فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
107-143
حوزههای تخصصی:
دین و زیست دینی همواره یکی از ساحات بنیادین در فرهنگ و تمدن بشری بوده است. در دوره معاصر با ظهور عقلانیت جدید و بسط سوبژکتیویسم متافیزیکی طرح پرسش از امکان یا عدم امکان حیات دینی و معنوی در جهان کنونی به پرسشی اساسی تبدیل شده است. بر اساس تلقی سوبژکتیویستی، فهم انسان به منزله سوبژه و فاعل شناسا و تلقی هستی به منزله ابژه یا متعلق شناسایی، به اوج خود می رسد. بر اساس سوبژکتیویسم متافیزیکی و سوبژکتیویسم جدید دکارتی کانتی، آدمی نمی تواند به حقیقتی فراسوی آگاهی خویش نایل شود. ما راهی به فراسوی آگاهی و سوبژکتیویته و هیچ روزنه ای به سوی نومن یا ذات و حقیقت این جهان نداریم. تلقی سوبژکتیویستی، به انکار امکان مقوله وحی، یا سخن گفتن با جان این جهان و امکان منادات انسان با امر قدسی منتهی گردیده و زمینه برای سیطره و بسط سکولاریسیم و نیهیلیسم مهیا شده است. با توجه به مبانی نظری و فلسفی عبدالکریم سروش، در پروژه وی، امر دینی، در معنای گشودگی به ساحت قدس و منادات با حضرت حق، به لحاظ فلسفی و وجودشناختی امکان پذیر نیست.
ارزیابی تعقیب مجازی همسر در افراد متأهل: تعیین ویژگی های روان سنجی و اعتباریابی نسخه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعقیب مجازی همسر به نظارت و کنترل شریک زندگی ازطریق فناوری اشاره دارد و اثرات فیزیکی، روانی و مالی هم بر فرد قربانی و هم بر فرد تعقیب کننده دارد و می تواند بر کانون خانواده به ویژه در میان زوج های جوان تأثیر بگذارد؛ بنابراین، این مسئله نیازمند مطالعیه عمیق تر در جوامع مختلف است. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی، ساختار عاملی و تغییرناپذیری مقیاس تعقیب مجازی همسر (IPCS) براساس جنسیت در بین افراد متأهل جامعیه ایران بود. این مطالعه از لحاظ هدف بنیادی و ازنظر تحلیل داده همبستگی از نوع تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی بود. جامعیه آماری شامل معلمان متأهل استان زنجان بود که با روش نمونه گیری در دسترس404 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به سؤالات پاسخ دادند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تعقیب مجازی همسر اسموکر و مارک (2017) و اعتماد زناشویی رمپل و همکاران (1985) بود. یافته های حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی ساختار سه عاملی مقیاس و برازش مناسب مدل اندازه گیری را نشان داد. همسانی درونی گویه ها به شیویه آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 93/0 محاسبه شد که مطلوب بود. مقدار شاخص AVE و ریشیه دوم این شاخص به ترتیب روایی همگرا و روایی تشخیصی را در سطح سازه تأیید کرد. تحلیل عاملی چندگروهی، تغییرناپذیری جنسیتی را برای این ابزار تأیید کرد. اندازه و جهت ضریب همبستگی پیرسون بین تعقیب مجازی همسر و اعتماد زناشویی حاکی ازآن بود که مقیاس از روایی ملاکی برخوردار است؛ بنابراین، می توان گفت نسخیه فارسی مقیاس سه عاملی تعقیب مجازی همسر ((IPCS از روایی و پایایی مناسبی برای استفاده در پژوهش های آتی برخوردار است. باتوجه به ماهیت رفتار تعقیب مجازی و تأثیرپذیری آن از فرهنگ جامعه مطالعات بیشتری درباریه ابعاد مختلف این رفتار به ویژه در حوزیه چرایی آن ضروری است.
The Effects of Data Privacy Regulations on Cybersecurity Practices in Nigeria and Africa
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
313 - 336
حوزههای تخصصی:
Background: With the rapid digital transformation across the African continent, ensuring the protection of personal data through effective regulatory frameworks is crucial. Key regulations, including Nigeria’s Data Protection Regulation (NDPR) and the African Union’s Convention on Cyber Security and Personal Data Protection, have been enacted to address growing concerns about data privacy and cybersecurity.Aims: This literature review critically examines the impact of data privacy regulations on cybersecurity practices in Nigeria and across Africa, focusing on empirical studies that highlight the interplay between regulation enforcement and cybersecurity outcomes.Methodology: This review synthesizes empirical studies that explore the effectiveness of these regulations in improving cybersecurity practices in both public and private sectors.Results: Empirical research from Nigeria indicates that while the NDPR has led to some positive changes in organizational data protection strategies, challenges in enforcement, resource allocation, and awareness continue to hinder its full impact. Studies reveal that small to medium enterprises (SMEs) face difficulties in complying with the regulations due to a lack of capacity and knowledge. Similarly, research across several African countries shows a significant gap in both the implementation of data privacy laws and the cybersecurity measures required to mitigate emerging threats, such as ransomware and data breaches. Furthermore, empirical evidence highlights that varying levels of regulatory enforcement across the continent result in inconsistent cybersecurity practices, leading to vulnerabilities in the digital infrastructure. The review also explores empirical findings on the socio-economic and political barriers that affect the successful enforcement of data privacy regulations, with particular focus on limited technical expertise, political instability, and insufficient resources for regulatory bodies. Additionally, studies suggest that there is a growing need for cross-border collaboration and capacity building to bridge the regulatory gaps and improve overall cybersecurity resilience.Conclusion: Empirical evidence underscores the need for stronger regulatory frameworks and greater cooperation across African nations to enhance the protection of personal data and fortify cybersecurity practices across the region. Recommendations for future policy development are provided, based on the insights gained from existing empirical studies.
