
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال 13 بهار و تابستان 1403 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، به بررسی نقش بازارچه های مرزی بر احساس امنیت روستائیان مرزنشین شهرستان بانه پرداخته شده است. احساس امنیت در دو بعد اجتماعی- اقتصادی سنجیده شده است. روش مورد استفاده در این تحقیق، کیفی با استفاده از مصاحبه به روش موردیِ نوعی و فوکوس گروپ بوده است. همچنین مصاحبه هایی با مسئولین انتظامی و کارمندان گمرک شهرستان بانه انجام گرفته است. یافته ها نشان می-دهد که مبادلات مرزی و تجارت مرزی نقش پراهمیتی در بهبود وضعیت زندگی ساکنان منطقه مرزی داشته است و توانسته باعث بهبود زندگی مردم چه به لحاظ اقتصادی و چه اجتماعی در منطقه گردد. با ایجاد بازارچه ها به گفته مردم و مسئولین از تعداد قاچاقچیان و افرادی که امنیت مردم را تا حدودی به خطر می اندازند، کاسته شده است. از نظر سرمایه گذاری و گرایش به فعالیت های اقتصادی و تجاری با افراد آن سوی مرز، شاهد روند رو به افزایشی بوده ایم اما سرمایه گذاری تولیدی در منطقه صورت نگرفته است که این خود یکی از نقاط ضعف ایجاد بازارچه ها می باشد. احساس امنیت مالی نسبت به دوره قبل از تأسیس بازارچه، روند رو به افزایشی داشته است و همچنین در کاهش ناآرامی های منطقه و کاهش جرایم داخل روستاها و مناطق مرزی تاثیر مثبتی گذاشته است. اما احساس امنیت در ترددهای مرزی و کولبری کاهش یافته است که لازم است سیاست های انتظامی تاحدودی به نفع کولبران و کاسبان خرده پا بازنگری گردد. در اهداف اولیه شکل گیری مبادلات مرزی، توسعه اقتصادی و اشتغال زایی سالم، سرآمد این تصمیمات بوده اما تأثیربخشی بازارچه ها بر سایر مناطق از جمله نقاط شهری بیشتر از مناطق روستایی مرزی بوده است. در هر حال، نتایج پژوهش حاکی از ان است که علی رغم ضروری بودن تأسیس این بازارچه ها و آثار اقتصادی، امنیتی و رفاهی آن، به دلیل برخی از مشکلات از رسالت اولیه خود دور شده اند
اَل قویوب: سیاست گذاری و سلب زیستن در راستاکوچه، محله ای تاریخی در تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فکر مراقبت و حفاظت از بافت ها، محله ها و آثار تاریخی در قالب طرح های جامع شهری، ثبت آثار، تصویب قوانین و ضوابط و تنظیم آیین نامه ها طی حدود نیم قرن گذشته بر زندگی در محله هایی با بافت تاریخی و قدیمی تأثیر عمیقی گذاشته است. هدف این مقاله، بررسی مردم شناختی و زمینه مند کردن سیاستگذاری نهادهای رسمی در زندگی در محله ی تاریخی راستاکوچه در مرکز شهر تبریز است. به خاطر تمرکز پژوهش بر رابطیه بین نهادها و اجتماعات محلی، برای استخراج قوانین مربوط به سیاستگذاری های نهادها و مقامات آنها از روش مطالعات اسنادی و بررسی خبرگذاری ها و برای مشاهدیه فضاهای زیسته در محله ها از روش مردم نگاری و فنون آن شامل مشاهده و حضور بهره برده ام.برآیند سیاست گذاری های محلی، ملی و بین المللی در قالب طرح های جامع، قانون های مجلس و پایگاه جهانی یونسکو در حدود نیم قرن گذشته، در کردار «اَل قویوبِ» (دست گذاشتن) اداره کل میراث فرهنگی استان آذربایجان شرقی تجسم یافته است. سیاست «اَل قویوب» که می بایست به سبک ایجابی با مجموعه ای وسیع از مطالعات و اقدامات ویژه موجب مراقبت و زنده شدن بافت تاریخی این سو و آن سوی باروی قدیمی می شد، به یک شیویه سلبی کوته فکرانه تقلیل یافت: ساخت وساز بالای 7.5 متر ممنوع یا پذیرفتن خطر زیستن در خانه هایی که دچار فرسودگی اند. بسیاری از اهالی خانه های قدیمی شان را وانهادند و از محله ها رفته و آواره و مستأجر شده اند. تأثیر ملموس این سیاست ها و وانهادگی در اجتماع محلی عبارت بودند از: خانه های رو به ویرانی، مخروبه های وسیع، درهای صدمه دیده، درهای قفل دار، شکستن رد بارو، تخلفات ساخت وساز، ناهمسازی سکونتی، و وضع آنارشیک. نتیجه، سلب ساکنان از زیستن در محله ی خودشان بود.
