مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
منطقه تقریبی رشد
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی روش نمایش خلاّق بر سازگاری اجتماعی کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعال ی با توسعه منطقه تقریبی رشد بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش را 30 نفر تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس شرایط پزشکی (آیا کودک دارو مصرف می کند یا خیر؟) و پس از رضایت والدین، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند . گروه اول (کنترل) با روش سخنرانی و گروه دوم (آزمایش) با روش نمایش خلاّق آموزش دیدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سنجش سازگاری اجتماعی محقق ساخته با 28 سؤال در طیف لیکرت بود. پرسشنامه مذکور 4 حیطه سازگاری کودکان شامل: الف) مشارکت در کار گروهی، ب)رعایت حقوق دیگران، ج) اعتقاد به ارزش ها و اصول اخلاقی گروه یا جامعه و د) تعهد و احترام به خانواده و دوستان را موردسنجش قرار می داد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین میزان تأثیر روش آموزش سخنرانی و روش نمایش خلاّق بر سازگاری اجتماعی (در هر 4 حیطه) کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی ، تفاوت معناداری به نفع روش نمایش خلاّق وجود دارد (05/ p £ . ). نتیجه گیری: برای بهبود سازگاری اجتماعی کودکان دارای اختلال کم توجهی/ بیش فعالی، بهتر است از روش آموزش نمایش خلاّق نسبت به روش سخنرانی بیشتر استفاده شود.
اثربخشی آموزش روش تدریس سکوسازی بر توانمندی های شناختی دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری خاص: آزمون مفهوم منطقه تقریبی رشد ویگوتسکی
حوزههای تخصصی:
ﻫﺪف ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺮرﺳی اثربخشی آموزش روش تدریس سکوسازی بر توانمندی های شناختی دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری خاص: آزمون مفهوم منطقه تقریبی رشد ویگوتسکی بود. در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از طرح نیمه آزﻣﺎیﺸی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده از ﺑیﻦ دانش آموزان مبتلا اختلالات یادگیری خاص شهر کهره در سال تحصیلی 1398-1397 تعداد 34 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزﻣﺎیﺶ و کنترل (هر گروه 17 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش ای تحت آموزش روش تدریس سکوسازی قرار گرفت، اﻣﺎ ﮔﺮوه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اختلالات یادگیری کلورادو(2011) و مقیاس هوش وکسلر کودکان ویرایش چهارم وکسلر(2003) بود. داده ﻫﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزمون ﺗﺤﻠیﻞ کﻮواریﺎﻧﺲ ﻣﻮرد ﺗﺠﺰیﻪ و ﺗﺤﻠیﻞ ﻗﺮار گرفت. نتایج ﻧﺸﺎن داد آموزش روش تدریس سکوسازی بر توانمندی های شناختی دانش-آموزان مبتلا اختلالات یادگیری خاص اثربخش بود. می توان گفت که نتایج، آموزش روش تدریس سکوسازی بر توانمندی های شناختی دانش آموزان مبتلا اختلالات یادگیری خاص را تأیید کرد.
مطالعه روند شکل گیری گفت وگوی کندوکاو محور در کلاس «فلسفه برای کودکان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتقای مهارت های فکری و فرهنگ گفت وگویی در کودکان می تواند نویدبخش جامعه ای خردورز باشد. پژوهش حاضر درصدد است به بررسی ساختار گفت وگویی که در حلقه کندوکاو کلاس «فلسفه برای کودکان» در مقطع دبستان اجرا می شود، بپردازد تا از خلال آن، مهارت های لازم برای شکل گیری «گفت وگوی کندوکاوی» را شناسایی کند. الگوی گفت وگوی کندوکاویِ ارائه شده در این پژوهش، برگرفته از «تفکر چندبعدی و بازاندیشانه» در آموزش «فلسفه برای کودکان» است که در بستر «منطقه تقریبی رشد» شکل می گیرد.به منظور بررسی موضوع مدنظر این پژوهش، روند گفت وگوهایِ حدود 200 کلاس «فلسفه برای کودکان»، در پایه های مختلف تحصیلی، مشاهده توصیفی، متمرکز و گزینشی شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که حلقه های کندوکاو «فلسفه برای کودکان» به مثابه «منطقه تقریبی رشد»، با فراهم کردن فضایی برای گفت وگوی کودکان با یکدیگر، در حضور تسهیلگر (فرد تواناترِ فرهنگ)، می تواند نگرشی بازاندیشانه، مسئولانه، انتقادی و خلاقانه در آنها ایجاد کند.
