فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به تغییرات اجتماعی ازدواج از جمله افزایش ازدواج های با تفاوت فرهنگی، استقلال بیشتر در انتخاب همسر، و تغییر تمایلات افراد در روابط زناشویی، آموزش پیش از ازدواج را به عنوان یک رویکرد پیشگیرانه ضروری می باشد. افزایش نرخ طلاق، بالا رفتن سن ازدواج نیز در جامعه نگران کننده است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه پیش از ازدواج مبتنی بر آگاهی و انتخاب های بین فردی بر روی باورهای محدود کننده انتخاب همسر و نگرش به شناخت همسر انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه جوانان مجرد 21 تا 30 سال شهر اهواز در سال 1401 بودند و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و براساس ملاک های ورود و خروج 40 شرکت کننده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های باورهای محدود کننده انتخاب همسر رجبی و همکاران (1398) و بهبود نگرش نسبت به شناخت همسر (ون اپ و همکاران، 2018) استفاده شد. همچنین از پروتکل 5 جلسه ای آموزش پیش از ازدواج مبتنی بر آگاهی و انتخاب های بین فردی (ون اپ، 2015) برای مداخله استفاده شد. از آزمون های تحلیل واریانس یک راهه، با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS نسخه 26 برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه آموزش آگاهی و انتخاب بین فردی باعث کاهش باورهای محدود کننده انتخاب همسر و بهبود نگرش نسبت به شناخت همسر (01/0 >p) در گروه آزمایش نبست به گواه شده است. از طرفی نتایج آزمون جفتی بنفرونی نشان داد که نمرات مرحله پیش آزمون به پس آزمون و پیش آزمون تا پیگیری به شکل معناداری متفاوت می باشد، اما بین نمرات پس آزمون و پیگیری در متغیرهای وابسته تفاوت معناداری دیده نمی شود و این یافته اخیر بیانگر پایداری اثر برنامه آموزشی است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش و تغییر در الگوهای ازدواج، ییشنهاد می شود روانشناسان و متخصصان حوزه ازدواج از این برنامه جهت آموزش به جوانان در کاهش باورهای محدود کننده انتخاب همسر، بهبود نگرش نسبت به شناخت دقیق شریک، آگاهی درکنترل روابط عاطفی، تعهد زودهنگام و روابط جنسی قبل از ازدواج استفاده کنند.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر کمال گرایی، شرم از بدن و نشانه های اختلال بدریخت انگاری بدن در زنان متقاضی جراحی های زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (آذر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۳
۲۴۷-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: نگرانی از شکل بدن و ترس از ظاهر جسمانی می تواند در اقدام به جراجی زیبایی مؤثر باشد. تاکنون اثربخشی شیوه های مختلفی بر متغیرهایی مانند شرم از بدن و نشانه های اختلال بدریخت انگاری بدن مورد بررسی قرار گرفته است ولی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت مورد توجه پژوهشگران نبوده است. بنابراین ضروری است تاثیر این مداخله برای بهبود وضعیت روانشناختی در افراد متقاضی جراحی زیبایی بررسی شود. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی برنامه آموزشی متمرکز بر شفقت بر کمال گرایی، شرم از بدن و نشانه های اختلال بدریخت انگاری بدن در زنان متقاضی جراحی های زیبایی بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متقاضی جراحی زیبایی مراجعه کننده به کلینیک زیبایی در شهر تهران در 9 ماهه اول سال 1400 بودند که که از بین آن ها کلینیک فاطمه زهراء تهران به عنوان نمونه با شیوه در دسترس انتخاب شد و از میان مراجعه کنندگان به آن مرکز 30 نفر با توجه به معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت درمان متمرکز بر شفقت به مدت 8 جلسه 120 دقیقه ای قرار گرفت. تمامی شرکت کنندگان به وسیله پرسشنامه های چند بعدی کمال گرایی (هویت و فلت، 1991)، شرم از تصویر بدن (دوارت و همکاران، 2014) و ترس از بدریختی بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر کاهش کمال گرایی، شرم از بدن و نشانه های اختلال بدریخت انگاری بدن بود (05/0 p<). همچنین نتایج مربوط به اثر تعاملی بین زمان و گروه نشان می دهد که این اثر در تمامی متغیرها معنی دار است (05/0 >p). بنابراین بین سطوح مختلف زمان و سطوح مختلف گروه ها تعامل وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت، لزوم تمرکز بر این درمان به عنوان یکی از درمان های کمکی، حمایتی و توانبخشی در کنار درمان دارویی در کاهش پیامدهای ناشی از کمال گرایی، شرم از بدن و نشانه های اختلال بدریخت انگاری پیشنهاد می شود.
