فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
آیین هرمسی یکی از قدیمی ترین سنت های فکری در عرفان ایران است که خط سیر آن از طریق ذوالنون مصری و ابن عربی تا شهاب الدین سهروردی به شعر و ادب ایران راه یافته است هرمس یا هرمتیسم فلسفه و مذهبی است که بر اساس نوشته های هرمس تریسمجیستوس ایجاد شده است مقاله پیش رو با روش توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای می باشد نتایج تحقیق نشان می دهد کوشش از این قابلیت برخوردار است که دنیای عینی و محسوس آدمی را به جهان انتزاعی و درون انتقال دهد. اقدام مهم این سه شاعر انسجام بخشی عرفان هرمسی با عرفان ایرانی درشعر خویش است این رویکرد آثار سودمندی برای ارتقای کیفی و کمّی زندگی انسان به ارمغان دارد. این جستارکوشیده است تا در برخی مباحث محوری چون؛ کیمیا، استحاله، تجلی، تجرید و ... اشتراک سخن این سه شاعر را بررسد. در نگارش این مقاله از منابع مستقیمی چون؛ دیوان عطار، مثنوی معنوی مولوی و غزلیات حافظ و کتاب های هرمتیکا و سنت هرمسی استفاده شده است، از نظر این مقاله سیر بن مایه های هرمسی در آثار شعری سبک عراقی، نتیحه فراگیر شدن اقبال عمومی شاعران در قرون 9-5 به نظم عرفانیات دیده شده است.
Basil Bunting and the Challenges of Literary Translation from Persian into English: A Case of Rūdhakī(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۰
61 - 90
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study is to analyze Basil Bunting's literary translation. It turns to the theories of translation by Steiner, Benjamin, and Eco, among others, to study Bunting’s translation of Rūdhakī’s ‘Dandaniyyeh’ poem, a 10 th century qaṣīdah replete with mesmerizing musicality and with a form galvanized in its originating language, time, and locale. A deep contrastive analysis of its translation into English by the poet, Bunting, shows the difficulties that can arise from literal translations of classical Persian poetry.
نقد و بررسی داستان کوتاه شاعرانه «مرد جن زده» نوشته مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۵
67 - 94
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش کوشش شده است به روش توصیفی تحلیلی، داستان کوتاه «مرد جن زده» نوشته مهدی اخوان ثالث از دید پیشگامی وی در نگارش داستان کوتاه مدرن شاعرانه بررسی شود. موضوع این داستان، نقد نویسنده بر وضعیت انسان روشنفکر سرگشته معاصر(طبقه شهری) در جامعه است که با استفاده از حادثه «فراموشی زبان مادری» شخص محوری و چالشهای حاصل از آن بازسازی شده است. حاصل کار نشان می دهد نویسنده با استفاده از زبان امپرسیونیستی در ترسیم حالات ذهنی شخص محوری به گونه ای عمل کرده که پیرنگ داستان از حالت خطی خارج شده و فارغ از پرداخت حوادث و علل شکل گیری آنها ساختاری مینیمالیستی یافته است. این الگو از ساختارهای کهن داستانپردازی ایرانی مبتنی بر الگوی سفر بر کنار نمانده است؛ از این رو شخص محوری در داستان او پیش از اینکه به عنوان کنشگر در روایت اهمیت داشته باشد، جانشین حال و هوای فکری خاص شده است.
