فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
247 - 272
حوزههای تخصصی:
اعتماد اجتماعی، از جمله پدیده های اجتماعی است که در روابط اجتماعی نقش حیاتی ایفا می کند؛ ازاین رو هدف این پژوهش تبیین اعتماد اجتماعی (بین شخصی، تعمیم یافته و نهادی) در میان شهروندان شهر بیرجند است. چارچوب نظری پژوهش، تلفیقی از نظریه سرمایه اجتماعی پاتنام و نظریه امنیت بوزان و ویور است. پرسش اصلی این پژوهش این است که احساس امنیت چه تأثیری بر اعتماد اجتماعی شهروندان شهر بیرجند دارد؟ روش پژوهش پیمایشی است و کلیه شهروندان 15 تا 65 سال ساکن شهر بیرجند جامعه آماری آن را تشکیل می دهند. حجم نمونه 384 نفر بوده که به روش نمونه گیری ترکیبی اجراشده است. یافته ها، بیانگر آن است که 6/50 شهروندان بیرجندی اعتماد اجتماعی کمی نسبت به عموم مردم و نهادهای سیاسی، اقتصادی، آموزشی، مذهبی و عمومی دارند. در مجموع میزان اعتماد اجتماعی پایین تر از حد متوسط است و مقایسه شاخص های اعتماد اجتماعی نشان می دهد که میزان اعتماد بین شخصی افراد نمونه تحقیق بیش تر از اعتماد تعمیم یافته و اعتماد نهادی است. یافته های تحقیق بیانگر همبستگی مثبت و معنادار بین احساس امنیت و ابعاد سه گانه آن با اعتماد اجتماعی در بین شهروندان شهر بیرجند است. علاوه بر این، یافته ها نشان می دهد بین متغیرهای جنسیت، سطح تحصیلات و وضعیت تأهل رابطه مستقیم و معنادار و بین سن با اعتماد اجتماعی رابطه منفی و معکوسی وجود دارد. از سوی دیگر بین درآمد ماهانه با اعتماد اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد. براساس تحلیل رگرسیون چند متغیری ضریب تعیین، متغیرهای مستقل و اعتماد اجتماعی نهادی نشان می دهد که متغیرهای مزبور حدود 37 درصد تغییرات آن را تبیین و پیش بینی می کنند و ضریب تعیین متغیرهای مستقل و اعتماد تعمیم یافته نیز نشان می دهد حدود 46 درصد تغییرات آن توسط متغیرهای وارد شده در مدل قابل تبیین و پیش بینی است. همچنین، براساس نتایج تحلیل مسیر اولین متغیری که بیشترین تأثیر را بر اعتماد اجتماعی دارد «احساس امنیت سیاسی» است.
بررسی رفتارهای مصرف رسانه ای کاربران شبکه های اجتماعی در فضای مجازی در زمان شکل گیری نارضایتی های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
157 - 186
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در این مطالعه، تأثیر رفتارهای مصرف رسانه ای، ارتباطات اجتماعی، کنش متقابل، اعتماد، قصد مندی مشترک و استفاده الزام آور از شبکه های اجتماعی در زمان نارضایتی های اجتماعی بررسی شده است. هدف این پژوهش بررسی رفتار مصرف رسانه ای کاربران شبکه اجتماعی در زمان شکل گیری نارضایتی های اجتماعی است.
روش: روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع، توصیفی و پیمایشی است که به روش کمی داده های لازم جمع آوری گردید. همچنین، جامعه آماری پژوهش حاضر؛ کاربران جوان و فعال شبکه اجتماعی اینستاگرام در رده سنی 18-28 ساله بوده، که در یک نمونه آماری 286 نفری با استفاده از ابزار پرسشنامه استاندارد که به روش آلفای کرونباخ پایایی و به روش تحلیل عامل اکتشافی روایی آن نیز تایید شد، استفاده گردید. بدین گونه که با روش نمونه گیری هدفمند این تعداد کاربر فعال در صفحات علمی و اجتماعی شبکه اجتماعی اینستاگرام در سطح کشور انتخاب و سپس تجزیه و تحلیل داده ها بصورت توصیفی و استنباطی و با استفاده از معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی در نرم افزار pls-smart مدل سازی و انجام گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مقولاتی نظیر؛ ارتباطات اجتماعی، کنش متقابل، اعتماد و قصد مندی مشترک در کاربران شبکه های اجتماعی در زمان نارضایتی های اجتماعی بر رفتارهای مصرف رسانه ای کاربران مرتبط و تاثیر گذار هستند. همچنین، استفاده از شبکه های اجتماعی در زمان شکل گیری نارضایتی های اجتماعی با عادات و رفتارهای مصرف رسانه ای کاربران نیز رابطه مثبت و مستقیم دارد، به گونه ای که در زمان بروز نارضایتی های اجتماعی، میزان مصرف و استفاده از شبکه های اجتماعی نیز بیشتر می شود.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که؛ استفاده الزام آور از شبکه های اجتماعی در زمان نارضایتی های اجتماعی نقش مهمی در تقویت عادات و رفتارهای مصرف رسانه ای کاربران دارد. بنابراین می توان گفت که، آن چیزی که بیشترین تاثیر را بر تقویت عادات مصرف رسانه کاربران شبکه های اجتماعی در هنگام شکل گیری نارضایتی های اجتماعی دارد، قیود و الزامات خود ساخته ای است که میل به مصرف رسانه ای را تقویت می نماید همچنین ارتباطات اجتماعی نیز به عنوان یک عامل تاثیر گذار بر رفتارهای مصرف رسانه ای و کنش های عادتی استفاده از رسانه ها تلقی گردید، چرا که، ارتباطات و کنش متقا بل، باعث تقویت رفتارهای مصرف رسانه ای در بین کاربران گردید.
