فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۳۶٬۴۲۸ مورد.
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
174 - 207
حوزههای تخصصی:
شیوه حل مسائل اجتماعی و عمومی یکی از موضوعات اولویت دار در حوزه پژوهش های کاربردی است. اگر در برخورد با مسائل اجتماعی روشی صحیح اتخاذ نشود، جامعه دچار آسیب های اجتماعی فراوانی خواهد شد که هنجارها و ارزش های اجتماعی را به خطر می اندازد. در مقاله پیش رو این مسئله به عنوان پرسشی اساسی با استناد به قرآن کریم و بر اساس نظریه سنت های قرآنی و با روش توصیفی تحلیلی مورد کاوش قرارگرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد سنت های الهی در قرآن کریم را می توان به سه دسته سنت های مادر، سنت های تابع و سنت های مبتنی بر رفتار انسان تقسیم کرد. انسان مؤمن در مواجهه با مسائل اجتماعی احساس می کند با این سه نوع سنت الهی احاطه شده است و باید در مسیر یافتن راه حل مسائل اجتماعی این سنت ها را به رسمیت بشناسد و سبک زندگی خود و جامعه را بر اساس این سنت ها سامان دهد. زندگی بر اساس سنت های الهی به انسان حیات دوباره ای می بخشد که بر اساس آن، از نوعی علم و قدرت برخوردار می شود که می تواند در مسیر حل مسئله اجتماعی از آن ها بهره جوید، درحالی که انسان غیر مؤمن که سنت های الهی را به رسمیت نمی شناسد از چنین معرفت و قدرتی برخوردار نیست و موفقیت هایش در مسیر حل مسائل اجتماعی نیز مقرون به شکست خواهد بود هرچند در بدو امر به این حقیقت آگاه نباشد. پایبندی به سنت های غیر مؤمنانه و غفلت از سنت های مؤمنانه، فرد و جامعه را در معرض سنت هایی مانند املا، مکر، استدراج و اضلال قرار می دهد که باعث می شود فرایند حل مسائل اجتماعی نتیجه بخش نباشد و جامعه به انحطاط فرهنگی و تمدنی دچار شود.
نقش میانجی وابستگی دانش آموزان به شبکه های اجتماعی در تبیین رابطه میان سبک های ارتباطی خانواده و پذیرش اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
259 - 283
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: وابستگی نوجوانان به شبکه های اجتماعی مجازی، پدیده نسبتاً نوظهور و رو به رشدی است که در سالیان اخیر با فراهم شدن دسترسی همگانی به فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، به یکی از عوامل مهم در تغییر الگوهای رفتاری منجر شده و توجه متخصصان حوزه های علوم اجتماعی و رفتاری را به خود معطوف نموده است. هدف پژوهش حاضر بررسی مدل علّی بین سبک های ارتباطی و پذیرش اجتماعی با نقش واسطه ای وابستگی به شبکه های اجتماعی دانش آموزان بود.
روش و داده ها: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان تفت در سال تحصیلی 1402-1401 بود که به روش نمونه گیری تمام شماری تعداد 200 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار پژوهش، پرسشنامه تجدیدنظرشده الگوهای ارتباطی خانواده فیتزپاتریک و ریچی (1994)، پرسشنامه پذیرش اجتماعی مارلو و کراون (1960) و پرسشنامه وابستگی به اینترنت یانگ (1998) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد سبک ارتباطی گفت وشنود، همنوایی و وابستگی به شبکه های اجتماعی به صورت مستقیم و معنادار پذیرش اجتماعی را پیش بینی می کنند. همچنین از بین دو سبک ارتباطی، تنها سبک ارتباطی گفت وشنود به صورت مستقیم، منفی و معنادار، قادر به پیش بینی وابستگی به شبکه های اجتماعی در دانش آموزان می باشد. در نهایت وابستگی به شبکه های اجتماعی تنها در ارتباط بین سبک ارتباطی گفت وشنود و پذیرش اجتماعی در دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان تفت نقش واسطه ای دارد.
بحث و نتیجه گیری: هرقدر افراد از سبک های ارتباطی بهتری استفاده کنند و آزادانه به بحث و تبادل نظر بپردازند کمتر به شبکه های اجتماعی وابسته شده و پذیرش اجتماعی آنها افزایش می یابد.
پیام اصلی: مشاوران خانواده با برگزاری کارگاه های آموزش سبک های ارتباطی، وابستگی به شبکه های اجتماعی دانش آموزان را کاهش و پذیرش اجتماعی آن ها را افزایش دهند. تحقیقات بیشتری لازم است تا بر نقش والدین و ارائه آموزش های لازم به آن ها جهت کمک به بهبود پذیرش اجتماعی دانش آموزان و کاهش وابستگی به شبکه های اجتماعی تمرکز نمایند.
تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی برمبنای مؤلفه های هویت یابی (مورد مطالعه: کتاب های فارسی و مطالعات اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
329 - 355
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های مطالعات اجتماعی و فارسی دوره ابتدایی برمبنای مؤلفه های هویت یابی در نظریه « انسان به منزله عامل» انجام شده است. با واکاوی نظریه انسان به منزله عامل، چهار مؤلفه خودآگاهی، ارزشمندی، وحدت و اقتدار و شاخص هایی استنتاج شد. طبق این نظریه، اعمال انسان هویت وی را می سازند و شناخت، اراده و میل مبادی عمل محسوب می شوند. مؤلفه خودآگاهی شامل شاخص های «معرفی خود و توصیف احساسات، هیجانات، علاقه مندی ها، نیازها و توانمندی های خویش» و «خودارزیابی»، مؤلفه ارزشمندی شامل شاخص های «شباهت و تفاوت با دیگران» و «دیگرارزیابی»، مؤلفه وحدت شامل «اولویت بندی امور» و «مشارکت در فعالیت جمعی»، مؤلفه اقتدار شامل «انتخاب و تصمیم گیری» و «در نظرگرفتن اثر و نتیجه عمل» است. روش پژوهش، تحلیل محتوای کمی است. داده ها با استفاده از روش آنتروپی شانون تجزیه وتحلیل شد. جامعه آماری، کتاب های درسی دوره ابتدایی و نمونه پژوهش به صورت هدفمند کتاب های مطالعات اجتماعی و فارسی (خوانداری و نگارش) مجموعاً 16 جلد بود. واحد مورد تحلیل نیز صفحه های کتاب های درسی (متن، تصویر، فعالیت یا پرسش ها) بود. پایایی با توجه به ضریب توافقی به دست آمد که برابر با90/0 بود. با توجه به یافته های پژوهش، در کتب مطالعات اجتماعی و فارسی 2103 مورد به مؤلفه های هویت یابی پرداخته اند. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد به مؤلفه خودآگاهی و اقتدار با ضریب اهمیت 255/0، بیش از دو مؤلفه دیگر توجه شده است. کمترین میزان توجه و اهمیت، مربوط به مؤلفه ارزشمندی است. بیشترین فراوانی مؤلفه های هویت یابی در مطالعات اجتماعی ششم و کمترین فراوانی در کتاب های نگارش مشاهده شد.
بررسی سواد رسانه ای گروه های مرجع (معلمان، استادان دانشگاه، مدیران و فعالان فرهنگی- هنری) و عوامل مؤثر بر آن در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۷)
49 - 76
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از افراد بخش مهمی از زندگی روزمریه خود را به رسانه ها اختصاص می دهند. در این وضعیت سنجش وضعیت سواد رسانه ای شهروندان، به ویژه آن هایی که قدرت سیاست گذاری دارند یا رهبران فکری جامعه هستند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی سواد رسانه ای گروه های مرجع استان گلستان و عوامل مؤثر بر آن است. روش پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و جامعیه آماری آن چهار گروه مرجع عمده در استان گلستان یعنی استادان دانشگاه، مدیران، معلمان و فعالان فرهنگی هنری بوده و از میان آن ها به روش نمونه گیری طبقه بندی متناسب 1278 نفر جهت پاسخگویی به سؤالات پرسش نامه انتخاب شده اند. سواد رسانه ای در این تحقیق مطابق با مدل کمیسیون اروپا تعریف شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که به طور کلی سواد رسانه ای گروه های مرجع اندکی بیشتر از حد متوسط است و در زمینیه ابعاد آن نیز نمریه بعد مهارت های دسترسی و استفاده از رسانه ها و بعد درک انتقادی رسانه ها در پاسخگویان بیشتر از متوسط و نمریه بعد توانایی های ارتباطی کمتر از متوسط است. اعضای هیئت علمی دانشگاه ها بالاترین میزان سواد رسانه ای را دارند و بعد از آن به ترتیب فعالان فرهنگی، معلمان و مدیران در رتبه های بعدی قرار گرفته اند. همچنین میزان سواد رسانه ای گروه های مرجع با تحصیلات و سن همبستگی معنادار دارند که این همبستگی با تحصیلات مثبت و با سن منفی است. اما رابطه ای بین جنسیت، وضعیت تأهل و زبان مادری با سواد رسانه ای در جامعیه مورد مطالعه وجود ندارد.
