فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۳۵٬۳۷۰ مورد.
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲ و ۸۳
95 - 109
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه پدیده خودکشی زنان در شهرستان هلیلان از توابع استان ایلام با استفاده از روش کیفی انجام شد. برای رسیدن به این منظور، مصاحبه های عمیقی با 20 نفر از زنان و دخترانی که اقدام به خودکشی داشته اند یا از نزدیکان آنها، زنی اقدام به خودکشی کرده است، انجام شد. پشتوانه نظری این پژوهش، نظریه خودکشی دورکیم و دیدگاه گیدنز در رابطه با تأثیر مدرنیته بر جامعه پذیری افراد و نحوه تکوین هویت آنها بود. بر طبق یافته های این پژوهش، عواملی چون ظهور رسانه ها، توسعه مدارس و دانشگاه ها و رشد و توسعه حمل و نقل برون شهری از یک سو و گسترش عواملی چون: اختلافات خانوادگی، ازدواج های تحمیلی، خشونت خانگی، طلاق، بهتان، نظارت حداکثری و پوشش اجباری، بر شکل گیری و افزایش خودکشی تأثیر بسزایی داشته اند.
مطالعه ای کیفی بر موضوع «عدالت» در آموزش پزشکی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
31 - 52
حوزههای تخصصی:
عدالت در جامعه ما مفهومی است که در عین بدیهی و مفروض دیده شدن، گنگ و پیچیده است. یکی از حوزه های مرتبط با عدالت در حوزه آموزش، آموزش پزشکی است. تجربه پزشک شدن در بستر آموزش پزشکی حاضر، درک و مفهوم پردازی نسبت به موضوع عدالت را شفاف می کند. هدف مطالعه حاضر، کشف و واکاوی درک و تجربه عدالت در میان دانشجویان پزشکی، استادان و مسئولان آموزش پزشکی است. مطالعه حاضر، یک مطالعه کیفی است که در سال 1400 انجام و در آن داده های 29 مصاحبه نیمه ساختاریافته (با استادان، دانشجویان و معاونان آموزشی در دانشگاه های علوم پزشکی) به روش تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داد ازنظر مشارکت کنندگان، بی عدالتی قبل از ورود به رشته پزشکی و ازطریق کنکور اتفاق می افتد. بسترهای غیرمنصفانه رقابت در جامعه، شکلی از ورود غیرمنصفانه به رشته پزشکی را به وجود آورده است. از سوی دیگر، میدان آموزش پزشکی نیز خود در بر گیرنده بستری پیچیده از بی عدالتی است که با وجود ناپذیرفته بودن مرسوم است. مضامین احصاشده عبارت اند از ساختارهای نابرابرساز، جامعه کالایی و سیاست های غیرمنصفانه. مطابق نتایج تحقیق سیاست گذاری ها و راهبردهای عادلانه در بستری از جامعه کالایی و سرمایه دارانه، به ضد خود بدل می شوند و به بی نظمی ناعادلانه و نابرابری می انجامند. تناسب سیاست گذاری ها در آموزش پزشکی با تغییرات اجتماعی، چابکی و به روز بودن، به عنوان ملزومات تغییر پیشنهاد می شود. اتخاذ سیاست های عادلانه در کنکور سراسری و میدان آموزش پزشکی، توزیع منصفانه جایگاه های شغلی، تناسب فعالیت بالین با حقوق و دریافت های دانشجویان پزشکی، از تغییرات فوری پیشنهادی در آموزش پزشکی روشن است که سیاست گذاری های کل نگرانه در آموزش پزشکی، مانع هدررفت حجم عظیمی از استعدادها در وزارت بهداشت می شود.
ادراک تجارب زیسته از کنش ها و اقدامات اصلاح مدارانه در مواجهه با زنان زندانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه اصلاح مداری با عنایت به گفتمان توجه به کرامت انسانی، بهسازی اجتماعی و رفتاری قانون شکنان، به دنبال بازگشت مجرمان به زندگی عادی است. پژوهش حاضر با رویکردی اکتشافی و با روش تحلیل محتوای کیفی، تجربیات و اقداماتی را ارائه می کند که با رویکرد اصلاح مدارانه و تغییر رفتار مجرمان در فرایند گذراندن محکومیت انجام می شود. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 11 نفر از کارمندان زندان زنان بوده اند که با حداکثر تنوع انتخاب شده اند. برای افزایش اعتبار یافته ها نیز، با 25 نفر از زنان زندانی و 4 متخصص دانشگاهی مصاحبه شد تا اتکاپذیری به یافته های کارمندان زندان، افزایش یابد. یافته های حاصل از تحلیل محتوای کیفی از تجارب زیسته کارمندان، محققان را به 3 گونه اصلی، 9 مقوله فرعی و 41 مفهوم رساند. نتایج این پژوهش نشان داد که تجارب کنش ها و اقدامات اصلاح مدارانه در زندان در سه گونه تعاملات، خدمات و توانمندسازی شناسایی شدنی و ارائه دادنی اند. در مقوله اول، تعاملات کارمندان و زندانی و تعاملات زندانیان با خانواده ارائه شد، در مقوله دوم، چهار زیر مقوله امور اجرایی زندانی محور، مشغول سازی زندانیان، بهزیستی اجتماعی و نیروی انسانی با روحیه اصلاح مداری شناسایی و در مقوله سوم توانمندسازی علاقه محور، جامعه محور و توانایی محور توضیح داده شد. یافته ها نشان می دهد در رویکرد اصلاح مدارانه، کلیه فرایندهای موجود در دوران محکومیت در جهت بازگشت مجرم به زندگی عادی طراحی و اداره می شود. تعاملات، خدمات و توانمندسازی نیز باید در جهت جداسازی زندانی از زندگی مجرمانه، صورت بندی شود.