اثر بخشی مداخله ی مبتنی بر مدل خود مدیریتی شناختی _ اجتماعی مسیر شغلی بر تمایل و هویت کارآفرینی تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۳
۲۹-۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی مداخله ی مبتنی بر مدل خود مدیریتی شناختی _ اجتماعی مسیر شغلی بر تمایل و هویت کارآفرینی تحصیلی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان بود. روش: پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه و گمارش تصادفی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان (سال تحصیلی 1400-1401) بود که با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تمایل و هویت کارآفرینی تحصیلی استفاده شد. برای گروه آزمایش، مداخله ی مبتنی بر مدل خود مدیریتی شناختی _ اجتماعی مسیر شغلی در ده جلسه ی 90 دقیقه ای اجرا شد و داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که این مداخله، منجر به افزایش تمایل(01/0 > p، 62/25=F) و هویت کارآفرینی تحصیلی(01/0 > p، 28/19=F) در دانشجویان تحصیلات تکمیلی شده است. نتیجه گیری: مداخله ی مبتنی بر مدل خود مدیریتی شناختی _ اجتماعی مسیر شغلی، از طریق افزایش خودکارآمدی مقابله ای و فرآیندی، رشد رفتارهای مسیر شغلی انطباقی، تمرکز بر فعالیت های اکتشاف و طرح ریزی مسیر شغلی و تسهیل تاثیرات بافتی و محیطی، سبب می شود تا دانشجویان تمایل بیشتری به مسیر شغلی کارآفرینی تحصیلی داشته باشند و اقدام به ساخت و رشد هویت کارآفرینی تحصیلی کنند.
تدوین الگوی ارتقاء شادکامی در دوران سالمندی بر اساس نظریه روانشناسی مثبت گرا و مبانی فرهنگ ایرانی و اسلامی: یک مطالعه کیفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شادکامی به عنوان تجربه درونی مثبت و یکی از شاخص های سلامت روانی که ناشی از ارزشیابی شناختی و عاطفی افراد از زندگی شان است، موردتوجه روان شناسان بسیاری در دهه اخیر قرار گرفته است. هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی ارتقا شادکامی در دوران سالمندی است. روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش نظریه بر خواسته از داده ها بود. تعداد شرکت کنندگان در تحقیق 10 نفر بود که از بین کلیه سالمندان بالای 60 سال که از طریق فراخوان در شبکه اجتماعی اینستا (سن کمال ) در سال 1401 به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه های نیمه ساختار یافته جمع آوری و در سه مرحله کدگذاری باز، انتخابی و محوری تحلیل شد. یافته ها: پس از بررسی و تحلیل داده ها 94 مضمون، 15 زیر طبقه و 4 طبقه اصلی شناسایی شد. مقولات اصلی شامل اهمیت ارتباط با خویش و دیگران، سلامت روان و جسم خانواده مبدا، ثبات اقتصادی، اجتماعی، معنوی و برخورداری از مهارت های زندگی است. زیر طبقات هم شامل خودشناسی، جمع گرایی، مهرورزی، تربیت خانواده، خاطرات کودکی، تجارب جوانی، عوامل محیطی، عامل شخصیتی، شرایط اقتصادی، سبک زندگی، بعد معنوی، بعد اجتماعی، مهارت های روان شناختی، مهارت های فردی و مهارت های بین فردی بود. نتیجه گیری: باتوجه به اهمیت شادکامی بر سلامت جسم و روان، موضوعات اجتماعی مرتبط با رسیدن به شادکامی، و همچنین تأثیر وضعیت رفاهی بر شادکامی سالمندان نیاز به سیاست گذاری کلان و برنامه ریزی های موثر در راستای ارتقا شادکامی در سالمندان است. این مهم با فراهم کردن بسترهایی جهت تقویت شادکامی در این دوره سنی اهمیت بسیار زیادی دارد.
