فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
“You are not machines! You are not cattle! You are men!” (The Great Dictator, Charlie Chaplin) Contemporary discussions on freedom have recently drawn attention to the implications of the mind-body relation. Historically, the notion of freedom has centered on various naturalistic options, compatibilism, and weaker notions of libertarian freedom. This leaves strong agent-causal libertarianism as a minority position. Entering these discussions, we seek to establish the relation between a particular mind-body view and strong agent-causal libertarianism. We make two claims upon characterizing strong agent-causal libertarianism. First, we argue that strong agent-causal libertarianism requires some version of substance dualism (or immaterialist agency). Second, we argue that strong agent-causal libertarianism probably requires something like classical or Cartesian substance dualism. Drawing from the philosopher John Foster in The Immaterial Self, we show that the central defining feature of the sort of libertarian agency under investigation is ‘intrinsic autonomy’. While we recognize that Cartesianism is unpopular in contemporary discussions, we agree with Foster that it is probably what is entailed if we are going to ground something like a strong agent-causal libertarianism. The substance needed to explain this robust form of freedom begins to look like something not of this world and more like the substance described early on by Rene Descartes.
The Revival of Teleology After its Death by Darwin(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۱)
107 - 134
حوزههای تخصصی:
Two distinct teleological perspectives emerge from the ancient Greek tradition. 1) Platonic teleology, which represents teleology as the result of intentional agency and is the origin of the idea of design; and 2) Aristotelian teleology, which introduces teleology as the resultof natural and intrinsic causes. The preceding framework for understanding nature was superseded by the advent of the modern era and the establishment of the scientific method. Nevertheless, despite the prevailing skepticism regarding the possibility and utility of teleology in the modern era, it is asserted that several prominent scientists of the modern era are staunch defenders of teleology (design). However, with Darwin’s proposal of the theory of evolution, the path to the destruction of teleology was initiated. This article examines the interconnection between Darwin’s theory of evolution (then Neo-Darwinism) and teleology, focusing on how this theory effectively undermines the teleological perspective. However, it seems that recent findings in the field of biology challenge this dominant view and open the way for the revival of teleology.
بررسی فقهی حقوقی اصل 171 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با حقوق انگلیس و ایالات متحده امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱۹
23 - 32
حوزههای تخصصی:
قضات در حقوق اسلام و به تبع آن در حقوق مدون ایران اگر مرتکب تقصیر یا بی مبالاتی غیرمتعارف در رسیدگی به دعوا شوند، مسئولیت مدنی خواهند داشت، اما در صورت اشتباه و قصور در صدور حکم، مسئول جبران خسارت بیت المال خواهد بود و درهرحال از متهم اعاده حیثیت می گردد. هدف از پژوهش حاضر که به صورت توصیفی تحلیلی و به روش کتابخانه ای انجام گرفته، روشن شدن نقاط اشتراک و افتراق پیرامون مکتب فقه امامیه با نظام کامن لا می باشد. در این زمینه به دنبال پاسخ به این پرسش خواهیم بود که مسئول جبران خسارت واردشده بر متضررین درصورت قصور و یا تقصیر قاضی در نظام کامن لا چه کسی خواهد بود؟ یافته های پژوهش حاکی از این است که قانون گذار جمهوری اسلامی ایران مسئولیت مدنی قضات را درصورت اشتباه و تقصیر در اصل 171 قانون اساسی پیش بینی کرده است، درحالی که نظام حقوقی کامن لا با مطالعه موردی در کشورهای انگلیس و امریکا، قضات دادگاه های عالی را به جهت داشتن مصونیت، از پرداخت خسارت معاف کرده است، ولی قضات دادگاه های تالی به دلیل محدود بودن صلاحیت رسیدگی دارای مسئولیت بوده و ضامن جبران خسارت می باشند. ایالات متحده امریکا نیز با اعتقاد بر اصل «اعمال حاکمیت» برگرفته از نظام فدرالی، خود را از جبران خسارت درصورت اشتباه یا تقصیر معاف کرده که قضات دادگاه های تالی با بیمه کردن خود تا سقف مشخص راه حلی برای مشکلات احتمالی یافتند.
