژوهش 50 نفر از دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر بغداد بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 25 نفره (گروه کنترل 25 نفر و گروه آزمایش 25 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی موریس (2001)، انگیزه علمی میدلتون و میدگلی (1998)، نگرانی تحصیلی ابوالقاسمی و همکاران (1388) و پیشرفت تحصیلی صالحی (1394) انجام گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی منجر به افزایش خودکارآمدی تحصیلی، انگیزه علمی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شده است (05/0≥P). همچنین نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی منجر به کاهش نمرات پس آزمون نگرانی تحصیلی دانش آموزان شده است (05/0≥P). نتیجه گیری: مداخلات و برنامه های پیشگیرانه باید راه هایی را برای بهبود پیشرفت تحصیلی و انگیزه علمی و کاهش نگرانی تحصیلی، به ویژه ادامه تحصیل و خودکارآمدی تحصیلی در نظر بگیرند. مطالعات آتی باید عوامل خطری را که ممکن است این روابط را تقویت کنند شناسایی کنند.
شناسایی رفتارهای پر خطر رانندگی در ایران مبتنی بر دیدگاه های رانندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (آذر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۳
۱۹۳-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: تصادفات جاده ای یکی از چالش های جدی و مداوم در سطح جهان است که به خسارات جانی و مالی گسترده ای منجر می شود. اگرچه عوامل متعددی در وقوع تصادفات جاده ای دخیل هستند، اما نقش عوامل انسانی، به ویژه رفتارهای پرخطر رانندگی و جنبه های روانشناختی آن، به عنوان یکی از مؤلفه های کلیدی در تعیین سطح ایمنی جاده ها شناخته شده است. در ایران، کمبود پژوهش های جامع و هدفمند که به طور خاص به رفتارهای پرخطر رانندگی و عوامل مؤثر بر آن بپردازد، به عنوان یک شکاف پژوهشی جدی احساس می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و دسته بندی رفتارهای پرخطر رانندگی رانندگان ایرانی بر اساس دیدگاه های خودگزارشی آنان انجام شد. روش: جامعه آماری این مطالعه کلیه رانندگان سطح کشور می باشند که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. بدین منظور ابتدا رفتارهای پرخطر رانندگی بر اساس مطالعات پیشین و رفتارهای رایج در میان رانندگان ایرانی شناسایی شد. سپس پرسشنامه ای شامل اطلاعات فردی، رفتارهای پرخطر و سوابق تصادفات رانندگان طراحی و به صورت آنلاین در سراسر ایران توزیع شد. پس از ارزیابی های اولیه، پرسشنامه های ۲۳۸۷ نفر از رانندگان با روش کمی مورد تجزیه و تحلیل نهایی قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی انجام یافته بر روی داده ها نشان داد که رفتارهای پرخطر رانندگی در پنج دسته اصلی قابل تقسیم اند: رانندگی سهل انگارانه و ناهماهنگ با قوانین، رانندگی همراه با حواس پرتی، رانندگی پرخاش گرانه، رانندگی با سرعت زیاد و رانندگی در شرایط سخت. همچنین، همبستگی مثبت و معنی داری بین ابعاد رفتارهای پرخطر رانندگی مشاهده شد (05/0 >P) که نشان دهنده روایی همزمان مناسب ابزار است. اعتبار ابزار از طریق آلفای کرونباخ برای هر پنج عامل بالاتر از 7/0 محاسبه شد که حاکی از قابلیت اعتماد مطلوب ابزار است. نتیجه گیری: این مطالعه با شناسایی و تحلیل رفتارهای پرخطر رانندگی در میان رانندگان ایرانی تلاش دارد تا مبنایی علمی برای طراحی مداخلات روانشناختی و تدوین سیاست های پیش گیرانه فراهم کند. نتایج این تحقیق می تواند به بهبود ایمنی جاده ها و کاهش آمار تصادفات در کشور کمک شایانی نماید.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان فراشناختی بر ولع مصرف در افراد وابسته به مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به مواد مخدر یکی از چالش های اصلی در حوزه سلامت عمومی است که با پیامدهای منفی روانی، جسمی و اجتماعی همراه است.در عرصه مداخلات در حیطه اعتیاد نیز، درمانهای روانشناختی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده اند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان فراشناختی بر ولع مصرف افراد وابسته به مصرف مواد انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و جامعه آماری کلیه افراد وابسته به مصرف مواد شهرستان سمنان در سال 1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، 75 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش1 (درمان شناختی- رفتاری)، گروه آزمایش 2 (درمان فراشناختی) و یک گروه گواه جایگذاری شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سنجش ولع مصرف لحظه ای فرانکن و همکاران(2002) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان دادند هر دو مداخله در بهبود ولع مصرف در افراد وابسته به مواد مؤثر واقع شدند. همچنین بین اثربخشی دو درمان، تفاوت معنادار نبود (01/0p<). طبق نتایج به دست آمده هر دو درمان می توانند با ایجاد تغییر در متغیرهای شناختی مرتبط با سوء مصرف مواد مانند باورهای مرتبط با مواد، عقاید وسوسه انگیز، خودکارآمدی و راهبردهای تنظیم هیجان خطر بازگشت به مصرف مواد را کاهش می دهد. لذا می توان از درمان شناختی - رفتاری و فراشناختی جهت پیشگیری از عود مجدد در افراد وابسته به مواد استفاده نمود.
