فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
203 - 234
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات نشان داده است که تصمیم زنان برای فعّالیّت در نیروی کار، تحت تأثیر بسیاری از عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که برخی از آن ها به آهستگی در طول زمان تغییر می کنند، درحالی که برخی دیگر می توانند به سرعت، توسط تغییرات در سیاست های اقتصادی و اجتماعی دولت ها تحت تأثیر قرار گیرند این نوع تصمیم گیری ها درکشورهای مختلف جهان به ویژه در منطقه خاورمیانه و کشورمان ایران متفاوت است. هدف اصلی این مطالعه شناخت دلایل و بسترهای پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی زنان ایران در مقایسه با سایرکشورهاست.
روش و داده ها: این پژوهش به روش تحلیل اکتشافی و با رویکرد تطبیقی انجام و از فن مرور سیستماتیک به روش مبتنی بر شواهد بهره گرفته است. برای درک روشن از علل، زمینه ها و بسترهای پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی زنان در بازارکار ایران به تحلیل ابعاد جمعیّت شناختی، اقتصادی، اجتماعی موضوع پرداخته شده است.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد مجموعه ای از عوامل اجتماعی و فرهنگی موجب پایین ماندن مشارکت زنان درتوسعه کشور و درنتیجه پایین بودن سهم زنان در بازارکار ایران بوده است. تأثیر تعیین کننده ساختار جمعیّت بر بازارکار، افزایش تقاضا برای ایجاد فرصت تحصیل در سطوح عالی، و افزایش تقاضای دانش آموختگان دانشگاهی برای ورود به بازار کار، ایجاد دوگانگی بین نظام آموزش و بازار کار زنان که بخشی به فشارها و اجبارهای توسعه و سپس به فرهنگ و سنت های حاکم مرتبط است، روشن نبودن رابطه کار و باروری، جداسازی مشاغل، محدودیّت تنوّع شغلی و فرصت های ارتقای شغلی برای زنان در سطوح بالای مدیریّتی از مهم ترین چالش های اقتصادی-اجتماعی و جمعیّت شناختی موضوع بودند.
بحث و نتیجه گیری: تغییر فرهنگ جامعه در جهت شناخت موانع اشتغال زنان و اهمیّت و نقش زن در توسعه جامعه، اراده انجام اصلاحات لازم برای تسهیل شرایط ورود زنان به فرآیند توسعه و تعادل بخشی به کار زنان با خانواده در راستای سیاست های دوستدار خانواده از جمله پیشنهادهای مطالعه بودند.
پیام اصلی: نقش تعیین کننده ساختار جمعیت بر بازار کار و اشتغال، عدم تعادل بین نظام آموزش عالی و اشتغال رسمی زنان، و نیز مسائل ساختاری از مهمترین عوامل و بسترهای پایین بودن نرخ مشارکت زتان در کشور بوده است. البتّه به طور قطع، در این میان، کوچک بودن حجم اقتصاد کشور و مسأله کم ثبتی اشتغال غیررسمی زنان نیز تأثیر قابل ملاحظه ای داشته است.
شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
150 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه درسی نقش موثری در موفقیت نظام های آموزشی دارد و برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی می تواند در این زمینه کمک کننده باشد. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه انجام شد.
روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر خبرگان و متخصصان آشنا به حیطه پژوهش بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 10 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و متخصصان بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق درون موضوعی 33/83 درصد و ضریب توافق بین دوکدگذار 22/72 درصد محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری مبتنی بر نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های این مطالعه حاکی از آن بود که برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه دارای 36 مفهوم، 9 مولفه و 6 بعد بود؛ به طوری که عوامل علّی شامل یک بعد شناخت فرصت های کارآفرینانه با دو مولفه ارتباط با بازار کار و سیاست ها و اهداف کارآفرینی، پدیده محوری شامل یک بعد فرآیندهای محوری طراحی برنامه درسی با یک مولفه طراحی برنامه درسی، عوامل زمینه ای شامل یک بعد دانش عملیاتی با دو مولفه کسب تجربه های واقعی در قالب فعالیت های عملی و مدیریت کسب وکار، عوامل مداخله گر شامل یک بعد موانع پیش روی کارآفرینی با یک مولفه مداخله های اجرایی خط مشی برنامه درسی آموزش کارآفرینی، راهبردها شامل یک بعد فعالیت های یادگیری با دو مولفه راه اندازی کسب وکار و توسعه مهارت ها و پیامدها شامل یک بعد رخداد نتایج تصمیم گیری با یک مولفه موفقیت برنامه درسی آموزش کارآفرینی بود. در پایان، الگوی کدگذاری مبتنی بر نظریه داده بنیاد ابعاد و مولفه های برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه طراحی شد.