ارزیابی برگردان تضمین های قرآنی در فعل های متعدی به حرف «الی»؛ مطالعه موردی ترجمه های شعرانی، صفوی، گرمارودی و صفارزاده
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های مهم مترجمان در ترجمه قرآن کریم، انتقال صحیح حروف جر به زبان مقصد است. این چالش به دلیل لزوم توجه به مثلث حرف جر، متعلق و مجرور، همراه با قرائن لفظی و مقامی از جمله بافت کلام است. با توجه به مثلث مذکور، پدیده زبانی به نام تضمین مطرح می شود. تضمین نحوی به معنای گنجاندن یک معنای حدثی در یک واژه دیگر به منظور ایجاز بلاغی است که بر قرائن مختلف از جمله حرف جر متکی است. عدم توجه به این پدیده می تواند منجر به ترجمه و تفسیر نادرست شود. پژوهش حاضر که با استفاده از الگوی دادز انجام شده، به روش توصیفی - تحلیلی میزان توجه ترجمه های شعرانی، صفوی، گرمارودی و طاهرزاده به پدیده تضمین در برگردان حرف جر «الی» و متعلقش و نیز بلاغت آن را ارزیابی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بیشتر ترجمه ها در یافت تضمین و انتقال آن در حرف «الی» به زبان فارسی دچار لغزش های فراوان شده اند و عملکرد موفقی نداشته اند. بلاغت تضمین نیز پدیده ای فراموش شده است که ترجمه ها ظرفیت کافی برای انتقال آن را ندارند.
اغراض تقدّم «مفعول به» بر عامل در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
بررسی و کشف اغراض تقدّم «مفعول به» بر عامل در قرآن، به دلیل اهمیت آن در کشف معنای کلام و درک ظرایف بیانی، همواره مورد توجه ادیبان و مفسّران بوده است. از دیدگاه ایشان، اغراض این تقدیم در دو نوع لفظی (رعایت وزن و فواصل) و معنوی (حصر، اهتمام و...) به نحوی غیرقابل تفکیک منحصر می شود. آگاهی از اغراض معنوی و لفظی تقدّم «مفعول به» به عنوان یکی از رایج ترین تقدّم ها در کلام پروردگار حکیم، نقش مهمی در فهم آیات، علم تفسیر و دیگر علوم اسلامی ایفا می کند. با بررسی اغراض تقدیم «مفعول به» از دیدگاه ادیبان و مفسّران و تحلیل مفهومی آن ها، و نیز با پذیرش امکان وجود غرض لفظی صرف برای تقدیم «مفعول به» در کلام بلیغان عرب و قرآن، ادعای وقوع آن را در خصوص قرآن کریم نپذیرفتیم و شواهدی که بر این ادعا اقامه شده اند را مورد خدشه قرار دادیم. روش پژوهش در این مقاله، روش کتابخانه ای با رویکرد توصیفی-تحلیلی است.
عدالت اجتماعی در تجربه حکمرانی متعالی- انقلابی مطالعه تطبیقی گفتمان غرب و انقلاب اسلامی
منبع:
پژوهش های نوین در حکمرانی اسلامی دوره اول پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
141 - 186
حوزههای تخصصی:
عدالت اجتماعی ارزش و مطالبه ای همیشه زنده و تازه است؛ ازاین رو همه حاکمیت ها بر پاسداشت آن به عنوان عملی عقلانی، اخلاقی یا ارزش اجتماعی در راستای حکمرانی متعالی تأکید کرده اند. بر همین اساس رقابت بر سر مصادره به مطلوب عدالت اجتماعی چالشی بنیادین بین مکاتب مختلف است. این تحقیق با هدف «تبیین جایگاه عدالت اجتماعی در حکمرانی متعالی» با روش ترکیبیِ «تحلیل گفتمان برساخت گرایی پس نگری» با مقایسه دیدگاه های متفکران اسلامی و غربی، به خصوص دیدگاه های رهبری انقلاب اسلامی (به عنوان گفتمان غالب در انقلاب) با عنوان «تجربه انقلاب اسلامی» انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد در حالی که مدعیان تمدن غربی خود را واضع و مدافع عدالت اجتماعی می دانند، عدالت اجتماعی در تاریخ اندیشه اسلامی، به ویژه ساختار گفتمانی رهبران انقلاب اسلامی، به مثابه روح و جوهره این گفتمان است؛ به این معنی که افق انقلاب بدون عدالت تُهی است؛ بنابراین عدالت ناموس و جوهره حکمرانی اسلامی انقلابی محسوب می شود.یافته های تحقیق نشان می دهد که رهبران انقلاب اسلامی در جایگاه حکمرانی اسلامی با درک ضرورت زمان از طریق وضع قوانین بالادستی، نهادسازی، بازتوزیع فرصت ها، منابع و امکانات در گسترش عدالت با رویکرد رفاه و تأمین اجتماعی در عرصه های مختلف، به ویژه در محرومیت زدایی، مقابله با فقر مطلق، عدالت آموزشی، عدالت اقتصادی، عدالت بهداشتی و درمانی از طریق ساختارسازی و بنیان گذاری نهادهای انقلابی مانند جهاد سازندگی، کمیته امداد، نهضت سوادآموزی، خانه های بهداشت روستایی، بنیاد مسکن، بنیاد مستضعفان و... عملاً به بازتوزیع ثروت ملی و تحقق عدالت اجتماعی پرداخته اند. همچنین وجه مشترک این اقدام حکمرانی با رویکردهای نوین غربی به عدالت را می توان در چهار مورد کلی بازگو کرد: 1. قانون اساسی و قوانین موضوعی عادلانه؛ 2. ایجاد نهاد ها و ساختارهای بنیادین عادلانه؛ 3. اتخاذ رویه ها و راهبردهای عادلانه؛ 4. تعاملات و مراودات عادلانه ازجمله همدلی ها، مشارکت ها، مسئولیت پذیری و اطلاع رسانی در فرایند دموکراسی و انتخابات مردمی و آزاد.