بررسی تأثیر نگرش های جنسیتی بر کیفیت زندگی زنان و مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در علوم اجتماعی بررسی نگرش ها و آثار و پیامدهای آن موضوعی مهم و درخور توجه بوده است. یکی از این نگرش ها، یعنی نگرش های جنسیتی نقشی محوری در تحولات نهاد خانواده دارد. درون ماییه این نگرش ها، تغییر در ساختار کهن نقش های جنسیتی و تبدیل روابط مردسالارانه به روابط برابر بین زن و مرد است. هدف پژوهش حاضر آن است که تأثیر نگرش های جنسیتی را بر رضایت از زندگی در ابعاد مختلف آن و در ارزیابی افراد از کیفیت زندگی خود بررسی کند. جامعیه آماری پژوهش افراد بالای 15 سال خانوارهای معمولی ساکن در مناطق شهری کل کشور در سال 1397 و حجم نمونه 5036 نفر است. نتایج پژوهش نشان داد حدود 10درصد زنان و 27درصد از مردان دارای نگرش جنسیتی سنتی و 37درصد از زنان و 20درصد از مردان دارای نگرش جنسیتی برابرطلب یا مدرن بوده اند و درنهایت حدود 54درصد از زنان و مردان دارای نگرش بینابینی بوده اند. کیفیت زندگی زنان از مردان اندکی بیشتر بوده است. نگرش جنسیتی رابطیه منفی با کیفیت زندگی داشته است؛ بدین معنا که هرچه نگرش جنسیتی مدرن تر بوده، کیفیت زندگی ذهنی پایین تر بوده است. این تأثیرگذاری بر کیفیت زندگی ذهنی زنان به مراتب بیشتر بوده است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد متغیر نگرش جنسیتی در بین زنان با ضریب بتای 196.- مهم ترین متغیر تأثیرگذار بر کیفیت زندگی زنان بوده است. حال آنکه نگرش جنسیتی در بین مردان با ضریب 055.- تأثیرگذاری کمتری داشته است.
بررسی پدیدارشناختی جنسیت در میانه سنتِ فرهنگیِ ورزا جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
167 - 192
حوزههای تخصصی:
مردم بومی شمال، سامان دهی نبرد خونین دو گاو نر را ورزاجنگ می نامند و تحت عناوینی مثل پاسداشت بازی محلی، سنت، حفظ فرهنگ و صیانت از هویت بر تداوم آن اصرار دارند. طی چند سدیه اخیر این فرهنگ نامتعارف با دگرگونیِ ساختارهای اجتماعی، دچار تغییرات شگرف شد اما هستیه اصلی آن یعنی «جنگیدن دو گاو نر» همچنان باقی مانده است. برخی از محققان دانشگاهی نیز در حمایت از ابعاد اقتصادی، بر توسعیه آن به منظور جذب سود و عواید مالی برای میزبان، جاذبیه گردشگری و توریسم و انسجام اجتماعی تأکید می نمایند. هرچند از گذشته تاکنون در ایران بسیاری از سیاحان و تاریخ نگاران، این پدیده را یک بازی نامیده اند اما آرمانِ حضور خرد در زندگی فردی و اجتماعی، ما را بر آن می دارد، بازی ای را زیبا تلقی کنیم که در کارکردهایِ خود، هماهنگ با زندگی باشند. این نمایش که جنسی از تأمین معاش نامتعارف را در خود دارد نیمی از کنشگرانِ خود (زنان) را انکار می کند. قصد ما از پرداختن به این موضوع، نه تلاش برای وارد کردن زنان به این کارزار، بلکه آسیب شناسی انتقادی آن می باشد . از این رو، پرسش محوری این است که فقدان حضور زنان در این مراسم گویای چه نوع مناسباتی است؟ بنابراین، با زیست تجربی میان کنشگران موصوف و اتخاذ استراتژی موستاکاس در پدیدارشناسی به مثابه روش، سعی نمود برای پرسش های فوق پاسخی درخور بیابد؛ نتیجیه کار این شد که پدیدیه ورزاجنگ در استمرار سنت فرهنگی گذشته و در امتداد برجسته سازی سنت های جاری در جامعه ، به رغم تحولاتی که داشته، به آستانه یک بازی اجتماعیِ انسجام ساز نزدیک نشده است.
