فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
قد زاد الاهتمام بقصص الأطفال، باعتبارها أساساً لبناء الفکر الإنسانی والمستوى الفکری فی المراحل اللاحقه من الحیاه فی العصور الراهنه وتشکّلت نظریات متنوعه ونقدیه للبحث عنها. من أهم هذه النظریات فی نقد القصص هو منهج التفکیر النقدی لماثیو لیبمان. فی مجال النقد الأدبی یمکن استخدام هذه النظریه لفحص وتحلیل الأعمال فی مجال أدب الأطفال وتمییز الآثار التی فیها الکثیر من التأهیل النقدی عن الأعمال الضعیفه فی هذا الصدد. فی هذه المقاله سیتم تحلیل قصه لیعقوب الشارونی، الکاتب المصری ذائع الصیت، فی مجال أدب الأطفال. عنوان القصه «سلطان لیوم واحد» وهنا نرمی إلی تحلیل القصه من حیث تکرار وتطبیق مکونات نظریه التفکیر النقدی ل «ماثیو لیبمان» علی القصه المذکوره. من الواضح بغضّ النظرِ عن عدد أعمال الأطفال التی تستخدم هذه المکونات من الناحیه الفنیه یمکن التوصیه باستخدامها المتکرر من قبل الأطفال فی حیاتهم الیومیه. تخلّصت النتیجه أن یعقوب الشارونی لم یستخدم الترتیب والنمط المحدد لنظریه التفکیر النقدی فی قصته واعیاً؛ إذاً هذه المکونات تتزاید أحیاناً وتنقص أحیاناً أخرى بحسب أسلوبه الشخصی وعملیه القصه. تم استخدام تسعه مکوّنات لنظریه لیبمان فی القصه، وبالنسبه إلی بعضها هناک أکثر من نموذج. من هذا المنطلق تعتبر القصه فعاله وموثوقه فی تعلیم التفکیر النقدی لدى الأطفال. تجدر الإشاره إلى أن المنهج المستخدم فی هذا البحث هو المنهج الوصفی-التحلیلی.
تحليل الخطاب النقدي لرواية "اعترافات كاتم صوت" للكاتب مونس الرزاز استناداً إلى نظرية نورمان فيركلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۶ الصیف ۱۴۴۶ شماره ۱۷
۱۱۳-۱۳۲
حوزههای تخصصی:
یعتبر الخطاب النقدی فی الواقع مسیره تکوینیه لتحلیل الخطاب، حیث یتم الترکیز على العملیات المؤثره فی تشکیل الخطاب بدلاً من مجرد وصف للبیانات اللغویه. وفی هذا النوع من تحلیل الخطاب، یتم تناول النهجین الاجتماعی واللغوی. فیتم فی النهج الاجتماعی تناول الخطاب والسیاق الموقفی، بینما یتم فی النهج اللغوی وصف السیاق النصی لهدف دراسه هیاکل السلطه، والهیمنه، وعدم المساواه السیاسیه والاجتماعیه والثقافیه الناتجه عنها، من منظور نقدی فی النص. فی هذه الدراسه، سیتم تحلیل روایه "اعترافات کاتم صوت" لمونس الرزاز باستخدام نهج تحلیل الخطاب النقدی لنورمان فیرکلاف على ثلاثه مستویات: الوصف، والتفسیر، والتأویل استنادًا إلى نظریه نورمان فیرکلاف. من خلال التحلیل النقدی للروایه المذکوره، یتضح أن الکاتب فی مستوى الوصف، ومن خلال إبراز الکلمات الرئیسه فی القصه باستخدام تقنیه التکرار والتوافق اللفظی واستخدام کلمات معینه، یسعى إلى التعبیر عن أفکاره السیاسیه الوطنیه، ومن خلال تصویره للقارئ، یمنح فهماً عمیقاً لمضمون القصه الرئیسی. وعلى مستوى التفسیر، یرکز على السیاق والمکونات النصیه للخطاب الروائی، حیث یتضح التناص الموجود فی أسطوره مثل سیزیف، وطرح فکر الحزب الوطنی (البعث) حول قضیه الظلم الداخلی التی أدت إلى تدمیر الأفکار الثوریه والانقطاع عن الجماهیر الشعبیه. وعلى مستوى التوضیح، تم تحلیل النص کجزء من عملیه النضال الاجتماعی فی إطار علاقات القوه، مما یعکس أیدیولوجیه الکاتب، ویعبر عن الأفکار الرجعیه وعدم الواقعیه والأفکار التقلیدیه لدى الناس فی بدایه القصه ونهایتها، ویعتبر رؤیتهم السطحیّته سبباً لفشل الحرکات الشعبیه.
تحلیل گفتمان انتقادی خطبه حجاج بن یوسف بر اساس الگوی فرکلاف
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵
166 - 145
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی یکی از شاخه های مهم نظریه تحلیل گفتمان است که به منظور نشان دادن چگونگی شکل گیری گفتمان های قدرت، لایه های پنهان زبان را در متون کتبی و شفاهی می کاود. گفتمان شناسی انتقادی نوین علاوه بر عناصر نحوی و صرفیِ سازنده جمله برای تبیین معنا، عناصر فرامتنی از قبیل بافت موقعیتی، فرهنگی و اجتماعی را نیز در بر می گیرد. این پژوهش بر اساس روش توصیفی _ تحلیلی به بررسی تحلیل گفتمان انتقادی خطبه حجاج بن یوسف بر اساس نظریه فرکلاف می پردازد. هدف اساسی از این کنکاش بررسی متنی کهن در پرتو مفاهیم «تحلیل گفتمان انتقادی» به عنوان رویکردی جدید در تحلیل متون است . به این منظور از تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف استفاده شد تا کارکردهای ایدئولوژیک خطبه حجاج در ارتباط با مناسبات قدرت مشخص شود. در سطح توصیف، ویژگی های زبان شناختی خطبه، در سطح تفسیر، بافت موقعیتی گفتمان و بینامتنیت و در سطح تبیین، جایگاه خطبه در ساختار سیاسی عصر بنی امیه بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد حجاج در سطح توصیف با استفاده از مجازها، استعاره ها، کنایه ها و قسم، تأکید، تکرار و هم آیی واژه ها در پی تبیین اندیشه هایش و آشکارکردن قاطعیت خود در کنترل اوضاع بوده است. در سطح تفسیر، از بافت بینامتنی صریح برای ترسیم بافت موقعیت موجود بهره برده و برای قوت بخشیدن به سخنرانی خود از مفاهیم دینی و آیات قرآن استفاده کرده است. در سطح تبیین، با استفاده از مفاهیمی مانند ایدئولوژی و قدرت، و هژمونی و بیگانه سازی به تقویت و بازسازی ساختار قدرت و ایدئولوژی موجود کمک کرده و از حاکمان بنی امیه در تثبیت قدرتشان دفاع نموده است.
