فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
1 - 22
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأثیر مطالعات برف در مدیریت منابع آب و جلوگیری از مخاطرات ناشی از بروز سیل و ازآنجاکه مدل سازی رواناب ذوب برف به دلیل تغییرات بسیار در پراکندگی توده های برف با کمبود یا فقدان داده چگالی برف در حوضه آبریز مواجه بوده و ایجاد ایستگاه های اندازه گیری برف در ارتفاعات کاری سخت و پر هزینه است، در این مطالعه تلاش شده با ابداع معادله ای جدید و با استفاده از تکنیک های سنجش ازدور به روشی ساده تر و فیزیکی تر پارامتر فاکتور درجه-روز (α) را محاسبه کرده و سپس شبیه سازی با تعریف مقادیر محاسبه شده آن به روش های کلاسیک و جدید در کنار مقادیر سالانه و فصلی ضریب فروکش (k) برای مدل رواناب ذوب برف (SRM) انجام شده و نتایج حاصل مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. به منظور ارزیابی عملکرد مدل و پارامترهای آن، شبیه سازی برای دوره های واسنجی و درستی سنجی به ترتیب برای سال های آبی 2012_2011 و 2013_2012 انجام شد و از محصول پوشش برف MODIS (MOD10A1) جهت برآورد سطح پوشش برف و برای برآورد مقادیر تابش خالص از محصول تابش خالص NEO (CERES-NETFLUX-E) استفاده گردید. نتایج نشان داد بهترین روش شبیه سازی رواناب در دوره واسنجی (2011-2012) استفاده از روش محاسبه فاکتور درجه-روز جدید و کاربرد دو مقدار ضریب فروکش جریان فصلی با ضریب تبیین 72/0 و درصد اختلاف حجمی 17/4 است. در دوره اعتبارسنجی (2012-2013) نیز شبیه سازی رواناب با روش محاسبه فاکتور درجه-روز جدید و یک ضریب فروکش سالانه با ضریب تبیین 51/0 و درصد اختلاف حجمی 38/4 بهترین نتیجه را از نظر ارزیابی معیارهای دقت مدل ارائه کرد.
پهنه بندی آسیب پذیری شبکه توزیع برق در برابر مخاطره طبیعی سیل (مورد مطالعه: حوضه بهدان، شهرستان بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
87 - 108
حوزههای تخصصی:
بر اساس گزارش شرکت توزیع برق استان خراسان جنوبی تقریباً تمامی روستاهای استان از نعمت برق و خدمات مرتبط برخوردارند. در این تحقیق با توجه به اینکه تراکم آبادی ها و همچنین مراکز صنعتی و خدماتی و به تبع آن شبکه توزیع برق در حوضه آبریز شاهرود بیرجند نسبت به سایر حوضه های استان بیشتر است از طرفی، با توجه به آسیب های وارد شده به دکل ها و تیرهای انتقال شبکه برق در سنوات گذشته، پهنه بندی آسیب پذیری شبکه توزیع برق در برابر مخاطره طبیعی در حوضه آبخیز بهدان به عنوان نمونه برای اجرای مدل و برآورد خسارت های احتمالی موردبررسی قرار گرفته شده است. برای انجام تحقیق حاضر در ابتدا نقشه پایه ها و شبکه 20 کیلوولت و سایر تأسیسات شرکت توزیع برق اخذ شد، با استفاده از نقشه های توپوگرافی و تطبیق آن با شبکه توزیع برق مسیل های تأثیرگذار مشخص شدند. با توجه به عدم وجود ایستگاه هیدرومتری در محدوده مطالعاتی، دبی سیلابی حوضه موردمطالعه با استفاده از روش تجربی-تحلیلی تعیین گردید. برای تعیین پهنه های سیلاب ابتدا با استفاده دستگاه DGPS پروفیل عرضی مسیل ها برداشت شد. با استفاده از دستگاه پهپاد فتوگرامتری اقدام به برداشت تصاویر و تهیه مدل ارتفاع رقومی شد. سپس مدل ارتفاع سیلاب 100 ساله در هر زیر حوضه با استفاده از نرم افزار Hec Ras تعیین و با استفاده از افزونه Hec Geo Ras پهنه سیلاب مشخص گردید. درنهایت تأسیسات مربوط به شرکت توزیع برق در معرض آسیب سیلاب و هزینه های احتمالی ناشی از سیل برای یک حوضه معرف محاسبه گردید.
ارزیابی خطر لرزه ای منطقه بدخشان (شمال شرق افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
133 - 150
حوزههای تخصصی:
منطقه بدخشان، در شمال شرق افغانستان دارای زمین شناسی پیچیده ای است. با استفاده از داده های کاتالوگ لرزه خیزی آسیای میانه با بروز رسانی (سال های 2011-1909) از سایت سازمان زمین شناسی آمریکا از سال 2011-2021 کاتالوگی تهیه گردید. با در نظر گرفتن آخرین زلزله با بزرگای 7.2 در سال 2015 ضرایب b به بیشترین مقدار 1.0 و a به مقدار 7.9 در سطح و عمق محاسبه گردید. افزایش مقادیر عددی a,b در نیمه مرکزی به طور کامل مشهود بوده است. نتایج حاکی از آن است روند حاضر، برخلاف راستای گسل اصلی شمال بدخشان (جهت شمالی- جنوبی) است. بیشترین فراوانی زلزله های ≥4 در عمق 70-150 کیلومتر، زلزله های ≥5 در عمق 300-150 کیلومتر و درنهایت زلزله های ≥6 در عمق 300-150 کیلومتر در راستای شرقی غربی رخ می دهد. این منطقه دقیقاً برخورد صفحه دالان پامیر به مرکز بدخشان می باشد. این مهم نشان می دهد در منتهی الیه دالان پامیر از شرق به غرب گسیختگی هایی در عمق های 0-150 کیلومتر در حال ایجاد شدن هستند. دو روند شرقی-غربی و شرقی- جنوبی مشهود است. در خصوص زمین لرزه های کم عمق مربوط به 50 کیلومتر بالایی پوسته، سازوکار غالب از نوع نرمال است که حکایت از کشش پوسته در این بخش دارد. جهت نیروی کششی با توجه به سازوکار ژرفی زمین لرزه ها، در امتداد شرقی-غربی است. همین مسئله، موضوع برخورد قاره ای و سپس فرورانش به سمت جنوب بدخشان را بیشتر تأیید می کند. نوآوری این پژوهش شناسایی روندهای لرزه ای است که در منطقه موردمطالعه به ندرت تحقیق شده است و کاربرد آن برای شناسایی نواحی پرخطر جهت ساخت وسازها می باشد.
