فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳۶٬۴۲۸ مورد.
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
102 - 112
حوزههای تخصصی:
بیگانگی شغلی یا حس جدایی از کار که بعضاً افراد از آن رنج می برند ناشی از فقدان هدف، استقلال یا معنای کار است. این پدیده که تأثیر عظیمی بر تعامل بین افراد، هویت و خودپنداریه آنها دارد، از متغیرهای اجتماعی- فرهنگی متعددی تأثیر می پذیرد. پژوهش حاضر پیمایشی است در میان افراد شاغل در منطقیه 2 شهر تهران، در سه سازمان آموزش و پرورش و شهرداری و شعب بانکی، که داده های آن از طریق پرسشنامه گردآوری شده و با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که متغیرهایی چون «احساس بی قدرتی»، «ابهام نقش»، «بی هنجاری شغلی»، «احساس پوچی» و «نارضایتی شغلی» رابطیه معناداری با بیگانگی شغلی دارند. سوای تفاوتی که برخی متغیرهای زمینه ای مثل جنسیت و سن در نوع و میزان بیگانگی از کار ایجاد می کند، بسترهایی اثرگذار نظیر «سلسله مراتب سازمانی» و «تمرکزگرایی» در تشدید یا کاهش این پدیده نقشی کلیدی دارند. همچنین فرهنگ کار که خود متأثر از «سبک مدیریت» و «نوع ارتباطات در محیط کار» است به تشدید بیگانگی از کار دامن می زند. نتایج همچنین نشان می دهد که دو عامل دیگر ارتباط مستقیم و معناداری با میزان بیگانگی شغلی کارکنان داشته اند: ناامنی شغلی و عدم تعادل کار و زندگی، بدین معنا که افزایش کارهای موقت، آزاد، و پاره وقت موجب شده است که کارکنان از ثبات، مزایا و روابط بلندمدت با سازمان ها محروم شوند و حس جداشدگی و حاشیه نشینی در میان آنها تقویت شود. حاصل آن که، تبیین این عوامل اجتماعی- فرهنگی می تواند به سازمان ها کمک کند تا محیط های کاری پرمعنا، حمایتگر و رضایت بخشی ایجاد کنند که احساس بیگانگی را کاهش دهد.
رابطه فرهنگ و باروری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴شماره ۷۰
41 - 82
حوزههای تخصصی:
کشور ایران در چند دهه اخیر با روند تند کاهش باروری مواجه بوده است. کاهش باروری را می توان با تغییر در ساختار نگرشی افراد مرتبط دانست، به عبارتی فرهنگ، عناصر و ساختارهای فرهنگی بر فرآیند باروری در کشور ایران تاثیر گذار بوده اند. فرهنگ دارای سه مولفه مهم شامل: 1) ابعاد شناختی( ارزش ها و نگرش ها) ؛ 2) ابعاد سازمانی ( هنجارها و قوانین فرهنگی) ؛ 3) ابعاد مادی ( نمادهای فرهنگی) می باشد. هدف مقاله حاضر بررسی تاثیر مولفه های مهم فرهنگی شامل مولفه های شناختی، هنجاری و نمادی بر رفتار باروری در کشور ایران است. در راستای نیل به اهداف فوق، پس از طراحی پرسشنامه خبره ، با بیست نفر از خبره ها مصاحبه و نتایج حاصل از این فرآیند با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از خروجی نرم افزار اکسپرت چویس نشان داد مولفه شناختی فرهنگ به عبارتی شاخص تغییر در ارزشها و نگرشها مهم ترین مولفه فرهنگی و نحوه تقسیم کار جنسیتی در منزل، نگرش های جنسیتی مساوات طلبانه، تاثیر رسانه های مدرن و سیاستهای دولتی مهمترین زیر شاخص های فرهنگی تاثیرگذار بر رفتار باروری از دیدگاه خبرگان معرفی شده اند. در زمینه اجرایی شدن سیاست های افزایش باروری باید توجه داشت که فقط اعمال برنامه اقتصادی نمی تواند به تنهایی تاثیر گذاری قابل توجه ای در افزایش باروری داشته باشد، از اینرو پیشنهاد می شود در بسته های حمایتی خانواده بعد ارزشی، فرهنگی هم به درستی مورد توجه قرار گرفته و در برنامه های حمایتی خانواده گنجانده شوند.
مطالعه تطبیقی چالش های نظام اداری در رسیدگی به تخلفات اداری با رویکردی فرهنگی- اجتماعی در ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به لحاظ تحول در نظام اداری ایران و عراق، مطالعه چالش های نظام اداری در رسیدگی به تخلفات اداری با رویکردی فرهنگی و اجتماعی بیش از هر زمان دیگر احساس می شود.زیرا وجود نظام اداری مطلوب در ایران و عراق مستلزم بررسی چالشهای موجود در رسیدگی به تخلفات اداری این دو کشور می باشد. تخلفات اداری در هر دو کشور به جهت عملکردهای نامطلوب یا غیرقانونی سازمانهای دولتی و سایر نهادهای عمومی تعریف می شود. از این رو پرسش اصلی این پژوهش در باب بررسی چالشهای نظام اداری در رسیدگی به تخلفات اداری با رویکردی فرهنگی- اجتماعی در ایران و عراق است. در پاسخ به این سوال بر اساس یافته های این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی، نفوذ فرهنگ تبعیض آمیز، ضعف ساختار قانون، فساد سازمان دهی، نقص آموزش به عنوان چالشهای نظام اداری در رسیدگی به تخلفات اداری با رویکردی فرهنگی–اجتماعی در ایران و عراق استنباط و اسنتاج گردید.
