فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
22 - 44
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک، عامل اصلی روند تخریب زمین است که طی دوران های مختلف، در بسیاری از اکوسیستم های جهان اثرات قابل توجهی را بر جای گذاشته است. 75 درصد اراضی ایران در معرض فرسایش قرار دارد که حوضه آبریز دربادام در شمال شرق ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این پژوهش با هدف برآورد نرخ فرسایش ورقه ای از تکنیک دندروژئومورفولوژی بر روی ریشه های بیرون زده درختان ارس استفاده شده است. با استفاده از روش نمونه برداری انتخابی تعداد 28 نمونه دیسکی از ریشه درختان ارس برداشته شد. سپس با آنالیز ماکروسکوپی و میکروسکوپی ریشه ها در آزمایشگاه به طور دقیق سال بیرون زدگی ریشه از خاک بر اثر فرسایش ورقه ای مشخص شد. در آنالیز ماکروسکوپی شاخص تغییرات ناگهانی در عرض حلقه رشد و در آنالیز میکروسکوپی شاخص های تغییرات اندازه، تعداد و جهت گیری آوندها، اندازه لومن سلول ها و اندازه فیبرها اندازه گیری نشان از بیرون زدگی ریشه از خاک داشتند. نتایج نشان داد میزان فرسایش سالیانه کمتر از 1/0 میلی متر در سال بوده و میانگین فرسایش سالیانه در نمونه های تهیه شده از درختان با سن کم تر از 50 سال 52/0 میلی متر و برای درختان با عمر بین 50 تا 100 سال 33/0 میلی متر است که نشان دهنده تأثیر مثبت ریشه های درختان در نگهداشت خاک دارد. بیش ترین نرخ فرسایش سالانه در مراتع با پوشش فقیر و کم ترین میزان در جنگل با تاج پوشش کم ثبت شد. هم چنین نتایج نشان داد میان درجه شیب و میزان فرسایش ورقه ای رابطه مثبت وجود دارد. درنهایت مشخص شد تکنیک دندروژئوومورفولوژی روشی مناسب، کم هزینه و آسان برای برآورد نرخ فرسایش در مناطق دارای گونه درختی ارس است.
ارزیابی عملکرد و پیوستگی بوم شناختی سیمای سرزمین در جنگل های مانگرو خمیر- قشم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
45 - 64
حوزههای تخصصی:
پیوستگی عملکرد بوم شناختی به دلیل فراهم کردن اتصالات بوم شناختی از مهم ترین انواع اتصالات زیستی در بین زیستگاه ها و اکوسیستم های طبیعی محسوب می شود. ازهم گسیختگی زیستگاه ها و به دنبال آن افول کاهش پیوستگی بوم شناختی سیمای سرزمین، از دلایل اصلی نابودی تنوع زیستی است. بر این اساس در مطالعه حاضر با بهره گیری از رویکرد بوم شناسی سیمای سرزمین به ارزیابی عملکرد و پیوستگی بوم شناختی سیمای سرزمین در جنگل های مانگرو خمیر-قشم پرداخته شد. بدین ترتیب با شناسایی هم زمان عملکرد های بوم شناختی و اولویت بندی اثر موانع، وضعیت پیوستگی بوم شناختی در این منطقه در طی سال های 1989-2021، موردبررسی و تحلیل قرار گرفت. همان طور که نتایج نشان داد، در این منطقه بیشترین پراکندگی عملکردهای بوم شناختی در اراضی بایر و در مقابل بیشترین موانع در پهنه های جزر و مدی قابل مشاهده است. با توجه به عملکردهای بوم شناختی و موانع موجود، بیشترین وسعت از جنگل های مانگرو خمیر-قشم تحت تأثیر موانع بوم شناختی می باشند که از دلایل آن می توان به توسعه فعالیت های انسانی، کاهش اراضی جنگلی و پیشروی پهنه های آبی و جزر و مدی در منطقه اشاره نمود. همچنین نتایج حاکی از روند کاهشی در عملکرد و پیوستگی بوم شناختی منطقه و در مقابل افزایش روند اثر موانع است. ازاین رو عملکردها و پیوستگی بوم شناختی با میزان تراکم جنگل های مانگرو رابطه ای مستقیم دارد، بدین معنا که با کاهش رویشگاه های جنگلی تحت تأثیر مخاطرات محیطی و انسانی، میزان عملکرد و پیوستگی بوم شناختی نیز کاهش یافته است. با توجه به نتایج به دست آمده در این مطالعه، ارزیابی عملکرد و پیوستگی بوم شناختی می تواند امکان تحلیل اصولی از فعالیت های توسعه ای برای افزایش رفاه انسانی را از طریق حفظ پیوستگی زیستگاه و افزایش پایداری اکوسیستم ها فراهم نماید. همچنین نتایج این مطالعه به عنوان یک راهکار مدیریتی می تواند به حفاظت و برنامه ریزی صحیح در راستای توسعه فعالیت های انسانی و به دنبال آن مخاطرات و پیامدهای محیطی کمک کند.
تحلیل تغییر غلظت آلاینده ها در دوره همه گیری کووید-19 و ارائه الگوی مبتنی بر یادگیری ماشین جهت پیش بینی آلودگی هوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
310 - 338
حوزههای تخصصی:
در پاسخ به همه گیری کووید-19، دولت ها در سراسر دنیا به دنبال ارائه راهکاری در راستای مدیریت بحران برای کاهش انتشار آلاینده ها ناشی از منابع ترافیکی بودند. ازاین رو، تصمیم بر آن شد که تغییرات آلاینده های هوا و حجم ترافیک به عنوان یکی از زیرمجموعه های شاخص زیست محیطی توسعه پایدار شهری در زمان همه گیری کووید -19 و مقایسه آن با دوره قبل از همه گیری در بازه زمانی 01/11/1396 تا 29/12/1400 موردبررسی قرار گیرد. هدف از این پژوهش، مقایسه غلظت آلاینده ها در دوره همه گیری با دوره قبل از آن و همچنین ارائه الگو برای پیش بینی شاخص کیفیت هوا در کلان شهرهای ایران است. ابتدا داده های جمع آوری شده آلاینده ها از کلان شهرهای ایران پردازش و پاکسازی شدند. بعد از انتخاب ویژگی ها با الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات، روش های یادگیری ماشین اعمال شد. نتایج نشان می دهد الگوی افزایشی و یا کاهشی یکسانی در غلظت آلاینده ها در دوران کووید-19 نسبت به قبل از آن، در تمامی کلان شهرها دیده نمی شود و تأثیر محدودیت ها بر روی غلظت آلاینده ها در شهرهای مختلف، متفاوت است؛ بنابراین لازم است جهت مدیریت این بحران و همچنین بحران آلودگی هوا که می تواند در انتشار بیماری نقش چشمگیری داشته باشد، برای هر موقعیت شهری، الگوی محدودیت های ترافیکی مختص آن موقعیت تهیه گردد. همچنین نتایج بیانگر این است شاخص کیفیت هوا در اکثر کلان شهرهای ایران نه تنها کاهش نداشته، بلکه افزایش یافته است؛ بنابراین می بایست تدابیر دقیقی برای مدیریت هرگونه بحران مشابه در آینده در جهت کاهش غلظت آلاینده ها و بهبود شاخص کیفیت هوا با توجه به موقعیت مکانی و جغرافیایی هر شهر در نظر گرفته شود.