تحلیل جامعه شناختی رابطه بین شاخص های کیفیت بافت شهری با انزوای اجتماعی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آسیب های وارد شده به روابط اجتماعی، پدیده انزوای اجتماعی ناشی از تضعیف پیوندهای اجتماعی در جامعه مدرن است که به نوبه خود می تواند متاثر از بافت شهری امروزی نیز باشد. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی جامعه شناختی رابطه بین شاخص های کیفیت بافت شهری و انزوای اجتماعی زنان در سال 1402 بوده است. جامعه آماری، زنان بالای 18 سال شهر اصفهان می باشند. نمونه گیری به روش خوشه ای از بین مناطق بالا، متوسط و پایین شهر (از مناطق سه گانه چند خیابان انتخاب و از هر خیابان چندکوچه و در هر کوچه چند نفر از زنان ساکن آن منطقه)صورت گرفته است. تعداد 350 نمونه با ابزار پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته اند . روایی و پایایی پرسشنامه به وسیله اساتید راهنما و همچنین آزمون های آماری مورد تایید قرار گرفت. نتایج داده ها به وسیله نرم افزار spss نشان می دهد که کیفیت بافت کالبدی، اقتصادی و اجتماعی با انزوای زنان رابطه منفی و معناداری دارد. یعنی با افزایش مطلوبیت و کیفیت بافت شهری، انزوای زنان در همه ابعاد تنهایی ، عجز، یاس اجتماعی و تحمل اجتماعی کاهش می یابد. تاثیر کیفیت کالبدی بر انزوای اجتماعی بیشتر از سایر ابعاد است (328/0-). بعد از آن به ترتیب کیفیت اجتماعی با ضریب (241/0-)، کیفیت فرهنگی با ضریب (232/0-) و کیفیت اقتصادی با ضریب (121/0-) بر انزوای اجتماعی زنان اثر دارد. همچنین نتایج کلی آزمون همبستگی بین کیفیت بافت شهری و انزوای زنان نشان می دهد دو متغیر با ضریب (257/0-) رابطه معنادار و منفی دارد. به این معنی که با افزایش کیفیت بافت شهری، میزان انزوای اجتماعی زنان کاهش می یابد.
