ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
۱۰۱.

واکاوی معانی ثانویه استفهام در ترجمه بر اساس الگوی نظری وینی و داربلنه (مطالعه موردی: ترجمه های منتخب قرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استفهام معانی ثانویه وینه و داربلنه ترجمه های منتخب قرآن کریم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴ تعداد دانلود : ۱۶۴
یکی از سبک های زیبای قرآنی برای بیان حقیقت، جلب توجه و آگاهی دادن به مخاطب، استفهام است. غالب استفهام های قرآن دربر دارنده اغراض و اهدافی غیر از استفهام حقیقی است. عالمان علم بلاغت، معانی ثانویه متعددی را از جمله انکار، استهزاء، تعجب، تقریر، نفی و... برای استفهام برشمرده اند.  تاکنون تئوری های مختلف ترجمه به عنوان چهارچوب هایی مدون برای ارزیابی ترجمه های قرآن مورد استفاده قرار گرفته اند. از این میان، ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال ۱۹۵۸ کتابی با عنوان «سبک شناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند که بعدها به منبع مهمی برای ترجمه پژوهان تبدیل شد. وینه و داربلنه در این اثر به معرفی تکنیک هایی پرداختند. در نوشتار حاضر، پس از تبیین این تکنیک ها و زیرشاخه های آن ها با روش توصیفی تحلیلی و مقابله ای به کیفیت کاربست آن ها در ترجمه معانی ثانویه استفهام چهار مترجم قرآن کریم (مکارم شیرازی، آیتی، انصاریان و الهی قمشه ای) که به دلیل تفاوت در رویکرد، نگرش فقهی  و شیوه ترجمه ای که دارند، دارای تفاوت ها، مزایا و معایبی نسب به همدیگر هستند، می پردازد و هدف از آن تبیین چگونگی و میزان کاربرد الگوی ترجمه وینه و داربلنه در ترجمه های مورد بررسی است. یافته های پژوهش نشان  می دهد مترجمان با توجه به قداست متن قرآن و ویژگی های زبانی خاص آن از ترجمه تحت اللفظی که یکی از مؤلفه های ترجمه مستقیم است، بیش از سایر مؤلفه ها بهره برده اند. علاوه بر این، تکنیک جابه جایی تغییر صورت -به عنوان یکی از مؤلفه های ترجمه غیرمستقیم- به سبب تفاوت ساختار دستوری دو زبان عربی و فارسی پس از ترجمه تحت اللفظی بیشترین بسامد را دارد؛ تکنیک غیرمستقیم همانندسازی نیز به سبب اشتراکات فرهنگی میان دو زبان و نیز ممنوعیت دخل و تصرف بیش از حد در قرآن نسبت به سایر مؤلفه ها بسامد کمتری دارد.
۱۰۲.

بن مایه های تراسازگاری در ترجمه نمایشنامه جسر إلی الأبد اثر غسان کنفانی بر اساس الگوی بازآفرینی ترجمه ای لانس هیوسِن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرآیند ترجمه بن مایه های تراسازگاری لانس هیوسن نمایشنامه جسر إلی الأبد غسان کنفانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۳۷
خلاقیت در ترجمه با مفهوم تراسازگاری رویکردی تعبیری و مفهومی است که در آن به ترجمه با دید کاربردی نگاه می شود. از برجسته ترین نظریه پردازان این حوزه، لانس هیوسن است. وی بر این باور است که در مورد مسائل ترجمه چالش هایی وجود دارد که در بازتولید معنا رنگ و بوی قوی تری به خود دارد. این چالش ها با نشانگرهای عملگرایانه بازشناخته می شود. هیوسن این نشانگرها را با الگوهای ساختاری در قالب نمایه های همترازی و با عناصر همگزینی، افزونه های مصنوعی و دگرش «تغییر بیان» و الگوهای زبانی را در قالب نمایه های تصریح، تلویح و اطلاق «وصفی سازی» معرفی کرده و بازنمایی مفهومی هر یک از عناصر زبانی در ترجمه را به تحلیل و برابرسنجی دقیق هر یک از مؤلفه ها مرتبط دانسته است. پژوهشگران در جستار حاضر با استفاده از الگوی بازآفرینی ترجمه ای هیوسن و با رویکرد توصیفی- تحلیلی به تطبیق هر یک از این نمایه ها در ترجمه نمایشنامه  جسر إلی الأبد از غسان کنفانی (2013) در مجموعه ای با عنوان «نمایشنامه ها» از فاروق نجم الدین (1402) پرداخته اند. مترجم در ترجمه نمایشنامه جسر إلی الأبد با عنوان «پلی به سوی ابدیت» با مدنظر داشتن سبک نگارشی رمزی کنفانی سعی در بازنمایی امثال، اصطلاحات و استعارات زبانی داشته و از این منظر شخصیت پردازی ها در اثر ترجمه ای حاضر نقش زیادی ایفا کرده است. در این استدلال با این نظر که زبان رمزی موجود در ترجمه به بازنمایی عناصر زبانی مزبور پرداخته است، تمثیل دقیقی از تعارض اجتماعی و سیاسی حاکم در فرهنگ و ایدئولوژی شخصیت ها در قالب بافت کلامی داشته است. از این رو، تطبیق نمایه های تراسازگاری هیوسن قابلیت سنجش در ساخت ارتباطی نمایشنامه  مزیور را داشته است.
۱۰۳.

المستوي الصوتي في قصيدة أبي تمام في رثاء ولده قراءة أسلوبية(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قصیده الرثاء الموسیقی الخارجیه الموسیقی الداخلیه أبوتمام

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۵۴
یتناول هذا البحث المستوی الصوتی لإحدی القصائد المعروفه للشاعر أبی تمام، التی رثی بها ولده. ولا نجد قصیده تخلو من عناصر الموسیقی؛ لأنّ الموسیقی تعدّ عنصرا مهما فی تشکیل ونظم الشعر. وتشمل الموسیقى التی درسناها فی القصیده، الموسیقی الخارجیه والقافیه والموسیقی الداخلیه، حیث درسنا فی الموسیقى الخارجیه الوزن والزحافات والعلل، ثم درسنا قافیه القصیده؛ الحروف والحرکات. أمّا فی الموسیقی الداخلیه فدرسنا أولا الجناس، والطباق، وردّ العجز علی الصدر، ومراعاه النظیر، والتصریع، والترصیع؛ وثانیا التکرار الذی یشمل تکرار الحروف وتکرار الألفاظ. وقد خرجت الدراسه بنتائج منها: أنّ الشاعر استعمل الألفاظ المناسبه للرثاء، وقد کان اختیاره لمجزوء البحر البسیط المسمى بمخلّع البسیط الذی یلائم الحاله النفسیه المسیطره علیه وجوّ الحزن الذی یعیشه فی محله. وجاءت القافیه نونیه مطلقه، مردوفه، موصوله، متواتره. وحرف النون الواقع بین حرفی مدّ یمنح القصیده امتدادا وتصاعدا موسیقیا، خاصه أنّ حرف النون یدلّ علی الأنین فکان الشاعر یختم به کلّ الکلام الذی یذکره فی البیت فیشبه بذلک ما تفعله النائحات فی النیاحه على المیت. وعلى العکس من قصائده الأخرى، قلّل الشاعر من الطباق وندر الجناس لدیه. وإنّ کثره الحروف المجهوره بالنسبه للحروف المهموسه فی القصیده لتدلّ على رغبه الشاعر فی التصریح بهمومه وإعلان شکواه وأحزانه، کما أنّ تکرار حروف النون والراء واللام، لها دلالتها علی الحزن والأسی فی سیاقاتها لتفریغ تلک الشحنات العاطفیه. بینما کرر الشاعر حرف التاء، حرف الهاء وحرف الفاء أکثر من بقیه الحروف المهموسه، لتلطیف کلامه.
۱۰۴.