تمظهرات تقنية الصور الحسيّة في شعر إبراهيم مصطفى الحمد (مقاربة تحليلية في ديوان «وَألقَيتُ بي» نموذجاً)
حوزههای تخصصی:
إنَّ الصور الحسیّه هی آلیه من آلیات تشکیل الصوره الشعریه وتسهم فی تعمیق المعنی وتکثیف الدلاله، فلهذا یجمع بین المدرکات ویآلف بین وظائف الحواس بما یمنح تجاوباً جمالیّاً یعین علی إثراء الإمکانات الإیحائیه. إبراهیم مصطفى الشاعر والناقد العراقی المعاصر قد وظّف هذه الآلیه بکثره فی شعره خاصه فی دیوانه «وألقیت بی» الذی خصّه بأشعار ثوریّ تجاه قضایا الأمّه الإسلامیه والعربیه؛ وقد عبّر الشاعر فی هذا الدیوان عن حبّ الوطن وأبدیه الذود والدفاع عنه بأشکال تعبیریه رائعه ممّا دفعنا إلى دراسه الصور الحسیّه وأثرها على نفس المتلقّی ووقعها علیه وفق المنهج الوصفی والتحلیلی. ومن أهمّ ما توصّلت إلیه الدراسه فی نهایه المطاف أنَّ الشاعر بنى دیوانه على الصوره الحسیّه ووظّف فیه حواس الخمس: البصریه، الشمّیه، السمعیه، اللمسیه، والذوقیّه، واستخدم الصورتین البصریه والسمعیه أکثر من غیرها، فلعب هذان الحسّان دوراً محوریاً فی بنیه قصائده. کما کشفت الدراسه أنّ الصور الحسیّه فی قصائد الدیوان ساعد على تولید دلالات إیحائیه قویّه دفعت المتلقی إلى التأمّل وفتحت أمامه أبواب ممارسه ذهنیه وقراءه فاحصه لشعره.
السلاسل المعجمية الدلالية للخطبة رقم 190 و210 من نهج البلاغة على أساس نظرية ساكسنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
39 - 56
حوزههای تخصصی:
علم الدلاله فرع من فروع علم اللغه، یهتم بدراسه المعنى من خلال العلامات اللغویه وغیر اللغویه. ومن أهمّ فروعها هو الدلاله الإحصائیه. ومن أهمّ وأحدث مجالاتها هی السلسله المعجمیه. وهی تشتمل على مجموعه من الکلمات فی علاقه تماسک معجمی بعضها مع البعض، وبدورها تساعد فی تحدید النصّ، وتمثیل موضوعه، ومحتواه. تهدف هذه الدراسه إلى محاسبه السلاسل المعجمیه المختلفه للخطبه رقم 190 و210 من نهج البلاغه، وفقاً لنظریه ساکسنا لحساب أهمیه السلاسل المعجمیه، وفائدتها حسب العلاقات الدلالیه بین المفردات؛ ومن ثمّ، ندرس کیفیه دلاله أهمّها على الغرض الأصلی من إیراد الخطبتین المختارتین من قبل الإمام علی (8)، وذلک خلال المنهج الوصفی التحلیلی، مستمدّین من المنهج الإحصائی. تدلّ نتائج البحث على أنّ هناک 65 سلسله معجمیه للخطبه رقم 190، وأن علاقه الترادف (40%)، والاشتمال (34%) هما أکثر استخداماً فیها؛ وأن هناک 34 سلسله معجمیه للخطبه رقم 210، وأن علاقه الترادف (35%)، والتضاد (35%)، والاشتمال (24%) هی أکثر استخداماً فی هذه الخطبه. مضافاً إلى ذلک، 4.6% من السلاسل المعجمیه للخطبه رقم 190، و5.9% من السلاسل المعجمیه للخطبه رقم 210 هی السلاسل المعجمیه القویه. واستخدام المفردات الدالّه على العلم والمعلّم فی الخطبه رقم 210، یتلاءم مع موضوع ذکر لها محمد دشتی، وهو علمی؛ لکن البیانات والمفردات التی لها أهمّ دور فی تحدید المضامین الأصلیه للخطبه رقم 190، والتی تدلّ على الخوف من عذاب اللّٰه، وکذلک شدّه نار جهنم، وکیفیه حرقها، إلى جانب جزاء الأعمال الصالحه فی الجنه، وقرب یوم القیامه، کلها تدلّ على أنّ موضوع الخطبه اعتقادی، أخلاقی، خلافاً لما ذکر دشتی فی کتابه، وقام بتحدید موضوع اعتقادی، أخلاقی، عسکری لها.