صلح و دیپلماسی در اسلام: مطالعه فقهی - تاریخی حل منازعات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
صلح و دیپلماسی در اسلام از اهمیت ویژه ای برخوردار است و این موضوع هم از نظر فقهی و هم تاریخی مورد توجه قرار گرفته است. در فقه اسلامی، صلح به عنوان یکی از اصول اساسی برای حفظ و گسترش دین و جامعه اسلامی شناخته می شود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز در دوران حیات خود از دیپلماسی و روش های مسالمت آمیز برای حل و فصل اختلافات و برقراری صلح استفاده می کردند. از نظر تاریخی، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) با استفاده از دیپلماسی و مذاکره، توانستند بسیاری از جنگ ها و درگیری ها را به صلح و همزیستی مسالمت آمیز تبدیل کنند. یکی از نمونه های بارز این رویکرد، پیمان حدیبیه است که با قریش بسته شد و به مدت ده سال صلح و آرامش را برای مسلمانان به ارمغان آورد. همچنین، تاریخچه ای از همزیستی مسلمانان با یهودیان و مسیحیان، به ویژه در منشور مدینه و پیمان صلح با مسیحیان نجران، ارائه شده است، نمونه های متعددی از پیمان ها و صلح های مسالمت آمیز مانند صلح حدیبیه و پیمان مدینه که نشان دهنده اهمیت صلح و دیپلماسی در اسلام است. در اسلام بنا بر اقتضاء شرایط صلح یا جنگ ضرورت می یافت و البته در نهایت، اسلام مبارزه با ظلم را تجویز می کند تا جهان به صلحی عادلانه دست یابد. استراتژی های پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در دیپلماسی و روابط بین المللی نشان می دهد که دعوت به اسلام همیشه بر جنگ مقدم بوده است. نمونه های متعددی از پیمان ها و صلح های مسالمت آمیز مانند صلح حدیبیه و پیمان مدینه نشان دهنده اهمیت صلح و دیپلماسی در اسلام است. در نهایت، اسلام مبارزه با ظلم را تجویز می کند تا جهان به صلحی عادلانه دست یابد.
واکاوی عناصر مؤثر معرفتی در تعیین گرایش های هیجانی ، معنوی جامعه عربی اسلامی (مبتنی بر تحلیل علل گرایش کاربران جهان عرب به دنبال کردن سه نمونه از صفحات اینستاگرامی)
حوزههای تخصصی:
تاثیر شبکه های اجتماعی بر زندگی مردم در یک بومزاد خاص اجتماعی، فرهنگی، ایدئولوژیک؛ گرچه می تواند به سبب مشهوریت صاحبان این صفحات باشد امّا مدّعای این مقاله که نوعی تحلیل روایی تصویری است، آن است که اقلیم های فرهنگی اجتماعی می تواند در سلیقه زیباشناختی مردمان یک ناحیه تغییر ایجاد کند. پژوهش حاضر با بررسی عناصر زیباشناسی مؤثر در سه صفحه اینستاگرامی پرمخاطب جهان عرب معتقد است نوستالژی فرهنگی جمعی، نوعی فرهنگ عربی اسلامی را در شبکه های مجازی بازسازی و بازنمایی می کند که در نمادگرایی های عربی اسلیمی نمود یافته است و همین نوستالژی جمعی یک فرهنگ اجتماعی مشترک میان مخاطبان این صفحات ایجاد می کند. عوامل مؤثّر بر ذوق هنری مخاطبان عرب بر اساس تحریک محتوایی، شکلی سه عنصر لذّت، هیجان و نوستالژی شکل می گیرد و هر پدیده هنری که بتواند این سه گانه را تحریک بیشتری بکند، می تواند در گرایش و ماندگاری دنبال کنندگان آن اثر هنری اثرگذارتر باشد. انسجام محتوا و قالب، تم و پیرنگ مشترک در مورد پستهای با مضمون یکسان، مسسائل فرمی مثل دانش قاب بندی، رنگ شناسی، افکت و حرکت، بافت و حجم شناسی و از سویی بهره برداری از محرّکهای ذوق و هیجان محتوایی مثل حسّ وطن گرایی و ناسیونالیسم، تحریک عنصر نوستالژی مشترک میان یک امّت و ذوق لذّت شناسی مشترک یک فرهنگ از علل موفقیت در جذب مخاطب توسط این صفحات هستند. در نهایت می توان این علل گرایش را به هیجانات شکلی و نوستالژی های معنوی تقسیم کرد.