جدلية الحقيقة والواقع الفائق في السرد الروائي وفق نظرية جان بودريار مابعدالحداثية (رواية «شيفا؛ مخطوطة القرن الصغير» لطواهرية نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: السردانیه العربیه جان بودریار وسائل الإعلام الواقع الفائق السرد الروائی طواهریه وروایه «شیفا مخطوطه القرن الصغیر»

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۸۰
طرح بودریار مسألهَ تزییف الحقیقه بواسطه التكنولوجیا والوسائل الإعلامیه والعلامات التجاریه، والثقافه الاستهلاكیه، والسیاسه وغیرها علی أیدی السیاسیین الذین یتحكمون بالبشر سرّا وجهراً. وأصبح تحریفُ الحقیقه بواسطه وسائل الإعلام والتكنولوجیا وسیلهً للتحكم بعقول البشر وسلب الإراده منهم وذلك بخلق حقائق معلوماتیه زائفه تُنتج ثنائیه جدلیه وصراع بین الحقیقه والواقع الفائق؛ لیكون النصر حلیف الواقع الفائق المصطنع من ذوی المصالح الكبرى وصنّاع التجاره وذوی رأس المال المروجین لإنتاجاتهم الصناعیه والمستهلكین لطاقات البشر والمسیطرین على عقولهم. روایه «شیفا؛ مخطوطه القرن الصغیر» روایه تشتمل على أدب الخیال العلمی التی یطرح الروائی فیها مسأله التكنولوجیا والوسائل الإعلامیه التی تقوم بتزییف الحقیقیه. تدرس هذه المقاله روایه «شیفا» لطواهریه حسب المنهج الوصفی-التحلیلی مستعینه بنظریه بودریار والأسالیب اللغویه والروائیه لتستنتج أن الراوی یوظف آلیات مابعدحداثیه لاصطناع الواقع الفائق وذلك عبر انتاج تكنولوجیا مدمره توظفها حكومه أمریكا لإخفاء الأسرار العلمیه الأمنیه إلى أن قام بكشفها إسحاقُ جمیل بطلُ الروایه إثر السفر الأرضی والفضائی مع فریق البعثه العلمیه بواسطه تكنولوجیا الأطباق الطائره، وتم إلقاء القبض علیه من قبل حكومه أمریكا حین عودته لتجنب إفشاء الأسرار بین الناس وتبدیل شخصیته بشخصیه سلبیه منفعله من خلال تعذیبه بالآلیات التکنولوجیکیه المعاصره. تمّ استخدام الواقع الفائق فی روایه «شیفا؛ مخطوطه القرن الصغیر» عبر آلیات تمویه الحقائق كالتکنولوجیا ووسائل الإعلام والغرابه والغموض والاستنساخ والتهجین والعجائبیه والغرائبیه والحدث والشخصیات واللغه وهیمنه الصوره والمکان والزمان والسلطه والأسالیب اللغویه کالأمر والنهی والاستفهام والتعجب والألفاظ السلطویه فی مستوی السرد والوصف للإشاره إلی السلطه دون الحوار المنطقی بین شخصین متساویین فی مكانتهما للدلاله علی عدم وجود الدیمقراطیه وتفوق السلطه، من خلال تجاوز الواقع والوقوع فی عالم غیر محسوس وما فوق الطبیعه.
۱۰۵.

بررسی فرایند اعمال قدرت در رمان سیدات الحواس الخمس بر اساس نظریه گفتمان کاوی انتقادی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان کاوی انتقادی نورمن فرکلاف اِعمال قدرت جلال برجس سیدات الحواس الخمس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۸۸
گفتمان کاوی یک روش تحقیق کیفی است که با دیگر علوم انسانی ارتباط دارد و در زمینه تحلیل آثار ادبی نیز کاربرد دارد. گفتمان کاوی انتقادی، از زیرمجموعه های گفتمان کاوی است که با زبان شناسی پیوند محکمی دارد و نورمن فرکلاف از مشهورترین نظریه پردازان آن است که با ارائه الگوی خود در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین به پژوهشگران ادبیات این امکان را می دهد تا به تحلیل آثار ادبی و فرایند اعمال قدرت و تقابل طبقات اجتماعی بپردازند. با توجه به تغییر ساختار مدیریتی در کشورهای عربی، نویسندگان عرب در رمان های خود موضوعات مختلفی همچون برخورد فرهنگ غرب و شرق، ازخودبیگانگی فرهنگی، افراط گرایی و دیکتاتوری را بیان می کنند و تأثیر اعمال قدرت حکومت علیه طبقات جامعه را نشان می دهد. رمان سیدات الحواس الخمس اثر جلال برجس نویسنده اردنی از رمان های اجتماعی است که با نگرشی تاریخی بسیاری از تحولات اخیر جهان عرب را نشان داده است. پژوهش حاضر می کوشد بر اساس نظریه فرکلاف تقابل گفتمان رسمی و انتقادی را در این رمان بررسی کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که گفتمان رسمی و در رأس آن حکومت و سرمایه داران پرنفوذی همچون سلیمان الطالع با اعمال قدرت علیه طبقات پایین دست جامعه و زنان از آن ها در جهت منافع خود بهره کشی می کنند و به موازات آن گفتمان انتقادی برای ایجاد تغییرات مثبت در جامعه اردن می کوشد.
۱۰۶.

سِیمیَائیّة العنوان في دیوان «نُقُوش عَلَی جِذْعِ نَخْلَةٍ» ليحيی السّماوي(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: السیمیائیه الدلاله العلاقه العنوان یحیی السماوی نقوش علی جذع نخله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۸۶
لقد حَظی العنوانُ باهتمامِ السّیمیائیینَ فی الدّراسات اللِّسانیه الحدیثه، کونُه یحمِلُ أکبرَ دلالهٍ لغویهٍ مکثفهٍ تَحوی البُنیَه والدِّلاله والوظیفه، وکونُه أیضاً أوّل علامه على طریق المتلقی، ومفتاحاً سیمیائیاً یختزلُ بُنیهَ النّص وکنهه فی کلمهٍ أو بضعِ کلمات، وهو علامهٌ سیمیائیِّهٌ تلعبُ دوراً متمایزاً وفاعلاً فی التّواصل مع النّص؛ لأنها تحمل قیماً متنوعه وتؤدّی وظائف إیحائیه تُوحی بمراد الشّاعر، فینبغی للمتلقی بدایه فهمُ العنوانِ لیتمکّن من فهم النّص، فهو بمثابه مدخل وتوطئه أو تمهید دلالیّ للدخول فی النّص. ویتمظهر الترابط الموجود بین العنوان والنّص بإحدی الدّلالات الثلاثه وهی الإمتدادیه والإرتدادیه والإغترابیه. إنطلاقاً من هذه القاعده، حاولنا فی هذه الدّراسه نظراً للسؤال الأصلی وهو ما علاقهُ العناوین الفرعیه مع العنوان الأصلی مع مضمون النّصوص الشّعریه فی دیوان «نُقُوش عَلَی جِذْعِ نَخْلَهٍ» لیحیی السّماوی؟ أن نُبیِّنَ أهمَّ وظائف العنوانِ ومستویاته السِّیمیائیه فی الدّیوان، من خلال المنهج الوصفی التحلیلی لتبیین العلاقه القائمه بین العناوین والنّصّ، فمِن أجلِ الوصولِ إلی هذه الغایهِ، اخترنا أربع قصائدَ من الدیوان وهی: «اخرجوا من وطنی» و«عَصفَاً بِهِم» و«ب دَدٌ على بَ دَدِ» و«ویا صابراً عقدین إلا بضعه». بعضُ النّتائج تُشیرُ إلی أنَّ عنوان «نُقُوش عَلَی جِذْعِ نَخْلَهٍ»، مَبنیٌ علی علاقاتٍ ووشائجَ تُوحِی بالتّعانق والتّعالق بینَ النّصوص والعنوان المنتخَب قَصداً. فقد جَعلَ الشَّاعر معظم ترکیزه فی تَعیین العنوانِ على وَحدهٍ وسلسلهٍ متناوبهٍ شکلیاً، کما أنَّهُ سَعَى أن یُراعی هذا التّناسُبَ مَع نُصوصِه مَضمونیَّاً ودلالیِّاً، وقد اشترکت فیها الدّالات بطرق وأسالیبَ شعریهٍ ذاتِ خصوبهٍ جمالیهٍ، لیسَ فقط بأنساقها اللغویهِ، وإنما برویتها المراوغه فی بَثِّ للأفکار والمضامین بحمولات مشحونه بمواقفَ تُجسّدُ الشّعور ومدرکات الشّاعر من خلال بُنیه العنوان من ناحیه الترکیب ودلالته من ناحیه الإیحاء والهادفه ووظیفته من ناحیه التأثیر علی المتلقی فی إلقاء الرساله الأدبیه والتوعویه.
۱۰۷.