احساسات دانشجویان ایرانی در فضای دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
119 - 146
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به تحلیل احساسات و نگرش های دانشجویان ایرانی درباره دانشگاه ها و فضای آن ها پرداخته است. داده های تحقیق شامل ۵۱۰۸ پست منفرد از پلتفرم اجتماعی ایکس، منتشرشده در فاصله آذر ۱۴۰۲ تا آذر ۱۴۰۳ است. تحلیل احساسات با استفاده از ابزارهای مدرن و خوشه بندی K-means انجام شد که به شناسایی هفت خوشه اصلی منجر شد: 1) خوشه صفر به جنبه های چندگانه زندگی دانشگاهی پرداخته است و به ویژه بر استادان تأکید دارد؛ 2) خوشه یک دیدگاهی مثبت تر نسبت به زندگی اجتماعی در دانشگاه ارائه می دهد و پست ها به ویژه از روابط میان دانشجویان قدردانی کرده و از اندرکنش های مثبت با کارکنان و جو عمومی دانشگاه رضایت دارند؛ 3) خوشه دو برخلاف خوشه های دیگر احساسات منفی و انتقاداتی را به همکلاسی ها نشان می دهد؛ 4) خوشه سه بر اندرکنش های دانشجویان با پرسنل امنیتی و حراست دانشگاه متمرکز است و نگرانی ها درباره سخت گیری ها، ریاکاری های ادراک شده و رفتارهای مداخله جویانه را بیان می کند؛ 5) خوشه چهار به طورخاص بر دانشجویان مرد تمرکز دارد و پست ها از قضاوت های منفی درباره ظاهر و رفتار آن ها تا ابراز علاقه و تحسین متغیر هستند؛ 6) خوشه پنج تأثیر عمیق زندگی دانشگاهی بر سلامت عاطفی دانشجویان را بازتاب می دهد و هم از شادی ها و هم از ناامیدی ها در مواجهه با این محیط منفرد صحبت می کند؛ 7) خوشه شش به روابط میان دانشجویان و استادان پرداخته است.
AI; A Human Future
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
145 - 173
حوزههای تخصصی:
Background: Throughout history, humans have consistently developed groundbreaking technologies, from fire and the wheel to modern computing, showcasing their ability to innovate and control their creations. The rise of artificial intelligence has sparked renewed concerns about whether machines might eventually surpass human intelligence and autonomy.Aims: This study aims to critically assess AI’s role in human society, particularly addressing concerns that it may surpass human control and agency. It seeks to demonstrate that while AI is a powerful tool, it lacks autonomy, self-augmentation, and intentionality, making it unlikely to replace human decision-making. Additionally, the paper examines historical technological advancements, showing how humans have always adapted and controlled new innovations.Methodology: Employing a historical-comparative methodology, this study traces the evolution of computing technologies from early tally systems to quantum computing. It incorporates philosophical analysis through the works of Hubert Dreyfus, John Searle, and Michael Tomasello, assessing AI’s limitations in replicating human cognition.Findings: The study finds that despite AI’s rapid advancements, it remains fundamentally dependent on human input, lacks true understanding, and is incapable of independent self-enhancement. The historical trajectory of technological progress demonstrates that while new technologies can disrupt societies, humans have consistently adapted and maintained control. Philosophical critiques of AI further reinforce the argument that intelligence is not solely computational but deeply rooted in embodiment, intuition, and shared intentionality—qualities that AI lacks.Conclusions: Concerns about AI overwhelming human agency are largely misplaced. Just as humanity has managed previous technological revolutions—including writing, mechanization, and computing—AI will be integrated and regulated according to human needs and ethical considerations. While vigilance is necessary, the myth of AI autonomy is exaggerated.
Cancer, Suffering, and the Role of Social Media: Insights from Iranian Nurses
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
487 - 503
حوزههای تخصصی:
Background: Social media platforms are increasingly used in healthcare to provide psychosocial support to cancer patients. Despite global enthusiasm, concerns about misinformation and emotional vulnerability persist. In Iran, cultural and regulatory contexts add complexity to this dynamic, necessitating a localized understanding of healthcare providers’ perspectives.
Aims: This study aims to explore Iranian oncology nurses’ perceptions of the benefits and risks associated with hospitalized cancer patients' use of social media, and to identify factors influencing these perceptions.
Methodology: A cross-sectional survey was conducted among 131 oncology nurses from various hospitals in Iran, primarily in Tehran. Participants completed a structured questionnaire assessing demographics, life satisfaction, personal social media use, and perceptions of social media's impact on patient morale. Data were analyzed using descriptive statistics, Pearson correlation, and path analysis.