نتیجه گیری: بر اساس ابعاد و مولفه های برنامه درسی مبتنی بر آموزش کارآفرینی در دوره متوسطه، متخصصان و برنامه ریزان می توانند گام موثری در جهت بهبود طراحی برنامه درسی بردارند.
کاربرد رسانه های اجتماعی در ارتقای سواد سلامت کاربران
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۷
80-91
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، رسانه های اجتماعی به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای ارتباطی، نقش چشمگیری در انتقال اطلاعات و ارتقای سواد سلامت ایفا می کنند. هدف این تحقیق، بررسی کاربرد رسانه های اجتماعی در ارتقای سواد سلامت کاربران است. این مطالعه به روش مروری انجام شده و با تحلیل منابع علمی و پژوهشی، به تبیین ابعاد مختلف کارکرد رسانه های اجتماعی در این حوزه پرداخته است. یافته ها نشان داد که رسانه های اجتماعی از طریق تولید و انتشار محتوای معتبر، تسهیل دسترسی به اطلاعات سلامت، ایجاد فضای تعامل و حمایت اجتماعی و آموزش سواد رسانه ای، به شکل موثری موجب افزایش آگاهی و توانمندی کاربران در مدیریت سلامت خود می شوند. همچنین، رسانه های اجتماعی می توانند با فراهم آوردن بستر گفتگو و فرهنگ سازی، به تغییر نگرش ها و رفتارهای سلامت محور کمک کنند. نتایج این مطالعه بر اهمیت بهره گیری هدفمند و آگاهانه از ظرفیت های رسانه های اجتماعی برای ارتقای سواد سلامت و بهبود شاخص های سلامت عمومی تاکید دارد.
تبیین اجتماعی، ساختاری و فردی اشتغال پذیری زنان در علوم سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشتغال پذیری دانش آموختگان بالاخص در رشته های علوم انسانی، یکی از مسائل مهم حوزه آموزش است و با توجه به حجم بالای پذیرش در دانشگاه ها بررسی این مسئله اهمیت بسزایی دارد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت ادامه تحصیل و اشتغال پذیری دانش آموختگان زن رشته علوم سیاسی است. روش پژوهش به دو صورت تحلیل ثانویه اطلاعات موجود و پیمایش تلفنی بوده است. اهداف پژوهش براساس اطلاعات موجود در سامانه آموزشی و مصاحبه تلفنی با دانشجویان است. ابزار پژوهش پرسشنامه ای محقق ساخته است که شاخص های مختلف اشتغال پذیری را پوشش می دهد و پس از اعتباریابی اجرا شده است. یافته ها در سامانه اطلاعات فارغ التحصیلان نشان می دهد 53 درصد فارغ التحصیلان این رشته در مقطع کارشناسی هستند که 53 درصد آن ها را زنان تشکیل می دهند. 51 درصد سه نفر برتر در ورودی های این رشته زنان بوده اند. میزان فارغ التحصیلی در این رشته در بین تمام دانشجویان، 80 درصد در هر ورودی و بیشترین ترک تحصیل در سال 1388 با 36 درصد بوده است. یافته های مصاحبه های تلفنی نیز نشان می دهد 51 درصد افراد مورد مطالعه در حال حاضر شاغل هستند. آن ها بیشتر در بخش دولتی، به صورت قراردادی و تمام وقت مشغول به کارند. مهم ترین انگیزه برای اشتغال برخورداری از استقلال مالی، دلیل عدم اشتغال کمبود فرصت های شغلی، دلیل ادامه تحصیل علاقه به رشته و دلیل عدم ادامه تحصیل کم تأثیربودن رشته عنوان شده است. این پژوهش نشان می دهد مهم ترین عوامل مؤثر در اشتغال دانش آموختگان، گرایش به زندگی در شهر مشهد و عضویت در تشکل های دانشجویی و تشکل های خارج دانشگاه است که زمینه مناسبی برای کسب مهارت دانشجویان ایجاد کرده است؛ بنابراین توسعه مهارت های شغلی در دانشگاه ها، برقرار ارتباط دانشگاه با جامعه و همچنین پیگیری وضعیت شغلی پس از دانش آموختگی می تواند زمینه اشتغال دانشجویان را افزایش دهد.
