فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در تلاش است تا با یک طراحی آموزشی مناسب، تأثیر بازی وارسازی را بر خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی بررسی کند. این پژوهش به شیوه شبه آزمایش و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری در این پژوهش دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی شهرستان ساری در سال 1402-1403 بودکه بر اساس نمونه گیری در دسترس،63 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب و د ر دو گروه آزمایش( 31 نفر) و کنترل( 32 نفر) به طور تصادفی قرار گرفتند و طراحی فرآیند یادگیری و آموزش در پلت فرم اجوچال برای گروه آزمایش اجراء شد. ابزار پژوهش، پرسش نامه خودپنداره تحصیلی یسن چن (2004) بر اساس پژوهش های معتبر است که روایی صوری و محتوایی آن، مورد تأیید گزارش شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (محاسبه میانگین و انحراف استاندارد) و روش های آمار استنباطی، استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس یک متغیره و تحلیل کواریانس چند متغیره در سطح معناداری 05/0=α، انجام شده است. یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت نمرات بین پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل، معنادار است و طراحی آموزشی مبتنی بر بازی وارسازی بر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد.
نقش استفاده از بازهای رایانه ای بر رشد اخلاقی کودکان و نوجوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر؛ تعیین نقش استفاده از بازی های رایانه ای بر رشد اخلاقی دانش آموزان است. پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفته است و جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان شاغل به تحصیل دوره دوم ابتدایی ناحیه 4 استان قم در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل می دهند که و از بین آن ها 36 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش (18 نفر شامل 9 پسر و 9 دختر) و کنترل (18 نفر شامل 9 پسر و 9 دختر) قرار گرفتند. گروه نمونه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه های رشد اخلاقی Manavipour (2021)پاسخ دادند. بازی ماینکرافت نیز به صورت گروهی، آنلاین و در ساعت مشخصی توسط دانش آموزان به مدت 20 روز انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس و ابزار spss استفاده شده است. نتایج نشان داد استفاده از بازی های رایانه ای در رشد اخلاقی دانش آموزان تأثیر داشت (001/0> P استفاده از بازی های رایانه ای در ابعاد رشد اخلاقی (اخلاق اجتماعی، اخلاق پس عرفی، اخلاق عرفی و اخلاق پیش عرفی) دانش آموزان تأثیر داشت (001/0> P باتوجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود در مدارس به نقش بازی های رایانه ای در رشد اخلاقی کودکان توجه شود.
نقش واسطه ای رفتار فراوظیفه ای در رابطه بین رهبری سطح پنج و دلبستگی شغلی معلمان مقطع ابتدایی نورآباد ممسنی
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
169 - 183
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از انجام این مطالعه، نقش واسطه ای رفتار فراوظیفه ای در رابطه بین رهبری سطح پنج و دلبستگی شغلی معلمان مقطع ابتدایی نورآباد ممسنی بود. روش شناسی پژوهش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نوع توصیفی-همبستگی بود که به صورت میدانی اجرا شد. جامعه آماری این تحقیق، کلیه معلمان مقطع ابتدایی نورآباد ممسنی بود. با توجه به اینکه حجم جامعه 485 نفر بود، بر اساس جدول مورگان 215 نفر نمونه پیشنهاد شده است. این تعداد نمونه بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، برای پاسخگویی به پرسشنامه های استاندارد رهبری سطح پنج شریعت نژاد (1397)، رفتار فراوظیفه ای ارگان و همکارانش (1988) و دلبستگی شغلی شافلی (۲۰۱۵) انتخاب شدند. روایی پرسشنامه ها با تایید خبرگان و پایایی با محاسبه آلفای کرونباخ بترتیب 852/0، 813/0 و 864/0 مورد تایید قرار گرفتند. برای آزمون میزان همبستگی بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون، تفاوت بین گروه ها از تی گروه های مستقل و برای بررسی نقش واسطه ای از معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS و Amoos استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین رهبری سطح پنج، رفتار فراوظیفه ای و دلبستگی شغلی رابطه مستقیم و معناداری برقرار بوده است. دلبستگی شغلی معلمان زن و مرد مقطع ابتدایی نورآباد ممسنی تفاوت معناداری ندارند. نتیجه گیری: رفتار فراوظیفه ای در رابطه بین رهبری سطح پنج و دلبستگی شغلی معلمان مقطع ابتدایی نورآباد ممسنی، نقش واسطه ای ایفا نموده است.
