فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
103 - 145
حوزههای تخصصی:
امروزه مبحث هویت شهری و محله ای از مسائل مهم شهرها است. کم توجهی به مؤلفه های هویتی شهرها در شرایط کنونی باعث عدم مشارکت شهروندان در فعالیت های اجتماعی و پایین بودن احساس تعلق مکانی شده است و از نتایج این امر، موجب تضعیف بسیاری از رفتارهای شهروندان است. در این بین، کیفیت ویژگی های کالبد شهر بر زیست ساکنان تأثیر دارد. در این راستا پژوهش حاضر در پی بررسی تطبیقی نقش میانجی هویت شهری و هویت محله در تأثیر کالبد شهری بر فرهنگ شهروندی در شهرهای کاشان و یاسوج می باشد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و اطلاعات با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری شد. حجم نمونه با محاسبه فرمول کوکران 384 پرسشنامه و به تناسب جمعیت جامعه آماری، برای شهر کاشان 266نفر و شهر یاسوج 118نفر توزیع گردید. نتایج نشان داد که در میان شاخص های کالبد شهری عامل (مبلمان، معابر و خوانایی شهر) در شهر کاشان با وزن 93/0 و عامل حمل ونقل شهری در شهر یاسوج با وزن 81/0 و در بین شاخص های فرهنگ شهروندی به صورت مشترک عامل مسئولیت پذیری اجتماعی در شهر کاشان با وزن 81/0 و در شهر یاسوج با وزن 79/0 بیشترین بارهای عاملی به خود اختصاص داده اند. همچنین بین کالبد شهری و فرهنگ شهروندی در شهر کاشان 33/0 و در شهر یاسوج 21/0 رابطه معناداری وجود دارد. در همین رابطه متغیر هویت شهری با میانجی گر کامل و متغیر هویت محله با میانجی گر جزئی در شهرهای کاشان و یاسوج را توانسته اند نقش ایفا نمایند.
اثربخشی درمان پردازش شناختی بر اعتماد بین فردی، بخشش بین فردی و صمیمیت زنان آسیب دیده از ترومای پیمان شکنی همسر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
89 - 103
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش تعیین اثربخشی درمان پردازش شناختی بر اعتماد بین فردی، بخشش بین فردی و صمیمیت زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر بود. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری 2 ماهه همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری را زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر شهر اصفهان که در سال 1399 به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند، تشکیل داده است. پس از غربالگری با مقیاس سنجش اختلال پس از آسیب ویدرز و همکاران (۱۹۹۴)، ۳۰ نفر به صورت نمونه گیری هدفمند غیر تصادفی، انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های اعتماد بین فردی رمپل و هولمز، (1986)، بخشش بین فردی احتشام زاده و همکاران، (2011 )، و صمیمیت واکر و تامپسون، (1983) بود. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان پردازش شناختی (رسیک و همکاران، 2016) قرار گرفت، سپس هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد درمان پردازش شناختی به طور معنی داری موجب افزایش اعتماد بین فردی، بخشش بین فردی و صمیمیت در زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر شده است(001/۰P<). میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش در متغیر اعتماد بین فردی (063/6 F=،۰۰۱/۰P<) ، بخشش بین فردی (051/۰F=، ۰۰۱/۰P<) و صمیمیت( 934/۰F=، ۰۰۱/۰P<) بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، بکارگیری درمان پردازش شناختی در بهبود اعتماد بین فردی، بخشش بین فردی و صمیمیت در زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر پیشنهاد می شود.
راهبردهای رسانه ای انتشار گفتمان سلفی: مطالعه سه نسل گروه های سلفی جهادی- تکفیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسانه ها به طور عام و در سال های اخیر فضای مجازی به طرز چشمگیری مورد بهره برداری جریان های سلفی جهادی- تکفیری بوده است. پژوهش حاضر با نگاهی مقایسه ای به نقش رسانه ها و فضای مجازی در انتشار گفتمان سه نسل گروه های سلفی جهادی- تکفیری، درپی پاسخ به این پرسش اصلی است که نسل های سه گانه گروه های سلفی جهادی - تکفیری چگونه از رسانه ها و فضای مجازی برای انتشار گفتمان خود و برساختن سوژه های سلفی استفاده کرده اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که بهره گیری از رسانه ها (عمدتا به دلیل تفاوت زمانی و شکاف نسلی) در نسل اول و دوم به مراتب کمتر از نسل سوم بوده و «داعش» به عنوان نسل سوم گروه سلفی جهادی - تکفیری در به کار گرفتن رسانه ها و فضای مجازی موفق تر از همتایان خود عمل کرده است. کارآیی این رسانه ها برای این گروه به مثابه «سلاحی» در «نبردهای نامتقارن» و در راستای تبلیغات برای انتشار مبانی گفتمان سلفی جهادی تکفیری، دعوت به جبهه های جنگ و عضوگیری برای انجام عملیات انتحاری بوده است. رویکرد مقایسه ای با محوریت موضوع رسانه در بررسی عملکرد سه نسل جریان سلفی جهادی- تکفیری نوآوری پژوهش حاضر به شمار می آید. روش پژوهش کیفی، از نوع تبیین علی و روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و استفاده از منابع معتبر فضای مجازی است.