تصویر رویدادهای جهانی در مطبوعات ایران (تحلیلِ ساختار و محتوای اخار خارجی در روزنامه های ایران، جام جم، شرق و همشهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
65 - 86
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، نحوه پوشش رویدادهای بین المللی در روزنامه های سراسری ایران از رهگذرِ تحلیلِ ساختار و محتوای مطالب خارجی ایران، جام جم، شرق و همشهری مورد مطالعه قرار گرفته است. روش پژوهش، تحلیل محتوای کمی است و مطالب خارجی روزنامه ها در یک هفته آماری در چهار ماه نخست سال 1399 تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساختار اصلی مطالب خارجی در روزنامه های ایران بر روی موضوعات "علم و فناوری و بهداشت و درمان" تمرکز دارد و بیشتر مطالب دارای ارزش خبری "تضاد و برخورد" است. شکل ارائه مطالب خارجی بیشتر به صورت "خبر" است؛ هر چند که همشهری و ایران در انتشار مطالب خارجی به قالب های "گزارش، تحلیل و تفسیر" نیز توجه بیشتری نشان داده اند. نتایج تحلیل های آماری در مجموع نشاندهنده توجه کم روزنامه ها به "نگارش منبع اخبار" به عنوان یک اصل حرفه ای و اخلاقی است. با این حال، روزنامه ایران بیشتر از روزنامه های دیگر به ذکر منبع در نگارش اخبار خارجی توجه نشان داده است. همچنین روزنامه های مورد مطالعه از منظر تهیه و انتشار اخبار خارجی وابستگی بسیار زیادی به رسانه های بین المللی دارند و سهم خبرگزاری های داخلی در این خصوص بسیار ناچیز و قابل چشم پوشی است. از نظر تمرکز بر پوشش اخبار مناطق مختلف جهان، بیشتر تاکید روزنامه ها بر "اروپا و آمریکای شمالی (ایالات متحده آمریکا)" است.
تبیین جامعه شناختی رفتارهای انحرافی دانشجویان: آزمون تجربی نظریه شرمساری بازپذیرنده بریث ویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
32 - 56
حوزههای تخصصی:
رویکرد تعاملی نسبت به انحرافات اجتماعی، تعریف و رویه های کنترل آن را به سمت تقویت راهبردهای فرهنگی در کنترل رفتارهای انحرافی هدایت می کند. نظریه شرمساری بازپذیرنده بریث ویت از جمله راهبردهای فرهنگی شناخته شده در کنترل رفتارهای انحرافی است که می تواند در بستر فرهنگی- اجتماعی جامعه ایران راهگشا باشد. این نظریه به روش هایی مربوط می شود که از طریق آن جامعه به جرم و مجرمان پاسخ می دهد؛ یا با شرمسار کردن آن ها به گونه ای انگ زننده یا با بازپذیری آن ها. بنابراین مقاله حاضر در نظر دارد تا با آزمون تجربی این نظریه ضمن تبیین جامعه شناختی رفتارهای انحرافی دانشجویان، به شناخت ژرف تری از این نظریه نایل آید. یافته های مقاله حاضر به روش پیمایش و با تکمیل پرسشنامه، از 831 نفر از دانشجویان 5 دانشگاه دولتی منتخب در شهر تهران، گردآوری شده اند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه گویای آن است که متغیرهای انگ زنی، دوستان منحرف، پایبندی به ارزش های اخلاقی وجابه جایی شرم در تبیین رفتارهای انحرافی دانشجویان نقش دارند. به طور کلی نتایج آزمون تفاوت میانگین ها گواه آن است که تفاوت های معناداری در میان دختران و پسران دانشجو به لحاظ متغیرهای مستقل دیده شده است، بدین معنا که میانگین شرمساری، بازپذیری، به هم پیوستگی، پذیرش شرم، جابه جایی شرم، درونی سازی شرم و پایبندی به ارزش های اخلاقی در دختران دانشجو بیش از پسران دانشجو است. در حالی که میانگین ارتباط با دوستان منحرف در پسران دانشجو بیشتر از دختران است و هم چنین تفاوت معناداری در انگ زنی بین هر دو جنس مشاهده نشده است.
تحلیل جایگاه قدرت فرهنگی در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
81 - 92
حوزههای تخصصی:
قدرت فرهنگی دراصطلاح ترکیبی از قدرت به مثابه امری فراگفتمانی و مولد و فرهنگ به منزله امری گفتمانی و پویا می باشد. شبکه اجتماعی اینستاگرام به دلیل جذابیت های دیداری شنیداری، فرهنگ تصویری قدرتمندی را پدید آورده که بستر شکل گیری گفتمان های جدید گردیده است. در این پژوهش مؤلفه های تنوع، وسعت اشتراک و وضوح اولویت ها جهت تحلیل جایگاه قدرت فرهنگی در اینستاگرام مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق با اتکا بر روش شناسی کیفی و با استفاده از روش تحلیل متن انجام گرفته است و داده ها از جنس داده های تصویری و متنی هستند. میدان مطالعه صفحات کاربران با ده رتبه برتر در اینستاگرام (از نظر تعداد دنبال کننده)که محتوا، پست ها،کپشن ها، کامنتهای دنبال کنندگان آنان تحلیل شده است. پرسش اصلی در این تحقیق آن است که قدرت فرهنگی در اینستاگرام چه جایگاهی دارد؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که اینستاگرام به جهت کم هزینه بودن، قابلیت پخش تصاویر، در دسترس بودن، انعطاف پذیری در برابر افراد با روحیات مختلف (درونگرا و برونگرا)، تعاملی و چندمنظوره بودن، قابلیت اشتراک گذاری محتوا، ارتباط چندنفره بصورت پخش زنده، برخورداری از هوش مصنوعی و نهایتاً عملکردی مطابق با علایق کاربران و به روز بودن، با برطرف کردن نیازهای انسانی باعث حضور بازیگران متفاوتی در عرصه قدرت فرهنگی گردیده است و لذا نوع متفاوتی از قدرت فرهنگی را نیز آفریده است.