Results: Overall, nurses held a positive view of social media’s role in enhancing patient morale, with a mean perception score of 7.1/10. Younger nurses and those with junior professional ranks exhibited more favorable attitudes. Personal social media usage positively correlated with optimistic perceptions, while life satisfaction showed a weak but significant positive association. Path analysis indicated that daily social media usage and younger age were the strongest predictors of positive perceptions. Some nurses, however, expressed concerns about misinformation and patient vulnerability.
Conclusions: The findings highlight the generally favorable yet nuanced attitudes of Iranian oncology nurses toward social media use by cancer patients. Efforts to enhance digital literacy among healthcare providers and culturally sensitive strategies are recommended to maximize social media’s psychosocial benefits while mitigating associated risks.
طراحی الگوی روابط بین عوامل موثر بر ارتقاء تاب آوری جامعه در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
175 - 207
حوزههای تخصصی:
تاب آوری به عنوان توانایی بازگشت به شرایط اولیه، استفاده هوشمندانه از منابع، شبکه ها و ساختارهای پشتیبان تعریف می شود. این موضوع باعث ایجاد مفهومی از تاب آوری شده که به طور گسترده توسط محققانی که ناسازگاری های مفهومی در تحلیل تاب آوری و پتانسیل آن برای توجیه نظریه های خاص را برجسته می کنند، مورد انتقاد قرار گرفته است؛ بنابراین گنجاندن پایه های اجتماعی تاب آوری در چارچوب مفهومی آن برای پویایی لازم است. بر همین اساس، هدف این مقاله طراحی الگوی روابط بین عوامل مؤثر بر ارتقاء تاب آوری جامعه در شهر تبریز بوده است. روش تحقیق توصیفی- علّی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل دو بخش خبرگان و کلیه شهروندان شهر تبریز بوده است. در این پژوهش 12 نفر از خبرگان در بخش اول مشارکت داشته و 384 نفر از شهروندان بر اساس دهک های درآمدی در بخش دوم پژوهش به پرسشنامه ها پاسخ داده اند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی ساختاری تفسیری و مدل سازی مسیری ساختاری بهره گرفته شده است. یافته های بخش مدل سازی ساختاری تفسیری نشان می دهد که عوامل مؤثر بر ارتقاء تاب آوری جامعه در پنج سطح قرار می گیرد که هر سطح دارای روابط مستقیم و غیرمستقیم با سطوح دیگر است. در این بین عوامل اقتصادی، تأثیرگذارترین عامل و ظرفیت یادگیری، تأثیرپذیرترین عامل در الگوی طراحی شده بوده است. همچنین آزمون الگوی طراحی شده، نشان دهنده روایی و پایایی مناسب الگو و تأیید روابط مستقیم و غیرمستقیم عوامل مؤثر بر ارتقاء تاب آوری جامعه در شهر تبریز بر اساس داده های تجربی بوده است.
بازخوانی علم مدنی طوسی؛ راهی به سوی فهم لایه ای و چند بعدی از امر اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله در پی بازخوانی علم مدنی حکیم نصیرالدین طوسی و گشودن راهی به سوی فهم امر اجتماعی است. روش: روش این مقاله توصیفی-تحلیلی است. یافته ها: در اندیشیه خواجه طوسی، علم مدنی در ذیل حکمت عملی به اعمال آگاهانه و ارادی انسان می پردازد. از این رو برحسب مبدأ کنش انسانی می توان قائل به انواع سه گانیه علم مدنی شد. اگر محقق به کنش هایی توجه کند که مبدأ و منشأ آن ها ذات و طبیعت انسان باشد، محصول معرفتی او «علم مدنی حِکمی» است که همیشه ثابت است که از روش برهان پیروی و لاییه زیرین معرفت اجتماعی را تولید می کند. اگر مبدأ کنش ها وضع انبیا و امامان باشد، «علم مدنی شرعی» شکل می گیرد و روش آن اجتهادی است. اما اگر کنش های انسان ناشی از وضع و قرارداد اجتماعی باشد، مطالعیه آن در صلاحیت «علم مدنی خطابی» است که مقصود از آن نگاه واقع گرایانه به حقایق تاریخی و دستیابی به مصالح، منافع و دفع شرور است. نتیجه گیری: با توجه به الگوی علم شناختی حکیم طوسی، «امر اجتماعی» به مثابیه هستی اعتباری، برحسب مبدأ کنش انسان دارای دو لاییه ثابت و متغیر است و دانش اجتماعی نیز امری فرایندی و محصول حرکت در بین این لایه ها است؛ بنابراین برای مطالعه و تبیین لایه های امر اجتماعی می توان انواع سه گانه ای از علم مدنی را صورت بندی کرد.