فرصت ها و چالش های سند همکاری 25 ساله ایران و چین با تاکید بر موقعیت استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چین در زمان فعلی برای ایران اهمیت ویژه ای قائل است که این ناشی از موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ایران است. در این راستا مشارکت جمهوری اسلامی ایران در این ابتکار همواره مورد درخواست چینی ها بوده است. امضای سند همکاری 25 ساله ایران و چین، میان جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک کشور نفت خیز و دارای نفوذ منطقه ای اما تحت تحریم آمریکا و چین به عنوان یک قدرت جهانی اما تحت فشار آمریکا، یک فشار راهبردی جدید در غرب آسیا برای آمریکا و متحدانش ایجاد نمود. از طرفی استان پهناور سیستان و بلوچستان در مسیر 2 کریدور از سه کریدور ترانزیتی بزرگ دنیا قرار دارد که این امر محور میلک- چابهار را به عنوان جاده ترانزیتی طرح توسعه جنوب شرق مطرح می کند. این منطقه به دلیل موقعیت و ویژگی های استراتژیک آن از منظر ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی دارای اهمیت فراوانی است. سیستان وبلوچستان و محور میلک - چابهار به عنوان یک فضای جغرافیایی واجد نقش آفرینی ژئوپولیتیک است. از آنجا که جغرافیا و موقعیت سیستان و بلوچستان نقش مهمی در مسیر طرح بزرگ یک کمربند یک راه چین دارد، بنابراین مساله این پژوهش فرصت ها و چالشهای سند همکاری 25 ساله ایران و چین با تاکید بر موقعیت سیستان و بلوچستان می باشد. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی انجام و داده های مورد نیاز تحقیق به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد نوعی رابطه مبتنی بر وابستگی متقابل اقتصادی بین ایران و چین وجود دارد که قابل تأمل
تحلیل ساختاری وبررسی شاعرانگی در سه داستان از مجموعه یوزپلنگانی که با من دویده اند بیژن نجدی و ابعاد جغرافیای ادبی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان نویسی سابقه طولانی در ادبیات فارسی دارد. با گذشت زمان، آشنایی داستان نویسان با ادبیات روز جهان و تئوری های ادبی جدید رویکردی نو در ادبیات داستانی به وجود آمد. بی شک می توان بیژن نجدی را یکی از موفق ترین نویسندگان این جریان ادبی نامید. نجدی با انتشارمجموعه "یوزپلگانی که با من دویده اند" حضوری کوتاه مدت در فضای ادبی ایران داشت اما تاثیری که آثارش بر جریان های ادبی پس از او گذاشت بسیار چشمگیر و قابل توجه است. در داستان نویسی امروز زبان و تکنیک با رویکردی نو مواجه گردیده، ریخت شناسی کلمات و فرم داستان نیز در این سال ها بیش از محتوا مورد توجه قرارگرفته و زبان به یکی از اصلی ترین ارکان ادبیات داستانی نوگرا تبدیل شده است. نجدی با درآمیختن شعر و داستان سبک خاصی را ابداع کرد. در این پژوهش به بررسی تحلیل ساختاری داستان ها، زبان شاعرانه و نگاه سینمایی نجدی در سه اثر داستانی "استخری پر از کابوس"،"عروسک چشم دکمه ای من" و “سه شنبه های خیس" از مجموعه پوزپلنگانی که با من دویده اند پرداخته می شود.
ارتباط بین پیکره بندی فضایی معماری و مناسک اجتماعی-مذهبی عیلامیان (مورد مطالعه: محوطیه چغازنبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی شواهدِ تاریخی مبین آن است که تاریخ و معماری «عیلام»، مستندترین نمونیه تاریخی قبل از زمان حکومت «مادها» است. «اونتاش گال» پادشاه مذهبی عیلامیان، با ساخت شهر «دور-اونتاش» و بنای معماری های مذهبی دیگر مانند «زیگورات چغازنبیل» و محوطیه اطراف آن و تقدیم آن ها به خدایان حکومت می کرد. این زیگورات و معابد و کاخ های آن، محل برگزاری مناسک مذهبی و جشن ها بوده است. مرور اعتقادها، نحویه انجام این مناسک و افرادی که در آن حضور داشته اند، از تأثیر آن بر شاکلیه بناها و معماری این دوران حکایت دارد. مطالعیه فضای رخداد آئین های مذهبی یا سنتی در مجموعه چغازنبیل و تعابیری که برای تسهیل انجام آن مراسم و سهولت دستیابی شرکت کنندگان به فضاهای مورد نیاز برای اجرای مناسک توسط معمار عیلا می در نظر گرفته شده، از اهداف پژوهش حاضر است. ازسوی دیگر، این نگارش سعی دارد با بررسی «کاخ-آرامگاه های زیرزمینی» در مجموعه چغازنبیل، نحویه نگرش انسان عیلا می به زندگی پس از مرگ و بازتاب آن در پیکره بندی فضای معماری را تشریح کند. این مقاله به شیویه توصیفی- تحلیلی به رشتیه تحریر در آمده است. شیویه گردآوری اطلاعات به روش مطالعات اسنادی-کتابخانه ای و همچنین با مراجعه به بنا و از طریق مطالعیه میدانی آثار به جامانده از زیگورات، درحال حاضر، بوده است.وجود منابع آب برای تطهیر در جای جای معبد و صحن ها و تعبییه آبراه در مقبره ها نیز از دیگر مؤلفه های نشئت گرفته از عقاید عیلا می در ساخت فضای زیگورات است که در حفاری های صورت گرفته کشف شده اند. این ساخته های معماری که از عقاید انسان عیلا می نشئت می گیرند، شکل دهندیه فضای عبادی و اجرای مناسک بوده اند. پژوهش نشان می دهد، درباریان و مردم عادی از لحظیه ورود به محوطه در فضای متفاوتی به سر می برند. افتراق در ابعاد تناسبات و فرم صحن ها و حتی نوع مصالح و منابع نشان دهندیه تفاوت سطح اجتماعی و اقتصادی کاربران آن بوده است. ابعاد و نوع برخی مسیرهای دسترسی مبین محدودیت عامیه مردم در استفاده از بخشی از فضاست. بنابراین می توان نتیجه گرفت، در این حریم اجتماعی- مذهبی تأثیر متقابل تفکر و عقاید انسان عیلا می و به ویژه پادشاهان آن دوره را بر ساخته های معماری، مسیرهای دسترسی و فضای مصرفی در پیکره بندی و شکل گیری معماری، شاهد هستیم.