تحلیل اقلیمی نوسانات طولانی مدت دید افقی در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۹
351 - 330
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی نوسانات طولانی مدت دید افقی در شمال غرب ایران، داده های ساعتی دید افقی ثبت شده در 7 ایستگاه منتخب در دوره 1951 تا 2020 اخذ شد. بعد از غربالگری داده ها، پراشیدگی زمانی میانگین دید افقی بررسی شد. ضریب خاموشی اتمسفر با استفاده از رابطه کشمایدر محاسبه شد؛ آزمون من-کندال روی میانگین سالانه و آماره ی Rdit روی داده های ساعتی دید افقی اجرا شد. سپس تغییرات درصد دیدهای خیلی خوب (کیلومتر 19<) نسبت به درصد دیدهای بد (کیلومتر 10>) محاسبه شد. نتایج حاکیست میانگین سالانه دید افقی در منطقه مورد مطالعه 13~ کیلومتر است. سه دوره نوسانی متفاوت در میانگین منطقه ای دید افقی شناسایی شد: دوره اول «دوره کاهش شدید» میانگین دید افقی (1951 تا 1985)؛ دوره دوم «دوره دید افقی پایین و ثابت» (1987 تا 2005)؛ و دوره سوم «دوره بهبود نسبی اخیر». میانگین منطقه ای دید افقی (ضریب خاموشی) با آهنگ 167/0- (0017/0) کیلومتر در سال روند کاهشی (افزایشی) معنی دار در سطح اطمینان 01/0 دارد. روند کاهشی معنی دار در همه ایستگاه های مورد مطالعه به استثنای ایستگاه اردبیل تأیید شد. میانگین Rdit در شمال غرب ایران در اوایل دهه ی 1950، 85/0~ بوده است در حالی که در دهه 1990 به حدود 3/0 کاهش یافته است. با وجود بهبود میدان دید افقی در دهه اخیر و رسیدن آن به حدود توزیع مرجع (شاخص ریدیت 5/0~)؛ اما همچنان روند کاهشی دید افقی اثبات شد. روند افزایشی دیدهای بد (از 5% به 25%) به همراه روند کاهشی دیدهای خیلی خوب (از 80% به 5%) حاکی از روند کاهشی دید افقی می باشد که اوایل دهه 1980 به عنوان نقطه شکست مشخص شد. پدیده مه-دود با 7/38% در کل دوره، تأثیرگذارترین پدیده هواشناسی در کاهش دید افقی بوده و در بین ایستگاه ها بیشترین (کمترین) تأثیرگذاری آن در تبریز و ارومیه (سقز و اردبیل) به ترتیب 63% و 5/56% (2/21%8/24%) بوده است.
بررسی وضعیت شاخص های حکمروایی خوب شهری در بازآفرینی بافت های فرسوده شهری (مطالعه موردی: محله نعمت آباد، منطقه 19 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش فضا و ژئوماتیک (برنامه ریزی و آمایش فضا سابق) دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۴)
68 - 94
حوزههای تخصصی:
بسیاری از شهرهای کشور با معضل بافت فرسوده مواجه هستند. حل این چالش نیازمند الگوی نوینی است که بتواند با همکاری بخش های مختلف از همه ی ظرفیت های جامعه استفاده کند. بنابراین، حکمروایی خوب شهری و بازآفرینی بافت های فرسوده هدف این پژوهش قرار گرفت. بنابراین پژوهش حاضر بررسی تأثیر حکمروایی خوب بر بازآفرینی بافت های فرسوده و ناکارآمد محله نعمت آباد را مورد مطالعه قرار داده است. روش تحقیق این پژوهش از نوع کمی و کیفی (آمیخته) و به لحاظ هدف کاربردی است. ابتدا، برای استخراج شاخص ها (تجزیه و تحلیل کیفی) از نرم افزار MAXQDA بهره گرفته شد.13 بُعد و 40 شاخص برای بررسی اثرهای حکمروایی خوب بر بازآفرینی بافت های فرسوده شهری شناسایی شد. سپس، اطلاعات به دست آمده در محیط نرم افزار SPSS از طریق آزمون های T تک نمونه ای و کندال مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون تی نشان داد میانگین تمام شاخص های حکمروایی خوب شهری به جز شاخص تعلق خاطر به محل با ارزش (0300/3) پایین تر از سطح متوسط است، که نشان دهنده این امر است که محله نعمت آباد به لحاظ شاخص های حکمروایی خوب شهری در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. همچنین نتایج آزمون کندال نشان داد بین شاخص های حکمروایی خوب شهری و بازآفرینی بافت فرسوده در محله نعمت آباد ارتباط معناداری وجود دارد. بیشترین اثرگذاری مثبت و مستقیم مربوط به شاخص های محیطی-اکولوژیک (270/0)، شاخص های فرهنگی – اجتماعی (227/0)، شاخص های کالبدی – فضایی (186/0) است و شاخص های اقتصادی با آماره کندال (047/0-) بدون اثرگذاری مشاهده گردید. بر این اساس، برنامه های دولتی بهتر است بر این مبنا جهت گیری شوند.