تعامل مطلوب با پیام از منظر قرآن کریم و ارائه الگوی راهبردی مطلوب در جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ثمربخشی ارتباطات و تعاملات انسانی در توجه به اصول حاکم بر نحوه ارتباط می باشد که بخش مهمی از آن مربوط به تعامل مناسب با پیام و محتوای آن است. در همین راستا هدف پژوهش حاضر، بررسی مهم ترین ملاحظات و دستورهای قرآنی در تعامل بهینه با پیام است. بررسی سطح تأثیر پیام های دیداری- شنیداری در یادگیری مخاطبان و نحوه تعامل با این پیام ها از منظر آیات قرآن. روش پژوهش از نوع پدیدارشناسی توصیفی و شیوه تجزیه وتحلیل مطالب به روش کلایزی انجام شده است. برای این منظور خوانشی مروری بر آیات قرآن کریم انجام شد و تمامی آیاتی که به نحوی با موضوع پیام مرتبط بوده استخراج گردید. سپس داده های استخراج شده در مراحل تجزیه وتحلیل کلایزی دسته بندی و اعتبارسنجی شده و در نهایت، استنباط مرتبط از دسته های موجود، استخراج گردید. نتایج پژوهش در دو بخش کلی تعامل مطلوب با محتوای پیام و بهره مندی مطلوب از اصول حاکم بر پیام رسانی، استخراج شده است. بخش اول، خود دارای دو زیرمجموعه استقبال از محتوای پیام مطلوب در سه بخش (حیات بخش و هشداردهنده، حق نما و باطل گریز، با پشتوانه تدبیر و عقلانیت) و پرهیز از محتوای پیام نامطلوب در هشت بخش (مشکوک، بیهوده، بدون دلیل و سند، ظنی، بی پایه اجتماعی، تخریب گر، وسوسه برانگیز، غنا و موسیقی) می باشد. در بخش دوم، یازده اصل کلی حاکم بر پیام رسانی از متن آیات قرآن کریم استخراج گردیده است.
تخریب مبانی تمدنی در بستر ژورنالیسم اندیشه سایبری
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۳
87 - 109
حوزههای تخصصی:
علم و فرهنگ ازجمله مسائل هستند که همواره با یکدیگر ارتباط داشته و نظریه پردازان مختلف به دنبال کشف نوع ارتباط بین آن ها هستند. بر اساس دیدگاه فلسفه اسلامی، علم به عنوان پایه و مبنای فرهنگ و تمدن جوامع بشری معرفی می شود که برای قضاوت آن تمدن باید به بررسی مبانی علمی آن پرداخت. از این رو در صورت تخریب یا تزلزل مبانی علمی یک فرهنگ و تمدن، قابل دفاع بودن شعارها و آرمان های آن از بین رفته و پای تحریف به عرصه آن باز می گردد. یکی از مهمترین عوامل تزلزل ساختمان علم، تنزل مقام صدور آن از جایگاه متافیزیکی و سقوط آن به ورطه زبان و پدیده های اجتماعی است. این تنزل که نتیجه ای جز ورود مقوله نسبیت به ساختمان علم ندارد، هنجارهای فرهنگی برآمده از آن علم را نیز متزلزل ساخته و آن ها را عصری می نماید. ژورنالیسم اندیشه مدرن یکی از مهمترین ابزارهایی است که با تنزل ساحت علوم به ادبیات سطحی و مبتذل، با وجود همراه سازی توده جامعه با خود، ریشه های علمی تمدن جوامع را نشانه می رود. مدل سایبری و معاصر این نوع از ژورنالیسم نیز به دلیل ویژگی های خاصی همچون برساختی بودن محتوا، اقتضایی و زمانمند بودن، غلبه فردگرایی، ابتنای بر مولتی مدیا، محوریت زبان و مخاطب محوری، نسبت به مدل های پیشین تاثیرگذاری بیشتری در مسیر تنزل ساحت علم و تخریب مبانی تمدنی دارد. در کشور ما نیز ژورنالیست های اندیشه فعال، در تحلیل مسائل مختلف ابتدا به سراغ ناموجه نشان دادن مبانی اندیشه ای نهفته در عناصر و هنجارهای فرهنگی رفته و درنهایت به صورت غیرمستقیم، اصل ایدئولوژی اسلام و انقلاب را نشانه می روند. مقاله پیش رو سعی دارد تا با استفاده از روش تجربه نگاری فضای مجازی، فرآیند این تخریب را تبیین نماید.
ارائه الگوی مسئولیت اجتماعی برای روابط عمومی های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئولیت اجتماعی را می توان مجموعه ی وظایف و تعهداتی دانست که یک نهاد یا سازمان بایستی در راستای کمک و یاری و همین طور حفاظت، صیانت و مراقبت از جامعه ای که در آن فعالیت می کند، انجام دهد. هدف این پژوهش ارائه الگوی مسئولیت اجتماعی برای روابط عمومی های ایران است. این پژوهش با روش کیفی و استفاده از روش گراندد تئوری سیستماتیک اشتراوس وکوربین استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختارمند عمیق و برای پردازش داده ها ازکدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش استادان، متخصصان، صاجب نظران و مدیران روابط عمومی های شهر تهران می باشد که به روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و نمونه گیری نظری انتخاب و با 13 نفر مصاحبه انجام شده است که پس از رسیدن به اشباع نظری از ادامه مصاحبه خودداری شد. با استخراج 107کد باز و 46 کد محوری در نهایت با گزینش کدهای نهایی، مدل بدست آمده در بخش پایانی ارائه شده است.یافته ها نشان داد که اجرای مسئولیت اجتماعی سازمانی در حوزه روابط عمومی با توجه به شرایط زمینه ای، علّی و مداخله گر، با تدوین استراتژی های تأمین اعتبار، هم فهمی با مخاطب، پایداری برنامه ها، اقناع مدیران برای اجرای مسئولیت اجتماعی، تخصصی شدن مسئولیت اجتماعی و برجسته سازی فعالیت های مرتبط با مسئولیت اجتماعی در افکار عمومی، پیامدها و نتایجی همچون «افزایش سرمایه نهادی»، «منفعت دوسویه و متقابل برای سازمان و مخاطب»، «توسعه و تعالی سازمانی در تولید»، «ایجاد اشتغال» و «حفاظت و صیانت از محیط زیست» را به همراه دارد.