کارکرد حقوقی، قانونی و قضایی آتشکده ها در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آتشکده ها در شاهنامه، افزون بر جایگاه دینی خود از کارکردهای دیگری ازجمله کارکرد حقوقی، قانونی و قضایی نیز برخوردارند. اشاراتی که در این باره وجود دارد از اهمیت نقش و جایگاه آتشکده ها به عنوان بخشی از مراکز مهم اجرای قانون و امور قضایی، عمل به تعهدات فقهی- حقوقی، و پیوستگی فراوان میان قوانین و مجازات های صادره از سوی شاهان با رویکردهای مذهبی خبر می دهد. مقاله پیش رو با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نقش آتشکده ها در زمینه «قواعد قضایی»، «قراردادهای اجتماعی» و «پیمان های دینی» براساس اشارات شاهنامه خواهد پرداخت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در شاهنامه، پیوند عمیقی میان کارکردهای اقتصادی - سیاسی آتشکده ها با کارکرد فقهی- حقوقی، قضایی وجود دارد و آتشکده ها، بستر مناسبی برای عمل به تعهدات دینی و اجتماعی (وقف، اَدای نذر و سوگند)، و پیشگیری از وقوع جرائم و یا کاهش آن ها به شمار می آیند که این مهم، در سیاست شاهان ساسانیِ شاهنامه به روشنی آشکار است؛ از طرفی، آتشکده ها محل هایی برای زدودن جنبه اجتماعی و فقهی گناه و جرم از افراد (گناهکار/ مجرم)، یا آمرزش روانِ درگذشتگان بوده اند که این امر در قالب مجازات های گوناگون، و همچنین کفاره و وقف در شاهنامه انجام می گیرد که هر دو این موارد، به صورت مالی (نقدی و غیرنقدی) و غیرمالی (تنبیه گناهکار/ مجرم) مرسوم اند.
مطالعه ی غزلیات حافظ بر اساس تئوری روان شناختی اکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
137 - 162
حوزههای تخصصی:
حافظ مهر همیشه فروزان آسمان ایران و جهان است که پژوهشگران از زوایایی مختلف پرتوهای سروده های چندوجهی او را هم چنان می کاوند. هدف پژوهش مطالعه ی غزلیات حافظ بر اساس دیدگاه روان شناختی اکت بود. روش پژوهش از نوع کیفی و تحلیل محتوا و توصیفی- تحلیلی از نوع مقایسه ای است که به طریق کتابخانه ای انجام شد. تلاش حافظ در مقام شاعری ژرف بین و دغدغه مند و انسان شناسی که در مورد انسان و پیچیدگی های ذهنی و روانی او اندیشیده است و تئوری روان شناختی اکت، دستیابی انسان به انعطاف پذیری روان شناختی جهت زندگی معنادار و ارزش محور است. از نتایج پژوهش این است که اگر چه دیدگاه اکت می تواند در نوع مواجهه ی انسان با چالش های زندگی، موثر باشد ولی در غزلیات حافظ نه تنها فرایندهای تئوری اکت، نقش آفرینی می کنند، فراتر از آن ها، متناسب مورد، کنش های متهعدانه و ارزش مدارانه ی فراوانی جهت زندگی کامل و معنامند پیشنهاد شده است که گذر زمان اعتبار همیشگی و پیشرو بودن اندیشه های روان شناختی او را آشکار می کند.
شی وارگی زنان در مناسبات فرهنگ قبیله ای در افغانستان (با تکیه بر رمان «نقش شکار آهو»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
167 - 184
حوزههای تخصصی:
انسان در فرهنگ قبیله ای، بیشتر از هر فرهنگ دیگر، مورد تبعیض قرار می گیرد. روشن است که زنان در صف اول این قربانیان قرار دارند. در مناسبات چنین فرهنگی فرایند قربانی شدن، سیّال و دگرگون شونده است. شناوری موقعیت افراد، تشخیص مقصر اصلی را در سطح جامعه دشوار می کند و اگر نگوییم ناممکن، حداقل پژوهشگر را دچار مغالطه می سازد؛ چون مشکل در گزاره های فرهنگی است که به افراد هویت می بخشد و نقش قطب نما را بازی می کند. کالاشدگی در مناسبات فرهنگ قبیله ای، سویه های متفاوت دارد. گاه فرد در حد پدیده های مادی تنزل ماهیت پیدا کرده، بسان کالا، مبادله جنس به جنس می شود. گاه انباشته از عقده و انتقام بوده، در چنین وضعیتی تهی از منطق و استدلال است. منتقم پوک شده از عقلانیت، بسان باروت عمل می کند و کارکرد تخریبی دارد یا در خوش بینانه ترین حالت، کتمان واقعیت می کند. کتمان واقعیت، منتج به جعل هویت می شود. فرهنگ قبیله ای از وارونه سازی ارزش ها تغذیه می کند. رمان «نقش شکار آهو»، موضوعات بالا را در حوزه زنان بازتاب داده است. شخصیت های این رمان، دو خواهر هستند که در زنجیره مناسبات قبیله ای، محروم از حقوق انسانی شان شده اند. این نوشتار، تلاش کرده است تا نشان دهد زنان در افغانستان، پیش از آنکه قربانی نگرش مردسالارانه باشند، در میان چرخه باورهای قبیله ای محروم از حقوق اولیه شان می شوند.
