مطالعات راهبردی ارتباطات (رهپویه ارتباطات و فرهنگ سابق)
رهپویه ارتباطات و فرهنگ دوره 5 بهار 1404 شماره 1 (پیاپی 15) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طلاق به عنوان یک آسیب اجتماعی در ایران به سرعت در حال افزایش است. طلاق متأثر از گستره ای از عوامل فردی (سطح خرد) تا اجتماعی (سطح کلان) است. علی رغم اینکه تحقیقات زیادی در مورد طلاق انجام شده است اما به ندرت بر تأثیرات رسانه های جمعی در سطح کلان توجه شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نرخ طلاق برحسب نقش رسانه های جمعی است.روش: این پژوهش از نوع کمّی طولی است که با استفاده از سری های زمانی به بررسی رابطه تغییرات رسانه های جمعی و نرخ طلاق در دوره 1376-1401 می پردازد. داده های مورد نیاز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز آمار ایران، سازمان ثبت احوال، و بانک جهانی جمع آوری شده اند. جهت بررسی رابطه متغیرها، از الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی (ARDL) در نرم افزار مایکروفیت نسخه 5 استفاده شده است.یافته ها: بر اساس نتایج در دوره بلندمدت، تعداد فیلم های تولیدشده اثر منفی و معناداری بر میزان طلاق دارد و با افزایش فیلم های تولیدشده میزان طلاق کاهش یافته است. نتایج پژوهش نشان می دهد ضریب نفوذ اینترنت و میزان اشتراک تلفن همراه، اثر مثبت و معناداری بر طلاق دارد اما تعداد سینما، رابطه معناداری با طلاق ندارد.نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که ضریب نفوذ اینترنت و اشتراک تلفن همراه باعث افزایش طلاق و تعداد فیلم ها باعث کاهش طلاق می شوند. ضمن اینکه تعداد سینما اثری بر طلاق ندارد.
الگوی مدیریت تغییر سازمان های آموزشی با رویکرد تحول دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک ماهیت تغییر سازمانی و مکانیسم های مدیریت موثر تغییر به گونه ای که سازمان ها بتوانند با موفقیت به اهداف تغییر دست یابند، زمینه ای حیاتی برای مدیریت و سازمان است. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی مدیریت تغییر سازمانی در عصر تحول دیجیتال می باشد. این پژوهش از زمره پژوهش های کیفی است، که ازنظرهدف، توسعه ای و ازلحاظ گردآوری داده، توصیفی می باشد. پژوهش حاضر با بکارگیری روش فراترکیب در هفت مرحله: تنظیم پرسش پژوهش؛ بررسی نظاام مند متون؛ بررسی و انتخاب منابع مناسب؛ استخراج اطلاعات؛ تحلیل و ترکیب یافته ها؛ کنترل کیفیت و ارائه یافته ها انجام گردید. در ابتدا بر اساس معیارهای تعیین شده، 81 پژوهش انتخاب و با روش تحلیل مضمون مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ادامه به منظور ارزیابی و پالایش مفاهیم و کدهای استخراج شده از روش گروه کانونی و برای سنجش پایایی از ضریب کاپای کوهن بهره گرفته شد. براساس یافته-ها چارچوب مدیریت تغییر دربرگیرنده: محرک های تغییر)بیرونی و درونی)، پاسخ راهبردی(بازمهندسی استراتژی ها و مسیرهای خلق ارزش، شناسایی تغییرات و ظرفیت های آتی فناوری، شناسایی تهدیدها و فرصت های دیجیتال)، نیاز به تغییر(زمینه سازی توسعه بلوغ دیجیتال، ارزیابی موانع و قابلیت ها، ارزیابی شکاف ها و خلاها)، حوزه تغییر(فناوری، سیستم، استراتژی، منابع انسانی، فرهنگ، ساختار)، اجرای تغییر، توانمندسازها(حمایت از نوآوری و تحول دیجیتال، فناورمحوری، مشتری محوری، سبک رهبری، رشد و توسعه (فردی و سازمانی)و تسهیل کننده های تغییر(تأمین منایع، یادگیری سازمان، مدیریت دانش، توسعه نظام استعداد دیجیتال، انطباق پذیری دیجیتالی سازمان، ارتباطات، رهبری، مشارکت) است. براساس یافته ها مدیریت تغییر سازمانی که بر سطح فردی، سازمانی و فراسازمانی تأثیر می گذارد،و به تدریج فشارهای وارده از سوی محیط برون سازمان و درون سازمانی را کاهش داده و یا از بین می-برد. تقویت یافته های این پژوهش به سازمان ها در مدیریت مؤثر و کارآمد تغییرات در همگام شدن با تحولات دیجیتال، مانایی سازمان و رقایت پذیر بودن کمک می نماید.