اَل قویوب: سیاست گذاری و سلب زیستن در راستاکوچه، محله ای تاریخی در تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فکر مراقبت و حفاظت از بافت ها، محله ها و آثار تاریخی در قالب طرح های جامع شهری، ثبت آثار، تصویب قوانین و ضوابط و تنظیم آیین نامه ها طی حدود نیم قرن گذشته بر زندگی در محله هایی با بافت تاریخی و قدیمی تأثیر عمیقی گذاشته است. هدف این مقاله، بررسی مردم شناختی و زمینه مند کردن سیاستگذاری نهادهای رسمی در زندگی در محله ی تاریخی راستاکوچه در مرکز شهر تبریز است. به خاطر تمرکز پژوهش بر رابطیه بین نهادها و اجتماعات محلی، برای استخراج قوانین مربوط به سیاستگذاری های نهادها و مقامات آنها از روش مطالعات اسنادی و بررسی خبرگذاری ها و برای مشاهدیه فضاهای زیسته در محله ها از روش مردم نگاری و فنون آن شامل مشاهده و حضور بهره برده ام.برآیند سیاست گذاری های محلی، ملی و بین المللی در قالب طرح های جامع، قانون های مجلس و پایگاه جهانی یونسکو در حدود نیم قرن گذشته، در کردار «اَل قویوبِ» (دست گذاشتن) اداره کل میراث فرهنگی استان آذربایجان شرقی تجسم یافته است. سیاست «اَل قویوب» که می بایست به سبک ایجابی با مجموعه ای وسیع از مطالعات و اقدامات ویژه موجب مراقبت و زنده شدن بافت تاریخی این سو و آن سوی باروی قدیمی می شد، به یک شیویه سلبی کوته فکرانه تقلیل یافت: ساخت وساز بالای 7.5 متر ممنوع یا پذیرفتن خطر زیستن در خانه هایی که دچار فرسودگی اند. بسیاری از اهالی خانه های قدیمی شان را وانهادند و از محله ها رفته و آواره و مستأجر شده اند. تأثیر ملموس این سیاست ها و وانهادگی در اجتماع محلی عبارت بودند از: خانه های رو به ویرانی، مخروبه های وسیع، درهای صدمه دیده، درهای قفل دار، شکستن رد بارو، تخلفات ساخت وساز، ناهمسازی سکونتی، و وضع آنارشیک. نتیجه، سلب ساکنان از زیستن در محله ی خودشان بود.
تحلیل جامعه شناختی رابطه بین شاخص های کیفیت بافت شهری با انزوای اجتماعی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آسیب های وارد شده به روابط اجتماعی، پدیده انزوای اجتماعی ناشی از تضعیف پیوندهای اجتماعی در جامعه مدرن است که به نوبه خود می تواند متاثر از بافت شهری امروزی نیز باشد. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی جامعه شناختی رابطه بین شاخص های کیفیت بافت شهری و انزوای اجتماعی زنان در سال 1402 بوده است. جامعه آماری، زنان بالای 18 سال شهر اصفهان می باشند. نمونه گیری به روش خوشه ای از بین مناطق بالا، متوسط و پایین شهر (از مناطق سه گانه چند خیابان انتخاب و از هر خیابان چندکوچه و در هر کوچه چند نفر از زنان ساکن آن منطقه)صورت گرفته است. تعداد 350 نمونه با ابزار پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته اند . روایی و پایایی پرسشنامه به وسیله اساتید راهنما و همچنین آزمون های آماری مورد تایید قرار گرفت. نتایج داده ها به وسیله نرم افزار spss نشان می دهد که کیفیت بافت کالبدی، اقتصادی و اجتماعی با انزوای زنان رابطه منفی و معناداری دارد. یعنی با افزایش مطلوبیت و کیفیت بافت شهری، انزوای زنان در همه ابعاد تنهایی ، عجز، یاس اجتماعی و تحمل اجتماعی کاهش می یابد. تاثیر کیفیت کالبدی بر انزوای اجتماعی بیشتر از سایر ابعاد است (328/0-). بعد از آن به ترتیب کیفیت اجتماعی با ضریب (241/0-)، کیفیت فرهنگی با ضریب (232/0-) و کیفیت اقتصادی با ضریب (121/0-) بر انزوای اجتماعی زنان اثر دارد. همچنین نتایج کلی آزمون همبستگی بین کیفیت بافت شهری و انزوای زنان نشان می دهد دو متغیر با ضریب (257/0-) رابطه معنادار و منفی دارد. به این معنی که با افزایش کیفیت بافت شهری، میزان انزوای اجتماعی زنان کاهش می یابد.
تعیین عوامل موثر بر توسعه آموزش ترکیبی در آموزش وپرورش شهر تهران و بررسی وضعیت موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
70 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش وپرورش از سازمان های موثر در توسعه همه جانبه کشورها است و آموزش ترکیبی در این سازمان شامل استفاده از ابزارهای گوناگون و متنوع برای آموزش و یادگیری می باشد. در نتیجه، هدف این پژوهش تعیین عوامل موثر بر توسعه آموزش ترکیبی در آموزش وپرورش شهر تهران و بررسی وضعیت موجود بود. روش شناسی: این مطالعه آمیخته (کیفی و کمّی) بود. در بخش کیفی، جامعه پژوهش خبرگان دانشگاهی و سازمانی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 19 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند و طبق اصل اشباع نظری به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کمّی، جامعه پژوهش مدیران و معاونین آموزش وپرورش شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 242 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای و طبق جدول کرجسی و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بود که شاخص های روانسنجی آنها مورد تایید قرار گرفت. داده های این پژوهش در بخش های کیفی و کمّی به ترتیب با روش های تحلیل مضمون و آزمون تی یک نمونه ای در نرم افزارهای MAXQDA و SPSS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بخش کیفی این پژوهش نشان داد که عوامل موثر بر توسعه آموزش ترکیبی در آموزش وپرورش دارای 30 مضمون پایه، 6 مضمون سازمان دهنده و 2 مضمون فراگیر شامل عوامل سازمانی (با سه مضمون سازمان دهنده ساختار مدرسه، فرهنگ مدرسه و حمایت مدرسه) و عوامل آموزشی (با سه مضمون سازمان دهنده ارزشیابی آموزشی، امکانات آموزشی و مدیریت آموزشی) بود. همچنین، نتایج بخش کمّی این پژوهش نشان داد که هر شش عامل موثر بر توسعه آموزش ترکیبی در آموزش وپرورش بالاتر از میانگین فرضی بودند، اما فقط اختلاف چهار عامل ساختار مدرسه، فرهنگ مدرسه، ارزشیابی آموزشی و مدیریت آموزشی معنادار می باشد (05/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، جهت توسعه آموزش ترکیبی در آموزش وپرورش باید راهکارهایی برای بهبود چهار عامل ساختار مدرسه، فرهنگ مدرسه، ارزشیابی آموزشی و مدیریت آموزشی را فراهم نمود.
