جغرافیا و مطالعات محیطی
                    جغرافیا و مطالعات محیطی سال 14 تابستان 1404 شماره 54 (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)                
                مقالات
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مناظر شهری از مهم ترین فضاهای شهری به حساب می آیند و می توانند در شهروند محور نمودن فضاهای شهری نقش مهمی را ایفا نمایند. بر همین اساس هدف از پژوهش حاضر واکاوی و بازشناسایی شاخص های برنامه ریزی و طراحی منظر شهری شهروندگرا می باشد. در جهت دستیابی به هدف پژوهش از مصاحبه از متخصصان امر در دو مرحله استفاده گردید که تعداد متخصصان شرکت کننده به 19 نفر رسید. در مصاحبه اول شاخص های برنامه ریزی و طراحی منظر شهری شهروندگرا استخراج گردید و سپس در مصاحبه دوم با تشکیل ماتریس بازیگر - هدف (متخصص - شاخص) اهمیت شاخص های استخراج شده تعیین شد. در ادامه داده های مستخرج از مصاحبه ها در نرم افزارهای مکتور و اطلس تی آی وارد گردیده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد شاخص های افزایش سرانه فضاهای سبز، ایجاد فرصت هایی جهت تعاملات اجتماعی و تقویت نقش انسان در طراحی منظر شهری پرتکرارترین، با اهمیت ترین و همگراترین و شاخص توسعه فضاهای فعالیت هنری کم تکرارترین، کم اهمیت ترین و واگراترین شاخص در برنامه ریزی و طراحی منظر شهری شهروندگرا می باشد. به طور کلی می توان گفت که برنامه ریزان و طراحان شهری باید به شاخص های مطرح شده در تحقیق حاضر و بر اساس اولویت بندی برای برنامه ریزی و طراحی منظر شهری شهروندگرا توجه ویژه داشته باشند تا با ایجاد منظر شهری مطلوب بتوانند رضایت شهروندان را کسب نموده و حس شهروند محور بودن مناظر شهری را در آنان تقویت نمایند.            
            ارزیابی اثر تغییرات اقلیمی بر بهره وری کشاورزی در استان سیستان و بلوچستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف اصلی این مطالعه، ارزیابی کمی اثرات تغییرات اقلیمی و عوامل مدیریتی بر بهره وری بخش کشاورزی در استان سیستان و بلوچستان بود. برای این منظور از داده های پانل سالانه 6 شهرستان استان طی دوره 1383 الی 1397 استفاده گردید. داده های کشاورزی (تولید، سطح زیر کشت، جمعیت بهره برداران، کود مصرفی) از سازمان جهاد کشاورزی و داده های اقلیمی (دمای حداقل، دمای حداکثر، بارش) از سازمان هواشناسی و داده های منابع آب از شرکت آب منطقه ای استان سیستان و بلوچستان جمع آوری شد. بهره وری کشاورزی به عنوان متغیر وابسته و متغیرهای اقلیمی، میزان تخلیه آب زیرزمینی، جمعیت بهره برداران و کود مصرفی به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. از مدل رگرسیون دیتا پانل با مشخصات تابع تولید کاب-داگلاس و با استفاده از برآوردگر خطاهای استاندارد اصلاح شده پانل (PCSE) برای تحلیل اثرات استفاده شد. نتایج نشان داد که در میان متغیرهای اقلیمی، تنها افزایش میانگین دمای حداقل سالانه اثر مثبت و معنی داری (در سطح احتمالاتی 95 درصد) بر بهره وری داشته است؛ به طوری که افزایش یک درصدی آن، بهره وری را 52/0درصد افزایش می دهد. اثرات میانگین دمای حداکثر و مجموع بارش سالانه بر بهره وریدز سح احتمالاتی 95 درصد معنی دار نبودند. در بین عوامل غیر اقلیمی، افزایش یک درصدی تخلیه آب زیرزمینی و افزایش یک درصدی جمعیت بهره برداران کشاورزی، به ترتیب منجر به کاهش 13/0 درصدی و 34/0 درصدی بهره وری شده اند. اثر میزان کود مصرفی نیز معنی دار نبود. این یافته ها بر حساسیت کشاورزی استان به افزایش دمای شبانه، فشار شدید بر منابع آب زیرزمینی و احتمالاً بازده نزولی نیروی کار در بخش کشاورزی تاکید دارد و لزوم اتخاذ سیاست های سازگارانه با تغییر اقلیم و مدیریت پایدار منابع را برجسته می سازد.            