اعتقاد به پیامبران در باور علویان تخته چی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش و اهمیت پیامبران و چهارده معصوم در اعتقادات و آیین های علویان تخته چی انجام شده است. پژوهش به طور خاص به بررسی نحوه تأثیرگذاری پیامبران و امامان در ساختار دینی، مناسک و آموزه های علویان و ارتباط آن ها با تصوف می پردازد. برای دستیابی به این هدف، از بررسی متون تاریخی و دینی علویان و تحلیل های محققان در حوزه تصوف استفاده شده است. منابعی همچون اشعار، دعاها و متون مذهبی علویان که ادعای ارتباط تنگاتنگی با پیامبران و امامان دارند، بررسی شده اند. همچنین، آثار محققان در مورد علوی های تخته چی و جایگاه پیامبران در آن، مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته های این مقاله بدین صورت می باشد که علویان تخته چی به ویژه حضرت محمد (صلوات الله علیه) را به عنوان شخصیتی مرکزی و مهم در معراج و آیین های علوی می دانند. شروع و پایان اکثر مناسک علوی با ذکر نام پیامبر و بسم الله نشانگر اهمیت اوست. امامت به عنوان ادامه دهنده راه پیامبر در اجرای احکام الهی، جایگاه ویژه ای در میان علویان تخته چی دارد. امامان از نسل پیامبر و به ویژه دوازده امام به عنوان رهبران معصوم از جانب خداوند انتخاب شده اند و علویان به مهدویت و بازگشت امام دوازدهم باور دارند. در مناسک علویان همچون آیین جمع، گلبانگ ها و دعاهایی که توسط رهبران مذهبی خوانده می شود، جایگاه نبوت و امامت را به تصویر می کشد و این آیین ها با ذکر نام پیامبر و امامان آغاز و پایان می یابد
بررسی ماهیّت غضب الهی و مهم ترین خاستگاه های آن بر پایه آیات قرآن کریم
منبع:
دانش ها و آموزه های قرآن و حدیث سال ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
22 - 45
حوزههای تخصصی:
رستگاری و سعادت ابدی و رهایی از گمراهی و غضب الهی با قرار گرفتن در مسیر نعمت داده شدگان یعنی صراط مستقیم، امکان دارد. رسیدن به این حقیقت، امید هر انسان خداباوری است. از این رو، بنا بر فرمان خداوند، در هر نماز هدایت شدن به صراط مستقیم استدعا می شود. شناخت ریشه های غضب خدا، از مهم ترین راهکارهای رهایی از آن است. این پژوهش با روش بنیادی توصیفی و با استفاده از اَسناد و مدارک کتابخانه ای به بررسی ماهیت غضب خداوند و دلایل پیدایش آن بر پایه آیات قرآن کریم پرداخته تا راهگشا و راهنمایی جهت نجات از غضب الهی گردد. در این نوشتار، پس از بیان معانی لغوی و اصطلاحی غضب و مفهوم شناسی غضب خداوند، به بررسی خاستگاه های غضب الهی در آیات کریمه پرداخته و عواملی که موجب غضب خداوند متعال می شود، استخراج و تبیین می گردد.
خیال و کارکردهای آن نزد فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
91 - 104
حوزههای تخصصی:
بسیاری گمان کرده اند بحث از خیال، بعد از شیخ اشراق و بعدتر، نزد ملاصدرا بطور جدی مطرح شده است، اما حقیقت اینست که بسیاری از ایده های مهم در زمینه خیال را فارابی پیش کشیده و در میان مباحث وجودشناختی و معرفت شناختی، به مبحث خیال نیز پرداخته است. برخلاف سنت یونانی که خیال در آن وجه معرفت شناسانه نداشت، فارابی برای نخستین بار، و برخلاف افلاطون و ارسطو، به وجه معرفتی آن نیز التفات اساسی پیدا کرده و بسیاری از ساحتها را در پیوند با خیال تبیین و تحلیل کرده است. بنابرین، خیال در منظومه معرفتی فارابی کارکردهای متنوع دارد؛ ازجمله: حفظ صور محسوس، تجزیه و ترکیب صور، محاکات، مقایسه، تنظیر، تقلید، تفکر استعاری، تعلیم و تربیت و تأدیب، تحریک بر عمل، رساندن مردم به سعادت، ادراک معانی، بویژه در مسئله رؤیا، وحی و مکاشفات. برخی از این موارد، امروزه در علوم متعدد مورد توجهند. البته اگر خیال ما را از تعقل بازدارد یا جایگزین عقل گردد، نگاه فارابی به آن منفی است، اما سایر کارکردهای خیال در آثار فارابی مثبتند.