تأثیر استفاده از جدول عمر بومی بر ارزش فعلی زیان آتی پرتفوی بیمه های زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
217 - 248
حوزههای تخصصی:
شرکت های بیمه برای محاسبه حق بیمه انواع محصولات بیمه عمر، به مفروضات متعددی نیاز دارند. یکی از این مفروضات، جدول عمری است که مبتنی بر داده های جمعیتی آن کشور باشد. از سال 1400، شرکت های بیمه ملزم شدند جدول عمر ایران را که براساس اطلاعات جمعیتی کشور طراحی شده است، برای محاسبه حق بیمه محصولات بیمه زندگی به کار بگیرند. قبل از تدوین این جدول، از جدول عمر فرانسه برای محاسبات بیمه ای انواع محصولات بیمه زندگی استفاده می شد. در این مقاله با استفاده از شبیه سازی متغیرهای مختلف، تاثیر تغییر جدول عمر از جدول عمر فرانسه به جدول عمر ایران بر ارزش فعلی زیان آتی پورتفوی محصولات بیمه زندگی بررسی می شود. علاوه بر این، محاسبات هم برای بیمه شدگان دارای ریسک سلامتی استاندارد و هم برای افرادی که از نظر سلامتی دارای مشکلاتی هستند محاسبه و تحلیل خواهد شد. براساس یافته های مقاله، به طور کلی، شرکت بیمه با ارائه پورتفوی بیمه نامه های استاندارد سود و با ارائه پورتفوی بیمه نامه های غیراستاندارد زیان می کند. اگر شرکت بیمه از جدول عمر فرانسه استفاده کند، آنگاه نسبت به جدول عمر ایران سود بیشتری برای بیمه نامه های استاندارد و زیان کمتری برای بیمه نامه های غیراستاندارد خواهد داشت.
گسل فضایی-اجتماعی: واکاوی درک و معنای مهاجران افغانستانی از جدایی گزینی فضایی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
467 - 496
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جدایی گزینی فضایی مهاجران خارجی یکی از ویژگی های برجسته کلان شهر تهران است که می تواند توسعه پایدار شهری و فرآیندهای تغییر اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهد. در این راستا، هدف از مقاله پیش رو شناسایی درک و معنای مهاجران افغانستانی از بسترها و پیامدهای جدایی گزینی فضایی است. روش و داده ها: گردآوری داده ها با استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شد. به منظور گردآوری داده ها، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با 20 نفر از مهاجران افغانستانی ساکن در شهر تهران که به صورت هدفمند انتخاب شدند، انجام شد. یافته ها: نتایج در 109 مفهوم اولیه، 15 درون مایه (مقوله) فرعی، و چهار درون مایه (مقوله) اصلی شامل جداشدگی زیستی، تعلق مکانی گم شده در سایه نابرابری، مرزبندی کلامی و مکانی، و فاصله فضایی -اجتماعی استخراج شدند. با مرور و ترکیب مقوله های پژوهش، می توان گسل فضایی-اجتماعی را مقولیه نهایی این پژوهش در نظر گرفت، به این معنی که جدایی گزینی فضایی مهاجران افغانستانی در تهران به دلیل وجود شکاف های عمیق در سطوح خرد و کلان میان مهاجران و جامعه میزبان ایجاد شده است. بحث و نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاکی از آن است که مهاجران در جامعه مقصد یکدست نیستند، بلکه الگوهای سکونتی فضایی آن ها ممکن است براساس الگوهای متفاوت ادغام اجتماعی و فرهنگ پذیری متفاوت باشد. پیام اصلی: مهاجران افغانستانی به دلیل جداشدگی فضایی و موانع اجتماعی با چالش هایی در دستیابی به ادغام در جامعه ایرانی مواجه اند. با این حال، آن ها یک گروه همگن و یکدستی نبوده، و الگوهای سکونتی آن ها به شدّت از عواملی نظیر سرمایه انسانی و سطوح ادغام اجتماعی و فرهنگ پذیری تأثیر می پذیرد.