مطالعه عوامل مؤثر بر ترس از جرم میان شهروندان ایرانی:مروری بر پژوهش های سابق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
71 - 97
حوزههای تخصصی:
ترس از جرم به معنای ترس، دلهره، هراس، اضطراب عمومی، احساس ناامنی و نگرانی اجتماعی نسبت به قربانی توسط جرائم اجتماعی (سرقت، کیف قاپی، دزدی، تهدید مالی-جانی، تنه زدن، اخاذی، مزاحمت ناموسی، فحاشی و هتک حرمت) است. جامعه ایرانی به دلیل تغییرات اجتماعی-فرهنگی و فرایندهای گذار اجتماعی از حالت سنتی-مکانیکی به قالب مدرن-ارگانیگی (صنعتی شدن، شهرنشینی، افزایش مهاجرت و جهانی شدن)، با عبور از آسیب و جرائم سنتی به مسائل و جرائم نوپدید و پیچیده همراه بوده است که کیفیت زندگی شهروندان را تحت تأثیر قرار داده است. به طوری که افزایش مسائل و آسیب های اجتماعی؛ شیوع جرائم مالی و خشن، سرقت، کیف قاپی، خشونت خیابانی و باز تکرار آن در رسانه های جمعی، برشدت ترس از جرم و نگرانی شهروندان افزوده شده است. براین اساس هدف اصلی این پژوهش، مطالعه عوامل مؤثر بر ترس از جرم میان شهروندان ایرانی (مروری بر پژوهش های سابق) است. روش تحقیق از نوع فراتحلیل، روش نمونه گیری تعمدی-غیراحتمالی؛ از جامعه آماری 89 سند (منابع علمی نورمگز، مگ ایران، ایران داک و پایگاه علمی جهاد دانشگاهی) 35 سند علمی به عنوان حجم نمونه در فاصله زمانی 1388 الی 1403 با تکیه بر ملاک ورود و خروج گزینش شده و از طریق آزمون d کوهن و f فیشر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج فراتحلیل نظام مند cma2 نشان می دهد که عوامل اجتماعی (رضایت از عملکرد پلیس انتظامی، بی سازمانی اجتماعی، تعلق اجتماعی، کنترل اجتماعی، سرمایه اجتماعی)؛ عوامل فرهنگی (مصرف رسانه جمعی، سرمایه فرهنگی، تعلق مذهبی، سبک زندگی ورزشی)؛ عوامل اقتصادی (محرومیت نسبی، پایگاه اقتصادی، فشارهای اقتصادی، مشارکت اقتصادی) و عوامل روانی (عزت نفس، برچسب زنی، تجربه قربانی شدن، سلامت روانی، انزوای اجتماعی) در افزایش نگرانی و ترس از جرم شهروندان مؤثر بوده است. درنهایت ترس از جرم به مثابه واقعیتی اجتماعی، اجباری و بیرونی طی سال های 1388 الی 1403 ریشه های چند بعدی داشته و عدم سیاست گذاری کلان، میانی و خرد در کنترل آن؛ منجر به بی ثباتی سکونتی، افزایش ناهمگونی اجتماعی، اختلال نظارت و کنترل اجتماعی، بی تفاوتی مدنی، افت کیفیت زندگی، کاهش سلامت روانی-اجتماعی، کاهش مشارکت اقتصادی، فروپاشی سرمایه اجتماعی و گذار جامعه مدنی به محیط انتقالی، فضای پنجره شکسته و غیردفاع اجتماعی-محیطی می گردد.
