
مطالعات توسعه پایدار شهری و منطقه ای
مطالعات توسعه پایدار شهری و منطقه ای دوره 6 تابستان 1404 شماره 2 (پیاپی 20)
مقالات
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سیستم های سرمایش غیرفعال بومی نقش مهمی در حفظ راحتی حرارتی در خانه های سنتی ایران، به ویژه در اقلیم های گرم و خشک، ایفا می کنند. هدف این مطالعه بررسی کارایی این سیستم ها از طریق تحلیل کمی و کیفی است تا بتوان نقاط قوت و ضعف آنها را شناسایی و راهکارهایی برای بهبود آنها ارائه داد. روش بررسی: این پژوهش به صورت تحلیل موردی در مناطق گرم و خشک ایران انجام شده است. داده های جمع آوری شده شامل مشاهدات میدانی، مصاحبه با ساکنین و مطالعات پیشین است. از روش های تحلیلی کمی و کیفی برای ارزیابی کارایی حرارتی و سایر جنبه های مرتبط با سیستم های سرمایش غیرفعال استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که سیستم های سرمایش غیرفعال بومی در خانه های سنتی اقلیم گرم و خشک توانایی تأمین آسایش حرارتی را دارند، اما نیاز به بهبودهایی دارند تا بتوانند با سیستم های مدرن رقابت کنند. استفاده گسترده از کولرهای تبخیری نشان می دهد که سیستم های غیرفعال باید کارآمدتر شوند. پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری برای بهینه سازی و بهبود کارایی این سیستم ها انجام شود تا بتوانند نقش مؤثرتری در تأمین آسایش حرارتی و کاهش مصرف انرژی ایفا کنند.دمای آسایش: نظرسنجی آسایش حرارتی دمای خنثی 28 درجه سانتی گراد و دامنه دمای آسایش بین 25 تا 30 درجه سانتی گراد را برای ساکنان خانه های بومی حیاط مرکزی در اقلیم گرم و خشک ایران تعیین کرد.توانایی سیستم های غیرفعال:خانه های بومی نمی توانند دمای آسایش را در طول یک روز گرم تابستانی تأمین کنند، مگر در زیرزمین ها. اما این ساختمان ها می توانند نیاز به سرمایش فضایی را با استفاده از تدابیر خنک کننده غیرفعال به حدی کاهش دهند که نیاز به سیستم های خنک کننده متعارف کمتر شود.پاسخگویی به اقلیم:ساختمان های سنتی به طور قابل توجهی به اقلیم پاسخگو هستند و می توانند به کاهش تقاضای برق اوج و جبران خنک کننده های مکانیکی کمک کنند.تنوع فضاها: تنوع فضاها در خانه های بومی امکان انتخاب و سازگاری بیشتر را برای ساکنان فراهم می کند.
ارزیابی و شناسایی گسل ها و میزان لرزه خیزی آن ها در حوضه بالهارود گرمی استان اردبیل
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: لرزه خیزی معیاری است که رخدادها، مکانیسم ها و بزرگی زمین لرزه در یک مکان جغرافیایی معین را در برمی گیرد. به این ترتیب، فعالیت لرزه ای یک منطقه را خلاصه می کند. منطقه موردمطالعه بر اساس شواهد زمین شناسی و زمین لرزه های ثبت شده یکی از پهنه های فعال و لرزه خیز در ایران به شمار می آید. ازاین رو آگاهی از توان لرزه خیزی منطقه جهت جلوگیری از ساخت وساز غیر اصولی در حوزه موردتحقیق ضروری است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی توان لرزه خیزی گسل ها در حوزه بالهارود گرمی است. روش شناسی: در این پژوهش برای ترسیم نقشه ها و تحلیل آن ها از نرم افزار ArcGIS استفاده شد که ابتدا با استفاده از نقشه زمین شناسی 1:100000 سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور در حوزه موردمطالعه، گسل های (اصلی و فرعی) تعیین و طول آن ها مشخص گردید. سپس توان لرزه زایی گسل های منطق ه موردمطالعه با استفاده از روابط زارع (1374)، نوروزی (1985) و نوروزی و اشجعی (1978) محاسبه شد. یافته ها و نتایج: با توجه به نتایج مربوطه، متوسط توان لرزه زایی برحسب ریشتر در گسل های نوروز آباد 55/12، آزاد آباد 10/20، ساری نصیرلو 62/28، ایلیخچی 08/9، چنار 56/6، فرضی کندی 42/17، پرچین 35/10، اوجاق آلازار 94/17، دمیرچی 23/7، پیره خلیل 55/6، القناب 16/19، شرفه 73/7، شوردرق92/3 را نشان می دهد. نتایج حاصله نشان داد که منطقه موردمطالعه، به خصوص بخش های مرکزی به سمت جنوب حوزه به علت تمرکز خطواره های گسلی، ازنظر لرزه خیزی مستعد است و امکان وقوع زمین لرزه هایی با بزرگی بیش تر از 4 ریشتر در آن است. گسل های ساری نصیرلو، آزاد آباد و القناب به ترتیب دارای بالاترین توان لرزه زایی در منطقه هستند. بررسی ها هم چنین نشان می دهد که بین توان لرزه زایی گسل ها با طول گسل ارتباط مستقیم وجود دارد. با توجه به نبود مطالعات کافی در مورد تکتونیک و لرزه خیزی منطقه، بایستی به جهت حصول اطمینان بیش تر، مطالعات دیگری در رابطه با سایزموتکتونیک و پهنه بندی منطقه ازنظر لرزه خیزی نیز انجام گیرد.
ارزیابی قابلیت های ژئوتوریستی شهرستان نیر با استفاده از مدل های کوبالیکوا، فیولت و زروس
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ژئوتوریسم، گردشگری مبتنی بر عوارض زمین شناسی است. با گذشت زمان، به عنوان نوعی متفاوت از گردشگری توصیف شده است که جهت گیری زمین شناسی یا جغرافیایی دارد. در حالی که دیدگاه اولیه بر این فرض استوار بود که ژئوتوریسم نوعی از گردشگری است که شبیه به اکوتوریسم می باشد، هدف از این پژوهش ارزیابی قابلیت های ژئوتوریستی شهرستان نیر با استفاده از مدل های کوبالیکوا، فیولت و زروس است. روش شناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای میباشد. در این پژوهش از سه مدل ژئوتوریستی کوبالیکوا، فیولت و زروس استفاده شده است. این پژوهش در تابستان سال 1403 انجام شد. جامعه آماری گردشگران و کارشناسان صنعت گردشگری بود. مدل های مذکور دارای شاخص های متعددی بوده که علاوه بر جنبه های زمین شناسی- ژئومورفولوژی، فاکتورهای دیگری مانند آثار فرهنگی- تاریخی، دسترسی ها، مدیریت و آسیب پذیری را نیز مورد توجه قرار می دهند. یافته ها و نتایج: نتایج حاصله از ارزیابی مدل ژئوتوریستی کوبالیکوا نشان داد که منطقه ژئوتوریستی بولاغلار با کسب حداکثر امتیاز با مقدار عددی 10 از مطلوب ترین نقاط در شهرستان نیر است که قابلیت زیادی جهت جذب توریسم دارد. در رتبه های بعدی محور صائین و سقزچی قرار دارند. نتایج مدل فیولت نیز نشان داد که از نظر نرخ مدیریتی و نرخ گردشگری منطقه بولاغلار با کسب امتیاز 2.5 بیشترین توانمندی ژئوتوریستی را دارد.نتایج مدل زروس نیز نشان داد که منطقه ژئوتوریستی بولاغلار با امتیاز 79 رتبه اول قرار دارد و در رتبه های بعدی به ترتیب محور صائین و سقزچی با امتیازات 72 و 52 قرار دارند. ارزیابی محورهای ژئوتوریستی با استفاده از مدل های مذکور نشان داد که منطقه بولاغلار به دلایل متعدد از توان های ژئوتوریستی بالاتری برخوردار می باشد. در این زمینه می توان به تنوع ژئومورفولوژیکی (ژئودایورسیتی)، وجود چشمه های آبگرم متعدد، طبیعت زیبا و سرسبز، مجاورت با رودخانه نیرچای و بالیخلوچای، نزدیکی به شهر نیر، دسترسی راحت تر، وجود آثار فرهنگی- تاریخی، نمایش سنت های محلی به واسطه برگزاری جشنواره های متعدد، دسترسی مطلوب به دامنه های سبلان و موارد مشابه اشاره نمود. بنابراین نتیجه گیری می گردد که منطقه ژئوتوریستی بولاغلار توانمندی مناسبی جهت جذب گردشگر در سطح شهرستان نیر دارا است. این در حالی است که نگاه چندبعدی به صنعت ژئوتوریسم با رویکرد حفاظتی در کنار توسعه زیرساخت ها و امکانات زیربنایی می تواند باعث توسعه چشمگیر صنعت گردشگری و دگرگون شدن اقتصاد منطقه شود. در نهایت پیشنهاد می گردد در مطالعات آتی از هوش مصنوعی جهت ارزیابی مناطق مورد مطالعه استفاده گردد.