پیش بینی بزرگا و محل وقوع زلزله های احتمالی در محدوده خطوط ریلی استان هرمزگان با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی محیطی دوره ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
111 - 128
حوزههای تخصصی:
پیش بینی بزرگا و محل وقوع زلزله تأثیر زیادی در کاهش خسارت های ناشی از این پدیده خواهد داشت؛ زیرا پیش بینی محل وقوع زلزله های احتمالی موجب بهسازی و مقاوم سازی تأسیسات و زیرساخت ها در این مکان ها و کاهش آسیب پذیری آنها خواهد شد. بر همین اساس، در پژوهش حاضر کوشش شده است تا با استفاده از الگوریتم شبکه های هوشمند عصبی مصنوعی بزرگی و محل وقوع لرزه های احتمالی در محدوده خطوط ریلی استان هرمزگان پیش بینی و تحلیل شود. بدین منظور پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله از موقعیت مکانی، بزرگا و عمق زلزله های ثبت شده در محدوده مطالعاتی و نیز از طول گسل های موجود در منطقه به عنوان متغیرهای ورودی به مدل شبکه عصبی پرسپترون چند لایه استفاده کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در منطقه مطالعاتی 31 نقطه برای وقوع لرزه های احتمالی پیش بینی شده است که نهایت بزرگای محتمل برای این نقاط 3/4 و 2/5 ریشتر خواهد بود. بر همین اساس، پهنه بندی استان هرمزگان براساس لرزه های پیش بینی شده حاکی از آن است که بخش های جنوبی و مرکزی استان (شمال تنگه هرمز) در پهنه با خطر زیاد قرار دارند که موجب آسیب پذیری بیشتر خطوط ریلی در این بخش از استان خواهند شد. همچنین، تونل شماره 23 در محدوده پرخطر (در منطقه نهایت بزرگای محتمل) قرار دارد و نیز تونل 21، 22، 23 به زلزله های با بزرگای بیش از 5 ریشتر بسیار نزدیک است.
چالش های سیاستگذاری امنیتی خاورمیانه در عصر بحران های ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
1 - 25
حوزههای تخصصی:
بحران های ژئوپلیتیکی تابعی از معادله رقابت سیاسی بازیگران نوظهور و تغییر در موازنه قدرت می باشد. خاورمیانه در زمره مناطقی محسوب می شود که اولاً دچار چالش های سیاستگذاری امنیتی بوده، ثانیاً با نشانه هایی از بحران های تصاعدیابنده ژئوپلیتیکی روبه رو گردیده و نکته سوم آنکه در گذر زمان زمینه برای ظهور نخبگان رایکال نیز به وجود آمده است. هر یک از مولفه های یادشده را می توان در زمره چالش های اصلی سیاستگذاری امنیت منطقه ای در خاورمیانه دانست. ساخت اجتماعی و الگوی کنش نخبگان نقش موثری در روند سیاستگذاری دارد. هر گونه سیاستگذاری راهبردی و امنیت منطقه ای ماهیت زمینه ای داشته و تابعی از شکل بندی های ساختار محیطی و الگوی کنش کارگزاران می باشد. سیاستگذاری امنیت منطقه ای خاورمیانه به این دلیل با چالش های پایان ناپذیر روبرو می باشد که اولاً دارای محیط آشوب زده بوده، ثانیاً بر اساس نشانه هایی از کنش رادیکال کارگزاران قرار دارد و نکته سوم آنکه تحت تاثیر مداخله قدرت های بزرگ و ائتلاف منطقه ای آنان می باشد. این مقاله با ماهیت بنیادی و با بهره گیری از رهیافت هویت و ساختار باری بوزان با استفاده از روش شناسی تحلیل داده ها و تحلیل محتوی داده های در دسترس در پی پاسخ به این سوال می باشد: «سیاستگذاری امنیت منطقه ای خاورمیانه برای ثبات و موازنه دارای چه نشانه هایی بوده و چه عواملی منجر به تداوم بحران های منطقه ای خاورمیانه گردیده است؟» نتایج نشان می دهد که درک واقعیت های محیط منطقه ای خاورمیانه بر اساس الگوی کنش کارگزاران حاصل می شود. سیاستگذاری امنیتی در محیط آشوب زده ماهیت تاکتیکی خواهد داشت. معادله قدرت و بحران های منطقه ای را باید به عنوان چالش پایان ناپذیر سیاست های امنیتی در خاورمیانه دانست.