فرهنگ گذشته گرای ایرانی؛ تحلیل نشانه شناختی برنامه «تونل زمان» شبکه «من وتو»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
63 - 101
حوزههای تخصصی:
رسانه ها به عنوان ابزارهای حافظه فرهنگی می توانند در احیای گفتمان گذشته گرا نقش داشته باشند. اینکه در هر رسانه ای گذشته مطلوب می تواند گذشته متفاوتی از سایر رسانه ها باشد و هر رسانه، گذشته مشخصی را به عنوان گذشته ایدئال بازنمایی می کند، حائز اهمیت است. این مقاله به تحلیل نحوه بازتولید گذشته ایرانی توسط رسانه ای همچون برنامه تونل زمان شبکه من وتو را می پردازد که در بازنمایی و بازتولید گفتمان گذشته گرا نقشی اساسی ایفا می کند. این مطالعه با بهره گیری از روش نشانه شناسی فرهنگی مکتب تارتو-مسکو انجام شده است. از مفاهیمی مانند تقابل های دوگانه، خود و دیگری، فرهنگ و نافرهنگ، متن و نامتن، و حضور و غیاب برای تحلیل داده ها استفاده شده است. محتوای برنامه «تونل زمان» به عنوان نمونه انتخاب و تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهند که رسانه ها، به ویژه محتوای برنامه «تونل زمان»، چگونه گذشته را از حالت نامتن و میت به متن واجد حیات تبدیل می کنند. همچنین، این پژوهش نشان می دهد که گذشته مطلوب معرفی شده در این برنامه، گذشته زمان پهلوی است که از طریق مکانیسم های فرهنگی بازتولید و بازنمایی می شود. رسانه ها می توانند از طریق فرایندهای فرهنگی، گذشته را به عنوان آینده مطلوب بازتولید کنند. در این پژوهش، الگویی از فرهنگ گذشته گرای ایرانی ارائه شده است. پیشنهاد می شود پژوهش های آینده به بررسی نقش دیگر رسانه ها در بازتولید گفتمان های مشابه بپردازند. از محدودیت های این پژوهش می توان به تمرکز بر یک برنامه خاص اشاره کرد که تعمیم نتایج به دیگر محتواهای رسانه ای را محدود می سازد.
Serious Games, Conceptual Blending, and Creative Learning
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
71 - 86
حوزههای تخصصی:
Background: Many efforts have been put into using serious games for education over the past two decades. Although there are different definitions for serious games, there is a relative agreement that the education of knowledge or skills through or by means of entertainment is at the heart of every serious game. However, educational capacities of serious games and learning strategies exploited in them require further studies.Aims: Considering the capacities of Fauconnier and Turner’s Blending theory, this paper aims to show that the learning strategies in serious games can have other dimensions.Methodology: This paper employs a conceptual and theoretical analysis methodology, drawing on Fauconnier and Turner’s Conceptual Blending Theory to examine the learning strategies embedded in serious games. Additionally, it utilizes a case study approach, analyzing the serious game FLIGBY to illustrate how structural and conceptual blending contribute to creative learning.Findings: The focus point of the paper as the source of the generation of different kinds of unconscious learning processes will be conceptual blending. In the end, the paper will also introduce the serious game FLIGBY from the perspective of Fauconnier and Turner’s blending theory at both structural and conceptual levels.Conclusions: By means of blending theory, it will be discussed that the elevation of serious games to a higher level is possible; a level that will not only reduce the tiredness of serious games but also pursue a more innovative learning, happening at two levels of structural and conceptual.
عوامل مؤثر بر ایدئال های فرزندآوری جوانان گروه های قومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
133 - 148
قومیت به عنوان یکی از زمینه های فرهنگی که رفتار فرزندآوری در آن شکل می گیرد، جایگاه اساسی در مطالعات باروری در جوامع چند قومیتی نظیر ایران دارد. این مطالعه با هدف بررسی نگرش جوانان گروه های قومی ایران به فرزندآوری در سال 1398 و با تحلیل ثانوییه داده های پیمایش ملی نگرش جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده به تبیین موضوع پرداخته است. جامعیه آماری شامل جوانان 18 تا 34 سال مجرد کشور در سال 1398 بوده و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، با نمونه ای با حجم 3021 نفر مصاحبه شده است. بیشتر جوانان ایرانی 18 تا 34ساله تمایل زیادی به ایدئال دوفرزندی (1/47درصد) دارند. در میان گروه های قومی مختلف در ایران، جوانان بلوچی با میانگین تعداد ایدئال 45/2 فرزند، بیشترین تمایل به فرزندآوری و جوانان ترک با میانگین تعداد ایدئال 77/1 فرزند کمترین تمایل به فرزندآوری را داشته اند. تفاوت معناداری در ایدئال های فرزندآوری جوانان فارس با جوانان ترک و بلوچ دیده می شود و وضعیت شغلی و میزان دینداری از متغیرهای مهمی هستند که بر ایدئال های فرزندآوری جوانان اثرگذار هستند؛ بنابراین، قومیت به عنوان سازه ای اجتماعی و فرهنگی نقش تعیین کننده ای در شکل گیری رفتارهای فرزندآوری در سیاست های جوانی جمعیت در کشور خواهد داشت.