تحلیل عامل اکتشافی مسکن سالم از دیدگاه شهروندان جهت دورکاری (مطالعه موردی: شهر دزفول)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اصولاً توسعه تغییر بنیادی در متغیرهای اجتماعی، کالبدی و بهداشتی هر جامعه محسوب می شود و تحقق آن، مستلزم ایجاد هماهنگی بین ابعاد گوناگون آن است. یکی از عواملی که باعث توجه بیشتر به مسکن سالم در هر منطقه سکونتی شده است؛ دورکاری و رابطه آن با مسکن در شهرسازی مدرن است که به عنوان تبلور فضایی و تجسم کالبدی فعالیت سکونتی انسان در این شرایط نمود و بروز پیدا میکند. که از یک طرف کیفیت مسکن، از نظر تاثیری که بر سلامتی، ایمنی و شرایط مناسب زیست دارد. از طرفی دورکاری، در خردترین واحد شهری یعنی(مسکن) انجام میگیرد. روش شناسی: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق بصورت ترکیبی(توصیفی، میدانی و تحلیلی) در نمونه حیاتی ترین زیرساخت شهری یعنی کارکنان سازمان آبفا شهر دزفول با تلفیق موضوع مسکن سالم و دورکاری اقدام به بررسی موضوع نموده است. لازم به ذکر است یافته ها بصورت پرسشنامه با کل جامعه آماری این سازمان بعد از تائید روایی و پایایی انجام گرفته است. که جهت تحلیل یافته ها از تکنیک تحلیل عامل اکتشافی، سنجش همسانی وزنی و نرم افزارهای Grafer، Visio، Excel، GIS و SPSS استفاده گردیده است. نتایج و یافته ها: یافته های تحقیق نشان داده است دورکاری کارکنان فقط بعنوان یک شغل(42/22)، تعداد اتاق در مسکن جهت دور کاری(83/13)، فضای اختصاصی(آرامش) در مسکن(11/13)، وضعیت اینترنت(16/9)، دسترسی و کیفیت تلفن همراه(10/9)، کارایی تلوزیون در مسکن(16/7)، تداخل استفاده از تجهیزات(8/5) بیشترین و مهمترین متغیرهای تاثیرگذار جهت داشتن مسکن سالم برای دورکاری کارکنان بوده است.
پهنه بندی خطر سیلاب و ارتباط آن با کاربری اراضی با استفاده از مدل فرایند تحلیل شبکه (مطالعه موردی: حوضه آبخیز رضی چای، استان اردبیل)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سیلاب ها یکی از پدیده های طبیعی هستند که می توانند خسارات زیادی به زیرساخت ها، مزارع و محیط زیست وارد کنند. این پدیده به طور عمده به دلیل بارش های سنگین، ذوب برف ها یا ترکیبی از این عوامل رخ می دهد. بنابراین هدف از این پژوهش پهنه بندی خطر سیلاب و ارتباط آن با کاربری اراضی با استفاده از مدل فرایند تحلیل شبکه در حوضه آبخیز رضی چای در استان اردبیل است. روش شناسی: دراین پژوهش با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست 8 مربوط به سال 2022، نقشه DEM 30 متر استر، نقشه توپوگرافی با مقیاس 1:50000، نقشه زمین شناسی با مقیاس 1:250000 و همچنین استفاده از سایر اطلاعات تفضیلی حوضه مورد مطالعه 10 پارامتر تاثیرگذار در رخداد سیل که شامل: ارتفاع، شیب، جهت شیب، پوشش گیاهی، سازندهای زمین شناسی، فاصله از رودخانه، جهت جریان، کاربری اراضی، بارش، تراکم زهکشی مورد استفاده قرار گرفته و برای تعیین اهمیت هر متغیر از مدل فرآیند شبکه تحلیلی (ANP) استفاده شد. یافته ها و نتیجه گیری: ازمیان پارامترهای مورد مطالعه، لایه های شیب (با ضریب 30 درصد)، ارتفاع (با ضریب 21 درصد)، کاربری اراضی (با ضریب 17 درصد) وزن بیش تری را کسب کردند. در نتیجه وقوع سیلاب در حوضه آبریز رضی چای را به شدت کنترل می کنند. نتایج نشان می دهد که حدود 36 درصد از حوضه آبریز رضی چای در مناطق پرخطر و بسیار پرخطر قرار دارد. این پهنه ها در قسمت پایین حوضه، به طور معمول در تقاطع دو آبراهه اصلی حوضه قرار دارند. با توجه به پراکندگی فضایی سکونتگاه ها در منطقه می توان گفت که اکثر سکونتگاه های قسمت پایین حوضه در معرض سیلاب قرار دارند.
تحلیل و ارزیابی رقابت پذیری پتانسیل های ژئوتوریستی و ژئومورفولوژیکی استان گیلان (مطالعه موردی: شهرستان ماسال، اولسبلنگاه، شاندرمن)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ژئوتوریسم شاخه ای از دانش توریسم است که محوریت آن را رفتارشناسی سیستم های سطحی زمین یا ژئومورفوسایت ها تشکیل می دهد و کوشش دارد ارزش های گردشگری-حفاظتی فرم ها و فرایندهای مسلط در یک مکان را شناسایی، حفاظت و بهره برداری کند. هدف از این پژوهش، ارزیابی و تحلیل رقابت پذیری پتانسیل های ژئوتوریستی و ژئومورفولوژیکی استان گیلان (مطالعه موردی: شهرستان ماسال، اولسبلنگاه، شاندرمن) می باشد. روش شناسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف توصیفی تحلیلی کاربردی بوده و برای ارزیابی مناطق موردمطالعه از مدل های ژئوتوریستی پاوولوا، کوبالیکوا و فیولت استفاده شده است. مدل پاوولوا به ارزیابی توان رقابت پذیری مناطق موردمطالعه می پردازد و مبتنی بر تشکیل فاکتورهای مثبت و منفی و محاسبات مرتبط با آن ها می باشد. مدل کوبالیکوا که بیش تر بر معیارهای علمی، آموزشی، اقتصادی، حفاظتی و افزوده تأکید دارد و در نهایت مدل فیولت که مناطق ژئوتوریستی را بر اساس چهار معیار منشأ شکل گیری، پراکندگی جغرافیایی، گردشگری و وضعیت دسترسی موردبررسی قرار می دهد. نتایج و یافته ها: بر اساس نتایج حاصله از مدل پاولووا در فاکتور مثبت رقابت پذیری، شهرستان ماسال با کسب بیش ترین امتیازات در زیرشاخص های ثروت طبیعی (9/4) و مناطق حفاظت شده (54/4) از توان رقابت پذیری بالایی در منطقه برخوردار است. هم چنین در بخش فاکتور منفی رقابت پذیری بخش شاندرمن در زیرشاخص عدم وجود زیرساخت های مناسب در منطقه با مقدار 33/4 دارای بالاترین امتیاز بوده و نشان از ضعف منطقه در این مورد می باشد. هم چنین با توجه به نتایج به دست آمده از مدل کوبالیکوا شهرستان ماسال با مقدار امتیاز (08/7) دارای بالاترین ارزش ژئوتوریسمی در منطقه بوده است. هم چنین نتایج به دست آمده از مدل فیولت نیز نشان می دهد شهرستان ماسال با دریافت مقدار امتیاز (04/5) از لحاظ مدیریتی و گردشگری در منطقه در وضعیت مطلوبی قرار دارد. بنابراین نتیجه گیری می گردد این منطقه دارای پتانسیل ها و توانمندی های بالای گردشگری و ژئوتوریسمی بوده و از لحاظ رقابت پذیری در سطح استان در رتبه برتر قرار دارد.