            بررسی عوامل موثر بر فرزندآوری، سیاست گذاری های جمعیتی و پیامدهای ناشی از آن در کلانشهرهای ایران (نمونه مورد مطالعه، کلانشهر مشهد)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                کاهش نرخ باوری در ایران به خصوص در کلانشهرها، به یکی از نگرانی های اصلی مدیران تبدیل شده است. به همین جهت، راه حل های متعددی پیشنهاد و به مرحله اجرا درآمده است. اما تاکنون مطالعه دقیق و هدفمندی در این حوزه به خصوص در کلانشهرهای ایران به انجام نرسیده است. در این بررسی، شهر مشهد به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب گردید. مسئله اصلی مورد توجه آن بود که علی رغم نرخ باوری پایین در این شهر، نیروهای پیشران افزایش باروری در هر بخش کاملا یکسان فرض شده است. به همین دلیل، سیاست گذاری ها عمدتا بر ارائه مشوق های اقتصادی متمرکز می باشد. به این منظور، نمونه ای به حجم 385 نفر مورد پرسش قرارگرفت. نتایج نشان داد که میزان بخت عدم تمایل به فرزندآوری با متغیرهایی مانند سن (007/1OR=)، طول کمتر دوره تاهل (92/0OR=)، سکونت در مناطق اصیل پردرآمد (18/2OR=) و مناطق منفصل (85/0OR=)، ارتباط معناداری دارد. اما دلایل عدم اقبال به فرزندآوری در بخش های کم درآمد، اقتصادی؛ در مناطق با درآمد متوسط، انگیزه های اجتماعی و در مناطق مرفه، زمینه های فرهنگی است. از آنجا که هر گروه نسل هایی با ویژگی های خاص (فاقد امنیت شناختی، هتلی و یا در آشیانه) به وجود خواهند آورد، تاکید بر یک عامل و مدنظر قرار دادند یک گروه، شکاف های اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی را افزایش داده و به دلیل تغییر اساسی ساختار اجتماعی، بحران های سیاسی، امنیتی و اجتماعی فراوانی را در پی خواهد آورد.            
            بررسی تغییرات فضایی-زمانی دید افقی در نیمه غربی ایران: تحلیل جامع و راهکارهای مدیریتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش به بررسی تغییرات فضایی-زمانی فراوانی روزهای با دید افقی مساوی یا کمتر از 1000 متر در نیمه غربی ایران طی دوره 74 ساله (2024-1951) پرداخته است. از داده های 16 ایستگاه سینوپتیک و روش های آماری من-کندال و شیب سن برای تحلیل روندها استفاده شد. نتایج نشان داد بیشترین فراوانی سالانه دید محدود در ایستگاه های پست جنوبی مانند آبادان (2053 روز) و کمترین مقدار در خرم آباد (194 روز) مشاهده می شود. محدوده مورد مطالعه ازنظر توزیع فضایی دید محدود به سه ناحیه متمایز تقسیم می شود: 1) مناطق جنوبی نزدیک به خلیج فارس (آبادان و اهواز) با بیشترین فراوانی سالانه (2053-1304 روز) که تحت تأثیر رطوبت بالا و گرد و غبار هستند، 2) مناطق مرتفع غربی (همدان، اراک) با فراوانی متوسط (1453-1312 روز) که وارونگی دمایی عامل اصلی است و 3) مناطق شمال غربی (ارومیه، خوی) با کمترین فراوانی (1050-598 روز) که به دلیل دوری از منابع رطوبت و گرد و غبار شرایط بهتری دارند. در مقیاس ماهانه، بیشترین فراوانی در ژانویه، فوریه و دسامبر و کمترین در جولای، اوت و سپتامبر مشاهده می شود لذا ازنظر توزیع فصلی، بیشترین فراوانی در زمستان (ناشی از وارونگی دمایی) و کمترین در تابستان ثبت شده است. تحلیل روندها نشان دهنده افزایش معنادار روزهای با دید محدود در ایستگاه های میانی محدوده مانند اراک، اهواز و کرمانشاه و کاهش معنادار در ایستگاه های جنوبی مانند آبادان و نیز نوژه است. این تغییرات به عوامل مختلفی ازجمله تغییرات الگوهای جوی، توسعه صنعتی، تغییر کاربری اراضی و نوسانات منابع رطوبتی نسبت داده می شود. یافته های این مطالعه می تواند در برنامه ریزی های حمل ونقلی، مدیریت کیفیت هوا و مطالعات تغییر اقلیم مورداستفاده قرار گیرد.            