نقد و بررسی عدالت آموزشی با نظر به شکل گیری مدارس خاص و غیر دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
1645 - 1674
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیقِ کاربردی، بررسی ابعاد نرمِ شکل گیری مدارس خاص و غیردولتی و تاثیر آن بر مخدوش ساختن اعتبار و قدرت نرم جمهوری اسلامی و نیز توصیف زوایای تفصیلیِ شکل گیری مدارس خاص و غیردولتی، به ویژه پیامدهای مغفول تربیتی و پرورشی از جنبه سیاستگذاری است.این مطالعه از نظر شیوه اجرا کیفی است. جامعه پژوهش، تمام صاحبنظران دستگاهی (مسئولان)، دانشگاهی (محقق و پژوهشگر) و افراد دارای تجربه عملیاتی (مدیر و معلم) بودند که طبق اصل اشباع نظری 13 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختارمند بود و روایی و پایایی تحقیق با استفاده از روش ارزیابی «لینکلن و گوبا» تایید شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کیفی «کلایزی» استفاده شد.مطابق یافته های تحقیق، 20 شاخص (گویه)، 6 مولفه اصلی و 3 بُعد اصلی (شامل: «عدول نظام از اصول و مبانی خود در حوزه عدالت»، «ضعف فزاینده در بخش آموزشی مدارس عادی»، «از اولویت خارج شدن حوزه پرورشی و به فراموشی سپردن آن»)، قابل شناسایی است.نتایج این تحقیق قابل استفاده برای حل مسائل و در تصمیم گیری ها، سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های مربوط به آموزش و پرورش است. پیشنهاد این تحقیق، بازگشت اصولی به قانون اساسی و بازنگری و تحول در خط مشی ها و سیاستهای وزارت آموزش و پرورش مبتنی بر هدف کلان 3 و راهبرد کلان 4 از «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش»، است.
بررسی میزان ارتباط بین مؤلفه های تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
91 - 117
حوزههای تخصصی:
چکیدهتحقیق حاضر میزان ارتباط مؤلفه ای تبدیل مصرف کنندگان به مشارکت کنندگان فرهنگ را بررسی کرده است. تحقیق از نوع همبستگی است و از بین 702 نفر فعال این عرصه، نمونه ای 250 نفری را به شیوه در دسترس انتخاب کرده است. با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس (3smart pls) میزان ارتباط بین مؤلفه ها آزموده شده است که طبق نتایج، ضریب مسیر (s) بین مؤلفه شرایط علّی و تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی به مقدار 0.919 و اعداد معناداری (t) 15.428 است. ضریب مسیر (s) بین مؤلفه تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ و راهبردها در صنایع دستی به مقدار0.732 و اعداد معناداری (t) 9.420 است. ضریب مسیر (s) بین شرایط زمینه ای و راهبردها به مقدار 0.741 و اعداد معناداری (t) 9.894 است. ضریب مسیر (s) بین شرایط مداخله ای و راهبردها به مقدار 0.804 و اعداد معناداری (t) 10.586 است. ضریب مسیر (s) بین راهبردها و پیامدها به مقدار 0.521 و اعداد معناداری (t) 7.909 است. مدل برازش قوی دارد و بین مؤلفه های تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
صدای خاموش دختران معلول یزدی: برساخت محدودیت و محرومیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
79 - 100
حوزههای تخصصی:
دختران معلول جسمی _حرکتی از آسیب پذیرترین گروه های جامعه اند که در زیست جهان خود با چالش های زیادی روبه رو هستند. بر همین مبنا، پژوهش حاضر با هدف واکاوی و تحلیل تجارب زیسته دختران دارای معلولیت جسمی-حرکتی در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی در شهر یزد انجام شده است. این تحقیق با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام شده است. میدان تحقیق، شهر یزد و روش گزینش نمونه ، به صورت هدفمند و گلوله برفی با تعداد 18 نفر به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. مقوله های انگ هویتی، وازدگی، سربارگی، فوبیای تأهل، خانه نشینی اجباری، رنج تحصیل، نابرابری و محدودیت اجتماعی در مرحله کدگذاری استخراج شد. به روایت دختران، آنان جسم ناقص خود را در عین تحقیر، فرودستی و ناامیدی تجربه می کنند و معلولیت، تنها آنان را دچار مشکل نمی کند، بلکه خانواده، اطرافیان و جامعه در برساخت این چالش ها و تشدید آن، مشارکت بیشتری دارند که در یک پیوند نزدیک و نامناسب، چرخه معیوبی از محدودیت ها و محرومیت ها را برای آنان رقم می زند.