هنجارگریزی ترکیبی در سوره های مبارکه زخرف و دخان
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
17 - 33
حوزههای تخصصی:
ساختار زبان معیار به گونه ای است که الگو و قواعد دستوری خاصی دارد و خروج نابجا از آن، ایجاد اختلال در زبان معیار را به دنبال دارد، اما چنانچه این خروج هدفمند صورت گیرد، ضمن برجسته شدن کلام، توجه مخاطب به معنای مقصود جلب می شود. اینجاست که کارکرد زبان ادبی بروز می یابد؛ بدینگونه که در اثر تغییر الگوها و صورت ها، فرآیند برقراری ارتباط بین کلام و دریافت کننده، اندکی دشوار شده و لذا ادراک پیام با تأخیر صورت می گیرد، ولی پس از کشف معنا و برقراری فرآیند ارتباطی، مخاطب به وجد آمده و از الگوی نوین کلام، شگفت زده می شود. قرآن کریم با مؤلفه های ارزشمندش در راستای القای معانی ویژه ، از الگوهای متعددی نظیر هنجارگریزی ترکیبی، در زمینه برجسته سازی کلام برخوردار است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی، برخی از این اسلوب ها را که مربوط به حوزه هنجارگریزی ترکیبی است، در دو سوره مبارکه زخرف و دخان مورد بررسی قرار داده است. نتایج بیانگر آن است که با توجه به ساختار زبانی خاص دو سوره و استفاده از اسلوب هایی چون حذف، تقدیم و تأخیر و یا دیگر شیوه های بیانی، ضمن جلب توجه مخاطب به الگوی کلام، مفاهیم ارزشمندی همچون: تأکید، تعظیم، تهویل، اختصار، اختصاص و ..، از آن استنباط می گردد.
دراسة الافتراض المسبق في مسرحية «مسمار جحا» الفكاهية لعلي أحمد باكثير وفقاً لنظرية جورج يول التداولية(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التداولیه من الفروع الهامه لعلم اللسانیات وهی تدرس المعنی غیر المرئی الموجود فی کلام المتکلّم وهو المعنی الذی یستطیع المتلقی التعرف علیه وتفسیره من خلال السیاق. الافتراض المسبق هو أحد مفاهیم التداولیه الخاصه. إنّ الافتراض المسبق یتناول الخلفیه الذهنیه المشترکه بین المتکلم والمتلقی فی حواراتهما. یشتمل مفهوم هذا الافتراض علی أنّ المتکلم یتحدّث مع المخاطب علی أساس ما هو معلوم و مفترض سلفاً ونحصل من سیاق الکلام علی معلومات أخری. قسّم جورج یول الافتراض المسبق إلی سته أقسام: الوجودی، الواقعی، المعجمی، البنیوی، غیر الواقعی، خلاف الواقع. ترتبط المسرحیات الفکاهیه ارتباطاً وثیقاً بواقع المجتمع بواسطه نقد النظام الحاکم والمسائل الاجتماعیه نقداً فکاهیاً. مسرحیه مسمار جحا النثریه لعلی أحمد باکثیر تعبّر عن مشاکل المجتمع العربی وتشجّع الناس ضدّ عملاء الاستعمار البریطانی وظلمهم بواسطه شخصیه "جحا" وباستخدام الفکاهه اللفظیه. یهدف هذا البحث إلی تبیین أنواع الافتراض المسبق و دورها فی خلق الفکاهه اللفظیه فی مسرحیه مسمار جحا بالمنهج الوصفی-التحلیلی المبنیّ علی التداولیه اللسانیه. تظهر النتائج أنّ الکاتب قام بخلق الفکاهه اللفظیه ونقد أوضاع المجتمع فی هذه المسرحیه أوّلاً باستخدام أنواع الافتراض المسبق السته وثانیاً استفاد من المناهج المتنوعه کنقض الافتراض المسبق للمتکلم والاستخدام الفکاهی للافتراض المسبق وتبدیل نوع من الافتراض المسبق إلی نوع آخر لإنشاء الفکاهه. الافتراض المسبق الوجودی أکثر استخداماً فی هذه المسرحیه فی حین أنّ الافتراض المسبق خلاف الواقع أقلّ استخداماً.
تطبيق نظرية عوالم النص في قصة ثلج آخر الليل لزكريا تامر نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
17 - 38
حوزههای تخصصی:
تُعدُّ نظریه عوالم النص، إحدی أدوات اللسانیات المعرفیه التی توفّر للقارئ القدره على دراسه مکونات وبنیه النص والخطاب بدقه، کما تُعد أداه مناسبه للتحلیل الأدبی الحدیث. تمکّن هذه النظریه القارئ من ایجاد إطار دقیق وعلمی للشرح المنهجی وللتفادی من الأوصاف الشخصیه الذوقیه والمتناثره. هذه النظریه عباره عن حدث لغوی، یتضمن مشارکین اثنین على الأقل، بالإضافه إلی تمثیلٍ یتضمن سیاقاً للجمع بین النص والسیاق. هذه الفکره هی إطار لتحلیل الأدب فی ثلاثه عوالم مختلفه ومترابطه. تطرح فی تلک العوالم، ثلاث مستویات: فالأول هو عالم الخطاب الذی یتناول المشارکین فی الخطاب والعوامل المؤثره فیه؛ والعالم الثانی هو عالم النص، یشتمل على عناصر بناء العالم، والتی تتضمن فی حد ذاتها مکونات الزمان، والمکان، والشخصیه، والأشیاء، ومقترحات توسیع الأدوار؛ والعالم الأخیر، تحت عنوان العوالم الفرعیه، یشمل العالم المرجعی، والعالم الموقفی، والعالم المعرفی. ونوقش البحث بالمنهج الوصفی التحلیلی، بالطریقه المعرفیه، ومن منظور فیرث بشأن نظریه عوالم النص، مبیناً هذه العوالم الثلاثه فی قصه ثلج آخر اللیل القصیره من مجموعه ربیع فی الرماد، للکاتب السوری، زکریا تامر، وتوصل إلى استنتاج، مفاده أنّه فی سیاق عالم الخطاب، تمّ تشکیل هذا العالم، بناءً على معتقدات، وقناعات، ومشاعر الشخصیات الأربعه فی القصه، وهم یوسف، وأبوه، وأخته، وأمه. والمستوی الثانی، هو عالم النص، تمّ إنشاؤه بناءً على عناصر بناء العالم ومفترحات توسیع الأدوار التی تکون فی الغالب بصیغه الماضی ولتوسیع الحبکه. والمستوی الأخیر، أی العوالم الفرعیه، فقد لوحظ أنّ ترداد العوالم الموقفیه للرغبه وعوالم الأهداف مرتفع، وقد تمّ استیعابها وتضمینها فی عالم النص الرئیس.