گونه شناسی و ساختار غزل-داستان های قلندری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۱)
59 - 78
حوزههای تخصصی:
شاعران قلندری سرا به منظور بیان تجربه های شخصی خود از قالب غزل به شکل های مختلف استفاده کرده اند. یکی از گونه های غزل قلندری، شکل و ساختار داستانی دارد و شاعر با بهره گیری از تمام عناصر اصلی داستان، به بیان یکی از ماجراهایی پرداخته که برای خود یا پیر خانقاهی به وجود آمده و پس از ملاقات و گفت وگو با یار و معشوق، دچار تحول حال شده یا نگاه او به هستی تغییر یافته است. این نوع غزل، اغلب با الگوگیری از داستان حلاج یا پیر صنعان، بیانگر چگونگی تغییر تصوف و عرفان زاهدانه به تصوف و عرفان عاشقانه است. غزل-داستان قلندرانه گاه شکل مستقل دارد و یک غزل از ابتدا تا انتها به بیان داستان و نتیجه گیری از آن اختصاص یافته است و گاه برای تجسّم بخشیدن به یکی از اندیشه های اصلی عرفانی، به طریق اپیزودیک از میانه ی غزل آغاز می شود. این نوع غزل زبانی نمادین دارد، با نتیجه گیری و پایان بسته به اتمام می رسد و اغلب با زاویه ی دید اول شخص به بیان تجربه ی شخصی عارف می پردازد و در میانه ی داستان با استفاده از شگردهای کانون روایت، به گفته ی خود جنبه ی نمایشی می بخشد.
تنازع در انتساب یک غزل به سعدی، مهستی و رفیع مروزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
103-113
حوزههای تخصصی:
از جمله مشکلات امروز در باب اشعار پیشینیان، سرگردان بودن برخی از این اشعار در جُنگ ها و تذکره های مختلف است. به تکرار با اشعاری مواجه می شویم که به چندین شخص منتسب است؛ تا جایی که خواننده از انتساب های چندگانه این آثار در تاریخ ادبیات، سردرگم می شود. غزل معروفی به نام سعدی و البته در دیوان هلالی جغتایی با عنوان مخمس بر غزل سعدی ثبت شده است که با بررسی کلیات سعدی و تفحص در چند نسخه خطی، غزل در دیوان سعدی پیدا نشد. غزلی که در تضمین هلالی به دست است، تخلص به نام سعدی نیز دارد. این غزل در دو سفینه بیاض تاج الدین احمد وزیر و روضه الناظر و نزهه الخاطر عبدالعزیز کاشی، به مهستی نسبت داده شده است. نکته بسیار مهمی که موجب ایجاد تشکیک در این انتساب ها می شود، آمدن این غزل در لباب الالباب به نام رفیع مروزی است. با توجه به این که لباب نسبت به همه این آثار متقدم است، انتساب غزل به مهستی و سعدی مورد تردید قرار می گیرد. ضمن اینکه در سه موضع در جوامع الحکایات ، تاریخ جهانگشای جوینی و مکارم اخلاق از این غزل بیت یا ابیاتی آمده، که با توجه به حدود تاریخی این کتاب ها، انتسابش به سعدی غیر ممکن است. دیگر اینکه انتساب غزل به رفیع نسبت به مهستی ارجحیت دارد. چه اینکه غزل مزبور در لباب که متقدم تر از نسخه های دیگر است به نام رفیع مروزی آمده است.