بازشناسی عوامل موثر بر مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاههای غیررسمی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اهمیت مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی از آنجاست که نمایانگر نگاه برنامه ریزان و شهرسازان به حیات مطلوب شهری و تقابل این شیوه زندگی با شیوه زندگی در برخی بافت ها و نواحی شهر است. در واقع بازآفرینی به معنای بازگرداندن حیات اجتماعی، اقتصادی و محیطی به یک منطقه است. این حرکت مکان ها را دگرگون می کند، تصویر اجتماعی از خودش را تقویت می کند و مکان های زنده و جذاب که سرمایه گذاری درونی پایدار را تشویق می کنند، خلق می کند. هدف: در این راستا تحقیق حاضر با هدف بازشناسی عوامل موثر بر مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی در شهر کرمان انجام شده است. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر با توجه به اهداف تحقیق و مؤلفه های مورد بررسی، کاربردی و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی است. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری20 نفر از خبرگان و متخصصین در حوزه شهری بر اساس نمونه گیری گلوله برفی است که 40 عامل یا محرک با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC پردازش شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش چهار سکونتگاه غیررسمی شهرک پدر، شهرک صیاد شیرازی، شهرک صنعتی، شهرک فیروزآباد یا پشت بند مملکت شهر کرمان است. یافته ها: یافته ها از نظر تحلیل اثرات متقابل، بیانگر پراکندگی عوامل در وضعیتی پیچیده و بینابین از اثرگذاری و اثرپذیری است؛ نظام خوشه بندی عوامل حاکی از تمرکز در خوشه تاثیرپذیر و مستقل است. از میان 40 نیروی پیش برنده، عوامل تسهیلگری میان نهادی در بازآفرینی بافت اسکان غیررسمی، اطلاع رسانی و آکاهی بخشی نهادی ، مشارکت ساکنان در نهادسازی بازآفرینی بافت های سکونتگاه غیررسمی، همبستگی جمعی ساکنان، میزان مشارکت بین نهادی و همپوشانی قوانین و مقررات بیشترین میزان تاثیرگذاری مستقیم را داشتند. این نیروها از نظر عملکرد سیستمی پیشران ورودی و باثبات است که نقش اثرگذاری بالا و اثرپذیری اندک دارد. نتایج: در نتیجه، وضعیت کلان سیستم و تغییرات آن را کنترل می کند و مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی شهر کرمان بیشتر به عملکرد آن ها وابسته است.
بررسی و ارزیابی عوامل مؤثر بر تخریب محوطه های باستانی در ارتفاعات جنوب غربی ایران: محوطه های پیش از تاریخ در شهرستان لاران استان چهارمحال و بختیاری
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
817 - 839
حوزههای تخصصی:
محوطه های باستانی یکی از مؤلفه های مهم تاریخ فرهنگی هر منطقه هستند که منابع محدود و تجدیدناپذیری هستند که در طول زمان در معرض تهدید مداوم نیروهای محیطی و انسانی قرار دارند. هدف از این پژوهش بررسی نقش عوامل جغرافیایی و انسانی در تخریب محوطه های پیش از تاریخ در منطقه لاران می باشد. روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی و شامل 27 سایت می باشد که با استفاده از نرم افزار Arc GIS و Spss و با استفاده از روش تحلیل آماری همبستگی پیرسون و میزان همبستگی تخریب سایت ها بر اثر عوامل جغرافیایی و انسانی مورد بررسی قرار گرفته است. و مشخص شد که از بین عوامل جغرافیایی و بین عوامل انسانی و تخریب محوطه های باستانی همبستگی بالایی وجود دارد. علاوه بر این، تحلیل رگرسیون چند متغیره در مورد تخریب محوطه های باستانی توسط عوامل انسانی و جغرافیایی نیز انجام شد و مشخص شد که متغیرهای انسانی 93 درصد و عوامل جغرافیایی 78 درصد از تخریب محوطه های باستانی را توضیح می دهند. در مرحله بعد، با استفاده از روش تحلیل آماری TOPSIS، مکان های ماقبل تاریخ اولویت بندی/رتبه بندی شدند تا مشخص شود کدام مکان بیشتر در معرض خطر است یا بیشتر تخریب شده است. و نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که منطقه خلک در رتبه اول، قندیل دره 1 در رتبه دوم، قخمیش چشمه در رتبه سوم قرار دارند و این مناطق بیشتر در معرض انواع تخریب هستند.
ارزیابی سیما و منظر شهر اردبیل با تاکید بر ورودی های شهر
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
866 - 888
حوزههای تخصصی:
ورودی شهر به عنوان یکی از مهم ترین ارکان سیما و منظر شهری می باشد اما هم اکنون شاهد شهرهایی هستیم که اثری از یک فضای ورودی، با خصوصیات مطلوبی که که بای د داش ته باشد دیده نمی شود. شهراردبیل نیز در زمره آنها قرار می گیرد علی رغم اینکه این شهر از جمله شهرهای تاریخی می باشد که در تمام اوقات سال پذیرای هزاران گردشگر و شهروند است. اما نابه سامانی ها و نارسایی های متعددی در سیما و منظور ورودی های این شهر نمایان است که قابل اغماض نیست. در این راستا هدف پژوهش حاضر ارزیابی سیما و منظر شهراردبیل با تاکید بر ورودی های شهر می باشد بدین منظور از روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی استفاده گردید. در این خصوص جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از آزمون t تک نمونه ای بهره برده شده است. جامعه آماری پژوهش افراد ساکن در ورودی های شهراردبیل بوده است. یافته های پژوهش نشان داد ﻣیانگین بعد عینی ﺑﻪ ﺗﻔکیک ﻫﺮ یک از ورودی های مورد مطالعه حاکی از آن است ورودی تبریز- اردبیل نسبت به سایر ورودی ها در وضعیت نسبتا مطلوب و ورودی میدان ایثار در وﺿﻌیﺖ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب قرار دارد. در خصوص بعد ادراکی- ذهنی نیز ورودی تبریز- اردبیل وضعیت نسبتا مطلوب دارد و ورودی میدان فاطمیون در وﺿﻌیﺖ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب قرار دارد. در یک نتیجه گیری کلی می توان اذعان نمود به جز ورودی تبریز- اردبیل (میدان بسیج) که در وضعیت نسبتا مطلوب قرار دارد، سایر ورودی های هدف در هر دو بعد عینی و ادراکی- ذهنی میانگین کمتر از حد متوسط (3) کسب کرده اند که وضعیت نامطلوب آنها را توجیه می نماید. لذا مدیریت و ساماندهی این ورودی ها از سوی برنامه ریزان و مدیران شهری ضروری می باشد
مروری بر جایگاه مناطق آزاد در نظریات علمی و اسناد توسعه (مطالعه موردی: منطقه آزاد ارس)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
630 - 650
حوزههای تخصصی:
مناطق آزاد در بیان کلی، مناطقی هستند که به دلیل داشتن برخی امتیازات موقعیتی و برخی قوانین خاص تشویقی محمل ورود سرمایه و سرمایه گذار بوده و به عنوان دروازه صادرات و در کل دروازه ای برای اهداف توسعه به حساب می آید. این مناطق در سراسر جهان طی یک دوره زمانی نسبتا طولانی تکوین یافته و توانسته است به عنوان ابزاری در خدمت اقتصاد کشورها ایفای نقش نماید. این مناطق انواع مختلفی را شامل می شود، که یکی از انواع آن ها مناطق آزاد تجاری- صنعتی می باشد. در این پژوهش به صورت مروری به بررسی نظریات علمی پشتیبان ایجاد و فعالیت مناطق آزاد، نظیر تئوریهای تجارت بین الملل و جایگاه این مناطق در اسناد قانونی و توسعه ایران پرداخته شده است. در ادامه تاریخچه پیدایش و رشد این مناطق در جهان و متعاقب آن در ایران ارائه و بحث شده است. در نهایت عملکرد این مناطق بر اساس نتایج پژوهش ها و تحقیقات و همچنین دلایل این عدم موفقیت، با تأکید بر منطقه آزاد ارس مورد بررسی واقع شده است. روش انجام پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بوده و از اسناد کتابخانه ای استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که منطقه آزاد ارس به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود از پتانسیل بالایی در جذب سرمایه گذاری های داخلی و خارجی برخوردار می باشد.