پرسه زنی شهری به مثابه تجربه ای چندساحتی: تحلیل نقش جسم، روح و ذهن در فضاهای عمومی شهرهای ایرانی
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پرسه زنی به عنوان یک کنش انسانی پیچیده، حاصل تعامل جسم، روح و ذهن در محیط های شهری است. این پژوهش با هدف تحلیل ابعاد چندگانه پرسه زنی در فضاهای شهری ایران، به بررسی تأثیر طراحی فضایی و غنای فرهنگی بر تجربیات جسمانی، روحی و ذهنی افراد پرداخته و تفاوت های این تجربیات را با شهرهای مدرن مقایسه می کند. روش پژوهش: این تحقیق با رویکردی کیفی و تفسیری و در چارچوب پارادایم برساخت گرایانه انجام شده است. داده ها از طریق روش های مردم نگاری شهری، مطالعه موردی، مشاهده میدانی غیرمشارکتی، مصاحبه های نیمه ساختارمند با شهروندان، معماران و متخصصان، و تحلیل محتوای متون تاریخی و معاصر گردآوری شده اند. تحلیل داده ها به روش تحلیل مضمون صورت گرفته است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که پرسه زنی در شهرهای ایرانی فراتر از یک فعالیت فیزیکی، تجربه ای اجتماعی، فرهنگی و معنوی است. فضاهای سنتی مانند بازار تبریز و مسجد شیخ لطف الله اصفهان با طراحی های پیچیده و انسان محور، زمینه تعاملات اجتماعی، تأمل معنوی و تقویت هویت فرهنگی را فراهم می کنند. فضاهای سبز شهری نیز به کاهش استرس و ارتقای سلامت روانی کمک می کنند. نتیجه گیری: طراحی شهری باید به گونه ای باشد که پرسه زنی را به تجربه ای یکپارچه از تعاملات جسمی، روحی و ذهنی تبدیل کند. این امر می تواند به بهبود کیفیت زندگی شهری، تقویت هویت فردی و جمعی و افزایش همبستگی اجتماعی منجر شود. یافته ها می توانند راهنمایی برای طراحان و مدیران شهری در جهت خلق فضاهای پویا و انسان محور ارائه دهند.
بررسی اثرات نامتقارن چرخه های مالی بر پایداری رشد اقتصادی کشور عراق
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:رشد و توسعه اقتصادی طی دو دهه گذشته در کشورهای در حال توسعه به وضوح بیانگر اثرات فراوان چرخه بازارهای مالی بر فعالیت های اقتصادی در این کشورها بوده است. بی ثباتی و تغییر در بازارهای مالی، چرخه های مالی را شکل می دهد که این تغییرات و بی ثباتی در چرخه مالی باعث می شود فعالیت های اقتصادی دچار اختلال شود و رشد اقتصادی کشورها کاهش یابد. بنابراین با توجه به اهمیت اثرات چرخه های مالی بر رشد اقتصادی، هدف این پژوهش تحلیل و بررسی اثرات چرخه های نامتقارن مالی بر رشد اقتصادی در عراق می باشد. روش شناسی: پژوهش حاضر اثرات کوتاه مدت و بلند مدت چرخه های نامتقارن مالی بر رشد اقتصادی عراق در طی دوره سال های 2023-1990 را در قالب الگوها و روش های اقتصادسنجی تحلیل و بررسی می کند. برای این منظور از الگوی خودرگرسیونی با وقفه توزیعی نامتقارن(NARDL) استفاده می گردد. این مدل شکل گسترش یافته مدل خودرگرسیونی با وقفه توزیعی(ARDL) است. نتایج: نتایج نشان دادند که در بلند مدت مدت چرخه های مثبت مالی اثر مثبت و معنادار و چرخه های منفی مالی اثر منفی و معنادار بر رشد اقتصادی عراق دارد. همچنین تجارت خارجی، نرخ ارز، نیروی کار فعال، سرمایه فیزیکی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی تاثیر مثبت و معنادار و درآمدهای نفتی تاثیر منفی و معنادار بر رشد اقتصادی عراق دارند. متغیرهای توضیحی و کنترلی(چرخه های نامتقارن مالی، تجارت خارجی، نرخ ارز، سرمایه فیزیکی، نیروی کار فعال، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و درآمدهای نفتی) نیز 75 درصد تغییرات متغیر هدف(رشد اقتصادی عراق) را توضیح و نشان می دهند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه چرخه های مالی و تجارت خارجی در کوتاه مدت و بلند مدت بیشترین تاثیر را بر رشد اقتصادی بر جای می گذارند، بنابراین نظارت بر گسترش اعتبارات از طریق سیاست های احتیاطی کلان برای حفظ ثبات مالی در این کشور ضروری می باشد. همچنین دولت عراق با گام برداشتن در جهت ایجاد تدریجی شرایط و وضع قوانین و مقررات مناسب و لازم برای گسترش آزادی تجاری و افزایش تجارت، می تواند منجر به افزایش رشد اقتصادی شود.
نقش توسعه صنعت گردشگری در رویکرد حفاظت از میراث ناملموس (مورد پژوهی: خانه موزه های حریم مجموعه میراث جهانی بازار تاریخی تبریز)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مفاهیم میراث با تأکید بر هویت، حیات مادی و غیر مادی جوامع را نمود می بخشند. از این رو، گسترش دامنه گردشگری، بعنوان حوزه مطالعاتی، نقش فزاینده ای را در حفاظت از میراث به موازات مستندسازی موزه ها منعکس می نماید. در این بین، توسعه صنعت گردشگری در حیطه میراث، علاوه بر رشد اقتصادی، درباب صیانت از منابع فرهنگی اهتمام می ورزد. روش بررسی: بدینسان، تفحص در مقوله هم افزایی صنعت گردشگری و میراث ناملموس در جهت گیری معیارهای منفعلانه ممانعت به عمل خواهد آورد. ازاینرو پژوهش حاضر در پی پاسخ به پرسش " تاثیر هم افزایی میراث ناملموس و صنعت گردشگری در توسعه پایدار به چه میزان است؟ " معیارهای توسعه را در خانه موزه های حریم حفاظت شده میراث جهانی بازار تاریخی تبریز، با هدف تبیین بینش ها در اذعان ارتباط این دو جستار، از مطالعات کتابخانه ای و اسناد تاریخی در تایید کارشناسان و متخصصین سازمان میراث فرهنگی استان آذربایجان غربی استخراج نمود. همچنین، از حیث پاسخ به " تجارب گردشگران از خانه موزه های تبریز به چه میزان در توسعه گردشگری حائز اهمیت می باشد؟" به سنجش رضایت بازدیدکنندگان از میزان کیفیت زیرساخت ها و منابع موجود در 8 خانه موزه مثبوت در منطقه تاریخی مورد پژوهی، پرسشنامه های ساختاریافته در مقیاس پنج گزینه ای لیکرت را در بین 78 نفر از گردشگران توزیع نمود. یافته ها و نتیجه گیری: در ادغام مولفه های مستخرج و تحلیل نرم افزار SPSS با آزمون تی مشخص گردید که در صورت نگرش توأم مدیران و ذینفعان حوزه میراث فرهنگی به مقولات هم افزایی صنعت گردشگری و میراث ناملموس، رویه حفاظت و انتقال میراث فرهنگی ناملموس در خانه موزه های محدوده مورد مطالعه ارتقاء می یابد.