روایت اسطوره بازگشت جاودانه در داستان «یک مرد بزرگ» از میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
171 - 191
حوزههای تخصصی:
تقابل امر قدسی و غیر قدسی و نسبت آنها با یکدیگر، گذار از زمان تاریخی کرانمند و ورود به لحظه ازلی، قرار گرفتن در مرکز، و نوزایی مسائل اصلی مورد توجه میرچا الیاده بود که در اغلب پژوهش هایش به آنها پرداخته است. وی این مسائل را در داستان هایش نیز بازگو کرده است. داستان «یک مرد بزرگ» ازجمله این داستان ها است. در پژوهش حاضر کوشیده ایم با به کارگیری روش کیفی و تحلیل محتوا براساس رویکرد اسطوره شناسی الیاده، این داستان را به لحاظ ساختار و محتوا واکاوی کنیم. دیدگاه الیاده درباره دین به مثابه تجربه امر قدسی و اسطوره به معنای روایت کننده تاریخ قدسی در این متن ادبی نیز بازتاب یافته است. وی در روایت داستانش از نمادهایی چون شب، ماه، کوه، درخت، و جنگل و الگوهای اسطوره ای بهره گرفته است. شخصیت اصلی این داستان به دنبال تغییرات ناگهانی جسمی و درنتیجه، از نظم خارج شدن زندگی اش، از جمع آدمیان خارج می شود و به کوهستان، مرکز عالم و مکان مقدس، پناه می برد و در آنجا به حکمت و معرفت می رسد. حرکت او، گذار از زمان محدود خطی دنیوی به زمان نامحدود قدسی و بازگشت به آشوب ازلی است که مقدمه نوزایی او است. از سوی دیگر، گذار او یادآور آیین تشرف و رازآموزی و اسطوره بهشت گمشده است.
تاثیر مولفه های پست مدرن بر داستان نویسی مکتب جنوب -با رویکردی به رمان «همسایه ها» احمد محمود -(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
152 - 182
حوزههای تخصصی:
پست مدرن به معنای نوگرایی و تجدد گرایی ترجمه شده است. برخی از نویسندگان ایرانی با توجه به اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور و با قرار گرفتن در جریان فکری این مکتب یا تحت تاثیر ساخت و زبان ویژه ی پست مدرن آثار خود را پدید آوره اند.احمد محمود (۱۳81-۱۳10) از جمله داستان نویسان –مکتب جنوب - است که در مسیر تاریخی و سیاسی- ملی شدن صنعت نفت - این مکتب ادبی و فلسفی قرار دارد. بر این اساس ، در مقاله پیش رو می کوشیم تا پیشینه ی این مکتب را با بررسی مفاهیم و مولفه های پست مدرن از جمله (نفی کلّیت و جامعیت ، انکار هویت انسجام یافته فرد و اجتماع ، اعلان پایان پذیرفتن و بی اعتباری ایدئولوژی ، انکار حقیقت ثابت و عینی و..) در داستان همسایه ها احمد محمود به عنوان یکی از نمایندگان مکتب جنوب مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. حاصل آنکه هویت بومی و اقلیمی و محوریت مضامین اجتماعی در حقیقت مثلث توفیق ادبیات داستانی احمد محمود را تشکیل می دهد. نگارنده این مقاله کوشیده است از رهگذر بررسی و تحلیل داستان همسایه ها میزان بهره گیری این نویسنده داستانهای اقلیمی از مفاهیم و مولفه های پست مدرن را تبیین نماید.
بررسی تطبیقی مفهوم عشق، عزلت و وحدت وجود در نگاه مولوی و اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وحدت وجود، اساس و بنیان همه مکاتب عرفانی است. عارف در برابر عظمت خداوند، خود را هیچ پنداشته و «نیستی» از منظر عارفان به الهیّات تنزیهی توجه دارد. «هستی» از آنِ خداست و همه پدیده ها، تجلی او است. با توجّه به همین تعریف می توان گفت که شدّت و کمال هستی او موجب «عشق» به ظهور و تجلّی می گردد و انسان اگر به خدا معرفت پیداکند به او «عشق» می ورزد. عشق به خدا هم از راه های گوناگونی کسب می شود که یکی از مهمترین آنها عزلت است. مولانا و اکهارت دو عارف از دو دین مختلف با ریشه مشترک و هر دو در حوزه عرفان صاحب نظرند. وجود این مفاهیم عرفانی از تشابهات بی شمار نظام فکری مولانا و اکهارت است که در دو اثر مثنوی و سؤالات پاریسی به چشم می خورند. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای صورت گرفته؛ ابتدا اصطلاحات عرفانی وحدت وجود، عشق و عزلت را در مثنوی مولوی و سؤالات پاریسی دریافته و سپس به بررسی و تطبیق و بیان و شباهت ها و تفاوت های میان آنها از منظر مولانا و اکهارت پرداخته و مشخّص شد که هر دوی ایشان وحدت وجود را اساس وزیربنای عرفان می دانند.