شناسایی مولفه های درون سازمانی موثر در چابک سازی واحدهای جرم یابی فراجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۴)
109 - 158
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از موضوعات مهم در سازمان ها و نهادهای مختلف به ویژه پلیس و واحدهای تحت امر آن ازجمله واحدهای جرم یابی در رابطه با انجام وظایف و مأموریت های محوله و ارائه خدمت به ذی نفعان، افزایش میزان سرعت و چابکی می باشد. در این زمینه مؤلفه های درون سازمانی مختلفی مؤثر بوده و دست یابی به این مهم در گرو شناخت این مؤلفه ها است، هدف این پژوهش، شناسایی مؤلفه های مهم درون سازمانی در چابک سازی واحدهای جرم یابی فراجا می باشد.
روش: پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از حیث ماهیت توصیف - تحلیلی و از نظر روش، کیفی - کمی (آمیخته) است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل: خبرگان پلیس های تخصصی در حوزه جرم یابی است که با روش نمونه گیری هدف مند و اصل اشباع نظری،20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند، ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای اطمینان از روایی از نظر اساتید و برای پایایی از روش بازآزمون، مقایسه و تکرارپذیری استفاده شد. داده ها با روش تحلیل محتوا و استفاده از نرم افزار «مکس کیودا» تحلیل شد. در بخش کمی، جامعه آماری 95 نفر از رؤسا، جانشینان و معاونین پلیس های تخصصی به صورت تمام شمار انتخاب شدند، ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته حاصل از مؤلفه های استخراج بخش کیفی و برای اولویت بندی مؤلفه ها و شاخص های تحقیق از آزمون فریدمن استفاده شده است.
یافته ها: در بخش کیفی مؤلفه های شناسایی شده در قالب 5 مؤلفه اصلی و 35 مؤلفه فرعی دسته بندی شد. مؤلفه های اصلی، شامل: ساختار و سازمان، منابع انسانی، فناوری، تجهیزات و امکانات، فرایندها وروش ها است. در بخش کمی از طریق تحلیل خروجی پرسش نامه ها مشخص شد، مؤلفه های شناسایی شده در سطح مطلوب هستند.
نتیجه گیری: مؤلفه های درون سازمانی شناسایی شده، شناخت مناسبی در خصوص روش ها و راه کارهای چابک سازی واحدهای جرم یابی فراجا ایجاد و بسترهای لازم برای بالارفتن میزان انعطاف پذیری، شایستگی، پاسخ گویی و سرعت در واحدهای جرم یابی محقق خواهد ساخت.
سناریوهای آینده ارتباطات میان فردی در فراجهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ زمستان۱۴۰۳ شماره ۷۷
67 - 90
حوزههای تخصصی:
ارتباطات میان فردی عضوی جدانشدنی از زندگی انسان است که به دلیل پیشرفت تکنولوژی بهره مندی از آن فقط به شکل های سنتی محدود نیست. در این مقاله آینده ارتباطات میان فردی در متاورس (فراجهان) را مورد توجه قرار داده ایم. متاورس به عنوان یکی از مفاهیم نوظهور در حوزه ارتباطات میان فردی، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. در متاورس افراد دارای توانایی تعامل با سایر کاربران با استفاده از آواتارها، توانایی میزبانی و شرکت در رویدادها و غیره هستند. از این رو هدف این پژوهش، بررسی سناریوهای آینده ارتباطات میان فردی در متاورس است. با استفاده از روش های آینده پژوهی چهار سناریوی متفاوت برای آینده متاورس مشخص شد. سپس فاکتورهای مهم ارتباطات میان فردی مانند ارتباط کلامی، ارتباط غیرکلامی، اثربخشی، ادراک و عواطف در سناریوهای چهارگانه مورد توجه قرار گرفت. با بهره گیری از نظریه های حوزه ارتباطات میان فردی مانند نظریه کاستن عدم اطمینان، نظریه نفوذ اجتماعی، نظریه مدیریت محرمانگی و غیره، چهار آینده متفاوت برای ارتباطات میان فردی در متاورس تحلیل شده است.
تبیین اعتیاد به بازی های رایانه ای (گیم) بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی با نقش واسطه ای رضایت از زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
101 - 132
حوزههای تخصصی:
از معضلاتی که استفاده مفرط از فناوری و اینترنت از طریق افزایش استفاده از تلفن های هوشمند، تبلت ها و لپ تاپ ها ایجاد کرده است، اعتیاد به بازی-های رایانه ای است. بنابراین هدف پژوهش حاضر آزمون مدل رابطه بین نیازهای بنیادین روان شناختی و اعتیاد به گیم با نقش میانجی گری رضایت از زندگی بود. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان شهرستان کرج در سال تحصیلی 1402-1401 بود که نمونه ای به حجم 374 نفر با استفاده از روش تصادفی خوشه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای نیازهای بنیادین لاگوردیا و همکاران (2000)، رضایت از زندگی شریفی فرد و همکاران (1400) و اعتیاد به بازی های آنلاین خزل و همکاران (2007) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 27 و LISREL نسخه 8.8 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد، مدل پژوهش با داده ها برازش مناسبی دارد. در بررسی نتایج مشخص شد نیازهای بنیادین (شایستگی و ارتباط) بر اعتیاد به بازی (اثر مستقیم) منفی و معنادار و بر رضایت از زندگی اثر مثبت و معنادار بود. اثر مستقیم نیاز خودمختاری بر اعتیاد به بازی معنادار نبود. اثر رضایت از زندگی بر اعتیاد به بازی منفی و معنادار بود (01/0p< ). همچنین نتایج نشان داد، رضایت از زندگی در رابطه بین نیازهای بنیادین روان شناختی و اعتیاد به بازی نقش واسطهای معناداری دارد (01/0p< ). بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان بیان کرد نیازهای بنیادین در افزایش رضایت از نقش داشته و افزایش رضایت از زندگی در کاهش اعتیاد به گیم اثرگذار است.