تبیین مولفه های علایق ژئوپلیتیک در روابط خارجی ایران و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
26 - 56
حوزههای تخصصی:
علایق ژئوپلیتیک جزء لاینفک منافع ملی هر دولت سرزمینی قلمداد می شود. با شناسایی مولفه های تاثیرگذار این مفهوم و میزان اثرگذاری آنها در روابط دوجانبه، می توان روابط خارجی بین کشورها را دقیق تر تجزیه و تحلیل نمود. روابط ایران و ترکیه در طول تاریخ متاثر از علایق ژئوپلیتیکی دو کشور در مقیاس های ملی، منطقه ای و بین المللی بوده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، و با استفاده از روش میدانی و کتابخانه ای به بررسی مولفه های علایق ژئوپلیتیک در روابط دو کشور پرداخته است. همچنین در بخش تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات از آزمون T-Tet و در بخش رتبه بندی مولفه ها از آزمون فریدمن استفاده کرده است. نتایج پژوهش نشان داد که مولفه های علایق ژئوپلیتیک در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و ترکیه، در 8 بعد: سیاسی، جغرافیایی، ژئواکونومی، ژئوکالچری، ژئواستراتژی، فضای مجازی-رسانه ای، علمی-تکنولوژی و اکولوژی قابلیت طبقه بندی دارد. همچنین طبق رتبه بندی مولفه ها، مولفه جغرافیایی بیشترین و اکولوژیکی کمترین میزان اثرگذاری را در روابط دو کشور داشته است.
الزامات ژئوپلیتیکی توانمندسازی سواحل جنوب ایران: از منظر افزایش قدرت دریایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
215 - 239
حوزههای تخصصی:
ایران در زمره کشورهایی است که از موقعیت دریایی مناسبی برخوردار است و می تواند از موهبت های دریایی بهره مند شود. موقعیت جغرافیایی ایران بین دریای خزر از سمت شمال، خلیج فارس و دریای عمان از سمت جنوب، موقعیت دریایی مناسبی برای ایران به ارمغان آورده است. ایران می تواند با برخورداری از مزایای اقتصادی و دریانوردی تجاری، به ارتقاء جایگاه قدرت دریایی خود در عرصه منطقه ای و فرامنطقه ای کمک نماید. نوشتار پیش رو در پی تببین الزامات ژئوپلیتیکی توانمندسازی سواحل جنوب ایران به عنوان پیونددهنده فضای داخلی به فضای بین المللی است؛ امری که موجب ارتقاء قدرت دریایی کشور می گردد. روش تحقیق مقاله مزبور با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی و استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسناد مربوطه است. نتایج نشان می دهد، عواملی همانند ماهیت برّی ایران و بی توجهی تاریخی به سواحل جنوبی؛ ظرفیت جغرافیایی، ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی سواحل ایران(همانند: شرایط توپوگرافی و اقلیمی مناسب، سواحل طولانی، مجاورت با عرصه های اقیانوسی، تسلط بر شبکه های ارتباطی دریایی، ویژگی های ترانزیتی پیوندی و امکان اتصال کشورهای شمالی و جنوبی به یکدیگر)؛ نقش سواحل جنوبی ایران بویژه سواحل مکران در قدرت دریایی و همچنین اهمیت دریا در اسناد بالادستی، می تواند در تقویت سواحل و قدرت دریایی کشور مورد توجه بیش از پیش قرار گیرند. راهکارهای پیشنهادی باید متکی بر مواردی همانند وابسته سازی سایر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به سواحل ایران و بهره مند شدن از توسعه تکنولوژی دریایی در قالب یک استراتژی و دیپلماسی دریایی هوشمند به اجرا درآید.
Analyzing Geopolitical Relationship of Iran and Pakistan(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
350 - 372
حوزههای تخصصی:
Pak-Iran relations are of great importance for both states. There have been some stumbling blocks in bilateral relations: India-Iran ties, Sectarianism, Jundullah, and the Taliban are all factors that have harmed relations in the post-9/11 era. However, the changing regional dynamics provide for opportunities following the U.S. withdrawal from Afghanistan. This research looks into the factors that did not allow the relationship to grow altogether despite the existing potential in the post-9/11 period. The growing India-Iran ties, their North-South Transport Corridor, and the Indian plan to include Chabahar in it are causing concern in Islamabad. This mistrust needs to be bridged to augment cooperation. Moreover, the U.S. withdrawal from Afghanistan and the China-Iran comprehensive cooperation agreement are good developments for both Pakistan and Iran to turn the relationship into a closer partnership. The changing dynamics in the region provide opportunities for both the states to adopt.
