فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
17 - 32
حوزههای تخصصی:
Purpose- The widespread use of virtual platforms has become a common practice in present management, and rural areas are identified as a sector that can greatly benefit from this technology. Statistic data in the field of communication and information technology exhibit a significant increase in internet access in rural areas, a trend that is on the rise globally. The successful implementation of smart village initiatives in Asia shows a promising way to improve life in rural areas, overcome existing challenges, prevent the collapse of social structures, and counteract the problem of rural exodus. It can be argued that by advancing information technology and smart village initiatives, life quality in rural areas can be positively impacted.Design/methodology/approach- The research population comprised the entire statistical community of four districts in Kalar County. Three villages were randomly selected from each district, resulting in a total of 150 samples from 262 households, using the Cochran formula with a 5% error rate. The reliability of the questionnaire was confirmed through content validity and Cronbach's alpha.Finding- The results of this study indicated that the existing infrastructure for smart village development in the rural areas of Kalar County is in an unsatisfactory condition. Additionally, the level of knowledge and information of residents regarding the smartification process in the study area is insufficient. Moreover, the effectiveness of this emerging process in improving the life quality for the local population was not as impactful as expected. The driving and inhibiting factors affecting the development of smart villages in Kalar County do not align with optimistic expectations hindering the desired outcomes.
Non-Revenue Water Implications on Organisation Operation Cost and Customer Satisfaction: A Case of Musoma Urban Water Supply and Sanitation Authority (MUWASA)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
73 - 81
حوزههای تخصصی:
Purpose- This study examined the effects of non-revenue water (NRW) on organisation running costs and customer satisfaction. The intention was to describe the NRW's effects on the MUWASA's performance as a case study. Specifically, it identified factors prompting non-revenue water; described the NRW effects on organisation running costs; and examined the level of customer satisfaction towards service provision.Design/methodology/approach- A purposive sampling technique was used to pick respondents for the household survey and key informant interview. The study included 100 respondents (70 connected customers and 30 employees of the authority). MUWASA serves 5 zones of the municipality; therefore, the study obtained 70 connected customers from the five zones of the authority. The household survey and the key informant interviews (KII) were the main data collection methods, the survey technique was used to collect data from 100 respondents and seven were involved in key informant interviews. Descriptive and inferential statistics and content analysis were used in data analysis.Findings- The findings have indicated that NRW affects the water utility revenue collection, and organisation running costs, which jeopardizes customer satisfaction with the organizational service delivery. Originality/value- Based on the National Water Policy of 2002 which aims at achieving sustainable, effective, and efficient development and management of Water Supply and Sanitation one of its objectives is to create an enabling environment and appropriate incentives for the delivery of reliable, sustainable, and affordable water supply and sanitation services. Therefore, the findings of this study are a catalyst for the improvement of the set policy objectives and enhance interventions where necessary.
ارائه الگوی بهینه توسعه منطقه ای با رویکرد تحلیل ساختار (مطالعه موردی: شهرستان بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
229 - 261
حوزههای تخصصی:
امروزه برنامه ریزان به برنامه ریزی منطقه ای برای کاهش نابرابری ها و نبود تعادل منطقه ای، همچون یک راهبرد کارآمد توجه می کنند. بنابراین، هدف این پژوهش طراحی الگوی برنامه ریزی توسعه منطقه ای شهرستان بجنورد با رویکرد تحلیل ساختار است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نوع، توصیفی-پیمایشی با رویکرد آمیخته اکتشافی انجام شده است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل کارشناسان و مسئولین شهرستان بجنورد است که از روش نمونه گیری هدفمند، 20 نفر انتخاب شده و در بخش کمی، کلیه شهروندان بالای 25 سال به روش نمونه گیری دردسترس به تعداد 384 نفر از طریق تعیین حجم نمونه در جوامع نامحدود انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه و پرسش نامه محقق ساخته بوده است. در بخش کیفی و مصاحبه ها با روش نظریه زمینه ای[1] و به کمک نرم افزار مکس کیودا[2] کدگذاری شد و به روش تکنیک دلفی[3] نهایی سازی شاخص انجام شده است و در بخش کمی با تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار لیزرل[4] اعتباریابی و روابط بین متغیرها مدل انجام شد. یافته های این پژوهش نشان داد که مهم ترین عوامل برنامه ریزی توسعه منطقه ای شهرستان بجنورد شامل 6 عامل اصلی (اقتصادی، اجتماعی، طبیعی، سیاسی، مدیریتی و زیرساختی) و 40 زیرعامل است. بنابراین، در الگوی بهینه مناسب توسعه پایدار منطقه، عوامل (اجتماعی (با ضریب تأثیر 54/0)، طبیعی (71/0)) به عنوان عوامل علی و عوامل (زیرساختی با ضریب تأثیر (64/0)) به عنوان شرایط زمینه ای تأثیر مثبت و مستقیمی بر راهبردها (عوامل سیاسی) دارند. به عبارتی هرچقدر میزان این عوامل بالاتر و مناسب تر باشد، برنامه ریزی توسعه منطقه ای در سطح بالاتری خواهد بود. همچنین، عامل (مدیریتی) به عنوان عوامل مداخله گر، رابطه بین عوامل علی و راهبردها را با ضریب تأثیر (64/0) بهبود می بخشد و نقش میانجی بازی می کند. درنهایت، توسعه راهبردها با ضریب تأثیر معنادار (85/0) در برنامه ریزی توسعه منطقه ای شهرستان بجنورد منجر به تبدیل شدن آنها به شرایط اقتصادی مناسب شهرستان بجنورد در استان خراسان شمالی خواهد شد. [1]. Grounded Theory[2]. MAXQDA[3]. Delphi Technique[4]. Lisrel
Thick Recognition Failure and Terrorism Emergence in the Middle East (ISIS in Iraq as Case Study)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
50 - 77
حوزههای تخصصی:
The Middle East has witnessed many identity conflicts and rising violent extremist groups after 2003. The most prominent one has been the Islamic State in Iraq and Syria (ISIS), which has come to the sphere of politics, in the post Arab Spring era. The goal of this paper is to examine the roots of the emergence of violent extremist groups, principally with reference to ISIS rising in Iraq. To do this authors propose “the four-dimensional thick recognition” model that consists of four concepts i.e., 1) historical narratives, 2) self-esteem 3) ontological security, and 4) hubristic identity. This model highlights that historical narratives of conflict, along with lack of self-esteem leads to feeling of ontological insecurity. This, in turn, leads to a kind of hubristic identity crisis, which often paves the way through struggle for regaining it. By content analysis of major texts published by the ISIS through two major magazines, namely Dabiq and Rumiyah, we try to demonstrate how the rise of ISIS was rooted in the issue of thick recognition failure. The paper concludes that thick recognition failure in these four phases, led to the establishment of violent extremist groups particularly in regions with memories of conflict.