تأثیر حکمرانی خوب منطقه ایی، وفور منابع طبیعی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر اشتغال بخش کشاورزی (مطالعه موردی کشورهای منتخب در حال توسعه)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مباحثی که در حال حاضر، اشتغال را تحت تاثیر قرار داده است، حکمرانی خوب منطقه ایی و سرمابه گذاری مستقیم خارجی در کشورهایی است که دارای منابع طبیعی فراوان دارند. در مطالعات اقتصادی به طور گسترده تاثیر وفور منابع طبیعی بر رشد اقتصادی مورد مطالعه قرار گرفته است اما مطالعه ای که تاثیر حکمرانی خوب منطقه ایی، وفور منابع طبیعی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی و اشتغال را بررسی کند، انجام نشده است. هدف این مقاله بررسی تاثیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی، حکمرانی خوب منطقه ایی و منابع طبیعی بر اشغال در بخش کشاورزی برای 15 کشور منتخب در حال توسعه است. روش بررسی: در این خصوص مدل رگرسیونی با روش داده های پانلی مربوط به کشورهای منتخب در دوره 2011-2023 برآورد شده است. یافته ها و نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر اشتغال در بخش کشاورزی تاثیر مثبت و معنادار دارد. حکمرانی خوب منطقه ایی بر اشتغال در بخش کشاورزی تاثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین وفور منابع طبیعی بر اشتغال در بخش کشاورزی تاثیر منفی و معنادار دارد. حکمرانی خوب منطقه ای و نیز جذب سرمایه گذاری خارجی بر اشتغال تاثیر مثبتی دارند که با بهبود فضای سیاسی، حمایت از حقوق مالکیت و حسن اجرای قراردادها موجب افزایش اشتغال در بخش کشاورزی می گردد.
کاربرد هوش مصنوعی در برنامه ریزی شهری مشارکتی:با تاکید بر هوش مصنوعی پردازش زبان طبیعی NLP
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: برنامه ریزی شهری مشارکتی با هدف افزایش مشارکت شهروندان در تصمیم گیری های شهری، نیازمند ابزارهایی برای تحلیل حجم عظیمی از داده های متنی است. این پژوهش با هدف بررسی کاربرد پردازش زبان طبیعی در تحلیل نظرات شهروندان در مورد طرح های توسعه شهری انجام شده است. روش بررسی: با استفاده از روش تحلیل محتوا و الگوریتم های یادگیری ماشین، نظرات جمع آوری شده از پلتفرم های اجتماعی تحلیل شدند. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پردازش زبان طبیعی می تواند با دقت قابل قبولی، احساسات، موضوعات اصلی و الگوهای موجود در نظرات شهروندان را شناسایی کند. این یافته ها حاکی از آن است که پردازش زبان طبیعی می تواند به عنوان یک ابزار قدرتمند برای بهبود فرآیند تصمیم گیری در برنامه ریزی شهری مورد استفاده قرار گیرد. با این حال، محدودیت هایی همچون زبان محاوره ای و وجود اصطلاحات تخصصی در نظرات، نیاز به توسعه بیشتر مدل های پردازش زبان طبیعی را نشان می دهد.
تحلیل نقش الگوهای فضایی در تعاملات اجتماعی و تقویت همبستگی قومی و دینی (نمونه موردی: محلات مرکزی منتهی به خیابان امام ارومیه با تأکید بر نظریه فضاهای زندگی کریستوفر الکساندر)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فضاهای شهری تأثیر بسزایی در شکل دهی به تعاملات اجتماعی و تقویت همبستگی قومی و دینی دارند. ارومیه، با تنوع قومی و مذهبی گسترده، بستری مناسب برای مطالعه این تعاملات فراهم می کند. این پژوهش با هدف بررسی نقش الگوهای فضایی در تعاملات اجتماعی و همبستگی قومی و دینی در محلات دلگشا، اقبال و مهدی القدم (مجاور خیابان امام خمینی) انجام شده است. چارچوب نظری این مطالعه مبتنی بر نظریه فضاهای زندگی کریستوفر الکساندر است. روش پژوهش: این تحقیق به روش ترکیبی (کیفی-کمی) انجام شد. جامعه آماری شامل ساکنان محلات دلگشا، اقبال و مهدی القدم بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. داده های کیفی از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 30 نفر از ساکنان و مشاهدات میدانی گردآوری شد. همچنین داده های کمی با استفاده از پرسشنامه ای که بین 200 نفر از ساکنان توزیع گردید، جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس (ANOVA) استفاده گردید. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که ویژگی های فضایی و کالبدی این محلات تأثیر معناداری بر تعاملات اجتماعی دارند. ضریب همبستگی پیرسون (0.68) حاکی از آن است که دسترسی به فضاهای عمومی به طور مثبت با میزان تعاملات اجتماعی مرتبط است. تحلیل واریانس (ANOVA) نشان داد که تفاوت معناداری میان محلات مورد مطالعه وجود دارد (p < 0.05)، به طوری که محله اقبال با ترکیب متنوع قومی، بیشترین تعاملات اجتماعی را داشت. همچنین 85 درصد از پاسخ دهندگان معتقد بودند که طراحی فضایی موجود به تقویت روابط اجتماعی کمک می کند، درحالی که 15 درصد عواملی نظیر تراکم ترافیک و کاهش فضای سبز را موانعی برای تعاملات دانستند. نتایج این پژوهش تأکید می کند که طراحی مناسب فضاهای شهری می تواند به افزایش تعاملات اجتماعی، همبستگی قومی و دینی، و تقویت حس تعلق اجتماعی در جوامع چندقومیتی مانند ارومیه منجر شود. در این راستا، توجه به الگوهای فضایی متناسب با ویژگی های فرهنگی و اجتماعی شهروندان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
بررسی تغییرات اشتغال و نقش آن در فرآیند توسعه شهری استان آذربایجان غربی (با تأکید بر رویکرد تغییرات سهم و مکان)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: استان آذربایجان غربی به دلیل ویژگی های جغرافیایی و اقتصادی، دستخوش تغییرات قابل توجهی در بازار کار و اشتغال بوده است. این پژوهش با هدف بررسی روند تغییرات اشتغال در سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات طی سال های ۱۳۹۰، ۱۳۹۵ و ۱۴۰۰ انجام شده است. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی الگوی تغییرات اشتغال و تأثیر آن بر توسعه شهری استان آذربایجان غربی است. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی - تحلیلی است و داده های آن از منابع کتابخانه ای و سالنامه های آماری کشور و استان جمع آوری شده است. برای تحلیل داده ها، از مدل تغییر سهم (Shift-Share) به منظور بررسی تأثیر عوامل ملی و ساختاری بر اشتغال، و از مدل ضریب مکانی (Location Quotient) برای تفکیک مشاغل پایه و غیرپایه استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهند که در سال های ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰، سهم اشتغال در بخش کشاورزی و صنعت کاهش یافته است، به طوری که سهم اشتغال در کشاورزی از ۳۷.۲ درصد به ۳۰.۴ درصد و در صنعت از ۲۴.۸ درصد به ۲۲.۳ درصد کاهش یافته است. در مقابل، بخش خدمات دولتی شاهد رشد قابل توجهی بوده است، سهم اشتغال در این بخش از ۲۳.۱ درصد به ۳۰.۱ درصد افزایش یافته است. این تغییرات نشان دهنده انتقال نیروی کار از بخش های کشاورزی و صنعتی به بخش خدمات است. نتیجه اصلی پژوهش نشان می دهد که اشتغال در بخش های کشاورزی و صنعت کاهش یافته و به بخش خدمات انتقال یافته است، که نیازمند تقویت متوازن این بخش ها برای توسعه پایدار شهری است.