بررسی اثر افت آب های زیر زمینی بر فرونشست زمین مطالعه موردی: شهرستان چناران
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
669 - 689
حوزههای تخصصی:
پدیده فرونشست زمین یکی از مخاطراتی است که در طی سال های اخیر در بسیاری از مناطق دشت های کشورمان رخ داده و معضلات زیادی را بدنبال داشته است. شناسایی مناطق در معرض فرونشست زمین و برآورد نرخ آن نقش مهمی در مدیریت کنترل این پدیده دارد. تکنیک تداخل سنجی راداری یک ابزار قوی در برآورد بوده و میزان فرونشست زمین با دقتی در محدوده میلی متر با استفاده از مشاهدات فاز را دارد. در این تحقیق به منظور پایش فرونشست اتفاق افتاده در شهرستان چناران به روش تداخل سنچی راداری از داده های ماهواره Sentinel 1A سال های 2017 تا 2021 استفاده شده است. در ادامه جهت یافتن علت فرونشست ، اطلاعات چاه های پیزومتری موجود در منطقه اخذ و تغییرات آن ها در طول دوره 1398-1370 بررسی گردید. میزان فرونشست های ثبت شده برای هر دوره به ترتیب 9 سانتی متر برای 2017-2018، برای دوره 2018-2019 حدود 10سانتی متر، 10 سانتی متر برای دوره 2019-2020 و 13 سانتی متر برای دوره 2020-2021 بدست آمد. نتایج مطالعات حاصل از تداخل سنجی راداری نشان داد، در طول دوره آماری در منطقه مورد مطالعه 42 سانتی متر فرونشست اتفاق افتاده است. سطح آب زیرزمینی در محدوده های دارای فرونشست زمین با افت همراه بوده است. به خصوص در روستاهای سید آباد، اخلمد، حاجی آباد ، چحچه، هاشم آباد کلاته شیخ ها و ...که بیشترین میزان افت سطح آب زیرزمینی را دارا می باشند و در پهنه خطر فرونشست زیاد هم قرار دارند. یکی از دلایل اصلی فرونشست زمین در منطقه مورد مطالعه، برداشت بی رویه از منابع آب سفره های زیرزمینی است.
پهنه بندی بوم شناختی و تعیین الگوی فضایی کشت محصولات زراعی و باغی در سطح منطقه 3 آمایش کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی بوم شناختی کشاورزی، فرآیندی است که یک منطقه جغرافیایی با توجه به شاخص های اقلیمی و زمینی به نواحی یا پهنه های همگن برای کشاورزی تقسیم می شود. درواقع، پهنه بندی بوم شناختی کشاورزی به معنی به کارگیری اصول بوم شناختی جهت مدیریت یک نظام کشاورزی پایدار است. وجود تنوع محیط جغرافیایی در یک منطقه، ضرورت پهنه بندی بوم شناختی را بیشتر نمایان می سازد. هدف اصلی پژوهش حاضر پهنه بندی بهینه بوم شناختی و تعیین الگوی فضایی کشت محصولات زراعی و باغی در سطح حوزه های آبریز منطقه 3 آمایش کشور است. نوع پژوهش حاضر، کاربردی- توسعه ای و روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. داده های مربوطه از شرکت مدیریت منابع آب ایران، سازمان زمین شناسی کشور و سازمان هواشناسی کشور جمع آوری شده و جهت تحلیل از سیستم اطلاعات جغرافیایی و تحلیل سلسله مراتب استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد منطقه 3 کشور ازنظر شاخص های بوم شناختی بسیار متنوع است. این منطقه به لحاظ بوم شناختی دارای پهنه های مختلفی بوده و این پهنه ها دارای ویژگی های خاصی است که هرکدام را از دیگری به لحاظ محدودیت ها و فرصت های فعالیت های باغداری و زراعت مجزا می کند. این پهنه ها عبارت اند از "پهنه تغییر الگوی غالب کشت و سیستم آبیاری"، "پهنه تثبیت گیاهان صنعتی و باغات"، "توسعه غلات، حبوبات و باغات دیم"، "توسعه دانه های روغنی و باغات گرمسیری" و "توسعه اگریتوریسم و باغات ارگانیک". به طورکلی می توان چنین نتیجه گیری کرد که مناطقی که دارای تنوع طبیعی و محیطی زیادی هستند بهترین روش برای بهره برداری از منابع طبیعی و کاهش اثر فعالیت های باغداری و زراعت، تعیین پهنه های بوم شناختی و تعیین الگوی فضایی کشت است؛ به طوری که تعیین الگوهای فضایی کشت در تعیین کشت نوع محصولات غالب باغی و زراعی در هر پهنه کمک شایانی می کند.