بررسی مهارتهای تفکر انتقادی بر اساس رویکرد یادگیری ویگوتسکی مطالعه موردی داستان های کودک «تغرید النجار»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کودک تفکر یادگیری اجتماعی منطقه تقریبی رشد تغرید النجار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹ تعداد دانلود : ۴۳
از آنجایی که رویکردهای یادگیری شناختی، ازجمله یادگیری اجتماعی ویگوتسکی به مهارت های تفکر انتقادی توجه دارد، کاربست مبانی روشمند این رویکردها برای نهادینه سازی این مهارت ها که از ضروریات زندگی انسان معاصر به شمار می آید، اثربخشی بسیار زیادی خواهد داشت. پژوهش پیش رو به بررسی داستان های کودکانه «تغرید النجار»، – نویسنده معاصر اردنی- می پردازد. این مطالعه با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای مدل شش گانه مهارت های انتقادی «فاسیونه» انجام می شود. هدف اصلی این پژوهش تحلیل کنش ها، عملکرد و گفتگوهای شخصیت ها در این گونه ادبی است و همچنین بررسی نحوه آموزش این مهارت ها با تأکید بر اصل سکوسازی و نقش تسهیل گری بزرگ ترها و همسالان ماهرتر در منطقه تقریبی رشد کودک می پردازد. نتایج پژوهش بیانگر این مهم است که «تغرید النجار» با کاربست بیان کودکانه در قالب داستان، آن را بسان ابزار میانجی برای رشد تفکر و خصوصاً تقویت تفکر انتقادی برگزیده است که در نهایت منجر به کمک در رشد شناختی و اجتماعی مخاطبش می گردد؛ با توجه به رده سنی مخاطب، آموزش مهارت خودتنظیمی و تفسیر در رده اول و دوم قرار دارد، که در راستای تقویت شناخت، هویت بخشی، شکل گیری شخصیت، آگاهی بخشی، تولید دانش برای کودک بکار گرفته شده اند؛ همچنین مهارت استنباط، تحلیل، ارزش گذاری و توضیح به ترتیب با تکیه بر دو راهبردِ آموزشیِ عاطفی و شناختی مورد توجه نویسنده بوده اند که منجر به ارائه ساحتی تازه از قابلیت های متون داستانی گردیده است و بیانگر آن است که از نگاه «تغرید النجار» زبان و فرهنگ، ابزارهایی برای افزایش رشد ساختارهای ذهنی کودک هستند.
۱۰۸.

النقد البيئيّ في شعر أمل دنقل، دراسة إيكولوجيّة في دواوين "البكاء بين يدي زرقاء اليمامة" و"تعليق علی ما حدث" و"العهد الآتي"(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: البیئه مرکزیه الإنسان النقد البیئی الشعر المعاصر أمل دنقل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶ تعداد دانلود : ۴۶
الهدف والمقدمه: لقد شهدت الدراسات الأدبیّه فی العقود الأخیره تطوّراً ملحوظاً فی تحلیل العلاقه بین الأدب والبیئه، حیث برز فیها مفهوم النقد البیئیّ کأحد المجالات البحثیّه الّتی تسعى إلى استکشاف کیفیّه تمثیل البیئه فی النصوص الأدبیّه وتأثیرها على الوعی البیئیّ. إنّ الاهتمام بالبیئه لیس مجرّد قضیّه علمیّه أو اجتماعیّه، بل تمتدّ حدودها إلى حقول إبداعیّه تضمّ الأدب، ولا سیّما الشعر الّذی یساهم فی تعزیز الوعی البیئیّ وتقدیم رؤى جدیده حول الطبیعه ومکانه الإنسان فیها. إنّ الشعر الحدیث، بما یمتلکه من طابع وجدانیّ وخیالیّ، یُعدّ وسیله فعّاله لنقل المشاعر والأفکار المتعلّقه بالبیئه، سواء عبر الاحتفاء بجمالها أو التحذیر من المخاطر الّتی تهدّدها بسبب التطوّر الصناعیّ والاستهلاک المفرط. یحتلّ النقد البیئیّ مکانه بارزه فی الشعر العربیّ المعاصر ویحظی بقدره فریده على إثاره المشاعر وتحفیز الخیال لتشکیل الوعی البیئیّ وتعزیز المسؤولیه تجاه البیئه. أمل دنقل شاعر مصریّ معاصر یتمیّز شعره بالطابع النقدیّ والصوت المتمرّد ضدّ الواقع المریر، حیث کان یعبّر فی شعره عن رفضه للأوضاع السیاسیّه والاجتماعیّه بقوّه وعنفوان. یفیض شعره بالمعاناه والمأساه والدعوه إلى الثوره والتغییر، سواء کانت على المستوى الشخصی أو الجماعی. عکس شعره شعوراً قویاً بالألم ومعاناه المجتمع، والصراعات النفسیه، والهواجس الاجتماعیه الّتی یواجهها الإنسان المعاصر أو الظروف الاجتماعیّه الّتی کان یمرّ بها المجتمع العربیّ فی تلک الفتره. یُعتبر شعر أمل دنقل ساحه ملیئه بالعواطف، والرمزیّه، والخیال، ممّا یتیح له تقدیم رؤى متنوّعه حول القضایا الاجتماعیّه والإنسانیّه، إضافه إلى أنّه یسهم فی بناء وعی بیئیّ یسلّط الضوء على البیئه الطبیعیّه والاصطناعیّه لمجتمعه. تعود أهمیّه اختیار شعر أمل دنقل کنموذج أدبیّ فی بروز القضایا البیئیّه إلی مدی اهتمامه بأبعاد السیاسه البیئیه ودعوته المتتالیه إلى حمایه الطبیعه کأداه لنقد وتحلیل التفاعلات الإنسانیّه مع البیئه، ودوره الفاعل فی نشر الوعی البیئی وتحفیز المجتمع على حمایه موارده الطبیعیّه. یشیر الشاعر فی العدید من أشعاره وخاصّه فی دواوین ("البکاء بین یدی زرقاء الیمامه" و"تعلیق علی ما حدث" و"العهد الآتی") إلی أهمیّه استخدام البیئه بشکل إیجابیّ وصحیح، والابتعاد عن استغلالها المفرط. هنا لا یقتصر أمل دنقل على نقد الإنسان فقط، بل یعرض صراعاً داخلیّاً بینه وبین مجتمعه، خاصه عندما یتوجه إلى نقد أولئک الّذین یفرطون فی استغلال الطبیعه، مثل قطع الأشجار والمخاوف الّتی قد تشعر بها الطیور، ممّا یؤدی إلى تدمیر البیئه والتسبّب فی الأضرار البیئیّه. من ثمّ تهدف هذه الدراسه إلى تحلیل الاتجاهات التعبیریه الّتی یعتمدها أمل دنقل فی شعره لحمایه البیئه، ودورها فی تکوین النقد البیئی ضمن أعماله الأدبیه وکذلک تستهدف استکشاف الدلالات والمعانی الّتی یسعى الشاعر إلى إیصالها من خلال توجهاته البیئیّه. المنهجیه: تعتمد هذه الدراسه على المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ للکشف عن حضور النقد البیئیّ فی شعر أمل دنقل، مرکّزه علی دواوینه الثلاثه ("البکاء بین یدی زرقاء الیمامه" و"تعلیق علی ما حدث" و"العهد الآتی") وتحلیل النصوص المختاره فیها. هنا سیتمّ الترکیز على استخراج المؤشرات البیئیّه والاستعارات المستخدمه فی تصویر العلاقه بین الإنسان والطبیعه، بالإضافه إلى رصد توجّهات الشاعر فی التعبیر عن القضایا البیئیّه ضمن سیاقاته الشعریه المختلفه. ترتکز الدراسه على هذا المنهج فی استقصاء الأبعاد البیئیّه فی شعر أمل دنقل وتحلیل الصور الفنیّه والرموز والدلالات الّتی تسهم فی تشکیل رؤیته البیئیّه. المستجدات: یتّضح من خلال دراسه شعر أمل دنقل أنّ الطبیعه لم تکن مجرّد عنصر جمالیّ فی نصوصه، بل کانت حاضره ونشیطه بوصفها فضاءً نقدیاً یعکس رؤیته العمیقه للعلاقه بین الإنسان والبیئه. لقد استخدم الشاعر فی هذا المجال أسالیب تعبیریه متنوّعه، من الرمزیه إلى الاستعارات الطبیعیّه لیکشف عن الأثر السلبیّ لاستغلال الإنسان للطبیعه ویؤکّد على أهمیه الحفاظ علیها، کما أن نقده البیئیّ لم یقتصر على تصویر الدمار البیئیّ، بل یشمل أیضاً تحلیل الأبعاد الإنسانیّه وغیر الإنسانیّه الّتی تساهم فی تشکیل الأزمات البیئیه. تتجلّى رؤیته البیئیّه فی ثلاثه محاور رئیسیه وهی سیطره الإنسان على البیئه، والخصائص الإنسانیّه والخصائص اللاإنسانیه الّتی یمکن العکوف علی جمیعها فی حنایا عرض التفاعل بین الإنسان والبیئه. البحث والنتائج: تعکس سیطره الإنسان على البیئه فی شعر أمل دنقل انحیازه الواضح إلى عناصر البیئه والدفاع عن حقوقها. یظهر هذا التفاعل بشکل جلیّ فی العدید من قصائده ویصل إلى درجه یولی فیها الشاعر حیاه عناصر الطبیعه، مثل الشجره، أهمیّه تفوق أهمیّه حیاه الإنسان نفسه. یقدّم الشاعر فی تصویره لسیطره الإنسان على الطبیعه صوره بارده وقاسیه من النظم البیئیه الحضریّه الحدیثه التی تتّسم بالآلیه والمادیه؛ فیبتعد عن هذه الصوره المرعبه لیمیل إلى استخدام صور واقعیه وبیئیّه تمثل الطبیعه فی حالاتها الملموسه والمفهومه. قد تزداد سعه هیمنه الشاعر على الطبیعه فی شعر أمل دنقل لتشمل الأبعاد العامّه للبیئه مثل الأرض الّتی یقوم الشاعر بخلطها بالجوانب الأنثویّه. إنّ تدهور ظروف الأرض لا یُفهم فقط من خلال الصور الجنسیّه الّتی یقدّمها الشاعر، بل یُستشعر أیضاً من خلال تفاعل الأرض مع أبعادها الجزئیه الّتی تقوم على التدخّل البشریّ. قد یخرج الشاعر بالإنسان من مظهره الإنسانیّ ویُلبسه الملابس البیئیّه لیهدی انتباه القارئ بطریقه متنوّعه إلی تعزیز الفکره البیئیّه، حیث تبرز فیها المعاناه البشریّه والحیوانیّه بسبب التفاعلات السلبیّه مع البیئه وتؤدّی إلی جعل القارئ یتأمّل فی العلاقات المعقدّه بین الإنسان والطبیعه. قد یستخدم الشاعر الخصائص الإنسانیه للطبیعه لیمنح لها الحیویّه ویؤکد على أنّ الطبیعه کیان نابض بالحیاه یتأثّر بالإنسان ویؤثّر علیه فی الوقت ذاته.
۱۰۹.