التعديلات المعجمية في ترجمة كتاب ادبيات فارسي از عصر جامي تا روزگار ما على أساس نظرية كاتفورد، الترجمة العربية لبسام ربابعة نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
129 - 148
حوزههای تخصصی:
شهدت الترجمه منذ بدایه التنظیر، اتجاهات مختلفه، تجلت من خلالها آراء المنظرین علی اختلاف المشارب والمدارس التی ینتمون إلیها. ولا یخفى على أحد أنه کان هناک جدال طویل حول الجوده، والصدق، والأمانه، والخیانه فی الترجمه، منذ القدم إلى غایه الخمسینیات، حیث تدرس الترجمه، کفرع من فروع علم اللغه. فلا یمکن إنکار أهمیه هذا العلم وفضله فی تطور دراسات الترجمه ونظریاتها. ومن الذین أسهموا فی تطور النظریات اللغویه للترجمه هو کاتفورد الذی رکز على إیجاد التکافؤ فی الترجمه بین اللغه المصدر واللغه الهدف، من خلال القیام ببعض التعدیلات فی الترجمه. فیحاول البحث هذا من خلال استخدام المنهج الوصفی التحلیلی، دراسه التعدیلات المعجمیه فی ترجمه بسام ربابعه العربیه لکتاب محمد رضا شفیعی کدکنی الموسوم بادبیات فارسی از عصر جامی تا روزگار ما، علی أساس نظریه کاتفورد. ومن أهم النتائج التی توصل إلیها المقال هی أن المترجم أجرى تعدیلات کثیره فی ترجمه المفردات، والترکیبات، والأمثال، واستخدم مرادفات قریبه من لغه القارئ العربی وثقافته عند مواجهه البنی المختلفه فی اللغتین الانطلاق والوصول. ولقد جاءت معظم هذه التغییرات لنقل المعنى الصحیح الذی قصده المؤلف الأصلی، الأمر الذی یدل علی استیعاب المترجم ومعرفته الجیده باللغه والثقافه الفارسیه، وفهمه بالفروق الدقیقه بین اللغتین. ومع ذلک، فی بعض الحالات، أنه لم یکن ناجحا فی العثور علی تکافؤ الکلمات والترکیبات والتعابیر، وفشلت تغییراته التی أجراها فی الترجمه، وأوصلت للقارئ العربی معنى لم یقصده المؤلف الفارسی، کما أن معظم أخطائه حدثت فی ترجمه الأشعار الفارسیه علی وجه الخصوص، وهذا من نتاج قرائته وفهمه الخاطئ لتحلیل بعض المفردات والترکیب.
دراسة في رأس المال الجنسي لرواية «سبايا سنجار» في ضوء نظرية كاترين حكيم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر عالمه الاجتماع البریطانیه کاترین حکیم أوّل من عبّرت عن مصطلح رأس المال الجنسی وأنواعه فی الحیاه الاجتماعیه والتوازن بین الرجل والمرأه، حیث ناقشت فی عام 2011م نظریتها وآرائها فی کتاب «المال الحلو، قوه رأس المال الجنسی» واعتبرت نظریتها من أحدث النظریات فی علم الاجتماع المعاصر کما قبلها بییرُ بوردیو العالم الفرنسی الذی یعتقد أنّ رأس المال البشری لیس مجرد ممتلکات منقوله وغیر منقوله، وأنّ لدینا رأسا مالاً ثقافیاً واجتماعیاً بالإضافه إلى رأس المال الاقتصادی ولهذا أطلقت کاترین حکیم على رأس المال الرابع اسم رأس المال الجنسی وبحسب قولها یحتوی رأس المال هذا على سته مؤشرات ویمکن أن تتکاثر هذه المکونات فی العدید من الثقافات. وبما أنّ الأدب یلعب دوراً هاماً فی تصویر ثقافه أی مجتمع وأفکاره ومعتقداته، فإنّ الأدب الخیالی لیس مستثنیاً من هذه القواعد. وانطلاقاً من هذا المبدأ، درس المقال مکونات رأس المال الجنسی فی روایه سبایا سنجار للکاتب السوری سلیم برکات وذلک فی ضوء المنهج الوصفی–التحلیلی مستعیناً بالمصادر المکتبیه لمعالجه انعکاس رأس المال الجنسی فی روایه «سبایا سنجار» وتتبع المکون الأکثر انعکاساً للرأس مال الجنسی فی الروایه، بحیث قد أظهرت النتائج أن مکونات الجمال والجاذبیه الجنسیه وطریقه الظهور فی المجتمع بالنسبه للمرأه، والمکون الاجتماعی والحیویه بالنسبه للرجل قد انعکست انعکاساً باهراً فی الروایه، کما أنّ الکاتب لم یثیر الإثاره الجنسیه والعلاقات والقضایا المتعلقه بها فی الروایه.