واکاوی تطبیقی بن مایه های اجتماعی در رمان های «شریک جرم» جعفر مدرس صادقی و «در نبردی مشکوک» جان اشتاین بک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی، به بررسی روابط، شباهت ها و تفاوت های ادبی کشورهای گوناگون با یکدیگر می پردازد. این امر، موجبات آشنایی و تبادل فرهنگی و ادبی کشورها با یکدیگر را فراهم می سازد؛ البته امروزه نحله های جدید ادبیات تطبیقی مانند مطالعات فرهنگی ایجاد شده که این امکان را میسر ساخته تا در متن و بطن ادبیات یک ملّت نیز مطالعات تطبیقی گوناگونی انجام گیرد. امروزه خوانش رمان در جوامع گوناگون تنها جنبه سرگرمی ندارد؛ بلکه ابزار ارزشمندی است که نویسنده از آن در نشر مسائل، افکار و انتقادات اجتماعی و سیاسی بهره می گیرد. در پژوهش پیش رو، به شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی تطبیقی مضامین اجتماعی مشترک در دو اثر «شریک جرم» از جعفر مدرس صادقی و «در نبردی مشکوک» از جان اشتاین بک پرداخته شده است. بررسی تطبیقی این دو اثر نشان می دهد، هر دو نویسنده دارای اهداف و آمالی هستند که ریشه اجتماعی و سیاسی دارند و همین اهداف اجتماعی، بن مایه اصلی دو اثر را تشکیل می دهد. اگرچه این دو رمان در مضامین اجتماعی مانند جنبش های اجتماعی، اعتصاب، سرکوب، تبعیض و مسائل سیاسی با یکدیگر شباهت دارند، امّا شیوه پرداخت آن ها در این موضوعات در برخی موارد تفاوت هایی دارد برای مثال جان اشتاین بک به شکل صریح تری مسائل را بیان می کند، اما مدرس صادقی مسائل را در لفافه منعکس می کند. قریب به انفاق شخصیت های هر دو رمان را افرادی تشکیل می دهد که در زندگی خود کنشگران جدی سیاسی و اجتماعی به شمار می آیند؛ به همین دلیل، تمام حوادث دو رمان در پیوند با یک چالش اجتماعی شکل می گیرد و قصه حول محور آن ماجرا پیش می رود.
بررسی جلوه های طبیعت در غزلیات سلمان ساوجی
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲
63 - 78
حوزههای تخصصی:
توصیف طبیعت یکی از بارزترین مضامین مورد استفاده ی بسیاری از شاعران پارسی گو بوده است و آن ها از گذشته های دور با جلوه های طبیعت، انس و الفت فراوانی داشته اند. تأثیر و بازتاب این جلوه ها، با توجه به نوع نگرش و طرز تفکر شاعران، تنوع وسیعی از تصاویر شعری را به نمایش می گذارد. طرز تلقی آن ها از طبیعت، نشان دهنده ی افکار، اندیشه ها و احساسات آن ها است. مسأله ی اصلی در این مقاله، بررسی جلوه های طبیعت در غزلیات سلمان ساوجی است. بدین منظور ابتدا غزلیات وی مورد مطالعه قرار گرفته و بیت هایی که بیانگر پدیده های طبیعت بوده، استخراج گردیده و سپس به تحلیل و بررسی آن ها پرداخته شده است. بسامد جلوه های طبیعت در غزلیات ساوجی، بسیار چشمگیر است. در مجموع می توان گفت که وی، شاعری طبیعت گرا با طبعی لطیف و ذوقی سرشار است. این ویژگی ها باعث شده در توصیف مناظر ، بسیار ماهر باشد و بخشی از ذوق شاعری خود را در این عرصه نشان دهد.