تحلیل نقش آموزش و ترویج در تحول اقتصادی روستاها از طریق تغییرنوع کشت در روستاهای بخش کرگانرود تالش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
139 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه در کنار عوامل طبیعی, اقتصادی و سیاست های حاکم بر اقتصاد روستایی, آموزش و ترویج نیز از مهمترین عوامل تحول در اقتصاد جوامع روستایی محسوب می شود طی دو دهه اخیر, تغییر اراضی کشت برنج و دیگر محصولات زراعی و باغی به باغ های کیوی, مهمترین تحول در چشم انداز روستایی و اقتصاد خانوارهای روستایی شهرستان تالش به شمار می رود.هدف: هدف این مقاله تحلیل عوامل موثر بر تغییر نوع کشت و تاثیر آن در تحولات اقتصادی روستاهای ناحیه, با تاکید بر آموزش و ترویج است.روش شناسی: روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع توسعه ای است و از نظر ماهیت و روش شناسی توصیفی– تحلیلی می باشد. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. در جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز, نخست از داده های سرشماری های کشاورزی و همچنین گزارش های اداره جهادکشاورزی شهرستان تالش بهره برداری شده است و با روش میدانی به جمع آوری اطلاعات تکمیلی پرداخته شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش 20روستای بخش گرکانرود شهرستان تالش است که در آنها فرایند تغییر کشت انجام پذیرفته است.یافته ها و بحث: مطابق یافته های تحقیق, فعالیت های آموزشی و ترویجی طی دو دهه اخیر در تشویق کشاورزان به تغییر اراضی زراعی کوچک و کم بازده به باغ های کیوی موثر بوده است. خانوارهای روستایی درجریان این فرایند, با تجارب باغداران پیشتاز آشنا می شوند و در می یابند که با سرمایه گذاری بالنسبه اندکی با احداث باغ های کیوی از اراضی کوچک خود درآمد بیشتری بدست می آورند.نتیجه گیری: موقعیت جغرافیایی مناسب منطقه در کنار جاده ترانزیت رشت- آستارا و برخورداری از منابع آب و خاک و اقلیم مساعد, نیز زمینه های مناسبی را برای توسعه کشت کیوی فراهم آورده است. البته تداوم آموزش و ترویج و سایر پشتیبانی های دولتی در آینده نیز ضروری است تا باغداران از روش های نوین توسعه کشت و تجهیز باغ های کیوی بهره مند شوند. برای توسعه بیشتر و تاثیرگذارتر کشت کیوی, در اقتصاد روستاهای ناحیه, باید بازاریابی بهتر و تضمین شده تری برای عرضه این محصول انجام پذیرد. همچنین صنایع تبدیلی مرتبط با کیوی و تاسیسات پشتیبانی مانند سردخانه ها برای ذخیره سازی محصول باید در ناحیه توسعه یابند.
بررسی چالش ها و موانع مشاغل خانگی از دیدگاه خبرگان و صاحبان مشاغل (مطالعه موردی جوامع روستایی شهرستان های استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۲۶۸-۲۵۱
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی موانع و چالش های مشاغل خانگی از دیدگاه کارشناسان و صاحبان مشاغل خانگی با استفاده از روش دلفی و تحلیل عاملی تاییدی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد و رویکردی کیفی کمی دارد. جامعه آماری پژوهش شامل دو گروه است. گروه اول شامل کارشناسان اداره تعاون،کار و رفاه اجتماعی و اداره میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری و گروه دوم صاحبان مشاغل خانگی بودند. حجم نمونه برای گروه اول با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی یا زنجیره ای 28 نفر انتخاب شدند و گروه دوم بر اساس آمار حاصل حدود 1000 نفر در نواحی روستایی استان اصفهان می باشد که بر اساس فرمول کوکران 276 نفر تعیین شد. تجزیه و تحلیل دادها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام گردید. به منظور شناسایی چالش های موجود مشاغل خانگی جوامع روستایی استان اصفهان از فن دلفی استفاده شد. نتایج در بخش کیفی تحقیق بیانگر آن بود که مهم ترین چالش های موجود فراروی مشاغل خانگی عوامل ساختاری و مدیریتی، سیاست گذاری، عوامل مالی و اقتصادی ، فردی –شخصیتی، پژوهش و اطلاع رسانی می باشد. در بخش کمی با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی در قالب 5 عامل وجود دارد که به ترتیب عبارتند از: عوامل مالی و اقتصادی، عوامل مدیرتی و ساختاری، ضعف قوانین و سیاستگذاری جامع، پژوهش و اطلاع رسانی و عوامل فردی و شخصیتی که 73/78 درصد از واریانس کل را تبیین می نماید.
بررسی کیفیت مدل رقومی ارتفاعی تهیه شده از تصاویر سنتینل -1 برای استخراج آبراهه ها: مطالعه تطبیقی در حوضه آبخیز تفتان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مورفومتری یک حوضه آبخیز نقش بسیار مهمی در ساختار زمین دارد. روش های سنجش از دور ابزار مناسبی برای بررسی و استخراج شبکه آبراهه به شمار می آیند. یکی از روش های رایج برای استخراج شبکه آبراهه و بررسی مورفومتری حوضه آبخیز بهره گیری از مدل های رقومی ارتفاعی با قدرت تفکیک مکانی زیاد است. هدف از این پژوهش، استخراج شبکه آبراهه با استفاده از مدل های رقومی با قدرت تفکیک مکانی زیاد مانند آلوس و سنتینل -1 و مدل های رقومی با قدرت تفکیک مکانی متوسط مانند اس آر تی ام و تان دم ایکس است. به منظور تهیه مدل رقومی ارتفاعی سنتینل -1 از روش تداخل سنجی راداری استفاده شد. درنهایت، برای اعتبارسنجی دقت این مدل رقومی ارتفاعی از آلوس استفاده شد. نتایج نشان دهنده آن است که مدل رقومی ارتفاعی تهیه شده از سنتینل -1 با داده مرجع در این پژوهش (آلوس) دارای همبستگی حدود 99/0 که نشان دهنده قابلیت زیاد این مدل رقومی ارتفاعی در استخراج شبکه آبراهه است. نتایج استخراج آبراهه حاکی از آن است که دو مدل رقومی ارتفاعی با قدرت تفکیک مکانی زیاد سنتینل -1 و آلوس هرکدام تعداد 9 شبکه آبراهه را استخراج کردند؛ در حالی که مدل های رقومی با قدرت تفکیک مکانی متوسط اس آر تی ام و تان دم ایکس به ترتیب توانستند فقط 7 و 6 شبکه آبراهه را استخراج کنند. بررسی ها در این پژوهش نشان دهنده آن است که برای بهبود کیفیت مدل رقومی ارتفاعی سنتینل -1 باید پارامترهای خط مبنا و همچنین اختلاف زمانی بین دو تصویر قدیم و جدید در تداخل سنجی راداری بسیار موردتوجه پژوهشگران قرار گیرد.