تغییرات کاربری اراضی مبتنی بر تصاویر ماهواره ای در جلگه هراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
113 - 128
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: یکی از مهم ترین قدم ها به سمت توسعه پایدار حفاظت از تمامیت اراضی است؛ به طوری که سالیانه بخشی از اراضی، به دلایل متعدد، تغییر کاربری می یابند و خروج این گونه اراضی از مسیر تولید لطمات جبران ناپذیری درپِی دارد. ازآنجاکه شدت تغییر کاربری اراضی در استان مازندران، ازجمله جلگه هراز، به منزله یکی از مهم ترین مسائل زیست محیطی، در مقیاس های کلان زمانی و مکانی رخ می دهد، بارزسازی و پایش تغییرات کاربری به منظور شناخت اولیه و ارزیابی روند تغییرات آنها می تواند روشی مفید برای مدیریت و برنامه ریزی به شمار رود. با توجه به اینکه جلگه هراز، در دهه های اخیر، از بحران تغییرات مخرب کاربری اراضی در امان نبوده است، لزوم پایش، بارزسازی و روندیابی این تغییرات یکی از مهم ترین فاکتورهای مدیریتی در این منطقه محسوب می شود.مواد و روش ها: بررسی تغییرات کاربری اراضی نیازمند تلفیق لایه ها در بازه زمانی معین است. هدف این پژوهش بررسی تغییر کاربری های اراضی جلگه هراز از 1980 تا 2021 است. بر این اساس، برای سنجش تغییرات، از داده های لندست استفاده شد. با اعمال تصحیحات اتمسفری، هندسی و رادیومتری، عملیات بارزسازی تصاویر اجرا و با بهره گیری از روش طبقه بندی نظارت شده، الگوریتم حداکثر احتمال و اعمال توابع تحلیل مؤلفه مبنا، نقشه ها تولید شدند. نوع تغییرات کاربری از تابع تفاضل تصاویر شناسایی و صحت نقشه ها، با استفاده از آزمون صحت کلی و آماره کاپا، تعیین شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد، از 1980 تا 1990، چهار کیلومترمربع از مساحت اراضی جنگلی کاسته شد و مساحت مراتع نیز از 450 به 436 کیلومترمربع کاهش یافت. از سال 2000 تا 2010، مساحت اراضی جنگلی از 272 به 270 کیلومترمربع و مراتع نیز از 432 به 420 کیلومترمربع رسیده است. درنَهایت، طی سال های 2011 تا 2021، از مساحت اراضی جنگلی نُه کیلومترمربع و مرتع نیز پنج کیلومترمربع کاسته شده است. نتایج بررسی روند تغییرات کاربری های اراضی منطقه حاکی از آن است که مساحت اراضی جنگلی و مرتعی کاهش یافته و به مساحت اراضی کشاورزی و مناطق مسکونی افزوده شده است.نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده و اهداف تعریف شده، می توان اذعان کرد کاربری های منطقه، طی دوره آماری درنظر گرفته شده (2021-1980)، با تغییرات مساحت روبه رو بودند و تغییر محسوسی را نیز نشان دادند. بنابراین دخالت های عوامل انسانی نقش اصلی را در تغییرات کاربری اراضی دارد. این نتایج می تواند به برنامه ریزان، در شناخت عوامل مؤثر در تغییر کاربری و اتخاذ تصمیمات صحیح مدیریتی در سطوح گوناگون، کمک کند.
امدادرسانی هوشمند با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و اینترنت اشیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
159 - 178
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سیستم های پاسخ اضطراری هوشمند از فنّاوری های مدرن مانند اینترنت اشیاء (IoT) استفاده می کنند تا بهبود عملکرد واحدهای واکنش اضطراری را فراهم کنند. این سیستم ها به منظور بهبود کیفیت خدمات، کاهش هزینه ها و افزایش نظارت بر فرایند واکنش اضطراری طراحی شده اند. از جمله اهداف اصلی این سیستم ها می توان به بهینه سازی مسیر واکنش اضطراری از طریق ارتباط با اشیا و جمع آوری داده های مکانی اشاره کرد. این سیستم ها با استفاده از مدل های مسیریابی مبتنی بر اینترنت اشیاء، قادر به بهینه سازی مسیر واکنش اضطراری هستند و باعث بهبود تجربه کاربران می شوند. به عبارت دیگر، این سیستم ها از اطلاعات جمع آوری شده توسط اینترنت اشیاء برای بهبود فرایند اضطراری استفاده می کنند. سیستم های پاسخ اضطراری هوشمند نقش مهمی در بهبود کارایی واحدهای واکنش اضطراری و ارتقای سطح خدمات در مواقع اضطراری دارند. این سیستم ها به صورت کامل در دسترس اند و باعث افزایش بهره وری و کارایی در مواقع اضطراری می شوند.
مواد و روش ها: یک زیرساخت داده های مکانی برای یکپارچه سازی سیستم و افزایش تلاش های واکنش اضطراری ایجاد شده است که امکانات بسیار مهمی برای بهبود خدمات پزشکی فوری فراهم می کند. این زیرساخت شامل یک پورتال است که مسیر بهینه از محل حادثه تا مرکز پزشکی را به دقت بر روی نقشه نمایش می دهد تا به تیم پزشکی کمک کند با سرعت و کارایی بیشتر به فرد مجروح برسند. علاوه براین، این پورتال امکان انتقال اطلاعات حسگر مانند علائم حیاتی فرد مصدوم را به تلفن همراه پزشک در آمبولانس از طریق بلوتوث فراهم می کند که این اطلاعات به طور هم زمان برای ارزیابی بیشتر به اشتراک گذاشته می شوند تا در صورت اضطرار، به سرعت و با دقت مناسب به فرد مجروح کمک کنند. این سامانه باعث افزایش کارایی و سرعت در واکنش به حوادث اضطراری می شود و امکان دسترسی سریع و بهینه به خدمات پزشکی را فراهم می کند. به طور خلاصه، این زیرساخت داده های مکانی بهبود چشمگیری در عملکرد واکنش به حوادث اضطراری درمانی داشته و امکان ارائه خدمات بهبودیافته و بهینه تر در حوادث اضطراری را فراهم کرده است. نتایج و بحث: مراکز پزشکی اهمیت موضوع بهداشت و درمان را اولویت خود می دانند. برای تعیین این اولویت ها و بهبود فرایند تخصیص منابع، از یک مدل وزن دهی سلسله مراتبی آنلاین استفاده می کنند. این مدل به بهینه سازی تخصیص منابع براساس اطلاعات بهداشتی بی درنگ مصدومان کمک می کند. در یک مورد آزمایشی که برای این مدل انجام شد، یک مصدوم با موفقیت در منطقه 5 تهران تحت درمان قرار گرفت. استفاده کارآمد از اینترنت اشیاء و زیرساخت داده های مکانی، این مرکز پزشکی را قادر به بهبود و بهینه سازی خدمات درمانی خود کرد. این نتایج نشان دهنده اهمیت اطلاعات مکانی در کنار داده های پزشکی و فنّاوری اینترنت اشیاء در بهبود خدمات پزشکی و افزایش کیفیت درمان است.نتیجه گیری: سیستم های واکنش اضطراری سنتی بیشتر براساس مکانیسم های سنتی و فاقد فنّاوری مدرن مانند اینترنت اشیاء و یکپارچه سازی داده های مکانی عمل می کنند. به همین دلیل، این سیستم ها ممکن است با مشکلاتی همچون تأخیر در ارسال کارکنان اورژانس به محل حادثه و کمبود اطلاعات دقیق و سریع از بیمار مواجه شوند. اگر فنّاوری های مدرن مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء و سیستم های اطلاعات جغرافیایی به این سیستم ها اضافه شوند، می توانند مشکلاتی را که در سیستم های سنتی واکنش اضطراری وجود دارد، حل کنند. این فنّاوری ها امکان پاسخ سریع تر و کارآمدتر به بحران ها را فراهم می کنند و به سازمان های ذی ربط از جمله سازمان مدیریت بحران کمک می کند تا تصمیمات بهتری برای تخصیص منابع در شرایط اضطراری بگیرند و عملکرد کلی خود را بهبود بخشند. با استفاده از داده های جمع آوری شده توسط این فنّاوری ها، سازمان های اضطراری می توانند بهبودی محسوسی در پاسخ به شرایط اضطراری ایجاد کنند و هزینه های زمانی، مالی و انسانی را کاهش دهند. به طور کلی، این رویکرد جدید به سیستم های واکنش اضطراری امکان پذیری بهتری در مواجهه با بحران های مختلف و بهبود کارایی واکنش به اضطرار را فراهم می آورد.