سیاست های تشویقی فرزندآوری و تأثیر آن بر تمایل به فرزندآوری: مطالعه ای کمی در شهر اسلام آباد غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
143 - 174
حوزههای تخصصی:
پدیده نوظهور باروری پایین، در دهه های اخیر موجب شده که کشور های زیادی شروع به اجرای سیاست هایی با هدف حمایت از خانواده ها و افزایش باروری کنند؛ از این رو، در ایران قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در سال 1400 تصویب و ابلاغ شد. پژوهش حاضر با هدف بررسی چالش های اجرای این قانون و نقاط قوت و ضعف آن در شهر اسلام آباد غرب و در سال 1402 انجام شد. روش تحقیق این مطالعه پیمایشی و ازنظر هدف کاربردی است. داده های تحقیق با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته در سال 1401 جمع آوری شده است. حجم نمونه شامل 374 نفر مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر اسلام آباد غرب و برای تعیین واحد های نمونه از روش نمونه گیری چندمرحله ای طبقه ای استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و رگرسیون ترتیبی انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد بین جنسیت، پایگاه اقتصادی – اجتماعی، ارزشمند بودن مشوق ها، ناکافی بودن مشوق ها و مداخله نکردن دولت در سیاست گذاری و تمایل به فرزندآوری رابطه معنادار و مستقیم است. بین تحصیلات، وضع فعالیت، بی اعتمادی به سیاست های تشویقی و ابهام در سیاست گذاری رابطه معنادار و معکوس است. مقادیر سه آماره (کاکس و اسنل، نیجل کرک و مک فادن) مربوط به ضریب تعیین پزودو نشان داد که متغیرهای مستقل توانسته اند 068/0 تا 181/0 درصد از واریانس تمایل به فرزندآوری را تبیین کنند. به نظر می رسد که بسته ای از مزایای مالیاتی، مزایای نقدی و خدماتی ممکن است، هزینه های تربیت فرزندان را برای والدین کاهش دهد. این بسته ها می توانند تأثیر احتمالی بر ایجاد انگیزه های مالی برای داشتن فرزندان بیشتر ایجاد کنند.
تبیین جامعه شناختی تأثیر احساس نابرابری اجتماعی بر بی تفاوتی اجتماعی (مورد مطالعه: شهروندان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
277 - 312
حوزههای تخصصی:
از یک سو شاخص های آماری گزارش شده و نیز تجربیات روزمره مردم ایران نشان از وجود سطح بالای نابرابری اجتماعی دارند و از سوی دیگر مشاهده می شود که بی تفاوتی اجتماعی نیز از پدیده های رو به افزایش در چند دهه گذشته ایران هست. با توجه به تغییرات همسوی این دو پدیده سوال این تحقیق این هست که نابرابری اجتماعی می تواند چه اثری بر این پدیده داشته باشد؟ این پژوهش به روش کمی و شیوه پیمایشی با ابزار پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان بالای 15 سال شهر اهواز هستند که به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، تعداد 384 نفر از آنان مورد مطالعه قرار گرفته اند. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و Smart PLS تحلیل شده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد میزان احساس نابرابری اجتماعی و نیز بی تفاوتی اجتماعی در بین جامعه آماری بیشتر از سطح متوسط هست. میزان بی تفاوتی افراد بر حسب سن، جنسیت و قومیت تفاوت معنی دار دارد و احساس نابرابری اجتماعی با اثر استانداردی برابر با 0.4 می تواند 16 درصد از واریانس بی تفاوتی اجتماعی افراد را تبیین کند. با توجه به نتایج بدست آمده هر اندازه افراد در جامعه احساس نمایند که به آنها تبعیض می شود و از فرصت یکسانی با سایر افراد جامعه برخوردار نیستند دچار دلزدگی و سرخوردگی می شوند و انزوا و بی تفاوتی نسبت به جامعه را در پیش گرفته و این رفتار را به عنوان حقی مسلم و رفتاری شایسته تلقی خواهند کرد. شیوع چنین ذهنیت و رفتاری می تواند پیامدهای منفی در ابعاد مختلف برای نظام اجتماعی داشته باشد.