الگوی سکونتگاه زیست پذیر و سازگار با نیازهای کارکنان یک اکوپارک صنعتی مبتنی بر برنامه ریزی راهبردی (اکوپارک صنعتی فولاد مبارکه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
383 - 399
حوزههای تخصصی:
برنامه های راهبردی فضایی شهری ابزار هدایت و کنترل فعالیت ها، استفاده از فضا، و تمرکز بر زمینه های موضوعی راهبردی در توسعه سکونتگاه های شهری هستند و فرایندی برای دستیابی به اهداف، راهبردها، سیاست ها، و اطمینان از تخصیص منابع و هم سو کردن منافع ذی نفعان در یک محیط تصمیم شهری معرفی می شوند. این پژوهش در یک مسیر توصیفی، تحلیلی، و تجویزی و با ماهیت کاربردی، استقرایی، و آمیخته می تواند در راستای دستیابی به هدف ارائه دستورکارها، زمینه های دستیابی، و الگوی یک سکونتگاه زیست پذیر و سازگار با نیاز کارکنان یک اکوپارک صنعتی (اکوپارک صنعتی فولاد مبارکه) عمل کند. در گام اول با به کارگیری شیوه مشکل یابی کنشگرانه و مقصودمند و هم پوشانی مشکلات و همچنین دو آزمون تجرید تدریجی مشکلات و آزمون حد و مرز و سنجش و تحلیل مشکلات به لحاظ ماهیت و جمعیت بیانیه نهایی مشکلات ارائه می شود. سپس به منظور بهبود سطح زیست پذیری پس از تدوین بیانیه چشم انداز و بیانیه اهداف به تولید بیانیه راهبردها با استفاده از روش SWOT و رتبه بندی آن ها با بهره گیری از روش QSPM پرداخته می شود. در نهایت با تدوین بیانیه سیاست ها، پروگرام ها، و پروژه ها الگوی سکونتگاه سازگار با اکوپارک صنعتی فولاد مبارکه معرفی می شود. طبق این الگو سه محدوده کلی پروژه های مرتبط با تأمین خدمات و نیازها در محدوده توسعه میان افزا و با بهره گیری از زمین های بایر و بلااستفاده، پروژه های مرتبط با کاهش آلودگی های زیست محیطی و ارتقای بهره مندی از ویژگی های طبیعی در محدوده ظرفیت اکولوژیکی، و پروژه های مرتبط با ارتقای سطح کیفی بافت در محدوده اصلاح هسته اولیه شکل گیری مکان یابی می شوند. تقویت سازکار نظارت بر رعایت ضوابط محیط زیست، استقرار سیستم بودجه ریزی عملیاتی، حذف هزینه زمین و افزایش تسهیلات مسکن، گسترش مراکز خدماتی اقامتی، و افزایش سطح دانش و آگاهی و سطح مهارت و میزان انگیزه در نیروی انسانی از جمله مهم ترین پیشنهادها و دگرگونی ها بر اساس نتایج است.
ارزیابی ساختار فضایی شهر از منظر توسعه ی الگوی چندهسته ای (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ساختار فضایی شهر تحت تأثیر نیروهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، کالبدی، تکنولوژی و مدیریتی به شکل های مختلفی نمایان می گردد و دو الگوی تک هسته ای و چندهسته ای از مشهودترین این ساختارها می باشد. در این بین، ساختار فضایی و توسعه ی شهری چندهسته ای به دلیل تعدد مراکز می تواند ساختارهای نسبتاً یکنواخت، متعادل و همگن را در سطح شهر شکل دهد و فعالیت ها و جمعیت را به نوع مناسبی توزیع کند. هدف پژوهش: با توجه به اهمیت الگوی ساختار فضایی چندهسته ای علی الخصوص برای شهرهای بزرگ با جمعیت بالا و فعالیت های متنوع و پیچیده، هدف از پژوهش حاضر ارزیابی ساختار فضایی کلان شهر تبریز از منظر توسعه ی الگوی چندهسته ای می باشد.روش شناسی تحقیق: روش تحقیق در پژوهش حاضر کمی با ماهیت تحلیلی-اکتشافی می باشد که در راستای تجزیه و تحلیل اطلاعات در بخش توزیع عملکردها از روش مدل ضریب مکانی (LQ) و رگرسیون جغرافیایی وزنی و در بخش رشد جمعیتی از روش نرخ رشد استفاده شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش شامل کلان شهر تبریز می باشد.یافته ها و بحث: یافته های تحقیق نشان می دهد که ساختار فضایی کلان شهر تبریز در حال حاضر به صورت دو قطبی قابل مشاهده بوده و منطقه ی مرکزی (منطقه 8) و شرق شهر (منطقه 2 و بخشی از منطقه 1) بیشتر عملکردها را به خود اختصاص داده اند. با این حال، با توجه به گسترش عملکردها در شمال شهر و با برنامه ریزی مناسب و توزیع متناسب عملکردها در مناطق دیگر (جنوب و غرب) می توان مقدمات ساختار فضایی و توسعه ی شهری چندهسته ای را در کلان شهر تبریز فراهم نمود.نتایج: نتایج حاکی از آن است که مرکزگریزی در کلان شهر تبریز کاملاً مشهود بوده و هسته های جمعیتی جدید در بخش های شرقی، شمالی و غربی در حال افزایش می باشند.