اثربخشی مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر بر افزایش هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
275 - 288
حوزههای تخصصی:
هدف: بهبود و ارتقای هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان ابتدایی می تواند سبب بهبود وضعیت تحصیلی و غیرتحصیلی آنان گردد. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر بر افزایش هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که تعداد 40 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 14 جلسه 90 دقیقه ای مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر دریافت کرد و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با خرده مقیاس هوش اجتماعی- فرهنگی در آزمون چندوجهی هوش متبلور ماهر (سعادتی شامیر و زحمتکش، 1401) گردآوری و با روش های خی دو، تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی در نرم افزار SPSS نسخه 27 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر باعث افزایش معنادار هر شش مولفه هوش اجتماعی- فرهنگی شامل هوش های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، معنوی، مدیریتی و فلسفی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شد و نتایج در مرحله پیگیری دو ماهه نیز حفظ شد (05/0P<).
نتیجه گیری: طبق نتایج مذکور، می توان از روش مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر جهت افزایش هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی استفاده کرد.
مدل یابی معادلات ساختاری تأثیر دین داری، حمایت اجتماعی و طرد همسالان بر رفتارهای پرخطر دانش آموزان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
43 - 68
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: در نوجوانی تغییرات بزرگ، سریع، احساسی، فیزیکی و اجتماعی اتفاق می افتد (آخنباخ و گیتلمن،[1] 2011، ص366). این دوره زمانی است که نوجوانان نقش ها و مسئولیت های جدید را پذیرا شده و مهارت های اجتماعی را برای برعهده گرفتن نقش ها یاد می گیرند؛ ولی ازآنجاکه مدل و الگویی دقیق، روشن و همه جانبه در زمینه رفتار مناسب برای آنان مشخص نشده است، آنان به سبک و سنگین کردن رفتارها، آزمایش نقش ها، اعلام تمایز از بزرگسالان و گاه به نادیده گرفتن قواعد دست می زنند (شفرز،[2] 1392، ص147). عوامل مختلفی بر رفتارهای پرخطر تأثیرگذارند. باورهای دینی یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر رفتار و عمل افراد است. اندیشمندان معتقدند: دین همواره انسان را به سوی عمل نیک و پاداش در ازای آن دعوت کرده و نقش کنترلی بر رفتار انحرافی انسان ها داشته است. دسته دیگر از عوامل مؤثر بر رفتارهای پرخطر، گروه همسالان هستند. هنگامی که کودکان وارد دوره نوجوانی می شوند، نقش همسالان در زندگی آنان افزایش پیدا می کند (ستنبرگ و موناهان،[3] 2010، ص153). حمایت اجتماعی از متغیرهای دیگری است که می تواند در کاهش رفتارهای پرخطر نقش داشته باشد (شولتز و شوارتزبرگ،[4] 2015). حمایت اجتماعی میزان برخورداری از محبت، همراهی، مراقبت، احترام، توجه و کمک دریافت شده توسط فرد از سوی افراد یا گروه های دیگر مانند اعضای خانواده، دوستان و دیگران است (سارافینو،[5]1398، ص53). این مقاله با هدف تبیین نقش مدل معادلات ساختاری با متغیرهای دین داری، حمایت اجتماعی و طرد همسالان، در تأیید و برازش معنا دار آن نگاشته شده است.روش: روش پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است. از نظر روش، توصیفی و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش عبارت است از تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم منطقه درودزن شهر شیراز به تعداد 600 نفر، نمونه پژوهش براساس جدول مورگان 234 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از چهار پرسش نامه استفاده شده است:الف) پرسش نامه دین داری، توسط گلاک و استارک (1965) دارای 26 گویه است با یک مقیاس لیکرت پنج درجه ای (کاملاً موافق تا کاملاً مخالف) که هر ماده دارای ارزشی بین 1 تا 5 است؛ب) مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی توسط زاده محمدی و احمدآبادی (۱۳۸۸) ساخته شده این مقیاس شامل ۳۴ گویه برای سنجش آسیب پذیری نوجوانان در مقابل شش دسته رفتارهای پرخطرِ رانندگی خطرناک، خشونت، سیگار کشیدن، مصرف مواد مخدر، مصرف الکل و دوستی با جنس مخالف است که پاسخگویان موافقت یا مخالفت خود را با این گویه ها در یک مقیاس 5 گزینه ای از کاملاً موافق (5) تا کاملاً مخالف (1) بیان می کنند.ج) پرسش نامه طرد همسالان این آزمون توسط طهماسیان (1384) و در قالب 15 سؤال طراحی شده است که احساس نوجوان از مطرود یا محبوب بودن را در گروه همسالان می سنجد. این پرسش نامه دارای دو خرده مقیاس پذیرش همسالان و طرد همسالان می باشد.د) پرسش نامه حمایت اجتماعی فلمینگ[1] و همکاران در سال 1982 تهیه شده است و دارای 25 سوال و 5 خرده مقیاسِ حمایت ادراک شده از خانواده، حمایت ادراک شده از دوستان، عقیده و نظر درباره اهمیت حمایت اجتماعی و حمایت ادراک شده عمومی است.