مطالعه ی تطبیقی محلات شهری با رویکرد نوشهرسازی، موردمطالعه: محله پاچنار، گلشهر و مدیران شهر سمنان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوشهرسازی به عنوان یک جنبش معماری و شهرسازی در اواخر قرن بیستم و در واکنش به رشد بی رویه شهرها و حومه نشینی شکل گرفت. این رویکرد با الهام از شهرهای سنتی و تاریخی، به دنبال ایجاد شهرهایی پیاده محور و با حس تعلق اجتماعی قوی می باشد. این رویکرد بر ایجاد شهرهایی با مقیاس انسانی تأکید دارد؛ این امر بدان معناست که ساختمان ها و فضاهای عمومی باید به گونه ای طراحی شوند که با نیازها و ابعاد انسانی سازگار باشند. از سوی دیگر، این رویکرد در پی ایجاد تنوعی از کاربری ها و اختلاط مناسب میان آن ها است. در این میان توجه به حمل ونقل پایدار، حفظ و تقویت فضاهای سبز و عمومی، معماری و طراحی شهری باکیفیت، واحد همسایگی و پیاده مداری از دیگر اصول رویکرد نوشهرسازی می باشند. نظر به آنکه این رویکرد در بسیاری از کشورهای درحال توسعه نظیر ایران، به عنوان یک رویکرد مؤثر در توسعه شهری مدنظر قرارگرفته است، هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و مقایسه میان محله های شهری به منظور بررسی میزان انطباق آن ها با اصول نوشهرسازی، می باشد. مطالعه موردی پژوهش شهر سمنان انتخاب شده است که از سه ناحیه تشکیل گردیده و از هریک از نواحی، یک محله موردبررسی قرار خواهد گرفت. روش شناسی: رویکرد بکار رفته در پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و داده های بکار رفته در آن از طریق بررسی اسناد بالادست، مطالعات میدانی، پرسشنامه و طرح جامع سمنان به دست آمده اند. نظر به بررسی 10 شاخص رویکرد نوشهر سازی در سه محله گوناگون، از تکنیک های متفاوتی نظیر ضریب همگونی سیمپسون، واک اسکور، آزمون های آماری و روش های تصمیم گیری چند معیاره به منظور سنجش هر یک از شاخص ها استفاده شده است. نتایج و یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، محله گلشهر که در دوره پهلوی دوم بیشترین توسعه کالبدی خود را تجربه کرده است، انطباق مناسب تری با اصول نوشهر سازی دارد و پس ازآن محله مدیران و پاچنار، به ترتیب در رتبه های بعدی قرار می گیرند.
شناسایی مؤلفه های سرزندگی در پیاده راه های فضاهای شهری (مورد پژوهی: پیاده راه فردوسی شهر سنندج)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فضاهای عمومی مهم ترین بخش از ساختار شهرها هستند و نقش مهمی در سلامت و کیفیت زندگی شهروندان دارند. در این میان، پیاده راه های شهری از مهم ترین عرصه های عمومی یک شهر شناخته می شوند و تأثیر بسزایی در بهبود شاخص های سرزندگی شهری، میان شهروندان در یک فضا و حتی در کل شهر دارند. سرزندگی و پویایی عنصری مهم در ارزیابی کیفی فضاهای عمومی است. سرزندگی خود بازتاب فعالیت هایی است که در فضا صورت می پذیرد و پیاده مدار ساختن شهرها طریقی است بر تسهیل و ترغیب فعالیت هایی که می توانند به ارتقاء سرزندگی در شهرها کمک کنند. در این راستا هدف پژوهش حاصر پاسخگویی به سؤالات زیر اساس کار هست. 1- عوامل مؤثر در سرزندگی پیاده راه فردوسی کدام است؟ 2- ترتیب اولویت شهروندان از عوامل سرزندگی این پیاده راه چگونه است؟ 3- وضعیت سرزندگی این پیاده راه فردوسی از نظر شهروندان چگونه است؟ روش بررسی: پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر سرزندگی پیاده راه فردوسی در شهر سنندج انجام شد. این پژوهش توصیفی – تحلیلی است. متغیرهای سرزندگی پیاده راه شناسایی و از بررسی متون، مطالعات مرتبط در قالب پرسشنامه به صورت مقیاس لیکرت (پنج گزینه ای) طراحی و توسط 100 نفر از کاربران پیاده راه فردوسی شهر سنندج تکمیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار Spss تحلیل گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل ساکنین شهر سنندج بوده که در بازه زمانی شهریورماه لغایت مهرماه سال 1403 در پیادهراه فردوسی رفت و آمد داشتهاند. بهعلت متمرکز نبودن جامعه آماری مذکور در یک مکان مشخص از نمونه گیری در دسترس استفاده و حجم نمونه تعداد 100 نفر از عابرین مذکور بوده که انتخاب شد. یافتهها: مؤلفه های مؤثر فضای سرزندگی پیاده راه ها در قالب 12 مؤلفه معرفی شدند که بارهای عاملی و ضریب آلفای کرونباخ عوامل سرزندگی پیاده راه فردوسی بیشترین بار عاملی برابر با 81/0 مربوط به مولفه برگزاری مراسمات اجتماعی طی سال و کمترین بار عاملی برابر با 59/0 مربوط به مولفه فعالیت های شبانگاهی می باشد. بحث و نتیجهگیری: 12 مؤلفه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند که باید به طور قابل توجهی در طراحی بهینه پیاده راه ها در اولویت قرار گیرند تا منجر به افزایش سرزندگی شوند. در بررسی های انجام شده، عوامل مؤثر در سرزندگی پیاده راه فردوسی به ترتیب عامل «دسترسی- مکانی» با ضریب همبستگی 94/0 ، «عملکردی- محیطی» با ضریب همبستگی 92/ 0، «اجتماعی- فرهنگی» با ضریب همبستگی 88/ 0 بیشترین تأثیر را در سرزندگی پیاده راه دارند. در بررسی میزان رضایت شهروندان از عوامل سرزندگی پیاده راه بیشترین میزان رضایت از عامل «دسترسی- مکانی» با میانگین 85/3 بوده و کمترین میزان رضایت از عامل «اجتماعی- فرهنگی» با میانگین 61/3 می باشد. میانگین رضایت از سرزندگی پیاده راه فردوسی برابر با 70/3 میباشد که در حد متوسط می باشد.
ارزیابی عوامل رضایتمندی در پارک های شهری بانوان، نمونه مورد پژوهی: (بوستان بانوان پردیس و بوستان بانوان شاهد کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پارک ها و فضاهای سبز عمومی به عنوان بخشی از بافت اکولوژیک شهرها هستند تا جایی که حیات زیست محیطی و پایداری شهرها به آنها وابسته است. این پژوهش ارزیابی میزان رضایت مندی بانوان از پارک های بانوان میباشد. برای این مهم، بوستان بانوان پردیس و بوستان بانوان شاهد در شهر کرمانشاه انتخاب شد. طراحی هر چه بهتر فضای سبز در پارک بانوان منجر به حضور، ارتقا تعاملات اجتماعی، کاهش افسردگی و در نهایت رضایت آنان از این فضا میشود. هدف پژوهش حاضر ارزیابی میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک های شهری در شهر کرمانشاه می باشد. روش بررسی: مولفههای مؤثر در رضایت آنان شناسایی و از بررسی متون، مطالعات مرتبط و نظرات متخصصین در قالب پرسشنامه محقق ساخته و با تایید متخصصین مربوطه به صورت قالب مقیاس لیکرت (پنج گزینهای) طراحی و توسط 400 نفر از بانوان بوستان بانوان پردیس و بوستان بانوان شاهد کرمانشاه تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار Spssتحلیل گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بانوان مراجعه کننده به پارک پردیس و شاهد در بازه زمانی خرداد ماه لغایت دی ماه سال 1403 می باشد. یافتهها: مؤلفههای مؤثر فضای سبز پارک های شهری بانوان در قالب 23 مؤلفه معرفی شدند که میانگین میزان رضایت بانوان بوستان بانوان پردیس برابر با 43/3 و بوستان بانوان شاهد برابر با 07/3 یعنی میزان رضایت بانوان از بوستان بانوان پردیس بیشتر از بوستان بانوان شاهد میباشد. از توزیع فراوانی علائق افراد مورد مطالعه، نشان داد که 0/30 درصد بانوان به فضای سبز و 5/24 درصد بانوان به ورزش علاقه مند بودند. بحث و نتیجهگیری: 23 مؤلفه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند که باید بهطور قابلتوجهی در طراحی بهینه فضای سبز پارک های شهری در اولویت قرار گیرند تا منجر به افزایش رضایت آنان شوند.