بررسی دیدگاه ملاصدرا پیرامون اراده الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
5 - 18
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا معتقد است با توجه به عدم امکان عروض اراده حادث بر ذات الهی، سبب ایجاد اشیاء در زمانی خاص، علم الهی به نظام اتمّ و احسن است؛ هر چیزی که مطابق نظام اصلح باشد، ضرورتاً از خداوند صادر میشود و این همان اراده الهی است. بنابرین، با توجه به بازگشت اراده الهی به علم به نظام احسن، این صفت را باید ذاتی دانست، نه فعلی. مقاله پیش رو، ضمن پذیرش اصل دیدگاه ملاصدرا در مورد ارجاع اراده به علم به نظام احسن، بر لزوم توجه به اختیار ذاتی خداوند و نیز تمکّن خداوند بر ترک فعل، تأکید میکند؛ سپس به مهمترین ایراداتی که به دیدگاه ملاصدرا وارد شده، پاسخ میگوید و روشن میشود که تغایر مفهومی اراده در انسان و خداوند، بمعنای نفی نظریه ارجاع اراده الهی به علم به نظام اصلح نیست. فعلی دانستن صفت اراده گرچه به یک معنا درست است، اما هرگز نمیتواند پاسخی به علت ایجاد اشیاء در زمانی خاص باشد. روایاتی که بر فعلی بودن صفت اراده تأکید داشته اند را نیز میتوان بصورتی تفسیر کرد که با نظریه ملاصدرا سازگار باشند.
ارائه الگوی مدرسه کارآفرین با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
57 - 80
حوزههای تخصصی:
وجود علائمی همچون، عدم شایستگی و توانمندی دانش آموزان بعد از 12 سال تحصیل در ورود به بازار کار، توانایی کسب درآمد، تشکیل زندگی مستقل و حتی ورود به دانشگاه و ادامه تحصیل نشان از نیاز اساسی به تغییر در مدارس کشور می باشد. یکی از رویکردهای توانمندسازی دانش آموزان، رویکرد کارآفرینی در بستر وجود مدرسه کارآفرین است. در این راستا پژوهش حاضر به دنبال ارائه الگوی مدرسه کارآفرین با رویکرد فراترکیب است. پژوهش از نظر هدف کاربردی، از منظر گردآوری داده ها توصیفی و از منظر رویکرد کیفی است. این پژوهش با استفاده از روش فراترکیب انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها، اسناد و مدارک پژوهشی و کتابخانه ای گذشته از سال 2010 تا 2024 است، که با ارزیابی کیفی صورت گرفته شامل 41 پژوهش می شود. شیوه تحلیل داده ها، تحلیل محتوا است. یافته های پژوهش نشان می دهد، پیش بین های موثر بر مدرسه کارآفرین در 3 مقوله: عوامل مرتبط با دانش آموز(ویژگی های شخصیتی، آشنایی با کارآفرینی)؛ عوامل مرتبط با معلم و مدیر(نگرش و رفتار کارآفرینانه، مدیریت کارآفرینانه، دانش کارآفرینانه، تجربه کارآفرینانه)؛ عوامل مرتبط با مدرسه(ساختار تسهیل کننده کارآفرینی، استراتژی آموزشی کارآفرینانه، برنامه درسی کارآفرینانه) قرار می گیرند. بافتار یا عوامل زمینه ای در 4 مقوله: سیاست های تسهیل کننده(برنامه حمایتی، نظام پاداش و تشویق)، تأمین منابع(منابع مالی، فیزیکی و اطلاعاتی)، شرایط بازار(محیط نوآورانه، شبکه سازی و جهانی شدن)، فرهنگ کارآفرینانه(اعتقادات کارآفرینانه، حکمرانی کارآفرینانه) و پیامدهای مدرسه کارآفرین در 3 مقوله: پیامد برای دانش آموز(ارتقا ریسک پذیری، توانایی توسعه استعدادها و مهارت ها، بهبود مشارکت، استقلال طلبی و مسئولیت پذیری، کارآفرینی انتفاعی)، پیامد برای مدرسه(هدفمند شدن آموزش، تشکیل مدرسه کارآفرین)، پیامد برای جامعه(پویایی شبکه کارآفرینی، توسعه اقتصاد آینده نگر، توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی) قرار می گیرند.