Visual Climate Change Communication in Iran’s Social Media: A Discourse Analysis of X
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
337 - 354
حوزههای تخصصی:
Background: The visual turn is one of the most important features of contemporary culture. Therefore, in climate change communication, images can play a crucial role in conveying environmental messages. Environmental advocates use the potential of visuals to deliver part of their messages to their audience. However, only a limited number of studies have focused on the visualization of climate change communication. Given the characteristics of social media, free from the constraints of mainstream media, they can serve as a suitable platform for visualizing climate change messages.Aims: Despite Iran's role in greenhouse gas emissions and the engagement of environmental activists, no research has been conducted on the role of images in conveying climate change messages on Iranian social media. Therefore, the main question of this research is: How do Iranian users on social media platform X frame climate change through images, and within what discourses?Methodology: To answer the question of the research, a combination of quantitative and qualitative visual discourse analysis was applied to 500 images in 2023.Findings: Studies on the visualization of climate change messages have predominantly focused on developed countries. The findings reveal that Iranian users have addressed climate change through four key discourses: scientific, political, ecological, and protest. Furthermore, the results show that visual discourses have been seen globally in Persian X and it has addressed the present tense and the framework of the consequences.Conclusion: In general, the public's attention to climate change in Iranian society reflects the dynamism of the environmental movement in Iran and the growth of environmental literacy among Iranian social media users.
تبیین جامعه شناختی اثرات احساس ناامنی بر مشارکت اجتماعی در میان روستاییان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
161 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر «بررسی شناخت تأثیر احساس امنیت اجتماعی بر مشارکت اجتماعی روستاییان استان کردستان » می باشد که با بهره گیری از نظریه های مرتبط با موضوع پژوهش، تأثیر احساس امنیت اجتماعی در دو بُعد عینی و ذهنی بر مشارکت اجتماعی در دو سطح رسمی و غیر رسمی تبیین شده است. روش تحقیق کمی، به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ زمانی مقطعی که با استفاده از پیمایش و تکنیک پرسشنامه انجام شد. جامعه مورد مطالعه، کلیه ساکنین روستاهای سقز، بانه، مریوان و سروآباد که طی سال 1402-1401 بر اساس سرشماری 1395 در مجموع 222174 نفر و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، ۳۸۴ نفر محاسبه شد. نمونه گیری بر اساس طبقه بندی و تعداد نمونه ها بر اساس سهم جمعیتی در هر روستا پرسشنامه ها به شکل تصادفی بین آن ها توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS ، پردازش، تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی(جداول توزیع فراوانی، آزمون های همبستگی، رگرسیون چند متغیری و تحلیل مسیر) انجام شد. یافته ها نشان داد سهم هر یک از ابعاد ذهنی و عینی احساس امنیت اجتماعی بر مشارکت اجتماعی به ترتیب اثر عبارت انداز: وضعیت سیاسی، ارتباط انسانی، اعتماد اجتماعی، وضعیت انتظامی، پایبندی مذهبی، عملکرد رسانه، احساس آرامش، تعلق و دلبستگی مکانی، وضعیت فرهنگی، وضعیت محل سکونت، پایگاه اجتماعی– اقتصادی، آگاهی از حقوق فردی. لذا مجموعه متغیرهای مستقل قادرند تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمایند. نتایج نشان داد ابعاد عینی نسبت به ابعاد ذهنی احساس امنیت اجتماعی نزد روستاییان غرب استان کردستان اثر گذارتر و از اولویت بیشتری برخوردار است.
Journalists' Satisfaction with Telecommuting Post-COVID-19: A Case Study of ISNA News Agency
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
87 - 106
حوزههای تخصصی:
Background: Due to the changes brought about by the COVID-19 pandemic, telecommuting has emerged as a new work method in the media, enabling journalists to adapt to digital technologies.Aims: This study aims to assess journalists' satisfaction with telecommuting in the post-COVID era among journalists at ISNA news agency.Methodology: The theoretical foundation of this research is based on the ideas of Daniel Bell and Manuel Castells. The statistical population includes 123 journalists, managers, senior editors, and news editors. Data was collected using a survey method and a researcher-designed questionnaire. The questionnaire's validity was evaluated through face validity, and its reliability was determined by a Cronbach's alpha coefficient of 0.956.Results: The results of this study indicate that telecommuting has had positive effects on journalists' productivity, focus, topic discovery, and job enthusiasm. Among the factors assessed on a 5-point Likert scale, “improved output during telecommuting” ranked highest with an average of 4.35, followed by “no issues in communication with colleagues” with an average of 4.29, “feeling of enthusiasm and vitality” with an average of 4.19, “better focus on work” with an average of 4.18, “more time for work” with an average of 4.07, “topic discovery and development” with an average of 3.87, and finally, “ease of communication with relevant organizations and individuals” with an average of 3.74.Conclusions: Environmental, family, and individual factors (such as number of children or marital status) have no effect on job satisfaction in telecommuting, but journalists’ job position does influence their satisfaction with telecommuting.