مدل ارزیابی رضایتمندی سکونتی آپارتمان های مسکونی (مطالعه موردی: محدوده کوه آتشگاه-ناژوان در شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رضایتمندی سکونتی یک شاخص مهم در ارزیابی احساس رضایت فرد از محیط مسکونی، برای برنامه ریزان، معماران، توسعه دهندگان و سیاست گذاران است که از طریق عوامل متنوعی ارزیابی می شود. هدف: هدف این پژوهش، شناخت مؤلفه های رضایتمندی سکونتی در ابعاد مختلف، اولویت بندی آن ها و رسیدن به مدلی جهت ارزیابی رضایتمندی سکونتی در آپارتمان های مسکونی است. روش شناسی تحقیق: روش تحقیق این پژوهش با رویکردی کمی، در دو مرحله شامل یافتن مؤلفه های رضایتمندی سکونتی از طریق تحلیل محتوای پژوهش های انجام شده و ارزیابی رضایتمندی سکونتی بر اساس مؤلفه ها از طریق پیمایش است. پیمایش با جامعه آماری ساکنین آپاتمآن های مسکونی و حجم نمونه، 250 نفر از ساکنین آپارتمان های زیر 10 واحدی به صورت تصادفی، صورت گرفته است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: منطقه مورد تحلیل، منطقه 9 اصفهان در محدوده مابین کوه آتشگاه و منطقه ناژوان است که در سال های اخیر، ساخت وساز در این منطقه با روند تصاعدی افزایش یافته است. همین امر، اهمیت بررسی رضایتمندی سکونتی در این منطقه را نشان می دهد. یافته ها: یافته ها در دو بخش نتایج تحلیل آنووا و مدل یابی ارائه شده است. یافته ها نشان می دهد که بر اساس جامعه آماری موردبررسی، سن، میزان تحصیلات و درآمد، تأثیر چندانی بر رضایتمندی سکونتی ندارد. همچنین مدل رضایتمندی سکونتی در سه بعد عینی، ذهنی و رفتاری با بار عاملی بین 3/0 تا 4/0 به دست آمده است. در این مدل، بعد ذهنی دارای بیشترین بار عاملی در بین ابعاد و تعاملات اجتماعی دارای بیشتر بار عاملی در بین مؤلفه های رضایتمندی سکونتی است. نتایج: بنا بر یافته ها نتیجه گیری می شود که رضایتمندی سکونتی، مفهومی به هم پیوسته بر اساس سه بعد عینی، ذهنی و رفتاری با درجه اهمیت تقریباً برابر و تحت تأثیر یکدیگر است. این مفهوم، همچنین دارای مؤلفه هایی با درجه اهمیت تقریباً برابر است. سهم هر یک از ابعاد در مدل رضایتمندی سکونتی، حدود 30 تا 40 درصد و دارای اهمیت زیاد و سهم هر یک از مؤلفه ها حدود 3 تا 4 درصد است.
تحلیل وضعیت تاب آوری کالبدی منطقه شرق گیلان در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تاب آوری شهری و منطقه ای، یکی از ملزومات زندگی پایدار انسان در طبیعت است. با توجه به تغییر و تحولات طبیعی ، اتفاقات گوناگون طی دوره های خاص و گاهی ناگهانی صورت می گیرد که اقتضای بقای طبیعت موجود است. از گذشته تا کنون روش های متعددی برای مقابله با خسارات بلایای طبیعی از جمله زلزله ابداع شده است و اکنون بهترین راه مقابله با این بحران، مدیریت بحران به روش تاب آور ساختن سکونتگاه های انسانی شناخته شده است. تاب آوری سکونتگاه ها باید تمامی عوامل مربوط به انسان و جامعه را در بر گیرد که شامل تاب آوری اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و نهادی است. هدف: هدف این پژوهش تحلیل میزان تاب آوری منطقه شرق گیلان در برابر زلزله و بررسی تبعات مختلف جلوگیری از آسیب پذیری سکونتگاه ها است. روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر به لحاظ روش پژوهش توصیفی و به لحاظ گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای است. روش تحلیل در این پژوهش بر اساس تحلیل فواصل اقلیدسی مناطق از گسل ها و روش VIKOR صورت گرفته است. سپس برای نتیجه گیری نهایی با استفاده از مدل مکانی نقشه های خروجی شاخص ویکور و نقشه خطرپذیری در برابر زلزله سکونتگاه های منطقه ادغام و ارائه شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: با توجه به زلزله خیز بودن شرق گیلان، این ناحیه از استان برای مطالعه انتخاب شده است. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که شهرستان لاهیجان بیش ترین مقدار و شهرستان سیاهکل کم ترین مقدار تاب آوری کالبدی را دارا هستند. نتایج: جهت دستیابی به تاب آوری کالبدی در منطقه شرق گیلان راهبردهایی ارائه شد که مهم ترین آن ها شامل ایجاد طرح های مقاوم سازی در بناهای جدیدالاحداث و تقویت مقاومت بناهای بافت میانی و مراکز عومی و ایجاد دسترسی به فضای باز و همچنین تقویت و احداث مراکز امدادی و درمانی و افزایش نفوذپذیری شهری است.