مطالعه کیفی نقش توسعه حرفه ای در فرآیند تنزل منزلت اجتماعی معلمان (نمونه پژوهش: معلمان شاغل در استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی معنا کاوانه نقش توسعه حرفه ای در منزلت اجتماعی معلمان است. روش پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد (گرندد تئوری) است. جمعیت آماری پژوهش از میان معلمان شاغل در آموزش و پرورش غرب استان تهران و بر اساس اصل اشباع نظری 19 نفرازآنان انتخاب شدند. سئوالات مصاحبه بر اساس نظر گروه هدایت کننده تحقیق و با استفاده از روش دلفی به رویت و ملاحظه صاحب نظران رشته های جامعه شناسی، مدیریت و علوم تربیتی رسید و روایی محتوایی به مدد خبرگان مورد تایید قرار گرفت و همچنین برای سنجش پایایی آن از ضریب کاپا (میزان توافق بین داوران) استفاده شد. مفاهیم استخراج شده از این مصاحبه ها شامل 54 گزاره اولیه مفهومی در بخش توسعه حرفه ای، 132 گزاره مفهومی در بخش منزلت اجتماعی و 45 گزاره اولیه مفهومی در بخش نقش توسعه حرفه ای در منزلت اجتماعی معلمان بدست آمد. این مفاهیم طی سه مرحله کدگذاری های باز، محوری و گزینشی و در قالب یک الگوی نظری ( پارادایم ) و با محوریت یک مقوله اصلی ( مقوله هسته )، شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها منعکس شده است. تحلیل داده های تحقیق نشان از نقش توسعه حرفه ای در جایگاه منزلتی معلمان دارد و بیان می دارد که بین دو مقوله اصلی پژوهش یعنی توسعه حرفه ای و منزلت اجتماعی معلمان ارتباطی هم افزا و مستقیم وجود دارد که در آن نقش معلمان، نقشی تعیین کننده وتاثیرگذار است. پارادایم یا طرح الگوواره ( طرح شماتیک) در بخش یافته ها و نتایج تحقیق آورده شده است.
شناسایی آسیب های اجتماعی حاشیه نشینی در شهر بناب (مورد مطالعه: محله های ایران گاراژ (دیزج جنوبی)، دیزج آلمالو (دیزج شمالی) و آغداش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی همراه با افزایش مهاجرت روستا-شهری بستری مساعد برای شکل گیری مناطق حاشیه ای در پیرامون شهرها فراهم نموده است. سرعت رشد شهرنشینی مسائل و معضلات زیادی را برای شهرها به دنبال داشته که از آن جمله می توان به مسائل حاشیه نشینی و رشد سکونتگاه غیررسمی اشاره کرد. در این میان شهر بناب به عنوان یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی به واسطه برخورداری از ظرفیت های مختلف با مسئله حاشیه نشینی روبرو بوده است. تحقیق حاضر به بررسی مسائل آسیبهای اجتماعی حاشیه نشینی در شهر بناب پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع روش تحقیق کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد بوده و برای جمع آوری داده ها از مصاحبههای نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه آماری ساکنان محلات آغداش، دیزج جنوبی (ایران گاراژ)، دیزج شمالی (محله المالو) شهر بناب در استان آذربایجان شرقی بوده که 41 نفر از آنها مورد مصاحبه قرار گرفته و اشباع نظری حاصل شده است. بررسی و تحلیل مصاحبههای انجام شده حاکی از آن است که افراد ساکن در محلات حاشیه نشین به خاطر نبود مهارت و تخصص به مشاغل غیر رسمی مانند خرید و فروش مواد مخدر، مشروبات الکلی، کارگری و فرش بافی مشغول هستند و همچنین از علل عمده آسیب های اجتماعی در این محلات، می توان به مواردی نظیر نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، در دسترس بودن مواد مخدر و فقدان برنامه صحیح جهت پر کردن اوقات فراغت اشاره کرد. ترک تحصیل به خاطر فقر اقتصادی، سطح سواد پایین خانواده ها و معتاد بودن پدر و مادر باعث ایجاد پدیده ای به نام کودکان کار شده این عوامل باعث اشتغال کاذب شده و نیز فقدان مراکز فرهنگی باعث ایجاد بزهکاری در این مناطق شده است.