طراحی و اجرای برنامه ارزیابی، مداخله و پایش پیشگیری از خودکشی در سربازان ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف خودکشی از مهم ترین علل مرگ در جهان است، به نحوی که دهمین علت مرگ در تمامی رده های سنی و سومین علت مرگ در بین افراد 15-24 سال است. خودکشی در محیط نظامی از جهات مختلف اهمیت دارد و این موضوع ضرورت اجرای برنامه پیشگیری از خودکشی برای این قشر را مضاعف می کند. در این مطالعه مقصود آن بوده که برای جامعه سربازان، برنامه پیشگیری از خودکشی بر مبنای مدل ارزیابی، مداخله و پایش خودکشی طراحی، پیاده سازی و ارزیابی گردد. مواد و روش ها در این مطالعه اقدام پژوهی، براساس مدل مذکور و با استفاده از بحث گروهی پنج نفر از خبرگان سلامت روان و افراد ذی ربط، برنامه ای در سه قسمت ارزیابی، مداخله و پایش تدوین شد و در یکی از پادگان های نظامی به مدت 1 سال به صورت آزمایشی اجرا گردید و با روش ترکیبی کمی/کیفی مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های کمی با یک پادگان مشابه مقایسه شد. همچنین برای تعیین دقت سطح بندی خطر، در کنار مقیاس سنجش شدت خودکشی کلمبیا از مقیاس افکار خودکشی بک، مقیاس ناامیدی بک و پرسش نامه سلامت عمومی 28 استفاده شد. یافته ها در این مطالعه مشخص شد برنامه اجرا شده با مقیاس سنجش شدت خودکشی کلمبیا، با حساسیت بیشتری نسبت به روش سابق، می تواند خطر خودکشی را شناسایی کند و برحسب نظر افراد ذی ربط از نظر امکان پذیری، متناسب بودن، مقبولیت و اثربخشی شرایط قابل قبول دارد. نتیجه گیری مدل ارزیابی، مداخله و پایش خودکشی در صورتی که با شرایط محیط نظامی متناسب شود، برای کاهش خودکشی در سربازان مناسب خواهد بود و می توان در این مدل از مقیاس سنجش شدت خودکشی کلمبیا برای تعیین سطح تریاژ استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی درمان سیستم خانواده درونی و شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانه های افسردگی و بدریخت انگاری بدنی در زنان دارای تجربه ترومای کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (تیر) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۸
۲۰۹-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: رویدادهای تروماتیک کودکی یک نگرانی عمده برای سلامت عمومی است و مطابق با نتایج مطالعات ریشه بسیاری از مشکلات روانی مانند افسردگی و بدریخت انگاری بدنی است. با بررسی ادبیات موجود در این حوزه تاکنون اثر درمان های مختلفی بر افراد دارای تجربه ترومای کودکی بررسی شده است ولی هیچ مطالعه ای به مقایسه درمان سیستم خانواده درونی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نپرداخته است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان سیستم خانواده درونی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانه های افسردگی و بدریخت انگاری بدنی در زنان دارای تجربه ترومای کودکی بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون باگروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان دارای تجربه ترومای کودکی مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر لاهیجان در سال 1402 بود. از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 60 نفر انتخاب شدند و در 2 گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 20 نفر) گمارش شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی (بک، 1996)، بدریخت انگاری بدنی (فیلیپس و همکاران، 1997) و ترومای کودکی (برنستاین و همکاران، 2003) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار spss نسخه 25 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو مداخله بر نشانه های افسردگی و بدریخت انگاری بدنی اثربخش و در مرحله پیگیری اثر درمان پایدار بود (001/0 >P). همچنین نتایج نشان داد درمان سیستم خانواده درونی بر نشانه های افسردگی اثربخشی بیشتری دارد (001/0 >P). همچنین نتایج نشان داد بین درمان سیستم خانواده درونی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بدریخت انگاری بدنی تفاوتی وجود ندارد (001/0 >P). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج به دست آمده می توان از درمان سیستم خانواده درونی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان درمانی مؤثر در بهبود نشانه های افسردگی و بدریخت انگاری بدنی افراد دارای تروما استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی آموزش امنیت هیجانی و غنی سازی آن با شفقت به خود بر عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در چارچوب نقش خانه داری، جامعه اغلب از زنان خانه دار انتظار دارد که رفتارهای منفعل، عاطفی، مطیع و فداکارانه داشته باشند. این انتظارات به مرور زمان درونی شده و تأثیرات منفی در سلامت اجتماعی، مهارت های ارتباطی و عزت نفس زنان خانه دار در روابط اجتماعی می گذارد. با این حال، مطالعه ای به بررسی مقایسه ای آموزش امنیت هیجانی و غنی سازی آن با شفقت به خود بر عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار، نپرداخته است. هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش امنیت هیجانی و غنی سازی آن با شفقت به خود بر عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه به همراه پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان خانه دار شهر مشهد در تابستان سال 1402 بود که از میان آن ها 45 نفر بر اساس معیارهای ورود و خروج مطالعه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در سه گروه 15 نفری شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروه های آزمایش اول و دوم طی 12 جلسه 90 دقیقه ای به ترتیب تحت آموزش امنیت هیجانی (کترال، 2006) و آموزش امنیت هیجانی غنی شده با شفقت به خود (صالحی، 1402) قرار گرفتند. گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. پرسشنامه های عزت نفس (روزنبرگ، 1965)، دلبستگی (کولینز و رید، 1990) و شایستگی اجتماعی- هیجانی (ژو و ای، 2012)، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش امنیت هیجانی و آموزش امنیت هیجانی غنی شده با شفقت به خود باعث ارتقاء عزت نفس، دلبستگی و شایستگی اجتماعی - هیجانی در زنان خانه دار شدند (05/0 >p) و آموزش امنیت هیج