سطح بندی روستاهای گردشگرپذیر استان آذربایجان شرقی، بر مبنای توسعه یافتگی کارآفرینی، به منظور تبیین سیاست های کارآفرینی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه کارآفرینی تبدیل به یک سیاست کلیدی برای کشورهای در حال توسعه شده است. ضمن اینکه توسعه گردشگری نیز در روستاهای دارای پتانسیل می تواند نقش مهمی در بهبود شرایط کارآفرینی در بین ساکنان محلی ایجاد کند. در همین راستا، بررسی سطح توسعه یافتگی کارآفرینی در روستاهای گردشگرپذیر آذربایجان شرقی، در راستای تبیین سیاست های کارآفرینی روستایی ، هدف پژوهش حاضر قرار گرفته است. هدف: در راستای هدف یاد شده، هدف پژوهش از نوع کاربردی – توسعه ای است و از بعد ماهیت، تحلیلی- توصیفی، استنباطی است. روش شناسی تحقیق : به منظور بررسی میزان برخورداری روستاها از توسعه کارآفرینی، از چک لیستی تکمیل شده توسط کارشناسان استفاده گردید. گویه های مورد نظر این چک لیست شامل: ارائه محصولات و خدمات مختلف، تنوع و انعطاف پذیری محصولات و خدمات، استفاده از کارکنان بومی، وجود فروشگاه ها و فضای بازار، کاهش فقر و رشد اقتصاد روستا و خودکفایی روستاییان ، مشارکت مردمی در کارآفرینی ، وجود زیرساخت های مناسب بوده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، روستاهای گردشگرپذیر آذربایجان شرقی میباشد. یافته ها : مطالعات صورت گرفته از نظرسنجی اولیه ، 8 روستا نسبت به بقیه بیشترین فراوانی را در معرفی داشتند و به عنوان روستاهای نمونه انتخاب گردیدند. در نهایت با استفاده از مدلAHP و به کمک شاخص های مؤثر در توسعه کارآفرینی ، نسبت به اولویت بندی روستاهای منتخب اقدام شد. نتایج : نتایج حاکی از این بوده است که بیشترین میزان توسعه کارآفرینی در روستای کندوان (وزن نهایی242/0) و کمترین میزان توسعه یافتگی کارآفرینی در روستای کردشت (وزن نهایی051/0 ) رخ داده است .
پهنه بندی و ارزیابی شاخص های کالبدی تاب آوری شهری (شهر ملایر- استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آسیب پذیری کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، زیرساختی و نهادی در شهرها ضرورت توجه به مدیریت و برنامه ریزی شهری را افزایش داده است. مفهوم تاب آوری جهت شناخت و ارائه راه کار بر اساس این نیاز طی ده های اخیر مطرح گردیده است. واژه تاب آوری در علوم مختلف تعاریف گوناگون دارد. بیشتر صاحبنظران در مطالعات تاب آوری مولفه های کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، زیرساختی، محیطی و نهادی مورد سنجش قرار می دهند. هدف تحقیق: شناخت، پهنه بندی و رتبه بندی شاخص های کالبدی تاب آوری در شهر ملایر. روش شناسی تحقیق: این پژوهش از نظر هدف تحقیق کاربردی، از لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها نیز به صورت اسنادی و میدانی است. روش تحلیل داده ها تبدیل اطلاعات آماری به نقشه با استفاده از قابلیت های نرم افزار ( GIS) و با استفاده از منطق فازی بوده است. همچنین جهت رتبه بندی شاخص ها از روش نرمال سازی آماری بهره گرفته شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: شهر ملایر بعنوان دومین شهر استان همدان با 170237 نفر جمعیت ، 1422 بلوک مسکونی با مساحت 40/824 هکتار قلمرو تحقیق بوده است. یافته ها: نتایج و تلفیق لایه های مختلف نشان دادکه در شهر ملایر از نظر شاخص های کالبدی از کل جمعیت 36/53 درصد در پهنه با تاب آوری متوسط ،83/27 درصد در پهنه با تاب آوری کم و 81/18 درصد در پهنه با تاب آوری زیاد توزیع شده اند. علاوه بر این با توجه به نمرات استاندارد شده شاخص های نفوذپذیری، استحکام واحدهای مسکونی و تراکم خانوار در واحد مسکونی با بالاترین نمره دارای رتبه بالا، شاخص بستر طبیعی زمین با تاکید بر سیلاب های شهری در تاب آوری متوسط و شاخص های ریزدانگی، تراکم واحد مسکونی در هکتار و تراکم نفر در هکتار دارای پایین ترین رتبه تاب آوری و در نتیجه تاب آوری کم قرار گرفتند. نتایج: بررسی میزان تاب آوری کالبدی محلات شهری نیز نشان می دهد که محلات شماره 2،3، 5، 6 ،9، که غالبا با محدوده های بافت فرسوده و سکونتگاه های غیر رسمی تطابق دارند، از تاب آوری کمتری برخوردارند و می توان تاب آوری آنها را با راهکارهایی از جمله تقویت افزایش نفوذ پذیری و مقاوم سازی ابنیه،احداث کانال های دفع آبهای سطحی،افزایش واحد مسکونی.
تحلیل رابطه زیست پذیری مساکن روستایی باکیفیت زندگی روستاییان (مطالعه موردی: شهرستان زیرکوه، دهستان زیرکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کیفیت زندگی و ارتقای آن مهم ترین رویکرد در برنامه ریزی های روستایی و شهری می باشد. عوامل و عناصر متعددی می توانند در ارتقا کیفیت زندگی روستاییان تأثیرگذار باشند که یکی از آن ها مسکن قابل زیست و استاندارد می باشد. مسکن روستایی به عنوان نیاز اولیه انسان، با ابعاد وسیع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی خود تأثیر بسزایی در کیفیت زندگی و توسعه پایدار روستایی دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل و بررسی رابطه بین مسکن زیست پذیر و کیفیت زندگی (ذهنی و عینی) روستاییان دهستان زیرکوه انجام شده است.