تحلیل بی اعتمادی سیاسی به عنوان عامل محرک کنش سیاسی اعتراضی در بستر تهدیدات امنیتی و فساد سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنش سیاسی اعتراضی به عنوان یکی از ویژگی های برجسته جوامع بشری، نقش بسزایی در شکل دهی به تحولات اجتماعی و سیاسی ایفا می کند. در ایران معاصر نیز به نظر می رسد باتوجه به اعتراضات و فعالیت های مدنی در دهه های اخیر، پژوهش در این حوزه دارای اهمیت ویژه ای است؛ در این راستا، هدف پژوهش حاضر تبیین کنش سیاسی شهروندان ایرانی است. روش تحقیق این پژوهش از نوع کمی و تحلیل داده های ثانویه بوده و داده ها از موج هفتم پیمایش ارزش های جهانی جمع آوری شده اند. جامعه آماری شامل 1499 شهروند ایرانی است که نمونه گیری آن به روش طبقه ای انجام شده بود. شیوه تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی و با استفاده از روش حداقل مربعات جزیی و نرم افزار اسمارت پی.ال.اس انجام گرفته است، تا نقش بی اعتمادی سیاسی به عنوان متغیر میانجی در رابطه میان احساس فساد و تهدیدات امنیتی با کنش های سیاسی اعتراضی سنجیده شود. نتایج نشان می دهد که فساد و تهدیدات امنیتی، به عنوان دو عامل کلیدی، به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر رفتارهای سیاسی اعتراضی تأثیرگذار هستند. در حالی که ادراک فساد به تنهایی تأثیر معناداری بر کنش های سیاسی ندارد، اما این تأثیر درصورت وجود متغیر واسطه ای بی اعتمادی سیاسی تشدید و معنی دار می شود. همچنین، تهدیدات امنیتی به طور مستقیم و نیز از طریق بی اعتمادی سیاسی، بر افزایش کنش های سیاسی در میان شهروندان تأثیر معنی دار دارد
بررسی تأثیر پایبندی مذهبی بر مشارکت اجتماعی مرزنشینان (مورد مطالعه: مناطق مرزی غرب استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۳
1157 - 1186
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی «ابعاد چهارگانه پایبندی مذهبی بر مشارکت اجتماعی مناطق مرزی غرب استان کردستان» است. پژوهش با اهداف کاربردی و با رویکرد روش کمّی و به لحاظ زمانی مقطعی می باشد که با استفاده از روش پیمایش و استفاده از ابزار پرسشنامه انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش ساکنان روستاهای سقز، بانه، مریوان و سروآباد در مناطق مرزی استان کردستان است که در سال 1402-1401 بر اساس سرشماری سال 1395 جمعیت این مناطق در مجموع 222174 نفر بوده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعداد ۳۸۴ نفر محاسبه شد. نمونه گیری بر اساس طبقه بندی انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. پردازش، تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (جدول های توزیع فراوانی، آزمون های همبستگی، رگرسیون چند متغیری و تحلیل مسیر) انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد سهم پایبندی مذهبی و ابعاد چهارگانه پایبندی مذهبی بر مشارکت اجتماعی عبارت اند از: پایبندی مذهبی (417/0)، بُعد اعتقادی ۲۹۸/۰، بُعد مناسکی ۴۴۲/۰، بُعد عاطفی ۳۵۴/۰ و بُعد پیامدی ۳۷۴/۰ می باشد؛ لذا مجموعه متغیرهای مستقل قادرند تغییرات متغیر مشارکت اجتماعی را تبیین و هریک از ابعاد مربوطه فوق در میزان و سطح مشارکت اجتماعی مرزنشینان مناطق مذکور تأثیرگذار است.
اثر سرمایه اجتماعی بر همگرایی در آمد سرانه در استان های مرزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
321 - 343
درمطالعات مختلف رشد تابعی از نیروی کار و سرمایه دیده شده است، این دو عامل حدود 50 درصد رشد اقتصادی را تشریح نموده اند. از طرفی درون زایی رشد موضوعی است که توسط رومر و سایرین مطرح و دلایل اختلاف سطح رشد بین مناطق پیشرفته را رخ می دهند. مقاله حاضر، فرآیند همگرایی درآمد سرانه در مجموعه ای از 16 استان های مرزی کشور را برای دوره زمانی 1398-1379 با توجه خاص به نقش سرمایه اجتماعی به عنوان عامل آماده ساز با روش پانل دیتا بررسی می نماید. طبق نتایج، همگرایی تابعی از عواملی مانند انباشت سرمایه انسانی، انباشت سرمایه فیزیکی و سرمایه اجتماعی است. ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی، آثار رشد مختلفی بر اساس میزان توسعه استان مرزی دارند. بنابراین 1- اعتماد (معکوس سرانه تعداد پرونده های قضایی مربوط به صدور چکهای بی محل ، اختلاس و رشوه). 2- مشارکت (نرخ مشارکت در انتخابات)، نیز حالت های پایدار متفاوت میان کشورها را کنترل می کند. از ضریب نرخ رشد درآمد سرانه در 5 سال گذشته بی معنا است و از انجا که ضریب همگرایی معنا دار نیست، در نتیجه این مدل همگرا نمی باشد و همواره بلحاظ درآمدسرانه اختلاف پایدار بین استانهای مرزی ایران وجود دارد و خواهد داشت. و سطوح فعلی سرمایه انسانی و اجتماعی و فیزیکی نمی تواند در کاهش اختلاف سطوح درآمد استان های مرزی تاثیر گذار باشد.