            ارزیابی توان اکولوژیک و تعیین اولویت های کاربری اراضی در دشت ارومیه با استفاده از مدل مخدوم و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                ارزیابی توان اکولوژیک در استفاده بهینه و مدیریت منابع از اهمیت بالایی برخوردار است. ازآنجایی که هر توسعه ای باید با درنظرگرفتن توان های منطقه موردنظر صورت گیرد، ارزیابی توان اکولوژیکی آغازگر تلاش برای برنامه ریزی با هدف دستیابی به توسعه پایدار است. هدف اصلی از انجام این پژوهش، شناسایی توان اکولوژیک در محدوده دشت ارومیه (۲۶۰۰ کیلومترمربع) با استفاده از مدل مخدوم و با به کارگیری GIS است. پس از تجزیه و تحلیل منابع و تلفیق لایه های اطلاعاتی در GIS، نقشه های کاربری تهیه شد، در نهایت با تلفیق نقشه های به دست آمده، تعیین اولویت کاربری در دشت ارومیه انجام گرفت و نقشه مربوط به آن تهیه گردید. نتایج نشان داد که از کل محدوده دشت ارومیه، 1/34 درصد (942/893 کیلومترمربع) برای کاربری توریسم گسترده طبقه 2، 7/22 درصد برای کاربری جنگلداری طبقه 6، 3/21 درصد برای کاربری توریسم متمرکز طبقه 2، 6/20 درصد (748/540 کیلومترمربع) برای کاربری کشاورزی و مرتع داری طبقه 3، 27/15 درصد برای کاربری شهر، روستا و صنعت طبقه 2 و تنها 103/0 درصد (160/4 کیلومترمربع) برای کاربری حفاظت مناسب تشخیص داده شد. نتایج حاصل از تعیین اولویت کاربری در دشت ارومیه بیانگر این است که به ترتیب کاربری های کشاورزی و مرتع داری طبقه ۷ (3/۶۷ درصد)، کشاورزی و مرتع داری طبقه ۳ (9/۱۳ درصد)، شهر و روستا و صنعت (3/۱۰ درصد)، کشاورزی و مرتع داری طبقه ۲ (۵/۳ درصد)، کشاورزی و مرتع داری طبقه ۶ (3/۳ درصد)، جنگلداری طبقه ۴ (۱/۱ درصد)، کشاورزی و مرتع داری طبقه ۱ (۲/۰ درصد)، کشاورزی و مرتع داری طبقه ۴ (2/۰ درصد)، توریسم (۱/۰ درصد)، جنگلداری طبقه ۲ (۱/۰ درصد) در اولویت توسعه قرار دارند. این یافته ها نشان می دهد که رویکرد مبتنی بر ارزیابی توان اکولوژیک می تواند به عنوان ابزاری کارآمد در برنامه ریزی کاربری اراضی و تحقق توسعه پایدار در منطقه عمل کند.            
            بررسی شاخص های عملکردی توسعه شهر از دیدگاه شهروندان مطالعه موردی: منطقه 9 شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                سرعت رشد تعداد شهرها روز به روز در حال افزایش است و در سیر توسعه آنها، تغییرات گسترده ای در ساختار فضایی آن ها رخ داده است. این تغییرات گاهی به تعادل فضایی بین عملکردهای شهری و جمعیت و گاهی به قطبی شدن و نابرابری فضایی منجر گردیده و اهمیت ارائه الگوی توسعه شهری برای بهبود ساختارهای فضایی – عملکردی شهرها را آشکار می سازد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی شاخص های عملکردی توسعه منطقه 9 شهر اصفهان صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شهروندان منطقه بود که پرسشنامه طراحی شده با طیف لیکرت توسط 383 نفر از آنان تکمیل شد. از آزمون مدل سازی معادلات ساختاری و آزمون t-test استفاده شد. آزمون های همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری برای تحلیل روابط میان شاخص ها و تأثیر آن ها بر ساختار عملکردی شهری به کار رفت. سپس الگوی توسعه مناسب برای منطقه 9 شهر اصفهان ارائه شد. نتایج نشان داد تأثیر شاخص های اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی و خدمات شهری و محیط زیست در بهبود ساختار عملکردی مناطق شهری از نظر شهروندان بیشتر از حد متوسط می باشد. در شاخص های اقتصادی، دسترسی به مراکز خرید؛ در شاخص های اجتماعی-فرهنگی مشارکت شهروندان؛ در شاخص های کالبدی افزایش مطلوبیت حمل ونقل عمومی؛ در شاخص های خدمات شهری، عملکرد زیباسازی در فضاهای شهری بیشترین تأثیر را در بهبود ساختار عملکردی منطقه 9 شهر اصفهان دارد. کمترین تأثیر را نیز در شاخص های اقتصادی استفاده از فناوری های نوین جهانی در ارتقاء اقتصاد محلی؛ در شاخص های اجتماعی-فرهنگی مناسب سازی خدمات معلولین؛ در شاخص های کالبدی وجود پارکینگ های عمومی؛ همچنین در شاخص های خدمات شهری ساماندهی مشاغل و صنایع مزاحم داشته است. ارائه الگوی مناسب توسعه شهری مطلوب نشان داد از نظر شهروندان به ترتیب اولویت خدمات شهری و محیط زیست، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی و اقتصادی در بهبود ساختار عملکردی مناطق شهری اثرگذار خواهند بود.            