روش شناسی تحقیق: در این راستا روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را روستاییان 15 نقطه روستایی تشکیل می دهند که دارای 1417 خانوار می باشند. تعداد نمونه ها 313 خانوار می باشد که با استفاده از فرمول کوکران با خطای اندازه گیری 5 درصد انتخاب شده اند.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، دهستان زیرکوه است.
یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، متغیر زیست پذیری با آماره پیرسون 616/0 باکیفیت زندگی دارای رابطه ای مستقیم با شدتی قوی می باشد. همچنین با توجه به سطح معناداری به دست آمده که کوچک تر از 05/0 می باشد، متغیر زیست پذیری دارای رابطه معنی داری باکیفیت زندگی است و قابلیت تعمیم به کل جامعه را دارد. تأثیر متغیر زیست پذیری مسکن بر هر دو بعد عینی و ذهنی مورد تأیید قرار گرفت اما با توجه به ضریب تعیین تعدیل شده که برای بعد ذهنی کیفیت زندگی برابر با 307/0 و برای بعد عینی کیفیت زندگی 328/0 می باشد که نشان می دهد 7/30 درصد از تغییرات بعد ذهنی و 8/32 درصد از تغییرات بعد عینی در روستاهای نمونه وابسته متغیر زیست پذیری مسکن است و تأثیر متغیر زیست پذیری مسکن بیشتر بر بعد عینی کیفیت زندگی است.
نتایج: نتایج پژوهش بیانگر این می باشد که روستاهای پیشبر، بمرود، محمد آباد و حسین آباد و اردکول بالاترین سطح زیست پذیری مسکن را دارا می باشند. در مقابل روستاهای مهرک، گمنج، حسن آباد و تجنود دارای پایین ترین سطح زیست پذیری مسکن از دید جامعه نمونه اند و میانگین زیست پذیری مسکن در روستاهای منطقه مورد مطالعه در حد متوسط به بالا قرار دارد و بیشترین میانگین به بعد اجتماعی (55/3) و کمترین میانگین متعلق به بعد اقتصادی (06/3) است.
واکاوی تغییرات زمانی - مکانی و پیش بینی آینده یخبندان های استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرما و یخبندان، یکی از مخاطرات اقلیمی است که همه ساله باعث ایجاد خسارت در فعالیت های مختلف می گردد. از سوی دیگر تغییر اقلیم سبب تغییرات مکانی و زمانی یخبندان می شود. هدف این پژوهش تحلیل تغییرات زمانی - مکانی و پیش بینی آینده یخبندان های استان همدان است. جهت پیش نگری دمای حداقل روزانه استان از مدل CanESM2 استفاده شد و ریزمقیاس نمایی داده های مدل های گردش کلی با استفاده از مدل LARS-WG صورت گرفت. شبیه سازی پارامترهای فوق برای دوره 30 ساله (2050-2021) و تحت سه سناریوی RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5برای ایستگاه های منتخب انجام شد. نتایج حاصل از بررسی ماهانه دمای کمینه در ایستگاه های مطالعاتی استان نشان داد که دمای کمینه در دوره (2050-2021) در همه ایستگاه های مورد بررسی بر طبق هر سه سناریو و در همه ماه های سال نسبت به دوره پایه افزایش خواهد داشت. متوسط دمای کمینه استان برابر با 2/5 درجه سلسیوس است که این مقدار در دهه های آتی بر اساس سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 به ترتیب به 6، 2/6 و 3/6 درجه سلسیوس خواهد رسید که بیشترین تغییرات مربوط به ایستگاه نوژه و کمترین آن مربوط به همدان است. توزیع فضایی آغاز و پایان یخبندان در دوره آینده بیانگر آن است که یخبندان در نواحی شمال شرقی و شمالی استان زودتر از سایر مناطق استان شروع و دیرتر خاتمه می یابد در حالی که در نواحی جنوبی استان دیرتر شروع و زودتر به پایان می رسد. نتایج حاصل از بررسی تغییرات آغاز یخبندان در دهه آینده نسبت به دوره پایه نشان داد که در همه ایستگاه های مورد مطالعه آغاز یخبندان بین 3 تا 11 روز کاهش خواهد یافت.
ارزیابی توان و موازنه اکولوژیکی استان لرستان با رویکرد آمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش فضا و ژئوماتیک (برنامه ریزی و آمایش فضا سابق) دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۵)
46 - 83
حوزههای تخصصی:
ارزیابی توان و موازنه اکولوژیک تعیین می کند که هر یک از فعالیت های انسانی در کدام پهنه از سرزمین قابل انجام است و بالعکس در هر یک از پهنه ها چه فعالیت هایی قابل انجام نیست یا انجام دادن آن صرفه اقتصادی به دنبال ندارد یا مخرب پایداری محیطی است. این پژوهش با هدف حفظ قابلیت های زیست محیطی، به آزمون و ارزیابی قابلیت سنجش در حوزه استان لرستان، که با آهنگی فزاینده گسترش شهری را دنبال کرده، می پردازد. به همین منظور تعیین توان اکولوژیک حوزه استان لرستان برای گسترش سکونتگاهی و همچنین مشخص کردن امکانات، توانمندی ها و محدویت های منابع سرزمینی منطقه لرستان به عنوان بستر مناسب هرگونه برنامه ریزی، است. روش مطالعه در تحلیل قابلیت سنجی زمین مبتنی بر یک مدل اکولوژیکی است که بر مبنای روش آمایش سرزمین منطق فازی طراحی شده است. از بین معیارها و گزینه های مختلف مؤثر در قابلیت زمین، سه گزینه اصلی قابلیت زراعی، جنگلداری و توسعه شهری، سکونتی و فعالیت ها مورد بررسی قرار گرفتند. پتانسیل های وسیع محیطی و اکولوژیکی، عوامل محدودکننده ای برای توسعه شهری به شمار می روند. 94 درصد پهنه استان دارای توان جهت توسعه سکونت و صنعت هستند، البته این مقدار تنها مربوط به اراضی مجاز توسعه است و در مقابل حدود 6 درصد از اراضی فاقد توان اکولوژیک جهت توسعه سکونت و صنعت هستند. بنابراین، تقویت زیرساخت های سبز شهری، ترویج توسعه کشاورزی سازگار با تنوع زیستی و اجرای اقداماتی مانند احیای جنگل ها برای افزایش پوشش گیاهی منطقه ای ضروری است.