دراسة الهوية في «رواية اليافعين» العربية والفارسية بناءً على نظرية إريك إريكسون (رواية كابوتشينو ونادني زيبا مثالاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فی رحاب نظریه النمو النفسی والاجتماعی لإریک هامبورغر إریکسون، تتجلى المراهقه کمرحله خامسه، یلوح فیها سؤال الهویه بوصفه القضیه المحوریه، ولکن لیس بالصوره الخطیره التی قد تتبادر إلى الذهن. لطالما حظیت المراهقه، بما تحمله من أبعاد الهویه، باهتمام الدارسین فی علم النفس والاجتماع، بید أن الدراسات الأدبیه لم تول هذه المرحله وقضایاها ما تستحقه من عنایه. وفی المقابل، فإنّ الکتب الموجهه للیافعین، باعتبارها ماده ثقافیه لها تأثیرها العمیق فی المتلقی، تتطلب قراءه نقدیه فاحصه، تستهدف تزوید هذه الشریحه من القراء بأفکار ومعارف قیّمه. فی هذا المضمار، یتناول هذا البحث قضیه الهویه، مستنداً إلى آراء إریکسون، وذلک من خلال تحلیل روایتین موجهتین للیافعین، إحداهما عربیه بعنوان "کابوتشینو" والأخرى فارسیه بعنوان "نادینی زیبا". "کابوتشینو"، من إبداع الکاتبه اللبنانیه فاطمه شرف الدین، أما "نادینی زیبا" فهی من نتاج قلم الکاتب الإیرانی فرهاد حسن زاده. فی "کابوتشینو"، تدور الأحداث حول شاب وفتاه مراهقین، بینما فی "نادینی زیبا" تترکز القصه على فتاه مراهقه. وهنا یبرز السؤال القائل: ما هی المؤثرات التی تشکل هویه المراهق فی هذه الأعمال؟ وهل تتفق هذه المؤثرات مع آراء إریکسون؟ ینطلق البحث من فرضیه مفادها أن المراهق یواجه تحدیات جمه، ویعیش أزمه هویه، ولکنه یتمکن إلى حد کبیر من تجاوز هذه الأزمه بالاستعانه بقدراته الذاتیه ودعم محیطه الخارجی. بالنظر إلى أن سمات مرحله المراهقه تتشابه إلى حد بعید بین مراهقی العالم، فإننا نتوقع أن تتوافق سمات المراهقین فی الروایتین مع آراء إریکسون حول هذه المرحله. فی هذا البحث، تم اعتماد منهج تحلیل المحتوى، مع الأخذ بالمنهج الوصفی-التحلیلی. تکشف النتائج عن أن تجارب المراهق فی روایتی "کابوتشینو" و"نادینی زیبا"، وفقاً لنظریه إریکسون فی النمو النفسی الاجتماعی، تتوزع على ثلاث فئات رئیسیه: 1. أزمه الهویه؛ 2. اکتساب الهویه، ویتضمن بدوره: التماهی، والدعم المجتمعی، واعتراض المراهق على قیم الکبار؛ 3. الالتزام. ومن خلال دراسه تجلیات الهویه وتحدیاتها فی الروایتین، نستخلص أن هناک ترکیزاً واضحاً على قیم التشجیع على الصبر، وحب العائله، واحترام الکبار، ودعم أفراد الأسره، وتقدیر الظروف الاقتصادیه الصعبه التی تمر بها الأسره، والالتزام تجاه أفرادها.
دراسة وتحليل أساليب التدريس النشط والعوامل الداعمة في تحسين المهارات اللغوية مع الترکيز على دروس اللغة العربية
حوزههای تخصصی:
تعدّ أسالیب التدریس النشط فی تعلیم اللغه العربیه وسیله لتسهیل اکتساب الطلاب الکفایات اللازمه لتعلم هذه اللغه. ویعتمد التدریس النشط على اتجاه دمج أربع مهارات التحدث، ومهارات الاستماع، ومهارات الکتابه، ومهارات القراءه. وتهدف الدراسه الحالیه بالاعتماد على منهج البحث النوعی إلى تقدیم عشر طرق التدریس النشط فی تعلیم اللغه العربیه وعملیه تفعیلها وتنفیذها. وقد جُمعت بیانات البحث من خلال تلقی تجارب معلمی اللغه العربیه وإجراء المقابلات وتحلیل الوثائق المتعلقه بهذه اللغه. وبناءً على نتائج البحث، تتضمن أسالیب التدریس النشط فی تعلیم اللغه العربیه ثلاث مراحل، وهی التخطیط لمراحل التعلم، والتخطیط للتنفیذ، والتقییم من قبل المعلم؛ ولذلک فإن ترکیز التدریس على عملیه تعلم اللغه العربیه یشمل أنشطه الطلاب وإبداعهم فی اکتساب المعرفه والمهارات والقیم والاتجاهات أثناء تعلم اللغه العربیه. کما ویقوم المعلم فی موضوع التقییم بدراسه التغیرات السلوکیه للطلاب بشکل فعال ویستخدمها کمعیار للتخطیط وتطویر التعلم، والغرض من هذه المرحله هو تقییم الجوانب المعرفیه والعاطفیه والنفسیه والحرکیه حتى یتمکن معلمو اللغه العربیه من الاستخدام النشط لطرق تدریس هذه اللغه لإبراز الإمکانات الاستیعابیه وتحسین نتائج التعلم لدى التلامیذ.