تحلیل تأثیر نوع تعاونی روستا- شهری بر توسعه پایدار منطقه ای، مطالعه موردی: تعاونی های فعال خوانسار، استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نگاه راهبردی، تعاونی ها به لحاظ کارکرد، شرایط عضویت و نوع گرایش اقتصادی انواع گوناگونی دارد که باید دید ظرفیت ها ، آسیب ها و شرایط هر منطقه برای پذیرش کدام یک مناسب است. از این رو پژوهش حاضر به منظور تحلیل تأثیر نوع تعاونی روستا- شهری بر توسعه پایدار منطقه ای با مطالعه موردی تعاونی های فعال شهرستان خوانسار در استان اصفهان صورت گرفته است. هدف پژوهش، شناخت کارکرد تعاونی موثر بر توسعه منطقه ای است که براساس شاخص های بررسی وضع موجود تعاونی ها، انواع تعاونی ها و کارکرد آن به دست آمده است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با هدف انجام مطالعه ای کاربردی با بررسی های اسنادی و میدانی انجام شده است. شاخص های این تحقیق با تأکید بر ابعاد مطالعات منطقه ای و تعاونی، با هدف تاثیر مثبت این نهاد بر برنامه ریزی توسعه منطقه ای استخراج شد. در این پژوهش، با روش دلفی و آزمون ضریب هم بستگی با توجه به نظر تعاونگران، شاخص های کلان توسعه منطقه ای یعنی اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و سیاسی به بحث گذاشته شد. در نهایت تحلیل متغیرهای استخراجی از بین 330 تعاونگر فعال شهرستان خوانسار، استان اصفهان، با روش تصادفی سیستماتیک نشان داد که انتخاب تعاونی چند منظوره بهترین نوع تعاونی برای دستیابی به توسعه پایدار و متوازن منطقه ای است. در بخش تعاونی متغیر قیمت و دلالی با 4/95 و در توسعه منطقه ای متغیر آموزش با 1/90 درصد در بالاترین سطح قرار گرفت که می تواند در برنامه ریزی آینده با تحلیلی سیستمی جهت توسعه پایدار و متوازن منطقه به کمک تعاونی ها برای برنامه ریزان در اولویت باشد.
شهرهای فراگیر: رویکرد نوین شهرهای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرن بیست و یکم، فناوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه و برنامه ریزی شهری ضرورت یافت تا کیفیت زندگی و مکان را بهبود بخشد. مطابق با پارادایم جدید شهری، استفاده از سیستم های نوآورانه از جمله ایجاد شهر های فراگیر با سیستم های همگرای هوشمند، راه حلی برای غلبه بر این مشکلات شهری است. شهرفراگیر از شهرهای آینده ای است که در آن فضاهای فیزیکی و فضاهای الکترونیکی همگرا هستند. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و مروری به بررسی و تحلیل رویکرد شهرفراگیر در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات است. نتایج تحلیل نشان می دهد که شهرفراگیر متشکل از فضا، مکان، فناوری اطلاعات و ارتباطات و انسان است. تفاوت این رویکرد با رویکردهای قدیمی در زمینه برنامه ریزی شهری، اتخاذ فناوری اطلاعات و ارتباطات بعنوان ابزار تغییر در شهرفراگیر است. این شهر با چهار بعد اجتماعی، اقتصادی، فضایی و سازمانی دارای تاثیرات مشخص بر شهر است. در راستای ابعاد؛ پیاده سازی دموکراسی به صورت واقعی با ایجاد مشارکت در بین شهروندان، تعیین فناوری اطلاعات و ارتباطات بعنوان محرک و موتور رشد اقتصادی، حذف محدودیت های زمانی و مکانی، رد نظریه مکان مرکزی و رویکردی است که هر دو فرم شهری فشرده و پراکنده قابلیت توسعه در آن را دارند. به لحاظ سازمانی نیز به ایجاد تعادل بین سه بعد اجتماعی، اقتصادی و فضایی در سطح شهر کمک می کند. بنابراین با توجه به قابلیت های کلیدی فناوری اطلاعات و ارتباطات توجه به رویکرد شهرفراگیر بخصوص در کلانشهرهای پایتختی ضروری است زیرا که امکان حل بسیاری از مشکلات از جمله ترافیک حمل ونقلی، آلودگی های زیست محیطی و افزایش توان رقابت پذیری اقتصادی را به دنبال دارد.