مقایسه سوگیری توجه در افراد دارای نشانه های اختلال وسواسی-اجباری (شستوکننده ها، وارسی کننده ها) نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۱۰۰-۸۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: افراد مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری و اضطراب فراگیر از سوگیری توجه رنج می برند. در این راستا، فقدان مطالعات مشابه در بررسی سوگیری توجه در گروههای مورد مطالعه، مقایسه وضعیت سوگیری توجه در گروه های با اختلال با افراد بهنجار را ضرورت می بخشد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه سوگیری توجه در افراد دارای نشانه های اختلال وسواسی-اجباری (شستشوکننده ها، وارسی کننده ها)، اضطراب فراگیر و افراد بهنجار بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علّی- مقایسه ای (پس- رویدادی) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. جهت تعیین حجم نمونه، از بین پاسخدهندگان، به صورت هدفمند 15 نفر برای هر یک از چهار گروه (شستشوکننده ها، وارسی کننده ها، اضطرابی ها و بهنجار) انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های وسواسی-اجباری (مادزلی، 1997) و اضطراب (بک، 1990) به روش در دسترس جهت غربالگری دانشجویان با اختلال توزیع شد. در نهایت آزمون استروپ هیجانی (استروپ، 1935) با چهار دسته واژه شامل واژه های انزجاری، اضطرابی، وارسی و خنثی به منظور بررسی سوگیری توجه بر روی این افراد اجرا گردید. پس از اجرای آزمون ها داده ها با روش تحلیل واریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار SPSS-20 ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه شستشوکننده در مقایسه با سه گروه دیگر به شکل معناداری دارای زمان واکنش بیشتری به واژه های انزجاری (0/001≥P) بود. گروه وارسی کننده نیز دارای زمان واکنش بیشتری به واژه های وارسی در مقایسه با سه گروه دیگر (0/001≥P) و گروه اضطرابی دارای زمان واکنش بیشتری به واژه های اضطرابی در مقایسه با سه گروه دیگر (0/001≥P) بودند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده مبنی بر سوگیری توجه بیشتر در افراد دارای اختلال وسواسی-اجباری (شستوکننده ها، وارسی کننده ها) و اختلال اضطراب فراگیر نسبت به گروه بهنجار، پیشنهاد می گردد از طریق اجرای مداخلات درمانی و توانبخشی شناختی مبتنی بر ارتقاء تمرکز به کاهش سوگیری توجه در دو گروه اقدام نمود.
عوامل اجتماعی مؤثر در کاهش بازگشت معتادان به مصرف مجدد مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (فروردین) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۵
۲۸۱-۲۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: بیشتر مطالعات حوزه اعتیاد بر شاخص های تأثیرگذار بر اعتیاد متمرکز شده اند و مطالعات معدودی به تأثیر عوامل عوامل اجتماعی در بازگشت مجدد به مصرف مواد متمرکز شده اند. بنابراین با توجه به چند بعدی بودن گرایش به مصرف مواد مطالعه در خصوص گرایش مجدد به مواد از طریق عوامل زیستی، اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی یک ضرورت اساسی است. هدف: این مطالعه با هدف عوامل اجتماعی مؤثر در کاهش بازگشت معتادان به مصرف مجدد مواد انجام شده است. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه جوانان دامنه سنی 15 تا 30 سال شهر ایذه در سال 1403 تشکیل دادند که بر اساس گزارش سازمان مبارزه با مواد مخدر شهر ایذه 3200 نفر می باشند. نمونه پژوهش 345 نفر از جوانان مصرف کننده مواد مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد شهر ایذه بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های یادگیری اجتماعی، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی محقق ساخته و ولع مصرف صالحی فدردی و همکاران (1389) جمع آوری شد. به منظور تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار SPSS.26 و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری به روش همزمان استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین یادگیری اجتماعی، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی با ولع مصرف رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (05/0 >P). نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیری نشان داد که به ترتیب حمایت اجتماعی 35، مشارکت اجتماعی 62 و یادگیری اجتماعی 13 درصد از واریانس وسوسه مجدد مصرف مواد را در جوانان تبیین می کنند. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان می دهد افرادی که آمادگی بیشتری برای مصرف مجدد مواد دارند، دارای سطح پایین تری از حمایت، مشارکت و یادگیری اجتماعی هستند. بنابراین، توجه به این متغیرها و تدوین برنامه های آموزشی مبتنی بر این متغیرها در کاهش مصرف مجدد مواد در مصرف کنندگان پیشنهاد می شود.