تعامل علوم اجتماعی و حقوق خانواده بر مبنای مصلحت، مورد مطالعه: طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
241 - 258
برخی قوانین و رویههای قضایی در حقوق خانواده، نه تنها با هدف شارع از تشکیل خانواده، مصالح کلان خانواده و ارزشهای بنیادین آن مغایر است، بلکه خود آسیب های اجتماعی گوناگونی را موجب می شود. از این رو، ضروری است که لوازم و پیامدهای اجتماعی هر قانون و رویه ای را در بستر جامعه بررسید. بند ب مادیه 80 برنامیه پنجسالیه هفتم پیشرفت، از «اصلاح قوانین و مقررات و بهبود نظام حکمرانی در راستای ارتقای خانوادهمداری» سخن می گوید. برای رسیدن به این مهم باید در شیویه استنباط احکام خانواده و قانون گذاری و اجرا با درنظرگرفتن آثار و پیامدهای اجتماعی هر قانون بازنگری شود. به نظر می رسد مهم ترین راهکار، توجه به حدودوثغور مصلحت و استفاده از آن در استنباط و اجرای احکام از مسیر احکام حکومتی است. هرگونه آسیب اجتماعیِ معتنابهی مربوط به خانواده خلاف مصلحت به نظر می-رسد. حکم عقل و بنای عقلا در رجوع جاهل به عالم از ضرورت استفاده از دستاوردهای دانشمندان علوم اجتماعی به مثابیه مرجعی برای تشخیص مصلحت پرده برمی دارد. درواقع، ضرورت تغییر قوانین خانواده در راستای مصالح اجتماعی نشاندهندیه ضرورت انجام پژوهش های میانرشتهای معتبر برای هماهنگی بیشتر بین قوانین با مصالح اجتماعی است. این پژوهش مدعی است بر اساس مصلحت خانواده و جامعه باید اصلاحات ویژه ای در قوانین مربوط به خانواده، از راه تعامل علوم اجتماعی و حقوق خانواده انجام شود. در این راستا، طلاق عاطفی را به عنوان یکی از آسیب های اجتماعی برمیرسد و لوازم مصلحت را با توجه به دستاوردهای علمی علوم اجتماعی دنبال میکند و راهکارهایی را به قانونگذار پیشنهاد میدهد.
روابط فرازناشویی در زنان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
روابط فرا زناشویی از مهم ترین تهدیدات برای ثبات روابط زناشویی و عملکرد خانواده و از عمده ترین دلایل طلاق و از بحرانی ترین مسائلی است که خانواده ها و سلامت اجتماعی را تهدید می کند. هدف پژوهش دستیابی به علل روابط فرازناشویی در زنان است. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری، 34 نفر از زنان در پژوهش، مشارکت کردند. جهت جمع آوری اطلاعات ، مصاحبه های نیمه ساختاریافته مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل محتوای اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها، 3 درون مایه اصلی شامل عوامل فردی، عوامل بین فردی و عوامل اجتماعی را آشکار ساخت. عوامل درون فردی با شناسایی عواملی مانند ویژگی های شخصیتی، اختلالات روانی، نگرش های ناکارامد، عوامل بین فردی با شناسایی مضامینی مانند خلل در عشق و احساس تعلق خاطر به همسر، عدم همسویی و عدم همراهی یکدیگر، کیفیت پایین رابطه جنسی و روابط ناکارآمد، عوامل اجتماعی با شناسایی مجموعه ای از شرایط اجتماعی مانند تحولات کلان مانند فرد گرایی، تغییر ارزش ها و ترویج ارزش های جایگزین، فقدان رابطه ناب، تسهیل گری تکنولوژی و رسانه های مجازی، تغییر نوع نگاه زنان نسبت به زن بودن و مسئولیتهای آن ، کمرنگ شدن اصول اعتقادی، به عنوان درون مایه های اصلی این پژوهش شناخته و دسته بندی شدند. یافته های پژوهش حاضر می تواند تصویری روشن از تجربه افرادی که روابط فرازناشویی داشته اند، ارائه دهد تا در مقابل بتواند جهت راهکارهای مقابله ای مفید واقع شود.