ماشین برای پیش بینی مناطق حساس به وقوع سیل (مطالعه موردی: حوضه آبریز کارون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: ایران به دلیل تنوع محیطی بالا، رتبه بالایی در بحران های ناشی از سوانح طبیعی دارد. با رشد سریع شهرها و تغییرات اقلیمی، سیل به عنوان یکی از این سوانح طبیعی خسارات اجتماعی– اقتصادی، بهداشتی و آسیب های محیط زیستی شدیدی را در بسیاری از مناطق به وجود آورده است. لذا، پیش بینی فضایی سیل به قدری حیاتی است که عدم شناسایی مناطق مستعد سیل در یک حوضه آبریز ممکن است آثار مخرب آن را افزایش دهد. در سال های اخیر، با پیشرفت ابزارهای سنجش از دور، اطلاعات جغرافیایی، یادگیری ماشین و مدل های آماری، ایجاد نقشه های پیش بینی سیل با دقت بالا کاملاً امکان پذیر شده است. به همین منظور، در این پژوهش، با استفاده از تصاویر ماهوارهSentinel و استفاده از رویکرد نوین مدل همادی با شش مدل یادگیری ماشین به پیش بینی مکان های مستعد سیل در حوضه آبریز کارون پرداخته شد. مواد و روش ها: در این پژوهش از رادار دیافراگم مصنوعی (SAR) به دست آمده از تصاویر Sentinel-1 برای شناسایی مناطقی که تحت تأثیر سیل قرار گرفته اند، استفاده شد. ابتدا تاریخ های بارندگی شدید و وقوع سیل در منطقه مورد مطالعه از منابع اطلاعاتی مختلف شناسایی شدند. سپس تصاویر Sentinel-1 مربوط به قبل و بعد از رویداد سیل از طریق پایگاه داده Copernicus تهیه شد. پردازش این داده ها با استفاده از پلتفرم SNAP انجام شد. شناسایی مناطق تحت تأثیر سیل با بهره گیری از روش حد آستانه صورت گرفت. برای این منظور از شاخص تفاوت نرمال شده آب (NDWI) تولیدشده از تصاویر Sentinel-2 و همچنین طبقات پوشش زمین که بدنه های آبی دائمی را نشان می دهند، استفاده شد تا آستانه ای که مناطق سیل زده را شناسایی می کند، تعیین شود. سپس لایه پلیگونی سیل به لایه نقطه ای تبدیل و در مجموع ۷۰ نقطه وقوع سیل ایجاد شد. با توجه به مرور مطالعات پیشین و ویژگی های محلی، هفت عامل اصلی که به طور چشمگیری بر وقوع سیلاب در منطقه تأثیر دارند، شناسایی شدند. این عوامل شامل شاخص نرمال شده تفاوت پوشش گیاهی (NDVI)، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، شیب، جهت جریان، تجمع جریان، فاصله از رودخانه و بارندگی ماهانه هستند. مدل رقومی ارتفاع (DEM) منطقه نیز از پایگاه داده SRTM تهیه شده و تفکیک فضایی همه عوامل با لایه DEM یکسان تنظیم شد. سپس، با استفاده از الگوریتم های مختلف یادگیری ماشین، مدلی ترکیبی توسعه داده شد که نتایج دقیق تری در پیش بینی مناطق مستعد سیل ارائه می دهد. مدل های منفرد شامل مدل خطی تعمیم یافته (GLM)، رگرسیون درختی پیشرفته (BRT)، مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM)، مدل جنگل تصادفی (RF)، مدل رگرسیون سازشی چندمتغیره (MARS) و مدل بیشینه بی نظمی (MAXENT) هستند. نتایج و بحث: نتایج این مطالعه نشان می دهد که شمال شرق شهرستان الیگودرز، بخش هایی از دورود و ازنا در استان لرستان، خادم میرزا، شهرکرد و کیار در استان چهارمحال بختیاری، دنا و بویراحمد در استان کهکیلویه و بویراحمد، شهرستان سمیرم در استان اصفهان، و مناطق جنوبی حاشیه رودخانه کارون در استان خوزستان بیشترین پتانسیل وقوع سیل را در این حوضه دارند. ارزیابی عملکرد مدل ها نشان می دهد که مدل های جنگل تصادفی (RF) و بیشینه بی نظمی (MaxEnt) بالاترین دقت را در بین مدل های منفرد داشته اند. این مدل ها با ترکیب اطلاعات محیطی و داده های وقوع سیل، قادر به ارائه نقشه های حساسیت به سیل با دقت بالا هستند. از این نقشه ها می توان به عنوان ابزار مدیریتی مهمی برای کاهش اثرات مخرب سیل و جلوگیری از توسعه مناطق آسیب پذیر استفاده کرد.نتیجه گیری: به طور کلی، این پژوهش نشان می دهد که استفاده از رویکرد همادی با ترکیب مدل های یادگیری ماشین می تواند نتایج قابل اطمینان تری در پیش بینی مناطق مستعد سیل فراهم کند. نتایج این پژوهش برای مدیران و برنامه ریزان کارآمد است و می تواند از توسعه در مناطق آسیب پذیر جلوگیری کند و در نتیجه به کاهش زیان های اقتصادی و جانی در آینده کمک کند.