ارزیابی خطر آتش سوزی در جنگل های زاگرس با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش بهترین- بدترین (BWM) (مطالعه موردی: شهرستان دوره چگنی، استان لرستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
68 - 85
حوزههای تخصصی:
به دلیل اثر تغییر اقلیم، فراوانی و شدت آتش سوزی جنگل ها به طور مداوم در حال افزایش است. ارزیابی خطر آتش سوزی جنگل بخش مهمی از پیشگیری آتش است، زیرا برنامه ریزی قبل از آتش نیاز به ابزارهای پایش یک منطقه از نظر زمان و مکان که در آن وقوع آتش محتمل تر است، یا وقتی که آتش آثار منفی شدیدتری خواهد داشت، دارد. آتش جنگل از مهم ترین مخاطرات طبیعی در بوم سازگان های جنگلی زاگرس در غرب ایران است. این مطالعه به منظور تجزیه و تحلیل خطر آتش سوزی و بررسی عوامل موثر بر آتش سوزی در محدوده جنگلی شهرستان دوره چگنی انجام شد. هدف اصلی مطالعه حاضر تلاش برای تهیه نقشه پهنه بندی خطر آتش سوزی با ترکیب داده های توپوگرافی و سایر داده های کمکی از طریق سیستم اطلاعات جغرافیایی و استفاده از روش بهترین-بدترین برای منطقه مورد مطالعه است. نقشه خطر آتش سوزی از طریق نمره دهی و وزن دهی لایه های عوامل موثر آتش سوزی (پوشش گیاهی، شیب، جهت، ارتفاع، اقلیم و فاصله از سکونت گاه ها و جاده ها) بدست آمد. بر اساس نتایج، منطقه مورد مطالعه به چهار کلاسه خطر آتش سوزی طبقه بندی شد. مناطق با خطر آتش خیلی زیاد (7 درصد) و زیاد (11 درصد) در منطقه مورد مطالعه شناسایی شد. همچنین به ترتیب 8 و 74 درصد از منطقه مورد مطالعه در کلاسه های خطر آتش متوسط و کم قرار گرفت. این تجزیه و تحلیل به مدیران زمین در درک الگوهای آسیب پذیری و خطر آتش در سیمای سرزمین کمک می کند. با استفاده از تجزیه و تحلیل نتایج، سرمایه گذاری ها در شرایط محدودیت منابع، بازسازی جنگل، تیمارهای ماده سوختنی و سایر اقدامات کاهش آسیب آتش می تواند در نواحی با خطر آتش سوزی زیاد هدف گذاری شود.
تحلیل فضایی محلات شهر بجنورد بر اساس معیارهای مسکن مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
154 - 175
حوزههای تخصصی:
امروزه، مسکن مفهومی فراتر از یک سرپناه پیدا نموده و نقش مهمی در چگونگی کیفیت کالبدی شهرها دارا است. در واقع، یکی از راه های مهم آگاهی از وضعیت مسکن در فرایند برنامه ریزی مسکن، استفاده از شاخص های مسکن است. این شاخص ها که بیانگر وضعیت کمی و کیفی مساکن در هر مقطع زمانی است، می تواند به عنوان راهنمایی مناسب برای بهبود برنامه ریزی مسکن برای آینده مورد توجه قرار بگیرد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف سطح بندی محلات شهر بجنورد براساس شاخص های مسکن صورت گرفته است. پژوهش از لحاظ ماهیت، توصیفی - تحلیلی و بنابر هدف کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی، کتابخانه ای است. در این پژوهش برای رتبه بندی محلات از 11 شاخص مرتبط با کیفیت مسکن بهره گرفته شد و همچنین برای سطح بندی محلات از مدل واسپاس استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل 42 محله از شهر بجنورد است. بر اساس نتایج حاصل مشخص شد که نیمی از محلات (22محله) شهر بجنورد در وضعیت مطلوب و کاملا مطلوب مسکن به سر می برند، در مقابل 28 درصد از محلات شهر در وضعیت نسبتاً مطلوب قرار دارند که تعداد جمعیت موجود در این سطح برابر با 31 درصد از کل جمعیت شهر می باشد. در نهایت وضعیت نامطلوب مسکن قرار دارد که تعداد 8 محله (19درصد محلات) از شهر را در خود جای داده است. مجموع جمعیت موجود در این محلات برابر با 17 درصد از جمعیت شهر است که در پهنه ای به مساحت 973 هکتار (30 درصد مساحت کل شهر) استقرار یافته اند.
کاربست نظریه های ART و SRT جهت باززنده سازی منظر حاشیه رودخانه ها با رویکرد بهبود سلامت روان (نمونه موردی: رودخانه قشلاق سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
55 - 83
حوزههای تخصصی:
امروزه فشارهای فزاینده شهرنشینی و تنوع ترجیحات اجتماعی باعث از بین رفتن آرامش انسان و گسست پیوند انسان و طبیعت شده است. یکی از راه های پیوند مجدد انسان با طبیعت، توجه هر چه بیشتر به فضاهای سبز و آبی (رودخانه ها، نهرها و فضاهای سبز) با کمک راهکارهای برنامه ریزی شده معماری و شهرسازی است. ازاین رو این مطالعه باهدف مشخص کردن رابطه طبیعت (دید و دسترسی به طبیعت) و سلامت روان شهروندان سنندجی و ارائه راهکار با استفاده ازنظریه های ART و SRT جهت باززنده سازی منظر حاشیه رودخانه قشلاق انجام شده است. تحقیق حاضر با توجه به نوع هدف کاربردی و به شیوه کمی- کیفی است. با توجه به اهداف پژوهش ۲۵۴ پرسش نامه شامل مقیاس های زمان تماس، فرکانس بازدید، فرم کوتاه مقیاس سلامتی روان (WHO-5)، در دو بازه زمانی براساس نمونه گیری جامعه در دسترس، بین جامعه هدف توزیع شد. علاوه بر پرسش نامه از مصاحبه ساختاریافته برای اثبات نتایج حاصل از پرسش نامه و اشاره به معضلات منظر رودخانه قشلاق استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها با توجه به نوع متغیرها در نرم افزار Spss نسخه 27 از آزمون های آماری بهره گرفته شد. نتایج این پژوهش رابطه معنادار اما معکوسی را بین زمان تماس/ فراوانی بازدید و مقیاس سلامتی روان نشان داد و مواردی از قبیل کمبود امکانات رفاهی- خدماتی، معضلات زیست محیطی و عدم دسترسی به مناظر حاشیه رودخانه ازجمله پرتکرارترین دلایل آن برشمرده شد. بااین حال، رابطه سلامتی روان با دید به طبیعت و دسترسی به طبیعت، معنادار و مثبت بود. درنهایت یافته های این پژوهش دستورالعمل های اقدامی جهت باززنده سازی مناظر حاشیه رودخانه با استفاده از دو نظریه ART و SRT ارائه می دهد.