آزمون مدل علّی پریشانی روانشناختی نوجوانان براساس آزاردیدگی دوران کودکی و ناگویی هیجانی با نقش میانجی گرانه کیفیت خواب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۷
115 - 129
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون مدل علّی پریشانی روانشناختی نوجوانان براساس آزاردیدگی دوران کودکی و ناگویی هیجانی با نقش میانجی گرانه کیفیت خواب بود. این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش انجام نیز توصیفی -همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش تمام دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 1402-1403 بودند که از بین آن ها تعداد 352 نفر به شکل دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات نیز مقیاس های آشفتگی روانشناختی (DASS؛ لاویبوند و لاویبوند، 1995)؛ ناگویی هیجانی (TAS؛ بگبی و همکاران، 1994)؛ پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ؛ برنستاین و همکاران، 2003) و شاخص کیفیت خواب (PSQI؛ بویس و همکاران، 1989) بود. برای توصیف یافته ها از میانگین و انحراف استاندارد و برای استنباط اطلاعات نیز از آزمون های همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSS-27 و AMOS-24 استفاده شد نتایج این پژوهش نشان داد که این مدل پژوهشی از برازش مطلوبی برخوردار بوده و آزاردیدگی دوران کودکی و ناگویی هیجانی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم و از طریق میانجی گری کیفیت خواب بر پریشانی روانشناختی نوجوانان اثرگذار هستند. از این نتایج می توان برای طراحی مداخلاتی با هدف پیشگیری از پریشانی های روانشناختی استفاده نمود.
تأثیر درمان هیجان مدار بر انعطاف پذیری و پریشانی هیجانی دختران دارای شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
19 - 32
حوزههای تخصصی:
زمینه: شکست عاطفی پیامدهای گسترده ای برای فرد به دنبال دارد و ضرورت اقدامات درمانی در این زمینه احساس می شود. ازهمین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر انعطاف پذیری و پریشانی هیجانی دختران دارای شکست عاطفی بود.
روش: در این پژوهش از روش مورد منفرد استفاده شد. جامعه ی پژوهش تمامی دختران دارای شکست عاطفی شهر اصفهان بود. از طریق نمونه گیری هدفمند سه نفر از دختران داوطلب که ملاک های ورود را دارا بودند، انتخاب شدند و 9 جلسه درمان هیجان مدار دریافت کردند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه ضربه ی عشق، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس انعطاف پذیری هیجانی جمع آوری شد. شرکت کنندگان در سه مرحله (قبل از شروع مداخله، در فرآیند مداخله و بعد از پایان مداخله) پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS، شاخص ضریب پایا و درصد بهبودی تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد مقدار شاخص تغییر پایا برای هر سه دختر، در متغیرهای انعطاف پذیری و پریشانی هیجانی، در مرحله بعد از درمان و پیگیری در سطح 0/05 >p معنی دار شده است.
نتیجه گیری: بر طبق یافته ها، درمان هیجان مدار در افزایش انعطاف پذیری هیجانی و کاهش پریشانی هیجانی دختران دارای شکست عاطفی اثربخش بوده است.