نتایج: تأثیر دین داری بر مؤلفه اعمال ریسک پذیر در رانندگی نشان می دهد که مقدار تی برابر با 48/8- شده و این مقدار بزرگتر از 96/1 می باشد؛ ازاین رو اثرگذاری متغیر دین داری در رانندگی مورد تأیید می باشد. همچنین، میزان شدت این تأثیر منفی، غیرمستقیم و ضعیف بوده و برابر با 40/0- می باشد. تأثیر دین داری بر مؤلفه خشونت نشان می دهد که مقدار تی برابر با 05/20- شده و این مقدار بزرگتر از 96/1 می باشد؛ ازاین رو، اثرگذاری متغیر دین داری در میزان خشونت مورد تأیید می باشد. همچنین، میزان شدت این تأثیرمنفی، غیرمستقیم و قوی بوده و برابر با 80/0- می باشد. در دیگر متغیرها دیده می شود که تأثیر دین داری بر روی مصرف سیگار (مقدار تی برابر 95/19- و ضریب همبستگی 79/0-)، مصرف مواد مخدر (مقدار تی برابر 56/22- و ضریب همبستگی 83/0-) و مصرف الکل (مقدار تی برابر 41/20- و ضریب همبستگی 80/0-) نسبت عکس داشته که شدت آن در سه تا حالت قوی بوده است.همچنین، تأثیر متغیر دین داری در گرایش به دوستی با جنس مخالف منفی و غیرمستقیم بوده است؛ اما شدت آن ضعیف دیده شده است (مقدار تی برابر 63/8- و ضریب همبستگی 30/0). متغیر طرد همسالان در معنای کلی، بروز رفتارهای پرخطر را در پاسخ گویان افزایش داده است؛ به طوری که این تغییر در مؤلفه های رانندگی خطرناک (مقدار تی برابر 15/9 و ضریب همبستگی 51/0)، رفتارهای خشونت آمیز (مقدار تی برابر 80/9 و ضریب همبستگی 54/0)، مصرف سیگار (مقدار تی برابر 57/9 و ضریب همبستگی 53/0)، مصرف مواد مخدر (مقدار تی برابر 28/10 و ضریب همبستگی 56/0)، مصرف الکل (مقدار تی برابر 11/10 و ضریب همبستگی 55/0) و دوستی با جنس مخالف (مقدار تی برابر 08/10 و ضریب همبستگی 55/0) نشان داده شده است.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که دین داری، طرد همسالان و حمایت اجتماعی پیش بینی کننده رفتارهای پرخطر دانش آموزان دختر متوسطه دوم منطقه درودزن شهر شیراز است. مدل برازش خوبی از داده های دنیای واقعی داشته است؛ یعنی اینکه در کلیت مدل معادله ساختاری، تأثیر متغیرهای دین داری، طرد همسالان و حمایت اجتماعی در مؤلفه های متغیر رفتار پرخطر تأیید شده و برازش معنا دار دارد. با توجه به بررسی های انجام شده پژوهش یا پژوهش هایی که صرفاً نقش دین داری، طرد همسالان و حمایت اجتماعی را به عنوان پیش بینی کننده رفتارهای پرخطر نشان دهد، یافت نشد؛ اما ازجمله پژوهش های همسو با فرضیه یادشده، پژوهش جزایری و همکاران (1398)، کلاته ساداتی و همکاران (1397)، کوهی و وفایی اقدم (1396)، افشانی و همکاران (1394)، بخشش بروجنی و همکاران (1399)، رزاقی و همکاران (1399)، احمدی و همکاران (1396)، محمدی و همکاران (1401)، عشایری و همکاران (1401)، زاددهش و باباخانی (1399)، الکساندر[2] و همکاران (2019)، کاپتانوویچ[3] و همکاران (2019) و کول و همکاران[4] (2020) می باشد. نوجوانان به عنوان گروه اصلی در معرض رفتارهای پرخطر محسوب می شوند. در این مرحله از رشد، نوجوان به دلیل خودمحور بودن ممکن است شناخت و برداشت کاملی از پیامدهای مخاطره آمیز رفتار خود نداشته باشد و بیشتر به کشف و تجربه موقعیت های پرخطر گرایش پیدا کند (کلوئپ[5] و همکاران، 2011). عوامل مختلفی در بروز رفتارهای پرخطر دوران نوجوانی دخالت دارند که نظارت والدین، پذیرش نوجوان از طرف همسالان مناسب، نگرش والدین و همسالان به رفتارهای پرخطر، الگوبرداری از همسالان و عدم مبادرت به رفتارهای پرخطر توسط خود والدین ازجمله عوامل مهم در عدم بروز رفتارهای پرخطر است (نارجیسو[1] و همکاران، 2013).تقدیر و تشکر: از همه کسانی که در این پژوهش به ما یاری رساندند، کمال تشکر و قدردانی را داریم.تعارض منافع: در این مقاله هیچ تعارض منافعی وجود ندارد.
تحلیل اثربخشی تبلیغات اینفلوئنسرهای اینستاگرامی غذا بر نگرش و رفتار مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۷)
105 - 128
حوزههای تخصصی:
این مقاله به دنبال سنجش اثربخشی محتوای تبلیغاتی اینفلوئنسرهای غذا در شبکیه اجتماعی اینستاگرام بر نگرش و رفتار مشتریان بالقویه رستوران های تهران است. برای نیل به هدف حاضر از روش کمی پیمایشی و ابزار پرسش نامیه اعتبارسنجی شده و برای جمع آوری و تحلیل داده ها بهره گرفته شده است. با استفاده از شیویه نمونه گیری هدفمند تعداد 385 نفر از دنبال کنندگان صفحات پنج نفر از اینفلوئنسرهای دارای فالوور بالای 500 هزار نفر انتخاب شدند و پرسش نامیه برخط را تکمیل کردند. نتایج حاصل از آزمون های آماری نشان داد که رابطیه بین محرک های ارتباطی و محتوایی تبلیغات اینفلوئنسرهای اینستاگرامی غذا و نوع نگرش و رفتار مشتریان، مثبت و معنادار است. بدین معنا که محرک های محتوایی (سرگرم کنندگی، آگاه کنندگی، ترغیب کنندگی، اعتباردهندگی، جست وجو گری و به روزرسانی) تبلیغاتی اینفلوئنسری به تقویت آگاهی، ادراک و اقناع و اقدام به خرید مشتریان منجر می شود. نتایج همچنین نشان داد که محرک های ارتباطی (تعاملی بودن، در دسترس بودن، جهانی بودن، تسهیل خرید، شخصی سازی، با صرفه بودن و سنجش و باز خورد) در تبلیغات اینفلوئنسرهای غذا به افزایش آگاهی و اقناع و اقدام به خرید مشتریان منجر می شود.