نقد ترجمة شهيدي لخطبة المتقين في نهج البلاغة على ضوء نظرية فيناي وداربلنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
57 - 70
حوزههای تخصصی:
تعتبر ترجمه الأستاذ شهیدی من أدق الترجمات الفارسیه لنهج البلاغه وأجملها. وقد حاول الأستاذ تقدیم ترجمه بلاغیه جدیده لهذا الکتاب من خلال اتباع التکافؤ الدینامیکی وسیاق اللغه الهدف وإظهار إمکانیات اللغه الفارسیه فی الترجمه باستخدام لغه جدیده وأنیقه. ولا شک أنه سعى إلى الکشف عن الآثار الفریده لبلاغه هذا الخطاب البلیغ. فمن هذا المنطلق، من أجل تقدیم تقییم إیجابی ودقیق لجوده هذه الترجمه وطریقتها، لقد اعتمد هذا المقال على المنهج الوصفی التحلیلی فی دراسه الموضوع، علی أساس نظریه "فینای وداربلنت" لتقییم جوده الترجمه التی یُعدّ فیها الاقتراض والنسخ والترجمه الحرفیه من تقنیات الترجمه المباشره؛ والإبدال الصرفی، والتکییف، والتکافؤ والتطویع من تقنیات الترجمه غیر المباشره. یتکون هذا البحث من بعدین: نظری وتطبیقی، بحیث أوضح المؤلف أولاً مؤلفات نظریه فینای وداربلنت 1995م، ثم باستخدام المنهج الوصفی التحلیلی، وبالاعتماد على أمثله من ترجمه شهیدی لخطبه الإمام علی (j) فی نهج البلاغه المسمّاه بالمتقین، درس هذه الخطبه، بناءً على الطرق السبع لفینای وداربلنت. تظهر مکتسبات البحث أنّ شهیدی من بین الطرق السبع لفینای وداربلنت، استفاد بشکل أقل من طرق الترجمه المباشره التی تشمل الاقتراض والنسخ والترجمه الحرفیه؛ ولکنه استخدم الأسالیب الأربعه المتمثله فی الإبدال والتطویع والتکافؤ والتکییف المتعلقه بالطریقه غیر المباشره بشکل أکبر فی الترجمه وساعدت هذه الطریقه فی زیاده قابلیه القراءه والطلاقه فی ترجمته، کما أنّه من بین التقنیات المختلفه للطریقه غیر المباشره، تحول إلى إزاحه العناصر الهیکلیه للغه المصدر؛ إذ إنه أراد تقدیم ترجمه أدبیه وبلاغیه للخطبه.
تحليل كيفية تمثيل الناشطين الاجتماعيين في رواية «ساعة بغداد» لشهد الراوي على ضوء نظرية فان ليوين(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الروایه هی وصف شامل للحیاه الاجتماعیه وعناصرها المقومه کالشخصیات والأحداث والأحادیث وباختصار جمیع عناصر الروایه، تعکس صوره واقعیه لعناصر مجتمع الکاتب ولهذا السبب یمکن القول أن القراءه السوسیولوجیه هی أکمل القراءات للروایه وأقواها ویعتبر هذا النوع من الفن من أکثر الفنون تعبیرًا عما فی الحیاه. وعلى هذا یمکن نقد الروایه المعاصره باستخدام نظریات سوسیولوجیه مختلفه. إحدى هذه النظریات هی نظریه الناشطین الاجتماعیین التی وضعها ثیو فان لیوون. الناشطون الاجتماعیون یلعبون دورًا هامّاً لتقدم الخطاب وصناعه النص، لأنهم أذرع أساسیه للنصوص والخطابات. ولکن لا یتم إیلاء الکثیر من الاهتمام لتمثیلهم. ویرى فان لیوین أن الناشطین یتم تمثیلهم بطریقتین عامتین: الحذف والإظهار ولکل منهما فروع فرعیه، ومعرفه کیفیه تمثیلهم أمر مهم لاکتشاف الخطابات. لقد اختار هذا المقال روایه «ساعه بغداد» للکاتبه العراقیه شهد الراوی موضوعاً للبحث من أجل التحقیق لتمثیل الناشطین الاجتماعیین فیها ویرید تحدید وظائفهم التی تسرّبت فی الطبقات السفلیه للروایه وتعریفها. الهدف من هذا البحث هو تحلیل خطاب العمل ووظائفه الاجتماعیه الدلالیه التی یعرضها کل من الناشطین من خلال طرق تمثیلهم المختلفه للقارئ. تظهر نتیجه البحث أن الکاتبه استخدمت کافه طرق التمثیل المختلفه وهذا التنوع جعل عملها مقروءاً وجذاباً، إلا أن اهتمام الکاتبه بعنصر التعبیر أکثر من الحذف هو وسیله لتصور مآسی العراق ولبنان. وفی أسالیب التعبیر أیضاً، فقد روعی أسلوب توصیف جزء منها أکثر من بقیه الأسالیب لإظهار الدینامیکیه والحرکه على مستوى القصه رغم وجود آثار مدمره ومتأثره بالحرب والاحتلال. المنهج المستخدم فی هذا البحث هو الوصفی-التحلیلی.
اللّامركزيّة في قصص الأطفال (قصة «أرشيفيا» لأمل ناصر أنموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه «أرشیفیا» لأمل ناصر، الکاتبه والقاصه اللبنانیه الشابه المعاصره هی قصه مشوّقه زاخره بأحداث تمزج ما بین الفانتازیا والواقع، وتساهم فی تعوید الطفل علی تحلیل العمیق للمواقف والأحداث وابتعاده عن السطحیه والتدرب على التفکیر المنطقی لتحقیق النتیجه المرجوه. تعد اللّامرکزیّه إحدى التقنیات الأکثر استخداماً من قِبَلِ کُتّاب أدب الأطفال لإقامه علاقه إبداعیه مع جمهورهم. یهدف هذا البحث النوعی إلى کشف البنى العمیقه للّامرکزیّه فی قصه «أرشیفیا» لأمل ناصر وکیفیه استخدام هذه التقنیات کعناصر سردیه ضروریه وإبداعیه فی هذه القصه ونقاط القوه فی استخدام تقنیات اللّامرکزیّه التی تساعد على تطور العلاقه بین المتلقِّی الطفل والکاتبه باستخدام أسلوب تحلیل المحتوى، لقد وظّفنا فی بحثنا هذا المنهج التفسیری - التجریدی للإجابه عن الأسئله. تُظهر نتائج هذا البحث أنّ تأثیر استراتیجیات اللّامرکزیّه على الجمهور یختلف أحیاناً ویتوسع أحیاناً. تعمل بعض هذه التقنیات على تشتیت ترکیز الجمهور من خلال نوع من الحرکه فی عملیه السرد. وأخرى تخلق توقعات للقارئ أثناء قراءه القصه، وینتظر القارئ حتى تتحقق توقعاته، وهذه التقنیات تفاجئ الجمهور بحضورها. کما أظهر هذا البحث أنّ أمل ناصر تستخدم تقنیات اللّامرکزیّه ذات الصله وتقدم المسار السردی للقصه بطریقه مغامره ومتداخله ومثیره، وتربط التقنیات المختلفه تباعاً فی نقطه واحده ولذلک فإنّ الترکیز الذهنی للجمهور یتأرجح دائماً بین المرکزیّه واللّامرکزیّه. وتوصّل هذا البحث إلى أنّ الکاتبه تخلق حاله من الغموض المعقد من خلال استخدام أسالیب مختلفه مثل التحوّل وتدخلات الراوی وتکرار الأسئله. هذا الغموض لم یؤدِ إلى حیره المتلقی بل یثیر فضوله ویشجعه على التفاعل مع النص ومن خلال کسر توقعات المتلقِّی من السرد الخطی التقلیدی والمرکّز یُحوّله من مجرد قارئ إلى مشارک نشط. کما أنّ توظیفها لتغییر وجهه نظر الراوی وإبراز أحداث متزامنه خلف الکوالیس تتیح إظهار الواقع من زوایا مختلفه ویثری تجربه القراءه ویعزز دلالات النص ویعطی المزید من الوضوح والقیمه لمعانی النص.