اثربخشی بازی درمانی عصب شناختی بر کارکردهای اجرایی و حافظه کاری کودکان دارای اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۶)
۲۰۴-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی عصب شناختی بر کارکردهای اجرایی و حافظه کاری کودکان دارای اختلالات یادگیری انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان پایه ابتدایی با اختلالات یادگیری مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود که از بین آنان تعداد 30 نفر از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه گواه و 15 در گروه آزمایش) جایگذاری شدند. جهت جمع آوری داده ها از چهارمین ویرایش آزمون هوش وکسلر کودکان (2003WISC-IV, )، آزمون عصب شناختی کولیج (2002، CNI) و آزمون حافظه کاری کورنولدی و همکاران (1998،CWMT ) استفاده شد. مداخله بر اساس پروتکل بازی درمانی عصب شناختی در یازده جلسه 60 دقیقه ای و هفته ای دوبار صورت گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین پس آزمون حافظه کاری و توجه در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت. علاوه بر این نتایج نشان داد که این مداخله توانسته تأثیر خود را در طول زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (۰۰۰۱/0>P). در نتیجه بازی درمانی عصب شناختی می تواند به عنوان رویکردی مؤثر برای افزایش حافظه کاری و توجه در کودکان دارای اختلالات یادگیری مورد استفاده قرار گیرد.
Investigating the Low Motivation of Young Couples for Childbearing in Shiraz Through Developing a Conceptual Model Using a Quantitative Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Considering the significance of population and its optimal growth in Iran, the present study examined the low motivation of young couples for childbearing in Shiraz by developing a conceptual model using a quantitative approach. Methods: This research is applied in terms of its goal. The statistical population of this study includes all young couples without children in Shiraz in 2021 (based on the 2016 census, approximately 14% of couples are childless). According to the population size, the number of questions, Cochran's formula, and the G-power sample adequacy index, the approximate sample size consisted of 300 young childless couples, who were selected using the convenience sampling method. Data were collected using a researcher-made questionnaire, and based on factor analysis, the conceptual model of factors was explained and extracted. To test the model, the structural equation modeling approach was employed. The software used in this research was SPSS and AMOS. Findings: The results showed significant differences between the component of economic support and the components of personal growth inhibition, body self-concept, semantic attitude, communicative attitude, and social judgment. According to the model's fit indices, it was observed that the X2/df index was equal to 3.70, which is at an acceptable level. Additionally, the values of the RMSEA index were 0.08, CFI was 0.843, FMIN was 3.21, NFI was 0.798, ECVI was 3.70, and IFI was 0.844, all of which were at an appropriate level. Therefore, the model had a good fit. Conclusion: Based on the research findings, it is recommended that researchers focus on improving attitudes in the areas of body self-concept, social judgment, semantic attitude, and communicative attitudes regarding childbearing.
The Effectiveness Based on Mindfulness Cognitive Therapy on Internalized Shame, Marital Disaffection and Tendency to Divorce in Unfaithful Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to investigate the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy on internalized shame, marital disaffection, and inclination toward divorce in couples who had experienced infidelity. Methods: This research was conducted using a quasi-experimental design with pre-test and post-test and a control group. The statistical population of this study consisted of all couples who, due to experiencing infidelity by their spouses, referred to licensed counseling and psychotherapy centers of the Iranian Psychological and Counseling Organization, the State Welfare Organization, or psychiatrists licensed by the Iranian Medical Council (Anis Andisheh Clinic) in District 3 of Tehran, during the first quarter of 2024. In this study, the sample size for each of the experimental groups and the control group was 16 people (8 women and 8 men), and a total of 32 individuals were selected. According to the quasi-experimental design, they were chosen through convenience sampling from among volunteers and then randomly assigned to the experimental and control groups by lottery. Data collection instruments included the Internalized Shame Scale by Cook (1993), the Marital Disaffection Scale by Kaiser (1993), and the Inclination Toward Divorce Scale by Rusbult et al. (1986). In this study, mindfulness-based cognitive therapy consisted of eight weeks of two-hour sessions based on the mindfulness-based cognitive therapy protocol by Crane. Findings: The results of data analysis indicated that mindfulness-based cognitive therapy had an effect on internalized shame, marital disaffection, and inclination toward divorce in couples who had experienced infidelity. Conclusion: Considering the results, it can be stated that mindfulness-based cognitive therapy influences the research variables. It is suggested that further studies be conducted in this area to enhance external validity.