سنجش میزان سواد رسانه ای انتقادی بر اساس الگوی الیزابت تامن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳۹
222 - 175
حوزههای تخصصی:
سواد رسانه ای مجموعه ای از مهارت های قابل یادگیری است که به توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل ، نقد و ایجاد انواع پیام های رسانه ای اشاره دارد و یک مهارت ضروری در دنیای امروزی به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان سواد رسانه ای انتقادی براساس الگوی الیزابت تامن انجام شده است . این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ شیوه پژوهش ، پیمایشی وتوصیفی تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را تمامی کارکنان ادارات شهرستان اردبیل در سال 1400 تشکیل داده اند که حجم آن براساس آمار سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان و سالنامه آماری سال 1399 برابر با 10000نفراست . برای تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 285 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده است و روش گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه استاندارد تامن (1995) صورت گرفته است. نتایج پژوهش و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss26 نشان می دهدکه بین متغیرهای جمعیت شناختی (جنسیت،وضعیت تأهل ، میزان درآمد، سن ، میزان تحصیلات) با میزان سواد رسانه ای انتقادی رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج یافته های استنباطی نشان داد که میزان سواد رسانه ای انتقادی با در نظر گرفتن متغیرهای رژیم مصرفی، شناخت ویژگی های پیام و نقد پیام در بین پاسخ گویان به پرسشنامه بزرگتر از 05%(000/1) می باشد و میانگین سواد رسانه ای در جامعه آماری پژوهش حاضر کمتر از حد مطلوب است.
تبیین وضعیت فرهنگ دانشگاهی در دانشگاههای ایران براساس مصاحبه نیمه ساختار یافته با صاحب نظران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ زمستان۱۴۰۳ شماره ۷۷
11 - 34
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین وضعیت فرهنگ دانشگاهی در دانشگاههای ایران با رویکرد کیفی انجام گردید. داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 نفر از صاحبنظران آموزش عالی جمع آوری گردید. کدگذاری باز و محوری روی داده های مصاحبه انجام شد و از روش تحلیل مضمون استفاده گردید. داده های بدست آمده با توجه به سوالات مصاحبه در شش محور درک افراد از فرهنگ دانشگاه، مولفه های فرهنگ دانشگاه و توصیف وضعیت آنها، عوامل درونی و بیرونی موثر بر فرهنگ دانشگاه، پیامدهای فرهنگ دانشگاه، و راه حل های مطرح شده ارائه شد. هنجارهای علمی، ارتباطات، برخورداری از ویژگیهای انسان دانشگاهی، رفتارهای دانشگاهی، استقلال دانشگاهی، زندگی در محیط دانشگاه و اخلاق دانشگاهی به عنوان مولفه های فرهنگ دانشگاهی ذکر شد در خصوص مولفه های دانشگاهی، تصویر مطلوبی ارائه نمی شود و در نهایت اعطای استقلال به دانشگاه، مهندسی در فرهنگ دانشگاهی و توسعه اجتماعات علمی و .. به عنوان راهکار مطرح می شود. نتایج این تحقیق برای سیاستگذاری در خصوص فرهنگ دانشگاهی قابل استفاده است.
هویت یهودی در روایت سازی جنگ اوکراین-روسیه: تحلیل گفتمان انتقادی سخنرانی های رئیس جمهور اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ زمستان۱۴۰۳ شماره ۷۷
169 - 190
حوزههای تخصصی:
جنگ اوکراین-روسیه به عنوان یکی از ملموس ترین ابرازهای ظهور روسیه به عنوان رقیب جدی آمریکا در نظام بین الملل، مطرح است. ورای جنبه ژئواستراتژیک این منازعه، مواجه رسانه ای منحصر به فرد زلنسکی رئیس جمهور اوکراین با این موضوع مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر به دنبال تحلیل استفاده زلنسکی از هویت و تاریخ یهودی – با توجه به تصویر تثبیت شده یهودیِ مظلوم در نزد افکار عمومی جهانی - برای برساخت خود و دیگری و تثبیت روایت مدنظر خود از جنگ اوکراین-روسیه برای مخاطب داخلی و بین المللی است. تحلیل گفتمان انتقادی (تگفا) سخنرانی های زلنسکی در بازه زمانی مارس 2022 تا ژوئیه 2023 نشان دهنده به کارگیری راهبردها و ابزارهای گفتمانی چون مربع ایدئولوژیک ون دایک، قیاس و استعاره تاریخی و داستان گویی جهت همراه کردن مخاطب با خود و جلب کمک های مالی و تسلیحاتی است. در این قطبی سازی گفتمانی، مکررا از استعارات تاریخی یهودی برای انتقال مفهوم ضرورت ایستادن کشورهای غربی در کنار اوکراین و همچنین عزم و توان بالقوه اوکراین برای شکست روسیه به عنوان تجلی شر و دشمن دنیای آزاد استفاده شده است. تکرار چنین قیاس هایی، کاربرد اغراق و داستان گویی و ذکر تفصیلی جزییات، به نوعی به استفاده ابزاری از تاریخ یهود انجامیده است، و درنتیجه گفتمان زلنسکی فراتر از بلاغت اقناع پیش رفته و بیشتر به دستکاری ذهنی شباهت پیدا کرده است.