سوژه معلق مقاوم؛ نقد گفتمان حاکم بر پرورش سوژه در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو به تحلیل و نقد بخش هایی از اسناد بالادستی نظام آموزشی، شامل سه سند مبانی نظری تحول بنیادین آموزش وپرورش، سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و سند برنامه درسی ملی و نتایج آن در عرصه عمل آموزشی با هدف استخراج دلالت های مستقیم و غیرمستقیم در خصوص سوژه و پرورش آن می پردازد. پژوهش با طرح کیفی و دو روش انتقادی و تحلیل محتوای کیفی استقرایی در بررسی متن اسناد و سایر متون مرتبط انجام شده است و به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که «اسناد و گفتمان حاکم بر نظام آموزش وپرورش ایران، مؤید چه نوع سوژه ای است و چه نقدی بر این سوژه وارد است؟». یافته ها نشان می دهد که اگرچه در اسناد بالادستی سوژه مطلوب، غالباً با ویژگی های «سوژه مؤمن» توصیف شده است، اما دارای ابهامات و تناقض هایی است که موجب می شود سوژه محقق آن در عمل، مسیری متمایز با سوژه مطلوب، آرمانی و مصرح طی کند. دیگر این که برخلاف نقدهایی که سوژه پروری نظام آموزشی را با دوگانه نظام آموزشی غرب زده/دین زده تبیین می کند و علت شکست سیاست های آموزشی در پرورش انسان مطلوب را وارداتی بودن و تأثیرپذیری آن از فرهنگ غرب و یا دین زدگی و پرداختن افراطی به پرورش سوژه مؤمن و غفلت از سایر ابعاد انسان می دانند، باید گفت در حال حاضر در اسناد بالادستی و متعاقباً در عمل تربیتی، نوعی تعلیق، بلاتکلیفی و حصاربندی در خصوص قابلیت های انسان و حدود رشد و عاملیت او به چشم می خورد که منجر به شکل گیری و دامن زدن به تناقض و ابهام در خصوص نحوه مواجهه نظام آموزشی و دست اندرکاران تربیت با انسان و در نهایت پرورش «سوژه معلق» می شود. نتیجه این تعلیق، بنا به عاملیت ذاتی و بقاء سوژه (نه مرگ آن) می تواند مقاومت آشکار و پنهان در برابر گفتمان مدرسه، نه تنها در دانش آموزان، بلکه در معلمان و سایر دست اندرکاران شود.
پویایی جمعیت در ایران پس از انقلاب اسلامی: بررسی سیاست ها، فرصت ها، چالش ها و راهبردهای مؤثر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پویایی و تحولات جمعیتی تأثیرات زیادی بر جنبه های اجتماعی و سیاسی و نیز بر خرده نظام های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می گذارد. این تغییرات نه تنها بر ساختارهای قدرت و روابط بین گروه ها اثرگذارند، بلکه بر فرایندهای تصمیم گیری و سیاست گذاری نیز تأثیر دارند. این تحولات خود تحت تأثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و همچنین سیاست ها و برنامه های توسعه هستند که می توانند به روندهای جمعیتی و پیامدهای آن ها شکل دهند.مقالیه حاضر با استفاده از روش های اسنادی و تحلیل ثانوییه نتایج سرشماری های جمعیتی و داده های سازمان ثبت احوال ایران، به بررسی تحولات جمعیتی ایران، سیاست ها، چالش ها و فرصت های ناشی از آن می پردازد.نتایج نشان می دهد تحولات جمعیتی می تواند فرصت هایی برای رشد و توسعیه اقتصادی کشور فراهم آورد، اما تحقق این فرصت ها نیازمند تدوین سیاست های مناسب در حکمرانی است. چالش هایی مانند باروری اندک، نابرابری های منطقه ای و سالخوردگی جمعیت نیز مسائل جدی ای هستند که نیازمند توجه سیاست گذاران و نهادهای دولتی اند.بهره برداری از فرصت پنجریه جمعیتی و مواجهه با چالش ها و مسائل جمعیتی مستلزم اجرای تمامی بندهای ۱۴گانیه سیاست های کلی جمعیتی ابلاغ شده از سوی رهبر انقلاب است. این سیاست ها نه تنها به عنوان یک چارچوب راهنما برای مدیریت تحولات جمعیتی عمل می کنند، بلکه نقشی کلیدی در شکل دهی به سیاست گذاری های کلان و توسعیه اجتماعی دارند. اجرای مؤثر این سیاست ها نیازمند هماهنگی بین نهادهای دولتی، بهره گیری از ظرفیت های اجتماعی و اقتصادی و همچنین جلب مشارکت جامعیه مدنی است. در این راستا، ارزیابی مستمر سیاست ها و پیگیری نتایج آن ها، برای تضمین تأثیرگذاری و انطباق با نیازهای جمعیتی کشور ضروری است.