Analyzing Mental Constructs of Communication in Iranian Couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study is to examine the sources that shape mental constructs in the minds of the participants and their strategies for bringing their own lives closer to that of a successful marriage. Methods: This study employs a qualitative method. Research data were collected through 30 in-depth interviews with 15 Tehranian couples. The data were coded using MAXQDA software, version 2020. The number of participants was determined upon reaching saturation. In the first stage of coding, a total of 860 codes or initial concepts were extracted from the interview transcripts. Findings: The findings of the study indicate that mental constructs of marriage are acquired, modifiable, and constructed entities that are the result of family upbringing and parental relationships, the dominant society and culture, and personal experiences after marriage. The strategies provided by participants for maintaining or achieving a successful marriage amounted to 51 suggestions and strategies, with the highest levels of agreement and recurrence around concepts such as patience, mutual respect, learning problem-solving skills, self-restraint, and communication. Conclusion: This study highlights that mental constructs of successful marriage are shaped by family, lived experiences, and societal influences, emphasizing the importance of empathy, mutual respect, and communication for marital satisfaction and stability.
اثربخشی آموزش رویای شفاف بر سوگیری توجه و ولع مصرف در مصرف کنندگان مت آمفتامین در دوره پرهیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
۳۰-۷
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در جهت بررسی اثربخشی آموزش رویای شفاف بر سوگیری توجه و ولع مصرف در مصرف کنندگان مت آمفتامین در دوره پرهیز صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه -آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مصرف کنندگان مت آمفتامین در حال ترک شهرتبریز بود که در نیمه اول سال 1402 به مراکز درمانی و بازتوانی اعتیاد مراجعه کردند. تعداد 36 نفر از این جامعه آماری به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 18 نفره آزمایشی و 18 نفره کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به تعداد 10 جلسه به مدت 3 هفته تحت مداخله آموزش رویای شفاف و گروه کنترل تحت لیست انتظار قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، از پرسش نامه های ولع مصرف و آزمایه پروب دات استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از این بود که آموزش رویای شفاف بر کاهش سوگیری توجه و ولع مصرف در مصرف کنندگان مت آمفتامین در دوره پرهیز تاثیر معنی داری داشت. نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهد که آموزش رؤیای شفاف می تواند مداخله روان شناختی مفیدی برای بهبود پیامدهای درمان در مصرف کنندگان مت آمفتامین در حال ترک باشد.
اثر جنسیت بر مقصرشناسی قربانی قلدری سایبری و قصد یاری رسانی ناظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
83 - 104
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در تحقیقاتی که با هدف یافتن عوامل مؤثر بر واکنش ناظران به قلدری سایبری انجام شده است، تاکنون تلاش برای یافتن رابطه بین جنسیت قلدر، قربانی و ناظر با واکنش ناظران نتیجه قاطعی در پی نداشته است. هدف این پژوهش بررسی اثر تعاملی بین جنسیت قلدر، قربانی و ناظر قلدری سایبری بر قصد یاری رسانی ناظر و مقصرشناسی قربانی بود. روش: این پژوهش از یک طرح آزمایشی که در آن جنسیت قلدر و قربانی و ناظر در یک سناریوی قلدری سایبری دستکاری می شد، بهره گرفت. جامعه پژوهش دانشجویان مشغول به تحصیل در نیمسال دوم سال تحصیلی 1403-1402 در دانشگاه های تهران و هرمزگان بود. نمونه ای متشکل از 601 نفر از طریق آگهی آنلاین در شبکه های اجتماعی وارد پژوهش شدند و از طریق یک پلت فرم آنلاین به مقیاس های پس آزمون شامل قصد یاری رسانی ناظر و مقصرشناسی قربانی پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش تحلیل واریانس سه طرفه و مدل سازی رگرسیون رابطه میانجی با استفاده از نرم افزارهای SPPS و AMOS (0.05=p) انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد، جنسیت با پویایی پیچیده ای بر مقصرشناسی قربانی و قصد یاری رسانی ناظر تأثیر می گذارد، از جمله اینکه ناظران به قربانیان مؤنث تقصیر بیشتری نسبت می دهند و قصد یاری رسانی کمتری به قربانیان مذکر ابراز می کنند (0.05>p). نتیجه گیری: برای کاهش اثرات منفی قلدری سایبری لحاظ کردن این پیچیدگی ها در طراحی برنامه های پیشگیری و مداخله ضروری است.