ابعاد تربیتی فعالیت های فوق برنامه مدارس مبتنی بر سیره امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
444 - 454
حوزههای تخصصی:
روش: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی از نوع کیفی بود. جامعه این پژوهش پژوهشگران و اساتید دانشگاهی خبره در حوزه آموزش وپرورش و حوزه علمیه آشنا به حیطه پژوهش بودند. نمونه پژوهش 17 نفر بودند که طبق اصل اشباع نظری و بر اساس روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. در این مطالعه جهت گردآوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت و داده های حاصل از اجرای آن با روش تحلیل مضمون تحلیل شدند.
یافته ها: در این مطالعه مشخص شد که برای فعالیت های فوق برنامه مدارس مبتنی بر سیره امام رضا (ع) تعداد 67 مضمون پایه، 41 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر شناسایی شد. در مطالعه حاضر، پنج مضمون فراگیر شامل خودسازی (با 5 مضمون سازمان دهنده و 12 مضمون پایه)، توانایی تصمیم گیری و حل مسئله (با 4 مضمون سازمان دهنده و 7 مضمون پایه)، رشد روابط اجتماعی (با 9 مضمون سازمان دهنده و 18 مضمون پایه)، رشد شخصیتی (با 12 مضمون سازمان دهنده و 17 مضمون پایه) و ارتباطات بین فردی (با 11 مضمون سازمان دهنده و 13 مضمون پایه) بودند.
نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش و در چارچوب مضمون های مذکور با استفاده از مطالعه سیره امام رضا (ع) می توان تعالیم مربوط به اخلاق فردی و اجتماعی و مهارت های زندگی را در فعالیت های فوق برنامه مدارس مورد توجه قرار داد.
شناسایی و واکاوی ابعاد و مولفه های ارتقاء هوش اجتماعی در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
204 - 213
حوزههای تخصصی:
هدف: نیروی انسانی هر سازمانی عامل تعیین کننده ای در سازمان خود می باشد و ارتقاء هوش اجتماعی در نیروی انسانی سازمان های آموزشی می تواند سبب بهبود کیفیت خدمات آموزش و یادگیری شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و واکاوی ابعاد و مولفه های ارتقاء هوش اجتماعی در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان انجام شد. روش: روش اجرای مطالعه حاضر آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی خبرگان حوزه مدیریت آموزشی، مدیریت فرهنگی، مدیریت منابع انسانی و روانشناسی اجتماعی در سال 1400 و در بخش کمّی اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. نمونه پژوهش در بخش کیفی طبق اصل اشباع نظری 20 نفر تعیین که این افراد با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در بخش کمّی طبق فرمول کوکران 260 نفر تعیین که این افراد با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس رشته تحصیلی انتخاب شدند. داده ها در بخش کیفی با مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش تحلیل محتوا در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند و در بخش کمّی با پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند. یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که هوش اجتماعی در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان دارای 55 شاخص، 9 مولفه و 3 بعد شامل ویژگی های فردی (با مولفه های ویژگی های شخصیتی و ارزیابی)، دانش و فناوری اجتماعی (با مولفه های کاربرد دانش، کاربست فناوری اطلاعات و تکنولوژی آموزشی) و مهارت های اجتماعی (با مولفه های روابط درون و برون سازمانی، روابط عمومی، توانمندی در رشته تخصصی و مهارت های مدیریتی) بود. یافته های بخش کمّی نشان داد که بار عاملی، روایی محتوایی، میانگین واریانس استخراج شده و پایایی ابعاد و مولفه ها تایید شد. افزون بر آن، مدل هوش اجتماعی بر هر سه بعد ویژگی های فردی، دانش و فناوری اجتماعی و مهارت های اجتماعی و هر یک از سه بعد مذکور بر مولفه های خود اثر مستقیم و معنی دار داشتند (P<0.05). نتیجه گیری: متخصصان و برنامه ریزان نظام آموزش عالی با توجه به ابعاد و مولفه های شناسایی شده می توانند از طریق ارتقاء هوش اجتماعی زمینه را برای بهبود آموزش و یادگیری دانشجویان فراهم آورند.
پدیدار شناسی تجربه زیسته اقدام کنندگان به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
621 - 652
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طی دهه های اخیر در بسیاری از کشورها و مناطق جهان، پدیده خودکشی روند فزاینده ای به خود گرفته است. این پدیده، اگرچه سمت و سوی تعدادی از پژوهش های اجتماعی را به خود جلب کرده است، اما تجربیات اقدام کنندگان به خودکشی و دلایل و بسترهایی که آن را شکل می دهند، پیچیده و بسیار متفاوت است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه تجربه زیسته افرادی است که اقدام به خودکشی نموده اند. روش و داده ها: این مطالعه با روش پدیدار شناسی انجام گردید. مشارکت کنندگان، ۱۸ نفر از افراد ۱۸ تا ۳۵ ساله ای بودند که طی سه ماهه آخر ۱۴۰۲ در شهر مشهد اقدام به خودکشی نموده بودند. انتخاب مشارکت کنندگان به شیوه هدفمند انجام شد. فرآیند گردآوری داده ها در هیجدهمین مصاحبه نیمه ساختاریافته به اشباع داده ای رسید. سپس داده ها با روش کلایزی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: این افراد در چهار بعد بدن، روابط، فضا و زمان تجارب آسیب زایی دارند. بدن برای گروهی موضوعی ناارزنده و برای گروهی ابزاری برای اعتراض است. روابط زیسته نیز از فاصله گیری اجتماعی تا آزادی کامل در نوسان است. فضای آنان فاقد دلبستگی است. این در حالی است که گروهی به گذشته با نگرشی منفی، گروهی سعی در فراموشی کردن گذشته و بالاخره گروهی درصدد تغییر جهان زیسته خود هستند. بحث و نتیجه گیری: ضروری است تجربه زیسته این افراد جدی گرفته شود و همزمان به هر چهار بعد زیست بدنی، فضای اجتماعی، ارتباطی و زمانی آنان توجه شود. پیام اصلی: هنگامی که افراد خودکشی می کنند هیجاناتی را در چهار بعد بدنی، روابط اجتماعی، فضا و گستره زمان تجربه می کنند. شناخت هر یک از این مضامین می تواند به افرادی که در حال کمک به این افرادند، یاری دهد.