دولت و بازسازی جامعه: تکوین سوبژکتیویته های زنانه در استان ایلام (1400-1300)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حیات اجتماعی در عرصه زنانه، گاه محل ظهور نیرویی رهایی بخش وکنش گرا بوده و گاه به دلیل مناسبات قدرت، وجهی تصنعی یافته است. این پژوهش به روایت خاص فوکو درباره ی سوژگی و سوژه شدن، تبارشناسی و تاریخ توجه دارد. روش این پژوهش، کیفی و به شیوه تبارشناسی است. اسناد از کتابخانه ی مجلس شورای اسلامی، آرشیو اسناد و تالار پژوهش و کتابخانه ملی استخراج گردیدند که صحت و اعتبار آن ها مورد تایید است. همچنین برای فهم بهتر روایت زنان و ارائه ی تاریخ محلی زنان ایلام با تعدادی از زنان ایلامی مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. یافته ها نشان می دهد که حوادث تاریخی صد ساله موجب شکل گیری زنانگی هایی از نوع محصور در مکان، هژمونیک، بروکراتیک، سلحشورانه و مطالبه گر شده است. بر اساس نتایج، سوبژکتیویته های زن ایلامی به واسطه اثرپذیری از حوادثی تاریخی چون؛ اسکان عشایر، اجرای طرح توسعه روستایی، اصلاحات ارضی، فعالیت احزاب سیاسی، توسعه نظام اداری، وقوع انقلاب اسلامی و جنگ و توسعه نظام آموزش عالی در پیوند با این تحولات به وجود آورده است.
فرصت ها و چالش های فضای مجازی در حفظ هویت دینی و فرهنگی خانواده های اسلامی
حوزههای تخصصی:
فضای مجازی به عنوان یک ابزار دوسویه، هم می تواند عامل تقویت هویت دینی و یا باعث تضعیف آن باشد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیرات فضای مجازی بر هویت دینی و فرهنگی خانواده های اسلامی است. روش پژوهش اسنادی و از نوع توصیفی - تحلیلی است. داده ها از طریق تحلیل اسنادی و بررسی منابع معتبر علمی جمع آوری شده اند. نتایج نشان می دهند که فضای مجازی از یک سو امکان تقویت هویت دینی، ارتباطات خانوادگی و گسترش آموزه های اسلامی را فراهم می آورد و از سوی دیگر، چالش هایی همچون گسترش محتوای غیراخلاقی، تهدید حریم خصوصی و ترویج ارزش های مغایر با اصول اسلامی را به همراه دارد. این پژوهش بر لزوم مدیریت آگاهانه فضای مجازی، ارتقای سواد رسانه ای و تولید محتوای باکیفیت اسلامی تأکید دارد. یافته ها حاکی از آن است که استفاده صحیح از این فضا می تواند به تقویت بنیان های دینی و فرهنگی خانواده های اسلامی منجر شود و نقش مؤثری در کاهش تهدیدات آن ایفا کند.
نقش شبکه های اجتماعی در سازگاری و انطباق مهاجران افغانستانی (مورد مطالعه: دانشجویان افغانستانی مشغول تحصیل در دانشگاه های ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش مهاجرت ها، یکی از روندهای اثرگذار بر آموزش و جابه جایی های بین المللی، افزایش نابرابری ها در سطح ملی و جهانی است. با قدرت گیری طالبان در افغانستان در سال 2021 و افزایش تبعیض های قومیتی، جنسیتی و افراطی گری های سیاسی و مذهبی، دسترسی برابر به فرصت های آموزشی و شغلی برای گروهی محدود شده است. حضور بیش از نیم قرن مهاجران افغانستانی در جامعیه ایرانی، همراه با تحرکات اخیر دانشجویان مهاجر از افغانستان، دانشگاه های ایران را به یکی از مراکز مهم پذیرش دانشجو تبدیل کرده است. هدف این مطالعه بررسی روند شکل گیری و نقش شبکه ها در ورود و سازگاری دانشجویان مهاجر جدید به کشور است.روش مقاله حاضر تحلیل کیفی شبکیه اجتماعی است. جامعیه هدف 29 دانشجوی مهاجر افغانستانی مشغول تحصیل در دانشگاه های ایران هستند که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند.یافته های پژوهش نشان داد دانشجویان مهاجر با قرارگرفتن در شبکه های اولیه و ثانوییه دانشجویی، بخش عمده ای از نیازهایشان رفع می شود و شرایط سازگاری و انطباقشان با مقصد بیشتر فراهم می شود. بر همین اساس نیز مکانیسم های شکل گیری روابط در شبکه ها به خصوص در بین دانشجویان تازه وارد، ترجیح برقراری تعامل و پیوند با افرادی شبیه خودشان (اصل هموفیلی) است. این شباهت از منظر دانشجو بودن، افغانستانی بودن، هم قوم و هم مذهب بودن بیش از سایر موارد بود؛ درحالی که در بین مهاجران نسل دوم و سوم، شبکه های گسترده تری همراه با پیوندهای قوی و ضعیف متعدد از جامعیه مهاجران افغانستانی و همین طور جامعیه ایرانی وجود دارد.هرچند دانشجویان در ظاهر اذعان دارند که تعصبات قومیتی در شکل گیری پیوندها و تعاملاتشان در شبکه های موجود نقشی ندارد، اما در واقعیت امر نشانه هایی از مرزهای نامرئی موجود در بین آن ها و غلبیه ته نشست های قومیتی در برقراری تعاملات و پیوندها مشاهده می شود. این نگاه در بین دانشجویان تازه وارد از افغانستان پررنگ تر و در بین مهاجران نسل دوم و سوم که در فضای ایران رشد کرده اند، کمتر نمود دارد و در برخی تعاملات، ناخودآگاه خود را نشان می دهد.