واکاوی تجارب ارتباطی زوجین پس از ترک اعتیاد همسر (مطالعه کیفی با تأکید بر تجارب افراد بهبودیافته در کنگره 60)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
۱۹۲-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب ارتباطی زوجین پس از ترک اعتیاد همسر با تأکید بر تجارب افراد بهبودیافته در کنگره 60 انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی و مبتنی بر تحلیل مضمون استقرائی نیازمحور بود. جامعه مورد مطالعه پژوهش شامل همه همسران افراد بهبودیافته از وابستگی به مواد در شهر اصفهان بودند که از بین آن ها 17 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای دستیابی به تجارب ارتباطی زوجین پس از ترک وابستگی به مواد همسر، از فرم مصاحبه نیمه ساختارمند و اکتشافی با زنان در باب تحولات تجربه شده در زندگی زناشویی استفاده شد. لازم به ذکر است که نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شدند و سپس بر پایه رویکرد تحلیل مضمون استقرایی براون و کلارک تجزیه وتحلیل شدند. به منظور نظم دادن به داده های حاصل از مصاحبه ها، فرایند تجزیه و تحلیل در بستر نرم افزار MAXQDA انجام شد. یافته ها: پس از منسجم سازی کدهای اولیه، 15 مضمون سازمان دهنده و 5 تم فراگیر شامل ارتباطات عاطفی بازسازی شده، آرامش ارتباطی ناشی از ثبات اقتصادی، تعاملات روزمره متعارف، ارتباطات جنسی آرامش بخش و تعاملات تفریحی لذت بخش به دست آمد. نتیجه گیری: به طور کلی، مطابق با روش درمانی متداول در جمعیت احیای انسانی (کنگره 60)، وقتی فرایند تغییر تدریجی ساختار ذهنی افراد تحت درمان با همسویی همسران آن ها به عنوان همسفر رویکردی چندجانبه را دنبال می کند منجر به ایجاد تحولات و پیامدهای ماندگار در روابط زوجین و انواع تعاملات بین فردی آن ها می شود که واکاوی این روابط نشان از بازتعریف نقش همسر در مسیر رهایی از مواد است.
Assessing the Effectiveness of Single-Session Therapy (SST) on Couples' Mental Health: An Explanatory Mixed-Method Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study employed an aims to evaluate the effectiveness of SST in enhancing the mental health of couples. Methods: In the quantitative section of this explanatory mixed-method design, a quasi-experimental pretest-posttest design with a control group was utilized. The Mental Health Inventory-28 (MHI-28) by Basharat (2009) was employed to assess couples' mental health before and after the intervention. Data analysis was performed using SPSS22 software, and the findings indicated that SST significantly improved couples' mental health. In the qualitative section, semi-structured interviews were conducted with couples to examine their experiences with this type of therapy through descriptive phenomenology. Findings: According to the eta coefficient, SST accounted for 34% of the variance in the psychological well-being subscale and 17% in the psychological distress subscale, indicating large and medium effect sizes, respectively. The qualitative findings supported the quantitative results, highlighting positive changes such as improved emotional state, increased interest in life, a sense of calmness, feeling loved, hope for the future, and reduced stress and distress one month after the session. These changes aligned with the subscales and questions of the mental health questionnaire, serving as confirmation of the quantitative outcomes. Conclusion: Ultimately, this study emphasizes the importance of SST as an effective therapeutic tool for couples. The findings may be valuable for therapists and future researchers while encouraging clients to seek therapy.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری جنسی بر خودپنداره جنسی، خودابرازی جنسی، اختلال نعوظ و کمبود میل جنسی در بیماران مبتلا به کژکاری جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
93 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری- جنسی بر خودپنداره جنسی، خودابرازی جنسی، اختلال نعوظ و اختلال کمبود میل جنسی در بیماران مرد مبتلا به کژکاری جنسی بود.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مرد مبتلا به اختلال نعوظ و کمبود میل جنسی مراجعه کننده به متخصصان اورولوژی منطقه یک شهر تهران بود. از این جامعه نمونه ای به حجم 26 نفر به روش هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (13 نفر) و کنترل (13 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای را به مدت دو و نیم ماه دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. ابزارهای به کار برده شده در این مطالعه شامل پرسشنامه عملکرد جنسی مردان روزن و همکاران (1997)، پرسشنامه استاندارد خودپنداره جنسی اسنل (1995)، پرسشنامه خودابرازی جنسی اسنل، بلک، کلارک (1987) هستند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره به علاوه آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون، درمان شناختی رفتاری جنسی موجب افزایش معنی دار خودپنداره جنسی مثبت (P≤ 0.001) و خود ابرازی جنسی (P≤ 0.001) و کاهش معنی دار اختلال نعوظ (P≤ 0.001) و افزایش معنی دار میل جنسی (P≤ 0.001) در بیماران مرد مبتلا به اختلال کژکاری جنسی شد.