مفهوم جنون و کارکردهای سیاسی و اجتماعی آن در کتاب "عقلاء المجانین"
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
82 - 95
حوزههای تخصصی:
"عقلاء المجانین" یا خردمندان دیوانه نما بر خلاف رفتارهای عجیب خویش، دارای شخصیت و نبوغی شگفت انگیز هستند که بیان کننده عمق نگرش ایشان به انسان و جهان است. کتاب عقلاء المجانین نوشته محمد بن حبیب نیشابوری(؟-406ه) احوال اشخاص به ظاهر دیوانه، اما خردمند را جمع آوری نموده است. در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی به نگارش در آمده است، سعی شده تا با تحلیل محتوای حکایت های کتاب عقلاء المجانین، به کارکرد اجتماعی-سیاسی جنون در این کتاب پرداخته شود. بررسی ها نشان می دهد کارکردهای سیاسی نظیر اعتراض به رفتارهای خلیفه، پرهیز دادن اصحاب قدرت از ظلم و بی عدالتی، هشدار به حاکمان نسبت به عواقب امور، تعصب ورزیدن نسبت به گروه یا مذهبی خاص و کارکردهای اجتماعی مانند حضور فعال در اجتماع و گفت و گوی رو در رو با اشخاص مختلف، تلاش برای اصلاح اخلاق مردم، مبارزه با عقاید غلط رایج و حتی گره گشایی برای مردم با دعا برای خشکسالی از موضوعاتی است که این حکیمان و عارفان دیوانه نما در پس نقاب جنون در پی تحقق آن بوده اند. حکایت های این کتاب نشان می دهد که تظاهر به جنون برای حکیمان، رسیدن به ساحتی از آزادی بوده که کنشگری سیاسی و اجتماعی را در فضای خفقان آلود آن دوران تسهیل می کرده است.
تصویر فرهنگ "دیگری" در سفرنامه " اروپاگردی بر روی صخره های سیسیل" شفیق جبری
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
48 - 64
حوزههای تخصصی:
تصویرشناسی به عنوان یکی از شاخه های مهم ادبیات تطبیقی، نقش بسزایی در شناخت ملل و اقوام از یکدیگر ایفا می کند و از طریق بررسی تصویر دیگری در متون، به درک بهتر از فرهنگ ها کمک می کند. دیگری پنهان در متن، از طریق تحلیل لایه های زیرین تصاویری که نویسنده توصیف می کند، به تدریج روشن می شود. فرهنگ به عنوان یکی از مفاهیم اساسی در شناخت ملل دیگر، به ویژه در سفرنامه های فرهنگی و گردشی که به طور مستقیم شاهد آداب و رسوم، اخلاقیات و عادات مردم هستند، اهمیت بسیاری دارد. در پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، مهم ترین مفاهیم فرهنگی برای شناخت غرب در سفرنامه "اروپاگردی بر روی صخره های سیسیل" مورد بررسی قرار گرفته است. این سفرنامه از نظر نویسنده به لحاظ فرهنگی حائز اهمیت بوده و شامل ارائه نمونه هایی از متن سفرنامه است که به تحلیل آن مفاهیم می پردازد. علاوه بر این، نوع ارتباط و دیدگاه نویسنده در مواجهه با این فرهنگ ها بررسی و بیان شده است تا نشان دهد چطور تجربیات و مشاهدات او از سفر به غرب منجر به شکل گیری نگرشی خاص نسبت به فرهنگ های دیگر گردیده است. شفیق جبری، در مواجهه با فرهنگ غرب و دیگری، با تفاوت های فرهنگی عمیقی روبه رو می شود که بیشترین واکنش او احساس ترس، تنهایی و تعجب است. هرچند در برخی مواقع احساس شعف و تمایل به فرهنگ غربی نیز به او دست می دهد، اما این احساس به طرز قابل توجهی ناپایدار است و به سرعت جای خود را به نوعی غربت و تنهایی می دهد. او معتقد است که هرگز من شرقی اش قادر به ارتباط و الفت با فرهنگ دیگر غرب نخواهد بود. به همین دلیل، غرب را سراسر راز و رمز می داند و این نوع نگاهی که در او شکل گرفته، به روشنی بیان گر تعلق خاطر عمیق او به هویت شرقی اش است. احساسات متناقض او در رابطه با فرهنگ غرب، نه تنها نشان دهنده چالش های او در درک و پذیرش این فرهنگ است، بلکه تأکیدی بر ارزش ها و باورهای ریشه داری است که در فرهنگ شرقی اش نهفته است و به او احساس هویت و آرامش می بخشد.
بازخوانی تحلیلی – انتقادی ترجمه اسلوب قصر در دعای (44) و (45)صحیفه سجادیه (مطالعه موردی: ترجمه موسوی گرمارودی و استادولی)
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵
88 - 61
حوزههای تخصصی:
ابزار قصر پرکاربردترین و مهم ترین ابزار برای برجسته سازی و تأکید محتوای کلام است. مفاهیمی که در نظر گوینده از اهمیت ویژه ای برخوردارند به وسیله این اسلوب نمایش داده می شوند؛ بنابراین در ترجمه این شگرد بلاغی باید دقّت بیشتری کرد. دعا ورود و دعای وداع با ماه رمضان که در بردارند گونه های مختلف قصر است؛ علاوه برجسته کردن فضیلت ماه رمضان، برخی از آداب اسلامی را نیز آموزش می دهد. این جستار با روش تحلیلی-انتقادی و رویکرد بلاغی به بررسی اسالیب مشهور و غیرمشهور قصر در این دو دعا پرداخته و دو ترجمه حسین استاد ولی و سید علی موسوی گرمارودی را نیز مورد ارزیابی دقیق قرار داده است. با بررسی های انجام شده در مجموع عملکرد هر دو مترجم، در برگردان اسلوب «نفی+استثنا»، «ماده اختصاص»، «نفس»، «صیغه تعجب» و «نعت تخصیصی» (100%)، در برگردان اسلوب «اضافه به ضمیر»، «تکرار»، «اسناد مرتین» و «مفعول مطلق نوعی» بیش از (50%)، در برگردان اسلوب «باب اشتغال»، «تعلیل» و «قد» کمتر از (40%)، و در برگردان سایر اسلوب (0%) بوده است.
دراسة التوازي النحوي في رسالة المعاش والمعاد للجاحظ على أساس نظرية ديبوغراند ودرسلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
149 - 166
حوزههای تخصصی:
إنّ الاتساق فی النص من المفاهیم الهامه التی رسمها علماء النص، کعنصر من عناصر النصانیه. ومن آلیات الاتساق المعجمی قواعد عامه، کقواعد النحو والتکرار فی الجمله بجانب التضام، والتکرار کآلیه هامه فی إحداث الاتساق فی النص. وقد قسّمه لغویو النص إلی أنواع مختلفه، مثل الترادف، والشمول الدلالی، وشبه التکرار، والتکرار النحوی. ویعدّ دیبوغراند ودرسلر من العلماء الذین اهتموا بالتکرار درساً ونظریه. فهما لا یریان المفردات تختص بالتکرار فحسب، بل إنّ هنالک تکراراً فی جزء من النصّ أو فی الشکل النحوی، یسمى توازیاً نحویاً أیضاً. وینقسم التوازی إلی التوازی التام، والتوازی الناقص، وشبه التوازی، والتوازی الربطی. فبه، تُخلق فی النص موسیقى بجانب الاتساق والانسجام. ثمّ إنّ رسائل الجاحظ تعدّ من النصوص الهامه فی تاریخ الأدب العربی، وخاصه رساله المعاش والمعاد، والتی لم تلفت الانتباه الذی یلیق بها. فهی بمثابه کُتیّب إرشادی ذی نص أدبی متسق ومنسجم موضوعه السیاسه والحکومه. فقد قام هذا البحث بدراسه دور التوازی النحوی فی اتساق رساله المعاش والمعاد للجاحظ بمنهجیه وصفیه تحلیلیه، وباستخدام المعلومات الإحصائیه، وتشیر أهم نتائجه أن للتوازی النحوی، خاصه التوازی التام، دوراً محوریاً فی اتساق الرساله، کما أنّ العبارات المتوازنه فی نصّ الرساله لها تواز صرفی وبلاغی، کما أنّ للتوازی الصوتی، بجانب التوازی النحوی، دورا فی الاتساق النصی، وکذلک له دور موسیقی وجمالی و....
بررسی چالش ها و ارائه راهکارهای آموزش کاربردیِ زبان عربی (با تکیه بر نمونه های آموزشیِ مدارس کشورهای خارجی)
حوزههای تخصصی:
زبان انسان، مهم ترین وسیله ی ارتباطی و انتقال معنا است. در دنیای امروز که ارتباطات به سرعت در حال تغییر و توسعه است، اهمیت یادگیری زبان های مختلف به ویژه زبان های غنی ای مانند زبان عربی، محسوس است. زبان عربی امروزه نه تنها به عنوان یک زبان ارتباطی، بلکه به عنوان یک پل فرهنگی و معرفتی میان ملت ها و فرهنگ ها مطرح است. یادگیری زبان عربی پیوندی عمیق با فهم تاریخ و تمدن غنی جهان عرب دارد و در این عصر جهانی سازی، مسلماً تسلط به این زبان می تواند دریچه ای به فرصت های جدید ایجاد کند. از این رو، پژوهش در زمینه کاربردی کردن زبان عربی در زندگی دانش آموزان/ زبان آموزان نه تنها ضرورتی آموزشی، بلکه یک نیاز فرهنگی و اجتماعی است. در این راستا، پژوهش حاضر به بررسی راه کارهای آموزش کاربردی زبان عربی نسبت به زبان آموزان می پردازد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی و تحلیل روش های نوین تدریس براساس نمونه های آموزشی مدارس کشورهای خارجی، کاربردی کردن زبان عربی در زندگی دانش آموزان/ زبان آموزان و فعالیت هایی است که می توانند به بهبود یادگیری زبان عربی کمک کنند. این روش ها شامل استفاده از فناوری های نوین، ایجاد فعالیت های کلاسیِ متنوع و فراهم سازی محیط های یادگیری انگیزشی و تعاملی است. یادگیری زبان عربی تأثیرات گسترده ای بر دانش آموزان ایرانی دارد که می تواند در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، تحصیلی، روان شناختی و اقتصادی ظهور پیدا کند. این تأثیرات نه تنها به توانمندی های زبانی و ارتباطی آن ها کمک می کند، بلکه می تواند به ارتقای هویت فرهنگی و معنوی، توسعه فردی و اجتماعی، منجر شود چراکه انگاشت های ما از یک بافت ارتباطی، حاصل رابطه تعاملی بین زبان و فرهنگ است.