گفتمان مشروطیت در نمایشنامه «شیخ علی میرزا» اثر میرزا رضاخان طباطبائی نائینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی نمایشنامه ی«تیاتر شیخعلی میرزای حاکم ملایر و تویسرکان و عروسی با دختر پادشاه پریان» نوشته ی میرزارضاخان طباطبائی نائینی در چهارچوب تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف است. در راستای پاسخ به پرسش هایی چون: گفتمان مشروطه در قالب جهان بینی نویسنده و به مثابه ی عناصری که در تولید و تعبیر متن به کار گرفته شده، چه نظام معنایی را ایجاد کرده است؟این نظام دربرگیرنده ی چه نشانه هایی است؟و برای به حاشیه راندن گفتمان رقیب، تضعیف روابط قدرت و بازتولید ساختارهای فکری از چه ابزارهایی بهره می گیرد؟ مقاله ی حاضر گفتمان مشروطه را واجد کارکرد ایدئولوژیک، در تقابل با گفتمان استبدادی، و بازتاب واقعیات فرهنگی و اجتماعی می داند که گفتمان استبدادی مانع از بازنمایی بی طرفانه ی آن می شود. داده ها از طریق اسنادی و با تحلیل نظام نوشتاری نمایشنامه گردآوری و در سه سطح «توصیف»، «تفسیر» و «تبیین» تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد ساختار واژگانی و نحوی ایدئولوژ ی بنیاد متن، جهت تخریب حوزه ی اقتدار عمل کرده و نحوه ی عملکرد مشارکین، کنش ها، روابط و کارکرد زبان، در راستای مقابله با طبیعی سازی ایدئولوژی حاکم است، به گونه ای که معانی و دلالت های اجتماعی مدنظر نویسنده را منتقل کند. همچنین به دلیل سلطه ی سنت های جدید زبانی، واژگانی و دستوری مشروطه بر متن، مولف با به کار گرفتن زبان طنز، به مسائل ایدئولوژیک نهفته در زبان، طبقه و فرهنگ می نگرد. نگرشی که محصول فرایند تقدس زدایی از چهره ی پادشاه و جانشینی الگوهایسیاسی جدیدتر با مرکزیت قانون بوسیله ی گفتمان غالب است.
ارزیابی انتقادی مطالعات مساله اجتماعی قانون در ایران: کاربست جامعه شناسی حقوق دورکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
173 - 193
مقاله حاضر با بهره گیری از چارچوب مفهومی جامعه شناسی حقوق دورکیم و پیگیری امتداد نظام حقوق در نظم حقوقی، معیار ارزیابی انتقادی «نحوه به هم پیوستگی قانون وضعی با زمینه اجتماعی در طول و عرض زمان» را برای بررسی وضعیت اجتماعی رعایت قانون ارائه کرده و می کوشد پاسخی برای دو پرسش مطرح شده درباره این معیار به دست دهد. مواد تحقیق، مطالعات اجتماعی مساله قانون ناظر به دو مقطع زمانی: 1. سه دهه گذشته پس از انقلاب اسلامی و 2. انقلاب مشروطه است که آنها را برای شناسایی «نحوه به هم پیوستگی قانون وضعی با زمینه اجتماعی» به روش تحلیل مضمون بررسی کرده ایم. یافته های تحقیق بیانگر آن است که این مطالعات اعتبار صوری قانون در نظام حقوق را مبنا گرفته و انتظار دارند اعتبار هنجاری و اعتبار تجربی آن به میزان بهنجار (نرمال) باشند. این مطالعات، اغلب با اتخاذ رویکرد آسیب شناسانه دورکیمی و ذیل تعابیری نظیر آنومی (بی هنجاری)، قانون گریزی را به عنوان «مساله اجتماعی» مطرح کرده و معضلات دو سطح وضع و اجرای قانون را به عنوان متغیر مستقل (ذیل عنوان عامل سیاسی یا عامل قانونی) از جمله عوامل بروز این پدیده اجتماعی معرفی کرده اند و ناخواسته ضرورت برآمدن قانون از وجدان جمعی و نیز به هم پیوستگی شیوه های نظارت اجتماعی جامعه ایران را نادیده گرفته اند. دستاورد این مقاله برای انجام پژوهش درباره وضعیت رعایت قانون در ایران امروز از نوع توصیفی و اکتشافی است که می تواند شروعی دیگر برای تحقیقات آتی فراهم آورد تا از پیش فرض آسیب و بیماری فاصله گرفته و بکوشند از موضع سلامت جامعه درباره میزان بهنجار رعایت قانون در ایران پژوهش کنند.
نابرابری درآمد و مشارکت اقتصادی زنان در استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
413 - 448
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر نابرابری درآمد بر مشارکت اقتصادی زنان در 31 استان ایران طی دوره زمانی 1390-1399 است. بدین منظور ضریب جینی به عنوان شاخص نابرابری درآمد مورد استفاده قرار گرفته است و میزان باروری، نسبت باسوادی زنان و نسبت جمعیت زنان شهری به کل جمعیت زنان به عنوان متغیرهای کنترلی وارد مدل شده اند. نتایج حاصل از به کارگیری تکنیک های اقتصادسنجی مبتنی بر داده های پانلی حاکی از این است که نابرابری درآمد اثر مثبت و معناداری بر مشارکت اقتصادی زنان در استان های ایران دارد. همچنین، طبق نتایج با افزایش نسبت باسوادی و افزایش میزان باروری، مشارکت اقتصادی زنان در استان های ایران کاهش می یابد این در حالی است که نسبت جمعیت زنان در شهر به کل جمعیت زنان اثر مثبت و معناداری بر مشارکت اقتصادی زنان در استان های ایران دارد. با توجه به نتایج اجرای سیاست های بازتوزیعی دولت با هدف بهبود زیرساخت ها و خدمات عمومی می تواند علاوه بر کاهش نابرابری درآمد، افزایش مشارکت اقتصادی زنان را در استان های ایران به همراه داشته باشد.