نتیجه گیری: درمان شناختی- رفتاری- جنسی با بهره گیری از تکنیک های شناختی- رفتاری و آموزش رفتارهای جنسی می تواند به عنوان یک مداخله موثر جهت بهبود خودپنداره جنسی، خودابرازی جنسی، اختلال نعوظ و کمبود میل جنسی در بیماران مرد مبتلا به کژکاری جنسی مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی تأثیر فناوری های دیجیتال بر صمیمیت زناشویی با تأکید بر نظریه مثلث عشق استرنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی یک مداخله آموزشی مبتنی بر نظریه مثلث عشق استرنبرگ بر صمیمیت زناشویی در بستر استفاده از فناوری های دیجیتال است. روش شناسی: این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پنج ماهه با گروه کنترل بود. نمونه شامل ۳۰ زن متأهل ساکن تهران بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام ۱۵ نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش در ده جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش روان شناختی شرکت کرد. ابزار اندازه گیری، مقیاس صمیمیت زناشویی بود و داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-27 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در نمرات صمیمیت زناشویی تفاوت معناداری وجود دارد (p<0.001). میانگین نمرات گروه آزمایش از مرحله پیش آزمون به پس آزمون افزایش چشمگیری یافت و در مرحله پیگیری نیز حفظ شد. نتایج آزمون بونفرونی نیز معناداری تفاوت بین مراحل مختلف را در گروه آزمایش تأیید کرد. نتیجه گیری: مداخله مبتنی بر نظریه استرنبرگ منجر به افزایش معنادار صمیمیت زناشویی و پایداری آن در بلندمدت شد. این نتایج نشان می دهد آموزش های ساختاریافته در حوزه مهارت های ارتباطی دیجیتال و هیجانی می تواند کیفیت روابط زناشویی را در دوران دیجیتال بهبود بخشد.
بررسی رابطه اعتیاد به اینترنت بر افسردگی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان اردبیل سال تحصیلی 1404-1403
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
47 - 55
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش اعتیاد به اینترنت بر افسردگی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم اردبیل انجام یافته بود. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. از لحاظ روش گردآوری اطلاعات روش تحقیق حاضر توصیفی می باشد. برای تعیین رابطه ی متغیرها از تحقیق توصیفی- همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش اموزان دختر دوره دوم مقطع متوسطه شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 بود. با توجه به آمار ارائه شده توسط اداره آموزش وپرورش شهرستان اردبیل 1865 نفر در این شهرستان مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع نمونه گیری تصادفی طبقه ای می باشد. با توجه به حجم جامعه اماری شناسایی شده و بر اساس فرمول کوکران تعداد حجم نمونه آماری برابر 319 نفر تعیین گردیده بود. ابزار اندازه گیری این پژوهش آزمون اعتیاد به اینترنت کیمبرلی یانگ(1998)، پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II (1961) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در امار توصیفی از شاخص های فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، واریانس و در آمار استنباطی برای بررسی نحوه توزیع داده ها از آزمون کلوموگروف- اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و برای بررسی تأثیر اعتیاد به اینترنت بر متغیرهای وابسته از رگرسیون خطی چندگانه و نرم افزار spss 27 استفاده شد. با توجه به نتایج تحلیل شاخص های برازندگی مدل پژوهش، از آنجا که مقادیر آلفای کرونباخ، rho_a و CR در تمامی متغیرها بیشتر از 7/0 و مقدار AVE بیشتر از 5/0 است، پایایی و روایی در داده ها به تأیید رسیدند. نتایج پژوهش نشان داد که با توجه به ضرایب همبستگی بدست آمده برای رابطه اعتیاد به اینترنت و اضطراب (355/0) ، و افسردگی (555/0) می توان نتیجه گرفت که بین اعتیاد به اینترنت و افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.