تحلیل اثرات بیکاری بر سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشتغال اغلب مقوله ای فراتر از ابزاری جهت امرار معاش بوده و از دست دادن شغل ممکن است یکی از استرس زاترین تجربیات زندگی باشد. این پدیده، جدا از مشکلات مالی که ایجاد می نماید، ممکن است بر سلامت افراد تاثیر بگذارد. این مطالعه به بررسی تأثیر بیکاری بر سلامت طی دوره زمانی 2021-2000 در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا با استفاده از رویکرد اقتصاد سنجی پانل کوانتایل می پردازد. جهت شاخص سلامت؛ از دو متغیر امید به زندگی و نرخ مرگ و میر زیر پنج سال استفاده گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در تمامی چندک های 25/0، 50/0، 75/0 و 95/0، بیکاری بر امید به زندگی ، تأثیر منفی و معنی داری داشته است در حالی که بیکاری بر نرخ مرگ و میر تأثیر مثبت و معنی داری داشته است. از متغیرهای کنترلی تولید ناخالص داخلی سرانه، تجارت و هزینه های جاری سلامت نیز استفاده شده است و هر سه متغیر، تأثیر مثبت و معنی داری بر امید به زندگی و تأثیر منفی و معنی داری بر نرخ مرگ و میر داشته است. تایج پژوهش حاکی از آن است که در تمامی چندک های 25/0، 50/0، 75/0 و 95/0، بیکاری بر امید به زندگی ، تأثیر منفی و معنی داری داشته است در حالی که بیکاری بر نرخ مرگ و میر تأثیر مثبت و معنی داری داشته است. از متغیرهای کنترلی تولید ناخالص داخلی سرانه، تجارت و هزینه های جاری سلامت نیز استفاده شده است و هر سه متغیر، تأثیر مثبت و معنی داری بر امید به زندگی و تأثیر منفی و معنی داری بر نرخ مرگ و میر داشته است.
نسبت سنجی اقتصادسیاسی دوره سازندگی در ایران با ویژگی های دولت توسعه گرای لفت ویچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر می کوشد با روشی تحلیلی-تطبیقی و با بهره گیری از داده های بدست آمده از منابع کتابخانه ای به کشف مهمترین عناصر و مولفه های اقتصادسیاسی دوران سازندگی در ایران(1376-1368) و نسبت سنجی آن با ویژگی های دولت توسعه گرا بر اساس متغیرهای دولت توسعه گرای لفت ویچ بپردازد.لفت ویچ پنج ویژگی وجود نخبگان توسعه گرا، قدرت بوروکراتیک و توانایی نهادی، استقلال دولت از طبقات اجتماعی، وجود جامعه مدنی ضعیف و بستر بین المللی مناسب برای توسعه کشور را برای دولت توسعه گرا ذکر کرده است. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که مهمترین ویژگی ها و گزاره های حاکم بر دولت سازندگی و نخبگان حاکم این دوره عبارت بودند از: لیبرالیسم اقتصادی، توسعه گرایی اقتصادی، رئالیزم اسلامی در سیاست خارجی، پراگماتیزم و عمل گرایی، تکنوکراسی و فن سالاری، خصوصی سازی و تعدیل ساختاری و به همین دلایل فضای کلی دولت سازندگی دارای ویژگی های مشابه دولتهای توسعه گرا بوده است. دولت سازندگی دارای اقتدار بوروکراتیک و توانایی فنی-نهادی نسبتا بالا برای پیشبرد پروژه توسعه کشور بود، این دولت دارای استقلال بالایی از طبقات مختلف اجتماعی بود و روابط ویژه ای با طبقه سرمایه داری تجاری-صنعتی داشت. جامعه مدنی در این دوره هرچند روبه رشد اما نسبتا ضعیف ارزیابی می شود. متغیر بستر بین المللی توسعه علی رغم بهبود نسبت به دهه اول انقلاب اما در مقایسه با دولتهای توسعه گرای شرق آسیا نامطلوب ارزیابی می شود. این دولت کم و بیش واجد ویژگی های دولت توسعه گرای لفت ویچ است و این شباهت در متغیرهای وجود نخبگان توسعه گرا،استقلال نسبی دولت از طبقات و وضعیت جامعه مدنی بیشتر از متغیرهای اقتدار بوروکرتیک(توانایی نهادی و فنی)و بستر بین المللی مناسب برای توسعه بوده است.