نقش جداره جانبی آتریم ها و هوشمند سازی ساختمان در بهینه سازی مصرف انرژی در مراکز تجاری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقاضای روزافزون انرژی و مشکلات زیست محیطی ناشی از مصرف سوخت های فسیلی، استفاده از روش های غیرفعال انرژی خورشیدی را به خصوص در مراکز تجاری ضروری تر نموده است. از سوی دیگر نیز رشد علم و فناوری در جهان و استفاده از سیستم های هوشمند در ساختمان، سبب تکمیل روش های معمول و متداول گردیده است. هدف از این مطالعه، بررسی نقش جداره جانبی آتریم ها و هوشمندسازی ساختمان در بهینه سازی مصرف انرژی در مراکز تجاری تهران است. روش تحقیق با توجه به ماهیت آن، شبیه سازی و با رویکرد مطالعه موردی و تحلیلی و از نظر نوع کاربردی است. در این پژوهش، در ابتدا نسبت به معرفی تیپولوژی فرم ساختمان و انتخاب مدل پایه اقدام نموده و بعد از انتخاب نرم افزار دیزاین بیلدر نسبت به اعتبارسنجی و شبیه سازی مصرف انرژی در سناریوهای مختلف پرداخته شده است تا میزان کاهش مصرف انرژی در حالت های مختلف مشخص گردد. این تحقیق نشان می دهد که بهینه ترین مراکز تجاری ازنظر کاهش مصرف انرژی در اقلیم تهران مرکزی مربوط به ساختمان های آتریمی فاقد جداره جانبی است. همچنین نصب سایبان هوشمند و سنسور نور در دمای کنترلی 22 درجه موجب کاهش قابل توجه مصرف انرژی در این ساختمان ها گردیده است. واژگان کلیدی: جداره جانبی، هوشمندسازی ساختمان، آتریم، مرکز تجاری، تهران. [1] . مقاله حاضر برگرفته از رساله دکتری امیر شایانیان رشته معماری از دانشگاه آزاد واحد ساری با عنوان " بهینه سازی مصرف انرژی با تأکید بر نقش حرارتی آتریم ها در مراکز تجاری شمال و مرکز تهران " است. [2] نویسنده مسئول:mozaffarifatemeh@gmail.com
تحلیل فضایی فقر شهری از بعد اجتماعی در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت شهرها، فقر شهری یکی از معضلات مهمی است که مبارزه با آن ضروری به نظر می رسد. در قرن بیست و یکم یکی از شاخص های پیشرفت شهری، مسئله ی پایین بودن فقر شهری است (Lemanski and Marx, 2015). به منظور تحلیل و ارزیابی شاخص های فقر شهری در شهر رشت در بلوک های مختلف و خوشه بندی فقر اجتماعی در این شهر (خیلی فقیر، فقیر، متوسط، مرفه، خیلی مرفه)، برای تحلیل فقر اجتماعی و استخراج لکه های داغ گستره فضایی از نرم افزار Arc Gis استفاده شد؛ و استخراج نواحی مختلف شهر از نرم افزار R و به روش تصمیم گیری چند شاخصه پرومته که وزن شاخص ها به روش ANP از داده های خام بلوک های آماری شهر رشت در سرشماری سال ۱۳۹۵ به دست آمده بود، محاسبه شد. یافته های پژوهش نشان دادند که به طور نسبی بخش های مرکزی شهر را بلوک های متوسط در برمی گیرد و در بخش های بیرونی و حاشیه ای مرکز شهر دو ناحیه لکه داغ مشاهده می شود که بلوک های خیلی مرفه و مرفه را در خود جای داده اند. لکه های سرد نیز در حاشیه بیرونی شهر به وضوح قابل مشاهده هست و بلوک های خیلی فقیر و فقیر را در برگرفته اند و شهر به جز لکه های داغ و سرد بیشتر به صورت لکه های ملایم و اکثر بلوک ها در وضعیت متوسط فقر اجتماعی قرارگرفته اند. همچنین بر اساس یافته های تحقیق بیشتر مناطق محروم از نظر فقر اجتماعی در شهر رشت در بخش شمال غربی و شمال شرقی شهر قرارگرفته اند. واژگان کلیدی: روش ANP، روش پرومته، گستره فضایی، تحلیل لکه های داغ، فقر اجتماعی، شهر رشت.