پیامدهای اجتماعی و تاثیرات هنجاری اصلاحات اراضی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
99 - 126
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر «به بررسی پیامدهای اجتماعی و تاثیرات هنجاری اصلاحات اراضی در ایران» پرداخته است. در این پژوهش کانون توجه معطوف به مسایلی هم چون اصلاحات ارضی، حاشیه نشینی و سایر پیامدهای اصلاحات ارضی می باشد. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و به صورت مطالعه کتابخانه ای انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهاجرت روستاییان به شهرها و رشد و تشدید حاشیه نشینی شهری مهم ترین پیامد اجتماعی اصلاحات ارضی بود. مهاجرت روستاییان به شهرها با توجه به عواملی همچون قطعات کوچک زمین و نامرغوب بودن آنها تولید کم محلی و کمبود آب، گسترش مالکیت بزرگ سرمایه داری، کمبود تأسیسات و تسهیلات زندگی در روستاها، عدم تخصیص بودجه به بخش کشاورزی، توسعه روزافزون شهرها و پیدا کردن شغل بوده است. بعد از آن تقویت و گسترش رادیکالیزم در میان جوانان حاشیه شهرها به عنوان پیامد هنجاری اصلاحات ارضی شروع شد. لذا مهم ترین زمینههای داخلی و خارجی گسترش رادیکالیزم در قالب مواردی چون شناور بود افراد مهاجر و عدم تثبیت هویت در آنها، ترکیب جمعیتی جوان و ورود آنها به دانشگاه ها، فضای ملتهب شهری، استبداد حاکم و حضور آمریکا به عنوان حامی شاه در کنار سیطره ادبیات مارکسیستی در فضای کشورهای جهان سوم و گسترش اسلام سیاسی بوده است. نتایج تحقیق نشان می که پیامدهای اجتماعی - هنجاری اصلاحات ارضی منجر به رشد و تشدید حاشیه نشینی و تقویت رادیکالیزم شد.
روش شناسی مطالعه زیست جهانِ آسیب دیدگان در جریان ها و فرقه ها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۵)
117 - 143
حوزههای تخصصی:
مطالعه زیست جهان آسیب دیدگان و پیروان جریان ها و فرقه های انحرافی نیازمند روش و اصول منسجمی است تا درمانگر را در مرحله پیشادرمان یاری کند. زیست جهان یا جهان زندگی همان ذهنیت ها و آگاهی هایی است که در واکنش به حوادث و اقتضائات زمان در نهان انسان ساخته شده است و با فراهم کردن زمینه و بافتارها، رفتارهای بعدی انسان را مدیریت خواهد کرد. درمانگر برای آنکه اطلاع کافی از زمینه و علت های انحراف یا بیماری اندیشه ای به دست آورد، ابتدا ملزم به مطالعه زیست جهان بیمار به مثابه انجام آزمایش یا عکس برداری در علوم پزشکی است. در این فرایند، جهان درمانگری، جهان بیمار، جهان تعارضات، جهان اشتراکات و دیگرجهان به منزله جهان زندگی فرقه ای، به طور دقیق مطالعه می شوند. آنچه در دیگرجهان، به منزله جهان پنجم مورد مطالعه قرار می گیرد، مطالعه نوع بیماری پس از مطالعه زمینه و علل بیماری است. همه این مراحل، مقدمه و بستر مناسبی برای آغاز روند درمانی توسط درمانگر است. پس از پذیرش ضرورت مطالعه زیست جهان آسیب دیدگان فرقه ای برای استفاده در روند درمانی، چگونگی این مطالعه، پرسش اصلی نوشتار حاضر را شکل داده و در قالب پژوهش کاربردی - توسعه ای در پی پاسخ به آن است.