کهن گرایی واژگانی در غزل های سیمین بهبهانی
منبع:
مطالعات ادبیات معاصر ایران سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
43- 60
حوزههای تخصصی:
غنای ادبیات سنتی هنوز هم در لفظ و محتوا بر ادبیات امروز تأثیرگذار است. در شعر برخی از نوگرایان معاصر، تأثیرپذیری از ادبیات گذشتیه ایران، به صورت کهن گرایی صورت گرفته است. این نوع تأثیرپذیری که در نظریه های ادبی معاصر آن را هنجارگریزی زمانی یا باستان گرایی (Archaism) می گویند، در غزل های سیمین بهبهانی به خوبی هویداست. این پژوهش وجوه کهن گرایی واژگانی را در غزل های سیمین بهبهانی با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی کرده است. دستاورد آن نشان می دهد که کهن گرایی واژگانی در غزلیات سیمین بهبهانی نمود بسیار دارد که از مهم ترین مصادیق آن: 1. واژه های عام، 2. واژگان درباری، دیوانی و نظامی، 3. اصطلاحات موسیقی، 4. اصطلاحات باده گساری، 5. اصطلاحات و اسامی خاص مربوط به اساطیر و تاریخ کهن ایران، 6. ترکیب های کهن، 7. کهن گرایی در فعل (فعل ساده، فعل پیشوندی، فعل مرکب، فعل دعایی، ریخت کوتاه شدیه فعل ها، «میم» نفی فعل، و «باء» تأکید فعل)، 8. اصوات کهن، و 9. کهن گرایی در استفاده از حروف، قابل اشاره است. فرایند کهن گرایی واژگانی در غزل های سیمین بهبهانی، به نحوی متبحرانه اجرا شده، آن گونه که بخشی از مفاهیم و اندیشه های این شاعر از طریق واژگان دیرین زبان فاسی به مخاطب منتقل شده است، بدون آن که دریافت شعر او را برای مخاطب دشوار کرده باشد. این کهن گرایی در کنار دیگر شاخصه های شعر سیمین بهبهانی، موجب شده است که سروده های او از سبکی شخصی و انحصاری برخوردار باشد.
تأثیر تجربه های تلخ زیسته بر درون مایه، لطافت زبان و تصویر های شعری با تأملی درکابوس نمایی های موجود در شعر شفیعی کدکنی و امل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
103 - 128
حوزههای تخصصی:
اهی رخدادهای تلخ زندگی، روح انسان و به ویژه روح لطیف شاعران را که عاطفهای به شدت شکننده دارند، به اندازهای مکدر میکند که پدیدهها و اشیای زیبای طبیعت، در چشم و دل آنها به کلی، رنگ می- بازد و شکلی کابوسگونه به خود میگیرد. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی مبتنی بر مقایسه، این رویکرد را در نمونه اشعاری، از دو شاعر برجسته معاصر، شفیعی کدکنی و امل دنقل بررسی نموده و کوشیده به این پرسش، پاسخ گوید که کابوسگونگی در شعر این دو شاعر، چگونه نمود پیدا کرده و چه تأثیری بر زبان و تصویرهای شعری آنها گذاشته است. یافتههای پژوهش نشان میدهدکه در شعر این دو شاعر دغدغهمند معاصر، کابوسهای شعری ترسناک بسیاری یافت میشود و در بسیاری از اوقات، رخدادهای ناگوار زندگی، شاعر را مجبور به انتخاب درونمایهای خشن و زمخت و به تبع آن، نواختن نغمه- هایی ناهمسو با لطافت ذاتی شعر سوق داده است در این نمونه اشعار، بیرحمی و تلخی حوادث، احساس شاعر را به گونهای ناگوار ساخته که وصف دلپذیر پدیدههای زیبای طبیعت و لطافت زندگی که ویژگی اتی شعر است، جای خود را به توصیف رخدادهای دلخراش داده و در پی آن، لطافت زبان و خیال شاعرانه، دستخوش یک نوع دگردیسی بنیانی شده است.
