معناشناسی «خنده» و «تبسّم» در برخی از متون نثر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۷
83 - 104
حوزههای تخصصی:
زمینه: واکنش انسان به محیط و موقعیّت، صرفاً بر اساس زبان و نشانه های آن نیست. حرکات بدن، نگاه، گریه، خنده و تبسّم نیز می توانند ما را در ایجاد ارتباط و بیان مفاهیم درونی یاری کنند. در این میان، خنده جایگاه ویژه ای دارد، از سویی احساسات و عواطف، زمینه ساز ایجاد معانی زیادی در متون ادبی شده اند و ادبیات جلوه گاه بسیاری از حالات انسانی است. خنده وتبسّم یکی از آشکارترین این عواطف است که می تواند مانند سخن ادبی، نمودار مفاهیم و معانی گوناگونی گردند. روش: از آن جا که زمینه گفتار و سخن، رابطه تنگاتنگی با نوع معنا و علّت خنده دارد، این جستار بر آن است تا برای نخستین بار، بر پایه برخی از مهم ترین متون نثر فارسی؛ چون قابوس نامه، کلیله و دمنه، گلستان و... که در آن ها خنده به مثابه یک رفتار میان شخصیّت های انسانی و تمثیلی شکل می گیرد، به معنی شناسی خنده بپردازد. یافته ها: بر اساس یافته های نگارندگان، آنچه را که نمی توان بر زبان آورد، با خنده به آسانی می توان بیان کرد؛ از این روی با تحلیل خنده کسی، سخن ناگفته وی قابل دریافت است. تمسخر، تعریض، انتقاد و اعتراض، خوش آمد، ایجاد ارتباط، نمایش شادی و غم، پروراندن حس انتقام و ترغیب، اخطار، خودشیرینی و بسیاری از معانی دیگر را می توان با خنده بیان نمود. از طرفی برخلاف گمان رایج، خنده برای بیان آزادی و رهایی از اسارت جهان درون و بیرون نیست، بلکه گاهی برای پنهان کردن خواست درون، احساسات و عواطف و اجتناب از درگیری و نزاع نیز به کار می رود. این خودسانسوری هنگامی که شخص، خود را در خطر می بیند و جدّی بودن، عواقب ناگواری برای او دارد، جلوه گر می شود.