پیش بینی هوش اجتماعی و ابعاد آن بر مبنای نوع و میزان استفاده از انواع رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی هوش اجتماعی و ابعاد آن بر مبنای نوع و میزان استفاده از انواع رسانه طراحی و اجرا شده است.روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و به روش کمی انجام شده است. تکنیک این پژوهش پیمایش و ابزار اندازه گیری، پرسشنامه (دو پرسشنامه هوش اجتماعی و مصرف رسانه ای) است. جامعه آماری شامل تمامی جوانانی است که در شهر لنگرود به صورت حرفه ای ورزش می کنند. نمونه آماری بر اساس مراجعه به جدول مورگان، 384 نفر انتخاب شد و پرسشنامه ها با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی ساده، در میان نمونه مورد نظر توزیع و پس از تکمیل، جمع آوری شد. از بین پرسشنامه ها، 372 پرسشنامه، قابل بررسی بود.یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که هوش اجتماعی بر اساس معادلات خطی به دست آمده، بر مبنای استفاده از رسانه قابل پیش بینی بوده، و اثر مطالعه کتاب، تماشای تلویزیون داخلی و تئاتر رفتن، بر هوش اجتماعی مثبت بوده؛ اما اثر مطالعه هفتگی روزنامه، گوش دادن به رادیو و سینما رفتن بر هوش اجتماعی «منفی» است. تحلیل این یافته ازآن جهت اهمیت دارد که مطالعه کتاب و تئاتر رفتن همواره از مصداق های فرهنگی رشد فکری بوده و هوش اجتماعی جوانان ورزشکار مورد مطالعه در پژوهش حاضر، بر مبنای این نوع استفاده از رسانه، تأثیرات مثبتی می پذیرد. نتایج همچنین نشان داد که بُعد پردازش اطلاعات اجتماعی از هوش اجتماعی بر مبنای استفاده از رسانه قابل پیش بینی بوده، و اثر تئاتر رفتن در ماه، صرف زمان در اینترنت و فضای مجازی در شبانه روز بر بعد پردازش ِ هوش اجتماعی «مثبت» است، اما اثر میزان تماشای ماهواره در هفته بر پردازش اطلاعات اجتماعی «منفی» است. از سوی دیگر تماشای تلویزیون و گوش دادن به رادیو نیز بر بعد آگاهی اجتماعی از هوش اجتماعی، اثر منفی داشته است. نتایج نشان داد که بُعد مهار ت های اجتماعی از هوش اجتماعی نیز بر مبنای استفاده از رسانه ها قابل پیش بینی بوده، و اثر تماشای ماهواره در طول هفته، مطالعه نشریه در هفته، میزان گوش دادن به موسیقی در شبانه روز، میزان گوش دادن به رادیو، سینما رفتن، بر بعد مهارت های اجتماعی مثبت بوده، اما وقت گذرانی در فضای مجازی در شبانه روز، بر مهارت های اجتماعی «منفی»می باشد.نتایج: نتایج نشان داد که وضعیت کلی هوش اجتماعی بر مبنای استفاده از رسانه قابل پیش بینی بوده و نقطه تلاقی استفاده از رسانه ها و هوش اجتماعی، برقراری ارتباط توسط افراد است. از سوی دیگر طبق نتایج رابطه منفی میان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با هوش اجتماعی به دست آمده که می تواند برگرفته از اثرات مربوط به نوع و میزان استفاده از این شبکه ها باشد. با توجه به نتایج پژوهش در زمینه اثرات منفی وقت گذرانی در فضای مجازی بر هوش اجتماعی، باید برای ارتقاء هوش اجتماعی با تقویت مهارت شنونده فعال بودن، همدلی با دیگران، تقویت مهارت های کار گروهی، ارتقاء مهارت های ارتباطی به ویژه مهارت های ارتباط غیرکلامی در دنیای حقیقی، در نظام آموزش عالی و همچنین از طریق رادیو، تلویزیون و بستر فضای مجازی تمهیدات لازم در نظر گرفته شود.