بررسی تجارب زیسته مادران دانش آموزان دورۀ ابتدایی از آموزش مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
117 - 140
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته مادران دانش آموزان دوره ابتدایی از آموزش مجازی صورت گرفت. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. گروه هدف پژوهش تمامی مادران دارای دانش آموز دوره دوم ابتدایی در ناحیه یک شهر یزد در سال تحصیلی 1401-1400 بودندکه تعداد 14 نفر از این مادران از طریق روش نمونه گیری «هدفمند» انتخاب شد. اینکه مادران حداقل دو سال تجربه آموزش مجازی در خانه در دوران کرونا را داشته باشند، جزو ملاکهای ورود و خروج بود. پس از رسیدن به اشباع نظری جمع آوری داده ها به اتمام رسید. ابزار پژوهش «مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته» بود و از روش تحلیل داده اسمیت استفاده شد. برای تعیین اعتبار داده ها از بررسی و تطبیق نظر برخی پژوهشگران کیفی و مشارکت کنندگان در پژوهش استفاده شد. با بررسی تجارب زیسته مادران دانش آموزان از آموزش مجازی، از دل این مفاهیم، 9 مضمون اصلی و 25 زیرمضمون فرعی استخراج شد. مضامین مشارکت و نظارت موثر والدین، کارآمدی آموزشی و جنبه موثر اقتصادی، در پاسخ به سوال جنبه مثبت آموزش مجازی؛ مضامین مسائل آموزشی و مسائل فنی، در پاسخ به سوال جنبه منفی آموزش مجازی و مضامین حمایت مردمی، نظارت و ارزشیابی، حل مشکلات زیرساختی و آموزشی و ادغام آموزش مجازی و حضوری، در پاسخ به ارائه راهکار برای بهبود آموزش های حضوری و مجازی حاصل شد . به طور کلی می توان گفت که آموزش مجازی مزایا و معایب خاص خودش را دارد و ادغام آموزش مجازی و حضوری در کنار هم در مدارس می تواند جهت بهبود کیفیت آموزشی موثر واقع شود.
واکاوی مؤلفه های برنامه درسی ریاضی دانش آموزان با آسیب بینایی مبتنی بر رویکرد دانش آموز محور: سنتز پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به رویکرد دانش آموز محوری در برنامه درسی ریاضی دانش آموزان با آسیب بینایی باید برای فرد فرد دانش آموزان اهداف خاص و منحصر به فردی تدوین تا نیازهای ویژه هر یک از آنها برطرف شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی ویژگی مؤلفه های برنامه درسی ریاضی دانش آموزان با آسیب بینایی با رویکرد دانش آموز محور بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی از نوع سنتزپژوهی انجام شد. منابع مورد مطالعه، شامل پژوهش های علمی معتبر در این زمینه بود که با توجه به جستجوی منظم در پایگاه های اطلاعاتی براساس معیارهای ورودی تعداد 1896 پژوهش علمی شناسایی و در نهایت براساس معیارهای خروجی 23 مقاله جهت تحلیل نهایی انتخاب شد. برای گزارش و ثبت اطلاعات پژوهش های اولیه از سیاهه ی طراحی شده توسط پژوهشگر استفاده شد. با توجه به الگوی شش مرحله ای سنتزپژوهی روبرتس اطلاعات به دست آمده کدگذاری و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: ویژگی های مؤلفه های برنامه درسی ریاضی دانش آموزان با آسیب بینایی با رویکرد دانش آموز محور براساس عناصر دهگانه ا کر ارائه شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که برنامه درسی ریاضی با رویکرد دانش آموز محور برنامه ای مرتبط با نیازها، علایق و توانایی های دانش آموزان با آسیب بینایی است که به تجربیات قبلی مرتبط با زندگی واقعی آنها توجه می کند. در این برنامه درسی؛ مشارکت در یادگیری، داشتن مهارت های لازم معلم در آموزش ویژه برای یادگیری ریاضی و برجسته سازی لمسی دارای اهمیت است.
اثربخشی توان بخشی شناختی مبتنی بر نرم افزار کاپتان لاگ بر بهبود حافظه دیداری-فضایی دانش آموزان با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال خواندن یکی از انواع اختلال های یادگیری خاص است که می تواند با نارسایی در کارکردهای اجرایی بویژه حافظه دیداری-فضایی همراه باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی توان بخشی شناختی مبتنی بر نرم افزار کاپتان لاگ بر بهبود حافظه دیداری-ف ضایی دا نش آموزان با ا ختلال خوا ندن انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را تمامی دانش آموزان پایه دوم تا پنجم با اختلال خواندن شهر تهران تشکیل می دادند که از بین آنها نمونه ای به حجم 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس شناسایی و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از نرم افزار سنجش حافظه دیداری-فضایی استفاده شد. گروه آزمایشی برنامه توان بخشی شناختی کاپیتان لاگ را در 15 جلسه 40 دقیقه ای به صورت هفته ایی 2 بار دریا فت کرد ا ما گروه گواه آموزش م عمول خود را در مدر سه ادا مه داد. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد، برنامه توان بخشی شناختی کاپیتان لاگ تأثیر معناداری در بهبود حافظه دیداری-فضایی گروه آزمایشی داشت ) 05 / .)P>0 نتیجه گیری: بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد توان بخشی شناختی مبتنی بر نرم افزار کاپتان لا گ می تواند روش مداخله ای مناسبی در بهبود حافظه دیداری-فضایی این دانش آموزان باشد.
نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین سبک های دلبستگی و رضایت از زندگی در مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین سبک های دلبستگی و رضایت از زندگی در مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری بود. روش: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری که فرزندانشان تحت آموزش در مرا کز اختلالات یادگیری آموزش وپرورش شهرستان رشت در سال 1402 بودند. 225 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل؛ پرسشنامه جمعیت شناختی محقق ساخته، مقیاس سبک های دلبستگی کالینز ) 1996 (، مقیاس رضایت از زندگی داینر و همکاران ) 1985 ( و مقیاس تاب آوری کانر و دیوید سون ) 2003 ( بود. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS-27 و AMOS-24 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: رابطه معنا داری بین 4 متغیر سبک ایمن، سبک اجتنابی، سبک اضطرابی/ دوسوگرا و تاب آوری با متغیر وابسته رضایت از زندگی مشاهده شد ) 05 / p>0 (. نقش میانجی تاب آوری در رابطه سبک دلبستگی اجتنابی و رضایت از زندگی و در رابطه سبک دلبستگی اضطرابی/ دوسوگرا و رضایت از زندگی تأیید شد ) 05 / p>0 (؛ میانجی تاب آوری در رابطه سبک دلبستگی ایمن و رضایت از زندگی تأیید نشد ) 05 / p<0 (. متغیرهای مستقل و میانجی توانستند 59 درصد از واریانس رضایت از زندگی را تبیین کنند. نتیجه گیری: متخصصان می توانند با بهره مندی از توانائی تاب آوری در درمان مادران با سبک های دلبستگی ناایمن که دارای فرزند با اختلال یادگیری هستند، گام مهمی در جهت اصلاح و افزایش رضایت از زندگی آنان بردارند.
Effectiveness of Exposure Therapy on Life Satisfaction and Cognitive Flexibility in Adults with ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۳ No. ۲ (۲۰۲۵) : Serial Number ۱۰
26-34
حوزههای تخصصی:
This study aimed to examine the effectiveness of exposure therapy in enhancing life satisfaction and cognitive flexibility in adults with ADHD. This study employed a randomized controlled trial design, with 30 adults diagnosed with ADHD randomly assigned to an experimental group (n = 15) receiving eight sessions of exposure therapy or a control group (n = 15) receiving no intervention. Life satisfaction and cognitive flexibility were assessed at baseline, post-treatment, and five-month follow-up using the Satisfaction with Life Scale (SWLS) and the Cognitive Flexibility Inventory (CFI), respectively. Data analysis was conducted using repeated-measures analysis of variance (ANOVA) to examine within- and between-group differences over time, with post-hoc pairwise comparisons performed using the Bonferroni adjustment. The results indicated a significant main effect of time and group, as well as a significant interaction effect between time and group for both life satisfaction and cognitive flexibility (p < 0.01). Post-hoc analyses showed that the experimental group demonstrated significant improvements in both variables from baseline to post-treatment (p < 0.001), with these gains maintained at follow-up. In contrast, the control group showed no significant changes over time. The findings suggest that exposure therapy effectively enhances life satisfaction and cognitive flexibility in adults with ADHD, with long-term benefits observed at follow-up. Exposure therapy appears to be a promising intervention for improving life satisfaction and cognitive flexibility in adults with ADHD. By reducing avoidance behaviors and promoting adaptive cognitive responses, this approach may help individuals with ADHD develop greater emotional and cognitive adaptability. The sustained benefits observed at follow-up suggest that exposure therapy may provide long-lasting improvements in quality of life for this population.