Iranian EFL Teachers' Beliefs about Dynamic Assessment: Does Context Make a Difference?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Dynamic assessment (DA), premised on Vygotsky's Sociocultural Theory (SCT), constitutes a valuable venue for language teachers to promote the dialectical praxis and awareness of language assessment and teaching in the EFL context. In spite of the surge of interest in the importance of DA in assessing the dynamically emergent abilities , little has been written down regarding EFL teachers' attitudes toward DA. The current study attempted to fill that void by unearthing Iranian EFL teachers' beliefs about DA and also to determine if there is a statistically significant difference between university and language institute teachers' attitudes with regard to DA. To this end, forty Iranian EFL teachers in the two contexts (i.e., universities and language institutes) were selected through purposive and snowball sampling procedures. Adopting an exploratory design, the researchers collected the data through an Email interview. The results of the Chi-square tests indicated that there is no significant difference in the attitudes of university and language institute teachers toward DA, and both groups held a positive attitude toward it. In addition, the content analysis of the data resulted in the emergence of three major themes namely, teachers' classroom assessment practices, EFL teacher's attitudes toward DA, and impediments to applying DA principles in EFL classes. The findings of this study cater for implications for teachers to voice their concerns about the edifice of language testing and assessment in Iran.
تأثیر ارزیابی پویای بر خط بر بهبود مهارت نوشتاری دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی پویا که بر پایه مفهوم پیشرفت در منطقه تقریبی رشد ویگوتسکی (1987) استوار است، روشی است در جهت اجرای همزمان دو فرآیند آموزش و ارزیابی به عنوان فعالیتی ترکیبی که در آن هدف اصلی درک درست توانایی های دانش آموزان و حمایت فعالانه در جهت ارتقای این توانایی ها است. نگاهی کلی به تاریخچه حاضر نشان می دهد که تأثیر ارزیابی پویا بر مهارت نوشتاری دانش آموزان ابتدایی در ایران در کلاس های برخط تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین، پژوهش حاضر تأثیر به کارگیری ارزیابی پویای برخط و ارزیابی غیر پویا/ایستا بر میزان رشد توانایی نوشتاری دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی را بررسی کرد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی پیش آزمون، آموزش، پس آزمون و پس آزمون با تاخیر بود که با شرکت دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) که به شکل تصادفی در یکی از مدارس دولتی شهرستان بروجرد انتخاب شدند انجام گرفت. تحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس یک طرفه صورت گرفت. یافته ها نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل در پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین، نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گروه کنترل در پس آزمون با تاخیر نسبت به مهارت نوشتاری وجود داشت. در پایان، با توجه به بنیان های فکری نظریه فرهنگی-اجتماعی ویگوتسکی، نتایج بحث شد و پیشنهادات کاربردی برای بهبود آموزش نوشتاری ارایه شد.
بررسی مهارتهای تفکر انتقادی بر اساس رویکرد یادگیری ویگوتسکی مطالعه موردی داستان های کودک «تغرید النجار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
36 - 52
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که رویکردهای یادگیری شناختی، ازجمله یادگیری اجتماعی ویگوتسکی به مهارت های تفکر انتقادی توجه دارد، کاربست مبانی روشمند این رویکردها برای نهادینه سازی این مهارت ها که از ضروریات زندگی انسان معاصر به شمار می آید، اثربخشی بسیار زیادی خواهد داشت. پژوهش پیش رو به بررسی داستان های کودکانه «تغرید النجار»، – نویسنده معاصر اردنی- می پردازد. این مطالعه با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای مدل شش گانه مهارت های انتقادی «فاسیونه» انجام می شود. هدف اصلی این پژوهش تحلیل کنش ها، عملکرد و گفتگوهای شخصیت ها در این گونه ادبی است و همچنین بررسی نحوه آموزش این مهارت ها با تأکید بر اصل سکوسازی و نقش تسهیل گری بزرگ ترها و همسالان ماهرتر در منطقه تقریبی رشد کودک می پردازد. نتایج پژوهش بیانگر این مهم است که «تغرید النجار» با کاربست بیان کودکانه در قالب داستان، آن را بسان ابزار میانجی برای رشد تفکر و خصوصاً تقویت تفکر انتقادی برگزیده است که در نهایت منجر به کمک در رشد شناختی و اجتماعی مخاطبش می گردد؛ با توجه به رده سنی مخاطب، آموزش مهارت خودتنظیمی و تفسیر در رده اول و دوم قرار دارد، که در راستای تقویت شناخت، هویت بخشی، شکل گیری شخصیت، آگاهی بخشی، تولید دانش برای کودک بکار گرفته شده اند؛ همچنین مهارت استنباط، تحلیل، ارزش گذاری و توضیح به ترتیب با تکیه بر دو راهبردِ آموزشیِ عاطفی و شناختی مورد توجه نویسنده بوده اند که منجر به ارائه ساحتی تازه از قابلیت های متون داستانی گردیده است و بیانگر آن است که از نگاه «تغرید النجار» زبان و فرهنگ، ابزارهایی برای افزایش رشد ساختارهای ذهنی کودک هستند.