چشم انداز تاثیر تغییر اقلیم آینده بر منابع آب و عملکرد چغندرقند در حوضه دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد موجود نشان می دهد تغییر اقلیم ثبات تولید منطقه ای محصولات کشاورزی را در چند دهه آینده نامطمئن خواهد ساخت. این تحقیق، با استفاده از مدل SWAT به ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر هیدرولوژی و عملکرد چغندرقند به عنوان یکی از محصولات غالب در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه پرداخته است. در این راستا نخست مدل SWAT بر اساس رواناب ماهانه 23 ایستگاه آبسنجی و عملکرد سالانه گیاه به طور همزمان شبیه سازی شده سپس خروجی مدل با استفاده از الگوریتم SUFI2، در نرم افزارSWAT-CUP برای دوره پایه 2014-1986 مورد واسنجی و اعتبارسنجی قرار گرفت. مقادیر نش-ساتکلیف و آماره اریب برای رواناب در دوره واسنجی با مقادیر به ترتیب 43/0 و 45% و در دوره اعتبارسنجی به ترتیب 53/0 و 16% و همچنین شاخص توافق 71/0 و آماره اریب بسیار پایین (6-% تا 10%) برای تولید محصول، کارایی مدل در شبیه سازی منابع آب و عملکرد گیاه را تایید کرد. گام بعدی، ریزمقیاس نمایی و تصحیح خطای داده های دما و بارش دریافت شده از سه مدل GFDL، HadGEM2 و IPSL تحت سناریوهای انتشار RCP4.5 و RCP8.5 با استفاده از نرم افزار CCT بود. در ادامه داده های ریزمقیاس شده به مدل SWAT معرفی و در نهایت متغیرهای هیدرولوژی و عملکرد چغندرقند برای دوره 2050-2021 ارزیابی گردید. در حالی که اکثر سناریوها نشان دهنده تغییر بارش، بین 12-% تا 35+% بودند، افزایش دما (°C 7/2)، باعث افزایش تبخیر و در نتیجه افزایش فشار بر منابع آبی و رواناب به ویژه در ماه های آغازین دوره رشد گیاه شده و در نهایت، کاهش عملکرد گیاه (45-%) دور از انتظار نیست. بدین معنی که عملکرد چغندرقند در برابر تغییرات اقلیمی بسیار آسیب پذیر بوده و تولید این محصول در منطقه مورد مطالعه طی دوره آتی، دست خوش تغییر قرار خواهد گرفت. واژگان کلیدی: تاثیر تغییر اقلیم، چغندرقند، حوضه دریاچه ارومیه، تحلیل حساسیت،SWAT .
تحلیل شبکه کنشگران کلیدی تغییر کاربری زمین در مناطق روستایی، مورد مطالعه: بخش مرکزی شهرستان شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به سطوح مختلف فعالیت های اقتصادی و اجتماعی افراد که منجر به شکل گیری نیازها و انتظارات جدید از فضای پیرامونی آن ها شده است، تقاضای روزافزون برای زمین و دخل و تصرف و تخریب آن به عنوان یکی از چالش های پیچیده مدیریت پایدار اراضی محسوب می شود. پژوهش پیش رو با بهره گیری از ابزار تحلیل شبکه های اجتماعی به شناسایی و تعیین کنشگران کلیدی مؤثر، در مدیریت تغییر کاربری اراضی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان شهریار می پردازد. برای گردآوری داده از ابزارهایی چون مصاحبه و پرسش نامه استفاده شده است. برای تحلیل داده و الگوی روابط بین کنشگران، با استفاده از روش های کیفی، از نرم افزارهای Atlas TI و Ucinet استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که عوامل برخی سازمان های دولتی از جمله شهرداری، فرمانداری و بخش داری با اعمالی نظیر سودجویی، عدم نظارت، چشم پوشی از تخلفات در قبال دریافت کمک های مالی، مؤثرترین کنشگر در زمینه تغییر کاربری اراضی هستند. همچنین اداره جهاد کشاورزی و شورای اسلامی روستاها مورد اعتمادترین کنشگران در مدیریت جامع کاربری اراضی از نظر سایر ذی نفعان بوده اند. همچنین مهم ترین اشکال تغییر کاربری اراضی در روستاهای محدوده مطالعاتی، تغییر کاربری اراضی زراعی و باغی، به کاربری هایی همانند مسکونی و ویلایی، صنعتی، تجهیزات شهری و خدماتی می باشد. این وضعیت متأثر از عواملی نظیر کمبود آب، عدم حمایت دولت از کشاورزی، کمبود امکانات، گرانی نهاده های کشاورزی، افزایش قیمت اراضی، مهاجرت پذیری در قالب خانه های دوم، سودجویی برخی افراد در نهادهای ذی ربط رخ داده است. واژگان کلیدی: تغییر کاربری زمین، کنشگران کلیدی، مدیریت، مناطق روستایی، شهرستان شهریار. [1] . نویسنده مسئول: دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه خوارزمی تهران
بررسی مقادیر دبی حداکثری بر وقوع سیلاب در ساختار گامای بدون بعد (مطالعه موردی: حوضه ژئومورفیک شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۹
25 - 44
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدفِ مطالعه جامع، مدیریت دبی های موثر بر وقوع سیلاب های شهری حوضه شیراز انجام شده است. حوضه آبریز شیراز با مساحت 10/1865کیلومترمربع و اقلیم خشک و نیمه خشک، همراه با پوشش گیاهی متوسط، به دلیل خشکسالی ها و تغییرات کاربری اراضی است. که نشان دهنده شرایط سیلابی حوضه در زمان رخداد رگبارهای ناگهانی است. روش تحقیق آماری- تحلیلی و نوع آن کاربردی است. بدین منظور در جمع آوری داده ها از آمار درازمدت بارش در ایستگاه بارانسنجی حوضه شیراز طی دوره 50 ساله و دبی حداکثر روزانه 44 ساله در منطقه استفاده شده است. سپس به منظور انتخاب توزیع مناسب، داده های هر ایستگاه در محیط "Excel" وارد شده و اقدام به استخراج ماکزیمم دبی، و خروجی ها و ضوابط جبری در نرم افزار Graphers 16 محاسبه و تهیه شده است. در مرحله بعد بر اساس ضریب نکویی برازش پیرسون مقادیر مکعب تفاضل دبی هر سال از میانگین و تقسیم مجدد آن بر میانگین، طی تحلیل کای دوی پیرسون-اویلر در یک ساختار ارگودیک محاسبه شده است.در ادامه جهت احتمال سنجی کای دوی حول مقادیر میانگین دبی های رودخانه خشک، از تابع احتمال گامای با درجه آزادی 44 سال دبی پیک، و روش انتگرال جز به جز ریمان برای احتمال وقوع واریانس دبی های واقع شده در رودخانه خشک برای پیش یابی فاصله اطمینان و احتمال وقوع استفاده شده است. در نهایت این تحقیق نشان داد که، استفاده از ساختار گروه بندی گامای بدون بعد، که مبتنی بر یک هولومورفیسم مرکب از کیاس افزاینده و فراکتال کاهنده بوده، دارای روندی بسیار قابل اعتبار با کرولیشن 0.8 درصد و ضریب همبستگی89 درصد را برای مقادیر دبی 44 ساله رودخانه خشک با گرادیان شیب 30 درصد (16 درجه و 42 دقیقه ) بوده، بسیار واقعی تر نسبت به دیگر گروه بندی ها بوده، و برای احتمال سنجی اثر وقوع دبی های پیک در سالیان آینده و مدیریت بهتر وقوع سیلاب های شهری، موثرتر است.