نقش و اهمیت گفت وگو در ارتباطات میان فرهنگی و فهم تفاوت های هویتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۴)
7 - 28
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش داریم تا به تحلیل و ارزیابی نقش گفت وگو در ارتباطات میان فرهنگی و پیامدهای آن بر صورت بندی هویت بپردازیم. با نشان دادن وضعیت کنونی جهانی و درهم آمیختگی بیش از پیش فرهنگ ها، نژادها، گروه های قومی و ... ، به این موضوع پرداخته ایم که هرگونه ارتباطات بین فرهنگی مبتنی بر پذیرش و فهم دیگری و تفاوت، به ضرورت نیازمند گفت وگو با دیگری است. از سوی دیگر رویکردهای چندفرهنگ گرایی و همچنین بین فرهنگ گرایی به عنوان دو دیدگاه اصلی در زمینه جهانی شدن امروز و اختلاط بیش از پیش فرهنگ ها مورد توجه قرار گرفته است. در خلال این امر و با استفاده از دیدگاه های دو نظریه پرداز اصلی این حوزه، "بوبر" و "باختین"، نشان داده ایم که گفت وگو ذات و ماهیت هرگونه ارتباط بین انسان ها، فرهنگ ها و گروه های مختلف است و چنین وضعیتی نیازمند فهم عمیق تر از دیگری و جایگاه آن در شکل گیری هویت و چیستی خویشتن خواهد بود. همچنین نشان می دهیم که هویت ها، همواره امری رابطه ای بوده و در نسبت ما با دیگری است. نسبت با دیگری تنها در گفت وگویی است که از حالت خصمانه به پذیرش تفاوت منجر می شود. اما آنچه اهمیت دارد مفصل بندی چنین گفت وگویی در زمینه ای جهانی است که تضادها ممکن است جایگزین تفاوت ها شود. بنابراین در کنار مفصل بندی گفت وگو، باید بتوان پیکربندی نوینی از جایگاه "من" و در عین حال "دیگری" ارائه کرد که به واسطه آن گفت وگو امکان پذیر شود. این مقاله اشکال مختلف چنین مفصل بندی را ارزیابی کرده و تلاش دارد تا بر ساخت هویت بر مبنای چنین وضعیتی را تبیین کند.
واکاوی شیوه بازنمایی امر قدسی در سینمای داستانی بر اساس آرای سنت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۶۶
69 - 106
حوزههای تخصصی:
امر قدسی در جهان مفهومی سنّت گرایی سنت تعریف می شود و مطالعه بازنمایی آن در سینمای داستانی به عنوان یک پدیده مدرن، مسأله ای مهم است. زیرا سنت گرایان بر این باورند که امر قدسی در هنر قدسی می تواند نمود یابد؛ اما در خصوص بازنمایی آن در سینما به عنوان یک پدیده مدرن، دیدگاه مبسوطی ندارند. بنابراین هدف این پژوهش، واکاوی نحوه بازنمایی امر قدسی در سینما از منظر سنت گرایی است. این جُستار با رویکرد کیفی، به شیوه توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای اسنادی به این مسأله پرداخته است. برای این منظور، مبانی فکری سنت گرایی مانند امر قدسی و هنر قدسی، و نیز سبک استعلایی در سینما به عنوان سبکی نزدیک به هنر قدسی تبیین شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، همانگونه که سنت گرایان هنر قدسی را در شکل و سبکی خاص جستجو می کنند که دارای کیفیات و خصوصیات معنوی متناظر با جهان الوهی است، می توان همین ویژگی را در سبک استعلایی سینمایی به نحوی که در بازنمایی امر قدسی کارکرد داشته باشد، ردیابی کرد. سبک استعلایی در سینما، کارکردی شبیه هنر قدسی دارد که با استفاده از عناصری که در هنر بدوی وجود دارد، امر مقدس را بازنمایی کند. اینگونه، به واسطه استخدام سبک استعلایی یا ویژگی های عمده آن، می توان به بازنمایی امر قدسی در سینما، بر پایه مفاهیم مورد توجه سنت گرایان، امیدوار بود.در پژوهش حاضر شش فیلم مهاجر، خیلی دور خیلی نزدیک، آواز گنجشک ها، قدمگاه، یک تکه نان و به رنگ خدا بررسی شده است و نتایج آن دال بر کارکرد سبک استعلایی در بازنمایی امر قدسی است.
سیاست گذاری های ناکارآمد در حوزه مسجد و مدرسه؛ تأملی بر شکاف میان کارکردهای تربیتی دو نهاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۳شماره ۶۷
103 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو، تأملی بر سیاست گذاری های ناکارآمد حوزه کارکردهای تربیتی دو نهاد مسجد و مدرسه در ایران پس از انقلاب اسلامی است. برای دستیابی به این هدف، داده های پژوهش به روش اسنادی جمع آوری شده و مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفته اند. جامعه آماری پژوهش شامل برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اول تا هفتم پس از انقلاب و نقشه مهندسی فرهنگی کشور به عنوان اسناد عمومی و قوانین و اسناد بالادستی هر یک از دو نهاد مسجد و مدرسه به عنوان اسناد اختصاصی می شود. این داده ها به روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که برنامه های توسعه، قوانین و اسناد بالادستی اختصاصی این دو نهاد پس از انقلاب اسلامی ایران، از نقشه جامعی برای تربیت که کارکردهای تربیتی کلیه بازیگران رسمی و غیررسمی را مورد نظر قرار داده باشد و از تمامیت خواهی و بخشی نگری هر نهاد جلوگیری نماید، برخوردار نیستند. در نتیجه، برخی از سیاست ها منجر به تقویت یک جانبه یکی از دو نهاد مسجد و مدرسه و به تبع آن تضعیف دیگری می شود. همچنین با توجه به عدم التفات کافی به کارکردهای هر دو نهاد در کنار یکدیگر در ایفای نقش، تلاش های صورت گرفته به منظور اتحاد میاد این دو نهاد، به شکست انجامیده و روز به روز بر عمق شکاف میان آن ها افزوده شده است.