زنان در جامعه پساانقلابی: نشانه شناسی اجتماعی تصاویر بزرگداشت روز زن در دهه شصت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
116 - 131
حوزههای تخصصی:
دهه شصت از آن برهه هایی در تاریخ معاصر ایران است که با وجود شهرت، کمتر مورد بررسی روشمند قرار گرفته است. این دهه با توجه به پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی دربردارنده تلاش های مدون در جهت تاسیس و استقرار نظام سیاسی جدید با سازوبرگ های ایدئولوژیکی است که نظم جنسیتی متناسب خود را رقم زده و در تغییرات اجتماعی اداور پس از خود تاثیرات غیرقابل انکاری داشته است. تحلیل تصاویر انتشاریافته به مناسبت بزرگداشت روز زن در واقع کندوکاوی پیرامون روابط قدرت بوده و از معانی آشکار و مستتری در تصاویر سخن می گوید که جان مایه ارزش ها، تنظیم کننده کنش ها، هنجار ها و قواعد مرتبط با هر یک از دو جنس است. این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی بر اساس سه محور معنای بازنمودی، تعاملی و ترکیبی به تحلیل نه تصویر انتشاریافته عمومی اعم از تمبر و پوستر در دهه شصت می پردازد. یافته ها نشان می دهد تصاویر می کوشند زن مسلمان انقلابی را از میان انواعی از زنان برکشند و در پهنای تاریخ و جامعه بگسترانند. زن مرجح و ترویج شده مادری جوان، پوشیده در حجاب است که در برابر الگوی زن سنتی و خانه نشین، در پس زمینه های فراخ ترسیم شده و در جهت تصویرسازی از عاملیت زنان در جریان تحولات سیاسی اجتماعی این دهه، نقش اجتماعی زن- مادر و مسلمان انقلابی را در حوزه عمومی معرفی و ترویج می سازند؛ نقشی که به تدریج وجه مبازر خود را به نفع وجوه پرورشی و حمایتی از دست می دهد.
تبیین جامعه شناختی تأثیر کنش های اقتصادی بر رفتار مصرفی (میدان مطالعه: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
132 - 151
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر و با بیشتر صنعتی شدن جوامع و رشد شهرنشینی، تغییرات گسترده ای در کیفیت زندگی و الگوهای مصرف در جوامع ایجادشده است و به نظر می رسد که مصرف به یک ابزار مهم تمایز اجتماعی تبدیل شده است. در نتیجه مصرف از پدیده ای صرفاً اقتصادی به پدیده ای چندبعدی در زندگی بشر تبدیل شده است. نظریه پردازان همچنین در کنار کنش های اقتصادی، از تقویت خود به عنوان ارزشی که همواره بر شکل گیری الگوی رفتار مصرفی موثر بوده، یاد کرده اند. هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین مصرف در شهر اصفهان با تاکید ابعاد اقتصادی و اجتماعی کنش های اقتصادی است. ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده مورد استفاده قرار گرفته است،که از طریق نمونه گیری خوشه ای توسط 370 نفر از شهروندان اصفهان پاسخ داده شد. تحلیل داده ها نشان داد که شاخص کنش اقتصادی 33درصد بر شکل گیری الگوی رفتار مصرفی موثر است این در حالی است که بعد اقتصادی با ضریب همبستگی و بعد اجتماعی باضریب همبستگی رابطه مستقیم و متوسطی با متغییر وابسته مصرف دارد. همچنین بر اساس نتایج مقایسه میانگین ها متغیر سن نیز بر رفتار مصرفی اثر داشته است و گروه های سنی جوان تمایل بیشتری به مصرف ،نسبت به سایر گروه های سنی مختلف دارند. در پایان پیشنهادهایی برای سیاست گذاری در این زمینه، در سطح خرد و کلان ارائه شده است.