واکاوی عوامل مؤثر بر مناسبات هیدروپلیتیک محور واحدهای سیاسی - فضایی حوضه آبریز گاوخونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مهم ترین هدف این پژوهش شناسایی عوامل کلیدیِ تأثیرگذار بر مناسبات هیدروپلیتیک محور واحدهای سیاسی- فضایی حوضه آبریز گاوخونی است.روش و داده: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است. ماهیت داده ها آمیخته و روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای، میدانی و پیمایشی است. در این پژوهش بعد از بررسی اسناد و متون معتبر، عوامل مؤثر بر مناسبات هیدروپلیتیک محور واحدهای سیاسی- فضایی حوضه آبریز گاوخونی شناسایی و برای تعیین عوامل کلیدی از نرم افزار Micmac بهره گرفته شد.یافته ها: ۴۳ عامل مؤثر بر مناسبات هیدروپلیتیک محور واحدهای سیاسی- فضایی حوضه آبریز گاوخونی شناسایی و با توجه به خروجی نرم افزار Micmac در قالب عوامل تعیین کننده (عوامل کلیدی)، دو وجهی یا تنظیمی، تأثیرپذیر و مستقل تنظیم شدند و نُه عامل به عنوان عوامل کلیدی تأثیرگذار بر مناسبات هیدروپلیتیک محور واحدهای سیاسی- فضایی حوضه آبریز گاوخونی شناسایی شد.نتیجه گیری: عوامل کلیدی تأثیرگذار بر مناسبات هیدروپلیتیک محور واحدهای سیاسی- فضایی حوضه آبریز گاوخونی از دیدگاه خبرگان پژوهش عبارتند از: افزایش دغدغه محلی- استانی تا حوضه ای – ملی، کاهش سرمایه اجتماعی حاکمیت به ویژه اعتماد، کاهش مشارکت در میان ساکنان حوضه آبریز، آسیب پذیری معیشت ساکنان حوضه آبریز، کاهش تولیدات صنعتی در استان های حوضه آبریز، کاهش نرخ رشد اقتصادی در استان های واقع در حوضه، کاهش فرصت های شغلی در میان ساکنان حوضه آبریز، پیدایش و گسترش گروه ها و باندهای خلافکار و تشدید فعالیت های غیرقانونی است و مناسب ترین راه حل برای بهبود مناسبات هیدروپلیتیک محور واحدهای سیاسی- فضایی حوضه آبریز گاوخونی مدیریت متمرکز و یکپارچه منابع آب به دنبال عدالت اجتماعی، افزایش بازه اقتصادی و پایداری اکولوژیک شناخته شد. به عبارتی با نگرش به تفکیک مدیریت استانی منابع آب و برداشت بی رویه در بخش های مختلف حوضه، انتقال آب به بیرون از حوضه و کشمکش های ناحیه ای و استانی، به نظر می رسد با برپایی مدیریت یکپارچه در حوضه، توجه به نگرش سیستمی و مناسبات همکاری پایه در حوضه می توان به سمت بهبود وضعیت آبی در حوضه آبریز گاوخونی حرکت کرد.نوآوری، کاربرد نتایج: نوآوری این پژوهش شناسایی عوامل کلیدی تأثیرگذار بر مناسبات هیدروپلیتیک محور واحدهای سیاسی- فضایی حوضه آبریز گاوخونی با بهره گیری از نظرات خبرگان دانشگاهی و اجرایی است.
سنجش وضعیت مبلمان شهری و تأثیر آن بر رضایت مندی شهروندان؛ (نمونه مطالعاتی: بلوار طاق بستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله پژوهش حاضر، بررسی معضلات کلان شهر کرمانشاه در رابطه با مبحث مبلمان شهری است. عدم وجود نگاه علمی و زیبایی شناسیک در نگاه متولیان امر توسعه و شهروندان پیرامون کیفیت مبلمان شهری موجب افول کیفیت زیستی در عرصه شهری شده است. یکی از محورهای پراهمیت شهری که مقصدی برای گردشگران هم به شمار می رود بلوار طاق بستان است. بدین سان، هدف از پژوهش پیش رو ابتدا بررسی وضعیت مبلمان شهری بلوار طاق بستان کرمانشاه و سپس سنجش تأثیر آن بر رضایت مندی شهروندان از مبلمان است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و نوع آن کاربردی است. همچنین، از مطالعات اسنادی، مشاهده میدانی و ابزار پرسشنامه جهت گردآوری اطلاعات بهره گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش تمام جمعیت یک میلیون نفری شهر کرمانشاه را شامل می شو که در این میان 384 نفر به عنوان حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده اند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها ابتدا با آمار توصیفی، فراوانی و درصد متغیرهای مورد مطالعه توصیف می گردد و سپس با آمار استنباطی در قالب آزمون آماری همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون خطی چندگانه به سؤالات پژوهش پاسخ داده می شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که میان تمامی شاخص های مبلمان شهری و رضایت مندی شهروندان رابطه معناداری وجود دارد. البته میزان همبستگی هر شاخص مبلمان شهری با رضایت مندی شهروندان متفاوت است. بدین صورتکه، سه شاخص کیفیت فیزیکی- محیطی، تناسب و زیبایی، ایمنی و امنیت به ترتیب با میزان همبستگی901/0، 773/0، 753/ نسبت به شاخص های دیگر همبستگی بیشتری با رضایت مندی شهروندان بلوار طاق بستان شهر کرمانشاه دارند. بدین ترتیب، در ارتقا و رضایت مندی آن تأثیرگذارترند. از سوی دیگر، شاخص تسهیلات و تجهیزا با میزان566/0 از همبستگی پایین تری نسبت به شاخص های دیگر برخوردار است. علاوه بر این، نتایج آزمون رگرسیون بیانگر آن است که میزان همبستگی میان مبلمان شهری و رضایت مندی شهروندان 692/0 در سطح تقریباً بالایی است. مضاف بر آن، ضریب تعیین نشان دهنده آن است که 1/52 از تغییرات رضایت مندی شهروندان مربوط به مبلمان شهری است.