تأثیر عملیات مدیریت استراتژیک منابع انسانی بر تعهد سازمانی کارکنان سازمان آتش نشانی شهر همدان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر عملیات مدیریت استراتژیک منابع انسانی بر تعهد سازمانی کارکنان سازمان آتش نشانی شهر همدان انجام شده است. روش بررسی: از لحاظ روش، جزء تحقیقات همبستگی، از لحاظ هدف، تحقیقی کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، تحقیقی کمی است. جامعه آماری در بخش بررسی ارتباط میان متغیرهای تحقیق و آزمون فرضیات شامل 176 نفر از پرسنل سازمان آتش نشانی استان همدان طی سال 1402 هستند. نمونه آماری توسط جدول کرجسی و مورگان با روش تصادفی ساده به تعداد 131 نفر برآورد گردید. متغیر مدیریت استراتژیک منابع انسانی با پرسشنامه 14سوالی چانگ و هانگ (2005) و تعهد سازمانی با پرسشنامه 24سوالی آلن و مایر (1996) سنجیده شدند. همچنین در رابطه با ارزیابی عملیات مدیریت استراتژیک منابع انسانی و رتبه بندی آن ها با رویکرد فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی از نظرات 30 نفر از خبرگان سازمان موردمطالعه استفاده شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحلیل مسیر و رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار Smart-PLS حاکی از آن است که مدیریت استراتژیک منابع انسانی بر تعهد سازمانی کارکنان سازمان آتش نشانی استان همدان تاثیر مثبت و معنی داری داشت. همچنین متغیرهای گزینش در سازمان، اقدامات آموزش در سازمان، اقدامات ارزیابی عملکرد مدیریت انسانی، فرصت های ارتقاء، پاداش های مبتنی بر عملکرد، اشتراک گذاری اطلاعات و امنیت شغلی بر تعهد سازمانی کارکنان تاثیر مثبت و معنی داری داشتند. نهایتاً خروجی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی نشان داد که عامل دوم (اقدامات آموزش در سازمان) با بیشترین وزن در رتبه اول، و عامل چهارم (پاداش مبتنی بر عملکرد) در رتبه دوم قرار گرفته است. همچنین عامل هفتم (اقدامات ارزیابی عملکرد مدیریت انسانی) در رتبه آخر(هفتم) از نظر اهمیت قرار دارد. لذا برنامه ریزی مناسب برای آموزش مؤثر کارکنان و طرح ریزی سیستم پاداش مبتنی بر عملکرد در سازمان تأثیر بسزایی در پیاده سازی سیستم مدیریت استراتژیک منابع انسانی و نهایتاً تعهد سازمانی کارکنان خواهد داشت.
بررسی عوامل مؤثر بر تخلفات ساختمانی شهر سرعین
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تخلفات ساختمانی یک مشکل جهانی است که می تواند پیامدهای جدی برای افراد، جوامع و محیط زیست داشته باشد از این رو شناسایی عوامل بروز آن برای جلوگیری از پیامدهای آن در شهرهای کشور با اهمیت و ضروری می باشد.، هدف از انجام این مطالعه شناسایی عوامل بروز تخلفات ساختمانی در شهر سرعین و ارائه آن به مبادی درگیر با معضل تخلفات ساختمانی نظیر شهرداری و شورای اسلامی و ... می باشد. روش شناسی: روش این پژوهش توصیفی -تحلیلی بوده و به لحاظ امکان استفاده از آن در مبادی ذیربط در دسته کاربردی نیز می توان قرار داد. برای تحلیل عوامل که در یک دوره 5 ساله پرداخته شده است. با داده های کمی و از روش آزمون همبستگی پیرسون و روش آزمون تک نمونه ای T و تحلیل میانگین ، تحت نرم افزار Spss و برای تهیه جداول و نمودارها از نرم افزار Exel استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج تحلیل های انجام شده نشان می دهد، عوامل اقتصادی با ضریب همبستگی 0.781 و مقدار بالای تی= 49.111 و میانگین 30.1286 بیشترین تاثیر را در بروز تخلفات ساختمانی نسبت به سایر عوامل دارد. وسایر عوامل به ترتیب: عوامل کالبدی با ضریب همبستگی 0.653 ومقدار تی=38.251 و میانگین 25.3571، عوامل مدیریتی با ضریب همبستگی 0.718 و مقدار تی= 30.499 و میانگین 24.1857 وعوامل اجتماعی با ضریب همبستگی 694 و مقدار تی=29.796 و میانگین 16.4143 در رتبه های بعدی موثر بر بروز تخلفات ساختمانی در شهر سرعین قرار داشته و رابطه بین این عوامل با تخلفات ساختمانی معنادار است. 5 عامل اصلی اثر گذار بر تخلفات ساختمانی از بین کل عوامل مورد سنجش به ترتیب 1-سود جویی و کسب درآمد بیشتر 2-وابستگی شهرداری به درآمدهای ناشی از جرائم 3-مقررات موجود نظیر ماده صد وماده 5 و مقررات نظام مهندسی و شهرسازی4-نحوه تقسیمات کالبدی یا پهنه بندی 5- زمینه های گرایش به عدول از مقررات احداث بنا نظیر سقف تراکم و سطح اشغال و... ، می باشد.در نهایت با مقایسه این تحلیل با سایر مطالعات داخلی پیشین در این زمینه می توان نتیجه گرفت شهر سرعین وضعیت مشابهی از نظر عوامل بروز تخلفات ساختمانی با سایر شهرهایی که در این مقاله آورده شده است را دارد.
تحلیل اثر گذاری بازار تاریخی ارومیه در ارتقاء تاب آوری اجتماعی بافت تاریخی شهر ارومیه
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پیشینه تاریخی هر شهر که در بافت تاریخی آن منعکس است، علاوه بر آنکه بخشی از سرمایه اجتماعی و فرهنگی آن شهر می باشد گویای هویت آن شهر بوده و توانایی تاثیرگذاری در انسجام اجتماعی آن را دارد. یکی از ابعاد مهم بافت های تاریخی، مجموعه های تجاری و بازار می باشند که محل تلاقی اندیشه های مختلف شهری در زمینه تجارت ، روابط اجتماعی و همبستگی اجتماعی است. این تحقیق سعی می کند که به اتکای بررسی میدانی بازار تاریخی شهر ارومیه که قدمتی دیرینه دارد میزان اثرگذاری آن در افزایش همگرایی مردم و تاب آوری اجتماعی بپردازد. در این راستا کاوش میدانی بازار تاریخی ارومیه و همچنین بافت تاریخی ارومیه در ارتباط با تاب آوری اجتماعی و شاخص های کلیدی آن انجام پذیرفت روش بررسی: برای بررسی موضوع از روش توصیفی و تحلیلی بهره گرفته شد و در بررسی میدانی از دو جامعه ی آماری مراجعان به بازار تاریخی ارومیه و کسبه ی آن بازار استفاده شد که در آن شاخص های مورد مطالعه از جمله حس تعلق مکانی، مشارکت اجتماعی، آگاهی اجتماعی،ایمنی مورد پرسش قرار گرفت که نتایج آن در نرم افزار آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها و نتیجه گیری: در نهایت نتایج کاوش ها و بررسی های میدانی نشان داد که از شاخص های مذکور، صرفاً شاخص های حس تعلق مکانی و مسئولیت اجتماعی دارای ارزش بالاتر در ارتقاء تاب آوری اجتماعی بافت تاریخی گردیده لیکن سایر شاخص ها نتایج مطلوبی را بدست نمی دهد. در نهایت در مجموع و به اتکاء کاوش ها و بررسی های میدانی مشخص گردید بازار تاریخی ارومیه نمی تواند در وضعیت کنونی باعث ارتقاء تاب آوری اجتماعی بافت تاریخی ارومیه گردد لذا بررسی ها نشان داد علاوه بر آن که عمده ی شاخص های تاب آوری اجتماعی بازار تاریخی ارومیه در وضعیت مطلوبی قرار ندارند، عملکرد بازار تاریخی در وسعت شهری ارومیه بوده وهمچنین بیش از نیمی از ساکنان بافت تاریخی به بازار تاریخی ارومیه مراجعه نمی کنند.
مدل سازی توسعه شهری با استفاده از فناوری سامانه اطلاعات جغرافیایی و رگرسیون وزن دار مکانی (مطالعه موردی: شهر کرج)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شبیه سازی و بازبینی دائمی فرآیندهای دینامیک و الگوهای رشد شهری با توجه به توسعه در گذشته و پیش بینی آن در آینده، برای برنامه ریزان و طرفداران حفظ منابع طبیعی در تنظیم کردن استراتژی های توسعه پایدار، رسیدن به توسعه پایدار شهری و همچنین تصمیم گیری بهتر برای جهت دهی توسعه در آینده، یک امر حیاتی است. در این راستا شهر کرج با رویکرد مرکز استان بودن به عنوان صنعتی بودن و مهاجر پذیر بودن بر کلیه ساختار داخلی شهرها و روستاهای اطراف تأثیرگذار بوده است. در نتیجه استفاده از مدل سازی های ترکیبی با نگاه عمیق تر و محلی جهت برنامه ریزی های مدون در راستای توسعه پایدار شهر کرج غیرقابل اجتناب می نماید. هدف این پژوهش، مدل سازی الگوهای رشد شهر کرج با استفاده از روش های پیش پردازش آماری رگرسیون اکتشافی (ER)، رگرسیون حداقل مربعات معمولی (OLS) و مدل رگرسیون وزن دار مکانی (GWR) و همچنین پیش بینی توسعه آن با استفاده از مدل CA-Markov با در نظر گرفتن دوره 20 ساله 1381-1400 است. روش بررسی: برای این منظور نخست، معیارهای موثر در این فرآیند از سازمان های مربوطه جمع آوری، آنالیز و آماده سازی شدند و نقشه های کاربری زمین از تصاویر ماهواره لندست استخراج گردید. در مرحله بعد صحت سنجی نقشه ها و آشکارسازی تغییرات صورت گرفت. نتایج آشکارسازی تغییرات نشان می دهد که بیشترین افزایش مساحت در مناطق ساخته شده (2893 هکتار) و بیش ترین کاهش مساحت در زمین های بایر (808 هکتار) رخ داده است. بر مبنای این تغییرات و برای اجتناب از روش سعی و خطا در انتخاب بهترین ترکیب معیارهای ورودی به مدل GWR، با استفاده از روش ER و OLS، پیش پردازش روی معیارها صورت گرفت. در مرحله بعد با درنظر گرفتن خروجی روش ER و OLS، 8 متغیر مستقل به عنوان ورودی به مدل ها انتخاب شدند. سپس مدل سازی الگوهای رشد شهری با استفاده از مدل GWR اجرا گردید. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد از 8 متغیر، دو متغیر در عرض فضای مورد مطالعه دارای جهت تأثیر (منفی یا مثبت) یکسان بودند و بقیه متغیرها جهت تأثیرشان در کل منطقه تغییر می کند. در نهایت با استفاده مدل CA-Markov نقشه کاربری اراضی برای سال 1420 پیش بینی شد.. نتایج نهایی نشان داد که پیش بینی صورت گرفته با مدل CA-Markov، بیشترین میزان توسعه در سال 1420 در بخش های شرق و شمال شرقی شهر کرج رخ می دهد.
رابطه بین دموکراسی، انرژی سبز، تجارت خارجی و پایداری زیست محیطی در کشور عراق
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت روزافزون مسائل زیست محیطی و چالش های پیش روی کشورها در دستیابی به توسعه پایدار، درک بهتر ارتباط میان حکمرانی دموکراتیک، بهره گیری از انرژی های تجدیدپذیر و سیاست های تجاری، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. از سوی دیگر، شناسایی چگونگی تأثیر این عوامل بر شاخص های زیست محیطی می تواند به سیاست گذاران در طراحی راهبردهای بهینه برای کاهش تخریب محیط زیست و تقویت پایداری کمک کند.تجارت خارجی می تواند نقشی دوگانه در بهبود یا تخریب زیست محیطی داشته باشد. از یک سو، تجارت بین المللی از طریق انتقال فناوری های پاک و نوآوری های زیست محیطی می تواند کیفیت محیط زیست را ارتقا دهد؛ اما از سوی دیگر، در صورت نبود مقررات مناسب، ممکن است منجر به افزایش فشار بر منابع طبیعی و آلودگی بیشتر شود. بنابراین، بررسی هم زمان و تلفیقی این سه عامل می تواند درک جامع تری از روابط میان سیاست های اقتصادی، زیست محیطی و حکمرانی ارائه دهد. با توجه به اهمیت موضوع این مطالعه تلاش دارد تا ارتباط میان این عوامل و تأثیرات آن ها بر شاخص های زیست محیطی عراق را تحلیل کند. روش بررسی: در این پژوهش برای بررسی تأثیر دموکراسی، انرژی سبز و تجارت خارجی بر پیشرفت های زیست محیطی در عراق از سال 2006 تا 2022 از مدل خودتوضیحی با وقفه های توزیعی ARDL استفاده شده است. این روش ها توانایی بررسی تأثیرات بلندمدت و کوتاه مدت متغیرها را فراهم می کنند و امکان تجزیه و تحلیل روابط پیچیده بین دموکراسی، انرژی سبز، تجارت خارجی و پیشرفت زیست محیطی را می دهند. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند که افزایش انتشار کربن با دموکراسی در عراق ارتباط دارد، به ویژه در شرایطی که فشارهای اقتصادی و سیاسی برای تسریع در رشد اقتصادی موجب افزایش مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای می شود. همچنین انرژی های تجدیدپذیر( انرژی های سبز)، اگرچه در کوتاه مدت ممکن است اثر افزایشی بر انتشار کربن داشته باشند، اما در بلندمدت می توانند به کاهش انتشار کربن و بهبود کیفیت محیط زیست کمک کنند. از سوی دیگر، تجارت خارجی با توجه به وابستگی عراق به منابع انرژی فسیلی، اثرات منفی بر محیط زیست داشته است، به طوری که عراق نیازمند سیاست های تجاری سبز و پایدار است. همجنین در این پژوهش، ضریب تصحیح خطا برابر با 0.3807- به دست آمده است. این ضریب نشان می دهد که حدود 38.07 درصد از عدم تعادل کوتاه مدت در هر دوره تعدیل شده و سیستم به سمت تعادل بلندمدت حرکت می کند.
مکانیابی مراکز نظامی با رویکر پدافند غیرعامل (با تلفیق RS، GIS و مدل تحلیل فرایند شبکه ای (ANP) در شهرستان اردبیل
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در این پژوهش جهت پهنه بندی شهرستان اردبیل با هدف مکانیابی مراکز نظامی از مدل تحلیل شبکه ای (ANP) در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی پرداخته شد. هدف اصلی، شناسایی و اولویت بندی مناسب ترین نواحی جهت استقرار پادگان نظامی با در نظر گرفتن معیارهای محیطی، اقلیمی، و انسانی بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی بوده و به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. برای این منظور، چهارده شاخص تأثیرگذار شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، پوشش گیاهی، دما، بارش، رطوبت خاک، فاصله از جاده، روستا، گسل، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه در قالب سه گروه اصلی (اقلیمی، انسانی و محیطی) طبقه بندی شدند. ابتدا با استفاده از مدل ANP و نرم افزار Super Decisions وزن هر یک از معیارها (با استفاده از پرسشنامه و 30 نفر کارشناس و خبره) بر اساس مقایسه های زوجی و روابط داخلی و بیرونی میان آن ها محاسبه گردید. سپس با بهره گیری از محیط GIS، لایه های اطلاعات مکانی مربوط به هر شاخص تهیه و پردازش شده و با استفاده از ابزارRaster Calculator وزن نهایی هریک از لایه ها وارد تلفیق شدند. در گام بعد نقشه نهایی پهنه بندی مکان یابی پادگان به پنج طبقه از «کاملا مناسب» تا «کاملا نامناسب» تقسیم گردید. یافته ها و نتایج: نتایج نشان داد که حدود 30 درصد از کل منطقه مورد مطالعه در طبقه کاملا مناسب و مناسب، قرار دارد که عمدتاً در بخش های مرکزی و غربی شهرستان واقع شده اند. در مقابل مناطق نسبتا مناسب در حدود 30 درصد منطقه را شامل می شود که عمدتا بخش های شمالی و قسمت های میانی منطقه را دربر می گیرد. همچنین 40 درصد از مساحت کل منطقه نیز در طبقه نامناسب و کاملا نامناسب قرار دارد که بخش عمده آن شمال و جنوب شهرستان را دربر می گیرد. یافته های این تحقیق می تواند به عنوان ابزاری مؤثر در فرایند تصمیم گیری نهادهای دفاعی و مدیریت شهری جهت استقرار بهینه پادگان ها مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر عوامل اقتصادی بر مهاجرت از ایران با تأکید بر شاخص فلاکت
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مهاجرت به عنوان واقعه تأثیرگذار جمعیتی، تغییرات قابل ملاحظه ای را در ساخت و توزیع جمعیت ایجاد می کند. مهاجرت نه تنها به عنوان یک پدیده، بلکه به عنوان یک فراپدیده (واقعه ای که اتفاق آن به دلیل بستر و موقعیتی است که مردم در آن زندگی می کنند) از عوامل متعدد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نشأت گرفته است. به این دلیل، علل و انگیزه های مهاجرت را می توان از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد. مهاجرت از ایران موضوعی پیچیده و چند بعدی است که در سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. هدف این مقاله بررسی تاثیر عوامل اقتصادی بر مهاجرت از ایران با تمرکز ویژه بر شاخص فلاکت (مجموع تورم و بیکاری) است. روش شناسی: پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی انجام و برای گردآوری اطلاعات از روش اسنادی کتابخانه ای استفاده شده است. تمامی داده های متغیرهای مورد نظر به صورت سالیانه برای دوره زمانی 2000 تا 2022 استفاده شده است. برای بررسی ارتباط میان متغیرها از روش خود توضیح با وقفه های توزیعی استفاده شده است. مدل هایی که برای بررسی اثرات تاخیری ارائه می شوند، معروف به مدل های با وقفه توزیعی هستند که یکی از جدید ترین روش ها برای این بررسی ها، روش خود توضیح با وقفه های توزیعی یا ARDL است. در این مدل، متغیر وابسته تحت تاثیر وقفه های این متغیر و سایر متغیرهای مستقل قرار دارد. یافته ها و نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که متغیرهای جمعیت، شاخص فلاکت و تولید ناخالص داخلی تاثیر معنا داری بر مهاجرت از ایران دارند، اما شاخص نابرابری ضریب جینی تاثیر معناداری بر مهاجرت ندارد. شاخص فلاکت نیز تأثیر مثبت و قابل توجهی بر مهاجرت دارد. برعکس، رشد اقتصادی تأثیر منفی و معناداری بر مهاجرت دارد، به طوری که یک درصد افزایش در رشد اقتصادی می تواند نرخ مهاجرت را 1/0 درصد کاهش دهد. نتایج نشان می دهد که سه عامل کلیدی رشد جمعیت، نرخ فقر و رشد اقتصادی به طور مستقیم بر روند مهاجرت از ایران تأثیر می گذارند. با افزایش جمعیت، فشار بر منابع اقتصادی و اجتماعی کشور تشدید می شود. در شرایطی که فرصت های شغلی و خدمات عمومی توسعه نیافته اند، افراد ممکن است برای جستجوی شرایط زندگی بهتر مهاجرت کنند. شاخص فلاکت، که هم نرخ تورم و هم نرخ بیکاری را در بر می گیرد، به عنوان یک شاخص حیاتی برای عملکرد اقتصادی عمل می کند.
ارزیابی سطح پایداری محلات شهری در شهر کربلا
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با تغییر یافتن در شیوه های معیشتی و پیامدهای ناشی از آن، به همراه نبود حفظ تعادل در متغیرهای اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و زیست محیطی، محله ها دچار فروپاشی شدند و نتوانستند به نیازهای ساکنان خود پاسخ دهند. امروزه بسیاری از محلات مسکونی به دلیل فقدان برخی از شاخص های مطلوب زندگی با مشکلاتی مواجه هستند. این وضعیت باعث می شود که مفهوم محله به عنوان یک عامل حفظ هویت اجتماعی تضعیف شود و ناپایداری سکونتی در آن ها نمایان گردد. توسعه شهری پایدار بر پایه این اصل بنا شده است که فضای یک شهر در داخل محله ها شکل می گیرد و بر همین اساس ادامه می یابد. از این رو، توسعه محله ای به عنوان یک اقدام اساسی در جهت دستیابی به توسعه پایدار به شمار می آید.، از این رو پژوهش حاضر با هدف ارزیابی سطح پایداری محلات شهری در شهر کربلا تدوین یافته است. روش بررسی: روش پژوهش با توجه به هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز در این بررسی از طریق روش های میدانی و اسنادی گردآوری شده اند. جامعه آماری تحقیق مشتمل بر 6 محله از محلات واقع در اطراف می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و جهت رسیدن به هدف تحقیق و سنجش و ارزیابی پایداری ابعاد (اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی) از مدل بارومتر پایداری بهره برده است. به منظور افزایش اعتبار پژوهش حاضر، برای ارزیابی روایی پرسشنامه از نظرات متخصصان و استاد راهنما بهره گیری شده است. همچنین، برای سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردیده است. با توجه به اینکه مقدار به دست آمده از ضریب آلفای بالای 7/0 نشان دهنده قابلیت اعتماد بالا است، نتایج محاسبه آزمون آلفای کرونباخ برای پرسشنامه برابر با 804/0 به دست آمده که بیانگر قابلیت اعتماد بالای ابزار تحقیق می باشد. یافته ها و نتیجه گیری: پیرو شاخص های به کاررفته در پژوهش و نتایج حاصله از مدل بارومتر پایداری در پژوهش حاضر به لحاظ پایداری کل، محله عباسیه شرقی با کسب امتیاز (0.90) در سطح پایدار، محله عباسیه شرقی با کسب امتیاز (0.82) در سطح پایداری بالقوه، محلات عباسیه غربیه و الجمعیه به ترتیب با کسب امتیازهای (0.53) و (0.54) در سطح متوسط، محله الحسین با امتیاز (0.30) در سطح ناپایداری بالقوه و محله المخیم با کسب امتیاز (0.04) در سطح ناپایدار قرار گرفته اند. متوسط میزان پایداری از لحاظ رفاه اکوسیستم در محلات مورد مطالعه برابر 0.54 و رفاه انسانی نیز برابر با 0.50 است که نشان از وضعیت پایداری متوسط هر دو دارد. طبق نتایج حاصل از پژوهش حاضر، میانگین کل محلات مورد مطالعه به لحاظ پایداری کل برابر با 0.52 و در سطح متوسط قرار دارد. با توجه به اینکه سطح پایداری محلات مورد مطالعه متفاوت است لذا برنامه های توسعه ایی متناسب با نقاط ضعف و قوت هر محله و بر اساس سطوح پایداری هریک از آن ها ضروری می نماید.