البنية القوس قزحية للجماليات الشفهية في النص الأدبي بناء على «نظرية فنّ البيان البلاغية»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: البلاغه العربیه البلاغه الحدیثه نظریه فنّ البیان البلاغیّه البنیه القوس قزحیه کمال المعانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۳۳
الهدف والمقدمه: البلاغه التقلیدیه تتعلق بالقرون العابره وقد مضی من عمرها 700 سنه. تعرضت الساحات اللغویه والأدبیه لتیارات وأحداث هائله من ظهور مدارس لغویه متنوعه منذ أواخر القرن التاسع عشر المیلادی، وظهور المدارس الأدبیه والحدیثه من جانب، وبروز مدارس النقد الأدبی الحدیثه من جانب آخر، وظهور أنواع أدبیه جدیده لم تکن موجوده فی زمن الجرجانی والسکاکی، فیستحیل عندنا أن تستجیب تلک البلاغه القدیمه لمتطلبات هذا العصر، وتحتاج إلی ثوره عمیقه فی جذورها وفی بناها التحتیه فضلا عن تشکیلاتها الفوقیه. أصرّ علماء البلاغه فی الغرب الراهن أن البلاغه الکلاسیکیه تفتقر إلى القدره اللازمه لتحلیل النصوص الأدبیه، فقد قاموا بإزاله هذه الماده من برامجهم الجامعیه. وقد أثار هذا الحدث ردود أفعال متباینه من علماء البلاغه فی الدول العربیه والإسلامیه، حیث أصر التقلیدیون على استمرار دروس البلاغه، ودعا المحدثون، على غرار زملائهم الغربیین إلى إلغائها، ودعت مجموعه ثالثه إلى إصلاحها لتلبیه الاحتیاجات الجدیده. ومن بین مصممی النظریات البلاغیه الجدیده، اقترح الباحث (نظریه فنّ البیان البلاغیه). وهی تحاول إثبات انسجام اللغه والبلاغه مع السنن العامه التی تحکم عالم الوجود. هذه المقاله، وبناءً على هذه النظریه تدرس فئات المعانی، وتحللها وفقًا للانسجام المذکور. فهی تدرس معانی النص الأدبی فی بنیه قوس قزحیه (متشککه). وقد اتجهت اللسانیات الإدراکیه إلی إقامه صله بین عالم اللغه وبین العالم الخارج بتوسیط من الذهن لکنها رفضت التوازی بین العالمین. لکننا فی نظریه فنّ البیان البلاغیه نؤکد علی التوازی بین عالم اللغه والعالم الخارج. هذه النظریه تنصّ علی ضروره استلهام أصول البلاغه الجدیده من السنن الحاکمه علی نظام الکون. یسمّی الباحث البنیه الکونیه من جانب والفنیه والبلاغیه من جانب آخر بالبنیه القوس قزحیه، إشاره إلی ضروره تصنیف الجمالیات الأدبیه والبلاغیه فی درجات وطبقات مختلفه فی الشده والضعف. المنهجیه: یتّبع هذا البحث المنهج الوصفی التحلیلی فی الکشف عن البنیات الفنّیه فی النصّ الأدبی ومقارنتها لمراتب الحقائق فی نظام الکون. المستجدات: تتبنّی نظریه (فنّ البیان) وجود مناسبات بین المواضیع اللغویه والأدبیه، علی سبیل المثال، بین الوصل والفصل فی علم المعانی، وبین کلّ اتصال أو انفصال فی حقائق العالم، وبین التشبیه الذی یتخیله الأدیب والشاعر والتشابهات والتناسبات الموجوده فی خارج ذهن الأدیب، وبین الجناس فی علم البدیع وتجانس شجرتی الصفصاف فی مواصفاتهما ومیزاتهما. فإذا کان التقارن سنه إلهیه مطبقه علی الحقائق الکونیه، فهذا التقارن هو ذاته یتمظهر فی اللغه ویسبّب جمال النص الأدبی. هذا فیما یتعلق بعلاقه اللغه والنحو بشکل عام بالسنن الحاکمه علی نظام الکون. أما عن البلاغه وکمالات المعانی فی اللغه الأدبیه وعلاقتها بجمال الکون، فنذهب فی نظریه "فنّ البیان" إلی أن کمال النص الأدبی لیس إلا صوره من کمال ما خلقه الله. والکمال هو الکمال نفسه سواء تمظهر فی مجرات السماء أو فی مشاهد الأرض، أو فی لوحه فنیه لرسّام أو قطعه موسیقیه لعازف، أو قصیده شعریه أو قصه أو روایه. وهذا ما نحاول إثباته فی بحثنا هذا. البحث والنتائج: یتبیّن فی هذا البحث أن نظریه فنّ البیان البلاغیه مشروع جدید لتحلیل النصوص الأدبیه ینطلق من أصول ومبادئ مستقاه من نظام الکون، بحجه أن النظام اللغوی والأدبی لا یمکن أن یستقلّ عن هندسه العالم ونظام الکائنات. وقد توصل البحث إلی التخلّی عن البلاغه العربیه التقلیدیه، ورسم معالم بلاغه متسقه من جمالیات الکون. ثم تتبنی النظریه مقوله التسبیع فی نظام الکون علی قاعده خلق السموات السبع والأرضین السبع، وتثبت أن هذه الدرجات الوجودیه السباعیه تتمظهر فی درجات الجمال الشفهی للنصوص الأدبیه، مما أدی إلی ترتیب سبع درجات للجمال الشفهی (تبعا للدرجات السبع فی ذبذبات الألوان فی ظاهره قوس قزح، و کذلک الدرجات السبع فی ذبذبات الأصوات فی الموسیقی). وتمت تسمیه هذه الدرجات ب : التنافر، التقارب، التلاؤم، التوازن، التجانس، التناغم، والتناسب، وهی تتدرج من أشد الاختلاف فی إیقاع الکلمات أو الجمل إلی أشدّ الاشتراک فیه، انطلاقا من قاعده تبعیه النظام اللغوی والأدبی من النظام الکونی فی عالم الوجود. والنتیجه: التخلص من ثلاثیه المعانی والبیان والبدیع فی البلاغه التقلیدیه وإعاده تنظیم الجمالیات البیانیه والبدیعیه الشفهیه فی هذه الدرجات. ثم إن باب الجمال یتبنی فی تحلیله مبادئ یستمدّها من علم غیر لغوی هو علم الجمال (astaticism)، لکن باب الکمال تکمله لعلم لغوی آخر هو النحو. ولهذا فلا بدّ من رسم الحدود بین دراسه المعنی فی النحو من جانب، وفی باب الکمال فی فنّ البیان من جانب آخر. واللافت للنظر أن کلیهما یوظّف آلیه (توصیل المعانی) بالفارق التالی: النحو یتبنّی أصل التوصیل بتوصیل المعنی عبر اللفظ، ثم بتوصیل مقوله نحویه فی بنیه الجمله والنص عبر مقوله نحویه أخری. کتوصیل الخبر بالمبتدأ وتوصیل المضاف إلیه  بالمضاف؛ أما باب الکمال فیطبق أصل التوصیل بتوصیل معنی ظاهر فی الکلام یسمی بالمنطوق (ویأخذه من النحو) لمعنی باطن یسمی بالمفهوم، وقد سماه الجرجانی معنی المعنی، ونحن نسمّیه المعنی الباطن فی فنّ البیان. إذن، النحو یدرس المعنی الظاهر، وفنّ البیان فی باب الکمال یدرس المعنی الباطن. یتّبع هذا البحث المنهج الوصفی التحلیلی فی الکشف عن البنیات الفنّیه فی النصّ الأدبی ومقارنتها لمراتب الحقائق فی نظام الکون.
۱۱۰.