بررسی جامعه شناختی ادراک فساد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۱۱۱-۷۹
حوزههای تخصصی:
فساد پدیده ای فراگیر و مسئله ای جهانی است که با درجات متفاوتی از نوع، شدت و عمومیت در تمامی کشورهای جهان دیده می شود. موضوع فساد به دلیل هزینه های اقتصادی و اثرات ویرانگر آن بر روندهای توسعه و کیفیت حکمرانی، بسیار موردتحقیق قرار گرفته است. باوجوداین به دلیل دشواری های «واقعیت سنجی فساد»، روش رایج در مطالعه این پدیده اندازه گیری «ادراک فساد» است. در این راستا مقاله حاضر با هدف سنجش ادراک فساد در ایران و تحلیل علل و پیامدهای آن به اجرا درآمد. ازنظر روشی این مطالعه به شیوه اسنادی و با تحلیل ثانویه داده های موج هفتم (2022-2017) پیمایش ارزش های جهانی به انجام رسید که آمارهای آن در 64 کشور جهان ازجمله ایران در سال 2020 گردآوری شد. یافته های تحقیق برحسب شاخص ادراک فساد، بیانگر رواج زیاد فساد مالی و اداری در کشور بود. یافته های تبیینی نشان داد که ادراک ایرانیان از فساد برحسب متغیرهای «تحصیلات»، «اندازه جمعیت»، «میزان پس انداز» و شاخص های «فقر معیشتی»، «عضویت در نهادهای مذهبی»، «دین باوری» و «گرایش رسانه ای» متفاوت است. نتایج همچنین گویای این بود که پیامدهای ادراک فساد علاوه بر آسیب های اجتماعی مانند «نارضایتی اجتماعی» و «احساس ناامنی»، عمدتاً معطوف به پیامدهایی است که نظام سیاسی را هدف قرار می دهد.
سازمان های غیردولتی و برساخت مسائل اجتماعی (مطالعه اتنوگرافیک سازمان های غیردولتی سردشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۱۵۲-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
پیدایش سازمان های غیردولتی در سردشت، با تنوع و تشدید مسائل و آسیب های اجتماعی گره خورده است. پژوهش حاضر با رویکرد سازه گرایی اجتماعی و با روش اتنوگرافی شهری به میانجی تجربه و روایت جمعی از کُنشگران مدنی، از راه شناسایی راهبردهای ادعاسازی و ساختن راه حل ها به نحوه برساخت مسائل اجتماعی توسط سازمان های غیردولتی سردشت پرداخته است. داده های این پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری و از راه تحلیل تماتیک کدگذاری شده است. نمونه های موردمطالعه شامل 34 نفر از فعالان مدنی و دارای کنش ورزی یکسره در 31 سازمان غیردولتی بود که به روش نمونه گیری با بیشترین تنوع گزینش شدند. بر پایهٔ داده های میدانی، «برساخت مسائل اجتماعی» در جایگاه رویکرد، عامل پیدایش اغلب سازمان های غیردولتی در سردشت بوده است. این سازمان ها برای به ادراک درآوردن مسائل اجتماعی، از راهبردهای «بسترسازی»، «حساس سازی» و «نیاز/مندسنجی» به عنوان «راهبردهای ادعاسازی» بهره گرفته اند و با توسل به اقداماتی چون «توانمندسازی فکری»، «توانمندسازی عملی» و «ارائه خدمات مستقیم» به ساختن راه حل ها مبادرت نموده اند. بر مبنای یافته ها، راه حل ها و اقدامات سازمان های غیردولتی، در ذیل راه حل های فردی قابل دسته بندی است و جهت دهیِ اقدامات آن ها معطوف به تغییر فردی بوده است. رویکرد یادشده به دلیل تداوم شرایط ساختی مسائل و آسیب های اجتماعی، به تغییرات نهادی و اجتماعی نمی انجامد.