            تجزیه و تحلیل ویژگی های حدفاصل انسانی-طبیعی (WAI) در استان گیلان، شمال ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                حدفاصل انسانی- طبیعی (WAI) منطقه ای است که در آن پوشش گیاهی طبیعی توسعه نیافته و ساختارهای انسان ساز در هم می آمیزند. تهیه نقشه مناطق WAI در مقیاس های دقیق برای ارزیابی قرار گرفتن در معرض آتش سوزی و تعریف راهبردهای مناسب کاهش ریسک آتش سوزی در این مناطق بسیار مهم است. هدف این تحقیق توسعه یک روش برای تهیه نقشه کلاس های مختلف WAI در استان گیلان، با استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) و سنجش از دور (RS) است. از شیپ فایل های ساختمانی نقشه لایه باز خیابان و کوچه ها (OSM) مربوط به سال 2022، برای تهیه داده های مکانی ساختمان ها شامل نقشه های موقعیت ساختمان ها و تراکم ساختمان انسانی به همراه درصد مساحت تحت پوشش بلوک های انسانی، استفاده شد. همچنین، نقشه پوشش زمین (در 18 کلاس اولیه) تهیه شده بر اساس طبقه بندی تصاویر ماهواره لندست (Landsat-8 OLI/TIRS L1TP) در سال 2021، استفاده شد که با طبقه بندی مجدد به نقشه چهار کلاس اصلی پوشش زمین (روستایی، جنگلی، بدون پوشش گیاهی و مناطق آبی) در منطقه مورد مطالعه تبدیل شد. علاوه بر این، مناطق با ریسک آتش سوزی زیاد (با توجه به آتش سوزی های تاریخی ثبت شده بین سال های 1992 و 2022) با تعیین حائل/بافر 2 کیلومتری از مناطق جنگلی متراکم و پیوسته (با وسعت بیش از 5 کیلومتر مربع) شناسایی شدند. این داده های مکانی با هم ادغام شدند و نقشه رستری 100 متری WAI در چهار کلاس انسانی، انسانی-طبیعی، انسانی پراکنده و غیرانسانی بدست آمد.کل مساحت و توزیع فضایی کلاس های WAI در استان گیلان بدست آمد و تفاوت های بین شهرستان های مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که 6/6 درصد از استان درکلاس انسانی با حضور انسانی متوسط و زیاد پوشیده شده است. 8/10 درصد از مساحت گیلان به عنوان کلاس انسانی-طبیعی (WA) معرفی شده است که 6 درصد آن به عنوان WA-حدفاصل و 8/4 درصد آن به عنوان WA-آمیخته توزیع شده است. حدود 53 درصد از منطقه مورد مطالعه با کلاس انسانی پراکنده (DA) مشخص شده است که در مناطق بدون پوشش گیاهی، جنگلی و روستایی توزیع شده است. در مقابل، 29 درصد از منطقه مورد مطالعه به عنوان کلاس غیرانسانی (شامل مناطق جنگلی، روستایی، بدون پوشش گیاهی و آبی) طبقه بندی شده است. تهیه نقشه مناطق WAI برای سیاست گذاری و مدیریت زمین و آتش سوزی مهم است، اما معمولاً بر اساس روابط مکانی بین توسعه مسکن و پوشش گیاهی طبیعی، بدون در نظر گرفتن ریسک آتش سوزی، تعریف می شود. در این مطالعه، یک رویکرد روش شناختی جدید برای تعریف مناطق WAI بر اساس ارزیابی ریسک آتش سوزی ارائه شد که به هدایت تصمیمات مدیریت زمین و راهبردهای پیشگیری از آتش سوزی کمک می کند. این تحقیق، بررسی روندها و بزرگی تغییرات مناطق WAI در نواحی هیرکانی شمال ایران را پیشنهاد می کند و بر ضرورت شناسایی اقداماتی که می توان برای مقابله با رشد WAI و کاهش ریسک آتش سوزی های مرتبط با آن انجام داد، تأکید دارد.