شناسایی بسترهای زمینه ساز وقوع خشونت و استراتژی های مواجهه با آن در مدرسه: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
215 - 240
درهم تنیدگی عوامل ساختاری و عاملیتی، بستری برای انجام کنش های خشونتی دانش آموزان در مدرسه فراهم می نماید. این پژوهش با هدف شناسایی بسترهای زمینه ساز وقوع خشونت و استراتژی های مواجهه با آن در مدرسه به روش کیفی و گرندد تئوری در سال تحصیلی 1401-1400 اجرا شده است. نمونه این پژوهش 36 نفر از دانش آموزان پسر دارای رفتارهای خشونت آمیز و مطلع از این رفتارها در مقطع متوسطه دوم شهر کرج بوده است. نمونه گیری بصورت هدفمند و با حداکثر تنوع بوده و مصاحبه ها بصورت فردی و بر اساس فرمت مصاحبه نیمه ساختار یافته، انجام و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار MAXQDA 20 انجام شده است. بر اساس یافته های پژوهش مقوله های «زندگی در محلات آسیب زا» و «ناهمگونی فرهنگی» به عنوان شرایط زمینه ای، «ارتباط با دوستان خشونت ورز» و «شرایط فردی» به عنوان شرایط مداخله گر تعیین شدند. راهبرد نوجوانان دارای رفتارهای خشونت آمیز شامل خشونت در مقابل خشونت، خود داری از کنش خشونت آمیز و ایجاد هدفمندی بوده است، که با پیامدهایی نظیر «ضرر مالی»، «پشیمانی» و «سوء پیشینه» مواجه شده اند. مقوله ی مرکزی پژوهش تحت عنوان «خشونت به مثابه واکنش فرد به شرایط اختلال آمیز محیطی» نام گذاری گردیده است. بر اساس نتایج حاصل از یافته های این پژوهش، خشونت نوجوانان علاوه بر ویژگی های فردی، ریشه در عوامل خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی دارد و دانش آموزان وقتی در شرایط و موقعیت های متفاوتی قرار می گیرند، به خاطر سطح پایین تاب آوری اجتماعی، کنش های خشونتی از خود نشان می دهند.
نسبت اراده عمومی و قانون در اندیشه ی فقهی – سیاسی امام خمینی (قدس سره)
منبع:
فرهنگ پژوهش بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷ ویژه علوم سیاسی
31-57
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه معمولاً برخورد جامعه با مفهوم قانون یک برخورد ارتکازی و بداهه انگاری بوده است؛ لذا کمتر به تحقیق در این باره پرداخته شده است. امتیازات تفکر فقهی - سیاسی و اقامه حکومت در عصر معاصر توسط امام خمینی(قدس سره) ویژگی های بی بدیل و ممتاز ایشان است که می تواند نظریه قانونی ایشان را در سطح سندی عالی نسبت به حکومت جمهوری اسلامی قرار دهد. برخوردهای دوره مشروطه تا معاصر نشان می دهد فهم مسأله قانون، معرکه آراء و تشتت نظری بوده است و تأمل در این مفهوم می تواند مثمر فایده برای تبیین دقیق این مفهوم در خلاء علمی موجود باشد. در این پژوهش برآنیم تا جایگاه قانون و خصوصاً مولفه اراده عمومی را در فکر فقهی - سیاسی ایشان بررسی و در ضمن آن به برخی شبهات پاسخ دهیم. انتخاب فقه سیاسی امام خمینی(قدس سره) به خاطر آن است که ایشان معمار قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و از سویی ایشان مدعی این است که «حاکمیت قانون» دقیقاً منطبق با اسلام است، ادعایی که در بوته نقد بسیاری از محققان بوده است. در نتیجه یکی از ثمرات تحقیق حاضر این مهم است که انقلاب به انحرافات اندیشه ای از اصالت خود دچار نشود و مفاهیم مشوب به ناحق نتواند در اصالت فقهی نظام سیاسی ما وارد شوند.
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر مشارکت سیاسی دانشجویان شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی، جامعه شناسی و اقتصاد مورد توجه قرار گرفته است و ماهیت بین رشته ای دارد. این مفهوم از علوم اجتماعی وارد علوم سیاسی شده است و به عنوان پل ارتباطی بین اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی، نقش مهمی در صحنه روابط سیاسی جامعه و حکومت، بخصوص در بحث مشارکت سیاسی، انسجام اجتماعی، امنیت و وفاق ملی دارد. سرمایه اجتماعی از مهمترین شاخصه های رشد و توسعه است. دانشجویان به عنوان فعالان سیاسی جوامع که به سرنوشت خود و جامعه حساس هستند، نقش مهم و جایگاه بالایی در جامعه دارند. بهره مندی جامعه از توانمندی های این قشر یکی از شرایط توسعه سیاسی و اجتماعی است. در همین راستا مقاله حاضر به روش توصیفی – همبستگی، به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی دانشجویان شهر ایلام پرداخته است.
جامعه آماری پژوهش را دانشجویان شهر ایلام تشکیل می دهند که 384 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. انتخاب نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن به روش صوری و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به دست آمد. داده ها نیز از طریق نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی، رابطه معناداری وجود دارد. رابطه اعتماد اجتماعی، هنجارهای اجتماعی و شبکه های اجتماعی نیز با تمام ابعاد مشارکت معنی دار است.