صور التشظّی فی روایه "ورّاق الحب" لخلیل صویلح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۵ الصیف ۱۴۴۵ شماره ۱۳
۱۰۱-۱۲۲
حوزههای تخصصی:
تمیّزتروایه مابعد الحداثه بجمله من الخصائص، ومن تلک الخصائص، یحاول البحث رصد صور التشظّی فی روایه مابعد الحداثه، حیث إنّ بعض روائیو مابعد الحداثه اعتمدوا علی هذه التقنیه السردیه الجدیده التی تعمل علی تهشیم الحبکه السردیه وکسر السرد الخطی المنظّم. وقد مثّلت الروایه المتشظّیه المؤثر الأکبر فی أدب ما بعد الحداثه بوصفها رؤیه جدیده تلائم متطلبات العصر لما لها من قدره علی خلق قواعد جدیده تختلف عن القواعد التقلیدیّه. ومن هذا المنطلق، یعدّ التشظّی إحدی سمات روایه ما بعد الحداثه وهو الانزیاح عن التقالید والابتعاد عن الانتظام والتماسک والتقنین فی النصّ الروائی وهو الطریقه الأکثر وضوحاً لتوسیع آفاق الروایه الجدیده. مثّلت روایه "ورّاق الحب" لخلیل صویلح نموذجاً جیداً لروایه ما بعد الحداثه لأنّها تضمّنت أشکالاً من التشظّی فی السرد وتجلّت أهمیه بحثنا فی أنّ روایه "خلیل صویلح" هی استکشاف قوی ومؤثر للتشظّی والتبعثر الموجود داخل المجتمع وهی تعلیق علی الحاله الإنسانیّه فی عالم یتسم بالانقسام واللاانتظام. ورأینا من خلال دراستنا لهذه الروایه عبر المنهج الوصفی- التحلیلی أنّ من أبرز ملامح التشظّی فی هذه الروایه هی التشظّی فی الحبکه، البناء الزمکانی المتشظی، انعدام القصه، تحرّر الکاتب من کل القیود والکتابه المتشظّیه. کما توصلنا إلی أنّ التشظی یدلّ علی فکره الفوضی والوجود المحطّم الذی تعیشه الشخصیّات، وبما أنّ کل شخصیّه ممزّقه بین ماضیها وحاضرها وبین رغباتها وواقعها وإن الإضطراب والتشویش فی الزمان والمکان یدلّ علی عدم الیقین وعدم استقرار الذات.
نظریه الفاظ مشکک راه حل فارابی و ابن سینا در مواجهه با چالش ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
425 - 441
حوزههای تخصصی:
نظریه تشکیک در میان فلاسفه مسلمان بسیار محل بحث و نظر بوده است. شواهد حضور این نظریه تا فارابی و ابن سینا قابل ردگیری است. مسئله مقاله حاضر آن است که نظریه الفاظ مشکک میراثی ارسطویی است یا نه؟ و همچنین طرح این نظریه جهت حل کدام مشکل بوده است؟ دیدگاه ارسطو نسبت به الفاظ و بویژه لفظ «موجود» با مراجعه به آثارش مورد کاوش قرار گرفته است و سپس با نگاه فارابی و ابن سینا در باب الفاظ مقایسه شده است. همچنین ادعای خواجه نصیرالدین طوسی مبتنی بر اینکه این نظریه توسط فلاسفه یونانی نیز طرح شده است، مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. ارسطو الفاظ را صرفا به الفاظ همنام و هم معنی تقسیم می کند و هیچ اشاره ای به الفاظ مشکک نمی کند. فارابی الفاظ مشکک را در ذیل الفاظ هم معنی و ابن سینا در منطق الشفاء، این الفاظ را در ذیل الفاظ همنام قرار می دهد. با این حال الفاظ مشکک را همنام صرف محسوب نمی دارد بر خلاف الفاظ متشابه و مشترک که همنام صرف هستند. الفاظ متشابه فاقد معنای واحد اما دارای مشابهتی هستند و الفاظ مشترک فاقد معنای واحد و همچنین فاقد مشابهت هستند. در این مقاله نشان داده می شود که تقسیم بندی ارسطویی از الفاظ در مواجهه با الفاظی همانند «موجود» ناکارآمد است. نظریه الفاظ مشکک راه حلی برای حل این مشکل بوده است.
تغییر جنسیت و امکان آن از منظر فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
173 - 201
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات امروز جامعه که حاصل عصر مدرنیته است، تغییر جنسیت افرادی است که بدنی کاملاً مردانه یا زنانه دارند، اما به علت احساس گرایش های جنس مخالف در خود، نفس خویش را مخالف بدن پنداشته و در اصطلاح «ترنس» نامیده می شوند. این پدیده امروزه به لحاظ اجتماعی و فرهنگی تا حدودی مقبولیت یافته و حتی به لحاظ فقهی و حقوقی نیز در حال پذیرفته شدن است، اما به راستی آیا تغییر جنسیت از منظر عقلی و فلسفی، ممکن است؟ فلسفه اسلامی بخصوص حکمت متعالیه مباحثی ارزشمند راجع به نفس و بدن و رابطه آن ها دارد که می تواند ما را در شناخت و مواجهه با این پدیده راهنمایی کند. در این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی و با استفاده از علم النفس فلسفه اسلامی تغییر جنسیت را واکاوی کرده و به این نتیجه رسیده ایم که تغییر جنسیت یا اساساً ممکن نیست یا در فرض امکان وجیه و منطقی نیست. اگر نفس همچون بدن دارای جنسیت باشد، جنسیتش از باب سنخیت فاعل و فعل یا قابل و مقبول ضرورتاً مطابق با بدن است و با تغییر بدن، نمی توان، حقیقت نفس و جنسیت آن را تغییر داد و اگر نفس فاقد جنسیت باشد، ترنس به لحاظ بدنی، کاملاً مرد یا زن است وادعای وجود روحی مخالف جنسیت بدن، معقول و پذیرفتنی نیست.