امکان سنجی تحلیل شعر معاصر براساس نظریه بوطیقای فضای گاستون باشلار، نمونه: تحلیل سروده های مصطفی جمال الدین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی بوطیقای فضا تخیل گاستون باشلار مصطفی جمال الدین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴ تعداد دانلود : ۵۱
تطبیق رویکرد شاعرانگی نظریه پردازان به عنوان چارچوب نظری در تحلیل اشعار شاعران و بازخوانی شعر آنان، می تواند در شناخت جنبه های کارآمدِ حوزه معرفتی شاعران، سهم بسزایی داشته باشد. به کارگیری نظریه بوطیقای فضای گاستون باشلار (۱۹۶۲) به عنوان یک نظریه پرداز فرانسوی که با نگاهی منحصر به فرد، به توصیف فضاهای زیسته می پردازد، می تواند در امکان سنجی به کارگیری این رویکرد، در تحلیل شعر معاصر مؤثر باشد. از این رو، سروده های مصطفی جمال الدین (۱۹۹۶)، شاعر شیعیِ عراقی با دارا بودن ظرفیت های لازم، به عنوان نمونه انتخاب شده تا رویکرد وی، به منزله چارچوب نظری در تحلیل اشعار، استفاده شود. در پرتو اهمیت مسئله، پژوهش حاضر با تبیینِ کلیِ رهیافت بوطیقای فضای باشلار، در توصیف پدیدار فضا، و سنجشْ در نمونه های منتخب، با رویکرد کیفی و روش کتابخانه ای توصیفی – تحلیلی به تطبیق نظریه باشلار بر دیوان شاعر مذکور می پردازد. از آنجاکه معیار، مفاهیمِ شاخص و بنیادی باشلار در بوطیقای فضا (مکان، فضا، مکان کاوی، مکان دوستی) به مثابه مفاهیمی کاربردی و نه صرفاً نظری است. بنابراین، نویسنده مهم ترین شاخص های این نگرش تحلیلی را در نمونه ها واکاوی کرده، و فضا، خانه و تخیل آن، به عنوان یکی از مهم ترین جنبه های بررسی انگاره ها و تصاویر شاعرانه بررسی شده اند. از دستاوردهای پژوهش آن است که شناخت فضا در شعر جمال الدین، اهمیت ویژه ای در شناخت جهان ذهنی شاعر دارد. در شعر وی، فضا صبغه ای وجودی، حسی، عاطفی داشته و بازنمودی از سکنی گزیدن شاعر است. از طرفی، فضا، نحوه مواجه شاعر با جهان به منزله مأمنی برای تخیل و سرپناهی روانی را متجلی کرده و عنصر فضا با جهان خیالیِ وی، پیوند خورده و مفهوم فضا و خانه تصویری از آرامش، صمیمت و حضور است. در یک نگاه کلی، از شعر جمال الدین چنین برمی آید که در یک مفهوم هستی شناسی عمومی در رابطه ای شاعرانه که میان خرد و کلان وجود دارد، می توان فضا را درک کرد. همخوانی و انطباق اغلب سروده های شاعر با رهیافت بوطیقای فضای باشلار به ویژه در مفهوم مکان دوستی و توان این رویکرد پدیدارشناختی در تحلیل متون شعری، نیز از یافته های پژوهش است.
۱۱۱.