شناسایی چالش ها و راهبردهای پایداری معیشت عشایر(مورد مطالعه: ایل کلهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: معیشت خانوارهای عشایری پویا بوده و می تواند نسبت به شرایط در حال تغییر انعطاف پذیری نشان دهد. در این راستا، خانوارها به منظور انعطاف پذیری بیشتر و حفظ پایداری معیشت خود در طول زمان، به منظور رفع چالش های پیش روی در معیشت پایدار راهبردها را انتخاب و دنبال می کنند.هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر؛ شناسایی چالش ها و راهبردهای پایداری معیشت عشایر مورد مطالعه ایل کلهر تهران است.روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر از نظر هدف؛ کاربردی و دارای ماهیت تفسیری و تحلیلی و از لحاظ روش در گروه پژوهش های کیفی و کمی قرار دارد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های گراند تئوری و دلفی و مدل DEMATEL استفاده شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر ایل کلهر تهران در روستای مسگرآباد است.یافته ها و بحث: نتایج نشان داد؛ چالش های (ناپایداری مراتع، مصلحت اندیشی های نادرست، رویکرد متمرکز، چالش های نهادی و ساختاری، نبود ظرفیت های مستمر فروش محصولات، تغییرات کاربری اراضی، ضعف خودباوری در بین عشایر و کهنسال بودن جامعه عشایر) از دل واحدهای معنایی استخراج شد. در ادامه نیز به منظور رفع چالش ها، راهبردهای (توسعه امکانات تولیدی، استعداد یابی منطقه و اسکان ایل کلهر با فراهم نمودن امکانات، امکانات مالی و اعتباری، مدیریت هماهنگ و یکپارچه، تاب آوری اقتصادی، حکمروایی خوب) استخراج شد. در نهایت نتایج نشان داد؛ راهبرد های (استعداد یابی منطقه و اسکان ایل کلهر با فراهم نمودن امکانات، مدیریت هماهنگ و یکپارچه، تاب آوری اقتصادی، حکمروایی خوب ) با مقدار EI مثبت؛ به عنوان راهبرد های تاثیرگذار تعیین شدند و راهبردهای (امکانات مالی و اعتباری و توسعه امکانات تولیدی) با مقدار EI منفی؛ به عنوان راهبردهای تاثیرپذیر تعیین شدند، همچنین از بین راهبردهای تاثیرگذار، به ترتیب: استعداد یابی منطقه و اسکان ایل کلهر با فراهم نمودن امکانات؛ بیشترین و راهبرد حکمروایی خوب؛ کمترین میزان تاثیرگذاری را بر معیشت پایدار عشایر ایل کلهر تهران به خود اختصاص داده اند.نتایج: با شناسایی چالش ها و راهبردهای پایداری معیشت در جوامع عشایری کلهر تهران، بخشی از الزامات شناخت آینده این جوامع ترسیم می گردد، در واقع با شناسایی چالش ها، عشایر این منطقه به سمت راهبردهای مناسب تر هدایت می گردند به طوری که معیشت پایدار آنان تصمین می شود و آنان را در برابر اختلال های بیرونی، مانند تغییر پذیری های اقلیم و شرایط نامساعد زیست محیطی مقاوم می سازد.
نقش پیشران های کلیدیِ مؤثر بر بازآفرینی بافت های فرسوده شهر بهبهان با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده شهری بخشی از شهرهای امروزی هستند که با مشکلات عدیده ای در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، محیطی و مدیریتی مواجه اند. افت منزلت اجتماعی و اقتصادی و نابسامانی های کارکردی و کالبدی این بافت ها به همراه افت شدید کیفی محیط شهری از جمله دلایلی است که سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری را مجاب به ارائه راهبردهای نوینی در مواجهه با مسائل و مشکلات این بافت ها کرده است. در این چارچوب، متأخرین و پذیرفته ترین رویکرد مداخله در ساماندهی بافت های فرسوده، بازآفرینی معرفی شده است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر بازآفرینی بافت های ناکارآمد، شهر بهبهان است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی – تحلیلی و داده ها و اطلاعات پژوهش با استفاده از مطالعات اسنادی و میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش متشکل از 18 نفر از خبرگان و متخصصان شهری به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس 28 متغییر مؤثر بر بازآفرینی بافت های فرسوده شهر، شناسایی و با نرم افزار MICMAC مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داده است که از میان 28 نیروی پیشران، توانمندسازی ساکنین، تخصیص اعتبارات مالی در قالب وام مسکن، ترویج و بسط تاب آوری شهری، مشارکت دادن مردم و گروه های ذینفع در تصمیمات، رعایت اصول و ضوابط شهرسازی، ایجاد ظرفیت جهت افزایش درآمد ساکنین بافت، توجه به بناهای باارزش قدیمی، بسترسازی جهت ورود بخش خصوصی جزو پیشران های کلیدی تأثیرگذار بر آینده بازآفرینی بافت فرسوده شهر بهبهان هستند.