ملاکات حجیت معرفت شناختی تجربه دینی با تأکید بر دیدگاه ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
177 - 192
حوزههای تخصصی:
این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی، ملاک های حجیت معرفت شناختی تجربه دینی را با تأکید بر اندیشه ابن عربی مورد بررسی قرار می دهد. ابتدا به تصویری اجمالی از تجربه دینی پرداخته و سپس به این نکته توجه می شود که با چه ملاک و میزانی می توان بر تجربیات دینی صحه گذاشت؟ آیا تجربه دینی می تواند خدا و حتی حقیقتی مانند "تجرد روح-من" را اثبات کند و استدلال یا شاهد و دلیلی بر وجود خداوند و روح مجرد باشد، به طوری که انسان بتواند اعتقاد خود به خدا و تجرد روح را بر آن استوار کند و اساس دینداری متدینان قرار گیرد؟ تجربه ها در رتبه واحدی نیستند، بلکه به سه قسم درجه بندی می شود؛ تجربه دینی عامه مؤمنان، تجربه عرفانی عارفان و تجربه معصومان. در حجیت معرفتی تجربه معصومان و تفسیر و تعبیرشان هیچ خطایی نیست، بلکه برترین نوع و بالاترین درجه معرفت است؛ اما در تجربه دینی متدینان و عارفان، عروض خطا ممکن است و چون تجربه های غیر معصوم، مصون از خطا نیست، برای داوری صحت و سقم مکاشفات و مدعیات تجربه گرایان و عارفان، معیارهایی لازم است که متقن و مطمئن باشد. در نگاه ابن عربی، مؤسس و بنیانگذار عرفان نظری، با توجه به آثار و تألیفاتش، به ویژه فتوحات و فصوص الحکم و برخی از نوشته های دیگر، گزارش تجارب به دو صورت از طریق معصوم و از طریق غیر معصوم میسر است که هر کدام با شرایطی، حجیت و اعتبار دارند. نگارنده در صدد است این مسئله را مورد بررسی و زوایای بحث را مورد کاوش قرار دهد.
ارزیابی معرفت تجربی در اثبات حرکت جوهری و خداباوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
6 - 28
حوزههای تخصصی:
همگام با تحولات علمی عصر حاضر در تبیین نحوه حدوث طبیعت و اعتقاد به کفایت علل طبیعی در شناخت جهان، چالش های جدیدی برای خداباوری مطرح شده است. در برابر خداناباوری موجود، می توان نشان داد همان طور که حرکت جوهری در صدد بیان حدوث دائمی طبیعت است و صدرالمتألهین به وسیله آن بر فیض دائم الهی و خلق دائمی عالم در هر حدوث استناد می کند، با حرکت رو به عقب در نظام تکاملی که با پدیده هایی همچون مهبانگ مطابقت دارد، می توان ثابت کرد که حرکت جوهری وابسته به تغییر صورت هاست و نیاز طبیعت به علت هستی بخش به سبب فقر وجودی و نیاز دائمی به علت است و علل طبیعی نقشی در خلقت ندارند. بدین ترتیب علوم تجربی و پدیده های نوین مانند تکامل و مهبانگ می تواند مؤیدهایی در تبیین نظام تکاملی جهان ماده یا حرکت جوهری باشد. این تئوری ها هرچند تجربی و تنها شواهدی برای تبیین نحوه حدوث عالم اند، اما با به کارگیری مبانی متافیزیکی علم، می توانند مؤیدی بر حدوث دائمی طبیعت و شکل گیری جهان بر اثر حوادث پی در پی باشند. لذا تأکید بر همبستگی علم و متافیزیک می تواند در تبیین مسئله آغاز جهان و ارتباط آن با خداباوری سودمند باشد؛ همچنین با شناخت محدوده روشی علم و متافیزیک در تبیین جهان، می توان ورود علم در حیطه هستی شناختی را نامعتبر دانست.