اثرگذاری مؤلفه های توانمندسازی در بازآفرینی پایدار بافت های فرسوده شهری (مطالعه موردی: شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
197 - 215
حوزههای تخصصی:
شهر سنندج در استان کردستان با دارا بودن بخش عظیمی از بافت های فرسوده شهری در هسته و بخش مرکزی شهر نیازمند توجه جدی در امر مدیریت و برنامه ریزی شهری است. هدف این پژوهش این است که تأثیر مؤلفه های توانمندسازی در بازآفرینی پایدار بافت های فرسوده شهر سنندج را بررسی و تحلیل نماید. پ ژوهش حاض ر از نظ ر روش، توص یفی – تحلیل ی و به لحاظ هدف، کاربردی است. برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و میدانی و پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، ساکنان بافت فرسوده سنندج (328250 نفر) هستند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 308 نفر محاسبه شد و جهت تکمیل پرسشنامه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده گردید. یافته-های حاصل از آمون T نشان داد که وضعیت توانمندسازی در بازآفرینی پایدار بافت فرسوده شهر سنندج در وضعیت نامناسبی قرار دارد. همچنین، براساس نتایج به دست آمده، مؤلفه آموزش برابر 81/0 بیشترین تأثیر در بازآفرینی پایدار بافت های فرسوده شهر سنندج دارد. بعد از آن، به ترتیب مؤلفه های؛ شفاف سازی با میزان اثر و سطح اطمینان (001/0 =P، 74/0=β)، مؤلفه اعتماد بخشی (001/0 =P، 69/0=β)، تشکل ها (001/0 =P، 43/0=β) و دسترسی به منابع (004/0 =P، 29/0=β) دارای اثر معنادار بر بازآفرینی پایدار بافت های فرسوده شهر سنندج بودند. بنابراین می توان چنین استنباط کرد که وضعیت مؤلفه های توانمندسازی در بازآفرینی پایدار بافت های فرسوده شهر سنندج در سطحی نامناسب قرار داشته و در راستای بازآفرینی پایدار این بافت ها مؤلفه های آموزش، شفاف سازی و اعتمادبخشی دارای نقش شگرفی هستند که نیازمند توجه بیشتر در برنامه های توسعه شهری در جهت رسیدن به پایداری هستند
شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی مؤثر بر وضعیت تحقق شهر شاد با رویکرد آینده پژوهی (مطالعه موردی: کلان شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
93 - 109
حوزههای تخصصی:
گسترش شهرنشینی و رشد شتاب زده شهرها و تغییر الگوهای زندگی به سمت مدرنیته شدن، مشکلاتی را برای شهرها به وجود آورده طوری که شهر به مثابه موجودی زنده، شادابی و سرزندگی خود را از دست داده است؛ بنابراین با توجه به آشفتگی و تغییرات پرشتاب و مداوم و ظهور مسائل جدید در سال های اخیر، تجدیدنظر در رویکردهای کلانِ مدیریتی بیش ازپیش مورد نیاز است. آینده پژوهی به عنوان رویکردی نوین برای ساختن آینده مطلوب، فرآیندی است که منجر به نتیجه پایدار عمل برنامه ریزی می شود. در این راستا پژوهش حاضر، با بهره گیری از رویکرد آینده پژوهی به شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر و بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر و بر وضعیت تحقق شهر شاد در کلان شهر کرمانشاه می پردازد. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع که یکی از روش های متداول و مورد پذیرش آینده پژوهی است و با استفاده از نرم افزار میک مک به تحلیل متغیرهای شهر شاد در کلان شهر کرمانشاه پرداخته است. بدین منظور ابتدا با مطالعه اسناد فرادست تمامی عوامل دخیل در تحقق و شکوفای شهر شاد مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و با استفاده از روش دلفی 23 متغیر به عنوان متغیرهای اولیه اثرگذار بر شهر شاد استخراج شدند، در ادامه تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل اثرات متقابل/ساختاری به وسیله نرم افزار Micmac صورت گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که کلان شهر کرمانشاه با توجه به پراکندگی متغیرها دارای سیستمی ناپایدار است و در صفحه پراکندگی پنج دسته (متغیرهای تأثیرگذار، دووجهی، تنظیمی، تأثیرپذیر و مستقل) قابل شناسایی هستند. در نهایت از میان 23 متغیر شناسایی شده، پس از بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این متغیرها بر هم دیگر و بر وضعیت آینده کلان شهر کرمانشاه با روش های مستقیم و غیرمستقیم، 10 عامل کلیدی (توزیع عادلانه امکانات و خدمات شهری و امکان دسترسی متعادل برای استفاده کنندگان از فضا، وجود فضاهای مناسب جهت گذراندن اوقات فراغت، تجهیزات مبلمان شهری (سطل زباله، نیمکت، جدول، سایبان ایستگاه ها و ...)، ایجاد مکان های جمعی به منظور جشن و شادی و رویدادهای شادی آفرین، استفاده از نورپردازی شبانه، برخورداری از فضا و فروشگاه های مختلف با عرضه کالاهای متنوع) و ...که بیشترین نقش را در تحقق شهر شاد در آینده کلان شهر کرمانشاه دارند، انتخاب شدند.