The Dynamics of Parent-Teacher Relationships and Their Impact on Student Success(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
212 - 218
حوزههای تخصصی:
Purpose: The dynamics of parent-teacher relationships are pivotal in shaping student success across academic and socio-emotional domains. This study aimed to explore the complexities of these relationships and how they impact student outcomes through qualitative analysis.
Methodology: This qualitative study utilized semi-structured interviews with a total of 26 participants, comprising 14 teachers and 12 parents from various educational settings. Theoretical saturation was achieved to ensure a comprehensive understanding of the issues at hand. Data were analyzed using NVivo software, focusing on thematic analysis to extract patterns and insights relevant to the dynamics of parent-teacher interactions.
Findings: Three main themes were identified: Communication Practices, Partnership Building, and Impact on Student Outcomes. Each theme revealed critical insights: effective communication practices are essential for maintaining informed and engaged relationships; partnership building based on mutual respect and trust enhances collaborative efforts; and these relationships positively influence student academic performance and social-emotional development.
Conclusion: The study underscores the significant influence of robust parent-teacher relationships on student success. It highlights the need for strategic educational practices that support these relationships to foster better student outcomes.
Design and Elaboration of the Neuro-Coaching Education Model (Neuroscience of Coaching)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۲ (۲۰۲۴)
181 - 189
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of the present study was to design and elaborate the neuro-coaching model (neuroscience of coaching) at Isfahan Steel Company.
Methodology: This research is an applied study and, in terms of methodology, a mixed-methods (qualitative-quantitative) research. The statistical population of the study consisted of 15 experts from Islamic Azad Universities and managers of the Isfahan Steel Company. In the qualitative section, their opinions were used to identify and code the categories. For modeling purposes, the statistical population included a group of officials from the Isfahan Steel Company. Cochran's formula was used for sampling, resulting in a sample size of 384, and the sampling method was randomly accessible. To identify the factors, interviews were conducted initially, and with the help of open coding, selective coding, and axial coding, categories and concepts were extracted.
Findings: The results of included 41 axial codes and 251 open codes. Subsequently, in the next stage, using confirmatory factor analysis, the axial, causal, contextual, intervening conditions, strategies, and outcomes were examined. Finally, consensus was reached on 209 open codes and 40 selective codes. For modeling, structural equations and partial least squares (PLS) with Smart PLS software were utilized. The results indicated that the neuro-coaching model (neuroscience of coaching) at Isfahan Steel Company is underpinned by 8 causal conditions, 8 contextual conditions, 6 intervening factors, and 7 strategies, leading to 11 major outcomes for Isfahan Steel Company. These outcomes include: improved neural process performance, personal growth and development, empowerment and psychological improvement, enhanced interactions and satisfaction, improved performance and cost reduction, psychology and personal relationships, interaction and communications, personal and psychological growth, individual and professional development, interactions and exercises, and the quality and effectiveness of neural solutions.
Conclusion: In conclusion, the neuro-coaching model holds significant promise for transforming coaching practices and enhancing organizational outcomes. The integration of neuroscience principles provides a robust framework for developing more effective and scientifically grounded coaching interventions.
بررسی رابطه احساس محرومیت نسبی و واگرایی طایفه ای در شهرستان های ممسنی و رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
139 - 163
حوزههای تخصصی:
با توجه به تنوع طایفه ای در شهرستان های ممسنی و رستم، این مقاله رابطه احساس محرومیت نسبی را با واگرایی طایفه ای و ابعاد آن در شهرستان های ممسنی و رستم بررسی کرده است. پژوهش حاضر ازنظر روش، کمی و ازنظر هدف کاربردی و توسعه ای است و با روش پیمایشی انجام شد. تعداد 450 نفر به روش خوشه ای چند مرحله ای در میان افراد ساکن در طوایف شهرستان های ممسنی و رستم انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه استاندارد بود. برای سنجش احساس محرومیت نسبی از پرسش نامه میرفردی (1400) و برای سنجش واگرایی طایفه ای از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. همچنین برای سنجش اعتبار پرسش نامه از اعتبار صوری و سازه و برای تعیین پایایی پرسش نامه از هماهنگی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد بین احساس محرومیت نسبی و واگرایی طایفه ای و ابعاد آن (اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی)، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و بین احساس محرومیت نسبی و واگرایی طایفه ای در میان طوایف ساکن در شهرستان های ممسنی و رستم میز، روابط متفاوتی نشان داده شد. بین واگرایی طایفه ای بر حسب تحصیلات و وضعیت فعالیت، تفاوت معناداری مشاهده شد، اما بین واگرایی طایفه ای بر حسب سن تفاوت معناداری مشاهده نشد. بر پایه رگرسیون چند متغیره، متغیرهای مستقل 5/9 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کردند.