مسئله نسل: نقدی بر مطالعات نسلی در ایران و سرگشتگی میان تداوم و تغییر در فرهنگ های نسلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
۱۲۸-۹۱
حوزههای تخصصی:
در سه دهه اخیر، مطالعات نسلی در ایران رشد چشمگیری داشته و به طور فزاینده ای به عنوان یک برنامه پژوهشی یا پارادایم مطالعاتی مطرح شده است. این پارادایم های پژوهشی از یک سو مسئله شناسی و روش شناسی های خاص خود را دارند و از سوی دیگر همان قدر که روشنی بخش ابعادی از واقعیت هستند، ابعادی را هم پنهان و نادیدنی می کنند. در این مقاله تلاش شده است با استفاده از روش فراتحلیل مطالعات موجود، به جمع بندی از این مطالعات با محوریت نقاط مغفول و مکتوم آن ها پرداخته شود تا مشخص گردد این مطالعات چه جنبه هایی از واقعیت را نادیده گرفته و به واسطه مفروضات پیشینی غیرعلمی، چه الگوهایی از تفسیر را بر واقعیت تحمیل کرده اند. یافته ها بیانگر آن بود که این مطالعات در پارادایم کلی سنتی-مدرن و مبتنی بر دغدغه های سیاسی پس از جنبش دوم خرداد ۱۳۷۶ شکل گرفته اند و تلاش کرده اند نسل ها را به گونه ایستا در دو سر طیف سنتی و مدرن قرار دهند و تفاوت ها، تعارض ها و شکاف های این دوگانه را برجسته کنند. برداشت ایستا از نسل ها و بی توجهی به تنوع درونی آن ها هم بخشی از ماجراست. به همین سبب مطالعات نسلی مستلزم بازبینی اساسی هستند تا نَه تنها فهمی پویا و سیّال از نسل ها ارائه دهند، بلکه تنوع درونی هر نسل را نیز مدنظر قرار دهند. در این صورت، می توان تصویری خلاقانه و پویا از فرهنگ ایرانی ترسیم کرد.
The Role of Educational Institutions in Shaping Student Self-Perception(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This research aims to explore the various aspects of educational environments that shape how students perceive themselves, with a focus on the interactions and experiences that contribute to their self-concept and academic engagement.
Methodology: This qualitative study was conducted using semi-structured interviews with 21 participants who were either currently enrolled in educational institutions or had recently graduated. Data collection continued until theoretical saturation was achieved, ensuring a comprehensive understanding of the phenomena. The interviews were transcribed and analyzed using NVivo software to identify recurring themes and patterns related to the educational environment and its impact on student self-perception.
Findings: Four main themes were identified: Institutional Environment, Educational Practices, Student Engagement, and Self-Perception Development. Each theme comprised various categories that elucidated the influence of educational settings on students: Institutional Environment included Physical Infrastructure, Social Climate, Academic Atmosphere, Administrative Support, and Extracurricular Activities. Educational Practices focused on Teaching Methods, Evaluation Techniques, and Teacher-Student Relationships. Student Engagement highlighted Participation in Class, Engagement in School Governance, Peer Collaboration, and Identification with School. Self-Perception Development covered Identity Formation, Self-Efficacy, Career Aspirations, Academic Self-Concept, and Emotional Resilience.
Conclusion: The study concluded that educational institutions play a pivotal role in shaping student self-perception through various environmental and interactional aspects. These elements not only influence students' academic engagement but also significantly impact their self-concept and future aspirations. The findings underscore the need for educational policies and practices that enhance positive student experiences and support comprehensive development.
Designing an Ethically-Oriented Management Model for Employee Education Development in Higher Education Using Grounded Theory (Case Study: Free Universities of Mazandaran Province)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۲ (۲۰۲۴)
114 - 123
حوزههای تخصصی:
Purpose: One of the modern management approaches that has received significant attention and has addressed the weaknesses and problems of traditional management models is ethically-oriented management. Therefore, the purpose of this research is to design an ethically-oriented management model to enhance employee education in higher education, utilizing grounded theory in the free universities of Mazandaran province.
Methodology: The nature of this study is exploratory and utilizes qualitative data. The research population consists of management experts and professors with management experience in the free universities of Mazandaran province. The researcher employed the snowball method to achieve theoretical saturation after conducting interviews with 13 experts and opinion leaders. Qualitative data were collected through structured interviews and analyzed using the qualitative method of grounded theory.
Findings: Causal factors influencing ethically-oriented management for the development of employee education include personal characteristics, psychological capability, job identity, and organizational communications. Contextual factors include organizational ethics, organizational foundations, organizational justice, and leadership roles. Influential intervening factors include political, executive, infrastructural, and cultural factors. Additionally, three core phenomenon components have been identified and reported: ethical educational leadership skills, ethical literacy, and instructional design. Resulting strategies include external and internal university strategies, formal and informal strategies. Lastly, outcomes include structural development, educational development, communicational development, and performance development.
Conclusion: This research began with the aim of achieving an ethically-oriented management model for the development of employee education in higher education using grounded theory and has completed its evolutionary journey through qualitative methods, resulting in a model. Finally, recommendations derived from the researcher's experiences are presented.