صلح گروگان روابط قدرت؛ لزوم حکمرانی ملکه گی در کندوی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صلح و قدرت ارتباط پیچیده ای دارند. پژوهش حاضر با هدف کمک به فهم بهتر مفهوم قدرت -به عنوان یک امر کلی و دارای شمولیت در ساحات مختلف زندگی- درکی غیرمتمرکز از قدرت و حکمرانی و پیوند آن با صلح را ارائه می کند. به این ترتیب با نگاهی جامعه شناختی و از لنز فوکو به مفهوم قدرت و حکمرانی می نگرد و نشان می دهد روابط قدرت در ارتباط با صلح در حوزه های مختلف زندگی افراد چگونه عمل می کند.
روش تحقیق کیفی از نوع نظرییه زمینه ای است و داده ها به روش نمونه گیری هدفمند و با تکنیک مصاحبیه نیمه ساختاریافته با 43 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز در سال 1402 به دست آمد و بعد از جمع آوری داده ها به شیویه کدگذاری مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها نشان می دهد مصاحبه شوندگان صلح را گروگان روابط قدرت و حکمرانی هایی می دانند که در تمام ساحات زندگی آن ها نمود یافته و توسط اشکال و روابط قدرت نامطلوبی از جمله «سلطیه سلاطین قدر قدرت»، «فناوری انضباطی قدرت» و «رژیم های حقیقت حاکم» گروگان گرفته شده است. آنان برای ترمیم این رابطه و دستیابی به صلح به «لزوم واژگونی روابط قدرت»، «شکل گیری روایت» و «جلوه گری مدارا و رواداری» اشاره داشتند.
برای خارج شدن از اوضاع پیش رو، توجه به حکمرانی نرم یا به تعبیری «حکمرانی ملکگی در کندوی اجتماعی» به عنوان ضرورت امروز و نیاز فردا احساس می شود.
زمینه ها و پیامدهای کودک همسری در استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
۱۹۴-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
بر اساس آخرین داده های سرشماری کشور در سال ۱۳۹۵، اگرچه سن ازدواج دختران عموماً در حال افزایش است، اما ازدواج های زودرس همچنان در جوامع سنتی با شیوع بیشتری مشاهده می شود. این گونه ازدواج ها، درواقع نوعی خشونت علیه کودکان محسوب می شوند که خواسته و ناخواسته پیامدهای نامطلوبی برای آن ها در پی دارد. پژوهش حاضر با رویکردی کیفی و بهره گیری از نظریه زمینه ای (بر پایه رویکرد اشتراوس و کربین) به بررسی پدیده کودک همسری در استان لرستان پرداخته است. هدف اصلی، شناسایی علل، زمینه ها، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدهای این پدیده بر اساس تجربه زیسته ۱۵ زن بود که همگی پیش از ۱۸ سالگی ازدواج کرده بودند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساخت یافته گردآوری و تا اشباع نظری تحلیل شد. یافته ها شامل ۱۰ مقوله اصلی ازجمله خاستگاه اجتماعی، شرایط بغرنج اقتصادی، مردسالاری، خشونت، آرزوهای ناتمام، گوشه گیری و انزوا، محرومیت، نارضایتی از زندگی و رفتارهای نامتعارف زناشویی، عدم تفاهم در زندگی مشترک و بافت فرهنگی یا شرایط محیطی و سنت ها بود که در به وجودآمدن پدیده کودک همسری و حسرت کودکی نقش دارند. پیامدهایی چون افسردگی و انزوای زوجین، خیانت و عدم تعهد به زندگی، طلاق عاطفی، کودک مادری، خشونت خانگی، اقدام به خودکشی و ترک تحصیل از نتایج عمده این پدیده هستند. تحلیل ها، ضمن تأکید بر نقش ساختارهای فرهنگی و اقتصادی نابرابر، نشان دادند که کودک همسری نه یک انتخاب آگاهانه، بلکه واکنشی منفعلانه به ساختارهای نابرابر و سنتی جامعه است. پژوهش با تکیه بر نظریه های فمینیستی، اریکسون، جامعه پذیری جنسیتی و منابع، بر لزوم سیاست گذاری مبتنی بر آگاهی بخشی، مداخله حمایتی و اصلاح قانون تأکید می کند.