مدل سازی بارش روزانه و ماهانه تبریز با استفاده از مدل های یادگیری جمعی و رگرسیون درخت تصمیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارش یکی از مهم ترین مولفه های هیدرولوژی و هواشناسی است که پیش بینی مقادیر آن در زمینه های مختلفی همچون کشاورزی، شرب، صنعت، بهداشت، اقلیم و محیط زیست از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به اینکه وقوع، نوع و میزان بارش به عوامل بسیار زیادی بستگی دارد، مدل سازی و پیش بینی مقدار بارش همواره دارای پیچیدگی ها و چالش های فراوان بوده است. در این پژوهش از داده های پارامترهای هواشناسی ایستگاه همدیدی تبریز شامل دماهای کمینه، بیشینه و میانگین، رطوبت نسبی میانگین، فشار هوای میانگین، سرعت باد بیشینه و بارش در مقیاس های زمانی روزانه و ماهانه در یک دوره 35 ساله (2020-1986) استفاده شد. از روش های یادگیری ماشین و یادگیری جمعی شامل شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چندلایه (MLP)، جنگل تصادفی (RF)، آدابوست (AB)، تقویت گرادیان (GB)، درختان اضافی (ET) و مدل رگرسیون درخت تصمیم (DTR) برای مدل سازی بارش استفاده شد. بدین منظور 70 درصد از داده ها برای آموزش و 30 درصد از داده ها نیز برای آزمون مدل ها در نظر گرفته شدند. برای ارزیای مدل های مورد استفاده، از معیارهای آماری ضریب همبستگی (R)، جذر میانگین مربعات خطاها (RMSE)، میانگین خطای مطلق (MAE) و کلینگ گوپتا (KGE) استفاده شد. مطابق نتایج این تحقیق در مقیاس روزانه مدل MLP با 993/0R=، 184/0RMSE= میلی متر، 184/0MAE= میلی متر و 82/0KGE= و مدل ET با 986/0R=، 324/0RMSE= میلی متر، 324/0MAE= میلی متر و 75/0KGE= و در مقیاس ماهانه به ترتیب مدل MLP با 999/0R=، 153/0RMSE= میلی متر، 222/0MAE= میلی متر و 88/0KGE= و مدل ET با 981/0R=، 266/0RMSE= میلی متر، 197/0MAE= میلی متر و 71/0KGE= از بیشترین دقت و کمترین خطا برخوردارند. به طورکلی نتایج این پژوهش نشان دهنده عملکرد بسیار مناسب مدل های یادگیری ماشین و یادگیری جمعی در مدل سازی بارش در هر دو مقیاس زمانی روزانه و ماهانه است.
تحلیل زمانی-مکانی روند دید افقی و ضریب خاموشی در شمال غرب ایران
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
486 - 504
حوزههای تخصصی:
نوسانات دید افقی نمایانگر تغییرات کیفیت هواست. با هدف مطالعه روند تغییرات دید افقی و ضریب خاموشی در شمال غرب کشور؛ داده های ساعتی دیدافقی دیدبانی شده در 27 ایستگاه منتخب در بازه زمانی 1985 تا 2020 از سازمان هواشناسی کشور اخذ شد. بعد از غربالگری و انتخاب سری داده های مطمئن، ضریب خاموشی اتمسفر با استفاده از رابطه کشمایدر محاسبه شد. برای روندیابی دید افقی از آماره ridit، و برای ضریب خاموشی از روند خطی و آزمون من-کندال استفاده شد. جهت بررسی تغییرات درون گروهی دید افقی، 5 کلاسه کیفی دید تعیین شد و پراشیدگی درصد فراوانی هر کدام مطالعه شد. میانگین منطقه ای دید افقی (ضریب خاموشی) سالانه در دوره مورد مطالعه 11/4~ (0/173) کیلومتر محاسبه شد. بررسی پراشیدگی سالانه مقادیر ridit نشان داد بهبود و تضعیف دیدافقی متناسب با شرایط محیطی هر ایستگاه در دوره های زمانی متفاوتی مشاهده می شود بطوری که نمی توان دوره های هم زمان مشخصی برای منطقه مورد مطالعه تشخیص داد. با وجود حاکمیت رفتارهای متفاوت در درصد فراوانی کلاسه های کیفی دیدافقی در ایستگاه های مختلف؛ روند افزایشی دیدافقی اغلب از طریق کاهش درصد فراوانی دیدهای متوسط؛ افزایش دیدهای خوب و خیلی خوب و نهایتاً ثبات در دیدهای بد و خیلی بد شکل گرفته است. بیشترین (کمترین) ضریب خاموشی فصلی مربوط به زمستان (تابستان) با 0/179 (0/168) کیلومتر می باشد. انطباق کاملی بین تغییرات مقادیر ridit با ضریب خاموشی از لحاظ دوره های نوسانی و روند تغییرات و حتی پراکندگی مکانی با جهت عکس هم مشاهده شد. به طوری که بالاترین (پایین ترین) مقادیر ridit (ضریب خاموشی) در چند ایستگاه واقع در شمال منطقه مورد مطالعه بدست آمد. در 18 ایستگاه از 27 ایستگاه مورد مطالعه روند افزایشی (کاهشی) ridit (ضریب خاموشی) تشخیص داده شد که هر دو از روند افزایشی میدان دیدافقی در شمال غرب ایران حکایت دارد.
شناسایی چالش های شهروندی سالمندان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
955 - 975
حوزههای تخصصی:
سالمندی یکی از مسایل جدی سده چهاردهم شمسی ایران است. باتوجه به روند کنونی و پیش بینی های سازمانی، ایران در دوره سالمندی قرار داد و در یکی دو دهه اخیر وارد مرحله سالخوردگی خواهد شد. باتوجه به اثراتی منفی که سالمندی بر جوامع متحمل می گردد، لازم است تا در این خصوص چالش ها و موانع این قشر از جامعه برای حضور در شهرها شناسایی شود تا زمینه ای باشد برای برنامه ریزی به عنوان جامعه/شهر دوستدار سالمند. از همین رو و با توجه به اهمیت موضوع، این مطالعه در صدد شناسایی چالش های شهروندی سالمندان است. پژوهش حاضر از نوع اکتشافی بوده و جامعه آماری تحقیق را کارشناسان آشنا به موضوع تشکیل می دهند که به روش گلوله برفی، تعداد10 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی ساختاری- تفسیری (ISM) و تحلیل MICMAC استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که از بین 23 عامل شناسایی شده اولیه، 14 عامل در محاسبه روایی محتوایی، ضریب CVR بالای 75/0 را کسب کرده و به عنوان چالش های شهروندی سالمندان شناخته شدند. دسته بندی چالش ها نشان داد که دو عامل استاندارد نبودن محیط زندگی و تبعیض در ارایه خدمات، کلیدی ترین چالش های شهروندی سالمندان است که برطرف نمودن آنها می تواند تاثیر زیادی در رفع نیازهای سالمندان و تحقق شهر دوستدار سالمندان داشته باشد.