شناسایی راهبردهای مؤثر آموزش ماهیت علم به معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۶۱
۱۲۰-۹۹
حوزههای تخصصی:
درک صحیح از ماهیت علم، به عنوان یکی از مؤلفه های اساسی سواد علمی، بیش از یکصد سال است که مورد توجه آموزشگران علوم قرار دارد. ایجاد چنین درکی از ماهیت علم در دانش آموزان مستلزم آماده سازی و توسعه حرفه ای معلمان و دانشجو -معلمان در تمامی سطوح (ابتدایی و متوسطه) است. در چنین شرایطی، شناسایی مهم ترین راهبردهای آموزش مؤثر ماهیت علم به معلمان (شامل رویکردها، ابزارها و بافتارهای آموزشی) به منزله یک ضرورت مطرح می شود. در پژوهش حاضر، به منظور شناسایی این راهبردها، از روش کیفی فراترکیب مقالات منتشر شده در مجلات معتبر آموزش علوم استفاده شده و 58 مقاله، در زمینه آموزش ماهیت علم به معلمان و دانشجو -معلمان، مورد تحلیل محتوا قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان دادند که در اغلب مقاله ها، از مهم ترین ابزارهای آموزش ماهیت علم (شامل کاوشگری، تاریخ علم، مباحثه و مسائل بحث برانگیز علمی-اجتماعی) با رویکرد صریح تأملی در بافتار علوم به منزله راهبردهای مؤثر آموزش ماهیت علم به معلمان بهره گیری شده است. جزئیات و ملاحظات بهره گیری از این راهبردهای مؤثر آموزشی نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. از یافته های این پژوهش می توان برای توسعه حرفه ای معلمان و دانشجو -معلمان بهره گیری کرد.
ارائه مدل مؤلّفه های سرمایه معنوی در بین معلمان دوره اول مقطع ابتدایی (یک پژوهش کیفی)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: سرمایه معنوی به عنوان یکی از مهم ترین اشکال سرمایه های سازمانی محسوب می شود که نقش حیاتی در ارتقای رفاه فردی، سازمانی و اجتماعی ایفا می کند. این پژوهش با هدف کشف مؤلّفه های سرمایه معنوی در بین معلمان دوره اول مقطع ابتدایی شهرستان مانه و سملقان در سال تحصیلی1404-1403 انجام شد. روش ها : روش پژوهش از نوع کیفی و با راهبرد پدیدارشناسی توصیفی است. برای بررسی عمیق مفاهیم مورد نظر از روش مطالعه اسنادی و بررسی مبانی و همچنین مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. مشارکت کنندگان 20 نفر از معلمان دوره اول مقطع ابتدایی بودند که با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند و روش گلوله برفی تا مرز اشباع نظری و از نوع ملاکی انتخاب شدند. برای اعتبار بخشی به یافته ها، انجام مصاحبه تا رسیدن به مرز اشباع نظری ادامه داشت. بررسی صحت یافته ها از روش بررسی توسط اعضاست. برای تعیین پایایی از روش پایایی بین دو کدگذار(توافق درون موضوعی) استفاده شد. برای رعایت ویژگی های کیفی پژوهش، از سه ملاک قابل قبول بودن، تأثیرپذیری و قابلیت اطمینان استفاده شد. یافته ها: به منظور کشف و شناسایی مؤلّفه های سرمایه معنوی در بین معلمان مقطع ابتدایی دوره اول شهرستان مانه و سملقان، مضامین مرتبط با استفاده از محور ها وشاخص های شناسایی شده حاصل از بررسی ادبیات پژوهش و تحلیل و تفسیر داده های مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق با 20 نفر معلمان مقطع ابتدایی دوره اول بدست آمد. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که مؤلّفه های سرمایه معنوی در دو بعد فردی(رضایت شغلی، پایبندی به ارزش ها، مسئولیت پذیری، خلاقیت، نظم و انضباط کاری، امنیت شغلی، پایبندی به قوانین و مقررات سازمانی، احساس مفید بودن و ارزشمندی، داشتن برنامه و هدف و علاقمندی و اشتیاق به کار) و بعد برون فردی(اعتماد مدیران ارشد، احترام بین همکاران، روابط بین فردی، علاقمندی به رشد و توسعه دیگران و روحیه کار تیمی) مطرح می شود.