خاستگاه چرخش زبانی یورگن هابرماس: بنیانگذاری نظریه اجتماعی انتقادی و جایگاه نظریه زبانی هومبولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «چرخش زبانی» هر چند در رویکردهای مختلف، معانی خاصی دارد اما به طور کلی، به این امر اشاره می کند که در قرن بیستم، «زبان» مرکز توجه اندیشمندان قرار گرفت. مباحثات پیرامون زبان، سبب شد که این اندیشمندان نسبت به یکدیگر مواضع تحلیلی و انتقادی بگیرند. هابرماس، با نقدهایی که به دو سنت فلسفی هرمنوتیکی و تحلیلی وارد کرده است؛ موضع پراگماتیستی خود به زبان را تثبیت نموده است. با پیگیری آثار هابرماس، روشن می شود که خاستگاه توجه او به زبان را باید در«نظریه زبانی هومبولت» دانست. نظریه هومبولت تقسیم بندی سه سطحی از زبان ارائه می کند و این امکان را برای هابرماس فراهم می آورد که او بتواند اولاً به دیگر رویکردها زبان اندیش، نقدهایی وارد کند و نابسندگیِ تفسیرِ آن ها از زبان را آشکار سازد؛ ثانیاً با برجسته سازی سطح پراگماتیستی زبان، نظریه ای اجتماعی بنا نهد که بتواند وضعیت تحقق یافته مدرنیته را فهم و نقد کند. خاستگاه «چرخش زبانی» هابرماس ریشه در نظریه زبانی هومبولت دارد، متفکری که در حاشیه جریان فلسفی قرار می گیرد اما هابرماس با برجسته سازی نظریه زبان شناختی او نشان می دهد که تفسیر و فهم دو متفکر اصلی زبان اندیش قرن بیستم، یعنی هایدگر و ویتگنشتاین درباره مورد زبان، در تقسیم بندی سه سطحی هومبولت قابل تحلیل است.
«بازخوانی بُن مایه های نظری در اندیشه و آثار اکبر رادی از منظر فلسفه امانوئل لویناس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه امانوئل لویناس بر تلقی خاصی از اخلاق بنا شده و دارای وجوه انضمامی است. لذا، انطباق و مفصل بندی نظریات او در بررسی های جامعه شناختی یا در تحلیل عواطف و روابط کاراکترهای داستان های واقع نمایانه امکان پذیر است؛ از جمله مفهوم اخلاق در ارتباط «من/خود» با «دیگری» و «مواجهه چهره به چهره» که از مفاهیم کلیدی فلسفه او به شمار می روند. بدین ترتیب، با بررسی حالات و رفتار اشخاص داستان مطابق اخلاق لویناسی مشخص می شود «غیریت» (اعم از خانواده، اجتماع و جهان پیرامون) چگونه مجموعه خلقیات، روابط، قصدیت و خلق سوژه را شکل می دهد. این مقاله با روش تحلیلی – تطبیقی بر آن است با خوانشی از بن مایه های آثار اکبر رادی، بر طبق مفاهیم برجسته فلسفه امانوئل لویناس -از جمله مفاهیم "اخلاق (Ethics)"، "غیریت (Alterity)"، "دیگری (Other)"، "مسئولیت (Responsibility)"، "چهره (Face)"، "عدالت (Justice)"، و "مرگ (Death)"- ضمن ارائه دریافتی کاربردی از مؤلفه های فلسفه لویناس، مؤید این نظر باشد که قرابتِ قابل توجهی میان نظرات این دو متفکر، بخصوص در حوزه روابط اجتماعی و مسئولیت اخلاقی قابل بازشناسی است؛ با این شاخصه که در فلسفه لویناس، وجه انسانی اخلاق به روایتی نو از سوژه و سوبژکتیویته می انجامد، و در اندیشه رادی، وجه اجتماعی اخلاق در سوژه ایرانی، ضرورت ریشه یابی آسیب های اجتماعی را یادآور می شود.