تحلیل شبکه ای هویت نوجوانان پنج قوم آذری، کرد، ترکمن، بلوچ و عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
65 - 96
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل عمده ای که در سالیان بعد از انقلاب به خصوص در دهه های اخیر توسط مسئولان و سیاست گذاران فرهنگی مطرح بوده، مسئله بحران هویت است. این بحران که نتیجه تلاقی سه فرهنگ ایرانی، اسلامی و غربی و تقابل آن ها در برابر یکدیگر طی سده های متمادی است، چالش ها و آسیب هایی جدی را در مسیر هویت ایرانی قرار داده است. هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت و تحلیل شبکه هویتی نوجوانان اقوام مختلف و فهم پیچیدگی های آن، اولویت ها و برجستگی های این شبکه ها است تا بتوان به درک جامعه از الگوهای هویت ایرانی در بین نوجوانان دست پیدا کرد. در این مقاله با اتکا به چارچوب نظری ترکیب گرا عناصر هویتی نوجوانان مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با رویکرد کمی و با استفاده از تکنیک پیمایش انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است و جامعه آماری هم نوجوانان شهرهای زاهدان، اهواز، ارومیه، سنندج و گرگان است. نمونه آماری 2000 نفر است که پس از جمع آوری اطلاعات، داده های تحقیق از طریق پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS ،AMOS و UCINET تحلیل شبکه رابطه بین ابعاد هویت به صورت جداول و نمودارهای ترسیم شد. با توجه به تحلیل شبکه منابع هویتی نوجوانان، می توان گفت که هویت مدنی با بقیه سازه های منابع هویتی ارتباط ندارد و این عدم ارتباط شامل سازه های درون برد هویت ملی و همچنین سازه های مابقی ابعاد هویت است. به نظر می رسد سازه های فرهنگی نقش زیرساختی و اساسی در هویت یابی افراد در دوره های نوجوانی دارد و ابعاد رفتاری، تاریخی و سیاسی هویت متأثر از فرهنگ است و چون عنصر فرهنگ یک کل انگیزشی شناختی و رفتاری است، عامل اصلی ارتباط تمامی ابعاد هویتی فرد است.
Structural Explanation of Social Competence Based on Teacher-Student Interaction Styles with the Mediation of Basic Psychological Needs(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aims to examine the structural relationships between teacher-student interaction styles, the fulfillment of basic psychological needs, and students' social competence among female middle school students in Lahijan city. Methods and Materials: A descriptive-correlational research design was employed, involving 203 female middle school students selected through cluster random sampling from two schools in Lahijan city during the 2023-2024 academic year. Data were collected using standard questionnaires: the Teacher-Student Interaction Questionnaire by Murray and Zvoch (2011), the Basic Psychological Needs Scale by Guardia, Deci, and Ryan (2000), and the Social Competence Questionnaire by Parandin (2006). Structural equation modeling (SEM) using Smart PLS software was utilized for data analysis to explore the hypothesized relationships. Findings: The study revealed significant positive relationships between teacher-student interaction styles and the fulfillment of students' basic psychological needs. Additionally, the fulfillment of these needs significantly mediated the relationship between teacher-student interactions and students' social competence. Positive interaction styles characterized by effective communication and trust were found to directly enhance students' social competence. The structural model fit indices indicated that the proposed model adequately explained the data, highlighting the critical role of supportive teacher-student interactions in promoting social competence. Conclusion: The findings underscore the importance of teacher-student interaction styles in fulfilling students' basic psychological needs, which in turn, enhances their social competence. Effective communication, trust, and support for autonomy are pivotal in creating a
Strategies for Implementing a Comprehensive Cultural-Educational System at Farhangian University(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The objective of this study is to explore and identify effective strategies for implementing a comprehensive cultural-educational system at Farhangian University. Methods and Materials: This qualitative research utilized semi-structured interviews with experienced faculty and administrative staff at Farhangian University. Participants were selected based on specific criteria, including their educational background, expertise in cultural and educational roles, and extensive professional experience. The data collection involved in-depth interviews, and the analysis was conducted using thematic analysis to identify key themes and strategies essential for the implementation of the cultural-educational system. Findings: The findings revealed several key themes crucial for the successful implementation of the cultural-educational system. These included the need for clear communication of the comprehensive system plan to managers, the importance of employing experienced faculty and non-faculty members in managerial positions, and prioritizing the cultural unit with dedicated cultural experts. The study also highlighted the necessity of structured curriculum design, legal permissions for course credibility, and the creation of supportive infrastructure, including digital platforms and adequate facilities. Additionally, delegating part of the cultural programs to the provinces was found to foster creativity and innovation among students. Conclusion: The study concludes that a comprehensive cultural-educational system requires clear communication, experienced leadership, structured curriculum design, legal credibility, and supportive infrastructure. By addressing these key areas, universities can create an inclusive and effective educational environment that supports the overall development of stu
اثر بخشی بازی درمانی کودک محور بر افزایش جرأت ورزی و مهارت های اجتماعی کودکان طلاق پیش دبستانی شهر مهاباد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۲
345 - 368
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی کودک محور (CCPT) بر افزایش جرئت مندی و مهارتهای اجتماعی در کودکان طلاق پیش دبستانی انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل همه کودکان طلاق پیش دبستانی شهر مهاباد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. 20 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 10 نفر) موردمطالعه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه (هر جلسه 1 ساعت) به مدت پنج هفته تحت آموزش بازی درمانی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. همچنین، داده ها با استفاده از مقیاس جرئت ورزی گمبریل و ریچی (1975) و مقیاس درجه بندی مهارتهای اجتماعی تراسکات (1989) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: با کنترل اثرات پیش آزمون، نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش بازی درمانی منجر به تفاوت بین گروه آزمایش و گروه کنترل شده است. به این معنا که آموزش بازی درمانی، جرئت مندی و مهارتهای اجتماعی کودکان طلاق پیش دبستانی را بهبود بخشیده است.