سیاست گذاری محتوایی برنامه های نمایشی تلویزیون برای ترغیب به افزایش فرزندآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوان بودن ساختار جمعیت، یکی از عوامل بنیادین در پیشرفت و اقتدار کشورها به شمار می رود. بنابراین، با توجه به بحرانی شدن نرخ باروری و کاهش نرخ رشد جمعیت در ایران، پژوهش حاضر با هدف اصلی ترغیب خانواده ها به افزایش فرزندآوری از طریق برنامه های نمایشی تلویزیون انجام شده است. در این پژوهش، برای گردآوری داده ها از ابزار «مصاحبه نیمه ساختاریافته» و برای تجزیه وتحلیل یافته ها از روش «تحلیل محتوای کیفی برساخته» استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه شامل مدیران برنامه های نمایشی تلویزیون، خبرگان حوزه فرهنگ و رسانه، مشاوران و روان شناسان خانواده، و متخصصان زنان و زایمان بود که بر اساس منطق اشباع نظری و به شیوه نمونه گیری هدفمند، مصاحبه هایی با هفده نفر از آنها انجام شد. پس از پیاده سازی مصاحبه ها و سازمان دهی داده ها، فرایند کدگذاری و استخراج مقوله های فرعی (واحدهای معنایی یا موضوعی در متن) صورت گرفت. سپس، با ترکیب کدهای مشابه، مقوله های اصلی با دقت و حساسیت بالا استخراج شد تا مفاهیم کلیدی تحقیق و ساختار محتوایی مشخصی به دست آید. درنهایت، داده ها در قالب پنج مقوله اصلی سازمان دهی شدند که عبارت اند از: «برجسته کردن مزایای خانواده پرجمعیت: مثل نمایش هم افزایی فرزندان در تربیت یکدیگر» - «نشان دادن مضرات خانواده کوچک: مثل نمایش نارسایی های خانواده های کوچک به ویژه برای دوران سالمندی والدین» - «برجسته نکردن چالش ها و سختی های فرزندآوری: مثل برجسته نکردن اختلافات بین والدین و فرزندان» - «اصلاح باورهای ذهنی زوجین پیرامون خانواده و فرزندآوری: مثل اصلاح باورهای غلط زوجین پیرامون سقط جنین عمدی» - «ترویج سبک زندگی ایرانی اسلامی و تقبیح آسیب های فرهنگ غربی: مثل احیای خرده فرهنگ های مؤید ازدیاد نسل». بنابراین، تحلیل و تفسیر این مقوله های اصلی و فرعی نشان داد که برای تشویق خانواده ها به افزایش فرزندآوری، حداقل این پنج سیاست محتواییِ کلیدی باید در تولید برنامه های نمایشی تلویزیون مدنظر قرار گیرد.