خوانش تأویلی آتش در تفاسیر عرفانی قرآن تا قرن ششم با تأکید بر قصه ابراهیم (ع) و موسی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفسران عارف با الهام گیری از این فرموده امام صادق (ع) که «زبان قرآن چندبعدی است»، سطوح معنایی متعددی برای قرآن در نظر گرفته اند و بر این مهم که تفسیر امری پایان ناپذیر است، پای فشرده اند. این جستار با مطالعه تفاسیر عرفانی از آغاز تا قرن ششم، در پی نمایاندن ظرفیت بالای زبان تأویلی در مضمون سازی و گذر از زبان سطحی و ظاهر الفاظ قرآنی در دو قصه «افکنده شدن حضرت ابراهیم (ع) در آتش و سرد شدن آن بر ایشان، و تجلی خدا بر حضرت موسی (ع) در هیئت آتش از درخت» است. نگارندگان با روش اسنادی و تحلیل محتوا، در صدد پاسخگویی به پرسش هایی چون: زبان تأویلی تا چه اندازه در ارائه خوانش های متفاوت و گذر از نظام تک معنایی درباره مقوله آتش مؤثر بوده است؟ و اینکه آیا نوع برداشت مفسران عارف از مفهوم نمادین آتش در داستان مواجهه هر دو پیامبر با وجود اختلاف در معنی سمبلیک و نمادین آن، در نهایت به یک مفهوم واحد انجامیده است؟، برآمده اند. یافته ها بیان گر آن است که مفسران عارف با اتکاء بر خوانش تأویلی در آتش هر دو قصه از معانی قراردادی و مألوف و نظام تک معنایی فراتر رفته اند و به ساحتی عمیق تر از معانی و خوانش هایی متفاوت دست یافته اند و در پذیرش مفاهیم رمزگونه به عنوان معانی دیگر آتش و در ضمن مرور یک دوره از مراحل سیروسلوک انفسی، طریقت عملی و نظری و مقامات عرفانی در ذهن مخاطب مؤثر بوده اند.
نقش آفرینی رویا در اندیشه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن عربی، تأثیرگذارترین نظریه پرداز عرفانی در اندیشه اسلامی است. او با نوشته های خود که حجم عظیمی از مواریث عرفانی را تشکیل می دهد، تقریبا به تمام مسایل درونی و عرفانی پرداخته است. یکی از مسایلی که در آثار او نظر مخاطب را به خود جلب می کند، توجه خاص او به رویا و واقعه است. وی از طریق این رویاها راز ارتباط خویش با غیب را آشکار می سازد و نشان می دهد که علم حقیقی ازنظراوعلم حضوری یاعلم بی واسطه است که بالاترین مرتبه آن را در خضر دیده است. ارتباط با جهان غیب سبب شده است که از طریق «حدیث نفس» بر رفتار حیوانات اثر بگذارد و با شخصیتی اساطیری و مرموز که او را از لحاظ علم برتر از موسی می داند، دیدار کند و عشق خویش را چنان پاک نگه دارد که به جای معشوق با رویای او دیدار و گفت وگو کند و مدعی شود که کلمه به کلمه آثارش به او القا شده و او از خود چیزی ننوشته است. در این مقاله نویسندگان با روش توصیفی-تحلیلی و کتابخانه ای درصدد هستند احوال روحی و عرفانی ابن عربی را در رویاهای وی مورد بررسی قرار دهند. مطالعه در این مبحث آشکار می سازد که ابن عربی در رویابینی چهره ای شگرف است و بخشی از دانسته هایش را در رویا آموخته و از طریق رویا به مخاطب منتقل کرده است. این عارف بزرگ وادی عرفان بسیاری از آثارش را موهبت های الهی می داند و مدعی است به واسطه الهامات غیبی و الهی آنچه به وی کلمه به کلمه دیکته شده است به نگارش در آورده است.
رمز و رازهای نبرد اسفندیار با ارجاسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرایند گذر از دوران اسطوره به حماسه، شاهد دگرگونی هایی در مظاهر اساطیری هستیم به طوری که در اسطوره، با تقابل ایزد و اهریمن روبرو هستیم اما این ثنویت، در نمود حماسی خویش، ساختاری منطقی می یابد و به تقابل پهلوان ایرانی با پادشاهی انیرانی مبدل می گردد. اسطوره اژدهاکشی یکی از این موارد است که در شاهنامه، نسج و نمودی حماسی می یابد؛ آن گونه که در اساطیر، اژدها یا موجودی اهریمنی موجب نابودی و سترونی زمین می گردد تا این که فرّه ایزدی، این اژدها یا اهریمن را شکست می دهد و موجب باروری زمین می گردد اما در حماسه رویارویی اسفندیار با ارجاسب اژدهاصفت، پهلوان به دین به عنوان فرّه ایزدی موجب شکست اژدها یا اهریمن شده و پهنه زمین را از سترونی و خشک سالی می رهاند. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی در پی اثبات اژدها بودن ارجاسب در خان هفتم اسفندیار و رویارویی پهلوان ایرانی با پادشاهی انیرانی در قالب تقابل ایزد و اهریمن است. در این حماسه، ارجاسب با اسارت خواهران اسفندیار به عنوان مظاهر باروری، موجب خشکسالی می شود. اسفندیار که نمودی ایزدی در اساطیر دارد با شکست ارجاسب اهریمنی موجب آزادسازی آب ها و سرسبزی زمین می گردد. لذا حماسه رویارویی اسفندیار با ارجاسب تورانی، شکل دگردیس یافته اسطوره اژدهاکشی و تقابل خیر و شر به شمار می رود. بازکاوی ژرف ساخت داستان های شاهنامه ما را به شناخت بهتر بن مایه های اساطیر کهن ایرانی رهنمون می سازد.