مطالعه نشاط اجتماعی در شهر تهران؛ شاخص ها و مصادیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناخت وضعیت نشاط اجتماعی در شهر تهران است. به منظور دستیابی به این هدف، با اتکا به اسناد و مدارک سازمان ها و نهادهای فرهنگی، مصاحبه با سیاست گذاران عرصه فرهنگی کشور، دیدگاه های نظری و پژوهش های پیشین شاخص هایی برای نشاط اجتماعی استخراج و در شهر تهران بررسی شد. روش پیمایش ابزار پرسشنامه محقق ساخته است. روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای است که با استفاده از فرمول کوکران، 662 نفر از شهروندان ساکن شهر تهران در دامنه سنی 15 تا 64 سال به عنوان حجم نمونه انتخاب و مطالعه شدند. حدود نیمی از پاسخگویان نشاط اجتماعی خود را در سطح متوسط ارزیابی کرده اند. با افزایش سطح برخورداری اقتصادی، افزایش تعداد فرزندان و همچنین ارتقای سطح پایگاه اقتصادی-اجتماعی ذهنی، نشاط اجتماعی نیز افزایش می یابد. بیشترین نشاط اجتماعی مربوط به پایین ترین گروه های تحصیلی است. در میان اقوام مورد مطالعه، کردها از بیشترین نشاط اجتماعی برخوردارند. نشاط اجتماعی افراد متأهل به صورت معناداری بیشتر است. بیش از 70 درصد پاسخگویان اعیاد ملی و باستانی، سفر و گردشگری، ورزش همگانی، تماشای کنسرت و موسیقی را نشاط آور می دانند. شاخص های فردی و روان شناختی نشاط (امید و پویایی و سرزندگی) از شاخص های اجتماعی نشاط (احساس امنیت اجتماعی و رضایت از زندگی)، وضعیت بهتری دارند. با وجود این، مصادیق نشاط اجتماعی به صورت جمعی و گروهی بیشتر موجب نشاط می شوند.
مطالعه منابع و عوامل مؤثر بر دریافت حمایت اجتماعی در میان نو دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حمایت اجتماعی یکی از متغیرهای مورد مطالعه در علوم اجتماعی به طور عام و روان شناسی اجتماعی و سیاست گذاری اجتماعی به طور خاص است. پیچیدگی ها و عدم تعادل های متعدد که از مشخصات کنونی و فزاینده جوامع مدرن در سطوح مختلف (کلان و خرد) است، مطالعات بیشتر و مداخلات حرفه ای را برای حمایت از افراد در حوزه مسائل آسیبی ناشی از تعاملات اجتماعی اقتضا می کند. حمایت اجتماعی یکی از مهم ترین این حوزه ها است که با تأثیرگذاری بر عرصه های مختلف فردی و اجتماعی سلامت روانی و بهره وری افراد را ارتقا می دهد و فرد را برای مواجهه با مشکلات یاری می رساند. نودانشجویان به دلیل اینکه در یک وضعیت انتقالی به لحاظ جمعیت شناختی و حرفه ای و تحصیلی قرار می گیرند، با چالش های استرسی مهمی مواجه می شوند که برای موفقیت تحصیلی و حفظ سلامتی (روانی و جسمی) نیازمند برخورداری از حمایت اجتماعی و شناخت منابع مؤثر آن هستند. از این رو، این پژوهش به واکاوی این منابع می پردازد. این منابع با بهره گیری از روش کیفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته از متخصصان علوم رفتاری و علوم اجتماعی واکاوی شد. سپس مضمون ها با تحلیل تماتیک شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد نهاد خانواده، فضای آموزشی، رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی و همچنین گروه های دوستانه از جمله منابع ارائه دهنده حمایت های اجتماعی به نودانشجویان هستند. دریافت حمایت های اجتماعی نیز با توجه به ویژگی های فردی، اجتماعی و خانوادگی متفاوت اند. مطابق نتایج، حمایت اجتماعی، برخلاف دیدگاه های تقابلی که آن را صرفاً یا امری روانی یا امری اجتماعی تلقی می کنند، امری درهم تنیده و اجتماعی-روانی است که منابع آن بسته به شرایط حامی و متقاضی، از ویژگی های فردی، شخصیتی و روانی تأثیر می پذیرد.