صدی المرأة في شعر أبي العلاء المعري والخاقاني الشرواني "دراسة نقدية مقارنة"(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: المعری خاقانی المرأه الزوجه الأم البنت الحبیبه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۱ تعداد دانلود : ۱۵۰
تتناول هذه الدراسه موقف الشاعرین أبی العلاء المعری) 363 – 449 ه )  والخاقانی الشروانی (520 -595 ه ) من المرأه. إن أبا العلاء المعری کان شاعرا کفیف البصر شدید التشاؤم حیث جعله تشاؤمه ساخطا علی الحیاه الدنیا وأبناءها ولاسیما المرأه. أما الخاقانی الشروانی، فهو من الشعراء الفرس، اشتهر بغموض أشعاره وخفاء معانیها کما اشتهر بتشاؤمه، حیث یری بعض الدارسین أنه کان من أکثر الشعراء الفرس تشاؤما بالنسبه إلی المرأه. علی الرغم من تشاؤمهما وموقفهما السلبی من المرأه إلا أنّ کلیهما أولی أهمیه بالغه بها وشغلت المرأه مساحه کبیره فی قصائدهما. حاولت هذه الدراسه بالمنهج الوصفی التحلیلی وبالاعتماد علی المدرسه الأمریکیه للأدب المقارن تسلیط الضوء علی المؤتلف والمختلف فی موقف الشاعرین من المرأه کالأم والبنت والزوجه والحبیبه؛ واستعرضت الدواعی الخاصه والعامه التی جعلتهما أن یسلکا مسلک التطرف فی العداء علی المرأه. توصلت الدراسه إلی أن موقف الشاعرین من المرأه کالأم لا یتخذ طابعا عدائیا ولا یتمثل فی الحقد والبغضاء علیها؛ لأنها الملاذ الذی وجدا السکینه فی جوارها. أما عن البنت فکلاهما یفرح من موتها، ودفنها وإن اختلفت الدواعی عندهما. ومعانی الغزل تجری عندهما من ضمن أسلوب عام وکان جهد الشاعرین یقتصر علی تردید المعانی القدیمه فی الغزل وذلک لأن صناعه الشعر فی عصرهما لم یقدّر لها أن تستعرض المعانی الجدیده. أما الخاقانی بالنسبه إلی المعری فقد أکثر من المعانی الغزلیه وأجادها. 
۱۱۲.

أثر السياق في توجية الدلالة القرآنية عند الشيخ حيدر حبُّ الله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: السیاق الدلاله توجیه الدلاله القرآنیه حیدر حب الله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴ تعداد دانلود : ۱۵۷
لقد کان السیاق ولایزال أداه أساسیه فی فهم المعانی الغامضه، بل واکتشاف مقاصد المتکلم فی استعمال حروف دون حروف، وکلمات من دون أخرى، وعبارات غریبه أحیانا بدل أخرى ألف المتلقی تلقیها، فینکشف النص فی تَجَلٍّ جدید، لتأخذ قراءته منحى لم یکن لیظهر، لولا مباشره السیاق وإسهامه فی ذلک. فالقارئ وهو یقرأ نصا ما، یتلقى حروفه وکلماته ومقولاته فی مسار ذهنی معین، یستدعی من خلال المسافات الأولى التی کتب فیها هذا النص، مستحضرا عاملین أساسیین فی ذلک: أولهما نسق النص، من خلال سوابق الکلمات والجمل ولواحقهما وما إلی ذلک من الأنساق الداخلیه الترکیبیه؛ والآخر هو معرفته بالمتکلم؛ وکلما زادت معرفه القارئ بالمتکلم، زاد اقترابه من إدراک ملابسات الخطاب التی أنتج فیها. فإن النصّ القرآنی کتاب مقدّس حظی بقراءات عدّه تختلف باختلاف المرجعیات الثقافیه التی ینطلق منها الکاتب؛ ومن هذه القراءات نظریه السیاق ومدى تأثیره على المعنى؛ فسیکون هدفنا فی هذه الدراسه هو الحصول علی مجموعه من اللافتات السیاقیه الممیزه التی قام حب اللّٰه من خلالها بتجسید المعنی القرآنی وتوجیه دلالاته فی نطاقات معینه. إذا سنتناول فی بحثنا هذا   ووفق المنهج الوصفی التحلیلی السیّاقَ لِما له من أهمیه فی تحدید المعانی وفهم النصّ القرآنی، وقد استأثرت أصول النظریه السیاقیه باهتمام بعض الباحثین المحدثین منهم الشیخ حیدر حبُّ اللّٰه؛إذ وجد فی هذه النظریه ما ینبهنا على فهم النصّ القرآنی وتفسیره، ویجنبنا الوقوع فی الخطأ. وإجمال نتائج البحث یبیّن لنا أنّ تحدید دلاله اللفظ فی النص یکون أقرب إلى قصد صاحب النص؛ ومن نظریه السیاق وأثرها الواضح فی توجیه الدلاله، نتعرّف على القصد الإلهی المراد من دلالات الألفاظ فی القرآن الکریم، واتضح کذلک من خلاله أنّ النصوص القرآنیه لا یکون فهمها فهما شاملا إلا من السیاق القرآنی بالنظر إلیه کوحده سیاقیه کبرى؛ لأن القرآن الکریم یفسر بعضه بعضا، وقد تنبّه حب اللّٰه لهذه الوتیره السیاقیه المؤثره فی نصوصه بشکل حاسم.
۱۱۳.

السیاسة والاجتماع في مرآة الأمثال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: المجتمع العربی الأمثال الانساق الثقافی السیاسه الإجتماع

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۷۷
الأمثال من أکثر الأشکال التعبیریه الأدبیه انتشارا وشیوعا ولا تخلوا منها أیه أمه من الأمم فهی مرآه عاکسه لمشاعر الشعوب على اختلاف طبقاتها وانتماءاتها وهی أیضا تجسید لمختلف تصوراتها وعاداتها وتقالیدها ومعتقداتها فی صور حیه ودلالات إنسانیه شامله من خلال ما تتسم به من خصائص وممیزات فهی بذلک تعتبر الذاکره الحیه للشعوب لأنها سریعه التداول والانتشار وتنقل من جیل إلى آخر، ومن لغه إلى أخرى عبر مختلف الأزمنه والأمکنه، بإضافه إلى اتسامها بالإیجاز وجمال اللفظ والکثافه فی المعانی، لذلک عدت وعاء الأمم ومخزون تجاربها، کما أنها أیضا وسیله من وسائل حفظ التجارب والحکم لتنتقل من جیل إلی آخر. تدور فکره المقاله حول الدلالات الإجتماعیه والسیاسیه فی الأمثال، حامله للموروث الشعبی والقومی، فهی مرآه عاکسه لمختلف تجارب حیاه الفرد وتعبر عن مختلف طبقات المجتمع وفئاته، فمن خلالها نستطیع أن نتعرف على مختلف العلاقات القائمه داخل المجتمع إلى العلاقات الإجتماعیه داخل الأسره الواحده. المسأله التی تطرح هنا وهی ما هو دور الأمثال فی السیاسه والإجتماع وما هو دور السیاسه والإجتماع فی الأمثال؟ للإجابه علی هذه الأسئله اعتمدت الدراسه علی المنهج التحلیلی الوصفی. تشیر النتائج إلی أن فقد الأمثال تأثرت بظروف المجتمع سیاسیا من العصر الجاهلی إلى العصر الحدیث وقد ظهر اثر ذلک فی الصوره الأمثال وقد ظهر أیضا اثر المجتمع من ناحیه إجتماعیه فظهر اثر البیئه التی عاش فیها العربی، کما وجدت امثال کثیره فی العصر الحدیث تصور لنا ما یدور فی ذلک المجتمع.
۱۱۴.