تبیین جامعه شناختی تأثیر احساس نابرابری اجتماعی بر بی تفاوتی اجتماعی (مورد مطالعه: شهروندان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
277 - 312
حوزههای تخصصی:
از یک سو شاخص های آماری گزارش شده و نیز تجربیات روزمره مردم ایران نشان از وجود سطح بالای نابرابری اجتماعی دارند و از سوی دیگر مشاهده می شود که بی تفاوتی اجتماعی نیز از پدیده های رو به افزایش در چند دهه گذشته ایران هست. با توجه به تغییرات همسوی این دو پدیده سوال این تحقیق این هست که نابرابری اجتماعی می تواند چه اثری بر این پدیده داشته باشد؟ این پژوهش به روش کمی و شیوه پیمایشی با ابزار پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان بالای 15 سال شهر اهواز هستند که به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، تعداد 384 نفر از آنان مورد مطالعه قرار گرفته اند. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و Smart PLS تحلیل شده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد میزان احساس نابرابری اجتماعی و نیز بی تفاوتی اجتماعی در بین جامعه آماری بیشتر از سطح متوسط هست. میزان بی تفاوتی افراد بر حسب سن، جنسیت و قومیت تفاوت معنی دار دارد و احساس نابرابری اجتماعی با اثر استانداردی برابر با 0.4 می تواند 16 درصد از واریانس بی تفاوتی اجتماعی افراد را تبیین کند. با توجه به نتایج بدست آمده هر اندازه افراد در جامعه احساس نمایند که به آنها تبعیض می شود و از فرصت یکسانی با سایر افراد جامعه برخوردار نیستند دچار دلزدگی و سرخوردگی می شوند و انزوا و بی تفاوتی نسبت به جامعه را در پیش گرفته و این رفتار را به عنوان حقی مسلم و رفتاری شایسته تلقی خواهند کرد. شیوع چنین ذهنیت و رفتاری می تواند پیامدهای منفی در ابعاد مختلف برای نظام اجتماعی داشته باشد.
بررسی نگرش دانشجویان به اعتراضات و ناآرامی های ۱۴۰۱(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ناآرامی های سال 1401 بعد از انقلاب اسلامی به لحاظ دامنه و شدت اثرگذاری بر نظم اجتماعی بی نظیر بوده است. با توجه به نقش برجسته قشر جوان و بخصوص دانشجویان در وقوع و تشدید این تحولات از سویی و تأثیرگذاری آنان در نگهداشت وحدت و انسجام اجتماعی از سوی دیگر، نگرش سنجی این قشر حول ثبات/ بی ثباتی اولویت می یابد. هدف پژوهش حاضر علاوه بر سنجش وضعیت نگرشی دانشجویان حول ناآرامی های سال 1401، راهبردپردازی تقویت وحدت و انسجام اجتماعی نیز است. در این راستا روش پژوهش از نوع پیمایش، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه می باشد. جامعه آماری نیز، دانشجویان ایرانی دانشگاه های داخلی با جمعیت نمونه ای 620 نفره هستند. از منظر دانشجویان؛ وضعیت نامناسب اقتصادی و احساس محرومیت، عملکرد رسانه های برون گفتمانی، کاهش کارآمدی و مقبولیت نظام به همراه شیوع فساد اداری – اقتصادی به ترتیب مهمترین دلایل ناآرامی ها بوده است. افزایش آمادگی به اعتراض یا میل به مشارکت در اعتراضات، افزایش میل به مهاجرت خارجی به دلیل ناآرامی ها و کاهش میل به مشارکت سیاسی از مهم ترین پیامدهای ناآرامی های 1401 نزد جمعیت دانشجویی محسوب می شوند. به لحاظ راهبردی نیز زمینه سازی و برنامه ریزی برای ایجاد بستری مطالبه گرانه با گرایش تعامل طلبی در میان دانشجویان، ساماندهی سبک زندگی دانشجویی با تدوین الگوی آن، تقویت کارآمدی نظام بخصوص در عرصه اقتصادی مورد تأکید قرار گرفته است.
Designing a Superior Service Delivery Model in Education to Enhance Public Satisfaction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
189 - 197
حوزههای تخصصی:
Purpose: The education system plays a crucial role in the growth and progress of any society and, as one of the main institutions developing intellectual capital and specialized human resources, it holds a sensitive responsibility in achieving sustainable development. Therefore, it should focus on improving the quality of its service delivery to meet people's expectations and increase their satisfaction. Accordingly, the aim of this study is to design a superior service delivery model in the field of education to enhance public satisfaction.
Methodology: This research is applied in purpose, exploratory in nature due to its qualitative research approach, and descriptive-survey in terms of data collection and implementation. In the first phase, the population consisted of scientific documents and records, from which 38 studies were selected as the research sample based on inclusion criteria and purposive sampling method. In the second phase, academic and organizational experts were chosen based on the principle of theoretical saturation and purposive sampling technique, totaling 16 individuals. The data collection tool in the first phase was a systematic review of scientific documents and records through meta-synthesis, and in the second phase, semi-structured interviews with experts through thematic analysis. Validity through the CASP tool and reliability through Cohen's kappa coefficient were obtained at 0.56. The validity and reliability of the interview tool were also examined based on criteria of accuracy, credibility, dependability, transferability, and confirmability, which were ultimately confirmed. Finally, the data were analyzed using thematic analysis in MAXQDA software.