بررسی میزان احساس تعلق به مدرسه در بین دانش آموزان افغان مقطع ابتدایی به منزلۀ نشاط ذهنی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: دانش آموزان افغان که بخش قابل توجهی از مهاجران در ایران را تشکیل می دهند در جایگاه یک شهروند مهاجر دارای حقوق و مسئولیت هایی هستند. یکی از حقوق آن ها، حق تحصیل در مدارس است. احساس تعلق به مدرسه، عنصری حیاتی در رشد و شکوفایی دانش آموزان محسوب می شود و فقدان آن می تواند پیامدهای منفی متعددی به دنبال داشته باشد. این موضوع برای دانش آموزان مهاجر، به ویژه دانش آموزان افغان که ممکن است با چالش های فرهنگی، زبانی و اجتماعی بیشتری روبرو باشند، اهمیتی دوچندان پیدا می کند. در این پژوهش ما به دنبال بررسی این احساس در میان دانش آموزان افغان هستیم. روش ها : برای انجام این پژوهش از روش پژوهش پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان افغان مقطع ابتدایی شهرستان پاکدشت بوده اند که 264 نفر از آنان به صورت تصادفی برای حجم نمونه انتخاب شده اند. برای بررسی میزان احساس تعلق دانش آموزان افغان از پرسشنامه حس تعلق بری و همکاران استفاده کرده ایم. پرسشنامه ها در اختیار دانش آموزان قرار گرفت و بعد از جمع آوری، داده ها با استفاده از نرم افزار 21 spss و از طریق آمارهای توصیفی تک متغیره مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. یافته ها: داده های به دست آمده حاکی از آن است که به طور کلی احساس تعلق خوبی در بین دانش آموزان افغان به مدرسه وجود دارد. دامنه نمرات 57 نشان می دهد که تفاوت های قابل توجهی در احساس تعلق بین دانش آموزان وجود دارد. انحراف معیار 03/12 نشان دهنده پراکندگی مناسب این احساسات در میان دانش آموزان است. اما در مؤلّفه مشارکت علمی داده های به دست آمده حاکی از آن است که دانش آموزان ممکن است نسبت به تحصیل و مشارکت در فعالیت های علمی رغبت کمی داشته باشند. نتیجه گیری: احساس تعلق مثبت در بین دانش آموزان افغان دیده می شود. اما می توان اقدامات مختلفی را برای بهبود وضعیت احساس تعلق به مدرسه و مشارکت دانش آموزان طراحی کرد. این اقدامات باید شامل برنامه های آموزشی برای معلمان، فعالیت های تشویقی برای دانش آموزان، و ایجاد فضایی عادلانه و محترم در مدرسه باشد. فضای عادلانه محیطی است که در آن همه دانش آموزان، فارغ از تفاوت هایشان، به فرصت های برابر آموزشی و حمایتی دسترسی داشته باشند. این فضا، زمینه را برای شکوفایی و موفقیت همگانی فراهم می کند.
رابطۀ اخلاق حرفه ای و تعهد سازمانی استادان دانشگاه فرهنگیان با کیفیت آموزشی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف، ارتباط اخلاق حرفه ای و تعهد سازمانی اساتید با کیفیت آموزشی دانشگاه فرهنگیان انجام شده است. روش ها : روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری به صورت مطالعه موردی استادان و دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان استان کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1402 بود که 300 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها پرسش نامه اخلاق حرفه ای، تعهد سازمانی و کیفیت آموزشی بود. روایی پرسش نامه ها بر اساس نظر متخصصان و پایایی آن ها با استناد به ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده ها با آزمون های T تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل واریانس چندگانه صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین اخلاق حرفه ای، تعهد سازمانی و کیفیت آموزشی اساتید دانشگاه فرهنگیان کرمانشاه بالاتر از حد متوسط است. همچنین بین اخلاق حرفه ای، تعهد سازمانی و کیفیت آموزشی اساتید دانشگاه رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: باتوجه به این که اخلاق حرفه ای اساتید و مؤلّفه های آن نقش معنی داری در پیش بینی تعهد سازمانی و کیفیت آموزشی دانشگاه دارند؛ لذا اساتید دانشگاه با ارتقای اخلاق حرفه ای، خود را متعهد می دانند که در راستای اهداف سازمان عمل کنند و این امر منجر به ارتقای کیفیت آموزش خواهد شد.
The Effect of Mapping Note-taking Method on Iranian Intermediate EFL Learners’ Reading Comprehension Ability
حوزههای تخصصی:
This study was an attempt to enlighten the wave of teaching English reading comprehension in Iranian EFL classrooms. Thus, the current study aimed to explore the effect of using the mapping note-taking method on the reading comprehension ability of Iranian intermediate EFL learners, as well as gender differences. To do so, a quantitative design was tested in a quasi-experimental study. To collect data, two intact classes consisting of 15 learners in each class of a language institute in Shiraz were selected through convenience sampling. The instruments used to collect data were two parallel tests: a pre-test and a post-test. The data collection procedures lasted approximately three months, comprising 22 sessions. Besides, the data were analyzed through the use of the 26th version of SPSS software, and by running descriptive statistics, tests of homogeneity of variances (Levene’s test), tests of normality, and T-tests (Independent Samples T-test and Paired-Sample T-test). The results revealed that the learners who were exposed to the mapping note-taking method (experimental group) differed significantly from the control group who were taught through the conventional method, taking notes just in the learners’ own way, and writing the words and their meaning without using any specific method of note-taking. In other words, the learners who were in the experimental group outperformed those in the control group concerning their reading comprehension ability, but the learners’ gender made no difference.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت نگری بر فراهیجان های مثبت و منفی و سازگاری هیجانی، اجتماعی و آموزشی در دانش آموزان دختر ابتدایی مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
185 - 196
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب نقش موثری در افت ویژگی های هیجانی و روانشناختی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مثبت نگری بر فراهیجان های مثبت و منفی و سازگاری هیجانی، اجتماعی و آموزشی در دانش آموزان دختر ابتدایی مضطرب بود. روش پژوهش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر ابتدایی مضطرب پایه ششم مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر ارومیه در فصل بهار سال 1402 بودند. نمونه مطالعه، 40 کودک بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای با مهارت های مثبت نگری آموزش دید و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس فراهیجان های مثبت و منفی (میتمانسگروبر و همکاران، 2009)، سیاهه سازگاری (سینگ و سینها، 1993) و سیاهه اضطراب (بک و همکاران، 1988) بودند. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر فراهیجان های مثبت و منفی و سازگاری هیجانی، اجتماعی و آموزشی تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش مهارت های مثبت نگری باعث افزایش فراهیجان های مثبت، کاهش فراهیجان های منفی و بهبود سازگاری هیجانی، اجتماعی و آموزشی در دانش آموزان دختر ابتدایی مضطرب شد (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، برنامه ریزی برای استفاده از آموزش مهارت های مثبت نگری جهت افزایش فراهیجان های مثبت، کاهش فراهیجان های منفی و بهبود سازگاری هیجانی، اجتماعی و آموزشی در دانش آموزان دختر ابتدایی مضطرب می تواند مفید و موثر باشد.