ترسیم وضعیت آرمانی در مسیر عبودیت در حکومت اسلامی از منظر مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 115
حوزههای تخصصی:
مسئله ترسیم وضعیت آرمانی در مسیر عبودیت در حکومت اسلامی از منظر مرتضی مطهری که آثارش از نظر صحّت و غناى محتوا مورد تأیید امامین انقلاب اسلامی بوده است، ضروری است. به همین منظور مقاله حاضر تلاش دارد بر اساس چهارچوب نظری اسپریگنز شاخصه های وضعیت آرمانی در مسیر عبودیت در حکومت اسلامی بر اساس دیدگاه مرتضی مطهری را بررسی نماید. به این منظور و با روش تفسیر متن به متن به عنوان روش عملیاتی، سطوح و مراتب مختلف انسان ها در سه دسته (مقرّبین، اصحاب الیمین و مکذّبین) تبیین شد. بر اساس این تقسیم بندی، مهم ترین بحران در مسیر عبودیت، فاجر و مکذب شدن انسان است و دلایل بحران در مسیر عبودیت عبارت اند از: خواسته های صِرف مادی و تکذیب معاد و آخرت. تصویر مطلوب و آرمانی انسان در مسیر عبودیت زمانی رخ می دهد که انسان به مرتبه و مقام ابرار و سپس مقربین برسد. راه حل برطرف کردن این مسائل در شکل گیری حکومت اسلامی به عنوان نهاد و تقویت جایگاه علما و نوابغ به عنوان افراد تأثیرگذار در جامعه، است. هر علم مفید و نافع براى جامعه اسلامى با محوریت کتاب و سنت و اجتهاد، منابع الگوی حکومت اسلامی در مسیر عبودیت در حکومت اسلامی محسوب می شود. هدف غاییِ حکومت اسلامی در مسیر عبودیت، لزوم هماهنگى در رشد ارزش های انسانى و رساندن انسان به کمال الهی است. ابعادی که حکومت اسلامی می تواند جهت رسیدن به هدف مذکور فعالیت کند عبارت اند از: بُعد معرفتی، معنوی و احکام.
The Roles of Civic Knowledge and Educational Attitudes in Shaping Academic Motivation: Empirical Evidence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Academic motivation is a critical driver of educational outcomes, influenced by various factors including attitudes toward education and civic knowledge. Despite abundant research on these factors independently, their collective impact on academic motivation remains underexplored. This study aims to fill this gap by examining how attitudes toward education and civic knowledge together predict academic motivation.
Methodology: A cross-sectional study design was employed with a sample of 350 participants derived from high schools and universities, based on Morgan and Krejcie’s table for sample size. Data were collected using validated scales: the Academic Motivation Scale (AMS), Education Attitude Scale (EAS), and Civic Knowledge Assessment Test (CKAT). Pearson correlation and linear regression analyses were conducted using SPSS version 27 to explore the relationships between the study variables.
Findings: Descriptive statistics indicated moderate levels of academic motivation (Mean = 4.21, SD = 1.05), positive educational attitudes (Mean = 3.89, SD = 0.78), and varied civic knowledge (Mean = 3.45, SD = 0.88). Pearson correlation showed significant positive relationships between academic motivation and attitudes toward education (r = .312, p < .001) and civic knowledge (r = .287, p < .001). Regression analysis revealed that both attitudes toward education (β = 0.32, p < .001) and civic knowledge (β = 0.27, p < .001) significantly predicted academic motivation, accounting for 20.9% of the variance (R² adjusted = .209).
Conclusion: The findings confirm that both educational attitudes and civic knowledge are significant predictors of academic motivation. These results underscore the importance of integrating civic education into curricula and fostering positive educational attitudes to enhance academic motivation. Future educational policies and practices should consider these dimensions to effectively support academic engagement and achievement.
افق انتظار نوجوانان ایرانی پژوهش انسان شناختی در حوزه های فرهنگی سیستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان، گلستان و تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افق انتظار نوجوانان ایرانی، موضوعی مهم، اما کمتر پژوهش شده است. یکی از بسترهای مناسب در این راستا، حوزه ادبی (رمان) است، چرا که با تجربه فرهنگی یک جامعه گره می خورد و می تواند تجربه نوجوانان را منعکس سازد. رمان نوجوان به سمت گویا ساختن و بازتاب منظر نوجوانان و نمایش آنان به مثابه یک سابجکت و بازیگر اجتماعی و نه یک ابژه و موضوع صامت و پسیو حرکت می کند. از این روی باید به بازتاب منظر و آرای آنان درباره ادبیات دست یافت که این امر می تواند به شکوفایی و پویایی این نوع ادبی در ایران و درک و تحلیل افق انتظار نوجوانان ایرانی یاری رساند. در این پژوهش، از روش های بازتابی استفاده شده تا گفت وگو فهم بین الذهانی با مخاطبان کلیدی رمان نوجوان در ایران صورت گیرد و با درک صدای گروه های خاموش به عنوان یک عنصر کلیدی در منظر اجتماعی، با تکیه بر مفاهیمی نظیر چندصدایی و بینامتنیت که بر عاملیت نوجوانان ایرانی تأکید می ورزد، به درکی روشن و تحلیلی واقع بینانه و انسان شناسانه از افق انتظار نوجوانان ایرانی دست یافت.
گفتگوی اجتماعی الزامی برای تحقق کارشایسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
267-293
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق گفتگوی اجتماعی الزامی برای تحقق کارشایسته می باشد. روش پژوهش از نوع کیفی بوده و داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند با متخصصان حوزه منابع انسانی گردآوری گردید. داده های پژوهش شامل اسناد بالادستی، متون و نتایج حاصل از مصاحبه با 16 نفر از متخصصان دانشگاهی و خبرگان سازمانی که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های حاصل از مصاحبه با تحلیل مضمون مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که الگوی گفتگوی اجتماعی با توجه به شرایط کشور ایران شامل 5 مفهوم (مضمون فراگیر)، 19 بُعد (مضمون سازمان دهنده) و 92 مولفه (مضمون پایه) است. در پژوهش حاضر سعی شد الگویی از گفتگوی اجتماعی ارائه شود که مجموعه ای از عوامل موثر درگفتگوی اجتماعی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. نتایج تحقیق نشان می دهد بعضی مولفه های بسترسازی، ایجاد ساختار، اعتمادسازی و مرحله نهادینه سازی با توجّه به شرایط کشور ایران باید مورد بازنگری قرار بگیرد.
بازخوانی هویت اجتماعی اعضای جماعت مذهبی "مکتب قرآن کردستان" از رهگذر سبک زندگی و مصرف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت جماعت گرایانه مذهبی در جامعه ایرانی از طریق سبک های زندگی و سیاست های مصرف درصدد بازنمایی هویت متمایز خود با دیگران می باشد.در این نوشته تاکید اصلی بر مکتب قرآن است که خود شاخه ای از مذهبیون اهل تسنن است و امروزه در شهرهای کردنشین اهل تسنن ساکن هستند.این مقاله کیفی بوده و با رویکرد تاریخ شفاهی و با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق انجام گرفته است.بر این اساس تعداد 32 نفر از اعضای مکتب قرآن که در شهرهای مختلفی سکونت داشتند،به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و مصاحبه درباره سبک زندگی آنها در مدت سه ماه انجام گرفته است و جهت تحلیل داده های جمع آوری شده از کدگذاری سه مرحله ای استفاده شده است.یافته های این تحقیق حاکی از آن است که در میان افراد عضو این جماعت مذهبی، بحث از نوعی هراس نسبت به جهان بیرون از جماعت و ترس از رخنه هویت جماعت گرایانه مذهبی در جامعه ایرانی از طریق سبک های زندگی و مصرف درصدد بازنمایی هویت متمایز خود با دیگران می باشد.تاکید اصلی این مقاله بر مکتب قرآن است که خود شاخه ای از مذهبیون اهل تسنن است و امروزه در شهرهای کردنشین اهل تسنن ساکن هستند.مقاله کیفی بوده و با رویکرد تاریخ شفاهی واستفاده از تکنیک مصاحبه عمیق انجام گرفته است.بر این اساس تعداد 32 نفر از اعضای مکتب قرآن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و مصاحبه درباره سبک زندگی آنها در مدت سه ماه انجام گرفته است و جهت تحلیل داده های جمع آوری شده از نظریه زمینه ای استفاده شده است.یافته های این تحقیق حاکی از آن است که در میان افراد عضو این جماعت مذهبی،بحث از نوعی هراس نسبت به جهان بیرون از جماعت و ترس از رخنه کردن این جهان به درون روابط زیسته آنان به شکلی وسواس گرایانه در قالب امر و نهی هایشان نسبت به سیاستهای مصرف به درستی دیده می شود.افراد عضو این جماعت مذهبی در پناه گفتمان حاکم بر جماعت،در واقع در برابر گفتمان حاکم بر جامعه و سلسله مراتب اجتماعی ای که بنیان های قدرت و اقتصاد بدان دامن می زنند، مقاوت کرده اند و همین الگوهای ارزشی و گزینشی موجبات یکدست بودگی این اعضاء را فراهم آورده است. این جهان به درون روابط زیسته آنان به شکلی وسواس گرایانه در قالب امر و نهی هایشان نسبت به سیاستهای مصرف دیده می شود.افراد عضو این جماعت مذهبی در پناه گفتمان حاکم بر جماعت، در واقع در برابر گفتمان حاکم بر جامعه مقاوت کرده وهمین الگوهای ارزشی و گزینشی موجبات یکدست بودگی و همسطحی این اعضاء را فراهم آورده است.
هویت چهل تکه ، پُست سکولاریسم و گفتمان پَسا تجدد ( تحلیلی بر آرای داریوش شایگانِ متاخر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
177-203
حوزههای تخصصی:
داریوش شایگان(1313-1397) در طول پنج دهه حیات فکری خود از سویی در مقابل تجدد ستیزان و طرفداران نسبیت فرهنگ ها اتخاذ موضع جدی کرده و در مقام فردی شرقی جهان سومی که خطر ازدست رفتن ارزش های روشنگری را در تجربه زیسته خود آزموده، مدافع نظم تمدنی اجتماعی و دستاوردهای مدرنیته بود و از سوی دیگر به دلیل تشخیص فقدان معنا و روح در کالبد تجربه تجدد غربی، در تکاپوی جمع میان این مراتب در الگوی انسان سیاره ای مورد نظر خود می اندیشید .این مقاله می کوشد تا با اتخاذ روش خوانش هرمنوتیکی آرای شایگان متاخر به ارائه صورتبندی تحولات فهم وی از مناسبات امر دینی در دو گفتمان تجدد و پسا-تجدد ، با در نظر گرفتن توامان بافت (context) مفهومی و تجارب زیسته فکری – فرهنگی وی در دو لایه ملی و جهانی بپردازد . تحولات فکری فلسفی جریان پست مدرن، رواج اندیشه های پُست سکولار ، تجارب جدید زیسته شخصی شایگان در فاصله زمانی سه دهه پس از انقلاب اسلامی ایران، زمینه ای فکری – فرهنگی برای پدیدار شدن کتاب افسون زدگی جدید در اوایل دهه هشتاد شد .
شناسایی مولفه های مفهوم تربیت اقتصادی در دوره تحصیلی متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تربیت اقتصادی یکی از نیازهای روز برای همه افراد از جمله دانش آموزان می باشد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی مولفه های مفهوم تربیت اقتصادی در دوره تحصیلی متوسطه اول بود.روش شناسی: پژوهش حاضر دارای رویکردی کیفی و از نظر هدف، پژوهشی کاربردی بود. جامعه آماری این مطالعه همه اسناد 15 سال اخیر مرتبط با حیطه پژوهش حاضر شامل مقاله ها، پایان نامه های کارشناسی ارشد، رساله های دکتری و کتاب ها بودند. جامعه این مطالعه شامل 179 مقاله، 22 پایان نامه کارشناسی ارشد، 5 رساله دکتری و 11 کتاب بود که 23 مورد از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های این مطالعه با روش یادداشت برداری گردآوری و با روش کدگذاری طبق رویکرد سنتزپژوهی تحلیل شدند.یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که مفهوم تربیت اقتصادی در دوره تحصیلی متوسطه اول 30 مولفه فرعی و 13 مولفه اصلی داشت. مولفه های اصلی مفهوم تربیت اقتصادی در دوره تحصیلی متوسطه اول شامل سواد مالی (با 3 مولفه فرعی)، بینش اقتصادی (با 1 مولفه فرعی)، حفظ و توسعه منابع اقتصادی و مالی (با 2 مولفه فرعی)، الگوی صحیح مصرف (با 2 مولفه فرعی)، رابطه پس انداز و سرمایه گذاری (با 3 مولفه فرعی)، مدیریت بودجه (با 3 مولفه فرعی)، مسئولیت پذیری و تعهد اجتماعی (با 1 مولفه فرعی)، تخصص گرایی و نوآوری (با 2 مولفه فرعی)، رعایت حقوق دیگران (با 2 مولفه فرعی)، اخلاق محوری (با 3 مولفه فرعی)، ارزشمند دانستن کار (با 5 مولفه فرعی)، فرصت شناسی (با 2 مولفه فرعی) و مدارا (با 1 مولفه فرعی) بود.بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه، برای تربیت اقتصادی دانش آموزان متوسطه اول می توان مولفه های اصلی و فرعی شناسایی شده را به آنها آموزش داد.
تأثیر محرک ها بر اعتیاد به اینستاگرام در بین ورزشکاران با نقش تعدیل گر بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 32
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی مانند اینستاگرام ممکن است منجر به رفتارهای انحرافی و مضر برای کاربرانی شود که به طور افراطی از این فضا استفاده می کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر محرک ها بر اعتیاد به اینستاگرام در بین ورزشکاران با نقش تعدیل گر بهزیستی روان شناختی بود.روش : پژوهش حاضر کاربردی و از نظر روش توصیفی و از نوع همبستگی است. داده های تحقیق از 246 ورزشکار در شهرستان شاهرود جمع آوری شد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق شامل سه پرسشنامه محرک ها و بهزیستی روان شناختی پونوسامی و همکاران و اعتیاد به اینستاگرام شوله و رسدی بود. همچنین داده ها به کمک روش حداقل مربعات جزئی و با استفاده از نرم افزار پی ال اس تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد نیازهای به رسمیت شناختن، اطلاعاتی و اجتماعی و همچنین بهزیستی روان شناختی بر اعتیاد به اینستاگرام ورزشکاران تأثیر مثبت و معناداری دارد، اما نیازهای سرگرمی بر اعتیاد به اینستاگرام تأثیر مثبت و معناداری نداشت. بهزیستی روان شناختی نقش تعدیل گر در رابطه بین محرک ها و اعتیاد به اینستاگرام ندارد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد با وجود اینکه این برنامه کاربردی مزایای بسیاری برای ورزشکاران دارد، اگر استفاده از این بن سازه به درستی مدیریت نشود، می تواند آثار مخربی را برای ورزشکاران به دنبال داشته باشد. بنابراین، پیشنهاد می شود مدیران و مسئولان به نیازهای شناختی، اطلاعاتی و اجتماعی ورزشکاران توجه بیشتری داشته باشند تا از این طریق اعتیاد به اینستاگرام را در ورزشکاران کاهش یابد.
روایت پژوهی یک پلیس زن مؤفق در نظام جمهوری اسلامی ایران پیرامون برنامه درسی اجرا شده مهارت های عمومی در دانشگاه امام حسن مجتبی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
125 - 156
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: روایت پژوهی پلیس زنان، حلقه مفقوده ای است که به شدت در مطالعات پلیسی و فرماندهی انتظامی کشور ایران احساس می شود. بنابراین هدف پژوهش حاضر روایت پژوهی یک پلیس زن مؤفق در نظام جمهوری اسلامی ایران است.
روش: روش پژوهش از نوع پارادایم تفسیرگرایانه، رویکرد کیفی و روش روایت پژوهی بود. میدان پژوهش، استادان مجتمع آموزش عالی زنان پلیس (کوثر) دانشگاه پلیس و تربیت افسری امام حسن مجتبی (ع) بود که مشارکت کننده براساس نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته به شکل فردی استفاده شد و با رسیدن به اصل اشباع نظری داده ها به پایان رسید. برای تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار اطلس تی آی استفاده شد. جهت بررسی شیوه اعتباربخشی به یافته ها که معادل روایی و پایایی در پژوهش های کمّی است، در پژوهش حاضر از سه معیار بازنگری ناظران و استفاده از نظرهای تکمیلی همکاران و مصاحبه ی مداوم و ارتباط مستمر با مشارکت کننده در طول زمان حاصل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که جلسات دروس مهارتی، از عقب دستبند زدن، سیر صعودی مهارت ها در دانشگاه، تأمین نظم و امنیت مردم، خشت اول، مهارت انتظامی، مهارت صف جمع کمک به افزایش نظم و انضباط گروهی، کار فرهنگی صیانتی در صف جمع، توسّل به ائمه در صف جمع، مهارت بازرسی بدنی، خودرو، اماکن و دستگیری و بازداشت و بدرقه متهم، نحوه بدرقه افراد مجنون و کودکان و سرعت، احتیاط و غافل گیری در دستگیری متهم از تجربه های خدمتی احصا شده پلیس زن مؤفق بود.
نتیجه گیری: با توجه به مأموریت های گسترده پلیسی، فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران باید به اهمیت مرجعیت علمی در دانشگاه ها، پژوهشگران باید در پژوهش های علوم تربیتی و علوم انتظامی به سمت روایت های مأموران پلیس حرکت کنیم.
هوشمندسازی خدمات امنیتی انتظامی به گردشگران در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
34 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه: در عصر دیجیتال، راه حل های هوشمند و فناورانه می توانند جهت تأمین امنیت گردشگران کمک کننده باشند در این زمینه نیاز به نقشه راهی است. بدین سان هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخص های هوشمند سازی خدمات امنیتی انتظامی به گردشگران داخلی و خارجی در ایران است.روش شناسی: این پژوهش از منظر هدف کاربردی، ازلحاظ نوع و گردآوری داده در حیطه پژوهش های کیفی قرار می گیرد. از رویکرد تحلیل محتوای کیفی در قالب مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده شد، کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی به کمک نرم افزار MaxQda صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش کارشناسان آگاه به موضوع و منطقه مورد مطالعه است. بر اساس روش قضاوتی و گلوله برفی اقدام به شناسایی نمونه آماری شد. اشباع داده ها در نمونه 25 اتفاق انجام شد.یافته ها: در پژوهش حاضر درمجموع 73 شاخص و زیر شاخص شناسایی شد. برخی از مهم ترین شاخص های هوشمند سازی عبارت اند از: یکپارچه سازی و ادغام فناوری های نوین، ارتقا توانمندی کارکنان، بهره گیری از مشارکت مردمی، نظارت و دسترسی هوشمند و سریع به گردشگر، انعطاف پذیری و تغییرپذیری نحوه ارائه خدمات هوشمند متناسب با توسعه، دسترسی آسان و سریع گردشگر به خدمات امنیتی و پلیس، شخصی سازی خدمات امنیتی انتظامی متناسب با نوع گردشگر و تأمین امنیت مالی هوشمند گردشگر است.نتایج: نتایج پژوهش حاکی از آن است که جهت هوشمند سازی خدمات امنیتی انتظامی به گردشگران باید نیروهای امنیتی در راستای یافته های پژوهش عملکرد خود را بهبود بخشند. که در این زمینه راه اندازی سامانه هوشمند اطلاع رسانی های خدمات ایمنی و امنیتی به گردشگرها، به کارگیری و راه اندازی سیستم های نظارتی و کنترلی هوشمند، راه اندازی پلیس هوشمند گردشگری و هوشمند سازی فرودگاه های بین المللی کشور حائز اهمیت است.
ارائه الگوی داربست زنی در جهت ارتقاء کیفیت آموزشی با میانجیگری مدیریت زمان و یادگیری خود راهبری دانش آموزان دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
127 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارائه الگوی داربست زنی در جهت ارتقاء کیفیت آموزشی با میانجیگری مدیریت زمان و یادگیری خودراهبری انجام شد.
روش شناسی: این مطالعه به روش آمیخته اکتشافی انجام شد. جامعه آماری شامل خبرگان آکادمیک و سازمانی و دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان قائمشهر در سال تحصیلی ۱۴۰1-۱400 بود. در بخش کیفی، 20 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند و در بخش کمی، 372 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده ها از طریق تکنیک دلفی و پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و با نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که «داربست زنی» شامل شش مولفه، «مدیریت زمان» شامل شش مولفه، «یادگیری خودراهبری» شامل هشت مولفه و «کیفیت آموزشی» شامل نه مولفه است. نتایج نشان داد که داربست زنی، مدیریت زمان و یادگیری خودراهبری تاثیر معناداری بر کیفیت آموزشی دارند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که داربست زنی، مدیریت زمان و یادگیری خودراهبری به طور معناداری بر کیفیت آموزشی تأثیر دارند. این تکنیک ها به عنوان راهبردهای مؤثر برای بهبود فرآیند یاددهی-یادگیری پیشنهاد می شوند. برنامه ریزی و اجرای صحیح این مولفه ها می تواند به ارتقای کیفیت آموزشی منجر شود.
طراحی الگوی ویژگی ها و عامل های موثر در طراحی و تدوین برنامه درسی محیط کار مبتنی بر مدیریت یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
274 - 283
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه درسی محیط کار مبتنی بر یادگیری می تواند نقش ها و وظایف مختلفی را در سازمان های مختلف ایفا نماید. در نتیجه، هدف این مطالعه طراحی الگوی ویژگی ها و عامل های موثر در طراحی و تدوین برنامه درسی محیط کار مبتنی بر مدیریت یادگیری بود.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش حاضر مدیران و کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی و اعضای هیئت علمی در رشته برنامه درسی در سال 1400 بودند که تعداد 20 نفر از آنها طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده که روایی آن با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 71/0 به دست آمد و داده های حاصل از اجرای مصاحبه با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های این مطالعه نشان داد که ویژگی های موثر در طراحی و تدوین برنامه درسی محیط کار مبتنی بر مدیریت یادگیری دارای 14 مضمون فرعی در 3 مضمون اصلی ویژگی های ماهیتی (با 5 مضمون)، ویژگی های یادگیری (با 5 مضمون) و ویژگی های محیطی (با 4 مضمون) و عامل های موثر در طراحی و تدوین برنامه درسی محیط کار مبتنی بر مدیریت یادگیری دارای 26 مضمون فرعی در 4 مضمون اصلی عامل های مدیریتی (با 5 مضمون)، عامل های سازمانی (با 4 مضمون)، عامل های فردی (با 7 مضمون) و عامل های آموزشی (با 10 مضمون) بود.
نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، جهت طراحی و تدوین برنامه درسی محیط کار مبتنی بر مدیریت یادگیری باید ویژگی های آن را شناخت و زمینه را برای تحقق عامل های موثر بر آن فراهم ساخت.
در دفاع از جامعه؛ واکاوی انتقادی انگاره فروپاشی اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۷۸-۴۱
حوزههای تخصصی:
فروپاشی اجتماعی ازجمله انگاره های ناظر به مسئله همبستگی اجتماعی در ایران است که از اواخر دهه هفتاد تاکنون توسط برخی ادعاسازان وارد فضای تحلیلی جامعه ایران شده و با تشدید تنش ها و تضادهای سال های اخیر مجدداً مورد اقبال قرار گرفته است. در این نوشتار تلاش شده است مبتنی بر رویکرد برساخت گرایی اجتماعی، دعاوی طرح شده در خصوص فروپاشی اجتماعی مورد واکاوی و ارزیابی انتقادی قرار گیرد. برای دستیابی به این هدف، متن در سه بخش انتظام یافته است؛ در بخش نخست با مرور کلی ادبیات فروپاشی اجتماعی در سپهر گسترده تر جهانی، تمایزات کاربست آن در ادبیات داخلی مورد تأکید قرار می گیرد. در بخش دوم نیز زمینه های مختلف اجتماعی و سیاسی شکل گیری انگاره فروپاشی اجتماعی در درون رویکرد کلان تر زوال اندیشی و نحوه پیدایی آن در تحلیل جامعه ایران در کانون بحث قرار دارد. درنهایت از طریق مرور انتقادی دعاوی ناظر به انگاره فروپاشی اجتماعی، نحوه برساخت انگاره مزبور به بحث گذاشته می شود. نتایج نشان داد انگاره فروپاشی اجتماعی فاقد دلالت های دقیق نظری و مفهومی بوده و در فضای عمومی جامعه ایران، در قالب «ادعای مسئله»، با هدف حساس کردن نظام سیاسی برای بازبینی در سیاست های کلان و نیز نحوه حکمرانی صورت بندی شده است. بااین حال، غلبه «رویکرد آسیب شناختی به جامعه» در کنار «متهم کردن نهاد سیاست به ایجاد مسئله»، مانع از راه یابی انگاره مزبور به سیاست اجتماعی شده است. انگاره فروپاشی اجتماعی علاوه بر اینکه دستاوردهای مفهومی و سیاستی چندانی نداشته و از حیث ارائه راهکار سترون و دچار لکنت است، از طریق گسترش ادبیات «اغراق آمیز و نمایشی»، در کنار برتری دادن به «تحلیل و کردار مبتنی بر امر سیاسی»، عملاً در برابر امر اجتماعی و جامعه سامان یافته است.
سازمان های غیردولتی و برساخت مسائل اجتماعی (مطالعه اتنوگرافیک سازمان های غیردولتی سردشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۱۵۲-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
پیدایش سازمان های غیردولتی در سردشت، با تنوع و تشدید مسائل و آسیب های اجتماعی گره خورده است. پژوهش حاضر با رویکرد سازه گرایی اجتماعی و با روش اتنوگرافی شهری به میانجی تجربه و روایت جمعی از کُنشگران مدنی، از راه شناسایی راهبردهای ادعاسازی و ساختن راه حل ها به نحوه برساخت مسائل اجتماعی توسط سازمان های غیردولتی سردشت پرداخته است. داده های این پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری و از راه تحلیل تماتیک کدگذاری شده است. نمونه های موردمطالعه شامل 34 نفر از فعالان مدنی و دارای کنش ورزی یکسره در 31 سازمان غیردولتی بود که به روش نمونه گیری با بیشترین تنوع گزینش شدند. بر پایهٔ داده های میدانی، «برساخت مسائل اجتماعی» در جایگاه رویکرد، عامل پیدایش اغلب سازمان های غیردولتی در سردشت بوده است. این سازمان ها برای به ادراک درآوردن مسائل اجتماعی، از راهبردهای «بسترسازی»، «حساس سازی» و «نیاز/مندسنجی» به عنوان «راهبردهای ادعاسازی» بهره گرفته اند و با توسل به اقداماتی چون «توانمندسازی فکری»، «توانمندسازی عملی» و «ارائه خدمات مستقیم» به ساختن راه حل ها مبادرت نموده اند. بر مبنای یافته ها، راه حل ها و اقدامات سازمان های غیردولتی، در ذیل راه حل های فردی قابل دسته بندی است و جهت دهیِ اقدامات آن ها معطوف به تغییر فردی بوده است. رویکرد یادشده به دلیل تداوم شرایط ساختی مسائل و آسیب های اجتماعی، به تغییرات نهادی و اجتماعی نمی انجامد.
مسئله طلاق: تئاتر اشک ها و لبخندها (مطالعه کیفی علل و زمینه های طلاق در بین زنان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۲۲۰-۱۸۵
حوزههای تخصصی:
نهاد خانواده به عنوان اولین و مهم ترین نهاد جامعه پذیرکننده، در دوران حیات مدرن بشر دچار چالش های جدی شده است. در حقیقت ژستِ اساسیِ چرخش استعلایی جهان پسامدرن، تغییر معناهای زندگی، سبک های نوین فکری و به تبع آن تغییر جایگاه های مهم اجتماعی ازجمله خانواده را حکایت می کند. هدف پژوهش حاضر، مطالعه کیفی تجربه زنان از طلاق در شهر تهران بود که با روش شناسی کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شد. به این منظور، با 39 زن طلاق گرفته در شهر تهران که با روش نمونه گیری هدفمند و استراتژی گلوله برفی انتخاب شده بودند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. در مرحله تحلیل داده ها، 131 کد باز، 20 مقوله فرعی، 6 مقوله اصلی شامل «تکثر در تجربه اشکال خشونت، میل به رهایی از محدودیت و انفکاک از کنترل گری، گرایش شوهر به روابط فرازناشویی، مشکلات شخصیتی-روحی همسر، داغ ننگ طلاق (از طرد دیگران تا طعمه جنسی بودن)، ارتباط با جنس مخالف پس از طلاق، گسست از زندگی جمعی» از خلال نظام کدگذاری داده ها استخراج شد. همچنین، «طلاق: تراژدی دیالکتیک اشک ها و لبخندها» به عنوان مقوله هسته انتخاب و درنهایت مدل پارادایمی مستخرج از داده ها تنظیم شد. یافته ها بر این دلالت داشت که تبیین و تفسیر جستارمایه طلاق، این مسئله را کاملاً عینی و درگیر در دوگانه های مختلف رضایت و نارضایتی، مثبت و منفی و میل به رهایی در کنار مشقت های فراوان قرار داده است. این دوگروی و پارادوکس معنایی، تحلیل و برداشت یکدست از حوزه طلاق را برنمی تابد.