ارزیابی وضعیت کلان شهر تبریز با تأکید بر شاخص های شهر دوستدار سالمند در سکونتگاه های رسمی و غیررسمی (مطالعه موردی: مناطق 2، 8 و 10)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، ارزیابی وضعیت کلان شهر تبریز با تأکید بر شاخص های شهر دوستدار سالمند در سکونتگاه های رسمی و غیررسمی است.روش شناسی: روش پژوهش، توصیفی – پیمایشی بوده و و داده ها براساس پرسش نامه و مطالعات میدانی گردآوری شده اند. جهت ارزیابی پایایی ابزار پژوهش، از روش آلفای کرونباخ و جهت تعیین روایی پژوهش، از تکنیک تحلیل عاملی با بهره گیری از شاخص KMO و آزمون بارتلت بهره گیری شده است. جامعه ی آماری با حجم نمونه ی 384 نفر، شامل ساکنان مناطق 2، 8 و 10 کلان شهر تبریز و همچنین 27 نفر از مدیران و کارشناسان امور شهری است. تحلیل داده ها در محیط نرم افزاری SPSS انجام شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه، مناطق 2، 8 و 10 کلان شهر تبریز می باشد. یافته ها: یافته های پژوهش نشانگر آن بود که در بین شاخص های هشت گانه تحلیل شده، از دیدگاه سالمندان به ترتیب شاخص های "ساختمان ها و مکان های عمومی و مذهبی" (13/53) و "فرهنگی – تفریحی" (9/85) بیشترین و کمترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند و همچنین از دیدگاه مدیران شهری به ترتیب شاخص های "ساختمان ها و مکان های عمومی و مذهبی" (16/52) و"حمل و نقل درون شهری" (14/56) در رتبه های اول و آخر قرار گرفتند. از لحاظ شاخص های شهر دوستدار سالمند در بین مناطق مورد مطالعه، تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین یافته های دیگر پژوهش نشانگر آن است که بین رضایت مندی سالمندان از زندگی در کلان شهر تبریز و تحصیلات آنان تفاوت معناداری وجود ندارد.نتیجه گیری: به طور کلی کلان شهر تبریز از حد متوسط شاخص های شهر دوستدار سالمند پایین تر است و در وضعیت مساعدی قرار ندارد.
تیپ شناسی روان شناسان اینستاگرامی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رسانه های اجتماعی نقشی پررنگ در زندگی ما یافته اند و از جهاتی گوناگون ما را تحت تأثیر قرار می دهند؛ یکی از رسانه های اجتماعی محبوب در ایران اینستاگرام است و یکی از موضوعات محبوب طرح شده در اینستاگرام ادعاهای روان شناختی هستند. وقتی گزاره های روان شناسی در رسانه ای اجتماعی برای عموم مردم مطرح می شوند با پدیده ای تحت عنوان روان شناسی عامه پسند طرف هستیم. به رغم انتشار گستردیه ادعاهای روان شناختی در اینستاگرام، ما هیچ مطالعه ای در باب روان شناسان اینستاگرامی یا تیپ شناسی آنان نیافتیم؛ بنابراین بر آن شدیم تا در این مطالعه بر مبنای معیارهایی توصیفی، انواع تیپ های مختلف روان شناسان عامه پسند اینستاگرامی را شناسایی کنیم. شیویه مطالعیه ما نتنوگرافی بود. نتنوگرافی، نوعی مردم نگاری در بستر اینترنت است که تکنیک اصلی مورداستفاده در آن، مشاهدیه مداوم و عمیق است. ما از طریق مشاهدات مداوم و عمیق و نیز با اتکا به اصول منطقی و شواهد علمی، درنهایت شش تیپ از روان شناسان عامه پسند اینستاگرامی را شناسایی کردیم که عبارت اند از: روان شناسان شواهدمحور اینستاگرامی، روان شناسان عقل سلیم اینستاگرامی، روان شناسان شبه علمی نهان اینستاگرامی، روان شناسان شبه علمی آشکار اینستاگرامی، روان شناسان زرد اینستاگرامی و روان شناسان تیپ آمیختیه اینستاگرامی؛ بدین ترتیب ما نشان دادیم که روان شناسی عامه پسند اینستاگرامی ابداً پدیده ای یکدست نیست، نمی توان همیه روان شناسان اینستاگرامی را زرد یا غیر علمی تلقی کرد، بلکه روان شناسی اینستاگرامی در قالب تیپ هایی متفاوت نمود می یابد، همچنین نشان دادیم برخی از این تیپ ها سودمندی بیشتری دارند و برخی نیز به شدت زیان بارند. پژوهشگران بعدی می توانند به اعتبارسنجی کمّی این تیپ ها بپردازند، تیپ های احتمالی دیگری را شناسایی کنند یا مشخصه ها و پیامدهای مثبت و منفی هر تیپ را به نحوی ژرف تر مورد واکاوی قرار دهند.