بحث: بازی درمانی کودک محور می تواند عامل مؤثری در افزایش جرئتورزی و مهارتهای اجتماعی کودکان پیش دبستانی باشد. بنابراین این رویکرد درمانی توجه ویژه معلمان و متصدیان آموزشی را می طلبد.
واکاوی آموزش پیش از ازدواج در افراد متقاضی ازدواج: مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : ازدواج به عنوان مهمترین و عالی ترین رسم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی افراد همواره مورد تایید بوده است.آموزش پیش از ازدواج، از اولویت های اساسی در برنامه های پیشگیری از نابهنجاری های فردی - خانوادگی، کاهش میزان طلاق و افزایش رضایتمندی از زندگی زناشویی است. از این رو هدف پژوهش حاضر واکاوی آموزش پیش از ازدواج در افراد متقاضی ازدواج می باشد. روش: این مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی و با تکنیک مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته صورت گرفته است. در این تحقیق از روش نمونه گیری گلوله برفی و غیر تصادفی استفاده شد. بدین منظور و با عنایت به منطق اشباع نظری با 30 نفر از افراد متقاضی ازدواج در فاصله سنی18تا 30 سال مصاحبه انجام گرفت. یافته ها: تحلیل داده ها منجر به ایجاد یک طبقه اصلی به نام «ضرورت آموزش پیش از ازدواج» گردید که این طبقه از 10 طبقه فرعی شامل «ارتباطات»، «باورها و عقاید مذهبی»، «تعهد »، «گذشت و بخشش»، «مهارت حل تعارض ها/ حل مسأله»، «انصاف»، «مهارت مدیریت منابع مالی»، «عدم دخالت خانواده های اصلی/ اطرافیان»، «داشتن هدف در زندگی» و «اوقات فراغت» تشکیل شد. نتیجه گیری: نتایج حاصل شده به بسیاری از مراکز آموزشی و درمانی کمک می کند تا با توجه به عوامل شناسایی شده، برنامه های ضروری را در ارتباط با آموزش پیش از ازدواج تدوین کنند. آموزش این عوامل به زوج ها، کمک فراوانی به پیشگیری و جلوگیری از شکست های زندگی و افزایش کیفیت و رضایت در زندگی آینده زناشویی می شود.
اثربخشی درمان پردازش شناختی بر اعتماد بین فردی، بخشش بین فردی و صمیمیت زنان آسیب دیده از ترومای پیمان شکنی همسر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
89 - 103
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش تعیین اثربخشی درمان پردازش شناختی بر اعتماد بین فردی، بخشش بین فردی و صمیمیت زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر بود. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری 2 ماهه همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری را زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر شهر اصفهان که در سال 1399 به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند، تشکیل داده است. پس از غربالگری با مقیاس سنجش اختلال پس از آسیب ویدرز و همکاران (۱۹۹۴)، ۳۰ نفر به صورت نمونه گیری هدفمند غیر تصادفی، انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های اعتماد بین فردی رمپل و هولمز، (1986)، بخشش بین فردی احتشام زاده و همکاران، (2011 )، و صمیمیت واکر و تامپسون، (1983) بود. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان پردازش شناختی (رسیک و همکاران، 2016) قرار گرفت، سپس هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد درمان پردازش شناختی به طور معنی داری موجب افزایش اعتماد بین فردی، بخشش بین فردی و صمیمیت در زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر شده است(001/۰P<). میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش در متغیر اعتماد بین فردی (063/6 F=،۰۰۱/۰P<) ، بخشش بین فردی (051/۰F=، ۰۰۱/۰P<) و صمیمیت( 934/۰F=، ۰۰۱/۰P<) بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، بکارگیری درمان پردازش شناختی در بهبود اعتماد بین فردی، بخشش بین فردی و صمیمیت در زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر پیشنهاد می شود.