Findings: The findings of this research identified 69 indicators, 13 components, and 3 dimensions for superior service delivery in the field of education to enhance public satisfaction. The dimensions of superior service delivery included: quality of educational services (with 9 components: tangibles, accountability, assurance, empathy, courtesy, dynamism, diversity, citizen-centricity, and monitoring and control), productivity of educational services (with 2 components: service efficiency and effectiveness), and intelligence of educational services (with 2 components: digitalization and the use of modern technologies). Ultimately, considering these dimensions, components, and identified indicators, the final model of the study was presented, which was found to be of suitable validity.
Conclusion: Considering the results obtained from the current study, it is possible to create conditions for the realization of superior service delivery in the field of education to enhance the level of public satisfaction.
The Role of Educational Institutions in Shaping Student Self-Perception(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This research aims to explore the various aspects of educational environments that shape how students perceive themselves, with a focus on the interactions and experiences that contribute to their self-concept and academic engagement.
Methodology: This qualitative study was conducted using semi-structured interviews with 21 participants who were either currently enrolled in educational institutions or had recently graduated. Data collection continued until theoretical saturation was achieved, ensuring a comprehensive understanding of the phenomena. The interviews were transcribed and analyzed using NVivo software to identify recurring themes and patterns related to the educational environment and its impact on student self-perception.
Findings: Four main themes were identified: Institutional Environment, Educational Practices, Student Engagement, and Self-Perception Development. Each theme comprised various categories that elucidated the influence of educational settings on students: Institutional Environment included Physical Infrastructure, Social Climate, Academic Atmosphere, Administrative Support, and Extracurricular Activities. Educational Practices focused on Teaching Methods, Evaluation Techniques, and Teacher-Student Relationships. Student Engagement highlighted Participation in Class, Engagement in School Governance, Peer Collaboration, and Identification with School. Self-Perception Development covered Identity Formation, Self-Efficacy, Career Aspirations, Academic Self-Concept, and Emotional Resilience.
Conclusion: The study concluded that educational institutions play a pivotal role in shaping student self-perception through various environmental and interactional aspects. These elements not only influence students' academic engagement but also significantly impact their self-concept and future aspirations. The findings underscore the need for educational policies and practices that enhance positive student experiences and support comprehensive development.
Examination of the Moral Curriculum in Iranian Schools in Dubai and the National Curriculum of the Islamic Republic of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۲ (۲۰۲۴)
174 - 180
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aims to examine the moral curriculum in Iranian schools in Dubai, assesses its alignment with the National Curriculum Document of the Islamic Republic of Iran, and proposes strategies for optimization.
Methodology: A mixed-methods approach was employed, combining qualitative methodologies. Content analysis was conducted on moral education textbooks from grades one to nine used in Iranian schools in Dubai and the National Curriculum Document of Iran. Semi-structured interviews were conducted with 20 teachers and 5 curriculum planners to gain insights into teaching methods and evaluation practices. Colaizzi’s phenomenological method was used to analyze interview data, and thematic analysis was performed using qualitative data analysis software.
Findings: The content analysis revealed that the moral curriculum in Iranian schools in Dubai follows a Western framework compatible with Islamic principles, emphasizing cultural studies, individual and social development, character-moral education, and civic studies. However, significant discrepancies were found when compared to the National Curriculum Document, which emphasizes virtues such as patience, courage, respect, empathy, chastity, trustworthiness, justice, and honesty. The Dubai curriculum focuses more on secular ethics and civic responsibilities. Proposed strategies for optimization include incorporating content aligned with the National Curriculum, enhancing cultural and recreational activities, organizing book reading competitions, and providing professional development for teachers.
Conclusion: The study underscores the complexity of delivering moral education in a transnational context, where curricula must balance national values with the multicultural environment of the host country. The findings highlight the need for a more integrated approach that incorporates Islamic values while addressing the diverse backgrounds of students. By adopting the proposed strategies, Iranian schools in Dubai can enhance the moral and ethical development of their students, aligning more closely with national educational goals and effectively promoting Islamic ethical principles alongside necessary civic and social competencies.