نگاشت-نهاد آموزش عالی با رویکرد بین المللی شدن در نظام علم و فناوری ایران (وضعیت موجود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۷
113 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل و نقشه راه و نگاشت-نهاد آموزش عالی با رویکرد بین المللی شدن در نظام علم و فناوری ایران در وضعیت موجود انجام شده است. روش شناسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر چگونگی به دست آوری اطلاعات از نوع مطالعه موردی است. مشارکت کنندگان شامل 15 نفر از صاحب نظران و استادان و پژوهشگران حوزه آموزش عالی می باشند که به روش هدفمند نمونه گیری و سپس به صورت نیمه ساختاریافته مصاحبه شده اند. داده ها به کمک نرم افزار MAXQDA v2020 کدگذاری شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که مهم ترین نهادهای تأثیرگذار بر بین المللی سازی آموزش عالی 5 دسته یعنی نهادهای سیاست گذار کلان ، نهادهای واسطه پیاده سازی سیاست ها، نهادهای اجرایی ، نهادهای سیاست گذار اجرایی و نهادهای سیاست گذار می باشند. همچنین مهم ترین کارکردهای این نهادها در جهت بین المللی سازی آموزش عالی شامل کارکردهای سیاست گذاری، تنظیم گری، تسهیل گری، ارائه دهنده خدمات می باشد. نتیجه گیری و پیشنهادها: پژوهش نشان داد که نظام آموزش عالی ایران دارای ظرفیت های بالقوه قابل توجهی برای بین المللی شدن است؛ اما این ظرفیت ها به دلیل پراکندگی وظایف، نبود هماهنگی نهادی، ضعف در تنظیم گری و کم توجهی به نقش کلیدی دانشگاه ها و ساختارهای علمی بین المللی به فعلیت نرسیده اند. همچنین مشخص شد که اقدامات صورت گرفته عمدتاً نمادین، محدود به امضای تفاهم نامه و برگزاری کنفرانس بوده و با الزامات یک دانشگاه بین المللی فاصله دارد. طراحی نگاشت نهادی می تواند به عنوان ابزاری استراتژیک برای شناخت بازیگران، تعیین نقش آن ها، رفع موازی کاری و ایجاد هماهنگی نهادی عمل کند و مسیر سیاست گذاری هدفمند و اثربخش را هموار سازد. نوآوری و اصالت: این مقاله با رویکردی نو تلاش دارد مهمترین نهادهای تاثیرگذار بر بین المللی سازی آموزش عالی ایران در وضعیت موجود را شناسایی و آنها را دسته بندی نماید.
تحقق عدالت آموزشی از طریق یادگیری ترکیبی: مرور تحلیلی فرصت ها، چالش ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۷
237 - 260
حوزههای تخصصی:
هدف: با گسترش فناوری های آموزشی، یادگیری ترکیبی به عنوان یکی از رویکردهای نوین در آموزش و به عنوان ابزاری برای تحقق عدالت آموزشی در سطوح ملی و جهانی، ظرفیت هایی را برای بهبود کیفیت و دسترسی به فرصت های برابر یادگیری فراهم نموده است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی فرصت ها، چالش ها و راهکارهای یادگیری ترکیبی به منظور نیل به عدالت آموزشی انجام شده است.