بررسی تطبیقی اسطوره در ادبیات کودک ایران و ترکیه با تکیه بر داستان «مهمانان ناخوانده» و آثار کوزیک اوغلو
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
26 - 47
حوزههای تخصصی:
کودکان با دنیای حیوانات و عناصر طبیعت، ارتباط تنگاتنگی دارند، ادبیات کودک، از این مهم، سود برده و بسیاری از شخصیت ها و فضای داستانی را از میان حیوانات و عناصر طبیعت انتخاب می کتد. از سوی دیگر، آنیمیسم، شاخص برجسته اسطوره پردازی است که با جاندارانگاری حیوانات، عناصر طبیعت و پدیده های تولید شده توسط انسان، اسطوره را وارد عرصه ادبیات کودک می کند. این مقاله به شیوه تحلیلی- توصیفی، به بررسی و مقایسه چگونگی بازتاب اساطیر در آثار کوزیک اوغلو و فریده فرجام پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که هر دو نویسنده با جاندارانگاری حیوانات و عناصر طبیعت در آثارشان، اسطوره پردازی کرده اند و در این شیوه، ملهم از ادبیات شرق بوده اند. افعال انسانی و احساسات آدمی دو ویژگی هستند که شخصیت های حیوانی داستان ها از آن ها برخوردار هستند و بدین وسیله به مرز اساطیر نزدیک شده اند. آب و باران نیز از عناصر برجسته طبیعت هستند که به ترتیب در آثار کوزیک اوغلو و فریده فرجام در قالب اسطوره مطرح شده اند. شباهت اساطیر در حوزه ادبیات کودک ایران و ترکیه، بیانگر تأثیر و تأثر نویسندگان در پرداخت اسطوره ها در آثار داستانی کودکان در سراسر جهان است.
جامع الحکایات نصرالله ترمذی، انتحال یا اغاره کتاب پند پیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
171 - 188
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از این مقاله، کشف ارتباط دو متن قدیمی فارسی است: پند پیران و جامع الحکایات.روش: پژوهش حاضر با رویکرد تطبیق و تحلیل محتوای متن دو کتاب پند پیران و جامع الحکایات انجام شده است. نخست جامع الحکایات، به صورتِ کلمه به کلمه، با پند پیران مقایسه شد و اختلافات آنها ثبت شد. سپس این اختلافات دسته بندی شد و درنهایت به تحلیلِ علّت های آنها پرداخته شد.یافته ها: جامع الحکایات نصرالله بن شهرالله ترمذی انتحال یا اغاره ای از پند پیران است.نتایج: در این تحقیق مشخّص شد که ترمذی در سراسر کتاب پند پیران تغییراتِ ایدئولوژیکِ فراوانی اعمال کرده است، امّا از شگفتی های کار ترمذی آن است که به طور گسترده به جعل اسامی دست زده است. او همچنین برخی نام های خاص را، بیرون از تغییرات ایدئولوژیک، تغییر داده و با نام های دیگر جایگزین کرده و بعضی از نام های مشهور را جایگزین نام های کمتر معروفی کرده است. ضمناً در عصر فتحعلی شاه قاجار، شیخ غلامرضا آرانى کاشانى کتاب قَلائِدُ اللَّ آلى را در شرح جامع الحکایات ترمذى تألیف کرده است. در شرح وی بعضی اشاره های جالب تاریخی- اجتماعی دیده می شود و اگر کتابش ارزشی داشته باشد، درواقع همین اشارات تاریخی اوست.