فراتر از فقر؛ تحلیل جامعه شناختی داغ فقر و استراتژیهای مواجهه با آن در میان افراد کم برخوردار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیامدهای ناشی از زندگی در فقر، فراتر از محرومیت مادی است و از عناصر غیرمادی از جمله داغ فقر نیز ناشی می شود. داغ فقر یک ویژگی جهانی فقر است که به صورت احساس ننگ، شرم و تحقیر در مقابل دیگران بروز می یابد. داغ فقر یکی از مؤلفه های اصلی طرد اجتماعی است که پیامدهای مهم برای سلامتی و بهزیستی انسان دارد با این وجود شواهد تحقیقاتی موجود در حوزه فقر تا حدود زیادی ابعاد ارتباطی فقر را نادیده گرفته است. پژوهش حاضر به روش کیفی صورت پذیرفته است و از تکنیک مصاحبه به منظور جمع آوری داده ها استفاده شده است. در این پژوهش، با 20 نفر از افراد کم برخوردار شهر مشهد، مصاحبه شده است که با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، چارچوب مورد نظر براون و کلارک (2006) برای تحلیل مضمون به کار گرفته شده است. یافته های مطالعه نشان می دهد بر اساس نوع مواجهه با داغ ننگ چهار نوع داغ ننگ در بین مشارکت کنندگان وجود دارد: هیچ ادارکی، داغ ننگ احساس شده، داغ ننگ تثبیت شده و داغ ننگ جامع. یافته ها نشان می دهد بیشتر مشارکت کنندگان دارای داغ فقر تثبیت شده می باشند. همچنین مشارکت کنندگان که در تعاملات با سایر اقشار جامعه، داغ فقر را تجربه یا احساس کرده اند، با مدیریت داغ ننگ سعی در کنترل این پدیده دارند. این مدیریت به شیوه های مختلف، همچون پذیرش وضعیت موجود، پنهان سازی هویت، محدودیت یا کناره گیری از تعاملات مستقیم، رشد جایگزین و برخورد متقابل صورت می پذیرد.
موانع توسعه نیافتگی معدن در استان کردستان؛ زمینه ها، علل و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل توسعه نیافتگی اقتصادی و صنعتی بخش معدن به عنوان یکی از ظرفیت ها و پتانسیل های توسعه ای در استان کردستان می باشد. چهارچوب مفهومی از مفاهیم توسعه ی اقتصادی و صنعتی ذیل نظریات رشد متوازن نورکس و رشد نامتوازن هیرشمن و نظریات توسعه اقتصادی شومپیتر که توسعه اقتصادی و صنعتی را مبنای رفع توسعه نیافتگی دانسته و بر اهمیت فرآیندی و مستمر و پایداری توسعه تاکید دارند، اتخاذشده است. همچنین از روش نظریه زمینه ای که در پی شرایط زمینه ای، علی، مداخله ای، پیامدها و راهبردهای اتخاذشده، می باشد _ توسعه نیافتگی _، استفاده شده است. روش نمونه گیری، نظری هدفمند بوده و از منطق روش اشباع نظری جهت رسیدن به یافته های حاصل از مصاحبه با ۱۵ نفر از کارشناسان، مدیران و فعالان بخش معدن استفاده گردیده است. نتایج نشان داد که ضعف زیرساخت های صنعتی و ارتباطی استان زمینه ی توسعه نیافتگی بخش معدن را فراهم آورده است. پرهزینه بودن، عدم رغبت سرمایه گذاران، وجود بازار دلالی، بلندمدت بودن سرمایه گذاری و انتقال سرمایه، سرمایه بر بودن فعالیت های معدنی سبب کاهش و کمبود سرمایه گذاری در این بخش شده و همین امر، شرایط