نحوۀ بازنمایی ذهنی از خود و دیگری در مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس: نقش بافتار فرهنگی- اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
33 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی بازنمایی های ذهنی از خود و دیگری در مبتلایان به بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) و مقایسه بازنمایی های ذهنی در دو فرهنگ اصفهان و تهران و در دو مطالعه صورت گرفت. روش: این یک پژوهش شبه آزمایشی با طرح عاملی ترکیبی بوده است. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به ام اس و افراد غیر بیمار در شهر اصفهان و همچنین افراد غیر بیمار در شهر تهران بوده است. مجموعا ۲۴۴ شرکت کننده (۸۲ بیمار مبتلا به ام اس و ۸۲ فرد غیر بیمار از شهر اصفهان و ۸۰ فرد غیر بیمار از شهر تهران) به تنظیم فاصله با شخصیت ها (شامل تصویر خود در کودکی، تصویر خود در زمان حال، مادر، شریک عاطفی و دوست) در آزمون فاصله بین فردی مطبوع در دو حالت فعال و منفعل پرداختند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد مبتلایان به ام اس فاصله بین فردی بیشتری را در مقایسه با افراد غیر بیمار در مواجهه با تصویر خود در زمان حال، شخصیت دوست و شریک عاطفی ترجیح می دهند. علاوه بر این، هر دو گروه شرکت کنندگان اصفهان (بیماران مبتلا به ام اس و افراد غیر بیمار) در مقایسه با گروه تهران به طور معناداری فواصل بین فردی بزرگتری را با تمامی شخصیت ها برگزیند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش می تواند بیانگر نوعی تجربه از خود بیگانگی در بیماران مبتلا به ام اس در سطح بازنمایی های ذهنی و اهمیت فرهنگ در صورت بندی بازنمایی های ذهنی باشد.
Effectiveness of Emotional Schema Therapy on the Quality of Relationship Dimensions and Conflict Resolution Styles in Betrayed Spouses(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to evaluate the effectiveness of Emotional Schema Therapy (EST) in improving relationship quality and conflict resolution styles among betrayed spouses. Methods: This study was conducted as a randomized controlled trial (RCT) with 30 participants from Tehran, Iran, who were recruited through counseling centers and online advertisements. Participants were randomly assigned to either the experimental group (15 participants), which received eight weekly 90-minute EST sessions, or the control group (15 participants), which did not receive any therapeutic intervention during the study period. Data were collected at three time points: pre-test, post-test, and five-month follow-up, using standardized measures of relationship quality and conflict resolution styles. Repeated measures analysis of variance (ANOVA) and Bonferroni post-hoc tests were used to analyze the data using SPSS version 27. Findings: The results indicated significant improvements in both relationship quality and conflict resolution styles in the experimental group compared to the control group. For relationship quality, repeated measures ANOVA revealed a significant interaction effect between time and group (F(2, 54) = 82.46, p < .001). Similarly, for conflict resolution styles, a significant interaction effect was observed (F(2, 54) = 76.92, p < .001). Bonferroni post-hoc tests showed that these improvements were sustained at the five-month follow-up. Conclusion: Emotional Schema Therapy is an effective intervention for enhancing relationship quality and conflict resolution styles in betrayed spouses. By targeting maladaptive schemas and promoting emotional regulation, EST provides a comprehensive framework for addressing relational challenges following infidelity. These findings support the integration of EST into marital therapy practices.
اثربخشی طرحواره درمانی بر کمال گرایی و استرس انتظارات تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر کمال گرایی و استرس انتظارات تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم انجام شد. روش شناسی: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسط دوم شهرستان تنکابن در سال تحصیلی 1404-1403 بودند. نمونه پژوهش حاضر 30 نفر از افراد جامعه بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کمال گرایی مثبت و منفی تری-شورت و همکاران (1995) و پرسشنامه استرس انتظارات تحصیلی انگ و هوان (2006) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکووا) و تک متغیره (آنکووا در متن مانکووا) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت آماری معنی داری در پس ازمون دو گروه ازمایش و کنترل از نظر میانگین نمرات متغیرهای کمال گرایی مثبت، کمال گرایی منفی و استرس انتظارات تحصیلی دارد (001/0>P). نتیجه گیری: به این صورت که طرحواره درمانی سبب افزایش کمال گرایی مثبت و کاهش کمال گرایی منفی و استرس انتظارات تحصیلی دانش آموزان شد.