تعامل هیبریدی بین انسان و ربات های گفت و گو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی ماهیت سیستم های هوش مصنوعی هیبریدی، بر مبنای تمرکز بر ربات های گفت وگوی هیبریدی و تعامل هیبریدی بین انسان و ربات گفت وگو است. روش: به منظور آشنایی با این پدیده تلفیقی با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون استنباطی به تحلیل اطلاعات پرداخته شد. یافته ها: با توجه به نتایج تحقیق در آینده شاهد تعامل هیبریدی انسان و هوش مصنوعی(ماشین) و ارتقا و بهینه سازی این الگوی تعاملی بر مبنای ارتباط مؤثر بر پایه هویت مشترک خواهیم بود. بلوغ ایجادشده در هوش مصنوعی و پذیرش فناوری آن به همراه کاربردهایش از سمت کاربران چرخه متقاعدکننده ای از فناوری همزیست از نوع همکاری، آگاهی مشترک و تصمیم گیری انسانی را نشان می دهد. در آخرین به روزرسانی ربات گفت وگو در قامت ربات های گفت وگوی هیبریدی به واسطه تقویت تعامل متقابل با کاربر انسانی بر مبنای جمع دو رویکرد انسانی و الگوریتمی به منظور هم افزایی نقاط قوت در ربات های هوش مصنوعی طراحی شده اند. ایجاد یک گفت وگوی یکپارچه، طبیعی با پاسخ های دقیق، سریع و قابل انطباق با حفظ و تداوم گفت وگو بر مبنای تاریخچه گفت وگو، از اعتبار، اطمینان و پیش بینی بیشتری بهره مند می شود و درک معنایی و ارزیابی پویا (خودکار) در این ربات ها، تعاملی کامل تر را به ارمغان می آورد و بازنمایی دیجیتالی انسان، منسجم و طبیعی تر نزدیک به گفت وگوی پایدار و همدلانه انسانی را سبب می شود و باعث پذیرش آنها به عنوان عضوی از اعضای جامعه خواهیم بود.
شناسایی الزامات مدیریت محتوای رسانه های اجتماعی برای خانواده های ایرانی- اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه حضور رسانه ها و شبکه های اجتماعی در بین خانواده ها به نحوه ای است که خانواده شبکه ای شده، شکل گرفته است. اما با توجه به فرهنگ ایرانی اسلامی این مسئله مطرح است که خانواده ایرانی اسلامی در استفاده از رسانه های اجتماعی باید مدیریت محتوا داشته باشد. ازاین رو، پژوهش حاضر درصدد شناسایی الزامات مدیریت محتوای رسانه های اجتماعی برای خانواده های ایرانی – اسلامی است. چارچوب مفهومی این پژوهش بر مبنای نظریه خانواده شبکه ای شده بری ولمن استوار است.این پژوهش از نوع کیفی و روش آن تحلیل مضمون و ابزار گردآوری اطلاعات آن مصاحبه عمیق و ابزار پردازش کدگذاری سه مرحله ای کینگ (1998) است. جامعه آماری نخبگان دانشگاهی و خبرگان فعال در حوزه رسانه اجتماعی و خانواده بوده که از بین آنها 19 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و فرایند مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. قابلیت اعتماد و اعتبار به روش لینکولن و گوبا بررسی شده است.یافته ها نشان داد برای مدیریت محتوای رسانه های اجتماعی در خانواده ایرانی اسلامی باید به چهار مضمون اصلی، توجه به مخاطب، تولید محتوای تخصصی، آموزش و دانش تفسیر محتوا و هویت واحد پیام توجه کرد. همچنین در این مدیریت باید به ایجاد نظام رده بندی سنی تولید محتوا، تقویت والدگری دیجیتال، تقویت روحیه فرصت محور، تقویت تفکر انتقادی اعضای خانواده، توجه به تربیت رسانه ای کودک، تقویت هوش رسانه اجتماعی کودک، ترسیم وضع مطلوب خانواده شبکه ای توسط دولت، توجه به شاخصه های سبک زندگی ایرانی اسلامی توجه کرد. درمجموع با پایش وضع محیطی استفاده خانواده ها از رسانه های اجتماعی و برنامه ریزی صحیح بر اساس شاخص های ایرانی اسلامی می توان مصرف محتوای اعضای خانواده ایرانی را در رسانه های اجتماعی مدیریت کرد.