علی توسعه نیافتگی را سبب گردیده است. موانع اداری و امنیتی نمودن معادن در بهره برداری از ظرفیت ها و پتانسیل های این بخش به عنوان شرایط مداخله ای در توسعه نیافتگی عمل نموده است. این شرایط، دوقطبی سازی توزیع فعالیت های صنعتی و معدنی در میان شهرستان های استان و معارضت های نهادی و مدنی را فراهم نموده است که پیامدهای توسعه نیافتگی بخش معدن می باشد. در همین راستا، خام فروشی مواد معدنی به عنوان استراتژی و راهبرد جهت فعالیت در این بخش اتخاذ شده است. این راهبرد حاکی از پیامد توسعه نیافتگی و درعین حال بازتولید توسعه نیافتگی استان در بخش معدن می باشد. لذا جهت رفع توسعه نیافتگی این بخش و توسعه اقتصادی_ صنعتی آن پیشنهاداتی ارائه گردیده است.
تحلیل جامعه شناختی پدیده سرمایه گذاری فرامرزی در بخش مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش، فهم دلایل، استراتژی ها و پیامدهای پدیده سرمایه گذاری های فرامرزی شهروندان در بخش مسکن می باشد. روش تحقیق این مقاله، کیفی و مبتنی بر تئوری داده بنیاد است که در آن با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و نمونه گیری نظری با 18 سرمایه گذار فرامرزی ساکن تبریز و تحلیل داده ها بر اساس رویه نظام مند اشتراوس و کوربین، کدهای باز، محوری و گزینشی استخراج شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که کدهای عدم امنیت اقتصادی، حفظ ارزش دارایی ها، تسهیلات و مشوق های دولتی، تجربه های موفق مهاجران، تحولات سیاسی و اجتماعی به عنوان شرایط علی، و کدهای قوانین و مقررات کشور مقصد، دسترسی به اطلاعات، تجارب فرهنگی و شبکه های اجتماعی به عنوان شرایط زمینه ای، و سرانجام کدهای شوک ارزی و نرخ تبدیل، رقابت با دیگر سرمایه گذاران و موانع تصمیم گیری به عنوان شرایط مداخله گر دلایل اصلی و مهم سرمایه گذاری فرامرزی شهروندان در بخش مسکن محسوب می شوند. از سوی دیگر، با تولید و بازتولید دو استراتژی پذیرش و مقاومت توسط شهروندان، یافته ها حاکی از آن است که اولا سرمایه گذاری فرامرزی در سال های اخیر منجر به کاهش سرمایه گذاری داخلی و ایجاد وابستگی به بازارهای خارجی شده است. از سوی دیگر، این فرآیند به توزیع نابرابر ثروت و تغییر در الگوهای مهاجرت و خانوادگی نیز دامن زده و انسجام اجتماعی را کاهش داده است. همچنین، پیامدهایی مانند تضعیف هویت ملی، تغییر در ارزش ها و باورها، و شکل گیری شبکه های اجتماعی جدید از دیگر نتایج این سرمایه گذاری ها است. سرانجام، یافته های این پژوهش با توجه به کد هسته ساختارهای انگیزشی در کنش های فرامرزی نشان می دهد که سرمایه گذاری فرامرزی در بخش مسکن، به عنوان یک پدیده اجتماعی-اقتصادی، تحت تأثیر ساختارهای انگیزشی ناشی از موضوعات مختلف علی، زمینه ای و مداخله گر قرار داردو در نتیجه، این پدیده علاوه بر ایجاد پیامدهای اقتصادی و اجتماعی متعدد، به بازتعریف روابط اقتصادی و هویتی شهروندان در بستر جهانی شدن منجر شده است.