هویت جنسیتی کودکان در خانواده های تهرانی: پژوهشی در انسان شناسی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
115 - 132
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد الگوهای فرهنگی و جنسیتی که از طریق ژست های کلامی و غیرکلامی به کودکان منتقل می شود و هویت جنسیتی آنان را شکل می دهد، مورد مطالعه قرار دهد. رویکرد نظری آن مبتنی بر آراء هربرت مید با تاکید بر مفاهیم ذهن، خود و جامعه است. روش این پژوهش مجموعه ای از داده ه ای انسان شناختی اعم از مردم نگاری، مصاحبه و مشاهده مشارکتی است. در مجموع شش میدان پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند از خانواده های منطقیه یک تهران انتخاب شدند و با استفاده از روش های کیفی اعم از مشاهده و مصاحبه مورد مطالعه قرار گرفتند. روش تحلیل داده های مربوط به مصاحبه، مبتنی بر تحلیل موضوعی است. نتایج پژوهش نشان می دهد والدین یا مراقبین نزدیک به دلیل تآثر از آموزه های فرهنگی، ارزش های جنسیتی به خصوصی را به کودکان منتقل می کنند که هویت جنسیتی کودک را می سازد و تعاملات او با دیگری به عنوان دختر یا پسر شکل می دهد. همچنین یافته های میدان حاصل از کنش های متقابل والدین و اطرافیان نزدیک با کودکان و تآثیرگذاری آن در ابعاد متفاوت هویت جنسیتی کودکان بود. این ابعاد در پنح حوزیه طبقه بندی جنسیتی، فشار جنسیتی، محرومیت جنسیتی و پیش داوری بین گروهی جنسیتی قرار می گیرد که هریک از این طبقه بندی ها به طرح واریه جنسیتی کودک منجر می شود. طرح واریه جنسیتی به مجموعه ای از الگوها و قوانینی مربوط می شود که تعامل کودک با دنیای بیرون و درون او را شکل می دهد. این امر به این معنا است که کودک مبتنی بر طرح واریه جنسیتی خود در حضور محرک و با فرایند های ذهنی که به صورت واسطه ای عمل می کنند، رفتار متناسب با جنسیت خود را اتخاذ می کند.
تطورات گفتمان حجاب از مشروطه تا پایان پهلوی اول (سال های 1285-1320 شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی حجابی یکی از مهم ترین چالش های جامعیه ایران به حساب می آید که علاوه بر ناسازگاری فرهنگی با ارزش های ایرانی-اسلامی، پیامدهایی اجتماعی، سیاسی و ملی برای جمهوری اسلامی رقم می زند. مطالعیه این پدیده در بستر تاریخی به ویژه شناخت مراحل اولییه ظهور آن در ایران اهمیت ویژه ای دارد. در همین راستا هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییرات گفتمانی حجاب از دوران مشروطه تا انتهای پهلوی اول در بستر تنازعات گفتمانی آن است. رویکرد نظری و روشی پژوهش تحلیل گفتمان، مبتنی بر نظرییه لاکلا و موف است. یافته های پژوهش نشان داد اوایل مشروطه تنها گفتمان حاکم حجاب گرایی بود، اما گفتمان حجاب ستیزی، تغییر در سبک پوشش را با الگوپذیری از مد و پوشاک غربی حول چهار محور اصلی آزادی، عفاف، علم آموزی و بازتفسیر دین صورت بندی کرد که موجب تزلزل در گفتمان حجاب گرایان شد. بازسازی نظری گفتمان مذکور به شکل گیری خرده گفتمان های حجاب قرآنی-فقهی، ضعیفه پندارانه، زن ستایانه، سیاسی-اجتماعی و درنهایت خرده گفتمان حجاب قانونی انجامید. دوگانیه خانه نشینی همراه با حجاب یا حضور اجتماعی با کشف حجاب، نتیجیه حاصل از تنازعات گفتمانی شکل گرفته بود. درنهایت روی کارآمدن حکومت پهلوی قابلیت های دسترسی متعددی به ویژه از طریق دو نهاد ثبت احوال و مؤسسات آموزشی برای استیلای گفتمان حجاب ستیزی ایجاد کرد و با قانون کشف حجاب اجباری، اختلافات گفتمانی را یک جانبه و در عمل بی اثر کرد.
رویکرد پدیدارشناختی دین ابوریحان بیرونی در آینه دین پژوهی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوریحان بیرونی از معدود اندیشمندان مسلمان است که می توان او را به عنوان یک دین پژوه با رهیافتی مشابه با رویکردهای نوین معرفی کرد. یکی از ویژگی های او در دین پژوهی این است که با رویکردی پدیدارشناسانه به بررسی ادیان مختلف پرداخته است. در زمینیه بررسی رویکرد پدیدارشناختی دین وی، پژوهشی مستقل با این عنوان صورت نگرفته است. این پژوهش با هدف بررسی دیدگاه ها و نوع مواجهیه او با ادیان مختلف انجام شده است و با روش تطبیقی و مقایسه ای و با بهره گیری درست از آثار برجستیه ابوریحان بیرونی و مهم ترین نظرات او که ناظر به بحث دین پژوهی است، همچنین با استفاده از تحقیقات جدید، به بررسی دین شناسی ابوریحان و نوع مواجهیه او با سایر ادیان می پردازد. مهم ترین نتیجیه این پژوهش آن است که رویکرد دینی ابوریحان، شباهت زیادی به رویکردها و رهیافت های جدید در دین پژوهی، به ویژه در زمینیه پدیدارشناسی دین دارد. براین اساس او با رویکردی پدیدارشناسانه، به بررسی مقایسه ای ادیان پرداخته است. در بررسی ادیان با احتیاط و به دور از تعصب برخورد کرده و در مواجهه با «دیگری دینی» روشی همدلانه و فارغ از ارزش داوری به کار گرفته است. به علاوه در بررسی ادیان سعی کرده است تا به دین آن ها از منظر متدینان آن دین بنگرد. او حقیقت را امری متکثر می داند که در اختیار تمام افراد بشر است؛ بنابراین همیه ادیان را نجات بخش تلقی می کند.