ر وش شناسی: پژوهش حاضر به روش مروری از نوع روایتی - تحلیلی انجام شده است. داده ها از طریق جستجوی نظام مند کلیدواژه های مرتبط در پایگاه های علمی داخلی و خارجی گردآوری شد. پس از بررسی بیش از پنجاه منبع، بیست و چهار منبع کلیدی بر اساس معیارهایی چون تازگی، اعتبار علمی و ارتباط مستقیم با موضوع انتخاب شد. یافته ها بر اساس سه پرسش اصلی پژوهش (فرصت ها، چالش ها و راهکارها) دسته بندی و تحلیل شدند و جمع بندی آن ها چارچوبی منسجم برای تبیین نقش یادگیری ترکیبی در تحقق عدالت آموزشی ارائه می دهد
یافته ها: این مطالعه نشان داد که یادگیری ترکیبی از طریق افزایش کیفیت، انعطاف پذیری، دسترسی گسترده به منابع، و امکان شخصی سازی آموزش، ظرفیت قابل توجهی برای ارتقای عدالت آموزشی دارد؛ اما چالش هایی نظیر نابرابری زیرساخت ها، شکاف دیجیتال، و کمبود مهارت های فناورانه در میان معلمان و دانش آموزان، اجرای مؤثر آن را با محدودیت هایی مواجه می سازد.
نتیجه گیری و پیشنهادها: در این راستا، نتایج پژوهش نشان می دهد که راهکارهایی همچون توسعه زیرساخت های فناورانه، توانمندسازی معلمان و خانواده ها از طریق آموزش و حمایت فناورانه و تربیتی، توجه به تفاوت های فردی، فرهنگی و جغرافیایی و طراحی انعطاف پذیر آموزشی با امکان شخصی سازی فرایند یادگیری مؤلفه های کلیدی برای تحقق عدالت آموزشی در بستر یادگیری ترکیبی هستند. پیشنهاد می شود که مطالعات آینده به بررسی تأثیر هر یک از راهکارها بر عدالت آموزشی تمرکز کنند.
نوآوری و اصالت: این پژوهش با تحلیل فرصت ها، چالش ها و راهبردهای یادگیری ترکیبی، در راستای تحقق عدالت آموزشی به درک جامع تری از آن کمک می کند و سهم جدیدی در ادبیات در حال تکامل در مورد این شیوه آموزشی متحول کننده دارد.
شخصی سازی محیط یادگیری الکترونیکی بر اساس خودکارآمدی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شخصی سازی محیط یادگیری الکترونیکی بر اساس خودکارآمدی دانشجویان کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد واحد الکترونیکی می باشد. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و جامعه آماری شامل دانشجویان دختر و پسر دوره های آموزشی واحد الکترونیکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد الکترونیکی تهران در سال تحصیلی 1402-1403 می باشد، که تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای سنجش عملکرد سامانه طراحی شده، عملکرد تحصیلی و میزان استفاده از سامانه در دو گروه شاهد و آزمون، پیش و پس از شخصی سازی مقایسه گردیده است. با توجه به اینکه روش اصلی سنجش خودکارآمدی، استفاده از پرسشنامه است لیکن در این پژوهش از روشی ضمنی برای شناسایی خود کارآمدی تحصیلی یادگیرنده استفاده شده است. این تحقیق در قالب سیستم توصیه گر فازی در بطن سامانه آموزشیار هوشمند در یک نیمسال تحصیلی بر روی تعدادی از دانشجویان دوره های آموزش الکترونیکی در دو مرحله اجرا شد؛ بدین ترتیب که در گام اول و بر روی نیمی از درس پارها از توصیه های مبتنی بر سبک یادگیری و در گام بعد و بر روی نیمه دوم درس پارها، از هم افزایی توصیه های مبتنی بر سبک یادگیری و سبک شناختی با هم استفاده شد. نمونه مورد بررسی شامل30 نفر با میانگین سنی56/23 سال بوده است. ارزیابی محیط شخصی شده نشان می دهد که درنظرگرفتن ویژگی های کاربردی در مدل یادگیرنده و ارائه درس پا رها و توصیه های متناسب با این ویژگی ها، به پیشرفت تحصیلی75% از یادگیرندگان منجر شده و رضایت تحصیلی آنان را به دنبال داشته است. در تمامی مراحل ارائه دروس، توانمندی یادگیرندگان بر اساس نظریه پرسش -پاسخ فازی پایش و ارزیابی گردید. استفاده از این روش سبب شخصی تر شدن توصیه های آموزشی و در نتیجه علاقه-مندی افراد به ادامه کار با سامانه پیشنهادی، کاهش میزان ارجاع های غیر ضروری و کاهش زمان یادگیری شده است.