سناریوهای پیش روی تاثیرات جنبش های نوظهور بر جمهوری اسلامی ایران در دهه پنجم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
32 - 55
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر موضوع سناریوهای تاثیر جنبش های نوظهور بر جمهوری اسلامی ایران در دهه ی پنجم انقلاب اسلامی با این هدف مورد مطالعه قرار گرفت که با رویکردی آینده پژوهانه مهم ترین جنبش های نوظهور جامعه ایران مشخص گردد و تاثیراتی که این جنبش ها در دهه ی پنجم انقلاب اسلامی بر جامعه ایران خواهند داشت در قالب سناریو مطرح گردد. روش: از روش پژوهش تحلیل اسناد، مصاحبه های نیمه ساخت یافته با نخبگان و نیز روش سناریو نویسی (عدم قطعیت های بحرانی) برای تحقق اهداف استفاده گردید. یافته ها: با شناسایی پیش ران ها و عدم قطعیت های موجود، دو مورد از پیش ران ها (جنبش دموکراسی خواهی و جنبش سبک های جدید زندگی) که بر اساس نظر نخبگان حائز اهمیت بیشتری بودند انتخاب گردیدند و بر حسب عدم قطعیت های موجود در رابطه با هر کدام از پیش ران ها، مجموعا چهار سناریو مطرح گردید.نتیجه گیری: در این پژوهش از میان چهار سناریو مطرح شده، دو سناریو بر ایجاد تغییرات مهم و اساسی توسط پیش ران ها و دو سناریو نیز بر کنترل پیامدهای ناشی از این پیش ران ها توسط نظام جمهوری اسلامی اشاره دارد.واژگان کلیدی: جنبش های نوظهور، سناریو، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی.
رابطه منابع خانوار با مشکلات رفتاری فرزندان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۲
45 - 77
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشکلات رفتاری در میان کودکان به عنوان تغییرات جدّی منفی در نحوه رفتار و کنترل احساسات کودکان توصیف می شود و باعث پریشانی اطرافیان می شود. این امر، منجر به عدم سازش و انطباق با محیط و بروز انحرافات گوناگون در ابعاد مختلف برای کودک می شود. لذا هدف پژوهش حاضر تجزیه و تحلیل مشکلات رفتاری فرزندان با تاکید بر آثار منابع خانواده به ویژه عوامل اقتصادی است.
روش: روش پژوهش میدانی بوده و ابزار مورد استفاده پرسشنامه می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل خانوارهایی است که حداقل یک فرزند در سن مدرسه داشته و محدودیت جغرافیایی ندارند. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از روش رگرسیون دو وجهی و مدل رگرسیونی پروبیت استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر این است که با فرض ثبات سایر شرایط، ناتنی بودن پدر یا عدم در دسترس بودن پدر بیولوژیکی در 4 سالگی کودک، احتمال بروز مشکل رفتاری در فرزند را 165/0 واحد افزایش می دهد. همچنین اشتغال به کار تمام وقت مادر در 8 سالگی کودک احتمال بروز مشکل رفتاری در فرزند را 003/0واحد افزایش می دهد.
بحث: مهیا نمودن شرایط به منظور احساس نشدن عدم وجود پدر بیولوژیک از سوی فرزند، عدم اشتغال به کار مادر، فراهم نمودن خانه شخصی برای فرزندان تا 8 سالگی آنان در صورت امکان، رعایت تعادل در خواسته های کودک و برآورده کردن آن ها تا حد امکان، صرف زمان بیشتر پدر و مادر با فرزندان در قالب بازی، سفر تفریحی و پیگیری وضعیت تحصیلی فرزندان از موارد مهمی هستند که می توانند احتمال بروز مشکلات رفتاری در کودکان را کاهش دهند.
فرا ترکیب طراحی مدل ابعاد آسیب های رسانه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۴)
55 - 81
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی مجازی یکی از مهم ترین و اثرگذارترین رسانه های اجتماعی هستند که امروزه توانسته اند در قالب ابزار روزمره و کاربردی، بر روابط خصوصی شهروندان اثرگذارد. این فضا در کنار مزایای بی شمار، معایبی هم به همراه دارد و به کاربران ناآشنا با فضای مجازی آسیب های جدی وارد می کند. بنابراین اهمیت، شناسایی و بررسی آسیب های رسانه های اجتماعی مجازی مورد توجه قرار گرفته؛ به گونه ای که سالانه مقاله های پژوهشی زیادی در این خصوص نگارش و چاپ شده است. اما، با توجه به اینکه این مقاله ها با جامعه آماری متفاوت، و شرایط متفاوت جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انجام شده، نتایج متفاوتی داشته است. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش کرد ابعاد این آسیب ها را با استفاده از شیوه فراترکیب شناسایی، طبقه بندی، و در نهایت مدل نهایی ابعاد آسیب های فضای مجازی را طراحی و ارائه کند. لذا، هدف پژوهش شناسایی و طبقه بندی آسیب های فضای مجازی، و طراحی مدلی جدید برای شناخت ابعاد آسیب های رسانه های اجتماعی مجازی است. به همین دلیل، با استفاده از روش فراترکیب نتایج پژوهش های پیشین، در سال های ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰، مورد واکاوی قرار گرفت. با بررسی کیفیت مقاله ها در نهایت ۴۲ مقاله از بین ۵۴ مقاله برای تجزیه وتحلیل انتخاب شد. یافته های تحقیق نشان داد ابعاد فرهنگی، شبکه های اجتماعی، نهاد دین، شخصیت و واقعیت زدایی از مهم ترین ابعاد آسیب پذیر رسانه های اجتماعی مجازی به شمار می روند.