خوانش اسطوره بنیاد ترامتنیت در سروده های عبدالکریم کاصد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ترامتنیت متن اسطوره عبدالکریم کاصد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۴۱
پیوند میان یک متن با متن های دیگر در خوانش، توصیف، نقد و تحلیل آثار ادبی و هنری، مورد توجّه اندیشه مندان و صاحب نظرانی مانند یولیا کریستوا، رولان بارت، میکائیل ریفاتر و ژرار ژنت قرار گرفته است. ژرار ژنت، نظریه پرداز و منتقد فرانسوی البته گسترده تر و سامان یافته تر از دیگران به بررسی و تحلیل «ترامتنیت» پرداخته است. آن چه نگارش جستار حاضر را به عنوان یک ضرورت در ذهن نگارنده مطرح ساخته است، ناشناخته بودن عبدالکریم کاصد، اندیشه ها و اشعار او و به ویژه متن های آستانه ای این ادیب فرهیخته در پژوهش ها و آثار نقد ادبی معاصر عربی بوده است.نگارنده در این نوشتار کوشیده است بر بنیاد نظریه ی ترامتنیت ژرار ژنت و با تمرکز بر گونه های پیرامتنیت و بینامتنیت به خوانش اسطوره بنیاد آستانه های متنی عبدالکریم کاصد به ویژه در نگاشته ی «برکه های کهن، بهشت گمشده» بپردازد. دستاوردهای پژوهش پیش رو نشان می دهد پیرامتن ها در طرح رو و پشت جلد، آستانه ی عنوان، زیرعنوان، صفحات شناسنامه، پیش گویه ی آغاز و در آستانه های متنی عناوین سروده های این نگاشته از گونه ی پیرامتن های مؤلّفی یا انتشاراتی است تا پیرامتن شخص دیگر. هم چنین از میان سه گونه ی بینامتنیت مطرح در انگاره ی ژنت، دو گونه ی بینامتنیت صریح و ضمنی در آثار این ادیب قابل بازیابی و تحلیل است.
۱۱۵.

جدليّة علاقة اللغة والجنس والسلطة في رواية «بريد الليل» لهدی بركات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هدی برکات روایه «برید اللیل» اللغه والمجتمع اللغه والجنس اللغه والسلطه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۴۲
إنّ اللغه والجنس والسلطه ذات علاقه متقابله مؤثّره معا، حیث یؤثّر المجتمع وثقافته علی اللغه وألفاظها وتؤثّر اللغه أیضا علی المجتمع وثقافته وفکرته السائده، وتتغیر اللغه حسب الجنس الذکوری أو الجنس النسائیّ، فنری فی لغه الرجال ألفاظا وأسالیب دالّه علی السلطه والسیاده والغضب والعنف عاده، بینما نری فی لغه النساء ألفاظا وأسالیب دالّه علی اللیونه والرفق والعاطفه عاده. وتمثّل معرفه هذه الاختلافات اللغویّه بین الجنسین، أهمیّه البحث وضرورته فی مجتمع سلطویّ تُجری السلطه فیه من خلال اللغه. تدرس المقاله العلاقه بین اللغه والجنس والسلطه فی روایه «برید اللیل» عبر المنهج الوصفیّ التحلیلیّ. وتشیر النتائج إلی أنّ الروائیّه استخدمت أسالیب الأمر والنهی والنداء والتکرار علی لسان الشخصیّات الذکوریّه وکان استخدام الألفاظ المرتبطه بالشخصیّات الرجولیّه والأفعال أکثر من الأسماء والصفات للدلاله علی الحرکه والقوه والقیام بالعمل وإداره الأمور وسیاده الرجال علی النساء، والسلطه، والعنف، والغضب، واللجاجه، والأنانیّه. وأمّا علی لسان الشخصیّات النسویّه فاستخدمت موفقه ألفاظا وأسالیب دالّه علی التأسّف والترحم والبکاء والحقاره واللیونه والرفق مشحونه بالعواطف الممتلئه بإحساس الحقاره والضعف والطرد والهجره مستخدمه أسلوب الاستفهام للدعوه إلی التأمّل حول التضاد الطبقیّ بین الرجال والنساء لإزالته من المجتمع والترحم من خلال ألفاظ مؤلمه لمساعده النساء ورفع منزلتهنّ والحفاظ المساواه، ثم أسلوب التشبیه للإشاره إلی اشتراک واتحاد النساء اللبنانیّات فی إزاله الظلم وسیاده الرجال علیهنّ، ومن جهه أخری اشتراک واتحاد اللبنانیّین فی الآلام والمصائب والشعور بالیاس والحقاره وطردهم وتشریدهم، ثمّ استخدام الأسماء والصفات أکثر من الأفعال لمیل النساء إلی الوصف واللیونه التی تناسب عواطفهنّ، مع فوره استخدام ضمائر التکلم «ی» فی الرسائل التی حول النساء للإشاره إلی منتهی تفرّد النساء فی المجتمع وانعدام منزلتهنّ فیه.
۱۱۶.

القراءه السیمیائیه لروایه (الشَّمسُ فی یومٍ غائِمٍ) لحنا مینا بناء على نمط ریفاتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لسیمیائیه میخائیل ریفاتر «الشمس فی یوم غائم» القراءه الاستکشافیه القراءه السیمیائیه السردانیه العربیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۲۲
یعد اکتشاف العلاقات التناصیه والعملیات اللغویه التی تحکم مساحه النص دائماً أحد أکثر الموضوعات إثاره للاهتمام بالنسبه لعلماء اللغه. فی السبعینیات، قدم مایکل ریفاتر (1978)، وهو عالم لغوی وسیمیائی فرنسی أمریکی، نظریته فی القراءه السیمیائیه مع وجهه نظر مفادها أن النص الأدبی عباره عن بنیه معقده ویمکن فحصها من زوایا مختلفه. إنّ القراءه السیمیائیه عند ریفاتر هی نظریه فی القراءه النصیه تقوم على أن النص الأدبی هو فعل تواصلی یحدث بین المؤلف والقارئ. باستخدام العلامات یغرس المؤلف معنى فی النص ویفهم القارئ معنى النص من خلال تفسیر هذه العلامات. یرى ریفاتر بأنّ النص الأدبی له بنیه متعدده الطبقات. المستوى الأول من النص هو المستوى الظاهر أو المستوى الصفری الذی یفهمه القارئ فی المقام الأول. المستوى الثانی للنص هو مستوى فک التشفیر أو المستوى الأول، حیث یفهم القارئ المعنى الأعمق للنص من خلال فهم العلامات والعلاقات بینها. المستوى الثالث للنص هو مستوى الإنتاج أو المستوى الثانی، حیث ینتج القارئ معنى جدیدا لنفسه من خلال التفاعل مع النص. تتکون هذه النظریه من المخالفات، عملیه التراکم، الأنظمه الوصفیه، الهیبوغرام والمصفوفه. أجری هذا البحث بأسلوب وصفی-تحلیلی بهدف قراءه سیمیائیه لروایه «الشمس فی یوم غائم» للکاتب السوری الشهیر حنا مینا. تشیر نتیجه هذا البحث إلى أن مصفوفه النص عباره عن شبکه من العلاقات الدلالیه بین مختلف الأشکال الناقصیه التی تشکل البنیه الدلالیه للنص. نتیجه الترکیز على البنیه اللغویه فی هذا العمل هی المصفوفه التی تم تحدیدها فی نص الروایه وهی «إسقاط النظام البرجوازی». هذه المصفوفه عباره عن شبکه من العلاقات الدلالیه بین الهیبوغرامات الثلاثه «الطبقه البرجوازیه» و«الیقظه الاجتماعیه» و«الانتفاضه العامّه». فی هذه المصفوفه، یتم تقدیم الطبقه البرجوازیه باعتبارها السبب الرئیسی لعدم المساواه والتمییز فی المجتمع. تتمتع هذه الطبقه بالثروه والسلطه وتستخدم هذا المنصب لاستغلال الطبقات الدنیا فی المجتمع. نتیجه هذا الاستغلال هی الصحوه الاجتماعیه لدى الشعب، مما یجعل الناس یسعون إلى تغییر النظام القائم. یمکن أن یؤدی هذا التغییر إلى إنهاء النظام الرأسمالی وإنشاء مجتمع أکثر عداله. نظر لاعتماد هذا النقد السیمیائی على التفسیر الشخصی للقارئ، یمکن القول بأنّ هذه النظریه ذاتیه إلى حد کبیر.
۱۱۷.