الگوی حکمرانیِ تنظیم گری رسانه های صوت و تصویر فراگیر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴شماره ۶۹
43 - 79
حوزههای تخصصی:
تنظیم گری به عنوان یک عنصر کلیدی در حکمرانی شناخته می شود. نهادهای تنظیم گر با استفاده از مکانیسم های اصلاح رفتار، به اجرای سیاست گذاری، توسعه صنعت، افزایش رقابت و تأمین منفعت عمومی در بازارها و جامعه می پردازند. به همین منظور هدف پژوهش حاضر به عنوان یک ضرورت، ارائه نظام تنظیم گری در حکمرانی رسانه های صوت تصویر در ایران است. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق گراندد تئوری و با مشارکت هدفمند 22 نفر از سه گروه شامل مدیران صنعت (بازار) رسانه، خبرگان و متخصصان رسانه و مدیران تنظیم گری رسانه به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته و با روش تحلیل داده های کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد و به الگوی پارادایمی نظام تنظیم گری رسانه دست یافت. یافته های پژوهش نشان می دهد که شرایط علّی شامل اهداف (مانند تأمین منافع ذی نفعان اجتماعی، حاکمیتی و صنعت رسانه) و عوامل نیاز به تنظیم گری (مانند تغییر سپهر رسانه، تغییر نقش حاکمیت، ...) است. شرایط زمینه ای شامل ارزش های اساسی، هنجارهای حاکم و مدل های تنظیم گری (مانند تنظیم گری حاکمیتی، مشارکتی، خود تنظیم گری و تنظیم گری چندوجهی) است. شرایط مداخله گر شامل انواع نهاد تنظیم گر، محدوده تنظیم گری، موانع و چالش های تنظیم گری تعریف می شود و پدیده مرکزی این پژوهش طراحی نظام تنظیم گری رسانه شامل مکانیسم های اصلاح رفتار، فرم سازمانی (مانند: گونه های استقلال، ...) و شاخص های اصلی تنظیم گری رسانه (مانند استقلال، پاسخگویی، شفافیت،...) است. شرایط کنش ها و واکنش ها شامل کارکردها و شئون اصلی تنظیم گری و استقرار نظام تنظیم گری می شود. نتایج نشان می دهد که کاربست نظام تنظیم گری (مانند اعمال تنظیم گری، ارزیابی و سنجش عملکرد نهاد تنظیم گر، ...) به تحقق منفعت عمومی و خصوصی منجر خواهد شد.
شناسایی و اعتبارسنجی نشانگرهای مناسک گرایی در نظام آموزش عالی ایران: یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه در نظام آموزش عالی ایران با یک پارادوکس مواجه هستیم؛ به طوری که باوجود رشد سریع نظام آموزش عالی و فراگیرشدن نهاد دانشگاهی در ایران، نگرانی ها درخصوص ناکارآمدی نظام دانشگاهی در ایران وجود دارد. به نظر می رسد که دانشگاه در ایران از کارکردهای نهادی خود منحرف و دچار آنومی و بی هنجاری شده است و به قول مرتن (1938) دچار نوعی مناسک گرایی شده است؛ ازهمین رو پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتبارسنجی نشانگرهای مناسک گرایی در نظام آموزش عالی ایران انجام شد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی است که در آن از روش تحقیق آمیخته از نوع اکتشافی متوالی(کیفی-کمی) استفاده شد. در مرحله کیفی با روش نمونه گیری هدفمند (صاحب نظران کلیدی) و معیار اشباع نظری با 17 نفر عضو هیئت علمی مصاحبه بدون ساختار انجام شد و به همراه 12 سخنرانی از صاحب نظران و دانشگاهیان ایرانی با رویکرد تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شد. در مرحلیه کمی نیز 271 نفر عضو هیئت علمی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسش نامیه محقق ساخته مستخرج از بخش کیفی پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کمی با بهره گیری از دو نرم افزار Smart-PLS و SPSS23 انجام گرفت؛ درنهایت طبق نتایج بخش کیفی نشانگرهای مناسک گرایی در آموزش عالی ایران در پنج حوزه پژوهش (کمیت گرایی، مدگرایی علمی، فراورده محوری، سلطیه آمار و روش بر هدف پژوهش، ISIسالاری، دوریه تحقیقاتی پست داک، جلسات دفاع از پایان نامه، نقش اساتید راهنما و مشاور)، آموزش (مدرک گرایی، تأکید روی جنبه های فرمال تدریس)، سنجش و ارزیابی (ارزیابی و قضاوت کمی گرا، قداست نظام های رتبه بندی، کنکور، آزمون جامع)، توسعیه آموزش عالی (رشد قارچ گونیه مؤسسات آموزش عالی، کمیت گرایی در تعداد اساتید و دانشجو) و ارتباط با صنعت (دفاتر ارتباط با صنعت) سازمان دهی شدند. همچنین نتایج بخش کمی نشان داد الگوی مستخرج از بخش کیفی از برازش مطلوب برخوردار است؛ علاوه براین، یافته های کمی پژوهش نشان داد کلییه نشانگرهای مناسک گرایی در آموزش عالی در سطح بالا و نامطلوبی ارزیابی شدند. بدیهی است که یافته های این پژوهش امکان درک بهتر موضوع و اتخاذ سیاست ها و اقدامات مناسب برای بهبود نظام آموزش عالی ایران را فراهم آورده است.