روندهای آینده نظام توزیع در صنعت سرگرمی سینما؛ کاربست رویکرد نگاشت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
115 - 144
حوزههای تخصصی:
صنعت سرگرمی در سال های اخیر نقش مهمی در اقتصاد جهانی پیدا کرده و به تبع آن، نظام توزیع این صنعت نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. سینما به عنوان یکی از ارکان این صنعت دارای نظام توزیع ویژه خود بوده و با درنظر گرفتن تغییرات شتابان جهانی و ظهور فناوری های تحول آفرین جدید، این نظامات در دوره های مخلتف دستخوش تغییرات مختلفی بوده و در آینده نیز این تغییرات قابل پیش بینی خواهد بود. از این رو، بررسی روندهای آینده و سناریوهای ذیل آن در تصمیم گیری مدیران و سیاست گذاران تأثیرگذار است. پژوهش حاضر با تأکید بر جایگاه مهم سینما در ایران و با رویکرد کیفی و راهبرد نگاشت شناختی (CM) که از روش های ساختاردهی مسئله می باشد، صورت گرفته است. به این صورت که از طریق برگزاری گروه کانونی متشکل از 10 خبره صنعت مذکور، با احصای روندهای آینده نظام توزیع سینمای ایران، مدل مفهومی گرافیکی روندها، سناریوها و روابط میان آنان را ارائه می نماید. نتایج پژوهش حاکی از این است که تغییر در جنس ارائه خدمت، تقویت استراتژی های جذب و وفاداری، تغییر زیرساخت، تغییر در نوع محتوا و تحول کانال های توزیع، پنج روند قابل پیش بینی در آینده نظام توزیع سینمای ایران هستند که در انتهای پژوهش نیز روابط هر یک از پنج مولفه ی یادشده به صورت تفصیلی ارائه شده است.
از آنومی تا نظم: کالبدشکافی قانون گریزی در جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قانون گریزی به عنوان یکی از مسائل مزمن اجتماعی در ایران، تبعات گسترده ای برای نظم عمومی، مشروعیت سیاسی و توسعه پایدار به همراه دارد. پژوهش حاضر با هدف واکاوی ابعاد گوناگون این پدیده، با بهره گیری از رویکرد فراتحلیل کیفی (فراترکیب) و مرور نظام مند مطالعات، به تحلیل محتوایی ۲5 مقاله علمی-پژوهشی منتشرشده بین سال های 1۳84 تا 14۰۰ پرداخته است. یافته ها نشان می دهند که قانون گریزی در ایران تحت تأثیر مجموعه ای از متغیرهای جمعیتی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، مدیریتی و محیطی قرار دارد. در تحلیل این یافته ها، نظریه های آنومی (دورکیم و مرتن)، کنترل اجتماعی (هیرشی)، سرمایه اجتماعی (پاتنام) و پیوند اجتماعی، چارچوب مفهومی غالب در تبیین علل قانون گریزی به شمار می روند. بر این اساس، مقابله مؤثر با قانون گریزی مستلزم مجموعه ای از اقدامات سیاستی در سطوح مختلف است، ازجمله: تقویت سرمایه اجتماعی از طریق اعتمادسازی و مشارکت پذیری، افزایش عدالت رویه ای و اجرای منصفانه قانون، ارتقای فرهنگ قانون مداری از طریق آموزش عمومی و رسانه ها، بازسازی مشروعیت نهادی، حمایت از اقشار محروم و بازنگری در ساختارهای نظارتی و اجرایی. یافته های این پژوهش می تواند راهگشای برنامه ریزی های پیشگیرانه و تصمیم سازی مبتنی بر شواهد برای کاهش قانون گریزی در ایران باشد.
شاخص های ارزیابی واحدهای پژوهشی حوزه فرهنگ: چارچوبی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
143 - 169
حوزههای تخصصی:
فرهنگ به دلیل گستردگی مؤلفه ها و ظرفیت بالای ثبات و تغییر، به یکی از کانونی ترین مفاهیم در سیاست گذاری عمومی تبدیل شده و نمود بارز آن در «چرخش فرهنگی» قابل مشاهده است که بر تأثیرگذاری فرهنگ بر حوزه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تأکید دارد. با این حال، فقدان چارچوبی استاندارد و جامع برای ارزیابی واحدهای پژوهشی حوزه فرهنگ در جمهوری اسلامی ایران، به عنوان بازوی کلیدی تولید دانش فرهنگی و جریان سازی در عرصه سیاست گذاری، منجر به پراکندگی فعالیت ها، موازی کاری، ناکارآمدی در تخصیص منابع و عدم تحقق کامل ظرفیت این واحدها در پاسخ گویی به نیازهای نظام حکمرانی فرهنگی شده است. این پژوهش با هدف ارائه چارچوبی نوین برای ارزیابی عملکرد این واحدها، با رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون، داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساخت یافته با 11 نفر از نخبگان و مدیران پژوهشی کشور را تحلیل کرده است. یافته ها نشان می دهد که شاخص های ارزیابی واحدهای پژوهشی حوزه فرهنگ در چهار دسته اصلی شامل شاخص های فردمحور (مانند شایستگی و تعهد پژوهشگران)، کمّی (مانند تعداد مقالات و گزارش های سیاستی)، فرهنگی (مانند انطباق با مبانی اسلامی-ایرانی و جریان سازی فرهنگی) و عمومی (مانند کارایی مدیریتی و مالی) طبقه بندی می شوند. طراحی این شاخص ها باید با توجه به اساس نامه واحد پژوهشی، زمان تأسیس، پرهیز از کلی گویی و توازن بین معیارهای کمی و کیفی انجام شود. برای ارتقای این واحدها، تقویت ارتباط با نهادهای سیاست گذار و مجری، ایجاد سازمان بالادستی هماهنگ کننده برای کاهش موازی کاری، تأسیس دبیرخانه پژوهشی در نهادهای فرهنگی و پیوند نظام مند با دانشگاه ها پیشنهاد شده است. این پژوهش با احصای مسائل کلیدی مانند ضعف در مسئله شناسی فرهنگی، پراکندگی ساختاری و دوری از نهادهای تصمیم گیر و ارائه راهکارهایی نظیر تخصصی سازی واحدها و چابک سازی نظام پژوهش، گامی در جهت بهینه سازی نظام حکمرانی فرهنگی برمی دارد. یافته ها می توانند به عنوان مبنایی برای سیاست گذاری در نهادهایی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد استفاده قرار گیرند.
تحلیل موضوعی و ترسیم نقشه علمی پژوهش های مرتبط با حوزه اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کتاب سنجی ابزاری است که امکان تحلیل انتشارات علمی و استنادات آنها را برای درک الگوها و روندهای پژوهش های علمی فراهم می کند. این مطالعه ساختار مفهومی پژوهش های مرتبط با اقتصاد مقاومتی را در پایگاه استنادی پایش علم و فناروی جهان اسلام (ISC) بررسی می کند و زیرحوزه ها و ابعاد مهم مفهوم اقتصاد مقاومتی را شناسایی می کند. روش: این پژوهش با استفاده از فنون کتاب سنجی و تحلیل هم رخدادی واژگان انجام شده است. تعداد 528 مدرک از پایگاه آی اس سی بررسی شد تا روند پژوهش های مربوط به اقتصاد مقاومتی در بازیه زمانی 12ساله (1402-1391) را شناسایی کنند. از تحلیل خوشه ای و نمودار راهبردی برای ترسیم ساختاری مفهومی پژوهش های حوزیه اقتصاد مقاومتی استفاده شده است. یافته ها: یازده خوشه در حوزیه اقتصاد مقاومتی شناسایی شدند که شامل (1) اقتصاد مقاومتی؛ (2) اقتصاد اسلامی؛ (3) شرکت های دانش بنیان و اقتصاد مقاومتی؛ (4) اقتصاد مقاومتی از منظر مقام معظم رهبری؛ (5) اقتصاد مقاومتی در متون درسی؛ (6) اقتصاد مردم محور؛ (7) اقتصاد مقاومتی و تهدیدات خارجی؛ (8) نقش دانشگاه و نخبگان در اقتصاد مقاومتی از منظر مقام معظم رهبری؛ (9) سبک زندگی و اقتصاد مقاومتی؛ (10) فنون ارزیابی و تحلیل نظام اقتصاد مقاومتی و (11) نقش کارآفرینی در اقتصاد مقاومتی هستند؛ علاوه براین، با تحلیل محتوای مقالات منتشرشده در بازیه زمانی 12ساله، موضوعات نوظهور در حوزیه اقتصاد مقاومتی شناسایی شدند. نتیجه گیری: باتوجه به خلأ پژوهشی تحلیل کتاب سنجی در حوزیه اقتصاد مقاومتی، پژوهش های این حوزه بررسی و حوزه های موضوعی و انتشارات برجسته شناسایی شد. نتایج این پژوهش می تواند به توصیف فهمی جامع از حوزه های پژوهش کنونی کمک کند و با شناسایی الگوها و روندهای پژوهشی تصویری جامع از ساختار و پویایی حوزیه اقتصاد مقاومتی در پژوهش های علمی ارائه دهد و مبنایی برای جهت دهی مطالعات آینده باشد.
برساخت وطن در شعر مهدی اخوان ثالث و عبداللّه پَشیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
145 - 160
حوزههای تخصصی:
بحث وطن موضوع مطالعه تعدادی از حوزه های معرفتی یا برخی از دانش ها همچون جغرافیا، انسان شناسی/جامعه شناسی، روان شناسی/روانکاوی، علوم سیاسی و نظرییه ادبی -به ویژه مطالعات پسااستعماری- است. همچنین هویت امروزین بسیاری از دولت - ملت ها در مقام برساختی نو از هویت اجتماعی-تاریخی جوامع علی الخصوص در خاورمیانه حاصل دیگری سازی مبتنی بر مفهوم وطن است. دیگری سازی در سطح کلان بر کانونی سازی غرب/سفید در مقام سوژه و ابژگی شرق و در سطح خُرد بر مواجهه با قدرت حاکم بر ملت ها یا رویارویی با قوم/نژادهای همجوار استوار است. چنین موضعی در مقام روایت/واقعیتی کلان، موضوع بازنمایی بسیاری از شعر های فارسی و کردی معاصر واقع شده که ذیل ادبیات چپ/متعهد یا مقاومت صورتبندی می شوند. از میان این شاعران مهدی اخوان ثالث و عبدالله پشیو از منظرهای مختلفی، روایت/واقعیت وطن را بازنمایی می کنند. در این نوشتار سطوح بازنمایی دو شاعر در باب وطن به معنای نوعی مقاومت و تعهد در مقابل گونه های مختلف دیگری در سطح کلان و خُرد آن به شیویه توصیفی-تحلیلی دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که برساخت هنری-ایدئولوژیک وطن در شعر دو شاعر از سه منظر روانی-نوستالوژیک، عینی/جغرافیایی و گفتمانی بازنمایی شده است که هر یک با مصداق ها و زیرمجموعه های آنها، مفهوم وطن را بسط داده و دلالت های ویژه ای را همسو با مفهوم وطن با تکیه بر تجربیه زیستیه فرهنگی/سیاسی خود مطرح کرده اند.
کاوشی در بسترهای انگیزه بخش و کنترلگر فرزندآوری در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
جمعیت و فرزندآوری یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی حال حاضر در ایران است. پژوهش حاضر مطالعه ای کیفی است که در سال 2-1401 در شهر یزد و با هدف کشف و شناسایی زمینه ها و بسترهای انگیزه بخش و کنترلگر فرزندآوری در بین شهروندان انجام گرفته است. به منظور اجرای این پژوهش و دستیابی به تفسیرهای مشارکت کنندگان و تحلیل نظری آن، از نظرییه داده بنیاد (رویکرد برساخت گرایی چارمز) به عنوان یکی از روش های کیفی و تفسیری بهره گرفته شد. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر 25 نفر از زنان شهر یزد بودند که با آنها مصاحبه های نیمه ساختاریافتیه 80 تا 120 دقیقه ای انجام گرفت و سپس داده ها به منظور ساخت مفاهیم، کدگذاری و ارائه شد. دلالت های معنابخش فرزندآوری و موانع و ادراک مخاطره از مقولاتی است که در این ارتباط استخراج شد و کدهای متمرکز پژوهش عبارت بودند از: فرزندآوری به مثابه فرصت رهایی بخشی از چالش ها، معنابخشی به زندگی، ترجیح جنسی والدین، نگرانی های تربیتی، تغییرات سریع سبک زندگی نسل جوان و تلقی فرزند به مثابه باری اقتصادی. نتایج پژوهش نشان داد قصد فرزندآوری تابعی از زیست جهان اجتماعی است که بر باور ذهنی کنشگران اثرگذار است؛ علاوه براین قصد فرزندآوری با چالش ها و نگرانی هایی روبه رو شده و انگیزیه سوژه ها را کاهش داده است، به گونه ای که بر عوامل انگیزه بخش نیز سایه افکنده است.
واکاوی ریشه های شکست سیاست های حجاب با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اخیر سیاست گذاری عمومی در موضوع حجاب و عفاف با مناقشات پیچیده ای روبرو شده است. هرچند دولت ها در طول سال های بعد از انقلاب، تلاش کرده اند با سیاست گذاری و قانون گذاری، چالش های این موضوع را به حداقل برسانند با این حال، اکثر این ابتکارات سیاستی، نتوانسته اند به اهداف مورد نظر خود دست یابند. اهدافی که طی چند دهه مداوماً تعیین شده اند، هنوز در آینده نزدیک نیز دست نیافتنی به نظر می رسند. به همین روی، در قدم اول، نیازمند آسیب شناسی فرآیند سیاست گذاری حجاب در ایران هستیم. به منظور شناسایی حوزه های کلیدی منجر به شکست سیاست های حجاب؛ مصاحبه عمیق با 15 نفر از خبرگان و 4 جلسه فوکوس گروپ با 20 نفر از اندیشمندان در حوزه زنان مبتنی بر رویکرد نظریه داده بنیاد به عنوان یک روش کیفی در تحقیق با رویکرد اکتشافی انجام شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. در این روند پس از تحلیل و دسته بندی مفاهیم و مقوله های فرعی حاصل از کدگذاری باز، به مقوله های اصلی در قالب پدیده محوری، شرایط علی، زمینه ای، مداخله ای، کنش ها و مکانیزم ها و پیامدها دست یافتیم که در نهایت با گزاره های نظری و حکمی در کدگذاری انتخابی تشریح و تفسیر شدند. بنابراین، پدیده محوری "ناکامی چندوجهی سیاست های حجاب و عفاف" در ایران با مدل پارادایمی در ارتباط با شرایط احصا شده، بازنمایی شد و راه کارهایی را برای برون رفت از شرایط موجود دریافت کرد.