مقومات العداله الاجتماعیه وطرق تطبیقها وفقا لتفسیری المیزان وفی ظلال القرآن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: القرآن العداله الاجتماعیه المقومات التفسیر المیزان فی ظلال القرآن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۲۱
تُعتبر العداله الاجتماعیه موضوعًا حیویا ومثیرا للجدل فی السیاق الاجتماعی والدینی خاصه وأن القرآن الکریم یحتوی على توجیهات ومبادئ تتعلق بالعداله الاجتماعیه؛ وذلک بالاستناد إلى النصوص القرآنیه وتفسیری المیزان وفی ظلال القرآن. یعمل هذا البحث على توضیح المفاهیم والمقومات الأساسیه للعداله الاجتماعیه وکیفیه تطبیقها وفقا للنصوص الدینیه. حیث فهمها الصحیح أمر حیوی للمجتمع وللدیانه الإسلامیه. فالعداله الاجتماعیه هی قضیه حیویه فی مجتمعاتنا، والتی تلعب دوراً کبیراً فی تحقیق التوازن والعداله بین الأفراد. من خلال البحث حول مفهوم ومقومات العداله الاجتماعیه وکیفیه تطبیقها وفقًا للتفسیر القرآنی، یمکن تحقیق فهم أعمق وأشمل لهذا المفهوم وکیفیه تطبیقه. سیتبع هذا البحث منهجاً یجمع بین تحلیل النصوص القرآنیه واستنتاجات تفسیری المیزان وفی ظلال القرآن. توصّل البحث إلی نتائج منها: اتضح أن دراسه العداله الاجتماعیه ومقوماتها من القرآن الکریم ذات أهمیه کبیره لفهم مبادئ الإسلام. تهدف العداله الاجتماعیه إلى تحقیق التوازن والمساواه فی توزیع الموارد والفرص. دراسه توجیهات القرآن حول العداله تساعد على العیش وفق مبادئ إسلامیه. تعزز دراسه العداله فهم مفاهیم الحق والعدل وکیفیه تطبیقها. توفر أدوات ومنهجیات لحلّ المشکلات الاجتماعیه وتحقیق التغییر وتدعم رؤیه مجتمع متساو وعادل وتعزز المشارکه لتحقیق ذلک.
۱۱۸.

تجلیات السرد المتعدد الأصوات فی روایه «الاعترافات» لربیع جابر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: السردانیه العربیه تعدد الأصوات تعدد وجهات النظر تعدد الشخوص الاعترافات ربیع جابر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۲۵
جاءت الحداثه ومابعدها لتقدّم تحلیلات مختلفه وتجارب جدیده فی السرد، إذ قامت بتحطیم القواعد الفنیه المألوفه للروایه وتشکیل صیغ جدیده للتحرّر من قیود الصوت الأحادی للسرد متجاوزه التنمیط والنمذجه والأحادیه فی الأصوات. یتحقّق هذا الاتّجاه بکسر التماسک، واستبداله بمنطق التفکیک والتشتیت، وسیلان الحدود الفاصله بین الضمائر، وانتقال الراوی من هیمنه صوت الأنا إلى هیمنه صوت الآخرین؛ وهذا ما سمّاه النقاد بتقنیه الأصوات المتعدده. ولأهمیه هذا الأسلوب، اعتمد الباحثون علیه کموضوع للدراسه، هذا بالإضافه لقلّه تطبیقه فی العملیه النقدیه للنصوص السردیه فی نتاجات ربیع جابر (1972م)، الروائی اللبنانی الذی نال الجائزه العالمیه للروایه العربیه. وقف ربیع جابر بالأسلبه الروائیه عند حدود تعدد الأصوات فی روایه «الاعترافات» (2007م)، حیث تؤدّی معظم شخوصها دوراً فی روایه الوقائع وسرد مجرى الأحداث، فلا یبدو السارد سلطویاً بشخوص عالم السرد. وأهم ما توصّل إلیه البحث هو أنّ تعدد الأصوات یظهر فی هذه الروایه من خلال تقدیم وجهات نظر مختلفه، وتنویع الشخصیات وخلفیاتهم، واستکشاف قضایا اجتماعیه وسیاسیه من وجوه نظر متعدده. یساهم هذا التنوع فی إغناء الحبکه السردیه وتقدیم رؤى جدیده للواقع العربی. وتحتوی عملیه عرض شخوص الروایه على أسالیب کلامیه متعدده ولکن لیس ربیع جابر هو الذی یدلی باعترافاته، فهو لیس الراوی فی روایته، إنه المروی علیه والمروی له.
۱۱۹.

تحلیل جامعه شناختی رمان" بیروت 75 " اثر غاده السّمان بر پایه نظریه ساختارگرایی تکوینی

کلیدواژه‌ها: لوسین گلدمن جامعه شناسی ادبیات نقد ساختارگرایی تکوینی غاده السمان بیروت 75

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۲۵
جامعه شناسی ادبیات به عنوان یکی از زیر شاخه های جامعه شناسی به بررسی آثار ادبی با رویکرد اجتماعی و پیامدهای آن می پردازد. در این پژوهش، جامعه شناختی رمان «بیروت 75» اثر غاده السمان بر اساس نظریه ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن مورد تحلیل و کنکاش قرار می گیرد. هدف اصلی پژوهش، کاوش در ابعاد اجتماعی و فرهنگی مندرج در رمان و واکاوی نقش ساختارهای اجتماعی در شکل گیری و بازتاب مسائل اجتماعی آن زمان است. تحلیل جامعه شناختی به بررسی واقعیات اجتماعی، شرح، مقایسه و تحلیل جوامع انسانی و رفتار و کردار انسان ها در جامعه بر حسب زمان، مکان و علت آنها، اهتمام می ورزد.یافته ها نشان می دهد که این رمان با تمرکز بر موضوعاتی مانند فقر، نابرابری های طبقاتی، مسائل قومی، شهرت و شهوت، توانسته است به روشنی وضعیت بحرانی و چالش های جامعه بیروت در دهه ۱۹۷۰ را بازنمایی کند؛ ساختارهای اجتماعی درون اثر، به همراه نبوغ نویسنده، توانسته است تصویری جامع و چندلایه از بحران های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از آن دوره ارائه دهد و بر اهمیت مطالعه جامعه شناختی ادبیات در فهم عمیق تر تحولات اجتماعی تأکید دارد.
۱۲۰.

بررسی زبان زنانه در رمان «الفتاه الأخیره» اثر نادیا مراد بر اساس نظریه رابین لیکاف

کلیدواژه‌ها: جامعه شناسی زبان جنسیت زبان رابین لیکاف «الفتاه الأخیره» نادیا مراد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۷
در اواخر دهه شصت میلادی تغییرات عمیق اجتماعی مشاهده می شود. یکی از آن ها رواج تفکرات فمینیستی و بررسی جنسیت زبان در حیطه ادبیات بود. رابین لیکاف که یکی از جامعه شناسان مشهور است با نگارش کتاب زبان و جایگاه زن در این دوره توانست یکی از نوین ترین نظریه های زبان و جنسیت را خلق کرده و با استفاده از جایگاه اجتماعی زنان و کاربرد زنان نزد این جنسیت به بررسی تفاوت های سبک زبان زنان و مردان پرداخته و با استفاده از سه محور واژگان، دستور و آوا، مؤلفه های لازم به منظور دریافت تفاوت های سبکی زبان زنان و مردان را ارائه کرد. پژوهش کنونی با روش توصیفی-تحلیلی و آماری و تکیه بر نظریات جامعه شناسی زبان (لیکاف) و محورهای آن به بررسی گفتار زنانه در رمان «الفتاه الأخیره» نوشته نادیا مراد پرداخته تا میزان همپوشانی این نظریه در رمان مذکور را مشخص کند. داده های حاصل نشان می دهد نویسنده در محور واژگان از زبان زنانه، تشدید کننده، تردید نما، سوگندواژه ، رنگ واژه و واژگان عاطفی به منظور بیان زبان زنانه در رمان خود بهره برده و در زمینه دستوری نویسنده در این راستا از جملات نیمه تمام، پرسشی، تعجبی استفاده کرده است. حضور نیروهای داعش در فضای این رمان باعث شده زنان قدرت گفتار بالایی نداشته و این امر نوعی ضعف زبانی وناسازگاری در محور آوایی رمان شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان