مسائل اجتماعی ایران

مسائل اجتماعی ایران

مسائل اجتماعی ایران سال 16 بهار 1404 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تمرین مردم شناسی متعهد: همدلی، حمایت و نقد اجتماعی در زلزله خوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مردم شناسی متعهد مردم نگاری حمایت نقد اجتماعی زلزله خوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲
فجایع طبیعی مانند زلزله، پژوهشگران را به استفاده از رویکردی متفاوت در مردم شناسی ترغیب می کنند؛ رویکردی که با تعهد به مسائل فوری و چالش های ناشی از این رویدادها همراه باشد. این مقاله به شرح تجربهٔ مردم شناسی متعهد نویسنده در زلزلهٔ خوی (بهمن و اسفند ۱۴۰۱) می پردازد. این کردار پژوهشگرانه، بر اساس تقسیم بندی لاو و مری، در دو حوزهٔ «اشتراک و حمایت» و «نقد اجتماعی» قرار می گیرد. از منظر مفهومی و با تکیه بر چهارچوب سه گانهٔ شری اورتنر، بر همدلی، دیدگاه محلی، حمایت و تحلیل روابط قدرت تمرکز شده است. در روش شناسی، از مردم نگاری سریع بهره گرفته شده است که مبتنی بر کار میدانی چندسایتی، مشاهدهٔ مشارکتی و همکاری نزدیک با گروه های داوطلب بود. برای بازنمایی یافته ها، متن هایی با صحنه پردازی مردم نگارانه، تأملات نظری کوتاه و مجموعه ای از عکس های روزانه در شبکه های اجتماعی و روزنامه ها منتشر شده است. این مردم شناسی متعهد، از یک سو با «همدلی» به درک و انتقال ترس ها و تجربه های زلزله زدگان پرداخت و از سوی دیگر با «دیدگاه محلی»، فضاهای پنهان خانه های متروکه را که در رسانه ها نادیده گرفته شده بود، آشکار ساخت. همچنین، «حمایت» از طریق نمایش همبستگی جمعی و «نقد اجتماعی» با تمرکز بر مسائل جنسیت، خیریه و نابرابری های طبقاتی، روابط قدرت و شکاف های اجتماعی را برجسته کرد. این تجربه نشان داد که مردم شناسی متعهد می تواند پژوهشگر را برای کنشگری مؤثر در موقعیت های بحرانی توانمند سازد و به فهم عمیق تری از پویایی های اجتماعی منجر شود.
۲.

زیست پروبلماتیک و اقدام به خودکشی در میان شهروندان ۱۸ تا ۴۰ ساله استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقدام به خودکشی زیست پروبلماتیک شکاف نسلی ازدواج سنتی نظریه زمینه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷
اقدام به خودکشی به عنوان یک کنش اجتماعی، در بستر تعاملات پیچیده فردی و ساختاری و تحت تأثیر عوامل فرهنگی شکل می گیرد. این پژوهش با استفاده از روش نظریه زمینه ای به بررسی تجربه زیسته افراد ۱۸ تا ۴۰ ساله در استان کهگیلویه و بویراحمد پرداخته و عوامل اجتماعی و فرهنگی منجر به اقدام به خودکشی و چگونگی شکل گیری یک زیست پروبلماتیک را کاوش کرده است. زیست پروبلماتیک تجربه ای از زندگی است که با مشکلات و چالش های متعدد و پیچیده همراه بوده و فرد را در معرض خطر قرار می دهد. در این مطالعه، با استفاده از روش نظریه زمینه ای، ۱۴ مصاحبه عمیق با افراد ۱۸ تا ۴۰ ساله (زن و مرد، متأهل و مجرد) که اقدام به خودکشی کرده بودند، از طریق نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انجام شد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. پژوهش پنج مقوله اصلی را شناسایی کرد و یافته های پژوهش نشان داد که زندگی پروبلماتیک تحت تأثیر تعارضات نسلی، فشارهای ازدواج سنتی، انگیزه های انتقام جویانه، تنهایی عاطفی و قبح زدایی اجتماعی از خودکشی قرار دارد. این مقوله ها در یک مدار پروبلماتیک، از تجربه زندگی مسئله مند تا کنش خودکشی، به عنوان برساختی اجتماعی شکل می گیرند. مقوله هسته، «مدار خودکشی از زندگی پروبلماتیک تا خودکشی پروبلماتیک»، نشان دهنده تعامل پیچیده عوامل اجتماعی، فرهنگی و فردی و چرخه ای از احساس ناامیدی و درماندگی است که منجر به اقدام به خودکشی می شود. یافته ها نشان داد که در بستر ایلی-قبیله ای کهگیلویه و بویراحمد، تعارضات میان سنت و مدرنیته همراه با کنترل های اجتماعی و خشونت، منجر به احساس بی قدرتی و انزوا در میان جوانان شده و آنان را به سمت اقدام به خودکشی سوق می دهد. این نتایج بر اهمیت مداخلات فرهنگی و اجتماعی برای پیشگیری از خودکشی در این منطقه تأکید دارند.
۳.

مسئله بازماندگی تحصیلی در ایران؛ یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازماندگی تحصیلی دانش آموزان نظام آموزشی فراترکیب نابسامانی خانوادگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸
بازماندگی تحصیلی یکی از چالش های اساسی نظام آموزش وپرورش ایران است که پس از همه گیری کووید-۱۹ و گسترش آموزش غیرحضوری به طور چشمگیری افزایش یافته است. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر بازماندگی تحصیلی، از رویکرد فراترکیب کیفی بر اساس مدل هفت گانه ساندلوسکی و باروسو (۲۰۰۷) برای ارزیابی و تحلیل نظام مند نتایج و یافته های مطالعات پیشین استفاده کرده است. داده ها از مقالات کیفی منتشرشده در بازه ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۱ گردآوری شدند. از میان ۶۸ مقاله شناسایی شده، ۲۰ مقاله بر اساس معیارهای روش شناختی و موضوعی برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. پایایی یافته ها با شاخص کاپا (۰.۸۶) تأیید شد که نشان دهنده توافق عالی است. تحلیل ها شش عامل کلیدی را شناسایی کردند: نابسامانی خانوادگی، موانع اقتصادی، نابرابری آموزشی، انزوای اجتماعی، انگ های فرهنگی و تفاوت های فردی. نابسامانی خانوادگی، شامل طلاق، اعتیاد والدین و ضعف نظارت، با بیشترین فراوانی، تأثیرگذارترین عامل بود. این پژوهش، به عنوان اولین مطالعه فراترکیب جامع در ایران، با تحلیل تجربه های زیسته دانش آموزان، نقش تعامل عوامل فردی (مثل بی انگیزگی) و ساختاری (مثل فقر، نابرابری قومی) را در بازتولید نابرابری آموزشی برجسته کرد. یافته ها با نظریه های جامعه شناختی مانند سرمایه فرهنگی بوردیو هم خوانی دارند و بر ضرورت سیاست گذاری های هدفمند، ازجمله تقویت حمایت های اجتماعی و اصلاح برنامه های آموزشی، تأکید می کنند. این مطالعه برای کاهش بازماندگی تحصیلی، به ویژه در مناطق محروم و برای دختران، راهکارهای عملی پیشنهاد می دهد و زمینه را برای تحقیقات آتی درباره نقش فناوری و نابرابری های جنسیتی فراهم می سازد.
۴.

پدیدارشناسی تجربلأ معتادین درحال بهبودی و خانوادلأ آن ها در شبکۀ روابط اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتیاد اجتناب تجربه ای بازگشت به اعتیاد تجربه زیسته درمان اعتیاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸
این پژوهش با هدف دستیابی به درکی عمیق تر از پدیده اجتماعی اعتیاد و بازگشت به آن، به مطالعه پدیدارشناسانه تجربه زیسته فرد مصرف کننده درحال بهبودی و خانواده او پرداخته است. داده ها با ترکیبی از روش های مشاهده مستقیم و مصاحبه های عمیق گردآوری شدند. در روش مشاهده مستقیم، جلسات همدردی مصرف کنندگان در حال بهبودی (NA)، کنگره ۶۰ و خانواده های آنان مورد بررسی قرار گرفت. در روش مصاحبه عمیق، مشارکت کنندگان شامل ۱۱ نفر از روان پزشکان، روان شناسان و همتایان درمانی بودند. یافته ها نشان داد برخی خانواده ها با حمایت های بیش از حد و کنترل گری، فرصت تجربه کردن و مواجهه با چالش های زندگی را از فرزندان خود سلب کرده اند که این امر به «اجتناب تجربه ای» منجر شده و به عنوان یکی از علل شکل گیری اعتیاد مطرح است. بر اساس این نتایج، فرد مصرف کننده پس از اولین تجربه مصرف، احساس می کند «زندگی اش تازه روبه راه شده» و «به آرامش رسیده است»، در حالی که خانواده او با احساساتی از قبیل نگرانی، هراس، شرم و سرزنش مواجه می شود. این شکاف در تجربیات باعث می شود که فرد مصرف کننده و خانواده اش از حوزه درک متقابل یکدیگر خارج شوند و این امر به تداوم مصرف و بازگشت به اعتیاد منجر گردد. برخی از خانواده ها از طریق شرکت در جلسات همدردی می آموزند که با تغییر سبک زندگی و به کارگیری رویکرد «رها کردن با عشق»، می توانند به بهبود مصرف کننده کمک کنند یا حداقل از قربانی شدن سایر اعضای خانواده جلوگیری نمایند. این نتایج نشان می دهد که برخی مصرف کنندگان با شرکت در جلسات همدردی (NA و کنگره ۶۰) موفق به دستیابی به درمان و حفظ پاکی شده اند. با این وجود، همچنان برخی خانواده ها و فعالان حوزه درمان با دو چالش اصلی مواجه اند: درک فرد مصرف کننده به عنوان مجرم پس از ارتکاب جرم و انتخاب بین درمان داوطلبانه یا اجباری.
۵.

زمینه ها و پیامدهای کودک همسری در استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کودک همسری نظریه زمینه ای خشونت جنسیتی لرستان تجربه زیسته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷
بر اساس آخرین داده های سرشماری کشور در سال ۱۳۹۵، اگرچه سن ازدواج دختران عموماً در حال افزایش است، اما ازدواج های زودرس همچنان در جوامع سنتی با شیوع بیشتری مشاهده می شود. این گونه ازدواج ها، درواقع نوعی خشونت علیه کودکان محسوب می شوند که خواسته و ناخواسته پیامدهای نامطلوبی برای آن ها در پی دارد. پژوهش حاضر با رویکردی کیفی و بهره گیری از نظریه زمینه ای (بر پایه رویکرد اشتراوس و کربین) به بررسی پدیده کودک همسری در استان لرستان پرداخته است. هدف اصلی، شناسایی علل، زمینه ها، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدهای این پدیده بر اساس تجربه زیسته ۱۵ زن بود که همگی پیش از ۱۸ سالگی ازدواج کرده بودند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساخت یافته گردآوری و تا اشباع نظری تحلیل شد. یافته ها شامل ۱۰ مقوله اصلی ازجمله خاستگاه اجتماعی، شرایط بغرنج اقتصادی، مردسالاری، خشونت، آرزوهای ناتمام، گوشه گیری و انزوا، محرومیت، نارضایتی از زندگی و رفتارهای نامتعارف زناشویی، عدم تفاهم در زندگی مشترک و بافت فرهنگی یا شرایط محیطی و سنت ها بود که در به وجودآمدن پدیده کودک همسری و حسرت کودکی نقش دارند. پیامدهایی چون افسردگی و انزوای زوجین، خیانت و عدم تعهد به زندگی، طلاق عاطفی، کودک مادری، خشونت خانگی، اقدام به خودکشی و ترک تحصیل از نتایج عمده این پدیده هستند. تحلیل ها، ضمن تأکید بر نقش ساختارهای فرهنگی و اقتصادی نابرابر، نشان دادند که کودک همسری نه یک انتخاب آگاهانه، بلکه واکنشی منفعلانه به ساختارهای نابرابر و سنتی جامعه است. پژوهش با تکیه بر نظریه های فمینیستی، اریکسون، جامعه پذیری جنسیتی و منابع، بر لزوم سیاست گذاری مبتنی بر آگاهی بخشی، مداخله حمایتی و اصلاح قانون تأکید می کند.
۶.

برنامه های توسعه و مسائل زنان: چالش های مسئله شناسی سیاست گذار، آرمان گرایی و تخاصم گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زنان و توسعه برنامه توسعه نابرابری جنسیتی توانمندسازی زنان برنامه ریزی جنسیتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳
برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران پس از انقلاب اسلامی، زنان را به عنوان گروهی کلیدی در نظر گرفته اند. بر اساس گزارش های رسمی، درنتیجه اجرای این برنامه ها در دو شاخص سلامت و آموزش، زنان پیشرفت های قابل ملاحظه ای داشته اند و در دو حوزه مشارکت اقتصادی و مشارکت سیاسی، همچنان دستاوردهای ملموسی حاصل نشده است. این پژوهش با هدف آسیب شناسی چالش های سیاست گذاری جنسیتی در این برنامه ها، از دیدگاه نظریه های جنسیت و توسعه، به بررسی موانع پیشرفت زنان در حوزه های اقتصادی و سیاسی پرداخته است. با بهره گیری از روش پدیدارشناسی توصیفی و انجام ۱۸ مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان و سیاست گذاران حوزه زنان، ۵۵ مفهوم استخراج و در قالب ۱۰ مضمون فرعی و ۳ مضمون اصلی دسته بندی شد: ۱) چالش های معرفتی و مفهومی، ۲) چالش های برنامه ریزی و اجرا، و ۳) چالش های رصد، پایش و اثرگذاری. بارزترین مانع، فقدان اجماع نظری و مفهومی در درک مسائل جنسیتی در سیاست گذاری است که با تقلیل هویت زنان به نقش های خانوادگی و نبود چارچوب های نظری منسجم تشدید می شود. تغییرات مکرر دولت ها و رقابت های گفتمانی-جناحی نیز به گسست در اجرای برنامه ها و کاهش اعتماد عمومی به اثربخشی آن ها منجر شده است. علاوه بر این، نبود شاخص های استاندارد پایش و بازنمایی ناکارآمد دستاوردها، درک عمومی زنان از تأثیر برنامه های توسعه را تضعیف کرده و شکاف میان حاکمیت و جامعه را عمیق تر ساخته است. این مطالعه بر ضرورت بازنگری در چارچوب های نظری، تقویت ساختارهای نهادی، و ارتقای مشارکت مدنی برای دستیابی به توسعه عادلانه و پایدار تأکید دارد.
۷.

تجربه زیسته زنان از فرایند دادرسی طلاق در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دادرسی طلاق تجربه زیسته زنان شهر تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳
افزایش نرخ طلاق در ایران همراه با طولانی شدن فرایند دادرسی و چالش های حقوقی و اجتماعی مرتبط، طلاق را به یک مسئله اجتماعی برجسته تبدیل کرده است. این پژوهش کیفی، با استفاده از روش تحلیل روایت، تجربه زیسته زنان تهرانی در فرایند دادرسی طلاق را بررسی کرده است. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۱۵ زن مطلقه یا در شُرف طلاق جمع آوری شد که بین سال های ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۲ در تهران مراحل طلاق را طی کرده اند. نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل روایت ها، یافته ها را در چهار موقعیت کلیدی دسته بندی کرد: ۱) شروع زندگی خانوادگی، شامل سبک های آشنایی (سنتی، دوستی، واسطه ای)؛ ۲) بسترسازهای جدایی، مانند اعتیاد، خیانت و اختلالات روانی یا جنسی همسر؛ ۳) فرایند دادرسی، متأثر از اطاله دادرسی، قوانین مردسالارانه و رفتارهای ناپسند قضایی؛ ۴) کشاکش حقوقی برای جدایی، شامل جدایی توافقی، بخشیدن مهریه و بازخوردهای متنوع از دادرسی. نتایج نشان داد که عوامل ساختاری (مانند اطاله دادرسی و نابرابری های جنسیتی در قوانین)، فرهنگی (مانند انگ های اجتماعی) و فردی (مانند حمایت خانوادگی، حضور وکیل و نحوه صحبت کردن و حضور زنان در جلسات دادگاه) نقش مهمی در تجربه زنان از روند رسیدگی به پرونده های طلاق و دادرسی دارند. این یافته ها، با تأکید بر فرسایندگی فرایند طلاق برای زنان، ضرورت اصلاحات حقوقی، تقویت حمایت های اجتماعی و کاهش تبعیض جنسیتی در نظام قضایی را برجسته می کنند. مطالعه حاضر به فهم عمیق تر نابرابری های جنسیتی در نهادهای حقوقی کمک کرده و زمینه ساز پیشنهادهایی برای سیاست گذاری در راستای حمایت از زنان مطلقه است.
۸.

تحلیل تجارب دانشجویان از برون سپاری پایان نامه: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برون سپاری تقلب قراردادی سایه نویسی پایان نامه نویسی روش کیفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴
برون سپاری پایان نامه، به عنوان شکلی حاد از تقلب قراردادی و سایه نویسی، تهدیدی جدی برای صداقت علمی و اعتبار آموزش عالی در ایران و جهان است. این پدیده در دهه های اخیر با گسترش بازار سیاه پایان نامه نویسی در ایران تشدید شده و ضرورت بررسی انگیزه های آن را برجسته کرده است. این پژوهش کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون، تجارب ۱۳ دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه های اصفهان را که پایان نامه خود را به طور کامل برون سپاری نموده بودند، بررسی کرد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختمند جمع آوری و بر اساس رویکرد شش مرحله ای براون و کلارک (۲۰۱۲) تحلیل شدند. یافته ها در قالب شش مضمون اصلی استخراج شد: «پایان نامه تهی از معنا»، «زندگی روزمره پرچالش»، «فرهنگ تقلب»، «اختلال ارتباطی»، «چالش های یادگیری» و «زوال ارزش های علمی». نتایج نشان داد که برون سپاری نتیجه تعامل پیچیده عوامل فردی (مثل مشکلات مالی، ضعف مهارت های پژوهشی) و محیطی (مثل ضعف نظارت دانشگاهی، کالایی شدن آموزش) است. این پژوهش، برخلاف مطالعات قبلی که بر عوامل ساختاری تمرکز داشتند، با رویکرد کیفی، تجربه زیسته دانشجویان را در بستر فرهنگی-اجتماعی ایران تحلیل کرد و نقش روابط استاد-دانشجو و فرهنگ تقلب را برجسته نمود. یافته ها بر لزوم بازتعریف نقش پایان نامه، تقویت نظارت و آموزش اخلاق علمی برای پیشگیری از تقلب تأکید دارند. این مطالعه به سیاست گذاری آموزشی برای مقابله با سایه نویسی کمک می کند و زمینه را برای تحقیقات آتی درباره نقش فناوری و تفاوت های جنسیتی فراهم می سازد.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۳۸