مقایسه تحول توانمندی منشی نوجوانان تیزهوش و عادی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۵)
۱۰۵-۹۴
حوزههای تخصصی:
هدف: در روان شناسی سن و جنسیت عوامل حیاتی به شمار می آیند که بر شناخت، ذهن و ویژگی های روان شناختی دانش آموزان تأثیر می گذارد. در زمینه بررسی تحول ویژگی های شناختی و روان شناختی در دانش آموزان پژوهش های اندکی انجام شده است. از این رو، هدف مطالعه حاضر مقایسه تحول توانمندی منشی نوجوانان تیزهوش و عادی شهر اصفهان بود. روش: روش پژوهش علی- مقایسه ای بود و جامعه آماری پژوهش را تمامی نوجوانان عادی و تیزهوش تشکیل دادند که به شیوه تصادفی خوشه ای ۳۲۰ نفر (۱۶۰ نوجوان تیزهوش و ۱۶۰ نوجوان عادی) انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه توانمندی منشی پارک و پیترسون (2006) استفاده شد. فرضیه های پژوهش با استفاده تحلیل واریانس دو راهه و همبستگی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین سیر تحول توانمندی منشی دانش آموزان تیزهوش و عادی تفاوت معنی دار وجود ندارد. ولی تأثیر مقطع تحصیلی در دو گروه دانش آموزان تیزهوش و عادی معنی دار بود (001/0p=) همچنین تأثیر نوع مدرسه هم معنی دار بود (001/0p=)؛ یعنی توانمندی منشی در دو گروه دانش آموزان عادی و تیزهوش تفاوت معنی داری داشت. نتیجه گیری: نتایج میانگین ها نشان داد که سیر تحول توانمندی منشی در هر دو گروه دانش آموزان صعودی بود؛ یعنی در هر دو گروه با افزایش پایه تحصیلی، توانمندی منشی هم افزایش پیدا کرد ولی تفاوتی بین سیر تحول آنها وجود نداشت.
Iranian EFL Learners’ Academic Self Efficacy, Metacognitive Reading Strategies, and Reading Comprehension Achievement: Exploring the Relationships and Predicting Roles
حوزههای تخصصی:
This study scrutinized the probable significant relationships among Iranian EFL learners’ academic self-efficacy, metacognitive reading strategies, and reading comprehension test performance. Relevantly, the significant predicting roles of the learners’ metacognitive reading strategies as well as academic self-efficacy for reading achievement were statistically investigated, increasing the depth of the study. Furthermore, the probable significant differences between the learners’ academic self-efficacy as well as the utilization of metacognitive reading strategies were investigated across three reading proficiency levels. To this end, 100 BA students, majoring in English Language Teaching at Islamic Azad University-Neyshabur Branch-Iran participated. Three standard instruments were employed, including academic self-efficacy and metacognitive reading strategies questionnaires along with the reading comprehension section of a TOEFL test. The study followed a quantitative correlational design. Since the normality of data was proved, the parametric statistical analyses, including descriptive statistics, Pearson's correlation coefficients, multiple regression analyses, and one-way analysis of variance were employed. The findings demonstrated significant positive relationships among the learners’ reading achievement, academic self-efficacy, and utilization of metacognitive reading strategies. In addition, it was found that metacognitive reading strategies can better predict reading comprehension than the learners’ academic self-efficacy. Academic self-efficacy was also proved as a significant predictor of the learners’ utilization of overall metacognitive reading strategies. No significant differences were proved between three proficiency levels in the utilization of metacognitive reading strategies as well as academic self-efficacy. The findings have some insightful pedagogical implications as well as some useful hints for language teachers and syllabus designers.
Impacts of Interventionist and Interactionist Dynamic Assessment Models on EFL Learners’ Willingness to Communicate(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۳, Summer۲۰۲۵
35-50
حوزههای تخصصی:
In recent years, the importance of willingness to communicate (WTC) in second language acquisition has gained considerable attention, as it is a crucial factor influencing learners' language use and overall communicative competence. Understanding how various instructional methods can enhance WTC is vital for improving EFL education. This study investigated the comparative impacts of interventionist and interactionist dynamic assessment models on the WTC among 75 Iranian intermediate EFL learners. Participants were divided into two experimental groups (EG1 and EG2) and one control group (CG), with a total of 16 treatment sessions delivered over a semester. Both experimental groups received dynamic assessment interventions, with EG1 utilizing the interventionist model and EG2 employing the interactionist model. The results revealed that both EGs significantly outperformed the CG in enhancing WTC; however, no statistically significant differences were found between the two experimental groups. This study contributes to the understanding of how different dynamic assessment approaches can effectively foster learners' WTC in English. The findings suggest that educators can adopt either dynamic assessment model to improve WTC among EFL learners, emphasizing the need for ongoing research into optimal assessment strategies in language education.